گنجور

۲ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی‌ شَرِیعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها ای افردناک بلطائف فاعرفها و سننّا لک طرائق فاسلکها و أثبتنا لک حقائق فلا تتجاوزها و لا تجنح الی متابعة غیرک إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً ان اراد اللَّه بک نعمة فلا یمنعها احد و ان اراد بک فتنة فلا یصرفها احد، فلا تعلّق بمخلوق فکرک و لا تتوجه بضمیرک الی شی‌ء وثق بربک و توکّل علیه.

ای مهتر عالم، ای سید ولد آدم، ای خورشید فلک سعادت، ای ماه آسمان سیادت، ای منزل عالم علم، ای درّ صدف شرف، ای طراز کسوت وجود، ما ترا از جهانیان باز بریدیم، و از پدر و مادر یتیم کردیم، و خویش و پیوند بر تو بیرون آوردیم، تا دل خویش از همه فارغ داری و یکبارگی باطاعت و خدمت ما برداری.

از شرایع ترا راه دین ساختیم، و از حقائق ترا شمع معرفت افروختیم، تا بتأیید و تمکین ما آن راه روی، و عالمیان را بآن راه خوانی، قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ ای مهتر، ما شب معراج ترا در قبه قربت بنشاندیم و صد هزار نثار الطاف بر فرق دولت تو افشاندیم و کونین را خاک قدم تو گردانیدیم و هیکل علوی و مرکز سفلی در تحت رایت ولایت تو آوردیم و مقصود آن بود که تا ترا بر بساط شفاعت انبساط دهیم، تا قصه درد عاصیان امت، بر ما برداری و عذری از آن، بهر ایشان بخواهی که: لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا یا محمد اگر تو فردا از ما کونین و عالمیان بخواهی، هنوز خاک قدم خود خواسته باشی، و اگر ما بلطف قدم، خاک آن قدم در کار خادمی از خدم تو کنیم از کمال ما مستبعد نبود.

آن مهتر انبیاء (ص) در دیده نبوت وی کحل بصیرت کشیده بودند، دانست که خاک را بار کش باید بود نه سرکش، که خاک بارکشی راست، نه سرکشی را، نه بینی که رب العزة ایشان را که سر کشیدند و تمرّد نمودند چه وعید میدهد و چه بیم مینماید که: أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ‌

و هم ایشان را میگوید که در بیراهی و سرکشی بر پی هواء خویش رفتند و بر انبیا و داعیان راه حق، افسوس داشتند که: فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ.

پس از آن که اللَّه ایشان را بی‌راه کرد در کلّ عالم کیست که ایشان را براه باز آرد و کرا وسیلت گیرند چون راه وسائل بر ایشان فرو بستند. ایشان را امروز درخت نومیدی پیر شده، و اشخاص بیزاری بدر آمده، و از هدم عدل گرد نوایست برآمده، و فردا منادی عدل بانگ بیزاری در گرفته که: الْیَوْمَ نَنْساکُمْ کَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا وَ مَأْواکُمُ النَّارُ آری گفتم خاک را بار کشی میباید کرد نه سرکشی. اگر سلطان گدای بی‌نوایی را از میان راه برگیرد و پیش تخت دولت خود بدارد و او را خلعت رفعت پوشاند، گدا را شرط آن بود که خود را فراموش نکند و قدر خود بداند. همواره آن بینوایی و بی‌آبی خویش پیش دیده خویش میدارد.

بسمع عمر بن عبد العزیز رسانیدند که پسر تو انگشتری ساخته و نگینی بهزار درم خریده و در وی بنشانده. نامه نوشت بوی که ای پسر، شنیدم که انگشتری ساخته و نگینی بهزار درم خریده‌ای و در وی بنشانده؟ اگر رضاء من میخواهی آن نگین بفروش و از بهاء آن هزار گرسنه را طعام ده و از پاره‌ای سیم، خود را انگشتری ساز و بر آنجا نقش کن که: رحم اللَّه امرأ عرف قدر نفسه. رحمت خدای بر آن بنده باد که قدر خود بداند و خویشتن بشناسد.

