گنجور

۲ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ...

الایة. لما وصف اللَّه الکافرین بالتمتع بالطیبات فی الدنیا آثر النبی (ص) و اصحابه و الصالحون اجتناب اللّذّات فی الدّنیا رجاء ثواب الآخرة.

مفهوم آیت آنست که هر که طیّبات و لذات دنیا بکار دارد از ناز و نعیم آخرت بازماند، هر که سود خود در تنعم دنیاء فانی جوید، تنعم جاودانی در سرای باقی بر خود بزیان آورد.

آن مهتر عالم و سید ولد آدم، خاتم پیغامبران و مقتدای جهانیان (ص) چون دانست که لذات و شهوات دنیا را حاصل نیست و جوینده و خواهنده آن جز نادانی غافل نیست، از آن اعراض کرد و بر قدر قوام اقتصار کرد و فقر و فاقت اختیار کرد.

خبر درست است از عایشه که بعد از وفات پیغامبر میگفت: لم ینم علی السریر و لم یشبع من خبز الشعیر.

بروایتی دیگر گفت: لقد کان یأتی علینا الشهر لم نوقد فیه نارا و ما هو الا الماء و التمر، غیر انه جزی اللَّه نساء من الانصار خیرا، کنّ ربما اهدین لنا شیئا من اللبن.

گفت بودی که ما یک ماه در خاندان نبوت آتش نیفروختی ما را معلوم جز آب و خرما نبودی، جز آن نبود که زنان انصار اللَّه جزاء ایشان بخیر کناد، گاه گاه ما را شربت شیر دادید. این نه از آن بود که بر ایشان حرام بود یا نعمت دنیا از ایشان دریغ بود که اهل عالم هر چه یافتند از راحت و نعمت و کرامت بطفیل ایشان یافتند، لکن مصطفی (ص) دانست که منع حظوظ نفس اصل طاعت است و اساس دین و طیّبات دنیا حجاب طیّبات عقبی است. و او (ص) مقتدای خلق بود، خواست تا خلق بوی اقتدا کنند و بآن راه روند و از اینجا بود که ملک زمین بروی‌ عرض کردند و او بندگی اختیار کرد و از ملکی اعراض کرد گفت: اجوع یوما و اشبع یوما، و حال پیغامبران گذشته همین بود که رضاء حق در مخالفت نفس دیدند و در منع حظوظ نفس کوشیدند.

سلیمان پیغامبر (ص) که ملک زمینی وی را بود و در مطبخ وی هر روز هزاران گاو و گوسپند بکار شدی، با این همه نعمت، پلاس پوشیدی و آرد جوین با خاکستر بیامیختی و با میغ آب چشم خمیر کردی و بنان پختی، آن قرص برداشتی و بمسجد رفتی، با درویشی با هم بخوردی، گفتید: مسکین جالس مسکینا، و موسی پیغامبر حال وی چنان کرد که بمدین رسید، سر و پای او برهنه و شکم گرسنه، محتاج قرص جوین، همی گفت: رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ بگوشه‌ای باز شد، سر بر خاک نهاد گفت: الهی غریبم و بیمار و درویش، تا از جبار کائنات ندا آمد که: یا موسی کسی که وطن وی من باشم غریب چون بود، کسی که طبیب وی من باشم بیمار کی بود کسی که وکیل وی من باشم درویش چون بود؟ و در کار عیسی مریم اندیشه کن که لباس وی صوف بود و طعمه وی گیاه بود و شراب وی آب بود، بستر وی زمین بود، آتش وی آفتاب بود، چراغ وی مهتاب بود. روزی گفت، خداوندا سگ را و خوک را مأوی است و پسر مریم را مأوی نیست تا از حضرت عزت جواب آمد که: انا مأوی من لا مأوی له، از انبیا در گذری در کار اولیاء اندیشه کن، صحابه رسول که بعد از انبیاء و رسل هیچ کس در حضرت عزّت ذو الجلال آن قربت و زلفت نداشت که ایشان داشتند. مهتران حضرت رسالت بودند، اختران آسمان ملت بودند، اعلام اسلام و امان ایمان بودند. ظاهر و باطن ایشان سرمایه شریعت و پیرایه حقیقت بود و حال ایشان در فقر و فاقت چنان بود که خبر درست از بو هریره، قال: لقد رأیت سبعین من اصحاب الصفة ما منهم رجل علیه رداء اما ازار و اما کساء قد ربطوا فی اعناقهم فمنها ما یبلغ نصف الساقین و منها ما یبلغ الکعبین فیجمعه بیده کراهیة ان تری عورته.

