قوله تعالی: «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ» رجع الکلام الی عدّ النّعم، لختی نعمتها که بندگان را داد در آیات پیش بر شمرد، آن گه عارض در میان آمد باز دیگر بار سخن با حصر نعمت برد و نیکیها که با بنده کرده در ابتدای آفرینش وی «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ» کسایی امّهاتکم بکسر الف و فتح میم خواند، حمزه بکسر الف و میم خواند امّهاتکم و وجه کسر همزه آنست که ما قبل آن مکسور است چون حرکت ما قبل کسره بود همزه را نیز مکسور کردند اتباع را و امّا کسر میم در قراءت حمزه هم اتباع راست، اتبع حرکة المیم حرکة الهمزة، باقی قرّاء امّهاتکم بضم الالف و فتح میم خوانند و هو الاصل، و امّهات اصلها أمّات فزیدت الهاء فیها للتّأکید کما زادوها فی: اهرقت الماء، و اصله: ارقت. و قیل زیدت الهاء فرقا بین امّهات النّاس و أمّهات البهائم، و امّهات جمع امّ و قد جاء فی الواحدة امّهة، «لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ» ای اخرجکم جهالا غیر عالمین مع توفّر اداة العلم من السّمع و البصر و الفؤاد، اللَّه تعالی شما را از شکمهای مادران بیرون آورد، نادانان که هیچیز نمی دانستید و نیک و بد خود نمیشناختید، اگر چه شما را سمع و بصر و دل داد در شکم مادران، لکن نادانان بیرون آمدید و اللَّه تعالی شما را علم داد و دانش و تمییز تا نیک و بد بشناختید و نادانسته دریافتید، آن گه گفت: «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» این بآن کرد تا سپاس دارید و نعمت وی بر خود بشناسید و آن را شکر کنید. و قیل تمّ الکلام علی قوله: «لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً» ثمّ استأنف فقال: «وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ» ای جعلها بحیث تنتفعون بها، «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» ما انعم به علیکم.
«أَ لَمْ یَرَوْا» قرأ ابن کثیر و عامر و حمزه و یعقوب بالتّاء علی الخطاب و الباقون بالیاء علی الغیبة، «إِلَی الطَّیْرِ» جمع طایر، «مُسَخَّراتٍ» لامر اللَّه. و قیل مذللات «فِی جَوِّ السَّماءِ» قال قتادة: جوّ السّماء کبد السّماء، و قیل هو الهواء البعید من الارض. و قیل جوّ السّماء هو السّماء، «ما یُمْسِکُهُنَّ» فی الهواء عن السّقوط بلا عماد، «إِلَّا اللَّهُ» قال الکلبی ما یمسکهنّ عن ارسال الحجارة علیکم الّا اللَّه، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» جمع آیات، لقوله: «مُسَخَّراتٍ» معنی آیت آنست که این مشرکان و کفره قریش که رستاخیز را منکراند در ننگرند درین آیت قدرت شواهد فطرت که مینمائیم از این بغاث مرغان که در هوا میان آسمان و زمین از پر زدن و ایستاده معلّق در هوا بی پیوندی بداشته، که نگه میدارد ایشان را تا بنیوفتند؟ مگر اللَّه تعالی، مؤمن که بچشم عبرت نگرد داند که آن مسخر را مسخری است و آن مدبر مدبری.
«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً» موضعا تسکنون فیه فتسکنون من الحر و البرد و یستر عوراتکم و حرمکم هر کسی را خانه وی آرامگاه وی کرد و دل آرام وی ساخت، از اینجا گفتهاند: لو لا حبّ الاوطان لهلکت بلاد السّوء و ذلک انّه خلق الخشب و المدر و الالة التی تمکن بها تسقیف البیوت، آب و گل و سنگ و کلوخ و چوب بیافرید و در دست ایشان نهاد تا از آن خانه ساختند، «وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ» یعنی النّطوع و الادم، «بُیُوتاً» هی القباب و الخیام، «تَسْتَخِفُّونَها» تجدونها خفیفة و یخفّ علیکم حملها و نقلها، «یَوْمَ ظَعْنِکُمْ» بفتح العین قرأها حجازی و بصری و قرأ الباقون: ظعنکم باسکان العین و هما لغتان ظعن یظعن ظعنا و ظعنا یعنی وقت خروجکم فی اسفارکم، «وَ یَوْمَ إِقامَتِکُمْ» فی دیارکم و منازلکم ای لا تثقل علیکم فی الحالتین. و قیل معناه کما جعل لکم بیوتکم سکنا، «یَوْمَ إِقامَتِکُمْ» مفسران گفتند یوم اینجا بمعنی حین است چنانک در سوره الانعام گفت: «یَوْمَ حَصادِهِ» ای حین حصاده، و در سوره مریم گفت: «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ»
ای حین ولد و حین یموت و حین یبعث حیّا، فکذلک یوم ظعنکم و یوم اقامتکم ای حین ظعنکم و حین اقامتکم، «وَ مِنْ أَصْوافِها» الضّائنة، «وَ أَوْبارِها» الإبل، «وَ أَشْعارِها» الماعزة، «أَثاثاً» متاع البیت اثاث نامی است قماش خانه را چون پلاس و جوال و توره و رسن و گلیم و کلاه و مهار و افسار و مانند آن، و سمّی اثاثا لکثرتها و کلّ کثیر اثیث، «وَ مَتاعاً» یتمتّعون به، «إِلی حِینٍ» البلی، و قیل الی حین یعنی الی الموت.
