گنجور

۱ - النوبة الثالثة

اسم من لم یزل حامدا لنفسه محمودا، اسم من لم یزل واحدا فی عزّه موجودا، اسم من لم یزل احدا فردا معبودا، اسم من لم یزل صمدا بالطلبات مقصودا، نام خداوندی نکو نام در هر نام، و ستوده بهر هنگام، ستوده خود بی ستاینده، و بزرگ عز بی پرستش بنده. خداوندی حکیم راست دان، علیم پاک دان مهربان کاردان، بخشاینده روزی رسان. خداوندی که در آمد هر چیز از وی و باز گشت همه چیز با وی، نه کسی منازع با وی، نه دیگری غالب بر وی، قوام هفت آسمان و هفت زمین بداشت وی. کار آن بحکم وی تدبیر آن بعلم وی، غالب بر آن امر وی، نافذ در آن مشیت وی، داشت آن بحفظ وی، توان آن بعون وی، پادشاهی که از حال رهی آگاه است، و رهی را نیک پشت و پناه است، خود دارنده و خود سازنده که خود کردگار و خود پادشاه است، آفریننده و رواننده آفتاب و ماه است، روشن کننده دلهای سیاهست، خداوندی که یاد وی راحت روح است و آسایش دل مجروح است، اسرار عارفان بیاد وصال وی مشروح است، ارواح عاشقان گوی وار در خم چوگان ذکر وی مطروح است. ای راد مرد چند که در خوابی بیدار شود که وقت صباح است، و گر در خمار شرابی هین که پرتو حق صبوح است.

آفتاب بر آمد ای نگارین دیرست
گر بر سر تو نتابد از ادبارست‌

دریغا که از همه جانب بساحت حق راه است و هیچ رونده نه، بستان عزت پر ثمار لطایف است و خورنده نه، همه عالم پر صدف دعوی است و یک جوهر معنی نه، همه عالم یوسف دلبرست و یعقوب دلشده نه:

مرد باید که بوی داند برد
و رنه عالم پر از نسیم صباست‌

اینست که رب العالمین گفت: «سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِیها آیاتٍ بَیِّناتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» درویشی را پرسیدند چه دلیل است بر هستی خدای؟ گفت: لقد اغنی الصباح عن المصباح، آفتاب بر آمد بچراغ حاجت نیست، همه عالم دلیل است نگرنده میباید، همه عالم ریاحین است بوینده میباید، همه عالم تریاق است مار گزیده میباید، همه عالم آیات و رایات قدرت اوست، امارات و دلالات حکمت اوست، دلیل وحدانیت و فردانیت اوست.

و فی کل شی‌ء له آیة
تدلّ علی انّه واحد

ای جوانمرد اگرت روزی آفتاب معرفت از فلک کبریا بتا بدو دیده همتت آیات و رایات جلال عزت ببیند این دنیا که تو صید وی گشته‌ای نعلی کنند و برسم سمند همتت زنند، و آن عقبی که قید تو شده حلقه‌ای سازند و در گوش چاکران حضرتت کنند، و آن گه ترا ملک وار ببارگاه خاص جلال در آرند «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ».

قوله: «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ» عالمیان سه گروه‌اند: عامه خلقند و خواص حضرتند، و خاص الخواصند، عامه خلق اگر زنا کنند حدّ ایشان بزبان شریعت تازیانه است یا رجم، مصطفی علیه السلام گفت: «خذوا عنّی خذوا عنّی قد جعل اللَّه لهن سبیلا البکر بالبکر جلد مائة و تغریب عام، و الثیب بالثیب جلد مائة و الرجم»، و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «أقیلوا ذوی الهیئات عثراتهم الّا الحدود».

اما زنا خاصگیان منظر چشم است، مصطفی علیه السلام گفت: «زنا العیون النّظر»

و حد ایشان غضّ البصر است چشم فرو گرفتن از هر چه ملاذ و شهوات نفس است اگر چه مباح بود، قال النبی (ص) «غضّوا ابصارکم و احفظوا فروجکم و کفّوا ایدیکم».

