گنجور

النوبة الثالثة

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم عزیز ازلی، جبّار صمدی لکنّه للمؤمنین ولیّ، و بالعاصین حفیّ، لیس له فی جماله کفیّ و لا فی جلاله سمیّ و للعصاة من المؤمنین ولیّ. اینست نظم لطیف و آراسته تام، دل را انس است و جان را پیغام، از دوست یادگار و بر جان عاشقان سلام، اللَّه است یگانه یکتا، در ذات و صفات بیهمتا، از هم مانستی جدا، و در حکم بی چرا. شنونده رازست، و نیوشنده دعا، در آزمایش باعطاست و در ضمانها باوفا. سمیع است بسمع و بصیر ببصر، مرید باراده، متکلّم بکلام، باقی ببقا، رحمان است مهربان، که بر بنده بخشاید و جافیان را با همه جفا برّ پیش آید. بنده اگر چه بدکار است و از جرم گرانبار است، رحمان او را آمرزگار و جرم او را در گذار است، خوب نگارست و در گفتار است، عالم را صانع و خلق را نگهدار است، دشمن را دارنده و دوست را یار است، بصنع در دیده هر کس و در جان احبابش قرار است. هر امیدی را نقد، و هر ضمان را بسنده کار است، رحیم است که رحمت خود بر مؤمنان باران کرد و عطای خود بر ایشان ریزان کرد. هر کس را آنچه صلاح و بهینه آن کس دید آن کرد، معاصی خلق زیر حلم خود پنهان کرد.

امروز ستر او نقد، و فردا عفو او وعد. هر زبان که بنام او ناطق است پاک است، هر دل که بمهر او ذاکر است آباد است. و یاد کننده او در این جهان و در آن جهان آزادست:

چون یاد تو آرم از غمان آزادم
جز یاد تو هر چه بود رفت از یادم‌

قوله یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ هو الملک و الملیک، مالک الملک و ملک الملوک. پادشاه بحقیقت اوست که ملکش را عزل نیست، و جدّش را هزل نیست، و عزّش را ذلّ نیست، و حکمش را ردّ نیست، او را ندّ نیست، و ازو بدّ نیست. بنده مؤمن معتقد چون داند که مالک بحقیقت اوست جلّ جلاله لوح دعاوی بشکند، بساط هوس در نوردد، دامن از کونین درکشد، و مالک مطلق را ملک و ملک مسلّم دارد، بر مراد خود مقدّم دارد. ننگش آید که هیچ مخلوق را تذلّل کند، یا از بهر حبّه‌ای و لقمه‌ای گردن برافراشته خود بشکند:

و من قصد البحر استقلّ السواقیا
من عرف اللَّه لم یحتمل دلال الخلق‌

هر که جلال حقّ بدانست، بدلال خلق تن در ندهد، دست صدقش از کونین کوتاه بود، پای عشقش همیشه در راه بود، دلش در قبضه عزّ پادشاه بود، سرش معدن سرّ ذو الجلال بود، در پیشانیش نشان اقبال بود. در دیده یقینش نور اعتبار افعال بود.

در مشامش نفخات روضه وصال بود. خلق با حال و با کام و با نام بود، و او بی حال و بی کام و بی نام بود، چه زیان دارد او را چون فردا در سرای آخرت عندلیب باغ عندیّت بود. و باز راز احدیّت بود.

حسین منصور را از زهد پرسیدند. گفتا: تنعّم دنیا بگذاشتن زهد نفس است. و نعیم آخرت بگذاشتن زهد دلست. و بترک خویش بگفتن درین راه زهد جانست. آنها که در دنیا زاهد شدند، در سرای رضوان فرو آمدند. آنها که در بهشت زاهد شدند، بحظیره قدس فرو آمدند. و آن طایفه که در خودی خود زاهد شدند ایشان را سیلاب وادی لا اله الّا اللَّه در ربود، در این سرای از ایشان خبر نه، در آن سرای ایشان را اثر نه. در سرا پرده غیرت فرو آمدند، در قبّه قرب صمدیّت ایشان را بار دادند.

هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ الآیة... البسه لباس عزّ و توجّه بتاج الکرامة و خلع علیه حسن التولّی، آثار البشریّة عنه مندرسة و انوار الحقائق علیه لائحة. صفت آن مهمتر عالم است و سید ولد آدم، درّی یتیم بود از صدف قدرت برآمده، آفتابی روشن بود از فلک اقبال بتافته، درختی شگرف بود از بوستان دولت برآمده، آسمان و زمین همه بدو آراسته، ربّ العالمین او را بحقائق نبوّت مزیّن کرد، و بخصائص قربت گرامی کرد، و بخلقی فرستاد نادانان و نادبیران و از حقّ بی خبران، همه در عالم حیرت و در ظلمت فکرت سرگردان سید چون قدم در عالم بعثت نهاد، بساط شرع باز گسترد. و چنان که میزبان از بهر مهمان سفره نهد، و صدا و آواز دهد، سید سفره دین اسلام نهاد و صلاء دعوت آواز داد.

