بسم اللَّه الرحمن الرحیم ذابت اشباح الطالبین فی عرصة کبریائه. تفطّرت ارواح المریدین فی عز بقائه احترقت قلوب المشتاقین فی تعزز جلاله و جماله و ببهائه.
طربت اسرار الموحّدین فی ذکر صفاته و اسمائه.
اللَّه است که گم شدگان را آرد بر سر راه. شاهان از درگاه او برند حشمت و جاه. بر هر چیزی قادر است و بر هر شاهی شاه. دستگیر درماندگان و عاجزان را نیک پناه.
او که نه وی را خواند، خاسر کسی که اوست و کارش تباه.
آنست که رب العالمین فرمود: ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ.
رحمن است روزیگمار و دشمنپرور، خالق خیر و شر، مبدع عین و اثر، نگارنده آدم نه از مادر نه از پدر.
یکی را بینی در دنیا با منزلت و خطر و سینه او از حق بیخبر، دیگری را بینی درخت ایمان در دل و داغ آشنایی بر جگر، نه کفش در پای و نه دستار بر سر.
آنست که رب العزه میفرماید: إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
رحیم است او که ایمان دهد و قلب سلیم، مؤمنانرا رهاند از نار جحیم، بخلق فرستاد رسولی کریم. بستود او را بخلق عظیم. برو خطبه کرد که: حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ.
قوله: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ شور از جانها بیگانگان برخاست، دود حسد از سینههاهاشان برآمد، غبار عداوت بر رخسارشان نشست، آن ساعت که انشقاق قمر پدید آمد و این معجزه آشکارا گشت.
هر یکی از ایشان باعتراض بیرون آمد، یکی میگفت سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ. یکی میگفت هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ. یکی میگفت مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ باین بس نکردند و در طعن بیفزودند، یکی گفت مال ندارد درویش است.
یکی گفت حشمت و جاه و تبع ندارد یتیم و دلریش است. درمانده و سرگشته در کار خویش است.
هر کسی بر اینگونه فساد طبع خود همی نمود و بر کفر و شرک خود همی مصرّ بود، و از درگاه جلال آن سید را نواخت و شرف همی فزود که: اگر مال و نعمت بنزد شما شرط مهتری است، معادن و رکاز عالم خزینه اوست، در لشکر و سپاه میباید، کروبیان و مقربان عالم قدس لشکر و سپاه اوست. ور حشمت و جاه میخواهید کونین و عالمیان بفرمان اوست.
شرق و غرب مملکت گاه اوست. آفرینش آسمان و زمین طفیل قدم اوست.
جبرئیل امین، سفیر درگاه اوست. محشر قیامت میدان شفاعت اوست. حوض کوثر مجلس انس اوست. قاب قوسین قدمگاه عز اوست. بقاء و رضاء خداوند ذو الجلال تحفه و خلعت اوست.
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ موسی کلیم را انفلاق بحر بود. مصطفی حبیب را انشقاق قمر بود. چه عجب گر بحر بر موسی به ضرب عصا شکافته گشت که بحر مرکوب و ملموس است، دست آدمی بدو رسد و قصد آدمی بوی اثر دارد.
اعجوبه مملکت انشقاق قمر است که عالمیان از دریافت آن عاجز و دست جن و انس از رسیدن بوی قاصر و آن گه باشارت دو انگشت مبارک، مصطفی (ص) شکافته گشت و این معجزه مرو را ظاهر گشت.
و در انشقاق قمر اشارتیست، و مؤمنانرا در آن بشارتی است. چنان که قمر مقهور حق است، آتش هم مقهور حق است. پس بوقت اظهار معجزه رسول، قمر را فرمود تا باشارت وی بدو نیم گشت. اگر بوقت اظهار شفاعت روز رستاخیز آتش را فرماید تا بر گنهکاران سرد گردد چه عجب باشد.
قوله: وَ کُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
این هر سه آیت در این سورة حجّت است بر قدریان و معتزلیان و خارجیان و رد مذهب باطل ایشان که ایشان خیر و شر، همه از خود بینند و گویند اللَّه تعالی آلت آفرید و قوّت در وی نهاد و فرمان فرمود. بنده مستغنی شد از حق جل جلاله و او را بتوفیق و معونت حاجت نیست.
