بدان که این سوره هشتاد و هشت آیت است و هفتصد و سی و دو کلمه و سه هزار و شصت و هفت حرف، جمله به مکه فرو آمد از آسمان و مکّی شمرند، و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست مگر دو آیت: یکی إِنْ یُوحی إِلَیَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ معنی نذرات درین آیت منسوخ است بآیت سیف، دیگر آیت وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ منسوخ است بآیت سیف. سعید مسیب گفت: بلغنی انه ما من عبد یقرأ ص کلّ لیلة الّا اهتزّ له العرش.
قوله تعالی: «ص» مفسران را درین حرف قولهاست مختلف ابن عباس گفت و ضحاک: «ص» ای صدق اللَّه و صدق محمد. باین قول «وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ» قسم است و جواب قسم فرا پیش داشته میگوید: باین قرآن بزرگوار با شرف با بیان که اللَّه راست گفت و محمد راست گفت. و گفتهاند: در آسمان بحری است که عرش اللَّه بران بحر است و «ص» نام آن بحر است. و قیل: هو اسم من أسماء اللَّه. و قیل: هو اسم للقرآن. و قیل: هو اسم للسّورة. و در شواذّ خواندهاند: «صاد» بفتح دال، یعنی اقرأ صاد و بکسر دال خواندهاند فیکون مشتقّا من المصاداة و هی الملاینة و المساهلة، باین قول معنی آنست که: ای محمد رفق بکار دار و سهل فراگیر، همانست که جای دیگر فرمود: «خُذِ الْعَفْوَ». و قیل: هی المعارضة، ای عارض القرآن بعملک و کلّ شأنک.
«وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ» ای ذی الشرف و الصّیت، کقوله: «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ». و شرفه انه لیس بمخلوق و قال ابن عباس و مقاتل: «ذِی الذِّکْرِ» ای ذی البیان. و قیل: «ذِی الذِّکْرِ» ای فیه ذکر الاولین و نبأ الآخرین. و در جواب قسم علمای تفسیر مختلفاند، قومی گفتند: جواب قسم «کَمْ أَهْلَکْنا» است، و تقدیره: لکم اهلکنا، فخذف اللام لتطاول الکلام، کقوله فی سورة الشمس: «قَدْ أَفْلَحَ» تقدیره لقد افلح، لکن لمّا حیل بین القسم و المقسم علیه حذف اللام فکذلک هاهنا. و گفتهاند: جواب قسم در آخر سوره است: إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ و قیل: ان هذا لرزقنا.
و قیل: جوابه: «إِنْ کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ» کقوله: تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا و کقوله فی: وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ و إِنْ کُلُّ نَفْسٍ. و قال النحاس: جواب القسم محذوف. و قیل: «بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا» حلّ محلّ الجواب، تقدیره: و القرآن ذی الذکر ما آمن بک قومک و ما الامر کما یقول هؤلاء الکفّار.
«بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ» رب العزة سوگند یاد میکند بصاد و بقرآن که این قوم تو نگرویدند بتو و نه چنانست که ایشان گفتند که تو دروغ زنی و سخن دروغ آوردی، بلکه ایشان در ستیزاند و در عداوت ظاهر و از راه صواب برگشته و از حقّ روی گردانیده. «فِی عِزَّةٍ» ای فی انفة من الانقیاد للحقّ و فی تکبّر عن قبول الحقّ، «وَ شِقاقٍ» ای خلاف و عداوة، و منه قیل للعصیان: شقّ العصا.
قوله: کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ ای من قبل قریش، «مِنْ قَرْنٍ» یعنی من الامم الخالیة، و القرن اسم لاهل کلّ عصر. و قیل: هو اسم للزّمان، و تقدیره: من اهل قرن و هو ثلاثون سنة، و قیل: ستّون. و قیل: ثمانون. و قیل: مائة. و قیل: مائة و عشرون
«فَنادَوْا» ای استغاثوا و رفعوا اصواتهم بالویل عند نزول العذاب و حلول النقمة «وَ لاتَ» بمعنی لیس بلغة اهل الیمن. قال الشاعر:
طلبوا صلحنا ولات اوان
فاجبنا ان لیس حین بقاء
و نصب «حِینَ» لانّ معنی لات لیس فنصب بلات کما ینصب بلیس، ای لیس الحین حین مناص. و یجوز «وَ لاتَ حِینَ» برفع النّون علی انه اسم لیس و خبره محذوف ای لیس حین مناص لهم. و الکسر شاذ شبیه بالخطاء عند البصریّین و لم یروه سیبویه و الخلیل و الّذی علیه العمل النصب و الرّفع. و قال الاخفش: انّ «لاتَ حِینَ مَناصٍ» نصبها بلا، کما تقول: لا رجل فی الدّار، و دخلت التّاء للتّأنیث. و قیل: هی «لا» زیدت فیها التّاء کقولهم: ربّ و ربّت، و ثمّ و ثمّت. و قیل: التّاء یلحق بحین کقول الشاعر:
العاطفون تحین ما من عاطف
و المطعمون زمان ما من مطعم
و «المناص» مصدر ناص، ینوص، نوصا و مناصا، و هو الفرار و الهرب، ابن عباس گفت: کافران در حرب بوقت عزیمت با یکدیگر میگفتند: مناصا، ای اهربوا و خذوا حذرکم. روز بدر بوقت نزول عذاب همچنین گفتند: مناصا بگریزید و حذر کنید.
ربّ العالمین بجواب ایشان فرمود: لاتَ حِینَ مَناصٍ نه جای این سخن است و نه وقت گریز.
«وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ» ای من ان جاءهم، «مُنْذِرٌ مِنْهُمْ» ای رسول من انفسهم و نسبهم، یعنی محمدا علیه الصلاة و السلام، استبعدوا ان یکون النبی من البشر.
«وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ» یسحر اعیننا فی اظهار المعجزات، «کَذَّابٌ» یکذب علی اللَّه انه رسوله.
«أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً» معنی «جعل» هاهنا سمّی و حکم. «إِنَّ هذا لَشَیْءٌ عُجابٌ» ای عجیب فی النهایة و کیف یسع الخلق کلّهم اله واحد! العجیب و العجاب واحد، یقال: رجل کریم و کرام، و طویل و طوال، و عریض و عراض، و جمیل و جمال، و قریب و قراب، و کبیر و کبار، و قد یشدّد للمبالغة فیقال: جمّال و حسّان و کبّار، و منه قوله: وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبَّاراً.