جان پاکان گرسنه عدل تو بود از دیر باز
سفره اندر سد ره بنهادی و در دادی صلا
ای یتیمی دیده اکنون با یتیمان لطف کن
و ای غریبی کرده اکنون با غریبان کن سخا.

سید سفره دعوت بنهاد و صلا آواز داد، خواجگان قریش اجابت نکردند گفتند: ما را عار بود بر سفره گدایان و درویشان نشستن! فرمان آمد که ای سید بایشان چه رنج می‌بری؟ طینت خبیثه ایشان نه از آن اصل است که هرگز نقش نگین تو پذیرد.

مثلهم کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً مثل ایشان مثل خر است که در بار وی دفتر بود. خر را از آن دفترچه سود؟ که هوش و گوش دریافت ندارد. ایشان را نیز از دعوت تو چه سود؟ که بر گوش و بر دل ایشان مهر بیگانگی است و بر دیده ایشان حجاب غفلت. نه زبان ایشان سزای ذکر ماست، نه دل ایشان بابت مهر ما.

اگر نقد دین میجویی، و سوز عشق ما می‌طلبی، از دلهای درویشان صحابه جوی، عمّار و خباب و سلمان و بو ذر و صهیب و بلال که در دل ایشان سوز عشق ماست و در سر ایشان خمار شراب ذکر ما. دل ایشان حریق مهر و محبّت ما، جان ایشان غریق نظر لطف ما:

این درویشان ز وصل بویی دارند
گویی ز شراب مهر جویی دارند
در مجلس ذکرهای و هویی دارند
می نعره زنند کز و چنویی دارند

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ. ربّ العالمین جلّ جلاله و تقدّست اسماؤه و تعالت صفاته در این آیت مؤمنان را بکاری میخواند از کارهای دین که تمامی دین ایشان در آنست، و رستن از عقوبت بآنست. و یافتن بهشت جاودان در گزاردن آنست. و آن نماز آدینه است. میگوید: ای شما که گرویدگان و دوستان و آشنایان اید، پیغام پذیرفتید و پیغام رسان براست داشتید و مرا بر غیب استوار گرفتید، و فرمان برداشتید.

إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ هم نصیحت است و هم وصیّت و هم فرمان نصیحت است، از نیکوکاری وصیّت است، از دوست داری فرمانست از نیکخواهی. میگوید: بندگان من نیکوکارم. نصیحت من شنوید، دوست دارم وصیّت من پذیرید، نیک خواهم فرمان من بجای آرید. ملکا آن چه فرمانست؟

إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلی‌ ذِکْرِ اللَّهِ چون شما را بخوانند بنماز آدینه، قصد و آهنگ آن کنید که شما را بمن میخوانند، پاسخ کنید، آهسته آئید و بوقار آئید. سعی اینجا بمعنی قصد است و عمل، یکی بغسل دیگر بسواک، سدیگر بوی خوش، چهارم جامه بهتر، پنجم بگاه آمدن، ششم چون حاضر آمدید مسلمانان را نرنجانیدن، هفتم خطبه نیوشیدن. امّا غسل فرمانست و سنّت.

مصطفی (ص) گفت: «اذا اتی احدکم الجمعة فلیغتسل».

و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «غسل یوم الجمعة واجب علی کلّ مسلم».

امّا سواک، رسول گفت صلّی اللَّه علیه و سلّم: رکعة بسواک خیر من سبعین رکعة بغیر سواک.

امّا طیب، بکار داشتن بوی خوش و جامه بهتر پوشیدن و مسلمانان را نرنجانیدن و خطبه نیوشیدن، مصطفی (ص) بر جمله گفت: «من اغتسل یوم الجمعة و لبس من احسن ثیابه و مسّ من طیب ان کان عنده. ثمّ اتی الجمعة فلم یتخطّ اعناق النّاس. ثمّ صلّی ما کتب اللَّه له. ثمّ انصت اذا خرج امامه حتی یفرغ من صلوته، کانت کفّارة لما بینها و بین جمعته الّتی قبلها»

و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «ما علی احدکم ان وجد ان یتّخذ ثوبین لیوم الجمعة سوی ثوبی مهنته».

