قوله تعالی: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا» یدفع عن صدورهم نزعات الشیطان و عن قلوبهم خطرات العصیان و عن ارواحهم طوارق النسیان، رب العزه جل جلاله و تقدّست اسماؤه و تعالت صفاته دوستان خود را و مؤمنانرا پیوسته در پرده عصمت و حمایت خویش دارد، سینههاشان از نزعات شیطان، دلهاشان از خطرات عصیان، جانهاشان از طوارق نسیان پاک دارد و در امان و حفظ خویش دارد، چندان که که بر غیب خود غیرت دارد بر سرّ مؤمن غیر دارد، زیرا که این برای آن میدارد، و آن برای این میپرورد، وقتی بیاید که پرده از میان برخیزد این سرّ در آن غیب نظر کند و آن غیب درین سرّ نظر کند، ای جوانمرد آن ساعت نعیم بهشت کجا پدید آید و جمال حورا و عینا بکدام حساب بر آید.
پیر طریقت گفته: وقتی خواهد آمد که زبان در دل برسد و دل در جان برسد و جان در سرّ برسد و سرّ در حق برسد، دل با زبان گوید خاموش، سرّ با جان گوید خاموش، نور با سرّ گوید خاموش، اللَّه تعالی گوید بنده من دیر بود تا تو میگفتی اکنون من میگویم، تو میشنو، آری و از غیرت الهیت است بر سرّ فطرت بشریت که هر عضوی از اعضاء بنده بسرّی از اسرار خود مشغول کرده، سمع را گفت ای سمع تو در سماع ذکرش باش، «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ»، ای بصر تو با بصیرت و عبرت باش «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ»، ای زبان تو در ذکر آلاء و نعماء من باش «فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ»، ای انف تو از شم نتن اغیار با انفه باش، ای دست تو گیرنده اقداح لطف باش، ای پای تو رونده در ریاض ریاضت باش، ای بنده همه مرا باش، قل اللَّه ثم ذرهم. «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ» اللَّه تعالی دوست ندارد هر خیانت کاری ناسپاس، خیانت هم در اموال رود هم در اعمال هم در احوال، در اموال باختزال رود، و در اعمال بریا و تصنّع و در احوال بملاحظت اغیار، ربّ العزه در این خیانتها فرو بندد بر مؤمن عارف، روی دل وی با خود گرداند و او را بهیچ غیری ندهد ور همه فردوس برین باشد، هر که غارت سلطان غیرت حق گشت او را پروای هیچ غیر نماند، گفتهاند الزّاهد صید الحقّ من الدّنیا و العارف صید الحق من الجنة.
زاهد صید حق است از دنیا بجسته، عارف صید حق است از بهشت بر بوده، دلی بعشق سوخته بمرغ بریان نیاساید، جانی بحق زنده با غیر او نیارامد.
«وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» یتجاوز عن الاصاغر لقدر الاکابر و یعفوا عن العوام لاحترام الکرام، و تلک سنّة اجراها اللَّه سبحانه لاستیفاء منازل العبادة و استصفاء مناهل العرفان و لا تحویل لسنّته و لا تبدیل لکریم عادته، و فی بعض الکتب انّ اللَّه عزّ و جل یقول: انّی لا همّ باهل الارض عذابا فاذا نظرت الی عمّار بیوتی و الی المتهجدین و الی المتحابین فیّ و الی المستغفرین بالاسحار صرّفت ذلک عنهم.
«الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ» الآیة. اهل تمکین از زمین ایشانند که ربّ العزه نظام کار عالم در ناصیه ایشان بسته و ایشان هفت گروهند کما روی فی بعض الآثار، انّ قوام الدّنیا بسبعة: بالملوک و الوزراء و نوّابهم و القضاة و الشهود و العلماء و الفقراء، اذا استقام رأیهم و لم یخالفوا اسقی اللَّه بهم الغیث و انبت بدعائهم العشب و احی بهم الارض و کشف بهم البلاء با من الخلق.
