قوله: «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خلقا و ملکا فکیف یکون ولدا و بینهما تناف. ملک و ولادت هرگز بهم جمع نیاید و همچنین ملک و نکاح که میان ایشان منافاتست، کسی که فرزندی دارد نتواند بود که آن فرزند ملک وی باشد، و نه کسی که زنی دارد آن زن در آن حال که منکوحه ویست مملوکه وی تواند بود، پس میدان که هر که در آسمان و زمین همه رهی و بندهاند خدای را عزّ و جل، همه مملوک و مصنوع ویند، دعوی ولادت بر وی باطل و او جل جلاله از آن مقدس و منزه.
«وَ مَنْ عِنْدَهُ» یعنی الملائکة الّذین عنده، الّذین جعلتهم العرب بناته، کما قال عزّ و جل: «وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً». «وَ مَنْ عِنْدَهُ». حجتست بر معتزله و جهمیه در اثبات جهت و مکان باری جلّ جلاله، اذ لو لم یکن بذاته فی موضع و علمه فی کل موضع، لما کان لقوله: «وَ مَنْ عِنْدَهُ» معنی «لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» ای لا یتعظمون و لا یستنکفون عن عبادته، و لا یخرجون عن طاعته. «وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ» ای لا یعیون. یقال حسر الرجل و استحسر، اذا لغب و اعیی، و الملائکة لا یعیون فان تسبیحهم یجری مجری النفس.
«یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» ینزهون اللَّه عن الولد و الزوجة و الشریک و عمّا لا یلیق به علی الدوام، «لا یَفْتُرُونَ» ای لا یضعفون عنه، و قیل لا یفترون ای لا یشغلهم عن التسبیح رسالة، و یجری التسبیح منهم مجری النفس منّا لا یشغلنا عن النفس شیء فلذلک تسبیحهم دائم.
«أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ» یعنی اهم اتخذوا آلهة ینشرون الموتی من الارض؟ استفهام است بمعنی انکار، میگوید مشرکان قریش که، بتان را خدایان گرفتند این خدایان مردگان را از گور بر میانگیزانند و ایشان را زنده میگردانند تا ایشان را بان شبهت افتد و ایشان را انبازان اللَّه تعالی گویند، معنی آنست که آنکه قدرت آن ندارد که مرده زنده کند خدایی را نشاید.
«لَوْ کانَ فِیهِما» ای فی السّماء و الارض. «آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ» یعنی غیر اللَّه. الّا اینجا بمعنی غیرست و همچنین در همه قرآن هر جا که گفت: «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» یعنی لا اله غیره.
قال الشاعر:
و کل اخ مفارقه اخوه
لعمر ابیک الّا الفرقدان.
المعنی و کل اخ غیر الفرقدین مفارقه اخوه و معنی الآیة لو کان فی السّماوات و الارض، ارباب غیر اللَّه لخربتا و هلک من فیهما بوقوع التنازع بین الآلهة. «فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ» ای له السّماوات و الارض و ما فوقها من الکرسی و العرش، و هو منزه عن الوصف بالشریک و الصاحبة و الولد.
«لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ» ای لیس علیه اعتراض فی فعله و لا فی حکمه اذ لا احد مثله و فوقه فیسأله عن فعله و حکمه بعباده. «وَ هُمْ یُسْئَلُونَ» ای العباد مسئولون عن افعالهم. او خداوندست آفریدگار و کردگار، گفت وی همه راست، حکم وی همه صواب، فعل وی همه پاک، امر و نهی وی محکم، کس را نرسد که بر حکم وی اعتراض کند، یا بر فعل وی چون و چرا گوید بحجت خداوندی و آفریدگاری، فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ. و بندگان را پرسند از اقوال و اعمال ایشان چنان که آنجا گفت: «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» نه بدان پرسید تا بداند که ایشان چه کردهاند که حق جلّ جلاله دانا بود در ازل که از بندگان چه آید از اعمال و اقوال و حرکات و سکنات، دانست که ایشان چه کنند و کی کنند و چون کنند، پس سؤال ایشان از طریق ایجاب حجّت است بر ایشان، نه از طریق استعلام، یکی اهل توبیخ باشد از وی پرسد تا حجّت بر وی درست شود و او را توبیخ کند، یکی اهل مغفرت باشد از وی پرسد تا جزاء کردار وی بتمامی بدو رساند، ضحاک گفت: سبب نزول این آیت آن بود که مشرکان قریش گفتند: یا محمّد ربّنا یکتب علینا الذنب ثم یعذّبنا علیه، و باین سخن تکذیب قدر خواستند، تا ربّ العزة این ایت فرو فرستاد بجواب ایشان و این آیت حجّتی قاطع است بر قدریه و دلیلی واضح بر بطلان دعوی ایشان. و مصطفی (ص) گفته: «القدریة مجوس هذه الامّة ان مرضوا فلا تعودهم و ان ماتوا فلا تشهدوهم».
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم. «صنفان من امّتی لیس لهما فی الاسلام نصیب، المرجئة و القدریة».
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «یکون فی امّتی خسف و مسخ و ذلک فی المکذبین بالقدر».
و عن علی (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): «لا یؤمن عبد حتی یؤمن باربع، یشهد بان لا اله الّا اللَّه و انّی رسول اللَّه بعثنی بالحق، و یؤمن بالموت و بالبعث، و یؤمن بالقدر».
و عن عائشة قال: قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلّم: «ستة لعنتهم لعنهم اللَّه و کل نبی، مجاب الزائد فی کتاب اللَّه و المکذب بقدر اللَّه و المتسلط بالجبروت لیعز من اذل اللَّه، و یذل من اعز اللَّه، و المستحل لحرم اللَّه و المستحل من عترتی ما حرم اللَّه و التارک لسنتی.
قوله: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً» امرهم اللَّه بعبادتها فی کتاب من کتبه. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» قربوا حجتکم علی ذلک. «هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ» ای هذا القرآن فیه ذکر امّتی و ذکر الامم المتقدمة و لیس فیه جواز ذلک و لا الامر بعبادة الاوثان.