امّا بگاه آن، خبر درست است که فریشتگان بر درهای مسجد باشند، با قلمها و ورقها، نامهای بندگان مینویسند. پنج جوق را نویسند: جوق پیشین را هر یکی شتری قربان نویسند و دعا کنند. جوق دیگر را گاوی نویسند قربان و دعا کنند. جوق سوم را کبشی قربان نویسند و دعا کنند. جوق چهارم را مرغی قربان نویسند و دعا کنند. جوق پنجم را خایه‌ای قربان نویسند و دعا کنند. چون خطیب بر منبر شود، درهای مسجد فروگذارند و بشنودن خطبه آیند و پس از آن نام کس ننویسند و نه قربان. و در خبر است که فریشتگان یکی را پیوسته معتاد همی‌دیدند. پس یک آدینه او را نه بینند گویند: اللّهم انّ فلانا لم یأت فان کان ضالّا فاهده، و ان کان عائلا فاغنه، او مریضا فاشفه. و گفته‌اند: ربّ العالمین در روز آدینه بنده مؤمن را ده چیز وعده داد: یکی آنست که چون بنماز آید بهر گامی و قدمی که بردارد، وی را نیکی در دیوان نویسد، دیگر بهر قدمی گناهی از دیوان وی بسترد، سدیگر گناه یک هفته از وی درگذارد، چهارم ساعتی است در روز آدینه که در آن ساعت هر چه بنده از اللَّه خواهد بوی بخشد، پنجم اگر سورة الکهف برخواند در آن روز تا دیگر آدینه از همه آفات نگه دارد، ششم اگر بشب آدینه سورة الدّخان برخواند هم در آن شب وی را بیامرزد، هفتم هر نیکی که در شبانروز آدینه کند یکی صد نویسد، هشتم اگر بروز آدینه صد بار بر رسول (ص) درود و تحیّت فرستد فردا او را شفیع وی انگیزد، نهم اگر در شبانروز آدینه وی را اجلّ رسد از عذاب گور ایمن دارد. دهم اگر در جمله آن جمع که در جامع باشند یکی را آزاد کند دیگران را همه بوی بخشند. هم القوم لا یشقی بهم جلیسهم.

فَاسْعَوْا إِلی‌ ذِکْرِ اللَّهِ گفته‌اند: سعی از فرائض نماز آدینه است که اللَّه میگوید: فَاسْعَوْا إِلی‌ ذِکْرِ اللَّهِ. و دیگر نمازها در خانه گزاردن و در مسجد های دیگر آوردن مباح است. و نماز آدینه جز بجامع و جمع گزاردن روا نیست.

واجب آمد بر بنده بمسجد رفتن و رنج بر خود نهادن و خدمت گزاردن. چنانستی که ربّ العزّة گفتی: چون رنج آمدن بخدمت از بهر من بود، یک نیمه خدمت از بنده بر گرفتم، چهار رکعت با دو رکعت آوردم. عبدی امروز یک گام که در راه من برداری ضایع نمی‌کنم، هفتاد ساله راه توحید رفته و بدست نیاز در امید کوفته عمر تو کی ضایع کنم و رنج خدمت تو کی باطل کنم؟ امروز از خانه بمسجد می‌آیی، فردا از خانه بگور خواهی آمد. امروز که باختیار می‌آیی، بمراد و نشاط با جمع دوستان، خدمت خود از تو برگرفتم و رنج تو ضایع نکردم چه گویی فردا که باضطرار آیی، فریدا وحیدا، عفو و مغفرت از تو کی دریغ دارم؟!

