گنجور

۲ - النوبة الثالثة

قوله: وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ... الآیة اذا اراد اللَّه بعبد خیرا قیّض له قرناء خیر یعینونه علی الطاعة و یدعونه الیها و اذا اراد اللَّه بعبد سوءا قیّض له اخدان سوء یحملونه علی المخالفات و یدعونه الیها. قرین بد شیطان است که نقاب تلبیس بربسته و در باطن بنده روش خود را راه یافته و بروی مسلط گشته تا بدوام وسوسه او را در مخالفات می‌کشد و سیّآت اعمال بر وی می‌آراید و بنده را از راه هدی و طریق صواب بر میگرداند همانست که جای دیگر فرمود: وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ، و از شیطان صعب‌تر قرین بد مر بنده را نفس اوست، زیرا که شیطان اگرچه خصم است و قرین بد در مؤمن طمع ایمان نکند، از وی طمع معصیت دارد، امّا نفس مر بنده را بکفر کشد و از وی طمع کفر دارد. به داود علیه السلام وحی آمد که: عاد نفسک یا داود فقد عزمت علی معاداتک کارزار نفس خویش را کمربند که او کار زار ترا کمر بست. این معادات آنست که مصطفی علیه السلام فرمود: «رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الاکبر».

جهاد نفس از جهاد دشمن بزرگتر گفت و صعب‌تر، زیرا که دشمن بشمشیر از خود دور توان کرد و نفس را از خویشتن دور کردن روی نیست و از شروی ایمن بودن روی نیست، با هر دشمنی اگر بسازی از شروی ایمن گردی و با نفس اگر بسازی هلاک شوی.

پیر بو علی دقاق را در نفس بازپسین پرسیدند که خویشتن را چگونه می‌بینی؟ گفت: چنان می‌بینم که اگر پنجاه ساله عمر مرا بر طبقی نهند و گرد هفت آسمان و هفت زمین بگردانند مرا از هیچ ملک مقرّب در آسمان شرم نباید داشت و از هیچ آفریده‌ای در زمین حلالی نباید خواست. این مرد بدین صفت که شنیدی بوقت نزع کوزه‌ای آب پیش وی داشتند گفتند: در حرارت جان دادن جگر را تبریدی بده، گفت هنگام آن نیست که این دشمن اصلی را و این نفس ناکس را شربتی سازم، نباید که چون فوت یابد دمار از من برآرد. و فی الخبر: «من مقت نفسه فی ذات اللَّه امنه اللَّه من عذاب یوم القیمة».

قوله: إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا اشارت است بتوحید اقرار، ثُمَّ اسْتَقامُوا اشارت است بتوحید معرفت. توحید اقرار عامه مؤمنان راست، توحید معرفت عارفان و صدیقان راست، توحید اقرار آنست که اللَّه را یکتا گویی، توحید معرفت آنست که اللَّه را یکتا باشی. بو یزید بسطامی وقتی بر مقام علم ایستاده بود از توحید اقرار نشان میداد مریدی گفت: ای شیخ خدای را شناسی؟ گفت: در کلّ عالم خود کسی باشد که خدای را نشناسد یا نداند. وقتی دیگر غریق بحر توحید معرفت بود حریق نار محبت بود، او را گفتند: خدای را شناسی؟ گفت: من که باشم که او را شناسم و در کلّ عالم خود کسی باشد که او را شناسد؟

در عشق تو من که‌ام که در منزل من
از وصل رخت گلی دمد بر گل من‌

توحید معرفت که عبارت از ان استقامت آمد آنست که: در تصدیق بنهایت تحقیق رسد و در حدائق حقایق ایمان بقدم صدق و یقین بخرامد و بر جادّه صراط مستقیم قدم ثابت دارد، قلاده تجرید بر جید تفرید بندد، شراب محبت از دست ساقی صدق بکشد، در باغ لطائف گل معارف ببوید، عالم علوی و سفلی را بر هم زند، بزبان بی‌خودی گوید:

آدم علم عشق درین عالم زد
صد عالم عالمان همه برهم زد
تا در نفس خویش زمانی دم زد
در باخت بهشت و هر دو عالم کم زد

پیر طریقت گفت: صحبت با حق دو حرف است: اجابت و استقامت، اجابت عهد است و استقامت وفا، اجابت شریعت است و استقامت حقیقت است، درک شریعت هزار سال بساعتی در توان یافت و درک حقیقت ساعتی بهزار سال در نتوان یافت.

تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ... این عزیزان که براه استقامت رفتند و در میدان تسلیم گوی توحید بپایان بردند، ایشان را بوقت نزع خلعت کرامت پوشانند، فرشتگان از آسمان فرو آیند و ایشان را بشارت دهند که: لا تخافوا من عزل الولایة و لا تحزنوا علی ما اسلفتم من الجنایة و ابشروا بحسن العنایة فی البدایة مترسید که شما را از عزل ولایت محبت بیم نیست، اندوه مدارید که شما را بر جنایت مؤاخذت نیست، شاد باشید که جز عنایت ازلی شما را بدرقه و همراه نیست. لا تخافوا فطال ما کنتم من الخائفین و لا تحزنوا فقد کنتم من العارفین و ابشروا بالجنة فلنعم اجر العاملین مترسید ای خائفان که روز ترس بسر آمد، اندوه مبرید ای عارفان که وقت راحت در آمد، شاد باشید و بنازید در بهشت که از دوست بشادی پیغام و خبر آمد.

ای جوانمرد! نگر تا گمان نبری که فردا چون مستقیمان راه دین و مشتاقان درگاه رب العالمین و مستغرقان بحر یقین بمشاهده ذو الجلال رسند ذره‌ای از شوق ایشان کم گردد، در جگر ماهی تبشی است که اگر همه بحار عالم جمع کنی ذره‌ای از تبش او کم نشود، ایشان امروز در عین شوق‌اند و فردا در عین ذوق هم بر سر سوز شوق.

