این سوره سیزده آیت است و سیصد و چهل و هشت کلمه و هزار و پانصد حرف جمله به مدینه فرو آمد باجماع مفسّران، و درین سوره سه آیت منسوخ است بجای خویش آن را شرح دهیم. و در بیان فضیلت آن ابی بن کعب روایت کند از
مصطفی (ص) قال: من قرأ سورة الممتحنة کان المؤمنون و المؤمنات له شفعاء یوم القیامة.
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ابتدا این سوره در شأن حاطب بن ابی بلتعة فرود آمد مردی بود از جمله مهاجران و بدریان. چون رسول خدا (ص) عزم درست کرد که بغزاء اهل مکه شود، ساز واهبت آن کار پنهان میساخت، میخواست تا ناگاه و بیخبر فرا سرایشان شود، این حاطب ملطّفهای نوشت باهل مکه که رسول خدا اینک عزم درست کرد که بجنگ شما آید، بر حذر باشید و این نامه بزنی داد، نام وی ساره: هی الّتی امر رسول اللَّه بقتلها یوم فتح مکه. گفتهاند که: ده دینار بآن زن داد تا نامه باهل مکه رساند. جبرئیل (ص) مصطفی (ص) را از آنچه حاطب کرد، خبر داد. رسول علی (ع) را و زبیر را بر پی آن زن بفرستاد، گفت: «ائتو روضة خاخ فانّکم تجدون بها امرأة معها کتاب، فخذوه منها و خلّوا سبیلها و ان لم تدفعه الیکم فاضربوا عنقها».
روید تا بروضه خاخ آنجا زنی را دریابید که با وی نامهای است. آن نامه از وی بستانید و زن را تعرّض مرسانید و اگر نامه ندهد، او را گردن زنید. رفتند تا بآن موضع و زن را دریافتند. و گفت: ما معی کتاب، با من هیچ نامه نیست. بجستند او را و نامه نیافتند. خواستند که باز گردند، علی (ع) گفت: و اللَّه ما کذّبنا رسول اللَّه (ص) و اللَّه لنخرجنّ الکتاب او لاضربنّک بالسیف.
آن زن بدانست که از دست ایشان نخواهد رست. نامه در میان گیسوی خود تعبیه کرده بود. بیرون آورد و بایشان داد. ایشان نامه بحضرت نبوّت آوردند. رسول خدا آن ساعت از نماز پیشین باز گشته بود. کس فرستاد و حاطب را برخواند و نامه بوی نمود. حاطب اقرار داد و عذر آورد که: یا رسول اللَّه و اللَّه ما کفرت منذ اسلمت و لا غششتک منذ نصحتک و لا احبتهم منذ فارقتهم و لکن لم یکن احد من المهاجرین الّا و له بمکة من یمنع عشیرته، و کنت غریبا فیهم و کان اهلی بین ظهرانیهم فخشیت علی اهلی فاردت ان اتّخذ عندهم یدا. و قد علمت انّ اللَّه تعالی ینزل بهم بأسه و انّ کتابی لا یغنی عنهم شیئا. رسول خدا (ص) عذر از وی بپذیرفت، و او را بآنچه گفت راست گوی داشت. عمر خطاب برخاست، گفت: دعنی یا رسول اللَّه اضرب عنق هذا المنافق، انّه قد خان اللَّه و رسوله. بگذار مرا یا رسول اللَّه تا این منافق را گردن زنم، که با خدای و رسول خیانت کرده رسول خدا از آن گفتار عمر در خشم شد، آن گه گفت: «و ما یدریک یا عمر؟ لعل اللَّه قد اطلع علی اهل بدر، فقال لهم: اعملوا ما شئتم فقد غفرت لکم، و هم اهل بدر و ما اهل بدر اهل بدر، و ما اهل بدر اهل بدر، و ما اهل بدر اهل بدر. فلا تقولوا لحاطب الّا خیرا فانزل اللَّه تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ.
ولد حاطب بن ابی بلتعة فی زمان رسول اللَّه (ص) و یروی عن عمر بن الخطاب، اصله من الازد و اعتقه عبید اللَّه بن حمید بن زهیر الّذی قتله علی (ع) یوم بدر کافرا، و کان حاطب یبیع الطعام و مات بالمدینة و صلّی علیه عثمان عفّان و هو ممّن حضر بیعة الرضوان. تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ ای تلقون الیهم اخبار النبی (ص) و سرّه بالمودّة الّتی بینکم و بینهم. و قیل: معناه تلقون الیهم المودّة و الباء زائدة، کقوله: «وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ» بظلم، ای الحاد. و القاء المودّة الیهم تقرّبهم الیهم بالمکاتبة.
وَ قَدْ کَفَرُوا الواو للحال. ای و حالهم انّهم. کفروا. بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یعنی القرآن و الرسول. یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ من مکة أَنْ تُؤْمِنُوا یعنی: لان تؤمنوا و بان تؤمنوا، کانّه قال: یفعلون ذلک لایمانکم باللّه.
إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی هذا شرط جوابه متقدّم. و التقدیر إن کنتم خرجتم اوطانکم للجهاد فی سبیلی و بطلب مرضاتی لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ. معنی اینست که: اگر بیرون آمدن شما از میان ایشان و بریدن شما از خان و مان خویش از بهر جهاد است، در راه من و جستن خشنودی من، پس دوستی مگیرید با دشمنان خویش و دشمنان من. تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ این سخن در هم پیوسته است، میگوید: در نهان با ایشان دوستی مینمائید و من میدانم آنچه شما نهان میدارید از دوستی ایشان و آنچه آشکارا میکنید از ایمان خویش. وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ الهاء راجعة الی الاتخاذ المنهی عنه، ای من یفعل ما نهیت عنه من موالاتهم. فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ ای زاغ عن الطریق المستقیم. میگوید: هر که آن کند که حاطب کرد، از شما پس از این، او از راه راست بر گشت و طریق ایمان گم کرد.
إِنْ یَثْقَفُوکُمْ ای یصادفوکم و یظفروا بکم. یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً و لا ینفعکم القاء المودّة الیهم وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ بالقتل و الضرب.
وَ أَلْسِنَتَهُمْ بالشتم و السب. خبر میدهد ربّ العالمین که دوستی ایشان و تقرّب بایشان در آن نفع شما نیست، که اگر بر شما دست یابند و هر جای که شما را دریابند، ابقا نکنند هم دست گشایند بقتل و ضرب، و هم زبان گشایند بسبّ و شتم. وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ. کسا کفروا، و آن گه شما را دوست شوند که همچون ایشان کافر شوید. هذا کقوله: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» و قیل: من خالف عقده عقدک، خالف قلبه قلبک.
لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ الّذین بمکّة، و هم کفّار، ای لا یغنون عنکم من اللَّه شیئا و لا تهلکوا انفسکم بسبب من لا ینفعکم. یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ قرأ عاصم و یعقوب یفصل بفتح الیاء و کسر الصاد مخففا و قرأه حمزة و الکسائی بضمّ الیاء و کسر الصّاد مشدّدا و قرأ ابن عامر بضمّ الیاء و فتح الصّاد مشددا و قرأ الباقون بضمّ الیاء و فتح الصاد مخفّفا. و المعنی یوم القیامة یحکم بینکم و قیل: یفرق بین الوالد و ولده و بین القریب و القریب فیدخل اهل طاعته الجنّة و اهل معصیته النار. وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ فیجازیکم باعمالکم.
قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ ای قدوة حَسَنَةٌ و سنّة حسنة. فِی إِبْراهِیمَ ای فی اقوال ابراهیم. «وَ الَّذِینَ مَعَهُ» من المؤمنین. إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ المشرکین إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ جمع بری کظریف و ظرفاء و بُرَآؤُا مِنْکُمْ ای من قرابتکم.
وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ من دون اللَّه کفرنا بکم» انکرنا دینکم و تبرّأنا منکم. «وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً
بالسیف و القلب. حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شریک له فحینئذ نترک عداوتکم و نوالیکم.
این خطاب با حاطب است و با مؤمنان، ایشان را اقتدا میفرماید به ابراهیم خلیل که ابراهیم از مشرکان و قرابات کفّار بیزاری و دوری گزید. دانست که دشمناناند و با ایشان دوستی نگرفت و قوله: إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِیمَ هذا مستثنی من الاسوة، ای لا تقتدوا به فی استغفاره. لِأَبِیهِ فانّ اباه کان کافرا و ذلک الاستغفار کان عن موعدة وعدها اباه بأن یؤمن فلمّا علم انّه لا یؤمن امتنع من استغفاره و قوله: ما أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ یقول ابراهیم لابیه ما اغنی عنک و لا ادفع عنک عذاب اللَّه ان عصیته و اشرکت به و فی هذه الآیة دلالة بیّنة علی تفضیل نبیّنا محمد (ص) و ذلک انّه حین امر بالاقتداء به امر علی اطلاق و لم یستثن، فقال. ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ، فَانْتَهُوا و حین أمر بالاقتداء بابراهیم استثنی. قوله: رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا. قیل: هذا من تمام کلام ابراهیم، و قیل: استیناف و معناه: قولوا ایّها المؤمنون رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا فهو تعلیم منه سبحانه لهم کیف الثناء علیه، عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا ای بک وثقنا. وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا ای اقبلنا بالطاعة. وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ ای المرجع و المنقلب.
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا ای لا تظهر هم علینا فیفتتنوا بذلک فیظنّوا أنّهم علی حقّ و نحن علی باطل و قال مجاهد: لا تعذّبنا بایدیهم و لا بعذاب من عندک، فیقولون: لو کان هؤلاء علی الحقّ ما اصابهم ذلک وَ اغْفِرْ لَنا استر لنا ذنوبنا. إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ ای الغالب القوی. الْحَکِیمُ: العالم.
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ یعنی: فی ابراهیم و من معه من الاولیاء و الانبیاء.
أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ قدوة صالحة لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ ای یرجو ثوابه و یؤمّل لقاءه فی الیوم الآخر و یخشی البعث و الحساب. وَ مَنْ یَتَوَلَّ ای یعرض عن الایمان. فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ عن عباده الْحَمِیدُ المحمود فی ارضه و سمائه لا یلحقه شین من کفر الکافرین و انّما اعید ذکر الاسوة لانّ الاولی متعلّقة بالبراءة من الکفّار و من فعلهم. و الثانیة امر بالائتساء بهم لینالوا من ثوابهم ما نالوا او ینقلبوا الی الآخرة کانقلابهم و قیل: الاولی اسوة باقواله و الثانیة بافعاله. قیل لمّا نزلت هذه الآیات اظهر المؤمنون عداوة اقربائهم المشرکین فی اللَّه و تبرّؤا منهم، فعلم اللَّه شدّة وجد المؤمنین بذلک فانزل اللَّه سبحانه: عَسَی اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الَّذِینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ ای من مشرکی مکة مَوَدَّةً یعنی: بان یهدیهم اللَّه للّذین فیصیروا لکم اولیاء و اخوانا ففعل اللَّه تعالی ذلک فاسلم کثیر منهم فصاروا لهم اولیاء و اخوانا و خالطوهم و ناکحوهم و قیل: الَّذِینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ هو ابو سفیان بن حرب. و المودة مودّة الاسلام و تزویج ام حبیبة ابنته من رسول اللَّه (ص) و کانت ام حبیبة تحت عبید اللَّه بن جحش بن رباب و کانت هی و زوجها من مهاجرة الحبشة فتنصّر زوجها و حاولها ان تتابعه فأبت و صبرت علی دینها و مات زوجها علی النصرانیّة فبعث رسول اللَّه (ص) الی النجاشی فیها لیخطبها علیه، فقال النجاشی لاصحابه: من اولاکم بها؟ قالوا: خالد بن سعید بن العاص.
