قوله: «وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ» ای فارقوا اوطانهم و عشائرهم فی طاعة اللَّه و طلب رضاه مهاجرین الی المدینة، یعنی المهاجرة الاولی، رأسهم حمزة بن عبد المطّلب و مصعب بن عمیر و عبد اللَّه بن جحش. «ثُمَّ قُتِلُوا» بتشدید التاء قراءت ابن عامر ای اکثر فیهم القتل، و التفعیل لکثرة الفعل و کثر ایضا لکونهم جمیعا، و قرأ الباقون قتلوا بتخفیف التّاء، و التخفیف یصلح للقلیل و الکثیر، و هو هاهنا للکثرة اراد قتلی احد قتلوا ثم مثل بهم و بقر حمزة، «أَوْ ماتُوا» حنف انفهم، «لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً» یعنی الجنّة و نعیمها، و قیل الشهادة ثم الجنّة، و قیل العلم و الحکمة فی الدّنیا، و قیل الرّزق الحسن الّذی یأتی من غیر سؤال و من غیر شره النّفس الیه، و فی ذلک ما روی عبد اللَّه السعدی قال: قدّمت علی عمر بن الخطاب فارسل الیّ بالف دینار فرددتها فقال: رددتها؟ فقلت انا عنها غنیّ و ستجد من هو احوج الیها منّی، فقال لی خذها فانّ رسول اللَّه اعطانی عطاء فقلت یا رسول اللَّه انا عنه غنیّ و ستجدنی من هوا احوج الیه منّی فقال لی خذه هذا رزق اللَّه اذا ساق الیک رزقا لم تسئله و لم تشره الیه نفسک فهو رزق اللَّه ساقه الیک فخذه، «وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» لانّ کلّ معط یفنی عطاؤه الّا اللَّه و لانّ المخلوق اذا غضب حرّم رزقه و انّ اللَّه تعالی لا یحرم.
«لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا» ای ادخالا، «یَرْضَوْنَهُ» او مکانا یرضونه لانّ لهم فیه ما تشتهی الا نفس و تلذّ الاعین و هو الجنّة، علی انّ المدخل مصدر ادخل او مفعول له، و قرأ نافع مدخلا بفتح المیم، ای دخولا او موضعا یدخل کما انّ المخرج کذلک فان حملته علی المصدر اضمرت له فعلا دلّ علیه و انتصابه یکون بذلک الفعل، و تقدیره لیدخلنّهم فیدخلون دخولا، و ان حملته علی المکان لم تحتج الی الاضمار و تقدیره لیدخلنّهم مکانا مرضیّا، و قیل معناه لینزلنّهم منزلا یرضونه عوضا عن انفسهم الّتی بذلوها فی اللَّه. «وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِیمٌ» باحوالهم و نیّاتهم، «حَلِیمٌ» لا یعاجلهم بالعقوبة، «ذلِکَ» موصول بما قبله یعنی ذلک حکم اللَّه و قیل الامر، ذلک الّذی قصصنا علیکم، «وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ» العقوبة الاولی مجاز و العقوبة الثانیة حقیقة، خرجت الاولی علی لفظة ما قابلها لازدواج الکلام و هی فی الحقیقة جزاء کقوله عز و جل: «جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها»، الاولی حقیقة و الثانیة مجاز و من هذا الباب قوله: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا» و انّما سمّی عقوبة لانّ صاحبها قاساها بعقب جنایته و قال اللَّه عزّ و جلّ للجنّة: «تِلْکَ عُقْبَی الَّذِینَ اتَّقَوْا»، لانّ المؤمن ینالها بعقب طاعته. سبب نزول این آیت آن بود که قومی مشرکان در ماه محرم قصد قتال مسلمانان کردند و مسلمانان را کراهیت آمد آن قتال از بهر آنکه ماه محرّم بود گفتند که: ماه حرام است ما قتال نکنیم و روا نداریم، شما نیز قتال مکنید درین ماه و روا مدارید، کافران نشنیدند و جنگ کردند پس مسلمانان را رخصت آمد بقتال باین آیت: «وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ» ای قاتل المشرکین کما قاتلوه.
«ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ» ای ظلم با خراجه من منزله، معنی آنست که هر که با مشرکان قتال کند چنان که مشرکان با وی کردند ورچه ماه حرام بود و آنکه بر وی ظلم و بغی رفته که او را از خان و مان و اوطان خود بیرون کردند، «لَیَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ» براستی که اللَّه تعالی او را نصرت کند، «إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ» ای ذو صفح لمن انتصر من ظالمه، «غَفُورٌ» له، «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ» گفتهاند که این «ذلِکَ» متصل است بآیت پیش «الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ». و معنی آنست که پادشاهی فردا هم او راست که امروز شب می در روز آرد و روز در شب، و گفتهاند «ذلِکَ» کنایت است از نصرت مظلوم، ای ذلک النّصر بانّه القادر علی ما یشاء فمن قدرته انّه یولج اللّیل فی النّهار و یولج النّهار فی اللّیل.
یزید فی احدهما و ینقص من آ الآخر ای لا یخفی علیه شیء فیهما و لا یعجز عن شیء اراده، «وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ» لما یقال للمظلوم، «بَصِیرٌ» بما یعامل به قادر علی نصره، و قیل سمیع یسمع ما یجری بین الظّالم و المنتصر، بصیر یبصر ما یجری بین الباغی و المبغی علیه، فیجزیهم بما یستحقّونه.
«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ» ای ذلک الفعل من اللَّه من اجل انّ اللَّه هو الحقّ، ای ذو الحقّ فی قوله و فعله یعدل بین خلقه، و قیل هو الحقّ ای هو المستحقّ للعبادة، و قیل هو الثابت الموجود لا اوّل لوجوده و لا آخر، «وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ» قرأ اهل البصرة و حمزة و الکسائی و حفص عن عاصم «یَدْعُونَ» بالیاء، و قرأ الآخرون «تدعون» بالتاء، و الوجه للیای انّ المراد الاخبار عن المشرکین و هم غیبت لانّ الخطاب مع النبیّ (ص): و الوجه للتاء انّه علی خطاب المشرکین کانّه قال: انّ ما تدعون ایّها المشرکون «هُوَ الْباطِلُ»، او علی معنی القول کانّه قال: قل لهم یا محمّد «أَنَّ ما یَدْعُونَ» و المعنی انّ القدرة علی ذلک له لا لغیره بانّه الا له الحقّ و ما سواه الباطل. «وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ» العالی علی کلّ شیء، «الْکَبِیرُ» الّذی کلّ شیء دونه یغلب لا یغلب و یقضی و لا یقضی علیه «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» ای مطرا، «فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً» فتصبح رفع لانّ ظاهرا الآیة استفهام و معناها الخبر، مجازها اعلم یا محمّد انّ اللَّه ینزل من السماء ماء فتصبح الارض مخضرّة بالنبات. «إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ» بارزاق عباده و استخراج النبات من الارض، «خَبِیرٌ» بما فی قلوب العباد اذا تأخّر المطر عنهم.
«لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» عبیدا او ملکا، «وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِیُّ» عن عباده لا یحتاج الی شیء و کلّ الخلق محتاج الیه، «الْحَمِیدُ» فی افعاله، و قیل الحمید هاهنا فی موضع الجواد لان الجود محمود علی کلّ لسان و فی کلّ ملّة. و قال المفسرون الحمید المحمود عند خلقه کلّهم.
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ» ای الم تعلم انّ اللَّه ذلک لکم، «ما فِی الْأَرْضِ» یعنی الدّواب و المعادن و غیر ذلک، ترکبون الدّواب و تستخرجون المنافع من المعادن، «وَ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ» ای و سخّر الفلک الجاریة علی ظهر الماء، «بِأَمْرِهِ» «وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ» یعنی یحفظها من ان تقع، و قیل لئلّا تقع، «عَلَی الْأَرْضِ» و قیل کراهة ان تقع علی الارض، «إِلَّا بِإِذْنِهِ» ای بامره، و اراد به یوم تنفطر و تنشقّ. معنی آنست که آسمانی ثقیل، جسمی کثیف نگه میدارد بر هوای لطیف ایستاده بی علاقه و بیعمادی که مینخواهد که بر زمین افتد و آن روز که خواهد یعنی روز قیامت بشکافد و بیفتد، «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ» لرأفته بهم و رحمته امسکها عن الوقوع.
«وَ هُوَ الَّذِی أَحْیاکُمْ» فی الارحام، «ثُمَّ یُمِیتُکُمْ» عند انقضاء آجالکم و فناء اعمالکم، «ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» یوم البعث و النشور للثواب و العقاب، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ» قیل هو عام و المراد به کفران النعمة، و قیل اراد به الکفار الّذین یجحدون الآیات الدّالة علی وحدانیّة اللَّه عزّ و جلّ.
«لِکُلِّ أُمَّةٍ» ای لکل اهل الدّین، «جَعَلْنا مَنْسَکاً» بکسر السین قراءت حمزة و الکسائی، و الباقون منسکا بفتح السین فبالفتح المصدر و بالکسر اسم المکان ای جعلنا لکلّ امّة شریعة هم عاملون بها، قاله ابن عباس و روی عنه ایضا، منسکا ای عیدا یتعبّدون فیه، و المنسک فی کلام العرب الموضع المعتاد لعمل خیر او شرّ و منه مناسک الحجّ لترّدد النّاس الی اماکن اعمال الحجّ. «فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ» ای فی امر الذبائح. این در شأن بدیل بن ورقا و بشر بن سفیان و یزید بن خنیس فرو آمد که با صحابه رسول گفتند بر سبیل طعن ما لکم تأکلون ممّا تقتلون بایدیکم و لا تأکلون ممّا قتله اللَّه. چونست که کشته دست خود میخورید و کشته خدای نمیخورید؟ رب العزه گفت نرسد ایشان را که با تو منازعت کنند در کار ذبایح، معنی آنست که فلا تنازعهم ان نازعوک، اگر ایشان با تو پیکار کنند تو با ایشان پیکار مکن. منازعت بناء مفاعلتست میان دو کس رود چون گویند مبادا که فلان با تو منازعت کند یعنی تو مکن با وی تا او نکند با تو، هذا لانّ المنازعة لا تتمّ الّا باثنین فاذا ترک احد هما فلا منازعة هاهنا، و قیل «فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ» ای فی امر الشریعة، و ذلک انّ الیهود کانوا ینکرون النسخ. «وَ ادْعُ إِلی رَبِّکَ» ای الی دین ربّک و الایمان، «إِنَّکَ لَعَلی هُدیً مُسْتَقِیمٍ» ای دین مستقیم. «وَ إِنْ جادَلُوکَ» بباطلهم مراء و تعنّتا فادفعهم بقولک: «اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ» من التکذیب و الکفر، فان قیل کیف وجه الجمع بین هذه الآیة و بین قوله: «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»؟
قلنا انّهم کانوا یجادلون مجادلة شعب و تعنّت، و کان ذلک یزری بالنبیّ فیبیّن بهذه الآیة انّه لا یجوز مجادلة المتعنّت المتعسف، و بیّن بتلک الآیة جواز مجادلة المسترشد المستمع.
«اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ» یعنی بین الفریقین فیتبیّن المحقّ من المبطل اوعدهم بحکمه فیهم، و یجوز ان یکون ذلک استینافا ای یقضی اللَّه بین الخلق یوم القیامة فیما هم فیه مختلفون و یتبیّن لهم الحقّ و الباطل حتی یعرفوهما اضطرارا کما عرفوهما فی الدّنیا استدلالا.
«أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» یعلم اعمالکم فیجازیکم علی ذلک، «إِنَّ ذلِکَ فِی کِتابٍ» ای انّ ما فی السّماء و الارض مکتوب فی اللوح المحفوظ، «إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ» یکونه بقوله کن، باین قول معنی آنست که هر چه در آسمان و زمین است اللَّه تعالی میداند و همه در لوح محفوظ نبشته و در علم اللَّه تعالی حاصل، و آفریدن همه بر اللَّه تعالی آسان که گوید آن را که خواهد تا بود، کن فیکون، و قیل انّ ذلک الاختلاف الّذی فیه الخلق فی علم اللَّه و فی لوحه. «إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ» ای انّ علمه بجمیع ذلک علی اللَّه یسیر. سهل میگوید این اختلاف که در میان خلق است در علم خدای تعالی حاصل است و در لوح مثبت، در ازل دانسته و علم وی بهمه رسیده و بر اللَّه تعالی آسانست دانش آن و آگاه بودن از آن، و قیل «إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ» ای انّ الحکم بینکم یسیر علی اللَّه. وجه اتصال این آیت بآیات پیش آنست که رب العزه باز نمود و بیان کرد که آن خداوند که هر چه در آسمان و زمین چیزست همه میداند و علم وی بهمه میرسد صلاح و فساد بندگان هم داند، چون فرماید بصلاح بندگان فرماید، چون نهی کند از آن کند که فساد بندگان در آن بود، پس روا نباشد و نسزد که بندگان با رسول وی منازعت کنند در کار دین و شریعت و در کار امر و نهی.
«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» رب العزّه جلّ جلاله دلائل قدرت خویش و نشانهای وحدانیت خویش در آفرینش آسمانها و زمین و برّ و بحر و احیاء و افناء بندگان و رسیدن علم وی بهمگان و اظهار نعمت و رأفت و رحمت خود بر ایشان این همه در این آیات که رفت یاد کرد، آن گه جهل مشرکان بر عبادت اصنام در پی آن داشت گفت: «وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً» ای حجّة و برهانا میگوید این مشرکان و ناگرویدگان از پرستش آن خداوند که این همه حجتهای روشن و دلائل قدرت و وحدانیت وی پیداست بر میگردند و چیزی میپرستند که ایشان را در پرستش آن هیچ حجّت نیست، «ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً» ای حجّة و برهانا علی عبادته و انّما سمّی الحجّة سلطانا لانها تتسلّط علی الباطل فتمحقه و تزهقه و هو نظیر قوله: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ»، و سمّی السلطان سلطانا لتسلّطه علی رعیته، و قیل ما لم ینصب علیه دلالة من جهة العقل و لا من جهة السمع، «وَ ما لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ» ای یعبدونه تقلیدا و جهلا لا عن عقل و سمع، «وَ ما لِلظَّالِمِینَ» ای المشرکین «مِنْ نَصِیرٍ» من ولیّ یلی امرهم و لا حافظ یحفظهم و لا مانع یمنعهم من عذاب اللَّه.
«وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ» ای علی اهل مکّة، «آیاتُنا بَیِّناتٍ» بالفرائض و الاحکام و الحلال و الحرام یعنی القرآن، «تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ الَّذِینَ کَفَرُوا الْمُنْکَرَ» ای الکراهیة و العبوس و الانکار علی تالیه، «یَکادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذِینَ یَتْلُونَ عَلَیْهِمْ آیاتِنا» یقربون من الوثوب علیهم بالقتل و الضّرب، یقال سطابه و علیه یسطو سطوا و سطوة اذا حمل علیه و بطش به، و قیل السطوة اظهار الحال الهائلة للاخافة، و منه یقال فی الدّعاء، اللّهم انّی اعوذ بک من سطواتک یعنی من الاحوال الهائلة. «قُلْ أَ فَأُنَبِّئُکُمْ» «بِشَرٍّ مِنْ ذلِکُمُ» ای بشرّ علیکم و اکره الیکم من هذا القرآن الّذی تسمعون. ای ان ساءکم سماع کلام اللَّه و فیه ابطال دینکم و حسبتموه شرا لکم فانا آتیکم «بِشَرٍّ مِنْ ذلِکُمُ»، ثم فسّر فقال: «النَّارُ» ای هو النّار، «وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» النّار.
«یا أَیُّهَا النَّاسُ» یا اهل مکّة. «ضُرِبَ مَثَلٌ» معنی ضرب جعل، کقولهم ضرب السّلطان البعث علی النّاس و ضرب الجزیة علی اهل الذّمة و منه قوله تعالی: «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ» ای جعل ذلک علیهم، قال الاخفش: لیس هاهنا مثل و المعنی جعل لی مثل ای مثل و شبه، ای جعل المشرکون الاصنام شرکای فعبدوها. «فَاسْتَمِعُوا» حالها و صفتها، یقال استمعه و سمعه و سمع له و استمع له، ثمّ بیّن ذلک فقال: «إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» یعنی الاصنام. قرأ یعقوب «یدعون» بالیای، و الباقون بالتاء. «لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً» واحدا فی صغره و قلّته لانّها لا تقدر علیه، و قیل هو مثل من حیث المعنی لانّه ضرب مثل من یعبد الاصنام بمن یعبد مالا یخلق ذبابا، الذباب واحد و جمعه القلیل اذبّة و الکثیر ذبّان، مثل غراب و اغربة و غربان، و سمّی ذبابا لانّه یذبّ استقذارا و احتقارا، «وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ» یعنی اجتمع الاوثان، و قیل الشّیاطین و قیل الرؤسا لخلق الذباب، «وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ»، الاستنقاذ و الانقاذ واحد، قال ابن عباس: کانوا یطلون الاصنام بالزعفران فاذا جف جاء الذّباب فاستلب منه، و قال السدیّ: کانوا یضعون الطعام بین یدی الاصنام فتقع الذبان علیه فتأکل منه، و قال ابن زید: کانوا یحلّون الاصنام بالیواقیت و اللئالی و انواع الجواهر و یطیّبونها بالوان الطیب فربّما تسقط منها واحدة فیأخذها طائر او ذباب فلا یقدر الالهة علی استردادها، فذلک قوله: «وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً»، و قیل ان یسلبهم الذّباب شیئا ممّا جعلوه باسم الاصنام من الحرث و الانعام، «لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ» ای لا یستخلصوه، و قیل هو الالم الّذی یمسّ الانسان فی عضّ الذّباب او قرصه، لم یتهیأ لهم تخلیصه منه، و المعنی کیف یصلح للالهیّة ما لا یقدر علی دفع اذیة ذباب ضعیف عن نفسه «ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ» الطالب عابد الصّنم یطلب منه الشفاعة، و المطلوب الصّنم العاجز عجز عن یخلق اضعف الخلق و هو الذّباب، و قیل الطالب الصنم یطلب ما سلبه، و المطلوب الذّباب یطلب منه ما سلب، و قیل علی العکس الطالب الذّباب یطلب ما یسلب من الطیب عن الصنم، و المطلوب الصّنم یطلب منه الذباب السّلب.
«ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» ای ما عظّموه حق عظمته لما جعلوا الصّنم شریکا له، و قیل ما عرفوه حقّ معرفته و لو عرفوه لما سوّوا بینه و بین الصنم. «إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ» علی خلق ما یرید، «عَزِیزٌ» لا یغلب. و الصنم لا یمتنع من ذباب و لا ینتصر منه.
«اللَّهُ یَصْطَفِی» ای یختار، «مِنَ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا» و هم جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و غیرهم، «وَ مِنَ النَّاسِ» ای یختار من النّاس رسلا مثل ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد و غیرهم من الانبیاء صلوات اللَّه علیهم. فالملائکة سفراء اللَّه الی الانبیاء، و الانبیاء سفراؤه الی الخلق، نزلت هذه الآیة حین قال المشرکون أ أنزل علیه الذّکر من بیننا؟ فاخبر اللَّه انّ الاختیار الیه یختار من یشاء من خلقه، «إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ» لقولهم، «بَصِیرٌ» بمن یختاره لرسالته.
«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ» قال ابن عباس: یعنی ما قدّموا و ما خلفوا، و قال الحسن: ما بین ایدیهم ما عملوا و ما خلفهم ما هم عاملون من بعد، و قیل یعلم ما بین ایدی ملائکته و رسله قبل ان خلقهم. «وَ ما خَلْفَهُمْ» یعلم ما هو کائن بعد فنائهم.
و قیل یعلم ما بین ایدیهم من امر الدّنیا و ما خلفهم من امر الآخرة، «وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» ای مرجع جمیع الامور الیه. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا» ای صلّوا، و خص الرّکوع و السّجود بالذکر لانّهما معظم الصّلاة و لا تکون الصّلاة الّا بالرّکوع و السجود، «وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ» ای اخلصوا عبادتکم للَّه وحده، یعنی لا تقصدوا برکوعکم و سجود کم الّا للَّه، «وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ» یعنی لا تقتصروا علی هذا القدر بل افعلوا الخیر من صلة الرّحم و کف الظّالم و اغاثة الملهوف و اعانة الضعیف، «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» یعنی رجا ان تفلحوا، و قیل کی تفلحوا و تفوزوا و تبقوا فی الجنة.