سبب نزول این آیت آن بود که چون عمر خطاب باسلام درآمد مسلمانان شاد شدند و کافران بغایت اندوهگن و غمگین گشتند و کار بریشان سخت شد و دشوار، تا ولید مغیره که مهتر و پیر ایشان بود فرا صنادید و اشراف قریش گفت، و کانوا خمسة عشر رجلا: بر بو طالب روید و او را گوئید: انت شیخنا و کبیرنا و قد علمت ما فعل هؤلاء السفهاء بنا فرّقوا جمعنا و سفّهوا احلامنا و انا جئناک لتقضی بیننا و بین ابن اخیک، پانزده مرد از ان صنادید و اشراف قریش برخاستند و بر بو طالب شدند و بو طالب بیمار بود، او را عیادت کردند آن گه گفتند: میبینی که این نادانان و ناکسان بما چه کردند و ما بچه روز رسیدیم؟ جمع ما پراکنده کردند و پیران ما را حرمت برداشتند و خدایان ما را خوار کردند، اکنون ما بر تو آمدیم که سرور و مهتر ما تویی و تیمار بر ما تویی تا این برادرزاده خود را بخوانی و میان ما و وی براستی حکم کنی، او ما را با خدایان ما فروگذارد تا ما وی را بخدای وی فروگذاریم، نه او ما را رنجاند و نه ما او را رنجانیم، بو طالب کس فرستاد و رسول را (ص) بخواند، رسول خدا آمد و بر بالین وی بنشست، و بو طالب سخنان ایشان با وی بگفت. رسول اللَّه جواب داد که: انما ادعوهم الی کلمة واحدة یملکون بها العرب و تدین لهم بها العجم من ایشان را که میخوانم بر یک کلمه میخوانم تا بدان بر عرب و عجم دست یابند و خلق ایشان را زیر دست شوند. بو جهل گفت: ما هی لک فهی لک و عشر امثالها آن چه کلمت است و چه درخواست بگو تا مرادت بدهیم این و ده چندین. رسول خدای فرمود: «تشهدون ان لا اله الّا اللَّه».
آن بدبختان بیگانگان چون کلمت شهادت شنیدند نفور گشتند و بخشم و غیظ برخاستند و رفتند و میگفتند: «أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً» میبینی که چه میگوید، خدایان را با یکی آورد، یک خدای کار همه عالم و همه خلق چون راست دارد، فانزل اللَّه هذه الآیات.
آن گه ولید مغیره با قوم میگوید: «امْشُوا» و اترکوا محمدا «وَ اصْبِرُوا عَلی آلِهَتِکُمْ» ای علی عبادتها «إِنَّ هذا» یعنی التوحید «لَشَیْءٌ یُرادُ» ای هذا امر یریده محمد گفتند این توحید چیزی است و کاری که محمد خود میخواهد و میباید که او را پیش شود تا ما را زیر دست خود کند. و قیل: «إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرادُ» ای هذا الاستعلاء و الترفع و الریاسة شیء یریده کل احد و کل ذی همّة. و قیل: «إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرادُ» بنا و مکر یمکر علینا.
«ما سَمِعْنا بِهذا» ای بهذا الّذی یقوله محمد من التوحید «فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ» یعنی النصرانیة التی هی آخر الملک فانّهم لا یوحّدون بل یقولون ثالث ثلاثة. و قیل: «فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ» ای فی زمان قریش و دینهم الّذی هم علیه. «إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ» کذب و افتعال اختلقه محمد من تلقاء نفسه. «أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ» یعنی: و انزل علیه القرآن و اعطی النبوة من بیننا و لیس هو باکبرنا و لا اشرفنا، یقوله اهل مکة حسدا فاجابهم اللَّه تعالی: بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی وحیی و وحدانیّتی، ای انهم لا یکذّبونک و لکن جحدوا آیاتی: بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذابِ ای لم یذوقوه بعد و سیذوقون.
قال قتادة: هو یوم بدر اخبرهم اللَّه به قبل ان یکون. و قیل: لم یذوقوا عذابی و لو ذاقوه لمّا قالوا هذا القول.
«أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ» الرحمة فی هذه الآیة که فی قوله: أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ معنا هما الرسالة، یقول تعالی: أ عندهم مفاتیح النبوّة فیعطونها من یشاء. و قیل: «خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ» ای علم ربک فهم یعلمون علی من ینزل وحی ربک «الْعَزِیزِ» فی ملکه «الْوَهَّابِ» لمن یشاء ما یشاء.
«أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما» فیفعلون ما یشاءون من الا عطاء و المنع، ای لیس لهم ذلک و کیف یتجاسرون علی عداوتی ولی ملک السماوات و الارض و ما بینهما، ثم قال: «فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبابِ» یعنی ان یملکوا السماء فلیصعدوا الیها و لیأتوا منها بالوحی الی من یختارون. و هذا امر توبیخ و تعجیز. و اسباب السمّوات ابوابها.
قال زهیر بن ابی سلمی:
و من هاب اسباب المنایا ینلنه
و لو رام اسباب السماء بسلّم
«جُنْدٌ ما هُنالِکَ» ای هؤلاء الذین یقولون هذا القول: «جُنْدٌ ما هُنالِکَ» و «ما» صلة مهزوم، ای مقهور مغلوب «مِنَ الْأَحْزابِ» ای من جملة الاحزاب الذین یتحزّبون علیک یوم بدر و یهزمون الحزب الجند المتحزبون علی من عداهم. تقول حزّبت علیک الاحزاب، ای هیجت علیک الاعداء. و قیل: «مِنَ الْأَحْزابِ» ای هم من القرون الماضیة الّذین تحزّبوا و تجمعوا علی الانبیاء بالتکذیب فقهروا و اهلکوا. و قیل: «الاحزاب» هاهنا ابلیس و اتباعه. نزول این آیه به مکه بود و وقوع این حالت روز بدر بود و «هُنالِکَ» اشارت است بروز بدر و بمصارع قوم، خلاصه معنی آنست که کفّار مکه حزبیاند از احزاب ابلیس و اتباع وی سپاهی از سپاههای پیشین دشمنان پیغامبران که بر پیغامبران جمع آمدند و ایشان را دروغ زن گرفتند تا همه مقهور و مغلوب گشتند و هلاک شدند، اینان هم چنان بر دشمنی تو جمع آیند روز بدر و باز شکسته شوند مغلوب و مقهور، همانست که جای دیگر فرمود «سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ».
ثم قال تعالی معزّیا لنبیّه (ص): کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ ای قبل اهل مکه «قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ» یعنی فرعون موسی «ذُو الْأَوْتادِ» ای ذو الملک الشدید الثابت و القوّة و البطش، من قول العرب: هم فی عزّ ثابت الاوتاد، ای دائم شدید. و قیل ذو الجنود و الجموع الکثیرة، یعنی انهم کانوا یقوّون امره و یشدّدون ملکه کما یقوّی الوتد الشیء. و قیل: ارادوا اوتاد الخیام و کانت فیها کثیرة. قال ابن عباس و محمد بن کعب: «ذُو الْأَوْتادِ» ای ذو الأبنیة المحکمة و ذلک انه بنی ابنیة طویلة محکمة صارت کالاوتاد تطول بقائها و ثباتها. و قال الکلبی و مقاتل: «الاوتاد» جمع الوتد، و کانت له اوتاد یعذب الناس علیها فکان اذا غضب علی احد مدّة مستلقیا بین اربعة اوتاد یعذّب الناس علیها شدّ کلّ ید و کلّ رجل منه الی ساریة و کان کذلک فی الهواء بین السماء و الارض حتی یموت. و قال مجاهد و مقاتل بن حیان: کان یمدّ الرجل مستلقیا علی الارض ثمّ یتد یدیه و رجلیه و رأسه علی الارض بالأوتاد و یرسل علیه العقارب و الحیّات. و قال قتاده و عطاء: کانت له اوتاد و ارسان و ملاعب یلعب علیه بین یدیه.
