گنجور

۴ - اگر کسى خواهد که او را بسطى باشد در سخن از روى وعظ و تذکیر درین سورة یس مفرد جمعى کرده‏ام آن را تحصیل کند که تفسیر بیش ازین احتمال نکند و نسق تفسیر بگذاشتن شرط نیست، النوبة الثالثة

قوله تعالی: إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ وکیع بن الجرّاح گفت: شغل ایشان در بهشت سماع است، همانست که جای دیگر فرمود: فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یُحْبَرُونَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُونَ فهذا الخبر هو السّماع فی الجنّة، بنده مؤمن در بهشت آرزوی سماع کند، ربّ العزة اسرافیل را فرستد تا بر جانب راست وی بیستد و قرآن خواندن گیرد، داود بر چپ وی بایستد زبور خواندن گیرد، بنده سماع همی کند تا وقت وی خوش گردد، جان وی فرا سماع آید، دل وی فرا نشاط آید، سرّ وی فرا کار آید، از تن زبان ماند و بس، از دل نشان ماند و بس، از جان عیان ماند و بس، تن در وجد واله شود، دل در شهود مستهلک شود، جان در وجود مستغرق گردد، دیده آرزوی دیدار ذو الجلال کند، دل آرزوی شراب طهور کند، جان آرزوی سماع حق کند، رب العزة پرده جلال بردارد، دیدار بنماید، بنده را بجام شراب بنوازد، طه و یس خواندن گیرد جان بنده آن گه بحقیقت در سماع آید. ای جوانمرد! از تن سماع نیاید که در بند برتری است، از دل سماع نیاید که رهگذری است، سماع سماع جانست که نه ایدری است.

تن سماع نکند که از خود بدرد است، دل سماع نکند که روز گرد است، جان سماع کند که فرد را فرد است.

جوینده تو همچو تو فردی باید
آزاد زهر علّت و دردی باید

و گفته‌اند: شغل بهشتیان ده چیز است: ملکی که در و عزل نه، جوانیی که با او پیری نه، صحتی بر دوام که با او بیماری نه، عزّی پیوسته که با او ذلّ نه، راحتی که با او شدّت نه، نعمتی که با او محنت نه، بقایی که با او فنا نه، حیاتی که با او مرگ نه، رضایی که با او سخط نه، انسی که با او وحشت نه.

پیر طریقت گفت: این شغل عامّه مؤمنان است که مصطفی (ص) در حق ایشان گفته: اکثر اهل الجنة البله.

امّا مقرّبان مملکت و خواصّ حضرت مشاهدت از مطالعه شهود و استغراق وجود یک لحظه با نعیم بهشت نپردازند، بزبان حال همی گویند:

روزی که مرا وصل تو در چنگ آید
از حال بهشتیان مرا ننگ آید

چون خلایق از عرصات قیامت بروند، ایشان بر جای بمانند و نروند، فرمان آید که شما نیز ببهشت روید و ناز و نعیم بهشت بینید، گویند کجا رویم که آنچه مقصود است ما را خود اینجا حاضر است پیر بو علی سیاه گفت: او را کسانی‌اند که اگر یک لحظه‌شان بی او میباید بود زهره هاشان آب گردد، اوصالشان بند بند از هم جدا شود.

امیر المؤمنین علی (ع) فرمود: لو حجبت عنه ساعة لمت.

لَهُمْ فِیها فاکِهَةٌ وَ لَهُمْ ما یَدَّعُونَ، سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ سلام خداوند کریم ببنده ضعیف دو ضرب است: یکی بسفیر و واسطه، یکی بی سفیر و بیواسطه. امّا آنچه بواسطه است اوّل سلام مصطفی است، و ذلک فی قوله: وَ إِذا جاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ای محمد چون مؤمنان بر تو آیند و نواخت ما طلبند، تو بنیابت ما بر ایشان سلام کن و بگوی: کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ، باز چون روزگار حیاة بنده برسد و برید مرگ در رسد در ان دم زدن باز پسین ملک الموت را فرمان آید که تو برید حضرت مایی و درگاه مایی بفرمان ما قبض روح بنده همی کنی، نخست او را شربت شادی ده و مرهمی بر دل خسته وی نه بروی سلام کن و نعمت بر وی تمام کن.

