گنجور

۳ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ... الآیة، ای سیّد عالم، ای مهتر ذرّیت آدم، ای در زمین مقدّم و در آسمان محترم، ای ناظم قلاده نبوّت ای ناشر اعلام رسالت، ای مؤیّد ارکان هدایت ای کاشف اسرار ولایت، ای واضع منهاج شریعت، تو نبودی در آن جانب غربی بر کوه طور سینا که ما با موسی سخن گفتیم و حدیث تو کردیم و کمال عزّ تو و جاه و شرف تو و امت تو وا او نمودیم، گفتیم یا موسی اگر میخواهی که بنزدیک ما رفعت و قربت یابی پیغامبر آخر الزّمان را درود بسیار ده و نام و ذکر او بسیار گوی که وی برگزیده ماست نواخته لطف و برکشیده عطف ما است، عارف بتعریف ما و نازنده بوصال ما. نرگس روضه جود است و سرو باغ وجود. حقّه درّ حکمت است و نور حدقه عالم قدرت، مایه حسن جهان و مقصود از آفرینش عالم و عالمیان.

یا موسی لولاه ما خلقت الافلاک.

اگر نه جمال و کمال وی را بودی نه عالم بودی نه آدم.

... ای درّ خوشاب

آدم نزدی دمی درین کوی خراب‌

یا محمد چه زیان داشت ترا که در آن مشهد طور حاضر نبودی من حاضر بودم و ترا نیابت داشتم و حضور من ترا به از حضور تو خود را.

پیر طریقت اینجا سخنی نغز گفته: الهی از کجا باز یابم من آن روز که تو مرا بودی و من نبودم، تا باز بدان روز نرسم میان آتش و دودم، اگر بدو گیتی آن روز من یابم پرسودم، ور بود خود را دریابم به نبود خود خشنودم.

قوله: وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَیْنا. یا محمد تو نبودی بر جانب طور که ما امّت ترا برخواندیم از اصلاب پدران و سبب آن بود که موسی گفت بار خدایا من در تورات میخوانم صفت و سیرت امّتی سخت آراسته و پیراسته و بخصال حمیده ستوده، ایشان امّت کدام پیغامبراند؟ یکی از علماء طریقت صفت و سیرت این امّت گفته که در میان ایشان جوانمردانی‌اند که دنیا و آخرت در بادیه وقت ایشان دو میل است. بهشت و دوزخ بر راه درد ایشان دو منزل است و هر چه دون حقّ بنزدیک ایشان باطل است. بروز در منزل رازاند بشب در محمل ناز، بروز در صنایع نظراند بشب در مشاهده صنع. بروز با خلق در خلق بشب با حق بر قدم صدق بروز راه جویند بشب راز گویند. مفلسان‌اند از روی نعمت، لکن توانگران‌اند از روی صحبت. دنیا که آفرید بآن آفرید تا ایشان او را دانند. عقبی که آفرید بآن آفرید تا ایشان او را بینند.

او جلّ جلاله بهشت که آراید بدوستان خود آراید و دوستان را بدل آراید و دل را بنور جلال خود آراید. آن ماه رویان فردوس از هزاران سال باز در آن بازار گرم در انتظاراند تا کی بود که رکاب دولت این جوانمردان با علی علّیین رسانند و ایشان بطفیل اینان قدم در آن موکب دولت نهند که: فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یُحْبَرُونَ.

... رجعنا الی القصّة. موسی (ع) صفت این امّت در تورات بسیار می‌دید، گفت: بار خدایا اینان امّت کدام پیغامبراند؟ گفت امّت احمد. موسی گفت: بار خدایا میخواهم که ایشان را ببینم. فرمان آمد که: یا موسی لیس الیوم وقت ظهورهم، امروز روز زمان ایشان نیست ور خواهی آواز ایشان ترا بشنوانم. فنادی یا امّة احمد، ربّ العالمین بجلال عزّ خود و بکمال لطف خود امّت احمد را برخواند و ایشان از اصلاب پدران همه جواب دادند تا موسی سخن ایشان بشنید. آن گه روا نداشت که ایشان را بی‌تحفه‌ای بازگرداند، گفت: اعطیتکم قبل ای تسألونی و غفرت لکم قبل ان تستغفرونی.

و بر وفق این قصّه و بیان این معنی خبر مصطفی است (ص): روی انس بن مالک قال قال رسول اللَّه (ص): انّ موسی کان یمشی ذات یوم بالطّریق فناداه الجبّار: یا موسی، فالتفت یمینا و شمالا و لم یر احدا. ثمّ نودی الثانیة: یا موسی فالتفت یمینا و شمالا فلم یر احدا و ارتعدت فرائصه ثمّ نودی الثّالثة: یا موسی بن عمران انّی انا اللَّه لا اله الّا انا، فقال لبیک فخرّ للَّه ساجدا. فقال: ارفع رأسک یا موسی بن عمران. فرفع راسه، فقال یا موسی ان احببت ان تسکن فی ظلّ عرشی یوم لا ظلّ الّا ظلّی یا موسی فکن للیتیم کالاب الرّحیم و کن للارملة کالزّوج العطوف، یا موسی ارحم ترحم، یا موسی کما تدین تدان، یا موسی انّه من لقینی و هو جاحد بمحمد ادخلته النّار و لو کان ابرهیم خلیلی و موسی کلیمی. فقال: الهی و من محمد؟

