گنجور

۴ - النوبة الثالثة

قوله: تَبارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً الآیه، پاکست و بزرگوار و با برکت خداوندی که آسمان بر بالای سر ما بقدرت معلّق بداشت و مرانرا به بروج و ستارگان بپاداشت و بنگاشت. سمکی که در جرمش فطور نه و در دورش فتور نه و در گردش قصور نه، سمکی عظیم بآن کثیفی بداشته بر هوای باین لطیفی، سمکی محروس، سقفی محفوظ در قبّه قدرت محبوس، یقول تعالی: وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً سمکی نهاده طبق بر طبق، آفریده و ساخته خداوند حق، برده از همه مقدّران مهندسان سبق، یقول تعالی: خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً آفریده بر این سقف شمسی و قمری، بهر منزل ایشان را گذری، در هر خانه ایشان را اثری، بهر روزن ایشان را نظری، بر میان قمر از سیاهی شرری، نیست او را از آن سیاهی ضرری، راست بخالی ماند بر روی نیکو پسری، و ازو بگوی: یا قمر من دوّرک و من نوّرک؟ و صوّرک و علی البروج کوّرک؟ ای ماه ترا که ماه کرد و این رنگ که داد و این خط که کشید؟ طرازت که بست؟ زلفت که گشاد؟ شب چارده نور که تمام کرد؟ باوّل که فزود؟ بآخر که کاست؟ این صنع که نمود و این قدرت که خواست؟ ای شمس در ذات بعیدی در نور قریبی، چون سر برآری عالم را چراغی، چون گرم گردی داغی، چون راست گردی میزانی، نه افزایی نه در نقصانی، چون فرو شوی مبشّر روزه دارانی، کرامت سلیمانی معجزه سیّد پیغامبرانی. ای زحل گران رو در فلک هفتمی هر روز نیم دقیقه روی، برجی بسی ماه گذاری، فلک بسی سال بری، وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ.

ای جوانمرد! نظاره کن اندر آن قبّه‌ای که بالای وی بروشنایی اجرام آبگینه‌ها روشن کنند. روا ندارد عقل که از آن یکی بی‌صانعی اندر محل خویش آرام گیرد.

پس این مواکب کواکب و این اختران ثواقب اندر مراتب فلک کی روا بود بی‌صنع قادری و بی‌جبر قاهری؟

تَبارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً. گفته‌اند مراد از این آسمان، آسمان قرآن است که جمله اهل ایمان در ظل بیان وی‌اند و اندر حمایت دولت وی. روزگار دین میگذرانند، هر سورتی چون برجی هر آیتی چون درجی، هر کلمه‌ای چون دقیقه‌ای، هر حرفی بر مثال ثوانی اندر آسمان مثانی، آنجا در عالم صور سبع مبانی است و اینجا در عالم سور سبع مثانی. چنان که در شب هر که چشم بر ستاره دارد راه زمین وی گم نشود، هر که اندر شب فتنه از بیم شک و شبهت چشم دل بر ستاره آیت قرآن دارد، راه دینش گم نشود. آن آسمان صورت بچشم سر همین بین تا راه قدم بر خاک گم نشود و این آسمان سورت بچشم سرّ همی بین تا راه همم بحضرت پاک گم نشود.

وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً او آن خداوندست که فلک آفرید و مدت دور وی دو قسم گردانید: یک قسم از آن شب دیجور نهاد که اندر آن وقت، روی زمین بسان قیر شود، و قسم دیگر روز با نور نهاد که روی زمین بسان کافور شود، و هوای عالم مانند شعله‌های نور شود. آن شب تاریک را بماه منوّر کرد، و این روز روشن را بچراغ خورشید مطهّر و معطر کرد. شب تاریک مثال روزگار محنت است و این روز روشن نشان عهد دولت است. از روی اشارت میگوید: «ای کسانی که اندر روشنایی روز دولت آرام دارید ایمن مباشید که تاریکی شب محنت بر اثر است، و ای کسانی که اندر تاریکی شب محنت بی‌آرام بوده‌اید نومید مباشید که روشنایی روز دولت بر اثر است.

و گفته‌اند که تاریکی شب نشان روز حشر و نشر است که احوال و اهوال آن روز عالم قیامت سیاه کرده. شرق و غرب دود دوزخ گرفته. رخسار ستارگان ماننده رویهای مؤمنان در آن ظلمت قیامت می‌تابد، مجره اندر هوا بر مثال نهر کوثر روان و شتابان. پس ظلمت شب نشان قیامت دان و ستارگان نشان رخسار مؤمنان و مجره نشان نهر کوثر و جمال ماه نشان رخسار محمد رسول اللَّه، چنان که در شب تاریک چون ماه رخسار بنماید عالم روشن شود و فلک گلشن گردد. خلق قیامت در ظلمت و زحمت باشند چون جمال آن مهتر عالم (ص) پیدا گردد اهل ایمان را سعادت و امان پدید آید.

قوله تعالی: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً،

روی ابو برزة الاسلمی قال: قال رسول اللَّه (ص): «رأیت قوما من امتی ما خلقوا بعد و سیکونون فیما بعد الیوم، احبّهم و یحبّوننی یتناصحون و یتباذلون و یمشون بنور اللَّه فی الناس رویدا فی خفیّة و تقیّة، یسلمون من الناس و یسلم الناس منهم بصبرهم و حلمهم، قلوبهم بذکر اللَّه تطمئنّ و مساجدهم بصلاتهم یعمرون، یرحمون صغیرهم و یجلّون کبیرهم و یتواسون بینهم یعود غنیّهم علی فقیرهم و قویّهم علی ضعیفهم، یعودون مرضاهم و یتّبعون جنائزهم»، فقال رجل من القوم فی ذلک یرفقون برفیقهم. فالتفت الیه رسول اللَّه (ص) فقال: «کلّا انه لا رفیق لهم، هم خدّام انفسهم، هم اکرم علی اللَّه من ان یوسّع علیهم لهوان الدنیا عند ربهم، ثم تلی رسول اللَّه (ص): وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً.