مهینه صحابه بو بکر بود در بیماری مرگ او را شربتی آوردند از آب و عسل چون در آن نگرست گریستن عظیم بروی افتاد، چنانک او را غشی رسید، چون با خود آمد پرسیدند که این گریستن و زاری از چه بود؟ گفت آن وقت که مصطفی (ص) از دنیا میرفت در خاندان او چندان عسل نبود که در مداوات او بکار شدی و مرا کار تنگ رسید و نزدیک است که بحضرت او رسم و در کدخدای من عسل است من بار خجلت این مخالفت چون کشم بعد از آنکه خود دیده‌ام که مصطفی (ص) در آن بیماری کسی را مهجور میکرد و از بر خود میراند و من کسی را نمیدیدم و گفتم یا رسول اللَّه کرا دفع کنی؟ گفت: دنیا بصورتی پیش من آمده و خود را عرضه میکند و از من خود را جواری میطلبد و من در وی نمینگرم، که حق جل جلاله تا دنیا آفرید در او ننگرست، مقتا و بغضا لها اکنون که محروم بازگشت گفت من صبر کنم تا تو از میان امّت بیرون شوی و من بر دلهای ایشان حمله ببرم و همه را بخود مشغول کنم و از متابعت تو بازگردانم. اکنون منکه بو بکرم میترسم که اگر من از ایشان باشم که دنیا قبول خود بریشان تحقق کند، این گریستن و زاری من از آنست.

و فی الخبر عن البراء بن عازب قال قال رسول اللَّه (ص): من قضی نهمته فی الدنیا حیل بینه و بین شهوته فی الآخرة و من مد عینه الی زینة المترفین کان مهینا فی ملکوت السماوات و من صبر علی الفوت الشدید اسکنه اللَّه الفردوس حیث شاء.

پیر طریقت گفت: هر که شعله‌ای از نور صدق برو تافت، ثقل دنیا نتوان کشید و زینت و تنعم دنیا نتواند دید و هر که از تفرقه رسم و عادت خلاص یافت و نسیم حقیقت افراط بر فطرة او وزید، ناز بهشت نتواند کشید.

بو سلیمان دارانی گفت، خدای را دوستانی‌اند که جمال و نعیم بهشت ایشان را صید نکند و از خدا بازندارد دنیاء خسیس کی تواند که ایشان را صید کند و از خدا باز دارد.

فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ رسول خدا (ص). از پس طعنها و ناسزاها که از کافران می‌شنید و رنجها که از ایشان میکشید ضجر گشت و از سر آن ضجرت بدل خود میخواست که ایشان را عقوبتی رسیدی و عذابی چشیدندی. رب العالمین این آیت فرستاد که: فاصبر و لا تستعجل صبر کن یا محمد بر اذی و طعن مشرکان و مشتاب بعذاب و عقوبت ایشان. اقتدا کن به برادران خویش پیغامبران گذشته، ایشان که بر رنجها و مکروههای قوم خویش صبر کردند، چون دانستند که آن همه حکم ماست بر آن شکوی و ضجرت ننمودند. تو همان کن یا محمد که ایشان کردند، فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ نمی‌دانی که نامی از نامهای من صبور است. صبور اوست که بعقوبت نشتابد یمهل و لا یهمل مهلت دهد، اما مهمل فرو نگذارد.

بنده مؤمن چون اعتقاد کرد که حق جل جلاله صبور است باید که صبر معتصم و متمسک خود سازد تا ایمان وی بیفزاید. مصطفی گفت: الصبر نصف الایمان و الیقین، الایمان کله.

صبر یک نیمه ایمانست و یقین همه ایمان. مقام صبر مقام عابدان است و مقام یقین مقام عارفان. مصطفی (ص) ابن عباس را گفت: ان استطعت ان تعمل للَّه فی الرضا و الیقین فافعل و الا ففی الصبر علی ما تکره خیر کثیر.

اول او را بر یقین خواند که مقام مهین است و همگی ایمان است. پس گفت اگر طاقت نداری و بدین مقام نرسی قدم بر مقام صابران ثابت دارد که در صبر خیر هاء فراوانست. إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ.

