گنجور

۲ - النوبة الثالثة

قوله تعالی و تقدّس: أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً بدان که عالمیان سه گروه‌اند: گروهی ابناء دنیااند به نعمت ظاهر مشغول شده، گروهی ابناء آخرت‌اند در نعمت باطن آویخته.

سیومین ابناء ازل‌اند که در شهود منعم و راز ولی نعمت با نعمت نپرداختند. نه صید دنیا شدند، نه قید عقبی گشتند، صورت ایشان نقاب صفت ایشان، و هر موی که بر اندام ایشان صدفی از صدفهای اسرار و گنجی از خزائن انوار نه از گزاف.

بو یزید بسطامی رحمه اللَّه گفت: لو قلعت شعرة من جسدی لزالت الدنیا بما فیها و لو قسمت انوار شعرة من جسدی علی جمیع کفّار الدنیا لوسعتهم و لآمنوا باللّه و رسله و ملائکته و کتبه.

سعید قطان از کبار مشایخ بوده حق را جلّ جلاله و عمّ نواله و عظم شأنه بخواب دید که گفت: یا سعید کلّ الناس یطلبون منّی الّا ابا یزید فانه یطلبنی همه مردمان از ما چیزی خواهند مگر بو یزید که او از ما ما را میخواهد. بو بکر شبلی گفت: مدخل راه حسین منصور از حسین پرسیدم گفتم: کیف الطریق الیک؟ فقال خطوتین، و قد وصلت یا حسین این راه که تو در آن و می‌روی چه باید کرد تا بتو رسم؟ حسین گفت دو قدم است آن دو قدم برگیر و بما رسیدی، دنیا بر روی عاشقان دنیا زن و در معشوقه ایشان با ایشان منازعت مکن و آخرت بطالبان آن تسلیم کن و مناقشت خود از ایشان دور دار و بنده درگاه عزت باش بی‌تصرف در دنیا و آخرت، یعنی که اگر همراه مایی از عالم جعلیّت بیرون آی و قدم صدق در فضاء مشاهدت نه که در آن فضا نه وحشت دنیا بود نه زینت آخرت.

در خبر است که عیسی (ع) به قومی از مجتهدان عباد برگذشت گفت: این مجاهدت و عبادت شما از چیست و برای چیست؟ گفتند: خشیة من النّار، فقال مخلوقا خشیتم، و به قومی دیگر بگذشت از ایشان بی‌قرارتر و مجاهدتر گفت: این عبادت و مجاهدت به چه امید می‌کنید و چه امید دارید؟ گفتند: نرجوا من اللَّه الجنة، عیسی (ع) گفت: هلّا رجوتم اللَّه فحسب، وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً سرّ این آیت آنست که عالمیان جمله در حق دعوی کردند هیچ کس نبود که نخواست که بر درگاه او کسی باشد، حقّ جلّ جلاله و عمّ نواله و عظم شأنه ایشان را بر محک ابتلا زد تا ایشان را با ایشان نماید بدون خود. در هر یکی چیزی انداخت: در یکی دنیا انداخت، در یکی عقبی، در یکی نعمت ظاهر، در یکی نعمت باطن. خلق همه به نعمت مشغول شدند، نیز کسی حدیث او نکرد و از نعمت با منعم نگشت تا راه طلب او از خلق خالی گشت، و الیه الاشارة بقوله: وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ.

پیر طریقت گفت: هر دیده که از دنیا پر شد صفت عقبی در وی نگنجد، و هر دیده که صفات عقبی در وی قرار گرفت آن دیده از جمال احدیّت بی‌نصیب ماند.

یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً الآیة... یک بار ایشان را بافعال خود ترساند که: اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ جای دیگر گفت: وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللَّهِ. یک بار ایشان را بصفات خود ترساند که: أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری‌. یک بار ایشان را بذات خود ترساند که: وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ.