اینست که رب العزة فرمود: تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً. آن فرشتگان دیگر که اعوان ملک الموت‌اند چون آن نواخت و کرامت بینند، همه گویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ». ای بنده مؤمن بخوش دلی ودیعت جان تسلیم کردی نوشت باد و سلام و درود مر ترا باد از سرای حکم قدم در ساحت بهشت نه که کار کار تست و دولت دولت تو. و از ان پس چون از حساب و کتاب و دیوان قیامت فارغ شود بدر بهشت رسد، رضوان او را استقبال کند گوید: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ» سلام و درود بر شما خوش گشتید و خوش آمدید و پاک زندگی کردید، اکنون در روید درین سرای جاودان و ناز و نعیم بیکران و از ان پس که در بهشت اندر غرفه خویش آرام گیرد، فرستادگان ملک آیند و او را مژده دهند و سلام رسانند گویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ». چون گوش بنده از شنیدن سلام واسطه پر شود و از درود فرشتگان سیر گردد، آرزوی دیدار و کلام و سلام حق کند گوید بزبان افتقار در حالت انکسار بر بساط انبساط که: ای معدن ناز من نیاز من تا کی؟ ای شغل جان من این شغل جان من تا کی؟ ای هم راز دل من این انتظار دل من تا کی؟ ای ساقی سرّ من این تشنگی من تا کی؟ ای مشهود جان من این خبر پرسیدن من تا کی؟ خداوندا! موجود دل عارفانی، در ذکر یگانه، آرزوی جان مشتاقانی، در وجود یگانه، هیچ روی آن دارد خداوندا که دیدار بنمایی و خود سلام کنی برین بنده. فیتجلّی اللَّه عزّ و جلّ و یقول.

سلام علیکم یا اهل الجنة فذلک قوله: سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ.

قوله تعالی: الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی‌ أَفْواهِهِمْ... الآیة گفته‌اند: هم چنان که اندام دشمن گواهی دهد بر دشمن بر کرده‌های بد اندام دوست هم گواهی دهد دوست را بر کرده‌های نیک در آثار آورده‌اند که بنده مؤمن را خطاب آید که چه آوردی؟ بنده شرم دارد که گوید چندین نماز و چندین صدقات و خیرات. ربّ العزّة دست وی بسخن آرد تا گوید: چندین صدقه داد، پای وی گوید: چندین نماز کرد، انگشتان وی گواهی دهند بر تسبیحات و تهلیلات.

قال النبی (ص) لبعض النّساء: «علیکنّ بالتسبیح و التهلیل و اعقدن بالانافل فانهنّ مسئولات مستنطقات».

آن یکتا موی مژگان چشم بنده را گواهی دهد، یقول اللَّه تعالی: تکلمی یا شعرة جفن عین عبدی فاحتجی عن عبدی ای موی مژگان چشم بنده مؤمن من بیار حجّت از بهر بنده من، گوید: بار خدایا گواهی دهم که از بیم عقوبت تو و در آرزوی دیدار تو بسیار گریست، اللَّه گوید: راست می‌گویی و من می‌دیدم، آن گه گوید: این بنده را بگواهی یک تا موی آمرزیدم و منادی ندا کند هذا عتیق اللَّه بشعرة، این سخن گفتن اندامهای بنده ازان غیبهاست که بر خرد آدمی پوشیده است و بر خواست اللَّه حوالت است و در توان وی آن را جای است، نادر یافته پذیرفته و آن را گردن نهاده، و هم ازین باب است که فردا زمین بر بنده گواهی بر کردار وی دهد، و ذلک فی قوله: «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» ای تشهد علی کلّ عبد و امة بما عمل علی ظهرها و هم ازین باب است که اللَّه در قرآن دوزخ را خشم گفت «تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ»، و آسمان و زمین که اللَّه را پاسخ داد: «قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ»، همچنین تسبیح جمادات و چیزها که جان ندارد چون صحرا و کوه و دریا و درختان و باد و باران و امثال آن این همه آنست که عقل می‌نپذیرد و دل از ان می‌شورد و دین آن را می‌پذیرد و اللَّه آن را گواهی میدهد مؤمنان بجان و دل قبول میکنند و نادر یافته می‌پذیرند کما قال تعالی: امرنا لنسلم لرب العالمین.

قوله: وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ این آیت بندگان را تنبیهی است عظیم و بیدار کردن ایشان از خواب غفلت، یعنی که خود را دریا بید و روزگار جوانی و قوّت بغنیمت دارید و عمل کنید پیش از ان که نتوانید.

قال النبی (ص): «اغتنم خمسا قبل خمس: شبابک قبل هرمک و صحّتک قبل سقمک و غناک قبل فقرک و حیاتک قبل موتک و فراغک قبل شغلک».

پس اگر روزگار جوانی ضایع کند و در عمل تقصیر کند بر سر پیری و عجز عذری باز خواهد هم نیکو بود.

قال النبی (ص): «اذا بلغ الرّجل تسعین سنة غفر اللَّه له ما تقدم من ذنبه و ما تأخّر و کتب اسیر اللَّه فی الارض و شفع فی اهل بیته، و اذا بلغ مائة سنة استحیی اللَّه عزّ و جلّ منه ان یحاسبه».

وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ اشارت آیت آنست که این قرآن نه بر اوزان اشعار عرب است نه مشابه سخن آفریدگان، معجزه مصطفی است و برهان نبوّت و رسالت وی، هر پیغامبری که آمد برهان نبوّت وی از راه دیده‌ها درآمد و برهان نبوّت محمد عربی از راه دلها در آمد، هر پیغامبری را معجزه‌ای ظاهر دادند: معجزه ابراهیم آتش بود که وی را نسوخت و همچون بستان گشت، معجزه موسی عصا و ید بیضا بود، معجزه عیسی احیاء موتی بود، اینهمه ظاهر بود محل اطّلاع دیده‌ها، معجزه مصطفی عربی بوستان دوستان با صفوت بود، گلستان مستان شربت محبّت بود «بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»، بلی مصطفی را معجزات بسیار بود که محلّ اطّلاع دیده‌ها بود چون انشقاق قمر و تسبیح حجر و کلام ذئب و اسلام ضبّ و غیر آن. امّا مقصود آنست که موسی تحدّی بعصا کرد، عیسی تحدّی باحیاء موتی کرد، مصطفی صلوات اللَّه و سلامه علیه تحدّی بکلام اللَّه کرد: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»، عصای موسی هر چند که در و صنعت ربّانی تعبیه بود از درخت عوسج بود، و دم عیسی هر چند که در و لطف الهی تعبیه بود امّا ودیعت سینه بشر بود، ای محمد تو که میروی دمی و چوبی با خود مبر، چوب بابت خران باشد و دم نصیب بیماران، تو صفت قدیم ما قرآن مجید ما با خود ببر تا معجزه تو صفت ما بود نه صفت بشر. کافران چون عاجز ماندند از مثل این قرآن آوردن، زبان طعن درو کشیدند یکی میگفت: «سحر مستمرّ» دیگری میگفت: «اساطیر الاوّلین، ان هذا الّا افک افتراه» و مصطفی را شاعر خواندند و ساحر و کاذب تا رب العزة تسکین دل وی آیت فرستاد که: فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ ای تکذیبهم و اذاهم ای محمد نباید که سخن بیگانگان و دشمنان ترا اندهگن دارد، اگر ایشان ترا دروغ زن میدارند و بنبوّت تو گواهی می‌ندهند ترا چه زیان و چه باک؟ من که خداوندم ترا گواهی میدهم که محمد رسول اللَّه اگر ایشان ترا بطعن می‌گویند اجیر و فقیر است، من میگویم بشیر و نذیر است، اگر ایشان میگویند یتیم و صنبور است، من میگویم شفا و رحمت و نور است. ای محمد از گفتار دشمنان چرا اندهگن شوی؟ ترا این شادی نه بس که همه عالم مرا می‌ستانید و من ترا می‌ستایم یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً الآیة همه عالم ثنای من میگویند و من ثنای تو میگویم که إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ همه رضای من می‌جویند و من رضای تو میجویم که وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی‌ همه عالم قسم بمن یاد میکنند و من قسم بتو یاد میکنم که «لعمرک»، بر پیشانی عرش نبشته: «محمد رسول اللَّه»، بر کرسی نبشته: «محمد حبیب اللَّه»، بر لوح نبشته: «محمد صفیّ اللَّه»، بر لوای حمد نبشته: «محمد خیرة اللَّه».

