گنجور

النوبة الثالثة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ در جمله قرآن دو هزار و پانصد و شصت و سه جایگه نام اللَّه است. و در هیچ جای آن چندان آثار کرم و دلایل فضل و رحمت و تعبیه لطف نیست که در این آیت تسمیت. زیرا که بر اثر او نام رحمن است و رحیم و امید عاصیان و دست آویز مفلسان، نام رحمن و رحیم است. آئین منزل مشتاقان، و انس جان محبّان، نام رحمن و رحیم است. تاج صدق بر سر صدّیقان، و منشور خاصّیّت در قبضه خاصگیان، از شرف نام رحمن و رحیم است. علم علم در دست عالمان، و حلّه حلم در بر عابدان، از تأثیر نام رحمن و رحیم است. وجد واجدان و سوز عاشقان و شوق مشتاقان از سماع نام رحمن و رحیم است.

در آثار مأثور است که: ربّ العالمین با موسی کلیم اللَّه گفت: «انا اللَّه الرّحمن الرّحیم» الکبریاء نعتی، و الجبروت صفتی، و الدّیّان اسمی، فمن مثلی؟».

قوله تعالی: إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ الآیة... روز اوّل در عهد ازل غوّاص قدرت را ببحر صلب آدم فرستاد تا گوهرهای شب افروز و شبه‌های سیه رنگ برآورد و بر ساحل وجود نهاد. هم مؤمنان بودند و هم منافقان. چنان که مؤمنان را بیاورد منافقان را بیاورد، امّا مؤمنان را بفضل خود در صدر عزّ بساط لطف بداشت، و لا میل منافقان را بعدل خود در صف نعال زیر سیاط قهر و ذلّ بداشت، و لا جور.

مؤمنان را تاج سعادت و کرامت بر فرق نهاد، نصیب ایشان از کتاب این بود که: «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ». منافقان را بند مذلّت و قید اهانت بر پای نهاد.

نصیب ایشان از کتاب این آمد که: قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ اینست که ربّ العالمین‌ گفت: أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ. مؤمنان را گفت: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ منافقان را گفت: فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ اعاذنا اللَّه و ایّانا.

تو چنان باش که بخت تو چنان آمد
من چنین‌ام که مرا فال چنین آمد.

فردا در عرصات قیامت منافقان بطفیل مؤمنان، و بروشنایی نور ایشان همی روند تا بصراط رسند، آن گه مؤمنان پیشی گیرند و بنور ایمان و اخلاص صراط باز گذارند و کفر و نفاق منافقان دامن ایشان گیرد تا در ظلمت و حیرت بر جای بمانند. آواز دهند، گویند: انظروا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ. نور و روشنایی از مؤمنان طلب کنند، مؤمنان جواب دهند که: ارْجِعُوا وَراءَکُمْ. ای ارجعوا الی حکم الازل و اطلبوا النّور من القسمه. این نور از حکم ازل طلب کنید نه از ما. هر که را نور دادند، آن روز دادند و هر که را گذاشتند آن روز گذاشتند. وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ و انّ الرّجل لیعمل عمل.

اهل الجنّة و هو عند اللَّه من اهل النّار و یعمل عمل اهل النّار و هو عند اللَّه من اهل الجنّة.

همه اعزّه طریقت را از خوف این مقام دل و جگر بسوخت. سابقتی رانده چنان که خود دانسته، عاقبتی نهاده چنان که خود خواسته بسا خلوتهای عزیزان که آن را آتش در زده. بسا خرمنهای طاعت که بباد بر داده. بسا جگرهای صدّیقان که در گردش آسیای قضا ذرّه ذرّه گردانیده. هزاران هزار ولایت است در این راه، و لیکن جز عزل نصیب بدبختان نیست. و چون شقاوت روی بمرد نهاد اگر بقراب زمین و آسمان کوشش دارد او را سود نیست. و گمان مبر که شقاوت در کفر است، بلکه کفر در شقاوت است و گمان مبر که سعادت در دین است، بلکه دین در سعادت است. سگ اصحاب الکهف خبث کفر داشت، و لباس بلعام باعور طراز دین داشت. لیکن سعادت و شقاوت از هر دو جانب در کمین بود، لا جرم چون دولت روی نمود. پوست آن سگ از روی صورت در بلعام باعور پوشیدند، گفتند: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ» و مرقّع بلعام در آن سگ پوشیدند، گفتند: ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ پس خرمن طاعت که بوقت نزع بباد بی نیازی بر دهند که: «وَ قَدِمْنا إِلی‌ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً».

