گنجور

۱ - النوبة الثالثة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه»، اخبار عن قدرته و عزّته بنعت الجلال، «الرحمن الرحیم» اخبار عن رأفته و رحمته بوصف الجمال، فبقدرته وجد من وجد من مراده و برأفته وجد من وجد من عباده. بسم اللَّه اخبار است از عزت و قدرت ذو الجلال. الرحمن الرحیم اشارت است بنعت رأفت و لطف جمال بر کمال.

جمال الوهیّت صد هزار جان طالبان بسوخت. جمال صمدیّت صد هزار جان عاشقان بیفروخت. قومی در قهر جلال از بیم قطیعت میسوزند. قومی در لطف جمال بر امید وصلت میفروزند و دلهای بندگان روز و شب از تأثیر این دو صفت گاه در خوف و گاه در رجا، و از قضیّت این دو اصل گاه در قبض است و گاه در بسط.

بگاه قبض همه فترت بیند و هیبت، بگاه بسط همه لطف بیند و رحمت.

بگاه قبض صرصر قهر آید، شواهد جلال نماید، بنده بسوزد، بزارد، در خواهش آید، بگاه بسط نسیم لطف بوی وصال آرد، شواهد جمال نماید بنده بنازد، در رامش آید.

بگاه قبض بعظمت نگرد همه درد و گداز بیند، بگاه بسط بقرب نگرد همه انس و ناز بیند.

پیر طریقت از اینجا گفت بقرب می‌نگر تا از او انس زاید. بعظمت می‌نگر تا حرمت فزاید. میان این و آن منتظر می‌باش تا سبق ازل خود چه نماید.

قوله: وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً اشارة الی الریاح الصبحیة تحمل انین المشتاقین الی ساحات العزّة ثمّ تأتی بنسیم القربة الی مشام اسرار اهل المحبّة فیجدون راحة من غلبات اللوعة و فی معناه انشدوا:

و انی لاستهدی الریاح نسیمکم
اذا اقبلت من نحوکم بهبوب‌
و اسئلها حمل السلام الیکم
فان هی یوما بلّغت فاجیبی‌

آن ساعت که تباشیر صبح پیدا شود و لشکر روشنایی کمین بگشاید و نسیم صبا مهر در هواء عالم دمیدن گیرد، باد صبحی پیک‌وار از جناب جنّات عدن براه افکنند تا نفحات الهی بمشام اسرار دوستان رساند.

عزیز است آن ساعت و بزرگوار آن وقت که بر بساط وَ نَحْنُ أَقْرَبُ در خلوت وَ هُوَ مَعَکُمْ سرّا بسرّ شراب انا جلیس من ذکرنی بی‌زحمت اغیار بدوستان خود رساند و منادی عزت بنعت رأفت ندا در عالم کون داده نواخت درویشان را که من یقرض غیر عدوم و لا ظلوم. چه عجب اگر آن ساعت بگوش دل بنده فرو گوید که عبدی لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ.

فَالْحامِلاتِ وِقْراً فَالْجارِیاتِ یُسْراً فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ وَ إِنَّ الدِّینَ لَواقِعٌ.

باین مخلوقات و مصنوعات قسم یاد کرد که رستاخیز بودنی است و هر کسی را جزا کردار خود بخیر و شرّ دادنی. معتقد کافه اهل اسلام است که حق جل جلاله روز حشر و نشر خلائق را جمع کند، ارواح و اشباح را بهم آرد چنانک در نشئه اول روح و شخص جمع بودند از بهر ابتلا، هم چنین در روز حشر و نشر جمع باشند از بهر یافت جزا. فالحشر حق و قراءة الکتاب حق و المیزان و السؤال حق و ممرّ الخلق علی الصراط حق و لواء الحمد حق و الشفاعة حق و الجنّة و النار حق. قال اللَّه تعالی: وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ، قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ و قال تعالی: فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مؤمنان که باین غیبها ایمان آوردند و پیغام از پیغام رسان پذیرفتند و براست داشتند، جزا ایشان فردا در آن جهان چیست؟

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ آخِذِینَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ، صفت و سیرت ایشان امروز درین جهان چیست؟ کانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ و فی بعض الاخبار یقول اللَّه عز و جل ان احبّ احبّائی الیّ الذین یستغفرون بالاسحار. اولئک الذین اذا اردت باهل الارض شیئا ذکرتهم‌ فصرفت بهم عنهم.

