گنجور

۲ - النوبة الثالثة

قوله: تَتَجافی‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ الآیة... ربّ العالمین جلّ جلاله و تقدست أسماؤه و تعالت صفاته اندرین ایت دوستان خود را جلوه میکند و ایشان را بر فریشتگان عرضه میکند، که همه روز آفتاب را مینگرند تا کی فرو شود، و پرده شب فرو گذارند، و جهانیان در خواب غفلت شوند، ایشان بستر نرم و گرم بجای مانند، و قدم بقدم باز نهند. تا با ما راز گویند. فمن بین صارخ و باک و متأوّه چشمهاشان چون ابر بهاران، دلهاشان چون خورشید تابان، رویهاشان از بی‌خوابی برنگ زعفران.

اویس قرنی قدّس سرّه چون شب درآمدی گفتی: هذه لیلة الرکوع، هذه لیلة السجود، یا برکوعی یا بسجودی شب بآخر اوردی، گفتند ای اویس چون طاقت میداری شبی بدین درازی بر یک حال؟ گفت کجاست شب دراز؟ کاشکی ازل و ابد یک شب بودی، تا ما سجودی بآخر اوردیمی نه سه بار در سجودی سبحان ربّی الاعلی سنّت است، ما هنوز یک بار نگفته باشیم که روز اید.

شبهای فراق تو کمانکش باشد
صبح از بر او چو تیر ارش باشد
و ان شب که مرا با تو بتا خوش باشد
گویی شب را قدم در اتش باشد

ای جوانمرد در میانه شب سحرگاهی باز نشین وضویی برآر، روی فرا قبله کن و دو رکعت براز و نیاز بگزار، تا هر چه اویس قرنی را در حوصله نوش امد زلّه‌ای از ان بجان تو فرستند. و جهد ان کن که در خواب نروی مگر که خوابت بیوکند در میان ذکر. در خبر است که هر که در خواب رود در میان عبادت ربّ العزّة بمکان او وا فریشتگان مباهات کند، که این گدا را می‌بینید بتن در خدمت و بدل در حضرت؟

چه وقت خفتن است ای دوست برخیز
ترا زین پس که خواهد داشت معذور
بوقت صبح خوش خفتن نه شرط است
مرا بگذاشتن سرمست و مخمور

... یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً خوفا من الفراق و القطیعة، و طمعا فی اللقاء و الوصلة. همه ما را خوانند، همه ما را دانند، گهی از بیم فراق بسوزند، گهی بامید وصال بیفروزند.

پیر طریقت گفت: خواب بر دوستان حرام در دو جهان، در عقبی از شادی وصال، و در دنیا از غم فراق، در بهشت با شادی مشاهدت خواب نه، و در دنیا با غم حجاب خواب نه. به داود (ع) وحی امد که یا داود کذب من ادّعی محبّتی فاذا جنّه اللیل نام عنّی أ لیس کل حبیب یحبّ خلوة حبیبه؟ بی‌خوابی و بیداری در شب نشان قرب حق است، و دلیل کمال محبت، زیرا که اوّل درجه در محبت طلب موافقت است. و صفت حقّ جلّ جلاله انست که لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ ادمی را از خواب و مرگ چاره نیست لکن بان مقدار که بتکلّف خواب از خود دفع کند و صفت بیخوابی خود را کسب کند طلب موافقت کرده باشد بقدر امکان و این از وی جهد المقل باشد. و کریمان از عاجزان اندک به بسیار بردارند و تکلّف بحقیقت بینگارند، و مصطفی (ص) چون بمحل قرب رسید صفت نوم از خویشتن اندر محل قرب نفی کرد گفت: تنام عینای و لا ینام قلبی‌

چشم که با خلق است می‌بخسبد امّا دلم با حق است و نخسبد. و در خبرست که بهشتیان را خواب روا نیست زیرا که‌ در محل قرب‌اند، و در جوار حضرت عزّت. و نیز گفته‌اند که خواب استراحت است از تعب و نصب، در بهشت تعب و نصب نیست. قال اللَّه تعالی: لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ. در خبرست که روز رستاخیز چون خلق اوّلین و اخرین جمع شوند در ان انجمن کبری و عرصه عظمی منادی ندا کند: سیعلم اهل الجمع من اولی بالکرم؟ اری بدانند اهل جمع امروز که به نیکوکاری و بزرگواری که سزاوارتر؟ انگه ندا اید که: لیقم الذین کانت تَتَجافی‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً شب خیزان باین ندا از خلق جدا شوند، و هم قلیل و اندکی باشند. باز ندا اید که این الذین کانوا لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ فیقومون و هم قلیل. سه دیگر بار ندا اید که این الذین کانوا یحمدون اللَّه فی السراء و الضراء فیقومون و هم قلیل. ثم یحاسب الناس. و قال النبی (ص): «اشراف امّتی حملة القران و اصحاب اللیل»