و قیل تقدیره «هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ» یعنی القرآن، و هذا «ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی» یعنی التوریة و الانجیل، و لیس فیها کلها اباحه ذلک. معنی آنست که ایشان جز از اللَّه تعالی خدایان گرفتند و پرستیدند، ای محمّد تو ایشان را گوی حجّت خود بیارید بآن که اللَّه تعالی شما را پرستش ایشان فرموده در کتابی از کتابهای خویش، اینک قرآن کتاب او که با من، و اینک توریة و انجیل که پیش از من فرو فرستادهاند، و درین کتابها ازین معنی هیچ چیز نیست تا بدانید که هرگز هیچ کس حجّتی نداشت بپرستش پرستیدهای جز اللَّه تعالی. و گفتهاند. «أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً» در آیت پیش گفت و «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً» درین آیت گفت، و این تکرار بیفایده نیست از بهر آنکه آنچه در آیت پیش گفت قیاسی است و این که درین آیت گفت تقلیدی. فقال فی الآیة الاولی: «أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ» یعنی اوجدوا آلهة ینشرون الموتی من الارض فاتخذوهم آلهة قیاسا؟ و قال فی هذه الآیة: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً». معناه اوجدوا فی کتاب اللَّه الامر باتخاذ الآلهة فاتخذوهم آلهة تقلیدا؟
و هذا معنی مفید حسن، و قیل معنی الآیة «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» علی استحقاقها الالهیة و قد تم الکلام. ثم استأنف فقال «هذا» ای القرآن، «ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ» ای خبر من معی و ما احل اللَّه لهم و ما حرم علیهم و ما لهم من الثواب و العقاب. «وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی» ای خبر من قبلی من الامم السالفة ما فعل اللَّه بهم فی الدنیا و ما هو فاعل بهم فی الآخرة. «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ» فلا یتأملون حجة التوحید. «فَهُمْ مُعْرِضُونَ» بسبب جهلهم. قیل انما عدموا العلم لاعراضهم عن النظر، و لو وضعوا النظر موضعه لعلموا لا محالة، و هذا دلیل علی وجوب النظر، و ان العلوم الدینیة کلها کسبیّة.
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ». قرأ حمزة و الکسائی و حفص عن عاصم. نوحی بالنون و کسر الحاء اعتبارا بما تقدمه من قوله: «وَ ما أَرْسَلْنا»، و قرأ الباقون یوحی بالیاء و فتح الحاء علی ما لم یسمّ فاعله. «أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»
یرید لم یبعث رسولا الا بتوحید اللَّه و لم یأت رسول بان لهم الها غیر اللَّه.
«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً» الاتّخاذ و التبنی واحد، لکنه اذا استحال ان یکون له ولد، فالتبنی بولد الغیر ابعد، لان ذلک انّما یطلب به التعزز و الاعتضاد بمکانه، و اللَّه «سُبْحانَهُ» غنی عن ذلک. این آیت رد است بر مشرکان که گفتند الملائکة بنات اللَّه، و هم خزاعة. و بر طایفه جهودان که گفتند عزیر بن اللَّه، و بر ترسایان که گفتند المسیح بن اللَّه سبحانه کلمة تنزیهای هو منزه عن اتخاذ الولد لان ذلک یقتضی المجانسة و اللَّه عز و جل منزه عن الوصف بالجنس و النوع. «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ» ای بل هم عباد مکرمون، اکرمهم اللَّه بطاعته و لیسوا بالاولاد، ثم اثنی علیهم فقال: «لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ» ای لا یتکلمون الا بما امرهم به، و لا یتعبدون الّا ما امروا به. «وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» ما یعملون بامره. نظیره قوله: «لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» قال سهل بن عبد اللَّه: لا یسبقونه ای لا اختیار لهم مع اختیاره، و هم بامره یعملون اتباع السنة فی الظاهر و مراقبة اللَّه فی الباطن.
«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ» ای ما عملوا و ما هم عاملون. قال ابن عباس: و قیل ما کان قبل خلقهم و ما یکون بعد خلقهم. «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی» ای لمن رضیه اللَّه. و قال لا اله الّا اللَّه محمّد رسول اللَّه. «وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» ای خائفون و من مکره لا یأمنون، گفتهاند خشیت اینجا بمعنی علم است ای من العلم به مشفقون. میگوید ایشان از آن که وی را میدانند ازو میترسند. قال الواسطی: الخوف للجهال و الخشیة للعلماء، و الرّهبة للانبیاء، و قد ذکر اللَّه الملائکة، فال «وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» و فیه دلیل علی انّه سبحانه لو عذّبهم لکان ذلک جائزا اذ لو لم یجز ان یعذب البرئ لکانوا لا یخافونه لعلمهم اللَّه انهم لم یرتکبوا ازلة. قوله: «وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ» ای من الملائکة و ممن عبدوا من دون اللَّه. «إِنِّی إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِکَ» ای ذلک القائل. «نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ» ای الکافرین. قال قتادة: اراد به ابلیس حیث ادعی الشرکة و دعا الی عبادة نفسه و امر بطاعته، قال لانّه لم یقل اجد من الملائکة «إِنِّی إِلهٌ مِنْ دُونِهِ».
«أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا» قرأ ابن کثیر وحده الم یر بغیر الواو، و قرأ الباقون ا و لم بالواو و هما فی المعنی سواء، و الرؤیة هاهنا بمعنی العلم. و قیل هی من رؤیة البصر. «أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً» ای منسدتین و لم یقل رتقین لان الرتق مصدر، و المعنی کانتا ذواتی رتق فجعلنا هما ذواتی فتق، و الفتق هو الفصل بین شیئین، کانتا ملتئمتین.
و فیها اربعة اقوال: احدها انّ السّماوات کانت متّصلة بالارض، ففتقنا هما بان جعلنا بینهما الهواء. و الثانی انّ السّماوات کانت واحدة، ففتقناها بان جعلناها سبعا. و الثالث کانت السّماوات رتقا لیس فیهما فتق و لا فروج ینزل منها المطر، و کانت الارض رتقا لیس فیها فتق یخرج منه النبات. ففتقنا السّماوات لا بانزال الغیث، و فتقنا الارض لإخراج النبات، و علی هذا القول المراد بالسّموات، السماء الدنیا فجمعت، و القول الرابع کانتا رتقا بالظلمة لا یری ما فیهما، ففتقنا هما بخلق الاجرام النیّرة. معنی آیت آنست که نمیبینند ناگرویدگان و ننگرند که آسمانها یک طبقه بود و ما بقدرت و حکمت خویش آن را هفت طبقه کردیم و زمین یک طبقه بود هفت کردیم، در میان آسمان و زمین هوا نبود که هر دو درهم بسته بود ما از هم جدا کردیم، آسمان بر هوا بقدرت بداشتیم، و زمین بر آب نهادیم آسمان بسته بود از باران، و زمین از نبات، ما آن را بگشادیم و فرجها پدید کردیم تا از آسمان باران آمد و از زمین نبات مصالح و منافع آدمیان را. همانست که گفت: «وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ» این همه بآن کردیم تا در نگرید و بدانید که این کردهها را کردگاری هست و این آفریدهها را آفریدگاری، آن گه در دلایل توحید بیفزود گفت: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ» ای خلقنا کل شیء له حیاة من الماء، و هو النطفة التی تخرج من بین الصلب و الترائب، نظیره قوله: «وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ» ای کل حیوان یدبّ من عاقل و بهیمة، و قیل یرید به الماء المشروب، لان اللَّه سبحانه خلق الماء اولا ثم قلب الماء نارا و خلق منها الجنّ و قلبه ریحا و خلق منها الملائکة ثم احاله طینا و خلق منه آدم.
و سأل ابو هریره رسول اللَّه (ص). ممّ خلق اللَّه الخلق؟ فقال علیه السلم: «مِنَ الْماءِ».