اهیم بها وجدا و ان دام وصلها
و یحسن منها القول و هو معاد

فردا هر چه شرایع است همه را قلم نسخ در کشند، نماز و روزه و حج و جهاد، روا باشد که بپایان رسد و منسوخ شود، امّا عقد محبت و عهد معرفت هرگز نشاید که منسوخ شود، چون در بهشت روی، هر روزی که بر تو بگذرد از شناخت حق سبحانه و تعالی بر تو عالمی گشاده شود که پیش از ان نبوده، این کاریست که هرگز بسر نیاید و مبادا که بسر آید نیز.

تا من بزیم پیشه و کارم اینست
آرام و قرار و غمگسارم اینست‌
روزم اینست و روزگارم اینست
جوینده صیدم و شکارم اینست

نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ، فی الحیاة الدنیا بالایمان و فی الآخرة بالغفران، فی الحیاة الدنیا بتحقیق المعرفة و فی الآخرة بتحصیل المغفرة، فی الدنیا بالرضا بالقضاء و فی الآخرة باللقاء فی دار البقاء، فی الدنیا بالمحبة و فی الآخرة بالقربة، فی الدنیا بالمشاهدة و فی الآخرة بالمعاینة.

اگر آدمی را عمر نوح دهند و جمله روزگار عمر خود در شکر این نعمت و این کرامت بسر آرد که رب العزة در حق وی میفرماید: نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ عمرش برسد و هرگز بشکر این نعمت و شناخت این کرامت نرسد که میفرماید جلّ جلاله: ما دوست شماایم و یار مهربان شماایم و یاری دهنده شماایم هم در دنیا و هم در عقبی، در دنیا اندیشه کن که حق جل جلاله از بهر تو جواب فرشتگان چون داد آن گه که گفتند: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها، اللَّه نفرمود که ایشان فساد نکنند لکن فرمود: إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ شما را برا اسرار الهیّت ما اطلاع نیست و بر الطاف ربوبیّت ما با آدمیان وقوف نیست.

ما حطّک الواشون من رتبة
عندی و لا ضرّک مغتاب‌
کانّهم اثنوا و لم یعلموا
علیک عندی بالّذی عابوا

اگر نااهل‌اند اهلشان گردانم، اگر دوراند نزدیک‌شان گردانم، اگر ذلیل‌اند عزیزشان گردانم، اگر شما جفای ظاهر ایشان می‌بینید من صفای باطن ایشان می‌بینم، اگر شما بمخالفت اعضا و جوارح ایشان مینگرید، من بموافقت دلها و سرّهای ایشان می‌نگرم، اگر شما در صدره طاعت‌اید، ایشان در قرطه وصلت‌اند، اگر شما در حلّه عبادت‌اید ایشان در کلّه مغفرت‌اند، اگر شما دست بعصمت خود زده‌اید ایشان دست برحمت ما زده‌اند، چه خطر دارد عصمت شما اگر قبول ما نبود؟

چه ضرر از معصیت ایشان چون عفو و مغفرت ما بود؟ ایشان برداشته لطف ازل‌اند و نواخته فضل ابد، و الزّلل لا یزاحم الازل.

بو یزید بسطامی قدّس اللَّه روحه در راهی میرفت، آواز جمعی بگوش وی رسید، خواست که آن حال باز داند، فراز رسید کودکی دید در لژن سیاه افتاده و خلقی بنظاره ایستاده، همی ناگاه ما در آن کودک از گوشه‌ای در دوید و خود را در میان لژن افکند و آن کودک را بر گرفت و برفت، بو یزید چون آن بدید وقتش خوش گشت، نعره‌ای بزد ایستاده و میگفت: شفقت بیامد آلایش ببرد، محبت بیامد معصیت ببرد، عنایت بیامد جنایت ببرد.

العذر عندی لک مبسوط
و الذنب عن مثلک محطوط

وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ... الآیة سخن در فضیلت و آداب مؤذنان لختی رفت در سورة المائده، اینجا نیز طرفی بگوئیم: حقّ جلّ جلاله و تقدّست أسماؤه با مؤذنان امت احمد پنج کرامت کرده: حسن الثناء و کمال العطاء و مقارنة الشهداء و مرافقة الانبیاء و الخلاص من دار الشقاء.

کرامت اوّل ثنای جمیل است و پسند خداوند کریم که در حق مؤذن میگوید: وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ کدام سخن است نیکوتر و زیباتر از سخن آن کس که بندگان را بر نماز میخواند و بر حضرت راز «فانّ المصلّی یناجی ربه»، احسن بر لفظ مبالغت گفت همچنانک تعظیم قرآن را گفت: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ. قرآن احسن الآیات است و بانگ نماز احسن الکلمات، در بانگ نماز هم تکبیر است و هم توحید، هم تعظیم و هم تمجید، هم اثبات وحدانیت خداوند اعلی هم اثبات نبوت محمد مصطفی (ص) و فی الخبر: «من کثرت ذنوبه فلیؤذن بالاسحار» هر که گناهان بسیار دارد، تا بوقت سحر بانگ نماز گوید. عمر خطاب گفت: یا رسول اللَّه این وقت سحر را باین معنی چه خاصیت است؟ فرمود: «و الذی بعث بالحق محمدا انّ النصاری ضربت نواقیسها فی ادبارها فیثقل العرش علی مناکب حملة العرش فیتوقعون المؤذنون من امّتی فاذا قال المؤذن: اللَّه اکبر اللَّه اکبر، خفّ العرش علی مناکب حملة العرش».