ای مسکین بوقت سحر غافل مباش که ان ساعت وقت نیاز دوستان بود، ساعت راز مشتاقان بود، هنگام ناز عاشقان بود، بر بساط وَ نَحْنُ أَقْرَبُ در خلوت وَ هُوَ مَعَکُمْ سرّا بسر شراب انا جلیس من ذکرنی، بی‌زحمت اغیار بدوستان خود می‌رساند، ان ساعت نسیم سحری از بطنان عرش مجید می‌اید، و بر دل عنایتیان حضرت میگذرد، و برمزی باریک و برازی عجیب میگوید: ای درویش برخیز و تضرّعی بیار و نیاز خود عرضه کن که دست کرم فروگشاده، و ندا در داده از بهر درویشان، که من یقرض غیر عدوم و لا ظلوم، چه عجب اگر ان ساعت بگوش دل بنده فرو گوید که عبدی لا تخف انّک من الآمنین. داود (ع) از جبرئیل سؤال کرد که در روز و شب کدام ساعت فاضل‌تر؟

گفت در هفته روز ادینه ان ساعت که خطیب بر منبر شود تا نماز را سلام دهند.

و در شب بوقت سحرگاه ان ساعت که دوستان و مشتاقان در مناجات شوند و سرّا بسر شراب وصل انا جلیس من ذکرنی می‌نوشند، و ذرائر اطباق کونین زبانهای تعطّش از عین شوق گشاده، که: و للارض من کأس الکرام نصیب. اگر سحرگاه نه عزیزترین ساعات بودی کلام مجید در حق ان عزیزان این بشارت کجا فرستادی که: قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا فرزندان یعقوب (ع) پیش پدر شدند گفتند ای پدر ما را از خداوند خویش بخواه بجرمی که کرده‌ایم یعقوب (ع) بوقت سحرگاه قصد بارگاه اعظم کرد و روی بکعبه دعا اورد و بعذر فرزندان مشغول شد. از حضرت جلال ندا رسید که ای یعقوب حرمت این وقت را و شرف این ساعت را از فرزندان تو راضی شدیم. ان خداوند مقنعه را می‌اید رابعة العدویه چون نماز خفتن بگزاردی پاس دل داشتی تا وقت صبح صادق با خود میگفتی:

یا نفس قومی فلقد نام الوری
ان تفعلی خیرا فذو العرش یری‌
و انت یا عین اهجری طیب الکری
عند الصباح یحمد القوم السّری‌

فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جلیل صفتی است، و عزیز حالی، و بزرگوار کرامتی، که اللَّه میفرماید: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ کس نداند و هیچ وهم و فهم بدریافت ان نرسد که من ساخته‌ام و پرداخته از بهر دوستان خود، اگر ایشان خدمتهای نهانی فرا پیش داشتند، من نیز خلعتهای نهانی فرا دست نهادم، اینت روشنایی چشم که ایشان را خواهد بود چون خلعتهای نهانی بینند و کرامتهای ربّانی ان عیش روحانی با صد هزار طبل نهانی و ان سور و سرور جاودانی، خورشید شهود از افق عیان برآمده، نسیم صحبت از جانب قربت دمیده، گل کرامت از شاخ وصلت شکفته.

پیر طریقت گفت ای درویش دل ریش، ای سوخته مهر ازل، ای غارتیده عشق دل خوش‌دار و اندوه مدار، که وقتی خواهد بود که پرده عتاب از روی فضل برخیزد و ابر لطف باران کرم ریزد، و جوی برّ در جوی قرب امیزد، و حد حساب از شأن جود بگریزد، منتظر دست در دامن وعده اویزد، و تأخیر و درنگ از پای عطف برخیزد، و از افق تجلّی باد شادی وزد و از اکرم الاکرمین ان بینی که ازو سزد، مولی میگوید و رهی می‌نیوشد که ای درویش سزای تو ببرید و سزای من امد.

و فی الخبر الصحیح عن ابن مسعود انّ النبی (ص) قال: اخر من یدخل الجنّة رجل یمشی مرّة و یکبو مرّة و تسفعه النار مرّة، فاذا جاوزها التفت الیها فقال تبارک الذی نجانی منک لقد اعطانی اللَّه شیئا ما اعطاه احدا من الاوّلین و الآخرین فترفع له شجرة فیقول ای ربّ ادننی من هذه الشجرة فلا ستظلّ بظلّها و اشرب من مائها فیقول اللَّه یا بن ادم لعلّی ان اعطیتکما سألتنی غیرها فیقول لا یا رب و یعاهده ان لا یسأله غیرها فیدنیه منها فیستظل بظلّها و یشرب من مائها ثم ترفع له شجرة هی احسن من الاولی فیقول ای رب ادننی من هذه الشجرة لأشرب من مائها و أستظل بظلّها فیقول یا بن ادم الم تعاهدنی ان لا تسألنی غیرها؟ لعلّی ان ادنیتک منها سألتنی غیرها فیعاهده ان لا یسأله غیرها فیدنیه منها فیستظل بظلّها و یشرب من مائها ثم ترفع له شجرة عند باب الجنة هی احسن من الاولین، فیقول ای ربّ ادننی من هذه فلا ستظلّ بظلّها و اشرب من مائها فیقول یا بن ادم الم تعاهدنی لا تسألنی غیرها؟ قال بلی یا رب هذه لا اسئلک غیرها و ربّه یعذره لانه یری ما لا صبر له علیه فیدنیه منها فاذا ادناه منها سمع اصوات اهل الجنّة فیقول ای ربّ ادخلینها فیقول یا بن ادم أ یرضیک ان اعطیک الدنیا و مثلها معها؟ قال ای ربّ أ تستهزئ منی و انت ربّ العالمین؟ فضحک ابن مسعود، فقالوا ممّ تضحک؟

