این سوره را سورة المؤمن خوانند از بهر آنکه درین سوره ذکر مؤمن آل فرعون است، چهار هزار و نهصد و شصت حرف است و هزار و صد و نود و نه کلمت و هشتاد و پنج آیت. و بقول ابن عباس جمله سوره به مکه فروآمد. مجاهد و قتاده گفتند: سوره مکی است مگر دو آیت که به مدینه فرو آمد: إِنَّ الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ.
الی آخر الآیتین. حسن گفت: سوره مکی است مگر یک آیت: «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ قال لان الصّلوات فرضت بالمدینة. و از منسوخات درین سوره سه آیت یکی: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ این قدر از آیت منسوخ است بآیت سیف، و کذلک قوله: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنا یُرْجَعُونَ، اول و آخر این آیت منسوخ است بآیت سیف سوم: فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ نسخ معنی الحکم فی الدنیا بآیة السیف. و فی الخبر عن النبی (ص) قال: «ان لکلّ شیء ثمرة و ان ثمرة القرآن ذوات حامیم هی روضات حسنات مخصبات متجاورات فمن احبّ ان یرتع فی ریاض الجنة فلیقرأ الحوامیم».
و قال (ص): «الحوامیم دیباج القرآن».
و قال ابن عباس: لکل شیء لباب و لباب القرآن الحوامیم و قال ابن مسعود: اذا وقعت فی آل حم یعنی فی جماعة الحوامیم وقعت فی روضات دمثات اتانق فیها. فامّا ما یختصّ بهذه السورة من الفضیلة ما روی ابی بن کعب قال قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ حم المؤمن لم یبق روح نبی و لا صدّیق و لا شهید و لا مؤمن الا صلّوا علیه و استغفروا له».
قوله: حم قال رسول اللَّه (ص): «حم اسم من أسماء للَّه عز و جل و هی مفاتیح خزائن ربک».
و قیل: هو اسم اللَّه الاعظم. و قیل: هو اسم القرآن. و قیل: اسم السورة.
و قیل: هو قسم اقسم اللَّه عز و جل بحلمه و ملکه. و قال ابن عباس: الر و حم و نون حروف الرّحمن مقطّعة. و قال الضحاک و الکسائی معناه: ما هو کائن، ای قضی ما هو کائن قرأ حمزة و الکسائی و ابو بکر «حم» بکسر الحاء و الباقون بفتحها.
تَنْزِیلُ الْکِتابِ ای هذا تنزیل الکتاب «من اللَّه». و قیل: «تنزیل الکتاب» رفع بالابتداء و خبره «من اللَّه» ای القرآن انزله اللَّه لم یختلقه محمد کما قال الکافرون.
و «العزیز» الّذی لا یغالب و لا یمتنع علیه شیء، «العلیم» الواسع المعلوم.
غافِرِ الذَّنْبِ یستره و لا یفضح صاحبه یوم القیمة، وَ قابِلِ التَّوْبِ التوب و التوبة مصدران.
و قیل: التوب جمع التوبة علی انها اسم مثل دوم و دومة و عوم و عومة. و المعنی: ما ذنب تاب منه العبد الا قبل توبته. و قیل: «غافر الذنب» الصغیر «و قابل التوب» من الذنب الکبیر. و قیل: «غافر الذنب» باسقاط العقاب «و قابل التوب» بایجاب الثواب. شَدِیدِ الْعِقابِ ای اذا عاقب فعقابه شدید. ذِی الطَّوْلِ ای ذی النعم و القدرة و الغنی و السعة و الفضل. و اصل الطول الغنی و السعة، تقول: هذا امر ما له طائل، ای لا یغنی شیئا فیوبه له، و قوله عز و جل: وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا ای سعة و غنی. و قیل: اصل الطول الانعام الّذی تطول مدّته علی صاحبه. قال ابن عباس: غافِرِ الذَّنْبِ لمن قال لا اله الا اللَّه وَ قابِلِ التَّوْبِ ممّن قال لا اله الا اللَّه شَدِیدِ الْعِقابِ لمن لا یقول لا اله الا اللَّه ذِی الطَّوْلِ ذی الغنی عمّن یقول لا اله الا اللَّه.
ثمّ وحّد نفسه فقال: لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ المرجع فی الآخرة. عمر خطاب دوستی داشت با وی برادری گفته در دین مردی عاقل پارسا متعبّد، وقتی بشام بود آن دوست و کسی از نزدیک وی آمده بود. عمر حال آن دوست از وی پرسید گفت: چه میکند آن برادر ما و حال وی چیست؟ این مرد گفت: او برادر ابلیس است نه برادر تو، یعنی که فترتی در راه وی آمده و سر در نهاده درین زمر و خمر و انواع فساد. عمر گفت: چون باز گردی مرا خبر کن تا بوی نامهای نویسم، پس این نامه نوشت: بسم اللَّه الرحمن الرحیم من عبد اللَّه عمر الی فلان بن فلان سلام علیک انی احمد الیک اللَّه الذی لا اله الا هو غافر الذنب قابل التوب شدید العقاب ذی الطول لا اله الا هو الیه المصیر. چون آن نامه بوی رسید گفت: صدق اللَّه و نصح عمر کلام خدا راست است و نصیحت عمر نیکو، بسیار بگریست و توبه کرد و حال وی نیکو شد، بعد از ان عمر میگفت: هکذا افعلوا باخیکم اذا زاغ سدّدوه و لا تکونوا علیه عونا للشیطان برادری را که فترت افتد و از راه صواب بگردد بنصیحت یاری دهید و شفقت باز مگیرید و یار شیطان بر وی مباشید راه سداد و صواب او را بنمائید و با وی همان کنید که من کردم.
ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا این آیت در شأن حارث بن قیس السهمی فرو آمد از جمله مستهزیان بود و سخت خصومت بباطل در انکار و تکذیب قرآن.
ابو العالیه گفت: دو آیت است در قرآن که در ان تهدید عظیم است مجادلان را در آیات قرآن، یکی اینست. ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا، دیگر آیت: وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ. و رسول خدا گفت صلوات اللَّه علیه: «المراء فی القرآن کفر».
و عن ابی الدرداء و ابی امامة و واثلة بن الاسقع و انس بن مالک رضی اللَّه عنهم قالوا: خرج الینا رسول اللَّه (ص) و نحن نتماری فی شیء من الدین، فغضب غضبا شدیدا لم یغضب مثله ثمّ انتهرنا فقال: «یا امّة محمد لا تهیجوا علی انفسکم وهج النار» ثمّ قال: «بهذا امرتم أ و لیس عن هذا نهیتم أ و لیس انما هلک من کان قبلکم بهذا ذروا المراء لقلّة خیره ذروا المراء فان نفعه قلیل و یهیج العداوة بین الاخوان ذروا المراء فان المراء لا یؤمن فتنته ذروا المراء فان المراء یورث الشک و یحبط العمل ذروا المراء فان المؤمن لا یماری ذروا المراء فان المماری لا اشفع له یوم القیمة ذروا المراء فانا زعیم ثلاثة ابیات فی الجنّة وسطها و ریاضها و اعلاها لمن ترک المراء و هو صادق ذروا المراء فان اول ما نهانی ربی عز و جل عنه بعد عبادة الاوثان و شرب الخمر المراء ذروا المراء فان الشیطان قد أیس ان یعبد و لکنّه قد رضی منکم بالتّحریش و هو المراء فی الدین».
اگر کسی گوید این مرا و مجادلت در قرآن که رسول خدا علیه السلام بدین مبالغت از ان نهی میکند کدام است؟ جواب آنست که رب العزة قرآن را که فرستاد بهفت لغت فرستاد از لغات عرب چنانک مصطفی علیه الصلاة و السلام گفت: «نزل القرآن علی سبعة احرف»
ای علی سبع لغات و رسول خدا صلوات اللَّه علیه هر قبیلهای را تلقین میداد بر لغت ایشان چنانک احتمال میکرد، و کان ذلک تخفیفا من اللَّه عز و جل بامّة محمد (ص).
پس ایشان که قرآن شنیده بودند بر لغت خویش چون چیزی از قرآن نه بر لغت خویش از دیگری میشنیدند جدال میدرگرفتند و بر یکدیگر میپیچیدند و قراءت یکدیگر را میانکار کردند میگفتند که رسول خدا بما نه چنین آموخت و نه چنانست که تو میخوانی باین نسق، خلاف و جدال در میان ایشان میافتاد تا رسول خدا (ص) ایشان را از ان خلاف باز زد و گفت هر کسی چنانک از ما شنیدید بر ان لغت که شما را آموختند میخوانید و یکدیگر را خلاف مکنید که این خلاف کفر است فذلک قوله (ص): «المراء فی القرآن کفر»
روایت کنند از عمر خطاب گفت: مردی صحابی در نماز سورة الفرقان برخواند نه بر ان نسق که من میخواندم و رسول مرا تلقین کرده بود، دست وی گرفتم و او را بحضرت نبوّت بردم گفتم: یا رسول اللَّه این مرد سورة الفرقان میخواند بر خلاف آن که مرا تلقین کردهای، رسول خدا آن مرد را گفت: بر خوان، آن مرد بر خواند همچنانک در نماز خواند، رسول گفت: «هکذا انزلت ان هذا القرآن نزل علی سبعة احرف فاقرؤا ما تیسّر منه».
