قوله تعالی: «اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی» پس از آنک منکران بعث گفتند: «أَ إِذا کُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ» خبر داد جلّ جلاله از کمال قدرت و شواهد فطرت خویش در آفرینش اوّل در رحم مادر و اظهار صنع خود در تقلّب احوال بنده تا بر ایشان حجّت باشد که آن خداوند که قادر است بر آفریدن بنده در رحم مادر بر آن صفت قادر است که او را پس از فنا باز آفریند و بر وی دشوار ناید. «اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی» من العدد و الذکر و الانثی و الصورة و الشّکل و السّعادة و الشّقاوة، «وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ» غاض هم لازم است و هم متعدّی، اگر لازم نهی این ماء مصدر است یعنی و غیض الارحام و ازدیادها، و اگر متعدّی بود تقدیر آنست که: و ما تغیضه الارحام ای تنقصه من الجنین و هو غیر المخلّق فتلده سقطا و ما تزداد علی الغیض فتلده تامّا، و گفتهاند که این نقصان مدّت حمل است که فرزند بشش ماه آید، «وَ ما تَزْدادُ» آنست که بنه ماه بر گذرد و بیفزاید تا بدو سال بمذهب بو حنیفه و تا بچهار سال بمذهب شافعی. قال حماد بن سلمه: انّما سمّی هرم بن حیّان هرما لانّه بقی فی بطن امّه اربع سنین. و قیل انّ الضحاک بقی فی بطن امّه سنتین. و انّ محمد بن عجلان بقی فی بطن امّه ثلث سنین فشقّ عنه بطن امه و اخرج و قد نبتت اسنانه، و گفتهاند «ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ» حیض است بوقت حمل که زن حامل چون حیض بیند نقصان در غذاء فرزند آید و در مدّت حمل بیفزاید که هر روزی را که حیض بیند روزی در طهر بیفزاید تا نه ماه طهر بیند بتمامی، اگر در مدت حمل پنج روز مثلا حیض بیند فرزند بنه ماه و پنج روز آید. قال مجاهد: اذا هراقت المرأة الدّم و هی حامل انتقص الولد و اذا لم تهرق الدّم عظم الولد و تمّ. و فی هذه الآیة دلیل علی انّ الحامل تحیض و الیه ذهب الشّافعی، «وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» ای تقدیر من غیض الارحام و ازدیادها و طول الجنین و عرضه و حیاته و موته و رزقه و اجله. و قیل علم کلّ شیء فقدّره تقدیرا.
«عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» ای یعلم ما غاب عن خلقه و ما لم یغب و یعلم الموجود و المعدوم، «الْکَبِیرُ» ای عظیم الشّأن، «الْمُتَعالِ» ای العالی علی کلّ شیء.
«سَواءٌ مِنْکُمْ» ای ذو سواء فی علم اللَّه سبحانه، «مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ» ای المسر منکم و الجاهر، ای هذا و ذاک سواء و اسرار القول اخفاؤه فی النّفس و الجهر به اظهاره، «وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ» قال مجاهد: ای مستتر بالمعاصی. و قال اهل اللّغة الاستخفاء طلب الخفاء و هو ان یصیر بحیث لا یری «۱»، «وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ» ای ظاهر بارز یعنی هو العالم بالظاهر فی الطرقات و المستخفی فی الظّلمات. و المعنی سواء منکم من اسرّ منطقه او اعلنه و استتر باللّیل او ظهر بالنّهار فکلّ ذلک فی علم اللَّه عزّ و جلّ سواء یقال سرب یسرب سروبا اذا خرج. و قیل السّارب الدّاخل فی السّرب.