قال هکذا ضحک رسول اللَّه (ص) فقالوا ممّ تضحک یا رسول اللَّه؟ قال من ضحک ربّ العالمین حین قال أ تستهزئ منّی انت ربّ العالمین؟ فیقول انّی لا استهزئ منک و لکنّی علی ما اشاء قدیر.

و فی روایة اخری فاذا بلغ العبد باب الجنّة رأی زهرتها و ما فیها من النضرة و السرور فسکت ما شاء اللَّه ان یسکت، فیقول یا ربّ ادخلنی الجنّة، فیقول اللَّه تبارک و تعالی: ویلک یا بن ادم ما اغدرک أ لیس قد اعطیت العهود و المواثیق ان لا تسأل غیر الذی اعطیت؟

فیقول یا رب لا تجعلنی اشقی خلقک، فلا یزال یدعو حتی یضحک اللَّه منه، فاذا ضحک اذن له فی دخول الجنّة، فیقول: تمنّ فیتمنّی حتی اذا انقطع امنیّته. قال اللَّه تعالی: تمنّ کذا و کذا قبل یذکّره ربّه حتّی اذا انتهت به الامانی، قال اللَّه لک ذلک و مثله معه. و فی روایة: قال اللَّه لک ذلک و عشرة امثاله.

أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ أ فمن کان فی حلة الوصال تجرّ اذیاله کمن هو فی مذلّة الفراق یقاسی و باله؟ أ فمن کان فی روح القربة و نسیم الزلفة کمن هو فی هول العقوبة یعانی مشقة الکلفة؟ أ فمن ایّد بنور البرهان و طلعت علیه شموس العرفان کمن ربط بالخذلان و وسم بالحرمان؟ لا یستویان و لا یلتقیان.

ایّها المنکح الثّریا سهیلا
عمّرک اللَّه کیف یلتقیان‌
هی شامیّة اذا ما استقلّت
و سهیل اذا استقلّ یمان‌

