گنجور

۵ - النوبة الثانیة

قوله: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ» قرأ بو عمرو ینفخ بالنون و فتحها و ضمّ الفاء کقوله، و نحشر، و قرأ الآخرون ینفخ بالیاء و ضمها و فتح الفاء علی غیر تسمیة الفاعل. خلافست میان علماء تفسیر که صور چیست؟ قول حسن با جماعتی آنست که صور جمع صورتست و معنی نفخ صور آنست که فردا در قیامت ربّ العزّة صورتهای خلق باز آفریند چنان که در دنیا بود، آن گه روحها در وی دمند چنان که در دنیا در رحم مادر صورت بیافرید و روح در وی دمیدند. باز جمهور مفسران می‌گویند که صور شبیه قرنی است و اسرافیل در دهن گرفته و گوش بر فرمان حق نهاده تا کی فرماید او را که در آن دمد: اوّل نفخه فزع چنان که ربّ العزّة گفت: «وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ». پس نفخه صعق چنان که گفت: «فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ». سوم نفخه بعث چنان که گفت: «ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری‌ فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ».

قومی گفتند اسرافیل صاحب صور نیست فریشته‌ای دیگر صاحب صور است که عائشة روایت میکند از مصطفی (ص) که گفت: انّ اسرافیل له جناح بالمشرق، و جناح بالمغرب، و جناح متسرول به، و القلم علی اذنه فاذا نزل الوحی جری القلم، و صاحب الصّور اسفل منه قد حنا ظهره و الصّور علی فمه و ینظر الی اسرافیل و قد امر صاحب الصّور اذا رأیت اسرافیل ضم جناحه فانفخ.» قالت عائشة: هکذا سمعت رسول اللَّه یقول‌

و عن ابی سعید قال: ذکر النّبی، صاحب الصور فقال عن یمینه جبرئیل و عن یساره میکائیل.

و عن ابن مسعود قال یقوم ملک بین السّماء و الارض فینفخ فیه.

«وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ» ای المشرکین. «یَوْمَئِذٍ زُرْقاً» الزرقة هی الخضرة فی سواد العین و هی اقبح نعوت العین و العرب یتشأم بها، و من علامة اهل النّار زرقة العیون و سواد الوجوه و قیل تصیر أعینهم من العطش زرقا، و کذلک تصیر العین فی شدة العطش.

و قیل زرقا ای عمیا یخرجون من قبورهم بصراء کما خلقوا اوّل مرة و یعمون فی المحشر. و انّما قال «زُرْقاً» لانّ السواد یزرق اذا ذهبت نواظرهم.

و عن ابن عمر قال: قال رسول اللَّه: «ما من غادر الّا له لواء یوم القیمة یعرف به وصائح یصیح معه هذا لواء غادر بنی فلان مسود وجهه و زرقة عیناه، مصفودة یداه، معقولة رجلاه علی رقبته مثل الطود العظم من ذنوبه».

قوله: «یَتَخافَتُونَ بَیْنَهُمْ» ای یتناجون و یتکلمون خفیة «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْراً» ای ما مکثتم فی الدّنیا الّا عشر لیال. «و قیل فی القبور، و قیل ما بین النفختین و هو اربعون سنة، لانّ العذاب یرفع عنهم بین النفختین، استقصروا مدّة لبثهم لهول ما عاینوا. معنی آنست که مجرمان در قیامت از هول رستاخیز و صعوبت عذاب مدّت درنگ خویش در دنیا اندک شمرند و نعیم دنیا در جنب آن عذاب ناچیز دانند و فراموش کنند، با یکدیگر بآوازی نرم در خفیه مذاکره همی کنند: قومی گویند در دنیا چند بودید دیگران جواب دهند که ده روز، جایی دیگر گفت: «لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ» روزی یا پاره‌ای از روزی.

ربّ العزة گفت: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ» ما دانیم آنچه می‌گویند: «إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً» ای اصوبهم جوابا و اعدلهم قولا. «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا یَوْماً» و انّما قال ذلک لانّ الیوم الواحد اقرب الی الصّدق من العشرة، لان العشرة و الیوم الواحد اذا قوبلا بمدة القیامة و بایامهم کان الیوم الواحد اقرب الی الصّدق من العشرة. و روا باشد که این مدت اندک بین النفختین خواهد که عذاب گور از ایشان بردارند، و این آنست که کافران و بیگانگان را روزگاری در گور عذاب کنند پس ایشان را بین النفختین از عذاب فرو گذارند و بخسبند. باز بنفخه بعث ایشان را بر انگیزانند و گویند: «یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا». پس از هول و صعوبت رستاخیز، آن مدت که عذاب گور از ایشان برداشته‌اند بدانش ایشان یک روز نماید گویند: «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا یَوْماً».

قوله: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها» ان قیل ما العلّة للفاء التی فی قوله: «فَقُلْ» خلافا لاخواتها فی القرآن؟ فالجواب انّ تلک اسؤلة تقدمت سألوا عنها رسول اللَّه (ص)، فجاء الجواب عقیب السّؤال، و هذا سؤال لم یسألوه بعد و قد علم اللَّه سبحانه انّهم سائلوه عنه فاجاب قبل السّؤال، و مجازه و ان سألوک عن الجبال، فقل ینسفها.

ابن عباس گفت: قومی بودند از قبیله ثقیف منکران بعث، تعجب همی کردند که حدیث فنادینا همی شنیدند، گفتند کیف تکون هذه الجبال الرّاسیات یومئذ؟ در آن روز رستاخیز که تو می‌گویی این کوه‌ها بدین عظیمی و بزرگی چون شود و حاصل آن بچه باز آید؟ ربّ العالمین گفت: «فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً». جایی دیگر گفت: «تَسِیرُ الْجِبالُ سَیْراً» جایی دیگر گفت: «وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثِیباً مَهِیلًا» جایی دیگر گفت: «وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ». جایی دیگر گفت: «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا». اول گفت: «یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً» ای یقلعها عن اماکنها قلعا و یسیرها خداوند آن را از بیخ بر کند و روان گرداند چنان که گفت: «وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ»، پس آن را ریگ گرداند، چنان که گفت: «کَثِیباً مَهِیلًا». پس باد را فرماید تا آن را در هوا پراکنده کند همچون پشم زده، چنان که گفت: «کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»، پس آن را در هوا هبا گرداند همچون آثار آفتاب در روزن، چنان که گفت: «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا».

«فَیَذَرُها» ای یدع مکان الجبال من الارض، «قاعاً صَفْصَفاً» ارضا ملساء مستویة لانبات فیها، و القاع ما انبسط من الارض، و الصّفصف الا ملس. «لا تَری‌ فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً» ای انخفاضا و ارتفاعا. قال الحسن: العوج ما انخفض من الارض، و الامت ما نشز من الرّوابی، ای لا تری فیها وادیا و لا رابیة.

«یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ» ای داعی اللَّه الّذی یدعوهم الی الموقف و هو اسرافیل فیسرع المؤمنون و یتثافل المجرمون. فیرسل اللَّه نارا او دخانا علیهم فیسوقهم الی ارض المحشر.

روی حذیفة بن اسید الغفاری قال: اطّلع النبی (ص) علینا و نحن نتذاکر، فقال ما تذکرون؟ قلنا نذکر السّاعة، قال انّها لن تقوم حتی تروا قبلها عشر آیات: فذکر، الدّخان، و الدجال، و الدابة، و طلوع الشمس من مغربها، و نزول عیسی بن مریم، و یأجوج و مأجوج، و ثلاثة خسوف: خسف بالمشرق، و خسف بالمغرب، و خسف بجزیرة العرب، و آخر ذلک نار تخرج من الیمن، تطرد النّاس الی محشرهم، و یروی نار تخرج من قعر عدن، تسوق الناس الی المحشر، و قیل یدعوهم اسرافیل من صخرة بیت المقدس، و هو قوله: «وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ» یقول: ایتها العظام النخرة و الاوصال المتفرقة، و اللحوم المتمزقة، و الشعور السّاقطة.

قومی الی ربّک لیجزیک باعمالک. قوله: «لا عِوَجَ لَهُ» ای لا غلط فیه. می‌گوید آن نه آوازی است که کسی گوید که ازین سو می آید و کسی گوید از آن سو می‌آید، و قیل «لا عِوَجَ لَهُ» ای لا معدل عنه لا یقدر احد ان یعدل عنه. قوله: «وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ» ای سکنت اصوات الخلائق لمهابة اللَّه. «فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً» یعنی صوت وطئی الاقدام الی المحشر. قال ابن عباس: الهمس تحریک الشّفاه من غیر منطق.

«یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ» احدا «إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ» فی آن یشفع له، و هم المسلمون الّذین رضی اللَّه سبحانه قولهم، لانّهم قالوا لا اله الّا اللَّه و هو معنی قوله: «وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلًا» و هذا یدلّ علی انّه لا یشفع لغیر المؤمنین.

«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ» ای ما بین ایدی الخلق من امر الآخرة. «وَ ما خَلْفَهُمْ» من امر الدّنیا، و قیل ما قدّموا و ما خلّفوا من خیر و شرّ. «وَ لا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً» فیه قولان: احدهما انّ الکنایة راجعة الی ما، ای هو یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و هم لا یعلمونه.

و الثّانی انّها راجعة الی اللَّه تعالی لانّ عباده «لا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً» ای لا یحیط علمهم باللّه عزّ و جل. قوله: «وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ» ای ذلت و خضعت و استأسرت.

و منه قیل للاسیر عان، و فی الحدیث: «انّما النساء عندکم عوان».
ملیک علی عرش السّماء مهیمن
و قال امیة بن ابی الصلت:
لعزّته تعنو الوجوه و تسجد.

المراد بالوجوه، الانفس کقوله عز و جل: «وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ» ای تریدون اللَّه و قال: «کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» ای الّا هو. و قال: «وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ» ای و یبقی ربّک و انت تقسم و تقول بوجه اللَّه ترید باللّه، و من هذا الباب‌

قول رسول اللَّه لقتلة کعب بن الاشرف: «افلحت الوجوه». و قوله للکفّار یوم بدر: «شاهت الوجوه»

و عن طلق بن حبیب فی قوله: «وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ» قال: هو وضعک جبهتک و کفیک و رکبتیک و اطراف قدمیک فی السّجود. «وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً» ای خسر من اشرک باللّه، و الظّلم الشّرک، و منه قول الشاعر.