ای محمد اینجهانی و ان جهانی نیستی
لا جرم اینجا نداری صدر و آنجا متّکا
هر کجا گام تو آمد افتخار آرد زمین
هر کجا گام تو آمد انقیاد آرد سما
و الضّحی میخوان و میدان قصد آن چندان حسود
و الضّحی میخوان و می‌بین شکر آن چندان عطا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ وکیع بن الجرّاح گفت: شغل ایشان در بهشت سماع است، همانست که جای دیگر فرمود: فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یُحْبَرُونَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُونَ فهذا الخبر هو السّماع فی الجنّة، بنده مؤمن در بهشت آرزوی سماع کند، ربّ العزة اسرافیل را فرستد تا بر جانب راست وی بیستد و قرآن خواندن گیرد، داود بر چپ وی بایستد زبور خواندن گیرد، بنده سماع همی کند تا وقت وی خوش گردد، جان وی فرا سماع آید، دل وی فرا نشاط آید، سرّ وی فرا کار آید، از تن زبان ماند و بس، از دل نشان ماند و بس، از جان عیان ماند و بس، تن در وجد واله شود، دل در شهود مستهلک شود، جان در وجود مستغرق گردد، دیده آرزوی دیدار ذو الجلال کند، دل آرزوی شراب طهور کند، جان آرزوی سماع حق کند، رب العزة پرده جلال بردارد، دیدار بنماید، بنده را بجام شراب بنوازد، طه و یس خواندن گیرد جان بنده آن گه بحقیقت در سماع آید. ای جوانمرد! از تن سماع نیاید که در بند برتری است، از دل سماع نیاید که رهگذری است، سماع سماع جانست که نه ایدری است.
هوش مصنوعی: آیه‌ای از قرآن می‌گوید که اهل بهشت در حالتی شاداب و مشغول هستند. یکی از مفسران بیان می‌کند که کار آنها در بهشت شنیدن زیباست. او به آیات دیگر اشاره می‌کند که بیانگر شادی و خوشحالی در بهشت هستند. در بهشت، مؤمن به شنیدن می‌پردازد و خداوند فرشته‌ای به نام اسرافیل را می‌فرستد تا در سمت راست او قرآن بخواند و داود در سمت چپش آواز زبور بزند. مؤمن با شنیدن این نغمه‌ها، روحش شاداب و دلش سرشار از نشاط می‌شود. با این حال، جذبه و حالتی خاص بر او حاکم خواهد بود و در این حالت، احساساتش عمیق‌تر می‌شود. دلش در آرزوی دیدار خداوند و نوشیدن شراب طهور می‌سوزد. در نهایت، خداوند پرده از جلوه‌گاهش برمی‌دارد و مؤمن را با نعمت‌هایش مشغول می‌کند. در این وادی، تنها حقیقت وجود و حضور به شمار می‌آید و این حالت، خاص روح و جان انسان است.
تن سماع نکند که از خود بدرد است، دل سماع نکند که روز گرد است، جان سماع کند که فرد را فرد است.
هوش مصنوعی: تن برای شنیدن ناله نمی‌کند چون خود را دردناک می‌داند، دل نمی‌تواند به خود گوش دهد چون دنیا در حال چرخش است، اما جان به شنیدن می‌پردازد چون فردیت هر شخص را درک می‌کند.
جوینده تو همچو تو فردی باید
آزاد زهر علّت و دردی باید
هوش مصنوعی: کسی که جستجوگر است، باید همچون خودت آزاد و رها از دردها و مشکلات باشد.
و گفته‌اند: شغل بهشتیان ده چیز است: ملکی که در و عزل نه، جوانیی که با او پیری نه، صحتی بر دوام که با او بیماری نه، عزّی پیوسته که با او ذلّ نه، راحتی که با او شدّت نه، نعمتی که با او محنت نه، بقایی که با او فنا نه، حیاتی که با او مرگ نه، رضایی که با او سخط نه، انسی که با او وحشت نه.
هوش مصنوعی: در عالم بهشت، شغل بهشتیان شامل ده چیز است: خانه‌ای که از آن بیرون نمی‌روند، جوانی که هرگز به پیری نمی‌رسد، سلامتی همیشگی که با بیماری همراه نیست، عزت دائمی که به ذلت نمی‌انجامد، آرامشی که موجب زحمت نمی‌شود، نعمتی که با مشکلات همراه نیست، بقا و ماندگاری که با فنا تناقض ندارد، حیات و زندگی که با مرگ خاتمه نمی‌یابد، رضایت و خوشنودی که با خشم همراه نیست و دوستی و نزدیکی که به تنهایی و انزوا نمی‌انجامد.
پیر طریقت گفت: این شغل عامّه مؤمنان است که مصطفی (ص) در حق ایشان گفته: اکثر اهل الجنة البله.
هوش مصنوعی: پیر طریقت بیان کرد: این کار مخصوص عموم مؤمنان است، چرا که پیامبر (ص) درباره آن‌ها فرموده‌اند: بیشتر اهل بهشت افرادی ساده‌لوح هستند.
امّا مقرّبان مملکت و خواصّ حضرت مشاهدت از مطالعه شهود و استغراق وجود یک لحظه با نعیم بهشت نپردازند، بزبان حال همی گویند:
هوش مصنوعی: اما نزدیکان حکومت و افراد خاص در حضور حضرت، حتی یک لحظه هم از لذت‌های بهشت غافل نمی‌شوند و با حالت خود می‌گویند:
روزی که مرا وصل تو در چنگ آید
از حال بهشتیان مرا ننگ آید
هوش مصنوعی: روزى که من به وصال تو دست پیدا کنم، آن‌قدر خوشحال می‌شوم که گویی از حال بهشتیان خبر دارم و احساس می‌کنم که دیگر نتوانم به خودم افتخار کنم.
چون خلایق از عرصات قیامت بروند، ایشان بر جای بمانند و نروند، فرمان آید که شما نیز ببهشت روید و ناز و نعیم بهشت بینید، گویند کجا رویم که آنچه مقصود است ما را خود اینجا حاضر است پیر بو علی سیاه گفت: او را کسانی‌اند که اگر یک لحظه‌شان بی او میباید بود زهره هاشان آب گردد، اوصالشان بند بند از هم جدا شود.
هوش مصنوعی: وقتی مردم از میدان قیامت عبور کنند، آن‌ها باقی می‌مانند و نمی‌روند. سپس فرمان می‌رسد که به بهشت بروند و نعمت‌های آن را ببینند. اما می‌گویند کجا برویم در حالی که آنچه برای ما مهم است، همین‌جا کنار ماست. پیر بو علی سیاه می‌گوید: افرادی هستند که اگر حتی لحظه‌ای بدون او بگذرد، توانشان کم می‌شود و وجودشان از هم جدا می‌شود.
امیر المؤمنین علی (ع) فرمود: لو حجبت عنه ساعة لمت.
هوش مصنوعی: امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: اگر یک ساعت از من غفلت شود، هلاک می‌شوم.
لَهُمْ فِیها فاکِهَةٌ وَ لَهُمْ ما یَدَّعُونَ، سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ سلام خداوند کریم ببنده ضعیف دو ضرب است: یکی بسفیر و واسطه، یکی بی سفیر و بیواسطه. امّا آنچه بواسطه است اوّل سلام مصطفی است، و ذلک فی قوله: وَ إِذا جاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ای محمد چون مؤمنان بر تو آیند و نواخت ما طلبند، تو بنیابت ما بر ایشان سلام کن و بگوی: کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ، باز چون روزگار حیاة بنده برسد و برید مرگ در رسد در ان دم زدن باز پسین ملک الموت را فرمان آید که تو برید حضرت مایی و درگاه مایی بفرمان ما قبض روح بنده همی کنی، نخست او را شربت شادی ده و مرهمی بر دل خسته وی نه بروی سلام کن و نعمت بر وی تمام کن.
هوش مصنوعی: در بهشت برای آن‌ها میوه‌هایی وجود دارد و هر چیزی که بخواهند در اختیارشان قرار می‌گیرد. سلامی به عنوان کلامی از سوی پروردگار رحیم بر آنها نازل می‌شود. این سلام از دو طریق به بندگان ضعیف می‌رسد: یکی از طریق واسطه و دیگری به طور مستقیم. سلام اول از طرف پیامبر است؛ یعنی زمانی که مؤمنان به سوی او می‌آیند و محبت خدا را طلب می‌کنند، او باید به نمایندگی از خدا بر آن‌ها سلام کند و بگوید که پروردگارتان بر خودش رحمت را واجب کرده است. همچنین زمانی که عمر انسان به پایان می‌رسد و مرگ نزدیک می‌شود، در آن لحظه ملک الموت مأمور می‌شود تا روح او را با اجازه پروردگارش بگیرد. در این هنگام، ابتدا به او شراب شادی می‌دهد و برای دل غمزده‌اش آرامش و خوشی به ارمغان می‌آورد و به او سلام کرده و نعمت‌ها را بر او کامل می‌کند.
اینست که رب العزة فرمود: تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً. آن فرشتگان دیگر که اعوان ملک الموت‌اند چون آن نواخت و کرامت بینند، همه گویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ». ای بنده مؤمن بخوش دلی ودیعت جان تسلیم کردی نوشت باد و سلام و درود مر ترا باد از سرای حکم قدم در ساحت بهشت نه که کار کار تست و دولت دولت تو. و از ان پس چون از حساب و کتاب و دیوان قیامت فارغ شود بدر بهشت رسد، رضوان او را استقبال کند گوید: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ» سلام و درود بر شما خوش گشتید و خوش آمدید و پاک زندگی کردید، اکنون در روید درین سرای جاودان و ناز و نعیم بیکران و از ان پس که در بهشت اندر غرفه خویش آرام گیرد، فرستادگان ملک آیند و او را مژده دهند و سلام رسانند گویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ». چون گوش بنده از شنیدن سلام واسطه پر شود و از درود فرشتگان سیر گردد، آرزوی دیدار و کلام و سلام حق کند گوید بزبان افتقار در حالت انکسار بر بساط انبساط که: ای معدن ناز من نیاز من تا کی؟ ای شغل جان من این شغل جان من تا کی؟ ای هم راز دل من این انتظار دل من تا کی؟ ای ساقی سرّ من این تشنگی من تا کی؟ ای مشهود جان من این خبر پرسیدن من تا کی؟ خداوندا! موجود دل عارفانی، در ذکر یگانه، آرزوی جان مشتاقانی، در وجود یگانه، هیچ روی آن دارد خداوندا که دیدار بنمایی و خود سلام کنی برین بنده. فیتجلّی اللَّه عزّ و جلّ و یقول.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید که در روزی که بندگان مؤمن به او می‌رسند، تحیت آن‌ها سلام است و او برایشان پاداشی بزرگ و با ارزش آماده کرده است. فرشتگان، که در خدمت ملک الموت هستند، وقتی ارادت و کرامت خداوند را می‌بینند، به بندگان مؤمن می‌گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمال نیکتان». ای بندگان مؤمن، شما با دل خوش و با تسلیم جان خود، به این مقام رسیده‌اید. پس از گذراندن حساب و کتاب قیامت، وقتی به بهشت رسیدند، رضوان به استقبال آن‌ها می‌آید و می‌گوید: «سلام بر شما! خوش آمدید و به شما زندگی پاکی هدیه دادند. حالا وارد این سرای جاودان شوید و از نعمت‌های بی‌پایان بهره‌مند شوید». وقتی آن‌ها در بهشت مستقر می‌شوند، فرستادگان ملک به آن‌ها بشارت می‌دهند و می‌گویند: «سلام بر شما به خاطر صبوری‌تان! چه خوب است که اینجا را به عنوان عاقبت کار خود انتخاب کرده‌اید». وقتی بنده به شنیدن سلام و درود فرشتگان عادت کرد، در دلش آرزو می‌کند که ای کاش خداوند را ببیند و او نیز بر بنده سلام کند. سپس خداوند خود را به بنده نشان می‌دهد و به او سلام می‌کند.
سلام علیکم یا اهل الجنة فذلک قوله: سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ.
هوش مصنوعی: سلام بر شما ای اهل بهشت! این گفته به معنای آن است که: سلام، گفتاری از طرف پروردگار مهربان است.
قوله تعالی: الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی‌ أَفْواهِهِمْ... الآیة گفته‌اند: هم چنان که اندام دشمن گواهی دهد بر دشمن بر کرده‌های بد اندام دوست هم گواهی دهد دوست را بر کرده‌های نیک در آثار آورده‌اند که بنده مؤمن را خطاب آید که چه آوردی؟ بنده شرم دارد که گوید چندین نماز و چندین صدقات و خیرات. ربّ العزّة دست وی بسخن آرد تا گوید: چندین صدقه داد، پای وی گوید: چندین نماز کرد، انگشتان وی گواهی دهند بر تسبیحات و تهلیلات.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، خداوند بر لب‌های افراد مهر خواهد زد و آنها نمی‌توانند سخن بگویند. در این روز، اعضای بدن انسان‌ها بر اعمالشان گواهی خواهند داد. در واقع، اعضای بدن دشمنان به بدی‌های آنها شهادت می‌دهند و در عوض، اعضای بدن دوستان و مؤمنان بر نیکی‌ها و خوبی‌های آنها گواهی خواهند داد. در روایات آمده که به مؤمن گفته می‌شود: «تو چه کار کرده‌ای؟» و او از بیان اعمال نیکش شرمنده خواهد شد و نمی‌تواند بگوید که فلان نماز را خوانده یا فلان صدقه را داده است. اما خداوند با زبان خود او را متوجه می‌کند که دستش به صدقه‌دادن گواهی می‌دهد، پاهایش بر نماز خواندن شهادت می‌دهند و انگشتانش به تسبیحات و ذکرها شهادت خواهند داد.
قال النبی (ص) لبعض النّساء: «علیکنّ بالتسبیح و التهلیل و اعقدن بالانافل فانهنّ مسئولات مستنطقات».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) به برخی از زنان فرمودند: «شما به ذکر تسبیح و تهلیل بپردازید و به عبادات مستحب توجه کنید، زیرا مسوولیت‌ها بر عهده شماست و از شما پرسش می‌شود».
آن یکتا موی مژگان چشم بنده را گواهی دهد، یقول اللَّه تعالی: تکلمی یا شعرة جفن عین عبدی فاحتجی عن عبدی ای موی مژگان چشم بنده مؤمن من بیار حجّت از بهر بنده من، گوید: بار خدایا گواهی دهم که از بیم عقوبت تو و در آرزوی دیدار تو بسیار گریست، اللَّه گوید: راست می‌گویی و من می‌دیدم، آن گه گوید: این بنده را بگواهی یک تا موی آمرزیدم و منادی ندا کند هذا عتیق اللَّه بشعرة، این سخن گفتن اندامهای بنده ازان غیبهاست که بر خرد آدمی پوشیده است و بر خواست اللَّه حوالت است و در توان وی آن را جای است، نادر یافته پذیرفته و آن را گردن نهاده، و هم ازین باب است که فردا زمین بر بنده گواهی بر کردار وی دهد، و ذلک فی قوله: «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» ای