قوله تعالی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» سماع بسم اللَّه یوجب الهیبة و الهیبة تتضمّن الفناء و الغیبة، سماع الرّحمن الرّحیم یوجب الحضور و الاوبة و الحضور یتضمن البقاء و القربة، من اسمعه بسم اللَّه ادهشه فی کشف جلاله و من اسمعه الرّحمن الرّحیم عیشه بلطف جماله و کرم افضاله، اللَّه است قادر و قدیم مستوجب قدم، رحمن است قاهر و عظیم مستحق عظم، رحیم است غافر و حلیم سزاء فضل و کرم، ای مهیمن اکرم و ای مفضل ارحم، ای محتجب بجلال متجلّی بکرم، نه با قرب تو اندوه است نه با یاد تو غم.
چشمی که ترا دید شد از درد معافا
جانی که ترا یافت شد از مرگ مسلم
کار آنست که تو در گرفتی، راه آنست که تو نمودی، قسمت آنست که تو کردی پیش از لوح و پیش از قلم، قضا قضاء تو و خواست خواست تو و حکم حکم تو، حکم دیگران همه میل است و ستم:
قضی اللَّه امرا و جف القلم
و فیما قضی ربنا ما ظلم
اللَّه است آفریدگار جهانیان، رحمن است روزی گمار همگان، رحیم است آمرزگار مؤمنان، اللَّه است آفریننده بی نظیر، رحمن است پروراننده و دست گیر، رحیم است آمرزنده و عذر پذیر، هر چند که خردبین است عظیم و بزرگوار است، هر چند که سخت گیر است فرا گذار و آسان گذارست، در صفت عزّت وی هم نور و هم نار است، بنار عزّت قومی را میگدازد، بنور عزّت قومی را می نوزاد، آن سوخته را بعدل خود در ظلمات کفر میدارد، و آن نواخته را بفضل خود بدعوت مصطفی (ص) و بنور قرآن راه مینماید و از تاریکی بیگانگی به روشنایی آشنایی میآرد، اینست که ربّ العالمین گفت: «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» ای محمد این چراغ قرآن که در دست تو است افروزنده آن مائیم، راهبر بوی آن کس بود که ما خواهیم.
بزرگان دین گفتند نشان راه بردن بوی پنج چیز است: اوّل آنک حق او را قبول کند چنانک گفت عزّ جلاله: «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ». دیگر آنک او را دست گیرد: «لَوْ لا أَنْ تَدارَکَهُ» سوم دل وی در خود بندد: «وَ رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ»، چهارم برق دوستی در دل وی تابد: «رَأی کَوْکَباً» پنجم جان وی را بوی وصال دماند: «وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ»، و اصل این همه عنایت ازلی است، چون عنایت بود طاعت سبب مثوبت بود و معصیت سبب مغفرت، و اگر عنایت نبود طاعت سبب ندامت بود و معصیت سبب شقاوت.
«اللَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» قال الواسطی: الکون کلّه له فمن طلب الکون فانّه المکون و من طلب الحقّ فوجده سخر له الکون بما فیه.
هر که خویشتن را فامکون داد و دل خود فاصحبت وی پرداخت، کاینات و حادثات یکسر فاخدمت وی پرداخت، میگوید عبدی هفت آسمان و هفت زمین و هر چه در آن است ملک و ملک ماست، همه بنده و رهی ماست، اگر وفای عهد ما را میان بندی و چاکر وار سر در ربقه طاعت آری همه را حلقه چاکری تو در گوش کنیم و مسخر تو گردانیم، و اگر سر از چنبر فرمان بگردانی یا دل خود فاصحبت غیری پردازی همه را بخصمی تو بر پای کنیم و قدمگاه تو بر تو زندان کنیم.
سلیمان پیغامبر با چندان مرتبت و منزلت روزی بر تخت مملکت نشسته بود شادروان دولت گسترانیده، جن و انس و طیور صفها کشیده، تاج رسالت بر فرق نبوّت نهاده، بخاطرش بگذشت که امروز هیچ کس را گذشت از پسر داود روا بود که این منزلت و رفعت او را عطا دهند؟ در حال باد را فرمودند تا آن رداء وی از فرق سر او در کشید و بر خاک انداخت، سلیمان روی در هم کشید از سر سطوت خویش باد را گفت: ردّی علی ردائی، باد جواب داد که ردّ علیک قلبک ای سلیمان تو دل خود بخود باز آر تا ما رداء تو بتو باز آریم.