و قیل جعلنا، هاهنا یتعدی الی مفعولین و المعنی یعیش کل شیء بالماء، و فیه اضمار، تقدیره و جعلنا الماء حیاة کل شیء، فخذف المضاف و اقیم المضاف الیه مقامه. ثم قال تعالی: «أَ فَلا یُؤْمِنُونَ» مع ظهور الآیات.
«وَ جَعَلْنا فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ» ای جبالا ثوابت، من رسا اذا ثبت، و سمّیت رواسی لانّ الارض رسّت بها. «أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ» یعنی لأن لا تمید بهم، قال قتادة: کانت الارض تمید و لا یثبت علیها بناء فاصبحت و قد خلق اللَّه الجبال اوتادا لها حتی لا تمید.
و المید فی اللغة التحرک و الدوران. «وَ جَعَلْنا فِیها» ای فی الارض. و قیل فی الجبال «فِجاجاً» ای طرقا. جمع فج و هو الطریق الواسع. و قیل هو الطریق بین الجبلین.
«لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ». الی دیارهم و اوطانهم، و قیل یهتدون بالاعتبار، یقال انّ ما بین المشرق و المغرب مسیرة خمس ماتة عام، اکثرها مفاوز و جبال و بحار، و القلیل منها العمران ثم اکثر العمران اهل الکفر، و القلیل منه الاسلام، و حول الدنیا ظلمة و وراء الظلمة جبل قاف، و هو جبل محیط بالدنیا، و هو من زمرّد اخضر و اطراف السماء ملتصقة به، و یقال ما من جبل فی الدنیا الا و عرق من عروقه یتّصل بقاف، و قد سلّط اللَّه ملکا بالقاف فاذا اراد اللَّه هلاک قوم، امر الملک فحرک عرقا من عروقه، فانخسف بهم.
قوله: «وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً» یعنی سقفا فی الارض. «مَحْفُوظاً» حفظه اللَّه جل و عز من الوقوع علی الارض الّا باذنه، کقوله: «وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ». و قیل محفوظا من الشیاطین بالشهب کقوله: «وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ» و قیل محفوظا بالهواء من غیر علاقة و لا عماد. «وَ هُمْ عَنْ آیاتِها» ای الکفّار عن الادلة التی فیها کالشمس و القمر و النجوم، «مُعْرِضُونَ» غیر متفکرین فیها.
و لا معتبرین بها.
«وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» اللیل و النهار خلقان للَّه عزّ و جل فما دامت الشمس تقطع من المشرق الی المغرب فهو نهار، و ما دامت تقطع من المغرب الی المشرق فهو لیل، و لو لا تعاقبهما لما کان بشر و لا نبات و لا للحیوان قرار کما کان فی الاماکن الّتی لا تزول عنها الشمس و الاماکن التی لا تطلع علیها، «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» انما قال هذا لان الفلک یدور فی بحر مسکوب، و قال یسبحون کنی عنهم بکنایة العقلاء لانه اضاف الیهم فعل العقلاء کقوله: «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ» روی عن ابن عباس انه قال: القمر اربعون فرسخا فی اربعین فرسخا فی ستین فرسخا، و کل نجم مثل جبل عظیم فی الدنیا، و قال بعضهم الشمس مثل عرض الدنیا و لو لا ذلک لکانت لا تری من جمیع الدنیا، و کذلک القمر، و اختلفوا فی الفلک فقال ابن عباس: الفلک السّماء. و اکثر المفسرین علی انّ الفلک موج مکفوف تحت السّماء تجری فیه الشمس و القمر و النجوم. و قال الحسن: الفلک شبه الطاحونة تجری تحت السّماء. و قال قتادة: الفلک له استدارة بین السّماء و الارض یدور بالنجوم مع ثبوت السّماء، و قیل انه یدور دور الکرة، و قیل یدور دور الرحی، و قیل الفلک القطب الذی تدور علیه النجوم، و قیل الفلک المواضع التی رکبت فیها النجوم، و قیل «فِی فَلَکٍ» یعنی فی دوران، و قیل الفلک جرم مستدیر و الاستدراة سمّی فلکا و لکل واحد من السّیّارات فلک، و فلک الافلاک یحرکها کل یوم حرکة واحدة من المشرق الی المغرب، و اللَّه اعلم، و من المفسرین من قال ان اللَّه عزّ و جل هو العالم بکیفیّة جریها، یجریها کیف یشاء و کما یشاء.
برگردان به زبان ساده
قوله: «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خلقا و ملکا فکیف یکون ولدا و بینهما تناف. ملک و ولادت هرگز بهم جمع نیاید و همچنین ملک و نکاح که میان ایشان منافاتست، کسی که فرزندی دارد نتواند بود که آن فرزند ملک وی باشد، و نه کسی که زنی دارد آن زن در آن حال که منکوحه ویست مملوکه وی تواند بود، پس میدان که هر که در آسمان و زمین همه رهی و بندهاند خدای را عزّ و جل، همه مملوک و مصنوع ویند، دعوی ولادت بر وی باطل و او جل جلاله از آن مقدس و منزه.
هوش مصنوعی: در این متن بیان شده است که همه موجودات در آسمانها و زمین، مخلوق و مالک خدای متعال هستند. بنابراین، چگونه ممکن است که خداوند فرزندی داشته باشد، در حالی که بین مالکیت و فرزند بودن تناقض وجود دارد؟ مالکیت و فرزند بودن هرگز با هم نمیتواند جمع شود، همچنین ازدواج و مالکیت نمیتوانند همزمان وجود داشته باشند. اگر کسی فرزندی داشته باشد، نمیتواند آن فرزند مالک او باشد و همچنین اگر کسی زنی داشته باشد، آن زن در شرایط ازدواج نمیتواند مملوکه او باشد. از این رو مشخص میشود که همه موجودات در آسمان و زمین بندگان و مخلوقان خدای بزرگ هستند و ادعای فرزند بودن بر او باطل است و او از این مسئلهها منزّه و پاک است.
«وَ مَنْ عِنْدَهُ» یعنی الملائکة الّذین عنده، الّذین جعلتهم العرب بناته، کما قال عزّ و جل: «وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً». «وَ مَنْ عِنْدَهُ». حجتست بر معتزله و جهمیه در اثبات جهت و مکان باری جلّ جلاله، اذ لو لم یکن بذاته فی موضع و علمه فی کل موضع، لما کان لقوله: «وَ مَنْ عِنْدَهُ» معنی «لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» ای لا یتعظمون و لا یستنکفون عن عبادته، و لا یخرجون عن طاعته. «وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ» ای لا یعیون. یقال حسر الرجل و استحسر، اذا لغب و اعیی، و الملائکة لا یعیون فان تسبیحهم یجری مجری النفس.