قال علی (ع): معناه اذا فعلتم ذلک ظفرتم بالمراد.
خلاف است میان علماء دین در سجود تلاوت باین آیت، مذهب شافعی و احمد و اسحاق و ابن المبارک آن است که اینجا سجود تلاوت کنند و هو قول عمر و علی (ع) و ابن عمر و ابن مسعود و ابن عباس، و حجّت ایشان خبر مصطفی (ص) است روایت کنند از عقبة بن عامر که گفت: یا رسول للَّه سورة الحجّ فضیلتی دارد که در وی دو سجده است، رسول خدای گفت: نعم و. من لم یسجدهما فلا یقرأها.
و قال عمر بن الخطاب: فضّلت سورة الحج بان فیها سجدتین، امّا مذهب سفیان ثوری و اصحاب رأی آنست که در این آیت سجود تلاوت نیست، و در جمله بدان که عدد سجود قرآن چهارده است بقول بیشترین اهل علم، و ایشان که در سورة الحجّ یک سجده گویند سجده «ص» سجده تلاوت نهند تا همان چهارده باشد، و بمذهب شافعی «ص» سجده شکر است نه سجده تلاوت، و بمذهب احمد و اسحاق و ابن المبارک جمله سجدات قرآن پانزدهاند که ایشان در سورة الحج دو شمرند، و در سورة «ص» یکی، و احتجوا بما روی عن عمرو بن العاص انّ النبیّ اقرأه خمس عشرة سجدة، فی القرآن، منها ثلاثا فی المفصّل و فی سورة الحجّ سجدتین. و بدان که سجود تلاوت بمذهب سفیان و اسحاق و اصحاب رأی واجبست بر خواننده و شنونده تا آن حد که شنونده اگر بر وضوء نباشد چون وضو کند قضا باز آرد. امّا بمذهب شافعی و احمد واجب نیست بلکه سنّتی مؤکّد است، و خبر درستست که زید بن ثابت سورة و النجم بر مصطفی خواند و سجود نکرد. و رسول خدا او را نفرمود و اگر واجب بودی رسول او را فرمودی، و عمر گفت: انّ اللَّه لم یکتبها علینا الّا ان نشاء و کیفیت این سجود آنست که چون آیت سجده بر خواند یا شنود هر دو دست بر دارد با نیّت و با تکبیر پس دیگر باره تکبیر کند و دست بر ندارد، و در سجود شود و یک سجود کند و در سجود گوید سجد وجهی للّذی خلقه و شقّ سمعه و بصره و بحوله و قوّته، و اگر خواهد گوید اللّهم اکتب لی بها عندک اجرا وضع عنّی بها وزرا و اجعلها لی عندک ذخرا و تقلّبها منی کما تقلّبها من عبدک داود، روایتست از ابن عباس که گفت: شنیدم از رسول خدا که این دعا میخواند در سجود تلاوت. و روایت عایشه آنست که: سجد وجهی للّذی خلقه، خواندی. آن گه چون سر از سجود بردارد سلام باز دهد و اتلتها وضع الجبهة علی الارض بلا شروع فی التشّهد و لا سلام.
«وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ» ای جاهدوا فی سبیل اللَّه اعداء اللَّه، «حَقَّ جِهادِهِ» هو استفراغ الطاقة فیه قاله ابن عباس: و عنه ایضا انّه قال: لا تخافوا فی اللَّه لومة لائم فهو حق الجهاد کما قال: «یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»، و قیل حقّ الجهاد ان یکون بنیّة صادقة خالصة للَّه عز و جلّ، و قال ابن المبارک: هو مجاهدة النفس و الهوی و هو الجهاد الاکبر، و هو حقّ الجهاد، و قد روی انّ رسول اللَّه لمّا رجع من غزوة تبوک قال: «رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الاکبر»، و قیل جاهدوا فی اللَّه حق جهاده ای جاهدوا فی دین اللَّه کما یجب ان یجاهد فی دینه فتدخل فیه جمیع الطاعات و هو نظیر قوله: «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ».
و قال مقاتل بن سلیمان: نسخها قوله: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ». «هُوَ اجْتَباکُمْ» ای اختارکم لدینه و لجهاد عدوّه و نصرة نبیّه و اختارکم من سائر الامم، «وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» ای ضیق معناه انّ المؤمن لا یبتلی بشیء من الذنوب الّا جعل اللَّه له منه مخرجا بعضها بالتوبة و بعضها برد المظالم و القصاص، و بعضها بانواع الکفّارات، فلیس فی دین الاسلام ما لا یجد العبد سبیلا الی الخلاص من العقاب فیه، فلا عذر لاحد فی ترک الاستعداد للقیامة، و قال مقاتل: یعنی بذلک الرخص عند الضرورات کقصر الصّلاة فی السفر و التیمم و اکل المیتة عند الضرورة، و الافطار فی السفر و بالمرض، و الصّلاة قاعدا عند العجز عن القیام. و قال ابن عباس: الحرج ما کان علی بنی اسرائیل من الآصار الّتی کانت علیهم وضعها اللَّه عن هذه الامّة. «مِلَّةَ أَبِیکُمْ» نصب بنزع حرف الصفة ای کملّة ابیکم و المعنی وسّع علیکم کما وسّع علیه، و قیل نصب علی الاغراء ای اتبعوا ملّة ابیکم «إِبْراهِیمَ»، و انّما امر باتّباع ملة ابرهیم لانّها داخلة فی ملّة محمّد.
اگر کسی گوید که چونست که گفت: مِلَّةَ أَبِیکُمْ و نه همه مسلمانان نسب با ابراهیم برند؟ جواب آنست که این خطاب با عربست و ایشان از نسل اسماعیل بن ابراهیماند و روا باشد که خطاب با عموم مسلمانان بود بر معنی وجوب احترام او یعنی که حرمت داشت و شناخت او بر همه مسلمانان چنانست که حرمت پدران، این همچنانست که زنان رسول خدای را امهات المؤمنین گویند. قال اللَّه تعالی: «وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ»، یعنی که حق و حرمت ایشان بنزدیک شما واجبست چنان که حق و حرمت مادران شما و قال النبیّ، «انّما انا لکم مثل الوالد لولده».
«هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ» ای اللَّه سبحانه و تعالی سمّاکم المسلمین، «مِنْ قَبْلُ» یعنی یوم القسمة و القضاء، و قیل من قبل نزول القرآن فی المتقدمة. «وَ فِی هذا» ای و فی هذا القرآن، و قیل فی هذا الزّمان، و قال الحسن: هو سمّاکم ای ابراهیم سمّاکم المسلمین، یعنی فی قوله: «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ» و علی هذا التأویل یحتمل ان یکون تقدیر قوله: «وَ فِی هذا» ای و فی القرآن بیان تسمیة ایّاکم مسلمین و هو قوله: «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ» «لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیداً عَلَیْکُمْ»، و ذلک انّه یشهد لمن صدّقه و علی من کذّبه، و قیل شهیدا علیکم یزکّیکم، «وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ» تشهدون علیهم انّ رسلهم قد بلغتهم، و هو نظیر قوله: «جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً». «فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ» بشرائطها، «وَ آتُوا الزَّکاةَ» بفرائضها، «وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ» تمسّکوا بدینه و امتنعوا بطاعته عن معصیته و اجعلوه عصمة لکم مما تحذرون، و قیل تمسّکوا بقول لا اله الّا اللَّه، و قیل الاعتصام باللّه هو التمسّک بالکتاب و السّنة. «هُوَ مَوْلاکُمْ» خالقکم و حافظکم و ناصرکم و متولی امورکم، «فَنِعْمَ الْمَوْلی» لعبده اذا تمسّک بطاعته، «وَ نِعْمَ النَّصِیرُ» الناصر له اذا استنصره بلزوم عبادته، یروی انّ اللَّه عز و جل اعطی هذه الامّة ثلاثة اشیاء لم یعطها الّا الانبیاء، جعلت شهیدة علی سائر الامم و الشهادة لکلّ نبیّ علی امّة و انّه یقال للنبیّ اذهب فلا حرج علیک و قال لهذه الامّة ما جعل علیکم فی الدّین من حرج و انّه قال: لکلّ نبیّ سل تعط، و قال لهذه الامّة: وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ.
برگردان به زبان ساده
قوله: «وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ» ای فارقوا اوطانهم و عشائرهم فی طاعة اللَّه و طلب رضاه مهاجرین الی المدینة، یعنی المهاجرة الاولی، رأسهم حمزة بن عبد المطّلب و مصعب بن عمیر و عبد اللَّه بن جحش. «ثُمَّ قُتِلُوا» بتشدید التاء قراءت ابن عامر ای اکثر فیهم القتل، و التفعیل لکثرة الفعل و کثر ایضا لکونهم جمیعا، و قرأ الباقون قتلوا بتخفیف التّاء، و التخفیف یصلح للقلیل و الکثیر، و هو هاهنا للکثرة اراد قتلی احد قتلوا ثم مثل بهم و بقر حمزة، «أَوْ ماتُوا» حنف انفهم، «لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً» یعنی الجنّة و نعیمها، و قیل الشهادة ثم الجنّة، و قیل العلم و الحکمة فی الدّنیا، و قیل الرّزق الحسن الّذی یأتی من غیر سؤال و من غیر شره النّفس الیه، و فی ذلک ما روی عبد اللَّه السعدی قال: قدّمت علی عمر بن الخطاب فارسل الیّ بالف دینار فرددتها فقال: رددتها؟ فقلت انا عنها غنیّ و ستجد من هو احوج الیها منّی، فقال لی خذها فانّ رسول اللَّه اعطانی عطاء فقلت یا رسول اللَّه انا عنه غنیّ و ستجدنی من هوا احوج الیه منّی فقال لی خذه هذا رزق اللَّه اذا ساق الیک رزقا لم تسئله و لم تشره الیه نفسک فهو رزق اللَّه ساقه الیک فخذه، «وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» لانّ کلّ معط یفنی عطاؤه الّا اللَّه و لانّ المخلوق اذا غضب حرّم رزقه و انّ اللَّه تعالی لا یحرم.