الحمد للَّه لا شریک له
من اباها فنفسه ظلما.

«وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا یَخافُ ظُلْماً»، قرأ ابن کثیر وحده «فلا یخف» مجزوما علی النهی جوابا للشرط: و هو قوله: «وَ مَنْ یَعْمَلْ» و المراد به الخبر کانه قال: «و من یعمل من الصالحات و هو مؤمن فلا خوف علیه» و قرأ الآخرون فلا یخاف بالالف و رفع الفاء علی تقدیر مبتداء محذوف یراد بعد الفاء، کانه قال فهو لا یخاف ظلما.

قال ابن عباس: «فَلا یَخافُ» ان یزاد علی سیآته و لا ان ینقص من حسناته. و اصل الهضم الکسر، و المعنی لا یظلم بحرمان الثواب و لا یهضم بنقصان الجزاء.

«وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ» ای کما انزلنا التّوراة علی موسی بلغة قومه، انزلنا علیک هذا القران بلغة قومک لیفهموه، و قال النبی (ص): «احبّوا العرب لثلاث: لانّی عربیّ، و القرآن عربیّ، و کلام اهل الجنّة عربیّ».

«صَرَّفْنا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ» ای کررنا القول فیه من الوعید، و هو ذکر الطوفان و الصیحة و الرّجفة و المسخ. «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» ان ینزل بهم مثل ما نزّل بمن تقدّمهم، «أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْراً» ای یحدث لهم القرآن عبرة وعظة، فیعتبروا و یتعظوا بذکر عقاب اللَّه الامم.

قوله: «فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ» جل اللَّه عن الحاد الملحدین، و عمّا یقوله المشرکون، و تعالی فوق کلّ شی‌ء و هو الملک حقّا، لا یزول ملکه و هو المالک للاشیاء علی الحقیقة.

«وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ» قال الشّافعی: هو القرآن بغیر همز و هو اسم لکتابنا کالتّوریة و الانجیل و الزّبور، لکتب بنی اسرائیل، و لو کان من القراءة لکان یسمّی کلّ مقروء قرآنا و لا یسمّی باسم کتاب اللَّه شی‌ء غیره. «مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی‌ إِلَیْکَ وَحْیُهُ» کان رسول اللَّه یتعجّل بقراءة القرآن ساعة الوحی قبل ان یفرغ جبرئیل من إلقاء الوحی خشیة النّسیان، فامر بالانصات و حسن الاستماع الی ان یفرغ جبرئیل من البلاغ هر بار که جبرئیل آمدی و وحی گزاردی مصطفی بشتاب خواندن گرفتی با جبرئیل و صبر نکردید تا جبرئیل از تلاوت و ابلاغ آن فارغ شدی از بیم آنکه بر وی فراموش شود، ربّ العزّة او را از آن نهی کرد و فرمود که تا آن ساعت که جبرئیل وحی پاک همی گزارد و قرآن همی خواند وی خاموش میباشد و می‌شنود. همانست که جایی دیگر گفت: «لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ». قوله: «مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی‌ إِلَیْکَ وَحْیُهُ» یعنی من قبل ان یفرغ جبرئیل من تلاوته علیک. قرأ یعقوب نقضی، بالنون و فتحها و کسر الضّاد و نصب الیاء وحیه منصوبا، و الوجه انّ الفعل للَّه تعالی ذکره بلفظ التعظیم و هذا موافق لما قبله الّذی جاء بلفظ التعظیم و هو قوله: «أَنْزَلْناهُ... وَ صَرَّفْنا»، و لما بعده و هو قوله: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا» فی انّ کلیهما علی لفظ التعظیم. و قرأ الباقون یقضی بضم الیاء و فتح الضّاد، وحیه بالرّفع، و الوجه انّه علی اسناد الفعل الی المفعول به و هو الوحی و معلوم انّ اللَّه تعالی هو الموحی فلذلک وقع الاستغناء عن ذکر الفاعل. و قال مجاهد و قتادة لا تقرءه اصحابک و لا تمله علیهم حتّی تبین لک معانیه و قال السدّی لا تسأل انزاله قبل ان یأتیک و قیل معناه لا تلتمس انزال القران جملة فانّا ننزل علیک لوقت الحاجة.

«وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» ای زدنی حفظا حتی لا انسی ما اوحی الیّ. و قیل معناه ربّ زدنی علما، بالقران و معانیه، قیل علما الی ما علمت. و کان ابن مسعود اذا قرأ هذه الایة قال: اللّهم زدنی ایمانا و یقینا.

قوله: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلی‌ آدَمَ» ای امرناه و اوصینا الیه، «مِنْ قَبْلُ» ای من قبل هؤلاء الّذین ترکوا امری و نقضوا عهدی فی تکذیبک. «فَنَسِیَ» ای ترک ما امر به، معنی آنست که اگر کفره قریش نقض عهد کردند و فرمان ما بگذاشتند، بس عجب نیست که پدر ایشان آدم ازین پیش همین کرد، با وی عهد بستیم و او را فرمودیم که هر چه در بهشت ترا مباحست مگر درخت گندم، و گرد آن مگرد و از آن مخور، آن عهد و آن فرمان بگذاشت و از آن بخورد، «فَنَسِیَ» ای ترک امر ربّه کقوله: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ» ای ترکوا امر اللَّه فترکهم فی النّار. گفته‌اند نهی بر دو وجه است نهی تنزیه، و نهی تحریم، و فرق میان تحریم و تنزیه آنست که با تحریم وعید باشد، و با تنزیه نه، و نهی آدم از خوردن آن درخت نهی تحریم بود که وعید قرینه آن بود، آدم وعید بگذاشت و نهی تنزیه پنداشت ربّ العزة گفت: «فَنَسِیَ» ای نسی الوعید المقرون بالنهی لا العهد، فحمله علی التنزیه لا علی التحریم، و قیل نسی العهد و سهی و لم یکن النسیان فی ذلک الوقت مرفوعا عن الانسان، بل کان مؤاخذا به و انّما رفع عنا. «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» قیل لم نجد له عزما علی الذّنب لانّه اخطأ و لم یتعمّد العصیان، انّما استزله الشّیطان. و قیل لم نجد له قوة استقامة علی العهد. قال الحسن: لم نجد له صبرا عمّا نهی عنه. و قال عطیة العوفی. لم نجد له حفظا لما امر به.

قال ابن کیسان: لم نجد له اصرارا علی العود الی الذّنب ثانیا. و اصل العزم فی اللّغة توطین النّفس علی الفعل و اعتقاد القلب الشی‌ء، و قیل محافظة علی امر اللَّه. و روی عن ابی امامة قال لو وزنت احلام بنی آدم بحلم آدم لرجح حلمه. و قد قال اللَّه عزّ و جل: «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» قوله: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ»، سبق شرحه. «أَبی‌» ان یسجد، «فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقی‌» ای تتعب و تنصب و یکون عیشک من کدّ یمینک بعرق جبینک. قال السدی یعنی الحرث و الزرع و الحصد و الطحن. و عن سعید بن جبیر قال: اهبط الی آدم ثورا احمر فکان یحرث علیه و یمسح العرق عن جبینه، فذلک شقاؤه. و عن الحسن قال: عنی به شقاء الدّنیا فلا تلقی ابن آدم الا شقیّا ناصبا. و قیل لما اخرج اللَّه آدم من الجنة اوحی الیه یا آدم اعمل و ازرع و کل من عمل یدیک فعمل، فلما اکل الخبز احتاج الی قضاء الحاجة، فلمّا خرج منه الطعام و شم منه رائحة، حزن حزنا کان اشدّ من حزنه حین اخرج من الجنّة، و کان فی الجنة لا یعرف هذا و ذلک قوله: «فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقی‌» و لم یقل فتشقیا رجوعا به الی آدم لان تعبه اکثر، فانّ الرّجل هو السّاعی علی زوجته و علیه نفقتها، فهو یحتاج الی الاکتساب دونها. و قیل اراد فتشقیا لکنه و حدّ لمشاکلة رؤس الای.

در قصص آورده‌اند که آدم (ع) چون از آسمان بزمین آمد برهنه آمد سرما و گرما در وی اثر کرد، بنالید تا ربّ العزة جبرئیل را بفرستاد و او را فرمود تا نر میشی را قربان کند. آدم نر میشی را قربان کرد و پشم آن بحوا داد تا برشت، و آدم پشمینه‌ای از آن ببافت، و آدم و حوا هر دو خویشتن را بآن پشمینه بپوشانیدند.

جابر بن عبد اللَّه روایت کرد که مردی آمد بمصطفی (ص) و گفت: یا رسول اللَّه چگویی در حرفت من یعنی جامه بافتن؟ رسول خدا گفت: «حرفتک حرفة ابینا آدم و کان اول من نسج آدم، و کان جبرئیل معلمه و آدم تلمیذه ثلاثة ایّام و انّ اللَّه عز و جل یحب حرفتک و انّ حرفتک یحتاج الیها الاحیاء و الاموات، فمن انف منکم فقد انف من آدم و من لعنکم فقد لعن آدم، و من آذاکم فقد اذی آدم، فانّ آدم خصمه یوم القیامة فلا تخافوا و ابشروا فانّ حرفتکم حرفة مبارکة و یکون آدم قائدکم الی الجنة».