بزرگی را پرسیدند که معنی صبر چیست؟ گفت تجرع البلوی من غیر دعوی زهر بلا چشیدن و آن گه از دعوی دم در کشیدن. الصبر اسرار المحنة و اظهار المنة و صبر نهان داشتن محنت است و آشکارا کردن نعمت.

پیر طریقت گفت: الهی دوستان تو سران و سرهنگان‌اند بی‌گنج و خواست توانگران‌اند بنام درویشان‌اند و توانگران جهان خود ایشانند. دردها دارند و گفتن آن بی‌زبانند.

ای بسا در حقه جان غیورانت که هست
نعره‌های سرّ بمهر از درد بی‌فریاد تو
حسن را بنیادی افکندی چنان محکم که نیست
جز وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ نقش بر بنیاد تو.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ...
هوش مصنوعی: در روزی که افراد کافر به آتش جهنم معرفی می‌شوند، به آنها گفته می‌شود: «لذت‌ها و خوشی‌هایی که در دنیا داشتید را از خود دور کرده‌اید...».
الایة. لما وصف اللَّه الکافرین بالتمتع بالطیبات فی الدنیا آثر النبی (ص) و اصحابه و الصالحون اجتناب اللّذّات فی الدّنیا رجاء ثواب الآخرة.
هوش مصنوعی: خداوند در وصف کافران به لذت بردن از نعمت‌های دنیوی اشاره کرده است، در حالی که پیامبر (ص) و اصحاب و افراد صالح ترجیح دادند که از لذت‌های دنیوی دوری کنند و به امید پاداش آخرت زندگی کنند.
مفهوم آیت آنست که هر که طیّبات و لذات دنیا بکار دارد از ناز و نعیم آخرت بازماند، هر که سود خود در تنعم دنیاء فانی جوید، تنعم جاودانی در سرای باقی بر خود بزیان آورد.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که افرادی که فقط به لذت‌های دنیوی و خوشی‌های ظاهری می‌پردازند، از نعمت‌های آخرت محروم خواهند شد. کسانی که به دنبال سود و لذت در این دنیای فانی هستند، در حقیقت خود را از لذت‌های پایدار و جاودان در زندگی پس از مرگ محروم می‌کنند.
آن مهتر عالم و سید ولد آدم، خاتم پیغامبران و مقتدای جهانیان (ص) چون دانست که لذات و شهوات دنیا را حاصل نیست و جوینده و خواهنده آن جز نادانی غافل نیست، از آن اعراض کرد و بر قدر قوام اقتصار کرد و فقر و فاقت اختیار کرد.
هوش مصنوعی: آن بزرگوار، پیشوای عالم و آقازاده آدم، آخرین پیامبر و سرمشق جهانیان، وقتی متوجه شد که لذات و شهوات دنیوی واقعیتی ندارند و کسانی که دنبالش هستند جز نادانانی غافل نیستند، از آن‌ها دوری جست و در حد نیاز خود زندگی کرد و فقر و نیازمندی را برگزید.
خبر درست است از عایشه که بعد از وفات پیغامبر میگفت: لم ینم علی السریر و لم یشبع من خبز الشعیر.
هوش مصنوعی: خبر صحیحی وجود دارد از عایشه که پس از فوت پیامبر می‌گفت: ایشان به آرامش نمی‌خوابید و هیچ‌گاه از نان جو سیر نمی‌شد.
بروایتی دیگر گفت: لقد کان یأتی علینا الشهر لم نوقد فیه نارا و ما هو الا الماء و التمر، غیر انه جزی اللَّه نساء من الانصار خیرا، کنّ ربما اهدین لنا شیئا من اللبن.
هوش مصنوعی: روایتی دیگر می‌گوید: ماه‌هایی بر ما می‌گذشت که حتی آتش روشن نمی‌کردیم و جز آب و خرما نداشتیم. اما خداوند به زنانی از انصار خیر و برکت عطا کرد که گاهی برای ما مقداری شیر هدیه می‌فرستادند.
