این سوره النّحل قومی گفتند نزول آن همه به مکّه بوده و قومی گفتند به مدینه بوده و از ابن عباس روایت کردهاند: که اوّل سوره بمکّه فرو آمده تا: «وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ» و باقی سوره بمدینة فرو آمده و قول درست آنست که جمله بمکه فرو آمد مگر سه آیت در آخر سوره: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا» الی آخر السّورة. و بعدد کوفیان صد و بیست و هشت آیتست و دو هزار و هشتصد و چهل کلمه و هفت هزار و هفتصد و هفت حرف، و در این سوره چهار آیت منسوخست چنانک رسیم بآن شرح دهیم.
روی ابی بن کعب قال قال رسول اللَّه (ص): من قرأ سورة النّحل لم یحاسبه اللَّه بالنّعیم الذی انعم علیه فی دار الدّنیا، و اعطی من الاجر کالذی مات و احسن الوصیّة.
قوله: «أَتی أَمْرُ اللَّهِ» ابن عباس گفت: در سبب نزول این آیت که اوّل این آیت فرو آمد که: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» کافران گفتند محمّد میگوید که قیامت نزدیکست دست از کارها بدارید تا ببینیم که حاصل این گفت وی چه خواهد بود، روزی چند بر آمد گفتند: یا محمّد ما نری شیئا! ما از آنچ گفتی که قیامت نزدیکست هیچیز نمیبینیم و اثر آن پیدا نیست، در آن حال آیت آمد که: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ» ایشان بترسیدند و هم چنان در انتظار نشستند تا این قیامت کی خواهد بود، چون روزگار بر آمد گفتند: یا محمّد ما نری شیئا ممّا تخوّفنا به ای محمّد از آنچ ما را بآن میترسانی هیچ نشان پیدا نیست! جبرئیل آمد و آیت آورد: «أَتی أَمْرُ اللَّهِ» رسول خدا (ص) و یاران ازین سخن فراهم آمدند، براست و چپ مینگرستند، چنان پنداشتند که قیامت آغاز کرد، جبرئیل آمد و گفت: «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ» شتاب مکنید و ساکن باشید، ایشان همه ساکن شدند، پس مصطفی (ص) گفت: بعثت انا و الساعة کهاتین و اشار باصبعیه ان کادت لتسبقنی، و باین معنی امر اینجا قیامتست. ابن عباس گفت: کان بعث النبی (ص) من اشراط السّاعة و انّ جبرئیل لمّا مرّ باهل السّماوات مبعوثا الی محمّد قالوا اللَّه اکبر قد قامت السّاعة، و اتی بمعنی یأتی است چنانک آنجا گفت: «وَ نادی أَصْحابُ الْأَعْرافِ» و انما استعمل لفظ الماضی للمستقبل تحقیقا و لانّ ما هو آت قطعا فهو کما اتی. و قیل معناه: «أَتی أَمْرُ اللَّهِ» وعدا، «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ» وقوعا، و گفتهاند امر مصدر امر است و مراد باین فرائض دین است و احکام شرع، ای جاء القرآن بالفرائض و الاحکام و الحدود. و گفتهاند این جواب نضر بن الحرث است که استعجال عذاب میکرد و میگفت: «إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» الآیة... ربّ العالمین گفت: «أَتی أَمْرُ اللَّهِ» ای جاء العذاب فلا تستعجلوه اینک عذاب آمد استعجال مکن، فقتل یوم بدر صبرا. و گفتهاند امر در قرآن بر سیزده وجه است: یکی بمعنی دین چنانک در سورة التّوبة گفت: «حَتَّی جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ» یعنی دین اللَّه الاسلام، همانست که در سورة الانبیاء گفت: «وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ»
یعنی فرّقوا دینهم الاسلام الذی امروا به فدخلوا فی غیره. و قال فی المؤمنین «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ».
وجه دوم امر است بمعنی قول چنانک در سوره الکهف گفت: «إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ» یعنی قولهم، و در سوره طه گفت: «فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ» ای قولهم، و در سوره هود گفت: «حَتَّی إِذا جاءَ أَمْرُنا» ای قولنا «وَ فارَ التَّنُّورُ»، و کذلک قوله: «فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا».
وجه سوم امر است بمعنی عذاب کقوله: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ» ای لمّا وجب العذاب باهل النّار و در سوره مریم گفت: «إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ» ای وجب العذاب، همانست که در هود گفت: «وَ غِیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ».
وجه چهارم امر عیسی است (ع) کقوله فی سورة مریم: «سُبْحانَهُ إِذا قَضی أَمْراً» یعنی عیسی کان فی علمه ان یکون فیکون من غیر اب «فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»، و نظیره فی البقرة: «وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» وجه پنجم امر است بمعنی قتل، یعنی قتل کفّار مکّه ببدر، چنانک در حم المؤمن گفت: «فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ» یعنی القتل ببدر قضی بالحقّ.
وجه ششم امر فتح مکّه است، کقوله: «فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ» یعنی فتح مکّه.
وجه هفتم امر قتل بنی قریظه است و جلاء اهل نضیر فذلک قوله فی البقرة: «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا» یعنی عن الیهود «حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ» یعنی قتل بنی قریظه و جلاء اهل النّضیر.
وجه هشتم امر است بمعنی قیامت، کقوله: «أَتی أَمْرُ اللَّهِ» یعنی القیامة، و فی سورة الحدید: «وَ غَرَّتْکُمُ الْأَمانِیُّ حَتَّی جاءَ أَمْرُ اللَّهِ» یعنی القیامة.
وجه نهم امر است بمعنی قضاء کقوله فی الرّعد: «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ» یعنی یقضی القضاء وحده، و فی الاعراف: «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ» یعنی الا له الخلق و القضاء فی الخلق ما یشاء.
وجه دهم امر است بمعنی وحی، کقوله فی سورة المضاجع: «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ» یعنی ینزّل الوحی من السّماء الی الارض، و فی الطلاق: «یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ» ای الوحی.
وجه یازدهم عین امر است یعنی کار خلایق، کقوله: «أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ» یعنی امور الخلائق.
وجه دوازدهم امر است بمعنی نصرت، کقوله فی آل عمران: «هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ» یعنی النّصر.
وجه سیزدهم امر است بمعنی ذنب، کقوله فی الطلاق، «فَذاقَتْ وَبالَ أَمْرِها» یعنی جزاء ذنبها، و فی الحشر: «ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ» و فی المائدة: «لِیَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ» یعنی جزاء ذنبه.
