گنجور

النوبة الثالثة

قولی تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. آورده‌اند که استاد بو علی مجلس میداشت، مقری آغاز کرد که بِسْمِ اللَّهِ. استاد گفت: ای باء بسم اللَّه هر چند برّ ازل آمدی بلاء ابد گشتی. بلائی که آن را پایان نه و دردی که آن را درمان نه، آن گه گفت: ای یار بارم ده تا قصه درد خود بتو بردارم. بر درگاه تو میزارم و در امید بیم آمیز می‌نازم، الهی واپذیرم تا واتو پردازم یک نظر در من نگر تا دو گیتی بآب اندازم. این باء بِسْمِ اللَّهِ درگاه عزّت قرآن است، قرآن که خلایق را بار داد از درگاه باء بِسْمِ اللَّهِ داد. نگر تا بحرمت فرا روی. و جز بعین تعظیم بننگری که اگر شرری از سیاست جلال با بحکم قهر بر لم یکن ثمّ کان مستولی گردد، بردابرد هزیمت از هفت آسمان و زمین بخیزد و هر چه سمت حدثان دارد بکتم عدم شود و اگر از ضیاء و فسحت سدّة با یک برق بصفت جمال بر عالم کون و فساد در ظهور آید، همه ظلمتها نور گردد، همه کفرها توحید گردد، همه زنّارها کمر عشق دین گردد:

یک روزه جمال خویش اگر بنمایی
پر نور شود زماه بر تا ماهی.

سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ من أراد أن یصفو له تسبیحه فلیصف عن آثار نفسه قلبه، و من اراد ان یصفو له فی الجنّة عیشه فلیصف عن اوضار الهوی دینه. عالمیان دو گروه‌اند: گروهی حیات ایشان بلطف و فضل حقّ و آسایش ایشان بتسبیح و ذکر حق. و گروهی حیات ایشان نشانه عدل حق. و آسایش ایشان بحظّ نفس. آنان که اهل لطف و فضل‌اند، دلی دارند صافی و همّتی عالی و سینه‌ای خالی، در او یادگار الهی. زبانشان با شهادت داده و دل با معرفت پرداخته و جان با محبت آمیخته و سر در اللَّه گریخته و از صفات خود بیزار گشته. گفتند: هر چه صفت خودی است همه بنداست، و هر چه بنداست همه رنگ است، و هر چه رنگ است در راه مردان ننگ است:

آن کس که هزار عالم از رنگ نگاشت
رنگ من و تو کجا خرد، ای ناداشت؟!

تسبیح و ذکر این گروه از معدن پاک برآید و بخداوند پاک رسد پذیرفته و پسندیده اللَّه بود. کما قال اللَّه تعالی: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ امّا ایشان که نشانه عدل حق باشند و حیات ایشان بحظّ نفس بود، سینه ایشان آلوده شهوت بود و دل ایشان معدن فتنه بود و باطن ایشان خلاف ظاهر بود، نام ایشان در جریده منافقان بود، فعل ایشان خلاف قول بود، چنان که ربّ العالمین گفت: لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ؟ بر قول ایشان که بر منافقان حمل کنند ربّ العالمین گفت: کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ سخت زشت است و نابکار و دشمن داشته اللَّه گفتاری که کردار موافق آن نیاید و وعظی که واعظ در عمل از آن بی نصیب بود:

لا تنه عن خلق و تأتی مثله
عار علیک اذا فعلت عظیم‌

و اوحی اللَّه الی عیسی (ع) یا بن مریم عظ نفسک فان اتّعظت فعظ الناس و الّا فاستحی منّی.