لا جرم لازم آید ایشان را که خود را خالق افعال خود گویند تا خدای را عز و جل در آفرینش شریک گفته باشند. و نیز کارها بخواست خود اضافت کنند نه بخواست اللَّه جل جلاله.
و این مذهب ثنویان است و این سه آیت ردّ ایشان است.
و مذهب اهل سنت آنست که نیکی و بدی هر چند کسب بنده است و بنده بآن مثاب و معاقب است اما بخواست اللَّه است و بقضا و تقدیر او. چنانک رب العزة فرمود: قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ و مصطفی (ص) فرمود: القدر خیره و شره من اللَّه عز و جل.
و قال تعالی و تقدس: إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
هر چه بود و هست و خواهد بود همه آفریده ماست، بقضا و تقدیر ما، بارادت و مشیّت ما. قضایی رفته و حکمی رانده و کاری پرداخته، نه خواست تو است که امروز میدروا کند، کرده ازلی است که می آشکارا کند.
یکی را رقم فضل بلطف ازل کشیده، قبول وی از عمل وی بیش، اجابت او از دعاء وی بیش. عطاء او از سؤال وی بیش. خلعت او از خدمت وی بیش. عفو او از جرم وی پیش.
یکی را روز اول در عهد ازل داغ عدل بر نهاده و از درگاه خود برانده.
عذاب او از معصیت وی بیش، عقوبت او از جرم وی بیش.
ای مسکین، از او جز او مخواه. خدمت بمقاطعت مکن مقاطعه با اللَّه مذهب ابلیس است. ابلیس گفت: اکنون که مرا مطرود و ملعون کردی و از حضرت خویش براندی مرا چیزی ده: أَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ همه دنیا بوی داد اما خویشتن را از او بازستد.
او که از او درماند اگرچه همه یافت هیچ نیافت و او که او را یافت اگر هیچ چیز نیافت، همه یافت.
چنانستی که اللَّه فرمودی عبدی تو نبودی و من ترا بودم. خود را بعزت بودم، مزدور را برحمت بودم، دوست را بصحبت بودم. ترا فکنده دیدم برگرفتم.
ترا گذاشته دیدم بپذیرفتم.
آن صفت که بآن برگرفتم برجاست، برداشته خود بیفکنم..؟ بعزّ عزّ خود نیفکنم.
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ قیمت و عز آن بقعت نه بمرغ بریان است و جوی روان و خیرات حسان. قیمت صدف نه بصدف است. قیمت صدف بدرّ شاهوار است که در درون صدف است.
قیمت سرای بقا نه بآن است که در او مأکول و مشروب است. قیمت و شرف وی بآنست که رقم تقریب حق دارد و سمت تخصیص که: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
و فی معناه انشدوا شعرا:
و لکن من یحل بها حبیب.
و ما عهدی بحب تراب ارض
مقصود رهی ز کوی تو روی تو بود.
کلمه عِنْدَ رقم تقریب و تخصیص دارد.
ما مصطفی عربی را (ص) در سرای حکم این خلعت قربت و شرف و رتبت دادیم که میگفت ابیت عند ربی.
همین خلعت و رتبت، بر قدر روش مؤمنان فردا در کنار ایشان نهیم که: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
روی صالح بن حیان عن عبد اللَّه بن بریده انه قال فی قوله تعالی: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ان اهل الجنّة یدخلون فی کل یوم مرّتین علی الجبّار تبارک و تعالی فیقرأون علیه القرآن و قد جلس کل امرئ منهم مجلسه الذی هو مجلسه علی منابر الدر و الیاقوت و الزمرد و الذهب و الفضة باعمالهم فلم تقرّ اعینهم بشیء قط کما تقرّ أعینهم بذلک و لم یسمعوا شیئا اعظم و لا احسن منه.
ثم ینصرفون الی رحالهم ناعمین قریرة اعینهم الی مثلها من الغد.