قال: فزوّجها من نبیّکم، ففعل و مهرها النجاشی اربع مائة دینار و ساق الیها مهرها.
عَسَی من اللَّه واجبة و هو للطمع و الرجاء، ای کونوا علی رجاء من ذلک. و قوله: وَ اللَّهُ قَدِیرٌ یعنی: علی ان یجعل بینکم و بینهم مودّة وَ اللَّهُ غَفُورٌ یعنی: لمعاصیهم اذا اسلموا: رَحِیمٌ یعنی: بالمؤمنین حیث ادخل اقرباءهم فی دینهم ثمّ رخص اللَّه عزّ و جل فی صلة الّذین لم یعادوا المؤمنین و لم یقاتلوهم و لم یخرجوهم فقال: لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ ای عن برّ الّذین. لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ ای لم یوذوکم بمکة حتی اضطررتم الی الخروج منها أَنْ تَبَرُّوهُمْ فی موضع الخفض بدلا من الّذین و المعنی: لا ینهیکم اللَّه عن ان تبرّوا الّذین لم یقاتلوکم فی الدّین. وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ ای تحسنوا الیهم و تعطوهم ممّا تملکون من طعام و غیره قسطا و الاقساط ان تعطوهم مثل ما یعطون.
در سبب نزول این آیت علماء تفسیر مختلفاند. ابن عباس گفت: در شأن خزاعة و بنی جذیمه و بنی مدلج فرو آمد که با رسول خدا (ص) عقد مصالحت بستند و عهد داشتند که قتال نکنند و رسول را و مؤمنان را نرنجانند و از مکه بیرون نکنند و دشمنان رسول را یاری ندهند. ربّ العالمین رسول را و مؤمنان را رخصت داد که با این قوم علی الخصوص هر چند که کافرانند اگر نیکویی کنید وصلت دهید و داد ایشان بایشان رسانید، شما را منع نیست و در آن نهی نیست. قتادة گفت: حکم این آیت بر عموم بود، هر کافر که با رسول قتال نکردید و مؤمنان را نرنجانیدید با ایشان پیوستن ببرّ وصلت رخصت بود، تا آیت آمد که: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ الآیة... پس منسوخ شد و بقول قتادة این آیت منسوخ است و قیل: الآیة واردة فی شأن الّذین آمنوا و اقاموا بمکة و لم یهاجروا لما بهم من الضعف، و قیل: ارید بذلک النساء و الصبیان، و قیل: نزلت فی اسماء بنت ابی بکر و ذلک انّ امّها قتیلة بنت عبد العزّی قدمت علیها المدینة بهدایا و هی مشرکة، فقالت اسماء: لا اقبل منک هدیّة و لا تدخلین بیتی حتی استأذن رسول اللَّه. فسألت لها عائشة رسول اللَّه (ص) فأمرها ان تقبل هدیّتها و تحسن الیها ثمّ ذکر الّذین نهاهم عن صلتهم فقال: إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی إِخْراجِکُمْ و هم کفّار مکة الّذین ألجئوکم الی الهجرة من مکة أَنْ تَوَلَّوْهُمْ یعنی: ینهیکم عن ان تتولّوهم بالنصر و المودّة و البرّ و الصلة.
وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ بالمودّة و بمکاتبة سرّ النبی (ص). فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ المستوجبون لعذاب اللَّه. قال بعض المفسرین: نسخت الآیة الاولی بهذه الآیة و نسخ معنی الآیتین بآیة السیف.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ ای شما که مؤمنانید، چون زنان مهاجرات بشما آیند، از مکه هجرت کنند به مدینه.
فَامْتَحِنُوهُنَّ ایشان را امتحان کنید، حال ایشان و سبب آمدن ایشان بتحقیق بازدانید. امتحان، بقول بعضی مفسّران آنست که: رسول خدا ایشان را سوگند دادی که نه بغض شوهر را آمد و نه نشوز و نه غیرت را و نه عشق و هوای مردی را و نه رغبت بدنیا و التماس مرادی را و نه مجرّد دوست داشت زمین مدینه را، بلکه دوست داشت دین اسلام را هجرت کرد و دوستی خدای و رسول را و جز رضای خدای و رسول و رغبت بدین اسلام او را مرادی دیگر نیست. بقول بعضی امتحان آنست که بزبان بگفتی: «اشهد ان لا اله الّا اللَّه و انّ محمدا عبده و رسوله». رب العالمین گفت: چون این سوگند یاد کرد و امتحان حاصل شد، از وی بظاهر بپذیرید و حقایق باطن و ضمیر دل باللّه افکنید که شما را بآن راه نیست و جز اللَّه بآن عالم نیست.
اینست که گفت: اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِهِنَّ آن گه گفت: فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ چون از ایشان بدانستید بدلایل ظاهر که مؤمناتاند و هجرت ایشان از بهر خدای و رسول است، فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی الْکُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ ایشان را فا کافران مدهید که نه زن مسلمانان حلالست مرد کافر را، و نه مرد کافر زن مسلمان را حلالست. این آیه در شأن زنی فرود آمد نام وی سبیعة بنت الحارث الاسلمیة که از شوهر خویش بگریخت سال حدیبیة و هجرت کرد. رسول خدا او را امتحان کرد، چنان که اللَّه فرموده و او را مؤمنه یافت. شوهر وی آمد صیفی بن الواهب گفت: یا محمّد ردّ علیّ امرأتی. زن من با من فرست که تو در صلح حدیبیة با ما چنان شرط کردی که هر که آن ما بتو آید با ما فرستی. رسول خدا گفت: این شرط کردهام در مردان نه در زنان که زنان گرویده بهیچ حال کافران را نشایند و ایشان را حلال نباشند و این آیت بر وفق این حکم فرو آمد. پس رسول خدا بفرمود تا کاوین که آن شوهر کافر به سبیعة داده بود، با وی دادند. اینست که ربّ العالمین گفت: وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا یعنی: اعطوا الزوج الکافر ما انفق علیها من المهر. قیل: ان لم یوجد لها مال فی الحال یؤخذ من المؤمن الّذی یرید التزوّج بها مقدار ذلک المهر و یردّ علی الکافر. فان لم یتزوّج بها احد من المؤمنین کان سبیلها سبیل المعسر بالدین الی ان یجد میسرة. و یقال: تزوّج سبیعة عمر بن الخطاب.
وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ ای لا جناح فی نکاح المهاجرات. إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ مهورهن و ایتاء المهر لیس بشرط لتحلیلها کما انّ ذاک لیس بشرط فی المؤمنات فی قوله: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً» لکنّه جث علی اتیانهنّ مهورهنّ اذا طالبن بها.
و قیل: نزلت هذه الآیة فی امّ کلثوم بنت عقبة بن ابی معیط جاءت مهاجرة فی عام الهدنة فجاء اخواها رسول اللَّه (ص) یستردّ انها فنزلت هذه الآیة، قوله: و لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِرِ قرأ ابو عمرو و یعقوب بالتشدید و الآخرون بالتخفیف، معنا هما واحد.
و العصمة الامساک و الکف و هی ها هنا حرمة النکاح، یعنی: اذا تباینت الادیان فقد انقطعت العصمة، و اصل العصمة الحبل، یقال لکل ما امسک شیئا عصمة ای من اسلم و بقیت امرأته کافرة او اسلمت المرأة و بقی الزوج کافرا فقد انقطعت العصمة و لا تمسکوا بها فلا حرمة لها و الْکَوافِرِ طائفتان من النساء طائفة قعدت عن الهجرة و ثبتت علی الکفر و طائفة ارتدّت عن الهجرة و لحقت بازواجها الکفّار. قال الزهری: لمّا نزلت هذه الآیة طلق عمر بن الخطاب امرأتین کانتا له بمکة مشرکتین احدیهما بریعة بنت ابی امیة ابن المغیرة فتزوّجها بعده معاویة بن ابی سفیان و هما علی شرکهما بمکة. و الأخری امّ کلثوم بنت عمرو الخزاعیة امّ عبد اللَّه بن عمر فتزوّجها ابو جهم بن حذافة و هما علی شرکهما و کانت اروی بنت ربیعة بن الحارث بن عبد المطلب تحت طلحة بن عبید اللَّه فهاجر طلحة و هی بمکة علی دین قومها ففرّق الاسلام بینهما حین نهی عن التمسک بِعِصَمِ الْکَوافِرِ ثمّ تزوّجها خالد بن سعید بن العاص بالاسلام و کانت ممّن فرّ الی رسول اللَّه (ص) من نساء الکفّار فحبسها و زوّجها خالد بن سعید بن العاص.
قال الشعبی و کانت زینب بنت رسول اللَّه امرأة ابی العاص بن الربیع اسلمت و لحقت بالنبی (ص) فی المدینة و اقام ابو العاص بمکة مشرکا ثمّ اتی المدینة و اسلم فردّها علیه رسول اللَّه (ص). وَ سْئَلُوا ایّها المؤمنون. ما أَنْفَقْتُمْ ای ان لحقت امرأة منکم بالمشرکین مرتدّة فاسئلوا ما انفقتم من المهر ممّن تزوّجها منهم اذا منعوها.
وَ لْیَسْئَلُوا یعنی: المشرکین الّذین لحقت ازواجهم بکم. ما أَنْفَقُوا من المهر ممّن تزوّجها منکم. ذلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فیه فاحکموا. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بمصالح امورکم حَکِیمٌ فیما امرکم به من التسویة و العدل. قال الزهری: و لولا الهدنة و العهد الّذی کان بین الرسول اللَّه (ص) و بین قریش یوم الحدیبیة لامسک النساء و لم یردّ الیهم صداقا و کذلک کان یصنع بمن جاءه من المسلمات قبل العهد فلمّا نزلت هذه الآیة اقرّ المؤمنون بحکم اللَّه عزّ و جل و ادّوا ما امروا به من نفقات المشرکین و ابی المشرکون أن یقرّوا بحکم اللَّه تعالی فیما امر من اداء النفقات المسلمین فانزل اللَّه عزّ و جل.
وَ إِنْ فاتَکُمْ شَیْءٌ مِنْ أَزْواجِکُمْ إِلَی الْکُفَّارِ فاتکم ای ذهب عنکم شیء، ای احد و کذلک قرأ ابن مسعود: فَعاقَبْتُمْ و قرئ فعقبتم أی غزوتم بعقب ذلک فغنمتم فَآتُوا الَّذِینَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ الی الکفار منکم مِثْلَ ما أَنْفَقُوا علیهنّ من الغنائم الّتی صارت فی ایدیکم من اموال الکفّار، و قیل: معناه فعاقبتم المرتدّة بالقتل. قال ابن عباس و کان جمیع من لحق بالمشرکین من نساء المؤمنین المهاجرین راجعة عن الاسلام ستّ نسوة فاعطی رسول اللَّه (ص) ازواجهنّ مهور نسائهم من الغنیمة.
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ. اختلف القول فی أنّ ردّ مهر من اسلمت من النساء الی ازواجهنّ کان واجبا او مندوبا، و اصله انّ الصلح هل کان وقع علی ردّ النساء؟
فیه قولان: احدهما انّه وقع علی ردّ الرجال و النساء جمیعا لما روینا انّه لا یأتیک منّا احدا لا رددته ثمّ صار الحکم فی ردّ النساء منسوخا بقوله: فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی الْکُفَّارِ فعلی هذا کان ردّ المهر واجبا. القول الآخر: انّ الصلح لم یقع علی ردّ النساء لانّه
یروی علی انّه لا یأتیک منّا رجل و ان کان علی دینک الّا رددته فعلی هذا کان ردّ المهر مندوبا
و ذهب بعض الفقهاء الی أنّ هذه احکام تبعت الهجرة و الهدنة الّتی کانت بینهم فلمّا انقضت زالت تلک الاحکام و نسخت.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ سمّیت البیعة لانّ المبایع یبیع نفسه بالجنّة و منه قوله عزّ و جلّ: إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ.