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا مدح قومی است که در اعلاء کلمه حق کوشند و از بهر اعزاز دین اسلام و حفظ بیضه جماعت و ذبّ از حریم شرع مقدّس با اعداء دین جهاد کنند، همانست که در آیت دیگر گفت: هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی‌ تِجارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ. تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ. تجارت سودمند ایمانست و جهاد با اعداء دین. و اعداء دین که جهاد ایشان مشروع است دو قسم اند: یکی ظاهر، یکی باطن. ایشان که ظاهراند دو قوم‌اند: قومی کفّاراند که بر ملّت گبرکی و بت پرستی و جهودی و ترسایی و امثال ایشان، و قومی اهل بدعت اند، هفتاد و دو فرقت. چنان که در خبر است، دشمنان باطن همچنین دو صنف اند: یکی لشگر شیاطین که بکید و وسواس دست مکر ایشان گشاده، دیگر هواء نفس که بدست امانی در لباس غرور خود را بر تو جلوه میکند و در هلاک تو میکوشد، چنان که ربّ العزّة گفت: وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی‌ آن کافر خرابی حصن اسلام خواهد، آن مبتدع ویرانی حصار سنّت جوید، آن شیطان در تشویش ولایت دلت کوشد، آن هوای نفس زیر و زبری دین تو خواهد. حقّ جلّ جلاله ترا بر هر یکی از این دشمنان سلاحی داده تا او را بدان قهر میکنی. قتال با کافران بشمشیر سیاست است. با مبتدعان بتیغ برهان و حجّت است. با شیطان بمداومت ذکر حق و تحقیق کلمت است. با هوای نفس بتیر مجاهده و سنان ریاضت است و اینست بهینه اعمال بنده، و گزیده طاعات رونده، چنان که ربّ العزّة گفت: ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ هر کرا توفیق رفیق بود و سعادت مساعد در تحصیل اعمال و تصفیت احوال درست آید تا از خزینه رحمت خلعت مغفرت یابد و در مجامع انس شراب قدس بیند، چنانک ربّ العالمین گفت: وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قولی تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. آورده‌اند که استاد بو علی مجلس میداشت، مقری آغاز کرد که بِسْمِ اللَّهِ. استاد گفت: ای باء بسم اللَّه هر چند برّ ازل آمدی بلاء ابد گشتی. بلائی که آن را پایان نه و دردی که آن را درمان نه، آن گه گفت: ای یار بارم ده تا قصه درد خود بتو بردارم. بر درگاه تو میزارم و در امید بیم آمیز می‌نازم، الهی واپذیرم تا واتو پردازم یک نظر در من نگر تا دو گیتی بآب اندازم. این باء بِسْمِ اللَّهِ درگاه عزّت قرآن است، قرآن که خلایق را بار داد از درگاه باء بِسْمِ اللَّهِ داد. نگر تا بحرمت فرا روی. و جز بعین تعظیم بننگری که اگر شرری از سیاست جلال با بحکم قهر بر لم یکن ثمّ کان مستولی گردد، بردابرد هزیمت از هفت آسمان و زمین بخیزد و هر چه سمت حدثان دارد بکتم عدم شود و اگر از ضیاء و فسحت سدّة با یک برق بصفت جمال بر عالم کون و فساد در ظهور آید، همه ظلمتها نور گردد، همه کفرها توحید گردد، همه زنّارها کمر عشق دین گردد:
هوش مصنوعی: در نام خداوند رحمان و رحیم، آمده است که استاد بو علی در مجلسی نشسته بود و مقری شروع به خواندن "بسم الله" کرد. استاد گفت: ای حرف "ب" در بسم الله، هرچند از بیکرانگی به وجود آمده‌ای، اما به مصیبت ابدی تبدیل شده‌ای. این مصیبت پایانی ندارد و دردی است که درمانی برای آن نیست. سپس گفت: ای دوست، بارم را بر دوش بگذار تا داستان درد خود را به تو بگویم. در آستانت خاضعانه می ایستم و با امیدی آمیخته به ترس به تو نازیدن می‌کنم. ای خدا، مرا بپذیر و در من نگاه کن تا دو جهان را با آب خود غرق کنم. کلمه "ب" در "بسم الله" دروازه عظمت قرآن است. قرآنی که به بندگانش از درگاه این باء عطا شده است. ببین که به برکت آن چگونه به سمت تو می‌آید. و با محبت بنگر که اگر شرارتی از سیاست جلال بر عالم سایه افکند و در نتیجه هر چه که هست ناپدید شود، در آن صورت، اگر از نور و وسعت آن با یک جلوه زیبا بر عالم ظاهر شود، تمام تاریکی‌ها نور می‌شود، همه کفرها به توحید تبدیل می‌شود و همه زنجیرها به کمر عشق دین تبدیل خواهد شد.