هوش مصنوعی: در این متن به موضوع هجرت در راه خدا اشاره شده است. افرادی که کشور و خانوادههای خود را برای اطاعت از خدا ترک کرده و به مدینه مهاجرت کردند، مورد بحث قرار میگیرند. در میان آنها شخصیتهای مهمی مانند حمزه بن عبدالمطلب، مصعب بن عمیر و عبد الله بن جحش وجود دارند. سپس گفته شده که این افراد یا کشته شدند یا از دنیا رفتند، و به بیان جزئیات بیشتری پرداخته شده است. همچنین به پاداشهایی که خداوند به این مهاجرین میدهد، اشاره شده است؛ مانند بهشت، نعمتهای آن یا شهادت در راه خدا و همچنین علم و حکمت. در ادامه مثالی از عمر بن خطاب آورده شده که نشان میدهد رزق و عطای خداوند به کسانی که نیازمند نیستند، داده میشود و اشاره میشود که خداوند بهترین روزیدهنده است، زیرا عطای او پایدار و همیشگی است و تحت تأثیر خشم یا ناپایداری مخلوقین قرار نمیگیرد.
«لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا» ای ادخالا، «یَرْضَوْنَهُ» او مکانا یرضونه لانّ لهم فیه ما تشتهی الا نفس و تلذّ الاعین و هو الجنّة، علی انّ المدخل مصدر ادخل او مفعول له، و قرأ نافع مدخلا بفتح المیم، ای دخولا او موضعا یدخل کما انّ المخرج کذلک فان حملته علی المصدر اضمرت له فعلا دلّ علیه و انتصابه یکون بذلک الفعل، و تقدیره لیدخلنّهم فیدخلون دخولا، و ان حملته علی المکان لم تحتج الی الاضمار و تقدیره لیدخلنّهم مکانا مرضیّا، و قیل معناه لینزلنّهم منزلا یرضونه عوضا عن انفسهم الّتی بذلوها فی اللَّه. «وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِیمٌ» باحوالهم و نیّاتهم، «حَلِیمٌ» لا یعاجلهم بالعقوبة، «ذلِکَ» موصول بما قبله یعنی ذلک حکم اللَّه و قیل الامر، ذلک الّذی قصصنا علیکم، «وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ» العقوبة الاولی مجاز و العقوبة الثانیة حقیقة، خرجت الاولی علی لفظة ما قابلها لازدواج الکلام و هی فی الحقیقة جزاء کقوله عز و جل: «جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها»، الاولی حقیقة و الثانیة مجاز و من هذا الباب قوله: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا» و انّما سمّی عقوبة لانّ صاحبها قاساها بعقب جنایته و قال اللَّه عزّ و جلّ للجنّة: «تِلْکَ عُقْبَی الَّذِینَ اتَّقَوْا»، لانّ المؤمن ینالها بعقب طاعته. سبب نزول این آیت آن بود که قومی مشرکان در ماه محرم قصد قتال مسلمانان کردند و مسلمانان را کراهیت آمد آن قتال از بهر آنکه ماه محرّم بود گفتند که: ماه حرام است ما قتال نکنیم و روا نداریم، شما نیز قتال مکنید درین ماه و روا مدارید، کافران نشنیدند و جنگ کردند پس مسلمانان را رخصت آمد بقتال باین آیت: «وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ» ای قاتل المشرکین کما قاتلوه.
هوش مصنوعی: خداوند آنها را به جایی میبرد که راضی هستند، یعنی مکانی که در آنچه مورد خواسته آنهاست، لذت و خوشی مییابند و آن بهشت است. گاهی مدخل به معنی ورود و گاهی به معنی مکانی که وارد میشوند، به کار رفته است. در این متن به حالت بندگان و نیتهای آنها اشاره شده و همچنین به حلیم بودن خداوند، که هرگز با سرعت به انتقام نمیپردازد. این آیه به شرایط افراد و اعمال آنها مربوط میشود؛ در مورد عواقب عمل آنها و رابطهای که با مجازات و پاداش دارند. در پسزمینه این آیات، وقایعی از قبیلهای مشرک در ماه محرم آمده که در تلاش برای جنگ با مسلمانان بودند، اما مسلمانان از جنگ کردن خودداری کردند زیرا ماه حرام بود. با اینکه مشرکان به این توصیه توجه نکردند و جنگ کردند، مسلمانان اجازه یافتند که در دفاع از خود بجنگند.
«ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ» ای ظلم با خراجه من منزله، معنی آنست که هر که با مشرکان قتال کند چنان که مشرکان با وی کردند ورچه ماه حرام بود و آنکه بر وی ظلم و بغی رفته که او را از خان و مان و اوطان خود بیرون کردند، «لَیَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ» براستی که اللَّه تعالی او را نصرت کند، «إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ» ای ذو صفح لمن انتصر من ظالمه، «غَفُورٌ» له، «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ» گفتهاند که این «ذلِکَ» متصل است بآیت پیش «الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ». و معنی آنست که پادشاهی فردا هم او راست که امروز شب می در روز آرد و روز در شب، و گفتهاند «ذلِکَ» کنایت است از نصرت مظلوم، ای ذلک النّصر بانّه القادر علی ما یشاء فمن قدرته انّه یولج اللّیل فی النّهار و یولج النّهار فی اللّیل.
هوش مصنوعی: ظلمی که بر کسی روا داشته میشود، به معنای این است که هرکس با مشرکان به جنگ برخیزد و مانند آنان با او رفتار شود، حتی اگر در زمانهایی مانند ماههای حرام باشد و اگر او مورد ستم قرار گرفته و از خانه و دیار خود رانده شده باشد، خداوند او را یاری خواهد کرد. خداوند که بسیار بخشنده و آمرزنده است، به کسی که از ستم بر خود دفاع کند، کمک خواهد کرد. همچنین گفته شده است که خداوند شب را در روز و روز را در شب وارد میکند، به این معنا که او تنها مالک پادشاهی در روز قیامت است. این اشاره به کمک خداوند به مظلومان و قدرت او در تغییر وضع موجود دارد، چراکه او قادر است شب را به روز و روز را به شب تبدیل کند.
یزید فی احدهما و ینقص من آ الآخر ای لا یخفی علیه شیء فیهما و لا یعجز عن شیء اراده، «وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ» لما یقال للمظلوم، «بَصِیرٌ» بما یعامل به قادر علی نصره، و قیل سمیع یسمع ما یجری بین الظّالم و المنتصر، بصیر یبصر ما یجری بین الباغی و المبغی علیه، فیجزیهم بما یستحقّونه.
هوش مصنوعی: خداوند در هر دو مورد کامل و جامع است و هیچ چیز از او پنهان نمیماند و هیچ ارادهای از او خارج نمیشود. او سمیع است و سخنان مظلومان را میشنود و بصیر است و آنچه در روابط ظالم و مظلوم میگذرد را میبیند. او قادر است که مظلومان را یاری کند و به هر یک از طرفین طبق آنچه سزاوار است، پاداش میدهد.
«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ» ای ذلک الفعل من اللَّه من اجل انّ اللَّه هو الحقّ، ای ذو الحقّ فی قوله و فعله یعدل بین خلقه، و قیل هو الحقّ ای هو المستحقّ للعبادة، و قیل هو الثابت الموجود لا اوّل لوجوده و لا آخر، «وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ» قرأ اهل البصرة و حمزة و الکسائی و حفص عن عاصم «یَدْعُونَ» بالیاء، و قرأ الآخرون «تدعون» بالتاء، و الوجه للیای انّ المراد الاخبار عن المشرکین و هم غیبت لانّ الخطاب مع النبیّ (ص): و الوجه للتاء انّه علی خطاب المشرکین کانّه قال: انّ ما تدعون ایّها المشرکون «هُوَ الْباطِلُ»، او علی معنی القول کانّه قال: قل لهم یا محمّد «أَنَّ ما یَدْعُونَ» و المعنی انّ القدرة علی ذلک له لا لغیره بانّه الا له الحقّ و ما سواه الباطل. «وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ» العالی علی کلّ شیء، «الْکَبِیرُ» الّذی کلّ شیء دونه یغلب لا یغلب و یقضی و لا یقضی علیه «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» ای مطرا، «فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً» فتصبح رفع لانّ ظاهرا الآیة استفهام و معناها الخبر، مجازها اعلم یا محمّد انّ اللَّه ینزل من السماء ماء فتصبح الارض مخضرّة بالنبات. «إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ» بارزاق عباده و استخراج النبات من الارض، «خَبِیرٌ» بما فی قلوب العباد اذا تأخّر المطر عنهم.
هوش مصنوعی: این آیه اشاره به این دارد که خداوند حقیقت مطلق و حق است، که در سخن و عمل خود با بندگانش عدل و انصاف دارد. او تنها شایسته عبادت است و موجودی ثابت و ازلی است. در ادامه، صحبت از بتپرستان شده و بیان میشود که هر چه غیر از خدا را میپرستند، باطل است. همچنین، خداوند بر همه چیز برتری دارد و هیچ چیزی نمیتواند بر او غلبه کند. آنگاه به نزول باران از آسمان اشاره میکند که باعث سرسبز شدن زمین میشود، و این نکته یادآوری میشود که خداوند به نیازهای بندگانش توجه دارد و از دلهای آنها باخبر است، به ویژه زمانی که باران تأخیر میافتد.
«لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» عبیدا او ملکا، «وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِیُّ» عن عباده لا یحتاج الی شیء و کلّ الخلق محتاج الیه، «الْحَمِیدُ» فی افعاله، و قیل الحمید هاهنا فی موضع الجواد لان الجود محمود علی کلّ لسان و فی کلّ ملّة. و قال المفسرون الحمید المحمود عند خلقه کلّهم.
هوش مصنوعی: کلیه موجودات در آسمانها و زمین، ملک و بندگی خداوند هستند. خداوند غنی و بینیاز از بندگان خود است و همه مخلوقات به او نیازمندند. او در اعمال خود ستوده است و برخی گفتهاند که "حمید" در اینجا به معنای "بخشنده" است، زیرا بخشندگی امری پسندیده در نظر تمام انسانها و ملل مختلف است. مفسران نیز تأکید کردهاند که "حمید" به معنای ستوده شده از سوی تمام مخلوقات است.