گفته‌اند خوف سه باب است: یکی بیم فعل. دیگر بیم زیان وقت. سه دیگر بنام خوف است. امّا حقیقت آن اجلال است چنان که آن شاعر گفت:

اهابک اجلالا و ما بک قدرة
علیّ و لکن ملی‌ء عینی حبیبها

قومی در بیم فعل بد خویش‌اند این ترسی است که ایمان آبادان دارد، یقول اللَّه تعالی: وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً دیگر بیم حکیمان است، یقول اللَّه تعالی و تقدّس: لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ. سه دیگر هیبت اجلال است خاصگیان را که در هر وقت که بود با ملوک دلیری کردن خطر است. یقول اللَّه تعالی و تقدّس: فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا. بیم اوّل بدر مرگ بریده شود. بیم دیگر روز حشر بسر آید. بیم سه دیگر جاوید بنه برد و هرگز بسر نیاید. باران انس می‌بارد و آن بیم بر جای، آفتاب لطف می‌تابد و آن هیبت بر جای، آن عزّت اوست و این مسکنت تو، فاقت یا عزّت چه پای دارد، آب و خاک در جنب عظمت او کی وادید آید.

إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ خبر درست است که اعرابی پیش مصطفی (ص) آمد گفت: یا رسول اللَّه متی السّاعة؟ اعرابی آن ساعت از محبّت حقّ جلّ جلاله می سوخت و دریای عشق در باطن وی بموج آمده می‌دانست که علم هنگام رستاخیز به نزدیک مصطفی (ص) نیست که این آیت آمده بود که: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ امّا میخواست که از سر درد و سوز عشق خویش در آرزوی دیدار حق نفسی برآرد، گفت یا رسول اللَّه شربتی که چندین سال است تا بر دست نیاز خویش نهاده‌ایم و وعده نوشیدن آن به قیامت می‌دهند، کی باشد آن هنگام که ما این شربت را نوش کنیم و در مشاهده جمال با کمال بی‌نهایت بی‌بدایت بیاسائیم؟ مصطفی (ص) دانست که درد وی از کجاست و شفای وی چیست گفت: چه ساخته‌ای آن منزل را که می‌پرسی و به چه طمع میداری؟

اعرابی گفت: نماز و روزه بسیار نساخته‌ام، لکن خدا و رسول را دوست دارم، حضرت مصطفی (ص) فرمود که: المرء مع من احب‌ فردا هر کسی با او آن بود که امروز او را دوست می‌دارد.

پیر طریقت گفت: دلیل یافت دوستی، دو گیتی بدریا انداختن است، نشان تحقیق دوستی با غیر حق نپرداختن است، اوّل دوستی داغ است و آخر چراغ، اوّل دوستی اضطرار است و میانه انتظار و آخر دیدار:

چه باشد گر خوری صد سال تیمار

عسی الکرب الذی امسیت فیه

چو بینی دوست را یک روز دیدار

با دل گفتم که هیچ اندیشه مدار

قال الشاعر:

یکون وراءه فرج قریب

بگشاید کار ما گشاینده کار

۲ - النوبة الثانیة: قوله تعالی و تقدّس: أَ لَمْ تَرَوْا معناه ا لم تعلموا یا بنی آدم أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ای مکّنکم من الانتفاع بما فی السماء من الشّمس و القمر و النجوم و ما فی الارض من الجبال و البحار و النبات و الاشجار و الدّواب و الریح و السحاب و غیر ذلک ممّا تنتفعون به فی اوقاتکم و مصالحکم. وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ ای اتمّ و وسع حتی فضل و السابغات فی قصّة داود هی الدّروع الطویلة نِعَمَهُ قرأ نافع و ابو عمرو و حفص بفتح العین علی الجمع و قرأ الآخرون منوّنة علی الواحد و معناها الجمع ایضا کقوله: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها. ظاهِرَةً وَ باطِنَةً قال عکرمة عن ابن عباس: النعمة الظاهرة الاسلام و القرآن، و الباطنة ما ستر علیک من الذنوب و لم یعجل علیک بالنقمة. و قیل: الظاهرة ما یراها الناس من الجاه و المال و الخدم و الاولاد. و الباطنة الخلق و العلم و القوّة و سائر ما یعلمه العبد من نفسه. و قیل الظاهرة ما یعلمه العبد من نفسه و الباطنة ما یعلمه اللَّه و لا یعلم العبد. و قیل لرسول اللَّه (ص): عرفنا النعم الظاهرة فما الباطنة؟