«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا» یعنی الأبنیة للسّکن و الشّجر للسّابلة و اکنان الجبال للرّاعی و الصّائد، «أَکْناناً» جمع کن و هو ما سترک من کهف و غار، یقال لولا ظلّ هذه الاشیاء لم یکن للحیوان فی الارض قرار، «وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ» کلّ ما یلبس من ثوب او درع او جوشن او غیره فهو سربال قال اللَّه تعالی: «سَرابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ». و قیل السربال القمیص خاصّة، «تَقِیکُمُ الْحَرَّ» قال قتاده یعنی قمیص الکتان. و قیل ملابس تدفع عنکم الحرّ و البرد و لم یذکر البرد لدلالة الحال علیه فانّ ما وقی من الحرّ فقد یقی من البرد، «وَ سَرابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ» یعنی الدّروع التی تدفع عنکم شدّة الطّعن و الضرب و الرّمی فی الحرب. قیل انّما خوطبوا بما یعرفون، قال اللَّه عزّ و جلّ: «وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْناناً» و ما جعل لهم من السّهل اکثر و اعظم لکنّهم کانوا اصحاب جبال، و قال عزّ و جلّ: «سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ» و ما یقی البرد اکثر لکنّهم کانوا اصحاب حرّ، «کَذلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ» درین آیات نعمتهای خود که ایشان را داده بر ایشان شمرد، آن گه گفت چنانک این چیزها شما را آفریدم و منافع آن شما را پیدا کردم هم چنان تمام کنم هر چه شما را بدان حاجتست از نعمت دنیا ای اهل مکّه، «لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ» تؤمنون و تخلصون له العبادة.
«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ الْمُبِینُ» میگوید ای محمّد اگر ایشان پس ازین بیان روی گردانند از اسلام و ایمان، بر تو بیش از آن نیست که رسالت ما بگزاری و آیات و معجزات که دلائل نبوّتاند بنمایی، اگر نگروند، بر تو ملامت نیست و از کفر و جحود ایشان بر تو هیچیز نیست، قیل نسختها آیة السّیف.
قوله: «یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ» ای الکفّار یقرون بانّ النعم کلّها من اللَّه تعالی، «ثُمَّ یُنْکِرُونَها» باضافتها الی شفاعة الاصنام کافران میدانند که نعمت همه از خدای تعالی است و آفریدگار و روزی گمار خدا است و اقرار باین میدهند امّا می گویند که بشفاعت بتان این نعمت بما میرسد و سپاس داری بتان میکنند، پس آن اقرار بکار نیست که آزادی و سپاس داری منعم بآن نیست و چون شکر و آزادی با آن نیست گویی که نه اللَّه تعالی را منعم میدانند، اینست معنی انکار ایشان که ربّ العزّه گفت: «ثُمَّ یُنْکِرُونَها وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ» یعنی و کلّهم الکافرون الجاحدون.
و قیل انّما قال: «وَ أَکْثَرُهُمُ» لان فیهم الصّبیّ و المؤف. و قیل: «یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ» یعنی امر النبی (ص) انّه حقّ ثمّ ینکرونها بتکذیبهم. و قیل هو قول الرّجل لولا فلان لکان کذا و کذا، اهل معانی گفتند نه هر چه عامّه مردم آن را نعمت شمرند آن نعمتست بلکه این باختلاف طباع و تفاوت اغراض مردم بگردد و بر جمله هر چه اللَّه تعالی آفرید از بهر مردم از چهار قسم بیرون نیست، یک قسم آنست که هم درین جهان پسندیده است و سودمند و هم در آن جهان و آن علمست و خلق نیکو، دانایی و خوش خویی و درین جهان بحقیقت نعمت اینست و همه دلها و طبعها گواهی دهند که چنین است. دیگر قسم آنست که هم درین جهان زیان کارست هم در آن جهان و آن نادانیست و بدخویی که همه طبعها ازو رمیده و بنزدیک عاقلان نکوهیده.
دیگر قسم آنست که درین جهان ازو آسایش است و راحت و در آن جهان رنج و محنت و آن نعمت و زینت دنیاست و استمتاع بآن، هر چه جاهلانند آن را نعمت شمرند و عاقلان آن را بلاء و عقوبت دانند، و یشهد لذلک قوله: «فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» مثال این عسل است که درو زهر بود، جاهل ظاهر آن بیند، نعمت شمارد، و عاقل تعبیه آن شناسد، بلا داند.
چهارم قسم آنست که درین جهان ازو رنج است و دشخواری و در آن جهان همه راحتست و شادی و آن طریق ریاضت و مجاهدتست و مخالفت شهوت، مرد بی حاصل و جاهل رنج نقدی بیند، بلا شمرد، باز عارف دیندار آن را عین نعمت شمرد که تعبیه آن بحقیقت شناسد، همچون داروی تلخ بنزدیک بیمار نقدی با رنج است، امّا راحت شما و صحّت در پی آنست، و این رنج در راه آن نعمت نه گرانست.
«وَ یَوْمَ نَبْعَثُ» ای و انذرهم یوم نحشر، «مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً» یعنی الانبیاء یشهدون علی الامم بما فعلوا، «ثُمَّ لا یُؤْذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا» فی الکلام و الاعتذار. و قیل لا یسمع عذرهم، «وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ» العتبی الرّضا، یعنی لا یطلب منهم ان یرجعوا الی ما یرضی اللَّه لانّ الآخرة لیست بدار تکلیف و لا یترکون فی الرّجوع الی الدّنیا فیتوبوا. و قیل «وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ» ای و لا هم یقالون، ای ان سألوا الاقالة لم یجابوا الی ذلک.
«وَ إِذا رَأَی الَّذِینَ ظَلَمُوا الْعَذابَ» ای و اذا عاین الذین کفروا عذاب اللَّه، «فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ» بالعذر، «وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ» ای و لا هم یؤخرون لانّه فات وقت التّوبة و بقی وقت الجزاء علی الاعمال.
«وَ إِذا رَأَی الَّذِینَ أَشْرَکُوا شُرَکاءَهُمْ» اوثانهم الّتی عبدوها من دون اللَّه.