معنی آنست که ربّ العالمین جلّ جلاله نظام کار عالم و آرایش جهان و صلاح کار خلق و معاش بندگان و استقامت ایشان در هفت گروه بسته. چون این هفت گروه بر سنن صواب و بر استقامت روند و در شرایع دین و امر معروف و نهی منکر متفق باشند و دل با خدا و با خلق راست دارند و مخالفت بخود راه ندهند ربّ العالمین ببرکت همت راست و استقامت رای ایشان از آسمان باران رحمت فرستد و از زمین نبات و نعمت رویاند و درهای خیر و راحت بر خلق گشاید و بلاها و فتنها بگرداند، اوّل پادشاهانند که بندگان خدای را نگهبانند و خلق در امان و زینهار ایشانند، السّلطان ظلّ اللَّه فی الارض یأوی الیه کلّ مظلوم. دیگر وزیرانند که کار مملکت پادشاه راست میدارند و بر سنن صواب میرانند، ان نسی ذکره و ان ذکر اعانه، لفظ خبرست. سوم نوّاب ایشانند در اطراف عالم تا از احوال خلق ایشان را خبر میدهند و ضعیفان و مظلومان را در گوشهها باز میجویند و اگر در همه عالم گوسفندی گرگن در گوشهای بماند که آن را روغن نمالند و شفقت نبرند نخست ان نوّاب بآن گرفتار شوند، پس وزراء پس ملوک چهارم قاضیانند که حقوق خلق بر خلق نگاه میدارند و دستهای متغلبان و متمرّدان بقوت و عدل پادشاه از ضعفا کوتاه میدارند. پنجم گواهان عدولند که بگفتار و گواهی ایشان حق از باطل جدا میکنند و حق بمستحق میرسانند، و فی الخبر: اکرموا الشّهود فانّ اللَّه یستخرج بهم الحقوق و یدفع بهم الظّلم.
و این خاصیت امّت محمّد است که اداء شهادت و تحمّل و قبول چنان که درین امّت است در هیچ امّت نبوده و اللَّه تعالی عزّ و جلّ یقول: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً» ای عدلا. ششم عالمانند که پیغامبران را وارثانند و نایبان و دین اسلام را دلّالانند و بر جاده دین خلق را سوی حق میرانند هفتم درویشانند و صوفیان که در ازل گزیدگان بودند و در ابد رستگارانند امروز خاصگیان و نزدیکانند و فردا ملوک مقعد صدق ایشانند، و فی الخبر: انّ ملوک الجنّة کلّ اشعث اغبر لو قسم نور احدهم علی اهل الارض لوسعهم.
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ» الآیة. الشیاطین یتعرّضون للانبیاء و لکن لا سلطان لهم و لا تأثیر فی احوالهم منهم و نبیّنا صلّی اللَّه علیه و سلّم افضل الجماعة و انّما یکون من لشیطان تخییل و لیس به شیء من التضلیل و کان لنبیّنا سکتات فی خلال قراءته القرآن عند انقضاء الآیات فتلفظ بهمهمته الشّیطان ببعض الالفاظ فمن لم یکن له تحصیل توهّم انّه کان من الفاظ الرّسول و صار فتنة لقوم و الّذی اراد اللَّه به خیرا امدّه بنور التحقیق و ایّده بحسن العصمة فیمیّز بحسن البصیرة و قوّة النحیزة بین الحقّ و الباطل فلا یظلّه غمام الرّیب و ینجلی عنه غطاء الغفلة و لا تأثیر لضباب الغداة فی شعاع الشّمس عند متوع النهار و هذا معنی قوله: «وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ». انبیاء و رسل که علم سعادت و رایت اقبال بر درگاه سینههای ایشان نصب کرده و مفاتیح کنوز خیرات و خزائن طاعات در کف کفایت ایشان نهاده و این حایط عصمت بگرد روزگار ایشان در کشیده که: «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» کی صورت بندد که صولت غوغای لشکر شیاطین راه بساحات اقبال ایشان برد، یا سطوت مکر ابلیس پیرامن دل ایشان گردد، بلی آن مهتر عالم و سیّد ولد آدم او را در قراءت قرآن سکتها بود که در آن سکتها در بحار عزّت معانی قرآن غوص کردی، شیطان در آن میان همی درجست و بلفظ خویش آن کلمات در افکند، آن کلمات لفظ شیطانی بود نه لفظ نبوی، ربّ العزه خواست که قومی را در آن بفتنه افکند، و له جلّ جلاله ان یمتحن من شاء بما شاء و لا یسئل عمّا یفعل. منافقان و مشرکان در آن بفتنه افتادند و در نفاق و شقاق بیفزودند و مؤمنان بتوفیق الهی و عصمت ربّانی حق از باطل بشناختند و در صراط مستقیم راست رفتند، «وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ».