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی و تقدّس: أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً بدان که عالمیان سه گروه‌اند: گروهی ابناء دنیااند به نعمت ظاهر مشغول شده، گروهی ابناء آخرت‌اند در نعمت باطن آویخته.
هوش مصنوعی: آیا نمی‌بینید که خداوند آنچه در آسمان‌ها و زمین است را برای شما مسخر کرده و نعمت‌های ظاهری و باطنی‌اش را بر شما افاضه کرده است؟ بدانید که مردم به سه دسته تقسیم می‌شوند: دسته‌ای که به زندگی دنیوی مشغول‌اند و به نعمت‌های ظاهری توجه دارند، و دسته‌ای که در پی آخرت‌اند و به نعمت‌های باطنی متکی هستند.
سیومین ابناء ازل‌اند که در شهود منعم و راز ولی نعمت با نعمت نپرداختند. نه صید دنیا شدند، نه قید عقبی گشتند، صورت ایشان نقاب صفت ایشان، و هر موی که بر اندام ایشان صدفی از صدفهای اسرار و گنجی از خزائن انوار نه از گزاف.
هوش مصنوعی: سیومین گروه از وجودهای ازلی هستند که به جای توجه به نعمت‌های الهی و راز ولی نعمت، به آن‌ها پرداخته‌اند. نه در دام دنیا گرفتار شدند و نه به فکر پاداش آخرت افتادند. چهره آن‌ها نشان‌دهنده صفات درونی‌شان است و هر تار موی آن‌ها، گوهری از اسرار و خزانه‌های نور است که به طور تصادفی به دست نیامده است.
بو یزید بسطامی رحمه اللَّه گفت: لو قلعت شعرة من جسدی لزالت الدنیا بما فیها و لو قسمت انوار شعرة من جسدی علی جمیع کفّار الدنیا لوسعتهم و لآمنوا باللّه و رسله و ملائکته و کتبه.
هوش مصنوعی: بو یزید بسطامی رحمه اللَّه می‌گوید: اگر از بدنم یک تار مو را بکنند، دنیا به کلی از بین می‌رود و اگر نور یک تار مو از بدنم را بین تمام کافران دنیا تقسیم کنند، همه آن‌ها را وسعت می‌دهد و باعث می‌شود که به خدا، پیامبران، ملائکه و کتاب‌های آسمانی‌اش ایمان بیاورند.
سعید قطان از کبار مشایخ بوده حق را جلّ جلاله و عمّ نواله و عظم شأنه بخواب دید که گفت: یا سعید کلّ الناس یطلبون منّی الّا ابا یزید فانه یطلبنی همه مردمان از ما چیزی خواهند مگر بو یزید که او از ما ما را میخواهد. بو بکر شبلی گفت: مدخل راه حسین منصور از حسین پرسیدم گفتم: کیف الطریق الیک؟ فقال خطوتین، و قد وصلت یا حسین این راه که تو در آن و می‌روی چه باید کرد تا بتو رسم؟ حسین گفت دو قدم است آن دو قدم برگیر و بما رسیدی، دنیا بر روی عاشقان دنیا زن و در معشوقه ایشان با ایشان منازعت مکن و آخرت بطالبان آن تسلیم کن و مناقشت خود از ایشان دور دار و بنده درگاه عزت باش بی‌تصرف در دنیا و آخرت، یعنی که اگر همراه مایی از عالم جعلیّت بیرون آی و قدم صدق در فضاء مشاهدت نه که در آن فضا نه وحشت دنیا بود نه زینت آخرت.
هوش مصنوعی: سعید قطان یکی از بزرگ‌ترین شیوخ و عارفان است که در خواب دیدند که خداوند به او فرمود: ای سعید، همه مردم از من چیزی می‌طلبند، اما ابو یزید از من خود مرا می‌طلبد. بو بکر شبلی گفت: من از حسین منصور درباره مسیر رسیدن به او پرسیدم و او جواب داد: تنها دو قدم فاصله داری و با این دو قدم به من می‌رسی. حسین ادامه داد: در این راهی که تو در آن هستی، باید دنیا را پشت سر بگذاری و در عشق و معشوقه‌ات با کسی نزاع نکن. آخرت را به طلب‌کنندگان آن بسپار و خود را از مناقشات دور کن. به عنوان بنده درگاه عزت باش و در دنیا و آخرت تصرف نکن؛ به این معنا که اگر می‌خواهی همراه ما باشی، از دنیای فریب بیرون برو و قدمی راستین در فضایی که در آن قرار داریم بردار؛ زیرا در این فضا نه از وحشت دنیای مادی خبری هست و نه زینت‌های دنیوی.