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله: تَتَجافی‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ الآیة... ربّ العالمین جلّ جلاله و تقدست أسماؤه و تعالت صفاته اندرین ایت دوستان خود را جلوه میکند و ایشان را بر فریشتگان عرضه میکند، که همه روز آفتاب را مینگرند تا کی فرو شود، و پرده شب فرو گذارند، و جهانیان در خواب غفلت شوند، ایشان بستر نرم و گرم بجای مانند، و قدم بقدم باز نهند. تا با ما راز گویند. فمن بین صارخ و باک و متأوّه چشمهاشان چون ابر بهاران، دلهاشان چون خورشید تابان، رویهاشان از بی‌خوابی برنگ زعفران.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که خداوند به دوستان خود جلوه می‌کند و آن‌ها را به فرشتگان معرفی می‌نماید. این افراد هر روز منتظر غروب آفتاب هستند تا شب فرا رسد و دیگران در خواب غفلت فرو روند. آن‌ها در حالی که خواب نرم و راحتی ندارند، به گفتگو با خدا ادامه می‌دهند. احساسات و حالات آن‌ها به گونه‌ای است که در کنار اندوه و ناله، چشم‌هایشان مانند ابرهای بهاری و دل‌هایشان چون خورشید درخشان است و روی‌هایشان از بی‌خوابی به رنگ زعفران درآمده است.
اویس قرنی قدّس سرّه چون شب درآمدی گفتی: هذه لیلة الرکوع، هذه لیلة السجود، یا برکوعی یا بسجودی شب بآخر اوردی، گفتند ای اویس چون طاقت میداری شبی بدین درازی بر یک حال؟ گفت کجاست شب دراز؟ کاشکی ازل و ابد یک شب بودی، تا ما سجودی بآخر اوردیمی نه سه بار در سجودی سبحان ربّی الاعلی سنّت است، ما هنوز یک بار نگفته باشیم که روز اید.
هوش مصنوعی: اویس قرنی در شب که فرا می‌رسید، می‌گفت: این شب، شبی است برای رکوع و سجود. او از خدا می‌خواست که یا در حالت رکوع باشد یا در حالت سجود. وقتی از او می‌پرسیدند که چطور می‌تواند شبی به این درازی را در یک حالت بگذراند، او پاسخ می‌داد: شب دراز کجاست؟ ای کاش که ازل و ابد یک شب می‌بودند، تا می‌توانستیم سجده‌ای را تا آخر انجام دهیم. او اعتقاد داشت که سجده و یاد خدا، مرتبه‌ای از عظمت است که ما هنوز یک بار نیز این حقیقت را درک نکرده‌ایم.
شبهای فراق تو کمانکش باشد
صبح از بر او چو تیر ارش باشد
هوش مصنوعی: شب‌هایی که از محبوب دورم، مانند کمانه‌ای است که صبح به وسیله‌اش برمی‌خیزد، همان‌طور که تیر از کمان پرتاب می‌شود.
و ان شب که مرا با تو بتا خوش باشد
گویی شب را قدم در اتش باشد
هوش مصنوعی: در شبی که من با تو هستم، همه چیز برایم خوشایند است، انگار که شب با پا در آتش باشد.
ای جوانمرد در میانه شب سحرگاهی باز نشین وضویی برآر، روی فرا قبله کن و دو رکعت براز و نیاز بگزار، تا هر چه اویس قرنی را در حوصله نوش امد زلّه‌ای از ان بجان تو فرستند. و جهد ان کن که در خواب نروی مگر که خوابت بیوکند در میان ذکر. در خبر است که هر که در خواب رود در میان عبادت ربّ العزّة بمکان او وا فریشتگان مباهات کند، که این گدا را می‌بینید بتن در خدمت و بدل در حضرت؟
هوش مصنوعی: ای جوانمرد، در سحرگاهان شب، برخیز و وضو بگیر. رو به قبله بایست و دو رکعت نماز به جا بیاور و دعا کن، تا از رحمت‌های الهی که به اویس قرنی رسیده، سهمی نصیب تو نیز شود. تلاش کن که در حین عبادت خواب‌ت نبرد و اگر هم خواب‌ت برد، در عالم خواب در ذکر و یاد خداوند باشی. روایت شده که هر کس در هنگام عبادت و در میان خواب، در حال ذکر خداوند باشد، فرشتگان به مقام او افتخار می‌کنند و می‌گویند: «این گدا را ببینید که در خدمت خداوند است و دلش در پیشگاه اوست.»
چه وقت خفتن است ای دوست برخیز
ترا زین پس که خواهد داشت معذور
هوش مصنوعی: ای دوست، چه زمانی برای خوابیدن مناسب است؟ برخیز! از این به بعد، دیگر نمی‌توانی عذرت را بپذیریم.
بوقت صبح خوش خفتن نه شرط است
مرا بگذاشتن سرمست و مخمور
هوش مصنوعی: در هنگام صبح، خواب خوشیدن برای من مناسب نیست، زیرا من در حالت مستی و شادابی هستم و نمی‌توانم سرم را پایین بگذارم.
... یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً خوفا من الفراق و القطیعة، و طمعا فی اللقاء و الوصلة. همه ما را خوانند، همه ما را دانند، گهی از بیم فراق بسوزند، گهی بامید وصال بیفروزند.
هوش مصنوعی: آن‌ها با ترس و امید به پروردگارشان دعا می‌کنند؛ ترس از جدایی و قطع ارتباط، و امید به ملاقات و وصال. همه ما را می‌خوانند و می‌شناسند، گاهی از بیم جدایی می‌سوزند و گاهی با امید به وصال، دلگرم می‌شوند.