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»، یا محمد ما موسی کلیم را همان فرمودیم که ترا میفرمائیم، همه را گفتیم چراغ دعوت بیفروزید و خلق را از ظلمات شک با نور یقین خوانید و از تاریکی جهل بروشنایی علم آرید، تدبیر خود بگذارید، تقدیر حق بینید، بدعت منهید و مپسندید طریقت سنّت و جماعت سپرید، «وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ» هی الایّام التی کان العبد فیها فی کتم العدم و الحقّ یقول بقوله الازلی عبادی، ای محمد با یادشان ده آن روزگار که شما نبودید و من شما را بودم، بی شما من کار شما بساختم و عقد دوستی ببستم و رحمت از بهر شما بر خود نبشتم: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» این آن رمزست که پیر طریقت در مناجات گفت: الهی آن روز کجا باز یابم که تو مرا بودی و من نبودم تا با آن روز نرسم میان آتش و دودم، و اگر بدو گیتی آن روز را باز یابم بر سودم، و ربود تو خود را دریابم به نبود خود خشنودم، الهی من کجا بودم که تو مرا خواندی، من نه منم که تو مرا ماندی، الهی مران کسی را که خود خواندی، ظاهر مکن جرمی که خود پوشیدی، الهی خود بر گرفتی و کسی نگفت که بردار، اکنون که برگرفتی بمگذار و در سایه لطف خود میدار و جز بفضل و رحمت خود مسپار.
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ» ای لئن شکرتم الاسلام لازیدنّکم الایمان، و لئن شکرتم الایمان لازیدنکم الاحسان، و لئن شکرتم الاحسان لازیدنّکم المعرفة، و لئن شکرتم المعرفة لازیدنّکم الوصلة، و لئن شکرتم الوصلة لازیدنّکم المشاهدة، و لئن شکرتم ما خوّلناکم من عطائی لازیدنّکم ما وعدناکم من لقایی.
و روی انّ داود (ع) قال: یا ربّ کیف اشکرک و شکری لک تجدید منّة منک علیّ، فقال یا داود الآن شکرتنی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» سماع بسم اللَّه یوجب الهیبة و الهیبة تتضمّن الفناء و الغیبة، سماع الرّحمن الرّحیم یوجب الحضور و الاوبة و الحضور یتضمن البقاء و القربة، من اسمعه بسم اللَّه ادهشه فی کشف جلاله و من اسمعه الرّحمن الرّحیم عیشه بلطف جماله و کرم افضاله، اللَّه است قادر و قدیم مستوجب قدم، رحمن است قاهر و عظیم مستحق عظم، رحیم است غافر و حلیم سزاء فضل و کرم، ای مهیمن اکرم و ای مفضل ارحم، ای محتجب بجلال متجلّی بکرم، نه با قرب تو اندوه است نه با یاد تو غم.
هوش مصنوعی: بسمالله الرحمن الرحیم بیانگر جنبههای مختلف الهی است. شنیدن نام خدا، احترام و عظمت را به همراه دارد و این عظمت به نوعی انسان را در برابر حضور خدا غرق میکند. در عوض، زمانی که نام رحمن و رحیم به گوش میرسد، حس نزدیکی و محبت را در دل حضار ایجاد میکند که این نزدیکی منجر به آرامش و خیرات الهی میشود. کسی که نام خدا را بشنود، تحت تأثیر جلال و قدرت او قرار میگیرد و کسی که نام رحمن و رحیم را بشنود، از رحمت و لطف الهی بهرهمند میشود. خداوند قادر و ازلی است و به درستی شایسته عظمت و قدرت است. او رحمن است که بر همه چیز تسلط دارد و رحیم است که بر بندگان خود رحم میکند و نعمتهایش را نثار آنها میسازد. ای پروردگار مهربان، ما را به کرم و رحمت خود مشمول کن، زیرا در نزدیکی تو هیچ اندوه و غم وجود نخواهد داشت.