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم عزیز ازلی، جبّار صمدی لکنّه للمؤمنین ولیّ، و بالعاصین حفیّ، لیس له فی جماله کفیّ و لا فی جلاله سمیّ و للعصاة من المؤمنین ولیّ. اینست نظم لطیف و آراسته تام، دل را انس است و جان را پیغام، از دوست یادگار و بر جان عاشقان سلام، اللَّه است یگانه یکتا، در ذات و صفات بیهمتا، از هم مانستی جدا، و در حکم بی چرا. شنونده رازست، و نیوشنده دعا، در آزمایش باعطاست و در ضمانها باوفا. سمیع است بسمع و بصیر ببصر، مرید باراده، متکلّم بکلام، باقی ببقا، رحمان است مهربان، که بر بنده بخشاید و جافیان را با همه جفا برّ پیش آید. بنده اگر چه بدکار است و از جرم گرانبار است، رحمان او را آمرزگار و جرم او را در گذار است، خوب نگارست و در گفتار است، عالم را صانع و خلق را نگهدار است، دشمن را دارنده و دوست را یار است، بصنع در دیده هر کس و در جان احبابش قرار است. هر امیدی را نقد، و هر ضمان را بسنده کار است، رحیم است که رحمت خود بر مؤمنان باران کرد و عطای خود بر ایشان ریزان کرد. هر کس را آنچه صلاح و بهینه آن کس دید آن کرد، معاصی خلق زیر حلم خود پنهان کرد.
هوش مصنوعی: خداوند نامی ازلی و با عظمت دارد که برای مؤمنان ولی و پشتیبان است و در برابر گناهکاران مهربان است. در زیبایی و جلال او کسی شبیه نیست و او در عدالت بی‌بهانه است. او شنونده رازها و دعاهاست و به بندگانش لطف می‌کند. در آزمایش‌ها بخشنده و در وعده‌ها وفادار است. خداوند دارای تمام صفات نیکو و بی‌همتاست، رحمانی که به بندگان خود رحمت می‌کند و حتی گناهکاران را می‌بخشد. او خالق عالم و نگهدارنده مخلوقات است و دوستان و دشمنان را نگاه می‌دارد. او به هر کس آنچه که برای او بهتر است عطا می‌کند و گناهان بندگان را در سایه عفو پنهان می‌سازد. رحمت او بر مؤمنان باران می‌بارد و لطفش بر ایشان ارزانی است.
امروز ستر او نقد، و فردا عفو او وعد. هر زبان که بنام او ناطق است پاک است، هر دل که بمهر او ذاکر است آباد است. و یاد کننده او در این جهان و در آن جهان آزادست:
هوش مصنوعی: امروز داد خدای بزرگی است و فردا عفو و بخشش او وعده‌ای به ماست. هر زبانی که به ذکر او بپردازد، پاک است و هر دلی که با محبت او یادش کند، سرشار از آرامش و زندگی است. همچنین، یادآوری او در این دنیا و دنیای دیگر، انسان را آزاد می‌سازد.
چون یاد تو آرم از غمان آزادم
جز یاد تو هر چه بود رفت از یادم‌
هوش مصنوعی: وقتی به یاد تو می‌افتم از اندوه رها می‌شوم، جز یاد تو همه چیز از خاطرم پاک شده است.
قوله یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ هو الملک و الملیک، مالک الملک و ملک الملوک. پادشاه بحقیقت اوست که ملکش را عزل نیست، و جدّش را هزل نیست، و عزّش را ذلّ نیست، و حکمش را ردّ نیست، او را ندّ نیست، و ازو بدّ نیست. بنده مؤمن معتقد چون داند که مالک بحقیقت اوست جلّ جلاله لوح دعاوی بشکند، بساط هوس در نوردد، دامن از کونین درکشد، و مالک مطلق را ملک و ملک مسلّم دارد، بر مراد خود مقدّم دارد. ننگش آید که هیچ مخلوق را تذلّل کند، یا از بهر حبّه‌ای و لقمه‌ای گردن برافراشته خود بشکند:
هوش مصنوعی: هر چیزی که در آسمان‌ها و زمین وجود دارد، تسبيح خدا را می‌گوید. او پادشاهی مقدس، عزیز و حکیم است. حقیقتاً او بر همه پادشاهی می‌کند و مالک همه چیز است. سلطنت او هیچ گونه عزل و نادیده‌گرفتی ندارد و عزت او به ذلت نمی‌انجامد. حکمش را نمی‌توان رد کرد و همتایی ندارد و از او بدی نمی‌آید. مؤمن وقتی به این حقیقت پی ببرد که او مالک واقعی همه چیز است، به تمامی خواهش‌های دنیوی پشت پا می‌زند و اطراف را رها می‌کند و فقط به مالک مطلق توجه می‌کند. او هیچ‌گاه نمی‌خواهد به هیچ مخلوقی توهین کند یا به خاطر یک لقمه یا چیز ناچیزی خود را حقیر کند.
و من قصد البحر استقلّ السواقیا
من عرف اللَّه لم یحتمل دلال الخلق‌
هوش مصنوعی: کسی که به سمت دریا می‌رود، از جویبارها و رودهای کوچک فاصله می‌گیرد. کسی که خدا را شناخته است، نمی‌تواند به نشانه‌های انسان‌ها توجه کند و باید به سمت حقیقت و معنای عمیق‌تری حرکت کند.