و عبد اللَّه مسعود یکی را دید سورتی میخواند بر خلاف آن که عبد اللَّه میخواند، گفت او را پیش رسول خدا بردم گفتم: یا رسول اللَّه اختلفنا فی قراءتنا فتغیّر وجه رسول اللَّه (ص) رسول خدا متغیّر گشت و اثر خشم بر روی مبارک وی پیدا شد گفت: «انما هلک من کان قبلکم بالاختلاف فلیقرأ کلّ رجل منکم ما اقرئ».
قوله: فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ التقلّب الجیئة و الذهاب یعنی کثرتهم و تمکّنهم فی الارض و هم قریش یرید رحلة الشتاء و الصیف، یقول تعالی: فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ بالتجارات و تصرّفهم فیها کیف شاءوا و سلامتهم فیها مع کفرهم فان عاقبة امرهم الهلاک و العذاب، نظیره قوله تعالی: لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ.
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ و هم الذین تحزّبوا علی الانبیاء بالتکذیب و هم عاد و ثمود و قوم لوط. وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ قال ابن عباس: لیقتلوه و یهلکوه. و قیل: لیأسروه و العرب تسمّی الاسیر اخیذا و اخذ الناس لا یستعمل الا فی مکروه. وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ ای لیبطلوا به «الحق» الذی جاء به الرسل و مجادلتهم مثل قولهم: ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ و نحو ذلک. یقال: دحضت حجّته، ای بطلت. و قیل: «لیدحضوا» لیزلقوا «به الحق». و فی الخبر «الصراط دحض مزلّة».
«فاخذتهم» ای اهلکتهم بالعقوبة. فَکَیْفَ کانَ عِقابِ هذا سؤال عن صدق العذاب و عن صفة العذاب. قال قتادة: شدید و اللَّه.
وَ کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ ای کما حقّت و وجبت کلمة العذاب علی الامم المکذّبة فی الدنیا فعذّبوا کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا من قومک أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ یعنی بانهم اصحاب النار.
ثم اخبر بفضل المؤمنین فقال: الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ و هم اربعة املاک: ملک فی صورة رجل یسترزق لبنی آدم، و ملک فی صورة ثور یسترزق للبهائم، و ملک فی صورة اسد یسترزق للسباع، و ملک فی صورة نسر یسترزق للطّیر و العرش علیهم و هو یاقوتة حمراء و الملک الذی فی صورة رجل هو اسرافیل و انشد رسول اللَّه (ص) قول امیة:
رجل و ثور تحت رجل یمینه
و النسر للأخری و لیس مرصد
فقال: «صدق». و امّا حملة العرش یوم القیمة فهم ثمانیة املاک فی صورة الاوعال فالعرش علی قرونهم. وَ مَنْ حَوْلَهُ هم الحافون الصّافون یسمّون الکرّوبیّین و هم سادة الملائکة. قال ابن عباس: حملة العرش ما بین کعب احدهم الی اخمص قدمه مسیرة خمس مائة عام و یروی «ان اقدامهم فی تخوم الارضین و الارضون و السماوات الی حجرهم و هم یقولون: سبحان ذی العزّ و الجبروت سبحان ذی الملک و الملکوت سبحان الحی الّذی لا یموت سبّوح قدوس رب الملائکة و الرّوح».
و عن جابر قال قال رسول اللَّه (ص): «اذن ربی ان احدّث عن ملک من حملة عرشه ما بین شحمة اذنه الی عاتقه مسیرة سبع مائة عام»
و قیل: هم خشوع لا یرفعون طرفهم و هم اشدّ خوفا من اهل السّماء السابعة و اهل السماء السابعة اشدّ خوفا من اهل السماء التی تلیها و الّتی تلیها اشدّ خوفا من الّتی تلیها. و عن جعفر بن محمد (ص) عن ابیه عن جدّه انه قال: «ان بین القائمة من قوائم العرش و القائمة الثانیة خفقان الطیر المسرع ثلثین الف عام و العرش یکسی کلّ یوم سبعین الف لون من النور لا یستطیع ان ینظر الیه خلق من خلق اللَّه و الاشیاء کلّها فی العرش کحلقة فی فلاة».
و قال وهب بن منبه انّ حول العرش سبعین الف صفّ من الملائکة صفّ خلف صفّ یطوفون بالعرش یقبل هؤلاء و یدبر هؤلاء فاذا استقبل بعضهم بعضا هلّل هؤلاء و کبّر هؤلاء و من ورائهم سبعون الف صفّ قیام ایدیهم الی اعناقهم قد وضعوها علی عواتقهم فاذا سمعوا تکبیر اولئک و تهلیلهم رفعوا اصواتهم فقالوا سبحانک و بحمدک ما اعظمک و اجلک انت اللَّه لا اله غیرک انت الاکبر الخلق کلّهم لک راجون و من وراء هؤلاء مائة الف صفّ من الملائکة قد وضعوا الیمنی علی الیسری لیس منهم احد الّا و هو یسبّح بتحمید لا یسبّحه الآخر ما بین جناحی احدهم مسیرة ثلاثمائة عام و ما بین شحمة اذنه الی عاتقه مسیرة اربع مائة عام و احتجب اللَّه من الملائکة الّذین حول العرش بسبعین حجابا من نار و سبعین حجابا من ظلمة و سبعین حجابا من نور و سبعین حجابا من درّ ابیض و سبعین حجابا من یاقوت احمر و سبعین حجابا من زبرجد أخضر و سبعین حجابا من ثلج و سبعین حجابا من ماء و سبعین حجابا من ما لا یعلمه الّا اللَّه عز و جل، قال و لکلّ واحد من حملة العرش و من حوله اربعة اوجه وجه ثور و وجه اسد و وجه نسر و وجه انسان و لکلّ واحد منهم اربعة اجنحة امّا جناحان فعلی وجهه مخافة ان ینظر الی العرش فیصعق و امّا جناحان فیهفو بهما لیس لهم کلام الّا التسبیح و التحمید و التکبیر و التمجید و عن ابن عباس رضی اللَّه عنه قال: لمّا خلق اللَّه سبحانه حملة العرش قال لهم: احملوا عرشی، فلم یطیقوا فخلق مع کلّ ملک منهم من اعوانهم مثل جنود من فی السماوات من الملائکة و من فی الارض من الخلق فقال: احملوا عرشی، فلم یطیقوا فخلق مع کلّ واحد منهم مثل جنود سبع سماوات و سبع ارضین و ما فی الارض من عدد الحصی و الثّری فقال: احملوا عرشی، فلم یطیقوا فقال: قولوا لا حول و لا قوّة الّا باللّه فلمّا قالوها استقلّوا عرش ربنا فنفذت اقدامهم فی الارض السابعة علی متن الثری و استقرّت و روی فکتب فی قدم ملک منهم اسما من أسمائه فاستقرّت اقدامهم. و فی بعض الرّوایات لا تتفکّروا فی عظمة ربکم و لکن تفکّروا فیما خلق فان خلقا من الملائکة یقال له اسرافیل زاویة من زوایا العرش علی کاهله و قدماه فی الارض السفلی و قد مرق رأسه من سبع سماوات و انه لیتضاءل من عظمة اللَّه حتی یصیر کالوصع. قوله: یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ای یسبّحونه بان یحمدوه، ای یعظّمونه بالحمد له و هو الاعتراف بالنعمة ان کلها منه، وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ای یهلّلونه. و قیل: یجدّدون الایمان به و قیل: یصدّقون بانه واحد لا شریک له. قال شهر بن حوشب: حملة العرش ثمانیة فاربعة منهم یقولون: سبحانک اللهم بحمدک لک الحمد علی حلمک بعد علمک و اربعة یقولون: سبحانک اللّهم و بحمدک لک الحمد علی عفوک بعد قدرتک.
وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا یسئلون ربهم مغفرة ذنوب المؤمنین کانهم یرون ذنوب بنی آدم. «ربنا» ای یقولون: رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً ای نالت رحمتک فی الدّنیا کلّ شیء و احاط علمک بکلّ شیء.
فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا من الشرک وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ ای دینک الاسلام، وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ قال مطرف: انصح عباد اللَّه للمؤمنین الملائکة و اغش الخلق الشیاطین.
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ روی ان عمر بن الخطاب قال لکعب الاحبار: ما جنّات عدن؟ قال: قصور من ذهب فی الجنّة یدخلونها النبیّون و ائمة العدل و عن ابن عباس قال: جنة عدن هی قصبة الجنّة و هی مشرفة علی الجنان کلّها و هی دار الرّحمن تبارک و تعالی و باب جنة عدن مصراعان من زمرّد و زبرجد من نور کما بین المشرق و المغرب «و من صلح» ای و من آمن کقوله: یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ. مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ قال سعید بن جبیر: یدخل المؤمن الجنّة فیقول این ابی این امّی این ولدی این زوجتی؟ فیقال: انهم لم یعملوا مثل عملک، فیقول: انی کنت اعمل لی و لهم، فیقال: ادخلوهم الجنّة.