گفت بودی که ما یک ماه در خاندان نبوت آتش نیفروختی ما را معلوم جز آب و خرما نبودی، جز آن نبود که زنان انصار اللَّه جزاء ایشان بخیر کناد، گاه گاه ما را شربت شیر دادید. این نه از آن بود که بر ایشان حرام بود یا نعمت دنیا از ایشان دریغ بود که اهل عالم هر چه یافتند از راحت و نعمت و کرامت بطفیل ایشان یافتند، لکن مصطفی (ص) دانست که منع حظوظ نفس اصل طاعت است و اساس دین و طیّبات دنیا حجاب طیّبات عقبی است. و او (ص) مقتدای خلق بود، خواست تا خلق بوی اقتدا کنند و بآن راه روند و از اینجا بود که ملک زمین بروی‌ عرض کردند و او بندگی اختیار کرد و از ملکی اعراض کرد گفت: اجوع یوما و اشبع یوما، و حال پیغامبران گذشته همین بود که رضاء حق در مخالفت نفس دیدند و در منع حظوظ نفس کوشیدند.
هوش مصنوعی: شما فرمودید که ما یک ماه در خانواده پیامبری آتش نیفروختیم و از این موضوع فقط به آب و خرما عادت کرده بودیم. جز این نبود که زنان انصار به ما پاداش خوبی می‌دادند و گاهی هم به ما شربت شیر می‌دادند. این به خاطر این نبود که برای آن‌ها حرام باشد یا اینکه از نعمت‌های دنیا به آن‌ها کم‌لطفی شده باشد، زیرا اهل دنیا هر چه راحتی و نعمت داشتند، به خاطر وجود آن‌ها بود. اما پیامبر (ص) می‌دانست که دوری از لذت‌های نفسانی، پایه اطاعت و اساس دین است و نعمت‌های دنیوی، پرده‌ای از نعمت‌های آخرت هستند. او (ص) پیشوای مردم بود و خواست که مردم از او پیروی کرده و به آن راه بروند. به همین خاطر، ملک زمین به او خدمت کرد، اما او انتخاب کرد که بندگی کند و از سلطنت دوری گزیند و گفت: «یک روز گرسنه می‌مانم و یک روز سیر می‌شوم.» حال پیامبران پیشین نیز همین‌طور بودند؛ آن‌ها رضایت خداوند را در مخالفت با خواسته‌های نفسانی خود دیدند و در دوری از لذت‌های نفسانی تلاش کردند.
سلیمان پیغامبر (ص) که ملک زمینی وی را بود و در مطبخ وی هر روز هزاران گاو و گوسپند بکار شدی، با این همه نعمت، پلاس پوشیدی و آرد جوین با خاکستر بیامیختی و با میغ آب چشم خمیر کردی و بنان پختی، آن قرص برداشتی و بمسجد رفتی، با درویشی با هم بخوردی، گفتید: مسکین جالس مسکینا، و موسی پیغامبر حال وی چنان کرد که بمدین رسید، سر و پای او برهنه و شکم گرسنه، محتاج قرص جوین، همی گفت: رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ بگوشه‌ای باز شد، سر بر خاک نهاد گفت: الهی غریبم و بیمار و درویش، تا از جبار کائنات ندا آمد که: یا موسی کسی که وطن وی من باشم غریب چون بود، کسی که طبیب وی من باشم بیمار کی بود کسی که وکیل وی من باشم درویش چون بود؟ و در کار عیسی مریم اندیشه کن که لباس وی صوف بود و طعمه وی گیاه بود و شراب وی آب بود، بستر وی زمین بود، آتش وی آفتاب بود، چراغ وی مهتاب بود. روزی گفت، خداوندا سگ را و خوک را مأوی است و پسر مریم را مأوی نیست تا از حضرت عزت جواب آمد که: انا مأوی من لا مأوی له، از انبیا در گذری در کار اولیاء اندیشه کن، صحابه رسول که بعد از انبیاء و رسل هیچ کس در حضرت عزّت ذو الجلال آن قربت و زلفت نداشت که ایشان داشتند. مهتران حضرت رسالت بودند، اختران آسمان ملت بودند، اعلام اسلام و امان ایمان بودند. ظاهر و باطن ایشان سرمایه شریعت و پیرایه حقیقت بود و حال ایشان در فقر و فاقت چنان بود که خبر درست از بو هریره، قال: لقد رأیت سبعین من اصحاب الصفة ما منهم رجل علیه رداء اما ازار و اما کساء قد ربطوا فی اعناقهم فمنها ما یبلغ نصف الساقین و منها ما یبلغ الکعبین فیجمعه بیده کراهیة ان تری عورته.