و خاص الخواص را زنا ایشان اندیشه دل باشد فیما دون الحق، اگر غیری را بسرّ خود راه دهند در طریقت آن ازیشان زنا شمردند حد ایشان انقطاع است از علائق و اعتزال از خلائق، قال اللَّه تعالی: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ». قوله: «وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»، قال بعضهم ان کنتم من اهل مودّتی و محبتی فخالفوا من یخالف امری و یرتکب نهیی فلا یکون محبّا من یصبر علی مخالفة حبیبه قال. الجنید: الشفقة علی المخالفین کالاعراض عن الموافقین، جنید گفت در وقت مخالفت بر مخالفان شفقت بردن چنان است که در حال موافقت از موافقان اعراض کردن، رحمت کردن بر موجب شریعت نیکوست و پسندیده و الراحمون یرحمهم الرحمن. امّا بر قضیت طبع و عادت بوقت مخالفت رحمت کردن شرط نیست و بر اقامت حدود تهاون روا نیست یقول اللَّه تعالی: «وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ»، و اعجب آنست که میفرماید ما را که: رحمت مکنید و آن گه خود رحمت میکند که بر وی ایمان نگه میدارد و بجفا و معاصی از وی نمی‌برد و توبه و عفو بر وی عرض میکند و وعده مغفرت میدهد که: «یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ» چون با عاصی گنه‌کار چنین است چگویم که با مطیع فرمان بردار چون است.

پیر طریقت گفت: ای کارنده غم پشیمانی در دلهای آشنایان، ای افکننده سوز در دلهای تائبان، ای پذیرنده گناه کاران و معترفان، کس باز نیامد تا باز نیاوردی، و کس راه نیافت تا دست نگرفتی، دست گیر که جز زتو دستگیر نیست، دریاب که جز ز تو پناه نیست و سؤال ما را جز ز تو جواب نیست، و درد ما را جز ز تو دارو نیست، و از این غم ما را جز از تو راحت نیست. «وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»، میگوید در آن مشهد که حدود شرع بفرمان اللَّه رانند تا طایفه‌ای مؤمنان حاضر باشند که از دو بیرون نیست حال آن طائفه، یا مثل آن گناه هرگز بریشان نرفته و اللَّه ایشان را از آن معصوم داشته، یا نه که وقتی بر ایشان رفته و اللَّه ایشان را بستر خود نگاه داشته و علی رؤس الاشهاد فضیحت نگردانیده، در هر دو حال نعمتی عظیم از اللَّه بر خود بدانند و در شکر و سپاسداری بیفزایند و بزبان تضرع گویند الهی هر چند ناپاکیم و نامعذور و درستر حلم تو مغرور، خداوند ابذل عیب ما نگر و بعزّ بی‌عیبی خود بناتوانی ما نگر، و به بردباری خود بدرویشی ما نگر، و بمهربانی خود ببدبندگی و عجز ما نگر، و به نیک خدایی و فضل خود فرو گذار سزای ما در سزای خود، و جفاء ما در وفاء خود، و آن ما، در آن خود.

«الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیَةً» الایة.. الناس اشکال فکلّ یطیر مع شکله و کلّ یساکن مع مثله، و انشد.

عن المرء لا تسأل و ابصر قرینه
فکلّ قرین بالمقارن یقتدی

اهل الفساد فالفساد یجمعهم و ان تنأت دیارهم، و اهل السداد فالسّداد یجمعهم و ان تباعد مزارهم.