و امّا کمال العطاء فما روی انّ النبی (ص) قال: «المؤذنون أمناء المؤمنین علی صلوتهم و صیامهم و دمائهم لا یسئلون اللَّه تعالی شیئا الّا اعطاهم و لا یشفعون لشی‌ء الّا شفعوا فیه»

قال: «و یغفر للمؤذن مدی صوته و یشهد له کلّ شی‌ء سمع صوته من شجر او حجر او مدر او رطب او یابس و یکتب للمؤذن بکل انسان صلّی معه فی ذلک المسجد مثل حسناته».

و امّا مقارنة الشهداء فما روی انّ النبی (ص) قال: «من اذّن فی سبیل اللَّه تعالی ایمانا و احتسابا جمع بینه و بین الشهداء فی للجنّة».

و امّا مرافقة الانبیاء فما روی انّ رجلا جاء الی النبی (ص) فقال: یا رسول اللَّه من اوّل الناس دخولا الجنّة؟ قال: «الانبیاء»، قال: ثمّ من؟ قال: «الشهداء»، قال: ثمّ من؟ قال: «مؤذنوا مسجدی هذا»، قال: ثمّ من؟ قال: «سائر المؤذنین علی قدر اعمالهم».

و قال (ص): «من اذن عشرین سنة متوالیة اسکنه اللَّه تعالی مع ابرهیم علیه السلام فی درجته».

و امّا الخلاص فی دار الاشقیاء فما روی ابو هریرة ان النبی (ص) قال: «اذا قال المؤذن: اللَّه اکبر اللَّه اکبر، غلّقت ابواب النیران السبعة، و اذا قال: اشهد ان لا اله الّا اللَّه فتحت ابواب الجنان الثمانیة، و اذا قال: اشهد انّ محمدا رسول اللَّه، اشرقت علیه الحور العین: و اذا قال: حیّ علی الصّلاة، تدلت ثمار الجنة له، و اذا قال: حیّ علی الفلاح قالت الملائکة: افلحت و افلح من اجابک، و اذا قال: اللَّه اکبر اللَّه اکبر، قالت الملائکة کبّرت کبیرا و عظمت عظیما، و اذا قال: لا اله الّا اللَّه قال اللَّه تعالی له: حرّمت بدنک و بدن من اجابک علی النار.