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ» ای الم تعلم انّ اللَّه ذلک لکم، «ما فِی الْأَرْضِ» یعنی الدّواب و المعادن و غیر ذلک، ترکبون الدّواب و تستخرجون المنافع من المعادن، «وَ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ» ای و سخّر الفلک الجاریة علی ظهر الماء، «بِأَمْرِهِ» «وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ» یعنی یحفظها من ان تقع، و قیل لئلّا تقع، «عَلَی الْأَرْضِ» و قیل کراهة ان تقع علی الارض، «إِلَّا بِإِذْنِهِ» ای بامره، و اراد به یوم تنفطر و تنشقّ. معنی آنست که آسمانی ثقیل، جسمی کثیف نگه میدارد بر هوای لطیف ایستاده بی علاقه و بیعمادی که مینخواهد که بر زمین افتد و آن روز که خواهد یعنی روز قیامت بشکافد و بیفتد، «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ» لرأفته بهم و رحمته امسکها عن الوقوع.
هوش مصنوعی: آیا نمیبینی که خداوند برای شما چه چیزهایی را در زمین مسخر کرده است؟ مانند حیوانات و معادن و چیزهای دیگر. شما میتوانید بر روی حیوانات سوار شوید و از معادن بهرهبرداری کنید. کشتیها نیز در دریا با فرمان او حرکت میکنند و او آسمان را حفظ میکند تا بر زمین نیفتد. گفته شده است که این حفظ به منظور جلوگیری از افتادن آن به زمین است و این جز با اجازه او امکانپذیر نیست، به ویژه در روزی که زمین و آسمان متلاشی خواهند شد. در واقع، آسمان به خاطر سنگینیاش بر هوای لطیف قرار دارد، بدون هیچگونه تکیه و وابستگی، و نمیخواهد که به زمین بیفتد. اما در روز قیامت خواهد شکست و سقوط خواهد کرد. خداوند نسبت به مردم بسیار رحمکننده و مهربان است و به خاطر رحمتش، آسمان را از افتادن حفظ کرده است.
«وَ هُوَ الَّذِی أَحْیاکُمْ» فی الارحام، «ثُمَّ یُمِیتُکُمْ» عند انقضاء آجالکم و فناء اعمالکم، «ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» یوم البعث و النشور للثواب و العقاب، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ» قیل هو عام و المراد به کفران النعمة، و قیل اراد به الکفار الّذین یجحدون الآیات الدّالة علی وحدانیّة اللَّه عزّ و جلّ.
هوش مصنوعی: او کسی است که شما را در رحمها زنده کرد، سپس در پایان عمر و زمانی که اعمال شما به پایان میرسد، میمیراند، و سپس شما را در روز قیامت برای پاداش و مجازات مجدداً زنده میکند. انسان بسیار ناسپاس است؛ برخی میگویند این ناسپاسی عمومی است و به معنی نادیده گرفتن نعمتهاست، و برخی دیگر اعتقاد دارند که منظور از آن، کافران هستند که آیات دلالتکننده بر یکتایی خداوند را انکار میکنند.
«لِکُلِّ أُمَّةٍ» ای لکل اهل الدّین، «جَعَلْنا مَنْسَکاً» بکسر السین قراءت حمزة و الکسائی، و الباقون منسکا بفتح السین فبالفتح المصدر و بالکسر اسم المکان ای جعلنا لکلّ امّة شریعة هم عاملون بها، قاله ابن عباس و روی عنه ایضا، منسکا ای عیدا یتعبّدون فیه، و المنسک فی کلام العرب الموضع المعتاد لعمل خیر او شرّ و منه مناسک الحجّ لترّدد النّاس الی اماکن اعمال الحجّ. «فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ» ای فی امر الذبائح. این در شأن بدیل بن ورقا و بشر بن سفیان و یزید بن خنیس فرو آمد که با صحابه رسول گفتند بر سبیل طعن ما لکم تأکلون ممّا تقتلون بایدیکم و لا تأکلون ممّا قتله اللَّه. چونست که کشته دست خود میخورید و کشته خدای نمیخورید؟ رب العزه گفت نرسد ایشان را که با تو منازعت کنند در کار ذبایح، معنی آنست که فلا تنازعهم ان نازعوک، اگر ایشان با تو پیکار کنند تو با ایشان پیکار مکن. منازعت بناء مفاعلتست میان دو کس رود چون گویند مبادا که فلان با تو منازعت کند یعنی تو مکن با وی تا او نکند با تو، هذا لانّ المنازعة لا تتمّ الّا باثنین فاذا ترک احد هما فلا منازعة هاهنا، و قیل «فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ» ای فی امر الشریعة، و ذلک انّ الیهود کانوا ینکرون النسخ. «وَ ادْعُ إِلی رَبِّکَ» ای الی دین ربّک و الایمان، «إِنَّکَ لَعَلی هُدیً مُسْتَقِیمٍ» ای دین مستقیم. «وَ إِنْ جادَلُوکَ» بباطلهم مراء و تعنّتا فادفعهم بقولک: «اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ» من التکذیب و الکفر، فان قیل کیف وجه الجمع بین هذه الآیة و بین قوله: «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»؟
هوش مصنوعی: برای هر امتی، قانونی مشخص تعیین کردهایم. برخی از علمای قرائت، کلمه «منسک» را به کسر «سین» قرائت کردهاند، در حالی که بقیه آن را به فتح «سین» میخوانند. به معنای این است که برای هر امتی شریعتی داریم که طبق آن عمل میکنند. به گفته ابن عباس، «منسک» به معنای عید است که در آن عبادت میکنند و در زبان عرب، این واژه به محلی اشاره دارد که معمولاً برای انجام اعمال خیر یا شر استفاده میشود. مثلاً اعمال حج به مکانهایی اشاره دارد که مردم برای انجام مناسک به آنجا میروند.
در مورد آنجا که گفته شده «فلا ینازعنّک فی الأمر»، این جمله در پاسخ به بدیل بن ورقا و بشر بن سفیان و یزید بن خنیس نازل شده است که با صحابه پیامبر درباره کشتن حیوانات گفتگو میکردند و میپرسیدند چرا از حیواناتی که خود میکشید میخورید، اما از آنچه خدا میکشد نمیخورید؟ خداوند میفرماید که نباید با آنها در مورد ذبیحه مشاجره کنی. این معنا را میتوان به این صورت بیان کرد که اگر آنها با تو درگیر شوند، تو از درگیری با آنها پرهیز کن. «منازعت» به معنای مشاجره است و معمولاً بین دو نفر اتفاق میافتد.
در ادامه، در مورد مسئله شریعت و انکار یهودیان بر نسخ احکام، گفته شده است که به دین پروردگارت دعوت کن و بدان که تو بر هدایت مستقیمی ایستادهای. اگر باطلگویی کنند، پاسخ آنها را با این جمله بده: «خدا بهتر میداند شما چه میکنید». در نهایت، سوالی مطرح میشود که چگونه میتوان بین این آیه و آیهای که میگوید «با بهترین شیوه با آنها مجادله کن» جمع کرد؟
قلنا انّهم کانوا یجادلون مجادلة شعب و تعنّت، و کان ذلک یزری بالنبیّ فیبیّن بهذه الآیة انّه لا یجوز مجادلة المتعنّت المتعسف، و بیّن بتلک الآیة جواز مجادلة المسترشد المستمع.
هوش مصنوعی: ما گفتیم که آنها به طرزی به جدل و بحث میپرداختند که شبیه به جدل افراد سختگیر و لجوج است، و این رفتار باعث میشود که مقام پیامبر زیر سؤال برود. بنابراین، در این آیه مشخص شده است که مجادله با افرادی که تعصب و سختگیری دارند، جایز نیست، در حالی که مجادله با کسانی که مشتاق یاد گرفتن و شنیدن هستند، مجاز است.
«اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ» یعنی بین الفریقین فیتبیّن المحقّ من المبطل اوعدهم بحکمه فیهم، و یجوز ان یکون ذلک استینافا ای یقضی اللَّه بین الخلق یوم القیامة فیما هم فیه مختلفون و یتبیّن لهم الحقّ و الباطل حتی یعرفوهما اضطرارا کما عرفوهما فی الدّنیا استدلالا.
هوش مصنوعی: «خدا در روز قیامت بین شما قضاوت میکند» یعنی در آن روز دربارهٔ دو گروه، حق از باطل مشخص خواهد شد و خداوند به آنها حکم خواهد کرد. این به این معناست که خداوند در روز قیامت بین بندگان خود قضاوت میکند در مسائلی که در آنها اختلاف دارند و حقیقت و باطل برایشان آشکار خواهد شد، به طوری که مانند شناخت آنها در دنیا، دیگران نیز ناچار به شناخت آنها خواهند بود.
«أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» یعلم اعمالکم فیجازیکم علی ذلک، «إِنَّ ذلِکَ فِی کِتابٍ» ای انّ ما فی السّماء و الارض مکتوب فی اللوح المحفوظ، «إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ» یکونه بقوله کن، باین قول معنی آنست که هر چه در آسمان و زمین است اللَّه تعالی میداند و همه در لوح محفوظ نبشته و در علم اللَّه تعالی حاصل، و آفریدن همه بر اللَّه تعالی آسان که گوید آن را که خواهد تا بود، کن فیکون، و قیل انّ ذلک الاختلاف الّذی فیه الخلق فی علم اللَّه و فی لوحه. «إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ» ای انّ علمه بجمیع ذلک علی اللَّه یسیر. سهل میگوید این اختلاف که در میان خلق است در علم خدای تعالی حاصل است و در لوح مثبت، در ازل دانسته و علم وی بهمه رسیده و بر اللَّه تعالی آسانست دانش آن و آگاه بودن از آن، و قیل «إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ» ای انّ الحکم بینکم یسیر علی اللَّه. وجه اتصال این آیت بآیات پیش آنست که رب العزه باز نمود و بیان کرد که آن خداوند که هر چه در آسمان و زمین چیزست همه میداند و علم وی بهمه میرسد صلاح و فساد بندگان هم داند، چون فرماید بصلاح بندگان فرماید، چون نهی کند از آن کند که فساد بندگان در آن بود، پس روا نباشد و نسزد که بندگان با رسول وی منازعت کنند در کار دین و شریعت و در کار امر و نهی.