قیل: کان النبی (ص) اذا بایع النساء وضع قدحا من الماء فکان یضع یده فیه ثمّ یأمرهنّ ان یغمسن ایدیهنّ فیه. و قیل: نزلت هذه الآیة یوم فتح مکة
لمّا فرغ رسول اللَّه (ص) من بیعة الرجال و هو علی الصفا و عمر بن الخطاب اسفل منه و هو یبایع النساء بأمر رسول اللَّه یأخذ ایدیهنّ فوق ثیابه و یبلغهنّ عنه و ما کان رسول اللَّه (ص) یأخذ بید امرأة عند البیعةو قیل: امر اخت خدیجة خالة فاطمة فبایعت النساء و کانت هند بنت عتبة بن ربیعة امرأة ابی سفیان بن حرب فی جملتهن متنقّبة متنکّرة مع النساء خوفا من رسول اللَّه ان یعرفها فقال النبی (ص) ابایعکن عَلی أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً فرفعت هند رأسها و قالت و اللَّه انّک لتأخذ علینا امرا ما رأیناک اخذته علی الرجال و بایع الرجال یومئذ علی الاسلام و الجهاد فقط. فقال رسول اللَّه (ص): «انّک لهند بنت عتبه» قالت: نعم فاعف عمّا سلف عفا اللَّه عنک، تعنی ما صنعت بحمزة. فقال رسول اللَّه: «ابایعکنّ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً قالت من الشرک فررنا الیک فما اشرکنا منذ اسلمنا.
فقال رسول اللَّه: وَ لا یَسْرِقْنَ فقالت هند. انّ ابا سفیان رجل شحیح و انّی آخذ من ماله ما یکفینی و ولده. فقال رسول اللَّه: «بالمعروف»
و قیل: کان ابو سفیان واقفا هناک، فقال: نعم ما اصبت شیئا فیما مضی و فیما غبر فهو لک حلال و قال صلّی اللَّه علیه و سلم: وَ لا یَزْنِینَ فقالت: هند و هل تزنی الحرة؟ فقال صلّی اللَّه علیه و سلّم «لا و اللَّه ما تزنی الحرّة».
فقال رسول اللَّه: وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ یعنی: وأد البنات مخافة الفقر، فقالت هند: نحن ربّیناهم صغارا و انتم قتلتموهم کبارا، فانتم اعلم و هم. فضحک عمر و ضحک رسول اللَّه من قولها و کان قد قتل ابن لها یوم بدر، یقال له حنظلة بن ابی سفیان فقال رسول اللَّه: وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَ یعنی: الکذب و النمیمة و المشی بالسعایة یختلقنّه من تلقاء انفسهنّ. قالت: هند: و اللَّه انّ البهتان لقبیح و انّک لا تأمرنا الّا بالرشد و مکارم الاخلاق. و قیل: المراد بالبهتان هاهنا ان تلتقط مولودا و تقول لزوجها: هذا ولدی منک، فهو البهتان المفتری. بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ لانّ الولد اذ اوضعته الامّ سقط بین یدیها و رجلیها. وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ
ای فی کلّ امر وافق طاعة اللَّه و فی کلّ امر فیه رشدهنّ. قال سعید بن المسیّب و الکلبی و عبد الرحمن بن زید: هو النهی عن النوح و الدعاء بالویل و تمزیق الثوب و نتف الشعر و حمش الوجه و ان لا تحدث المرأة الرجال الّا ذا محرم و لا تخلو برجل عیر ذی محرم و لا تسافر الّا مع ذی محرم.
روی انّ خولة بنت الحکم الانصاریة السلمیة قالت: یا رسول اللَّه مات لی اخ، فنحت علیه فاسعدتنی امرأة، و قد مات لها اخ أ فتأذن لی ان اذهب فاسعدها علی النوح ثمّ امسک؟ فقال رسول اللَّه: «لا تفعلی! فما زالت تراجعه حتی اذن لها و قال اذهبی فاسعدیها لم امسکی»
روی ابو مالک الاشعری عن النبی (ص) قال: «اربع فی امّتی من امر جاهلیة لا یترکونهنّ: الفخر بالاحساب، و الطعن فی الانساب و الاستسقاء بالنجوم و النیاحة»
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «النائحة اذا لم تتب قبل موتها تقام یوم القیامة علیها سربال من قطران و درع من جرب»
و قال: «لیس منّا من ضرب الخدود و شقّ الجیوب و دعا بدعوی الجاهلیة».
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «هذه النوائح یجعلن یوم القیامة صفّین: صفّا عن الیمین و صفّا عن الیسار و ینبحن کما تنبح الکلاب»
و روی انّ عمر بن الخطاب رضی اللَّه عنه سمع نائحة فاتیها فضربها حتی وقع خمارها عن رأسها فقیل: یا امیر المؤمنین! المرأة قد وقع خمارها! قال: انّها لا حرمة لها.
قوله تعالی: فَبایِعْهُنَّ ای اذا بایعنک فبایعهنّ. وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
قالت عائشة: کان النبی (ص) یبایع النساء بالکلام بهذه الآیة: «لا تشرکوا باللّه شیئا»
قالت: و ما مسّت ید رسول اللَّه ید امرأة الّا امرأة یملکها. و قالت امیمة بنت رقیقة بایعت رسول اللَّه فی نسوة فقال فیما استطعتنّ و اطقتنّ؟ فقلت رسول اللَّه ارحم بنا من انفسنا! قلت: یا رسول اللَّه صافحنا. فقال: «انّی لا اصافح النساء انّما قولی لامرأة کقولی لمائة امرأة».
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای گرویدگان! لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ و هم الیهود و ذلک انّ ناسا من فقراء المسلمین کانوا یخبرون الیهود باخبار المسلمین و یتواصلونهم فیصیبون بذلک من ثمارهم فنهاهم اللَّه سبحانه عن ذلک. قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ یعنی: هؤلاء الیهود یئسوا من الآخرة بأن یکون لهم فیها ثواب و خیر کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ الّذین ماتوا و صاروا فی القبور من ان یکون لهم حظّ و ثواب فی الآخرة و قیل: کما یئس الکفّار الّذین فی القبور من رحمة اللَّه و قیل: کما یئس الکفّار الّذین فی الاحیاء من المقبورین ان یرجعوا الیهم.
برگردان به زبان ساده
این سوره سیزده آیت است و سیصد و چهل و هشت کلمه و هزار و پانصد حرف جمله به مدینه فرو آمد باجماع مفسّران، و درین سوره سه آیت منسوخ است بجای خویش آن را شرح دهیم. و در بیان فضیلت آن ابی بن کعب روایت کند از
هوش مصنوعی: این سوره شامل سیزده آیه، سیصد و چهل و هشت کلمه و هزار و پانصد حرف است و به اتفاق مفسران در مدینه نازل شده است. در این سوره سه آیه منسوخ وجود دارد که به توضیح آن خواهیم پرداخت. همچنین در مورد فضیلت این سوره، ابی بن کعب گزارشی دارد.
مصطفی (ص) قال: من قرأ سورة الممتحنة کان المؤمنون و المؤمنات له شفعاء یوم القیامة.
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) فرمودند: کسانی که سوره ممتحنه را بخوانند، در روز قیامت مؤمنان و مؤمنات به عنوان شفیع برای آنها خواهند بود.
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ابتدا این سوره در شأن حاطب بن ابی بلتعة فرود آمد مردی بود از جمله مهاجران و بدریان. چون رسول خدا (ص) عزم درست کرد که بغزاء اهل مکه شود، ساز واهبت آن کار پنهان میساخت، میخواست تا ناگاه و بیخبر فرا سرایشان شود، این حاطب ملطّفهای نوشت باهل مکه که رسول خدا اینک عزم درست کرد که بجنگ شما آید، بر حذر باشید و این نامه بزنی داد، نام وی ساره: هی الّتی امر رسول اللَّه بقتلها یوم فتح مکه. گفتهاند که: ده دینار بآن زن داد تا نامه باهل مکه رساند. جبرئیل (ص) مصطفی (ص) را از آنچه حاطب کرد، خبر داد. رسول علی (ع) را و زبیر را بر پی آن زن بفرستاد، گفت: «ائتو روضة خاخ فانّکم تجدون بها امرأة معها کتاب، فخذوه منها و خلّوا سبیلها و ان لم تدفعه الیکم فاضربوا عنقها».
هوش مصنوعی: در این آیه، خداوند به مؤمنان هشدار میدهد که دشمنان او و دشمنان خودشان را به عنوان دوستان برگزینند. این آیه به ماجرای حاطب بن ابی بلتعه اشاره دارد، که از مهاجران و افرادی بود که در جنگ بدر شرکت کرده بودند. زمانی که پیامبر (ص) تصمیم به حمله به مکه گرفت، حاطب نامهای به اهل مکه نوشت و در آن خبر داد که پیامبر برای نبرد با آنها عزم کرده است. او این نامه را به زنی به نام ساره داد و برای رساندن آن به مکه به او ده دینار پرداخت. خداوند جبرئیل را مأمور کرد تا پیامبر را از اقدام حاطب آگاه کند و پیامبر علی و زبیر را به دنبال آن زن فرستاد تا نامه را از او بگیرند و او را آزاد بگذارند، و اگر او نامه را نداد، دستور داد که او را بکشند.
روید تا بروضه خاخ آنجا زنی را دریابید که با وی نامهای است. آن نامه از وی بستانید و زن را تعرّض مرسانید و اگر نامه ندهد، او را گردن زنید. رفتند تا بآن موضع و زن را دریافتند. و گفت: ما معی کتاب، با من هیچ نامه نیست. بجستند او را و نامه نیافتند. خواستند که باز گردند، علی (ع) گفت: و اللَّه ما کذّبنا رسول اللَّه (ص) و اللَّه لنخرجنّ الکتاب او لاضربنّک بالسیف.
هوش مصنوعی: برایشان مشخص شد که باید به جایی بروند تا زنی را پیدا کنند که نامهای همراه دارد. از آن زن خواستند نامه را بگیرد و به او آسیبی نزنند. اما اگر نامه ارائه نداد، باید او را مجازات کنند. آنها به محل رفتند و زن را پیدا کردند. زن گفت: "من هیچ نامهای ندارم." اما آنها او را جستجو کردند و نتوانستند نامه را پیدا کنند. وقتی خواستند برگردند، علی (ع) گفت: "به خدا قسم ما پیامبر را دروغگو ندانستهایم، و حتماً نامه را خواهیم یافت و یا تو را خواهیم زد."