آدم پس از آن که عورت پوشیده بود در باطن خویش اضطرابی و آشفتگی می‌دید که عبارت وی بوصف آن راه نمی‌برد، که هرگز مثل آن اضطراب در خود ندیده بود، تا جبرئیل بجای آورد گفت: ای آدم آن رنج گرسنگی است که ترا مضطرب می‌دارد، آدم گفت اکنون تدبیر چیست؟ جبرئیل گفت آری من کار تو را بسازم، رفت و بفرمان حق دو گاو سرخ آورد و آلات حراثت و زراعت و دانه‌های گندم، و ارشاد کرد او را بتخم کشتن، گفت با آدم خذ فانّها سبب سدّ جوعک و بها تحیی فی الدّنیا و بها تلقی الفتنة انت و اولادک الی قیام الساعة. چون آدم تخم در زمین افکند همان ساعت برست و خوشه بیاورد. گفت ای جبرئیل بخورم؟ گفت نه صبر کن تا بدروی و پاک کنی؟ چون بدرود و پاک کرد، گفت اکنون خورم؟ گفت نه، تا آرد کنی، جبرئیل او را فرمود تا دو سنگ آورد و آن دانها همه آرد کرد، آدم گفت اکنون خورم؟ گفت نه تا خمیر کنی و بآتش او را پخته گردانی، گفته‌اند آدم آن را بیخت و نخاله آن باز بر آن زمین افکند که گندم از آن دروده بود، جو بررست. پس چون آدم آن را بپخت بگریست گفت یا جبرئیل ما هذا التعب و النصب؟ فقال جبرئیل هذا وعد اللَّه الّذی وعدک و ذلک فی قوله: «فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقی‌».

«إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیها وَ لا تَعْری‌» ای لا یلحقک فی الجنّة جوع و لا عری.

«وَ أَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فِیها وَ لا تَضْحی‌» ای لا یلحقک فیها عطش و لا حرّ. و قیل لا یلحقک اذی الشمس اذ لیس فی الجنّة شمس کما اخبر اللَّه به فی قوله: «لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً» بل اهلها فی ظلّ ممدود و ماء مسکوب. قرأ نافع و ابو بکر و انّک بکسر الالف علی الاستیناف، و قرأ الآخرون بالفتح نسقا علی قوله: «أَلَّا تَجُوعَ» یقال ظمئ یظمأ ظمأ فهو ظمآن ای عطشان. و ضحی الرجل یضحی ضحی، و ضحا یضحو ضحوا و ضحوا و ضحی یضحی و ضحاء و ضحیا، اذا برز للشّمس فاصابه حرّها.

قوله: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلی‌ شَجَرَةِ الْخُلْدِ» یعنی علی شجرة ان اکلت منها بقیت مخلّدا. «وَ مُلْکٍ لا یَبْلی‌» لا یبید و لا یفنی. «فَأَکَلا مِنْها» ای من الشجرة. «فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما» انکشفت لهما عوراتهما، و کانت مستورة عن اعینهما. و قیل عوقبا بازالة السّتر عنهما و کشف ما کانا یستران به من اللباس فی الجنّة. «وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما» ای اقبلا و جعلا یلصقان علیهما من ورقة تین الجنة یستران به عوراتهما. «و عصی آدم ربه باکل الشجرة فغوی» ای فعل ما لم یکن فعله، و قیل اخطأ طریق الحق و ضلّ حیث طلب الخلد باکل ما نهی عن اکله، فخاب و لم ینل مراده، و قال ابن الاعرابی: فسدّ علیه عیشه و صار من العزّ إلی الذلّ، و من الرّاحة الی التعب. قال ابن قتیبة: لم یکن ذنب آدم من اعتقاد متقدّم و نیة صحیحة فنحن نقول و عصی و غوی، کما قال اللَّه، و لا نقول آدم عاص و غاو کما تقول لرجل قطع ثوبه و خاطه قد قطعه و خاطه، و لا تقول هو خیّاط حتی یکون معاودا لذلک الفعل معروفا به. و فی الخبر الصحیح عن ابی هریره قال: قال رسول اللَّه (ص): «احتج آدم و موسی، فقال موسی یا آدم انت ابونا خیبتنا و اخرجتنا من الجنّة فقال آدم انت موسی اصطفاک اللَّه بکلامه و خط لک التّوراة بیده أ تلومنی علی امر قدّره اللَّه علی قبل ان خلقنی باربعین سنة؟ فحجج آدم موسی، و فی روایة اخری قال آدم بکم وجدت اللَّه کتب التوریة قبل ان اخلق؟ قال موسی باربعین سنة. قال آدم، فهل وجدت فیها، فعصی آدم ربّه فغوی؟ قال نعم، قال ا فتلومنی علی ان عملت عملا کتبه اللَّه علیّ ان اعمله قبل ان یخلقنی باربعین سنة؟ قال: رسول اللَّه (ص) «فحجج آدم موسی».

قوله: «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ» ای اختاره و اصطفاه، «فَتابَ عَلَیْهِ» بالعفو «وَ هَدی‌» ای یهدیه الی التوبة حتّی قال رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا.

«قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِیعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» انتما عدوّ ابلیس و هو عدو کما و عدو ذریتکما. «فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ» یعنی: یأتکم، «مِنِّی هُدیً» ای کتاب و رسول.

«فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ» کتابی و رسولی، «فَلا یَضِلُّ» لا یزول عن الحق، «وَ لا یَشْقی‌» فی الآخرة بالعذاب. روی سعید بن جبیر عن ابن عباس قال: من قرأ القران و اتبع ما فیه، هداه اللَّه من الضّلالة و وقاه یوم القیامة سوء الحساب و ذلک بانّ اللَّه یقول: «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی‌». و قال الشّعبی عن ابن عباس: اجار اللَّه تابع القرآن من ان یضلّ فی الدّنیا و یشقی فی الآخرة، و قرأ هذه الایة.