و عن انس بن مالک قال قال رسول اللَّه (ص): «اذا کان یوم القیمة نودی فی اطفال المسلمین ان اخرجوا من قبورکم فیخرجون من قبورهم و ینادی فیهم ان امضوا الی الجنّة زمرا فیقولون یا ربنا و والدینا معنا فینادی فیهم الثانیة ان امضوا الی الجنّة زمرا فیقولون یا ربنا و والدینا معنا فیبسم الرّب تعالی فی الرّابعة فیقول و والدیکم معکم فیثب کلّ طفل الی ابویه فیأخذون بایدیهم فیدخلونهم الجنّة فهم اعرف بآبائهم و امّهاتهم یومئذ من اولادکم الذین فی بیوتکم.
إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ لا یمتنع علیک مراد «الحکیم» لا تسهو فی حکمک.
وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ ای العقوبات، وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ یعنی و من تقه السّیّئات، ای العقوبات. و قیل: جزاء السّیّئات. یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ ای فقد رحمته یوم القیمة وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنادَوْنَ لمّا عاین الکفار النّار و دخلوها مقتوا انفسهم، ای لاموها و غضبوا علیها لاعمالهم فی الدنیا حتی اکلوا اناملهم فناداهم خزنة النار: لَمَقْتُ اللَّهِ ای غضب اللَّه و سخطه علیکم أَکْبَرُ مِنْ مَقْتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِیمانِ فی الدنیا «فتکفرون» و قیل: معناه لمقت اللَّه ایاکم فی الدنیا إذ تدعون الی الایمان فتکفرون اکبر من مقتکم انفسکم الیوم عند حلول العذاب بکم.
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ قال ابن عباس و قتادة و الضحاک: کانوا امواتا فی اصلاب آبائهم فاحیاهم اللَّه فی الدنیا فی ارحام الامهات ثمّ اماتهم الموتة الّتی لا بدّ منها ثمّ احیاهم للبعث یوم القیمة فهما موتتان و حیاتان و هذا کقوله تعالی: کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ. و قال السدی: امیتوا فی الدنیا ثم احیوا فی قبورهم للسؤال ثمّ امیتوا فی قبورهم ثمّ احیوا فی الآخرة.
«فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا» ای اقررنا بکفرنا و ظهر لنا ان البعث حق، فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ یعنی فهل الی خروج من النّار الی الدّنیا سبیل فتصلح اعمالنا و نعمل بطاعتک، نظیره قوله: هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ. کافران روز رستاخیز بگناهان و کفر خویش مقر شوند و ببد سزای خود اقرار دهند آن گه که رستاخیز بپای شود و عذاب معاینت بینند گویند هیچ روی آن هست که ما را وادنیا فرستند تا فرمان بردار شویم و عمل شایسته کنیم؟ ایشان را جواب دهند که: لا سبیل الی ذلک و هذا العذاب و الخلود فی النّار بسبب بِأَنَّهُ إِذا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ ای اذا قیل لا اله الّا اللَّه انکرتم جواب آرزوی ایشان این بود که بازگشت با دنیا نیست و این عقوبت که بشما میرسد و عذاب که میبینید بآنست که در دنیا چون شما را با کلمه توحید میخواندند میکافر شدید و توحید میانکار کردید و میگفتید: أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً، و چون با کفر میخواندند صدّق میزدید و آن را حق میشناختید و بر پی آن میرفتید. آن گه گفت: فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ این هم چنان است که گفت: إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبادِ، اکنون حکم آنست که اللَّه کرد و کار آنست که اللَّه گزارد که شما جاوید در آتش خواهید بود و سزای شما اینست. جایی دیگر فرمود: فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِیرِ بگناهان و کفر خود معترف شدند و ایشان را جواب دهند که دوری بادا دوزخیان را.
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمْ آیاتِهِ ای منزل هذا الکتاب هو الذی یریکم آیاته الدّالّة علی وحدانیّته و هی السماوات و الارض و الشمس و القمر و النجوم و السحاب و اللیل و النهار و الاشجار و الثمار و الریاح و الفلک الّتی تجری فی البحر بما ینفع الناس، وَ یُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً ای مطرا یکون به الرزق، هذا کقوله: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ ای داعیا تدرک باجابتک رحمتی، و کقوله: أَعْصِرُ خَمْراً ای عنبا تحصل منه الخمر، وَ ما یَتَذَکَّرُ ای لا یتّعظ بالقرآن و ما یتفکّر فی هذه الاشیاء فیوحد اللَّه، إِلَّا مَنْ یُنِیبُ یعنی الّا من یرجع الیه بالطاعة.
ثمّ امر عباده بالطاعة و الاخلاص فقال: فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ای مخلصین له الطّاعة و العبادة، وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ عبادتکم ایّاه و اخلاصکم.
برگردان به زبان ساده
این سوره را سورة المؤمن خوانند از بهر آنکه درین سوره ذکر مؤمن آل فرعون است، چهار هزار و نهصد و شصت حرف است و هزار و صد و نود و نه کلمت و هشتاد و پنج آیت. و بقول ابن عباس جمله سوره به مکه فروآمد. مجاهد و قتاده گفتند: سوره مکی است مگر دو آیت که به مدینه فرو آمد: إِنَّ الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ.
هوش مصنوعی: این سوره به نام مؤمنان خوانده میشود زیرا در آن به ایمان مؤمن آل فرعون اشاره شده است. این سوره دارای چهار هزار و نهصد و شصت حرف، هزار و صد و نود و نه کلمه و هشتاد و پنج آیه است. طبق گفته ابن عباس، این سوره به طور کلی در مکه نازل شده است، اما مجاهد و قتاده میگویند که مکی است به جز دو آیه که در مدینه نازل شده است: إِنَّ الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ.
الی آخر الآیتین. حسن گفت: سوره مکی است مگر یک آیت: «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ قال لان الصّلوات فرضت بالمدینة. و از منسوخات درین سوره سه آیت یکی: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ این قدر از آیت منسوخ است بآیت سیف، و کذلک قوله: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنا یُرْجَعُونَ، اول و آخر این آیت منسوخ است بآیت سیف سوم: فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ نسخ معنی الحکم فی الدنیا بآیة السیف. و فی الخبر عن النبی (ص) قال: «ان لکلّ شیء ثمرة و ان ثمرة القرآن ذوات حامیم هی روضات حسنات مخصبات متجاورات فمن احبّ ان یرتع فی ریاض الجنة فلیقرأ الحوامیم».
هوش مصنوعی: حسن گفت که این سوره، مکی است به جز یک آیه که در آن آمده: «و با ستایش پروردگارت در صبح و شام تسبیح بگویید». وی توضیح داد که نمازها در مدینه فرض شده است. همچنین، در این سوره سه آیه منسوخ وجود دارد. یکی از آنها عبارت است از: «پس صبر کن، که وعده خدا حق است» که منسوخ شده است به آیهای که به آن آیه سیف معروف است. همچنین جمله دیگری از این سوره که میگوید: «پس صبر کن، که وعده خدا حق است، و شاید برخی از آنچه به آنها وعده دادهایم را به تو نشان دهیم یا تو را به سوی خودمان ببریم» نیز به همین آیه سیف منسوخ میشود. در نهایت، آیهای دیگر که میگوید: «حکم از آن خداوند بزرگ و علی است» معنا و حکم دنیویاش با آیه سیف نسخ میشود. در خبری از نبی اکرم (ص) آمده که «هر چیزی ثمری دارد و ثمرة قرآن، حامیمها هستند که بهشتهای خوشبو و پرثمر در کنار یکدیگر هستند. کسی که دوست دارد در باغهای بهشت گام بزند، باید حامیمها را بخواند».
و قال (ص): «الحوامیم دیباج القرآن».
هوش مصنوعی: و حضرت رسول فرمودند: «حوامیم زیور قرآن است».
و قال ابن عباس: لکل شیء لباب و لباب القرآن الحوامیم و قال ابن مسعود: اذا وقعت فی آل حم یعنی فی جماعة الحوامیم وقعت فی روضات دمثات اتانق فیها. فامّا ما یختصّ بهذه السورة من الفضیلة ما روی ابی بن کعب قال قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ حم المؤمن لم یبق روح نبی و لا صدّیق و لا شهید و لا مؤمن الا صلّوا علیه و استغفروا له».
هوش مصنوعی: ابن عباس میگوید: هر چیزی دارای لباب یا محتوا و جوهر خود است و جوهر قرآن حسین و حامیمها هستند. همچنین ابن مسعود میگوید: وقتی به آیات حامیم میرسیم، مانند وارد شدن به باغهای زیبا و دلپذیر است. درباره فضیلت این سوره، ابی بن کعب نقل میکند که پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس سوره حم مؤمن را بخواند، هیچ روح نبی، صدیق، شهید و مؤمنی نیست، مگر اینکه بر او دعا کرده و طلب بخشش کنند.»
قوله: حم قال رسول اللَّه (ص): «حم اسم من أسماء للَّه عز و جل و هی مفاتیح خزائن ربک».