بنده را هیچ کرامت بزرگتر از آن نبود که در شب تاریک برخیزد متواری، بر درگاه باری. در مناجات و زاری.

شبی که وصفش اینست: لیل هادئ و قمر بادی و رب ینادی عبادی عبادی.

فرمان آمد که ای محمد وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ من کلمه تبعیض است اینجا و معنی آنست که ای محمد بعضی از شب بیدار باش و بعضی از شب در خواب بیاسای که اگر همه شب در خواب باشی امّت ضایع مانند و اگر شب بیدار باشی همه را بشفاعت تو بیامرزم، آن گه نصیب رحمت من پیدا نیاید. ای محمد ترا شفاعت است و مرا رحمت است و چنانک شفاعت ترا نصیب باید رحمت مرا نصیب باید. پس بعضی از شب بیدار باش و بعضی در خواب، تا بسبب بیداری تو بعضی را بیامرزم تصدیق شفاعت را و بحرمت خواب تو بعض بیامرزم تحقیق رحمت را تا هم نصیب شفاعت تو پدید آید و هم نصیب رحمت من.

قوله: وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ اصمعی گوید در بصره بودم نماز جمعه گزارده و از جامع بیرون آمده که اعرابی را دیدم بر شتری نشسته و نیزه در دست گرفته، چون مرا دید گفت تو از کجایی و از کدام قبیله‌ای. گفتم از قبیله اصمع. گفت: تو آنی که ترا اصمعی، گویند: گفتم آری من آنم. گفت: از کجا می‌آیی؟ گفتم از خانه خدای عز و جل گفت: ا و للَّه بیت فی الارض و خدای را در زمین خانه‌ای هست، گفتم آری خانه مقدس معظم بیت اللَّه الحرام. گفت آنجا چه میکردی گفتم کلام خدا میخواندم گفت ا و للَّه کلام خدای را کلامی هست، گفتم آری کلامی شیرین و سخنی پرآفرین. گفت چیزی از آن بر من خوان، درگرفتم: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً تا اینجا رسیدم: وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ گفت یا اصمعی هذا کلام البارئ. این کلام خداست و سخن او که گفته، گفتم آری سخن او، خود گفته و بمحمد فرو فرستاده، اصمعی گفت گویی آتشی از غیب دروزدند سوزی در وی پدید آمد، دردی بو العجب از درون وی سر برزد. نیزه و شمشیر داشت هر دو بشکست و شتر را بکشت و بدرویشان فروگذاشت و جامه لشکریان از تن‌ بیرون کرد و گفت: یا اصمعی تری یقبل من لم یخدمه فی شبابه، چگویی کسی که در جوانی خدمت او ناکرده امروز او را بپذیرد، گفتم چون که نپذیرد پیغامبران را میفرستد که تا ناآمده را بیارند آمده را چون رد کنند.

پیر طریقت در مناجات خویش گفته: الهی هر چند که از بد سزای خویش بدردم لکن از مفلس نوازی تو شادم. الهی من بقدر تو نادانم و سزاء تو را ناتوانم.

در بیچارگی خود سرگردانم و روز بروز بر زیانم. الهی من کیم که بر درگاه تو زارم یا قصه درد خود بتو بردارم.

در عشق تو من کیم که در منزل من
از وصل رخت گلی دمد بر گل من‌

آن گه گفت یا اصمعی این درد زده را دارویی بیفزای و خسته معصیت را مرهمی نه. گفتا بر خوان: فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ، چند بار خویشتن را بر زمین زده و نعره‌ای چند بکشید، همچون و الهی سرگردان و حیران روی نهاد بر بیابان. دانستم که او قصد حج دارد من نیز عزم درست کردم و رفتم، بوقت طواف او را دیدم در استار کعبه آویخته و میگوید: من مثلی و انت ربی، من مثلی و انت ربی.