چشمی که ترا دید شد از درد معافا
جانی که ترا یافت شد از مرگ مسلم
هوش مصنوعی: چشمی که تو را میبیند از درد رهایی مییابد و جانی که تو را مییابد از مرگ نجات مییابد.
کار آنست که تو در گرفتی، راه آنست که تو نمودی، قسمت آنست که تو کردی پیش از لوح و پیش از قلم، قضا قضاء تو و خواست خواست تو و حکم حکم تو، حکم دیگران همه میل است و ستم:
هوش مصنوعی: وظیفه تو این است که به دست بگیری، روش آن است که تو به نمایش بگذاری، آنچه برای تو مقدر شده است، پیش از زمان نوشتن و ثبت، شکل گرفته است. سرنوشت و خواسته تو به خود تو وابسته است و حکمت تو در دستان خودت است. اما حکمت دیگران عمدتاً تحت تأثیر تمایلات و خیانتهاست.
قضی اللَّه امرا و جف القلم
و فیما قضی ربنا ما ظلم
هوش مصنوعی: آرزو و تقدیر خداوند بر همه چیز حاکم است و قلم سرنوشت در این مورد ثبت شده است و در آنچه که خداوند مقدر کرده، نشانهای از ظلم نیست.
اللَّه است آفریدگار جهانیان، رحمن است روزی گمار همگان، رحیم است آمرزگار مؤمنان، اللَّه است آفریننده بی نظیر، رحمن است پروراننده و دست گیر، رحیم است آمرزنده و عذر پذیر، هر چند که خردبین است عظیم و بزرگوار است، هر چند که سخت گیر است فرا گذار و آسان گذارست، در صفت عزّت وی هم نور و هم نار است، بنار عزّت قومی را میگدازد، بنور عزّت قومی را می نوزاد، آن سوخته را بعدل خود در ظلمات کفر میدارد، و آن نواخته را بفضل خود بدعوت مصطفی (ص) و بنور قرآن راه مینماید و از تاریکی بیگانگی به روشنایی آشنایی میآرد، اینست که ربّ العالمین گفت: «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» ای محمد این چراغ قرآن که در دست تو است افروزنده آن مائیم، راهبر بوی آن کس بود که ما خواهیم.
هوش مصنوعی: خداوند، خالق جهانهاست و رحمتی برای همگان میبخشد. او رحیم است و به مؤمنان عفو میکند. خداوند آفرینندهای بینظیر و پرورشدهندهای نیکوست، او هم میتواند سختگیر باشد و هم آسانگیر. در صفات عزت او هم نور وجود دارد و هم آتش؛ عزتش برخی را میسوزاند و برخی دیگر را با نوری که به آنها میدهد، میبالد. او آنهایی را که در ظلمات کفر به سر میبرند با عدل خود نگه میدارد و آنهایی را که تحت رحمت او قرار میگیرند، از طریق پیامبر و نور قرآن به راه راست هدایت میکند و از تاریکی بیگانگی به روشنایی آشنایی میآورد. در قرآن آمده است که خداوند به پیامبرش گفته است: «کتابی که نازل کردهایم تا مردم را از تاریکی به نور هدایت کنی.» لذا این قرآن که در دستان توست، نور افشانی میکند و راهنمای کسانی است که خدا خواسته است.
بزرگان دین گفتند نشان راه بردن بوی پنج چیز است: اوّل آنک حق او را قبول کند چنانک گفت عزّ جلاله: «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ». دیگر آنک او را دست گیرد: «لَوْ لا أَنْ تَدارَکَهُ» سوم دل وی در خود بندد: «وَ رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ»، چهارم برق دوستی در دل وی تابد: «رَأی کَوْکَباً» پنجم جان وی را بوی وصال دماند: «وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ»، و اصل این همه عنایت ازلی است، چون عنایت بود طاعت سبب مثوبت بود و معصیت سبب مغفرت، و اگر عنایت نبود طاعت سبب ندامت بود و معصیت سبب شقاوت.