هر که جلال حقّ بدانست، بدلال خلق تن در ندهد، دست صدقش از کونین کوتاه بود، پای عشقش همیشه در راه بود، دلش در قبضه عزّ پادشاه بود، سرش معدن سرّ ذو الجلال بود، در پیشانیش نشان اقبال بود. در دیده یقینش نور اعتبار افعال بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که عظمت و جلال خداوند را درک کند، هرگز خود را به دنیای مادی وابسته نمی‌سازد. او از چیزهای دنیوی آزاد و دور است و عشقش همواره در مسیر حقیقت قرار دارد. قلبش در تسلط عزت پادشاهی است و سرش منبع رازهای بزرگ الهی به شمار می‌رود. نشانه‌های خوشبختی بر پیشانی‌اش نمایان است و دیدگانش پر از نور و اعتبار اعمالش است.
در مشامش نفخات روضه وصال بود. خلق با حال و با کام و با نام بود، و او بی حال و بی کام و بی نام بود، چه زیان دارد او را چون فردا در سرای آخرت عندلیب باغ عندیّت بود. و باز راز احدیّت بود.
هوش مصنوعی: او در دل خود بوی خوش دیدار را حس می‌کرد. مردم با حال و خوبی بودند و نام و نشانی داشتند، اما او بی‌حال و بی‌نشان بود. اما چه زیانی دارد اگر فردا در دنیای دیگر به عنوان بلبل باغ بهشتی شناخته شود و دوباره به راز یکتایی برسد؟
حسین منصور را از زهد پرسیدند. گفتا: تنعّم دنیا بگذاشتن زهد نفس است. و نعیم آخرت بگذاشتن زهد دلست. و بترک خویش بگفتن درین راه زهد جانست. آنها که در دنیا زاهد شدند، در سرای رضوان فرو آمدند. آنها که در بهشت زاهد شدند، بحظیره قدس فرو آمدند. و آن طایفه که در خودی خود زاهد شدند ایشان را سیلاب وادی لا اله الّا اللَّه در ربود، در این سرای از ایشان خبر نه، در آن سرای ایشان را اثر نه. در سرا پرده غیرت فرو آمدند، در قبّه قرب صمدیّت ایشان را بار دادند.
هوش مصنوعی: حسین منصور درباره زهد می‌گوید که ترک نعمت‌های دنیوی نشان‌دهنده زهد نفس است و ترک لذت‌های آخرت نشان‌دهنده زهد دل است. او همچنین اشاره می‌کند که کسانی که در دنیا زاهد می‌شوند، به بهشت رضوان خواهند رسید و آنهایی که در بهشت زاهد شده‌اند، به مقام قدس خواهند آمد. اما گروهی که در خودشان زهد می‌ورزند، به جایی فراتر از این دنیا می‌رسند و در آنجا خبری از آنها نیست. آنها در دامنه قدرت خدا وارد می‌شوند و در مکان نزدیکی به خدا بار می‌یابند.
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ الآیة... البسه لباس عزّ و توجّه بتاج الکرامة و خلع علیه حسن التولّی، آثار البشریّة عنه مندرسة و انوار الحقائق علیه لائحة. صفت آن مهمتر عالم است و سید ولد آدم، درّی یتیم بود از صدف قدرت برآمده، آفتابی روشن بود از فلک اقبال بتافته، درختی شگرف بود از بوستان دولت برآمده، آسمان و زمین همه بدو آراسته، ربّ العالمین او را بحقائق نبوّت مزیّن کرد، و بخصائص قربت گرامی کرد، و بخلقی فرستاد نادانان و نادبیران و از حقّ بی خبران، همه در عالم حیرت و در ظلمت فکرت سرگردان سید چون قدم در عالم بعثت نهاد، بساط شرع باز گسترد. و چنان که میزبان از بهر مهمان سفره نهد، و صدا و آواز دهد، سید سفره دین اسلام نهاد و صلاء دعوت آواز داد.
هوش مصنوعی: او کسی است که در میان افرادی که با سواد نبودند، پیامی را از خود فرستاده است... او پوشیده در لباس عزت و با تاج کرامت، درخشان و پرجذبه بود. آثار بشریت از او برآمده و نور حقایق بر او تابیده است. او مهم‌ترین عالم و سرور فرزندان آدم است. مانند مرواریدی یتیم از صدف قدرت، و همچون آفتابی درخشان از آسمان اقبال تابیده است. او درختی شگرف است که در باغ دولت روییده، و آسمان و زمین به خاطر او زینت یافته‌اند. پروردگار جهانیان او را به حقایق نبوت آراسته و به خصوصیات قربت گرامی داشته است. او برای افرادی نادان و بی‌خبر از حقیقت فرستاده شد و همه در حیرت و سردرگمی بودند. وقتی که او به عرصه رسالت وارد شد، اساس شریعت را گسترد. مانند میزبان که برای مهمان سفره می‌چینید و صدایش را بلند می‌کند، او نیز سفره دین اسلام را گسترد و صدای دعوت را به گوش همگان رساند.
جان پاکان گرسنه عدل تو بود از دیر باز
سفره اندر سد ره بنهادی و در دادی صلا
هوش مصنوعی: روان پاکان همیشه تشنه‌ی عدل تو بوده‌اند. از دیرباز سفره‌ای در مسیر زندگی برپا کردی و به آن‌ها دعوت کردی تا از نعمت‌های تو بهره‌مند شوند.