پارسی خبر آنست که مصطفی علیه السّلام گفت: قومی را دیدم از امت خویش، یعنی در مکاشفات و منازلات خویش یا در خواب، قومی که اشخاص و اشباح ایشان هنوز در بند خلقت نیامده بود، پرگار قدرت در دائره وجود ایشان هنوز بنگردیده، امروز وقت ظهور ایشان نیست تا روزگاری دیگر و زمانی دیگر که ارادت در رسد و مقادیر در مواقیت پیوندد، قومی که من ایشان را دوست دارم و ایشان مرا دوست دارند یود احدهم لو رآنی باهله و ماله، جوانمردانی‌اند که پیوسته یکدیگر را نیکی خواهند و آنچه دارند اگر مال بود و اگر جاه از یکدیگر دریغ ندارند و حق و حظّ خود بگذارند و حقوق برادران فرا پیش دارند، راهبرانند بحق که بنور اللَّه میروند، بچراغ هدی و شمع ایمان و نور یقین راه دین را گذاره میکنند، نرم نرم و آسان بی‌آزار میان خلق میروند، دلهاشان بذکر اللَّه آرام گرفته مسجدهاشان بنماز و عبادت آبادان داشته با پیران بحرمت و اجلال زیند، با کودکان برحمت و رأفت با همگان بمواسات و مراعات، توانگرشان ننگ ندارد بعیادت درویش شود، ضعیفان را بازجویند و بیماران را واپرسند و بتشییع جنازه‌ها بیرون شوند. مردی گفت: یا رسول اللَّه ایشان که برین صفت و سیرت باشند مگر که بر بردگان و درم خریدگان خویش رفق کنند و آزرم دارند. رسول خدا گفت: کلّا نه چنانست که تو گفتی، که ایشان خود بردگان و درم خریدگان ندارند، و جز خویشتن کس را بر خدمت خویش ندارند، و نه‌پسندند، ایشان بر خدای عز و جل گرامی‌تر از آنند که ایشان را فرا دنیای دنی خسیس دهد. آن گه رسول (ص) این آیت برخواند: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً، خواص بندگان و رهیگان رحمان ایشان‌اند که خار اختیار در مجاری اقدار از قدم‌گاه خویش برکندند و سر نفس نصیب طلب بصمصام تواضع بیفکندند. لا جرم بمقام عبودیّت رسیدند. بندگان او بحقیقت ایشانند که پیوسته در گزارد فرمانند. از نصیب پاک و از اختیار دور و از خواست خود بیزار. در این عالم صد هزار عبد الرحمن و عبد الرزاق و عبد الوهاب بینی که یکی عبد اللَّه را نبینی، بلی بنام بینی بمعنی کم بینی، بندگی ایشان بنصیب آمیخته و بحظ خود آلوده، او که حق را جل جلاله بنصیب طلبد یا پرستد بنده نصیب است نه بنده او.

پیر بو علی سیاه قدس اللَّه روحه گفت: اگر ترا گویند بهشت خواهی یا دو رکعت نماز، تو بهشت اختیار مکن نماز اختیار کن زیرا که بهشت نصیب تو است و نماز خدمت او.

موسی عمران (ع) که مکلّم حق بود و مکرّم حضرت عزت بود چون بنزدیک خضر آمد دو بار بر وی اعتراض کرد: یکی از بهر آن غلام کشتن، دیگر از بهر آن کشتی شکستن. چون نصیب در میان نبود خضر صبر همی کرد باز چون موسی بنصیب بجنبید و گفت: «لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً» خضر گفت: «هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ»، اکنون که بنصیب خود بازدید آمدی ما را با تو روی صحبت نیست، زیرا که در صحبت مزد شرط نیست.

پیر طریقت گفت: خداوند صحبت نه مزدور است. و مزدور بحقیقت مغرور است. تا مرد مزدور است از صحبت دور است، و تا مدعی است ممکورست، و تا امر را معظم است و نهی را محترم غرقه نورست. وَ عِبادُ الرَّحْمنِ بندگان رحمن بحقیقت ایشانند که بر ظاهر ایشان بند فرمانست در باطن ایشان نثار لطف رحمن است. بند فرمان بر ظاهر نشان خائفان است و نثار لطف رحمن در باطن نشان مقرّبان است.

آورده‌اند که عیسی (ع) بسه کس برگذشت ایشان را دید ضعیف و نحیف گشته: ذبولی و نحولی بر ایشان ظاهر شده، ایشان را پرسید که سبب این نحول و نحافت شما چیست؟ گفتند: الخوف من النار. روح اللَّه گفت: حق علی اللَّه ان یؤمن الخائف.

چون ازیشان درگذشت سه کس دیگر را دید ازیشان نحیف‌تر و ضعیف‌تر رویهایشان چون آیینه‌ها از نور. گفت: چه چیز شما را باین حال آورد و چنین ضعیف کرد؟