هوش مصنوعی: بزرگان دین گفتهاند که نشانههای هدایت به پنج چیز بستگی دارد. اول اینکه انسان حقیقت را بپذیرد، همانطور که در آیهای آمده است که پروردگار او را با پذیرش خوبی پذیرفته است. دوم اینکه او را در دست گیرد و از او حمایت کند. سوم اینکه دل او با محبت و استقامت محکم شود. چهارم اینکه دوستی در دل او برجسته شود و پنجم اینکه جان او بوی وصال و نزدیکی را حس کند. همه این موارد مظهری از عنایت و توجه الهی است. اگر چنین عنایتی وجود داشته باشد، اطاعت باعث پاداش و معصیت باعث آمرزش میشود. اما اگر عنایت نباشد، اطاعت به درد و ندامت منجر میشود و معصیت باعث بدبختی خواهد شد.
«اللَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» قال الواسطی: الکون کلّه له فمن طلب الکون فانّه المکون و من طلب الحقّ فوجده سخر له الکون بما فیه.
هوش مصنوعی: خداوندی که تمام آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ اوست. برخی گفتهاند که جهان به طور کامل متعلق به اوست، بنابراین هرکس به دنبال جهان باشد، باید بداند که آنچه جستجو میکند خود آن چیزی است که وجود دارد. و هرکس که به دنبال حقیقت باشد، آن را مییابد و جهان با تمام مخلوقاتش به خدمت او در میآید.
هر که خویشتن را فامکون داد و دل خود فاصحبت وی پرداخت، کاینات و حادثات یکسر فاخدمت وی پرداخت، میگوید عبدی هفت آسمان و هفت زمین و هر چه در آن است ملک و ملک ماست، همه بنده و رهی ماست، اگر وفای عهد ما را میان بندی و چاکر وار سر در ربقه طاعت آری همه را حلقه چاکری تو در گوش کنیم و مسخر تو گردانیم، و اگر سر از چنبر فرمان بگردانی یا دل خود فاصحبت غیری پردازی همه را بخصمی تو بر پای کنیم و قدمگاه تو بر تو زندان کنیم.
هوش مصنوعی: هر کسی که خود را تسلیم کند و دلش را به کسی بسپارد، تمام کائنات و رخدادها به خدمت او درمیآیند. او میگوید: «بندهای هست که آسمانها و زمین و همه چیز در آن متعلق به ماست و همه چیز، خدمتگزار و تابع ماست. اگر به عهد ما وفادار باشی و خود را در خدمت ما قرار دهی، همه را به بندگی تو درآورده و مطیع تو خواهیم کرد. اما اگر از این مسیر منحرف شوی یا دل خود را به کسی غیر از ما بسپاری، همه را به دشمنی تو وادار خواهیم کرد و قدمگاهت را برایت به زندان تبدیل خواهیم کرد.»
سلیمان پیغامبر با چندان مرتبت و منزلت روزی بر تخت مملکت نشسته بود شادروان دولت گسترانیده، جن و انس و طیور صفها کشیده، تاج رسالت بر فرق نبوّت نهاده، بخاطرش بگذشت که امروز هیچ کس را گذشت از پسر داود روا بود که این منزلت و رفعت او را عطا دهند؟ در حال باد را فرمودند تا آن رداء وی از فرق سر او در کشید و بر خاک انداخت، سلیمان روی در هم کشید از سر سطوت خویش باد را گفت: ردّی علی ردائی، باد جواب داد که ردّ علیک قلبک ای سلیمان تو دل خود بخود باز آر تا ما رداء تو بتو باز آریم.
هوش مصنوعی: سلیمان پیامبر با مقام و منزلت بالایی بر تخت سلطنت نشسته بود و جهان در زیر سایه دولت او شکوفا شده بود. جنها، انسانها و پرندگان در صفوف مختلف ایستاده بودند و تاج رسالت را بر سر نبوّت خود نهاده بود. در آن moment، فکری به ذهن او رسید که هیچکس جز پسر داوود سزاوار این مقام و عظمت نیست. در همین حال، به باد فرمان داد تا ردایش را از سرش بگیرد و بر زمین بیندازد. سلیمان با درهم کشیدن چهرهاش به باد گفت که رداء را به او برگرداند. باد جواب داد: "ای سلیمان، دل خود را باز کن تا ما رداء تو را به تو برگردانیم."