برگردان به زبان ساده
بسم اللَّه الرحمن الرحیم ذابت اشباح الطالبین فی عرصة کبریائه. تفطّرت ارواح المریدین فی عز بقائه احترقت قلوب المشتاقین فی تعزز جلاله و جماله و ببهائه.
هوش مصنوعی: به نام خداوند بخشنده مهربان. ارواح جویندگان حقیقت در آستان کبریایی او ذوب شدهاند. جانهای مشتاقان در عظمت بقا او شکسته شده و دلهای عاشقان در جلال، زیبایی و شکوه او ملتهب شده است.
طربت اسرار الموحّدین فی ذکر صفاته و اسمائه.
هوش مصنوعی: خاک طربت اسرار یکتا پرستان در بیان ویژگیها و نامهای او.
اللَّه است که گم شدگان را آرد بر سر راه. شاهان از درگاه او برند حشمت و جاه. بر هر چیزی قادر است و بر هر شاهی شاه. دستگیر درماندگان و عاجزان را نیک پناه.
هوش مصنوعی: خداوند است که گمشدگان را به راه راست هدایت میکند. سلاطین برای بهدست آوردن عظمت و مقام نزد او میآیند. او بر همه چیز تواناست و برترین حکمفرماست. پشتیبان نیازمندان و ناتوانان است و داستانساز آنان است.
او که نه وی را خواند، خاسر کسی که اوست و کارش تباه.
هوش مصنوعی: کسی که او را نخواند، در واقع خود را در زیان قرار داده است، زیرا او و کارش از بین رفتهاند.
آنست که رب العالمین فرمود: ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ.
هوش مصنوعی: خداوند جهان فرمود: آنچه را که میخوانید، به جز او گمراه است.
رحمن است روزیگمار و دشمنپرور، خالق خیر و شر، مبدع عین و اثر، نگارنده آدم نه از مادر نه از پدر.
هوش مصنوعی: رحمن، که روزیدهنده و حامی دشمنان است، خالق خوبی و بدی، آغازگر همه چیز و تأثیرات آن است. او آدم را آفرید بدون اینکه از مادر یا پدر باشد.
یکی را بینی در دنیا با منزلت و خطر و سینه او از حق بیخبر، دیگری را بینی درخت ایمان در دل و داغ آشنایی بر جگر، نه کفش در پای و نه دستار بر سر.
هوش مصنوعی: شما در دنیا فردی را میبینید که دارای مقام و ثروت است، اما از حقیقت بیخبر است. در مقابل، فرد دیگری را مشاهده میکنید که در دلش ایمان ریشه دوانده و عشق و آشنایی او را آزار میدهد، اما نه کفش به پا دارد و نه عمامه بر سر.
آنست که رب العزه میفرماید: إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ میفرماید: «ما هر چیزی را با اندازه و تقدیر خاصی خلق کردهایم.»
رحیم است او که ایمان دهد و قلب سلیم، مؤمنانرا رهاند از نار جحیم، بخلق فرستاد رسولی کریم. بستود او را بخلق عظیم. برو خطبه کرد که: حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ.
هوش مصنوعی: او رحیم است و ایمان را در دلها میگذارد و مؤمنان را از آتش جهنم نجات میدهد. برای خلق، پیامبری بزرگوار فرستاده که مورد ستایش خداوند قرار گرفته است. او در خطبهای فرمود که: "او به مؤمنان بسیار دلسوز و مهربان است."
قوله: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ شور از جانها بیگانگان برخاست، دود حسد از سینههاهاشان برآمد، غبار عداوت بر رخسارشان نشست، آن ساعت که انشقاق قمر پدید آمد و این معجزه آشکارا گشت.
هوش مصنوعی: ساعت قیامت نزدیک شده و ماه دچار شکاف شده است. در این زمان، حسد در دلهای بیگانگان به جوش آمد و غبار دشمنی بر چهرههایشان نشسته است. این لحظهای است که شکاف ماه رخ داده و این معجزه به وضوح نمایان شده است.
هر یکی از ایشان باعتراض بیرون آمد، یکی میگفت سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ. یکی میگفت هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ. یکی میگفت مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ باین بس نکردند و در طعن بیفزودند، یکی گفت مال ندارد درویش است.