پیر طریقت گفت: خواب بر دوستان حرام در دو جهان، در عقبی از شادی وصال، و در دنیا از غم فراق، در بهشت با شادی مشاهدت خواب نه، و در دنیا با غم حجاب خواب نه. به داود (ع) وحی امد که یا داود کذب من ادّعی محبّتی فاذا جنّه اللیل نام عنّی أ لیس کل حبیب یحبّ خلوة حبیبه؟ بی‌خوابی و بیداری در شب نشان قرب حق است، و دلیل کمال محبت، زیرا که اوّل درجه در محبت طلب موافقت است. و صفت حقّ جلّ جلاله انست که لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ ادمی را از خواب و مرگ چاره نیست لکن بان مقدار که بتکلّف خواب از خود دفع کند و صفت بیخوابی خود را کسب کند طلب موافقت کرده باشد بقدر امکان و این از وی جهد المقل باشد. و کریمان از عاجزان اندک به بسیار بردارند و تکلّف بحقیقت بینگارند، و مصطفی (ص) چون بمحل قرب رسید صفت نوم از خویشتن اندر محل قرب نفی کرد گفت: تنام عینای و لا ینام قلبی‌
هوش مصنوعی: پیر طریقت بیان می‌کند که خواب برای دوستان در دو جهان منع شده است؛ در آخرت به خاطر شادی وصال و در دنیا به دلیل غم فراق. در بهشت، شادی مشاهدت مانع خواب است و در دنیا، غم حجاب خواب به شمار می‌رود. وحی به داود (ع) رسید که او را به محبت واقعی فرا خواند و گفت: «آیا در شب که تاریکی بر جهان سایه می‌افکند، کسی که خود را دوست می‌داند، نمی‌تواند از خواب دور بماند؟» بی‌خوابی و بیداری در شب نشانه نزدیکی به حق است و دلیلی بر کمال محبت، زیرا نخستین مرحله در محبت، طلب موافقت است. ویژگی حق این است که نه خواب بر او عارض می‌شود و نه خواب آلودگی. انسان نمی‌تواند از خواب و مرگ فرار کند، اما اگر بتواند خواب را از خود دور کند و حالت بی‌خوابی را به دست آورد، به اندازه‌ای که ممکن است، در تلاش برای جلب محبت است. این نوع تلاش، به نوعی جهد و کوشش است. کریمان همواره از اندک به بسیار می‌افزایند و حقیقت تلاش را درک می‌کنند. همچنین، زمانی که پیامبر (ص) به مقام قرب رسید، خواب را از خود دور کرد و گفت: «چشمانم می‌خوابند، اما قلبم بیدار است.»
چشم که با خلق است می‌بخسبد امّا دلم با حق است و نخسبد. و در خبرست که بهشتیان را خواب روا نیست زیرا که‌ در محل قرب‌اند، و در جوار حضرت عزّت. و نیز گفته‌اند که خواب استراحت است از تعب و نصب، در بهشت تعب و نصب نیست. قال اللَّه تعالی: لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ. در خبرست که روز رستاخیز چون خلق اوّلین و اخرین جمع شوند در ان انجمن کبری و عرصه عظمی منادی ندا کند: سیعلم اهل الجمع من اولی بالکرم؟ اری بدانند اهل جمع امروز که به نیکوکاری و بزرگواری که سزاوارتر؟ انگه ندا اید که: لیقم الذین کانت تَتَجافی‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً شب خیزان باین ندا از خلق جدا شوند، و هم قلیل و اندکی باشند. باز ندا اید که این الذین کانوا لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ فیقومون و هم قلیل. سه دیگر بار ندا اید که این الذین کانوا یحمدون اللَّه فی السراء و الضراء فیقومون و هم قلیل. ثم یحاسب الناس. و قال النبی (ص): «اشراف امّتی حملة القران و اصحاب اللیل»
هوش مصنوعی: چشم با مردم در ارتباط است و ممکن است خوابش ببرد، اما دل من با حق است و آرام نمی‌گیرد. در اخبار آمده که بهشتیان خواب ندارند چون در نزدیکی خداوند هستند و در مقام عزت به سر می‌برند. همچنین گفته‌اند که خواب نوعی استراحت از خستگی و درد است، اما در بهشت خستگی و درد وجود ندارد. خداوند می‌فرماید: «در آنجا به ما هیچ خستگی و کسل‌کننده‌ای نمی‌رسد». در روز قیامت، وقتی که انسان‌ها از ابتدا تا انتها گرد هم می‌آیند، منادیان ندا می‌دهند: «آگاه باشید اهل جمع که سزاوار کرامت چه کسی است؟» در آن زمان ندا داده می‌شود که «برخیزند کسانی که شب‌ها از خواب دور می‌شوند و پروردگارشان را با ترس و امید می‌خوانند»، و این دسته از افراد اندک خواهند بود. سپس ندا داده می‌شود که «کسانی که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا غافل نمی‌کند» نیز برخیزند و این نیز گروهی کوچک خواهد بود. بار دیگر ندا می‌آید که «کسانی که خدا را در فراوانی و فقر ستایش می‌کنند» نیز برخیزند و آنها هم خواهند بود که از تعداد کمی تشکیل شده‌اند. سپس انسان‌ها مورد محاسبه قرار می‌گیرند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «ایشان که در میان امت من مقام والایی دارند، حاملان قرآن و شب زنده‌داران هستند».