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»، یا محمد ما موسی کلیم را همان فرمودیم که ترا میفرمائیم، همه را گفتیم چراغ دعوت بیفروزید و خلق را از ظلمات شک با نور یقین خوانید و از تاریکی جهل بروشنایی علم آرید، تدبیر خود بگذارید، تقدیر حق بینید، بدعت منهید و مپسندید طریقت سنّت و جماعت سپرید، «وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ» هی الایّام التی کان العبد فیها فی کتم العدم و الحقّ یقول بقوله الازلی عبادی، ای محمد با یادشان ده آن روزگار که شما نبودید و من شما را بودم، بی شما من کار شما بساختم و عقد دوستی ببستم و رحمت از بهر شما بر خود نبشتم: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» این آن رمزست که پیر طریقت در مناجات گفت: الهی آن روز کجا باز یابم که تو مرا بودی و من نبودم تا با آن روز نرسم میان آتش و دودم، و اگر بدو گیتی آن روز را باز یابم بر سودم، و ربود تو خود را دریابم به نبود خود خشنودم، الهی من کجا بودم که تو مرا خواندی، من نه منم که تو مرا ماندی، الهی مران کسی را که خود خواندی، ظاهر مکن جرمی که خود پوشیدی، الهی خود بر گرفتی و کسی نگفت که بردار، اکنون که برگرفتی بمگذار و در سایه لطف خود میدار و جز بفضل و رحمت خود مسپار.
هوش مصنوعی: خداوند به موسی فرمود که قوم خود را از تاریکیها بیرون برد و به نور حقیقت و آگاهی هدایت کند. او به پیامبر (محمد) نیز دستور داد تا به انسانها یادآوری کند که مسئولیت دعوت و راهنمایی را بر عهده دارند و باید مردم را از تردید و جهل به سمت یقین و علم هدایت کنند. او همچنین تاکید کرد که باید هیچگونه بدعتی ایجاد نشود و به سنت و جماعت پایبند باشند.
در این متن اشاره شده که خداوند بر خود رحمت را نوشته و از پیامبر خواسته شده که به قوم خود یادآور شود زمانی که آنها وجود نداشتند و خداوند برایشان نعمتها و رحمتهایی قرار داده بود. به این ترتیب، باید به درک عمیقتری از رحمت الهی رسید و هرگز خود را فراموش نکرد. در نهایت، این عبارات به نوعی از خضوع و درخواست کمک به درگاه خداوند پرداخته و به اهمیت یاری و بخشش الهی اشاره دارد.
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ» ای لئن شکرتم الاسلام لازیدنّکم الایمان، و لئن شکرتم الایمان لازیدنکم الاحسان، و لئن شکرتم الاحسان لازیدنّکم المعرفة، و لئن شکرتم المعرفة لازیدنّکم الوصلة، و لئن شکرتم الوصلة لازیدنّکم المشاهدة، و لئن شکرتم ما خوّلناکم من عطائی لازیدنّکم ما وعدناکم من لقایی.
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: اگر شکرگزاری کنید، من نعمتهای شما را افزایش میدهم. اگر شکر نعمت اسلام را به جا بیاورید، ایمان شما را افزایش میدهم. و اگر شکر ایمان را کنید، به شما خوبیها و اعمال نیکو بیشتر عطا میکنم. همچنین اگر بابت خوبیهای خود شکرگزار باشید، معرفت و شناخت شما را بالا میبرم. و اگر شکر معرفت را به جا آورید، ارتباط شما را به من نزدیکتر میکنم. اگر ارتباط خود را شکرگزاری کنید، درک عمیقتری از حقیقت و دیدگاههای معنوی پیدا میکنید. و اگر بابت نعمتهایی که به شما بخشیدهام شکر کنید، به وعدههایی که به شما دادهام، نزدیکتر میشوید.
و روی انّ داود (ع) قال: یا ربّ کیف اشکرک و شکری لک تجدید منّة منک علیّ، فقال یا داود الآن شکرتنی
هوش مصنوعی: داوود (ع) گفت: ای پروردگار، چگونه میتوانم شکر تو را به جا آورم در حالی که شکر من، خود برکت تازهای از سوی تو بر من است؟ خداوند فرمود: ای داوود، اکنون که شکر تو را به جا آوردی.
حاشیه ها
1400/02/30 09:04
امین کیخا
روزی گمار یعنی تعیین کننده ی روزی، اینجا گماردن به معنای تعیین کردن است .