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «حم» از نامهای خداوند بزرگ است و این نام، کلیدهای گنجینههای پروردگار توست.
و قیل: هو اسم اللَّه الاعظم. و قیل: هو اسم القرآن. و قیل: اسم السورة.
هوش مصنوعی: برخی گفتهاند که این اسم، نام بزرگ خداوند است. دیگران میگویند که این نام، نام قرآن است. همچنین برخی بر این عقیدهاند که این نام مربوط به سورهای خاص است.
و قیل: هو قسم اقسم اللَّه عز و جل بحلمه و ملکه. و قال ابن عباس: الر و حم و نون حروف الرّحمن مقطّعة. و قال الضحاک و الکسائی معناه: ما هو کائن، ای قضی ما هو کائن قرأ حمزة و الکسائی و ابو بکر «حم» بکسر الحاء و الباقون بفتحها.
هوش مصنوعی: و گفته شده است که آن قسمتی است که خداوند به حلم و ملک خود سوگند یاد کرده است. و ابن عباس گفته: «الر» و «حم» و «نون» حروفی هستند که در نام الرحمن به صورت جداگانه آمدهاند. همچنین، الضحاک و الکسائی بیان کردهاند که معنای آن این است که: «چیزی که خواهد بود» یا به عبارت دیگر، قضا و قدر چیزی که قرار است اتفاق بیفتد. حمزه و الکسائی و ابو بکر «حم» را با کسر حاء خواندهاند و بقیه با فتح آن.
تَنْزِیلُ الْکِتابِ ای هذا تنزیل الکتاب «من اللَّه». و قیل: «تنزیل الکتاب» رفع بالابتداء و خبره «من اللَّه» ای القرآن انزله اللَّه لم یختلقه محمد کما قال الکافرون.
هوش مصنوعی: این متن به توضیح نزول کتاب (قرآن) از سوی خداوند میپردازد. اشاره میکند که این کتاب به طور مستقیم از جانب خدا نازل شده و تأکید میکند که محمد آن را اختراع نکرده است، خلاف ادعای برخی از ناصحین.
و «العزیز» الّذی لا یغالب و لا یمتنع علیه شیء، «العلیم» الواسع المعلوم.
هوش مصنوعی: «العزیز» به معنای کسی است که هیچکس نمیتواند بر او تسلط پیدا کند و هیچ چیز نمیتواند او را از هدفش بازدارد. و «العلیم» به معنای دانایی است که دانش و آگاهی او بسیار گسترده و فراوان است.
غافِرِ الذَّنْبِ یستره و لا یفضح صاحبه یوم القیمة، وَ قابِلِ التَّوْبِ التوب و التوبة مصدران.
هوش مصنوعی: خداوند برای گناهکاران پوششی فراهم میآورد و در روز قیامت آنان را رسوا نمیکند. همچنین او توبه را میپذیرد. توبه به معنای بازگشت به سوی خدا است و خود واژه "توبه" دو منبع اصلی دارد.
و قیل: التوب جمع التوبة علی انها اسم مثل دوم و دومة و عوم و عومة. و المعنی: ما ذنب تاب منه العبد الا قبل توبته. و قیل: «غافر الذنب» الصغیر «و قابل التوب» من الذنب الکبیر. و قیل: «غافر الذنب» باسقاط العقاب «و قابل التوب» بایجاب الثواب. شَدِیدِ الْعِقابِ ای اذا عاقب فعقابه شدید. ذِی الطَّوْلِ ای ذی النعم و القدرة و الغنی و السعة و الفضل. و اصل الطول الغنی و السعة، تقول: هذا امر ما له طائل، ای لا یغنی شیئا فیوبه له، و قوله عز و جل: وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا ای سعة و غنی. و قیل: اصل الطول الانعام الّذی تطول مدّته علی صاحبه. قال ابن عباس: غافِرِ الذَّنْبِ لمن قال لا اله الا اللَّه وَ قابِلِ التَّوْبِ ممّن قال لا اله الا اللَّه شَدِیدِ الْعِقابِ لمن لا یقول لا اله الا اللَّه ذِی الطَّوْلِ ذی الغنی عمّن یقول لا اله الا اللَّه.
هوش مصنوعی: در این متن بیان شده است که "توبه" به معنای بازگشت از گناه و به معنای جمع آن "توب" است. همچنین ذکر شده که هیچ گناهی نیست که بنده از آن توبه کند مگر اینکه آن گناه قبل از توبهاش وجود داشته است. برخی گفتهاند که "غافر الذنب" به معنای آمرزش گناه کوچک و "قابل التوبه" به معنای پذیرش توبه از گناه بزرگ است. همچنین توضیح داده شده که "شديد العقاب" به معنای شدت مجازات و "ذوالطول" به معنای داشتن نعمت، قدرت، ثروت و فضل است. در اینجا، مفهوم "طول" به معنای غنی و وسعت است. در نهایت، ابن عباس تاکید کرده که غافر الذنب برای کسی است که به الله ایمان دارد و قابل توبه برای کسی است که شهادت میدهد و آنکه بر این عقیده نیست، عذابش شدید خواهد بود.
ثمّ وحّد نفسه فقال: لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ المرجع فی الآخرة. عمر خطاب دوستی داشت با وی برادری گفته در دین مردی عاقل پارسا متعبّد، وقتی بشام بود آن دوست و کسی از نزدیک وی آمده بود. عمر حال آن دوست از وی پرسید گفت: چه میکند آن برادر ما و حال وی چیست؟ این مرد گفت: او برادر ابلیس است نه برادر تو، یعنی که فترتی در راه وی آمده و سر در نهاده درین زمر و خمر و انواع فساد. عمر گفت: چون باز گردی مرا خبر کن تا بوی نامهای نویسم، پس این نامه نوشت: بسم اللَّه الرحمن الرحیم من عبد اللَّه عمر الی فلان بن فلان سلام علیک انی احمد الیک اللَّه الذی لا اله الا هو غافر الذنب قابل التوب شدید العقاب ذی الطول لا اله الا هو الیه المصیر. چون آن نامه بوی رسید گفت: صدق اللَّه و نصح عمر کلام خدا راست است و نصیحت عمر نیکو، بسیار بگریست و توبه کرد و حال وی نیکو شد، بعد از ان عمر میگفت: هکذا افعلوا باخیکم اذا زاغ سدّدوه و لا تکونوا علیه عونا للشیطان برادری را که فترت افتد و از راه صواب بگردد بنصیحت یاری دهید و شفقت باز مگیرید و یار شیطان بر وی مباشید راه سداد و صواب او را بنمائید و با وی همان کنید که من کردم.
هوش مصنوعی: عمر بن خطاب دوستی داشت که در دیانت فردی عاقل و پارسا بود. زمانی که او به شام رفته بود، فردی از نزدیکان این دوست به عمر خبر داد که حال این برادرش خوب نیست. عمر پرسید او چه میکند و حالش چطور است؟ آن مرد پاسخ داد که او به نوعی برادر ابلیس شده و در فساد و گناه فرو رفته است. عمر گفت که وقتی آن فرد به خانه برگردد، باید او را از حال دوستش مطلع کند تا نامهای برایش بنویسد.
عمر نامهای نوشت و در آن به عظمت خدا اشاره کرد و از او خواست که توبه کند. وقتی این نامه به دوستش رسید، او به صداقت خدا و نصیحت عمر پی برد و بسیار گریست، سپس توبه کرد و حالش خوب شد. از آن پس، عمر به دیگران میگفت که اگر برادری از راه راست منحرف شد، باید او را با نصیحت و محبت راهنمایی کنند و هرگز نباید در این مسیر به شیطان کمک کنند.
ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا این آیت در شأن حارث بن قیس السهمی فرو آمد از جمله مستهزیان بود و سخت خصومت بباطل در انکار و تکذیب قرآن.
هوش مصنوعی: تنها کسانی که کافر هستند در آیات خداوند جدل و بحث میکنند. این آیه در مورد حارث بن قیس السهمی نازل شده است. او از جمله افرادی بود که به آیات الهی طعنه میزد و با شدت باطل را انکار میکرد و قرآن را تکذیب میکرد.
ابو العالیه گفت: دو آیت است در قرآن که در ان تهدید عظیم است مجادلان را در آیات قرآن، یکی اینست. ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا، دیگر آیت: وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ. و رسول خدا گفت صلوات اللَّه علیه: «المراء فی القرآن کفر».
هوش مصنوعی: ابو العالیه اشاره میکند که در قرآن دو آیه وجود دارد که هشدارهای جدیای برای مجادلهکنندگان در مورد آیات الهی به شمار میروند. یکی از این آیات بیان میکند که تنها کسانی که کافرند در آیات خداوند جدل میکنند و آیه دیگری تصریح دارد که کسانی که در مورد کتاب اختلاف دارند، در واقع در حال سرگردانی و دوری از حق هستند. همچنین، رسول خدا (ص) فرمودهاند که مجادله در قرآن نشانهای از کفر است.