«سُبْحانَهُ وَ تَعالی» تنزیها له و تعالیا، «عَمَّا یُشْرِکُونَ» قرأ حمزة و الکسائی «تشرکون» بالتّاء علی الخطاب و الباقون بالیاء علی الغیبة. و قیل سبحانه عن استعجال عبیده، و فی الخبر: لا یزال العبد بخیر ما لم یستعجل، قیل یا رسول اللَّه و کیف یستعجل؟ قال: یقول دعوت و لم یستجب لی.
«تنزل» بفتح التّاء و النّون و الزّای مشدّدة «الْمَلائِکَةَ» بالرّفع قرأها روح عن یعقوب، و قرأ ابن کثیر و ابو عمرو و رویس عن یعقوب: «یُنَزِّلُ» بالیاء مضمومة و اسکان النّون و کسر الزّای و تخفیفها و نصب «الملائکة» و قرأ الباقون: «ینزل» بضم الیاء و فتح النّون و کسر الزّای و تشدیدها. و روی الکسائی عن ابی بکر «تنزل» بالتّاء مضمومة و فتح النّون و الزّای مشدّدة «الملائکة» رفع، «بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ» ای بالوحی الذی یحیی به الحقّ و یحیی به القلب، و قیل الرّوح النّبوّة ها هنا. و قوله: «عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» ای علی من یخصّه بالنّبوّة، و قیل الرّوح هم حفظة علی الملائکة لا تراهم کما انّ الملائکة حفظة علینا لا نراهم، قال ابو عبیدة: بالرّوح ای مع الرّوح و هو جبرئیل، «أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ» تقدیره انذروا اهل الکفر و المعاصی بانّه لا اله الّا انا، ای مروا اهل الکفر بتوحیدی و ان لا یشرکوا بی شیئا معنی آیت آنست که ربّ العزّه فریشتگان آسمان فرو میفرستد برسولان خویش تا نامه و پیغام آرند بایشان که کافران را از عذاب من بترسانید و ایشان را بتوحید فرمائید و آگاه کنید که من خداوند یگانهام، جز من خداوند نیست، از من بترسید و از نافرمانی من بپرهیزید، آن گه دلائل توحید را بیان کرد از آفرینش آسمان و زمین گفت: «خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ» ای بقوله الحقّ کن، و قیل خلقهما حجّة علی الخلق لیعتبروا بهما لم یخلقهما عبثا. و قیل بالحقّ ای لیعبدونی، «تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ» ای ارتفع عن الذین اشرکوهم به لانّهم لا یخلقون شیئا و هم یخلقون.
«خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ» روا باشد که سیاق این آیت بر سبیل مدح بود: یعنی که آدمی از نطفه آفریدیم قطرهای آب مهین، فاذا هو قویّ علی منازعة الخصوم یبیّن الحقّ عن الباطل از نطفه ضعیف آفریده وانگه از قوّت بآن جای رسیده که با خصمان در منازعت برآید و حق از باطل جدا کند، و روا باشد که بر صفت ذم نهند: ای یجادل اولیاء اللَّه و ینکر الحقّ آدمی از قطرهای نطفه آفریده و انگه خصمی آشکارا برخاسته با اولیاء خدا بباطل خصومت میگیرد و حق را منکر میشود.
کلبی گفت: این آیت در شأن ابی بن خلف الجمحی فرود آمد که استخوان ریزیده بر داشته بود و بر مصطفی (ص) آورده و میگفت: من یحیی العظام و هی رمیم؟ ربّ العالمین گفت: «فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ» جدل بالباطل، مبین یبیّن ما فی ضمیره من الکفر بباطل خصومت میگیرد با مصطفی (ص) در انکار بعث و کفر باطن خویش اظهار میکند.
«وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها» نصب الانعام علی فعل مضمر یعنی خلق الانعام و هی الإبل و البقر و الغنم، «لَکُمْ» یجوز ان یتعلّق بخلقها و یجوز ان یتعلق بما بعده، ای «لَکُمْ فِیها دِفْءٌ» و هذا اظهر لقوله: «وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ» و الدّفء اسم لما یدفئ من البرد یعنی ما یستدفئون به من الاکسیة و الأبنیة من اشعارها و اصوافها و اوبارها فیمنع البرد و الحرّ جمیعا لکن اقتصر علی ذکر احد الضدّین کقوله: «وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ»، و قوله: «مَنافِعُ» یعنی من النّسل و الدّر و الرّکوب و الحمل و غیرها، «وَ مِنْها تَأْکُلُونَ» من اللّحم و اللّبن.
«وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ» زینة و حسن منظر لانّ الانسان یعجب به. و قیل عزّ و ابّهة عند نظرائکم، «حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ» ای حین تردّونها من مراعیها الی مراحها بالعشیّ و حین تخرجونها بالغداة الی مسارحها خص وقتی الاراحة و السّراح لانّهما وقتان تجتمع فیهما الانعام ثمّ تتفرّق فی المرعی و قال قتادة: اعجب ما تکون الانعام اذا راحت عظاما ضروعها طوالا اسنمتها، یقال: سرحت الإبل اسرحها سرحا اذا غدوت بها الی المرعی فخلّیتها ترعی و سرحت هی سروحا لازم و متعد. هذه الآیة و التی بعده دلیل علی انّ طلب الجمال و الزّینة اذا عری صاحبها من الفخر و الخیلاء و اراد بها اظهار نعمة اللَّه علیه لیس بمؤثر فی نسک النّاسک و لیس من الدّنیا المذمومة لانّه جلّ جلاله جعل ذلک فی عداد النّعمة علی خلقه.
«وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ» امتعة السّفر، و قیل احمالکم، و قیل ابدانکم و منه الثّقلان للجن و الانس و منه قوله: «وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها» یعنی ابدان بنی آدم، «إِلی بَلَدٍ» هی المدینة، و قیل مکّة، و قیل مصر، و قیل هو علی العموم، «لَمْ تَکُونُوا بالِغِیهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ» الشقّ: المشقة، و قیل الشقّ احد نصفی الشیء یعنی لم تکونوا بالغیه الّا بنصف النّفس لذهاب نصفها بالتّعب ای ینصف قوی انفسکم و معنی: «لَمْ تَکُونُوا بالِغِیهِ» لا تسیرون الیه الّا بمشقّة شدیدة فکیف کنتم تقدرون علی ثقل امتعتکم. و قیل معناه «إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ» لولاها، فحذف لولاها لانّ الحال تدلّ علیه، «إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ» حین منّ علیکم بهذه المنافع.