ای مسکین بوقت سحر غافل مباش که ان ساعت وقت نیاز دوستان بود، ساعت راز مشتاقان بود، هنگام ناز عاشقان بود، بر بساط وَ نَحْنُ أَقْرَبُ در خلوت وَ هُوَ مَعَکُمْ سرّا بسر شراب انا جلیس من ذکرنی، بی‌زحمت اغیار بدوستان خود می‌رساند، ان ساعت نسیم سحری از بطنان عرش مجید می‌اید، و بر دل عنایتیان حضرت میگذرد، و برمزی باریک و برازی عجیب میگوید: ای درویش برخیز و تضرّعی بیار و نیاز خود عرضه کن که دست کرم فروگشاده، و ندا در داده از بهر درویشان، که من یقرض غیر عدوم و لا ظلوم، چه عجب اگر ان ساعت بگوش دل بنده فرو گوید که عبدی لا تخف انّک من الآمنین. داود (ع) از جبرئیل سؤال کرد که در روز و شب کدام ساعت فاضل‌تر؟
هوش مصنوعی: ای غافل، در سحرگاه مراقب باش، زیرا این زمان، زمانی است که دوستان به نیازهای یکدیگر می‌پردازند، زمانی که عاشقان به راز و نیاز مشغولند. در این لحظه‌ها، پیوند معنوی عمیق‌تری برقرار می‌شود و در خلوت، خداوند با بندگانش نزدیک است. در این ساعت، نسیم لطیف سحرگاهی از عرش الهی می‌وزد و بر دل‌های ملتمسان محبت خداوند تأثیر می‌گذارد. این نسیم به درویش می‌گوید که برخیز و تقاضای خود را به درگاه الهی عرضه کن، چرا که در این زمان، رحمت و کرم خداوند گشوده است و ندا می‌دهد که بنده‌ام، مترس که تو از امن‌ترین‌ها هستی. داود (علیه‌السلام) از جبرائیل سؤال کرد که کدام ساعت از روز و شب برتر از دیگر ساعات است؟
گفت در هفته روز ادینه ان ساعت که خطیب بر منبر شود تا نماز را سلام دهند.
هوش مصنوعی: گفت در روزهای یکشنبه، به ساعتی که خطیب بر منبر می‌آید تا نماز به پایان برسد.
و در شب بوقت سحرگاه ان ساعت که دوستان و مشتاقان در مناجات شوند و سرّا بسر شراب وصل انا جلیس من ذکرنی می‌نوشند، و ذرائر اطباق کونین زبانهای تعطّش از عین شوق گشاده، که: و للارض من کأس الکرام نصیب. اگر سحرگاه نه عزیزترین ساعات بودی کلام مجید در حق ان عزیزان این بشارت کجا فرستادی که: قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا فرزندان یعقوب (ع) پیش پدر شدند گفتند ای پدر ما را از خداوند خویش بخواه بجرمی که کرده‌ایم یعقوب (ع) بوقت سحرگاه قصد بارگاه اعظم کرد و روی بکعبه دعا اورد و بعذر فرزندان مشغول شد. از حضرت جلال ندا رسید که ای یعقوب حرمت این وقت را و شرف این ساعت را از فرزندان تو راضی شدیم. ان خداوند مقنعه را می‌اید رابعة العدویه چون نماز خفتن بگزاردی پاس دل داشتی تا وقت صبح صادق با خود میگفتی:
هوش مصنوعی: در سحرگاهان، زمانی که دوستان و عاشقان در حال مناجات هستند و از شراب وصال می‌نوشند، همه موجودات با زبان‌های تشنه به یاد خداوند، سخن می‌گویند. آن زمان، به حقیقت از پاکی و عشق لبریز است. اگر سحرگاه، عزیزترین ساعات نباشد، پس به چه دلیلی در کلام خداوند برای عزیزان این بشارت داده شده است؟ به یاد دارم که فرزاندان یعقوب (ع) نزد او آمدند و از او خواستند تا برایشان از خداوند طلب بخشش کند. یعقوب (ع) در سحرگاه به بارگاه خداوند دعا و توجه کرد و به عذر فرزندانش مشغول شد. سپس از جانب خداوند ندا آمد که ای یعقوب، حرمت و شرف این زمان را برای فرزندان خود قبول داریم. رابعة العدویه نیز وقتی به نماز می‌ایستاد، دلش را تا صبح با یاد خدا پر می‌کرد و به او فکر می‌کرد.
یا نفس قومی فلقد نام الوری
ان تفعلی خیرا فذو العرش یری‌
هوش مصنوعی: ای نفس، تو به جمعی از مردم تعلق داری، چرا که دنیا در خواب است. اگر کار نیکو انجام دهی، بدان که خداوند بر تخت نشسته و همه چیز را می‌بیند.
و انت یا عین اهجری طیب الکری
عند الصباح یحمد القوم السّری‌
هوش مصنوعی: ای چشم، دور شو و خواب شیرین را ترک کن؛ زیرا در صبح، مردم از خواب تاخیر تسلیمی می‌گویند.
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جلیل صفتی است، و عزیز حالی، و بزرگوار کرامتی، که اللَّه میفرماید: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ کس نداند و هیچ وهم و فهم بدریافت ان نرسد که من ساخته‌ام و پرداخته از بهر دوستان خود، اگر ایشان خدمتهای نهانی فرا پیش داشتند، من نیز خلعتهای نهانی فرا دست نهادم، اینت روشنایی چشم که ایشان را خواهد بود چون خلعتهای نهانی بینند و کرامتهای ربّانی ان عیش روحانی با صد هزار طبل نهانی و ان سور و سرور جاودانی، خورشید شهود از افق عیان برآمده، نسیم صحبت از جانب قربت دمیده، گل کرامت از شاخ وصلت شکفته.