هوش مصنوعی: هر یک از آنها به طور اعتراضی به بیرون آمدند. یکی میگفت که این او یک سِحر دائمی است. دیگری میگفت این شخص یک جادوگر دروغگو است. فردی دیگر میگفت او یک معلم دیوانه است. آنها به همین اکتفا نکردند و باز به توهین و انتقاد ادامه دادند؛ یکی از آنها گفت او پولی ندارد و یک درویش است.
یکی گفت حشمت و جاه و تبع ندارد یتیم و دلریش است. درمانده و سرگشته در کار خویش است.
هوش مصنوعی: یکی گفت که ثروت و مقام و احترام بر یتیم و بیپناه تأثیری ندارد. او در مشکلاتش درمانده و گیج است.
هر کسی بر اینگونه فساد طبع خود همی نمود و بر کفر و شرک خود همی مصرّ بود، و از درگاه جلال آن سید را نواخت و شرف همی فزود که: اگر مال و نعمت بنزد شما شرط مهتری است، معادن و رکاز عالم خزینه اوست، در لشکر و سپاه میباید، کروبیان و مقربان عالم قدس لشکر و سپاه اوست. ور حشمت و جاه میخواهید کونین و عالمیان بفرمان اوست.
هوش مصنوعی: هر کسی به نوعی فساد در طبع خود متوسل میشد و بر کفر و شرک خود اصرار داشت و از درگاه جلال آن سرور بهرهمند میشد، و همواره شرفش فزونی مییافت. او میگفت: اگر مال و نعمت نزد شما نشانه برتری است، پس معادن و گنجینههای جهان خزانه اوست. در لشکر و سپاه، فرشتگان و نزدیکان عالم قدس، یاریکنندگان او هستند. و اگر به دنبال حشمت و جاه هستید، بدانید که تمام کائنات و جهانیان تحت فرمان او هستند.
شرق و غرب مملکت گاه اوست. آفرینش آسمان و زمین طفیل قدم اوست.
هوش مصنوعی: شرق و غرب کشور گاهی وجودش را دارد. آفرینش آسمان و زمین به خاطر وجود اوست.
جبرئیل امین، سفیر درگاه اوست. محشر قیامت میدان شفاعت اوست. حوض کوثر مجلس انس اوست. قاب قوسین قدمگاه عز اوست. بقاء و رضاء خداوند ذو الجلال تحفه و خلعت اوست.
هوش مصنوعی: جبرئیل امین نمایندهی بارگاه خداوند است. روز قیامت مكان شفاعت او خواهد بود. حوض کوثر محل نزدیكی و نزدیکی به اوست. قاب قوسین نشانهای از عظمت و مقام اوست. ماندگاری و خوشنودی خداوند با جلال، هدیه و نعمت اوست.
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ موسی کلیم را انفلاق بحر بود. مصطفی حبیب را انشقاق قمر بود. چه عجب گر بحر بر موسی به ضرب عصا شکافته گشت که بحر مرکوب و ملموس است، دست آدمی بدو رسد و قصد آدمی بوی اثر دارد.
هوش مصنوعی: ساعت نزدیک است و ماه شکافته شده است. موسی کلیم با شکافتن دریا مواجه بود، و مصطفی حبیب با شکافتی در ماه. چه شگفتی دارد که دریا به ضرب عصای موسی شکافته شد، زیرا دریا قابل لمس و مرکب است و دست انسان به آن میرسد و اراده او بر آن اثر دارد.
اعجوبه مملکت انشقاق قمر است که عالمیان از دریافت آن عاجز و دست جن و انس از رسیدن بوی قاصر و آن گه باشارت دو انگشت مبارک، مصطفی (ص) شکافته گشت و این معجزه مرو را ظاهر گشت.
هوش مصنوعی: اعجوبهای در مملکت انشقاق قمر وجود دارد که تمام مردم از درک آن ناتوانند و هیچکس از جن و انس نمیتواند به آن دست پیدا کند. سپس با اشاره دو انگشت مبارک پیامبر (ص)، این معجزه آشکار شد.