ای جوانمرد هیچ لباس بر قد خاک راست‌تر و زیباتر از لباس تواضع نیست.

الذی جری فی مجری البول مرتین لیس له ان یتکبّر. کسی که دو بار در ره گذر بول رفته باشد او را نرسد که سر تکبّر برافرازد. تکبر و کبریا و عزّ و علاء و عظمت و بهاء صفت خداوند ذو الجلال است.

قال اللَّه عز و جل: وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ او راست برتری و بزرگواری، کامکاری و جباری، بزرگوار در قدر و در کردار، بزرگوار در نام و در گفتار. در پاکی خود برتر از پنداشت، در بزرگی خود مهتر از دریافت، در قدر خود بیشتر از حدّ شناخت. سبحانه جلّ جلاله و عظم شأنه و عزّ کبریاؤه و جلّت احدیته و تقدّست صمدیّته.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی‌ شَرِیعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها ای افردناک بلطائف فاعرفها و سننّا لک طرائق فاسلکها و أثبتنا لک حقائق فلا تتجاوزها و لا تجنح الی متابعة غیرک إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً ان اراد اللَّه بک نعمة فلا یمنعها احد و ان اراد بک فتنة فلا یصرفها احد، فلا تعلّق بمخلوق فکرک و لا تتوجه بضمیرک الی شی‌ء وثق بربک و توکّل علیه.
هوش مصنوعی: آیه می‌گوید: سپس تو را بر پایه‌ای از دستورات مقرر ساختیم، پس آن را دنبال کن. ما به تو راه‌هایی فرام کرده‌ایم، پس از آن‌ها پیروی کن و حقایق را برایت روشن ساخته‌ایم، پس از آن‌ها فراتر نرو و به پیروی از غیر خودت نپرداز، زیرا آن‌ها در برابر خداوند نمی‌توانند کمکی به تو کنند. اگر خدا بخواهد نعمتی به تو بدهد، هیچ‌کس نمی‌تواند آن را منع کند و اگر بخواهد تلاش و آفتی بر تو نازل کند، هیچ‌کس نمی‌تواند آن را دور کند. پس به مخلوق وابسته نباش و فکر و اراده‌ات را به چیزی جز خدا متوجه نساز. به پروردگارت اعتماد کن و بر او توکل کن.
ای مهتر عالم، ای سید ولد آدم، ای خورشید فلک سعادت، ای ماه آسمان سیادت، ای منزل عالم علم، ای درّ صدف شرف، ای طراز کسوت وجود، ما ترا از جهانیان باز بریدیم، و از پدر و مادر یتیم کردیم، و خویش و پیوند بر تو بیرون آوردیم، تا دل خویش از همه فارغ داری و یکبارگی باطاعت و خدمت ما برداری.
هوش مصنوعی: ای بزرگترین شخصیت عالم، ای سرور انسان‌ها، ای خورشید خوشبختی، ای ماه درخشان آسمان، ای منبع دانش، ای مروارید ارزشمند، ای الگوی وجود، ما تو را از دیگران جدا کردیم و از پدر و مادر یتیم ساختیم و تمام وابستگی‌ها را از تو دور کردیم، تا بتوانی همه چیز را فراموش کرده و به طور کامل به خدمت و اطاعت ما بپردازی.
از شرایع ترا راه دین ساختیم، و از حقائق ترا شمع معرفت افروختیم، تا بتأیید و تمکین ما آن راه روی، و عالمیان را بآن راه خوانی، قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ ای مهتر، ما شب معراج ترا در قبه قربت بنشاندیم و صد هزار نثار الطاف بر فرق دولت تو افشاندیم و کونین را خاک قدم تو گردانیدیم و هیکل علوی و مرکز سفلی در تحت رایت ولایت تو آوردیم و مقصود آن بود که تا ترا بر بساط شفاعت انبساط دهیم، تا قصه درد عاصیان امت، بر ما برداری و عذری از آن، بهر ایشان بخواهی که: لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا یا محمد اگر تو فردا از ما کونین و عالمیان بخواهی، هنوز خاک قدم خود خواسته باشی، و اگر ما بلطف قدم، خاک آن قدم در کار خادمی از خدم تو کنیم از کمال ما مستبعد نبود.