هوش مصنوعی: «وَ مَنْ عِنْدَهُ» به الملائکهای اشاره دارد که در نزد او هستند و عربها آنها را دختران خداوند تصور کردهاند، همانطور که در قرآن آمده است که «آنها ملائکهای را که بندگان رحمان هستند، دختران میپندارند». این عبارت به عنوان دلیلی بر عقیده کسانی مانند معتزله و جهمیه مورد استفاده قرار میگیرد تا اثبات کنند که خداوند، مکان و جهتی دارد؛ زیرا اگر او در مکانی وجود نداشت و علمش در همه جا نبود، در آن صورت جمله «وَ مَنْ عِنْدَهُ» معنایی نداشت. همچنین در ادامه آمده که آن ملائکه بر عبادت خداوند متکبر نیستند و از خدمت به او سرباز نمیزنند و در اطاعت او خارج نمیشوند. عبارت «وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ» به این معناست که آنها خسته و ناتوان نمیشوند. گفته میشود مردی که خسته شود «حسر» شده و اگر به شدت خسته شود، میگویند «استحسر»؛ در حالی که ملائکه هرگز خسته نمیشوند، زیرا تسبیح آنها مانند نفس کشیدن معمولی است.
«یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» ینزهون اللَّه عن الولد و الزوجة و الشریک و عمّا لا یلیق به علی الدوام، «لا یَفْتُرُونَ» ای لا یضعفون عنه، و قیل لا یفترون ای لا یشغلهم عن التسبیح رسالة، و یجری التسبیح منهم مجری النفس منّا لا یشغلنا عن النفس شیء فلذلک تسبیحهم دائم.
هوش مصنوعی: آنها در شب و روز به تسبیح و ذکر خدا مشغولند و او را از داشتن فرزند، همسر، شریک و هر چیزی که شایسته او نیست، منزّه میدانند. آنها هرگز از این تسبیح خسته نمیشوند و هیچ چیز نمیتواند آنها را از ذکر خدا بازدارد. تسبیح آنها چنان است که مانند نفس کشیدن برای ما طبیعی است و هیچ چیزی نمیتواند آنها را از این حالت دور کند، بنابراین تسبیح آنها همواره ادامه دارد.
«أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ» یعنی اهم اتخذوا آلهة ینشرون الموتی من الارض؟ استفهام است بمعنی انکار، میگوید مشرکان قریش که، بتان را خدایان گرفتند این خدایان مردگان را از گور بر میانگیزانند و ایشان را زنده میگردانند تا ایشان را بان شبهت افتد و ایشان را انبازان اللَّه تعالی گویند، معنی آنست که آنکه قدرت آن ندارد که مرده زنده کند خدایی را نشاید.
هوش مصنوعی: آیا آنها خدایانی از زمین انتخاب کردهاند که مردگان را زنده کنند؟ این سوال به نوعی انکار است. در واقع، بیان میشود که مشرکان قریش بتهایی را به عنوان خدایان خود انتخاب کردهاند که ادعا میشود میتوانند مردگان را از گور بیرون بیاورند و زنده کنند. این که افرادی چنین تصوری داشته باشند، به نوعی اشتباهی در باور آنهاست، زیرا هر کس نتواند مردهای را زنده کند، نمیتواند به عنوان خدا شناخته شود.
«لَوْ کانَ فِیهِما» ای فی السّماء و الارض. «آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ» یعنی غیر اللَّه. الّا اینجا بمعنی غیرست و همچنین در همه قرآن هر جا که گفت: «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» یعنی لا اله غیره.
هوش مصنوعی: اگر در آسمان و زمین gods دیگری غیر از خدا وجود داشتند، در این صورت، منظور از «الا» در اینجا یعنی غیر. به همین ترتیب، در تمام قرآن هر زمان که گفته شده «لا اله الا هو» یعنی هیچ الهی جز او وجود ندارد.
قال الشاعر:
هوش مصنوعی: شاعر گفته است:
و کل اخ مفارقه اخوه
هوش مصنوعی: هر برادر باید از برادران خود جدا شود.
لعمر ابیک الّا الفرقدان.
هوش مصنوعی: عمر تو به جز دو ستاره در آسمان نیست.
المعنی و کل اخ غیر الفرقدین مفارقه اخوه و معنی الآیة لو کان فی السّماوات و الارض، ارباب غیر اللَّه لخربتا و هلک من فیهما بوقوع التنازع بین الآلهة. «فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ» ای له السّماوات و الارض و ما فوقها من الکرسی و العرش، و هو منزه عن الوصف بالشریک و الصاحبة و الولد.
هوش مصنوعی: معنی این جمله این است که اگر در آسمانها و زمین، خدایانی غیر از خداوند وجود داشتند، همه چیز به فساد کشیده میشد و ساکنان آنها به دلیل درگیری میان خداها نابود میشدند. بنابراین، خداوندی که عرش را در دست دارد، از توصیفهایی که دیگران دربارهاش میکنند، پاک و منزه است و هیچ شریکی، همسری یا فرزندی برای او وجود ندارد.
«لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ» ای لیس علیه اعتراض فی فعله و لا فی حکمه اذ لا احد مثله و فوقه فیسأله عن فعله و حکمه بعباده. «وَ هُمْ یُسْئَلُونَ» ای العباد مسئولون عن افعالهم. او خداوندست آفریدگار و کردگار، گفت وی همه راست، حکم وی همه صواب، فعل وی همه پاک، امر و نهی وی محکم، کس را نرسد که بر حکم وی اعتراض کند، یا بر فعل وی چون و چرا گوید بحجت خداوندی و آفریدگاری، فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ. و بندگان را پرسند از اقوال و اعمال ایشان چنان که آنجا گفت: «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» نه بدان پرسید تا بداند که ایشان چه کردهاند که حق جلّ جلاله دانا بود در ازل که از بندگان چه آید از اعمال و اقوال و حرکات و سکنات، دانست که ایشان چه کنند و کی کنند و چون کنند، پس سؤال ایشان از طریق ایجاب حجّت است بر ایشان، نه از طریق استعلام، یکی اهل توبیخ باشد از وی پرسد تا حجّت بر وی درست شود و او را توبیخ کند، یکی اهل مغفرت باشد از وی پرسد تا جزاء کردار وی بتمامی بدو رساند، ضحاک گفت: سبب نزول این آیت آن بود که مشرکان قریش گفتند: یا محمّد ربّنا یکتب علینا الذنب ثم یعذّبنا علیه، و باین سخن تکذیب قدر خواستند، تا ربّ العزة این ایت فرو فرستاد بجواب ایشان و این آیت حجّتی قاطع است بر قدریه و دلیلی واضح بر بطلان دعوی ایشان. و مصطفی (ص) گفته: «القدریة مجوس هذه الامّة ان مرضوا فلا تعودهم و ان ماتوا فلا تشهدوهم».