۲ - النوبة الثانیة: قوله: وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ ای الزمنا و سبّبنا لهم من حیث لا یحتسبون، کقوله: نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً. یقال: هذا قیضه، ای مثله. و قیل معناه: بدّلنا لهم شیاطین بدل هدی اللَّه و الطاقه. و القیض البدل، و منه قولهم: قایضت فلانا بکذا اذا بادلته. و قیل: هذا التقییض هو احواجه بعضهم الی بعض کالمرأة الی الرجل و الرجل الی المرأة و الغنی‌ الی الفقیر و الفقیر الی الغنی یستعین بعضهم ببعض. و قیل معناه: هیّأنا لهم فی الدنیا اولیاء من الشیاطین و قرناء السوء من الانس حتی ضلّوهم و سوّلوا لهم اعمالهم السیّئة، و هو قوله: فَزَیَّنُوا لَهُمْ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ من امر الدنیا حتی آثروه علی الآخرة وَ ما خَلْفَهُمْ من امر الآخرة فدعوهم الی التکذیب به و انکار البعث، وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ ای وجب علیهم العذاب. و قیل: حق علیهم القول انهم یکفرون فیعذّبون، فِی أُمَمٍ ای مع امم قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ ای من قبل اهل مکة مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ کانوا فی الدنیا عملوا بمثل معاصیهم، إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ مثلهم.۳ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ مِنْ آیاتِهِ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ از نشانهای توانایی اوست شب و روز و آفتاب و ماه، لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ سجود مبرید آفتاب و ماه را، وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُنَّ سجود او را برید که آن همه او آفرید، إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ (۳۷) اگر او را خواهید پرستید که او خدای بسزاست.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله: وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ... الآیة اذا اراد اللَّه بعبد خیرا قیّض له قرناء خیر یعینونه علی الطاعة و یدعونه الیها و اذا اراد اللَّه بعبد سوءا قیّض له اخدان سوء یحملونه علی المخالفات و یدعونه الیها. قرین بد شیطان است که نقاب تلبیس بربسته و در باطن بنده روش خود را راه یافته و بروی مسلط گشته تا بدوام وسوسه او را در مخالفات می‌کشد و سیّآت اعمال بر وی می‌آراید و بنده را از راه هدی و طریق صواب بر میگرداند همانست که جای دیگر فرمود: وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ، و از شیطان صعب‌تر قرین بد مر بنده را نفس اوست، زیرا که شیطان اگرچه خصم است و قرین بد در مؤمن طمع ایمان نکند، از وی طمع معصیت دارد، امّا نفس مر بنده را بکفر کشد و از وی طمع کفر دارد. به داود علیه السلام وحی آمد که: عاد نفسک یا داود فقد عزمت علی معاداتک کارزار نفس خویش را کمربند که او کار زار ترا کمر بست. این معادات آنست که مصطفی علیه السلام فرمود: «رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الاکبر».
هوش مصنوعی: وقتی خداوند بخواهد خیری به بنده‌ای عطا کند، برای او همراهان نیکو قرار می‌دهد که او را در راه اطاعت یاری می‌دهند و به سوی آن دعوت می‌کنند. اما اگر خداوند بخواهد بر بنده‌ای بدی نازل کند، برای او دوست‌های بدی فراهم می‌کند که او را به تخلفات سوق می‌دهند و به سمت آن دعوت می‌کنند. این قرین‌ها همچون شیطانی هستند که در قالب فریبنده‌ای ظاهر شده و به آرامی بر زندگی فرد تسلط پیدا می‌کنند و او را به وسوسه‌های نادرست دچار می‌سازند و باعث می‌شوند که او از راه هدایت و حقیقت دور شود. همچنین، نفس انسان از شیطان بدتر است، زیرا در حالی که شیطان دشمنی است که به ایمان مؤمنان طمع نمی‌کند، نفس می‌تواند فرد را به کفر بکشاند و در واقع به کفر طمع دارد. به داود علیه‌السلام وحی شد که باید با نفس خود مبارزه کند، چرا که او با کمر بستن به این مبارزه، در حقیقت به جنگ با نفس خود رفته است. این مبارزه‌ای است که پیامبر اکرم فرمودند: "به جنگ کوچک بازگشتیم تا به جنگ بزرگ برویم."
جهاد نفس از جهاد دشمن بزرگتر گفت و صعب‌تر، زیرا که دشمن بشمشیر از خود دور توان کرد و نفس را از خویشتن دور کردن روی نیست و از شروی ایمن بودن روی نیست، با هر دشمنی اگر بسازی از شروی ایمن گردی و با نفس اگر بسازی هلاک شوی.
هوش مصنوعی: جهاد با نفس، دشوارتر و مهم‌تر از جهاد با دشمنان است. چون می‌توان با شمشیر دشمن را دور کرد، ولی برای دور کردن نفس از خود، هیچ راهی نیست و نمی‌توان به طور کامل از آسیب‌های آن ایمن ماند. با هر دشمنی اگر سازش کنی، می‌توانی از او در امان بمانی؛ اما اگر با نفس خود کنار بیایی، ممکن است به هلاکت برسی.
پیر بو علی دقاق را در نفس بازپسین پرسیدند که خویشتن را چگونه می‌بینی؟ گفت: چنان می‌بینم که اگر پنجاه ساله عمر مرا بر طبقی نهند و گرد هفت آسمان و هفت زمین بگردانند مرا از هیچ ملک مقرّب در آسمان شرم نباید داشت و از هیچ آفریده‌ای در زمین حلالی نباید خواست. این مرد بدین صفت که شنیدی بوقت نزع کوزه‌ای آب پیش وی داشتند گفتند: در حرارت جان دادن جگر را تبریدی بده، گفت هنگام آن نیست که این دشمن اصلی را و این نفس ناکس را شربتی سازم، نباید که چون فوت یابد دمار از من برآرد. و فی الخبر: «من مقت نفسه فی ذات اللَّه امنه اللَّه من عذاب یوم القیمة».