و در انشقاق قمر اشارتیست، و مؤمنانرا در آن بشارتی است. چنان که قمر مقهور حق است، آتش هم مقهور حق است. پس بوقت اظهار معجزه رسول، قمر را فرمود تا باشارت وی بدو نیم گشت. اگر بوقت اظهار شفاعت روز رستاخیز آتش را فرماید تا بر گنهکاران سرد گردد چه عجب باشد.
هوش مصنوعی: انشقاق ماه علامتی است و مومنان را بشارتی در آن نهفته است. مانند اینکه ماه تحت سلطه و قدرت حق است، آتش هم تحت سلطه اوست. بنابراین، زمانی که پیامبر معجزهای نشان داد، به ماه فرمان داد تا به علامت او نیمه شود. اگر در روز رستاخیز، هنگامی که شفاعت صورت میگیرد، به آتش دستور دهد تا بر گناهکاران سرد شود، چه جای تعجبی دارد؟
قوله: وَ کُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
هوش مصنوعی: هر امر و وضعیتی در جای خود ثابت و مستقر است. بنابراین، آب به یک وضعیتی که از قبل تعیین شده، میرسد. ما هر چیزی را بر اساس اندازهگیری و تقدیر خاصی خلق کردهایم.
این هر سه آیت در این سورة حجّت است بر قدریان و معتزلیان و خارجیان و رد مذهب باطل ایشان که ایشان خیر و شر، همه از خود بینند و گویند اللَّه تعالی آلت آفرید و قوّت در وی نهاد و فرمان فرمود. بنده مستغنی شد از حق جل جلاله و او را بتوفیق و معونت حاجت نیست.
هوش مصنوعی: این سه آیت در این سوره دلیلی بر باطل بودن عقاید قدریها، معتزلهها و خوارج هستند. این گروهها معتقدند که خیر و شر صرفاً ناشی از خود انسان است و ادعا میکنند که خداوند مخلوقات را آفریده و قدرتی به آنها داده و سپس به آنها فرمان داده است. این عقیده به این معنی است که بندگان از نیاز به حق الهی بینیاز شدهاند و به کمک و توفیق او نیازی ندارند.
لا جرم لازم آید ایشان را که خود را خالق افعال خود گویند تا خدای را عز و جل در آفرینش شریک گفته باشند. و نیز کارها بخواست خود اضافت کنند نه بخواست اللَّه جل جلاله.
هوش مصنوعی: بنابراین، لازم است که آنها خود را خالق کارهای خود بنامند تا اینکه در آفرینش، خداوند را شریک بدانند. همچنین، این افراد کارهای خود را به خواست خود نسبت دهند و نه به خواست خداوند.
و این مذهب ثنویان است و این سه آیت ردّ ایشان است.
هوش مصنوعی: این مذهب متعلق به دوگانهپرستان است و این سه آیه بر ردّ آنها دلالت دارد.
و مذهب اهل سنت آنست که نیکی و بدی هر چند کسب بنده است و بنده بآن مثاب و معاقب است اما بخواست اللَّه است و بقضا و تقدیر او. چنانک رب العزة فرمود: قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ و مصطفی (ص) فرمود: القدر خیره و شره من اللَّه عز و جل.
هوش مصنوعی: اهل سنت بر این باورند که نیکی و بدی هر دو نتیجه اعمال انسان هستند و انسان در قبال آنها پاداش یا مجازات خواهد گرفت، اما همه چیز به خواست و اراده خداوند وابسته است و این امر به قضا و قدر او مربوط میشود. همانطور که در قرآن آمده است: «هر چیزی از سوی خداوند است». همچنین پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودهاند که تقدیر، چه خیر و چه شر، از جانب خداوند متعال است.
و قال تعالی و تقدس: إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
هوش مصنوعی: خداوند متعال فرموده است: ما هر چیزی را به اندازه و اندازهگیری خاصی خلق کردهایم.