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا» یدفع عن صدورهم نزعات الشیطان و عن قلوبهم خطرات العصیان و عن ارواحهم طوارق النسیان، رب العزه جل جلاله و تقدّست اسماؤه و تعالت صفاته دوستان خود را و مؤمنانرا پیوسته در پرده عصمت و حمایت خویش دارد، سینههاشان از نزعات شیطان، دلهاشان از خطرات عصیان، جانهاشان از طوارق نسیان پاک دارد و در امان و حفظ خویش دارد، چندان که که بر غیب خود غیرت دارد بر سرّ مؤمن غیر دارد، زیرا که این برای آن میدارد، و آن برای این میپرورد، وقتی بیاید که پرده از میان برخیزد این سرّ در آن غیب نظر کند و آن غیب درین سرّ نظر کند، ای جوانمرد آن ساعت نعیم بهشت کجا پدید آید و جمال حورا و عینا بکدام حساب بر آید.
هوش مصنوعی: خداوند از مؤمنان محافظت میکند و آنها را از وسوسههای شیطانی، گناهان و فراموشی حفاظت مینماید. خداوند عزتمند، دوستان و مؤمنان خود را همیشه در پوشش حمایت و عصمت قرار میدهد و دلهای آنها را از خطرات نجات میدهد. او به طور خاص نسبت به اسرار مؤمنان حساس است و آنها را در امان نگه میدارد. زمانی که پردهها کنار برود، مؤمنان میتوانند به زیباییهای بهشت و نعمتهای آن نظر کنند و درک کنند که چه حسابی در این جا وجود دارد.
پیر طریقت گفته: وقتی خواهد آمد که زبان در دل برسد و دل در جان برسد و جان در سرّ برسد و سرّ در حق برسد، دل با زبان گوید خاموش، سرّ با جان گوید خاموش، نور با سرّ گوید خاموش، اللَّه تعالی گوید بنده من دیر بود تا تو میگفتی اکنون من میگویم، تو میشنو، آری و از غیرت الهیت است بر سرّ فطرت بشریت که هر عضوی از اعضاء بنده بسرّی از اسرار خود مشغول کرده، سمع را گفت ای سمع تو در سماع ذکرش باش، «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ»، ای بصر تو با بصیرت و عبرت باش «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ»، ای زبان تو در ذکر آلاء و نعماء من باش «فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ»، ای انف تو از شم نتن اغیار با انفه باش، ای دست تو گیرنده اقداح لطف باش، ای پای تو رونده در ریاض ریاضت باش، ای بنده همه مرا باش، قل اللَّه ثم ذرهم. «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ» اللَّه تعالی دوست ندارد هر خیانت کاری ناسپاس، خیانت هم در اموال رود هم در اعمال هم در احوال، در اموال باختزال رود، و در اعمال بریا و تصنّع و در احوال بملاحظت اغیار، ربّ العزه در این خیانتها فرو بندد بر مؤمن عارف، روی دل وی با خود گرداند و او را بهیچ غیری ندهد ور همه فردوس برین باشد، هر که غارت سلطان غیرت حق گشت او را پروای هیچ غیر نماند، گفتهاند الزّاهد صید الحقّ من الدّنیا و العارف صید الحق من الجنة.
هوش مصنوعی: پیر طریقت میگوید: زمانی خواهد آمد که ارتباطات معنوی به صورت عمیقتری برقرار خواهند شد؛ به گونهای که زبان با دل، دل با جان، جان با رازها و رازها با حقیقت پیوند برقرار میکنند. در آن زمان، دل به زبان میگوید که ساکت باشد، و راز به جان میگوید که خاموش بماند. همچنین نوری که به راز مربوط میشود، به سر میگوید ساکت باش. خداوند میفرماید: «بنده من، زمان طولانی بود که تو سخن میگفتی، حالا من میگویم و تو بشنو.» این از غیرت الهی است که هر عضوی از وجود انسان باید به یکی از اسرار خود مشغول شود. برای مثال، به گوش میگوید: «ای گوش، در شنیدن ذکر من باش» و به چشم میگوید: «ای چشم، با بصیرت و عبرت باش». به زبان میگوید: «در یادآوری نعمتهای من بکوش» و به بینی میگوید: «ای بینی، از بوی خوش من سرمست باش». همچنین به دست میگوید: «ای دست، جاذب نعمتهای من باش» و به پا میگوید: «ای پا، در مسیر بندگی و رفتار نیکو حرکت کن». خداوند برای بندگانش میفرماید که به او تعلق داشته باشند. خداوند دوست ندارد کسانی که خیانت میکنند و ناسپاس هستند. این خیانت میتواند در امور مالی، اعمال و رفتارها باشد. خیانت در اموال از طریق احتکار رخ میدهد، در اعمال به صورت ریا و تظاهر بروز میکند و در رفتار از توجه به دیگران ناشی میشود. خداوند متعال در این خیانتها، دل مؤمن عارف را به سوی خود میگرداند و او را از هر چیز دیگری بینیاز میکند. برای کسی که درگیر لطافت الهی است، هیچ چیز دیگر اهمیتی ندارد و گفته شده که زاهد به دنبال حقیقت در دنیا است و عارف حقیقت را از بهشت میگیرد.