«لَهُ مُعَقِّباتٌ» الهاء یعود الی من، و قیل الی اللَّه معقّبات یعنی معاقبات عقّب و عاقب اذا تبع عقب من یقدمه و المعقّب و المعاقب مثل قوله معجزین و معاجزین یقال معقّب و الجمع معقّبة و المعقّبات جمع الجمع و هم الحفظة الکرام البررة علی کلّ انسان ملکان باللّیل و ملکان بالنّهار. و قیل عشرة باللّیل و عشرة بالنّهار تتعاقب فی النزول الی الارض بعضهم باللّیل و بعضهم بالنّهار، «مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ» الانسان، «وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ» ای بامره سبحانه ممّا لم یقدّر فاذا جاء القدر خلّوا بینه و بینه. جاء رجل من مراد الی علیّ (ع) و هو یصلّی فقال احترس فانّ ناسا من مراد یریدون قتلک، فقال انّ مع کلّ رجل ملکین یحفظانه ممّا لم یقدر فاذا جاء القدر خلّیا بینه و بینه. و قال کعب: لو لا انّ اللَّه عزّ و جلّ و کلّ بکم ملائکة یذبّون عنکم فی مطعمکم و مشربکم و عوراتکم اذن یتخطّفکم الجنّ. و قال الحسن: یحفظونه من امر اللَّه ای عن امر اللَّه، یعنی حفظهم ایّاه عن امر اللَّه لا من عند انفسهم ای ذلک ممّا امرهم اللَّه به لا انّهم یقدرون ان یدفعوا امر اللَّه. و قال ابن جریح هو مثل قوله عزّ و جلّ عن الیمین و عن الشّمال قعید، فالّذی عن الیمین یکتب الحسنات و الّذی عن الشّمال یکتب السیئات، «یَحْفَظُونَهُ» ای یحفظون علیه کلامه و فعله بامر اللَّه، و روی عن الضحّاک عن ابن عباس قال: هم الحرس و الرّجال یتعقبون علی الامراء و السّلاطین یحفظونهم من امر اللَّه علی زعمهم فاذا جاء امر اللَّه لم ینفعوا شیئا. و قیل یحفظونه من المخلوقات کالعقارب و الحیّات و کلّها من امر اللَّه. و قیل الهاء فی له یعود الی النّبی (ص) ای لمحمد معقّبات من اللَّه تعالی یحفظونه عن الاعداء و ذلک حین همّ به اربد و عامر فکفا هما اللَّه و یأتی ذکرهما، «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» ای لا یسلب قوما نعمة حتّی یعملوا بمعاصیه و مثله قوله ذلک: «بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ» الآیة...
روی عبد اللَّه بن عمر ان رسول اللَّه (ص) قال: انّ للَّه عزّ و جلّ عبادا انعم علیهم نعما یقرّها فیهم ما بذلوها فاذا بخلوا بها نزعها منهم و حوّلها الی قوم یبذلونها، و فی معناه انشدوا:
جیراننا جار الزمان علیهم
لمّا اساؤا رعیة الجیران
«وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ» ای اذا اراد اللَّه بقوم صرف نعمة عنهم حملهم فیها علی البطر و البخل، و اذا اراد بهم عذابا فلا مردّ لعذابه، «وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ» ای من دون اللَّه، «مِنْ والٍ» یلی امره فینصره، و هو اسم الفاعل من ولی یلی، اذا تولّی تدبیر شیء و الولی بمعناه.
«هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ»
یروی عن علی بن ابی طالب (ع) و غیره: انّ البرق مخاریق من النّار فی ایدی الملائکة تزجر بها السّحاب، «خَوْفاً وَ طَمَعاً» خوفا للمسافر و طمعا للحاضر لانّ المسافر یخاف من المطر و یتأذّی به. قال اللَّه عزّ و جلّ: «أَذیً مِنْ مَطَرٍ» و الحاضر یطمع فی المطر اذا رای البرق لانّه ینتفع به.
و قیل خوفا من الصواعق التی تکون مع البرق و طمعا فی الغیث، و نصبهما علی الحال ای خائفین طامعین، کقوله، «یَأْتِینَکَ سَعْیاً». و قیل نصب علی المفعول له ای للخوف و الطمع، «وَ یُنْشِئُ السَّحابَ» ای و یخلق السّحاب المنسحب فی الهواء، «الثِّقالَ» بالماء. قیل هو بخار یرتفع من البحار و الارض فیصیب الجبال فیستمسک و یناله البرد فیصیر ماء و ینزل.
«وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ» الرّعد ملک یسبّح. و قیل ملک یصوّت بالسّحاب کالحادی بالابل، «وَ الْمَلائِکَةُ» و هم اعوان الرّعد، «مِنْ خِیفَتِهِ» ای یسبح الملائکة من خشیة اللَّه، و قیل من خیفة الرّعد. و عن ابن عباس انّه قال من سمع صوت الرّعد فقال سبحان الّذی یسبّح الرّعد بحمده و الملائکة من خیفته و هو علی کلّ شیء قدیر، فان اصابته صاعقة فعلیّ دیته. و یروی عنه ایضا انّ الرّعد ملک یسوق السّحاب و انّ بحور الماء لفی نقرة ابهامه و انّه موکّل بالسّحاب یصرفه الی حیث یؤمر و انّه یسبّح اللَّه فاذا سبّح الرّعد لا یبقی ملک فی السّماء الّا رفع صوته بالتسبیح فعندها ینزل القطر. و کان رسول اللَّه (ص) اذا سمع الرّعد و الصّواعق قال: اللّهم لا تقتلنا بغضبک و لا تهلکنا بعذابک و عافنا قبل ذلک، «وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ» مردی بود از فراعنه عرب ازین کافر دلی ناپاک متمرد، رسول خدا (ص) مردی را فرستاد تا وی را بخواند، آن مرد گفت یا رسول اللَّه انّه اعتی من ذلک، آن دشمن خدا و رسول از آن شوختر است که فرمان برد، رسول (ص) باز گفت اذهب فادعه لی، رو او را بر من خوان، مرد برفت و او را گفت یدعوک رسول اللَّه رسول خدا ترا میخواند، آن کافر گفت و ما اللَّه امن ذهب هو او من فضّة او من نحاس، مرد باز آمد گفت یا رسول اللَّه من میگفتم که آن کافر ناپاک فرمان نبرد او بمن چنین و چنین گفت، رسول خدا گفت ارجع الیه فادعه، یک بار دیگر باز شو و او را بر خوان، مرد باز گشت و او را خواند و جواب همان شنید، مرد باز گشت، رسول خدا سوّم بار فرستاد، بار سوم چون آن کافر سخن بیهوده در گرفت ربّ العزّه صاعقهای فرو گشاد از آسمان آتش در وی افتاد و سوخته گشت، در آن حال جبرئیل آمد و این آیت آورد: «وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاءُ وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللَّهِ».
ابن عباس گفت این آیت و آیت پیش: «لَهُ مُعَقِّباتٌ» هر دو در شأن دو مرد فرو آمد یکی عامر بن الطفیل دیگر اربد بن ربیعه هر دو در حق رسول خدای (ص) مکر ساختند و ربّ العزّه آن مکر و ساز بد ایشان فرا سر ایشان نشاند، این عامر پیش رسول خدا آمد گفت یا محمد مالی ان اسلمت؟ اگر مسلمان شوم مرا چه بود و در کار من چه حکم کنی رسول (ص) گفت: لک ما للمسلمین و علیک ما علیهم هر چه مسلمانان را بود ترا همان بود و هر حکم که بر ایشان رانند بر تو همان رانند، عامر گفت: تجعل لی الامر بعدک آن خواهم که کار خلق و ولایت پس از تو بمن سپارند تا خلیفه تو باشم و بجای تو نشینم، رسول خدا (ص) گفت که این نه کاریست که در دست من بود که این بفرمان و حکم اللَّه تعالی بود آن را که خواهد دهد، گفت یا محمد تجعلنی علی الوبر و انت علی المدر آن خواهم که تو بر اهل مدر کار رانی و پیش رو باشی و من بر اهل وبر، رسول (ص) گفت این چنین راست نیاید و سخن کوتاه کن، گفت ای محمد پس مرا چه خواهی داد؟ گفت: اجعل لک اعنّة الخیل تغزو علیها، ترا لشکری دهم تا سر خیل ایشان باشی و غزا کنی، گفت آن خود مرا راستست، امروز اسلام را چه کنم و از بهر تو چرا گردن نهم؟ و پیش از آن با اربد راست کرده بود که چون من با محمد بسخن در آیم تو از پس وی در آی و او را زخم کن، آن ساعت بچشم اشارت کرد و اربد خواست که شمشیر از نیام بر کشد چهار انگشت بر آمد و بر جای بماند هر چند جهد کرد تا بر کشد نتوانست تا رسول (ص) باز نگرست بجای آورد که ایشان ساز بد ساختهاند و مکر کردهاند گفت: «اللهم اکفنیهما بما شئت» فارسل اللَّه علی اربد صاعقة فی یوم صائف صاح فاحرقته و ولّی عامر هاربا و قال یا محمّد دعوت ربّک فقتل اربد و اللَّه لاملأنّها علیک خیلا جردا و فتیانا مردا، فقال رسول اللَّه (ص) یمنعک اللَّه من ذلک و ابنا قیلة، یرید الاوس و الخزرج فنزل عامر بیت امرأة سلولیّة فلما اصبح ضمّ علیه سلاحه و خرج و هو یقول و اللّات لئن اصحر محمد الیّ و صاحبه یعنی ملک الموت لأنفذتهما بر محی فلما رأی اللَّه ذلک منه ارسل ملکا فلطمه بجناحه فاذ راه فی التراب و خرجت علی رأسه غدة فی الوقت عظیمة فعاد الی بیت السلولیّة و هو یقول غدّة کغدّة البعیر و موت فی بیت السّلولیّة ثمّ دعا بفرسه فرکبه ثمّ اجراه حتّی مات علی ظهره فاجاب اللَّه دعاء رسوله (ص) و قتل عامرا بالطّاعون و اربد بالصّاعقة.
فذلک قوله عزّ و جلّ: «وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ» جمع صاعقه و هی نار تسقط من شدّة البرق تحرق ما اصابته. و تستعمل ایضا فی الامر الشّدید المهلک، «فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاءُ»
قال ابو جعفر الباقر (ع) یصیب المسلم و غیر المسلم و لا یصیب ذاکرا، «وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللَّهِ» جدالهم فی اللَّه مجادلتهم لرسوله فی عبادتهم الاوثان و الواو یصلح للحال و یصلح لعطف الجملة علی الجملة، «وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحالِ» ای و اللَّه شدید القوّة و الغضب. و قیل شدید الاخذ و الانتقام. و قیل شدید الاهلاک بالمحل و هو القحط. و قیل شدید المحال یوصل المکروه الی من یستحقه من حیث لا یشعر و فی المیم قولان: احدهما انّ المیم اصلی یقال محل به اذا عرّضه للهلاک و کذلک ما حلته محالا اذا قاویته حتّی یتبیّن ایّکما اشدّ، و القول الثّانی انّ المیم زیادة و الکلمة من الحول و الحیلة. فقال ابن عباس شدید الحول و قال قتادة شدید الحیلة.
قوله: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ» ای کلمة التوحید لا اله الا اللَّه، ای لا یحقّ احد ان یدعی الها الّا هو اوست که سزد که او را خدای خوانند و دیگری را نسزد و معنی دیگر له دعوة الحقّ: اوست سزای آن که خلق را با پرستش او خوانند، معنی دیگر: اوست که خلق را فردا از خاک باز خواند تا بیرون آیند و تواند. و قیل له دعوة الطلب الحقّ ای مرجو الاجابة و دعاء غیر اللَّه لا یجاب. و هو قوله: «وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ» یعنی الاصنام، «لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ» ای داعی الاصنام کالعطشان یمدّ یده الی البئر، «لِیَبْلُغَ» الماء، «فاهُ» من غیر حبل و لا دلو، «وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ» ای انّ الاصنام لا تنفعه و لا تستجیبه کمن یبسط کفیه الی الماء یشیر الیه بیده و یدعوه بلسانه فالماء لا یستجیب له و الاستثناء من الاستجابة ای لا یستجیب الصنم الّا کاستجابة الماء داعیه. قال الضحّاک کما انّ العطشان اذا بسط کفیه الی الماء لا ینفعه ما لم یقبضهما و یجمع الانامل و لا یبلغ الماء فاه ما دام باسطا کفیه کذلک الاصنام لا تملک لهم ضرّا و لا نفعا و لا موتا و لا حیاة و لا نشورا، «وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ» اللَّه، «إِلَّا فِی ضَلالٍ» فانّ اصواتهم محجوبة عن اللَّه عزّ و جلّ. و قیل و ما دعاء الکافرین الاصنام الّا فی ضلال لا یجدی شیئا.
«وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» سجود تعبّد و انقیاد، «طَوْعاً» یعنی سجود الملائکة و المؤمنین، «وَ کَرْهاً» من اکره علی الایمان یعنی خوف بالسّیف فکان اوّل دخوله کرها، این طواعیّت و کراهیّت در سجود اهل زمین است که آسمانیان بطوع و طبع سجود میکنند و در ایشان هیچ کراهیّت نیست. امّا زمینیان قومی بطوع سجود کنند که مسلمان زادند یا بطوع مسلمان شدند و قومی را باکراه و شمشیر مسلمان کردند، بدایت کار ایشان کره بود پس طوع شد. و قومی منافقاناند که بظاهر اسلام دارند و بکره سجود میکنند. و روا باشد که سجود بمعنی خضوع و انقیاد بود، و لیس شیء الّا و هو یخضع للَّه عزّ و جلّ و ینقاد له. و گفتهاند سجود بکره اینست که تفسیر کرد گفت: «وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» چنانک جای دیگر گفت: «یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ» ای صاغرون کارهون.
قال مجاهد: ظلّ المؤمن یسجد طوعا و هو طایع و ظلّ الکافر یسجد طوعا و هو کاره، الغدو جمع غداة کقنیّ جمع قناة و الآصال جمع اصیل. و قیل جمع اصل و اصل جمع اصل و هو ما بین العصر الی المغرب.
«قُلْ» یا محمد للکفّار، «مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» استفهام تقریر و استنطاق فانّهم یقولون اللَّه فاذا قالوها «قُلِ اللَّهُ» ای هو اللَّه کما قلتم میگوید ای محمد از ایشان پرس که آفریدگار آسمانها و زمین کیست ایشان جواب دهند و گویند اللَّه که جز ازین جواب نیست، چون ایشان اقرار دادند، تو گوی چنین است که شما میگوئید که آفریدگار اللَّه تعالی است و آن گه این اقرار بر ایشان حجّت کن و گوی: «أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ» استفهام انکار علی شرکهم بعد اقرارهم، ایشان را بگوی چون اقرار میدهید که آفریدگار اوست، فلم اتّخذتم من دونه اولیاء چرا جز از اللَّه تعالی بتان را بخدایی گرفتید و روز حاجت را و دفع مضار خود را ساختهاید، و ایشان آنند که خود را بکار نیایند، نه آورد سودی توانند نه باز برد گزندی، چون از خود عاجزاند از کار دیگران عاجزتر باشند. ثمّ ضرب مثلا للّذی یعبد الاصنام و الّذی یعبد اللَّه فقال: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ» یعنی المشرک و المؤمن، «أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورُ» یعنی الشّرک و الایمان ای لیسا بسواء. قرأ عاصم و حمزة و الکسائی «یستوی الظلمات و النور» بالیاء و قرأ الباقون بالتّاء، اینجا سخن منقطع گشت، پس گفت: «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ» بل اجعلوا للَّه شرکاء، «خَلَقُوا» مثل ما خلق اللَّه تعالی، «فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ» ای اشتبه مخلوق اللَّه بمخلوق الشّرکاء عندهم فمن اجل ذلک جعلوهم شرکاء، و هذا استفهام انکار ای لیس الامر هکذا حتّی یشتبه الامر و یجعلوهم شرکاء بل اللَّه سبحانه هو المتفرّد بالخلق، و هو قوله: «قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» دخل فیه المخلوقون بصفاتهم و افعالهم و المخلوقات بصفاتها و افعالها و المخاطب لا یدخل فی الخطاب، «وَ هُوَ الْواحِدُ» المتفرّد بالخلق و الاحداث، «الْقَهَّارُ» یقهر کلّ شیء بقدرته.