گفتند: حبّ اللَّه عز و جل. روح اللَّه گفت: انتم المقربون، حال شما دیگرست و عشق شما دیگر، شما مقربان و دوستانید، گزیدگان و نزدیکانید. در اخبار وارد است که: «یا داود ذکری للذاکرین و جنتی للمطیعین و زیارتی للشاکرین و انا خاصة للمحبین». در پرده دوستی کارها رود که آن همه بیرون از پرده دوستی تاوان بود، چنانستی که اللَّه گفتی ما ایشان را چون در وجود آوردیم و دانستیم که از ایشان عثرات و زلات بود نخست بساط محبت بگسترانیدیم و این نداء کرامت دادیم که: «یحبهم و یحبونه» تا آنچه ایشان کنند بحکم محبت ازیشان مرفوع و مدفوع بود. آن روز که جمال صفوت آدم (ع) از عالم غیب سر برآورد قدّی الفی، شکلی راست، نهادی مستقیم، ظاهر و باطن بهم پیوسته، اواصر عناصر او را بید قدرت بهم دربسته، دیده‌های فریشتگان از ظاهر جرم جسم وی اندر نگذشت و ندانستند که اندر قعر بحر سینه وی چه صدف است و در آن صدف چه درّ است. بحکم اختصار نظر در ظاهر وی کردند، گفتند: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها، تا نداء غیب درآمد که شما ظاهر و صورت بینید و ما نهایت کار دانیم، شما را نظر بر ظاهر معصیت است و حکم ما بر موجب باطن معرفت است، اگر ظاهر این خلیفه بزلتی گردی پذیرد یا فرزندان وی در دام کام گامی نهند، باطن آراسته ایشان و زبان پیراسته ایشان بحکم اعتذار و استغفار عذر آن جرم بخواهد و ما بشفاعت دلی مخلص بایمان، و زبانی مخلص بذکر رحمن، آن ظاهر ایشان از آن زلت فرو شوییم.

و اذا الحبیب اتی بذنب واحد
جاءت محاسنه بالف شفیع‌

و قال بعضهم فی صفة عباد الرحمن: العبادة حلیتهم و الفقر کرامتهم و طاعة اللَّه حلاوتهم و حبّ اللَّه لذتهم و الی اللَّه حاجتهم و التقوی زادهم و الهدی مرکبهم و القرآن حدیثهم و الذکر زینتهم و القناعة مالهم و العبادة کسبهم و الشیطان عدوّهم و الحق حارسهم و النهار عبرتهم و اللیل فکرتهم و الحیاة مرحلتهم و الموت منزلتهم و القبر حصنهم و الفردوس مسکنم و النظر الی رب العالمین منیتهم، هو خواص عباده الذین قال اللَّه تعالی: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً. قوله: أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا، یعطی الکثیر من عطائه و یعده قلیلا و یقبل الیسیر من طاعة العبد فیعدّه کثیرا عظیما یعطیهم فی الجنة القصور و ما فیها من الحور، ثمّ یقول: أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا و یقبل الیسیر من العبد فقال: فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ. وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً. و در آثار منقول است که مؤمنان چون حق را جل جلاله بینند ابتدا حق بر ایشان سلام کند، دو دوست بعد از فرقت دراز چون بر هم رسند ابتدا آن یکی سلام کند که شوقش زیادت بود و الحق جل جلاله یقول: الا طال شوق الأبرار الی لقایی و انا الی لقائهم لاشدّ شوقا.