«وَ الْخَیْلَ» ای و خلق الخیل، «وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زِینَةً» ای و جعلها زینة لکم مع المنافع التی فیها. ابو حنیفه و مالک و جماعتی علماء ازین آیت دلیل گرفتند که گوشت اسب حرامست که ربّ العزّه در شتر و گاو و گوسفند گفت: «وَ مِنْها تَأْکُلُونَ» و در اسب گفت: «لِتَرْکَبُوها وَ زِینَةً» و تعرّض اکل نکرد.
ابن عباس را پرسیدند از گوشت اسب و این آیت بر خواند و گفت: هذا للرّکوب، و آیت پیش بر خواند: «وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ» گفت: و هذه للاکل.
و مذهب شافعی مطلبی و اصحاب حدیث آنست که گوشت اسب حلالست و این آیت دلیل تحریم نیست که سیاق آیت بر وجه اظهار حجّت وحدانیّت است و تنبیه خلق بر اداء شکر انواع نعمت که درین آیات بر شمرد، نه بر وجه بیان تحریم و تحلیل گوشت و دلیل شافعی اندرین باب خبر مصطفی است (ص): روی جابر بن عبد اللَّه انّ رسول اللَّه (ص) نهی یوم خیبر عن لحوم الحمر الاهلیّة و اذن فی لحوم الخیل، و روی عن جابر قال: اطمعنا رسول اللَّه (ص) یوم خیبر لحوم الخیل و نهانا عن لحوم الحمر.
و عن اسماء بنت ابی بکر قالت: اکلنا لحم فرس علی عهد رسول اللَّه (ص)، «وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ» بعد هذه الاشیاء فانّ خلق اللَّه فی البرّ و البحر و الهواء اکثر من ان یعدّ و یحصی، و یروی عن النبی (ص) انّه قال: «ان اللَّه تعالی خلق ارضا بیضاء مثل الدنیا ثلثین مرة محشوة خلقا من خلق اللَّه لا یعلمون ان اللَّه یعصی طرفة عین واحدة»، قالوا یا رسول اللَّه: امن ولد ولد آدم؟ قال: ما یعلمون انّ اللَّه خلق آدم، قالوا: فاین ابلیس منهم؟ قال ما یعلمون انّ اللَّه خلق ابلیس، ثمّ قرأ رسول اللَّه (ص): «وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ».
و عن ابن عباس قال: انّ عن یمین العرش نهرا من نور مثل السّماوات السّبع و الارضین السّبع و البحار السّبع یدخله جبرئیل (ع) کلّ سحر فیغتسل فیه فیزداد نورا الی نوره و جمالا الی جماله و عظما الی عظمه ثمّ ینتفض فیخرج اللَّه من کلّ قطرة تقع من ریشه کذا کذا الف ملک یدخل منهم کلّ یوم سبعون الف ملک البیت المعمور و سبعون الفا الکعبة لا یعودون الیها الی ان تقوم الساعة. قال السدی: «وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ» السّوس فی الثّیاب، و قیل ما اعدّ فی الجنّة لاهلها و فی النّار لاهلها ممّا لم تره عین و لا خطر علی قلب بشر.
«وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ» یعنی سواءها و استقامتها میگوید بر خدایست راستی راه یعنی آن راه راستست که در آن روی فرا خداست و گذر بر وی و آن راه سنّت و جماعتست، «وَ مِنْها جائِرٌ» یعنی الاهواء و البدع، بیانه قوله: «وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ» و قیل: «وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ» ای علیه تبیین طرق الحقّ بالحجّة و البرهان، من اهتدی فلنفسه و من ضلّ فعلیها، «وَ مِنْها جائِرٌ» ای و من السّبل طرق غیر قاصدة میگوید بر خدایست جلّ جلاله که دین حنیفی و ملّت اسلام بحجّت و برهان روشن دارد و شرایع و فرائض آن بیان کند، پس هر که بآن راه برد و آن راه رود خود را سود کند و هر که از آن بر گردد بر خود زیان کند، آن گه گفت: «وَ مِنْها جائِرٌ» و از راهها هست که کژ است، ناراست و ناصواب چون راه ترسایی و جهودی و گبری و اگر اللَّه خواستی همه را بدین راه نمودی و بر جاده ایمان بداشتی تا اختلاف در دین نبودی و لکنّه عزّ و جلّ یهدی من یشاء و یضلّ من یشاء و یدعو الی صراط مستقیم.
برگردان به زبان ساده
این سوره النّحل قومی گفتند نزول آن همه به مکّه بوده و قومی گفتند به مدینه بوده و از ابن عباس روایت کردهاند: که اوّل سوره بمکّه فرو آمده تا: «وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ» و باقی سوره بمدینة فرو آمده و قول درست آنست که جمله بمکه فرو آمد مگر سه آیت در آخر سوره: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا» الی آخر السّورة. و بعدد کوفیان صد و بیست و هشت آیتست و دو هزار و هشتصد و چهل کلمه و هفت هزار و هفتصد و هفت حرف، و در این سوره چهار آیت منسوخست چنانک رسیم بآن شرح دهیم.
هوش مصنوعی: این سوره به نام النحل درباره محل نزول آن اختلافاتی وجود دارد. برخی بر این باورند که همه آیات آن در مکه نازل شده و عدهای دیگر میگویند که در مدینه نازل شده است. ابن عباس روایت کرده که اولین بخش سوره در مکه تا آیه «وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ» نازل شده و بقیهی سوره در مدینه نازل گردیده است. اما نظر صحیحتر این است که کل سوره در مکه نازل شده بجز سه آیه آخر، که شامل «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا» و آیات بعدی است. تعداد آیات در روایت کوفیان ۱۲۸ آیه، مجموع کلمات ۲۸۴۰ و تعداد حروف ۷۷۷۷ است. همچنین در این سوره چهار آیه منسوخ وجود دارد که درباره آنها توضیح بیشتری داده خواهد شد.
روی ابی بن کعب قال قال رسول اللَّه (ص): من قرأ سورة النّحل لم یحاسبه اللَّه بالنّعیم الذی انعم علیه فی دار الدّنیا، و اعطی من الاجر کالذی مات و احسن الوصیّة.
هوش مصنوعی: هرکس سوره نحل را بخواند، خداوند او را به نعمتهایی که در دنیا به او داده است، حسابرسی نخواهد کرد و پاداشی به او داده میشود مانند کسی که در حال مرگ خوب وصیت میکند.