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ» قرأ بو عمرو ینفخ بالنون و فتحها و ضمّ الفاء کقوله، و نحشر، و قرأ الآخرون ینفخ بالیاء و ضمها و فتح الفاء علی غیر تسمیة الفاعل. خلافست میان علماء تفسیر که صور چیست؟ قول حسن با جماعتی آنست که صور جمع صورتست و معنی نفخ صور آنست که فردا در قیامت ربّ العزّة صورتهای خلق باز آفریند چنان که در دنیا بود، آن گه روحها در وی دمند چنان که در دنیا در رحم مادر صورت بیافرید و روح در وی دمیدند. باز جمهور مفسران می‌گویند که صور شبیه قرنی است و اسرافیل در دهن گرفته و گوش بر فرمان حق نهاده تا کی فرماید او را که در آن دمد: اوّل نفخه فزع چنان که ربّ العزّة گفت: «وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ». پس نفخه صعق چنان که گفت: «فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ». سوم نفخه بعث چنان که گفت: «ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری‌ فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ».
هوش مصنوعی: در آیه‌ای که به نفخ صور اشاره دارد، خواندن بو عمرو با "ینفخ" با نون و فتح فاء است، در حالی که دیگران آن را با "ینفخ" به یاء و ضم فاء قرائت کرده‌اند. مفسران درباره معنای "صور" اختلاف نظر دارند. نظر برخی این است که "صور" جمع صورت است و معنای نفخ صور آن است که در قیامت، خداوند صورت‌های مخلوقات را دوباره آفریده و سپس روح‌ها در آن‌ها دمیده می‌شوند، همان‌طور که در دنیا، روح‌ها در رحم مادر دمیده می‌شوند. گروه دیگری از مفسران معتقدند که "صور" شبیه به قرنی است که فرشته اسرافیل در دهان دارد و منتظر دستور خداوند برای دمیدن در آن است. این نفخ‌ها شامل سه مرحله است: اولین نفخ برای هراس و ترس، دومی برای بی‌هوش شدن و سومی برای برانگیختن مخلوقات، تا آن‌ها در قیامت به پا خیزند و نظاره‌گر باشند.
قومی گفتند اسرافیل صاحب صور نیست فریشته‌ای دیگر صاحب صور است که عائشة روایت میکند از مصطفی (ص) که گفت: انّ اسرافیل له جناح بالمشرق، و جناح بالمغرب، و جناح متسرول به، و القلم علی اذنه فاذا نزل الوحی جری القلم، و صاحب الصّور اسفل منه قد حنا ظهره و الصّور علی فمه و ینظر الی اسرافیل و قد امر صاحب الصّور اذا رأیت اسرافیل ضم جناحه فانفخ.» قالت عائشة: هکذا سمعت رسول اللَّه یقول‌
هوش مصنوعی: گروه‌هایی از مردم اعتقاد دارند که اسرافیل صاحب صور نیست و فرشته‌ای دیگر مسئول این کار است. عائشه نقل می‌کند از پیامبر (ص) که فرمود: "اسرافیل دارای یک بال در شرق و یک بال در غرب است و بال دیگری نیز روی بدن خود دارد، و قلمی در گوشش است. وقتی وحی نازل می‌شود، قلم به حرکت درمی‌آید، و فرشته صاحب صور پایین‌تر از او قرار دارد و در حال حاضر بر رویش خم شده و صور را بر روی دهانش نگه داشته است و به اسرافیل نگاه می‌کند. او به صاحب صور دستور داده است که وقتی اسرافیل را می‌بیند، بالش را جمع کند و بدمد." عائشه می‌گوید: این‌گونه از رسول‌الله شنیدم.
و عن ابی سعید قال: ذکر النّبی، صاحب الصور فقال عن یمینه جبرئیل و عن یساره میکائیل.
هوش مصنوعی: ابو سعید نقل می‌کند که پیامبر به تصویرگران اشاره کرد و فرمود که در سمت راستش جبرئیل و در سمت چپش میکاییل هستند.
و عن ابن مسعود قال یقوم ملک بین السّماء و الارض فینفخ فیه.
هوش مصنوعی: ابن مسعود روایت کرده است که فرشتهای در میان آسمان و زمین قرار می‌گیرد و در آن دمیده می‌شود.
«وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ» ای المشرکین. «یَوْمَئِذٍ زُرْقاً» الزرقة هی الخضرة فی سواد العین و هی اقبح نعوت العین و العرب یتشأم بها، و من علامة اهل النّار زرقة العیون و سواد الوجوه و قیل تصیر أعینهم من العطش زرقا، و کذلک تصیر العین فی شدة العطش.
هوش مصنوعی: در آن روز، ما مجرمان را جمع می‌کنیم، ای مشرکان. در آن زمان، چشمان آن‌ها رنگی زرد و آبی خواهد داشت. این تغییر رنگ نشانه‌ای از ناراحتی و حالت بد چشمان آن‌هاست و عرب‌ها به این ویژگی بدبین هستند. همچنین، یکی از نشانه‌های اهل جهنم، تیرگی چهره‌ها و رنگ آبی چشم‌هاست. به گفته‌ای دیگر، چشمان آن‌ها از شدت تشنگی به این حالت درمی‌آید.
و قیل زرقا ای عمیا یخرجون من قبورهم بصراء کما خلقوا اوّل مرة و یعمون فی المحشر. و انّما قال «زُرْقاً» لانّ السواد یزرق اذا ذهبت نواظرهم.
هوش مصنوعی: و گفته شده است: ای نابینا، آنها از قبرهایشان بیرون می‌آیند در حالی که بینا هستند، همان‌طور که در ابتدای خلق خود بودند و در میدان محشر گمراه می‌شوند. و این‌که گفته شده «زُرْقاً» به خاطر این است که وقتی چشمانشان را از دست می‌دهند، رنگ سیاهی به چهره‌شان می‌گیرد.
و عن ابن عمر قال: قال رسول اللَّه: «ما من غادر الّا له لواء یوم القیمة یعرف به وصائح یصیح معه هذا لواء غادر بنی فلان مسود وجهه و زرقة عیناه، مصفودة یداه، معقولة رجلاه علی رقبته مثل الطود العظم من ذنوبه».
هوش مصنوعی: ابن عمر نقل کرده است که پیامبر اسلام فرمودند: «هیچ خیانتکاری نیست مگر اینکه روز قیامت پرچمی دارد که به وسیله آن شناسایی می‌شود و نداهایی در اطرافش طنین‌انداز است. این پرچم به معنای خیانت فلانی است و چهره‌اش سیاه و چشمانش آبی خواهد بود. دست‌هایش در زنجیر است و پاهایش بسته شده، بر گردنش بار گناهانش به اندازه کوهی بزرگ خواهد بود.»
قوله: «یَتَخافَتُونَ بَیْنَهُمْ» ای یتناجون و یتکلمون خفیة «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْراً» ای ما مکثتم فی الدّنیا الّا عشر لیال. «و قیل فی القبور، و قیل ما بین النفختین و هو اربعون سنة، لانّ العذاب یرفع عنهم بین النفختین، استقصروا مدّة لبثهم لهول ما عاینوا. معنی آنست که مجرمان در قیامت از هول رستاخیز و صعوبت عذاب مدّت درنگ خویش در دنیا اندک شمرند و نعیم دنیا در جنب آن عذاب ناچیز دانند و فراموش کنند، با یکدیگر بآوازی نرم در خفیه مذاکره همی کنند: قومی گویند در دنیا چند بودید دیگران جواب دهند که ده روز، جایی دیگر گفت: «لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ» روزی یا پاره‌ای از روزی.
هوش مصنوعی: مجرمان در قیامت از شدت ترس و سختی عذاب، مدت زمانی که در دنیا گذرانده‌اند را بسیار کوتاه و تنها به اندازه ده روز می‌دانند. برخی نیز در مورد مدت اقامت خود در دنیا گفتند که شاید یک روز یا بخشی از روز بوده است. در این حال، آنها با صدای آهسته و در پنهانی با هم صحبت می‌کنند و در مورد زمان خود در دنیا بحث می‌کنند. درواقع، به خاطر وحشتی که از عذاب دارند، زمان را کوتاه‌تر از آنچه که بوده، احساس می‌کنند و نعمت‌های دنیوی را در مقایسه با عذاب‌های آن روز فراموش کرده‌اند.
ربّ العزة گفت: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ» ما دانیم آنچه می‌گویند: «إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً» ای اصوبهم جوابا و اعدلهم قولا. «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا یَوْماً» و انّما قال ذلک لانّ الیوم الواحد اقرب الی الصّدق من العشرة، لان العشرة و الیوم الواحد اذا قوبلا بمدة القیامة و بایامهم کان الیوم الواحد اقرب الی الصّدق من العشرة. و روا باشد که این مدت اندک بین النفختین خواهد که عذاب گور از ایشان بردارند، و این آنست که کافران و بیگانگان را روزگاری در گور عذاب کنند پس ایشان را بین النفختین از عذاب فرو گذارند و بخسبند. باز بنفخه بعث ایشان را بر انگیزانند و گویند: «یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا». پس از هول و صعوبت رستاخیز، آن مدت که عذاب گور از ایشان برداشته‌اند بدانش ایشان یک روز نماید گویند: «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا یَوْماً».
هوش مصنوعی: خداوند متعال فرمود: «ما به آنچه می‌گویند واقفیم.» آن زمان که بهترین و عاقل‌ترین آنها می‌گوید: «ما فقط یک روز مانده‌ایم.» این جمله را به این دلیل می‌گوید که یک روز به حقیقت نزدیک‌تر از ده روز است؛ زیرا اگر یک روز را با روز قیامت و روزهای آن مقایسه کنیم، یک روز نسبت به ده روز به واقعیت نزدیک‌تر است. ممکن است این مدت کوتاه بین دو دمیده شدن در صور باشد که عذاب قبر از آنها برداشته شده و آنها در آن مدت دچار عذاب نخواهند شد و خوابشان می‌برد. سپس با دمیدن دوباره، برانگیخته می‌شوند و خواهند گفت: «ای وای بر ما، چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟» بعد از ترس و سختی قیامت، هنگامی که عذاب قبر از آنها برداشته شده، آن مدت کوتاه برایشان یک روز به نظر خواهد رسید و خواهند گفت: «ما فقط یک روز مانده‌ایم.»
قوله: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها» ان قیل ما العلّة للفاء التی فی قوله: «فَقُلْ» خلافا لاخواتها فی القرآن؟ فالجواب انّ تلک اسؤلة تقدمت سألوا عنها رسول اللَّه (ص)، فجاء الجواب عقیب السّؤال، و هذا سؤال لم یسألوه بعد و قد علم اللَّه سبحانه انّهم سائلوه عنه فاجاب قبل السّؤال، و مجازه و ان سألوک عن الجبال، فقل ینسفها.