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اسم من لم یزل حامدا لنفسه محمودا، اسم من لم یزل واحدا فی عزّه موجودا، اسم من لم یزل احدا فردا معبودا، اسم من لم یزل صمدا بالطلبات مقصودا، نام خداوندی نکو نام در هر نام، و ستوده بهر هنگام، ستوده خود بی ستاینده، و بزرگ عز بی پرستش بنده. خداوندی حکیم راست دان، علیم پاک دان مهربان کاردان، بخشاینده روزی رسان. خداوندی که در آمد هر چیز از وی و باز گشت همه چیز با وی، نه کسی منازع با وی، نه دیگری غالب بر وی، قوام هفت آسمان و هفت زمین بداشت وی. کار آن بحکم وی تدبیر آن بعلم وی، غالب بر آن امر وی، نافذ در آن مشیت وی، داشت آن بحفظ وی، توان آن بعون وی، پادشاهی که از حال رهی آگاه است، و رهی را نیک پشت و پناه است، خود دارنده و خود سازنده که خود کردگار و خود پادشاه است، آفریننده و رواننده آفتاب و ماه است، روشن کننده دلهای سیاهست، خداوندی که یاد وی راحت روح است و آسایش دل مجروح است، اسرار عارفان بیاد وصال وی مشروح است، ارواح عاشقان گوی وار در خم چوگان ذکر وی مطروح است. ای راد مرد چند که در خوابی بیدار شود که وقت صباح است، و گر در خمار شرابی هین که پرتو حق صبوح است.
هوش مصنوعی: نام من همیشه ستوده و بزرگ است، نامی که همواره یگانه و در بلندای عظمت وجود دارد. نامی که همیشه یکی و یکتا و معبود است، و در هر درخواست به سوی او می‌رویم. خداوندی با نام نیک و ستوده در هر زمان، که خود بدون نیاز به ستایش دیگران ستوده است و بزرگتر از آن است که به پرستش بندگانش نیاز داشته باشد. او حکیم و دانا و پاک و مهربان و کاردان و بخشنده است و روزی‌رسان است. هر چیزی از او به وجود آمده و همه چیز به او بازگشت دارد. هیچ کس نمی‌تواند با او مقابله کند و هیچ کس بر او غالب نیست. او قوام‌دهنده هفت آسمان و هفت زمین است و امر و تدبیر همه چیز به حکم و علم اوست. آنچه می‌خواهد محقق می‌شود و هر چیز تحت حفظ و یاری اوست. او پادشاهی است که از حال بندگانش باخبر است و آن‌ها را پشتیبانی می‌کند؛ خود خالق و پادشاه است، آفریننده و حرکت‌دهنده خورشید و ماه است. او دل‌های سیاه را روشن می‌کند و یادش آرامش‌بخش روح و دل‌های مجروح است. اسرار عارفان در یاد او روشن و شفاف است و روح عاشقان در ذکر او درخشش دارد. ای مرد فرزانه، در صورتی که در خواب هستی بیدار شو، زیرا این زمان صبح است و اگر مست شرابی هستی، نگاه کن که نور حق در سپیده دم وجود دارد.
آفتاب بر آمد ای نگارین دیرست
گر بر سر تو نتابد از ادبارست‌
هوش مصنوعی: خورشید طلوع کرد، ای محبوب زیبا، اگر بر سر تو نتابد، از بداقبالی است.
دریغا که از همه جانب بساحت حق راه است و هیچ رونده نه، بستان عزت پر ثمار لطایف است و خورنده نه، همه عالم پر صدف دعوی است و یک جوهر معنی نه، همه عالم یوسف دلبرست و یعقوب دلشده نه:
هوش مصنوعی: آه، که از هر سو راهی به سوی حقیقت وجود دارد، اما هیچ‌کس در آن مسیر قدم نمی‌گذارد. باغ عزت پر از میوه‌های لطیف است، اما کسی از آن نمی‌چشد. همه جهان پر از ادعاهای پوچ است و هیچ حقیقتی در آن نیست. همه دنیا به زیبایی یوسف می‌ماند، اما یعقوبی در دل ندارد که بر او بگرید.
مرد باید که بوی داند برد
و رنه عالم پر از نسیم صباست‌
هوش مصنوعی: مرد باید بداند که چگونه بوی خوش را جذب کند، زیرا جهان پر از نسیم دل‌انگیز و خوشبوست.