آن زن بدانست که از دست ایشان نخواهد رست. نامه در میان گیسوی خود تعبیه کرده بود. بیرون آورد و بایشان داد. ایشان نامه بحضرت نبوّت آوردند. رسول خدا آن ساعت از نماز پیشین باز گشته بود. کس فرستاد و حاطب را برخواند و نامه بوی نمود. حاطب اقرار داد و عذر آورد که: یا رسول اللَّه و اللَّه ما کفرت منذ اسلمت و لا غششتک منذ نصحتک و لا احبتهم منذ فارقتهم و لکن لم یکن احد من المهاجرین الّا و له بمکة من یمنع عشیرته، و کنت غریبا فیهم و کان اهلی بین ظهرانیهم فخشیت علی اهلی فاردت ان اتّخذ عندهم یدا. و قد علمت انّ اللَّه تعالی ینزل بهم بأسه و انّ کتابی لا یغنی عنهم شیئا. رسول خدا (ص) عذر از وی بپذیرفت، و او را بآنچه گفت راست گوی داشت. عمر خطاب برخاست، گفت: دعنی یا رسول اللَّه اضرب عنق هذا المنافق، انّه قد خان اللَّه و رسوله. بگذار مرا یا رسول اللَّه تا این منافق را گردن زنم، که با خدای و رسول خیانت کرده رسول خدا از آن گفتار عمر در خشم شد، آن گه گفت: «و ما یدریک یا عمر؟ لعل اللَّه قد اطلع علی اهل بدر، فقال لهم: اعملوا ما شئتم فقد غفرت لکم، و هم اهل بدر و ما اهل بدر اهل بدر، و ما اهل بدر اهل بدر، و ما اهل بدر اهل بدر. فلا تقولوا لحاطب الّا خیرا فانزل اللَّه تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ.
هوش مصنوعی: زن متوجه شد که از دست آنها فرار نخواهد کرد. او نامهای را در گیسوان خود پنهان کرده بود و آن را بیرون آورد و به آنها داد. آنها نامه را به پیامبر (ص) آوردند. پیامبر در آن زمان از نماز بازگشته بود. او شخصی را فرستاد تا حاطب را بخواند و نامه را به او نشان داد. حاطب اعتراف کرد و عذرخواهی کرد که گفت: "ای پیامبر خدا، من از زمانی که مسلمان شدم، کافر نبودهام و از تو خیانت نکردهام و از آنها که با من بودند، دوست نداشتم. اما هیچ یک از مهاجران نبودند مگر اینکه در مکه حامیانی داشتند و من در میان آنها غریب بودم و خانوادهام در میان آنها بودند، بنابراین از خانوادهام ترسیدم و خواستم برای خود یاری ترتیب دهم. و میدانم که خداوند بر آنها عذاب نازل خواهد کرد و نامهام هم نمیتواند برای آنها کمکی کند." پیامبر (ص) عذر او را پذیرفت و به او راستگویی داد. عمر خطاب از جا برخاست و گفت: "اجازه بدهید ای پیامبر خدا، تا گردن این منافق را بزنم، او به خدا و پیامبر خیانت کرده است." پیامبر در واکنش به این سخن عمر خشمگین شد و گفت: "چه میدانی ای عمر؟ شاید خداوند به اهل بدر نگاه کرده و به آنها گفته باشد: 'هر کاری میخواهید انجام دهید، من شما را بخشیدم.' پس درباره حاطب جز خیر نگویید زیرا خداوند فرمود: 'ای کسانی که ایمان آوردهاید، دشمنان من و دشمنان خودتان را به دوستی نگیرید.'"
ولد حاطب بن ابی بلتعة فی زمان رسول اللَّه (ص) و یروی عن عمر بن الخطاب، اصله من الازد و اعتقه عبید اللَّه بن حمید بن زهیر الّذی قتله علی (ع) یوم بدر کافرا، و کان حاطب یبیع الطعام و مات بالمدینة و صلّی علیه عثمان عفّان و هو ممّن حضر بیعة الرضوان. تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ ای تلقون الیهم اخبار النبی (ص) و سرّه بالمودّة الّتی بینکم و بینهم. و قیل: معناه تلقون الیهم المودّة و الباء زائدة، کقوله: «وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ» بظلم، ای الحاد. و القاء المودّة الیهم تقرّبهم الیهم بالمکاتبة.
هوش مصنوعی: حاطب بن ابی بلتعه در زمان پیامبر (ص) به دنیا آمد و از عمر بن خطاب روایت میکند. او از نژاد أزد است و عبدالله بن حمید بن زهیر که در روز بدر به دست علی (ع) کشته شد، او را آزاد کرده است. حاطب فروشنده غذا بود و در مدینه درگذشت و عثمان عفاّن بر او نماز خواند. او از جمله کسانی بود که در بیعت راضی شرکت داشت. در مورد جمله "تلقون الیهم بالمودّة" گفته شده است که به معنای این است که شما خبرهای پیامبر (ص) و رازهای او را با محبت به آنها منتقل میکنید. همچنین برخی گفتهاند که منظور از این عبارت، ابراز محبت به آنها است و "باء" در اینجا زائد است، مشابه به جمله "و مَن یُرِد فیه بإلحاد" که به معنای الحاد است. به عبارتی، القا کردن محبت به آنها به معنای نزدیک شدن به آنها از طریق مکاتبات است.
وَ قَدْ کَفَرُوا الواو للحال. ای و حالهم انّهم. کفروا. بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یعنی القرآن و الرسول. یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ من مکة أَنْ تُؤْمِنُوا یعنی: لان تؤمنوا و بان تؤمنوا، کانّه قال: یفعلون ذلک لایمانکم باللّه.
هوش مصنوعی: آنها به حقایقی که به شما عرضه شده، کافر شدهاند. حقایق شامل قرآن و پیامبر است. آنها میخواهند پیامبر و شما را از مکه بیرون کنند تا ایمان نیاورید. گویا آنها چنین اقدامی را به خاطر ایمان شما به خدا انجام میدهند.
إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی هذا شرط جوابه متقدّم. و التقدیر إن کنتم خرجتم اوطانکم للجهاد فی سبیلی و بطلب مرضاتی لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ. معنی اینست که: اگر بیرون آمدن شما از میان ایشان و بریدن شما از خان و مان خویش از بهر جهاد است، در راه من و جستن خشنودی من، پس دوستی مگیرید با دشمنان خویش و دشمنان من. تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ این سخن در هم پیوسته است، میگوید: در نهان با ایشان دوستی مینمائید و من میدانم آنچه شما نهان میدارید از دوستی ایشان و آنچه آشکارا میکنید از ایمان خویش. وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ الهاء راجعة الی الاتخاذ المنهی عنه، ای من یفعل ما نهیت عنه من موالاتهم. فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ ای زاغ عن الطریق المستقیم. میگوید: هر که آن کند که حاطب کرد، از شما پس از این، او از راه راست بر گشت و طریق ایمان گم کرد.
هوش مصنوعی: اگر شما برای جهاد در راه من و به دنبال رضا و خشنودی من از خانه و دیارتان خارج شدهاید، پس نباید با دشمنان من و دشمنان خودتان دوستی برقرار کنید. شما بهطور پنهانی با آنها دوستانه رفتار میکنید و من از آنچه شما مخفیانه یا به طور علنی نشان میدهید، آگاه هستم. هر کس از شما این رفتار را داشته باشد، یعنی با آنها دوستی کند، به راستای صحیح هدایت نمیشود و راه ایمان را گم میکند.
إِنْ یَثْقَفُوکُمْ ای یصادفوکم و یظفروا بکم. یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً و لا ینفعکم القاء المودّة الیهم وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ بالقتل و الضرب.
هوش مصنوعی: اگر آنها شما را به دست بیاورند، دشمنان شما خواهند بود و تلاش برای ایجاد محبت میان شما و آنها به هیچ وجه سودی نخواهد داشت. آنها با خشونت و ضربه به شما حمله خواهند کرد.
وَ أَلْسِنَتَهُمْ بالشتم و السب. خبر میدهد ربّ العالمین که دوستی ایشان و تقرّب بایشان در آن نفع شما نیست، که اگر بر شما دست یابند و هر جای که شما را دریابند، ابقا نکنند هم دست گشایند بقتل و ضرب، و هم زبان گشایند بسبّ و شتم. وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ. کسا کفروا، و آن گه شما را دوست شوند که همچون ایشان کافر شوید. هذا کقوله: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» و قیل: من خالف عقده عقدک، خالف قلبه قلبک.
هوش مصنوعی: پروردگار عالمیان میفرماید که دوستی و نزدیکی آنان به شما هیچ منفعتی ندارد. اگر بر شما مسلط شوند، به شما رحم نخواهند کرد و به شما آسیب میزنند؛ هم با کشتن و ضربه زدن و هم با زبان به فحش و توهین. آنان آرزو دارند که شما کافر شوید، همانطور که خودشان کافر هستند. این مانند گفتهای است که: «یهود و نصاری از تو راضی نخواهند بود تا زمانی که از آیین آنها پیروی کنی.» همچنین کسی که مخالفت کند با پیمانی که دارد، قلبش نیز با او مخالفت خواهد کرد.
لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ الّذین بمکّة، و هم کفّار، ای لا یغنون عنکم من اللَّه شیئا و لا تهلکوا انفسکم بسبب من لا ینفعکم. یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ قرأ عاصم و یعقوب یفصل بفتح الیاء و کسر الصاد مخففا و قرأه حمزة و الکسائی بضمّ الیاء و کسر الصّاد مشدّدا و قرأ ابن عامر بضمّ الیاء و فتح الصّاد مشددا و قرأ الباقون بضمّ الیاء و فتح الصاد مخفّفا. و المعنی یوم القیامة یحکم بینکم و قیل: یفرق بین الوالد و ولده و بین القریب و القریب فیدخل اهل طاعته الجنّة و اهل معصیته النار. وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ فیجازیکم باعمالکم.
هوش مصنوعی: خویشاوندان و فرزندانتان که در مکه هستند، حتی اگر آنها را دوست داشته باشید، در روز قیامت برای شما هیچ سودی نخواهند داشت زیرا آنها کافر هستند و نمیتوانند از عذاب خداوند شما را نجات دهند. پس خود را به خاطر کسانی که به شما هیچ نفعی نمیرسانند، هلاک نکنید. در روز قیامت، خداوند بین شما قضاوت خواهد کرد و در آن روز، روابط نزدیک مانند والد و فرزند و نزدیکان از یکدیگر جدا خواهد شد. اهل اطاعت به بهشت وارد میشوند و اهل معصیت به جهنم خواهند رفت. و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست و شما را بر اساس اعمالتان پاداش خواهد داد.
قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ ای قدوة حَسَنَةٌ و سنّة حسنة. فِی إِبْراهِیمَ ای فی اقوال ابراهیم. «وَ الَّذِینَ مَعَهُ» من المؤمنین. إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ المشرکین إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ جمع بری کظریف و ظرفاء و بُرَآؤُا مِنْکُمْ ای من قرابتکم.
هوش مصنوعی: در شما الگو و نمونهای نیکو وجود دارد که میتوانید از آن پیروی کنید، بهویژه در داستان ابراهیم و همراهانش که مؤمنان بودند. زمانی که به قوم خود که مشرکین بودند، گفتند: «ما از شما بیزاریم.» این بیان بیانگر فاصله و جدایی آنها از قوم خود به خاطر اعتقاداتشان بود.
وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ من دون اللَّه کفرنا بکم» انکرنا دینکم و تبرّأنا منکم. «وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً
هوش مصنوعی: ما نسبت به آنچه که به جای خدا میپرستید، کفر ورزیدیم و از دین شما بیزاری جستیم. و دشمنی و تنفری دائمی میان ما و شما پدیدار شد.
بالسیف و القلب. حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شریک له فحینئذ نترک عداوتکم و نوالیکم.
هوش مصنوعی: با تمام وجود به خداوند ایمان بیاورید و او را شریک قرار ندهید. تا زمانی که چنین کنید، ما از دشمنی و درگیری با شما دست خواهیم کشید و به شما محبت خواهیم کرد.