گفتم یا اعرابی مردم را از طواف مشغول داشته‌ای باین سخن که می‌گویی گفت: یا اصمعی خانه خانه او و بنده بنده او، بگذار تا نازی کنم بر او. آن گه اعرابی این بیتها بر گفت:

یا رجال اللیل ما احسنکم
بابی انتم و ما اجملکم‌
اقرعوا الباب علی سیّدکم
و لعلّ الباب مفتوح لکم‌

اصمعی گفت: بعد از آن در میان خلق نهان شد. بسی جستم او را و نیافتم فبقیت متحیّرا مدهوشا لا صبر لی الّا البکاء و النحیب.

اطلاعات

وزن: فعلات فعلن فعلات فعلن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه»، اخبار عن قدرته و عزّته بنعت الجلال، «الرحمن الرحیم» اخبار عن رأفته و رحمته بوصف الجمال، فبقدرته وجد من وجد من مراده و برأفته وجد من وجد من عباده. بسم اللَّه اخبار است از عزت و قدرت ذو الجلال. الرحمن الرحیم اشارت است بنعت رأفت و لطف جمال بر کمال.
هوش مصنوعی: با نام خداوند بخشنده مهربان، «بسم اللَّه» نشانه‌ای از قدرت و عظمت خداوند است، در حالی که «الرحمن الرحیم» نشان‌دهنده رأفت و رحمت او می‌باشد. با قدرت او، کسانی به آنچه می‌خواستند رسیدند و به خاطر رحمتش، بندگانش نیز به آنچه می‌جویند دست یافتند. «بسم اللَّه» اعلامی از جلال و قدرت اوست و «الرحمن الرحیم» اشاره‌ای به رأفت و لطف او در کمال انسانی است.
جمال الوهیّت صد هزار جان طالبان بسوخت. جمال صمدیّت صد هزار جان عاشقان بیفروخت. قومی در قهر جلال از بیم قطیعت میسوزند. قومی در لطف جمال بر امید وصلت میفروزند و دلهای بندگان روز و شب از تأثیر این دو صفت گاه در خوف و گاه در رجا، و از قضیّت این دو اصل گاه در قبض است و گاه در بسط.
هوش مصنوعی: زیبایی الوهیت باعث شده تا هزاران جان مشتاق در آتش عشق بسوزند. زیبایی صمدیت هم همینطور، هزاران جان عاشق را به شعله ور کردن واداشته است. گروهی به خاطر جلال و قدرت خداوند از ترس عذاب می‌سوزند، در حالی که گروهی دیگر به لطف و زیبایی او امیدوارانه در انتظار وصل هستند. دل‌های بندگان همیشه تحت تأثیر این دو صفت قرار دارند؛ گاهی در ترس و گاهی در امید، و در نتیجه این دو اصل، گاهی در تنگنا قرار می‌گیرند و گاهی نیز گشایش می‌یابند.
بگاه قبض همه فترت بیند و هیبت، بگاه بسط همه لطف بیند و رحمت.
هوش مصنوعی: گاهى انسان در لحظاتى عجز و ناتوانى را احساس مى‌کند و در پیشگاه عظمت و هیبت الهى خاضع مى‌شود. در عوض، در دیگر لحظات، بخشش و رحمت بى‌پایان خداوند را مشاهده مى‌کند و به لطف و محبت او پی مى‌برد.
بگاه قبض صرصر قهر آید، شواهد جلال نماید، بنده بسوزد، بزارد، در خواهش آید، بگاه بسط نسیم لطف بوی وصال آرد، شواهد جمال نماید بنده بنازد، در رامش آید.
هوش مصنوعی: وقتی که باد سرد و تند بر می‌خیزد، نشانه‌های عظمت و زیبایی خود را نشان می‌دهد، بنده را می‌سوزاند و به حالت درخواست درمی‌آورد. اما وقتی نسیم ملایم و لطف‌آمیز وزیدن می‌گیرد، نشانه‌های زیبایی ظاهر می‌شود و بنده به شادی و خوشحالی می‌رسد.
بگاه قبض بعظمت نگرد همه درد و گداز بیند، بگاه بسط بقرب نگرد همه انس و ناز بیند.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان به بزرگی و عظمت خداوند توجه می‌کند، تمام دردها و رنج‌ها را تجربه می‌کند؛ ولی زمانی که به نزدیکی و رحمت او فکر می‌کند، تنها احساس آرامش و ناز را درک می‌کند.