بس سینه آبادان که در حال سکرات مرگ «وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ» خراب کنند، بس روی که در لحد از قبله بگردانند. بس آشنا را که در شب نخستین بیگانه خوانند.

یکی را میگویند: نم نومة العروس، دیگری را میگویند: نم نومة المنحوس یکی را «سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» بیانست، یکی را یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ نشانست. لا تغترّ بثناء النّاس فانّ العاقبة مبهمة.

مسکین دل من گرچه فراوان داند
در دانش عاقبت فرو می‌ماند.

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فع
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ در جمله قرآن دو هزار و پانصد و شصت و سه جایگه نام اللَّه است. و در هیچ جای آن چندان آثار کرم و دلایل فضل و رحمت و تعبیه لطف نیست که در این آیت تسمیت. زیرا که بر اثر او نام رحمن است و رحیم و امید عاصیان و دست آویز مفلسان، نام رحمن و رحیم است. آئین منزل مشتاقان، و انس جان محبّان، نام رحمن و رحیم است. تاج صدق بر سر صدّیقان، و منشور خاصّیّت در قبضه خاصگیان، از شرف نام رحمن و رحیم است. علم علم در دست عالمان، و حلّه حلم در بر عابدان، از تأثیر نام رحمن و رحیم است. وجد واجدان و سوز عاشقان و شوق مشتاقان از سماع نام رحمن و رحیم است.
هوش مصنوعی: در قرآن دو هزار و پانصد و شصت و سه بار نام خدا ذکر شده است. اما هیچ‌جایی به اندازۀ این آیه به لطف و رحمت خداوند توجه نشده است. نام‌های «رحمن» و «رحیم» یادآور امید برای گناهکاران و مکانی برای پناه‌بردن بی‌پولان است. این نام‌ها برای عاشقان، به منزله‌ٔ روح و آرامش بوده و در حقیقت تاج افتخار برای راستگویان و ویژگی خاصی برای افراد خاص محسوب می‌شوند. نظم و علم در دستان دانشمندان و بردباری و صبوری در وجود عابدان، ناشی از تأثیر این نام‌های مقدس است. شور و شوق و سوز عاشقان نیز از شنیدن نام «رحمن» و «رحیم» به وجود می‌آید.
در آثار مأثور است که: ربّ العالمین با موسی کلیم اللَّه گفت: «انا اللَّه الرّحمن الرّحیم» الکبریاء نعتی، و الجبروت صفتی، و الدّیّان اسمی، فمن مثلی؟».
هوش مصنوعی: در روایات آمده است که خداوند با موسی، پیامبر بزرگ، سخن گفت و خود را با صفاتی چون رحمان و رحیم معرفی کرد. او همچنین به عظمت و قدرت خود اشاره کرد و پرسید: «هیچ‌کس مانند من نیست؟»
قوله تعالی: إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ الآیة... روز اوّل در عهد ازل غوّاص قدرت را ببحر صلب آدم فرستاد تا گوهرهای شب افروز و شبه‌های سیه رنگ برآورد و بر ساحل وجود نهاد. هم مؤمنان بودند و هم منافقان. چنان که مؤمنان را بیاورد منافقان را بیاورد، امّا مؤمنان را بفضل خود در صدر عزّ بساط لطف بداشت، و لا میل منافقان را بعدل خود در صف نعال زیر سیاط قهر و ذلّ بداشت، و لا جور.
هوش مصنوعی: در آغاز آفرینش، خداوند قدرت خود را به عمق وجود آدم فرستاد تا گوهرهای درخشان و رنگ‌های تیره‌ای را بیابد و بر سواحل وجود انسان قرار دهد. در این میان، هم مؤمنان و هم منافقان وجود داشتند. خداوند مؤمنان را با لطف و رحمت خود در جایگاه برتر قرار داد، اما منافقان را با عدالت خود در صفی پایین‌تر و تحت قهر و ذلت قرار داد، بدون اینکه در این کار ظلمی روا دارد.
مؤمنان را تاج سعادت و کرامت بر فرق نهاد، نصیب ایشان از کتاب این بود که: «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ». منافقان را بند مذلّت و قید اهانت بر پای نهاد.