این خطاب با حاطب است و با مؤمنان، ایشان را اقتدا میفرماید به ابراهیم خلیل که ابراهیم از مشرکان و قرابات کفّار بیزاری و دوری گزید. دانست که دشمناناند و با ایشان دوستی نگرفت و قوله: إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِیمَ هذا مستثنی من الاسوة، ای لا تقتدوا به فی استغفاره. لِأَبِیهِ فانّ اباه کان کافرا و ذلک الاستغفار کان عن موعدة وعدها اباه بأن یؤمن فلمّا علم انّه لا یؤمن امتنع من استغفاره و قوله: ما أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ یقول ابراهیم لابیه ما اغنی عنک و لا ادفع عنک عذاب اللَّه ان عصیته و اشرکت به و فی هذه الآیة دلالة بیّنة علی تفضیل نبیّنا محمد (ص) و ذلک انّه حین امر بالاقتداء به امر علی اطلاق و لم یستثن، فقال. ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ، فَانْتَهُوا و حین أمر بالاقتداء بابراهیم استثنی. قوله: رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا. قیل: هذا من تمام کلام ابراهیم، و قیل: استیناف و معناه: قولوا ایّها المؤمنون رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا فهو تعلیم منه سبحانه لهم کیف الثناء علیه، عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا ای بک وثقنا. وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا ای اقبلنا بالطاعة. وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ ای المرجع و المنقلب.
هوش مصنوعی: این متن به مؤمنان اشاره دارد و به آنها توصیه میکند که از حضرت ابراهیم پیروی کنند. ابراهیم به دلیل بیزاری و دوری از مشرکان و دشمنان، دوستی با آنها برقرار نکرد. او به پدرش که کافر بود استغفار کرد، اما وقتی متوجه شد که پدرش ایمان نخواهد آورد، از استغفار برای او امتناع ورزید. در اینجا پیام ابراهیم به پدرش واضح است که او نمیتواند هیچ گونه کمکی به او بکند و نمیتواند عذاب الهی را از او دور کند. در این آیه دلیلی بر برتری پیامبر اسلام نسبت به ابراهیم وجود دارد؛ چرا که وقتی مؤمنان به پیروی از او دعوت شدند، هیچ استثنایی ذکر نشده است. همچنین در مورد ابراهیم گفته شده که او تنها در این مورد استثنا قائل شده است. در ادامه، در آیهای دیگری گفته میشود: "پروردگارا، بر تو توکل کردیم" که میتواند به دو شکل تفسیر شود؛ یک نظیر ادامه صحبتهای ابراهیم و دیگری به عنوان یک خواسته جدید از مؤمنان که به آنها میآموزد چگونه باید خدا را ستایش کنند. آنها با توکل به خدا و روی آوردن به او، به او اعلام میکنند که به او اعتماد دارند و خود را به طاعتش میسپارند و میدانند که سرانجام همه به او بازخواهد گشت.
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا ای لا تظهر هم علینا فیفتتنوا بذلک فیظنّوا أنّهم علی حقّ و نحن علی باطل و قال مجاهد: لا تعذّبنا بایدیهم و لا بعذاب من عندک، فیقولون: لو کان هؤلاء علی الحقّ ما اصابهم ذلک وَ اغْفِرْ لَنا استر لنا ذنوبنا. إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ ای الغالب القوی. الْحَکِیمُ: العالم.
هوش مصنوعی: پروردگارا، ما را وسیله آزمون و فراگرفتن برای کسانی که کافر هستند، قرار نده. اجازه نده که آنها ما را ببینند و با دیدن ما گمان کنند که ما بر حق هستیم و آنها بر باطل. مجاهد میگوید: ما را به دست آنها عذاب نکن و عذابی از جانب خود بر ما نفرست. آنها خواهند گفت: اگر اینها بر حق بودند، این مصائب به آنها نمیرسید. و از ما بگذر و گناهان ما را بپوشان. همانا تو هستی که غالب و قوی هستی و حکیم، یعنی عالم و دانا.
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ یعنی: فی ابراهیم و من معه من الاولیاء و الانبیاء.
هوش مصنوعی: در این متن به دقت اشاره میشود که در ابراهیم و کسانی که با او بودند، از دوستان واقعی و پیامبران، الگوها و نمونههای خوبی برای شما وجود دارد.
أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ قدوة صالحة لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ ای یرجو ثوابه و یؤمّل لقاءه فی الیوم الآخر و یخشی البعث و الحساب. وَ مَنْ یَتَوَلَّ ای یعرض عن الایمان. فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ عن عباده الْحَمِیدُ المحمود فی ارضه و سمائه لا یلحقه شین من کفر الکافرین و انّما اعید ذکر الاسوة لانّ الاولی متعلّقة بالبراءة من الکفّار و من فعلهم. و الثانیة امر بالائتساء بهم لینالوا من ثوابهم ما نالوا او ینقلبوا الی الآخرة کانقلابهم و قیل: الاولی اسوة باقواله و الثانیة بافعاله. قیل لمّا نزلت هذه الآیات اظهر المؤمنون عداوة اقربائهم المشرکین فی اللَّه و تبرّؤا منهم، فعلم اللَّه شدّة وجد المؤمنین بذلک فانزل اللَّه سبحانه: عَسَی اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الَّذِینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ ای من مشرکی مکة مَوَدَّةً یعنی: بان یهدیهم اللَّه للّذین فیصیروا لکم اولیاء و اخوانا ففعل اللَّه تعالی ذلک فاسلم کثیر منهم فصاروا لهم اولیاء و اخوانا و خالطوهم و ناکحوهم و قیل: الَّذِینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ هو ابو سفیان بن حرب. و المودة مودّة الاسلام و تزویج ام حبیبة ابنته من رسول اللَّه (ص) و کانت ام حبیبة تحت عبید اللَّه بن جحش بن رباب و کانت هی و زوجها من مهاجرة الحبشة فتنصّر زوجها و حاولها ان تتابعه فأبت و صبرت علی دینها و مات زوجها علی النصرانیّة فبعث رسول اللَّه (ص) الی النجاشی فیها لیخطبها علیه، فقال النجاشی لاصحابه: من اولاکم بها؟ قالوا: خالد بن سعید بن العاص.
هوش مصنوعی: شخصیتی مناسب و الگو برای کسانی که به خدا و روز قیامت امیدوارند، به معنای امید به پاداش خدا و آرزو برای دیدارش در روز آخر و ترس از برانگیختن و حسابرسی است. هر کسی که از ایمان روی گردان شود، باید بداند که خدا بینیاز از بندگان خود است و او ستوده و شایسته ستایش در زمین و آسمان است و از کفر کافران هیچ آسیبی به او نمیرسد. هدف از ذکر الگو، اعلام برائت از کافران و اعمالشان است و همچنین دعوت به پیروی از آنهاست تا پاداشی که آنها دریافت کردهاند، نصیب دیگران نیز شود یا اینکه تغییر سمت و سویی به سوی آخرت، شبیه به تغییراتی باشد که آنها تجربه کردهاند. گفته شده است که الگو در کلام و روش زندگی آنها نمایان است.
وقتی این آیات نازل شد، مؤمنان حس خصومت نسبت به نزدیکان خود که مشرک بودند، را نشان دادند و از آنها دوری کردند. خداوند مشاهده کرد که مؤمنان چقدر به این مسئله حساس هستند، بنابراین وعده داد که بین آنها و کسانی که از آنها دوری کردند، دوستی برقرار نماید. این دوستی به معنای هدایت آن مشرکان به اسلام و تبدیل شدن به دوستان و برادران مؤمنان است. خداوند این کار را انجام داد و بسیاری از آنان اسلام آوردند و به دوستان و برادران مؤمنان تبدیل شدند.
همچنین اشاره شده است که شخصی به نام ابوسفیان بن حرب جزو این افرادی است که نسبت به مؤمنان دشمنی داشتند. دوستی نیز به معنای دوستی در اسلام و ازدواج امحبیبه، دخترش با پیامبر (ص) است. امحبیبه و شوهرش از مهاجران حبشه بودند، اما شوهرش به مسیحیت گروید و سعی کرد او را نیز به سمت خود بکشد اما او مقاومت کرد و بر دین خود ماند. شوهرش در دین مسیحیت جان سپرد و پیامبر (ص) از نجاشی خواست که او را به ازدواج خود درآورد. نجاشی از همراهانش پرسید که چه کسی برای این کار جلو میآید و آنها نام خالد بن سعید بن عاص را ذکر کردند.
قال: فزوّجها من نبیّکم، ففعل و مهرها النجاشی اربع مائة دینار و ساق الیها مهرها.
هوش مصنوعی: او گفت: او را به پیامبرتان همسر بدهید، و این کار انجام شد و مهریهاش از نجاشی چهارصد دینار بود و او مهریهاش را به او داد.
عَسَی من اللَّه واجبة و هو للطمع و الرجاء، ای کونوا علی رجاء من ذلک. و قوله: وَ اللَّهُ قَدِیرٌ یعنی: علی ان یجعل بینکم و بینهم مودّة وَ اللَّهُ غَفُورٌ یعنی: لمعاصیهم اذا اسلموا: رَحِیمٌ یعنی: بالمؤمنین حیث ادخل اقرباءهم فی دینهم ثمّ رخص اللَّه عزّ و جل فی صلة الّذین لم یعادوا المؤمنین و لم یقاتلوهم و لم یخرجوهم فقال: لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ ای عن برّ الّذین. لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ ای لم یوذوکم بمکة حتی اضطررتم الی الخروج منها أَنْ تَبَرُّوهُمْ فی موضع الخفض بدلا من الّذین و المعنی: لا ینهیکم اللَّه عن ان تبرّوا الّذین لم یقاتلوکم فی الدّین. وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ ای تحسنوا الیهم و تعطوهم ممّا تملکون من طعام و غیره قسطا و الاقساط ان تعطوهم مثل ما یعطون.
هوش مصنوعی: امید به رحمت الهی لازم است و باید به آن امیدوار بود. همچنین میتواند خداوند بین شما و دیگران محبتی قرار دهد. خداوند توانایی این را دارد که گناهانی را که آنها کردهاند، ببخشد و رحمتش شامل حال مؤمنان میشود که نزدیکانشان را به دین خود وارد میکنند. خداوند همچنین به ارتباط با کسانی که با مؤمنان دشمنی نکردهاند، اجازه میدهد و میفرماید که نباید شما را از نیکی کردن به کسانی که با شما در دین نمیجنگند و شما را از خانههایتان بیرون نکردهاند، منع کند. در واقع، شما میتوانید به آنها نیکی کنید و در حقشان انصاف و خوبی داشته باشید. به عبارتی، خداوند شما را از نیکی کردن به کسانی که با شما در دین ستیزه نکردهاند، نهی نمیکند و باید به آنها به گونهای که شایسته است، خوش رفتاری کنید و از آنچه دارید به آنها کمک کنید.
در سبب نزول این آیت علماء تفسیر مختلفاند. ابن عباس گفت: در شأن خزاعة و بنی جذیمه و بنی مدلج فرو آمد که با رسول خدا (ص) عقد مصالحت بستند و عهد داشتند که قتال نکنند و رسول را و مؤمنان را نرنجانند و از مکه بیرون نکنند و دشمنان رسول را یاری ندهند. ربّ العالمین رسول را و مؤمنان را رخصت داد که با این قوم علی الخصوص هر چند که کافرانند اگر نیکویی کنید وصلت دهید و داد ایشان بایشان رسانید، شما را منع نیست و در آن نهی نیست. قتادة گفت: حکم این آیت بر عموم بود، هر کافر که با رسول قتال نکردید و مؤمنان را نرنجانیدید با ایشان پیوستن ببرّ وصلت رخصت بود، تا آیت آمد که: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ الآیة... پس منسوخ شد و بقول قتادة این آیت منسوخ است و قیل: الآیة واردة فی شأن الّذین آمنوا و اقاموا بمکة و لم یهاجروا لما بهم من الضعف، و قیل: ارید بذلک النساء و الصبیان، و قیل: نزلت فی اسماء بنت ابی بکر و ذلک انّ امّها قتیلة بنت عبد العزّی قدمت علیها المدینة بهدایا و هی مشرکة، فقالت اسماء: لا اقبل منک هدیّة و لا تدخلین بیتی حتی استأذن رسول اللَّه. فسألت لها عائشة رسول اللَّه (ص) فأمرها ان تقبل هدیّتها و تحسن الیها ثمّ ذکر الّذین نهاهم عن صلتهم فقال: إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی إِخْراجِکُمْ و هم کفّار مکة الّذین ألجئوکم الی الهجرة من مکة أَنْ تَوَلَّوْهُمْ یعنی: ینهیکم عن ان تتولّوهم بالنصر و المودّة و البرّ و الصلة.