در خبر است که عیسی (ع) به قومی از مجتهدان عباد برگذشت گفت: این مجاهدت و عبادت شما از چیست و برای چیست؟ گفتند: خشیة من النّار، فقال مخلوقا خشیتم، و به قومی دیگر بگذشت از ایشان بی‌قرارتر و مجاهدتر گفت: این عبادت و مجاهدت به چه امید می‌کنید و چه امید دارید؟ گفتند: نرجوا من اللَّه الجنة، عیسی (ع) گفت: هلّا رجوتم اللَّه فحسب، وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً سرّ این آیت آنست که عالمیان جمله در حق دعوی کردند هیچ کس نبود که نخواست که بر درگاه او کسی باشد، حقّ جلّ جلاله و عمّ نواله و عظم شأنه ایشان را بر محک ابتلا زد تا ایشان را با ایشان نماید بدون خود. در هر یکی چیزی انداخت: در یکی دنیا انداخت، در یکی عقبی، در یکی نعمت ظاهر، در یکی نعمت باطن. خلق همه به نعمت مشغول شدند، نیز کسی حدیث او نکرد و از نعمت با منعم نگشت تا راه طلب او از خلق خالی گشت، و الیه الاشارة بقوله: وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ.
هوش مصنوعی: روزی عیسی (ع) به گروهی از عبادت‌کنندگان برخورد کرد و از آن‌ها پرسید که به چه دلیل و انگیزه‌ای این همه مجاهدت و عبادت می‌کنند. آن‌ها پاسخ دادند که به خاطر ترس از آتش جهنم است. عیسی (ع) فرمود: آیا فقط به خاطر خوف خلق شده‌ای از چیزهایی که می‌ترسید؟ سپس به گروه دیگری برخورد کرد که بیشتر از آن‌ها بی‌قرار و مجاهد به نظر می‌رسیدند. از آن‌ها پرسید که این عبادت و مجاهدت را به چه امید انجام می‌دهید؟ آن‌ها پاسخ دادند که امید دارند که از سوی خدا به بهشت خواهند رسید. عیسی (ع) گفت: چرا فقط امید به خدا ندارید، در حالی که او نعمت‌های فراوانی به شما عطا کرده است. اصل این داستان در این است که تمام انسان‌ها به درگاه خداوند درخواست کردند و هیچ‌کس نبود که نخواهد در نزد او باشد. خداوند آن‌ها را از طریق آزمایش مورد سنجش قرار داد تا به شخصیت واقعی آن‌ها پی ببرد. او برای هر یک چیزی فرستاد: برخی را به دنیا، برخی را به آخرت، برخی را به نعمت‌های ظاهری و برخی را به نعمت‌های باطنی مشغول کرد. در نتیجه، همه به نعمت‌ها مشغول شدند و به یاد خدا نیفتادند، برای آنکه راه تقرب به او از طرف مخلوقین خالی ماند.
پیر طریقت گفت: هر دیده که از دنیا پر شد صفت عقبی در وی نگنجد، و هر دیده که صفات عقبی در وی قرار گرفت آن دیده از جمال احدیّت بی‌نصیب ماند.
هوش مصنوعی: پیر راه و روش گفت: هر چشمی که از دنیای مادی و ظاهری پر شود، نمی‌تواند ویژگی‌های دنیای بعدی را در خود جای دهد، و هر چشمی که این ویژگی‌ها را داشته باشد، هرگز نمی‌تواند از زیبایی و شکوه یکتایی خداوند بهره‌مند شود.
یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً الآیة... یک بار ایشان را بافعال خود ترساند که: اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ جای دیگر گفت: وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللَّهِ. یک بار ایشان را بصفات خود ترساند که: أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری‌. یک بار ایشان را بذات خود ترساند که: وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ.