هر چه بود و هست و خواهد بود همه آفریده ماست، بقضا و تقدیر ما، بارادت و مشیّت ما. قضایی رفته و حکمی رانده و کاری پرداخته، نه خواست تو است که امروز میدروا کند، کرده ازلی است که می آشکارا کند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود دارد، از گذشته تا آینده، همه ساخته و پرداخته ماست. همه چیز تحت سرنوشت و خواسته ماست. تصمیمات و اعمالی که انجام شدهاند، به خواسته شما نیست که الان ظهور میکند، بلکه از زمانهای دور مقدر شده و به وضوح نمایان میشود.
یکی را رقم فضل بلطف ازل کشیده، قبول وی از عمل وی بیش، اجابت او از دعاء وی بیش. عطاء او از سؤال وی بیش. خلعت او از خدمت وی بیش. عفو او از جرم وی پیش.
هوش مصنوعی: خداوند به لطف و مهربانی خود، یکی از بندگانش را انتخاب کرده و به او بیش از اعمالش توجه میکند. پاسخ دعاهای او را بیشتر از خود دعاهایش میدهد و عطای او فراتر از خواستههایش است. پاداش او به خاطر خدمتش بیشتر است و بخشش خداوند از خطاهای او بزرگتر است.
یکی را روز اول در عهد ازل داغ عدل بر نهاده و از درگاه خود برانده.
هوش مصنوعی: در روز اول آفرینش، شخصی به خاطر عدم رعایت عدالت از جانب خداوند رانده شد و بر پیشانیاش برچسب ناعدالتی گذاشته شد.
عذاب او از معصیت وی بیش، عقوبت او از جرم وی بیش.
هوش مصنوعی: عذاب او به خاطر گناهش بیشتر است و مجازات او به خاطر جرمش بیشتر میباشد.
ای مسکین، از او جز او مخواه. خدمت بمقاطعت مکن مقاطعه با اللَّه مذهب ابلیس است. ابلیس گفت: اکنون که مرا مطرود و ملعون کردی و از حضرت خویش براندی مرا چیزی ده: أَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ همه دنیا بوی داد اما خویشتن را از او بازستد.
هوش مصنوعی: ای بیچاره، از او جز خود او چیزی نخواه. در خدمت خود به مقاطعه و معامله نپرداز، زیرا این اعتقاد، مذهب ابلیس است. ابلیس گفت: حال که مرا طرد کرده و از درگاه خود دور ساختی، چیزی به من عطا کن: مرا تا روز قیامت مهلت بده. همه دنیا بوی عدالت میدهد، اما خود را از او دور کن.
او که از او درماند اگرچه همه یافت هیچ نیافت و او که او را یافت اگر هیچ چیز نیافت، همه یافت.
هوش مصنوعی: او که در جستجوی چیزی است و در نهایت نتوانسته به هدفش برسد، در واقع هیچ چیزی به دست نیاورده است. اما کسی که به آن شخص کمک کرده و در حقیقت هیچ چیز به دست نیاورده، همه چیز را کسب کرده است.
چنانستی که اللَّه فرمودی عبدی تو نبودی و من ترا بودم. خود را بعزت بودم، مزدور را برحمت بودم، دوست را بصحبت بودم. ترا فکنده دیدم برگرفتم.
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: تو بنده من نبودی و من هم تو را نداشتم. من خود را با عزت میبینم و به مزدوران رحمت میدهم و به دوستانم صحبت میکنم. وقتی تو را در حالتی ناامید یافتم، تصمیم گرفتم کمکت کنم.
ترا گذاشته دیدم بپذیرفتم.
هوش مصنوعی: وقتی تو را دیدم، تصمیم گرفتم که بپذیرم.
آن صفت که بآن برگرفتم برجاست، برداشته خود بیفکنم..؟ بعزّ عزّ خود نیفکنم.
هوش مصنوعی: آن ویژگی که به آن توجه دارم همچنان باقیست، آیا خود را از آن دور کنم؟ آیا عزت و مقام خود را رها کنم؟
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ قیمت و عز آن بقعت نه بمرغ بریان است و جوی روان و خیرات حسان. قیمت صدف نه بصدف است. قیمت صدف بدرّ شاهوار است که در درون صدف است.