«وَ ثَمُودُ» و هم قوم صالح. قال ابن عباس: انّ قوم صالح آمنوا به فلما مات صالح رجعوا بعده عن الایمان فاحیا اللَّه صالحا و بعثه الیهم فاعلمهم انه صالح فکذّبوه فاتاهم بالنّاقة فکذّبوه فعقروها فاهلکهم اللَّه. «وَ قَوْمُ لُوطٍ» و قال مجاهد. کانوا اربع مائة الف بیت فی کلّ بیت عشرة. و قال عطاء: ما من احد من الانبیاء الّا یقوم معه یوم القیمة قوم من امّته الّا لوط فانه یقوم وحده. «وَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ» کذّبوا شعیبا. و قیل: هم اصحاب الرس ایضا یأتون فی الصیف الرس و یعودون فی الشتاء الی الایکة «أُولئِکَ الْأَحْزابُ» ای احزاب الشیاطین بالموالاة. و قیل: «أُولئِکَ الْأَحْزابُ» الذین تحزّبوا علی الانبیاء بالعداوة، فاعلم یا محمد ان مشرکی قریش حزب من هؤلاء الاحزاب.
«إِنْ کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ» ای ما کل الّا کذب الرسل، «فَحَقَّ عِقابِ» ای وجب عقابی و نزل بهم عذابی.
«وَ ما یَنْظُرُ» ای ما ینتظر «هؤُلاءِ» یعنی کفار مکة، و المعنی یلحقهم لحوق المنتظر و ان کانوا لا یتوقعون، «إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً» و هی النفخة الاولی نفخة الفزع، «ما لَها مِنْ فَواقٍ» قرأ حمزة و الکسائی: «فواق» بضمّ الفاء، و قرأ الآخرون بفتحها، و هما لغتان، بالفتح لغة قریش و بالضم لغة تمیم، و المعنی: مالها من رجوع و مردّ، ای ما یردّ ذلک الصوت فیکون لها رجوع. و قیل: مالها نظرة و لا مثنویة، ای تلک الصیحة الّتی هی میعاد عذابهم اذا جاءت لم تردّ و لم تصرف. و قیل: الفواق بالفتح الافاقة و الفواق بالضم ما بین الحلبتین، ای العذاب لا یمهلهم بذلک القدر الیسیر.
«وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا» هذا قول النضر بن الحارث بن علقمة بن کلدة الخزاعی کان من شیاطینهم و نزل فی شأنه فی القرآن بضع عشرة آیة، و هو الذی قال: «فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» و القطّ الصّک و هو الحظّ اخذ من القطّ و هو القطع، فالقطّ فی الاصل النصیب المقطوع. فقیل للکتاب الذی یکتب للرّجل بنصیبه القطّ، و المعنی: عجّل لنا نصیبنا المقطوع من العذاب. و قال الکلبی: لمّا نزلت: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ» «وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ» قاله استهزاء: عجّل لنا کتابنا فی الدّنیا «قَبْلَ یَوْمِ الْحِسابِ».
«اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ» ای اصبر علی اذی قومک فانک مبتلی بذلک کما صبر سائر الانبیاء علی ما ابتلیتهم به، ثم عدّهم و بدأ بداود علیه السلام فقال: «وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ» ای ذا القوّة فی العبادة کان یصوم یوما و یفطر یوما و ذلک اشد الصوم و کان یقوم اللیل کله.
قال رسول اللَّه (ص): «انّ احبّ الصیام الی اللَّه صوم داود و احبّ الصلاة الی اللَّه صلاة داود و کان یصوم یوما و یفطر یوما و کان ینام نصف اللیل و یقوم ثلثه و ینام سدسه».
و قیل: ذا القوّة فی الملک. و قیل: فی الحرب. «إِنَّهُ أَوَّابٌ» رجّاع الی اللَّه عزّ و جل بالتوبة عن کلّ ما یکره. و قیل: مطیع. و قیل: مسبّح بلغة الحبشة.
برگردان به زبان ساده
بدان که این سوره هشتاد و هشت آیت است و هفتصد و سی و دو کلمه و سه هزار و شصت و هفت حرف، جمله به مکه فرو آمد از آسمان و مکّی شمرند، و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست مگر دو آیت: یکی إِنْ یُوحی إِلَیَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ معنی نذرات درین آیت منسوخ است بآیت سیف، دیگر آیت وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ منسوخ است بآیت سیف. سعید مسیب گفت: بلغنی انه ما من عبد یقرأ ص کلّ لیلة الّا اهتزّ له العرش.
هوش مصنوعی: این سوره شامل هشتاد و هشت آیه، هفتصد و سی و دو کلمه و سه هزار و شصت و هفت حرف است. این سوره در مکه نازل شده و به عنوان سوره مکی شناخته میشود. در این سوره، تنها دو آیه وجود دارد که منسوخ شدهاند: یکی آیهای است که میگوید "جز این نیست که من یک هشداردهندهای آشکارم" و این مفهوم با آیه سیف منسوخ شده است. دیگر آیهای که منسوخ شده، آیهای است که میگوید "شما در آینده خبر او را خواهید دانست" که همچنین با آیه سیف منسوخ شده است. سعید مسیب گفته که به او رسیده که هر کسی این سوره را هر شب بخواند، عرش الهی به خاطر آن به حرکت در میآید.
قوله تعالی: «ص» مفسران را درین حرف قولهاست مختلف ابن عباس گفت و ضحاک: «ص» ای صدق اللَّه و صدق محمد. باین قول «وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ» قسم است و جواب قسم فرا پیش داشته میگوید: باین قرآن بزرگوار با شرف با بیان که اللَّه راست گفت و محمد راست گفت. و گفتهاند: در آسمان بحری است که عرش اللَّه بران بحر است و «ص» نام آن بحر است. و قیل: هو اسم من أسماء اللَّه. و قیل: هو اسم للقرآن. و قیل: هو اسم للسّورة. و در شواذّ خواندهاند: «صاد» بفتح دال، یعنی اقرأ صاد و بکسر دال خواندهاند فیکون مشتقّا من المصاداة و هی الملاینة و المساهلة، باین قول معنی آنست که: ای محمد رفق بکار دار و سهل فراگیر، همانست که جای دیگر فرمود: «خُذِ الْعَفْوَ». و قیل: هی المعارضة، ای عارض القرآن بعملک و کلّ شأنک.
هوش مصنوعی: تفسیرهای مختلفی درباره کلمه «ص» وجود دارد. ابن عباس و ضحاک بر این باورند که «ص» به معنای صداقت خدا و صداقت محمد (ص) است. بر اساس این تفسیر، آیه به قسم خوردن به قرآن بزرگ و شریفی اشاره دارد که بر حق بودن پیام خدا و پیامبر را تأکید میکند. برخی نیز میگویند که در آسمان دریایی وجود دارد که عرش خدا بر روی آن است و نام این دریا «ص» است. برخی دیگر معتقدند که «ص» یکی از نامهای خداوند است، یا به قرآن نسبت داده میشود یا این که نام یک سوره است. در برخی قرائتها هم این کلمه به صورت «صاد» خوانده شده که به معنای خواندن و برقراری ارتباط معنا شده است. این تفسیر نشان میدهد که ای محمد، با مردم نرمخویی و راحت برخورد کن، که به نوعی با دیگر آیات قرآن نیز تطابق دارد که به عفو و گذشت اشاره دارد. همچنین برخی گفتهاند که این عبارت به معنای مقایسه و تعامل عمل تو با قرآن و دیگر امور زندگیات است.
«وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ» ای ذی الشرف و الصّیت، کقوله: «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ». و شرفه انه لیس بمخلوق و قال ابن عباس و مقاتل: «ذِی الذِّکْرِ» ای ذی البیان. و قیل: «ذِی الذِّکْرِ» ای فیه ذکر الاولین و نبأ الآخرین. و در جواب قسم علمای تفسیر مختلفاند، قومی گفتند: جواب قسم «کَمْ أَهْلَکْنا» است، و تقدیره: لکم اهلکنا، فخذف اللام لتطاول الکلام، کقوله فی سورة الشمس: «قَدْ أَفْلَحَ» تقدیره لقد افلح، لکن لمّا حیل بین القسم و المقسم علیه حذف اللام فکذلک هاهنا. و گفتهاند: جواب قسم در آخر سوره است: إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ و قیل: ان هذا لرزقنا.
هوش مصنوعی: در این متن به شان و مقام قرآن اشاره شده و گفته میشود که قرآن مظهر شرافت و علم است و به عنوان یادآور و بیانی برای مردم شناخته میشود. برخی از مفسران بر این باورند که عبارت «ذی الذکر» به معنای دارنده دانش و حکمت است و اشاره دارد به داستانهای پیشینیان و اخبار آینده. در خصوص جواب قسم، نظرات مختلفی وجود دارد؛ برخی معتقدند که جواب قسم به عبارتی مانند «ما زیاد اهلک کردیم» برمیگردد، در حالی که دیگران میگویند جواب قسم در انتهای سوره آمده است، جایی که به حقایق متخاصم اهل آتش اشاره میشود. همچنین ذکر شده که این موضوع به منابع روزی و نعمتهای الهی مربوط میشود.
و قیل: جوابه: «إِنْ کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ» کقوله: تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا و کقوله فی: وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ و إِنْ کُلُّ نَفْسٍ. و قال النحاس: جواب القسم محذوف. و قیل: «بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا» حلّ محلّ الجواب، تقدیره: و القرآن ذی الذکر ما آمن بک قومک و ما الامر کما یقول هؤلاء الکفّار.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده که یکی از اشارات به آیات قرآنی این است که گروهی از کافران پیامبران را تکذیب کردهاند. در ادامه، نقل قولی از آیات مختلف ارائه شده که نشان میدهد در اینجا قسم و سوگند به نوعی بیان شده است. همچنین، گفته شده که ممکن است بخشی از جواب قسم حذف شده باشد و به جای آن، عبارت «بل که کسانی که کافر شدهاند» به عنوان پاسخ استفاده شده است. به عبارتی، اشاره میشود که قرآن کریم بر این موضوع تاکید دارد که قوم پیامبر به او ایمان نیاوردهاند و این موضوع بر اساس سخنان کافران بیان شده است.
«بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ» رب العزة سوگند یاد میکند بصاد و بقرآن که این قوم تو نگرویدند بتو و نه چنانست که ایشان گفتند که تو دروغ زنی و سخن دروغ آوردی، بلکه ایشان در ستیزاند و در عداوت ظاهر و از راه صواب برگشته و از حقّ روی گردانیده. «فِی عِزَّةٍ» ای فی انفة من الانقیاد للحقّ و فی تکبّر عن قبول الحقّ، «وَ شِقاقٍ» ای خلاف و عداوة، و منه قیل للعصیان: شقّ العصا.
هوش مصنوعی: کسانی که کافر شدهاند در حالتی از غرور و جدال به سر میبرند. خداوند به صراحت اعلام میکند که این افراد به تو ایمان نیاوردهاند و ادعای این که تو دروغگو هستی کاملاً نادرست است. بلکه آنها درگیر ستیز و دشمنی هستند و از مسیر درست دور شدهاند و حق را رها کردهاند. آنها در حالتی از غرور به سر میبرند، به این معنا که حاضر به پذیرش حق نیستند و به خاطر تکبر از حق دوری میکنند. «شِقاق» به معنای تقابل و دشمنی است و به همین خاطر، نافرمانی نیز به «شکستن عصا» تعبیر میشود.
قوله: کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ ای من قبل قریش، «مِنْ قَرْنٍ» یعنی من الامم الخالیة، و القرن اسم لاهل کلّ عصر. و قیل: هو اسم للزّمان، و تقدیره: من اهل قرن و هو ثلاثون سنة، و قیل: ستّون. و قیل: ثمانون. و قیل: مائة. و قیل: مائة و عشرون
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است به این که خداوند چندین قوم و ملت را قبل از قریش نابود کرده است. واژه «قرن» به معنای گروهی از مردم در یک دوره مشخص است. برخی اعتقاد دارند که این واژه به زمان اشاره دارد و به طور تقریبی میتوان آن را بین سی تا صد و بیست سال تفسیر کرد. به عبارتی، «قرن» به طور خاص میتواند به دورههای مختلف تاریخی که هر کدام دارای سی، شصت، هشتاد، صد یا صد و بیست سال هستند اشاره داشته باشد.
«فَنادَوْا» ای استغاثوا و رفعوا اصواتهم بالویل عند نزول العذاب و حلول النقمة «وَ لاتَ» بمعنی لیس بلغة اهل الیمن. قال الشاعر:
هوش مصنوعی: آنها فریاد زدند و با صدای بلند به هنگام نزول عذاب و وقوع بلا، درخواست کمک کردند. همچنین، واژه «وَ لاتَ» به معنی «نیست» در زبان مردم یمن استفاده میشود. شاعر نیز به این موضوع اشاره کرده است.
طلبوا صلحنا ولات اوان
فاجبنا ان لیس حین بقاء
هوش مصنوعی: درخواست صلح کردند ولی زمان آن نبود، بنابراین پاسخ دادیم که این زمان برای باقی ماندن نیست.
و نصب «حِینَ» لانّ معنی لات لیس فنصب بلات کما ینصب بلیس، ای لیس الحین حین مناص. و یجوز «وَ لاتَ حِینَ» برفع النّون علی انه اسم لیس و خبره محذوف ای لیس حین مناص لهم. و الکسر شاذ شبیه بالخطاء عند البصریّین و لم یروه سیبویه و الخلیل و الّذی علیه العمل النصب و الرّفع. و قال الاخفش: انّ «لاتَ حِینَ مَناصٍ» نصبها بلا، کما تقول: لا رجل فی الدّار، و دخلت التّاء للتّأنیث. و قیل: هی «لا» زیدت فیها التّاء کقولهم: ربّ و ربّت، و ثمّ و ثمّت. و قیل: التّاء یلحق بحین کقول الشاعر:
هوش مصنوعی: نصب «حِینَ» به این دلیل است که معنی «لات» نیست، بلکه مانند «بلیس» نصب شده است، یعنی «لیس» به معنای «حین» نیست. همچنین میتوان «وَ لاتَ حِینَ» را با رفع «نون» بیان کرد به عنوان داشتن «اسم» که خبر آن محذوف است، به این معنا که «لیس» حین مناص برای آنها. کسر «حین» نادر است و شبیه به خطا به نظر میرسد و از نظر بصریها، سیبویه و خلیل چنین چیزی را ندیدهاند و عمل بر اساس نصب و رفع است. همچنین اخفش گفته که «لاتَ حِینَ مَناصٍ» را میتوان به صورت نصب بدون «لا» بیان کرد، همانطور که میگویید «لا رجل فی الدّار»، و در اینجا تاء برای تأنیث وارد شده است. برخی معتقدند که «لا» با تاء اضافه شده مانند «رب» و «ربّت» و «ثم» و «ثمّت» است. همچنین گفته شده که تاء به «حین» اضافه میشود، مانند شعر.