هوش مصنوعی: آیا نمیدانی که خداوند میداند چه چیزی در آسمانها و زمین است؟ او اعمال شما را میداند و بر اساس آنها به شما پاداش میدهد. همه اینها در یک کتاب ثبت شده است، یعنی هر آنچه در آسمان و زمین وجود دارد در لوح محفوظ نوشته شده و علم خداوند به آنها کامل است. خلق کردن همه چیز برای خداوند آسان است به طوری که فقط با گفتن "باش" همه چیز به وجود میآید. همچنین، اختلافاتی که بین مخلوقات وجود دارد در علم خداوند ثبت شده و او به آن آگاه است. علم خداوند به این موضوعات برای او آسان است. این بدان معناست که داوری بین شما نیز آسان است. ارتباط این آیه با آیات قبلی در این است که خداوند، که بر هر چیزی در آسمان و زمین آگاه است، به خوبی میداند که چه چیز به صلاح و چه چیز به فساد بندگانش میانجامد. وقتی او به چیزی امر میکند، به خاطر اصلاح بندگان است و هرگاه نهی میکند، به خاطر فساد آنهاست. بنابراین، نادرست است که بندگان با فرستاده او در مسائل دینی و شریعت نزاع کنند.
«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» رب العزّه جلّ جلاله دلائل قدرت خویش و نشانهای وحدانیت خویش در آفرینش آسمانها و زمین و برّ و بحر و احیاء و افناء بندگان و رسیدن علم وی بهمگان و اظهار نعمت و رأفت و رحمت خود بر ایشان این همه در این آیات که رفت یاد کرد، آن گه جهل مشرکان بر عبادت اصنام در پی آن داشت گفت: «وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً» ای حجّة و برهانا میگوید این مشرکان و ناگرویدگان از پرستش آن خداوند که این همه حجتهای روشن و دلائل قدرت و وحدانیت وی پیداست بر میگردند و چیزی میپرستند که ایشان را در پرستش آن هیچ حجّت نیست، «ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً» ای حجّة و برهانا علی عبادته و انّما سمّی الحجّة سلطانا لانها تتسلّط علی الباطل فتمحقه و تزهقه و هو نظیر قوله: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ»، و سمّی السلطان سلطانا لتسلّطه علی رعیته، و قیل ما لم ینصب علیه دلالة من جهة العقل و لا من جهة السمع، «وَ ما لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ» ای یعبدونه تقلیدا و جهلا لا عن عقل و سمع، «وَ ما لِلظَّالِمِینَ» ای المشرکین «مِنْ نَصِیرٍ» من ولیّ یلی امرهم و لا حافظ یحفظهم و لا مانع یمنعهم من عذاب اللَّه.
هوش مصنوعی: خداوند، پروردگار بزرگ، شواهدی از قدرت و یگانگی خود را در آفرینش آسمانها و زمین و همچنین در زندگی و مرگ بندگان و رحمتهایش به آنها نشان داده است. با این حال، نادانی مشرکان باعث میشود که آنها به پرستش بتها بپردازند، در حالی که برای این کار دلیل و مدرکی ندارند. آنها چیزی را میپرستند که برای آن هیچ دلیلی از جانب خداوند نازل نشده است و این پرستش ناشی از تقلید و نادانی است و نه بر اساس عقل و شنیدهها. همچنین، مشرکان هیچ یاری و حمایتی در این دنیا ندارند که از عذاب خداوند پیش آنها محافظت کند.
«وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ» ای علی اهل مکّة، «آیاتُنا بَیِّناتٍ» بالفرائض و الاحکام و الحلال و الحرام یعنی القرآن، «تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ الَّذِینَ کَفَرُوا الْمُنْکَرَ» ای الکراهیة و العبوس و الانکار علی تالیه، «یَکادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذِینَ یَتْلُونَ عَلَیْهِمْ آیاتِنا» یقربون من الوثوب علیهم بالقتل و الضّرب، یقال سطابه و علیه یسطو سطوا و سطوة اذا حمل علیه و بطش به، و قیل السطوة اظهار الحال الهائلة للاخافة، و منه یقال فی الدّعاء، اللّهم انّی اعوذ بک من سطواتک یعنی من الاحوال الهائلة. «قُلْ أَ فَأُنَبِّئُکُمْ» «بِشَرٍّ مِنْ ذلِکُمُ» ای بشرّ علیکم و اکره الیکم من هذا القرآن الّذی تسمعون. ای ان ساءکم سماع کلام اللَّه و فیه ابطال دینکم و حسبتموه شرا لکم فانا آتیکم «بِشَرٍّ مِنْ ذلِکُمُ»، ثم فسّر فقال: «النَّارُ» ای هو النّار، «وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» النّار.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف حالاتی که در زمان تلاوت آیات قرآن بر مردم کافر حاکم میشود، میپردازد. وقتی آیات روشن و واضح قرآن بر آنها خوانده میشود، به راحتی میتوان در چهرههایشان نشانههای ناخوشایندی همچون تنفر و انکار را مشاهده کرد. این افراد به حدی از خود بیخود میشوند که گویا به قصد ضرب و شتم یا حتی کشتن کسانی که آیات را بر آنها میخوانند، نزدیک میشوند. در اینجا از شدت و وحشتی صحبت میشود که میتواند به آسیب به دیگران منجر شود. سپس سؤال میشود که آیا میخواهید از چیزی بدتر از آنچه که حال شما را ناخوشایند کرده، مطلع شوید؟ در اینجا اشاره میشود که عذاب آتش جهنم، وعدهای از سوی خداوند به کسانی است که ایمان نمیآورند، و به شدت زشتی این سرنوشت ذکر میشود.
«یا أَیُّهَا النَّاسُ» یا اهل مکّة. «ضُرِبَ مَثَلٌ» معنی ضرب جعل، کقولهم ضرب السّلطان البعث علی النّاس و ضرب الجزیة علی اهل الذّمة و منه قوله تعالی: «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ» ای جعل ذلک علیهم، قال الاخفش: لیس هاهنا مثل و المعنی جعل لی مثل ای مثل و شبه، ای جعل المشرکون الاصنام شرکای فعبدوها. «فَاسْتَمِعُوا» حالها و صفتها، یقال استمعه و سمعه و سمع له و استمع له، ثمّ بیّن ذلک فقال: «إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» یعنی الاصنام. قرأ یعقوب «یدعون» بالیای، و الباقون بالتاء. «لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً» واحدا فی صغره و قلّته لانّها لا تقدر علیه، و قیل هو مثل من حیث المعنی لانّه ضرب مثل من یعبد الاصنام بمن یعبد مالا یخلق ذبابا، الذباب واحد و جمعه القلیل اذبّة و الکثیر ذبّان، مثل غراب و اغربة و غربان، و سمّی ذبابا لانّه یذبّ استقذارا و احتقارا، «وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ» یعنی اجتمع الاوثان، و قیل الشّیاطین و قیل الرؤسا لخلق الذباب، «وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ»، الاستنقاذ و الانقاذ واحد، قال ابن عباس: کانوا یطلون الاصنام بالزعفران فاذا جف جاء الذّباب فاستلب منه، و قال السدیّ: کانوا یضعون الطعام بین یدی الاصنام فتقع الذبان علیه فتأکل منه، و قال ابن زید: کانوا یحلّون الاصنام بالیواقیت و اللئالی و انواع الجواهر و یطیّبونها بالوان الطیب فربّما تسقط منها واحدة فیأخذها طائر او ذباب فلا یقدر الالهة علی استردادها، فذلک قوله: «وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً»، و قیل ان یسلبهم الذّباب شیئا ممّا جعلوه باسم الاصنام من الحرث و الانعام، «لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ» ای لا یستخلصوه، و قیل هو الالم الّذی یمسّ الانسان فی عضّ الذّباب او قرصه، لم یتهیأ لهم تخلیصه منه، و المعنی کیف یصلح للالهیّة ما لا یقدر علی دفع اذیة ذباب ضعیف عن نفسه «ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ» الطالب عابد الصّنم یطلب منه الشفاعة، و المطلوب الصّنم العاجز عجز عن یخلق اضعف الخلق و هو الذّباب، و قیل الطالب الصنم یطلب ما سلبه، و المطلوب الذّباب یطلب منه ما سلب، و قیل علی العکس الطالب الذّباب یطلب ما یسلب من الطیب عن الصنم، و المطلوب الصّنم یطلب منه الذباب السّلب.
هوش مصنوعی: ای مردم، در اینجا مثالی آورده شده است. به معنای این مثال میتوان به حالتی اشاره کرد که در آن، بتها به عنوان شریکی برای خداوند در نظر گرفته شدهاند و مردم آنها را میپرستند. مهم این است که بدانید، بتهایی که شما از غیر خدا میپرستید، هیچکدام قادر به خلق حتی یک مگس نیستند. اگر تمام آنها جمع شوند، باز هم نمیتوانند مگسی را خلق کنند. اگر مگسی چیزی از آنها برباید، آنها نمیتوانند آن را پس بگیرند. در واقع، این مثال به ما میگوید که چگونه چیزی که قادر به دفع کوچکترین آزارهای مگس نیست، چگونه میتواند لایق پرستش باشد. از طرفی، آنها که به بتها رو میآورند، در واقع به چیزی روی آوردهاند که خودشان نیز به ضعف و ناتوانی آن اذعان دارند. در اینجا، هم طلبکاران و هم مورد تقاضا، هر دو ناتواناند: عابدان که به بتها دعا میکنند و بتهایی که خودشان قادری به کمک نخواهند بود.
«ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» ای ما عظّموه حق عظمته لما جعلوا الصّنم شریکا له، و قیل ما عرفوه حقّ معرفته و لو عرفوه لما سوّوا بینه و بین الصنم. «إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ» علی خلق ما یرید، «عَزِیزٌ» لا یغلب. و الصنم لا یمتنع من ذباب و لا ینتصر منه.
هوش مصنوعی: آنان خدا را به درستی نشناختند و حق او را آنچنان که شایستهاش است، بزرگ نشمردند؛ زیرا که به او و بتها قدرت و شراکت دادند. اگر خدا را به درستی شناختند، هرگز او را با بتها مقایسه نمیکردند. خداوند قدرتی بینظیر دارد و هیچ کس نمیتواند بر او غلبه کند. اما بتها حتی قادر نیستند از خود در برابر یک مگس دفاع کنند یا از خود محافظت کنند.