پیر طریقت از اینجا گفت بقرب می‌نگر تا از او انس زاید. بعظمت می‌نگر تا حرمت فزاید. میان این و آن منتظر می‌باش تا سبق ازل خود چه نماید.
هوش مصنوعی: استاد طریقت می‌گوید که به نزدیکی و رابطه با خداوند نگاهی بینداز تا دوستانی برای خود پیدا کنی. به عظمت و بزرگی او توجه کن تا احترام و ارادت تو بیشتر شود. و در میان این دو حالت، منتظر باش که چه تجربیاتی از گذشته‌ات برایت رخ خواهد داد.
قوله: وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً اشارة الی الریاح الصبحیة تحمل انین المشتاقین الی ساحات العزّة ثمّ تأتی بنسیم القربة الی مشام اسرار اهل المحبّة فیجدون راحة من غلبات اللوعة و فی معناه انشدوا:
هوش مصنوعی: در اینجا به نسیم صبحگاهی اشاره می‌شود که صدای دل‌تنگی‌های عاشقانی را که به دنبال عزت و سربلندی هستند، به دوش می‌کشد. سپس این نسیم، بوی خوش محبت و رازهای دوستان صادق را به مشام می‌رساند و برای آن‌ها آرامشی از داغ عشق فراهم می‌آورد. در همین زمینه، شعری نیز خوانده شده است.
و انی لاستهدی الریاح نسیمکم
اذا اقبلت من نحوکم بهبوب‌
هوش مصنوعی: من در جستجوی نشانه‌های شما هستم، که وقتی نسیم‌تان از سمت شما به من می‌وزد، می‌توانم حضور شما را احساس کنم.
و اسئلها حمل السلام الیکم
فان هی یوما بلّغت فاجیبی‌
هوش مصنوعی: از او بخواه که سلام من را به شما برساند، زیرا اگر روزی او این پیام را به شما برساند، جوابم را بدهید.
آن ساعت که تباشیر صبح پیدا شود و لشکر روشنایی کمین بگشاید و نسیم صبا مهر در هواء عالم دمیدن گیرد، باد صبحی پیک‌وار از جناب جنّات عدن براه افکنند تا نفحات الهی بمشام اسرار دوستان رساند.
هوش مصنوعی: زمانی که اولین نشانه‌های صبح نمایان می‌شود و سپاهی از نور آماده‌ی ورود می‌شود و نسیم دل‌انگیز صبح در فضای جهان آغاز به وزیدن می‌کند، نسیم صبح به‌عنوان پیامی از باغ‌های بهشت به راه می‌افتد تا عطر و بوی الهی به مشام اسرار و رازهای دوستان برسد.
عزیز است آن ساعت و بزرگوار آن وقت که بر بساط وَ نَحْنُ أَقْرَبُ در خلوت وَ هُوَ مَعَکُمْ سرّا بسرّ شراب انا جلیس من ذکرنی بی‌زحمت اغیار بدوستان خود رساند و منادی عزت بنعت رأفت ندا در عالم کون داده نواخت درویشان را که من یقرض غیر عدوم و لا ظلوم. چه عجب اگر آن ساعت بگوش دل بنده فرو گوید که عبدی لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ.
هوش مصنوعی: ساعتی که در آن به فراق و خلوت نزدیک شویم و او در کنار ما باشد، ارزشمند و شریف است. در آن لحظه، کسی که به یاد ما می‌افتد، با راحتی و بی‌زحمت به دوستانش می‌رسد. صدای عزت و مهربانی در جهان طنین‌انداز می‌شود و به درویشان می‌گوید که هیچ کس حق ظلم به آن‌ها را ندارد. چه جای شگفتی دارد اگر در آن ساعت، دل بنده شنوا باشد و بشنود که به او می‌گویند: «ای بنده! نترس، تو از امن‌ترین‌ها هستی».
فَالْحامِلاتِ وِقْراً فَالْجارِیاتِ یُسْراً فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ وَ إِنَّ الدِّینَ لَواقِعٌ.
هوش مصنوعی: پس آنانی که بار سنگینی بر دوش دارند، آنانی که به آسانی در حرکت‌اند، و آنانی که کارها را تقسیم می‌کنند، بدانید که آنچه به شما وعده داده شده، حق و راست است و یقیناً دین (حقیقت) تحقق خواهد یافت.