تشهد علی کلّ عبد و امة بما عمل علی ظهرها و هم ازین باب است که اللَّه در قرآن دوزخ را خشم گفت «تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ»، و آسمان و زمین که اللَّه را پاسخ داد: «قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ»، همچنین تسبیح جمادات و چیزها که جان ندارد چون صحرا و کوه و دریا و درختان و باد و باران و امثال آن این همه آنست که عقل می‌نپذیرد و دل از ان می‌شورد و دین آن را می‌پذیرد و اللَّه آن را گواهی میدهد مؤمنان بجان و دل قبول میکنند و نادر یافته می‌پذیرند کما قال تعالی: امرنا لنسلم لرب العالمین.
هوش مصنوعی: موی مژگان چشم مؤمن به عنوان شاهدی در روز قیامت گواهی می‌دهد که او به خاطر ترس از عذاب الهی و آرزوی دیدار خدا، بسیار گریسته است. خداوند تأیید می‌کند که آنچه گفته شده، درست است و خود، شاهد این جزع و فزع بوده است. سپس، خداوند اعلام می‌کند که به خاطر گریه‌های این بنده، حتی یک مو از او را می‌آمرزد و صدایی به گوش می‌رسد که این بنده آزاد شده است. این گفت‌وگو و گواهی، از مسائلی است که برای انسان‌ها ناممکن به نظر می‌رسد، اما به اراده الهی امکان‌پذیر است. روز قیامت، زمین نیز سخن گفته و بر اعمال بندگان گواهی می‌دهد. همچنین، خداوند در قرآن اشاره کرده است که آتش جهنم از شدت خشم خود نزدیک است که منفجر شود و آسمان و زمین به خداوند پاسخ داده و می‌گویند که فرمانبردار او هستند. حتی چیزهای غیر جاندار مانند کوه‌ها، دریاها و بادها نیز تسبیح خدا را به جا می‌آورند. این مفاهیم ممکن است برای عقل انسانی دشوار باشد، اما ایمان مؤمنان آن‌ها را می‌پذیرد و به آن‌ها اعتقاد دارند، چنان‌که خداوند فرموده است که ما باید تسلیم پروردگار جهانیان شویم.
قوله: وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ این آیت بندگان را تنبیهی است عظیم و بیدار کردن ایشان از خواب غفلت، یعنی که خود را دریا بید و روزگار جوانی و قوّت بغنیمت دارید و عمل کنید پیش از ان که نتوانید.
هوش مصنوعی: آیه اشاره به این دارد که عمر انسان محدود است و باید از زمان جوانی و قدرت خود بهره‌برداری کند. این آیه به بندگان هشدار می‌دهد که در خواب غفلت نمانند و از فرصت‌های به‌دست آمده استفاده کنند، پیش از آن‌که نخستین نشانه‌های پیری و ناتوانی نمایان شود. بنابراین، لازم است که انسان‌ها قبل از این‌که نتوانند به انجام کارها بپردازند، تلاش و عمل نمایند.
قال النبی (ص): «اغتنم خمسا قبل خمس: شبابک قبل هرمک و صحّتک قبل سقمک و غناک قبل فقرک و حیاتک قبل موتک و فراغک قبل شغلک».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «پنج فرصت را قبل از اینکه به پنج حالت دیگر دچار شوی، غنیمت بشمار: جوانیت را قبل از پیری، سلامتی‌ات را قبل از بیماری، ثروتت را قبل از فقر، زندگی‌ات را قبل از مرگ و فراغتت را قبل از مشغله».
پس اگر روزگار جوانی ضایع کند و در عمل تقصیر کند بر سر پیری و عجز عذری باز خواهد هم نیکو بود.
هوش مصنوعی: اگر در جوانی زمان و فرصت‌ها را از دست بدهیم و در انجام کارها کوتاهی کنیم، در دوران پیری و ناتوانی نمی‌توانیم بهانه و توجیهی برای این اشتباهاتمان بیاوریم.
قال النبی (ص): «اذا بلغ الرّجل تسعین سنة غفر اللَّه له ما تقدم من ذنبه و ما تأخّر و کتب اسیر اللَّه فی الارض و شفع فی اهل بیته، و اذا بلغ مائة سنة استحیی اللَّه عزّ و جلّ منه ان یحاسبه».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «وقتی یک مرد به سن نود سال می‌رسد، خداوند تمام گناهان گذشته و آینده‌اش را می‌آمرزد و او را به عنوان بنده‌ای آزاد شده در زمین می‌نویسد و برای خانواده‌اش شفاعت می‌کند. و وقتی به سن صد سال می‌رسد، خداوند عز و جل از محاسبه او شرمنده می‌شود.»