هوش مصنوعی: سلیمان، پیامبر بزرگ، با داشتن پادشاهی عظیم و سفره‌ای پر نعمت که در آن هر روز هزاران گاو و گوسفند قربانی می‌شد، همچنان در لباس ساده‌ای زندگی می‌کرد و خود را با آرد جو و خاکستر سیر می‌کرد. او پس از آماده کردن نان، به مسجد می‌رفت و با یک درویش غذا می‌خورد. موسی هم در حالی که به شهر رسید، با پاهای برهنه و شکم گرسنه به درگاه خداوند ناله کرده و درخواست کمک کرد. در پاسخ، خداوند به او یادآوری کرد که کسی که وطنش خداوند باشد، چطور می‌تواند غریب باشد و کسی که به او تکیه کند، چگونه می‌تواند بیمار باشد. عیسی بن مریم نیز در سادگی زندگی می‌کرد و تمام نیازهایش از جمله لباس، غذا و مسکن بسیار ساده و طبیعی بود. او یک روز با خداوند صحبت کرد و پرسید که چگونه حتی سگ‌ها و خوک‌ها مأوی دارند، اما پسر مریم که در پی پناه است، مأوی ندارد. خداوند پاسخ داد که او مأوی کسانی است که هیچ مأوایی ندارند. همچنین، در مورد صحابه پیامبر نیز باید گفت که هیچ کس به اندازه آن‌ها در نزد خداوند عزت و مقام نداشت. آن‌ها پیشگامان دین اسلام و حافظان ایمان بودند و در فقر و تنگدستی زندگی می‌کردند به گونه‌ای که روایتی از بو هریره نقل می‌کند که او رویت کرده بود که هفتاد نفر از صحابه در شرایطی به سر می‌بردند که هیچ‌کدامشان لباس کاملی نداشتند و تنها با پارچه‌های ساده خود را می‌پوشاندند.
مهینه صحابه بو بکر بود در بیماری مرگ او را شربتی آوردند از آب و عسل چون در آن نگرست گریستن عظیم بروی افتاد، چنانک او را غشی رسید، چون با خود آمد پرسیدند که این گریستن و زاری از چه بود؟ گفت آن وقت که مصطفی (ص) از دنیا میرفت در خاندان او چندان عسل نبود که در مداوات او بکار شدی و مرا کار تنگ رسید و نزدیک است که بحضرت او رسم و در کدخدای من عسل است من بار خجلت این مخالفت چون کشم بعد از آنکه خود دیده‌ام که مصطفی (ص) در آن بیماری کسی را مهجور میکرد و از بر خود میراند و من کسی را نمیدیدم و گفتم یا رسول اللَّه کرا دفع کنی؟ گفت: دنیا بصورتی پیش من آمده و خود را عرضه میکند و از من خود را جواری میطلبد و من در وی نمینگرم، که حق جل جلاله تا دنیا آفرید در او ننگرست، مقتا و بغضا لها اکنون که محروم بازگشت گفت من صبر کنم تا تو از میان امّت بیرون شوی و من بر دلهای ایشان حمله ببرم و همه را بخود مشغول کنم و از متابعت تو بازگردانم. اکنون منکه بو بکرم میترسم که اگر من از ایشان باشم که دنیا قبول خود بریشان تحقق کند، این گریستن و زاری من از آنست.
هوش مصنوعی: مهینه که از صحابه ابوبکر بود، در زمان بیماری مرگ او، شربتی از آب و عسل به او دادند. وقتی به آن نگاه کرد، بسیار گریست به طوری که نزدیک بود بی‌هوش شود. وقتی حالش بهبود یافت، از او پرسیدند چرا اینقدر ناراحت است. او پاسخ داد که در زمان مرگ پیامبر (ص)، عسل کافی برای مداوا وجود نداشت و او در آن موقع کمبود را احساس کرده بود. به او خجالت‌زده بود و می‌ترسید که اگر از دنیا برود، عسل را بیابد. او به یاد آورد که پیامبر (ص) در آن لحظه افراد را به دور خود راه نمی‌داد و در پاسخ به او گفته بود که دنیا به او روی می‌آورد و از او طلب کمک می‌کند، اما او به آن توجهی نمی‌کرد، زیرا حق تعالی هیچ نیازی به دنیا ندارد. وقتی دنیا برای او چهره‌ نشان داد، او تصمیم گرفت صبر کند تا پیامبر (ص) از دنیا برود و او بتواند دل‌های مردم را به خود مشغول کند و آن‌ها را از پیروی پیامبر (ص) بازگرداند. اکنون او می‌ترسید که اگر در میان مردم باشد و دنیا نظرش را جلب کند، او را گمراه کند و به همین علت گریه و زاری می‌کرد.