هوش مصنوعی: در اینجا آمده است که عده‌ای از مردم درباره کوه‌ها از پیامبر (ص) سوال کردند و خداوند به او دستور داد که پاسخ دهد: «کوه‌ها را زمین می‌زند». در ادامه این پرسش مطرح می‌شود که چرا حرف «فاء» در جمله «فَقُلْ» آمده است، در حالی که در جملات مشابه در قرآن این طور نیست. پاسخ این است که این سوالات قبلاً مطرح شده‌اند و خداوند می‌دانسته که آن‌ها درباره کوه‌ها پرسشی خواهند داشت، بنابراین پیش از اینکه سوال کنند، پاسخ را داده است. به عبارتی، اگر از تو درباره کوه‌ها سوال کنند، بگو که آن‌ها را زمین می‌زند.
ابن عباس گفت: قومی بودند از قبیله ثقیف منکران بعث، تعجب همی کردند که حدیث فنادینا همی شنیدند، گفتند کیف تکون هذه الجبال الرّاسیات یومئذ؟ در آن روز رستاخیز که تو می‌گویی این کوه‌ها بدین عظیمی و بزرگی چون شود و حاصل آن بچه باز آید؟ ربّ العالمین گفت: «فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً». جایی دیگر گفت: «تَسِیرُ الْجِبالُ سَیْراً» جایی دیگر گفت: «وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثِیباً مَهِیلًا» جایی دیگر گفت: «وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ». جایی دیگر گفت: «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا». اول گفت: «یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً» ای یقلعها عن اماکنها قلعا و یسیرها خداوند آن را از بیخ بر کند و روان گرداند چنان که گفت: «وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ»، پس آن را ریگ گرداند، چنان که گفت: «کَثِیباً مَهِیلًا». پس باد را فرماید تا آن را در هوا پراکنده کند همچون پشم زده، چنان که گفت: «کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»، پس آن را در هوا هبا گرداند همچون آثار آفتاب در روزن، چنان که گفت: «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا».
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل می‌کند که گروهی از قبیله ثقیف به جهان آخرت و قیامت شک داشتند و تعجب می‌کردند که چگونه این کوه‌های بزرگ در آن روز که تو از آن یاد می‌کنی، شکل خواهند گرفت و چه موادی از آن‌ها باقی می‌ماند. خداوند در پاسخ به آن‌ها فرمود که این کوه‌ها را به شدت از ریشه‌اش قطع خواهد کرد و آن‌ها را به حرکت درمی‌آورد. همچنین بیان شده که کوه‌ها در روز قیامت به صورت توده‌های نرم و پراکنده درمی‌آیند، همانند پشم زده‌ای که در هوا منتشر می‌شود. در نهایت، اشاراتی به چگونگی از بین رفتن کوه‌ها و تبدیل آن‌ها به گرد و غبار شده که به راحتی در فضا پخش می‌شود، تشریح شده است.
«فَیَذَرُها» ای یدع مکان الجبال من الارض، «قاعاً صَفْصَفاً» ارضا ملساء مستویة لانبات فیها، و القاع ما انبسط من الارض، و الصّفصف الا ملس. «لا تَری‌ فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً» ای انخفاضا و ارتفاعا. قال الحسن: العوج ما انخفض من الارض، و الامت ما نشز من الرّوابی، ای لا تری فیها وادیا و لا رابیة.
هوش مصنوعی: «پس آن را ترک می‌کند» یعنی زمین را از جاهایی که کوه‌ها وجود داشت، «که کاملاً صاف و هموار است» یعنی زمینی که بدون هیچ سبزه‌ای و هموار است، و «قاع» به معنای زمین وسیع و مسطح است و «صفصف» به معنای زمین صاف و هموار است. «در آنجا هیچ گونه کجی و برآمدگی نمی‌بینی» یعنی نه فرورفتگی وجود دارد و نه ارتفاعی. الحسن گفته است: کجی به معنای نقاطی است که از زمین پایین‌تر هستند و برآمدگی به معنای نقاطی است که از تپه‌ها بالاتر رفته‌اند، یعنی در آنجا نه دره‌ای وجود دارد و نه تپه‌ای.
«یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ» ای داعی اللَّه الّذی یدعوهم الی الموقف و هو اسرافیل فیسرع المؤمنون و یتثافل المجرمون. فیرسل اللَّه نارا او دخانا علیهم فیسوقهم الی ارض المحشر.
هوش مصنوعی: در آن روز، مردم پیرو دعوت‌کننده‌ای خواهند بود که آنها را به محشر فرا می‌خواند و آن دعوت‌کننده اسرافیل است. مؤمنان به سرعت حرکت می‌کنند، در حالی که گناهکاران، به تنبلی و کسالت رفتار می‌کنند. سپس خداوند آتش یا دودی بر آنها می‌فرستد تا آنها را به زمین محشر هدایت کند.
روی حذیفة بن اسید الغفاری قال: اطّلع النبی (ص) علینا و نحن نتذاکر، فقال ما تذکرون؟ قلنا نذکر السّاعة، قال انّها لن تقوم حتی تروا قبلها عشر آیات: فذکر، الدّخان، و الدجال، و الدابة، و طلوع الشمس من مغربها، و نزول عیسی بن مریم، و یأجوج و مأجوج، و ثلاثة خسوف: خسف بالمشرق، و خسف بالمغرب، و خسف بجزیرة العرب، و آخر ذلک نار تخرج من الیمن، تطرد النّاس الی محشرهم، و یروی نار تخرج من قعر عدن، تسوق الناس الی المحشر، و قیل یدعوهم اسرافیل من صخرة بیت المقدس، و هو قوله: «وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ» یقول: ایتها العظام النخرة و الاوصال المتفرقة، و اللحوم المتمزقة، و الشعور السّاقطة.
هوش مصنوعی: حذیفه بن اسید غفاری می‌گوید: پیامبر (ص) به ما نگریست در حالی که مشغول صحبت بودیم و پرسید: درباره چه چیزی صحبت می‌کنید؟ ما گفتیم که درباره قیامت صحبت می‌کنیم. او فرمود: قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه قبل از آن، ده نشانه را ببینید. از نشانه‌ها، او به دود، دجّال، حیوانی خاص، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی بن مریم، یأجوج و مأجوج، و سه زمین‌لرزه اشاره کرد: یک در شرق، یک در غرب، و یک در جزیره العرب. سپس آخرین نشانه، آتشی است که از یمن خارج می‌شود و مردم را به محشر می‌رانَد. همچنین نقل شده که آتش دیگری از قعر عدن برمی‌خیزد و مردم را به محشر می‌آورد. گفته شده که اسرافیل از صخره بیت‌المقدس آن‌ها را صدا می‌زند و می‌گوید: ای استخوان‌های متلاشی و اعضای پراکنده و گوشت‌های پاره و موهای ریخته، به قیامت بیایید.
قومی الی ربّک لیجزیک باعمالک. قوله: «لا عِوَجَ لَهُ» ای لا غلط فیه. می‌گوید آن نه آوازی است که کسی گوید که ازین سو می آید و کسی گوید از آن سو می‌آید، و قیل «لا عِوَجَ لَهُ» ای لا معدل عنه لا یقدر احد ان یعدل عنه. قوله: «وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ» ای سکنت اصوات الخلائق لمهابة اللَّه. «فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً» یعنی صوت وطئی الاقدام الی المحشر. قال ابن عباس: الهمس تحریک الشّفاه من غیر منطق.
هوش مصنوعی: قومی به سوی پروردگارت می‌روند تا به خاطر اعمالشان پاداش بگیرند. در ادامه گفته شده که هیچ‌گونه انحرافی در آن وجود ندارد، یعنی در آن هیچ‌گونه اشتباهی نیست. به این معناست که هیچ کس نمی‌تواند از آن انحراف داشته باشد. همچنین، صدای موجودات در برابر خداوند رحمان خاموش و ساکت می‌شود به دلیل عظمت و هیبت خداوند. بنابراین، تنها صدای آرامی شنیده می‌شود که ناشی از حرکت قدم‌ها به سمت محشر است. ابن عباس می‌گوید که این صدا به معنای حرکت لب‌ها بدون شنیده شدن کلام است.
«یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ» احدا «إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ» فی آن یشفع له، و هم المسلمون الّذین رضی اللَّه سبحانه قولهم، لانّهم قالوا لا اله الّا اللَّه و هو معنی قوله: «وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلًا» و هذا یدلّ علی انّه لا یشفع لغیر المؤمنین.
هوش مصنوعی: در آن روز هیچ شفاعتی به کسی نخواهد رسید، مگر کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده باشد که شفاعت کند، و این شامل مسلمانانی می‌شود که خداوند سخنانشان را پسندیده است، زیرا آن‌ها گویند «هیچ خدایی جز الله نیست» و این همان معنای رضایت خدا از سخنانشان است. این نکته نشان می‌دهد که برای کسانی که مؤمن نیستند، شفاعتی وجود نخواهد داشت.
«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ» ای ما بین ایدی الخلق من امر الآخرة. «وَ ما خَلْفَهُمْ» من امر الدّنیا، و قیل ما قدّموا و ما خلّفوا من خیر و شرّ. «وَ لا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً» فیه قولان: احدهما انّ الکنایة راجعة الی ما، ای هو یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و هم لا یعلمونه.
هوش مصنوعی: خداوند به آنچه در پیش روی انسان‌هاست، یعنی امور آخرت، و آنچه پشت سرشان است، یعنی امور دنیا، آگاه است. همچنین ممکن است مراد از این دو، اعمال نیک و بدی باشد که انسان‌ها انجام داده‌اند یا از خود به جا گذاشته‌اند. اما انسان‌ها هیچ‌گاه به تمامی این موارد آگاهی ندارند؛ زیرا آنچه خداوند می‌داند، فراتر از درک و علم آن‌هاست.
و الثّانی انّها راجعة الی اللَّه تعالی لانّ عباده «لا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً» ای لا یحیط علمهم باللّه عزّ و جل. قوله: «وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ» ای ذلت و خضعت و استأسرت.
هوش مصنوعی: دوم اینکه این موضوع به خداوند اعلی برمی‌گردد، زیرا بندگان خدا «نمی‌توانند به علم خود او را درک کنند». یعنی علم آنها به خداوند عزّ و جل محدود است. در ادامه آمده است: «و صورت‌ها در برابر خالق زنده و پایدار فروتن شدند»، به معنای این است که صورت‌ها به ذلت و خضوع افتادند و تسلیم شدند.
و منه قیل للاسیر عان، و فی الحدیث: «انّما النساء عندکم عوان».
ملیک علی عرش السّماء مهیمن