زاهد صید حق است از دنیا بجسته، عارف صید حق است از بهشت بر بوده، دلی بعشق سوخته بمرغ بریان نیاساید، جانی بحق زنده با غیر او نیارامد.
هوش مصنوعی: زاهد کسی است که برای رسیدن به حقیقت، از دنیا کنار گذاشته و دوری کرده است. عارف نیز به دنبال حقیقتی است که از عالم بهشت فراتر رفته است. کسی که دلش به خاطر عشق سوخته، هرگز به لذیذی مانند مرغ کباب شده قانع نمیشود و انسانی که به حقیقت زنده است، با هیچ چیز جز او آرامش نخواهد یافت.
«وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» یتجاوز عن الاصاغر لقدر الاکابر و یعفوا عن العوام لاحترام الکرام، و تلک سنّة اجراها اللَّه سبحانه لاستیفاء منازل العبادة و استصفاء مناهل العرفان و لا تحویل لسنّته و لا تبدیل لکریم عادته، و فی بعض الکتب انّ اللَّه عزّ و جل یقول: انّی لا همّ باهل الارض عذابا فاذا نظرت الی عمّار بیوتی و الی المتهجدین و الی المتحابین فیّ و الی المستغفرین بالاسحار صرّفت ذلک عنهم.
هوش مصنوعی: اگر نبود دفاع خداوند از مردم به وسیله یکدیگر، کوچکترها از بزرگترها تجاوز میکردند و مردم عادی به دلیل احترام به افراد محترم، مورد بیاعتنایی قرار میگرفتند. این یک سنت الهی است که برای سنجش درجات عبادت و گزینش سرچشمههای معرفت اجرا شده است و سنت خداوند تغییرپذیر نیست و عادتهای بزرگوار او قابل تغییر نیست. در برخی از نوشتهها آمده است که خداوند عزّ و جلّ میفرماید: "من اراده عذاب اهل زمین را ندارم، اما زمانی که به عمار خانههای خودم، تهجدکنندگان، دوستانم و آمرزشطلبان در سحرها نگاه میکنم، آن عذاب را از آنها میگردانم."
«الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ» الآیة. اهل تمکین از زمین ایشانند که ربّ العزه نظام کار عالم در ناصیه ایشان بسته و ایشان هفت گروهند کما روی فی بعض الآثار، انّ قوام الدّنیا بسبعة: بالملوک و الوزراء و نوّابهم و القضاة و الشهود و العلماء و الفقراء، اذا استقام رأیهم و لم یخالفوا اسقی اللَّه بهم الغیث و انبت بدعائهم العشب و احی بهم الارض و کشف بهم البلاء با من الخلق.
هوش مصنوعی: افرادی که اگر در زمین به قدرت برسند، توان مدیریت آن را دارند، کسانی هستند که خداوند نظام کارها را در اختیار آنان قرار داده است. این افراد به هفت گروه تقسیم میشوند: پادشاهان، وزیران، نمایندگان آنها، قضات، شاهدان، علما و فقرا. اگر نظری از آنها صحیح و یکسان باشد و با یکدیگر ضد و نقیض نکنند، خداوند به برکت آنها باران میفرستد و با دعاهایشان گیاهان میرویاند، زمین را احیا میکند و بلاها را از مردم برمیدارد.