العاطفون تحین ما من عاطف
و المطعمون زمان ما من مطعم
هوش مصنوعی: کسانی که احساس محبت و دوستی دارند، در زمان نیاز به محبت و دوستی، یاری میکنند و کسانی که در زمان گرسنگی به دیگران غذا میدهند، کمککنندهاند.
و «المناص» مصدر ناص، ینوص، نوصا و مناصا، و هو الفرار و الهرب، ابن عباس گفت: کافران در حرب بوقت عزیمت با یکدیگر میگفتند: مناصا، ای اهربوا و خذوا حذرکم. روز بدر بوقت نزول عذاب همچنین گفتند: مناصا بگریزید و حذر کنید.
هوش مصنوعی: «المناص» به معنای فرار و گریختن است. ابن عباس اشاره میکند که در زمان جنگ، کافران به یکدیگر میگفتند که فرار کنند و احتیاط نمایند. در واقعه بدر، هنگام نزول عذاب نیز این عبارت را بیان کردند و از یکدیگر درخواست کردند که بگریزند و مراقب باشند.
ربّ العالمین بجواب ایشان فرمود: لاتَ حِینَ مَناصٍ نه جای این سخن است و نه وقت گریز.
هوش مصنوعی: خداوند به آنها فرمود: نه این زمان مناسبی است و نه راهی برای فرار وجود دارد.
«وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ» ای من ان جاءهم، «مُنْذِرٌ مِنْهُمْ» ای رسول من انفسهم و نسبهم، یعنی محمدا علیه الصلاة و السلام، استبعدوا ان یکون النبی من البشر.
هوش مصنوعی: و آنها تعجب کردند که چرا پیامبری از خود آنها آمده است، یعنی محمد (صلی الله علیه و آله) که از بشر است. آنها نمیتوانستند باور کنند که نبی از میان مردم عادی انتخاب شده باشد.
«وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ» یسحر اعیننا فی اظهار المعجزات، «کَذَّابٌ» یکذب علی اللَّه انه رسوله.
هوش مصنوعی: کافران گفتند: «این فرد ساحر و دروغگوست.» او چشمان ما را با نمایاندن معجزات فریب میدهد و دروغ میگوید بر خداوند که او پیامبرش است.
«أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً» معنی «جعل» هاهنا سمّی و حکم. «إِنَّ هذا لَشَیْءٌ عُجابٌ» ای عجیب فی النهایة و کیف یسع الخلق کلّهم اله واحد! العجیب و العجاب واحد، یقال: رجل کریم و کرام، و طویل و طوال، و عریض و عراض، و جمیل و جمال، و قریب و قراب، و کبیر و کبار، و قد یشدّد للمبالغة فیقال: جمّال و حسّان و کبّار، و منه قوله: وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبَّاراً.
هوش مصنوعی: آیا او (به جمع، یعنی پیامبر اسلام) خداوندان را یکی قرار داده است؟ در اینجا "جعل" به معنای نامگذاری و حکم است. اینکه این موضوع بسیار شگفتانگیز است، زیرا چگونه ممکن است همه موجودات تنها یک خدا داشته باشند! شگفتی و عجیب بودن در اینجا به یک معناست. در زبان عربی میبینیم که واژهها برای تأکید و تأثیر بیشتر به شکلهای مختلفی تغییر شکل میدهند، مانند: مرد کریم و کرام، یا بزرگ و کبار. در برخی موارد برای تأکید بیشتر، واژهها به شکلهای خاصی به کار میروند، مانند: زیبایی و جمال یا جثه بزرگ و کبیر. همچنین در قرآن کریم آمده است: «و مکروا مکرًا کُبَّارًا» که نشاندهنده شدت و تأکید است.
سبب نزول این آیت آن بود که چون عمر خطاب باسلام درآمد مسلمانان شاد شدند و کافران بغایت اندوهگن و غمگین گشتند و کار بریشان سخت شد و دشوار، تا ولید مغیره که مهتر و پیر ایشان بود فرا صنادید و اشراف قریش گفت، و کانوا خمسة عشر رجلا: بر بو طالب روید و او را گوئید: انت شیخنا و کبیرنا و قد علمت ما فعل هؤلاء السفهاء بنا فرّقوا جمعنا و سفّهوا احلامنا و انا جئناک لتقضی بیننا و بین ابن اخیک، پانزده مرد از ان صنادید و اشراف قریش برخاستند و بر بو طالب شدند و بو طالب بیمار بود، او را عیادت کردند آن گه گفتند: میبینی که این نادانان و ناکسان بما چه کردند و ما بچه روز رسیدیم؟ جمع ما پراکنده کردند و پیران ما را حرمت برداشتند و خدایان ما را خوار کردند، اکنون ما بر تو آمدیم که سرور و مهتر ما تویی و تیمار بر ما تویی تا این برادرزاده خود را بخوانی و میان ما و وی براستی حکم کنی، او ما را با خدایان ما فروگذارد تا ما وی را بخدای وی فروگذاریم، نه او ما را رنجاند و نه ما او را رنجانیم، بو طالب کس فرستاد و رسول را (ص) بخواند، رسول خدا آمد و بر بالین وی بنشست، و بو طالب سخنان ایشان با وی بگفت. رسول اللَّه جواب داد که: انما ادعوهم الی کلمة واحدة یملکون بها العرب و تدین لهم بها العجم من ایشان را که میخوانم بر یک کلمه میخوانم تا بدان بر عرب و عجم دست یابند و خلق ایشان را زیر دست شوند. بو جهل گفت: ما هی لک فهی لک و عشر امثالها آن چه کلمت است و چه درخواست بگو تا مرادت بدهیم این و ده چندین. رسول خدای فرمود: «تشهدون ان لا اله الّا اللَّه».
هوش مصنوعی: علت نزول این آیه به این برمیگردد که وقتی عمر بن خطاب اسلام آورد، مسلمانان بسیار خوشحال شدند و کافران به شدت ناراحت و دچار غم و اندوه شدند. وضعیت برای آنها سخت شد و ولید بن مغیره، که بزرگ و رئیس آنان بود، با پانزده نفر از اشراف قریش به سمت ابوطالب رفتند و به او گفتند: «تو بزرگ ما هستی و میدانی این نادانها چه بر سر ما آوردهاند. آنها جمعیت ما را از هم پراکنده کردند و به ارجمندترهای ما توهین کردند و خدایان ما را خوار شمردند. اکنون نزد تو آمدهایم تا تو خواستهامان را برآورده کنی و میان ما و برادرزادهات داوری کنی. ما او را به حال خود میگذاریم، او نیز ما را رنجاندن ترک کند.» ابوطالب برای رسولالله (ص) پیام فرستاد و ایشان به بالین ابوطالب آمدند. ابوطالب سخنان آن جمع را به ایشان گفت. رسولالله (ص) پاسخ داد که: «من آنها را به یک کلمه دعوت میکنم که با آن بر عرب و غیرعرب تسلط یابند.» ولید پرسید: «این کلمه چیست؟ هر چه بخواهی به تو میدهیم.» رسولالله (ص) فرمود: «شهادت دهید که هیچ خدایی جز الله نیست.»