هوش مصنوعی: در حقیقت، پرهیزکاران در باغها و نهرهایی قرار دارند که ارزش و عظمت آنها تنها به غذا و نعمتهای ظاهری نیست. این ارزشها به زیباییهای خاص و خیرهکنندهای مربوط میشود که درون آنها نهفته است. ارزش صدف نیز به خود صدف نیست، بلکه به مروارید باارزشی بستگی دارد که درون آن قرار دارد.
قیمت سرای بقا نه بآن است که در او مأکول و مشروب است. قیمت و شرف وی بآنست که رقم تقریب حق دارد و سمت تخصیص که: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
هوش مصنوعی: قیمت و ارزش سرای بقا به خاطر غذا و نوشیدنیهای موجود در آن نیست. ارزش و شرف این مکان به این است که نزدیک به حقیقت است و به سمت خاصی اشاره دارد که در جایگاه صدق و نزد یک پادشاه قدرتمند قرار دارد.
و فی معناه انشدوا شعرا:
و لکن من یحل بها حبیب.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به این موضوع اشاره میکند که محبت و دوستی ممکن است به مشکلاتی بر بخورد، اما در نهایت، آن کسی که باعث آرامش و دلخوشی میشود، به عنوان محبوب شناخته میشود. بنابراین، ارزش محبت و ارتباطات عمیق انسانی در المقام اول قرار دارد.
و ما عهدی بحب تراب ارض
مقصود رهی ز کوی تو روی تو بود.
هوش مصنوعی: من هرگز به عشق خاک سرزمین مقصود نبودهام؛ بلکه مسیر من به سوی چهرهات بوده است.
کلمه عِنْدَ رقم تقریب و تخصیص دارد.
هوش مصنوعی: کلمه "عند" به معنای نزد یا در نزدیکی است و ممکن است با توجه به زمینه و موقعیتی که در آن استفاده میشود، معانی خاصتری پیدا کند.
ما مصطفی عربی را (ص) در سرای حکم این خلعت قربت و شرف و رتبت دادیم که میگفت ابیت عند ربی.
هوش مصنوعی: ما مصطفی عربی را (ص) در خانه حکمت این نعمت نزدیک بودن و شرف و مقام را بخشیدیم که میفرمود: «من در نزد پروردگارم میخوابم».
همین خلعت و رتبت، بر قدر روش مؤمنان فردا در کنار ایشان نهیم که: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
هوش مصنوعی: این مقام و جایگاه، ارزش و مرتبه مؤمنان فردا را در کنار آنها مشخص میکند که در جایگاه صداقت و نزد فرمانروایی توانا قرار خواهند گرفت.
روی صالح بن حیان عن عبد اللَّه بن بریده انه قال فی قوله تعالی: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ان اهل الجنّة یدخلون فی کل یوم مرّتین علی الجبّار تبارک و تعالی فیقرأون علیه القرآن و قد جلس کل امرئ منهم مجلسه الذی هو مجلسه علی منابر الدر و الیاقوت و الزمرد و الذهب و الفضة باعمالهم فلم تقرّ اعینهم بشیء قط کما تقرّ أعینهم بذلک و لم یسمعوا شیئا اعظم و لا احسن منه.
هوش مصنوعی: صالح بن حیان از عبد اللَّه بن بریده نقل میکند که در آیهای که میفرماید: «در جایگاه صدق نزد پادشاه توانا»، آمده است که اهل بهشت هر روز دو بار به حضور خداوند میروند و قرآن را بر او میخوانند. هر فرد از آنها در جایگاه مخصوص خود بر سکویی از مروارید، یاقوت، زمرّد، طلا و نقره نشسته است که بر اساس اعمال خود به آن مقام رسیدهاند. هیچ چیزی نمیتواند چشمان آنها را به اندازهی این دیدار و شنیدن قرآن شاد کند و هیچ چیز دیگر نتوانسته است به این عظمتی که آنان میشنوند، نزدیک شود.
ثم ینصرفون الی رحالهم ناعمین قریرة اعینهم الی مثلها من الغد.
هوش مصنوعی: سپس به آرامی و با چشمانی خشنود به خانههای خود بازمیگردند و منتظر روزی مانند فردا هستند.