قوله: «أَتی أَمْرُ اللَّهِ» ابن عباس گفت: در سبب نزول این آیت که اوّل این آیت فرو آمد که: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» کافران گفتند محمّد میگوید که قیامت نزدیکست دست از کارها بدارید تا ببینیم که حاصل این گفت وی چه خواهد بود، روزی چند بر آمد گفتند: یا محمّد ما نری شیئا! ما از آنچ گفتی که قیامت نزدیکست هیچیز نمیبینیم و اثر آن پیدا نیست، در آن حال آیت آمد که: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ» ایشان بترسیدند و هم چنان در انتظار نشستند تا این قیامت کی خواهد بود، چون روزگار بر آمد گفتند: یا محمّد ما نری شیئا ممّا تخوّفنا به ای محمّد از آنچ ما را بآن میترسانی هیچ نشان پیدا نیست! جبرئیل آمد و آیت آورد: «أَتی أَمْرُ اللَّهِ» رسول خدا (ص) و یاران ازین سخن فراهم آمدند، براست و چپ مینگرستند، چنان پنداشتند که قیامت آغاز کرد، جبرئیل آمد و گفت: «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ» شتاب مکنید و ساکن باشید، ایشان همه ساکن شدند، پس مصطفی (ص) گفت: بعثت انا و الساعة کهاتین و اشار باصبعیه ان کادت لتسبقنی، و باین معنی امر اینجا قیامتست. ابن عباس گفت: کان بعث النبی (ص) من اشراط السّاعة و انّ جبرئیل لمّا مرّ باهل السّماوات مبعوثا الی محمّد قالوا اللَّه اکبر قد قامت السّاعة، و اتی بمعنی یأتی است چنانک آنجا گفت: «وَ نادی أَصْحابُ الْأَعْرافِ» و انما استعمل لفظ الماضی للمستقبل تحقیقا و لانّ ما هو آت قطعا فهو کما اتی. و قیل معناه: «أَتی أَمْرُ اللَّهِ» وعدا، «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ» وقوعا، و گفتهاند امر مصدر امر است و مراد باین فرائض دین است و احکام شرع، ای جاء القرآن بالفرائض و الاحکام و الحدود. و گفتهاند این جواب نضر بن الحرث است که استعجال عذاب میکرد و میگفت: «إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» الآیة... ربّ العالمین گفت: «أَتی أَمْرُ اللَّهِ» ای جاء العذاب فلا تستعجلوه اینک عذاب آمد استعجال مکن، فقتل یوم بدر صبرا. و گفتهاند امر در قرآن بر سیزده وجه است: یکی بمعنی دین چنانک در سورة التّوبة گفت: «حَتَّی جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ» یعنی دین اللَّه الاسلام، همانست که در سورة الانبیاء گفت: «وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ»
هوش مصنوعی: ابن عباس در خصوص نزول آیهای که به نزدیک شدن قیامت اشاره دارد، توضیح میدهد که کافران به پیامبر (ص) میگفتند که قیامت نزدیک است و از او میخواستند تا نشانههایی از این ادعا را نشان دهد. وقتی که پیامبر نتوانست نشانههای قابل مشاهدهای ارائه کند، آیهای نازل شد که به حسابرسی نزدیک میباشد و آنها منتظر نشانههای بیشتری از قیامت بودند. پس از مدتی که نشانهای نیافتند، دوباره به او اعتراض کردند. در این زمان، آیهای از سوی جبرئیل نازل شد که به آنها گفت به شتاب نیفتند و آرام باشند. پیامبر (ص) نیز به این موضوع اشاره کرد که بعثت او و قیامت دارای ارتباط نزدیکی با هم هستند. ابن عباس همچنین اشاره میکند که بعثت پیامبر (ص) یکی از نشانههای قیامت است و کافران در مواجهه با این واقعیت، عذاب را میطلبیدند. در نهایت، مفهوم "امر" در قرآن میتواند به دین و احکام الهی نیز اشاره داشته باشد.
یعنی فرّقوا دینهم الاسلام الذی امروا به فدخلوا فی غیره. و قال فی المؤمنین «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ».
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که مردم در دین اسلام که به آنها فرمان داده شده بود، اختلاف کردند و به دینهای دیگری وارد شدند. همچنین اشاره میکند که مؤمنان نیز در امورشان دچار تفرقه شدند و بین خودشان مسائل را تقسیم کردند.
وجه دوم امر است بمعنی قول چنانک در سوره الکهف گفت: «إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ» یعنی قولهم، و در سوره طه گفت: «فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ» ای قولهم، و در سوره هود گفت: «حَتَّی إِذا جاءَ أَمْرُنا» ای قولنا «وَ فارَ التَّنُّورُ»، و کذلک قوله: «فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا».
هوش مصنوعی: موضوع دوم به معنای "قول" است، همانگونه که در سوره الکهف آمده است: «ای زمانی که در مورد امر خود بینشان بحث و جدل میکنند»، که به معنای "قول آنها" است. همچنین در سوره طه آمده: «پس در مورد امر خود با یکدیگر به نزاع پرداختند»، که باز هم به معنای "قول آنها" میباشد. در سوره هود نیز ذکر شده: «تا زمانی که فرمان ما رسید»، که به معنای "قول ما" است و همچنین در همان سوره آمده: «پس وقتی که فرمان ما رسید».
وجه سوم امر است بمعنی عذاب کقوله: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ» ای لمّا وجب العذاب باهل النّار و در سوره مریم گفت: «إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ» ای وجب العذاب، همانست که در هود گفت: «وَ غِیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ».
هوش مصنوعی: وجه سوم به معنای عذاب است، همانطور که در آیهای آمده: «و شیطان گفت وقتی که امر محقق شد» که به معنی این است که عذاب بر اهل جهنم واجب شد. همچنین در سوره مریم آمده: «زمانی که فرمان صادر شد» که به همین مفهوم اشاره دارد و در سوره هود نیز گفته شده: «و آبها فروکش کردند و فرمان الهی محقق شد».
وجه چهارم امر عیسی است (ع) کقوله فی سورة مریم: «سُبْحانَهُ إِذا قَضی أَمْراً» یعنی عیسی کان فی علمه ان یکون فیکون من غیر اب «فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»، و نظیره فی البقرة: «وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» وجه پنجم امر است بمعنی قتل، یعنی قتل کفّار مکّه ببدر، چنانک در حم المؤمن گفت: «فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ» یعنی القتل ببدر قضی بالحقّ.