و عن ابی الدرداء و ابی امامة و واثلة بن الاسقع و انس بن مالک رضی اللَّه عنهم قالوا: خرج الینا رسول اللَّه (ص) و نحن نتماری فی شیء من الدین، فغضب غضبا شدیدا لم یغضب مثله ثمّ انتهرنا فقال: «یا امّة محمد لا تهیجوا علی انفسکم وهج النار» ثمّ قال: «بهذا امرتم أ و لیس عن هذا نهیتم أ و لیس انما هلک من کان قبلکم بهذا ذروا المراء لقلّة خیره ذروا المراء فان نفعه قلیل و یهیج العداوة بین الاخوان ذروا المراء فان المراء لا یؤمن فتنته ذروا المراء فان المراء یورث الشک و یحبط العمل ذروا المراء فان المؤمن لا یماری ذروا المراء فان المماری لا اشفع له یوم القیمة ذروا المراء فانا زعیم ثلاثة ابیات فی الجنّة وسطها و ریاضها و اعلاها لمن ترک المراء و هو صادق ذروا المراء فان اول ما نهانی ربی عز و جل عنه بعد عبادة الاوثان و شرب الخمر المراء ذروا المراء فان الشیطان قد أیس ان یعبد و لکنّه قد رضی منکم بالتّحریش و هو المراء فی الدین».
هوش مصنوعی: رو از ابی الدرداء، ابی امامة، واثله بن الاسقع و انس بن مالک روایت شده است که گفتند: زمانی که رسولالله (ص) نزد ما آمد و ما در مورد مسألهای از دین بحث میکردیم، به شدت خشمگین شد و هیچگاه به این اندازه غمگین نشده بودند. سپس به ما تذکر داد و فرمود: «ای امت محمد، خود را به بحث و جدل برای آتش جهنم نیفکنید.» سپس ادامه داد: «آیا شما برای چنین مسائلی مأمور شدهاید، یا نهی نشدهاید؟ آیا مشابه این به خاطر جدالها، پیشینیان شما نابود نشدند؟ جدال را رها کنید، زیرا خیر و سود آن بسیار کم است و موجب دشمنی بین برادران میشود. جدال را کنار بگذارید، چرا که جدال به فتنه میانجامد و باعث میشود که عمل فرد باطل شود. مؤمن هرگز در جدال نمیافتد و جدالکننده در روز قیامت شفاعتی برای او نخواهد بود. من از کسانی هستم که برای کسی که جدال را رها کند، سه خانه در بهشت وسط باغها و بالاترین درجات آن میسازم، مشروط بر اینکه او در جدال راستگو باشد. جدال را رها کنید، چرا که نخستین چیزی که خداوند پس از عبادت بتها و نوشیدن شراب از من نهی کرد، همین جدال بود. شیطان از پرستش ناامید شده، اما از شما در جدال و تفرقهافکنی راضی است و این همان جدالی است که در دین رخ میدهد.»
اگر کسی گوید این مرا و مجادلت در قرآن که رسول خدا علیه السلام بدین مبالغت از ان نهی میکند کدام است؟ جواب آنست که رب العزة قرآن را که فرستاد بهفت لغت فرستاد از لغات عرب چنانک مصطفی علیه الصلاة و السلام گفت: «نزل القرآن علی سبعة احرف»
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید مجادله درباره قرآن که پیامبر اسلام (ص) به شدت از آن نهی کرده است، چیست؟ پاسخ این است که خداوند قرآن را به هفت نوع لهجه عربی نازل کرده است، چنانکه پیامبر (ص) فرمودهاند: "قرآن بر هفت حرف نازل شده است."
ای علی سبع لغات و رسول خدا صلوات اللَّه علیه هر قبیلهای را تلقین میداد بر لغت ایشان چنانک احتمال میکرد، و کان ذلک تخفیفا من اللَّه عز و جل بامّة محمد (ص).
هوش مصنوعی: حضرت علی (ع) هفت زبان را میشناخت و پیامبر خدا (ص) به هر قبیلهای زبان خودشان را آموزش میداد به گونهای که احتمال میدادند، و این اقدام، تخفیفی از سوی خداوند متعال برای امتی به نام محمد (ص) بود.
پس ایشان که قرآن شنیده بودند بر لغت خویش چون چیزی از قرآن نه بر لغت خویش از دیگری میشنیدند جدال میدرگرفتند و بر یکدیگر میپیچیدند و قراءت یکدیگر را میانکار کردند میگفتند که رسول خدا بما نه چنین آموخت و نه چنانست که تو میخوانی باین نسق، خلاف و جدال در میان ایشان میافتاد تا رسول خدا (ص) ایشان را از ان خلاف باز زد و گفت هر کسی چنانک از ما شنیدید بر ان لغت که شما را آموختند میخوانید و یکدیگر را خلاف مکنید که این خلاف کفر است فذلک قوله (ص): «المراء فی القرآن کفر»
هوش مصنوعی: افرادی که قرآن را شنیده بودند، وقتی که آن را به زبان خودشان میخواندند، اگر چیزی از قرآن را به زبان دیگری میشنیدند، با همدیگر بحث و جدل میکردند. آنها تفسیر یکدیگر را انکار میکردند و میگفتند پیامبر خدا نه چنین چیزی به ما آموخته و نه به این شکل که تو میخوانی. این موضوع منجر به بحث و اختلاف نظر بین آنها میشد تا اینکه پیامبر (ص) آنها را از این جدال بازداشت و فرمود هر کس باید به همان شکلی که از ما شنیده است، بخواند و نباید در مورد یکدیگر اختلاف داشت، زیرا این نوع اختلاف کفر به حساب میآید.
روایت کنند از عمر خطاب گفت: مردی صحابی در نماز سورة الفرقان برخواند نه بر ان نسق که من میخواندم و رسول مرا تلقین کرده بود، دست وی گرفتم و او را بحضرت نبوّت بردم گفتم: یا رسول اللَّه این مرد سورة الفرقان میخواند بر خلاف آن که مرا تلقین کردهای، رسول خدا آن مرد را گفت: بر خوان، آن مرد بر خواند همچنانک در نماز خواند، رسول گفت: «هکذا انزلت ان هذا القرآن نزل علی سبعة احرف فاقرؤا ما تیسّر منه».
هوش مصنوعی: عمربن خطاب روایت میکند که مردی از صحابه در نماز سوره فرقان را به گونهای خواند که با نحوهای که خود او یاد گرفته بود، تفاوت داشت. او دست آن مرد را گرفت و به حضور پیامبر برد و گفت: یا رسولالله، این مرد سوره فرقان را بر خلاف آنچه به من آموختهاید میخواند. پیامبر به آن مرد گفت: بخوان. آن مرد همانطور که در نماز خوانده بود، ادامه داد. پیامبر فرمود: «اینگونه نازل شده است و این قرآن بر هفت حرف نازل شده، پس آنچه برایتان آسان است بخوانید».
و عبد اللَّه مسعود یکی را دید سورتی میخواند بر خلاف آن که عبد اللَّه میخواند، گفت او را پیش رسول خدا بردم گفتم: یا رسول اللَّه اختلفنا فی قراءتنا فتغیّر وجه رسول اللَّه (ص) رسول خدا متغیّر گشت و اثر خشم بر روی مبارک وی پیدا شد گفت: «انما هلک من کان قبلکم بالاختلاف فلیقرأ کلّ رجل منکم ما اقرئ».
هوش مصنوعی: عبدالله مسعود شخصی را دید که به شیوهای متفاوت از او قرآن میخواند. او آن شخص را به حضور پیامبر اکرم (ص) برد و گفت: یا رسول الله، ما در قرائت خود اختلاف داریم. پیامبر (ص) با شنیدن این موضوع تغییر حالت داد و نشانههای ناراحتی بر چهرهاش نمایان شد و فرمود: «هلاک کسانی که قبل از شما بودند به خاطر اختلافاتشان بود. پس هر کدام از شما باید به همان شکلی که خواندنش را یاد گرفته، بخواند.»
قوله: فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ التقلّب الجیئة و الذهاب یعنی کثرتهم و تمکّنهم فی الارض و هم قریش یرید رحلة الشتاء و الصیف، یقول تعالی: فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ بالتجارات و تصرّفهم فیها کیف شاءوا و سلامتهم فیها مع کفرهم فان عاقبة امرهم الهلاک و العذاب، نظیره قوله تعالی: لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ.
هوش مصنوعی: نباید تو را فریب دهد رفت و آمد و جابهجایی آنان در سرزمینها. این رفت و آمد به معنای قدرت و تسلط آنها بر زمین است، به ویژه قریش که در فصلهای مختلفYear جهت تجارت سفر میکنند. خداوند میفرماید: نباید فریب این جابهجاییهای آنان را بخوری، چون با وجود تجارت و موفقیتشان در آن دنیا، سرنوشت نهایی آنها هلاکت و عذاب است. مشابه این موضوع در آیهای دیگر نیز آمده است که به انسان هشدار میدهد از تغییرات و جابهجاییهای کافران در دنیا فریب نخورد.
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ و هم الذین تحزّبوا علی الانبیاء بالتکذیب و هم عاد و ثمود و قوم لوط. وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ قال ابن عباس: لیقتلوه و یهلکوه. و قیل: لیأسروه و العرب تسمّی الاسیر اخیذا و اخذ الناس لا یستعمل الا فی مکروه. وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ ای لیبطلوا به «الحق» الذی جاء به الرسل و مجادلتهم مثل قولهم: ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ و نحو ذلک. یقال: دحضت حجّته، ای بطلت. و قیل: «لیدحضوا» لیزلقوا «به الحق». و فی الخبر «الصراط دحض مزلّة».