هوش مصنوعی: در مورد علت نزول این آیه نظرهای متفاوتی وجود دارد. ابن عباس بیان کرده که این آیه در مورد خزاعة، بنی جذیمه و بنی مدلج نازل شده است، گروههایی که با پیامبر اکرم (ص) پیمانی بستند که بر اساس آن قرار شد با او و مؤمنان جنگ نکنند، آنها را آزار ندهند و از مکه بیرون نکنند و به دشمنان پیامبر کمک نکنند. خداوند به پیامبر و مؤمنان اجازه داد که با این افراد به خوبی رفتار کنند و روابط برقرار سازند، حتی اگر آنها کافر باشند. قتاده میگوید که این حکم به طور کلی شامل همه کافران میشود که با پیامبر نبرد نکردند و به مؤمنان آزار نرساندند و ارتباط با آنها جایز است، تا آیهای نازل شود که دستور به قتل مشرکان میدهد. برخی معتقدند که این آیه در مورد کسانی نازل شده که در مکه باقی ماندهاند و به دلایلی نتوانستهاند هجرت کنند، برخی دیگر معتقدند که اشاره به زنان و کودکان دارد. همچنین اشاره شده که این آیه درباره اسماء بنت ابی بکر است که مادرش مشرک بوده و هدایایی به مدینه آورده بود. اسماء اعلام کرد که هدایای او را قبول نمیکند تا از پیامبر اجازه بگیرد. عایشه از پیامبر پرسید و او دستور داد که هدایای او را قبول کند و با او نیکی کند. پیامبر همچنین به آنها که نباید با مشرکان ارتباط برقرار کنند اشاره کرد و گفت که خداوند شما را از کمک و دوست داشتن کسانی که با شما در دین جنگیدند و از دیارتان بیرونتان کردند نهی کرده است.
وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ بالمودّة و بمکاتبة سرّ النبی (ص). فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ المستوجبون لعذاب اللَّه. قال بعض المفسرین: نسخت الآیة الاولی بهذه الآیة و نسخ معنی الآیتین بآیة السیف.
هوش مصنوعی: هر کس که به دوستی و نامهنگاری پنهانی با پیامبر (ص) بپردازد، چنین افرادی ستمکارانی هستند که سزاوار عذاب الهیاند. برخی مفسران گفتهاند آیه اول با این آیه لغو شده و معنای هر دو آیه با آیهی "سیف" تغییر یافته است.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ ای شما که مؤمنانید، چون زنان مهاجرات بشما آیند، از مکه هجرت کنند به مدینه.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که زنان مؤمن که از مکه به مدینه هجرت کردهاند، به شما مراجعه کنند، باید با آنان برخوردی مناسب داشته باشید.
فَامْتَحِنُوهُنَّ ایشان را امتحان کنید، حال ایشان و سبب آمدن ایشان بتحقیق بازدانید. امتحان، بقول بعضی مفسّران آنست که: رسول خدا ایشان را سوگند دادی که نه بغض شوهر را آمد و نه نشوز و نه غیرت را و نه عشق و هوای مردی را و نه رغبت بدنیا و التماس مرادی را و نه مجرّد دوست داشت زمین مدینه را، بلکه دوست داشت دین اسلام را هجرت کرد و دوستی خدای و رسول را و جز رضای خدای و رسول و رغبت بدین اسلام او را مرادی دیگر نیست. بقول بعضی امتحان آنست که بزبان بگفتی: «اشهد ان لا اله الّا اللَّه و انّ محمدا عبده و رسوله». رب العالمین گفت: چون این سوگند یاد کرد و امتحان حاصل شد، از وی بظاهر بپذیرید و حقایق باطن و ضمیر دل باللّه افکنید که شما را بآن راه نیست و جز اللَّه بآن عالم نیست.
هوش مصنوعی: ایشان را آزمایش کنید تا از شرایط و انگیزههای آمدنشان به حقیقت پی ببرید. به گفته برخی مفسران، این امتحان بدان معناست که پیامبر خدا از ایشان خواسته تا سوگند یاد کنند که به سببهای منفی مانند کینه از شوهر، نافرمانی، غیرت یا محبت به مرد دیگری، یا تمایل به دنیا و التماس برای خواستههای دنیوی به اینجا نیامدهاند. بلکه باید عشق به دین اسلام و دوستی با خدا و رسولش دلیل هجرت آنها باشد و هیچ هدف دیگری جز رضایت خدا و رسولش نداشته باشند. همچنین به گفتهی دیگران، امتحان این است که آنها باید با زبان خود بگویند: «گواهی میدهم که هیچ معبودی جز الله نیست و محمد پیامبر اوست». خداوند فرمود: هنگامی که این سوگند یاد شد و امتحان انجام گرفت، از آنان به ظاهر قبول کنید و حقایق باطن و دل آنها را به خدا بسپارید، زیرا شما نمیتوانید در دلهای آنها نفوذ کنید و فقط خداوند از آن عالم آگاه است.
اینست که گفت: اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِهِنَّ آن گه گفت: فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ چون از ایشان بدانستید بدلایل ظاهر که مؤمناتاند و هجرت ایشان از بهر خدای و رسول است، فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی الْکُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ ایشان را فا کافران مدهید که نه زن مسلمانان حلالست مرد کافر را، و نه مرد کافر زن مسلمان را حلالست. این آیه در شأن زنی فرود آمد نام وی سبیعة بنت الحارث الاسلمیة که از شوهر خویش بگریخت سال حدیبیة و هجرت کرد. رسول خدا او را امتحان کرد، چنان که اللَّه فرموده و او را مؤمنه یافت. شوهر وی آمد صیفی بن الواهب گفت: یا محمّد ردّ علیّ امرأتی. زن من با من فرست که تو در صلح حدیبیة با ما چنان شرط کردی که هر که آن ما بتو آید با ما فرستی. رسول خدا گفت: این شرط کردهام در مردان نه در زنان که زنان گرویده بهیچ حال کافران را نشایند و ایشان را حلال نباشند و این آیت بر وفق این حکم فرو آمد. پس رسول خدا بفرمود تا کاوین که آن شوهر کافر به سبیعة داده بود، با وی دادند. اینست که ربّ العالمین گفت: وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا یعنی: اعطوا الزوج الکافر ما انفق علیها من المهر. قیل: ان لم یوجد لها مال فی الحال یؤخذ من المؤمن الّذی یرید التزوّج بها مقدار ذلک المهر و یردّ علی الکافر. فان لم یتزوّج بها احد من المؤمنین کان سبیلها سبیل المعسر بالدین الی ان یجد میسرة. و یقال: تزوّج سبیعة عمر بن الخطاب.
هوش مصنوعی: در این متن ذکر شده که خداوند بهتر از همه به ایمان زنان آگاه است و اگر متوجه شدید که آنها مؤمن هستند و هجرت آنها به خاطر خدا و رسول است، نباید آنها را به کافران برگردانید. زیرا زن مسلمان برای مرد کافر حلال نیست و مرد کافر نیز برای زن مسلمان حلال نیست. این آیه درباره زنی به نام سبیعة بنت الحارث نازل شده است که از شوهرش فرار کرده و هجرت کرده بود. رسول خدا او را آزمایش کرد و او را مؤمن یافت. سپس شوهر او از پیامبر خواست که همسرش را به او برگرداند و به شرطی که در صلح حدیبیه توافقی برای مردان وجود داشت، اشاره کرد. اما رسول خدا توضیح داد که این شرط شامل زنان نمیشود. بر اساس این حکم، او را به شوهرش برنگرداندند و به او گفتند که باید چیزی که برای او خرج کرده است، به او داده شود. اگر او مالی نداشت، از مرد مؤمنی که میخواهد با او ازدواج کند، مبلغی به اندازه مهریهاش اخذ میشود و به کافر بازگردانده میشود. اگر کسی با او ازدواج نکند، او مانند کسی که بدهی دارد خواهد بود تا زمانی که شرایط بهتری پیدا کند. گفته میشود که سبیعة با عمر بن خطاب ازدواج کرد.
وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ ای لا جناح فی نکاح المهاجرات. إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ مهورهن و ایتاء المهر لیس بشرط لتحلیلها کما انّ ذاک لیس بشرط فی المؤمنات فی قوله: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً» لکنّه جث علی اتیانهنّ مهورهنّ اذا طالبن بها.
هوش مصنوعی: هیچ مانعی برای شما نیست که مهاجران را به همسری بگیرید، به شرطی که مهر آنها را پرداخت کنید. پرداخت مهر برای به رسمیت شناختن ازدواج ضروری نیست، همانطور که در مورد زنان مومن نیز این گونه است که گفته شده است: "و به زنان مهرهایشان را به عنوان هدیه بدهید." اما در اینجا تأکید بر این است که اگر مهاجران خواستار مهر خود هستند، باید آن را پرداخت کنید.
و قیل: نزلت هذه الآیة فی امّ کلثوم بنت عقبة بن ابی معیط جاءت مهاجرة فی عام الهدنة فجاء اخواها رسول اللَّه (ص) یستردّ انها فنزلت هذه الآیة، قوله: و لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِرِ قرأ ابو عمرو و یعقوب بالتشدید و الآخرون بالتخفیف، معنا هما واحد.
هوش مصنوعی: گفته شده است که این آیه درباره امّ کلثوم، دختر عقبه بن ابی معیط نازل شده است. او در سال صلح مهاجرت کرده بود و برادرانش به نزد رسول الله (ص) آمدند تا او را پس بگیرند. به همین دلیل این آیه نازل شد که میفرماید: «و به بندهای کافرین چنگ نزنید». بخواندن این آیه، ابو عمرو و یعقوب با شدت خواندهاند و دیگران با تخفیف، اما معنی هر دو یکسان است.
و العصمة الامساک و الکف و هی ها هنا حرمة النکاح، یعنی: اذا تباینت الادیان فقد انقطعت العصمة، و اصل العصمة الحبل، یقال لکل ما امسک شیئا عصمة ای من اسلم و بقیت امرأته کافرة او اسلمت المرأة و بقی الزوج کافرا فقد انقطعت العصمة و لا تمسکوا بها فلا حرمة لها و الْکَوافِرِ طائفتان من النساء طائفة قعدت عن الهجرة و ثبتت علی الکفر و طائفة ارتدّت عن الهجرة و لحقت بازواجها الکفّار. قال الزهری: لمّا نزلت هذه الآیة طلق عمر بن الخطاب امرأتین کانتا له بمکة مشرکتین احدیهما بریعة بنت ابی امیة ابن المغیرة فتزوّجها بعده معاویة بن ابی سفیان و هما علی شرکهما بمکة. و الأخری امّ کلثوم بنت عمرو الخزاعیة امّ عبد اللَّه بن عمر فتزوّجها ابو جهم بن حذافة و هما علی شرکهما و کانت اروی بنت ربیعة بن الحارث بن عبد المطلب تحت طلحة بن عبید اللَّه فهاجر طلحة و هی بمکة علی دین قومها ففرّق الاسلام بینهما حین نهی عن التمسک بِعِصَمِ الْکَوافِرِ ثمّ تزوّجها خالد بن سعید بن العاص بالاسلام و کانت ممّن فرّ الی رسول اللَّه (ص) من نساء الکفّار فحبسها و زوّجها خالد بن سعید بن العاص.