هوش مصنوعی: این متن به بیان این نکته پرداخته که خداوند هیچگاه به خاطر اعمال و افعالش مورد پرسش قرار نمیگیرد زیرا او تنها آفریدگار هستی است و هیچکس نمیتواند به او اعتراض کند. تمامی احکام و افعال الهی درست و پاک هستند و هیچ ایرادی به آنها نیست. برعکس، انسانها مسئول اعمال خود هستند و در روز قیامت از اقوال و افعالشان سؤال خواهد شد. خداوند از قبل میداند که بندگان چه کارهایی انجام خواهند داد و به همین دلیل سؤال کردن از آنها به منزلهی اثبات حجت بر روی آنهاست، نه به معنای کسب اطلاعات. این پرسشها به منظور عدالت و پاداش یا مؤاخذه از اعمال آنهاست. در ادامه، به رویدادهایی پیرامون واکنش مشرکان قریش و آیهای که نازل شده، اشاره شده است که نشاندهندهی بطلان عقاید آنان دربارهی سرنوشت و تقدیر میباشد.
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم. «صنفان من امّتی لیس لهما فی الاسلام نصیب، المرجئة و القدریة».
هوش مصنوعی: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: «دو گروه از امت من هستند که در اسلام سهمی ندارند، یعنی مرجئة و قدریه.»
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «یکون فی امّتی خسف و مسخ و ذلک فی المکذبین بالقدر».
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «در امت من مواردی از زمینگیری، دگرگونی شکل و خواری اتفاق میافتد و این برای کسانی خواهد بود که به تقدیر خداوند کافر هستند.»
و عن علی (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): «لا یؤمن عبد حتی یؤمن باربع، یشهد بان لا اله الّا اللَّه و انّی رسول اللَّه بعثنی بالحق، و یؤمن بالموت و بالبعث، و یؤمن بالقدر».
هوش مصنوعی: امام علی (ع) نقل میکنند که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «هیچ بندهای ایمان نمیآورد تا اینکه به چهار چیز ایمان داشته باشد: شهادت بدهد که هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و من فرستاده خدا هستم که با حق مبعوث شدم، به مرگ و رستاخیز ایمان داشته باشد و به سرنوشت (قدر) اعتقاد داشته باشد.»
و عن عائشة قال: قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلّم: «ستة لعنتهم لعنهم اللَّه و کل نبی، مجاب الزائد فی کتاب اللَّه و المکذب بقدر اللَّه و المتسلط بالجبروت لیعز من اذل اللَّه، و یذل من اعز اللَّه، و المستحل لحرم اللَّه و المستحل من عترتی ما حرم اللَّه و التارک لسنتی.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «شش گروه هستند که خداوند و همه پیامبران بر آنها لعنت فرستادهاند: کسی که بیش از آنچه در کتاب خداوند آمده، اضافه کند؛ کسی که به قضا و قدر خداوند کافر باشد؛ کسی که با زور و قدرت به دنبال عزت برای کسی باشد که خدا او را ذلیل کرده و کسی که به دنبال ذلت برای کسی باشد که خدا او را عزت داده است؛ کسی که حریم خداوند را نادیده بگیرد؛ کسی که از نسل و ریشه من (اهل بیت) چیزی را حرام بداند و در نهایت، کسی که سنت من را ترک کند.»
قوله: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً» امرهم اللَّه بعبادتها فی کتاب من کتبه. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» قربوا حجتکم علی ذلک. «هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ» ای هذا القرآن فیه ذکر امّتی و ذکر الامم المتقدمة و لیس فیه جواز ذلک و لا الامر بعبادة الاوثان.
هوش مصنوعی: آیا آنها غیر از خداوند خدایانی دیگر برگزیدند؟ خداوند آنان را به عبادت آنها در کتابهایش دستور داده است. بگو که دلایل خود را بیاورید. این قرآن حاوی یادآوری از کسانی است که با من هستند، یعنی یادآوری امت من و امتهای پیشین، و در آن هیچ اجازهای برای این کار یا دستور به عبادت بتها وجود ندارد.
و قیل تقدیره «هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ» یعنی القرآن، و هذا «ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی» یعنی التوریة و الانجیل، و لیس فیها کلها اباحه ذلک. معنی آنست که ایشان جز از اللَّه تعالی خدایان گرفتند و پرستیدند، ای محمّد تو ایشان را گوی حجّت خود بیارید بآن که اللَّه تعالی شما را پرستش ایشان فرموده در کتابی از کتابهای خویش، اینک قرآن کتاب او که با من، و اینک توریة و انجیل که پیش از من فرو فرستادهاند، و درین کتابها ازین معنی هیچ چیز نیست تا بدانید که هرگز هیچ کس حجّتی نداشت بپرستش پرستیدهای جز اللَّه تعالی. و گفتهاند. «أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً» در آیت پیش گفت و «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً» درین آیت گفت، و این تکرار بیفایده نیست از بهر آنکه آنچه در آیت پیش گفت قیاسی است و این که درین آیت گفت تقلیدی. فقال فی الآیة الاولی: «أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ» یعنی اوجدوا آلهة ینشرون الموتی من الارض فاتخذوهم آلهة قیاسا؟ و قال فی هذه الآیة: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً». معناه اوجدوا فی کتاب اللَّه الامر باتخاذ الآلهة فاتخذوهم آلهة تقلیدا؟
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که قرآن پیامبر محمد (ص) توصیف شده و گفته میشود که تورات و انجیل نیز کتابهای الهی قبل از قرآن هستند. این آیات به نوعی به کسانی که به جز خداوند خدایانی را پرستش کردهاند، میگویند که شما حجت خود را با استفاده از کتابهای آسمانی که به شما نازل شده، بیاورید. در اینجا، تأکید بر این است که هیچ کس نمیتواند به پرستش موجودات غیر خداوند به طور صحیح استناد کند، زیرا در هیچ یک از این کتابها اجازه پرستش غیر خدا داده نشده است. همچنین، نکتهای درباره تکرار عبارات در آیات وجود دارد، که بر اساس قیاس و تقلید قرار دارد؛ بدین معنا که آیا شما از موجودات زمینی خدایانی ساختهاید که مردگان را زنده کنند یا اینکه به دستورهای کتاب خداوند در مورد پرستش خدایانی غیر از او عمل کردهاید.
و هذا معنی مفید حسن، و قیل معنی الآیة «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» علی استحقاقها الالهیة و قد تم الکلام. ثم استأنف فقال «هذا» ای القرآن، «ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ» ای خبر من معی و ما احل اللَّه لهم و ما حرم علیهم و ما لهم من الثواب و العقاب. «وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی» ای خبر من قبلی من الامم السالفة ما فعل اللَّه بهم فی الدنیا و ما هو فاعل بهم فی الآخرة. «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ» فلا یتأملون حجة التوحید. «فَهُمْ مُعْرِضُونَ» بسبب جهلهم. قیل انما عدموا العلم لاعراضهم عن النظر، و لو وضعوا النظر موضعه لعلموا لا محالة، و هذا دلیل علی وجوب النظر، و ان العلوم الدینیة کلها کسبیّة.