الالف لا یصبر عن الفه
اکثر من طریفة العین
و قد صبرنا عنکم مدّة
ما هکذا فعل محبّین‌
۴ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: تَبارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً قال الحسن و مجاهد و قتادة: البروج هی النّجوم الکبار مثل الزهرة و سهیل و المشتری و السماک و العیوق و اشباهها، سمّیت بروجا لاستنارتها و حسنها وضوءها، و الأبرج الواسع ما بین الحاجبین، و قال عطیة بن العوفی بروجا ای قصورا فی السّماء فیها الحرس من الملائکة، دلیله قوله: وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ. و قیل المراد بها قصور الجنّة و قال ابن عباس هی البروج المعروفة الّتی هی منازل الکواکب السّبعة السّیّارة و هی اثنا عشر بروجا: الحمل و الثور و الجوزاء و السرطان و الاسد و السنبله و المیزان و العقرب و القوس و الجدی و الدلو و الحوت. فالحمل و العقرب بیتا المریخ، و الثور و المیزان بیتا الزهرة، و الجوزاء و السنبلة بیتا عطارد، و السرطان بیت القمر و الاسد بیت الشمس، و القوس و الحوت بیتا المشتری و الجدی و الدلو بیتا زحل، و هذه البروج مقسومة علی الطبائع الاربع، فیکون نصیب کل واحد منها ثلاثة بروج تسمّی المثلثات: فالحمل و الاسد و القوس مثلّثة ناریّة، و الثور و السنبلة و الجدی مثلّثة ارضیّة، و الجوزاء و المیزان و الدلو مثلّثة هوائیّة، و السرطان و العقرب و الحوت مثلّثة مائیّة، وَ جَعَلَ فِیها سِراجاً، یعنی الشمس کما قال: وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً، و قرأ حمزة و الکسائی سرجا بالجمع یعنی النّجوم العظام وَ قَمَراً مُنِیراً، القمر قد دخل فی السّرج علی قراءة من قرأ بالجمع، غیر انّه خصّه بالذّکر لنوع فضیلة، کما قال: فِیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ، خص النّخل و الرمان بالذکر مع دخولهما فی الفاکهة، و الهلال بعد ثلث قمر لابیضاض الارض به و لا قمر الأبیض.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله: تَبارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً الآیه، پاکست و بزرگوار و با برکت خداوندی که آسمان بر بالای سر ما بقدرت معلّق بداشت و مرانرا به بروج و ستارگان بپاداشت و بنگاشت. سمکی که در جرمش فطور نه و در دورش فتور نه و در گردش قصور نه، سمکی عظیم بآن کثیفی بداشته بر هوای باین لطیفی، سمکی محروس، سقفی محفوظ در قبّه قدرت محبوس، یقول تعالی: وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً سمکی نهاده طبق بر طبق، آفریده و ساخته خداوند حق، برده از همه مقدّران مهندسان سبق، یقول تعالی: خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً آفریده بر این سقف شمسی و قمری، بهر منزل ایشان را گذری، در هر خانه ایشان را اثری، بهر روزن ایشان را نظری، بر میان قمر از سیاهی شرری، نیست او را از آن سیاهی ضرری، راست بخالی ماند بر روی نیکو پسری، و ازو بگوی: یا قمر من دوّرک و من نوّرک؟ و صوّرک و علی البروج کوّرک؟ ای ماه ترا که ماه کرد و این رنگ که داد و این خط که کشید؟ طرازت که بست؟ زلفت که گشاد؟ شب چارده نور که تمام کرد؟ باوّل که فزود؟ بآخر که کاست؟ این صنع که نمود و این قدرت که خواست؟ ای شمس در ذات بعیدی در نور قریبی، چون سر برآری عالم را چراغی، چون گرم گردی داغی، چون راست گردی میزانی، نه افزایی نه در نقصانی، چون فرو شوی مبشّر روزه دارانی، کرامت سلیمانی معجزه سیّد پیغامبرانی. ای زحل گران رو در فلک هفتمی هر روز نیم دقیقه روی، برجی بسی ماه گذاری، فلک بسی سال بری، وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ.
هوش مصنوعی: خداوند پاک و بزرگوار است که آسمان را با قدرت خود بر فراز ما قرار داده و آن را با ستارگان و منازل آسمانی زینت بخشیده است. این آسمان به گونه‌ای خلق شده که نه نقصی دارد و نه در گردش آن خللی وجود دارد. آسمان عظیمی که با تمام زیبایی‌ها و لطافتش، به مانند یک سقف محفوظ بر روی ماست. خداوند فرموده که آسمان، سقفی محفوظ است. او هفت آسمان را به صورت لایه‌های بر روی هم آفریده، جایی برای هر یک از سیارات قرار داده و در هر یک از آن‌ها نشانه‌هایی دارد. در آسمان، ماه سهمی از نور دارد و از تاریکی‌ها آسیبی نمی‌بیند. به زیبایی خود می‌درخشد و آدمیان را به حیرت وا می‌دارد. ای ماه، چه کسی تو را به این زیبایی درآورده و این رنگ و شکل را به تو بخشیده است؟ ای خورشید، وقتی که از دور نمایان می‌شوی، جهان را روشن می‌کنی و گرما می‌بخشی. این چراغی است که راهنمای روز به حساب می‌آید و برکتش برای انسان‌هاست. همچنین، سیارات دیگر نیز در مدار خود در حال چرخش‌اند و به واسطه آن‌ها نشانه‌هایی برای هدایت انسان‌ها موجود است.
ای جوانمرد! نظاره کن اندر آن قبّه‌ای که بالای وی بروشنایی اجرام آبگینه‌ها روشن کنند. روا ندارد عقل که از آن یکی بی‌صانعی اندر محل خویش آرام گیرد.
هوش مصنوعی: ای جوانمرد! به آن گنبد نگاه کن که بر فراز آن، نوری از اشیای شفاف و درخشان می‌تابد. عقل اجازه نمی‌دهد که انسانی بی‌خیال و راحت در جایی که این همه زیبایی و روشنی است، بی‌تحرک بماند.