هوش مصنوعی: عصمت یا پیوند ازدواج به این معناست که وقتی ادیان مختلف از هم جدا شوند، این پیوند قطع خواهد شد. این اصل از "عصمت" به معنای "نگه داشتن" یا "محافظت" است، به این ترتیب که اگر فردی مسلمان شود ولی همسرش کافر باقی بماند، یا برعکس، پیوند ازدواجشان قطع میشود و دیگر حقی بر یکدیگر ندارند. در این خصوص، زنانی که در این وضعیت قرار دارند به دو دسته تقسیم میشوند: دستهای که از هجرت خودداری کرده و بر کفر خود ثابت ماندهاند و دستهای که از هجرت برگشته و به همسران کافر خود ملحق شدهاند. به عنوان مثال، عمر بن خطاب دو همسر کافر خود را در مکّه طلاق داد و پس از آن یکی از آنها را معاویه بن ابی سفیان و دیگری را ابو جهم بن حذافة ازدواج کردند. همچنین، زنی به نام اروی که همسر طلحة بن عبیدالله بود، پس از هجرت شوهرش به اسلام، به دلیل کفرش مجبور به جدایی از او گردید و در نهایت با خالد بن سعید بن العاص ازدواج کرد.
قال الشعبی و کانت زینب بنت رسول اللَّه امرأة ابی العاص بن الربیع اسلمت و لحقت بالنبی (ص) فی المدینة و اقام ابو العاص بمکة مشرکا ثمّ اتی المدینة و اسلم فردّها علیه رسول اللَّه (ص). وَ سْئَلُوا ایّها المؤمنون. ما أَنْفَقْتُمْ ای ان لحقت امرأة منکم بالمشرکین مرتدّة فاسئلوا ما انفقتم من المهر ممّن تزوّجها منهم اذا منعوها.
هوش مصنوعی: زینب، دختر پیامبر خدا، همسر ابوالعاص بن الربیع بود. او اسلام آورد و به پیامبر (ص) در مدینه پیوست، در حالی که ابوالعاص همچنان در مکه مشرک بود. سپس او نیز به مدینه آمد و اسلام آورد و پیامبر (ص) زینب را به او برگرداند. به مؤمنان توصیه میشود که اگر زنی از شما به مشرکان بپیوندد و مرتد شود، باید درباره مهری که برای او پرداخت کردهاید از آنهایی که او را به ازدواج خود درآوردهاند، سوال کنید.
وَ لْیَسْئَلُوا یعنی: المشرکین الّذین لحقت ازواجهم بکم. ما أَنْفَقُوا من المهر ممّن تزوّجها منکم. ذلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فیه فاحکموا. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بمصالح امورکم حَکِیمٌ فیما امرکم به من التسویة و العدل. قال الزهری: و لولا الهدنة و العهد الّذی کان بین الرسول اللَّه (ص) و بین قریش یوم الحدیبیة لامسک النساء و لم یردّ الیهم صداقا و کذلک کان یصنع بمن جاءه من المسلمات قبل العهد فلمّا نزلت هذه الآیة اقرّ المؤمنون بحکم اللَّه عزّ و جل و ادّوا ما امروا به من نفقات المشرکین و ابی المشرکون أن یقرّوا بحکم اللَّه تعالی فیما امر من اداء النفقات المسلمین فانزل اللَّه عزّ و جل.
هوش مصنوعی: آنها باید از مشرکین سوال کنند؛ یعنی از کسانی که همسرانشان به شما پیوستهاند. درباره هزینههایی که آنها بابت مهریه از شما پرداخت کردهاند. این حکم خداوند است که در این مورد بین شما حکم میکند، پس شما نیز باید قضاوت کنید. خداوند به امور شما آگاه و در آنچه که به شما امر کرده است، حکیم است. زهری میگوید: اگر نبود صلح و عهدی که بین پیامبر خدا (ص) و قریش در روز حدیبیه بود، پیامبر زنان را نگه میداشت و به آنها مهریهای برنمیگرداند. همینطور او با زنانی که قبل از این عهد به او میپیوستند، رفتار میکرد. اما زمانی که این آیه نازل شد، مؤمنان به حکم خداوند عزّ و جل اقرار کردند و آنچه را که در مورد نفقات مشرکین به آنها دستور داده شده بود، پرداخت کردند. در حالی که مشرکین از پذیرش حکم خداوند در مورد پرداخت نفقات مسلمانان امتناع کردند و خداوند عزّ و جل نازل کرد.
وَ إِنْ فاتَکُمْ شَیْءٌ مِنْ أَزْواجِکُمْ إِلَی الْکُفَّارِ فاتکم ای ذهب عنکم شیء، ای احد و کذلک قرأ ابن مسعود: فَعاقَبْتُمْ و قرئ فعقبتم أی غزوتم بعقب ذلک فغنمتم فَآتُوا الَّذِینَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ الی الکفار منکم مِثْلَ ما أَنْفَقُوا علیهنّ من الغنائم الّتی صارت فی ایدیکم من اموال الکفّار، و قیل: معناه فعاقبتم المرتدّة بالقتل. قال ابن عباس و کان جمیع من لحق بالمشرکین من نساء المؤمنین المهاجرین راجعة عن الاسلام ستّ نسوة فاعطی رسول اللَّه (ص) ازواجهنّ مهور نسائهم من الغنیمة.
هوش مصنوعی: اگر برخی از همسرانتان به دست کافران بیفتند، شما چیزی را از دست دادهاید. همچنین، ابن مسعود این آیه را به گونهای دیگر خوانده است. به این صورت که بعد از این واقعه، شما باید به کسانی که همسرانشان به کافران رفتهاند، معادل آنچه را که برای همسرانشان از غنائم به دستآمده پرداخت کردهاید، پرداخت کنید. یا اینکه ممکن است به این معنا باشد که شما باید مرتدین را با قتل مجازات کنید. طبق گفته ابن عباس، تمامی زنانی که به مشرکین پیوستند از میان زنان مؤمن و مهاجران، شش نفر بودند و پیامبر (ص) برای این زنانی که از اسلام برگشتند، مهریههایشان را از غنایم به آنها داد.
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ. اختلف القول فی أنّ ردّ مهر من اسلمت من النساء الی ازواجهنّ کان واجبا او مندوبا، و اصله انّ الصلح هل کان وقع علی ردّ النساء؟
هوش مصنوعی: به خداوندی که به او ایمان دارید، تقوا پیشه کنید. در مورد بازگرداندن مهریه به همسران زنانی که اسلام آوردهاند، نظرات متفاوتی وجود دارد که آیا این عمل واجب است یا مستحب. اصل موضوع این است که آیا توافقی در این باره برای بازگرداندن زنان صورت گرفته است یا خیر؟
فیه قولان: احدهما انّه وقع علی ردّ الرجال و النساء جمیعا لما روینا انّه لا یأتیک منّا احدا لا رددته ثمّ صار الحکم فی ردّ النساء منسوخا بقوله: فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی الْکُفَّارِ فعلی هذا کان ردّ المهر واجبا. القول الآخر: انّ الصلح لم یقع علی ردّ النساء لانّه
هوش مصنوعی: دو نظریه وجود دارد: یکی این است که این موضوع شامل ردّ مردان و زنان بهطور کلی میشود، زیرا ما نقل کردهایم که هیچکس از ما نیست که رد نشود و سپس حکم ردّ زنان با این عبارت منسوخ شده است: «و آنها را به کافران برنگردانید». بنابراین، طبق این نظر، ردّ مهریه واجب است. نظر دیگر این است که صلحی بر ردّ زنان صورت نگرفته است، زیرا...
یروی علی انّه لا یأتیک منّا رجل و ان کان علی دینک الّا رددته فعلی هذا کان ردّ المهر مندوبا
هوش مصنوعی: هرگز از ما هیچ مردی به سراغت نخواهد آمد، حتی اگر او بر دین تو باشد، مگر اینکه او را پس زنی. بنابراین، رد کردن مهریه به این صورت، امری پسندیده است.
و ذهب بعض الفقهاء الی أنّ هذه احکام تبعت الهجرة و الهدنة الّتی کانت بینهم فلمّا انقضت زالت تلک الاحکام و نسخت.
هوش مصنوعی: برخی از فقیهان معتقدند که این احکام وابسته به هجرت و صلحی بوده که میان آنها برقرار شده بود و زمانی که این شرایط به پایان رسید، آن احکام نیز از بین رفت و لغو شدند.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ سمّیت البیعة لانّ المبایع یبیع نفسه بالجنّة و منه قوله عزّ و جلّ: إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ.
هوش مصنوعی: ای پیامبر! هنگامی که زنان مومن به نزد تو میآیند تا بیعت کنند، این بیعت به این دلیل نامیده میشود که فرد بیعتکننده خود را به بهشت میفروشد. خداوند متعال نیز در قرآن میفرماید: «خداوند از مومنان جانهایشان را خریده است».
قیل: کان النبی (ص) اذا بایع النساء وضع قدحا من الماء فکان یضع یده فیه ثمّ یأمرهنّ ان یغمسن ایدیهنّ فیه. و قیل: نزلت هذه الآیة یوم فتح مکة
هوش مصنوعی: نقل شده است که پیامبر (ص) وقتی با زنان بیعت میکرد، ظرفی از آب را قرار میداد و دست خود را در آن مینمود و سپس از آنها میخواست که دستهایشان را در آن فرو کنند. همچنین گفته شده که این آیه در روز فتح مکه نازل شده است.
لمّا فرغ رسول اللَّه (ص) من بیعة الرجال و هو علی الصفا و عمر بن الخطاب اسفل منه و هو یبایع النساء بأمر رسول اللَّه یأخذ ایدیهنّ فوق ثیابه و یبلغهنّ عنه و ما کان رسول اللَّه (ص) یأخذ بید امرأة عند البیعةو قیل: امر اخت خدیجة خالة فاطمة فبایعت النساء و کانت هند بنت عتبة بن ربیعة امرأة ابی سفیان بن حرب فی جملتهن متنقّبة متنکّرة مع النساء خوفا من رسول اللَّه ان یعرفها فقال النبی (ص) ابایعکن عَلی أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً فرفعت هند رأسها و قالت و اللَّه انّک لتأخذ علینا امرا ما رأیناک اخذته علی الرجال و بایع الرجال یومئذ علی الاسلام و الجهاد فقط. فقال رسول اللَّه (ص): «انّک لهند بنت عتبه» قالت: نعم فاعف عمّا سلف عفا اللَّه عنک، تعنی ما صنعت بحمزة. فقال رسول اللَّه: «ابایعکنّ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً قالت من الشرک فررنا الیک فما اشرکنا منذ اسلمنا.
هوش مصنوعی: زمانی که پیامبر (ص) از بیعت مردان فارغ شد و در بالای کوه صفا ایستاده بود، عمر بن خطاب در پایینتر از او بود و با دستور پیامبر به بیعت زنان میپرداخت. او دستهای آنها را میگرفت و پیام رسولالله را به آنها منتقل میکرد. پیامبر (ص) هرگز دست یک زن را در زمان بیعت نمیگرفت. گفته شده که خواهر خدیجه، عمه فاطمه نیز در میان آن زنان بیعت کرد. هند بنت عتبه، همسر ابوسفیان، نیز با ظاهری پوشیده و مخفی در میان زنان به بیعت آمده بود تا از شناسایی توسط پیامبر (ص) بپرهیزد. سپس پیامبر (ص) اعلام کرد که بیعت میکند بر این اصل که به خداوند شرکی نکنند. هند سرش را بالا برد و گفت که تو اگر اینگونه بیعت میکنی، نه مانند بیعت مردان. در آن روز مردان فقط به اسلام و جهاد بیعت کردند. پیامبر (ص) گفت: «آیا تو هند بنت عتبه هستی؟» او پاسخ داد: بله، و از آنچه در گذشته انجام دادم عذرخواهی میکنم و منظورش کاری بود که با حمزه کرده بود. پیامبر فرمود: «بیعت میکنید که به خداوند شرکی نکنید؟» هند پاسخ داد که ما از شرک به سوی تو پناه آوردهایم و از زمانی که مسلمان شدهایم هیچ شرکی نکردهایم.