و قیل اضاف الشّرکاء الیهم لانّهم قالوا هم شرکاء اللَّه، «قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَکاؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِکَ» آلهة معنی آنست که ربّ العزّه روز قیامت بتان را و بت پرستان را همه بینگیزاند و بدوزخ فرستد، کافران چون معبودان خود را بینند ایشان را بشناسند و گویند: «هؤُلاءِ شُرَکاؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِکَ فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ» این القا فعل شرکا است یعنی که آن بتان جواب دهند و گویند: «إِنَّکُمْ لَکاذِبُونَ» فی تسمیتنا آلهة ما دعوناکم الی عبادتنا و لا علمنا بعبادتکم ایّانا شما دروغ میگفتید که ما را خدایان خواندید که ما شما را بر عبادت خود نخواندیم و نه از عبادت شما خود خبر داریم و این از بهر آن گویند که ایشان جماد بودند، نه عابد را شناختند و نه از عبادت ایشان خبر داشتند، آن گه فضیحت ایشان ظاهر کرد بآنک عبادت چیزی میکردند مرده، جمادی بی خبر، و روا باشد که این بر عیسی و عزیز علیهما السّلام نهند، و من عبد من الملائکة لمّا رأوهم فی الجنّة و هم فی النّار قالوا هذه المقالة فاجابوهم بانّکم کاذبون فی قولکم انّا دعوناکم الی عبادتنا و الاشراک باللّه. و هذا کقوله تعالی: «سَیَکْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ».
«وَ أَلْقَوْا إِلَی اللَّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ» روا باشد که این هم فعل شرکا بود یعنی که خویشتن را فرا دست اللَّه دهند و ببندگی اقرار دهند گویند ما خدایان نبودیم که ما ترا بندگان بودیم، چنانک جای دیگر گفت: «ما کانَ یَنْبَغِی لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِکَ مِنْ أَوْلِیاءَ». و روا باشد که فعل کافران بود، آن مستکبران که در دنیا از عبادت حق سروا زدند در قیامت خویشتن را بخواری بیوکنند و منقاد حکم اللَّه شوند و بتان که امید بشفاعت ایشان داشتند ایشان را بکار نیایند، «وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ» ای بطل ما کانوا یأملون من ان آلهتهم تشفع لهم. و قیل «وَ أَلْقَوْا إِلَی اللَّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ» ای اسلم الکفّار یوم البعث حین لا ینفع کقوله: «فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا، «وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ» ای یشرکون. یعنی ضاع سعیهم فی خدمة آلهتهم فما نفعهم.
«الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما کانُوا یُفْسِدُونَ» ای بسبب صدّهم و منعهم النّاس عن الایمان و الجهاد، «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ» ای عذابا بکفرهم و عذابا بصدّهم و منعهم و افسادهم و لهذا فی القرآن نظائر کقوله تعالی: «سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ» و قوله: «وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ. لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ. أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً» قال عبد اللَّه بن مسعود: «زِدْناهُمْ عَذاباً» یعنی عقارب انیابها کالنّخل الطوال.
و قال ابن عباس و مقاتل: خمسة انهار من صفر مذاب کالنّار تسیل من تحت العرش یعذبون بها ثلاثة علی مقدار اللیل و اثنان علی مقدار النّهار. و قیل انّهم یخرجون من حرّ النّار الی الزّمهریر فیبادرون من شدّة الزّمهریر الی النّار. و قیل هو انّهم یحملون اثقال اتباعهم کما قال تعالی: «وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ» «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ» یعنی نبیّهم یشهد علیهم، «مِنْ أَنْفُسِهِمْ» یعنی من بنی آدم. و قیل من قومهم، «وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ» یعنی علی امّتک و قومک، ثمّ الکلام ها هنا ثمّ قال: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» ممّا امروا به و نهوا عنه، تبیان اسم فی معنی البیان و مثل التبیان التّلقاء و لو قرئت تبیانا بفتح التّاء علی وزن تفعال لکان وجها لانّ التّبیان فی معنی التّبیین و لکن لم یقرأ به احد من القرّاء فلا یجوز القراءة به، «وَ هُدیً وَ رَحْمَةً» للجمیع، «وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ» خاصّة. و قیل هدی من الضلالة و رحمة لمن آمن به و بشارة لمن اطاع اللَّه عزّ و جلّ.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ» رجع الکلام الی عدّ النّعم، لختی نعمتها که بندگان را داد در آیات پیش بر شمرد، آن گه عارض در میان آمد باز دیگر بار سخن با حصر نعمت برد و نیکیها که با بنده کرده در ابتدای آفرینش وی «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ» کسایی امّهاتکم بکسر الف و فتح میم خواند، حمزه بکسر الف و میم خواند امّهاتکم و وجه کسر همزه آنست که ما قبل آن مکسور است چون حرکت ما قبل کسره بود همزه را نیز مکسور کردند اتباع را و امّا کسر میم در قراءت حمزه هم اتباع راست، اتبع حرکة المیم حرکة الهمزة، باقی قرّاء امّهاتکم بضم الالف و فتح میم خوانند و هو الاصل، و امّهات اصلها أمّات فزیدت الهاء فیها للتّأکید کما زادوها فی: اهرقت الماء، و اصله: ارقت. و قیل زیدت الهاء فرقا بین امّهات النّاس و أمّهات البهائم، و امّهات جمع امّ و قد جاء فی الواحدة امّهة، «لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ» ای اخرجکم جهالا غیر عالمین مع توفّر اداة العلم من السّمع و البصر و الفؤاد، اللَّه تعالی شما را از شکمهای مادران بیرون آورد، نادانان که هیچیز نمی دانستید و نیک و بد خود نمیشناختید، اگر چه شما را سمع و بصر و دل داد در شکم مادران، لکن نادانان بیرون آمدید و اللَّه تعالی شما را علم داد و دانش و تمییز تا نیک و بد بشناختید و نادانسته دریافتید، آن گه گفت: «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» این بآن کرد تا سپاس دارید و نعمت وی بر خود بشناسید و آن را شکر کنید. و قیل تمّ الکلام علی قوله: «لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً» ثمّ استأنف فقال: «وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ» ای جعلها بحیث تنتفعون بها، «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» ما انعم به علیکم.