هوش مصنوعی: وجه چهارم در مورد حضرت عیسی (ع) به این موضوع اشاره دارد که او با علم خود میدانسته میتواند کارهایی انجام دهد بیاینکه نیازی به پدر داشته باشد، زیرا خداوند به او میگوید «باش» و همانطور که گفته شده، آن کار انجام میشود. همچنین در سوره بقره نیز به همین نکته اشاره شده است. وجه پنجم به مفهوم حکم و دستور اشاره دارد، به ویژه در مورد قتل کفّار در جنگ بدر، که در آیهای گفته شده است وقتی اراده خداوند محقق شود، آنچه که حق است انجام خواهد شد.
وجه ششم امر فتح مکّه است، کقوله: «فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ» یعنی فتح مکّه.
هوش مصنوعی: وجه ششم به معنای پیروزی در فتح مکه است، که به عبارت «پس منتظر بمانید تا خداوند فرمانش را بفرستد» اشاره دارد، و این اشاره به فتح مکه دارد.
وجه هفتم امر قتل بنی قریظه است و جلاء اهل نضیر فذلک قوله فی البقرة: «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا» یعنی عن الیهود «حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ» یعنی قتل بنی قریظه و جلاء اهل النّضیر.
هوش مصنوعی: مسأله هفتم مربوط به قتل بنی قریظه و تبعید اهل نضیر است. منظور از آیهای که در سوره بقره آمده است، این است که از یهود بگذرید و آنان را ببخشید تا زمانی که خداوند حکمی بیاورد که شامل قتل بنی قریظه و تبعید اهل نضیر میشود.
وجه هشتم امر است بمعنی قیامت، کقوله: «أَتی أَمْرُ اللَّهِ» یعنی القیامة، و فی سورة الحدید: «وَ غَرَّتْکُمُ الْأَمانِیُّ حَتَّی جاءَ أَمْرُ اللَّهِ» یعنی القیامة.
هوش مصنوعی: وجه هشتم به معنای قیامت است، چنانکه در قرآن آمده: «امری از سوی خداوند آمد» که به قیامت اشاره دارد. همچنین در سوره حدید آمده است: «و شما را آرزوها فریب داد تا اینکه فرمان خداوند آمد» که به قیامت مربوط میشود.
وجه نهم امر است بمعنی قضاء کقوله فی الرّعد: «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ» یعنی یقضی القضاء وحده، و فی الاعراف: «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ» یعنی الا له الخلق و القضاء فی الخلق ما یشاء.
هوش مصنوعی: وجه نهم به معنای قضا و تقدیر است، به این معنا که خداوند به تنهایی امور را تدبیر و قضاوت میکند. در آیهای از سوره رعد گفته شده که خداوند امور را تدبیر میکند و در سوره اعراف آمده است که خلق و قضا تنها از آنِ اوست، یعنی او در خلقت و تقدیر آنچه بخواهد، تصمیم میگیرد.
وجه دهم امر است بمعنی وحی، کقوله فی سورة المضاجع: «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ» یعنی ینزّل الوحی من السّماء الی الارض، و فی الطلاق: «یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ» ای الوحی.
هوش مصنوعی: امر دهم به معنای وحی است، مانند آنچه در سورۀ مضاجع آمده: «کار را از آسمان به زمین تدبیر میکند»، که به معنای نازل کردن وحی از آسمان به زمین است. همچنین در سورۀ طلاق گفته شده: «امر در میان آنها نازل میشود»، که اشاره به وحی دارد.
وجه یازدهم عین امر است یعنی کار خلایق، کقوله: «أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ» یعنی امور الخلائق.
هوش مصنوعی: وجه یازدهم به معنای حقیقی بودن امر است، به این معنا که کارهای مخلوقات، به خداوند برمیگردد. به عبارت دیگر، تمامی امور در نهایت به خداوند میرسند.
وجه دوازدهم امر است بمعنی نصرت، کقوله فی آل عمران: «هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ» یعنی النّصر.
هوش مصنوعی: وجه دوازدهم به معنای یاری و نصرت است، همانطور که در آیهای از سوره آل عمران آمده است: «آیا در این مورد چیزی برای ما هست؟ بگو که همه امور از آنِ خداست» که یعنی نصرت و یاری.
وجه سیزدهم امر است بمعنی ذنب، کقوله فی الطلاق، «فَذاقَتْ وَبالَ أَمْرِها» یعنی جزاء ذنبها، و فی الحشر: «ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ» و فی المائدة: «لِیَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ» یعنی جزاء ذنبه.
هوش مصنوعی: وجه سیزدهم به معنای خطا یا گناه است. به عنوان مثال در آیهای درباره طلاق آمده است که فردی عذاب نتیجه کارهای خود را چشیده است، و نیز در آیهای دیگر در مورد قیامت اشاره شده که افراد عذاب نتیجه اعمال خود را تجربه میکنند. همچنین در آیهای دیگر گفته شده که هدف این است که آنان عذاب نتائج کارهایشان را بچشند.
«سُبْحانَهُ وَ تَعالی» تنزیها له و تعالیا، «عَمَّا یُشْرِکُونَ» قرأ حمزة و الکسائی «تشرکون» بالتّاء علی الخطاب و الباقون بالیاء علی الغیبة. و قیل سبحانه عن استعجال عبیده، و فی الخبر: لا یزال العبد بخیر ما لم یستعجل، قیل یا رسول اللَّه و کیف یستعجل؟ قال: یقول دعوت و لم یستجب لی.
هوش مصنوعی: «خداوند قدوس و بلندمرتبه است» و بالاتر از هر چیزی که به او نسبت داده میشود. در اینجا دو روایت وجود دارد: یکی اینکه «شما» به خطاب اشاره دارد و دیگری اینکه «آنها» به غیبت اشاره دارد. همچنین گفته شده که خداوند از شتابزدگی بندگانش آگاه است. در حدیثی نقل شده است که بندگان تا زمانی که شتاب نکنند، در خیر و نیکی هستند. از رسول خدا پرسیده شد که چگونه ممکن است انسان شتاب کند؟ ایشان فرمودند: وقتی میگوید دعا کردم، اما به من پاسخ داده نشد.