فقال رسول اللَّه: وَ لا یَسْرِقْنَ فقالت هند. انّ ابا سفیان رجل شحیح و انّی آخذ من ماله ما یکفینی و ولده. فقال رسول اللَّه: «بالمعروف»
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند: «و نباید دزدی کنید.» هند گفت: «پدرشفیان مرد بسیار بخیلی است و من از مال او چیزی برمیدارم که برای خود و فرزندانم کافی باشد.» پیامبر پاسخ دادند: «به طور معقول و متعارف این کار را انجام بده.»
و قیل: کان ابو سفیان واقفا هناک، فقال: نعم ما اصبت شیئا فیما مضی و فیما غبر فهو لک حلال و قال صلّی اللَّه علیه و سلم: وَ لا یَزْنِینَ فقالت: هند و هل تزنی الحرة؟ فقال صلّی اللَّه علیه و سلّم «لا و اللَّه ما تزنی الحرّة».
هوش مصنوعی: ابوسفیان در آنجا ایستاده بود و گفت: "بله، تو در گذشته چیزی به دست نیاوردی و هر آنچه که در آینده باشد، برای تو حلال است." سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) فرمود: "و زنان زنا نمیکنند." هند پرسید: "آیا زنان آزاد زنا میکنند؟" پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) پاسخ داد: "نه، هرگز زن آزاد زنا نمیکند."
فقال رسول اللَّه: وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ یعنی: وأد البنات مخافة الفقر، فقالت هند: نحن ربّیناهم صغارا و انتم قتلتموهم کبارا، فانتم اعلم و هم. فضحک عمر و ضحک رسول اللَّه من قولها و کان قد قتل ابن لها یوم بدر، یقال له حنظلة بن ابی سفیان فقال رسول اللَّه: وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَ یعنی: الکذب و النمیمة و المشی بالسعایة یختلقنّه من تلقاء انفسهنّ. قالت: هند: و اللَّه انّ البهتان لقبیح و انّک لا تأمرنا الّا بالرشد و مکارم الاخلاق. و قیل: المراد بالبهتان هاهنا ان تلتقط مولودا و تقول لزوجها: هذا ولدی منک، فهو البهتان المفتری. بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ لانّ الولد اذ اوضعته الامّ سقط بین یدیها و رجلیها. وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ
هوش مصنوعی: پیامبر خدا فرمودند که زنان نباید فرزندان خود را به خاطر ترس از فقر بکشند. هند گفت: ما فرزندان خود را در خردسالی بزرگ کردیم و شما زمانی که بزرگ شده بودند، آنها را کشتید، پس شما بیشتر از آنها میدانید. عمر و پیامبر از سخن او خندیدند، حتی با اینکه او یک پسرش را در جنگ بدر از دست داده بود. پیامبر همچنین فرمودند که نباید به افترا و تهمتزنی پرداخته شود، یعنی دروغ و غیبت و شایعهپراکنی نکنند. هند نیز گفت: به خدا قسم که تهمتزنی زشت است و شما جز به نیکی و اخلاق خوب فراموش نمیکنید. گفته شده است که منظور از تهمتزنی این است که نوزادی را پیدا کنند و به شوهرشان بگویند: این فرزند توست، که به واقع یک تهمت بزرگ به حساب میآید. این موضوع به این دلیل است که وقتی مادر نوزاد را به دنیا میآورد، نوزاد معمولاً بین دستان و پاهای او قرار میگیرد. همچنین تاکید شده که آنها در کارهای نیک از شما نافرمانی نکنند.
ای فی کلّ امر وافق طاعة اللَّه و فی کلّ امر فیه رشدهنّ. قال سعید بن المسیّب و الکلبی و عبد الرحمن بن زید: هو النهی عن النوح و الدعاء بالویل و تمزیق الثوب و نتف الشعر و حمش الوجه و ان لا تحدث المرأة الرجال الّا ذا محرم و لا تخلو برجل عیر ذی محرم و لا تسافر الّا مع ذی محرم.
هوش مصنوعی: در هر امری که با اطاعت از خداوند مطابقت داشته باشد و در آن رشد و پیشرفت وجود داشته باشد، خوب است. سعید بن مسیب، کلبی و عبد الرحمن بن زید میگویند: این شامل نهی از نوحهخوانی، دعا کردن به بدبختی، پاره کردن لباس، کشیدن مو، آسیب زدن به صورت، و اینکه زن تنها با مردان نامحرم صحبت نکند و در مکانهای خلوت با مردان نامحرم نرود و همچنین تنها سفر نکند مگر با همراهی محرم است.
روی انّ خولة بنت الحکم الانصاریة السلمیة قالت: یا رسول اللَّه مات لی اخ، فنحت علیه فاسعدتنی امرأة، و قد مات لها اخ أ فتأذن لی ان اذهب فاسعدها علی النوح ثمّ امسک؟ فقال رسول اللَّه: «لا تفعلی! فما زالت تراجعه حتی اذن لها و قال اذهبی فاسعدیها لم امسکی»
هوش مصنوعی: خولة بنت الحکم انصاریه گفت: یا رسولاللَّه، برادر من فوت کرده و من برای او ناله و زاری میکنم. زنی دیگر نیز برادرش فوت کرده و آیا اجازه میدهی که به او بپیوندم و در سوگواریاش همراهی کنم؟ رسولاللَّه فرمود: «این کار را نکن!» ولی او همچنان درخواستش را تکرار کرد تا اینکه رسولاللَّه اجازه داد و فرمود: برو و به او کمک کن، ولی ناله و زاری را ترک کن.
روی ابو مالک الاشعری عن النبی (ص) قال: «اربع فی امّتی من امر جاهلیة لا یترکونهنّ: الفخر بالاحساب، و الطعن فی الانساب و الاستسقاء بالنجوم و النیاحة»
هوش مصنوعی: ابو مالک اشعری روایت کرده است که پیامبر (ص) فرمودند: «در میان امت من چهار خصلت از خصلتهای جاهلیت وجود دارد که آنها هرگز از آنها دست برنمیدارند: تفاخر به نسبها، نژادپرستی و دشنام به نسلها، طلب باران از ستارهها، و شیون و زاری.»
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «النائحة اذا لم تتب قبل موتها تقام یوم القیامة علیها سربال من قطران و درع من جرب»
هوش مصنوعی: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «زنی که به خاطر فقدان کسی گریه و زاری میکند و قبل از فوتش توبه نکند، در روز قیامت با لباسهایی از قیر و زرهای از زخمها محاکمه خواهد شد.»
و قال: «لیس منّا من ضرب الخدود و شقّ الجیوب و دعا بدعوی الجاهلیة».
هوش مصنوعی: گفت: «از ما نیست کسی که صورت خود را بزند، لباسش را پاره کند و به دعاهای جاهلیت استغاثه کند».
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «هذه النوائح یجعلن یوم القیامة صفّین: صفّا عن الیمین و صفّا عن الیسار و ینبحن کما تنبح الکلاب»
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم فرمودند: «این نوحهسرایان در روز قیامت به دو صف تقسیم میشوند: یک صف در سمت راست و یک صف در سمت چپ و مانند سگها ناله میکنند.»
و روی انّ عمر بن الخطاب رضی اللَّه عنه سمع نائحة فاتیها فضربها حتی وقع خمارها عن رأسها فقیل: یا امیر المؤمنین! المرأة قد وقع خمارها! قال: انّها لا حرمة لها.
هوش مصنوعی: عمر بن الخطاب (رضی الله عنه) صدای گریه زنی را شنید و به او هشدار داد و او را مورد تنبیه قرار داد تا آنکه پوشش سرش به زمین افتاد. به او گفتند: ای امیرالمؤمنین! پوشش زن افتاد! او پاسخ داد: این زن حرمت و حیثیتی ندارد.
قوله تعالی: فَبایِعْهُنَّ ای اذا بایعنک فبایعهنّ. وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
هوش مصنوعی: آیه بیان میکند که اگر زنان با تو بیعت کردند، تو نیز باید با آنها بیعت کنی. و همچنین به تو دستور داده میشود که برای آنها از خدا آمرزش بخواهی، چرا که خداوند بخشنده و مهربان است.
قالت عائشة: کان النبی (ص) یبایع النساء بالکلام بهذه الآیة: «لا تشرکوا باللّه شیئا»
هوش مصنوعی: عائشه میگوید: پیامبر (ص) با زنان از طریق کلام بیعت میکرد و این آیه را میآورد: «هیچ چیزی را با خدا شریک نکنید».
قالت: و ما مسّت ید رسول اللَّه ید امرأة الّا امرأة یملکها. و قالت امیمة بنت رقیقة بایعت رسول اللَّه فی نسوة فقال فیما استطعتنّ و اطقتنّ؟ فقلت رسول اللَّه ارحم بنا من انفسنا! قلت: یا رسول اللَّه صافحنا. فقال: «انّی لا اصافح النساء انّما قولی لامرأة کقولی لمائة امرأة».
هوش مصنوعی: زنی گفت: دست پیامبر خدا هیچ زنی را جز زنانی که تحت مالکیت او بودند، لمس نکرد. همچنین زن دیگری به نام امیمه بنت رقیقه گفت: ما با پیامبر در جمعی از زنان بیعت کردیم و او از ما پرسید که آیا آنچه را که میتوانید و میخواهید، انجام دادهاید؟ من پاسخ دادم: پیامبر خدا برای ما مهربانتر از خود ماست! از او خواستم که با ما دست بدهد. او در پاسخ گفت: «من با زنان دست نمیدهم، سخن من با یک زن مانند سخن من با صد زن است».
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای گرویدگان! لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ و هم الیهود و ذلک انّ ناسا من فقراء المسلمین کانوا یخبرون الیهود باخبار المسلمین و یتواصلونهم فیصیبون بذلک من ثمارهم فنهاهم اللَّه سبحانه عن ذلک. قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ یعنی: هؤلاء الیهود یئسوا من الآخرة بأن یکون لهم فیها ثواب و خیر کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ الّذین ماتوا و صاروا فی القبور من ان یکون لهم حظّ و ثواب فی الآخرة و قیل: کما یئس الکفّار الّذین فی القبور من رحمة اللَّه و قیل: کما یئس الکفّار الّذین فی الاحیاء من المقبورین ان یرجعوا الیهم.
هوش مصنوعی: ای مؤمنان! به گروهی که خدا بر آنها خشم کرده، نهی نکنید و با آنها ارتباط نداشته باشید. اینها یهودیان هستند و به دلیل اینکه برخی از فقیران مسلمان اخبار مسلمانان را به یهودیان میرساندند و با آنها ارتباط برقرار میکردند و از ثمرات آن بهرهمند میشدند، خداوند آنها را از این کار نهی کرده است. به یقین، یهودیان از آخرت ناامید شدهاند؛ همانطور که کافران مرده در قبرها از پاداش و خوبی در آخرت ناامید هستند. همچنین، همانطور که کافران زنده از رحمت خداوند ناامید هستند و نمیتوانند به مردگان خود بازگردند.