هوش مصنوعی: پیر بو علی دقاق را در لحظه‌ی آخر عمرش از حال و وضعیتش سوال کردند. او پاسخ داد: خود را به گونه‌ای می‌بینم که اگر عمر پنجاه ساله‌ام را بر یک ظرف بگذارند و آن را به دور هفت آسمان و هفت زمین بچرخانند، از هیچ مقام یا مکانی در آسمان شرمنده نخواهم شد و از هیچ مخلوقی در زمین چیزی نخواهم طلبید. در حالی که این مرد به این حالت بود و در لحظه‌ی مرگ کوزه‌ای آب پیش او بود، به او گفتند که در گرمای جان دادن، برای تسکین خود آب بنوشد. او پاسخ داد که این زمان مناسبی نیست که بخواهد به دشمن اصلی‌اش، یعنی نفس خود، آبی بدهد، زیرا نمی‌خواهد وقتی که نفسش خارج می‌شود، دچار درد و عذاب شود. همچنین در روایتی آمده که: «کسی که دلدادگی و وابستگی به نفس را در راه خدا از بین ببرد، خداوند او را از عذاب روز قیامت امن می‌سازد».
قوله: إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا اشارت است بتوحید اقرار، ثُمَّ اسْتَقامُوا اشارت است بتوحید معرفت. توحید اقرار عامه مؤمنان راست، توحید معرفت عارفان و صدیقان راست، توحید اقرار آنست که اللَّه را یکتا گویی، توحید معرفت آنست که اللَّه را یکتا باشی. بو یزید بسطامی وقتی بر مقام علم ایستاده بود از توحید اقرار نشان میداد مریدی گفت: ای شیخ خدای را شناسی؟ گفت: در کلّ عالم خود کسی باشد که خدای را نشناسد یا نداند. وقتی دیگر غریق بحر توحید معرفت بود حریق نار محبت بود، او را گفتند: خدای را شناسی؟ گفت: من که باشم که او را شناسم و در کلّ عالم خود کسی باشد که او را شناسد؟
هوش مصنوعی: این متن درباره مفهوم توحید و درجات آن صحبت می‌کند. توحید در اقرار به معنی این است که خداوند را به عنوان یکتایی بپذیریم، که این ویژگی عمومی مؤمنان است. اما توحید در معرفت به این معناست که در درون و باطنی خود به یکتایی خداوند برسیم، که این ویژگی مخصوص عارفان و افراد صادق است. در این زمینه، داستانی از بویزید بسطامی آورده شده است: هنگامی که او در مقام علم و اقرار به توحید قرار داشت، مریدی از او سؤال کرد که آیا خدا را می‌شناسد. او پاسخ داد که آیا در کل جهان کسی هست که خدا را نشناسد؟ ولی در موقعیتی دیگر، زمانی که او در حال غرق شدن در دریای معرفت و محبت خداوند بود، وقتی از او سؤال کردند که آیا خدا را می‌شناسد، جواب داد که او خود را در حدی نمی‌بیند که بخواهد خداوند را بشناسد، و آیا در کل عالم کسی وجود دارد که بتواند او را بشناسد؟
در عشق تو من که‌ام که در منزل من
از وصل رخت گلی دمد بر گل من‌
هوش مصنوعی: در عشق تو من چه جایگاهی دارم که در خانه‌ام وقتی که تو به من نزدیک می‌شوی، بوی گلی به مشام می‌رسد؟
توحید معرفت که عبارت از ان استقامت آمد آنست که: در تصدیق بنهایت تحقیق رسد و در حدائق حقایق ایمان بقدم صدق و یقین بخرامد و بر جادّه صراط مستقیم قدم ثابت دارد، قلاده تجرید بر جید تفرید بندد، شراب محبت از دست ساقی صدق بکشد، در باغ لطائف گل معارف ببوید، عالم علوی و سفلی را بر هم زند، بزبان بی‌خودی گوید:
هوش مصنوعی: توحید معرفت به معنای رسیدن به حقیقت و شناخت عمیق است. این شناخت به گونه‌ای است که فرد به تصدیق نهایی رسیده و با ایمان و یقین بر مسیر درست قدم می‌زند. او به تنهایی و بدون وابستگی به دیگران، به درک عمیق‌تر از محبت و معارف دست می‌یابد و می‌تواند با اشتیاق و شوق به شناخته‌های خود ادامه دهد. در این حالت، او به یک نوع اتحاد با عالم بالا و پایین دست می‌یابد و از روی حال و بی‌خودی به بیان تجربیاتش می‌پردازد.
آدم علم عشق درین عالم زد
صد عالم عالمان همه برهم زد
هوش مصنوعی: انسان با علم عشق، در این دنیا تأثیر عمیقی گذاشت و تمام دانشمندان و عالمان را تحت تأثیر خود قرار داد.
تا در نفس خویش زمانی دم زد
در باخت بهشت و هر دو عالم کم زد
هوش مصنوعی: شخصی در تلاشی برای تنفس و زندگی خود لحظه‌ای در دنیا و بهشت را مد نظر قرار می‌دهد، اما با وجود این، به ارزش‌های معنوی و معنای واقعی زندگی کمتر توجه می‌کند.
پیر طریقت گفت: صحبت با حق دو حرف است: اجابت و استقامت، اجابت عهد است و استقامت وفا، اجابت شریعت است و استقامت حقیقت است، درک شریعت هزار سال بساعتی در توان یافت و درک حقیقت ساعتی بهزار سال در نتوان یافت.
هوش مصنوعی: پیر طریقت گفت: ارتباط با خداوند شامل دو بخش اصلی است: پاسخگویی و پایداری. پاسخگویی به نوعی وعده است و پایداری به معنای وفای به آن وعده. پاسخگویی به آموزه‌های دینی مربوط می‌شود و پایداری به حقیقت واقعی زندگی. درک آموزه‌های دینی ممکن است در یک مدت طولانی به دست آید، اما درک حقیقت واقعی زندگی به سادگی و به سختی ممکن نیست.
تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ... این عزیزان که براه استقامت رفتند و در میدان تسلیم گوی توحید بپایان بردند، ایشان را بوقت نزع خلعت کرامت پوشانند، فرشتگان از آسمان فرو آیند و ایشان را بشارت دهند که: لا تخافوا من عزل الولایة و لا تحزنوا علی ما اسلفتم من الجنایة و ابشروا بحسن العنایة فی البدایة مترسید که شما را از عزل ولایت محبت بیم نیست، اندوه مدارید که شما را بر جنایت مؤاخذت نیست، شاد باشید که جز عنایت ازلی شما را بدرقه و همراه نیست. لا تخافوا فطال ما کنتم من الخائفین و لا تحزنوا فقد کنتم من العارفین و ابشروا بالجنة فلنعم اجر العاملین مترسید ای خائفان که روز ترس بسر آمد، اندوه مبرید ای عارفان که وقت راحت در آمد، شاد باشید و بنازید در بهشت که از دوست بشادی پیغام و خبر آمد.
هوش مصنوعی: فرشتگان به آنها نازل می‌شوند و می‌گویند: «نگران نباشید و غمگین نشوید و بشارت دهید به بهشت...» کسانی که با استقامت پیش رفتند و در راه توحید تسلیم شدند، در زمان جدا شدن از دنیا، با روحیه‌ای از کرامت پوشانده خواهند شد. فرشتگان از آسمان فرود می‌آیند و به ایشان بشارت می دهند که: «از بابت جدا شدن از مقام محبت نترسید و برای اعمال گذشته خود غمگین نباشید و خوشحال باشید که جز عنایت الهی، یاور شما نیست.» نگران نباشید، زیرا زمان خوف شما پایان یافته و غمگین نشوید، چون شما از عارفان هستید. بشارت بهشت برای شماست و واقعاً پاداشی برای اعمال شما وجود دارد. ای نگران‌ها، زمان ترس به پایان رسیده است و ای عارفان، زمان آرامش فرا رسیده است. شاد باشید و به بهشتی بیاندیشید که پیغام خوشی از دوست برای شما آمده است.
ای جوانمرد! نگر تا گمان نبری که فردا چون مستقیمان راه دین و مشتاقان درگاه رب العالمین و مستغرقان بحر یقین بمشاهده ذو الجلال رسند ذره‌ای از شوق ایشان کم گردد، در جگر ماهی تبشی است که اگر همه بحار عالم جمع کنی ذره‌ای از تبش او کم نشود، ایشان امروز در عین شوق‌اند و فردا در عین ذوق هم بر سر سوز شوق.
هوش مصنوعی: ای جوانمرد! مراقب باش که گمان نکنی که فردا افرادی که به دنبال راه دین و مشتاق درگاه خداوند هستند و در دریای یقین غرق‌اند، از شوقشان کاسته خواهد شد. همان‌طور که در درون ماهی آتش و حرارتی وجود دارد که حتی اگر تمام دریاها را جمع کنی، از آن چیز کم نمی‌شود، این افراد امروز پر از شوق‌اند و فردا نیز با ذوق و شوق بیشتری در پی آن خواهند بود.
اهیم بها وجدا و ان دام وصلها
و یحسن منها القول و هو معاد
هوش مصنوعی: باید به عشق و وصل او ادامه دهم، زیرا در این پیوند سخنان زیبا و دل‌نشینی وجود دارد و این عشق دوباره به من بازمی‌گردد.
فردا هر چه شرایع است همه را قلم نسخ در کشند، نماز و روزه و حج و جهاد، روا باشد که بپایان رسد و منسوخ شود، امّا عقد محبت و عهد معرفت هرگز نشاید که منسوخ شود، چون در بهشت روی، هر روزی که بر تو بگذرد از شناخت حق سبحانه و تعالی بر تو عالمی گشاده شود که پیش از ان نبوده، این کاریست که هرگز بسر نیاید و مبادا که بسر آید نیز.
هوش مصنوعی: فردا تمام احکام دینی ممکن است منسوخ شوند، از جمله نماز، روزه، حج و جهاد. اما رابطه محبت و آگاهی نسبت به خداوند هرگز نباید منسوخ شود. زیرا در بهشت، هر روزی که بر تو می‌گذرد، شناخت و علم جدیدی از خداوند برایت آشکار می‌شود که پیش از آن وجود نداشته است. این فرآیند بی‌پایان است و هیچگاه نباید به پایان برسد.
تا من بزیم پیشه و کارم اینست
آرام و قرار و غمگسارم اینست‌
هوش مصنوعی: من مشغول کار و حرفه‌ام هستم و آرامش و خوشحالی من بر این اساس است که در زندگی‌ام غم‌ها را برطرف کنم.
روزم اینست و روزگارم اینست
جوینده صیدم و شکارم اینست
هوش مصنوعی: زندگی من به این شکل است و وضعیت من هم همین‌طور. من در جست‌وجوی هدف‌هایی هستم و آنچه که می‌خواهم را در حال شکار کردن می‌باشم.
نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ، فی الحیاة الدنیا بالایمان و فی الآخرة بالغفران، فی الحیاة الدنیا بتحقیق المعرفة و فی الآخرة بتحصیل المغفرة، فی الدنیا بالرضا بالقضاء و فی الآخرة باللقاء فی دار البقاء، فی الدنیا بالمحبة و فی الآخرة بالقربة، فی الدنیا بالمشاهدة و فی الآخرة بالمعاینة.
هوش مصنوعی: ما ولیّ و پشتیبان شما هستیم در زندگی دنیوی و در آخرت. در زندگی دنیوی با ایمان، و در آخرت با مغفرت. در زندگی دنیوی با تحقق شناخت، و در آخرت با به دست آوردن بخشش. در دنیای روزمره با رضا به تقدیر، و در آخرت با دیدار در سرای جاوید. در زندگی دنیوی با محبت، و در آخرت با نزدیکی. در دنیا با مشاهده، و در آخرت با درک واقعی.
اگر آدمی را عمر نوح دهند و جمله روزگار عمر خود در شکر این نعمت و این کرامت بسر آرد که رب العزة در حق وی میفرماید: نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ عمرش برسد و هرگز بشکر این نعمت و شناخت این کرامت نرسد که میفرماید جلّ جلاله: ما دوست شماایم و یار مهربان شماایم و یاری دهنده شماایم هم در دنیا و هم در عقبی، در دنیا اندیشه کن که حق جل جلاله از بهر تو جواب فرشتگان چون داد آن گه که گفتند: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها، اللَّه نفرمود که ایشان فساد نکنند لکن فرمود: إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ شما را برا اسرار الهیّت ما اطلاع نیست و بر الطاف ربوبیّت ما با آدمیان وقوف نیست.