یک روزه جمال خویش اگر بنمایی
پر نور شود زماه بر تا ماهی.
هوش مصنوعی: اگر روزی زیبایی خود را به نمایش بگذاری، نور چهره‌ات می‌تواند ماه را درخشان‌تر کند تا جایی که شاید ماهی هم از اوج زیبایی‌ات تحت تأثیر قرار گیرد.
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ من أراد أن یصفو له تسبیحه فلیصف عن آثار نفسه قلبه، و من اراد ان یصفو له فی الجنّة عیشه فلیصف عن اوضار الهوی دینه. عالمیان دو گروه‌اند: گروهی حیات ایشان بلطف و فضل حقّ و آسایش ایشان بتسبیح و ذکر حق. و گروهی حیات ایشان نشانه عدل حق. و آسایش ایشان بحظّ نفس. آنان که اهل لطف و فضل‌اند، دلی دارند صافی و همّتی عالی و سینه‌ای خالی، در او یادگار الهی. زبانشان با شهادت داده و دل با معرفت پرداخته و جان با محبت آمیخته و سر در اللَّه گریخته و از صفات خود بیزار گشته. گفتند: هر چه صفت خودی است همه بنداست، و هر چه بنداست همه رنگ است، و هر چه رنگ است در راه مردان ننگ است:
هوش مصنوعی: هر چیزی که در آسمان‌ها و زمین وجود دارد، حمد و ستایش خدا را می‌کند و اوست عزیز و حکیم. کسی که می‌خواهد تسبیح او را به خوبی درک کند، باید از آثار خویش دل بکند و به قلب خود نگاه کند. و کسی که می‌خواهد زندگی‌ای آرام و بی‌دغدغه در بهشت داشته باشد، باید از آلودگی‌های هوی و هوس دست بکشد. انسان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: گروه اول که زندگی‌شان به لطف و فضل خدا وابسته است و آسایش آنها به تسبیح و ذکر خدا. و گروه دوم که زندگی‌شان نشانه عدالت خداوند است و آسایششان بستگی به خواسته‌های نفسانی آنها دارد. افرادی که اهل لطف و فضل هستند، دل‌هایی پاک و همت‌هایی بلند دارند و سینه‌هایشان از یاد خدا پُر است. زبانشان به گواهی می‌پردازد و دلشان با علم و آگاهی پرورش یافته و جانشان با محبت آمیخته است. آنها به خدا روی آورده‌اند و از صفات ناپسند خود دوری می‌جسته‌اند. گفته‌اند: هر صفت خودی بند است و هر بند، رنگ و رنگ در راه مردان ننگ است.
آن کس که هزار عالم از رنگ نگاشت
رنگ من و تو کجا خرد، ای ناداشت؟!
هوش مصنوعی: این شخص که هزاران دنیای رنگین را به تصویر کشید، چطور می‌تواند عقل و خرد ما را درک کند، ای نادان؟
تسبیح و ذکر این گروه از معدن پاک برآید و بخداوند پاک رسد پذیرفته و پسندیده اللَّه بود. کما قال اللَّه تعالی: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ امّا ایشان که نشانه عدل حق باشند و حیات ایشان بحظّ نفس بود، سینه ایشان آلوده شهوت بود و دل ایشان معدن فتنه بود و باطن ایشان خلاف ظاهر بود، نام ایشان در جریده منافقان بود، فعل ایشان خلاف قول بود، چنان که ربّ العالمین گفت: لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ؟ بر قول ایشان که بر منافقان حمل کنند ربّ العالمین گفت: کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ سخت زشت است و نابکار و دشمن داشته اللَّه گفتاری که کردار موافق آن نیاید و وعظی که واعظ در عمل از آن بی نصیب بود:
هوش مصنوعی: ذکر و تسبیح افرادی که از معدن پاک و صاف برمی‌خیزد، به درگاه خداوند متعال می‌رسد و مقبول و پسندیده است. همان‌طور که خداوند فرموده است: "کلام پاک به سوی او صعود می‌کند و عمل صالح آن را بالا می‌برد." اما کسانی که نشانگر عدل الهی هستند و زندگی‌شان به نفع نفس است، قلبشان به شهوات آلوده است و درونشان پر از فتنه است. باطن آن‌ها با ظاهرشان مغایرت دارد و نامشان در ردیف منافقان قرار دارد. اعمالشان با اقوالشان در تضاد است، چنان که خداوند در قرآن فرموده است: "چرا چیزی را می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟" خداوند می‌گوید: "زشت‌ترین کار نزد خدا این است که بگویید آنچه را که عمل نمی‌کنید." خداوند از گفتاری که با کردار منطبق نیست و از نصیبی که واعظ در عمل نمی‌بیند، متنفر است.