هوش مصنوعی: قومی که قبل از آنها بودند، کافر شدند و از جمله، قوم نوح و گروههای دیگر بعد از آنها، و کسانی که به پیامبران، کفر ورزیدند، از جمله قوم عاد و ثمود و قوم لوط بودند. هر امتی به سمت پیامبر خود آمد تا او را بگیرند و برخی میگویند که منظورشان کشتن او بوده است و برخی دیگر میگویند که میخواستند او را اسیر کنند، زیرا در فرهنگ عربی به اسیر «أخیذا» میگویند و گرفتن مردم به طور کلی به معنای انجام عمل ناپسند است. آنها با باطل بحث کردند تا حق را از بین ببرند، شبیه این که میگفتند: «شما فقط بشرانی مانند ما هستید، چرا فرشتگان بر ما نازل نمیشوند؟» و از این قبیل سخنان. به عبارت دیگر، باطل کردن ادعای آنها به معنای ناپسند نشان دادن دلیلهایشان است و همچنین در روایت آمده که «صراط» راهی است که موجب لغزش میشود.
«فاخذتهم» ای اهلکتهم بالعقوبة. فَکَیْفَ کانَ عِقابِ هذا سؤال عن صدق العذاب و عن صفة العذاب. قال قتادة: شدید و اللَّه.
هوش مصنوعی: "فاخذتهم" به معنای این است که آنها را با عذاب گرفتار کردم. پس چطور عذاب آنها بود؟ این سوالی است درباره شدت و خصوصیات عذاب. قتاده میگوید: عذاب شدید و سخت بود، به خدا قسم.
وَ کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ ای کما حقّت و وجبت کلمة العذاب علی الامم المکذّبة فی الدنیا فعذّبوا کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا من قومک أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ یعنی بانهم اصحاب النار.
هوش مصنوعی: همچنین وعده پروردگارت به تحقق پیوست، همانطور که وعده عذاب بر اقوام کافر در دنیا محقق شد و آنها مجازات شدند. به همین ترتیب، وعده پروردگارت بر کسانی از قوم تو که کافر شدهاند، تحقق مییابد، به این معنا که آنها اهل آتش هستند.
ثم اخبر بفضل المؤمنین فقال: الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ و هم اربعة املاک: ملک فی صورة رجل یسترزق لبنی آدم، و ملک فی صورة ثور یسترزق للبهائم، و ملک فی صورة اسد یسترزق للسباع، و ملک فی صورة نسر یسترزق للطّیر و العرش علیهم و هو یاقوتة حمراء و الملک الذی فی صورة رجل هو اسرافیل و انشد رسول اللَّه (ص) قول امیة:
هوش مصنوعی: سپس به فضیلت مؤمنان اشاره کرد و فرمود: کسانی که عرش را تحمل میکنند چهار فرشته هستند: فرشتهای به صورت انسان که برای فرزندان آدم روزی میطلبد، فرشتهای به صورت گاو که برای دامها روزی میطلبد، فرشتهای به صورت شیر که برای درندهها روزی میطلبد و فرشتهای به صورت عقاب که برای پرندگان روزی میطلبد. عرش بر دوش آنهاست و آن عرش، یاقوتی سرخ است. فرشتهای که به صورت انسان است، اسرافیل نام دارد و پیامبر (ص) گفت که ابیات امیه را میخواند.
رجل و ثور تحت رجل یمینه
و النسر للأخری و لیس مرصد
هوش مصنوعی: مردی به پاهایش، در زیر پای راستش یک گاو و در پای چپش یک عقاب قرار دارد و اینجا هیچ کمینگاهی وجود ندارد.
فقال: «صدق». و امّا حملة العرش یوم القیمة فهم ثمانیة املاک فی صورة الاوعال فالعرش علی قرونهم. وَ مَنْ حَوْلَهُ هم الحافون الصّافون یسمّون الکرّوبیّین و هم سادة الملائکة. قال ابن عباس: حملة العرش ما بین کعب احدهم الی اخمص قدمه مسیرة خمس مائة عام و یروی «ان اقدامهم فی تخوم الارضین و الارضون و السماوات الی حجرهم و هم یقولون: سبحان ذی العزّ و الجبروت سبحان ذی الملک و الملکوت سبحان الحی الّذی لا یموت سبّوح قدوس رب الملائکة و الرّوح».
هوش مصنوعی: در روز قیامت، کسانی که عرش را حمل میکنند، هشت ملک هستند که به شکل قوچها ظاهر میشوند و عرش بر روی شاخهای آنها قرار دارد. دور عرش، ملائکهای به نام کرّوبیها قرار دارند که بزرگترین و مهمترین ملائکه هستند. ابن عباس میگوید فاصلهٔ بین مچ پای یکی از حملهکنندگان عرش تا پاشنهٔ پاهایش معادل مسافت پانصد سال است. همچنین روایت شده که پای آنها در اعماق زمینها و آسمانها قرار دارد و آنها در حالی که میگویند: «پاک است ذات عزت و جبروت، پاک است ذات ملک و ملکوت، پاک است زندهای که نمیمیرد، قدوس و پاک است پروردگار ملائکه و روح»، به عبادت و تسبیح پروردگار مشغولاند.
و عن جابر قال قال رسول اللَّه (ص): «اذن ربی ان احدّث عن ملک من حملة عرشه ما بین شحمة اذنه الی عاتقه مسیرة سبع مائة عام»
هوش مصنوعی: جابر نقل میکند که پیامبر (ص) فرمود: «اجازه خداوند به من داده است که درباره یکی از فرشتگان حامل عرش صحبت کنم. فاصله بین لبه گوش او تا شانهاش، معادل هفتصد سال مسیر است.»
و قیل: هم خشوع لا یرفعون طرفهم و هم اشدّ خوفا من اهل السّماء السابعة و اهل السماء السابعة اشدّ خوفا من اهل السماء التی تلیها و الّتی تلیها اشدّ خوفا من الّتی تلیها. و عن جعفر بن محمد (ص) عن ابیه عن جدّه انه قال: «ان بین القائمة من قوائم العرش و القائمة الثانیة خفقان الطیر المسرع ثلثین الف عام و العرش یکسی کلّ یوم سبعین الف لون من النور لا یستطیع ان ینظر الیه خلق من خلق اللَّه و الاشیاء کلّها فی العرش کحلقة فی فلاة».
هوش مصنوعی: گفته شده است که فرشتگان در آسمانها به شدت در حالت خشوع هستند و سرهای خود را بالا نمیآورند و از اهل آسمان هفتم بیشتر میترسند. همچنین اهل آسمان هفتم از اهل آسمان ششم و آنها از اهل آسمان پنجم و به همین ترتیب، هر کدام از یکدیگر بیشتر میترسند. یکی از نقلها نیز بیان میکند که فاصله بین دو پایه عرش به اندازه پرواز سریع پرندهای سی هزار سال طول میکشد و عرش هر روز هفتاد هزار رنگ از نور را به خود میگیرد که هیچکس از مخلوقات خدا نمیتواند به آن نگاه کند. همچنین هر چیزی در مقایسه با عرش مانند یک حلقه در بیابان است.