باین مخلوقات و مصنوعات قسم یاد کرد که رستاخیز بودنی است و هر کسی را جزا کردار خود بخیر و شرّ دادنی. معتقد کافه اهل اسلام است که حق جل جلاله روز حشر و نشر خلائق را جمع کند، ارواح و اشباح را بهم آرد چنانک در نشئه اول روح و شخص جمع بودند از بهر ابتلا، هم چنین در روز حشر و نشر جمع باشند از بهر یافت جزا. فالحشر حق و قراءة الکتاب حق و المیزان و السؤال حق و ممرّ الخلق علی الصراط حق و لواء الحمد حق و الشفاعة حق و الجنّة و النار حق. قال اللَّه تعالی: وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ، قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ و قال تعالی: فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مؤمنان که باین غیبها ایمان آوردند و پیغام از پیغام رسان پذیرفتند و براست داشتند، جزا ایشان فردا در آن جهان چیست؟
هوش مصنوعی: این مخلوقات و تولیدات به حقیقت قیامت و روز جزا اشاره می‌کند که در آن هر فرد به دلیل اعمالش، پاداش یا مجازات دریافت خواهد کرد. همه مسلمانان بر این باورند که خداوند در روز رستاخیز تمام موجودات را جمع آوری کرده و روح‌ها و اجسام را همان‌طور که در آغاز آفرینش برای امتحان جمع کرده بود، دوباره به هم ملحق می‌سازد تا نتیجه اعمالشان را مشاهده کنند. در این روز، حشر (جمع شدن) حق، خواندن نامه اعمال حق، میزان (ترازو) و سوال از اعمال حق، گذر از صراط حق و همچنین لوای حمد و شفاعت حق وجود دارد. خداوند در قرآن می‌فرماید که مردم از تو می‌پرسند آیا قیامت حقیقت دارد؟ بگو بله، به خداوند قسم که حقیقت دارد. مؤمنانی که به این امور غیبی ایمان آورده و پیام الهی را پذیرفته‌اند، در روز قیامت چه پاداشی خواهند گرفت؟
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ آخِذِینَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ، صفت و سیرت ایشان امروز درین جهان چیست؟ کانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ و فی بعض الاخبار یقول اللَّه عز و جل ان احبّ احبّائی الیّ الذین یستغفرون بالاسحار. اولئک الذین اذا اردت باهل الارض شیئا ذکرتهم‌ فصرفت بهم عنهم.
هوش مصنوعی: مومنان در بهشت‌ها و کنار چشمه‌ها هستند و آنچه پروردگارشان به آنها عطا کرده را می‌گیرند. ویژگی و رفتار آنها در این دنیا چیست؟ آنها شب‌ها کمتر می‌خوابند و در سحرگاهان به استغفار مشغول‌اند. در برخی از اخبار آمده که خداوند می‌فرماید: "محبوب‌ترین بندگانم آنهایی هستند که در سحرگاهان استغفار می‌کنند." این افراد زمانی که بخواهم با اهل زمین چیزی را خواسته باشم، به یاد آنها می‌افتم و به واسطه آنها از خودم صرف نظر می‌کنم.
بنده را هیچ کرامت بزرگتر از آن نبود که در شب تاریک برخیزد متواری، بر درگاه باری. در مناجات و زاری.
هوش مصنوعی: برای من، هیچ نعمتی بزرگ‌تر از این نیست که در شب تاریک، به تنهایی بر سر درگاه خداوند بایستم و به دعا و خواهش بپردازم.
شبی که وصفش اینست: لیل هادئ و قمر بادی و رب ینادی عبادی عبادی.
هوش مصنوعی: شب آرامی است و ماه در آسمان می‌درخشد و پروردگار بندگانش را فرا می‌خواند.
فرمان آمد که ای محمد وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ من کلمه تبعیض است اینجا و معنی آنست که ای محمد بعضی از شب بیدار باش و بعضی از شب در خواب بیاسای که اگر همه شب در خواب باشی امّت ضایع مانند و اگر شب بیدار باشی همه را بشفاعت تو بیامرزم، آن گه نصیب رحمت من پیدا نیاید. ای محمد ترا شفاعت است و مرا رحمت است و چنانک شفاعت ترا نصیب باید رحمت مرا نصیب باید. پس بعضی از شب بیدار باش و بعضی در خواب، تا بسبب بیداری تو بعضی را بیامرزم تصدیق شفاعت را و بحرمت خواب تو بعض بیامرزم تحقیق رحمت را تا هم نصیب شفاعت تو پدید آید و هم نصیب رحمت من.