قال الازهری الواحد فی صفة اللَّه عزّ و جلّ له معنیان: احدهما انّه واحد لا نظیر له و لیس کمثله شیء، تقول العرب فلان واحد قومه و واحد النّاس اذا لم یکن له نظیر، و المعنی الثّانی انّه اله واحد و ربّ واحد لیس له فی الهیّته و ربوبیّته شریک لانّ المشرکین اشرکوا معه آلهة و کذّبهم اللَّه تعالی فقال: الهکم اله واحد و هو الواحد القهّار.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: «اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی» پس از آنک منکران بعث گفتند: «أَ إِذا کُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ» خبر داد جلّ جلاله از کمال قدرت و شواهد فطرت خویش در آفرینش اوّل در رحم مادر و اظهار صنع خود در تقلّب احوال بنده تا بر ایشان حجّت باشد که آن خداوند که قادر است بر آفریدن بنده در رحم مادر بر آن صفت قادر است که او را پس از فنا باز آفریند و بر وی دشوار ناید. «اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی» من العدد و الذکر و الانثی و الصورة و الشّکل و السّعادة و الشّقاوة، «وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ» غاض هم لازم است و هم متعدّی، اگر لازم نهی این ماء مصدر است یعنی و غیض الارحام و ازدیادها، و اگر متعدّی بود تقدیر آنست که: و ما تغیضه الارحام ای تنقصه من الجنین و هو غیر المخلّق فتلده سقطا و ما تزداد علی الغیض فتلده تامّا، و گفتهاند که این نقصان مدّت حمل است که فرزند بشش ماه آید، «وَ ما تَزْدادُ» آنست که بنه ماه بر گذرد و بیفزاید تا بدو سال بمذهب بو حنیفه و تا بچهار سال بمذهب شافعی. قال حماد بن سلمه: انّما سمّی هرم بن حیّان هرما لانّه بقی فی بطن امّه اربع سنین. و قیل انّ الضحاک بقی فی بطن امّه سنتین. و انّ محمد بن عجلان بقی فی بطن امّه ثلث سنین فشقّ عنه بطن امه و اخرج و قد نبتت اسنانه، و گفتهاند «ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ» حیض است بوقت حمل که زن حامل چون حیض بیند نقصان در غذاء فرزند آید و در مدّت حمل بیفزاید که هر روزی را که حیض بیند روزی در طهر بیفزاید تا نه ماه طهر بیند بتمامی، اگر در مدت حمل پنج روز مثلا حیض بیند فرزند بنه ماه و پنج روز آید. قال مجاهد: اذا هراقت المرأة الدّم و هی حامل انتقص الولد و اذا لم تهرق الدّم عظم الولد و تمّ. و فی هذه الآیة دلیل علی انّ الحامل تحیض و الیه ذهب الشّافعی، «وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» ای تقدیر من غیض الارحام و ازدیادها و طول الجنین و عرضه و حیاته و موته و رزقه و اجله. و قیل علم کلّ شیء فقدّره تقدیرا.
هوش مصنوعی: خداوند میداند که هر زنی چه چیزی را در خود حمل میکند. این جمله به این موضوع اشاره دارد که پس از اینکه منکران رستاخیز گفتند: "آیا وقتی که ما خاک شدیم، دوباره به شکل جدیدی آفریده میشویم؟" خداوند، توانایی خود را در آفرینش و تحولات زندگی انسان نشان میدهد. او که قادر است یک انسان را در رحم مادر بسازد، به راحتی میتواند او را بعد از مرگ دوباره بسازد. خداوند میداند که در هر رحم چه نوع جنینی وجود دارد، چه از لحاظ تعداد، جنس و شکل، و همچنین سرنوشت آن.