پس این مواکب کواکب و این اختران ثواقب اندر مراتب فلک کی روا بود بی‌صنع قادری و بی‌جبر قاهری؟
هوش مصنوعی: پس این ستارگان و این اجرام آسمانی در طبقات آسمان، چگونه می‌توانند بدون وجود قدرتی فهیم و بی‌نیاز از نیروی قهری عمل کنند؟
تَبارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً. گفته‌اند مراد از این آسمان، آسمان قرآن است که جمله اهل ایمان در ظل بیان وی‌اند و اندر حمایت دولت وی. روزگار دین میگذرانند، هر سورتی چون برجی هر آیتی چون درجی، هر کلمه‌ای چون دقیقه‌ای، هر حرفی بر مثال ثوانی اندر آسمان مثانی، آنجا در عالم صور سبع مبانی است و اینجا در عالم سور سبع مثانی. چنان که در شب هر که چشم بر ستاره دارد راه زمین وی گم نشود، هر که اندر شب فتنه از بیم شک و شبهت چشم دل بر ستاره آیت قرآن دارد، راه دینش گم نشود. آن آسمان صورت بچشم سر همین بین تا راه قدم بر خاک گم نشود و این آسمان سورت بچشم سرّ همی بین تا راه همم بحضرت پاک گم نشود.
هوش مصنوعی: بسیار بزرگ است خداوندی که در آسمان ستاره‌هایی قرار داده است. گفته‌اند که منظور از آسمان، آسمان قرآن است که همه مؤمنان در سایه‌ این بیان و حمایت آن زندگی می‌کنند. روزگار خود را در دین سپری می‌کنند، هر سوره‌ای چون برجی و هر آیتی مانند دری است، هر کلمه‌ای به منزله دقیقه‌ای و هر حرفی مشابه ثانیه‌ای در آسمان آیات است. در آنجا، در عالم اشکال هفت پایه وجود دارد و اینجا در عالم سوره‌ها. همان‌طور که در شب، کسی که به ستاره‌ها نگاه می‌کند، راه خود را گم نمی‌کند، کسی که در شب فتنه‌ها و تردیدها به آیات قرآن توجه دارد، راه دینش گم نخواهد شد. آن آسمان، صورت‌ها را با چشم ظاهر نشان می‌دهد تا قدمش بر زمین گم نشود و این آسمان، صورت‌ها را با چشم باطن نمایان می‌سازد تا هیچگاه مسیرش به سمت حضرات پاک گم نشود.
وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً او آن خداوندست که فلک آفرید و مدت دور وی دو قسم گردانید: یک قسم از آن شب دیجور نهاد که اندر آن وقت، روی زمین بسان قیر شود، و قسم دیگر روز با نور نهاد که روی زمین بسان کافور شود، و هوای عالم مانند شعله‌های نور شود. آن شب تاریک را بماه منوّر کرد، و این روز روشن را بچراغ خورشید مطهّر و معطر کرد. شب تاریک مثال روزگار محنت است و این روز روشن نشان عهد دولت است. از روی اشارت میگوید: «ای کسانی که اندر روشنایی روز دولت آرام دارید ایمن مباشید که تاریکی شب محنت بر اثر است، و ای کسانی که اندر تاریکی شب محنت بی‌آرام بوده‌اید نومید مباشید که روشنایی روز دولت بر اثر است.
هوش مصنوعی: خداوندی که شب و روز را به عنوان نشانه‌های مختلف آفریده است، شب را به عنوان زمانی تاریک و قابل توجه قرار داده که در آن زمین تیره و غم‌انگیز می‌شود، و روز را به عنوان زمانی روشن و سرشار از نشاط که زمین را سفید و دل‌انگیز می‌کند. در اینجا، شب به مانند زمان‌های سخت و دشوار زندگی و روز به عنوان زمان‌های خوب و خوشایند تعبیر شده است. خداوند با نور ماه شب را روشن کرده و به روز، نور خورشید را بخشیده است. در این بیان، به انسان‌ها یادآوری می‌شود که در زمان‌های دشوار ناامید نباشند، زیرا روشنایی و روزهای خوب به زودی خواهند آمد. از سوی دیگر، کسانی که در روزهای خوب زندگی می‌کنند، باید مراقب باشند که غفلت نکنند، زیرا ممکن است روزهای سخت دوباره برگردند.
و گفته‌اند که تاریکی شب نشان روز حشر و نشر است که احوال و اهوال آن روز عالم قیامت سیاه کرده. شرق و غرب دود دوزخ گرفته. رخسار ستارگان ماننده رویهای مؤمنان در آن ظلمت قیامت می‌تابد، مجره اندر هوا بر مثال نهر کوثر روان و شتابان. پس ظلمت شب نشان قیامت دان و ستارگان نشان رخسار مؤمنان و مجره نشان نهر کوثر و جمال ماه نشان رخسار محمد رسول اللَّه، چنان که در شب تاریک چون ماه رخسار بنماید عالم روشن شود و فلک گلشن گردد. خلق قیامت در ظلمت و زحمت باشند چون جمال آن مهتر عالم (ص) پیدا گردد اهل ایمان را سعادت و امان پدید آید.
هوش مصنوعی: در باورها آمده که تاریکی شب نماد روز قیامت است، که حال و روز آن روز، جهان را تاریک کرده است. در شرق و غرب، دود دوزخ پراکنده شده و چهره ستارگان مانند چهره‌های مؤمنان در این تاریکی می‌درخشد. جوی‌های آسمانی مانند نهر کوثر با سرعت در حال جریان‌اند. بنابراین، تاریکی شب نمایانگر قیامت، ستارگان نشان‌دهنده چهره مؤمنان و جوی‌ها سمبل نهر کوثر هستند، و جمال ماه نماد چهره پیامبر اسلام (ص) است. در شب تاریک، وقتی چهره ماه نمایان می‌شود، جهان روشن و دل‌انگیز می‌شود. در آن روز که خلق قیامت در زحمت و سختی هستند، وقتی چهره آن بزرگوار ظاهر می‌شود، اهل ایمان به خوشبختی و امنیت دست خواهند یافت.
قوله تعالی: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً،
هوش مصنوعی: و بندگان رحمان کسانی هستند که با آرامش و نرمش بر روی زمین قدم می‌زنند.