معنی آنست که ربّ العالمین جلّ جلاله نظام کار عالم و آرایش جهان و صلاح کار خلق و معاش بندگان و استقامت ایشان در هفت گروه بسته. چون این هفت گروه بر سنن صواب و بر استقامت روند و در شرایع دین و امر معروف و نهی منکر متفق باشند و دل با خدا و با خلق راست دارند و مخالفت بخود راه ندهند ربّ العالمین ببرکت همت راست و استقامت رای ایشان از آسمان باران رحمت فرستد و از زمین نبات و نعمت رویاند و درهای خیر و راحت بر خلق گشاید و بلاها و فتنها بگرداند، اوّل پادشاهانند که بندگان خدای را نگهبانند و خلق در امان و زینهار ایشانند، السّلطان ظلّ اللَّه فی الارض یأوی الیه کلّ مظلوم. دیگر وزیرانند که کار مملکت پادشاه راست میدارند و بر سنن صواب میرانند، ان نسی ذکره و ان ذکر اعانه، لفظ خبرست. سوم نوّاب ایشانند در اطراف عالم تا از احوال خلق ایشان را خبر میدهند و ضعیفان و مظلومان را در گوشهها باز میجویند و اگر در همه عالم گوسفندی گرگن در گوشهای بماند که آن را روغن نمالند و شفقت نبرند نخست ان نوّاب بآن گرفتار شوند، پس وزراء پس ملوک چهارم قاضیانند که حقوق خلق بر خلق نگاه میدارند و دستهای متغلبان و متمرّدان بقوت و عدل پادشاه از ضعفا کوتاه میدارند. پنجم گواهان عدولند که بگفتار و گواهی ایشان حق از باطل جدا میکنند و حق بمستحق میرسانند، و فی الخبر: اکرموا الشّهود فانّ اللَّه یستخرج بهم الحقوق و یدفع بهم الظّلم.
هوش مصنوعی: خداوند جهان، نظم و جریان امور دنیا را به هفت گروه واگذار کرده است. اگر این گروهها بر اساس اصول درست و در چارچوب قوانین دینی و اخلاقی عمل کنند و دلهایشان با خدا و مردم صادق باشد، خداوند به برکت همت و استقامت آنها از آسمان رحمت و از زمین نعمت میفرستد و درهای خیر و آسایش را بر روی مردم میگشاید و بلاها را دور میکند. اولین گروه پادشاهان هستند که از بندگان خدا محافظت میکنند و امنیت را برای مردم به ارمغان میآورند. دومین گروه وزرا هستند که امور مملکت را به درستترین شکل ممکن پیش میبرند. سومین گروه نمایندگان پادشاه هستند که در نقاط مختلف دنیا به بررسی وضعیت مردم میپردازند و حقوق ضعیفان و مظلومان را پیگیری میکنند. چهارمین گروه قضات هستند که حقوق مردم را حفظ میکنند و از تسلط ظالمان بر ضعیفان جلوگیری میکنند. پنجمین گروه شاهدان راستگو هستند که با شهادت خود حق را از باطل جدا میکنند و حق را به مستحقین میرسانند.
و این خاصیت امّت محمّد است که اداء شهادت و تحمّل و قبول چنان که درین امّت است در هیچ امّت نبوده و اللَّه تعالی عزّ و جلّ یقول: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً» ای عدلا. ششم عالمانند که پیغامبران را وارثانند و نایبان و دین اسلام را دلّالانند و بر جاده دین خلق را سوی حق میرانند هفتم درویشانند و صوفیان که در ازل گزیدگان بودند و در ابد رستگارانند امروز خاصگیان و نزدیکانند و فردا ملوک مقعد صدق ایشانند، و فی الخبر: انّ ملوک الجنّة کلّ اشعث اغبر لو قسم نور احدهم علی اهل الارض لوسعهم.
هوش مصنوعی: خاصیت امت محمد این است که ادای شهادت، تحمل و پذیرش شرایطی که در این امت وجود دارد، در هیچ امتی دیده نمیشود. خداوند متعال میفرماید که ما شما را امتی میانه قرار دادیم. علمای این امت مانند وارثان پیامبران و نایبان آنها هستند و دین اسلام را به مردم معرفی میکنند و آنها را به سمت حق هدایت میکنند. همچنین درویشان و صوفیان که از ابتدا برگزیدگان بودند، در نهایت رستگار خواهند شد. امروز آنها نزدیکان خاص خداوند هستند و در آینده به عنوان ملوک در بهشت جایگاهی والا خواهند داشت. در روایتی آمده است که ملوک بهشت هر کدام به قدری نور دارند که اگر آن نور را میان مردم زمین تقسیم کنند، همه را فراخواهد گرفت.