این آیه به نکتهای اشاره دارد که رحمها چگونه کار میکنند؛ هم به صورت لازم و هم به صورت متعدی. اگر به صورت لازم باشد، به معنی این است که آنچه در رحمها کاهش مییابد، به طور طبیعی است. اگر به صورت متعدی باشد، به این معناست که آنچه از جنین کم میشود، باعث سقط او خواهد شد، و اگر افزوده شود، باعث به دنیا آمدن یک جنین کامل میشود. برخی گفتهاند که اگر مدّت حمل کاهش یابد، ممکن است فرزند در شش ماهگی به دنیا بیاید، و اگر مدّت آن افزایش یابد، مانند بعضی افراد که مدت طولانیتری در رحم مادر ماندهاند، ممکن است به تاخیر بیفتد.
همچنین اشاره شده که اگر زن حامله در طول حاملگی، دچار حیض شود، این میتواند منجر به کاهش در رشد جنین شود. بنابراین اگر زن در مدت بارداری چند روزی حیض ببیند، نوزاد ممکن است با مدتی اضافه به دنیا آید. در این آیه، به وضوح نشان داده شده که توانایی خداوند در کنترل همه چیز، به صورت دقیق و مقدار میباشد، چه در مورد رشد جنین، زندگی، مرگ، رزق و دیگر مسائل.
«عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» ای یعلم ما غاب عن خلقه و ما لم یغب و یعلم الموجود و المعدوم، «الْکَبِیرُ» ای عظیم الشّأن، «الْمُتَعالِ» ای العالی علی کلّ شیء.
هوش مصنوعی: «عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» اشاره به کسی دارد که به تمام امور پنهان و آشکار آگاه است، به آنچه وجود دارد و آنچه که وجود ندارد. «الْکَبِیرُ» به معنی کسی است که مقام و شأن بلند و عظیمی دارد. «الْمُتَعالِ» به معنای کسی است که بر همه چیز برتری و علو دارد.
«سَواءٌ مِنْکُمْ» ای ذو سواء فی علم اللَّه سبحانه، «مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ» ای المسر منکم و الجاهر، ای هذا و ذاک سواء و اسرار القول اخفاؤه فی النّفس و الجهر به اظهاره، «وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ» قال مجاهد: ای مستتر بالمعاصی. و قال اهل اللّغة الاستخفاء طلب الخفاء و هو ان یصیر بحیث لا یری «۱»، «وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ» ای ظاهر بارز یعنی هو العالم بالظاهر فی الطرقات و المستخفی فی الظّلمات. و المعنی سواء منکم من اسرّ منطقه او اعلنه و استتر باللّیل او ظهر بالنّهار فکلّ ذلک فی علم اللَّه عزّ و جلّ سواء یقال سرب یسرب سروبا اذا خرج. و قیل السّارب الدّاخل فی السّرب.
هوش مصنوعی: همه شما در نزد خداوند یکسان هستید، چه کسی به طور پنهانی سخن بگوید و چه کسی آن را فاش کند. پنهان کردن سخن به معنای نگهداشتن آن در دل و افشای آن به معنای بیان آن است. همچنین، کسی که در شب به گناه پنهان میشود، به معنای این است که با اعمال زشت خود خود را مستور میسازد. واژه "استخفاء" به معنای جستجوی پنهان شدن است، به گونهای که دیده نشود. در مقابل، "سارب" به معنای کسی است که در روز به طور واضح و بارز شناخته میشود. بنابراین، چه کسی در شب پنهان شود و چه کسی در روز آشکار گردد، همه این مسائل در علم خداوند یکسان است و هیچ چیزی از دید او مخفی نمیماند.