هوش مصنوعی: در این متن به نعمتهای خداوند اشاره شده است که انسانها را از شکم مادرانشان بیرون آورده است. در ابتدا، انسانها در وضعیتی نادان و بیخبر از خوبیها و بدیها بودند، اگرچه خداوند به آنها ابزارهای شناخت مانند گوش، چشم و قلب داده بود. با وجود اینکه در زمان تولد نادان بودند، خداوند به آنها علم و دانش بخشید تا بتوانند نیک و بد را بشناسند و در نتیجه شکرگزار نعمتهای او باشند. همچنین گفته شده است که خداوند این ابزارهای شناختی را به گونهای قرار داده که انسانها از آنها بهرهمند شوند و این نعمتها را سپاس گویند. در ادامه، تأکید شده است که نعمتهای خداوند برای تشکر و درک بهتر از زندگی به انسانها داده شده است.
«أَ لَمْ یَرَوْا» قرأ ابن کثیر و عامر و حمزه و یعقوب بالتّاء علی الخطاب و الباقون بالیاء علی الغیبة، «إِلَی الطَّیْرِ» جمع طایر، «مُسَخَّراتٍ» لامر اللَّه. و قیل مذللات «فِی جَوِّ السَّماءِ» قال قتادة: جوّ السّماء کبد السّماء، و قیل هو الهواء البعید من الارض. و قیل جوّ السّماء هو السّماء، «ما یُمْسِکُهُنَّ» فی الهواء عن السّقوط بلا عماد، «إِلَّا اللَّهُ» قال الکلبی ما یمسکهنّ عن ارسال الحجارة علیکم الّا اللَّه، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» جمع آیات، لقوله: «مُسَخَّراتٍ» معنی آیت آنست که این مشرکان و کفره قریش که رستاخیز را منکراند در ننگرند درین آیت قدرت شواهد فطرت که مینمائیم از این بغاث مرغان که در هوا میان آسمان و زمین از پر زدن و ایستاده معلّق در هوا بی پیوندی بداشته، که نگه میدارد ایشان را تا بنیوفتند؟ مگر اللَّه تعالی، مؤمن که بچشم عبرت نگرد داند که آن مسخر را مسخری است و آن مدبر مدبری.
هوش مصنوعی: آیا آنها نمیبینند که پرندگان چگونه در آسمان به طرز معجزهآسا و بدون هیچگونه تکیهگاهی پرواز میکنند؟ قرائتهای مختلفی از این جمله وجود دارد، برخی از قاریان به صورت خطاب و برخی دیگر به صورت غیبت خواندهاند. پرندگان به فرمان خداوند مسخر شدهاند و در آسمان در حال پرواز هستند. برخی مفسران جوّ آسمان را به معنای فضای دور از زمین یا خود آسمان تفسیر کردهاند. هیچ چیزی جز خداوند آنها را از سقوط به زمین نگه نمیدارد. در این واقعیت نشانهها و آیات بسیاری برای کسانی که ایمان دارند وجود دارد. این آیات نشانهای هستند که به مشرکان قریش که به رستاخیز کفر میورزند، یادآوری میکند که قدرت خداوند چگونه پرندگان را در آسمان نگه میدارد. آیا آنها نمیفهمند که آنچه به نظر میرسد تصادفی است، در حقیقت تحت نظارت و تدبیر خداوند قرار دارد؟
«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً» موضعا تسکنون فیه فتسکنون من الحر و البرد و یستر عوراتکم و حرمکم هر کسی را خانه وی آرامگاه وی کرد و دل آرام وی ساخت، از اینجا گفتهاند: لو لا حبّ الاوطان لهلکت بلاد السّوء و ذلک انّه خلق الخشب و المدر و الالة التی تمکن بها تسقیف البیوت، آب و گل و سنگ و کلوخ و چوب بیافرید و در دست ایشان نهاد تا از آن خانه ساختند، «وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ» یعنی النّطوع و الادم، «بُیُوتاً» هی القباب و الخیام، «تَسْتَخِفُّونَها» تجدونها خفیفة و یخفّ علیکم حملها و نقلها، «یَوْمَ ظَعْنِکُمْ» بفتح العین قرأها حجازی و بصری و قرأ الباقون: ظعنکم باسکان العین و هما لغتان ظعن یظعن ظعنا و ظعنا یعنی وقت خروجکم فی اسفارکم، «وَ یَوْمَ إِقامَتِکُمْ» فی دیارکم و منازلکم ای لا تثقل علیکم فی الحالتین. و قیل معناه کما جعل لکم بیوتکم سکنا، «یَوْمَ إِقامَتِکُمْ» مفسران گفتند یوم اینجا بمعنی حین است چنانک در سوره الانعام گفت: «یَوْمَ حَصادِهِ» ای حین حصاده، و در سوره مریم گفت: «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ»
هوش مصنوعی: خداوند برای شما از خانههایتان مکانی برای سکونت قرار داده است تا در آنجا از گرما و سرما در امان باشید و نیازهای شما را پوشش دهد. هر کس خانهای دارد که آرامش خاطر او را فراهم میکند. به همین دلیل گفتهاند که اگر عشق به وطن وجود نداشت، سرزمینهای بد نابود میشدند. خداوند مواد اولیهای مانند چوب و سنگ و خاک را خلق کرده و به انسانها داده است تا بتوانند از آنها خانه بسازند. همچنین از پوستهای حیوانات، خیمهها و سرپناههای سبکی فراهم آورده که جابجایی آنها راحت باشد، به طوری که در سفرها و در هنگام اقامت در محلهای خود برای مردم سنگین نباشد. علمای تفسیر گفتهاند که واژه "یوم" در این متن به معنای "زمان" است، مانند مواردی که در آیات دیگر قرآن اشاره شده است.