قال: یا موسی و عزّتی و جلالی ما خلقت خلقا اکرم علیّ منه، کتبت اسمه مع اسمی فی العرش، قبل ان اخلق السّماوات و الارض و الشّمس و القمر بالفی الف سنة. و عزّتی و جلالی انّ الجنّة محرّمة حتّی یدخلها محمد و امّته. قال موسی و من امّة محمد؟ قال امّته الحمّادون یحمدون صعودا و هبوطا و علی کلّ حال یشدّون اوساطهم، و یطهّرون ابدانهم، صائمون بالنّهار رهبان باللیل، اقبل منهم الیسیر و ادخلهم الجنّة بشهادة ان لا اله الّا اللَّه. قال: الهی اجعلنی نبیّ تلک الامّة. قال نبیّها منها. قال: اجعلنی من امّة ذلک النّبی قال استقدمت و استأخروا یا موسی، و لکن سأجمع بینک و بینه فی دار الجلال.

عن وهب بن منبه قال: لمّا قرّب اللَّه موسی نجیّا قال ربّ انّی اجد فی التوریة امّة هی خیر امّة تخرج للناس یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر فاجعلهم من امّتی. قال: یا موسی تلک امّة احمد قال یا ربّ انّی اجد فی التوریة امّة اناجیلهم فی صدورهم یؤمنون بالکتاب الاوّل و الکتاب الآخر، فاجعلهم من امّتی. قال: یا موسی تلک امّة احمد قال: یا ربّ انّی اجد فی التوریة امّة یأکلون صدقاتهم و یقبل ذلک منهم و یستجاب دعاؤهم فاجعلهم من امّتی. قال: تلک امّة احمد.

إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ یا محمد، الهدایة من خصائص الرّبوبیّة فلا تصلح لمن وصفه البشریّة. توفیق سعادت و تحقیق هدایت از خصائص ربوبیّت است، بشریّت را بدان راه نه و جز جلال احدیت بدین صفت سزا نه. یا محمد ترا شرف نبوّت است و منزلت رسالت و جمال سفارت مقام محمود و حوض مورود، خاتم پیغامبران و سیّد مرسلانی و شفیع مذنبانی و شمع زمین و آسمانی. عنان مرکبت از آسمانها برگذشته و ساحت عرش مجید جای اخمص تو ساخته، امّا هدایت بندگان و راه نمودن ایشان بایمان نه کار تو است و نه در دست تو. إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ ما آن را که خواهیم در مفازه تحیّر همی رانیم و آن را که خواهیم بسلسله قهر همی کشیم. ما در ازل آزال و سبق سبق تاج سعادت بر سر اهل دولت نهادیم و این موکب فرو کوفتیم که: هؤلاء فی الجنّة و لا ابالی و رقم شقاوت بر ناصیه گروهی کشیدیم و این مقرعه بر زدیم که: هؤلاء فی النّار و لا ابالی.

ای جوانمرد هیچ صفت در صفات خدای از صفت لا ابالی دردناکتر نیست.

آنچه گفت (ص): لیت رب محمد لم یخلق محمدا ناله بیم این سخن بود و آنچه صدیق اکبر گفت: لیتنی کنت شجرة تعضد، آواز درد این حدیث بود.

نیکو سخنی که آن پیر طریقت گفت: کار نه آن دارد که از کسی کسل آید و از کسی عمل، کار آن دارد که ناشایسته آمد در ازل. آن مهتر مهجوران که او را ابلیس گویند چندین سال در کارگاه عمل بود. اهل ملکوت همه طبل دولت او میزدند و ندانستند که در کارگاه ازل او را جامه دیگر گون بافته‌اند ایشان در کارگاه عمل او مقراضی و دیبا همی دیدند و از کارگاه ازل او را خود گلیم سیاه آمد: وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ.

این قصّه نه زان روی چو ماه آمده است
کین رنگ گلیم ما سیاه آمده است‌

ای محمد اگر سعادت هدایت باختیار تو بودی تا از ابو طالب بسر نیامدی ببلال و صهیب و سلمان نرسیدی، لکن ارادت ارادت ما است و اختیار اختیار ما: وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ فما للمختار و الاختیار و ما للمملوک و الملک، و ما للعبد و التّصدر فی دست الملوک.

قال اللَّه: ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالی‌ عَمَّا یُشْرِکُونَ.

روی ابن عمر قال قال رسول اللَّه (ص): «انّ اللَّه خلق السّماوات سبعا فاختار العلیا منها فسکنها و اسکن سائر سماواته من شاء من خلقه، ثمّ خلق الخلق فاختار من الخلق بنی آدم، و اختار من بنی آدم العرب و اختار من العرب مضر و اختار من مضر قریشا و اختار من قریش بنی هاشم و اختارنی من بنی هاشم، فانا من خیار الی خیار فمن احبّ العرب فیحبّنی احبّهم، و من ابغضهم فیبغضنی ابغضهم.