«تنزل» بفتح التّاء و النّون و الزّای مشدّدة «الْمَلائِکَةَ» بالرّفع قرأها روح عن یعقوب، و قرأ ابن کثیر و ابو عمرو و رویس عن یعقوب: «یُنَزِّلُ» بالیاء مضمومة و اسکان النّون و کسر الزّای و تخفیفها و نصب «الملائکة» و قرأ الباقون: «ینزل» بضم الیاء و فتح النّون و کسر الزّای و تشدیدها. و روی الکسائی عن ابی بکر «تنزل» بالتّاء مضمومة و فتح النّون و الزّای مشدّدة «الملائکة» رفع، «بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ» ای بالوحی الذی یحیی به الحقّ و یحیی به القلب، و قیل الرّوح النّبوّة ها هنا. و قوله: «عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» ای علی من یخصّه بالنّبوّة، و قیل الرّوح هم حفظة علی الملائکة لا تراهم کما انّ الملائکة حفظة علینا لا نراهم، قال ابو عبیدة: بالرّوح ای مع الرّوح و هو جبرئیل، «أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ» تقدیره انذروا اهل الکفر و المعاصی بانّه لا اله الّا انا، ای مروا اهل الکفر بتوحیدی و ان لا یشرکوا بی شیئا معنی آیت آنست که ربّ العزّه فریشتگان آسمان فرو میفرستد برسولان خویش تا نامه و پیغام آرند بایشان که کافران را از عذاب من بترسانید و ایشان را بتوحید فرمائید و آگاه کنید که من خداوند یگانهام، جز من خداوند نیست، از من بترسید و از نافرمانی من بپرهیزید، آن گه دلائل توحید را بیان کرد از آفرینش آسمان و زمین گفت: «خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ» ای بقوله الحقّ کن، و قیل خلقهما حجّة علی الخلق لیعتبروا بهما لم یخلقهما عبثا. و قیل بالحقّ ای لیعبدونی، «تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ» ای ارتفع عن الذین اشرکوهم به لانّهم لا یخلقون شیئا و هم یخلقون.
هوش مصنوعی: در این متن، به تفسیر آیهای اشاره شده است که دربارهٔ نزول ملائکه و پیامهایی که آنان به رسولان میدهند، صحبت میکند. در این آیه به بینظیری خداوند و دعوت به یکتاپرستی اشاره شده است. همچنین گفته شده که خداوند پیامبران را از طریق ملائکه و به وسیله جبرئیل برای هشدار دادن به کافران منصوب کرده است. پیام این هشدار این است که خداوند یگانه است و باید مردم از او بترسند و از ارتکاب گناهان پرهیز کنند. در ادامه، دلایل توحید از جمله آفرینش آسمان و زمین ذکر شده است و توضیحاتی داده شده که این آفرینش نشانههایی برای انسانهاست تا به وجود خداوند ایمان آورند و به پرستش او بپردازند. در نهایت، تاکید شده که خداوند از شرک خارج است و هیچکس نمیتواند او را در خلق و قدرت شریک کند.
«خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ» روا باشد که سیاق این آیت بر سبیل مدح بود: یعنی که آدمی از نطفه آفریدیم قطرهای آب مهین، فاذا هو قویّ علی منازعة الخصوم یبیّن الحقّ عن الباطل از نطفه ضعیف آفریده وانگه از قوّت بآن جای رسیده که با خصمان در منازعت برآید و حق از باطل جدا کند، و روا باشد که بر صفت ذم نهند: ای یجادل اولیاء اللَّه و ینکر الحقّ آدمی از قطرهای نطفه آفریده و انگه خصمی آشکارا برخاسته با اولیاء خدا بباطل خصومت میگیرد و حق را منکر میشود.
هوش مصنوعی: انسان از نطفهای کوچک آفریده شده است و این خود به معنای توانایی او در بحث و جدل است. او از یک قطره ناچیز به حدی از قدرت رسیده که میتواند در مقابل دشمنان خود قرار گیرد و حق را از باطل تمییز دهد. اما این موضوع هم به نحوی میتواند به عنوان یک عیب مطرح شود؛ اینکه انسان از یک نطفه ضعیف خلق شده و با این حال با بندگان خدا در جدل و مقابله برمیخیزد و حقیقت را انکار میکند.
کلبی گفت: این آیت در شأن ابی بن خلف الجمحی فرود آمد که استخوان ریزیده بر داشته بود و بر مصطفی (ص) آورده و میگفت: من یحیی العظام و هی رمیم؟ ربّ العالمین گفت: «فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ» جدل بالباطل، مبین یبیّن ما فی ضمیره من الکفر بباطل خصومت میگیرد با مصطفی (ص) در انکار بعث و کفر باطن خویش اظهار میکند.
هوش مصنوعی: کلبی میگوید: این آیه در خصوص ابی بن خلف الجمحی نازل شد که استخوان خرد شدهای را به همراه داشت و به پیامبر (ص) آورد و گفت: «کیست که این استخوانها را پس از این که پوسیدهاند زنده کند؟» خداوند پاسخ داد: «پس او چیزی است که به روشنی در دشمنیاش با پیامبر (ص) نشان میدهد». او با جدل و باطلگویی، کفر درونی خود را در انکار قیامت و زندگی دوباره، به نمایش میگذارد.
«وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها» نصب الانعام علی فعل مضمر یعنی خلق الانعام و هی الإبل و البقر و الغنم، «لَکُمْ» یجوز ان یتعلّق بخلقها و یجوز ان یتعلق بما بعده، ای «لَکُمْ فِیها دِفْءٌ» و هذا اظهر لقوله: «وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ» و الدّفء اسم لما یدفئ من البرد یعنی ما یستدفئون به من الاکسیة و الأبنیة من اشعارها و اصوافها و اوبارها فیمنع البرد و الحرّ جمیعا لکن اقتصر علی ذکر احد الضدّین کقوله: «وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ»، و قوله: «مَنافِعُ» یعنی من النّسل و الدّر و الرّکوب و الحمل و غیرها، «وَ مِنْها تَأْکُلُونَ» من اللّحم و اللّبن.
هوش مصنوعی: خداوند دامها را آفرید، که شامل شترها، گاوها و گوسفندها میشود. این دامها برای شما خلق شدهاند و میتوان گفت که منظور از این خلق، فراهم کردن گرما و آسایش برای شماست. به عبارت دیگر، شما میتوانید از کملها و پشمها و سایر مواد آنها به عنوان پوشش و سرپناهی از سرما و گرما بهره ببرید. همچنین، از این دامها میتوان در جهت تأمین نیازهای مختلف مانند نشانههای فیزیکی و منابع غذایی استفاده کرد. شما میتوانید از گوشت و شیر این حیوانات نیز غذا بخورید.
«وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ» زینة و حسن منظر لانّ الانسان یعجب به. و قیل عزّ و ابّهة عند نظرائکم، «حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ» ای حین تردّونها من مراعیها الی مراحها بالعشیّ و حین تخرجونها بالغداة الی مسارحها خص وقتی الاراحة و السّراح لانّهما وقتان تجتمع فیهما الانعام ثمّ تتفرّق فی المرعی و قال قتادة: اعجب ما تکون الانعام اذا راحت عظاما ضروعها طوالا اسنمتها، یقال: سرحت الإبل اسرحها سرحا اذا غدوت بها الی المرعی فخلّیتها ترعی و سرحت هی سروحا لازم و متعد. هذه الآیة و التی بعده دلیل علی انّ طلب الجمال و الزّینة اذا عری صاحبها من الفخر و الخیلاء و اراد بها اظهار نعمة اللَّه علیه لیس بمؤثر فی نسک النّاسک و لیس من الدّنیا المذمومة لانّه جلّ جلاله جعل ذلک فی عداد النّعمة علی خلقه.
هوش مصنوعی: برای شما در اینجا زیبایی وجود دارد که زینت و حسن منظر به شمار میآید، چرا که انسان به آن دلبسته میشود. همچنین گفته شده که این زیبایی، نشانهای از عزت و عظمت در برابر همنوعان شماست. اشاره به زمانی دارد که شما حیوانات خود را از چراگاهها به مرتعها برمیگردانید و همچنین زمانی که صبحها آنها را به چراگاه میبرید. این دو زمان، یعنی زمانی که حیوانات را به چرا میبرید و زمانی که آنها را به مرتع بازمیگردانید، لحظاتی است که آنها جمع میشوند و سپس در مناطق مختلف میچرخند. همچنین گفته شده که زمانیکه حیوانات در بهترین حالت خود هستند، نشانهای از قدرت و سلامت آنها شامل داشتن پستانهای بزرگ و تنومند است. در واقع، این آیه و آیات بعد از آن نشاندهنده این است که طلب زیبایی و زینت، وقتی صاحبش به فخر و خودپسندی دچار نیست و خواهان نشان دادن نعمتهای الهی بر خود است، امری ناپسند نیست و از دنیا مذموم به شمار نمیآید، زیرا خداوند این زیباییها را در زمره نعمتهای خود قرار داده است.
«وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ» امتعة السّفر، و قیل احمالکم، و قیل ابدانکم و منه الثّقلان للجن و الانس و منه قوله: «وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها» یعنی ابدان بنی آدم، «إِلی بَلَدٍ» هی المدینة، و قیل مکّة، و قیل مصر، و قیل هو علی العموم، «لَمْ تَکُونُوا بالِغِیهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ» الشقّ: المشقة، و قیل الشقّ احد نصفی الشیء یعنی لم تکونوا بالغیه الّا بنصف النّفس لذهاب نصفها بالتّعب ای ینصف قوی انفسکم و معنی: «لَمْ تَکُونُوا بالِغِیهِ» لا تسیرون الیه الّا بمشقّة شدیدة فکیف کنتم تقدرون علی ثقل امتعتکم. و قیل معناه «إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ» لولاها، فحذف لولاها لانّ الحال تدلّ علیه، «إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ» حین منّ علیکم بهذه المنافع.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که بار سفر و سنگینی آن بر دوش شماست. برخی گفتهاند که این بارها اشاره به بارهای حقیقی دارد، برخی دیگر به بدنها و وجود انسانها. اشاره دیگری هم به اینکه زمین بارهای خود را بیرون میآورد، وجود انسانها را در بر میگیرد. اینجا همچنین به مقاصدی مانند شهر، مکه، یا حتی مصر اشاره شده است. به هر حال، رسیدن به این مقاصد بدون زحمت و سختی ممکن نیست و شما نمیتوانید بدون تحمل این مشکلات به آنجا برسید. به همین دلیل، شما به نیمی از وجود خود نیاز دارید و باید انرژی خود را صرف کنید. در واقع، رسیدن به آن هدف به مقدار زیادی تلاش نیاز دارد و اگر آن زحمت نباشد، نمیتوانید به مقصد دست یابید. در پایان، اشاره شده که خداوند شما را مورد رحمت قرار داده و این امکانات را به شما داده است.
«وَ الْخَیْلَ» ای و خلق الخیل، «وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زِینَةً» ای و جعلها زینة لکم مع المنافع التی فیها. ابو حنیفه و مالک و جماعتی علماء ازین آیت دلیل گرفتند که گوشت اسب حرامست که ربّ العزّه در شتر و گاو و گوسفند گفت: «وَ مِنْها تَأْکُلُونَ» و در اسب گفت: «لِتَرْکَبُوها وَ زِینَةً» و تعرّض اکل نکرد.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که خداوند اسبها و الاغها و قاطرها را آفریده است تا مردم از آنها سوار شوند و همچنین به عنوان زینت آنان محسوب شوند. برخی از علمای اسلامی از جمله ابو حنیفه و مالک استدلال کردهاند که گوشت اسب حرام است. زیرا در آیههایی اشاره شده به حلال بودن گوشت شتر، گاو و گوسفند و بیان شده که مردم از آنها میتوانند بخورند، اما در مورد اسب تنها به استفاده از آن به عنوان وسیلهای برای سوار شدن و زینت اشاره شده و به خوردن آن پرداخته نشده است.
ابن عباس را پرسیدند از گوشت اسب و این آیت بر خواند و گفت: هذا للرّکوب، و آیت پیش بر خواند: «وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ» گفت: و هذه للاکل.
هوش مصنوعی: ابن عباس در پاسخ به سؤال درباره گوشت اسب آیهای را خواند و گفت: این برای سوارکاری است. سپس آیه قبلی را خواند که میگوید: «و چارپایان را برای شما آفرید» و گفت: و این برای خوردن است.
و مذهب شافعی مطلبی و اصحاب حدیث آنست که گوشت اسب حلالست و این آیت دلیل تحریم نیست که سیاق آیت بر وجه اظهار حجّت وحدانیّت است و تنبیه خلق بر اداء شکر انواع نعمت که درین آیات بر شمرد، نه بر وجه بیان تحریم و تحلیل گوشت و دلیل شافعی اندرین باب خبر مصطفی است (ص): روی جابر بن عبد اللَّه انّ رسول اللَّه (ص) نهی یوم خیبر عن لحوم الحمر الاهلیّة و اذن فی لحوم الخیل، و روی عن جابر قال: اطمعنا رسول اللَّه (ص) یوم خیبر لحوم الخیل و نهانا عن لحوم الحمر.