هوش مصنوعی: فرمان آمده است که ای محمد، در برخی از شب‌ها بیدار باش و در برخی دیگر بخواب. زیرا اگر تمام شب بخواب باشی، امتت آسیب می‌بیند و اگر بیدار باشی، می‌توانم همه را با شفاعت تو مورد رحمت قرار دهم. بنابراین، ای محمد، تو شفاعت داری و من رحمت دارم. چنانچه شفاعت تو باید برقرار شود، رحمت من نیز باید نازل گردد. پس در برخی از شب‌ها بیدار بمان و در برخی بخواب؛ تا به خاطر بیداری تو، برخی را ببخشم و به خاطر خواب تو، برخی دیگر را مشمول رحمت خود قرار دهم. به این ترتیب هم شفاعت تو تأمین می‌شود و هم رحمت من به جریان می‌افتد.
قوله: وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ اصمعی گوید در بصره بودم نماز جمعه گزارده و از جامع بیرون آمده که اعرابی را دیدم بر شتری نشسته و نیزه در دست گرفته، چون مرا دید گفت تو از کجایی و از کدام قبیله‌ای. گفتم از قبیله اصمع. گفت: تو آنی که ترا اصمعی، گویند: گفتم آری من آنم. گفت: از کجا می‌آیی؟ گفتم از خانه خدای عز و جل گفت: ا و للَّه بیت فی الارض و خدای را در زمین خانه‌ای هست، گفتم آری خانه مقدس معظم بیت اللَّه الحرام. گفت آنجا چه میکردی گفتم کلام خدا میخواندم گفت ا و للَّه کلام خدای را کلامی هست، گفتم آری کلامی شیرین و سخنی پرآفرین. گفت چیزی از آن بر من خوان، درگرفتم: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً تا اینجا رسیدم: وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ گفت یا اصمعی هذا کلام البارئ. این کلام خداست و سخن او که گفته، گفتم آری سخن او، خود گفته و بمحمد فرو فرستاده، اصمعی گفت گویی آتشی از غیب دروزدند سوزی در وی پدید آمد، دردی بو العجب از درون وی سر برزد. نیزه و شمشیر داشت هر دو بشکست و شتر را بکشت و بدرویشان فروگذاشت و جامه لشکریان از تن‌ بیرون کرد و گفت: یا اصمعی تری یقبل من لم یخدمه فی شبابه، چگویی کسی که در جوانی خدمت او ناکرده امروز او را بپذیرد، گفتم چون که نپذیرد پیغامبران را میفرستد که تا ناآمده را بیارند آمده را چون رد کنند.
هوش مصنوعی: در بصره، پس از نماز جمعه، مردی اعرابی را دیدم که بر شتری نشسته و نیزه‌ای در دست دارد. او از من پرسید که از کجا و از کدام قبیله‌ام. وقتی گفتم از قبیله اصمع هستم، خوشحال شد و گفت که او نام مرا شنیده است. سپس از من پرسید که از کجا می‌آیم و من پاسخ دادم که از خانه خدا آمده‌ام. او با تعجب پرسید که آیا در زمین خانه‌ای برای خدا وجود دارد و من تأیید کردم که منظورم بیت‌الله الحرام است. وقتی از من پرسید که در آنجا چه می‌کردم، گفتم که قرآن می‌خواندم. او شگفت‌زده شد و خواست که چیزی از آن بخوانم. شروع به خواندن کردم و وقتی به آیه‌ای رسیدم که می‌گوید "و در آسمان رزق شما و آنچه وعده داده شده‌اید وجود دارد"، او به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و گفت که این کلام خداست. او به شدت حیرت‌زده شد و علائم عجیبی از درونش بروز کرد. ناگهان عصا و شمشیرش را شکست و شترش را کشت و لباس‌هایش را از تن بیرون کرد. سپس با ناامیدی پرسید که چگونه ممکن است کسی که در جوانی خدمت خدا نکرده، در دوران پیری مورد قبول واقع شود. من در پاسخ گفتم که خدا پیغامبرانی را فرستاده تا کسانی را که نیامده‌اند، به سوی او بیاورند.