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ اشارت آیت آنست که این قرآن نه بر اوزان اشعار عرب است نه مشابه سخن آفریدگان، معجزه مصطفی است و برهان نبوّت و رسالت وی، هر پیغامبری که آمد برهان نبوّت وی از راه دیده‌ها درآمد و برهان نبوّت محمد عربی از راه دلها در آمد، هر پیغامبری را معجزه‌ای ظاهر دادند: معجزه ابراهیم آتش بود که وی را نسوخت و همچون بستان گشت، معجزه موسی عصا و ید بیضا بود، معجزه عیسی احیاء موتی بود، اینهمه ظاهر بود محل اطّلاع دیده‌ها، معجزه مصطفی عربی بوستان دوستان با صفوت بود، گلستان مستان شربت محبّت بود «بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»، بلی مصطفی را معجزات بسیار بود که محلّ اطّلاع دیده‌ها بود چون انشقاق قمر و تسبیح حجر و کلام ذئب و اسلام ضبّ و غیر آن. امّا مقصود آنست که موسی تحدّی بعصا کرد، عیسی تحدّی باحیاء موتی کرد، مصطفی صلوات اللَّه و سلامه علیه تحدّی بکلام اللَّه کرد: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»، عصای موسی هر چند که در و صنعت ربّانی تعبیه بود از درخت عوسج بود، و دم عیسی هر چند که در و لطف الهی تعبیه بود امّا ودیعت سینه بشر بود، ای محمد تو که میروی دمی و چوبی با خود مبر، چوب بابت خران باشد و دم نصیب بیماران، تو صفت قدیم ما قرآن مجید ما با خود ببر تا معجزه تو صفت ما بود نه صفت بشر. کافران چون عاجز ماندند از مثل این قرآن آوردن، زبان طعن درو کشیدند یکی میگفت: «سحر مستمرّ» دیگری میگفت: «اساطیر الاوّلین، ان هذا الّا افک افتراه» و مصطفی را شاعر خواندند و ساحر و کاذب تا رب العزة تسکین دل وی آیت فرستاد که: فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ ای تکذیبهم و اذاهم ای محمد نباید که سخن بیگانگان و دشمنان ترا اندهگن دارد، اگر ایشان ترا دروغ زن میدارند و بنبوّت تو گواهی می‌ندهند ترا چه زیان و چه باک؟ من که خداوندم ترا گواهی میدهم که محمد رسول اللَّه اگر ایشان ترا بطعن می‌گویند اجیر و فقیر است، من میگویم بشیر و نذیر است، اگر ایشان میگویند یتیم و صنبور است، من میگویم شفا و رحمت و نور است. ای محمد از گفتار دشمنان چرا اندهگن شوی؟ ترا این شادی نه بس که همه عالم مرا می‌ستانید و من ترا می‌ستایم یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً الآیة همه عالم ثنای من میگویند و من ثنای تو میگویم که إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ همه رضای من می‌جویند و من رضای تو میجویم که وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی‌ همه عالم قسم بمن یاد میکنند و من قسم بتو یاد میکنم که «لعمرک»، بر پیشانی عرش نبشته: «محمد رسول اللَّه»، بر کرسی نبشته: «محمد حبیب اللَّه»، بر لوح نبشته: «محمد صفیّ اللَّه»، بر لوای حمد نبشته: «محمد خیرة اللَّه».
هوش مصنوعی: در این متن به این موضوع اشاره شده است که قرآن نه شعر است و نه شبیه به سخن دیگران، بلکه معجزه‌ای از طرف پیامبر محمد (ص) و نشانه‌ای بر نبوت اوست. هر پیامبری معجزاتی داشت، مانند آتش ابراهیم، عصای موسی و احیای مردگان توسط عیسی. اما معجزه محمد از نوعی دیگر است؛ او به کلام الهی به عنوان معجزه‌اش استناد کرد و از مردم خواست که سوره‌ای مانند آن بیاورند. وقتی کفار نتوانستند مانند قرآن را تولید کنند، به طعن و کنایه علیه او پرداختند. خداوند به پیامبر آرامش داد و به او یادآوری کرد که نباید از سخنان دشمنان اندوهگین شود، زیرا او شاهد و بشارت‌دهنده‌ای بزرگ است و خداوند او را ستایش می‌کند. در نهایت، اشاره شده است که همه موجودات عالم ستایش خداوند و پیامبر را انجام می‌دهند و در مقامات بلند بر او می‌افزایند.
ای محمد اینجهانی و ان جهانی نیستی
لا جرم اینجا نداری صدر و آنجا متّکا
هوش مصنوعی: ای محمد! تو متعلق به این جهان نیستی و به آن جهان هم تعلق نداری. بنابراین، در این دنیا جایی برای راحتی و آسایش نداری و در آن دنیا نیز نشانی از راحتی نخواهی یافت.
هر کجا گام تو آمد افتخار آرد زمین
هر کجا گام تو آمد انقیاد آرد سما
هوش مصنوعی: هر کجا که قدم بگذاری، زمین به افتخار تو سر تعظیم فرود می‌آورد و آسمان هم به تبعیت از تو درمی‌آید.
و الضّحی میخوان و میدان قصد آن چندان حسود
و الضّحی میخوان و می‌بین شکر آن چندان عطا
هوش مصنوعی: در اینجا به صبح و روشنایی اشاره شده و به حسد افرادی که در برابر نعمت‌ها و مواهب زندگی هستند. همچنین، آمده که باید قدردان نعمت‌های زندگی باشیم و به دنبال زیبایی‌ها و برکات آن برویم.