«اللَّهُ یَصْطَفِی» ای یختار، «مِنَ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا» و هم جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و غیرهم، «وَ مِنَ النَّاسِ» ای یختار من النّاس رسلا مثل ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد و غیرهم من الانبیاء صلوات اللَّه علیهم. فالملائکة سفراء اللَّه الی الانبیاء، و الانبیاء سفراؤه الی الخلق، نزلت هذه الآیة حین قال المشرکون أ أنزل علیه الذّکر من بیننا؟ فاخبر اللَّه انّ الاختیار الیه یختار من یشاء من خلقه، «إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ» لقولهم، «بَصِیرٌ» بمن یختاره لرسالته.
هوش مصنوعی: خداوند برخی از ملائکه را به عنوان پیامبران خود برمیگزیند، مانند جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل و همچنین از میان انسانها، پیامبرانی چون ابراهیم، موسی، عیسی و محمد را انتخاب میکند. ملائکه به عنوان نمایندگان خدا به پیامبران فرستاده میشوند و پیامبران نیز نمایندگان خدا در میان مردم هستند. این آیه زمانی نازل شد که مشرکان میپرسیدند که آیا این ذکر از میان ما نازل شده است یا نه؟ خداوند در پاسخ به این سوال بیان میکند که اختیار انتخاب با اوست و هرکس را که بخواهد برمیگزیند. او شنوا به سخنان آنها و بینا به کسانی است که برای رسالتش انتخاب میکند.
«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ» قال ابن عباس: یعنی ما قدّموا و ما خلفوا، و قال الحسن: ما بین ایدیهم ما عملوا و ما خلفهم ما هم عاملون من بعد، و قیل یعلم ما بین ایدی ملائکته و رسله قبل ان خلقهم. «وَ ما خَلْفَهُمْ» یعلم ما هو کائن بعد فنائهم.
هوش مصنوعی: خداوند به آنچه که در پیش روی انسانهاست و آنچه که در پسزمینه زندگی آنها قرار دارد، آگاه است. ابن عباس توضیح میدهد که منظور از آنچه در پیش روی آنهاست، کارهایی است که انجام دادهاند و آنچه در پسزمینه است به کارهایی اشاره دارد که بعداً انجام خواهند داد. حسن نیز بیان میکند که آنچه در پیش روی آنها قرار دارد شامل اعمال گذشته و آنچه در پسزمینه است نشاندهندهی کارهایی است که در آینده انجام خواهند داد. همچنین گفته شده که خداوند به هر آنچه که ملائکه و پیامبران قبل از خلقت خود انجام دادهاند، علم دارد و نیز به آنچه که بعد از نابودی انسانها رخ خواهد داد، آگاه است.
و قیل یعلم ما بین ایدیهم من امر الدّنیا و ما خلفهم من امر الآخرة، «وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» ای مرجع جمیع الامور الیه. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا» ای صلّوا، و خص الرّکوع و السّجود بالذکر لانّهما معظم الصّلاة و لا تکون الصّلاة الّا بالرّکوع و السجود، «وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ» ای اخلصوا عبادتکم للَّه وحده، یعنی لا تقصدوا برکوعکم و سجود کم الّا للَّه، «وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ» یعنی لا تقتصروا علی هذا القدر بل افعلوا الخیر من صلة الرّحم و کف الظّالم و اغاثة الملهوف و اعانة الضعیف، «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» یعنی رجا ان تفلحوا، و قیل کی تفلحوا و تفوزوا و تبقوا فی الجنة.
هوش مصنوعی: خداوند میداند آنچه را که مردم در دنیا و آنچه را که در آخرت انتظارشان است. تمام امور به سوی خدا باز میگردد. ای کسانی که ایمان آوردهاید! به نماز بایستید و سجده کنید. در اینجا اشاره شده که رکوع و سجود بخش اصلی نماز هستند و نماز بدون این دو عنصر کامل نیست. عبادت شما باید فقط برای خدا باشد و هدف شما از رکوع و سجود فقط خداوند باشد. همچنین، به کارهای نیک روید و این امر شما را محدود نکند؛ بلکه در پی ارتباط با خویشاوندان باشید، از ظلم جلوگیری کنید، به کمک نیازمندان بشتابید و به ضعیفان یاری رسانید. این کارها سبب میشود که امید داشته باشید موفق شوید و به بهشت برسید.
قال علی (ع): معناه اذا فعلتم ذلک ظفرتم بالمراد.
هوش مصنوعی: امام علی (ع) فرمودند: معنای این جمله این است که اگر چنین کاری را انجام دهید، به هدف خود خواهید رسید.
خلاف است میان علماء دین در سجود تلاوت باین آیت، مذهب شافعی و احمد و اسحاق و ابن المبارک آن است که اینجا سجود تلاوت کنند و هو قول عمر و علی (ع) و ابن عمر و ابن مسعود و ابن عباس، و حجّت ایشان خبر مصطفی (ص) است روایت کنند از عقبة بن عامر که گفت: یا رسول للَّه سورة الحجّ فضیلتی دارد که در وی دو سجده است، رسول خدای گفت: نعم و. من لم یسجدهما فلا یقرأها.
هوش مصنوعی: در بین علما در مورد سجده تلاوت آیهای خاص اختلاف نظر وجود دارد. بر اساس نظر شافعی، احمد، اسحاق و ابن مبارک، در اینجا باید سجده تلاوت انجام شود. این دیدگاه همچنین مورد تأیید عمر، علی (ع)، ابن عمر، ابن مسعود و ابن عباس است. دلیل آنها روایت مصطفی (ص) از عقبه بن عامر است که در آن آمده است: «یا رسول الله، سوره حج فضیلتی دارد که در آن دو سجده وجود دارد.» پیامبر خدا پاسخ داده است: «بله، و کسی که این دو سجده را انجام ندهد، نباید این سوره را بخواند.»
و قال عمر بن الخطاب: فضّلت سورة الحج بان فیها سجدتین، امّا مذهب سفیان ثوری و اصحاب رأی آنست که در این آیت سجود تلاوت نیست، و در جمله بدان که عدد سجود قرآن چهارده است بقول بیشترین اهل علم، و ایشان که در سورة الحجّ یک سجده گویند سجده «ص» سجده تلاوت نهند تا همان چهارده باشد، و بمذهب شافعی «ص» سجده شکر است نه سجده تلاوت، و بمذهب احمد و اسحاق و ابن المبارک جمله سجدات قرآن پانزدهاند که ایشان در سورة الحج دو شمرند، و در سورة «ص» یکی، و احتجوا بما روی عن عمرو بن العاص انّ النبیّ اقرأه خمس عشرة سجدة، فی القرآن، منها ثلاثا فی المفصّل و فی سورة الحجّ سجدتین. و بدان که سجود تلاوت بمذهب سفیان و اسحاق و اصحاب رأی واجبست بر خواننده و شنونده تا آن حد که شنونده اگر بر وضوء نباشد چون وضو کند قضا باز آرد. امّا بمذهب شافعی و احمد واجب نیست بلکه سنّتی مؤکّد است، و خبر درستست که زید بن ثابت سورة و النجم بر مصطفی خواند و سجود نکرد. و رسول خدا او را نفرمود و اگر واجب بودی رسول او را فرمودی، و عمر گفت: انّ اللَّه لم یکتبها علینا الّا ان نشاء و کیفیت این سجود آنست که چون آیت سجده بر خواند یا شنود هر دو دست بر دارد با نیّت و با تکبیر پس دیگر باره تکبیر کند و دست بر ندارد، و در سجود شود و یک سجود کند و در سجود گوید سجد وجهی للّذی خلقه و شقّ سمعه و بصره و بحوله و قوّته، و اگر خواهد گوید اللّهم اکتب لی بها عندک اجرا وضع عنّی بها وزرا و اجعلها لی عندک ذخرا و تقلّبها منی کما تقلّبها من عبدک داود، روایتست از ابن عباس که گفت: شنیدم از رسول خدا که این دعا میخواند در سجود تلاوت. و روایت عایشه آنست که: سجد وجهی للّذی خلقه، خواندی. آن گه چون سر از سجود بردارد سلام باز دهد و اتلتها وضع الجبهة علی الارض بلا شروع فی التشّهد و لا سلام.
هوش مصنوعی: عمر بن خطاب گفت که سوره حج به خاطر داشتن دو سجده برتری دارد. اما بر اساس نظر سفیان ثوری و اهل رأی، در این آیه سجده تلاوت وجود ندارد. تعداد سجدههای قرآن به گفته بیشتر دانشمندان چهارده است. برخی افرادی که سجدهای در سوره حج مشاهده کردند، سجده "ص" را سجده تلاوت به حساب آوردهاند تا تعداد سجدهها به چهارده برسد. بر اساس نظر شافعی، سجده "ص" سجده شکر است نه سجده تلاوت. نظر دیگران مانند احمد، اسحاق و ابن مبارک این است که تعداد سجدهها پانزده است که در سوره حج دو سجده و در سوره "ص" یک سجده به شمار میآید. ایشان از عمرو بن العاص نقل میکنند که پیامبر به او گفت که قرآن پانزده سجده دارد که سه تا از آنها در سورههای کوتاه است و سوره حج شامل دو سجده است. بر اساس نظر سفیان و اسحاق، سجده تلاوت بر خواننده و شنونده واجب است و اگر شنونده وضو نداشته باشد، باید پس از وضو، آن را قضا کند. اما بر اساس نظر شافعی و احمد، واجب نیست و تنها یک سنت مؤکد است. همچنین زید بن ثابت سوره "نجم" را بر پیامبر خواند ولی سجده نکرد و پیامبر به او چیزی نگفت، بنابراین اگر سجده واجب بود، پیامبر او را به آن میکرد. عمر گفت که خداوند این سجدهها را فقط در صورتی بر ما واجب کرده که بخواهیم. نحوه سجده بدین صورت است که وقتی آیه سجده را میخواند یا میشنود، هر دو دست را به نیّت بالا میآورد، سپس دوباره تکبیر میگوید و دستها را پایین نمیآورد. در سجده یک بار سجده میکند و در این سجده میگوید: "سجدت وجهي للذي خلقه..." و اگر بخواهد، میتواند دعا کند که خدایا آن را برای من پاداش بنویس و از من بار گناهان را بردار. روایت شده که ابن عباس گفت: از پیامبر شنیدم که این دعا را در سجده تلاوت میخواند. همچنین عایشه روایت کرده است که خواندن سجده "سجدت وجهي للذي خلقه" را تأکید کرد. سپس وقتی از سجده بلند میشود، سلام میدهد و دیگر بر روی زمین صورت نمیگذارد و نه در حالت تشهد شروع میکند و نه سلام میدهد.
«وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ» ای جاهدوا فی سبیل اللَّه اعداء اللَّه، «حَقَّ جِهادِهِ» هو استفراغ الطاقة فیه قاله ابن عباس: و عنه ایضا انّه قال: لا تخافوا فی اللَّه لومة لائم فهو حق الجهاد کما قال: «یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»، و قیل حقّ الجهاد ان یکون بنیّة صادقة خالصة للَّه عز و جلّ، و قال ابن المبارک: هو مجاهدة النفس و الهوی و هو الجهاد الاکبر، و هو حقّ الجهاد، و قد روی انّ رسول اللَّه لمّا رجع من غزوة تبوک قال: «رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الاکبر»، و قیل جاهدوا فی اللَّه حق جهاده ای جاهدوا فی دین اللَّه کما یجب ان یجاهد فی دینه فتدخل فیه جمیع الطاعات و هو نظیر قوله: «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ».
هوش مصنوعی: در این متن به اهمیت جهاد در راه خدا اشاره شده است. جهاد به معنای تلاش و کوشش برای دفاع از دین و حقوق الهی است. این تلاش باید با انرژی و نیت خالصانه انجام شود و نباید از انتقادات و سرزنشها هراسی داشت. همچنین، جهاد واقعی به معنای مبارزه با نفس و تمایلات شخصی است که در واقع جزء اصلی جهاد محسوب میشود. در اینجا همچنین بیان شده که جهاد در دین باید به صورت کامل و واقعی انجام شود، به طوری که شامل تمام طاعات و عبادات باشد.
و قال مقاتل بن سلیمان: نسخها قوله: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ». «هُوَ اجْتَباکُمْ» ای اختارکم لدینه و لجهاد عدوّه و نصرة نبیّه و اختارکم من سائر الامم، «وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» ای ضیق معناه انّ المؤمن لا یبتلی بشیء من الذنوب الّا جعل اللَّه له منه مخرجا بعضها بالتوبة و بعضها برد المظالم و القصاص، و بعضها بانواع الکفّارات، فلیس فی دین الاسلام ما لا یجد العبد سبیلا الی الخلاص من العقاب فیه، فلا عذر لاحد فی ترک الاستعداد للقیامة، و قال مقاتل: یعنی بذلک الرخص عند الضرورات کقصر الصّلاة فی السفر و التیمم و اکل المیتة عند الضرورة، و الافطار فی السفر و بالمرض، و الصّلاة قاعدا عند العجز عن القیام. و قال ابن عباس: الحرج ما کان علی بنی اسرائیل من الآصار الّتی کانت علیهم وضعها اللَّه عن هذه الامّة. «مِلَّةَ أَبِیکُمْ» نصب بنزع حرف الصفة ای کملّة ابیکم و المعنی وسّع علیکم کما وسّع علیه، و قیل نصب علی الاغراء ای اتبعوا ملّة ابیکم «إِبْراهِیمَ»، و انّما امر باتّباع ملة ابرهیم لانّها داخلة فی ملّة محمّد.
هوش مصنوعی: مقاتل بن سلیمان میگوید: این بخش از آیه، به آیه «پس به خداوند در حد استطاعتتان تقوا پیشه کنید» ارتباط دارد. یعنی خداوند شما را از میان سایر امتها انتخاب کرده است تا دین او را برگزینید و در جهاد با دشمنانش و نصرت پیامبرش شرکت کنید. همچنین، در دین شما هیچ سختی و تنگنایی نیست که مؤمن را از خطا باز ندارد، بلکه خداوند برای هر گناهی راه نجاتی قرار داده است؛ برخی از این راهها شامل توبه، بازگشت مالم، قصاص و انواع کفارهها هستند. بنابراین، در دین اسلام، هیچ چیز وجود ندارد که انسان نتواند از عذاب آن خلاص شود، و هیچ عذری برای ترک آمادگی در قیامت وجود ندارد. مقاتل تأکید میکند که رخصتها در مواقع ضروری به معنای تسهیل در دین است، مانند قصر نماز در سفر، تیمم، خوردن گوشت مرده در اضطرار، و افطار در سفر و بیماری، و همچنین نماز نشسته در صورتی که نتواند ایستاده نماز بخواند. ابن عباس میگوید: سختیهایی که بر بنیاسرائیل تحمیل شده بود، بر این امت برداشته شده است. همچنین، «مِلّةَ أَبِیکُمْ» به معنای پیروی از روش پدران شما، به ویژه ابراهیم، است و به این دلیل که این روش در واقع بخشی از دین محمد است.
اگر کسی گوید که چونست که گفت: مِلَّةَ أَبِیکُمْ و نه همه مسلمانان نسب با ابراهیم برند؟ جواب آنست که این خطاب با عربست و ایشان از نسل اسماعیل بن ابراهیماند و روا باشد که خطاب با عموم مسلمانان بود بر معنی وجوب احترام او یعنی که حرمت داشت و شناخت او بر همه مسلمانان چنانست که حرمت پدران، این همچنانست که زنان رسول خدای را امهات المؤمنین گویند. قال اللَّه تعالی: «وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ»، یعنی که حق و حرمت ایشان بنزدیک شما واجبست چنان که حق و حرمت مادران شما و قال النبیّ، «انّما انا لکم مثل الوالد لولده».
هوش مصنوعی: اگر کسی بپرسد که چرا گفته شده "مِلَّةَ أَبِیکُمْ" و نه اینکه همه مسلمانان نسب خود را به ابراهیم برسانند، پاسخ این است که این بیان به عربها مربوط میشود و آنها از نسل اسماعیل بن ابراهیم هستند. بنابراین جایز است که این خطاب به کلیت مسلمانان نیز تعلق بگیرد، به معنای احترام و اعتبار ابراهیم نزد آنها، به طوری که حرمت او برای همه مسلمانان مانند حرمت پدرانشان است. اینگونه است که زنان پیامبر خدا را "امهات المؤمنین" نامیدهاند. خداوند در قرآن فرموده است: "وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ"، یعنی حقی که بر این زنان دارید، همانند حق و حرمت مادران شماست. همچنین پیامبر فرموده است: "من برای شما مانند پدر هستم برای فرزندش".
«هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ» ای اللَّه سبحانه و تعالی سمّاکم المسلمین، «مِنْ قَبْلُ» یعنی یوم القسمة و القضاء، و قیل من قبل نزول القرآن فی المتقدمة. «وَ فِی هذا» ای و فی هذا القرآن، و قیل فی هذا الزّمان، و قال الحسن: هو سمّاکم ای ابراهیم سمّاکم المسلمین، یعنی فی قوله: «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ» و علی هذا التأویل یحتمل ان یکون تقدیر قوله: «وَ فِی هذا» ای و فی القرآن بیان تسمیة ایّاکم مسلمین و هو قوله: «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ» «لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیداً عَلَیْکُمْ»، و ذلک انّه یشهد لمن صدّقه و علی من کذّبه، و قیل شهیدا علیکم یزکّیکم، «وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ» تشهدون علیهم انّ رسلهم قد بلغتهم، و هو نظیر قوله: «جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً». «فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ» بشرائطها، «وَ آتُوا الزَّکاةَ» بفرائضها، «وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ» تمسّکوا بدینه و امتنعوا بطاعته عن معصیته و اجعلوه عصمة لکم مما تحذرون، و قیل تمسّکوا بقول لا اله الّا اللَّه، و قیل الاعتصام باللّه هو التمسّک بالکتاب و السّنة. «هُوَ مَوْلاکُمْ» خالقکم و حافظکم و ناصرکم و متولی امورکم، «فَنِعْمَ الْمَوْلی» لعبده اذا تمسّک بطاعته، «وَ نِعْمَ النَّصِیرُ» الناصر له اذا استنصره بلزوم عبادته، یروی انّ اللَّه عز و جل اعطی هذه الامّة ثلاثة اشیاء لم یعطها الّا الانبیاء، جعلت شهیدة علی سائر الامم و الشهادة لکلّ نبیّ علی امّة و انّه یقال للنبیّ اذهب فلا حرج علیک و قال لهذه الامّة ما جعل علیکم فی الدّین من حرج و انّه قال: لکلّ نبیّ سل تعط، و قال لهذه الامّة: وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ.
هوش مصنوعی: خداوند شما مسلمانان را از قبل، یعنی در روز قیامت و قضا، نامیده است. برخی بر این باورند که این نامگذاری قبل از نزول قرآن صورت گرفته است. در این قرآن نیز به شما مسلمانان اشاره شده و همچنین در زمان حال. حضرت حسن (ع) میگوید که ابراهیم (ع) شما را مسلمان نامید و در آیهای که میگوید: «از نسل ما، امتی مسلمان برای تو»، نیز به همین معنا اشاره شده است. این آیه به این معناست که پیامبر (ص) بر شما گواه خواهد بود و شاهد بر تصدیقکنندگان و تکذیبکنندگان است. همچنین شما شاهدان مردم خواهید بود که پیامبران به آنها رساندهاند. این مشابه آیه دیگری است که میگوید: «ما شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید». پس، باید نماز را با شرایطش برپا دارید، زکات را پرداخت کنید، و به دین خدا تکیه کنید و از معصیت او دوری کنید. همچنین، برخی بیان کردهاند که تکیه بر عقیده «لا اله الا اللَّه» و پیروی از قرآن و سنت به عنوان اعتصام به خداوند است. خداوند خالق، حافظ و یاور شماست و بهترین یاریدهنده است اگر به اطاعت او تکیه کنید. روایت شده که خداوند به این امت سه چیز داده که فقط به انبیاء داده است: به عنوان شاهد بر سایر امم، شهادت هر پیامبر بر امت خود، و اینکه برای این امت هیچ سختی در دین قرار نداده است و به آنها گفته که دعا کنند تا پاسخ داده شوند.