هوش مصنوعی: در اینجا به اشاره‌ای به وضعیت زنان و قدرت آن‌ها در زندگی اشاره شده است. همچنین، به جایگاه بالای خداوند در آسمان و تسلط او بر همه چیز اشاره می‌شود. به عبارتی، این متن بر اهمیت و ارزش زنان و در عین حال بر مقام ارجمند الهی تأکید دارد.
و قال امیة بن ابی الصلت:
لعزّته تعنو الوجوه و تسجد.
هوش مصنوعی: امیة بن ابی الصلت می‌گوید: به خاطر عظمت و بزرگی او، چهره‌ها سر فرود می‌آورند و به سجده می‌افتند.
المراد بالوجوه، الانفس کقوله عز و جل: «وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ» ای تریدون اللَّه و قال: «کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» ای الّا هو. و قال: «وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ» ای و یبقی ربّک و انت تقسم و تقول بوجه اللَّه ترید باللّه، و من هذا الباب‌
هوش مصنوعی: مراد از «وجوه» در اینجا، نفس‌ها یا ذات‌هاست. مانند آیه‌ای که می‌فرماید: «هر چه از زکات داده‌اید، برای طلب رضای خداوند است» که نشان می‌دهد هدف شما خداوند است. همچنین در آیه‌ای دیگر آمده: «هر چیز جز ذات او نابود می‌شود» که به جز خداوند اشاره دارد. و نیز در آیه‌ای دیگر گفته شده: «و ذات پروردگارت باقی خواهد ماند» که باز هم به خداوند اشاره دارد. بنابراین وقتی می‌گویید «با رضای خداوند» می‌خواهید اشاره به خداوند داشته باشید.
قول رسول اللَّه لقتلة کعب بن الاشرف: «افلحت الوجوه». و قوله للکفّار یوم بدر: «شاهت الوجوه»
هوش مصنوعی: پیامبر خدا به القاتلین کعب بن الاشرف گفت: «چهره‌ها باز پیروز شدند». و همچنین در روز بدر به کفار فرمود: «چهره‌ها خوار شدند».
و عن طلق بن حبیب فی قوله: «وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ» قال: هو وضعک جبهتک و کفیک و رکبتیک و اطراف قدمیک فی السّجود. «وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً» ای خسر من اشرک باللّه، و الظّلم الشّرک، و منه قول الشاعر.
هوش مصنوعی: طَلَق بن حبیب درباره عبارت «وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ» می‌گوید: این به معنای گذاشتن پیشانی، دستان و زانوها و اطراف پاها بر زمین در هنگام سجده است. سپس به آیه‌ای اشاره می‌کند که «وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً» و تفسیر می‌کند که منظور از آن، خسارتی است که شامل کسانی می‌شود که به خدا شرک ورزیده‌اند و ظلم به معنای شرک است. همچنین به نقل قول شاعری اشاره می‌کند.
الحمد للَّه لا شریک له
من اباها فنفسه ظلما.
هوش مصنوعی: سپاس خداوندی را که شریک ندارد، و کسی که خود را بالاتر از او بداند، در حقیقت به خود ستم کرده است.
«وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا یَخافُ ظُلْماً»، قرأ ابن کثیر وحده «فلا یخف» مجزوما علی النهی جوابا للشرط: و هو قوله: «وَ مَنْ یَعْمَلْ» و المراد به الخبر کانه قال: «و من یعمل من الصالحات و هو مؤمن فلا خوف علیه» و قرأ الآخرون فلا یخاف بالالف و رفع الفاء علی تقدیر مبتداء محذوف یراد بعد الفاء، کانه قال فهو لا یخاف ظلما.
هوش مصنوعی: هر کس از اعمال نیک انجام دهد و مؤمن باشد، نباید از ظلم بترسد. ابن کثیر این قسمت را به صورت خاصی قرائت کرده و به نظر می‌رسد این جمله به معنای این است که کسی که از اعمال صالح بهره‌مند است و ایمان دارد، هیچ ترسی از ظلم ندارد. سایر قرائت‌ها نیز به این معنا اشاره دارند که او از ظلم نمی‌ترسد.
قال ابن عباس: «فَلا یَخافُ» ان یزاد علی سیآته و لا ان ینقص من حسناته. و اصل الهضم الکسر، و المعنی لا یظلم بحرمان الثواب و لا یهضم بنقصان الجزاء.
هوش مصنوعی: ابن عباس گفته است که کسی نباید نگران باشد که از بدی‌های او چیزی افزوده شود یا از خوبی‌های او کاسته گردد. اصل کلمه "الهضم" به معنای نقص و کاهش است و مطلب این است که کسی مورد ظلم قرار نمی‌گیرد به این معنا که از پاداش او کاسته نمی‌شود و به خاطر کمبود جزا نیز آسیب نمی‌بیند.
«وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ» ای کما انزلنا التّوراة علی موسی بلغة قومه، انزلنا علیک هذا القران بلغة قومک لیفهموه، و قال النبی (ص): «احبّوا العرب لثلاث: لانّی عربیّ، و القرآن عربیّ، و کلام اهل الجنّة عربیّ».
هوش مصنوعی: «همچنین ما این قرآن را نازل کردیم» یعنی به همان شکلی که تورات را بر موسی به زبان قوم او نازل کردیم، این قرآن را نیز به زبان قوم خودت نازل کردیم تا آن را درک کنند. پیامبر (ص) نیز فرمود: «عرب‌ها را به سه دلیل دوست داشته باشید: زیرا من عربی هستم، قرآن عربی است و سخن اهل بهشت عربی است».
«صَرَّفْنا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ» ای کررنا القول فیه من الوعید، و هو ذکر الطوفان و الصیحة و الرّجفة و المسخ. «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» ان ینزل بهم مثل ما نزّل بمن تقدّمهم، «أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْراً» ای یحدث لهم القرآن عبرة وعظة، فیعتبروا و یتعظوا بذکر عقاب اللَّه الامم.
هوش مصنوعی: ما در اینجا از تهدیدات الهی سخن گفتیم، از جمله ذکر سیلاب، فریاد و زمین‌لرزه و دگرگونی. هدف این است که شاید مردم از عذاب‌هایی که بر پیشینیان نازل شده، پرهیز کنند یا اینکه قرآن برای آنها عبرت و پندبینی به همراه بیاورد تا به یاد عذاب الهی بیفتند و درس بگیرند.
قوله: «فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ» جل اللَّه عن الحاد الملحدین، و عمّا یقوله المشرکون، و تعالی فوق کلّ شی‌ء و هو الملک حقّا، لا یزول ملکه و هو المالک للاشیاء علی الحقیقة.
هوش مصنوعی: خدای تعالی، پادشاه حقیقی، از توهین‌های ملحدان و از آنچه مشرکان می‌گویند پاک و منزّه است. او فوق هر چیزی است و تنها اوست که به راستی پادشاهی می‌کند. سلطنت او هرگز از بین نمی‌رود و او مالک واقعی همه چیز است.
«وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ» قال الشّافعی: هو القرآن بغیر همز و هو اسم لکتابنا کالتّوریة و الانجیل و الزّبور، لکتب بنی اسرائیل، و لو کان من القراءة لکان یسمّی کلّ مقروء قرآنا و لا یسمّی باسم کتاب اللَّه شی‌ء غیره. «مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی‌ إِلَیْکَ وَحْیُهُ» کان رسول اللَّه یتعجّل بقراءة القرآن ساعة الوحی قبل ان یفرغ جبرئیل من إلقاء الوحی خشیة النّسیان، فامر بالانصات و حسن الاستماع الی ان یفرغ جبرئیل من البلاغ هر بار که جبرئیل آمدی و وحی گزاردی مصطفی بشتاب خواندن گرفتی با جبرئیل و صبر نکردید تا جبرئیل از تلاوت و ابلاغ آن فارغ شدی از بیم آنکه بر وی فراموش شود، ربّ العزّة او را از آن نهی کرد و فرمود که تا آن ساعت که جبرئیل وحی پاک همی گزارد و قرآن همی خواند وی خاموش میباشد و می‌شنود. همانست که جایی دیگر گفت: «لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ». قوله: «مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی‌ إِلَیْکَ وَحْیُهُ» یعنی من قبل ان یفرغ جبرئیل من تلاوته علیک. قرأ یعقوب نقضی، بالنون و فتحها و کسر الضّاد و نصب الیاء وحیه منصوبا، و الوجه انّ الفعل للَّه تعالی ذکره بلفظ التعظیم و هذا موافق لما قبله الّذی جاء بلفظ التعظیم و هو قوله: «أَنْزَلْناهُ... وَ صَرَّفْنا»، و لما بعده و هو قوله: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا» فی انّ کلیهما علی لفظ التعظیم. و قرأ الباقون یقضی بضم الیاء و فتح الضّاد، وحیه بالرّفع، و الوجه انّه علی اسناد الفعل الی المفعول به و هو الوحی و معلوم انّ اللَّه تعالی هو الموحی فلذلک وقع الاستغناء عن ذکر الفاعل. و قال مجاهد و قتادة لا تقرءه اصحابک و لا تمله علیهم حتّی تبین لک معانیه و قال السدّی لا تسأل انزاله قبل ان یأتیک و قیل معناه لا تلتمس انزال القران جملة فانّا ننزل علیک لوقت الحاجة.
هوش مصنوعی: در این متن به این نکته اشاره می‌شود که نباید در خواندن قرآن شتاب کرد. پیامبر (ص) به دلیل واهمه از فراموشی وحی، به سرعت قرآن را می‌خواند و خداوند او را نهی کرد که پیش از تمام شدن نقل وحی، به خواندن ادامه ندهد. در واقع، او باید منتظر می‌ماند تا جبرئیل وحی را به طور کامل ارائه دهد. در اینجا بیان شده است که نمی‌توان به هر کتابی که خوانده می‌شود، قرآن گفته شود و تنها به این کتاب مقدس این نام اطلاق می‌شود. همچنین، برخی مفسران تأکید کرده‌اند که نباید قرآن را برای دیگران بخواند یا معانی آن را قبل از فهم کامل بیان کند. در نهایت، این پیام به نوعی یادآوری است که قرآن باید به نزول تدریجی و در زمان مناسب آن پذیرفته شود.
«وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» ای زدنی حفظا حتی لا انسی ما اوحی الیّ. و قیل معناه ربّ زدنی علما، بالقران و معانیه، قیل علما الی ما علمت. و کان ابن مسعود اذا قرأ هذه الایة قال: اللّهم زدنی ایمانا و یقینا.
هوش مصنوعی: «پروردگارا، علمم را بیشتر کن.» ای کاش به من حفظی عطا کنی تا چیزی که به من وحی شده را فراموش نکنم. برخی گفته‌اند که این جمله یعنی پروردگارا، علمم را به قرآن و معانی آن بیفزا. همچنین گفته‌اند که دانش به آنچه قبلاً یاد گرفته‌ام نیز شامل می‌شود. ابن مسعود زمانی که این آیه را می‌خواند، می‌گفت: «خداوند، به من ایمان و یقین بیشتری عطا کن.»