روی ابو برزة الاسلمی قال: قال رسول اللَّه (ص): «رأیت قوما من امتی ما خلقوا بعد و سیکونون فیما بعد الیوم، احبّهم و یحبّوننی یتناصحون و یتباذلون و یمشون بنور اللَّه فی الناس رویدا فی خفیّة و تقیّة، یسلمون من الناس و یسلم الناس منهم بصبرهم و حلمهم، قلوبهم بذکر اللَّه تطمئنّ و مساجدهم بصلاتهم یعمرون، یرحمون صغیرهم و یجلّون کبیرهم و یتواسون بینهم یعود غنیّهم علی فقیرهم و قویّهم علی ضعیفهم، یعودون مرضاهم و یتّبعون جنائزهم»، فقال رجل من القوم فی ذلک یرفقون برفیقهم. فالتفت الیه رسول اللَّه (ص) فقال: «کلّا انه لا رفیق لهم، هم خدّام انفسهم، هم اکرم علی اللَّه من ان یوسّع علیهم لهوان الدنیا عند ربهم، ثم تلی رسول اللَّه (ص): وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً.
هوش مصنوعی: ابو برزة الاسلمی نقل می‌کند که پیامبر(ص) فرمود: «من گروهی از امتم را دیدم که هنوز خلق نشده‌اند و در آینده خواهند بود. من آنها را دوست دارم و آنها نیز مرا دوست دارند. آنها به یکدیگر نصیحت می‌کنند و در میان مردم به نور خدا قدم می‌زنند، به آرامی و با احتیاط. آنها از مردم در امان هستند و مردم نیز از آنها به خاطر صبر و شکیبایی‌شان در امانند. دل‌هایشان با ذکر خدا مطمئن است و مساجدشان با نمازهایشان آباد است. آنها به کوچک‌ترها رحم می‌کنند و بزرگ‌ترها را احترام می‌گذارند و در بین خود به یکدیگر کمک می‌کنند. ثروتمندان به فقیران و قوی‌ترها به ضعیف‌ترها توجه دارند و به عیادت بیماران می‌روند و در مراسم تشییع جنازه‌ها شرکت می‌کنند.» سپس یکی از حاضران گفت: «آیا آنها با دوستانشان مهربانند؟» پیامبر(ص) به او نگاه کرد و فرمود: «نه، آنها با خود خدمت می‌کنند و در نظر خدا از آنچه به دنیا سخت می‌گیرند، باکرامت‌ترند.» و سپس آیه‌ای از قرآن را تلاوت کرد: «و عباد الرحمن که بر روی زمین با آرامی راه می‌روند».
پارسی خبر آنست که مصطفی علیه السّلام گفت: قومی را دیدم از امت خویش، یعنی در مکاشفات و منازلات خویش یا در خواب، قومی که اشخاص و اشباح ایشان هنوز در بند خلقت نیامده بود، پرگار قدرت در دائره وجود ایشان هنوز بنگردیده، امروز وقت ظهور ایشان نیست تا روزگاری دیگر و زمانی دیگر که ارادت در رسد و مقادیر در مواقیت پیوندد، قومی که من ایشان را دوست دارم و ایشان مرا دوست دارند یود احدهم لو رآنی باهله و ماله، جوانمردانی‌اند که پیوسته یکدیگر را نیکی خواهند و آنچه دارند اگر مال بود و اگر جاه از یکدیگر دریغ ندارند و حق و حظّ خود بگذارند و حقوق برادران فرا پیش دارند، راهبرانند بحق که بنور اللَّه میروند، بچراغ هدی و شمع ایمان و نور یقین راه دین را گذاره میکنند، نرم نرم و آسان بی‌آزار میان خلق میروند، دلهاشان بذکر اللَّه آرام گرفته مسجدهاشان بنماز و عبادت آبادان داشته با پیران بحرمت و اجلال زیند، با کودکان برحمت و رأفت با همگان بمواسات و مراعات، توانگرشان ننگ ندارد بعیادت درویش شود، ضعیفان را بازجویند و بیماران را واپرسند و بتشییع جنازه‌ها بیرون شوند. مردی گفت: یا رسول اللَّه ایشان که برین صفت و سیرت باشند مگر که بر بردگان و درم خریدگان خویش رفق کنند و آزرم دارند. رسول خدا گفت: کلّا نه چنانست که تو گفتی، که ایشان خود بردگان و درم خریدگان ندارند، و جز خویشتن کس را بر خدمت خویش ندارند، و نه‌پسندند، ایشان بر خدای عز و جل گرامی‌تر از آنند که ایشان را فرا دنیای دنی خسیس دهد. آن گه رسول (ص) این آیت برخواند: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً، خواص بندگان و رهیگان رحمان ایشان‌اند که خار اختیار در مجاری اقدار از قدم‌گاه خویش برکندند و سر نفس نصیب طلب بصمصام تواضع بیفکندند. لا جرم بمقام عبودیّت رسیدند. بندگان او بحقیقت ایشانند که پیوسته در گزارد فرمانند. از نصیب پاک و از اختیار دور و از خواست خود بیزار. در این عالم صد هزار عبد الرحمن و عبد الرزاق و عبد الوهاب بینی که یکی عبد اللَّه را نبینی، بلی بنام بینی بمعنی کم بینی، بندگی ایشان بنصیب آمیخته و بحظ خود آلوده، او که حق را جل جلاله بنصیب طلبد یا پرستد بنده نصیب است نه بنده او.
هوش مصنوعی: مصطفی علیه السّلام در مکاشفات و خواب‌هایش قومی را مشاهده کرده که هنوز به دنیا نیامده‌اند و زمان ظهورشان فرا نرسیده است. این افراد، کسانی هستند که او و آن‌ها یکدیگر را دوست دارند. آن‌ها جوانمردانی هستند که همیشه به یکدیگر نیکی می‌کنند و هر آنچه دارند، حتی اگر مال یا مقام باشد، با یکدیگر تقسیم می‌کنند. این افراد به حق و حقوق دیگران اهمیت می‌دهند و در مسیر حق با نور ایمان و یقین، به آرامی و بی‌آزار در میان مردم حرکت می‌کنند. دل‌هایشان به یاد خدا آرام است و در مساجد به عبادت می‌پردازند. آن‌ها با بزرگترها با احترام و با کودکان با رحمت برخورد می‌کنند و همیشه به دیگران کمک می‌کنند. افراد ثروتمند از عیادت فقرا خودداری نمی‌کنند و از بیماران احوال‌پرسی می‌کنند. برخی پرسش کردند که آیا آن‌ها با بردگان و کارگران خود مهربانی نمی‌کنند؟ رسول خدا پاسخ داد که آن‌ها هیچ برده یا کارگری ندارند و فراتر از آن هستند که به مسائل دنیوی توجه کنند. سپس آیه‌ای درباره بندگان رحمان خواند که نشان‌دهنده ویژگی‌های آنان است؛ آن‌ها در تواضع و بندگی به مقام بالا دست یافته‌اند و از خواست‌های دنیوی دوری می‌کنند. در این دنیا افراد زیادی هستند که نام بندگی را دارند، اما در واقع بندگی حقیقی را درک نکرده‌اند.