هوش مصنوعی: اگر کسی عمر بسیار طولانی مانند عمر نوح داشته باشد و تمام آن زمان را در سپاس و شکرگزاری از این نعمت و کرامت الهی به سر ببرد، که خداوند درباره‌ی او می‌فرماید: ما در زندگی دنیا و در آخرت یار و دوست شما هستیم، ولی در نهایت هرگز نتواند به درک و شناخت واقعی از این نعمت و محبت نائل شود، این یعنی فرصت واقعی شکرگزاری را از دست داده است. در دنیا، به یاد داشته باشید که خداوند چه پاسخی به فرشتگان در مورد انسان‌ها داد وقتی که گفتند: آیا در این زمین افرادی را قرار می‌دهی که فساد کنند؟ خداوند جواب نداد که آن‌ها فساد نمی‌کنند، بلکه فرمود: من چیزی را می‌دانم که شما نمی‌دانید. یعنی شما از اسرار الهی و لطف‌های پروردگار نسبت به انسان‌ها آگاهی ندارید.
ما حطّک الواشون من رتبة
عندی و لا ضرّک مغتاب‌
هوش مصنوعی: نمی‌توانند غیبت‌کنندگان از اعتبار تو در نظر من بکاهند و ضرری به تو نمی‌زنند.
کانّهم اثنوا و لم یعلموا
علیک عندی بالّذی عابوا
هوش مصنوعی: گویی آن‌ها درباره من چیزی گفتند که نمی‌دانستند، در حالی که خودشان نزد من به چیزی که عیب‌جویی کردند، گرفتارند.
اگر نااهل‌اند اهلشان گردانم، اگر دوراند نزدیک‌شان گردانم، اگر ذلیل‌اند عزیزشان گردانم، اگر شما جفای ظاهر ایشان می‌بینید من صفای باطن ایشان می‌بینم، اگر شما بمخالفت اعضا و جوارح ایشان مینگرید، من بموافقت دلها و سرّهای ایشان می‌نگرم، اگر شما در صدره طاعت‌اید، ایشان در قرطه وصلت‌اند، اگر شما در حلّه عبادت‌اید ایشان در کلّه مغفرت‌اند، اگر شما دست بعصمت خود زده‌اید ایشان دست برحمت ما زده‌اند، چه خطر دارد عصمت شما اگر قبول ما نبود؟
هوش مصنوعی: اگر کسانی ناتوان هستند، من آنها را توانمند می‌کنم. اگر دور هستند، نزدیکشان می‌کنم. اگر ذلیل هستند، محترمشان می‌کنم. اگر شما بدی‌های ظاهری آنها را می‌بینید، من خوبی‌های باطنی آنها را می‌بینم. اگر شما به رفتارهای ظاهری آنها توجه می‌کنید، من به توافق دل‌ها و رازهای آنها نگاه می‌کنم. اگر شما در حال اطاعت هستید، آنها در حال وصل و پیوندی عمیق‌تر هستند. اگر شما در حال عبادت هستید، آنها در حال دریافت مغفرت هستند. اگر شما به عصمت خود تکیه کرده‌اید، آنها به رحمت ما متکی هستند. بنابراین، عصمت شما چه معنایی دارد اگر ما ایشان را قبول نداشته باشیم؟
چه ضرر از معصیت ایشان چون عفو و مغفرت ما بود؟ ایشان برداشته لطف ازل‌اند و نواخته فضل ابد، و الزّلل لا یزاحم الازل.
هوش مصنوعی: چه زیانی از گناه آنان بر عفو و بخشش ما وارد می‌شود؟ آنان از الطاف ابدی برخوردارند و در آغوش رحمت جاودانه قرار دارند و خطاها نمی‌توانند با رحمت بی‌پایان تداخل پیدا کنند.
بو یزید بسطامی قدّس اللَّه روحه در راهی میرفت، آواز جمعی بگوش وی رسید، خواست که آن حال باز داند، فراز رسید کودکی دید در لژن سیاه افتاده و خلقی بنظاره ایستاده، همی ناگاه ما در آن کودک از گوشه‌ای در دوید و خود را در میان لژن افکند و آن کودک را بر گرفت و برفت، بو یزید چون آن بدید وقتش خوش گشت، نعره‌ای بزد ایستاده و میگفت: شفقت بیامد آلایش ببرد، محبت بیامد معصیت ببرد، عنایت بیامد جنایت ببرد.
هوش مصنوعی: بو یزید بسطامی در حالی که در مسیر خود می‌رفت، صدای جمعیتی به گوشش رسید. او خواست بفهمد چه خبر است، و وقتی نزدیک‌تر شد، کودکی را دید که در میان طرف سیاه افتاده و مردم در حال تماشای او ایستاده‌اند. ناگهان شخصی از میان جمعیت به سمت آن کودک دوید و او را از میان طرف بلند کرد و رفت. بو یزید وقتی این صحنه را دید خوشحال شد و با صدای بلند اعلام کرد: رحمت آمد و آلودگی‌ها را برد، محبت آمد و گناهان را برد، لطف آمد و جنایت‌ها را برد.
العذر عندی لک مبسوط
و الذنب عن مثلک محطوط
هوش مصنوعی: به خاطر تو من برای معذرت دادن بی‌نهایت آمادگی دارم و با توجه به شخصیت تو، به خطای تو اهمیتی نمی‌دهم.
وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ... الآیة سخن در فضیلت و آداب مؤذنان لختی رفت در سورة المائده، اینجا نیز طرفی بگوئیم: حقّ جلّ جلاله و تقدّست أسماؤه با مؤذنان امت احمد پنج کرامت کرده: حسن الثناء و کمال العطاء و مقارنة الشهداء و مرافقة الانبیاء و الخلاص من دار الشقاء.
هوش مصنوعی: خداوند متعال به مؤذنان امت پیامبر احمد (ص) پنج کرامت عطا کرده است: اول، ستایش نیکو؛ دوم، عطای کامل؛ سوم، همنشینی با شهیدان؛ چهارم، همراهی با پیامبران؛ و پنجم، رهایی از عذاب و بلا. این ویژگی‌ها نشان‌دهنده مقام والای مؤذنان در دین اسلام است.
کرامت اوّل ثنای جمیل است و پسند خداوند کریم که در حق مؤذن میگوید: وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ کدام سخن است نیکوتر و زیباتر از سخن آن کس که بندگان را بر نماز میخواند و بر حضرت راز «فانّ المصلّی یناجی ربه»، احسن بر لفظ مبالغت گفت همچنانک تعظیم قرآن را گفت: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ. قرآن احسن الآیات است و بانگ نماز احسن الکلمات، در بانگ نماز هم تکبیر است و هم توحید، هم تعظیم و هم تمجید، هم اثبات وحدانیت خداوند اعلی هم اثبات نبوت محمد مصطفی (ص) و فی الخبر: «من کثرت ذنوبه فلیؤذن بالاسحار» هر که گناهان بسیار دارد، تا بوقت سحر بانگ نماز گوید. عمر خطاب گفت: یا رسول اللَّه این وقت سحر را باین معنی چه خاصیت است؟ فرمود: «و الذی بعث بالحق محمدا انّ النصاری ضربت نواقیسها فی ادبارها فیثقل العرش علی مناکب حملة العرش فیتوقعون المؤذنون من امّتی فاذا قال المؤذن: اللَّه اکبر اللَّه اکبر، خفّ العرش علی مناکب حملة العرش».