قوله: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلی‌ آدَمَ» ای امرناه و اوصینا الیه، «مِنْ قَبْلُ» ای من قبل هؤلاء الّذین ترکوا امری و نقضوا عهدی فی تکذیبک. «فَنَسِیَ» ای ترک ما امر به، معنی آنست که اگر کفره قریش نقض عهد کردند و فرمان ما بگذاشتند، بس عجب نیست که پدر ایشان آدم ازین پیش همین کرد، با وی عهد بستیم و او را فرمودیم که هر چه در بهشت ترا مباحست مگر درخت گندم، و گرد آن مگرد و از آن مخور، آن عهد و آن فرمان بگذاشت و از آن بخورد، «فَنَسِیَ» ای ترک امر ربّه کقوله: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ» ای ترکوا امر اللَّه فترکهم فی النّار. گفته‌اند نهی بر دو وجه است نهی تنزیه، و نهی تحریم، و فرق میان تحریم و تنزیه آنست که با تحریم وعید باشد، و با تنزیه نه، و نهی آدم از خوردن آن درخت نهی تحریم بود که وعید قرینه آن بود، آدم وعید بگذاشت و نهی تنزیه پنداشت ربّ العزة گفت: «فَنَسِیَ» ای نسی الوعید المقرون بالنهی لا العهد، فحمله علی التنزیه لا علی التحریم، و قیل نسی العهد و سهی و لم یکن النسیان فی ذلک الوقت مرفوعا عن الانسان، بل کان مؤاخذا به و انّما رفع عنا. «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» قیل لم نجد له عزما علی الذّنب لانّه اخطأ و لم یتعمّد العصیان، انّما استزله الشّیطان. و قیل لم نجد له قوة استقامة علی العهد. قال الحسن: لم نجد له صبرا عمّا نهی عنه. و قال عطیة العوفی. لم نجد له حفظا لما امر به.
هوش مصنوعی: ما به آدم عهد کردیم و او را مورد سفارش قرار دادیم. قبل از افرادی که از فرمان ما سرپیچی کردند و عهد ما را در تکذیب تو نقض کردند، ما با آدم عهد بستیم و به او گفتیم که هر چیز در بهشت برایش حلال است به جز درخت خاصی که نباید به آن نزدیک شود و از آن بخورد. آدم از این عهد و فرمان سرپیچی کرد و از آن درخت خورد. این نشان می‌دهد که اگر قریش نیز عهد را نقض کرده و فرمان ما را نادیده می‌گیرند، تعجبی ندارد چرا که پدرشان آدم نیز همین کار را کرد. گفته شده که نهی دو نوع دارد: نهی تنزیهی و نهی تحریمی. تفاوت بین این دو در این است که نهی تحریمی با وعید همراه است، اما نهی تنزیهی چنین نیست. نهی از خوردن آن درخت، نهی تحریمی بوده است که با وعید همراه بود. آدم این وعید را نادیده گرفت و به مثابه‌ای فقط نهی تنزیهی را فهمید. برخی گفته‌اند که او عهد را فراموش کرد و در آن زمان نسیان از انسان دور نبود. در مورد اینکه چرا نتوانست بر عهدش steadfast بماند، چندین نظر وجود دارد: یکی بر این باور است که او به عمد گناه نکرد بلکه شیطان او را فریب داد. دیگری می‌گوید او توانایی برقراری استقامت بر عهد را نداشت. از سوی دیگر، بعضی مانند حسن گفته‌اند او نتوانست در برابر چیزی که از آن نهی شده بود صبر کند و عطیه عوفی گفته است او نتوانست آنچه را که فرمان داده شده بود حفظ کند.
قال ابن کیسان: لم نجد له اصرارا علی العود الی الذّنب ثانیا. و اصل العزم فی اللّغة توطین النّفس علی الفعل و اعتقاد القلب الشی‌ء، و قیل محافظة علی امر اللَّه. و روی عن ابی امامة قال لو وزنت احلام بنی آدم بحلم آدم لرجح حلمه. و قد قال اللَّه عزّ و جل: «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» قوله: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ»، سبق شرحه. «أَبی‌» ان یسجد، «فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقی‌» ای تتعب و تنصب و یکون عیشک من کدّ یمینک بعرق جبینک. قال السدی یعنی الحرث و الزرع و الحصد و الطحن. و عن سعید بن جبیر قال: اهبط الی آدم ثورا احمر فکان یحرث علیه و یمسح العرق عن جبینه، فذلک شقاؤه. و عن الحسن قال: عنی به شقاء الدّنیا فلا تلقی ابن آدم الا شقیّا ناصبا. و قیل لما اخرج اللَّه آدم من الجنة اوحی الیه یا آدم اعمل و ازرع و کل من عمل یدیک فعمل، فلما اکل الخبز احتاج الی قضاء الحاجة، فلمّا خرج منه الطعام و شم منه رائحة، حزن حزنا کان اشدّ من حزنه حین اخرج من الجنّة، و کان فی الجنة لا یعرف هذا و ذلک قوله: «فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقی‌» و لم یقل فتشقیا رجوعا به الی آدم لان تعبه اکثر، فانّ الرّجل هو السّاعی علی زوجته و علیه نفقتها، فهو یحتاج الی الاکتساب دونها. و قیل اراد فتشقیا لکنه و حدّ لمشاکلة رؤس الای.
هوش مصنوعی: ابن کیسان می‌گوید که ما اثری از پایداری بر گناه در او نیافتیم. معنای اصلی عزم در زبان، مصمم شدن بر انجام یک عمل و ایمان قلبی به چیزی است، و برخی نیز گفته‌اند که عزم به معنای محافظت بر امر خداوند است. ابی امامه نقل کرده که اگر حلم و صبر انسان‌ها را با حلم آدم بسنجیم، حلم آدم سنگین‌تر خواهد بود. خداوند در آیه‌ای فرموده: «و ما برای او عزم نیافتیم». همچنین در داستان آفرینش آدم، وقتی خدا به ملائکه گفت که به آدم سجده کنند، همه سجده کردند به جز ابلیس که از سجده کردن امتناع ورزید. خدا به آدم گفت که ابلیس دشمن تو و همسرت است و مبادا شما را از بهشت خارج کند که دچار زحمت و رنج شوید. این رنج و زحمت به معنای سختی در زندگی و تلاش برای زندگی از راه کار و عرق جبین است. برخی گفته‌اند که این به معنی زحمت در کشاورزی و کار سخت است. از سدی نقل شده که وقتی آدم به زمین فرستاده شد، بزی قرمز به او دادند تا زراعت کند و عرقش را پاک کند، و این نمایانگر سختی زندگی‌اش بود. حسن گفته که این به معنای رنج در دنیا است، به طوری که نمی‌توان آدمی را یافت مگر اینکه او زحمت‌کش و رنجور باشد. گفته شده وقتی خداوند آدم را از بهشت خارج کرده، به او وحی کرد که ای آدم کار کن و بکار و سپس از آنچه که با دستانت به دست می‌آوری، بخور. وقتی آدم نان خورده و به قضاوت نیاز پیدا کرد، هنگامی که غذایی از او خارج شد و بوی آن را احساس کرد، غمگین‌تر از روزی شد که از بهشت رانده شد. در بهشت او چنین چیزی را نمی‌شناخت. خدا به او گفت که مبادا شما را از بهشت خارج کند و دچار رنج شوید. نیامدن به صورت dual به منظور اشاره به آدم است، زیرا رنج و تلاش بیشتر بر دوش مرد است، چرا که او مسئول زندگی و حمایت از همسرش است و بنابراین باید تلاش بیشتری کند. برخی گفته‌اند کوتاهی در اشاره به زحمت زن بوده است.
در قصص آورده‌اند که آدم (ع) چون از آسمان بزمین آمد برهنه آمد سرما و گرما در وی اثر کرد، بنالید تا ربّ العزة جبرئیل را بفرستاد و او را فرمود تا نر میشی را قربان کند. آدم نر میشی را قربان کرد و پشم آن بحوا داد تا برشت، و آدم پشمینه‌ای از آن ببافت، و آدم و حوا هر دو خویشتن را بآن پشمینه بپوشانیدند.
هوش مصنوعی: در داستان‌ها آمده است که وقتی آدم (ع) از آسمان به زمین آمد، لباس نداشت و تحت تاثیر سرما و گرما قرار گرفت. او از این وضعیت شکایت کرد و خداوند جبرئیل را فرستاد. جبرئیل به او گفت که یک قوچ نر را قربانی کند. آدم نیز قوچ نر را قربانی کرد و پشم آن را به حوا داد تا از آن لباس تهیه کند. آدم نیز از این پشم لباس بافت و هر دوی آنها خود را با آن لباس پوشاندند.
جابر بن عبد اللَّه روایت کرد که مردی آمد بمصطفی (ص) و گفت: یا رسول اللَّه چگویی در حرفت من یعنی جامه بافتن؟ رسول خدا گفت: «حرفتک حرفة ابینا آدم و کان اول من نسج آدم، و کان جبرئیل معلمه و آدم تلمیذه ثلاثة ایّام و انّ اللَّه عز و جل یحب حرفتک و انّ حرفتک یحتاج الیها الاحیاء و الاموات، فمن انف منکم فقد انف من آدم و من لعنکم فقد لعن آدم، و من آذاکم فقد اذی آدم، فانّ آدم خصمه یوم القیامة فلا تخافوا و ابشروا فانّ حرفتکم حرفة مبارکة و یکون آدم قائدکم الی الجنة».
هوش مصنوعی: جابر بن عبد اللَّه نقل کرد که مردی به سوی پیامبر آمد و از او پرسید: ای رسول خدا، نظر تو درباره حرفه من که بافندگی است چیست؟ پیامبر خدا پاسخ داد: «حرفه تو اولین حرفه‌ای است که آدم انجام داد، و او اولین کسی بود که بافتنی را انجام داد. جبرئیل، فرشته، او را در این کار آموزش داد و آدم به مدت سه روز شاگرد او بود. خداوند، عز و جل، حرفه تو را دوست دارد و این حرفه نیاز جامعه زنده و مرده است. کسی که به آن توهین کند، در واقع به آدم توهین کرده و کسی که به شما آسیب برساند، به آدم آسیب رسانده است. در روز قیامت، آدم حامی و مدافع شما خواهد بود. پس نترسید و خوشحال باشید، زیرا حرفه شما حرفه‌ای مبارک است و آدم راهنمای شما به سمت بهشت خواهد بود.»
آدم پس از آن که عورت پوشیده بود در باطن خویش اضطرابی و آشفتگی می‌دید که عبارت وی بوصف آن راه نمی‌برد، که هرگز مثل آن اضطراب در خود ندیده بود، تا جبرئیل بجای آورد گفت: ای آدم آن رنج گرسنگی است که ترا مضطرب می‌دارد، آدم گفت اکنون تدبیر چیست؟ جبرئیل گفت آری من کار تو را بسازم، رفت و بفرمان حق دو گاو سرخ آورد و آلات حراثت و زراعت و دانه‌های گندم، و ارشاد کرد او را بتخم کشتن، گفت با آدم خذ فانّها سبب سدّ جوعک و بها تحیی فی الدّنیا و بها تلقی الفتنة انت و اولادک الی قیام الساعة. چون آدم تخم در زمین افکند همان ساعت برست و خوشه بیاورد. گفت ای جبرئیل بخورم؟ گفت نه صبر کن تا بدروی و پاک کنی؟ چون بدرود و پاک کرد، گفت اکنون خورم؟ گفت نه، تا آرد کنی، جبرئیل او را فرمود تا دو سنگ آورد و آن دانها همه آرد کرد، آدم گفت اکنون خورم؟ گفت نه تا خمیر کنی و بآتش او را پخته گردانی، گفته‌اند آدم آن را بیخت و نخاله آن باز بر آن زمین افکند که گندم از آن دروده بود، جو بررست. پس چون آدم آن را بپخت بگریست گفت یا جبرئیل ما هذا التعب و النصب؟ فقال جبرئیل هذا وعد اللَّه الّذی وعدک و ذلک فی قوله: «فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقی‌».