پیر بو علی سیاه قدس اللَّه روحه گفت: اگر ترا گویند بهشت خواهی یا دو رکعت نماز، تو بهشت اختیار مکن نماز اختیار کن زیرا که بهشت نصیب تو است و نماز خدمت او.
هوش مصنوعی: پیر بو علی سیاه قدس اللَّه روحه فرمود: اگر از تو بپرسند که کدام را می‌خواهی، بهشت یا دو رکعت نماز، باید نماز را انتخاب کنی، زیرا بهشت برای تو مقدر شده و نماز عبادت و خدمت به خداست.
موسی عمران (ع) که مکلّم حق بود و مکرّم حضرت عزت بود چون بنزدیک خضر آمد دو بار بر وی اعتراض کرد: یکی از بهر آن غلام کشتن، دیگر از بهر آن کشتی شکستن. چون نصیب در میان نبود خضر صبر همی کرد باز چون موسی بنصیب بجنبید و گفت: «لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً» خضر گفت: «هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ»، اکنون که بنصیب خود بازدید آمدی ما را با تو روی صحبت نیست، زیرا که در صحبت مزد شرط نیست.
هوش مصنوعی: موسی عمران (ع) که پیام‌آور خدا بود و مورد احترام حضرت عزت قرار داشت، وقتی به نزد خضر رسید، دو بار به او اعتراض کرد: یک بار به خاطر کشتن آن پسر و بار دیگر به خاطر شکستن کشتی. اما با توجه به اینکه در آنجا تقدیر الهی حکم‌فرما بود، خضر صبر کرد. زمانی که موسی به سمت تقدیر خدا بازگشت و گفت: «اگر می‌خواستی می‌توانستی بابت این کار مزدی از من بگیری»، خضر پاسخ داد: «این جدایی بین من و توست». اکنون که به تقدیر خود بازگشته‌ای، دیگر هم صحبت تو نیستیم، زیرا در صحبت و گفت‌وگو مزد و پاداش شرط نیست.
پیر طریقت گفت: خداوند صحبت نه مزدور است. و مزدور بحقیقت مغرور است. تا مرد مزدور است از صحبت دور است، و تا مدعی است ممکورست، و تا امر را معظم است و نهی را محترم غرقه نورست. وَ عِبادُ الرَّحْمنِ بندگان رحمن بحقیقت ایشانند که بر ظاهر ایشان بند فرمانست در باطن ایشان نثار لطف رحمن است. بند فرمان بر ظاهر نشان خائفان است و نثار لطف رحمن در باطن نشان مقرّبان است.
هوش مصنوعی: پیر طریقت فرمود: خداوند سخنانی را نمی‌فروشد و کسانی که به این فکرند که با عمل خود مزد دریافت می‌کنند، در واقع فریب خورده‌اند. تا زمانی که انسان به این فکر است که مزدور است، از حقیقت دور است و تا زمانی که ادعا می‌کند، از درک حقیقت غافل است. هر که به مقام بالاتر و نهی احترام بگذارد، در نور الهی غرق خواهد شد. بندگان رحمن واقعاً کسانی هستند که در ظاهر پیرو دستورات الهی‌اند و در باطن، از الطاف رحمان بهره‌مندند. پیروی از دستور در ظاهر نشانه ترس است، اما دریافت لطف رحمان در باطن نشان‌دهنده مقام نزدیکان به خداست.
آورده‌اند که عیسی (ع) بسه کس برگذشت ایشان را دید ضعیف و نحیف گشته: ذبولی و نحولی بر ایشان ظاهر شده، ایشان را پرسید که سبب این نحول و نحافت شما چیست؟ گفتند: الخوف من النار. روح اللَّه گفت: حق علی اللَّه ان یؤمن الخائف.
هوش مصنوعی: روایت شده که عیسی (ع) سه نفری را دید که ضعیف و لاغر شده بودند و نشانه‌های ضعف در آنان نمایان بود. از آن‌ها پرسید که دلیل این لاغری و ضعف چیست؟ آن‌ها پاسخ دادند: ترس از آتش. عیسی (ع) گفت: بر خداوند واجب است که ترسانان را یاری کند.
چون ازیشان درگذشت سه کس دیگر را دید ازیشان نحیف‌تر و ضعیف‌تر رویهایشان چون آیینه‌ها از نور. گفت: چه چیز شما را باین حال آورد و چنین ضعیف کرد؟
هوش مصنوعی: وقتی او از کنار آن‌ها گذشت، سه نفر دیگر را دید که از آن‌ها لاغرتر و ضعیف‌تر بودند و چهره‌هایشان مانند آینه‌ها درخشان بود. پرسید: چه چیزی باعث شده شما به این وضعیت برسید و چنین ضعیف شوید؟
گفتند: حبّ اللَّه عز و جل. روح اللَّه گفت: انتم المقربون، حال شما دیگرست و عشق شما دیگر، شما مقربان و دوستانید، گزیدگان و نزدیکانید. در اخبار وارد است که: «یا داود ذکری للذاکرین و جنتی للمطیعین و زیارتی للشاکرین و انا خاصة للمحبین». در پرده دوستی کارها رود که آن همه بیرون از پرده دوستی تاوان بود، چنانستی که اللَّه گفتی ما ایشان را چون در وجود آوردیم و دانستیم که از ایشان عثرات و زلات بود نخست بساط محبت بگسترانیدیم و این نداء کرامت دادیم که: «یحبهم و یحبونه» تا آنچه ایشان کنند بحکم محبت ازیشان مرفوع و مدفوع بود. آن روز که جمال صفوت آدم (ع) از عالم غیب سر برآورد قدّی الفی، شکلی راست، نهادی مستقیم، ظاهر و باطن بهم پیوسته، اواصر عناصر او را بید قدرت بهم دربسته، دیده‌های فریشتگان از ظاهر جرم جسم وی اندر نگذشت و ندانستند که اندر قعر بحر سینه وی چه صدف است و در آن صدف چه درّ است. بحکم اختصار نظر در ظاهر وی کردند، گفتند: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها، تا نداء غیب درآمد که شما ظاهر و صورت بینید و ما نهایت کار دانیم، شما را نظر بر ظاهر معصیت است و حکم ما بر موجب باطن معرفت است، اگر ظاهر این خلیفه بزلتی گردی پذیرد یا فرزندان وی در دام کام گامی نهند، باطن آراسته ایشان و زبان پیراسته ایشان بحکم اعتذار و استغفار عذر آن جرم بخواهد و ما بشفاعت دلی مخلص بایمان، و زبانی مخلص بذکر رحمن، آن ظاهر ایشان از آن زلت فرو شوییم.