ای یتیمی دیده اکنون با یتیمان لطف کن
و ای غریبی کرده اکنون با غریبان کن سخا.
هوش مصنوعی: ای کسی که خود یتیم هستی، حالا به یتیمان دیگر محبت کن و ای کسی که غریب هستی، حالا با غریبان به سخاوت رفتار کن.
سید سفره دعوت بنهاد و صلا آواز داد، خواجگان قریش اجابت نکردند گفتند: ما را عار بود بر سفره گدایان و درویشان نشستن! فرمان آمد که ای سید بایشان چه رنج می‌بری؟ طینت خبیثه ایشان نه از آن اصل است که هرگز نقش نگین تو پذیرد.
هوش مصنوعی: سید سفره‌ای پراشتها گذاشت و دعوت کرد، اما بزرگان قریش از آمدن به آن سفره خودداری کردند و گفتند: نشستن بر سفره گدایان و درویشان برای ما مناسب نیست! به سید گفته شد که چرا برای این افراد زحمت می‌کشی؟ زیرا طینت ناپاک آن‌ها به گونه‌ای است که هیچگاه نمی‌تواند ارزش تو را بپذیرد.
مثلهم کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً مثل ایشان مثل خر است که در بار وی دفتر بود. خر را از آن دفترچه سود؟ که هوش و گوش دریافت ندارد. ایشان را نیز از دعوت تو چه سود؟ که بر گوش و بر دل ایشان مهر بیگانگی است و بر دیده ایشان حجاب غفلت. نه زبان ایشان سزای ذکر ماست، نه دل ایشان بابت مهر ما.
هوش مصنوعی: این افراد مانند خری هستند که بار سنگینی از کتاب‌ها به دوش دارد. خر از آن کتاب‌ها هیچ بهره‌ای نمی‌برد، چرا که نه درک دارد و نه توانایی شنیدن. این افراد نیز از دعوت تو هیچ نفعی نمی‌برند، زیرا بر گوش و دل آن‌ها مهر بیگانگی نشسته و غفلت بر چشمانشان پرده افکنده است. نه زبان آن‌ها برای ذکر ما مناسب است و نه دلشان برای محبت ما.
اگر نقد دین میجویی، و سوز عشق ما می‌طلبی، از دلهای درویشان صحابه جوی، عمّار و خباب و سلمان و بو ذر و صهیب و بلال که در دل ایشان سوز عشق ماست و در سر ایشان خمار شراب ذکر ما. دل ایشان حریق مهر و محبّت ما، جان ایشان غریق نظر لطف ما:
هوش مصنوعی: اگر به دنبال نقد دین هستی و عاشق سوز و اشتیاق ما می‌باشی، باید به دل‌های درویشان صحابه نگاه کنی. در دل آن‌ها عشق ما شعله‌ور است و در ذهنشان نشئه‌ی یاد ما را تجربه می‌کنند. دل‌های آن‌ها با مهر و محبت ما آتشین می‌شود و جان‌هایشان غرق نظر لطف ماست.
این درویشان ز وصل بویی دارند
گویی ز شراب مهر جویی دارند
هوش مصنوعی: این درویشان از عشق بویی دارند، مانند اینکه از شراب مهر و محبت سرمست شده‌اند.
در مجلس ذکرهای و هویی دارند
می نعره زنند کز و چنویی دارند
هوش مصنوعی: در محافل ذکر و احوالات روحانی، بعضی افراد با صدای بلند و هیجان زیاد صحبت می‌کنند، گویی که از درون خود الهاماتی عمیق دارند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ. ربّ العالمین جلّ جلاله و تقدّست اسماؤه و تعالت صفاته در این آیت مؤمنان را بکاری میخواند از کارهای دین که تمامی دین ایشان در آنست، و رستن از عقوبت بآنست. و یافتن بهشت جاودان در گزاردن آنست. و آن نماز آدینه است. میگوید: ای شما که گرویدگان و دوستان و آشنایان اید، پیغام پذیرفتید و پیغام رسان براست داشتید و مرا بر غیب استوار گرفتید، و فرمان برداشتید.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هنگامی که شما را برای برپایی نماز جمعه دعوت کردند، بدانید که خداوند متعال در این آیه شما را به انجام یکی از مهم‌ترین عبادات دعوت می‌کند که اساس دین شما در آن نهفته است. این کار نه‌تنها شما را از عواقب سخت و عذاب‌های الهی نجات می‌دهد، بلکه باعث می‌شود که به بهشت ابدی دست یابید. این نماز، نماز جمعه است. خطاب به شما می‌گوید که ای مؤمنان، شما دعوت حق را پذیرفته‌اید و به آن پاسخ داده‌اید و در پی شناخت حقیقت هستید.
إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ هم نصیحت است و هم وصیّت و هم فرمان نصیحت است، از نیکوکاری وصیّت است، از دوست داری فرمانست از نیکخواهی. میگوید: بندگان من نیکوکارم. نصیحت من شنوید، دوست دارم وصیّت من پذیرید، نیک خواهم فرمان من بجای آرید. ملکا آن چه فرمانست؟