و فی الخبر عن البراء بن عازب قال قال رسول اللَّه (ص): من قضی نهمته فی الدنیا حیل بینه و بین شهوته فی الآخرة و من مد عینه الی زینة المترفین کان مهینا فی ملکوت السماوات و من صبر علی الفوت الشدید اسکنه اللَّه الفردوس حیث شاء.
هوش مصنوعی: در روایت آمده که براء بن عازب نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمودند: کسی که در این دنیا خواسته‌های خود را به‌خوبی انجام دهد و از لذت‌های دنیا دوری کند، در آخرت از شهوات محروم نخواهد شد. همچنین، کسی که به زیبایی‌های زندگی مرفهین نگاه کند، در ملأ اعلی نزد خداوند آبرو نخواهد داشت. و کسی که بر مشکلات و سختی‌ها صبر کند، خداوند او را در بهشت، هر کجا که بخواهد، ساکن می‌کند.
پیر طریقت گفت: هر که شعله‌ای از نور صدق برو تافت، ثقل دنیا نتوان کشید و زینت و تنعم دنیا نتواند دید و هر که از تفرقه رسم و عادت خلاص یافت و نسیم حقیقت افراط بر فطرة او وزید، ناز بهشت نتواند کشید.
هوش مصنوعی: شیخ راه گفت: هر کسی که شعله‌ای از نور صدق در دلش بتابد، نمی‌تواند بار سنگین دنیا را تحمل کند و زیبایی‌ها و لذت‌های آن را نبیند. و هر کسی که از اختلافات و آداب و رسوم رهایی یابد و نسیم حقیقت بر فطرت او وزیدن بگیرد، نمی‌تواند به نعمت‌های بهشت مغرور شود.
بو سلیمان دارانی گفت، خدای را دوستانی‌اند که جمال و نعیم بهشت ایشان را صید نکند و از خدا بازندارد دنیاء خسیس کی تواند که ایشان را صید کند و از خدا باز دارد.
هوش مصنوعی: بو سلیمان دارانی می‌گوید که خدای عزیز دوستانی دارد که زیبایی و نعمت‌های بهشت نمی‌تواند آنها را فریب دهد و از خدا دور کند. دنیا با تمام حقارتش نمی‌تواند این افراد را به دام بیاندازد یا از ارتباطشان با خدا جلوگیری کند.
فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ رسول خدا (ص). از پس طعنها و ناسزاها که از کافران می‌شنید و رنجها که از ایشان میکشید ضجر گشت و از سر آن ضجرت بدل خود میخواست که ایشان را عقوبتی رسیدی و عذابی چشیدندی. رب العالمین این آیت فرستاد که: فاصبر و لا تستعجل صبر کن یا محمد بر اذی و طعن مشرکان و مشتاب بعذاب و عقوبت ایشان. اقتدا کن به برادران خویش پیغامبران گذشته، ایشان که بر رنجها و مکروههای قوم خویش صبر کردند، چون دانستند که آن همه حکم ماست بر آن شکوی و ضجرت ننمودند. تو همان کن یا محمد که ایشان کردند، فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ نمی‌دانی که نامی از نامهای من صبور است. صبور اوست که بعقوبت نشتابد یمهل و لا یهمل مهلت دهد، اما مهمل فرو نگذارد.
هوش مصنوعی: تحمل کن مانند پیامبران راستینی که پیش از تو بوده‌اند. رسول خدا (ص) به خاطر طعنه‌ها و دشنام‌هایی که از کافران می‌شنید و رنج‌هایی که از آنها می‌کشید، دلسرد شد و آرزو کرد که عذاب و مجازاتی بر آنها نازل شود. پروردگار عالم این آیه را نازل کرد که: ای محمد، بر زخم‌ها و توهین‌های مشرکان صبر کن و از عذاب آنها شتاب نکن. به پیامبران دیگر که قبل از تو بودند اقتدا کن؛ آن‌ها نیز بر سختی‌ها و بدی‌های قوم خود صبر کردند و هیچ شکایتی نکردند، چرا که می‌دانستند این‌ها همه بخشی از حکم ماست. تو نیز باید مانند آنها صبر کنی. آیا نمی‌دانی یکی از نام‌های من صبور است؟ صبور کسی است که به عذاب شتاب نکند، او مهلت می‌دهد اما هرگز بی‌توجه نمی‌ماند.
