گنجور

۶ - النوبة الاولى

قوله تعالی: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی» هر که روی گرداند از باد و سخن من، «فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» او راست زیستی بتنگی و سختی، «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی‌» (۱۲۴) و بینگیزیم فردا او را چنان که نه حجّت بیند خود را نه عذر.

«قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمی‌» گوید خداوند من چرا مرا چنین انگیختی؟

«وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیراً» (۱۲۵) و من چاره خویش و حجت و دسترس خویش دیدمی.

«قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ» اللَّه گوید او را هم چنان که بتو آمد، «آیاتُنا فَنَسِیتَها» پیغامها و بگذاشتی آن را، «وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی‌» (۱۲۶) امروز هم چنان ترا بگذاریم.

«وَ کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ» و هم چنان پاداش دهیم آن کس را که بگزاف رود، «وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ» و بنگرود بسخنان خداوند خویش، «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقی‌» (۱۲۷) و عذاب آن جهان سخت‌تر پاینده‌تر از عذاب این جهان.

«أَ فَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ» باز ننمود بایشان، «کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ» که چند هلاک کردیم پیش از ایشان از گروه گروه، «یَمْشُونَ فِی مَساکِنِهِمْ» می‌روند در جایگاه های گذاشته پس ایشان. «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهی‌» (۱۲۸) درین که نمودیم نشانهاست زیرکان را و خردمندان را. «وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ» گرنه سخنی بودی پیش رفته از خداوند تو «لَکانَ لِزاماً» در پیچیدندی در ایشان و در رسیدندی و فرو گرفتندی، عذاب خداوند تو، «وَ أَجَلٌ مُسَمًّی» (۱۲۹) و اگر نه روزهای پسین نام زد کرده بودی.

«فَاصْبِرْ عَلی‌ ما یَقُولُونَ» شکیبایی کن بر آنچه ترا میگویند، «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ» بپاکی بستای و بسزاواری یاد کن و پاک دان خداوند خویش را، «قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها» پیش از بر آمدن آفتاب و پیش از فرو شدن آن، «وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ» و از ساعتهای شب هم بستای او را و نماز کن، «وَ أَطْرافَ النَّهارِ» و بر گوشه‌های روز، «لَعَلَّکَ تَرْضی‌» (۱۳۰) تا مگر ترا خشنود کند تا خشنود شوی.

«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ» و مکش نگرستن دو چشم خویش را، «إِلی‌ ما مَتَّعْنا بِهِ» بآنچه بر خود دار کردیم و فرا داشتیم بآن، «أَزْواجاً مِنْهُمْ» مردی چند وزنی چند از ایشان، «زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» شکوفه این جهانی که بیفروزد و به نپاید، «لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ» تا ایشان را بآن فنته می‌کنیم و می‌آزمائیم، «وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی‌» (۱۳۱) و روزی خداوند تو روز بروز به و برکت آن پاینده‌تر.

«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ» و کسان خویش را بنماز فرمای، «وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» و خود بر نماز کردن شکیبایی کن، «لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً» از تو نمی‌خواهیم که داشت خودساز و خود را روزی ده، «نَحْنُ نَرْزُقُکَ» ما خود ترا داریم و روزی رسانیم، «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوی‌» (۱۳۲) و سرانجام پیروزی بپرهیزگاری است.

«وَ قالُوا لَوْ لا یَأْتِینا بِآیَةٍ مِنْ رَبِّهِ» میگویند چرا بما نشانی و معجزه‌ای نیارد از خداوند خویش، «أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ» نرسید بایشان، «بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الْأُولی‌» (۱۳۳) خبر درست من از کتابهای پیشین،.

«وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ» و اگر ما ایشان را هلاک کردیمی بعذابی پیش از پیغام، «لَقالُوا رَبَّنا» ایشان گفتندی خداوند ما، «لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا» چرا رسولی نفرستادی بما؟ «فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ» تا ما پذیرفتیمی و متابعت کردیمی سخنان تو، «مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزی‌» (۱۳۴) پیش از آنکه ما خوار گشتیمی و رسوا؟

«قُلْ کُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا» بگوی ما چشم داریم و شما می‌دارید «فَسَتَعْلَمُونَ» آری بدانید، «مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِیِّ» که خداوندان راه راست که‌اند، «وَ مَنِ اهْتَدی‌» (۱۳۵) و بدانید که راهبران بصواب که‌اند.

۵ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ» الایة. نفخ اسرافیل در صور نشان قیامتست، و اظهار سیاست و هیبت الهیت. یک بار بدمد همه زندگان مرده شوند، بار دیگر بدمد همه مردگان زنده شوند، صور یکی، و دمنده یکی، و آواز یکی، گاه زنده مرده شود، گاه مرده زنده شود، تا بدانی که احیا و افناء خلق بقدرت ملکست نه بنفخه ملک.۶ - النوبة الثانیة: قوله: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی» یعنی عن القران. اعراض الجحود و التکذیب. فیکون هذا وعیدا للکفار. «فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» فی نار جهنم الزّقوم و الغسلین و الضّریع. باین قول این آیت وعید کافرانست و اعراض جحود و تکذیب است. گاهی می‌گفتند: «هذا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ» و گاهی میگفتند: «إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ». گاهی میگفتند: «إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ». میگوید آنان که قرآن را دروغ شمرند و پیغام رسان را دروغ‌زن گیرند، فردا در دوزخ ایشان را عیشی است با تنگی و سختی میان زقوم و غسلین و ضریع، و هر چند که ایشان را در دنیا فراخی وسعت باشد اما از اللَّه تعالی ایشان را خذلان باشد تا همه حرام گیرند و حرام خورند، و سرانجام کار ایشان فردا تنگ عیشی باشد و ناخوش عذاب و عقوبت و سخط اللَّه تعالی.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.