هوش مصنوعی: این متن به توضیحی درباره آیات قرآن اشاره دارد. در آن بیان شده که آیات به برهان و اثبات حقایق دینی و خداوند مربوط هستند و تأکید میشود که بیشتر مردم از حقیقت آگاه نیستند و به همین دلیل به مسائل توحید توجه نمیکنند. همچنین، عدم آگاهی آنها ناشی از بیتوجهی به تفکر و بررسی است و اگر آنان به درست فکر کنند، قطعاً به حقیقت علم خواهند یافت. این نکته بیان میکند که علوم دینی باید از طریق تحقیق و بررسی کسب شوند.
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ». قرأ حمزة و الکسائی و حفص عن عاصم. نوحی بالنون و کسر الحاء اعتبارا بما تقدمه من قوله: «وَ ما أَرْسَلْنا»، و قرأ الباقون یوحی بالیاء و فتح الحاء علی ما لم یسمّ فاعله. «أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»
هوش مصنوعی: هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم، مگر اینکه به او وحی کردیم. برخی از قاریان به صورت خاص این آیه را خواندهاند و بقیه قاریان نیز بر اساس قواعد دیگری آن را تفسیر کردند. همچنین، محتوای وحی به این شکل است که تنها من، معبودی غیر از خودم نیست، پس تنها مرا پرستش کنید.
یرید لم یبعث رسولا الا بتوحید اللَّه و لم یأت رسول بان لهم الها غیر اللَّه.
هوش مصنوعی: خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر با تاکید بر یکتایی خود و این که هیچ معبودی جز او نیست.
«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً» الاتّخاذ و التبنی واحد، لکنه اذا استحال ان یکون له ولد، فالتبنی بولد الغیر ابعد، لان ذلک انّما یطلب به التعزز و الاعتضاد بمکانه، و اللَّه «سُبْحانَهُ» غنی عن ذلک. این آیت رد است بر مشرکان که گفتند الملائکة بنات اللَّه، و هم خزاعة. و بر طایفه جهودان که گفتند عزیر بن اللَّه، و بر ترسایان که گفتند المسیح بن اللَّه سبحانه کلمة تنزیهای هو منزه عن اتخاذ الولد لان ذلک یقتضی المجانسة و اللَّه عز و جل منزه عن الوصف بالجنس و النوع. «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ» ای بل هم عباد مکرمون، اکرمهم اللَّه بطاعته و لیسوا بالاولاد، ثم اثنی علیهم فقال: «لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ» ای لا یتکلمون الا بما امرهم به، و لا یتعبدون الّا ما امروا به. «وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» ما یعملون بامره. نظیره قوله: «لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» قال سهل بن عبد اللَّه: لا یسبقونه ای لا اختیار لهم مع اختیاره، و هم بامره یعملون اتباع السنة فی الظاهر و مراقبة اللَّه فی الباطن.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: «رحمن فرزند گرفته است»؛ گرفتن و فرزندخواندگی یکی است، اما وقتی امکان ندارد که او فرندی داشته باشد، فرزندخواندگی با فرزند دیگران بسیار دورتر است، زیرا این کار به منظور تقویت و کمک به خود انجام میشود، و خداوند از این نیاز بینیاز است. این آیه به مشرکان پاسخ میدهد که گفتند فرشتگان دختران خدا هستند و بر گروه یهودیانی که عزیر را فرزند خدا میخواندند و بر مسیحیان که مسیح را فرزند خدا میدانستند. خداوند منزه است از این که فرزندی داشته باشد چون این موضوع به همسطحی با جنس و نوع دلالت دارد و خداوند از این وصف منزه است. سپس بیان میکند: «بل عباد مکرمون» یعنی آنها بندگان کریم هستند که خداوند آنها را به اطاعت خود کرامت داده و آنها فرزندان نیستند. بعد از آن، خداوند درباره آنها میفرماید: «لا یسبقونَهُ بِالْقَوْلِ» یعنی آنها تنها به آنچه مأمور شدهاند، سخن میگویند و تنها به آنچه دستور داده شده است، عبادت میکنند. «و هم بأمره یعملون» یعنی آنها بر اساس دستورات خدا عمل میکنند. این مشابه گفته دیگری است که میفرماید: «لا یعصون الله ما أمرهم و یفعلون ما یؤمرون»؛ سهل بن عبد الله میگوید که «لا یسبقونه» یعنی آنها حق انتخاب ندارند در برابر انتخاب خدا و همچنین به دستورات او عمل میکنند که نشان از پیروی از سنت در ظاهر و توجه به خدا در باطن دارد.
«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ» ای ما عملوا و ما هم عاملون. قال ابن عباس: و قیل ما کان قبل خلقهم و ما یکون بعد خلقهم. «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی» ای لمن رضیه اللَّه. و قال لا اله الّا اللَّه محمّد رسول اللَّه. «وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» ای خائفون و من مکره لا یأمنون، گفتهاند خشیت اینجا بمعنی علم است ای من العلم به مشفقون. میگوید ایشان از آن که وی را میدانند ازو میترسند. قال الواسطی: الخوف للجهال و الخشیة للعلماء، و الرّهبة للانبیاء، و قد ذکر اللَّه الملائکة، فال «وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» و فیه دلیل علی انّه سبحانه لو عذّبهم لکان ذلک جائزا اذ لو لم یجز ان یعذب البرئ لکانوا لا یخافونه لعلمهم اللَّه انهم لم یرتکبوا ازلة. قوله: «وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ» ای من الملائکة و ممن عبدوا من دون اللَّه. «إِنِّی إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِکَ» ای ذلک القائل. «نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ» ای الکافرین. قال قتادة: اراد به ابلیس حیث ادعی الشرکة و دعا الی عبادة نفسه و امر بطاعته، قال لانّه لم یقل اجد من الملائکة «إِنِّی إِلهٌ مِنْ دُونِهِ».
هوش مصنوعی: این متن به مسأله علم و آگاهی خداوند از مخلوقاتش اشاره میکند. خداوند بر همه چیزهایی که انسانها انجام میدهند و نیز آنچه در گذشته و آینده اتفاق میافتد، آگاه است. همچنین، هنگامی که موضوع شفاعت پیش میآید، تنها افرادی میتوانند شفاعت کنند که خداوند از آنها راضی باشد. در عین حال، فرشتگان از خداوند ترس و خشیت دارند و این ترس به دلیل آگاهی از قدرت و عظمت او است. همچنین، کسانی که به جز خداوند معبودهایی دیگر را میپرستند، مورد عذاب الهی خواهند شد. در پایان، اشارهای به ابلیس میشود که به خودی خود ادعای خدایی کرد و افراد را به عبادت خود دعوت کرد.
«أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا» قرأ ابن کثیر وحده الم یر بغیر الواو، و قرأ الباقون ا و لم بالواو و هما فی المعنی سواء، و الرؤیة هاهنا بمعنی العلم. و قیل هی من رؤیة البصر. «أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً» ای منسدتین و لم یقل رتقین لان الرتق مصدر، و المعنی کانتا ذواتی رتق فجعلنا هما ذواتی فتق، و الفتق هو الفصل بین شیئین، کانتا ملتئمتین.