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند چه نعمت‌های پنهانی برای آن‌ها که محبوب خداوند هستند، آماده شده است. این نعمت‌ها ویژگی‌های بزرگ‌منشی و عظمت دارند. خداوند می‌فرماید که هیچ‌کس نمی‌داند چه چیزهایی را برای دوستانش آماده کرده‌ام. اگر آنان در این دنیا اعمال و خدماتی پنهانی داشته‌اند، من نیز به آن‌ها پاداش‌هایی پنهانی می‌دهم. این پاداش‌ها مانند روشنایی چشم آن‌ها خواهند بود، هنگامی‌که آن خلعت‌های پنهانی و کرامت‌های الهی را مشاهده کنند. این لحظه‌های روحانی با شادی و عیشی همراه است که از آن خبر ندارند، و خوشحالی و سروری جاویدان را تجربه خواهند کرد. نور حقیقت از افق روشنایی به نمایش درآمده و نسیم محبت از جانب نزدیکی به خدا وزیده است، درخت کرامت از شاخه پیوند با او شکوفه زده است.
پیر طریقت گفت ای درویش دل ریش، ای سوخته مهر ازل، ای غارتیده عشق دل خوش‌دار و اندوه مدار، که وقتی خواهد بود که پرده عتاب از روی فضل برخیزد و ابر لطف باران کرم ریزد، و جوی برّ در جوی قرب امیزد، و حد حساب از شأن جود بگریزد، منتظر دست در دامن وعده اویزد، و تأخیر و درنگ از پای عطف برخیزد، و از افق تجلّی باد شادی وزد و از اکرم الاکرمین ان بینی که ازو سزد، مولی میگوید و رهی می‌نیوشد که ای درویش سزای تو ببرید و سزای من امد.
هوش مصنوعی: پیر طریقت به درویش گفت: ای کسی که دل‌ات خسته و سوخته است و از عشق بی‌نصیب مانده‌ای، نگران نباش و دلخوش باش. روزی خواهد آمد که پرده‌های خشم کنار خواهد رفت و رحمت خدا باران خواهد بارید. در آن زمان، خیر و برکت در کنار قرب الهی جاری خواهد شد و حساب و کتاب از مجال جود و بخشش دور خواهد شد. امیدت را به وعده او بسپار و از موانع و تعلل دوری کن. در آن روز، نسیم شادی از افق خواهد وزید و از چشمه‌های جود و کرامت خدا، خود را سزاوار دریافت نعمت‌ها خواهی دید. مولی می‌گوید که آنچه شایسته توست، به تو خواهد رسید و برای من نیز آنچه شایسته است، خواهد آمد.
و فی الخبر الصحیح عن ابن مسعود انّ النبی (ص) قال: اخر من یدخل الجنّة رجل یمشی مرّة و یکبو مرّة و تسفعه النار مرّة، فاذا جاوزها التفت الیها فقال تبارک الذی نجانی منک لقد اعطانی اللَّه شیئا ما اعطاه احدا من الاوّلین و الآخرین فترفع له شجرة فیقول ای ربّ ادننی من هذه الشجرة فلا ستظلّ بظلّها و اشرب من مائها فیقول اللَّه یا بن ادم لعلّی ان اعطیتکما سألتنی غیرها فیقول لا یا رب و یعاهده ان لا یسأله غیرها فیدنیه منها فیستظل بظلّها و یشرب من مائها ثم ترفع له شجرة هی احسن من الاولی فیقول ای رب ادننی من هذه الشجرة لأشرب من مائها و أستظل بظلّها فیقول یا بن ادم الم تعاهدنی ان لا تسألنی غیرها؟ لعلّی ان ادنیتک منها سألتنی غیرها فیعاهده ان لا یسأله غیرها فیدنیه منها فیستظل بظلّها و یشرب من مائها ثم ترفع له شجرة عند باب الجنة هی احسن من الاولین، فیقول ای ربّ ادننی من هذه فلا ستظلّ بظلّها و اشرب من مائها فیقول یا بن ادم الم تعاهدنی لا تسألنی غیرها؟ قال بلی یا رب هذه لا اسئلک غیرها و ربّه یعذره لانه یری ما لا صبر له علیه فیدنیه منها فاذا ادناه منها سمع اصوات اهل الجنّة فیقول ای ربّ ادخلینها فیقول یا بن ادم أ یرضیک ان اعطیک الدنیا و مثلها معها؟ قال ای ربّ أ تستهزئ منی و انت ربّ العالمین؟ فضحک ابن مسعود، فقالوا ممّ تضحک؟
هوش مصنوعی: در روایتی صحیح از ابن مسعود گزارش شده است که پیامبر (ص) فرمود: آخرین کسی که به بهشت وارد می‌شود، مردی است که یک بار راه می‌رود و یک بار می‌افتد و آتش او را یک بار می‌سوزاند. هنگامی که از آن وضعیت عبور کرد، به سوی آتش برمی‌گردد و می‌گوید: «پروردگار عزیز است، کسی که مرا از تو نجات داد. خداوند به من عطایی داد که به کسانی که پیش از من و بعد از من بودند، نداده است.» سپس درختی به او نشان داده می‌شود و او از خدا می‌خواست که او را به آن درخت نزدیک کند تا در سایه‌اش بیفتد و از آبش بنوشد. خداوند پاسخ می‌دهد: «ای فرزند آدم، شاید اگر به تو آن را دهم، چیز دیگری از من بخواهی.» او عهد می‌کند که از خدا چیز دیگری نخواهد و به او نزدیک