اینست که رب العالمین گفت: «سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِیها آیاتٍ بَیِّناتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» درویشی را پرسیدند چه دلیل است بر هستی خدای؟ گفت: لقد اغنی الصباح عن المصباح، آفتاب بر آمد بچراغ حاجت نیست، همه عالم دلیل است نگرنده میباید، همه عالم ریاحین است بوینده میباید، همه عالم تریاق است مار گزیده میباید، همه عالم آیات و رایات قدرت اوست، امارات و دلالات حکمت اوست، دلیل وحدانیت و فردانیت اوست.
هوش مصنوعی: اینکه پروردگار گفت: «سوره‌ای است که نازل کردیم و آن را فرض کردیم و در آن آیات روشنی قرار دادیم تا شاید یادآوری کنید»، درویشی را پرسیدند که دلیل وجود خدا چیست؟ او پاسخ داد: «صبح خود به تنهایی برای روشنایی کافی است و نیازی به چراغ نیست.» به این معنا که وقتی خورشید طلوع می‌کند، نیازی به چراغ برای روشنایی نیست. تمام جهان نشانه‌ای از وجود خداست و باید به آن نگاه کرد. همه‌ی عالم مانند گلی با عطر خود است و باید بوی آن را استشمام کرد. همچنین، همه‌ی عالم مانند antidote (پادزهر) است که فقط مارگزیده‌گان به آن نیاز دارند. به طور کلی، تمام عالم نشانه‌ها و براهینی از قدرت و حکمت خداوند است و دلیل بر یکتایی و فردیت اوست.
و فی کل شی‌ء له آیة
تدلّ علی انّه واحد
هوش مصنوعی: در هر چیزی نشانه‌ای وجود دارد که دلالت می‌کند بر اینکه او یگانه است.
ای جوانمرد اگرت روزی آفتاب معرفت از فلک کبریا بتا بدو دیده همتت آیات و رایات جلال عزت ببیند این دنیا که تو صید وی گشته‌ای نعلی کنند و برسم سمند همتت زنند، و آن عقبی که قید تو شده حلقه‌ای سازند و در گوش چاکران حضرتت کنند، و آن گه ترا ملک وار ببارگاه خاص جلال در آرند «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ».
هوش مصنوعی: ای جوانمرد، اگر روزی خورشید شناخت از آسمان نورش را بر تو بتاباند و تو با چشمان همتت نشانه‌ها و پرچم‌های عظمت و عزت را ببینی، بدان که این دنیا که تو در آن به شکار فرصتها مشغولی، همچون زین بر سمند عزیمت تو خواهد شد، و آن دنیای آخرت که تو را به بند کشیده، به شکلی زیبا به زینت خواهد آراست و در گوش خدمتگزارانت خواهد آویخت. سپس تو را هم‌چون یک پادشاه به بارگاه خاص عظمت خواهند آورد و در آنجا در موقعیت صدق و راست‌گویی قرار خواهی گرفت، نزد پادشاهی قادر.
قوله: «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ» عالمیان سه گروه‌اند: عامه خلقند و خواص حضرتند، و خاص الخواصند، عامه خلق اگر زنا کنند حدّ ایشان بزبان شریعت تازیانه است یا رجم، مصطفی علیه السلام گفت: «خذوا عنّی خذوا عنّی قد جعل اللَّه لهن سبیلا البکر بالبکر جلد مائة و تغریب عام، و الثیب بالثیب جلد مائة و الرجم»، و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «أقیلوا ذوی الهیئات عثراتهم الّا الحدود».
هوش مصنوعی: نوشتار به این موضوع اشاره می‌کند که در مورد مجازات زناکاران، افراد به سه گروه تقسیم می‌شوند: عموم مردم، خواص و خاص الخواص. برای عموم مردم، اگر زنا کنند، مجازات آن‌ها طبق شریعت، تازیانه یا رجم است. پیامبر (ص) بیان کرده که برای زناکاران مجازات خاصی تعیین شده است: برای مردان و زنان باکره صد ضربه شلاق و تبعید، و برای متأهلان صد ضربه شلاق و رجم. همچنین توصیه شده که در برخورد با افراد محترم، لغزش‌های آن‌ها نادیده گرفته شود، به جز مجازات‌های مشخص شده.