آن بدبختان بیگانگان چون کلمت شهادت شنیدند نفور گشتند و بخشم و غیظ برخاستند و رفتند و میگفتند: «أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً» میبینی که چه میگوید، خدایان را با یکی آورد، یک خدای کار همه عالم و همه خلق چون راست دارد، فانزل اللَّه هذه الآیات.
هوش مصنوعی: بیچارهها وقتی عبارت شهادت را شنیدند، از شدت خشم و نفرت به تندی واکنش نشان دادند و به سمت خودشان رفتند و گفتند: «آیا او خدایان را به یک خدا تبدیل کرده است؟» میبینی که چه میگوید؟ او خدایان را یکی کرده است. یک خدای که مسئول تمام جهان و همه مخلوقات است، این مسئله را کاملاً درست بیان میکند. در نتیجه، خداوند این آیات را نازل کرد.
آن گه ولید مغیره با قوم میگوید: «امْشُوا» و اترکوا محمدا «وَ اصْبِرُوا عَلی آلِهَتِکُمْ» ای علی عبادتها «إِنَّ هذا» یعنی التوحید «لَشَیْءٌ یُرادُ» ای هذا امر یریده محمد گفتند این توحید چیزی است و کاری که محمد خود میخواهد و میباید که او را پیش شود تا ما را زیر دست خود کند. و قیل: «إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرادُ» ای هذا الاستعلاء و الترفع و الریاسة شیء یریده کل احد و کل ذی همّة. و قیل: «إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرادُ» بنا و مکر یمکر علینا.
هوش مصنوعی: ولید مغیره به قومش میگوید: «به راه خود بروید و محمد را رها کنید و بر پرستش خدایان خود پایدار باشید». او به آنها میگوید که آنچه محمد از آنان میخواهد، یعنی توحید، چیزی است که او به دنبال آن است تا بتواند بر ما تسلط یابد. برخی بر این باورند که این خواستهها به نوعی شراکت و برتریطلبی است که هر کسی آن را میخواهد و هر کسی که انگیزهای دارد، به دنبال آن است. آنها همچنین اشاره میکنند که ممکن است محمد در تلاش باشد تا نقشهای برای ما بکشد.
«ما سَمِعْنا بِهذا» ای بهذا الّذی یقوله محمد من التوحید «فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ» یعنی النصرانیة التی هی آخر الملک فانّهم لا یوحّدون بل یقولون ثالث ثلاثة. و قیل: «فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ» ای فی زمان قریش و دینهم الّذی هم علیه. «إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ» کذب و افتعال اختلقه محمد من تلقاء نفسه. «أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ» یعنی: و انزل علیه القرآن و اعطی النبوة من بیننا و لیس هو باکبرنا و لا اشرفنا، یقوله اهل مکة حسدا فاجابهم اللَّه تعالی: بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی وحیی و وحدانیّتی، ای انهم لا یکذّبونک و لکن جحدوا آیاتی: بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذابِ ای لم یذوقوه بعد و سیذوقون.
هوش مصنوعی: گروهی از قریش این سخنان درباره محمد و عقاید او میگویند که ما چنین چیزی را نشنیدهایم و این حرفهایی که او درباره توحید مطرح میکند، مربوط به دین نصرانی است که آخرین دین است و ایشان به وحدت خدا معتقد نیستند و به چیزی به نام «ثالث ثلاثه» اشاره میکنند. برخی نیز میگویند این سخنان در زمان قریش و دینی که آنها دارند، مطرح میشود. آنها میگویند این فقط یک افترا و دروغی است که محمد از خود ساخته و به او وحی شده است و حسرت میخورند که چرا نبوت به او داده شده در حالی که او نه بزرگترین آنهاست و نه با شخصیتترین. در پاسخ به این حسادت، خداوند میفرماید آنها در واقع در شک و تردیدند و نمیتوانند انکار کنند بلکه نسبت به نشانههای من نادیده گرفته و انکار میکنند. در واقع، آنها هنوز عذاب را نچشیدهاند، اما به زودی آن را خواهند چشید.
قال قتادة: هو یوم بدر اخبرهم اللَّه به قبل ان یکون. و قیل: لم یذوقوا عذابی و لو ذاقوه لمّا قالوا هذا القول.
هوش مصنوعی: قتاده میگوید: این روز، روز بدر است که خداوند دربارهاش قبل از وقوع آن به آنها خبر داده است. همچنین گفته شده که آنها عذابی را نچشیدهاند و اگر چشیده بودند، هرگز این حرف را نمیزدند.
«أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ» الرحمة فی هذه الآیة که فی قوله: أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ معنا هما الرسالة، یقول تعالی: أ عندهم مفاتیح النبوّة فیعطونها من یشاء. و قیل: «خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ» ای علم ربک فهم یعلمون علی من ینزل وحی ربک «الْعَزِیزِ» فی ملکه «الْوَهَّابِ» لمن یشاء ما یشاء.
هوش مصنوعی: آیا آنها دارای خزانههای رحمت پروردگارت هستند؟ در این آیه رحمت به معنای پیامبری است. خداوند میفرماید آیا کلیدهای نبوت در دست آنهاست که به هر کس بخواهند، عطا میکنند؟ همچنین گفته شده است که «خزائن رحمت ربّک» به معنای علم پروردگار است؛ یعنی آنها میدانند که وحی پروردگار با عزت و بخشش به چه کسی نازل میشود و به چه کسی که بخواهد، چه چیزی داده میشود.
«أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما» فیفعلون ما یشاءون من الا عطاء و المنع، ای لیس لهم ذلک و کیف یتجاسرون علی عداوتی ولی ملک السماوات و الارض و ما بینهما، ثم قال: «فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبابِ» یعنی ان یملکوا السماء فلیصعدوا الیها و لیأتوا منها بالوحی الی من یختارون. و هذا امر توبیخ و تعجیز. و اسباب السمّوات ابوابها.
هوش مصنوعی: آیا آنها مالک آسمانها و زمین و تمام آنچه در میان آنهاست هستند؟ پس میتوانند هرچه میخواهند انجام دهند، چه بخشش و چه منع. ولی آیا واقعاً این قدرت را دارند؟ چگونه بر من دشمنی میکنند در حالی که من مالک آسمانها و زمین و هر آنچه در این بین است هستم؟ سپس گفته شده است: «بگذارید به دنبال وسایل بالا رفتن بروند» به این معنا که اگر آنها میخواهند مالک آسمانها شوند، باید به آنجا بالا بروند و از آنجا وحی را به کسانی که میخواهند برسانند. این سخن نوعی توبیخ و ناتوانی آنها را نشان میدهد. وسایل آسمانها در واقع دروازههای آن هستند.