و قال وهب بن منبه انّ حول العرش سبعین الف صفّ من الملائکة صفّ خلف صفّ یطوفون بالعرش یقبل هؤلاء و یدبر هؤلاء فاذا استقبل بعضهم بعضا هلّل هؤلاء و کبّر هؤلاء و من ورائهم سبعون الف صفّ قیام ایدیهم الی اعناقهم قد وضعوها علی عواتقهم فاذا سمعوا تکبیر اولئک و تهلیلهم رفعوا اصواتهم فقالوا سبحانک و بحمدک ما اعظمک و اجلک انت اللَّه لا اله غیرک انت الاکبر الخلق کلّهم لک راجون و من وراء هؤلاء مائة الف صفّ من الملائکة قد وضعوا الیمنی علی الیسری لیس منهم احد الّا و هو یسبّح بتحمید لا یسبّحه الآخر ما بین جناحی احدهم مسیرة ثلاثمائة عام و ما بین شحمة اذنه الی عاتقه مسیرة اربع مائة عام و احتجب اللَّه من الملائکة الّذین حول العرش بسبعین حجابا من نار و سبعین حجابا من ظلمة و سبعین حجابا من نور و سبعین حجابا من درّ ابیض و سبعین حجابا من یاقوت احمر و سبعین حجابا من زبرجد أخضر و سبعین حجابا من ثلج و سبعین حجابا من ماء و سبعین حجابا من ما لا یعلمه الّا اللَّه عز و جل، قال و لکلّ واحد من حملة العرش و من حوله اربعة اوجه وجه ثور و وجه اسد و وجه نسر و وجه انسان و لکلّ واحد منهم اربعة اجنحة امّا جناحان فعلی وجهه مخافة ان ینظر الی العرش فیصعق و امّا جناحان فیهفو بهما لیس لهم کلام الّا التسبیح و التحمید و التکبیر و التمجید و عن ابن عباس رضی اللَّه عنه قال: لمّا خلق اللَّه سبحانه حملة العرش قال لهم: احملوا عرشی، فلم یطیقوا فخلق مع کلّ ملک منهم من اعوانهم مثل جنود من فی السماوات من الملائکة و من فی الارض من الخلق فقال: احملوا عرشی، فلم یطیقوا فخلق مع کلّ واحد منهم مثل جنود سبع سماوات و سبع ارضین و ما فی الارض من عدد الحصی و الثّری فقال: احملوا عرشی، فلم یطیقوا فقال: قولوا لا حول و لا قوّة الّا باللّه فلمّا قالوها استقلّوا عرش ربنا فنفذت اقدامهم فی الارض السابعة علی متن الثری و استقرّت و روی فکتب فی قدم ملک منهم اسما من أسمائه فاستقرّت اقدامهم. و فی بعض الرّوایات لا تتفکّروا فی عظمة ربکم و لکن تفکّروا فیما خلق فان خلقا من الملائکة یقال له اسرافیل زاویة من زوایا العرش علی کاهله و قدماه فی الارض السفلی و قد مرق رأسه من سبع سماوات و انه لیتضاءل من عظمة اللَّه حتی یصیر کالوصع. قوله: یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ای یسبّحونه بان یحمدوه، ای یعظّمونه بالحمد له و هو الاعتراف بالنعمة ان کلها منه، وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ای یهلّلونه. و قیل: یجدّدون الایمان به و قیل: یصدّقون بانه واحد لا شریک له. قال شهر بن حوشب: حملة العرش ثمانیة فاربعة منهم یقولون: سبحانک اللهم بحمدک لک الحمد علی حلمک بعد علمک و اربعة یقولون: سبحانک اللّهم و بحمدک لک الحمد علی عفوک بعد قدرتک.
هوش مصنوعی: وهب بن منبه بیان میکند که پیرامون عرش الهی هفتاد هزار صف از فرشتگان قرار دارند که هر صف در دنباله صف دیگر در حال طواف حول عرش هستند. این فرشتگان وقتی به هم میرسند، یکدیگر را ستایش و بزرگ میدارند. در پس این فرشتگان، هفتاد هزار صف دیگر وجود دارند که دستهای خود را به گردنهایشان گذاشتهاند و در حال شنیدن ستایش و بزرگداشت فرشتگان جلوتر از خود هستند و با صدای بلند میگویند: "سبحانک و بحمدک، ما اعظمک و اجلک، تویی خدا، هیچ معبودی جز تو نیست، بزرگترین خلق تویی و همهی مخلوقات به تو امید دارند." همچنین، در پشت اینها صد هزار صف دیگر از فرشتگان قرار دارند که دست راست را بر روی دست چپ گذاشتهاند و هر کدام بهطور مستقل مشغول تسبیح و ستایش خداوند هستند. فاصلهی بین دو بال هر یک از این فرشتگان معادل سیصد سال و فاصلهی بین لبهی گوش تا شانهی آنها معادل چهارصد سال است. خداوند از فرشتگان دور عرش با هفتاد حجاب آتشین، هفتاد حجاب تاریکی، هفتاد حجاب نور، هفتاد حجاب مروارید سفید، هفتاد حجاب یاقوت سرخ، هفتاد حجاب زبرجد سبز، هفتاد حجاب یخ، هفتاد حجاب آب، و هفتاد حجاب از چیزهایی که فقط خداوند از آنها آگاه است، پوشیده شده است.
هر یک از حملهکنندگان عرش و فرشتگان اطراف آن چهار چهره دارند: چهرهای مثل گاو، چهرهای مثل شیر، چهرهای مثل عقاب، و چهرهای مثل انسان که برای هر کدام چهار بال وجود دارد. دو بال به سمت صورتشان است تا از نگریستن به عرش جلوگیری کنند و دو بال دیگر را برای پرواز دارند و زبانشان تنها به تسبیح و ستایش خداوند مشغول است. ابن عباس میگوید زمانی که خداوند حملهکنندگان عرش را خلق کرد، به آنها دستور داد که عرشش را حمل کنند، اما آنها نتوانستند. بنابراین، خداوند برای هر یک از آنها مانند سپاهیان آسمان و زمین، یارانی آفرید و دوباره به آنها دستور داد. اما باز هم نتوانستند. در نهایت، خداوند فرمود که بگویند: "لا حول و لا قوّة الّا باللّه" و هنگامی که گفتند، توانستند عرش ربّ خود را حمل کنند و پاهایشان بر زمین هفتم استوار شد.
برخی روایات میگویند که انسانها نباید به عظمت خداوند فکر کنند، بلکه باید در خلقت او تفکر کنند. از جمله فرشتگانی که در این زمینه ذکر شدهاند، فرشتهای به نام اسرافیل است که یکی از زوایای عرش را حمل میکند و پاهایش در زمین پایین است و سرش از هفت آسمان عبور کرده است. به طوری که در برابر عظمت خدا به اندازه یک پوپک کوچک میشود.
تسبیح فرشتگان به معنای ستایش و بزرگداشت خداوند است و نشاندهندهی اعتراف به تمام نعمتهایی است که از جانب او به انسانها داده شده است. این فرشتگان همچنین با ایمان به خداوند، وحدت او را تصدیق میکنند. بنابر برخی برداشتها، حملهکنندگان عرش هشت نفر هستند که چهار نفر از آنها میگویند: "سبحانک اللهم بحمدک، تویی خدای بزرگ، که حمد تو بر حلمت بعد از علم توست." و چهار نفر دیگر میگویند: "سبحانک اللهم و بحمدک، تویی خدای بزرگ که حمد تو بر عفویت بعد از قدرت توست."
وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا یسئلون ربهم مغفرة ذنوب المؤمنین کانهم یرون ذنوب بنی آدم. «ربنا» ای یقولون: رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً ای نالت رحمتک فی الدّنیا کلّ شیء و احاط علمک بکلّ شیء.
هوش مصنوعی: آنها برای مؤمنان استغفار میکنند و از خداوندشان میخواهند که گناهان مؤمنان را ببخشد، گویی که گناهان انسانها را میبینند. میگویند: «پروردگارا! رحمت و علم تو شامل همه چیز است.» یعنی رحمتی که تو در دنیا به هر چیزی دادهای، و علم تو بر همه چیز احاطه دارد.
فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا من الشرک وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ ای دینک الاسلام، وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ قال مطرف: انصح عباد اللَّه للمؤمنین الملائکة و اغش الخلق الشیاطین.
هوش مصنوعی: پس بر افرادی که از شرک توبه کردهاند و مسیر تو، یعنی دین اسلام را دنبال کردهاند، ببخشا و آنها را از عذاب جهنم حفظ کن. مطرف گفته است: به بندگان خدا نسبت به مؤمنین نصیحت کن و نسبت به مخلوقات، شیطانها را فریب بده.
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ روی ان عمر بن الخطاب قال لکعب الاحبار: ما جنّات عدن؟ قال: قصور من ذهب فی الجنّة یدخلونها النبیّون و ائمة العدل و عن ابن عباس قال: جنة عدن هی قصبة الجنّة و هی مشرفة علی الجنان کلّها و هی دار الرّحمن تبارک و تعالی و باب جنة عدن مصراعان من زمرّد و زبرجد من نور کما بین المشرق و المغرب «و من صلح» ای و من آمن کقوله: یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ. مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ قال سعید بن جبیر: یدخل المؤمن الجنّة فیقول این ابی این امّی این ولدی این زوجتی؟ فیقال: انهم لم یعملوا مثل عملک، فیقول: انی کنت اعمل لی و لهم، فیقال: ادخلوهم الجنّة.
هوش مصنوعی: پروردگارا، آنها را در باغهای جاویدانی که به ایشان وعده دادهای، وارد کن. عمربن خطاب از کعب الاحبار پرسید: باغهای عدن چه هستند؟ او در پاسخ گفت: قصرهایی از طلا در بهشت که پیامبران و امامان عادل به آنجا وارد میشوند. ابن عباس نیز گفت: بهشت عدن مرکز بهشت و برتر از سایر بهشتهاست و خانه رحمان خدای بزرگ است. درهای بهشت عدن دو لنگه از زمرد و زبرجد با نور به اندازه فاصله بین مشرق و مغرب است. همچنین، کسانی که صالح هستند، به این بهشت راه مییابند. سعید بن جبیر میگوید: مؤمن به بهشت وارد میشود و میگوید: پدرم کجاست؟ مادرم و فرزندم و همسرم کجا هستند؟ به او پاسخ داده میشود که آنها مانند تو عمل نکردهاند. او میگوید: من برای خود و آنها عمل میکردم. در پاسخ به او گفته میشود: آنها را نیز به بهشت وارد کنید.