لا تنه عن خلق و تأتی مثله
عار علیک اذا فعلت عظیم‌
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر از دیگران توقع داشته باشی که به‌ درستی رفتار کنند و خودت هم همان رفتار را انجام ندهی، به خودت آسیب می‌زنی. این کار نادرست و بی‌شرمانه است، زیرا تو خود مجری همان رفتاری هستی که از دیگران انتقاد می‌کنی.
و اوحی اللَّه الی عیسی (ع) یا بن مریم عظ نفسک فان اتّعظت فعظ الناس و الّا فاستحی منّی.
هوش مصنوعی: خداوند به عیسی (ع) وحی فرستاد که: ای پسر مریم، خود را بزرگ شمار و اگر از این درس عبرت می‌گیری، دیگران را نیز نصیحت کن وگر نه از من شرم کن.
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا مدح قومی است که در اعلاء کلمه حق کوشند و از بهر اعزاز دین اسلام و حفظ بیضه جماعت و ذبّ از حریم شرع مقدّس با اعداء دین جهاد کنند، همانست که در آیت دیگر گفت: هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی‌ تِجارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ. تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ. تجارت سودمند ایمانست و جهاد با اعداء دین. و اعداء دین که جهاد ایشان مشروع است دو قسم اند: یکی ظاهر، یکی باطن. ایشان که ظاهراند دو قوم‌اند: قومی کفّاراند که بر ملّت گبرکی و بت پرستی و جهودی و ترسایی و امثال ایشان، و قومی اهل بدعت اند، هفتاد و دو فرقت. چنان که در خبر است، دشمنان باطن همچنین دو صنف اند: یکی لشگر شیاطین که بکید و وسواس دست مکر ایشان گشاده، دیگر هواء نفس که بدست امانی در لباس غرور خود را بر تو جلوه میکند و در هلاک تو میکوشد، چنان که ربّ العزّة گفت: وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی‌ آن کافر خرابی حصن اسلام خواهد، آن مبتدع ویرانی حصار سنّت جوید، آن شیطان در تشویش ولایت دلت کوشد، آن هوای نفس زیر و زبری دین تو خواهد. حقّ جلّ جلاله ترا بر هر یکی از این دشمنان سلاحی داده تا او را بدان قهر میکنی. قتال با کافران بشمشیر سیاست است. با مبتدعان بتیغ برهان و حجّت است. با شیطان بمداومت ذکر حق و تحقیق کلمت است. با هوای نفس بتیر مجاهده و سنان ریاضت است و اینست بهینه اعمال بنده، و گزیده طاعات رونده، چنان که ربّ العزّة گفت: ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ هر کرا توفیق رفیق بود و سعادت مساعد در تحصیل اعمال و تصفیت احوال درست آید تا از خزینه رحمت خلعت مغفرت یابد و در مجامع انس شراب قدس بیند، چنانک ربّ العالمین گفت: وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.
هوش مصنوعی: خداوند کسانی را دوست دارد که در راه او به مقاومت و مبارزه می‌پردازند. این آیه به ستایش افرادی می‌پردازد که در پیشبرد کلمه حق تلاش می‌کنند و برای عظمت دین اسلام و حفاظت از جامعه و دفاع از قوانین دینی خود در برابر دشمنان جهاد می‌کنند. در آیه دیگری اشاره شده که آیا می‌خواهید شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک نجات دهد؟ این تجارت سودمند، ایمان به خدا و پیامبرش و جهاد در راه خدا با مال و جان است. دشمنان دین دو دسته هستند: یکی دشمنان بیرونی مانند کافران و دیگران و دیگری بدعت‌گذاران. همچنین دشمنان باطنی نیز وجود دارند که شامل شیاطین و هوای نفس هستند. خداوند به هر یک از این دشمنان سلاح مناسبی عطا کرده است. مبارزه با کافران نیاز به سیاست، در برابر بدعت‌گذاران به برهان و دلیل، و در برابر شیاطین با ذکر و یاد حق و در مقابل هوای نفس با مجاهدت و ریاضت است. انجام این اعمال بهترین کارها و محبوب‌ترین عبادات است. هر کسی که در این مسیر موفق شود و به خوبی عمل کند، مورد رحمت و مغفرت الهی قرار می‌گیرد و در بهشت جایگاهی نیکو خواهد داشت.