می‌شود. او از سایه‌اش تجاوز می‌کند و از آبش می‌نوشد. سپس درخت دیگری بهتر از اولین درخت به او نشان داده می‌شود و او دوباره از خدا می‌خواهد که او را به آن نزدیک کند. خدا می‌گوید: «آیا به من عهد نکردی که چیز دیگری نخواهی؟» او دوباره تعهد می‌کند و نزدیکی می‌شود و همین روند ادامه می‌یابد. با رفتن به درختی دیگر، او می‌شنود که اهل بهشت چه صداهایی دارند و از خدا درخواست می‌کند که او را به بهشت وارد کند. خدا به او می‌گوید: «آیا از من راضی هستی که دنیا و همانند آن را به تو بدهم؟» او پاسخ می‌دهد: «پروردگارا، آیا بر من شوخی می‌کنی حال آنکه تو پروردگار جهانیان هستی؟» پس ابن مسعود خندید و دیگران از او می‌پرسند که چرا می‌خندد.
قال هکذا ضحک رسول اللَّه (ص) فقالوا ممّ تضحک یا رسول اللَّه؟ قال من ضحک ربّ العالمین حین قال أ تستهزئ منّی انت ربّ العالمین؟ فیقول انّی لا استهزئ منک و لکنّی علی ما اشاء قدیر.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) گفت: آنگونه خندید که مردم از او سؤال کردند: ای رسول خدا، از چه چیزی می‌خندی؟ او پاسخ داد: از خنده‌ی پروردگار جهانیان، زمانی که فرمود: «آیا تو از من تمسخر می‌کنی ای پروردگار جهانیان؟» و پروردگار در جواب می‌گوید: «من از تو تمسخر نمی‌کنم، اما من بر آنچه بخواهم توانا هستم.»
و فی روایة اخری فاذا بلغ العبد باب الجنّة رأی زهرتها و ما فیها من النضرة و السرور فسکت ما شاء اللَّه ان یسکت، فیقول یا ربّ ادخلنی الجنّة، فیقول اللَّه تبارک و تعالی: ویلک یا بن ادم ما اغدرک أ لیس قد اعطیت العهود و المواثیق ان لا تسأل غیر الذی اعطیت؟
هوش مصنوعی: در روایت دیگری آمده است که وقتی بنده به دروازه بهشت می‌رسد، زیبایی‌ها و نعمت‌های آن را می‌بیند و تا زمانی که خدا بخواهد سکوت می‌کند. سپس می‌گوید: «پروردگارا، مرا وارد بهشت کن.» خداوند متعال در پاسخ می‌فرماید: «وای بر تو ای فرزند آدم، چقدر ناپاکی کرده‌ای! آیا وعده‌ها و پیمان‌ها را فراموش کرده‌ای که گفته بودی جز آنچه به تو داده‌ام چیزی نمی‌خواهی؟»
فیقول یا رب لا تجعلنی اشقی خلقک، فلا یزال یدعو حتی یضحک اللَّه منه، فاذا ضحک اذن له فی دخول الجنّة، فیقول: تمنّ فیتمنّی حتی اذا انقطع امنیّته. قال اللَّه تعالی: تمنّ کذا و کذا قبل یذکّره ربّه حتّی اذا انتهت به الامانی، قال اللَّه لک ذلک و مثله معه. و فی روایة: قال اللَّه لک ذلک و عشرة امثاله.
هوش مصنوعی: شخصی دعا می‌کند و از خدا می‌خواهد که او را از بدبخت‌ترین مخلوقاتش قرار ندهد. او همواره دعا می‌کند تا زمانی که خدا به او می‌خندد. وقتی خدا می‌خندد، به او اجازه ورود به بهشت داده می‌شود و از او می‌خواهد که آرزوهایی کند. او آرزو می‌کند تا جایی که امیدش قطع می‌شود. سپس خدا به او می‌فرماید: "آرزو کن این چیز را و آن را"، و او را به یاد آرزوهایش می‌اندازد تا زمانی که به آرزوهایش پایان می‌دهد. در پایان، خدا به او می‌گوید: "این آرزو و ده برابر آن برای توست."
أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ أ فمن کان فی حلة الوصال تجرّ اذیاله کمن هو فی مذلّة الفراق یقاسی و باله؟ أ فمن کان فی روح القربة و نسیم الزلفة کمن هو فی هول العقوبة یعانی مشقة الکلفة؟ أ فمن ایّد بنور البرهان و طلعت علیه شموس العرفان کمن ربط بالخذلان و وسم بالحرمان؟ لا یستویان و لا یلتقیان.
هوش مصنوعی: آیا کسی که مؤمن است با کسی که فاسد و نافرمان است برابر است؟ آیا کسی که در حال وصال و نزدیکی به خداست و در مقام عزت و سربلندی قرار دارد، با کسی که در ذلت جدایی به سر می‌برد و عذاب می‌کشد، برابر است؟ آیا کسی که در روح نزدیکی و نسیم محبت خداوند است، با کسی که در هراس مجازات و سختی‌های آن به سر می‌برد، یکی هستند؟ آیا کسی که با نور حقیقت و آگاهی هدایت شده، با کسی که به یأس و محرومیت دچا ر است، برابر است؟ مسلماً این دو برابر نیستند و هرگز با یکدیگر ملاقات نمی‌کنند.
ایّها المنکح الثّریا سهیلا
عمّرک اللَّه کیف یلتقیان‌
هوش مصنوعی: ای کسی که سُهُیَل را به همسری می‌گیری، خداوند عمری طولانی به تو عطا کند. چگونه این دو می‌توانند با یکدیگر ملاقات کنند؟
هی شامیّة اذا ما استقلّت
و سهیل اذا استقلّ یمان‌
هوش مصنوعی: ای شامی، اگر به تنهایی بایستی و ای سهیل، اگر به تنهایی بایستی، نشانه‌ای از قدرت و استقامت هستید.