و عن انس بن مالک قال قال رسول اللَّه (ص): «اذا کان یوم القیمة نودی فی اطفال المسلمین ان اخرجوا من قبورکم فیخرجون من قبورهم و ینادی فیهم ان امضوا الی الجنّة زمرا فیقولون یا ربنا و والدینا معنا فینادی فیهم الثانیة ان امضوا الی الجنّة زمرا فیقولون یا ربنا و والدینا معنا فیبسم الرّب تعالی فی الرّابعة فیقول و والدیکم معکم فیثب کلّ طفل الی ابویه فیأخذون بایدیهم فیدخلونهم الجنّة فهم اعرف بآبائهم و امّهاتهم یومئذ من اولادکم الذین فی بیوتکم.
هوش مصنوعی: هنگامی که روز قیامت فرا برسد، ندا داده میشود به کودکان مسلمان که از قبور خود بیرون بیایند و آنها از قبورشان خارج میشوند. سپس ندا میشود که به سمت بهشت بروید. آنها پاسخ میدهند: "پروردگارا، والدین ما نیز با ما باشند." دوباره ندا میشود که به سمت بهشت بروید و باز هم آنها همین خواسته را تکرار میکنند. در نهایت، خداوند از آنان میخندد و میفرماید: "والدین شما نیز با شما هستند." بنابراین، هر کودک به سمت والدینش میرود و آنها را با دست میگیرد و همه با هم به بهشت وارد میشوند. در آن روز، کودکان بهتر از شما والدینشان را میشناسند.
إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ لا یمتنع علیک مراد «الحکیم» لا تسهو فی حکمک.
هوش مصنوعی: تو ای عزیز، هیچ چیز نمیتواند اراده حکیمانه تو را متوقف کند؛ بنابراین در حکمت خود دچار غفلت مشو.
وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ ای العقوبات، وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ یعنی و من تقه السّیّئات، ای العقوبات. و قیل: جزاء السّیّئات. یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ ای فقد رحمته یوم القیمة وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.
هوش مصنوعی: و از بدیها و عواقب آنها محفوظش بدار، و کسی که از بدیها محفوظ باشد، در حقیقت از مجازاتها در امان است. در آن روز، اگر او را مورد رحمت قرار دهی، در واقع او را در روز قیامت رحمت کردهای و این همان پیروزی بزرگ است.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنادَوْنَ لمّا عاین الکفار النّار و دخلوها مقتوا انفسهم، ای لاموها و غضبوا علیها لاعمالهم فی الدنیا حتی اکلوا اناملهم فناداهم خزنة النار: لَمَقْتُ اللَّهِ ای غضب اللَّه و سخطه علیکم أَکْبَرُ مِنْ مَقْتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِیمانِ فی الدنیا «فتکفرون» و قیل: معناه لمقت اللَّه ایاکم فی الدنیا إذ تدعون الی الایمان فتکفرون اکبر من مقتکم انفسکم الیوم عند حلول العذاب بکم.
هوش مصنوعی: کسانی که کافر شدهاند، زمانی که آتش جهنم را ببینند و به درون آن بروند، از خودشان بیزار خواهند شد و به خاطر کارهایشان در دنیا به شدت عصبانی خواهند بود تا جایی که انگشتان خود را خواهند خورد. در آن هنگام، نگهبانان آتش به آنها خواهند گفت: خشم خدا بر شما شدیدتر از بیزاری خودتان از خویشتن است. زمانی که در دنیا به ایمان دعوت میشدید و شما کافر میشدید، خشم خدا بر شما بزرگتر از بیزاری شما از خودتان در این لحظه است، زمانی که عذاب بر شما نازل میشود.
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ قال ابن عباس و قتادة و الضحاک: کانوا امواتا فی اصلاب آبائهم فاحیاهم اللَّه فی الدنیا فی ارحام الامهات ثمّ اماتهم الموتة الّتی لا بدّ منها ثمّ احیاهم للبعث یوم القیمة فهما موتتان و حیاتان و هذا کقوله تعالی: کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ. و قال السدی: امیتوا فی الدنیا ثم احیوا فی قبورهم للسؤال ثمّ امیتوا فی قبورهم ثمّ احیوا فی الآخرة.
هوش مصنوعی: ایشان گفتند: "پروردگارا! تو ما را دو بار مرده کردهای و دو بار زنده نمودهای." ابن عباس و قتاده و ضحاک میگویند: آنها ابتدا مرده بودند در صلبهای پدرانشان، پس خداوند آنها را در دنیا در رحم مادران زنده کرد. سپس در مرگ حتمی، دوباره مردند و در روز قیامت زنده میشوند. بنابراین، دو مردن و دو زندگی دارند. این معنا با آیهای تطابق دارد که میفرماید: "چگونه به خداوند کفر میورزید در حالی که مرده بودید و او شما را زنده کرد؟ سپس شما را میمیرد و دوباره زنده میکند." سدی میگوید: آنها در دنیا مردند، سپس در قبرهایشان برای سوال زنده شدند، دوباره در قبرها مردند و سپس در آخرت زنده میشوند.
«فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا» ای اقررنا بکفرنا و ظهر لنا ان البعث حق، فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ یعنی فهل الی خروج من النّار الی الدّنیا سبیل فتصلح اعمالنا و نعمل بطاعتک، نظیره قوله: هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ. کافران روز رستاخیز بگناهان و کفر خویش مقر شوند و ببد سزای خود اقرار دهند آن گه که رستاخیز بپای شود و عذاب معاینت بینند گویند هیچ روی آن هست که ما را وادنیا فرستند تا فرمان بردار شویم و عمل شایسته کنیم؟ ایشان را جواب دهند که: لا سبیل الی ذلک و هذا العذاب و الخلود فی النّار بسبب بِأَنَّهُ إِذا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ ای اذا قیل لا اله الّا اللَّه انکرتم جواب آرزوی ایشان این بود که بازگشت با دنیا نیست و این عقوبت که بشما میرسد و عذاب که میبینید بآنست که در دنیا چون شما را با کلمه توحید میخواندند میکافر شدید و توحید میانکار کردید و میگفتید: أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً، و چون با کفر میخواندند صدّق میزدید و آن را حق میشناختید و بر پی آن میرفتید. آن گه گفت: فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ این هم چنان است که گفت: إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبادِ، اکنون حکم آنست که اللَّه کرد و کار آنست که اللَّه گزارد که شما جاوید در آتش خواهید بود و سزای شما اینست. جایی دیگر فرمود: فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِیرِ بگناهان و کفر خود معترف شدند و ایشان را جواب دهند که دوری بادا دوزخیان را.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، کافران به گناهان و کفر خود اعتراف میکنند و وقتی عذاب را مشاهده میکنند، احساس میکنند که آیا ممکن است دوباره به دنیا بازگردند تا کارهای نیک انجام دهند و اطاعت کنند. اما به آنها جواب داده میشود که چنین فرصتی وجود ندارد و عذاب جاودانهای که شما تجربه میکنید، نتیجه انکار شما از دعوت به توحید در دنیا بوده است. در حالی که وقتی از شما خواسته شد به یکتایی خداوند ایمان بیاورید، انکار کردید و به کفر خود ادامه دادید. حکم نهایی هم از آن خداوند متعال است و اکنون شما در آتش جاودانه خواهید ماند. همچنین در جایی دیگر تأکید میشود که آنها به گناهان خود اعتراف کرده و از دوزخیان دور شوند.
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمْ آیاتِهِ ای منزل هذا الکتاب هو الذی یریکم آیاته الدّالّة علی وحدانیّته و هی السماوات و الارض و الشمس و القمر و النجوم و السحاب و اللیل و النهار و الاشجار و الثمار و الریاح و الفلک الّتی تجری فی البحر بما ینفع الناس، وَ یُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً ای مطرا یکون به الرزق، هذا کقوله: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ ای داعیا تدرک باجابتک رحمتی، و کقوله: أَعْصِرُ خَمْراً ای عنبا تحصل منه الخمر، وَ ما یَتَذَکَّرُ ای لا یتّعظ بالقرآن و ما یتفکّر فی هذه الاشیاء فیوحد اللَّه، إِلَّا مَنْ یُنِیبُ یعنی الّا من یرجع الیه بالطاعة.
هوش مصنوعی: او کسی است که نشانههای خود را به شما نشان میدهد، مانند آسمانها و زمین، خورشید و ماه، ستارهها و ابرها، شب و روز، درختان و میوهها، بادها و کشتیهایی که در دریا حرکت میکنند و به مردم فایده میرسانند. او از آسمان برای شما روزی نازل میکند، مانند بارانی که موجب تأمین رزق میشود. این همان چیزی است که خداوند به عنوان رحمت برای جهانیان فرستاده است. همچنین اشاره شده که اگر کسی به این نشانهها توجه نکند و از قرآن عبرت نگیرد، تنها کسانی هستند که با طاعت به سوی او باز میگردند.
ثمّ امر عباده بالطاعة و الاخلاص فقال: فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ای مخلصین له الطّاعة و العبادة، وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ عبادتکم ایّاه و اخلاصکم.
هوش مصنوعی: سپس خداوند بندگانش را به اطاعت و اخلاص فرمان داد و فرمود: "خداوند را با اخلاص در دین بخوانید"، یعنی با اخلاص در اطاعت و عبادت. هرچند که کافران از عبادت شما و اخلاصتان نسبت به خداوند ناخشنود باشند.