هوش مصنوعی: مذهب شافعی و پیروان حدیث بر این باورند که گوشت اسب حلال است و آیهای که اشاره شده، دلیلی برای حرام بودن آن نیست، زیرا سیاق آیه بیشتر به هدف نشان دادن وحدانیت خدا و یادآوری شکرگزاری بر نعمتها میپردازد، نه اینکه به صراحت حرام یا حلال بودن گوشت را بیان کند. شافعیها به روایتهایی از پیامبر اسلام (ص) استناد میکنند که در آن به طور مشخص در روز خیبر، پیامبر از خوردن گوشت الاغهای بارکش نهی کرده و خوردن گوشت اسب را مجاز دانستهاند.
و عن اسماء بنت ابی بکر قالت: اکلنا لحم فرس علی عهد رسول اللَّه (ص)، «وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ» بعد هذه الاشیاء فانّ خلق اللَّه فی البرّ و البحر و الهواء اکثر من ان یعدّ و یحصی، و یروی عن النبی (ص) انّه قال: «ان اللَّه تعالی خلق ارضا بیضاء مثل الدنیا ثلثین مرة محشوة خلقا من خلق اللَّه لا یعلمون ان اللَّه یعصی طرفة عین واحدة»، قالوا یا رسول اللَّه: امن ولد ولد آدم؟ قال: ما یعلمون انّ اللَّه خلق آدم، قالوا: فاین ابلیس منهم؟ قال ما یعلمون انّ اللَّه خلق ابلیس، ثمّ قرأ رسول اللَّه (ص): «وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ».
هوش مصنوعی: اسماء بنت ابی بکر میگوید: در زمان پیامبر (ص)، ما گوشت اسب خوردیم. سپس به آیهای اشاره میکند که میفرماید: «و خداوند چیزهایی میسازد که شما نمیدانید». بعد از این، او به این نکته اشاره میکند که آفرینش خداوند در خشکی، دریا و هوا بسیار بیشتر از آن است که بتوان شمرد و حساب کرد. همچنین روایتی از پیامبر (ص) هست که ایشان فرمودند: «خداوند زمینهای سفیدی مشابه زمین ما سی بار خلق کرده است، پر از مخلوقاتی که هرگز نمیدانند که خداوند حتی یک لحظه هم نافرمانی نمیشود». زمانی که از پیامبر پرسیدند آیا این مخلوقات از نسل آدم هستند؟ ایشان پاسخ دادند: آنها نمیدانند که خداوند آدم را خلق کرده است. سپس پرسیدند: پس ابلیس چه؟ پیامبر فرمودند: آنها نمیدانند که خداوند ابلیس را نیز خلق کرده است، و سپس آیهای را خواندند که میگوید: «و خداوند چیزهایی میسازد که شما نمیدانید».
و عن ابن عباس قال: انّ عن یمین العرش نهرا من نور مثل السّماوات السّبع و الارضین السّبع و البحار السّبع یدخله جبرئیل (ع) کلّ سحر فیغتسل فیه فیزداد نورا الی نوره و جمالا الی جماله و عظما الی عظمه ثمّ ینتفض فیخرج اللَّه من کلّ قطرة تقع من ریشه کذا کذا الف ملک یدخل منهم کلّ یوم سبعون الف ملک البیت المعمور و سبعون الفا الکعبة لا یعودون الیها الی ان تقوم الساعة. قال السدی: «وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ» السّوس فی الثّیاب، و قیل ما اعدّ فی الجنّة لاهلها و فی النّار لاهلها ممّا لم تره عین و لا خطر علی قلب بشر.
هوش مصنوعی: ابن عباس میگوید که در سمت راست عرش، نهر نوری قرار دارد که به اندازه هفت آسمان، هفت زمین و هفت دریا وسعت دارد. جبرئیل هر صبح در آن نهر میغسل کند و نور و زیبایی و عظمتش افزایش مییابد. سپس، از هر قطرهای که از آن نهر میریزد، به اندازهای زیادی از فرشتگان خلق میشود؛ به طوری که هر روز هفتاد هزار فرشته به خانهی معمور و هفتاد هزار فرشته دیگر به کعبه وارد میشوند و تا وقتی که قیامت برپا نشده، به آنجا بازنمیگردند. همچنین، السدی میگوید که خداوند چیزی میآفریند که شما از آن مطلع نیستید، مانند سوسکهایی که در پارچهها وجود دارند یا آنچه برای اهل بهشت و جهنم آماده شده که چشمی آن را ندیده و قلب بشری به آن فکر نکرده است.
«وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ» یعنی سواءها و استقامتها میگوید بر خدایست راستی راه یعنی آن راه راستست که در آن روی فرا خداست و گذر بر وی و آن راه سنّت و جماعتست، «وَ مِنْها جائِرٌ» یعنی الاهواء و البدع، بیانه قوله: «وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ» و قیل: «وَ عَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ» ای علیه تبیین طرق الحقّ بالحجّة و البرهان، من اهتدی فلنفسه و من ضلّ فعلیها، «وَ مِنْها جائِرٌ» ای و من السّبل طرق غیر قاصدة میگوید بر خدایست جلّ جلاله که دین حنیفی و ملّت اسلام بحجّت و برهان روشن دارد و شرایع و فرائض آن بیان کند، پس هر که بآن راه برد و آن راه رود خود را سود کند و هر که از آن بر گردد بر خود زیان کند، آن گه گفت: «وَ مِنْها جائِرٌ» و از راهها هست که کژ است، ناراست و ناصواب چون راه ترسایی و جهودی و گبری و اگر اللَّه خواستی همه را بدین راه نمودی و بر جاده ایمان بداشتی تا اختلاف در دین نبودی و لکنّه عزّ و جلّ یهدی من یشاء و یضلّ من یشاء و یدعو الی صراط مستقیم.
هوش مصنوعی: خدای متعال میفرماید که راه صحیح وجود دارد و آن راهی است که به سوی خدا میباشد. این مسیر، راه سنت و جماعت است. اما در کنار آن، راههایی نیز وجود دارد که منحرف و کج هستند، یعنی از جاده حق فاصله دارند. خداوند به وضوح دین حنیفی و ملتی را معرفی کرده که بر اساس دلیل و برهان استوار است. هر کس که به این راه برود، برای خود سود میبرد و هر کس که از آن دور شود، ضرر میکند. اما برخی از راهها وجود دارند که انحراف دارند و نادرست هستند، مانند راههای مسیحیت، یهودیت و زرتشتی. خداوند اگر میخواست، همه را به این راه هدایت میکرد، اما او هر کس را که بخواهد، هدایت و هر کس را که بخواهد، گمراه میکند و به راه راست دعوت میکند.