اما زنا خاصگیان منظر چشم است، مصطفی علیه السلام گفت: «زنا العیون النّظر»
هوش مصنوعی: زنا به معنای نگاه کردن به چیزهایی است که نباید به آنها نگاه کرد. در این زمینه، پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: «نگاه کردن زنا است».
و حد ایشان غضّ البصر است چشم فرو گرفتن از هر چه ملاذ و شهوات نفس است اگر چه مباح بود، قال النبی (ص) «غضّوا ابصارکم و احفظوا فروجکم و کفّوا ایدیکم».
هوش مصنوعی: حد و مرز افرادی که در طلب اخلاق و تقوا هستند، پایین نگاه داشتن چشم‌ها و پرهیز از نگاه کردن به هر چیزی است که ممکن است موجب تحریک شهوات نفس شود، حتی اگر آن چیز مجاز و حلال باشد. پیامبر (ص) فرموده‌اند: «چشم‌هایتان را فرو بندید، خودتان را حفظ کنید و دستان‌تان را نگه‌دارید.»
و خاص الخواص را زنا ایشان اندیشه دل باشد فیما دون الحق، اگر غیری را بسرّ خود راه دهند در طریقت آن ازیشان زنا شمردند حد ایشان انقطاع است از علائق و اعتزال از خلائق، قال اللَّه تعالی: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ». قوله: «وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»، قال بعضهم ان کنتم من اهل مودّتی و محبتی فخالفوا من یخالف امری و یرتکب نهیی فلا یکون محبّا من یصبر علی مخالفة حبیبه قال. الجنید: الشفقة علی المخالفین کالاعراض عن الموافقین، جنید گفت در وقت مخالفت بر مخالفان شفقت بردن چنان است که در حال موافقت از موافقان اعراض کردن، رحمت کردن بر موجب شریعت نیکوست و پسندیده و الراحمون یرحمهم الرحمن. امّا بر قضیت طبع و عادت بوقت مخالفت رحمت کردن شرط نیست و بر اقامت حدود تهاون روا نیست یقول اللَّه تعالی: «وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ»، و اعجب آنست که میفرماید ما را که: رحمت مکنید و آن گه خود رحمت میکند که بر وی ایمان نگه میدارد و بجفا و معاصی از وی نمی‌برد و توبه و عفو بر وی عرض میکند و وعده مغفرت میدهد که: «یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ» چون با عاصی گنه‌کار چنین است چگویم که با مطیع فرمان بردار چون است.
هوش مصنوعی: این متن درباره اهمیت وفاداری به اصول دین و عدم ترحم بر خلاف‌ورزان صحبت می‌کند. تأکید می‌شود که در راه راست نباید به دیگران اجازه داد که در امور دینی تأثیر بگذارند، و به همین خاطر باید از وابستگی به مخلوقات فاصله گرفت. اگر کسی در برابر تخلفات و نافرمانی‌های دیگران نرمش نشان دهد، از محبت واقعی به خدا دور شده است. پیامبر (ص) و دیگر بزرگان تأکید کرده‌اند که بر مخالفان سختگیری لازم است و نباید به بهانه محبت و رحمت، حدود و قوانین دین را زیرپا گذاشت. نهایتاً، اگر کسی به نافرمانی ادامه دهد، نمی‌توان نسبت به او صبر و شفقت داشت، بلکه لازم است که بر اصول درست ایستادگی کرد و بر این اساس، خداوند نیز رحمت و مغفرت خود را به مؤمنان وعده داده است.