هوش مصنوعی: زمانی که برای برپایی نماز جمعه دعوت می‌شوید، این دعوت شامل نصیحت، وصیت و فرمان‌هایی است که از روی محبت و نیک‌خواهی ارائه می‌شود. پیام این دعوت این است که به بندگان نیکوکار خود گفته می‌شود که نصیحت من را بشنوید، وصیت من را بپذیرید و به فرمان من عمل کنید. این نکات بیانگر عزم و اراده‌ای است که بر اساس دوستی و خیرخواهی شکل گرفته است.
إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلی‌ ذِکْرِ اللَّهِ چون شما را بخوانند بنماز آدینه، قصد و آهنگ آن کنید که شما را بمن میخوانند، پاسخ کنید، آهسته آئید و بوقار آئید. سعی اینجا بمعنی قصد است و عمل، یکی بغسل دیگر بسواک، سدیگر بوی خوش، چهارم جامه بهتر، پنجم بگاه آمدن، ششم چون حاضر آمدید مسلمانان را نرنجانیدن، هفتم خطبه نیوشیدن. امّا غسل فرمانست و سنّت.
هوش مصنوعی: هنگامی که شما را برای نماز جمعه دعوت کردند، باید به یاد خدا رو کنید و به طرف نماز بیایید. به آرامی و با وقار حرکت کنید. منظور از تلاش، نیت و عمل کردن برای حضور در نماز است. اول باید غسل کنید، سپس دندان‌هایتان را مسواک بزنید، بعد عطر بزنید و لباس مناسب بپوشید. زمان ورود نیز مهم است؛ باید سعی کنید قبل از آغاز نماز بیایید و همچنین هنگام حضور، به مسلمانان دیگر آزار نرسانید و به خطبه‌ها خوب گوش کنید. غسل کردن در این زمینه یک فرمان و سنت است.
مصطفی (ص) گفت: «اذا اتی احدکم الجمعة فلیغتسل».
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) فرمود: «هرگاه یکی از شما به روز جمعه برود، باید غسل کند».
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «غسل یوم الجمعة واجب علی کلّ مسلم».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «غسل روز جمعه بر هر مسلمان واجب است.»
امّا سواک، رسول گفت صلّی اللَّه علیه و سلّم: رکعة بسواک خیر من سبعین رکعة بغیر سواک.
هوش مصنوعی: اما پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: یک رکعت نماز با مسواک، بهتر از هفتاد رکعت نماز بدون مسواک است.
امّا طیب، بکار داشتن بوی خوش و جامه بهتر پوشیدن و مسلمانان را نرنجانیدن و خطبه نیوشیدن، مصطفی (ص) بر جمله گفت: «من اغتسل یوم الجمعة و لبس من احسن ثیابه و مسّ من طیب ان کان عنده. ثمّ اتی الجمعة فلم یتخطّ اعناق النّاس. ثمّ صلّی ما کتب اللَّه له. ثمّ انصت اذا خرج امامه حتی یفرغ من صلوته، کانت کفّارة لما بینها و بین جمعته الّتی قبلها»
هوش مصنوعی: اما طیب، به کار بردن عطر خوش و پوشیدن لباس‌های زیبا و عدم آزار مسلمانان و گوش دادن به خطبه است. پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس در روز جمعه غسل کند و بهترین لباس‌هایش را بپوشد و اگر عطر هم داشته باشد، آن را به خود بزند. سپس به نماز جمعه برود و از پیش‌روی کردن بر روی گردن‌های مردم پرهیز کند و نماز را بر according به چیزی که خدا مقدر کرده بخواند و در حین خروج امام به او گوش فرا دهد تا او از نماز فارغ شود، این کار برای او کفاره‌ای خواهد بود برای گناهان میان این جمعه و جمعه قبلی.»
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «ما علی احدکم ان وجد ان یتّخذ ثوبین لیوم الجمعة سوی ثوبی مهنته».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "بر هیچ یک از شما واجب نیست که برای روز جمعه دو لباس غیر از لباس کار خود تهیه کند."
امّا بگاه آن، خبر درست است که فریشتگان بر درهای مسجد باشند، با قلمها و ورقها، نامهای بندگان مینویسند. پنج جوق را نویسند: جوق پیشین را هر یکی شتری قربان نویسند و دعا کنند. جوق دیگر را گاوی نویسند قربان و دعا کنند. جوق سوم را کبشی قربان نویسند و دعا کنند. جوق چهارم را مرغی قربان نویسند و دعا کنند. جوق پنجم را خایه‌ای قربان نویسند و دعا کنند. چون خطیب بر منبر شود، درهای مسجد فروگذارند و بشنودن خطبه آیند و پس از آن نام کس ننویسند و نه قربان. و در خبر است که فریشتگان یکی را پیوسته معتاد همی‌دیدند. پس یک آدینه او را نه بینند گویند: اللّهم انّ فلانا لم یأت فان کان ضالّا فاهده، و ان کان عائلا فاغنه، او مریضا فاشفه. و گفته‌اند: ربّ العالمین در روز آدینه بنده مؤمن را ده چیز وعده داد: یکی آنست که چون بنماز آید بهر گامی و قدمی که بردارد، وی را نیکی در دیوان نویسد، دیگر بهر قدمی گناهی از دیوان