ای حین ولد و حین یموت و حین یبعث حیّا، فکذلک یوم ظعنکم و یوم اقامتکم ای حین ظعنکم و حین اقامتکم، «وَ مِنْ أَصْوافِها» الضّائنة، «وَ أَوْبارِها» الإبل، «وَ أَشْعارِها» الماعزة، «أَثاثاً» متاع البیت اثاث نامی است قماش خانه را چون پلاس و جوال و توره و رسن و گلیم و کلاه و مهار و افسار و مانند آن، و سمّی اثاثا لکثرتها و کلّ کثیر اثیث، «وَ مَتاعاً» یتمتّعون به، «إِلی حِینٍ» البلی، و قیل الی حین یعنی الی الموت.
هوش مصنوعی: در هر زمانی که انسان به دنیا میآید، درگذشت و هنگام برخاستن مجدد زنده میشود، چنین است روزی که شما کوچ میکنید و روزی که در جایی مستقر میشوید. از پشم گوسفند، موهای شتر، و پشم بز، به عنوان وسایل خانه یاد میشود. این وسایل شامل پارچههای مختلفی مانند کرباس، کیسه، طناب، گلیم، کلاه، مهار و افسار و چیزهای مشابه است. به این وسایل به خاطر فراوانیشان "اثاث" گفته میشود. همچنین "متاع" به چیزهایی گفته میشود که از آنها بهرهبرداری میشود. این وسایل تا زمان مشخصی مورد استفاده قرار میگیرند و برخی بر این باورند که این زمان تا هنگام مرگ است.
«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا» یعنی الأبنیة للسّکن و الشّجر للسّابلة و اکنان الجبال للرّاعی و الصّائد، «أَکْناناً» جمع کن و هو ما سترک من کهف و غار، یقال لولا ظلّ هذه الاشیاء لم یکن للحیوان فی الارض قرار، «وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ» کلّ ما یلبس من ثوب او درع او جوشن او غیره فهو سربال قال اللَّه تعالی: «سَرابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ». و قیل السربال القمیص خاصّة، «تَقِیکُمُ الْحَرَّ» قال قتاده یعنی قمیص الکتان. و قیل ملابس تدفع عنکم الحرّ و البرد و لم یذکر البرد لدلالة الحال علیه فانّ ما وقی من الحرّ فقد یقی من البرد، «وَ سَرابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ» یعنی الدّروع التی تدفع عنکم شدّة الطّعن و الضرب و الرّمی فی الحرب. قیل انّما خوطبوا بما یعرفون، قال اللَّه عزّ و جلّ: «وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْناناً» و ما جعل لهم من السّهل اکثر و اعظم لکنّهم کانوا اصحاب جبال، و قال عزّ و جلّ: «سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ» و ما یقی البرد اکثر لکنّهم کانوا اصحاب حرّ، «کَذلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ» درین آیات نعمتهای خود که ایشان را داده بر ایشان شمرد، آن گه گفت چنانک این چیزها شما را آفریدم و منافع آن شما را پیدا کردم هم چنان تمام کنم هر چه شما را بدان حاجتست از نعمت دنیا ای اهل مکّه، «لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ» تؤمنون و تخلصون له العبادة.
هوش مصنوعی: خداوند برای شما سایههایی از آنچه خلق کرده، قرار داده است؛ به عنوان مثال، ساختمانها برای سکونت، درختان برای استراحت، و کوهها برای پناه بردن چوپانان و شکارچیان. کلمه «اکنان» به معنای پناهنگاههایی است که شما را میپوشاند، مانند غارها. اگر نبود این سایهها، حیوانات در زمین آرام نمیگرفتند. همچنین خداوند برای شما لباسهایی قرار داده است، از جمله هر نوع لباسی که میپوشید، مانند پیراهن، زره و غیره. این لباسها شما را از گرما محافظت میکنند، به ویژه پیراهنهای کتان. در واقع، این پوششها هم شما را از گرما و هم از سرما محافظت میکنند، هرچند از سرما به طور خاص نام برده نشده است، زیرا اگر چه از گرما محافظت میکند، به احتمال زیاد از سرما نیز جلوگیری میکند. و درباره زرهها نیز گفته شده است که آنها شما را در برابر آسیبها و ضربات در جنگ محافظت میکنند. خداوند به آنچه برایشان شناخته شده است، اشاره کرده است. همچنین ذکر شده که نعمتهای خود را برشمرده و اعلام کرده که هر چیزی را که شما نیاز دارید، برایتان فراهم میکند تا شاید به او ایمان بیاورید و او را پرستش کنید.
«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ الْمُبِینُ» میگوید ای محمّد اگر ایشان پس ازین بیان روی گردانند از اسلام و ایمان، بر تو بیش از آن نیست که رسالت ما بگزاری و آیات و معجزات که دلائل نبوّتاند بنمایی، اگر نگروند، بر تو ملامت نیست و از کفر و جحود ایشان بر تو هیچیز نیست، قیل نسختها آیة السّیف.
هوش مصنوعی: اگر آنها از پذیرش اسلام و ایمان روی گردانند، بر تو فقط وظیفهات این است که پیام را با وضوح برسانی و نشانههای نبوّت را معرفی کنی. اگر آنها ایمان نیاورند، بر تو هیچ لکهای نخواهد بود و از کفر و انکار آنها بر تو هیچ مسئولیتی نیست.