هوش مصنوعی: ما دین را از شریعت تو بنا کردیم و از حقایق تو چراغ معرفت روشن کردیم، تا با تأیید و تقویت ما، بر آن راه گام برداری و دیگران را هم به آن راه هدایت کنی. ای بزرگوار، در شب معراج تو را در قبه قربت نشاندیم و بر تو صد هزار لطف نثار کردیم و جهان را زیر پای تو قرار دادیم. تساوی عالم بالا و عالم پایین را در زیر پرچم ولایت تو آوردیم و هدف این بود که فضا را برای شفاعت تو فراهم کنیم تا بتوانی درد گناهکاران امت را به دوش بگیری و برایشان عذری از ما بخواهی که: ای محمد، اگر فردا از ما و موجودات بخواهی، هنوز خواسته باشی که خاک زیر پای خودت قرار داشته باشد و اگر ما از روی محبت و از آن قدم، خاک آن قدم را در خدمت تو بپذیریم، از کمال ما دور نیست.
آن مهتر انبیاء (ص) در دیده نبوت وی کحل بصیرت کشیده بودند، دانست که خاک را بار کش باید بود نه سرکش، که خاک بارکشی راست، نه سرکشی را، نه بینی که رب العزة ایشان را که سر کشیدند و تمرّد نمودند چه وعید میدهد و چه بیم مینماید که: أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ‌
هوش مصنوعی: پیامبر بزرگوار (ص) با بینش عمیق خود دانستند که انسان باید بار مسئولیت‌ها و مشکلات را به دوش بکشد، نه اینکه بخواهد در برابر آنها سرکشی کند. چرا که انسان باید در خدمت و اطاعت باشد، نه در طغیان و سرپیچی. خداوند متعال نسبت به کسانی که به خطا رفته‌اند هشدار داده و می‌فرماید که آیا این افراد فکر می‌کنند که می‌توانند مانند کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند، مورد پذیرش قرار گیرند، چه در زندگی و چه در مرگ؟
و هم ایشان را میگوید که در بیراهی و سرکشی بر پی هواء خویش رفتند و بر انبیا و داعیان راه حق، افسوس داشتند که: فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ.
هوش مصنوعی: او به آنان می‌گوید که در گمراهی و طغیان، تنها به دنبال هوای نفس خود رفتند و به پیامبران و دعوت‌کنندگان به حق افسوس دارند که: "پس چه کسی بعد از خدا آنها را هدایت خواهد کرد؟"
پس از آن که اللَّه ایشان را بی‌راه کرد در کلّ عالم کیست که ایشان را براه باز آرد و کرا وسیلت گیرند چون راه وسائل بر ایشان فرو بستند. ایشان را امروز درخت نومیدی پیر شده، و اشخاص بیزاری بدر آمده، و از هدم عدل گرد نوایست برآمده، و فردا منادی عدل بانگ بیزاری در گرفته که: الْیَوْمَ نَنْساکُمْ کَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا وَ مَأْواکُمُ النَّارُ آری گفتم خاک را بار کشی میباید کرد نه سرکشی. اگر سلطان گدای بی‌نوایی را از میان راه برگیرد و پیش تخت دولت خود بدارد و او را خلعت رفعت پوشاند، گدا را شرط آن بود که خود را فراموش نکند و قدر خود بداند. همواره آن بینوایی و بی‌آبی خویش پیش دیده خویش میدارد.