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ» الآیة. الشیاطین یتعرّضون للانبیاء و لکن لا سلطان لهم و لا تأثیر فی احوالهم منهم و نبیّنا صلّی اللَّه علیه و سلّم افضل الجماعة و انّما یکون من لشیطان تخییل و لیس به شیء من التضلیل و کان لنبیّنا سکتات فی خلال قراءته القرآن عند انقضاء الآیات فتلفظ بهمهمته الشّیطان ببعض الالفاظ فمن لم یکن له تحصیل توهّم انّه کان من الفاظ الرّسول و صار فتنة لقوم و الّذی اراد اللَّه به خیرا امدّه بنور التحقیق و ایّده بحسن العصمة فیمیّز بحسن البصیرة و قوّة النحیزة بین الحقّ و الباطل فلا یظلّه غمام الرّیب و ینجلی عنه غطاء الغفلة و لا تأثیر لضباب الغداة فی شعاع الشّمس عند متوع النهار و هذا معنی قوله: «وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ». انبیاء و رسل که علم سعادت و رایت اقبال بر درگاه سینههای ایشان نصب کرده و مفاتیح کنوز خیرات و خزائن طاعات در کف کفایت ایشان نهاده و این حایط عصمت بگرد روزگار ایشان در کشیده که: «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» کی صورت بندد که صولت غوغای لشکر شیاطین راه بساحات اقبال ایشان برد، یا سطوت مکر ابلیس پیرامن دل ایشان گردد، بلی آن مهتر عالم و سیّد ولد آدم او را در قراءت قرآن سکتها بود که در آن سکتها در بحار عزّت معانی قرآن غوص کردی، شیطان در آن میان همی درجست و بلفظ خویش آن کلمات در افکند، آن کلمات لفظ شیطانی بود نه لفظ نبوی، ربّ العزه خواست که قومی را در آن بفتنه افکند، و له جلّ جلاله ان یمتحن من شاء بما شاء و لا یسئل عمّا یفعل. منافقان و مشرکان در آن بفتنه افتادند و در نفاق و شقاق بیفزودند و مؤمنان بتوفیق الهی و عصمت ربّانی حق از باطل بشناختند و در صراط مستقیم راست رفتند، «وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ».
هوش مصنوعی: قبل از تو هیچ پیامبر یا رسولی فرستاده نشده است مگر اینکه هنگامی که آرزو میکرد، شیطان به آرزوی او القا میکرد. شیطانها به پیامبران نزدیک میشوند، اما بر ایشان تسلط یا تأثیری ندارند. پیامبر ما صلیاللهعلیهوآلهوسلم برترین فرد است و آنچه از شیطان ناشی میشود، فقط تخیلاتی است و چیزی از گمراهی نیست. پیامبر ما در حین خواندن قرآن سکوتهایی داشته و در آن سکوتها شیطان با بعضی واژهها وارد میشده است. کسانی که نتوانستهاند درک کنند، تصور کردهاند که این واژهها از آن پیامبر است و این موضوع برای برخی فتنه ایجاد کرده است. اما کسی که خداوند برایش خیر ارده کرده، با نور حقیقت هدایت میشود و با درک صحیح بین حق و باطل تمیز میگذارد و از شک و تردید محفوظ میماند. این به معنای آن است که «تا آنهایی که علم دارند بدانند که این حقیقتی است از جانب پروردگارت و به آن ایمان بیاورند». پیامبران و رسولان علم سعادت را در دلهای مردم قرار داده و کلیدهای خیرات و عبادات را در دست دارند. خداوند اعلام کرده که بر بندگانش تسلطی ندارد. بنابراین، هیچیک از لشکر شیطان نمیتواند مانع کسانی شود که در راه حق هستند و با یقین پیش میروند. از سوی دیگر، خداوند میخواست که افرادی را در این فتنه قرار دهد و اراده الهی شامل امتحان بعضی از بندگان است. منافقان و مشرکان در این فتنه سقوط کردند و بر نفاق خود افزودند، درحالی که مؤمنان با توفیق الهی و عصمت ربانی، حق را از باطل تشخیص دادند و در صراط مستقیم ادامه دادند.