هوش مصنوعی: مؤمنان به تاج خوشبختی و احترام مزین شدند و سهم آن‌ها از کتاب الهی این بود که: «به خاطر فروش‌تان که معامله‌ای خوب است، شاد باشید». اما منافقان به زنجیر ذلت و تحقیر گرفتار شدند.
نصیب ایشان از کتاب این آمد که: قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ اینست که ربّ العالمین‌ گفت: أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ. مؤمنان را گفت: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ منافقان را گفت: فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ اعاذنا اللَّه و ایّانا.
هوش مصنوعی: نصیب این افراد از کتاب مقدس این است که خداوند فرمود: "بگویید: با خشم‌تان بميرید". در مورد مؤمنان، گفته شده است که آنها در جایگاه راستین نزد پادشاه توانا خواهند بود. اما منافقان به درک پایین‌تر آتش دچار خواهند شد. خداوند ما را از این عذاب محفوظ بدارد.
تو چنان باش که بخت تو چنان آمد
من چنین‌ام که مرا فال چنین آمد.
هوش مصنوعی: تو باید به گونه‌ای باشی که شرایط خوب و بخت تو را یاری کند. من هم طبق سرنوشتی که برایم رقم خورده، اینگونه هستم.
فردا در عرصات قیامت منافقان بطفیل مؤمنان، و بروشنایی نور ایشان همی روند تا بصراط رسند، آن گه مؤمنان پیشی گیرند و بنور ایمان و اخلاص صراط باز گذارند و کفر و نفاق منافقان دامن ایشان گیرد تا در ظلمت و حیرت بر جای بمانند. آواز دهند، گویند: انظروا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ. نور و روشنایی از مؤمنان طلب کنند، مؤمنان جواب دهند که: ارْجِعُوا وَراءَکُمْ. ای ارجعوا الی حکم الازل و اطلبوا النّور من القسمه. این نور از حکم ازل طلب کنید نه از ما. هر که را نور دادند، آن روز دادند و هر که را گذاشتند آن روز گذاشتند. وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ و انّ الرّجل لیعمل عمل.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، منافقان به دنباله مؤمنان خواهند رفت و از نور آن‌ها بهره‌برداری می‌کنند تا به صراط مستقیم برسند. اما در آنجا مؤمنان جلوتر می‌روند و با نور ایمان و صداقت خود صراط را می‌گذرانند، در حالی که نَفاق و کفر منافقان آن‌ها را در تاریکی و سردرگمی باقی می‌گذارد. آن‌ها فریاد می‌زنند که از مؤمنان می‌خواهند نور بگیرند. اما مؤمنان به آن‌ها می‌گویند که به دنبال نور از منبع اصلی‌اش بروند و آن را از ما نخواهند. آن‌ها توضیح می‌دهند که نور، روز قیامت به هر کس داده می‌شود و اگر کسی از سوی خداوند نور نداشته باشد، هیچ نوری برای او نخواهد بود. اگر خداوند بخواهد به قومی آسیب برساند، هیچ راهی برای بازگشت وجود ندارد، حتی اگر فردی تلاش کند تا عمل نیکو انجام دهد.
اهل الجنّة و هو عند اللَّه من اهل النّار و یعمل عمل اهل النّار و هو عند اللَّه من اهل الجنّة.
هوش مصنوعی: کسی که در نظر مردم به عنوان فردی مومن و اهل بهشت شناخته می‌شود، ممکن است در واقع در نظر خداوند از اهل جهنم باشد و اعمال او به گونه‌ای باشد که نشانه اهل جهنم است. برعکس، کسی که در نظر مردم به عنوان اهل جهنم شناخته می‌شود، می‌تواند در واقع در نظر خداوند از اهل بهشت باشد و اعمال او نشان‌دهنده ایمان و اهل بهشت بودنش باشد.