قوله: «یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ» ای الکفّار یقرون بانّ النعم کلّها من اللَّه تعالی، «ثُمَّ یُنْکِرُونَها» باضافتها الی شفاعة الاصنام کافران میدانند که نعمت همه از خدای تعالی است و آفریدگار و روزی گمار خدا است و اقرار باین میدهند امّا می گویند که بشفاعت بتان این نعمت بما میرسد و سپاس داری بتان میکنند، پس آن اقرار بکار نیست که آزادی و سپاس داری منعم بآن نیست و چون شکر و آزادی با آن نیست گویی که نه اللَّه تعالی را منعم میدانند، اینست معنی انکار ایشان که ربّ العزّه گفت: «ثُمَّ یُنْکِرُونَها وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ» یعنی و کلّهم الکافرون الجاحدون.
هوش مصنوعی: کافران میدانند که همه نعمتها از سوی خداوند متعال است و به این نکته اقرار دارند که خداوند، آفریدگار و روزیدهنده است. اما دشوار فهمی آنها در اینجاست که به صورت نادرستی نعمتها را به شفاعت بتها نسبت میدهند و برای آنها قائل به شکرگزاری هستند. در حقیقت، این اقرار آنها به هیچ وجه مفید نیست چون در درونشان شکر واقعی را برای خداوند به جا نمیآورند و به نوعی او را منعم به حساب نمیآورند. این نشاندهنده نوعی انکار است که خداوند به آن اشاره کرده و میفرماید که بیشتر آنها منکر و کافر هستند.
و قیل انّما قال: «وَ أَکْثَرُهُمُ» لان فیهم الصّبیّ و المؤف. و قیل: «یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ» یعنی امر النبی (ص) انّه حقّ ثمّ ینکرونها بتکذیبهم. و قیل هو قول الرّجل لولا فلان لکان کذا و کذا، اهل معانی گفتند نه هر چه عامّه مردم آن را نعمت شمرند آن نعمتست بلکه این باختلاف طباع و تفاوت اغراض مردم بگردد و بر جمله هر چه اللَّه تعالی آفرید از بهر مردم از چهار قسم بیرون نیست، یک قسم آنست که هم درین جهان پسندیده است و سودمند و هم در آن جهان و آن علمست و خلق نیکو، دانایی و خوش خویی و درین جهان بحقیقت نعمت اینست و همه دلها و طبعها گواهی دهند که چنین است. دیگر قسم آنست که هم درین جهان زیان کارست هم در آن جهان و آن نادانیست و بدخویی که همه طبعها ازو رمیده و بنزدیک عاقلان نکوهیده.
هوش مصنوعی: گفته شده است که عبارت «و اکثرهم» به دلیل وجود کودکانی و افرادی که به چیزهایی تعلق دارند، بیان شده است. همچنین گفته شده که «یعرفون نعمة الله» به این معناست که مردم میدانند که فرمان پیامبر (ص) حق است، اما آن را با کذب انکار میکنند. برخی دیگر میگویند این عبارت به مانند این جمله است: «اگر فلانی نبود، وضعیت به این شکل نبود». اهل معنی معتقدند که نه هر چه مردم معمولی آن را نعمت بدانند واقعاً نعمت است، بلکه این موضوع به تفاوتهای شخصیت و اهداف مردم بستگی دارد. به طور کلی، همه چیزهایی که خداوند برای مردم آفریده، به چهار دسته تقسیم میشود: یک دسته چیزهایی است که هم در این دنیا و هم در آخرت پسندیده و سودمند است، مانند علم و خلق نیکو، که در این دنیا واقعاً نعمت به شمار میآید و همه دلها به این امر شهادت میدهند. دسته دیگر چیزهایی است که در این دنیا زیانآور و در آخرت نیز بد است، مانند نادانی و بدخویی که همه انسانها از آن دوری میگزینند و نزد عاقلان مورد نکوهش قرار میگیرد.
دیگر قسم آنست که درین جهان ازو آسایش است و راحت و در آن جهان رنج و محنت و آن نعمت و زینت دنیاست و استمتاع بآن، هر چه جاهلانند آن را نعمت شمرند و عاقلان آن را بلاء و عقوبت دانند، و یشهد لذلک قوله: «فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» مثال این عسل است که درو زهر بود، جاهل ظاهر آن بیند، نعمت شمارد، و عاقل تعبیه آن شناسد، بلا داند.
هوش مصنوعی: در این دنیا آسایش و راحتی وجود دارد، ولی در آن جهان رنج و سختی. نعمتها و زیباییهای دنیا به نظر نادانها خیلی خوشایند است و آنها این موارد را نعمت میدانند، اما عاقلها میفهمند که شاید اینها در واقع عذاب و بلا باشند. مثالی که در این زمینه میتوان زد مانند عسل است که در آن زهر وجود دارد؛ نادان فقط به ظاهر آن نگاه میکند و آن را نعمت میشمارد، در حالی که عاقل از باطن آن آگاه است و میداند که ممکن است خطرناک باشد.
چهارم قسم آنست که درین جهان ازو رنج است و دشخواری و در آن جهان همه راحتست و شادی و آن طریق ریاضت و مجاهدتست و مخالفت شهوت، مرد بی حاصل و جاهل رنج نقدی بیند، بلا شمرد، باز عارف دیندار آن را عین نعمت شمرد که تعبیه آن بحقیقت شناسد، همچون داروی تلخ بنزدیک بیمار نقدی با رنج است، امّا راحت شما و صحّت در پی آنست، و این رنج در راه آن نعمت نه گرانست.
هوش مصنوعی: چهارمین نکته این است که در این دنیا با رنج و سختی مواجه هستیم، در حالی که در دنیای دیگر همه چیز آرامش و شادی است. برای رسیدن به آن آرامش، باید تمرین و تلاش کنیم و با خواستههای نفسانی خود مقابله کنیم. فرد نادان و بیفایده فقط رنجهای دنیوی را میبیند و آنها را مصیبت میشمارد، در حالی که عارف دیندار این رنجها را به عنوان نعمت واقعی میداند، زیرا حقیقت ماجرا را درک کرده است. مانند داروی تلخی است که برای بیمار دشوار است، اما در حقیقت برای بهبود او ضروری است. در نهایت، این رنجها برای رسیدن به آن نعمت واقعی سنگین نیستند.