هوش مصنوعی: کرامت در ابتدا به تعریف زیبا و پسندیده‌ای اشاره دارد که از سوی خداوند نسبت به مؤذن ابراز شده است. به عبارتی، هیچ سخنی زیباتر از سخن کسی که مردم را به نماز دعوت می‌کند، وجود ندارد. همچنین در مورد نمازگزار آمده است که او با پروردگار خود راز و نیاز می‌کند. در وصف قرآن نیز گفته می‌شود که زیباترین کلام است. بانگ اذان نیز ترکیبی از تکبیر، توحید، تعظیم و تمجید خداوند است و در آن هم به وحدانیت خدا اشاره شده و هم به نبوت محمد (ص). در ضمن، این روایت بیان می‌کند که اگر کسی گناهان زیادی داشته باشد، می‌تواند در سحر اذان بگوید. عمر خطاب از پیامبر پرسید که چرا سحر این خاصیت را دارد و او توضیح داد که با اذان مؤذنان، بار عرش بر دوش حاملان آن سبک‌تر می‌شود.
و امّا کمال العطاء فما روی انّ النبی (ص) قال: «المؤذنون أمناء المؤمنین علی صلوتهم و صیامهم و دمائهم لا یسئلون اللَّه تعالی شیئا الّا اعطاهم و لا یشفعون لشی‌ء الّا شفعوا فیه»
هوش مصنوعی: اما بالاترین اعطا آن است که روایت شده پیامبر (ص) فرمودند: «موذنان، امانتداران مؤمنین در مورد نمازها و روزه‌ها و جان‌هایشان هستند. آنان هیچ چیزی را از خداوند درخواست نمی‌کنند مگر اینکه به آنها عطا می‌شود و در هیچ موردی شفاعت نمی‌کنند مگر اینکه شفاعت آنان پذیرفته می‌شود.»
قال: «و یغفر للمؤذن مدی صوته و یشهد له کلّ شی‌ء سمع صوته من شجر او حجر او مدر او رطب او یابس و یکتب للمؤذن بکل انسان صلّی معه فی ذلک المسجد مثل حسناته».
هوش مصنوعی: او می‌گوید: «برای مؤذنی که اذان می‌گوید، طول صدایش بخشیده می‌شود و هر چیزی که صدای او را بشنود، چه درخت باشد، چه سنگ، چه خاک، چه تر یا چه خشک، برای او شهادت می‌دهد. همچنین برای مؤذن به ازای هر انسانی که در آن مسجد با او نماز گزارده است، مانند حسنات او نوشته می‌شود.»
و امّا مقارنة الشهداء فما روی انّ النبی (ص) قال: «من اذّن فی سبیل اللَّه تعالی ایمانا و احتسابا جمع بینه و بین الشهداء فی للجنّة».
هوش مصنوعی: برخی از روایات بیان کرده‌اند که پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس برای راه خدا اذان بدهد با ایمان و نیت خالص، در بهشت به مقام شهیدان می‌رسد و بین او و شهدا در بهشت ارتباط برقرار می‌شود».
و امّا مرافقة الانبیاء فما روی انّ رجلا جاء الی النبی (ص) فقال: یا رسول اللَّه من اوّل الناس دخولا الجنّة؟ قال: «الانبیاء»، قال: ثمّ من؟ قال: «الشهداء»، قال: ثمّ من؟ قال: «مؤذنوا مسجدی هذا»، قال: ثمّ من؟ قال: «سائر المؤذنین علی قدر اعمالهم».
هوش مصنوعی: وقتی که صحبت از همراهی پیامبران می‌شود، روایتی وجود دارد که در آن مردی به پیامبر (ص) می‌گوید: «ای پیامبر خدا، نخستین کسانی که به بهشت وارد می‌شوند، چه کسانی هستند؟» پیامبر پاسخ می‌دهد: «پیامبران». مرد ادامه می‌دهد: «پس چه کسی بعد از آن؟» پیامبر می‌گوید: «شهادت‌طلبان». مرد دوباره می‌پرسد: «و بعد از آن چه کسی؟» پیامبر جواب می‌دهد: «مؤذنان مسجد من». او مجدداً می‌پرسد: «پس بعد از آنها چه کسانی هستند؟» و پیامبر می‌گوید: «سایر مؤذنان به تناسب اعمالشان».
و قال (ص): «من اذن عشرین سنة متوالیة اسکنه اللَّه تعالی مع ابرهیم علیه السلام فی درجته».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: "هر کسی که به مدت بیست سال مداوم اجازه دهد، خداوند او را در روز قیامت در کنار ابراهیم علیه السلام در درجات عالی قرار می‌دهد."
و امّا الخلاص فی دار الاشقیاء فما روی ابو هریرة ان النبی (ص) قال: «اذا قال المؤذن: اللَّه اکبر اللَّه اکبر، غلّقت ابواب النیران السبعة، و اذا قال: اشهد ان لا اله الّا اللَّه فتحت ابواب الجنان الثمانیة، و اذا قال: اشهد انّ محمدا رسول اللَّه، اشرقت علیه الحور العین: و اذا قال: حیّ علی الصّلاة، تدلت ثمار الجنة له، و اذا قال: حیّ علی الفلاح قالت الملائکة: افلحت و افلح من اجابک، و اذا قال: اللَّه اکبر اللَّه اکبر، قالت الملائکة کبّرت کبیرا و عظمت عظیما، و اذا قال: لا اله الّا اللَّه قال اللَّه تعالی له: حرّمت بدنک و بدن من اجابک علی النار.
هوش مصنوعی: طبق روایتی از ابوهریره، پیامبر (ص) فرمودند: زمانی که موذن می‌گوید "اللَّه اکبر اللَّه اکبر"، درهای هفتگانه جهنم بسته می‌شود. و وقتی می‌گوید "اشهد ان لا اله الّا اللَّه"، درهای هشتگانه بهشت باز می‌شود. زمانی که می‌گوید "اشهد انّ محمدا رسول اللَّه"، حوریان بهشتی به او نور می‌دهند. و وقتی می‌گوید "حیّ علی الصّلاة"، میوه‌های بهشت به او نزدیک می‌شود. همچنین وقتی که می‌گوید "حیّ علی الفلاح"، فرشتگان می‌گویند: "کسی که به تو پاسخ دهد، رستگار است". وقتی دوباره می‌گوید "اللَّه اکبر اللَّه اکبر"، فرشتگان بزرگترین تمجیدها را انجام می‌دهند. و زمانی که می‌گوید "لا اله الّا اللَّه"، خداوند به او می‌گوید که بدن تو و بدن کسی که به تو پاسخ دهد، بر آتش حرام است.