بدان که آدمی را اختیار نیست اختیار کسی تواند که او را ملک بود و آدمی بنده است و بنده را ملک نیست، آن ملک که او را شرع اثبات کرد آن ملک مجازی است عاریتی، عن قریب ازو زائل گردد، و ملک حقیقی آنست که آن را زوال نیست و آن ملک اللَّه است که مالک بر کمال است و در ملک ایمن از زوال است و در ذات و نعت متعال است. عالم بیافرید، و آنچه خواست از آن برگزید. فرشتگان را بیافرید از ایشان جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل برگزید، آدم و آدمیان را بیافرید از ایشان پیغامبران را برگزید. از پیغامبران خلیل و کلیم و عیسی و محمد را برگزید.

صحابه رسول را بیافرید، ازیشان بو بکر تیمی و عمر عدوی و عثمان اموی و علی هاشمی (علیه السّلام) برگزید. بسیط زمین بیافرید از آن مکّه برگزید، موضع ولادت رسول (ص) مدینه برگزید، هجرت‌گاه رسول، بیت المقدس برگزید موضع مسرای رسول. روزها بیافرید و از آن روز آدینه برگزید، و هو یوم اجابة الدعوة. روز عرفه برگزید،و هو یوم المباهاة. روز عید برگزید، و هو یوم الجائزه. روز عاشورا برگزید، و هو یوم الخلعة. شبها بیافرید و از آن شب برات برگزید که حقّ جلّ جلاله بخودی خود نزول کند و بندگان را همه شب بنداء کرامت خواند و نوازد. شب قدر برگزید که فریشتگان آسمان بعدد سنگ ریز بزمین فرستد و نثار رحمت کند بر بندگان. شب عید برگزید که در رحمت و مغفرت گشاید و گناه‌کاران را آمرزد. کوه‌ها بیافرید و از ان طور برگزید که موسی در آن بمناجات حقّ رسید. جودی برگزید که نوح در ان نجات یافت، حرّا برگزید که مصطفای عربی بر ان بعثت یافت. نفس آدمی بیافرید و از ان دل برگزید و زبان، دل محلّ نور معرفت و زبان موضع کلمه شهادت. کتابها از آسمان فرو فرستاد و از آن چهار برگزید: تورات و انجیل و زبور و قرآن. و از کلمتها چهار برگزید: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر.

قال رسول اللَّه (ص): «افضل الکلام اربع: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا إله الا اللَّه و اللَّه اکبر لا یضرّک بایّهن بدأت.

۳ - النوبة الثانیة: قوله تعالی وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ یعنی بجانب الوادی الغربی، و کان مقام موسی بالطور، اذ اللَّه عزّ و جلّ یکلّمه بجانب الغربی حیث تغرب الشّمس و القمر و النّجوم، موسی (ع) در وادی مقدس بر کوه بود که اللَّه تعالی با وی سخن گفت بجانب غرب ایستاده یعنی که آن کوه از آن وادی بجانب مغرب بود. آنجا که فروشدن آفتاب و ماه و ستارگان بود و آن کوه را غربی الجبل میگفتند. و روا باشد که غربی صفت وادی باشد یعنی که آن وادی سوی مغرب بود. إِذْ قَضَیْنا إِلی‌ مُوسَی الْأَمْرَ یعنی کلّمنا موسی و فرغنا الیه ممّا اردنا تعریفه و ایصاه: مقاتل گفت: إِذْ قَضَیْنا إِلی‌ مُوسَی الْأَمْرَ یعنی اذ عهدنا الی موسی الرّسالة لیلة الجمعة الی فرعون و قومه. باین قول جانب غربی قدم‌گاه موسی است لیلة النّار، آن شب که آتش دید و رسالت و نبوّت یافت. و قیل: إِذْ قَضَیْنا إِلی‌ مُوسَی الْأَمْرَ یعنی قضینا هلاک فرعون فی الماء، باین قول جانب غربی دریا است یعنی ما کنت بجانب الغربیّ من البحر. و گفته‌اند قضا اینجا بمعنی وصایت است چنان که در سوره بنی اسرائیل گفت: وَ قَضی‌ رَبُّکَ ای وصیّ ربک أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ، وَ ما کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ ای من الحاضرین، فی ذلک المکان و من الشّاهدین لتلک الحالة، فاخبرناک به لیکون ذلک معجزة لک.۴ - النوبة الاولى: قوله تعالی: إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی‌ قارون از قوم موسی بود فَبَغی‌ عَلَیْهِمْ و در کیش افزونی جست بر ایشان وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ و دادیم او را از گنجها ما إِنَّ مَفاتِحَهُ چندان که کلیدهای آن لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ می‌بیکسوی بیرون برد از گران باری گروهی مردمان با نیروی را إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ او را گفت گرویدگان قوم او لا تَفْرَحْ شاد مباش، إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ (۷۶) که اللَّه شادمانان باین جهان دوست ندارد.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.