بنده مؤمن چون اعتقاد کرد که حق جل جلاله صبور است باید که صبر معتصم و متمسک خود سازد تا ایمان وی بیفزاید. مصطفی گفت: الصبر نصف الایمان و الیقین، الایمان کله.
هوش مصنوعی: یک مؤمن باید هنگامی که به صبر خداوند یقین پیدا کرد، خود را به صبر و استقامت ملزم کند تا ایمانش بیشتر شود. همچنین مصطفی (پیامبر اسلام) فرموده‌اند که صبر نیمی از ایمان است و یقین تمام ایمان است.
صبر یک نیمه ایمانست و یقین همه ایمان. مقام صبر مقام عابدان است و مقام یقین مقام عارفان. مصطفی (ص) ابن عباس را گفت: ان استطعت ان تعمل للَّه فی الرضا و الیقین فافعل و الا ففی الصبر علی ما تکره خیر کثیر.
هوش مصنوعی: صبر نیمی از ایمان و یقین تمام ایمان است. مقام صبر مختص عابدان و مقام یقین مربوط به عارفان است. پیامبر (ص) به ابن عباس فرمود: اگر می‌توانی در حالت رضایت و یقین برای خداوند عمل کنی، این کار را انجام بده، و اگر نه، صبر بر آنچه که خوشایندت نیست، ثمرات زیادی دارد.
اول او را بر یقین خواند که مقام مهین است و همگی ایمان است. پس گفت اگر طاقت نداری و بدین مقام نرسی قدم بر مقام صابران ثابت دارد که در صبر خیر هاء فراوانست. إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ.
هوش مصنوعی: ابتدا او را به یقین دعوت کرد و بیان کرد که این مقام، مقام بلندی است و همه‌ چیز به ایمان وابسته است. سپس گفت اگر توانایی رسیدن به این مقام را نداری، باید قدمی استوار در مقام صبر برداری، زیرا در صبر خیر و برکت‌های فراوانی وجود دارد. صابران به پاداش خود بدون حساب کامل می‌رسند.
بزرگی را پرسیدند که معنی صبر چیست؟ گفت تجرع البلوی من غیر دعوی زهر بلا چشیدن و آن گه از دعوی دم در کشیدن. الصبر اسرار المحنة و اظهار المنة و صبر نهان داشتن محنت است و آشکارا کردن نعمت.
هوش مصنوعی: از بزرگی پرسیدند صبر یعنی چه؟ او گفت: صبر یعنی تحمل مشکلات بدون اینکه شکایتی کنیم و زهر تلخی آن مشکلات را بچشیم و سپس ساکت باشیم. صبر یعنی راز دشواری‌ها را در دل نگه‌داشتن و شکرگزاری نعمتی که داریم را به زبان آوردن.
پیر طریقت گفت: الهی دوستان تو سران و سرهنگان‌اند بی‌گنج و خواست توانگران‌اند بنام درویشان‌اند و توانگران جهان خود ایشانند. دردها دارند و گفتن آن بی‌زبانند.
هوش مصنوعی: پیر طریقت فرمود: ای خدا، دوستان تو همانند سران و فرماندهان هستند، اما بدون ثروت و آرزوهایی دارند که مخصوص ثروتمندان است. آن‌ها به نام درویشان شناخته می‌شوند، ولی خودشان در واقع ثروتمندان این جهان‌اند. آن‌ها درد و رنج‌هایی دارند که نمی‌توانند به زبان بیاورند.
ای بسا در حقه جان غیورانت که هست
نعره‌های سرّ بمهر از درد بی‌فریاد تو
هوش مصنوعی: بسیاری از جانفشانی‌های غیورانه شما، در سکوت و بدون فریاد، مانند صدای ناشناخته‌ای است که از درد درونی شما برمی‌خیزد.
حسن را بنیادی افکندی چنان محکم که نیست
جز وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ نقش بر بنیاد تو.
هوش مصنوعی: تو به حسن خود بنیانی استوار ساخته‌ای که تنها نشانه‌ای از پروردگار در آن باقی است.