قال زهیر بن ابی سلمی:
هوش مصنوعی: زهیر بن ابی سلمه گفت:
و من هاب اسباب المنایا ینلنه
هوش مصنوعی: و من به وسیلهی ابزارها و عواملی که موجب مرگ میشوند، به آن میرسم.
و لو رام اسباب السماء بسلّم
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به آسمان دست یابد و از نردبان استفاده کند، باید بداند که این کار دشواری است و نیازمند تلاش و دقت بسیار میباشد.
«جُنْدٌ ما هُنالِکَ» ای هؤلاء الذین یقولون هذا القول: «جُنْدٌ ما هُنالِکَ» و «ما» صلة مهزوم، ای مقهور مغلوب «مِنَ الْأَحْزابِ» ای من جملة الاحزاب الذین یتحزّبون علیک یوم بدر و یهزمون الحزب الجند المتحزبون علی من عداهم. تقول حزّبت علیک الاحزاب، ای هیجت علیک الاعداء. و قیل: «مِنَ الْأَحْزابِ» ای هم من القرون الماضیة الّذین تحزّبوا و تجمعوا علی الانبیاء بالتکذیب فقهروا و اهلکوا. و قیل: «الاحزاب» هاهنا ابلیس و اتباعه. نزول این آیه به مکه بود و وقوع این حالت روز بدر بود و «هُنالِکَ» اشارت است بروز بدر و بمصارع قوم، خلاصه معنی آنست که کفّار مکه حزبیاند از احزاب ابلیس و اتباع وی سپاهی از سپاههای پیشین دشمنان پیغامبران که بر پیغامبران جمع آمدند و ایشان را دروغ زن گرفتند تا همه مقهور و مغلوب گشتند و هلاک شدند، اینان هم چنان بر دشمنی تو جمع آیند روز بدر و باز شکسته شوند مغلوب و مقهور، همانست که جای دیگر فرمود «سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ».
هوش مصنوعی: گروهی که آنجا هستند، این افراد که این حرفها را میزنند، به معنای این است که آنها وابسته به گروههایی هستند که در روز بدر بر علیه تو جمع شده و شکست خواهند خورد. این گروهها، اعضای احزاب مختلف هستند که در گذشته نیز به پیامبران حمله کرده و آنها را تکذیب کرده و شکست دادهاند. همچنین ممکن است اشاره به ابلیس و پیروانش داشته باشد. این آیه در مکه نازل شده و به وقایع روز بدر اشاره دارد. در واقع کفار مکه بخشی از احزاب ابلیس و یارانش هستند، همانطور که در گذشته دشمنان پیامبران به آنها حمله کردند و نهایتاً شکست خوردند و از بین رفتند. آنها نیز در روز بدر دوباره بر ضد تو جمع خواهند شد و در نهایت مغلوب و شکستخورده خواهند بود.
ثم قال تعالی معزّیا لنبیّه (ص): کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ ای قبل اهل مکه «قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ» یعنی فرعون موسی «ذُو الْأَوْتادِ» ای ذو الملک الشدید الثابت و القوّة و البطش، من قول العرب: هم فی عزّ ثابت الاوتاد، ای دائم شدید. و قیل ذو الجنود و الجموع الکثیرة، یعنی انهم کانوا یقوّون امره و یشدّدون ملکه کما یقوّی الوتد الشیء. و قیل: ارادوا اوتاد الخیام و کانت فیها کثیرة. قال ابن عباس و محمد بن کعب: «ذُو الْأَوْتادِ» ای ذو الأبنیة المحکمة و ذلک انه بنی ابنیة طویلة محکمة صارت کالاوتاد تطول بقائها و ثباتها. و قال الکلبی و مقاتل: «الاوتاد» جمع الوتد، و کانت له اوتاد یعذب الناس علیها فکان اذا غضب علی احد مدّة مستلقیا بین اربعة اوتاد یعذّب الناس علیها شدّ کلّ ید و کلّ رجل منه الی ساریة و کان کذلک فی الهواء بین السماء و الارض حتی یموت. و قال مجاهد و مقاتل بن حیان: کان یمدّ الرجل مستلقیا علی الارض ثمّ یتد یدیه و رجلیه و رأسه علی الارض بالأوتاد و یرسل علیه العقارب و الحیّات. و قال قتاده و عطاء: کانت له اوتاد و ارسان و ملاعب یلعب علیه بین یدیه.
هوش مصنوعی: سپس خداوند به پیامبرش (ص) تسلیت گفت و فرمود: قبل از این، قومهایی مانند قوم نوح، عاد و فرعون آنان را تکذیب کردند. فرعون که به خاطر قدرت و سلطهاش معروف بود، به عنوان "ذو الأوتاد" یاد شده است. در زبان عربی، واژهٔ "اوتاد" به معنای پایداری و استحکام است، به این معنی که او در قدرت و سلطهاش ثابت و مقاوم بود. برخی نیز گفتهاند که "ذو الأوتاد" به معنای داشتن سپاه و نیروهای زیاد است که به تقویت حکومتش کمک میکردند. همچنین گفته شده که این عبارت به خیمههای بزرگ اشاره دارد. ابن عباس و محمد بن کعب گفتهاند که "ذو الأوتاد" به ساختمانهای محکم و بلند او اشاره دارد که مانند میخهای بزرگ پایداری داشتند. کلبی و مقاتل نیز اشاره کردهاند که او به معنای واقعی کلمه دارای میخهایی بود که مردم را بر آنها عذاب میکرد. هنگامی که بر کسی خشم میگرفت، او را به حالت درازکش بر روی چهار میخ معلق میکرد و وی را عذاب مینمود. مجاهد و مقاتل بن حیان بیان کردهاند که او دست و پای فرد را به زمین میخواباند و بر او عقربها و مارها میگماشت. قتاده و عطاء نیز گفتند که او دارای میخها، تیرکها و میدانهایی بود که در آنها فوتبال بازی میکرد.
«وَ ثَمُودُ» و هم قوم صالح. قال ابن عباس: انّ قوم صالح آمنوا به فلما مات صالح رجعوا بعده عن الایمان فاحیا اللَّه صالحا و بعثه الیهم فاعلمهم انه صالح فکذّبوه فاتاهم بالنّاقة فکذّبوه فعقروها فاهلکهم اللَّه. «وَ قَوْمُ لُوطٍ» و قال مجاهد. کانوا اربع مائة الف بیت فی کلّ بیت عشرة. و قال عطاء: ما من احد من الانبیاء الّا یقوم معه یوم القیمة قوم من امّته الّا لوط فانه یقوم وحده. «وَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ» کذّبوا شعیبا. و قیل: هم اصحاب الرس ایضا یأتون فی الصیف الرس و یعودون فی الشتاء الی الایکة «أُولئِکَ الْأَحْزابُ» ای احزاب الشیاطین بالموالاة. و قیل: «أُولئِکَ الْأَحْزابُ» الذین تحزّبوا علی الانبیاء بالعداوة، فاعلم یا محمد ان مشرکی قریش حزب من هؤلاء الاحزاب.