«وَ یَوْمَ نَبْعَثُ» ای و انذرهم یوم نحشر، «مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً» یعنی الانبیاء یشهدون علی الامم بما فعلوا، «ثُمَّ لا یُؤْذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا» فی الکلام و الاعتذار. و قیل لا یسمع عذرهم، «وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ» العتبی الرّضا، یعنی لا یطلب منهم ان یرجعوا الی ما یرضی اللَّه لانّ الآخرة لیست بدار تکلیف و لا یترکون فی الرّجوع الی الدّنیا فیتوبوا. و قیل «وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ» ای و لا هم یقالون، ای ان سألوا الاقالة لم یجابوا الی ذلک.
هوش مصنوعی: در آن روز که ما آدمیان را برانگیخته و جمع کنیم، پیامبران بر امتهای خود گواهی میدهند که چه کارهایی انجام دادهاند. در آن زمان به کسانی که کافر شدهاند، اجازه صحبت و توجیه داده نخواهد شد و به گفتهای دیگر، عذرشان شنیده نخواهد شد. همچنین، به آنها گفته نمیشود که برگردند و از اعمالشان پشیمان شوند، زیرا روز قیامت مکانی برای انجام تکالیف دنیوی نیست و نمیتوانند به دنیا برگردند و توبه کنند. به عبارتی دیگر، اگر از آنها بخواهند که مورد عفو قرار بگیرند، به درخواست آنها پاسخ نخواهد داده شد.
«وَ إِذا رَأَی الَّذِینَ ظَلَمُوا الْعَذابَ» ای و اذا عاین الذین کفروا عذاب اللَّه، «فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ» بالعذر، «وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ» ای و لا هم یؤخرون لانّه فات وقت التّوبة و بقی وقت الجزاء علی الاعمال.
هوش مصنوعی: وقتی کسانی که ظلم کردهاند عذاب الهی را مشاهده کنند، هیچ عذری برایشان پذیرفته نخواهد شد و به آنان مهلت داده نخواهد شد؛ زیرا زمان توبه گذشته و اکنون تنها زمان جزای اعمالشان فرارسیده است.
«وَ إِذا رَأَی الَّذِینَ أَشْرَکُوا شُرَکاءَهُمْ» اوثانهم الّتی عبدوها من دون اللَّه.
هوش مصنوعی: و زمانی که مشرکان شریکان خود را مشاهده میکنند، آن بتهایی را که جز خدا میپرستیدند، میبینند.
و قیل اضاف الشّرکاء الیهم لانّهم قالوا هم شرکاء اللَّه، «قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَکاؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِکَ» آلهة معنی آنست که ربّ العزّه روز قیامت بتان را و بت پرستان را همه بینگیزاند و بدوزخ فرستد، کافران چون معبودان خود را بینند ایشان را بشناسند و گویند: «هؤُلاءِ شُرَکاؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِکَ فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ» این القا فعل شرکا است یعنی که آن بتان جواب دهند و گویند: «إِنَّکُمْ لَکاذِبُونَ» فی تسمیتنا آلهة ما دعوناکم الی عبادتنا و لا علمنا بعبادتکم ایّانا شما دروغ میگفتید که ما را خدایان خواندید که ما شما را بر عبادت خود نخواندیم و نه از عبادت شما خود خبر داریم و این از بهر آن گویند که ایشان جماد بودند، نه عابد را شناختند و نه از عبادت ایشان خبر داشتند، آن گه فضیحت ایشان ظاهر کرد بآنک عبادت چیزی میکردند مرده، جمادی بی خبر، و روا باشد که این بر عیسی و عزیز علیهما السّلام نهند، و من عبد من الملائکة لمّا رأوهم فی الجنّة و هم فی النّار قالوا هذه المقالة فاجابوهم بانّکم کاذبون فی قولکم انّا دعوناکم الی عبادتنا و الاشراک باللّه. و هذا کقوله تعالی: «سَیَکْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ».
هوش مصنوعی: خداوند در روز قیامت، بتها و بتپرستان را به حضور میآورد و آنها را به جهنم میفرستد. کافران هنگامی که معبودان خود را میبینند، آنها را شناسایی کرده و میگویند: "اینها همان شرکای ما هستند که ما غیر از تو، آنها را میخواندیم." در ادامه، بتها به آنها پاسخ میدهند و میگویند: "شما دروغ میگویید." آنها تأکید میکنند که ما شما را به عبادت خود دعوت نکردیم و از عبادت شما خبری نداشتهایم. این موضوع به این دلیل مطرح میشود که بتها بیروح و بیخبر هستند و نمیتوانند عابدان را بشناسند. همچنین، این اشاره به عیسی و عزیر نیز میتواند باشد. زمانی که آنها (عابدان) را در جهنم میبینند، در این مورد صحبت میکنند و بر این موضوع تأکید میکنند که شما به دروغ میگویید که ما شما را به عبادت خود فراخواندیم و با خداوند شریک قرار دادیم. این نکته به ما یادآور میشود که در نهایت، عابدین نسبت به بتپرستان دروغین به حقایق پی میبرند.