پیر طریقت در مناجات خویش گفته: الهی هر چند که از بد سزای خویش بدردم لکن از مفلس نوازی تو شادم. الهی من بقدر تو نادانم و سزاء تو را ناتوانم.
هوش مصنوعی: پیر طریقت در دعاهایش بیان کرده است: خداوندا، هرچند به خاطر کارهای بد خود عذاب می‌بینم، اما از لطف و بخشش تو خوشحالم. خداوندا، من به اندازه‌ای که شایسته تو هست نادانم و نمی‌توانم به درستی پاداش‌های تو را درک کنم.
در بیچارگی خود سرگردانم و روز بروز بر زیانم. الهی من کیم که بر درگاه تو زارم یا قصه درد خود بتو بردارم.
هوش مصنوعی: در حالتی از بیچارگی سرگردان هستم و هر روز به مشکلاتم افزوده می‌شود. ای خدا، من چه کسی هستم که در درگاه تو ناله می‌کنم یا داستان دردهایم را برای تو روایت کنم؟
در عشق تو من کیم که در منزل من
از وصل رخت گلی دمد بر گل من‌
هوش مصنوعی: در عشق تو، من کی هستم که وقتی به خانه‌ام می‌ـآیی، گلی از وصالت بر گل من می‌دمد؟
آن گه گفت یا اصمعی این درد زده را دارویی بیفزای و خسته معصیت را مرهمی نه. گفتا بر خوان: فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ، چند بار خویشتن را بر زمین زده و نعره‌ای چند بکشید، همچون و الهی سرگردان و حیران روی نهاد بر بیابان. دانستم که او قصد حج دارد من نیز عزم درست کردم و رفتم، بوقت طواف او را دیدم در استار کعبه آویخته و میگوید: من مثلی و انت ربی، من مثلی و انت ربی.
هوش مصنوعی: سپس گفت یا اصمعی، بر این دردکشیده درمانی بیفزای و بر این خسته از گناه، مرهمی قرار ده. او در جواب گفت: به جان پروردگار آسمان و زمین، این حقیقتی است همانند این که شما صحبت می‌کنید. چندین بار خود را به زمین انداخت و نعره‌زنان مانند کسی که سرگردان و گیج است، روی به بیابان آورد. من متوجه شدم که او قصد حج دارد، بنابراین من هم اراده کردم و راه افتادم. در زمان طواف، او را دیدم که به گوشه کعبه آویخته و می‌گوید: من شبیه تو هستم و تو پروردگار من هستی.
گفتم یا اعرابی مردم را از طواف مشغول داشته‌ای باین سخن که می‌گویی گفت: یا اصمعی خانه خانه او و بنده بنده او، بگذار تا نازی کنم بر او. آن گه اعرابی این بیتها بر گفت:
هوش مصنوعی: گفتم که آیا تو باعث شده‌ای که مردم از طواف دور بمانند به خاطر حرف‌هایی که می‌زنی؟ او پاسخ داد: ای اصمعی، خانه خانه اوست و بنده او. بگذار من کمی جلب توجه کنم. سپس آن اعرابی این اشعار را خواند:
یا رجال اللیل ما احسنکم
بابی انتم و ما اجملکم‌
هوش مصنوعی: ای مردان شب، چقدر شما زیبا هستید و چه چهره‌های دل‌نشینی دارید!
اقرعوا الباب علی سیّدکم
و لعلّ الباب مفتوح لکم‌
هوش مصنوعی: به سراغ در سرور خود بروید و شاید در آن باز باشد.
اصمعی گفت: بعد از آن در میان خلق نهان شد. بسی جستم او را و نیافتم فبقیت متحیّرا مدهوشا لا صبر لی الّا البکاء و النحیب.
هوش مصنوعی: اصمعی گفت: بعد از آن، او در بین مردم پنهان شد. خیلی به دنبالش گشتم ولی نتوانستم او را پیدا کنم و در نتیجه در حیرت و ناباوری ماندم. به قدری ناراحت شدم که جز گریه و نوحه‌خوانی نمی‌توانستم کاری انجام دهم.