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند عده‌ای را به بی‌راهی کشاند، آیا کسی در جهان هست که بتواند آن‌ها را به مسیر درست برگرداند؟ و چه کسی باید به آن‌ها کمک کند در حالی که وسایل هدایت بر آن‌ها بسته شده است؟ امروز، درخت امید برای آن‌ها خشکیده و از اطراف بیزاری جسته‌اند، و صدای ناعادلانه‌ای بلند شده است. فردا، فرشتگان عدالت صدا می‌زنند که: امروز ما شما را فراموش می‌کنیم همان‌طور که شما ملاقات این روز را فراموش کردید و مکان شما آتش است. من گفتم که باید بر خاک فروتن شد و نه سرکشی کرد. اگر پادشاهی گدای بی‌نوا را از میان راه بردارد و در کنار خود بنشاند و او را با پوشش شکوهمند بیاراید، این گدا باید خود را فراموش نکند و ارزش خود را بداند و همواره در دل خود نیازمندی و کم‌آبی خود را به یاد داشته باشد.
بسمع عمر بن عبد العزیز رسانیدند که پسر تو انگشتری ساخته و نگینی بهزار درم خریده و در وی بنشانده. نامه نوشت بوی که ای پسر، شنیدم که انگشتری ساخته و نگینی بهزار درم خریده‌ای و در وی بنشانده؟ اگر رضاء من میخواهی آن نگین بفروش و از بهاء آن هزار گرسنه را طعام ده و از پاره‌ای سیم، خود را انگشتری ساز و بر آنجا نقش کن که: رحم اللَّه امرأ عرف قدر نفسه. رحمت خدای بر آن بنده باد که قدر خود بداند و خویشتن بشناسد.
هوش مصنوعی: عمر بن عبد العزیز از کسی شنید که پسرش انگشتری درست کرده و نگینی به قیمت هزار درم خریده است. او برای پسرش نامه‌ای نوشت و گفت: «ای پسرم، شنیدم که انگشتری ساخته‌ای و نگینی به آن اضافه کرده‌ای. اگر می‌خواهی رضایت من را جلب کنی، آن نگین را بفروش و با پول آن هزار نفر گرسنه را غذا بده. همچنین از مقداری نقره برای خود انگشتری بساز و بر آن بنویس: رحمت خدا بر کسی که قدر خود را بشناسد.»
ای جوانمرد هیچ لباس بر قد خاک راست‌تر و زیباتر از لباس تواضع نیست.
هوش مصنوعی: ای جوانمرد، هیچ لباسی به اندازه لباس تواضع بر قامت خاکی انسان مناسب و زیبا نیست.
الذی جری فی مجری البول مرتین لیس له ان یتکبّر. کسی که دو بار در ره گذر بول رفته باشد او را نرسد که سر تکبّر برافرازد. تکبر و کبریا و عزّ و علاء و عظمت و بهاء صفت خداوند ذو الجلال است.
هوش مصنوعی: کسی که دو بار در مسیر ادرار قرار گرفته، حق ندارد تکبر کند. بزرگی و عظمت، تنها مختص خداوند با جلال است.
قال اللَّه عز و جل: وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ او راست برتری و بزرگواری، کامکاری و جباری، بزرگوار در قدر و در کردار، بزرگوار در نام و در گفتار. در پاکی خود برتر از پنداشت، در بزرگی خود مهتر از دریافت، در قدر خود بیشتر از حدّ شناخت. سبحانه جلّ جلاله و عظم شأنه و عزّ کبریاؤه و جلّت احدیته و تقدّست صمدیّته.
هوش مصنوعی: خداوند بلندمرتبه و بزرگ است و برتری و عظمت در آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست. او مقتدر و حکیم است. خداوند در تمام ویژگی‌هایش بزرگ و باعظمت است؛ در مقام، رفتار، نام و گفتار. پاکی او فراتر از تصورات است و بزرگی‌اش از درک انسان‌ها بالاتر است. او از هر حدی بالاتر و بزرگ‌تر از آنی است که بتوان شناخت. جلال و عظمت او بی‌نظیر است و یکتایی‌اش در زاویه‌ای از وحدت و بی‌همتایی قرار دارد.