هوش مصنوعی: ای مردم! از پروردگارتان بترسید و از روزی که هیچ پدر و مادری نمی‌تواند به نفع فرزند خود جزا دهد، هراس داشته باشید. همچنین از روزی بترسید که به سوی خدا بازگردانده می‌شوید. او گاهی با یادآوری صفات خود، بندگانش را می‌ترساند و به آنها یادآور می‌شود که آیا نمی‌دانند خداوند همه چیز را می‌بیند. و گاهی نیز با ذکر خود، از خودآگاهی ندا می‌دهد و بندگانش را به خود هشدار می‌دهد.
گفته‌اند خوف سه باب است: یکی بیم فعل. دیگر بیم زیان وقت. سه دیگر بنام خوف است. امّا حقیقت آن اجلال است چنان که آن شاعر گفت:
هوش مصنوعی: ترس به سه دسته تقسیم می‌شود: اول ترس از عملی که انجام می‌شود. دوم ترس از از دست دادن زمان. و سوم هم به نام ترس شناخته می‌شود. اما حقیقت این ترس، احترامی است که باید به آن قائل شویم، همان‌گونه که آن شاعر اشاره کرده است.
اهابک اجلالا و ما بک قدرة
علیّ و لکن ملی‌ء عینی حبیبها
هوش مصنوعی: تو از عظمت و بزرگی برخورداری و هیچ نیرویی برای من وجود ندارد، اما چشمانم فقط به خاطر محبوبش پر از عشق و محبت است.
قومی در بیم فعل بد خویش‌اند این ترسی است که ایمان آبادان دارد، یقول اللَّه تعالی: وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً دیگر بیم حکیمان است، یقول اللَّه تعالی و تقدّس: لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ. سه دیگر هیبت اجلال است خاصگیان را که در هر وقت که بود با ملوک دلیری کردن خطر است. یقول اللَّه تعالی و تقدّس: فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا. بیم اوّل بدر مرگ بریده شود. بیم دیگر روز حشر بسر آید. بیم سه دیگر جاوید بنه برد و هرگز بسر نیاید. باران انس می‌بارد و آن بیم بر جای، آفتاب لطف می‌تابد و آن هیبت بر جای، آن عزّت اوست و این مسکنت تو، فاقت یا عزّت چه پای دارد، آب و خاک در جنب عظمت او کی وادید آید.
هوش مصنوعی: مردمی در نگرانی از اعمال ناپسند خود هستند و این ترسی است که ایمان آنها را زنده نگه داشته است. در این باره، خداوند می‌فرماید که چشمانشان از شدت گریه پر از اشک شده است. نوع دیگری از ترس مربوط به حکمت است، زیرا خداوند می‌فرماید که هیچ‌کس نمی‌تواند برای حکم او اعتراض کند. همچنین ترسی دیگر وجود دارد که مربوط به عظمتی است که خاصّ کسانی است که در هر زمانی در مقابل پادشاهان جرأت نشان می‌دهند، و در این مورد نیز خداوند می‌فرماید وقتی آن‌ها به حضور او می‌رسند، می‌گویند سکوت کنید. ترس اول در لحظه مرگ از بین می‌رود، ترس دوم روز قیامت را در بر می‌گیرد و ترس سوم عمیق‌تر و دائمی است. بارشی از محبت و صمیمیت نازل می‌شود در حالی که ترس همچنان باقی است و تابش آفتاب لطف و محبت نیز دوام دارد. این عزت و عظمت اوست و در مقابل آن، مسکنت و ناتوانی تو چه قیمتی دارد؟ آب و خاک در برابر بزرگی و عظمت او هیچ و ناچیزند.
إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ خبر درست است که اعرابی پیش مصطفی (ص) آمد گفت: یا رسول اللَّه متی السّاعة؟ اعرابی آن ساعت از محبّت حقّ جلّ جلاله می سوخت و دریای عشق در باطن وی بموج آمده می‌دانست که علم هنگام رستاخیز به نزدیک مصطفی (ص) نیست که این آیت آمده بود که: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ امّا میخواست که از سر درد و سوز عشق خویش در آرزوی دیدار حق نفسی برآرد، گفت یا رسول اللَّه شربتی که چندین سال است تا بر دست نیاز خویش نهاده‌ایم و وعده نوشیدن آن به قیامت می‌دهند، کی باشد آن هنگام که ما این شربت را نوش کنیم و در مشاهده جمال با کمال بی‌نهایت بی‌بدایت بیاسائیم؟ مصطفی (ص) دانست که درد وی از کجاست و شفای وی چیست گفت: چه ساخته‌ای آن منزل را که می‌پرسی و به چه طمع میداری؟
هوش مصنوعی: خداوند دانش ساعت رستاخیز را نزد خود دارد. روایت است که یک بدوی به نزد پیامبر (ص) آمد و پرسید: ای رسول خدا، ساعت قیامت چه وقت است؟ این بدوی به شدت شیفته و عاشق خدا بود و در دلش امواج عشق به جوش آمده بود. او می‌دانست که علم به زمان رستاخیز نزد پیامبر نیست، اما از درد عشق و yearning به دیدار خداوند، زانوی غم در بغل گرفته بود و آرزو می‌کرد که بداند چه زمانی می‌تواند از آن نوشیدنی که سال‌هاست در انتظارش بوده، بنوشد و به تماشای جمال بی‌نظیر خداوند بپردازد. پیامبر (ص) متوجه شد که درد این فرد از چیست و چگونه می‌تواند او را درمان کند و فرمود: چه ساخته‌ای آن منزل را که درباره‌اش می‌پرسی و به چه امیدی داری؟
اعرابی گفت: نماز و روزه بسیار نساخته‌ام، لکن خدا و رسول را دوست دارم، حضرت مصطفی (ص) فرمود که: المرء مع من احب‌ فردا هر کسی با او آن بود که امروز او را دوست می‌دارد.
هوش مصنوعی: یک عرب گفت: من نماز و روزه زیادی نخوانده‌ام، اما خدا و پیامبر را دوست دارم. حضرت محمد (ص) فرمود: هر کس با کسی خواهد بود که او را دوست دارد.
پیر طریقت گفت: دلیل یافت دوستی، دو گیتی بدریا انداختن است، نشان تحقیق دوستی با غیر حق نپرداختن است، اوّل دوستی داغ است و آخر چراغ، اوّل دوستی اضطرار است و میانه انتظار و آخر دیدار:
هوش مصنوعی: پیر راه و روش گفت: نشانه دوستی صحیح این است که در دو جهان به دریا افکنده شوی. نشان این که دوستی واقعی با غیر خدا نیست، این است که به چیزهای غیرالهی وابسته نشوی. در ابتدای دوستی، احساس شور و شوق وجود دارد و در پایان، روشنایی و آگاهی حاصل می‌شود. در آغاز این دوستی، ناچاری و نیاز احساس می‌شود، در میانه‌ی راه، انتظار تجربه می‌شود و در نهایت، می‌توان به دیدار مطلوب رسید.
چه باشد گر خوری صد سال تیمار
هوش مصنوعی: چه اتفاقی می‌افتد اگر صد سال دغدغه و نگرانی کشیده باشی؟
عسی الکرب الذی امسیت فیه
هوش مصنوعی: شاید این شب سختی باشد که در آن هستی.
چو بینی دوست را یک روز دیدار
هوش مصنوعی: وقتی یک روز دوستت را ببینی.
با دل گفتم که هیچ اندیشه مدار
هوش مصنوعی: به دل خود گفتم که هیچ فکر و اندیشه‌ای نداشته باش.
قال الشاعر:
هوش مصنوعی: شاعر می‌گوید:
یکون وراءه فرج قریب
هوش مصنوعی: پیام این جمله این است که پس از هر دشواری و چالشی، به زودی راه حلی پیدا خواهد شد و آرامش به وجود خواهد آمد.
بگشاید کار ما گشاینده کار
هوش مصنوعی: کار ما را کسی به نتیجه خواهد رساند که در کار خود متخصص و ماهر باشد.