پیر طریقت گفت: ای کارنده غم پشیمانی در دلهای آشنایان، ای افکننده سوز در دلهای تائبان، ای پذیرنده گناه کاران و معترفان، کس باز نیامد تا باز نیاوردی، و کس راه نیافت تا دست نگرفتی، دست گیر که جز زتو دستگیر نیست، دریاب که جز ز تو پناه نیست و سؤال ما را جز ز تو جواب نیست، و درد ما را جز ز تو دارو نیست، و از این غم ما را جز از تو راحت نیست. «وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»، میگوید در آن مشهد که حدود شرع بفرمان اللَّه رانند تا طایفه‌ای مؤمنان حاضر باشند که از دو بیرون نیست حال آن طائفه، یا مثل آن گناه هرگز بریشان نرفته و اللَّه ایشان را از آن معصوم داشته، یا نه که وقتی بر ایشان رفته و اللَّه ایشان را بستر خود نگاه داشته و علی رؤس الاشهاد فضیحت نگردانیده، در هر دو حال نعمتی عظیم از اللَّه بر خود بدانند و در شکر و سپاسداری بیفزایند و بزبان تضرع گویند الهی هر چند ناپاکیم و نامعذور و درستر حلم تو مغرور، خداوند ابذل عیب ما نگر و بعزّ بی‌عیبی خود بناتوانی ما نگر، و به بردباری خود بدرویشی ما نگر، و بمهربانی خود ببدبندگی و عجز ما نگر، و به نیک خدایی و فضل خود فرو گذار سزای ما در سزای خود، و جفاء ما در وفاء خود، و آن ما، در آن خود.
هوش مصنوعی: پیر طریقت گفت: ای کسی که غم و پشیمانی را در دل‌های آشنایان برمی‌انگیزی، ای کسی که آتش سوزش را در دل توبه‌کنندگان می‌افکنی، ای پذیرنده گناهکاران و کسانی که اعتراف می‌کنند، هیچ‌کس بازنگشته مگر اینکه تو او را به راه آوردی، و هیچ‌کس به راستی نرسیده مگر اینکه تو او را به دست گرفتید. به تو پناه می‌بریم که جز تو هیچ پناهی نیست و پرسش ما جز از طرف تو جوابی ندارد، و درد ما جز به دست تو درمان نمی‌شود؛ و از این غم به جز تو هیچ راهی برای آسودگی نیست. در آن روزی که حدود شرع به فرمان خدا اجرا می‌شود، مؤمنانی حاضر خواهند بود که یا هرگز گناهی نکرده‌اند و خداوند آن‌ها را معصوم نگه داشته یا اینکه اگر گناهی به آن‌ها رسیده، خداوند آن‌ها را در پناه خود نگاه داشته و در حضور گواهان مورد سرزنش قرار نداده است. در هر دو حالت، می‌بایست این نعمت بزرگ خداوند را بشناسند و در شکر و سپاسگزاری بکوشند و به زبان تضرع بگویند: ای خدا، هرچند ناپاک و ناچیزیم و در برابر حلم تو مغرور شده‌ایم، لطفاً به عیب‌های ما ننگر و به عزت بی‌عیبی خود توهین مکن، و با صبر و بردباری خود به درماندگی ما توجه کن، و با مهربانی‌ات به ذلت و ناتوانی‌ ما بنگر، و به نیکویی و فضل خود گناهان ما را ببخش و در برابر بدی‌ ما، وفای خود را نادیده بگیر.
«الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیَةً» الایة.. الناس اشکال فکلّ یطیر مع شکله و کلّ یساکن مع مثله، و انشد.
هوش مصنوعی: زانی تنها زانیه را به ازدواج نمی‌گیرد. انسان‌ها به گونه‌های مختلفی هستند، هر کس با هم‌نوع خود همراه می‌شود و در کنار هم زندگی می‌کنند.
عن المرء لا تسأل و ابصر قرینه
فکلّ قرین بالمقارن یقتدی
هوش مصنوعی: به جای اینکه درباره‌ی یک فرد از دیگران سوال کنی، به رفتار و نشانه‌های او توجه کن؛ زیرا هر کسی مشابه خود را دنبال می‌کند.
اهل الفساد فالفساد یجمعهم و ان تنأت دیارهم، و اهل السداد فالسّداد یجمعهم و ان تباعد مزارهم.
هوش مصنوعی: افراد فاسد هرچند در مکان‌های دور از هم باشند، به هم پیوسته‌اند و افکارشان مشابه است. در مقابل، افرادی که به راه راست و درستی می‌پردازند نیز با وجود فاصله‌های زیاد، به یکدیگر نزدیک و ارتباطشان برقرار است.