وی بسترد، سدیگر گناه یک هفته از وی درگذارد، چهارم ساعتی است در روز آدینه که در آن ساعت هر چه بنده از اللَّه خواهد بوی بخشد، پنجم اگر سورة الکهف برخواند در آن روز تا دیگر آدینه از همه آفات نگه دارد، ششم اگر بشب آدینه سورة الدّخان برخواند هم در آن شب وی را بیامرزد، هفتم هر نیکی که در شبانروز آدینه کند یکی صد نویسد، هشتم اگر بروز آدینه صد بار بر رسول (ص) درود و تحیّت فرستد فردا او را شفیع وی انگیزد، نهم اگر در شبانروز آدینه وی را اجلّ رسد از عذاب گور ایمن دارد. دهم اگر در جمله آن جمع که در جامع باشند یکی را آزاد کند دیگران را همه بوی بخشند. هم القوم لا یشقی بهم جلیسهم.
هوش مصنوعی: در روز جمعه، فرشتگان در دروازه‌های مسجد حضور دارند و نام بندگان را با قلم و کاغذ ثبت می‌کنند. برای هر پنج گروه قربانی‌هایی مشخص می‌شود: برای گروه اول، شتر، برای گروه دوم، گاو، برای گروه سوم، بره، برای گروه چهارم، مرغ و برای گروه پنجم، چیز کوچکی قربانی می‌شود. زمانی که خطیب بر منبر می‌رود، درهای مسجد بسته می‌شود تا مردم بتوانند به سخنرانی گوش کنند و پس از آن دیگر نام کسی ثبت نمی‌شود و قربانی نیز انجام نمی‌شود. همچنین، فرشتگان گاهی به یک شخص عادت کرده بودند که او را در روزهای دیگر نمی‌دیدند و برای او دعا می‌کردند. در روز جمعه، خداوند به بندگان مؤمن ده پاداش وعده داده است: برای هر قدمی که به سمت نماز بردارند، حسناتی برای آنها ثبت می‌شود و گناهانی از آنها محو می‌گردد. در این روز، زمانی خاص وجود دارد که هر چه بنده بخواهد، دعاهایش مستجاب می‌شود. همچنین، اگر سوره کهف را بخوانند، تا جمعه آینده از آفات محافظت می‌شوند. خواندن سوره دخان در شب جمعه نیز موجب آمرزش آنها خواهد بود. هر کار نیکی که در این روز انجام دهند، به صورت مضاعف ثبت می‌شود و برای کسی که به پیامبر (ص) درود بفرستد، شفاعت او در قیامت فراهم می‌گردد. اگر در این روز کسی از دنیا برود، از عذاب قبر در امان خواهد بود و اگر کسی از میان جمعیت آزاد شود، باقی افراد نیز مورد بخشش قرار می‌گیرند. در نهایت، افرادی که در کنار هم هستند، هیچ‌گاه دچار شقاوت نخواهند شد.
فَاسْعَوْا إِلی‌ ذِکْرِ اللَّهِ گفته‌اند: سعی از فرائض نماز آدینه است که اللَّه میگوید: فَاسْعَوْا إِلی‌ ذِکْرِ اللَّهِ. و دیگر نمازها در خانه گزاردن و در مسجد های دیگر آوردن مباح است. و نماز آدینه جز بجامع و جمع گزاردن روا نیست.
هوش مصنوعی: به مکتب خداوندی توجه کنید و در روز جمعه به یاد او بروید. گفته شده است که تلاش کردن برای برگزاری نماز جمعه از واجبات است و خداوند فرموده است: "به یاد خدا بروید." سایر نمازها می‌توانند در خانه انجام شوند یا در مساجد دیگر، اما نماز جمعه تنها باید در مساجد جامع و به صورت جماعت برگزار شود.
واجب آمد بر بنده بمسجد رفتن و رنج بر خود نهادن و خدمت گزاردن. چنانستی که ربّ العزّة گفتی: چون رنج آمدن بخدمت از بهر من بود، یک نیمه خدمت از بنده بر گرفتم، چهار رکعت با دو رکعت آوردم. عبدی امروز یک گام که در راه من برداری ضایع نمی‌کنم، هفتاد ساله راه توحید رفته و بدست نیاز در امید کوفته عمر تو کی ضایع کنم و رنج خدمت تو کی باطل کنم؟ امروز از خانه بمسجد می‌آیی، فردا از خانه بگور خواهی آمد. امروز که باختیار می‌آیی، بمراد و نشاط با جمع دوستان، خدمت خود از تو برگرفتم و رنج تو ضایع نکردم چه گویی فردا که باضطرار آیی، فریدا وحیدا، عفو و مغفرت از تو کی دریغ دارم؟!
هوش مصنوعی: برای من واجب است که به مسجد بروم و برای خدمتگزاری زحمت بکشم. به گونه‌ای که خداوند می‌فرماید: وقتی که برای خدمت به من زحمت بکشید، نیمی از خدمت را از شما برمی‌دارم؛ من چهار رکعت نماز با دو رکعت آورده‌ام. امروز که یک قدم در راه من برداری، آن را ضایع نمی‌کنم؛ در حالی که کسی هفتاد سال در راه توحید پیش رفته و عمر خود را با آرزو سپری کرده، آیا می‌توانم این زحمت را ضایع کنم؟ امروز که با اختیار و با شادی و همراه دوستان به مسجد می‌آیی، خدمتت را از تو می‌گیرم و زحماتت را بی‌نتیجه نمی‌گذارم. پس چه می‌گویی فردا که ناچار به سراغ من بیایی، آیا می‌توانم عفو و بخشش از تو دریغ کنم؟