همه اعزّه طریقت را از خوف این مقام دل و جگر بسوخت. سابقتی رانده چنان که خود دانسته، عاقبتی نهاده چنان که خود خواسته بسا خلوتهای عزیزان که آن را آتش در زده. بسا خرمنهای طاعت که بباد بر داده. بسا جگرهای صدّیقان که در گردش آسیای قضا ذرّه ذرّه گردانیده. هزاران هزار ولایت است در این راه، و لیکن جز عزل نصیب بدبختان نیست. و چون شقاوت روی بمرد نهاد اگر بقراب زمین و آسمان کوشش دارد او را سود نیست. و گمان مبر که شقاوت در کفر است، بلکه کفر در شقاوت است و گمان مبر که سعادت در دین است، بلکه دین در سعادت است. سگ اصحاب الکهف خبث کفر داشت، و لباس بلعام باعور طراز دین داشت. لیکن سعادت و شقاوت از هر دو جانب در کمین بود، لا جرم چون دولت روی نمود. پوست آن سگ از روی صورت در بلعام باعور پوشیدند، گفتند: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ» و مرقّع بلعام در آن سگ پوشیدند، گفتند: ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ پس خرمن طاعت که بوقت نزع بباد بی نیازی بر دهند که: «وَ قَدِمْنا إِلی‌ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً».
هوش مصنوعی: همه کسانی که در مسیر عرفان هستند، به خاطر ترس از مقام بلند، دل و جانشان را می‌سوزانند. اعمال نیک و دعاهایشان را به گونه‌ای انجام می‌دهند که خودشان می‌دانند و به نتیجه‌ای که می‌خواهند می‌رسند. اینجا مکان‌های خاصی وجود دارد که آنها را به آتش کشیده‌اند و بسیاری از زحمات بر باد رفته است. دل‌های صادقی نیز در چرخش تقدیر به طور مداوم در حال امتحان هستند. در این راه هزاران بارقه وجود دارد، اما تنها بدبختان عزلت و دوری را تجربه می‌کنند. اگر کسی شقاوت را از خود دور کند، حتی تلاش‌های بسیارش نیز به او نمی‌رسد. نباید گمان کرد که شقاوت فقط در کفر است، بلکه کفر در شقاوت نهفته است و نیز نباید فکر کرد که سعادت فقط در دین است، بلکه دین به سعادت وابسته است. سگ کافران در داستان اصحاب کهف نشان‌دهنده فساد کفر است، در حالی که بلعام لباس دین به تن داشت اما سعادت و شقاوت از هر دو سو در کمین او بود. لذا وقتی لطف و رحمت الهی ظاهر شد، پوست سگ را بر بلعام پوشانیدند و آن را به این معنی روایت کردند که «مثال او مانند سگ است». این نشان می‌دهد که زحمت‌ها و عبادت‌های ما ممکن است هر لحظه بی‌فایده شوند، اگر با نیت درست انجام نگیرند.
بس سینه آبادان که در حال سکرات مرگ «وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ» خراب کنند، بس روی که در لحد از قبله بگردانند. بس آشنا را که در شب نخستین بیگانه خوانند.
هوش مصنوعی: آه از آبادان که در آستانه مرگ دچار درد و رنج شده، و از خداوند چیزهایی برایشان نمایان می‌شود که هرگز فکرش را نمی‌کردند. آه از انسان‌هایی که در لحظه‌های آخر به سمت دیگری می‌چرخند. آه از کسانی که در شب نخستین، دوستانشان را به بیگانه تبدیل می‌کنند.
یکی را میگویند: نم نومة العروس، دیگری را میگویند: نم نومة المنحوس یکی را «سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» بیانست، یکی را یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ نشانست. لا تغترّ بثناء النّاس فانّ العاقبة مبهمة.
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها به نام «نم نومة العروس» شناخته می‌شود و دیگری به نام «نم نومة المنحوس». یکی از آن‌ها به نشانه‌های سجده بر روی صورت انسان‌ها اشاره دارد و دیگری بیان می‌کند که مجرمان به نشانه‌های خاص خود شناخته می‌شوند. هرگز به تمجید و ستایش مردم اعتماد نکن، زیرا عاقبت امور همیشه نامشخص و غافل‌گیرکننده است.
مسکین دل من گرچه فراوان داند
در دانش عاقبت فرو می‌ماند.
هوش مصنوعی: دل من با اینکه از دانش و آگاهی زیادی برخوردار است، اما در نهایت در برابر مشکلات و چالش‌ها ناتوان و بی‌دفاع باقی می‌ماند.