هوش مصنوعی: آیا کسانی که کافر شدند نمیدانند؟ ابن کثیر این عبارت را بدون حرف "واو" خوانده، در حالی که بقیه با "واو" خواندهاند و هر دو در معنا یکسان هستند. در اینجا، دیدن به معنای دانش است و برخی هم معتقدند که به معنی دیدن بصری است. «اینکه آسمانها و زمین، مانند دو چیز به هم چسبیده بودند» به این معناست که هیچ فاصله و جدایی بین آنها وجود نداشت، و به همین دلیل به جای "رتقین" که جمع است، از "رتق" که به معنی منسجم بودن است، استفاده شده. در واقع، آنها دو چیز جدا بودند که ما آنها را جدا کردیم؛ به این معنا که جدایی بین آن دو ایجاد شده است.
و فیها اربعة اقوال: احدها انّ السّماوات کانت متّصلة بالارض، ففتقنا هما بان جعلنا بینهما الهواء. و الثانی انّ السّماوات کانت واحدة، ففتقناها بان جعلناها سبعا. و الثالث کانت السّماوات رتقا لیس فیهما فتق و لا فروج ینزل منها المطر، و کانت الارض رتقا لیس فیها فتق یخرج منه النبات. ففتقنا السّماوات لا بانزال الغیث، و فتقنا الارض لإخراج النبات، و علی هذا القول المراد بالسّموات، السماء الدنیا فجمعت، و القول الرابع کانتا رتقا بالظلمة لا یری ما فیهما، ففتقنا هما بخلق الاجرام النیّرة. معنی آیت آنست که نمیبینند ناگرویدگان و ننگرند که آسمانها یک طبقه بود و ما بقدرت و حکمت خویش آن را هفت طبقه کردیم و زمین یک طبقه بود هفت کردیم، در میان آسمان و زمین هوا نبود که هر دو درهم بسته بود ما از هم جدا کردیم، آسمان بر هوا بقدرت بداشتیم، و زمین بر آب نهادیم آسمان بسته بود از باران، و زمین از نبات، ما آن را بگشادیم و فرجها پدید کردیم تا از آسمان باران آمد و از زمین نبات مصالح و منافع آدمیان را. همانست که گفت: «وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ» این همه بآن کردیم تا در نگرید و بدانید که این کردهها را کردگاری هست و این آفریدهها را آفریدگاری، آن گه در دلایل توحید بیفزود گفت: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ» ای خلقنا کل شیء له حیاة من الماء، و هو النطفة التی تخرج من بین الصلب و الترائب، نظیره قوله: «وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ» ای کل حیوان یدبّ من عاقل و بهیمة، و قیل یرید به الماء المشروب، لان اللَّه سبحانه خلق الماء اولا ثم قلب الماء نارا و خلق منها الجنّ و قلبه ریحا و خلق منها الملائکة ثم احاله طینا و خلق منه آدم.
هوش مصنوعی: در این متن به چهار نظر اشاره شده است درباره نحوه خلقت آسمانها و زمین. یک نظر این است که آسمانها به هم متصل بودهاند و خداوند آنها را از یکدیگر جدا کرده و بینشان هوا قرار داده است. نظر دوم بیان میکند که آسمانها در ابتدا یکی بودند و سپس خداوند آنها را به هفت آسمان تقسیم کرده است. نظر سوم میگوید که آسمانها و زمین به صورت یکپارچه بوده و در آنها نه بارانی میبارید و نه گیاهی از زمین میروید؛ سپس خداوند آسمانها را گشوده و باران را نازل کرده و زمین را برای رویش گیاهان آماده کرده است. در این میان، نظر چهارم اشاره دارد به اینکه آسمانها در تاریکی بودهاند و خداوند با آفرینش اجرام نورانی آنها را روشن کرده است. هدف از این توضیحات نشان دادن قدرت و حکمت خداوند و اینکه همه این موجودات و پدیدهها به وسیله یک آفریدگار شکل گرفتهاند، است. در ادامه نیز به اهمیت آب در حیات موجودات اشاره شده است و اینکه خداوند از آب، تمامی موجودات زنده را خلق کرده است.
و سأل ابو هریره رسول اللَّه (ص). ممّ خلق اللَّه الخلق؟ فقال علیه السلم: «مِنَ الْماءِ».
هوش مصنوعی: ابو هریره از پیامبر خدا (ص) پرسید: خداوند creatures را از چه چیزی خلق کرده است؟ پیامبر (ص) پاسخ داد: «از آب».
و قیل جعلنا، هاهنا یتعدی الی مفعولین و المعنی یعیش کل شیء بالماء، و فیه اضمار، تقدیره و جعلنا الماء حیاة کل شیء، فخذف المضاف و اقیم المضاف الیه مقامه. ثم قال تعالی: «أَ فَلا یُؤْمِنُونَ» مع ظهور الآیات.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده است که همه موجودات با آب زندهاند و به نوعی زندگی همه چیز به آب بستگی دارد. همچنین در این بیان عبارتی وجود دارد که قسمت اضافه آن حذف شده و قسمت اصلی به جای آن قرار گرفته است. سپس خداوند از مردم میپرسد که آیا با وجود نشانههای واضح، هنوز ایمان نمیآورند؟
«وَ جَعَلْنا فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ» ای جبالا ثوابت، من رسا اذا ثبت، و سمّیت رواسی لانّ الارض رسّت بها. «أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ» یعنی لأن لا تمید بهم، قال قتادة: کانت الارض تمید و لا یثبت علیها بناء فاصبحت و قد خلق اللَّه الجبال اوتادا لها حتی لا تمید.
هوش مصنوعی: در این متن به این موضوع اشاره شده که خداوند کوهها را در زمین قرار داده است تا آن را ثابت نگه دارند. این کوهها به عنوان میخهایی عمل میکنند که زمین را محکم میکنند و از لغزش آن جلوگیری میکنند. قبل از خلق کوهها، زمین دچار لغزش بود و ساخت و ساز بر روی آن ممکن نبود، اما با خلق کوهها، زمین به ثبات رسید.
و المید فی اللغة التحرک و الدوران. «وَ جَعَلْنا فِیها» ای فی الارض. و قیل فی الجبال «فِجاجاً» ای طرقا. جمع فج و هو الطریق الواسع. و قیل هو الطریق بین الجبلین.
هوش مصنوعی: در زبان عربی، "مید" به معنای حرکت و چرخش است. همچنین در اینجا به "و جعلنا فیها" اشاره شده که به معنای "و ما در آن قرار دادیم" است، و منظور از "فی الارض" یعنی در زمین است. درباره کوهها نیز گفته شده که "فِجاجاً" به معنای مسیرها است. "فج" جمع فَج است و به معنی راهی وسیع میباشد. همچنین گفته شده که این واژه میتواند به معنای مسیر بین دو کوه نیز باشد.
«لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ». الی دیارهم و اوطانهم، و قیل یهتدون بالاعتبار، یقال انّ ما بین المشرق و المغرب مسیرة خمس ماتة عام، اکثرها مفاوز و جبال و بحار، و القلیل منها العمران ثم اکثر العمران اهل الکفر، و القلیل منه الاسلام، و حول الدنیا ظلمة و وراء الظلمة جبل قاف، و هو جبل محیط بالدنیا، و هو من زمرّد اخضر و اطراف السماء ملتصقة به، و یقال ما من جبل فی الدنیا الا و عرق من عروقه یتّصل بقاف، و قد سلّط اللَّه ملکا بالقاف فاذا اراد اللَّه هلاک قوم، امر الملک فحرک عرقا من عروقه، فانخسف بهم.
هوش مصنوعی: شاید به دیار و سرزمینهای خود راه پیدا کنند. گفته شده که آنچه بین شرق و غرب قرار دارد، مسیر پنجماتی سال است، که بیشتر آن سرزمینهای خالی، کوهها و دریاها هستند و تنها بخش کمی از این مسیر جمعیت ساکن است. در این مناطق بیشتر اهل کفر زندگی میکنند و تنها تعداد کمی مسلمان هستند. اطراف دنیا را تاریکی فراگرفته و پشت این تاریکی، کوهی به نام قاف وجود دارد که دور تا دور دنیا را احاطه کرده و از زمرد سبز ساخته شده است. اطراف آسمان به آن چسبیده است. همچنین گفته میشود هیچ کوهی در دنیا وجود ندارد که ریشهای از آن به قاف متصل نباشد. خداوند ملکی را در قاف قرار داده است و زمانی که اراده کند تا قومی را هلاک کند، به آن ملک دستور میدهد که ریشهای از ریشههای قاف را حرکت دهد تا آن قوم را در زمین فرو ببرد.
قوله: «وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً» یعنی سقفا فی الارض. «مَحْفُوظاً» حفظه اللَّه جل و عز من الوقوع علی الارض الّا باذنه، کقوله: «وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ». و قیل محفوظا من الشیاطین بالشهب کقوله: «وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ» و قیل محفوظا بالهواء من غیر علاقة و لا عماد. «وَ هُمْ عَنْ آیاتِها» ای الکفّار عن الادلة التی فیها کالشمس و القمر و النجوم، «مُعْرِضُونَ» غیر متفکرین فیها.
هوش مصنوعی: عبارت مذکور به این معناست که خداوند آسمان را مانند یک سقف برای زمین قرار داده است و آن را از سقوط به روی زمین حفظ کرده، مگر به اراده خودش. همچنین، آسمان از شیاطین نیز با شهابها محافظت شده است. در برخی اظهارات نیز گفته شده که آسمان به وسیله هوا بدون هیچ پایه و تکیهگاهی محفوظ است. در ادامه، اشاره شده که کافران از نشانهها و دلایل موجود در آسمان، مانند خورشید، ماه و ستارهها، غافل هستند و به آنها توجهی نمیکنند.
و لا معتبرین بها.
هوش مصنوعی: و به آن اعتبار نمیدهیم.
«وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» اللیل و النهار خلقان للَّه عزّ و جل فما دامت الشمس تقطع من المشرق الی المغرب فهو نهار، و ما دامت تقطع من المغرب الی المشرق فهو لیل، و لو لا تعاقبهما لما کان بشر و لا نبات و لا للحیوان قرار کما کان فی الاماکن الّتی لا تزول عنها الشمس و الاماکن التی لا تطلع علیها، «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» انما قال هذا لان الفلک یدور فی بحر مسکوب، و قال یسبحون کنی عنهم بکنایة العقلاء لانه اضاف الیهم فعل العقلاء کقوله: «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ» روی عن ابن عباس انه قال: القمر اربعون فرسخا فی اربعین فرسخا فی ستین فرسخا، و کل نجم مثل جبل عظیم فی الدنیا، و قال بعضهم الشمس مثل عرض الدنیا و لو لا ذلک لکانت لا تری من جمیع الدنیا، و کذلک القمر، و اختلفوا فی الفلک فقال ابن عباس: الفلک السّماء. و اکثر المفسرین علی انّ الفلک موج مکفوف تحت السّماء تجری فیه الشمس و القمر و النجوم. و قال الحسن: الفلک شبه الطاحونة تجری تحت السّماء. و قال قتادة: الفلک له استدارة بین السّماء و الارض یدور بالنجوم مع ثبوت السّماء، و قیل انه یدور دور الکرة، و قیل یدور دور الرحی، و قیل الفلک القطب الذی تدور علیه النجوم، و قیل الفلک المواضع التی رکبت فیها النجوم، و قیل «فِی فَلَکٍ» یعنی فی دوران، و قیل الفلک جرم مستدیر و الاستدراة سمّی فلکا و لکل واحد من السّیّارات فلک، و فلک الافلاک یحرکها کل یوم حرکة واحدة من المشرق الی المغرب، و اللَّه اعلم، و من المفسرین من قال ان اللَّه عزّ و جل هو العالم بکیفیّة جریها، یجریها کیف یشاء و کما یشاء.
هوش مصنوعی: خداوند است که شب و روز را خلق کرده است. تا وقتی که خورشید از شرق به غرب حرکت کند، روز است و زمانی که از غرب به شرق برمیگردد، شب میشود. اگر این دو به صورت متناوب نبودند، نه انسان و نه گیاهان وجود داشتند و نه حیوانات آرامش مییافتند، به خصوص در مکانهایی که همیشه تحت تابش خورشید هستند یا هرگز روشن نمیشوند. همچنین در مورد خورشید و ماه گفته شده که هرکدام در فضای خاصی حرکت میکنند. این فضا مانند دریای معلقی است که خورشید و ماه در آن به حرکت درمیآیند و این حرکت به گونهای توصیف شده که گویی به عقل انسانها نسبت داده شده است. در توصیف ابعاد و اندازههای ماه و خورشید نیز گفته میشود که هر یک همچون کوههای عظیم در زمین به شمار میآیند. بعضی گفتهاند که خورشید همانند وسعت زمین است و در غیر این صورت، نمیتوانست از همه جا دیده شود. در مورد فضای حرکت این اجسام heavenly اشاره شده که برخی آن را همان آسمان میدانند و برخی دیگر آن را به صورت مایعی میبینند که تحت آسمان وجود دارد و خورشید و ماه و ستارهها در آن در حال حرکت هستند. نظریات مختلفی درباره شکل و نوع حرکت این فضای سماوی وجود دارد که هر کدام در تلاش برای فهم نحوه حرکت آنها هستند. در نهایت، خداوند میداند که این اجسام چگونه حرکت میکنند و طبق خواست و ارادهاش آنها را به حرکت درمیآورد.