۳ - النوبة الاولى
قوله تعالی: وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ و تو نبودی بطور سوی فرو شدن آفتاب إِذْ قَضَیْنا إِلی مُوسَی الْأَمْرَ که ما فرمان خویش بموسی میگزاردیم، وَ ما کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ (۴۴) تو نبودی از حاضران،وَ لکِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً لکن ما بر آن بودیم که گروهانی آفرینیم فَتَطاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ دراز شد بر ایشان زندگانیها، وَ ما کُنْتَ ثاوِیاً فِی أَهْلِ مَدْیَنَ و نبودی در میان مدین بنشست تَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا که بر ایشان خواندی تو سخنان ما وَ لکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ (۴۵) لکن ما فرستادیم.
وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ و تو نبودی بان یک سوی طور إِذْ نادَیْنا آن گه که آواز دادیم ما وَ لکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لکن از رحمت خداوند تو بود لِتُنْذِرَ قَوْماً تا آگاه کنی و بترسانی گروهی را ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ که بایشان پیش از تو هیچ آگاه کنندهای نیامد لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (۴۶) تا مگر پند پذیرند.
وَ لَوْ لا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ و گرنه آن بودی که اگر به ایشان رسیدی عذابی بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ بآنچه پیش خویش فرستاده بودند از کرد بد فَیَقُولُوا رَبَّنا گفتندی خداوند ما لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا چرا نفرستادی بما فرستادهای فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ تا ما بر پی پیغامهای تو رفتیمی، وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (۴۷) و از گرویدگان بودیمی
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا چون بایشان آمد فرستاده راستگوی با پیغام راست از نزدیک ما قالُوا لَوْ لا أُوتِیَ مِثْلَ ما أُوتِیَ مُوسی گفتند چرا نامهای نه چنان دادند که موسی را دادند أَ وَ لَمْ یَکْفُرُوا بِما أُوتِیَ مُوسی مِنْ قَبْلُ آن قوم که موسی تورات بیک بار بایشان آورد کافر شدند بآن؟ قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا گفتند دو جادویاند همپشت شده وَ قالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کافِرُونَ (۴۸) گفتند ما هم بتورات موسی کافریم هم بقرآن محمد (ص) قُلْ گوی فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ شما نامهای بیارید از نزدیک اللَّه هُوَ أَهْدی مِنْهُما راستتر و راهنمایندهتر از قرآن و تورات أَتَّبِعْهُ تا من بر پی آن ایستم إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۴۹) اگر میراست گوئید.
فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ اگر ترا جوابی ندهند و نامهای نیارند فَاعْلَمْ أَنَّما یَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ بدانکه ایشان بر پی خوشآمد خویش میروند و فراز آمده خویش وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ و آن کیست گمراهتر از آن کس که می پی برد ببایسته خویش بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللَّهِ بینشانی و بیراه نمونی و پیغامی از خدای إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (۵۰) اللَّه راه نماینده قوم ستمکاران نیست.
وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ سخن در سخن پیوستیم ایشان را لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (۵۱) تا مگر عبرت گیرند و پند پذیرند.
الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِهِ ایشان که ایشان را تورات دادیم پیش از قرآن هُمْ بِهِ یُؤْمِنُونَ (۵۲) ایشان باین قرآن میگروند.
وَ إِذا یُتْلی عَلَیْهِمْ آن گه که بر ایشان خوانند قرآن قالُوا آمَنَّا بِهِ گویند ما بگرویدیم باین إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا این راست است از خداوند ما إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ (۵۳) که ما پیش از قرآن مسلمانان بودیم.
أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ ایشان را مزد دهند فردا دوباره بِما صَبَرُوا بآن شکیبایی که کردند وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ و سفه سفیهان ببردباری از خود باز میبرند میباز دهند وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (۵۴) و از آنچه ایشان را روزی دادیم نفقه میکنند.
وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ و چون سخن نابکار و ناپسندیده شنوند از آن روی گردانند و ناشنیده انگارند وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ و گویند کرد ما ما را و کرد شما شما را نه شما بکرد ما گرفتارید نه ما بکرد شما سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی الْجاهِلِینَ (۵۵) بیزاری از شما نه نادانان را جویاییم نه پاسخ ایشان را.
إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ تو راه ننمایی آن کس را که دوست داری وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ لکن اللَّه راه مینماید آن را که میخواهد وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ (۵۶) و او راستتر دانایی است بایشان که راست راهاناند و راه راست را که شایند.
وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدی مَعَکَ و گفتند اگر ما برین راه نمونی تو پی بریم و در دین تو آئیم با تو نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا ما را ازین زمین بربایند أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ نه ایشان را جای ساختیم حَرَماً آمِناً حرمی با آزرم و بیبیم یُجْبی إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْءٍ با آن میکشند برها و میوههای هر چیز رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا روزی از نزدیک ما وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۵۷) لکن بیشتر ایشان نمیدانند.
وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ و بس که هلاک کردیم و تباه و نیست از مردمان شهر بَطِرَتْ مَعِیشَتَها که ایشان را بطر گرفت در زندگانی خویش فَتِلْکَ مَساکِنُهُمْ آنک نشست گاههای ایشان لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلًا نه نشستند در آن پس ایشان مگر اندکی وَ کُنَّا نَحْنُ الْوارِثِینَ (۵۸) از ایشان باز ماند جهان و میراث بما شد.
وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُری خداوند تو هلاککننده مردمان شهرها نیست حَتَّی یَبْعَثَ فِی أُمِّها رَسُولًا تا آن گه که بفرستد در ما در شهرها پیغامبری یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا که بر ایشان میخواند سخنان ما وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُری و ما هلاککننده مردمان شهرها نیستیم إِلَّا وَ أَهْلُها ظالِمُونَ (۵۹) مگر که اهل آن ستمکاران باشند.
وَ ما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ و هر چه شما را دادند از چیز فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ زِینَتُها آن چیزیست برسیدنی در زندگانی این جهان و آرایش در این جهان وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی و آنچه نزدیک خدایست بهترست و پایندهتر أَ فَلا تَعْقِلُونَ (۶۰) سخن در نمییابید؟
أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً کسی که او را ما وعده نیکو دادیم فَهُوَ لاقِیهِ و روزی آن وعده را خواهد دید کَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا او چنان کس است که وی را چیزی گذرنده و ناپاینده دادیم ازین جهان؟ ثُمَّ هُوَ یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِینَ (۶۱) پس آن گه روز رستاخیز او از حاضرکردگان است در آتش.
وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ و آن روز که اللَّه خواند ایشان را فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (۶۲) و گوید این انبازان من که بدروغ میگفتید کجااند؟
قالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ ایشان گویند که وعید اللَّه بر ایشان واجب شد رَبَّنا خداوند ما هؤُلاءِ الَّذِینَ أَغْوَیْنا این آن مردماناند که ما ایشان را بیراه کردیم أَغْوَیْناهُمْ کَما غَوَیْنا ایشان را بآن بیراه کردیم که خود بیراه بودیم تَبَرَّأْنا إِلَیْکَ از پرستگاری ایشان به بیزاری می با تو کردیم ما کانُوا إِیَّانا یَعْبُدُونَ (۶۳) ایشان ما را هرگز نپرستیدند.
وَ قِیلَ ادْعُوا شُرَکاءَکُمْ و ایشان را گویند این انباز گرفتگان خویش خوانید فَدَعَوْهُمْ خوانند ایشان را فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ و پاسخ نکنند ایشان را وَ رَأَوُا الْعَذابَ لَوْ أَنَّهُمْ کانُوا یَهْتَدُونَ (۶۴) و چون عذاب بینند دوست داشتندی که راه یافتگان بودندی.
وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ و آن روز که اللَّه خواند ایشان را فَیَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ (۶۵) و گوید پاسخ چه کردید فرستادگان مرا.
فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنْباءُ یَوْمَئِذٍ پوشیده ماند و فراموش بر ایشان خبرهای آن روز فَهُمْ لا یَتَساءَلُونَ (۶۶) و یکدیگر را نپرسند.
فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ امّا آن کس که به اقرار با پذیرفتگاری آمد و بگروید وَ عَمِلَ صالِحاً و کردار نیک کرد فَعَسی أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ (۶۷) واجب است و لا بدّ که از نیک آمدگان بود او.
وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ و خداوند تو میآفریند آنچه خواهد وَ یَخْتارُ و میگزیند ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ ایشان را گزین نیست سُبْحانَ اللَّهِ پاکی اللَّه را وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ (۶۸) و چون برتر است از آن انبازی که با او میجویند.
وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ و خداوند تو میداند آنچه دلهای ایشان پوشیده میدارد وَ ما یُعْلِنُونَ (۶۹) و آنچه آشکارا میکنند.
وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ و او خداوند است نیست خدایی جز زو هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ او راست سزاواری و هو نامی بخدایی درین جهان و در آن جهان وَ لَهُ الْحُکْمُ و او راست کار برگزاردن و نهاد نهادن و کار راندن وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۷۰) و همه را می با او خواهند برد.
قُلْ گوی أَ رَأَیْتُمْ چه بینید إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً اگر اللَّه شب تاریک بر شما پاینده کند همیشه إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ تا روز رستاخیز مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ کیست آن خدای جذز اللَّه یَأْتِیکُمْ بِضِیاءٍ که در روشنایی روز آرد بشما أَ فَلا تَسْمَعُونَ (۷۱) بنه میشنوید؟
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ گوی چه بینید إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهارَ سَرْمَداً اگر اللَّه روز بر شما پاینده کند همیشه إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ تا روز رستاخیز مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ کیست خدایی جذز اللَّه یَأْتِیکُمْ بِلَیْلٍ که شب تاریک آرد بشما تَسْکُنُونَ فِیهِ تا درو آرام گیرند أَ فَلا تُبْصِرُونَ (۷۲) بنه میبینند.
وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ از مهربانی اوست که شما را شب تاریک آفرید و روز روشن لِتَسْکُنُوا فِیهِ تا آرام گیرید در شب وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ و تا روزی و فضل او جویید بروز وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۷۳) تا مگر برین دو نعمت شکر کنید.
وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ و آن روز که خواند ایشان را و گوید أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (۷۴) کجاست این انبازان من که بدروغ میگفتید.
وَ نَزَعْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً و از هر امّتی گواهی بیرون آوردهایم فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَکُمْ و گوئیم بیارید برهان و حجّت خویش، بیارید حجّت که دارید این انبازان را فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ بدانند که حقّ خدایی خدایراست تنها یگانه وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ (۷۵) و گم گردد از ایشان آنچه بدروغ می انبازان خوانند.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.