هوش مصنوعی: قوم ثمود که مرتبط با پیامبر صالح هستند، زمانی که صالح از دنیا رفت، به کفر برگشتند. خداوند صالح را زنده کرد و دوباره به سوی آنها فرستاد تا به آنها بگوید که او همان صالح است، اما آنها او را تکذیب کردند. صالح نشانهای برایشان آورد، یعنی شتر، ولی باز هم او را تکذیب کردند و شتر را کشتند. در نتیجه، خداوند آنها را هلاک کرد.
در مورد قوم لوط، برخی گفتهاند که آنها چهارصد هزار خانواده بودند و در هر خانواده ده نفر وجود داشت. همچنین گفته شده که هیچکدام از پیامبران در روز قیامت با قومشان نمیآیند مگر لوط که به تنهایی خواهد آمد.
آشکار شده که اصحاب الایکه که شعیب را تکذیب کردند، همچنین به أصحاب الرس مربوط میشوند. آنها در تابستان به مکان رس میرفتند و در زمستان به الایکه بازمیگشتند. این دستهها، احزاب شیاطین به شمار میروند. همچنین ذکر شده که آنها احزابی هستند که بر ضد پیامبران از جمله پیامبرانی مثل محمد موضعگیری کردند.
«إِنْ کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ» ای ما کل الّا کذب الرسل، «فَحَقَّ عِقابِ» ای وجب عقابی و نزل بهم عذابی.
هوش مصنوعی: «اگر هیچکس جز آنها پیامبران را دروغگو نپندارد، پس عذاب من حتمی است و عذابی بر ایشان نازل خواهد شد.»
«وَ ما یَنْظُرُ» ای ما ینتظر «هؤُلاءِ» یعنی کفار مکة، و المعنی یلحقهم لحوق المنتظر و ان کانوا لا یتوقعون، «إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً» و هی النفخة الاولی نفخة الفزع، «ما لَها مِنْ فَواقٍ» قرأ حمزة و الکسائی: «فواق» بضمّ الفاء، و قرأ الآخرون بفتحها، و هما لغتان، بالفتح لغة قریش و بالضم لغة تمیم، و المعنی: مالها من رجوع و مردّ، ای ما یردّ ذلک الصوت فیکون لها رجوع. و قیل: مالها نظرة و لا مثنویة، ای تلک الصیحة الّتی هی میعاد عذابهم اذا جاءت لم تردّ و لم تصرف. و قیل: الفواق بالفتح الافاقة و الفواق بالضم ما بین الحلبتین، ای العذاب لا یمهلهم بذلک القدر الیسیر.
هوش مصنوعی: این آیه به کفار مکه اشاره دارد که آنها منتظر چیزی نیستند جز صدا یا فریادی واحد. این صدا به نفخه اول اشاره دارد که حسرت و هیجان را به همراه دارد. این صدا هیچگونه وقفه و توقفی ندارد؛ به این معنا که پس از شنیدن آن، امکان بازگشت یا تغییر وضعیت وجود ندارد. در واقع، این فریاد نشانه عذابی است که برای آنها مقرر شده و زمانی که فرا برسد، هیچ راهی برای فرار یا جلوگیری از آن نخواهند داشت. همچنین در تفاسیر اختلافاتی درباره معنی کلمات وجود دارد که به تفاوت در فهم آنها اشاره میکند، اما در نهایت همگی به معنای عدم توانایی در بازگشت به حالت قبلی قبل از وقوع عذاب اشاره دارند.
«وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا» هذا قول النضر بن الحارث بن علقمة بن کلدة الخزاعی کان من شیاطینهم و نزل فی شأنه فی القرآن بضع عشرة آیة، و هو الذی قال: «فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» و القطّ الصّک و هو الحظّ اخذ من القطّ و هو القطع، فالقطّ فی الاصل النصیب المقطوع. فقیل للکتاب الذی یکتب للرّجل بنصیبه القطّ، و المعنی: عجّل لنا نصیبنا المقطوع من العذاب. و قال الکلبی: لمّا نزلت: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ» «وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ» قاله استهزاء: عجّل لنا کتابنا فی الدّنیا «قَبْلَ یَوْمِ الْحِسابِ».
هوش مصنوعی: در این متن به گفتاری از نضر بن الحارث اشاره شده که از افرادی بود که در زمان خود با پیامبر اسلام مخالفت میکردند. او از خدا درخواست میکند که عذابش را زودتر به او بدهد و این درخواست به نوعی از تمسخر و استهزاء تعبیر شده است. در واقع، او میخواست تا نصیبش از عذاب در دنیاست نه در آخرت و بر این باور بود که میتواند از خداوند چنین چیزی را طلب کند. این امر نشاندهنده یأس و تمسخر او نسبت به روز قیامت و حساب و کتاب است.
«اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ» ای اصبر علی اذی قومک فانک مبتلی بذلک کما صبر سائر الانبیاء علی ما ابتلیتهم به، ثم عدّهم و بدأ بداود علیه السلام فقال: «وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ» ای ذا القوّة فی العبادة کان یصوم یوما و یفطر یوما و ذلک اشد الصوم و کان یقوم اللیل کله.
هوش مصنوعی: به صبر بر آنچه که آنها میگویند توصیه شدهای و به یاد بیاور بنده ما داوود را. ای صبر کن بر آزار قوم خود، چرا که تو نیز همچون سایر پیامبران گرفتار آزمونهایی هستی که آنها با آن مواجه شدند. سپس به ذکر آنها پرداخته و داوود را از میان آنها آغاز کرده است و او را به عنوان بنده قوی و پرتوان در عبادت یاد میکند. او روزی روزه میگرفت و روز دیگری افطار میکرد و این سختترین نوع روزهداری بود و تمام شب را هم به قیام مشغول بود.
قال رسول اللَّه (ص): «انّ احبّ الصیام الی اللَّه صوم داود و احبّ الصلاة الی اللَّه صلاة داود و کان یصوم یوما و یفطر یوما و کان ینام نصف اللیل و یقوم ثلثه و ینام سدسه».
هوش مصنوعی: پیامبر خدا (ص) فرمودند: «محبوبترین روزهها نزد خدا، روزه داود است و محبوبترین نمازها، نماز داود است. او یک روز روزه میگرفت و روز دیگر افطار میکرد. او نیمه شب میخوابید و یکسوم شب را بیدار میماند و سپس یکسوم دیگر شب را نیز میخوابید.»
و قیل: ذا القوّة فی الملک. و قیل: فی الحرب. «إِنَّهُ أَوَّابٌ» رجّاع الی اللَّه عزّ و جل بالتوبة عن کلّ ما یکره. و قیل: مطیع. و قیل: مسبّح بلغة الحبشة.
هوش مصنوعی: برخی گفتهاند که "ذو القوة" به معنای صاحب قدرت در سلطنت است و عدهای دیگر آن را به جنگ نسبت دادهاند. همچنین گفته شده که "إنَّهُ أَوَّابٌ" به معنای کسی است که به طرف خداوند متعال بازمیگردد و از هر چیزی که ناپسند است، توبه میکند. برخی نیز آن را به معنای مطیع دانستهاند و عدهای دیگر آن را به تسبيحی که به زبان حبشی است، تعبیر کردهاند.