«وَ أَلْقَوْا إِلَی اللَّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ» روا باشد که این هم فعل شرکا بود یعنی که خویشتن را فرا دست اللَّه دهند و ببندگی اقرار دهند گویند ما خدایان نبودیم که ما ترا بندگان بودیم، چنانک جای دیگر گفت: «ما کانَ یَنْبَغِی لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِکَ مِنْ أَوْلِیاءَ». و روا باشد که فعل کافران بود، آن مستکبران که در دنیا از عبادت حق سروا زدند در قیامت خویشتن را بخواری بیوکنند و منقاد حکم اللَّه شوند و بتان که امید بشفاعت ایشان داشتند ایشان را بکار نیایند، «وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ» ای بطل ما کانوا یأملون من ان آلهتهم تشفع لهم. و قیل «وَ أَلْقَوْا إِلَی اللَّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ» ای اسلم الکفّار یوم البعث حین لا ینفع کقوله: «فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا، «وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ» ای یشرکون. یعنی ضاع سعیهم فی خدمة آلهتهم فما نفعهم.
هوش مصنوعی: در آن روز، آنها به خداوند تسلیم میشوند و خود را تحت سلطه او قرار میدهند و به بندگیاش اعتراف میکنند؛ میگویند ما خدایان نبودیم، بلکه فقط بندگان تو بودیم. در جایی دیگر هم به همین معنا اشاره شده که نباید از غیر تو حامیانی انتخاب میکردیم. ممکن است این عمل به خاطر کافران باشد، کسانی که در دنیا از پرستش خدا سر باز زدند، حالا در قیامت به ذلت و خواری خود پی میبرند و تسلیم حکم الهی میشوند. آن بتهایی که به آنها امید داشتند، در آن روز به کارشان نمیآید و آنچه که به دروغ تصوری درباره شفاعت آنها داشتند، از آنها دور میشود. در اینجا ممکن است به این اشاره شود که در روز قیامت، کافران دیگر سودی از ایمان خود نمیبرند، همانطور که در گذشته نیز ایمانشان برایشان در برابر عذاب فایدهای نداشت. در واقع، تلاش آنها در خدمت به خدایانشان بیفایده خواهد بود.
«الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما کانُوا یُفْسِدُونَ» ای بسبب صدّهم و منعهم النّاس عن الایمان و الجهاد، «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ» ای عذابا بکفرهم و عذابا بصدّهم و منعهم و افسادهم و لهذا فی القرآن نظائر کقوله تعالی: «سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ» و قوله: «وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ. لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ. أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً» قال عبد اللَّه بن مسعود: «زِدْناهُمْ عَذاباً» یعنی عقارب انیابها کالنّخل الطوال.
هوش مصنوعی: کسانی که کافر شدند و مردم را از راه خدا منحرف کردند، ما عذابهایی بیشتری بر عذابشان افزودهایم به خاطر فسادهایی که انجام دادند. به دلیل جلوگیری از ایمان آوردن مردم و ممانعت از جهاد، آنها دچار عذابی به خاطر کفر و عذابی به خاطر ممانعت و فساد خواهند شد. در قرآن نمونههای مشابهی نیز وجود دارد که به عذابهای مضاعف اشاره میکند. برای آنها در دنیا ذلت و در آخرت عذاب بزرگی وجود دارد. آنها غرق خواهند شد و سپس به آتش خواهند افکند. یکی از صحابی پیامبر میگوید که عذابی که بر آنها افزوده خواهد شد، مانند عقربهایی با نیشهای بلند است.
و قال ابن عباس و مقاتل: خمسة انهار من صفر مذاب کالنّار تسیل من تحت العرش یعذبون بها ثلاثة علی مقدار اللیل و اثنان علی مقدار النّهار. و قیل انّهم یخرجون من حرّ النّار الی الزّمهریر فیبادرون من شدّة الزّمهریر الی النّار. و قیل هو انّهم یحملون اثقال اتباعهم کما قال تعالی: «وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ» «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ» یعنی نبیّهم یشهد علیهم، «مِنْ أَنْفُسِهِمْ» یعنی من بنی آدم. و قیل من قومهم، «وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ» یعنی علی امّتک و قومک، ثمّ الکلام ها هنا ثمّ قال: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» ممّا امروا به و نهوا عنه، تبیان اسم فی معنی البیان و مثل التبیان التّلقاء و لو قرئت تبیانا بفتح التّاء علی وزن تفعال لکان وجها لانّ التّبیان فی معنی التّبیین و لکن لم یقرأ به احد من القرّاء فلا یجوز القراءة به، «وَ هُدیً وَ رَحْمَةً» للجمیع، «وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ» خاصّة. و قیل هدی من الضلالة و رحمة لمن آمن به و بشارة لمن اطاع اللَّه عزّ و جلّ.
هوش مصنوعی: ابن عباس و مقاتل بیان کردهاند که پنج رود از آتش ذوب شده همچون آتش از زیر عرش جاری است که به وسیله آن عذاب میدهند؛ سه تا در شب و دو تا در روز. همچنین گفته شده که آنها از شدت گرما به سرما میروند و سپس به خاطر شدت سرما دوباره به آتش برمیگردند. همچنین توضیح داده شده که آنها بارهای پیروان خود را به دوش میکشند، همانطور که خداوند فرموده است: «و بارهایی همراه با بارهای آنان». در روز قیامت، از هر امتی شاهدی بر آنها میفرستیم، یعنی پیامبرشان بر آنها گواهی میدهد و این شاهد از میان خود آنها خواهد بود. برخی دیگر میگویند که این شاهد از میان قومشان است و خداوند میفرماید: «و ما تو را شاهد بر اینها فرستادیم»، که منظور از آن، امت و قوم توست. سپس ادامه آمده که خداوند کتابی را نازل کرده است که بیانگر هر چیزی است که به آنها دستور داده یا نهی کرده است. تبیان به معنای بیان است و اگر به شکل «تبیان» خوانده شود، به معنای تبیین است، اما هیچیک از قاریان این شکل را نخواندهاند و بنابراین، صحیح نیست که به این صورت خوانده شود. همچنین گفته شده که این کتاب هدایت و رحمت برای همه و بشارت برای مسلمانان است، به ویژه کسانی که به آن ایمان آورده و از خداوند اطاعت میکنند.