هوش مصنوعی: گفته شد: دوستی با خداوند بزرگ. روح خدا گفت: شما مقربان هستید، حال و هوای شما متفاوت است و عشق شما دیگرگون است، شما دوستان و نزدیکان او هستید. در روایات آمده که خداوند فرمود: «ای داود، یاد تو برای یادکنندگان، بهشتی برای اطاعت‌کنندگان، زیارتی برای شکرگزاران و من خاص دوستدارانم هستم». در سایه دوستی، کارها به نحوی انجام می‌پذیرد که از این پرده دوستی، همه چیز خارج از آن تنها عواقبی به همراه دارد. به همین دلیل خداوند فرمود: وقتی ما انسان‌ها را خلق کردیم و دانستیم که آنها در کار خود مرتکب خطا خواهند شد، نخست بساط محبت را گستراندیم و با صدای کرامت اعلام کردیم که: «او آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند» تا کارهای آنها بر اساس محبت، از آنها پذیرفته و بخشوده شود. روزی که زیبایی برگزیده‌ترین آدم (ع) از عالم غیب نمایان شد، او شکل و قامت راستین داشت و ظاهر و باطنش به هم پیوسته بود. فرشتگان تنها به ظاهر او نگاه کردند و از عمق وجودش بی‌خبر ماندند. آنها ندانستند که در اعماق قلب او چه گوهری نهفته است. خدا به فرشتگان فرمود: شما فقط به ظاهر نگاه می‌کنید و ما می‌دانیم که نهایت کار کدام است؛ شما تنها بر اساس ظواهر معصیت قضاوت می‌کنید، اما حکم ما بر اساس باطن و معرفت است. اگر این خلیفه در ظاهر خطایی کند یا فرزندان او دچار گناه شوند، باطن پاک آنها به وسیله توبه و استغفار آن جرم را جبران خواهد کرد، و ما به شفاعت دلی مخلص و زبانی که همیشه ذکر رحمان را بر زبان دارد، آن خطای ظاهری را می‌بخشاییم.
و اذا الحبیب اتی بذنب واحد
جاءت محاسنه بالف شفیع‌
هوش مصنوعی: وقتی محبوب با یک خطا ظاهر می‌شود، هزاران خوبی و ویژگی‌اش به عنوان شفاعت برای او می‌آید.
و قال بعضهم فی صفة عباد الرحمن: العبادة حلیتهم و الفقر کرامتهم و طاعة اللَّه حلاوتهم و حبّ اللَّه لذتهم و الی اللَّه حاجتهم و التقوی زادهم و الهدی مرکبهم و القرآن حدیثهم و الذکر زینتهم و القناعة مالهم و العبادة کسبهم و الشیطان عدوّهم و الحق حارسهم و النهار عبرتهم و اللیل فکرتهم و الحیاة مرحلتهم و الموت منزلتهم و القبر حصنهم و الفردوس مسکنم و النظر الی رب العالمین منیتهم، هو خواص عباده الذین قال اللَّه تعالی: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً. قوله: أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا، یعطی الکثیر من عطائه و یعده قلیلا و یقبل الیسیر من طاعة العبد فیعدّه کثیرا عظیما یعطیهم فی الجنة القصور و ما فیها من الحور، ثمّ یقول: أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا و یقبل الیسیر من العبد فقال: فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ. وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً. و در آثار منقول است که مؤمنان چون حق را جل جلاله بینند ابتدا حق بر ایشان سلام کند، دو دوست بعد از فرقت دراز چون بر هم رسند ابتدا آن یکی سلام کند که شوقش زیادت بود و الحق جل جلاله یقول: الا طال شوق الأبرار الی لقایی و انا الی لقائهم لاشدّ شوقا.
هوش مصنوعی: برخی در توصیف بندگان خداوند مهربان گفته‌اند: عبادت برای آن‌ها زینت است و فقر، کرامت آن‌ها محسوب می‌شود. اطاعت از خداوند برای آن‌ها شیرینی دارد و عشق به خداوند، لذت آن‌هاست. نیاز آن‌ها به خداوند است و تقوا برایشان توشه‌ای محسوب می‌شود. هدایت نیز مانند مرکبی است که آن‌ها را به سوی خداوند می‌برد. قرآن گفتگوی آن‌هاست و ذکر خدا، زینتشان را تشکیل می‌دهد. قناعت، ثروت آن‌هاست و عبادت، کسبشان است. دشمن آن‌ها شیطان است و حق، حافظ و نگهبان آن‌هاست. روز برای آن‌ها عبرت و شب برایشان فرصتی برای تفکر به شمار می‌رود. زندگی، مرحله‌ای برای آن‌هاست و مرگ، منزلت آن‌ها محسوب می‌شود. قبر، پناهگاه آن‌ها و بهشت، محل سکونت آن‌هاست. دیدن خدای جهانیان، آرزوی آنان است. خداوند در قرآن فرموده که بندگان مهربان او همچون کسانی هستند که بر روی زمین با آرامش گام برمی‌دارند و این افراد به خاطر صبر و استقامتشان پاداش عظیمی دریافت می‌کنند. خداوند به آن‌ها بهشت و قصوری عطا می‌کند که در آن نیکوکاران را به استقبال سلام و تحیت می‌فرستند. همچنین در روایات آمده است که مؤمنان زمانی که جمال حق را می‌نگرند، خداوند نخست به آن‌ها سلام می‌کند، چرا که شوق درونی مؤمنان به لقای او بسیار شدید است و خود خداوند نیز به این شوق پاسخ می‌دهد.
الالف لا یصبر عن الفه
اکثر من طریفة العین
هوش مصنوعی: محبت و دوستی مانند چشمی است که نمی‌تواند بیش از حد به دوری از محبوبش تحمل کند. در واقع، برای کسی که عاشق است، دوری بسیار سخت و طاقت‌فرساست و او نمی‌تواند مدت زیادی از محبوب خود دور بماند.
و قد صبرنا عنکم مدّة
ما هکذا فعل محبّین‌
هوش مصنوعی: ما مدتی برای شما منتظر ماندیم، اما این نوع رفتار از طرف عاشقان قابل تحمل نیست.