هوش مصنوعی: آدم بعد از پوشاندن خصوصیّاتش، احساس نگرانی و اضطراب شدیدی را در درون خود حس کرد که نمی‌توانست آن را به خوبی بیان کند و هیچ‌گاه چنین احساسی را تجربه نکرده بود. جبریِل به او گفت: ای آدم، این رنج و اضطراب ناشی از گرسنگی است. آدم پرسید: حال باید چه کار کنم؟ جبریِل پاسخ داد: من به تو کمک می‌کنم. سپس به فرمان خدا دو گاو سرخ و ابزار زراعت و دانه‌های گندم را آورد و به او یاد داد که چگونه کاشت را انجام دهد. جبریِل به او گفت که این کار باعث رفع گرسنگی‌ات می‌شود و به زندگی‌ات کمک می‌کند و تو و فرزندانت را تا روز قیامت از مشکلات نجات می‌دهد. وقتی آدم دانه‌ها را در زمین کاشت، همان لحظه جوانه زدند و خوشه‌ای روییدند. آدم از جبریِل پرسید: آیا الآن می‌توانم بخورم؟ جبریِل گفت: نه، ابتدا صبر کن تا آن را تمیز کنی. بعد از تمیز کردن، دوباره از جبریِل پرسید آیا اکنون می‌تواند بخورد؟ جبریِل گفت: نه، ابتدا باید آرد کنی. آدم دو سنگ آورد و دانه‌ها را آرد کرد. سپس دوباره از جبریِل پرسید: آیا حالا می‌توانم بخورم؟ جبریِل جواب داد: نه، باید خمیر کنی و آن را با آتش بپزی. گفته شده که آدم خمیر را درست کرد و باقی‌مانده‌ها را به زمین برگرداند، که از آن جو رویید. وقتی که آدم نان را پخت، گریه کرد و گفت: ای جبریِل، این چه زحمت و تلاش است؟ جبریِل به او پاسخ داد: این وعده‌ای است که خدا به تو داده است و این در آیه‌ای بیان شده است که می‌گوید: «پس شما را از بهشت خارج نکند، تا دچار درد و رنج شوید».
«إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیها وَ لا تَعْری‌» ای لا یلحقک فی الجنّة جوع و لا عری.
هوش مصنوعی: در آنجا تو هیچ‌گاه گرسنه نخواهی شد و از عریانی نیز رنج نخواهی برد.
«وَ أَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فِیها وَ لا تَضْحی‌» ای لا یلحقک فیها عطش و لا حرّ. و قیل لا یلحقک اذی الشمس اذ لیس فی الجنّة شمس کما اخبر اللَّه به فی قوله: «لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً» بل اهلها فی ظلّ ممدود و ماء مسکوب. قرأ نافع و ابو بکر و انّک بکسر الالف علی الاستیناف، و قرأ الآخرون بالفتح نسقا علی قوله: «أَلَّا تَجُوعَ» یقال ظمئ یظمأ ظمأ فهو ظمآن ای عطشان. و ضحی الرجل یضحی ضحی، و ضحا یضحو ضحوا و ضحوا و ضحی یضحی و ضحاء و ضحیا، اذا برز للشّمس فاصابه حرّها.
هوش مصنوعی: در بهشت، شما هرگز عطش نخواهید داشت و با گرما مواجه نخواهید شد. در این مکان، آزار خورشید به شما نخواهد رسید، زیرا در بهشت هیچ خورشیدی وجود ندارد، همان‌طور که خداوند در قرآن بیان کرده است: «آن‌ها در بهشت نه خورشیدی می‌بینند و نه سرمای شدید». ساکنان بهشت زیر سایه‌ای گسترده و در کنار آبی خنک و جاری زندگی می‌کنند. بعضی از قراء، کلمه «وَ أَنَّکَ» را با کسر "الف" خوانده‌اند که به عنوان یک جمله تازه استفاده شده، در حالی که دیگران آن را با فتح "الف" خوانده‌اند تا به جمله قبلی متصل شود. واژه «ظمأ» به معنی عطش و واژه «ضحی» به معنای قرار گرفتن در مقابل آفتاب و تجربه کردن گرمای آن است.
قوله: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلی‌ شَجَرَةِ الْخُلْدِ» یعنی علی شجرة ان اکلت منها بقیت مخلّدا. «وَ مُلْکٍ لا یَبْلی‌» لا یبید و لا یفنی. «فَأَکَلا مِنْها» ای من الشجرة. «فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما» انکشفت لهما عوراتهما، و کانت مستورة عن اعینهما. و قیل عوقبا بازالة السّتر عنهما و کشف ما کانا یستران به من اللباس فی الجنّة. «وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما» ای اقبلا و جعلا یلصقان علیهما من ورقة تین الجنة یستران به عوراتهما. «و عصی آدم ربه باکل الشجرة فغوی» ای فعل ما لم یکن فعله، و قیل اخطأ طریق الحق و ضلّ حیث طلب الخلد باکل ما نهی عن اکله، فخاب و لم ینل مراده، و قال ابن الاعرابی: فسدّ علیه عیشه و صار من العزّ إلی الذلّ، و من الرّاحة الی التعب. قال ابن قتیبة: لم یکن ذنب آدم من اعتقاد متقدّم و نیة صحیحة فنحن نقول و عصی و غوی، کما قال اللَّه، و لا نقول آدم عاص و غاو کما تقول لرجل قطع ثوبه و خاطه قد قطعه و خاطه، و لا تقول هو خیّاط حتی یکون معاودا لذلک الفعل معروفا به. و فی الخبر الصحیح عن ابی هریره قال: قال رسول اللَّه (ص): «احتج آدم و موسی، فقال موسی یا آدم انت ابونا خیبتنا و اخرجتنا من الجنّة فقال آدم انت موسی اصطفاک اللَّه بکلامه و خط لک التّوراة بیده أ تلومنی علی امر قدّره اللَّه علی قبل ان خلقنی باربعین سنة؟ فحجج آدم موسی، و فی روایة اخری قال آدم بکم وجدت اللَّه کتب التوریة قبل ان اخلق؟ قال موسی باربعین سنة. قال آدم، فهل وجدت فیها، فعصی آدم ربّه فغوی؟ قال نعم، قال ا فتلومنی علی ان عملت عملا کتبه اللَّه علیّ ان اعمله قبل ان یخلقنی باربعین سنة؟ قال: رسول اللَّه (ص) «فحجج آدم موسی».
هوش مصنوعی: شیطان به آدم وسوسه کرد و گفت: "آیا می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی راهنمایی کنم؟" یعنی اگر از آن بخوری، همیشه زنده خواهی ماند. "و سلطانی که هرگز فانی نمی‌شود" یعنی ملکی که هرگز از بین نمی‌رود. سپس آن دو از درخت خوردند که باعث شد پوشش آن‌ها نمایان شود و عورتهما آشکار گردید، در حالی که قبلاً از دید آنها پنهان بود. برخی گفته‌اند که این دو به خاطر لغزششان از پوشش اولیه آنگونه که بودند، عریان شدند. آن‌ها شروع به جمع کردن برگ‌هایی از درختان به منظور پوشاندن خود کردند. آدم با خوردن از آن درخت، از پروردگارش نافرمانی کرد و به ضلالت افتاد؛ یعنی کار نادرستی را انجام داد که قبل از آن انجام نمی‌داد و در جستجوی جاودانگی از چیزی که نهی شده بود، خورد و در نتیجه ناامید شد. ابن‌عربی می‌گوید که روزگار او به سختی گذشت و از عزت به ذلت افتاد. ابن قتیبه نیز بیان کرده که گناه آدم ناشی از اعتقادی نادرست یا نیتی ناپاک نبود و ما می‌گوییم که او نافرمانی کرد و به ضلالت افتاد، ولی نمی‌گوییم آدم همیشه گناهکار بود. در حدیث صحیحی آمده که ابوهریره روایت می‌کند: رسول خدا (ص) فرمود: "آدم و موسی با هم دعوا کردند." موسی به آدم گفت: "تو پدر ما هستی و ما را از بهشت بیرون کردی." آدم گفت: "تو موسی هستی که خدا به تو سخن گفت و تورات را با دست خودت نوشت. آیا مرا به خاطر چیزی که خدا پیش از آفرینش من به مدت چهل سال مقدر کرده، سرزنش می‌کنی؟" و در روایت دیگری آدم گفت: "آیا در تورات پیش از خلقت من چیزی نوشته‌ بود که گوید آدم نافرمانی کرد و گمراه شد؟" موسی پاسخ مثبت داد و در نتیجه آدم گفت: "آیا مرا به خاطر عملی که خدا برای من مقدر کرده، مورد سرزنش قرار می‌دهی؟" رسول خدا (ص) فرمود: "آدم موسی را قانع کرد."
قوله: «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ» ای اختاره و اصطفاه، «فَتابَ عَلَیْهِ» بالعفو «وَ هَدی‌» ای یهدیه الی التوبة حتّی قال رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا.
هوش مصنوعی: خداوند او را برگزید و انتخاب کرد و سپس با بخشش خود به او عطوفت نشان داد و او را به سوی توبه هدایت کرد، به طوری که او در نهایت گفت: پروردگارا، ما بر خود ظلم کرده‌ایم.
«قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِیعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» انتما عدوّ ابلیس و هو عدو کما و عدو ذریتکما. «فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ» یعنی: یأتکم، «مِنِّی هُدیً» ای کتاب و رسول.
هوش مصنوعی: «خداوند فرمود: همگی از اینجا پایین بیایید، زیرا برخی از شما دشمن برخی دیگر هستید. شما دشمن ابلیس هستید و او نیز دشمن شما و دشمن نسل شماست. پس اگر راهی از سوی من به سوی شما بیاید، یعنی از طریق کتاب و پیامبر.»
«فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ» کتابی و رسولی، «فَلا یَضِلُّ» لا یزول عن الحق، «وَ لا یَشْقی‌» فی الآخرة بالعذاب. روی سعید بن جبیر عن ابن عباس قال: من قرأ القران و اتبع ما فیه، هداه اللَّه من الضّلالة و وقاه یوم القیامة سوء الحساب و ذلک بانّ اللَّه یقول: «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی‌». و قال الشّعبی عن ابن عباس: اجار اللَّه تابع القرآن من ان یضلّ فی الدّنیا و یشقی فی الآخرة، و قرأ هذه الایة.
هوش مصنوعی: هر کس که به هدایت من عمل کند، از گمراهی دور خواهد شد و در روز قیامت عذابی نخواهد دید. سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می‌کند که کسی که قرآن را بخواند و به آنچه در آن است عمل کند، خداوند او را از گمراهی نجات می‌دهد و در روز قیامت از محاسبه سخت در امان می‌دارد. این بدان دلیل است که خداوند می‌فرماید: «هر کس که به هدایت من عمل کند، گمراه نمی‌شود و رنج نمی‌برد». همچنین، شعبی از ابن عباس نقل می‌کند که خداوند پیروان قرآن را از گمراهی در دنیا و عذاب در آخرت حفظ می‌کند و این آیه را می‌خواند.