«لَهُ مُعَقِّباتٌ» الهاء یعود الی من، و قیل الی اللَّه معقّبات یعنی معاقبات عقّب و عاقب اذا تبع عقب من یقدمه و المعقّب و المعاقب مثل قوله معجزین و معاجزین یقال معقّب و الجمع معقّبة و المعقّبات جمع الجمع و هم الحفظة الکرام البررة علی کلّ انسان ملکان باللّیل و ملکان بالنّهار. و قیل عشرة باللّیل و عشرة بالنّهار تتعاقب فی النزول الی الارض بعضهم باللّیل و بعضهم بالنّهار، «مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ» الانسان، «وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ» ای بامره سبحانه ممّا لم یقدّر فاذا جاء القدر خلّوا بینه و بینه. جاء رجل من مراد الی علیّ (ع) و هو یصلّی فقال احترس فانّ ناسا من مراد یریدون قتلک، فقال انّ مع کلّ رجل ملکین یحفظانه ممّا لم یقدر فاذا جاء القدر خلّیا بینه و بینه. و قال کعب: لو لا انّ اللَّه عزّ و جلّ و کلّ بکم ملائکة یذبّون عنکم فی مطعمکم و مشربکم و عوراتکم اذن یتخطّفکم الجنّ. و قال الحسن: یحفظونه من امر اللَّه ای عن امر اللَّه، یعنی حفظهم ایّاه عن امر اللَّه لا من عند انفسهم ای ذلک ممّا امرهم اللَّه به لا انّهم یقدرون ان یدفعوا امر اللَّه. و قال ابن جریح هو مثل قوله عزّ و جلّ عن الیمین و عن الشّمال قعید، فالّذی عن الیمین یکتب الحسنات و الّذی عن الشّمال یکتب السیئات، «یَحْفَظُونَهُ» ای یحفظون علیه کلامه و فعله بامر اللَّه، و روی عن الضحّاک عن ابن عباس قال: هم الحرس و الرّجال یتعقبون علی الامراء و السّلاطین یحفظونهم من امر اللَّه علی زعمهم فاذا جاء امر اللَّه لم ینفعوا شیئا. و قیل یحفظونه من المخلوقات کالعقارب و الحیّات و کلّها من امر اللَّه. و قیل الهاء فی له یعود الی النّبی (ص) ای لمحمد معقّبات من اللَّه تعالی یحفظونه عن الاعداء و ذلک حین همّ به اربد و عامر فکفا هما اللَّه و یأتی ذکرهما، «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» ای لا یسلب قوما نعمة حتّی یعملوا بمعاصیه و مثله قوله ذلک: «بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ» الآیة...
هوش مصنوعی: این متن به بیان مفهوم نگهبانی و حمایت ملائکه از انسانها میپردازد. هر فردی برزبان ملائکهای دارد که از او محافظت میکنند، هم در شب و هم در روز. این ملائکه مسئولیت دارند که انسان را از تقدیرات سخت خداوند حفظ کنند، اما زمانی که تقدیر الهی تعیین میشود، دیگر نمیتوانند مانع آن شوند. همچنین در متن به داستانی اشاره میشود که علی (علیهالسلام) با آگاهی از خطراتی که او را تهدید میکند، از این محافظت الهی صحبت میکند. دیگر شخصیتها نیز بر این نکته تأکید دارند که خداوند به همراه هر فردی ملائکهای قرار داده است تا او را در برابر خطرات محفوظ نگه دارند. در نهایت، ارتباط بین تغییر در وضعیت افراد و اعمال آنان نیز مورد اشاره قرار میگیرد، بهطوریکه بیان میشود که خداوند وضعیت گروهی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود آنها تغییراتی را در رفتار و کردارشان ایجاد کنند.
روی عبد اللَّه بن عمر ان رسول اللَّه (ص) قال: انّ للَّه عزّ و جلّ عبادا انعم علیهم نعما یقرّها فیهم ما بذلوها فاذا بخلوا بها نزعها منهم و حوّلها الی قوم یبذلونها، و فی معناه انشدوا:
هوش مصنوعی: خداوند عز و جل بندگانی دارد که به آنها نعمتهایی عطا میکند و این نعمتها را در آنها پایدار میسازد، به شرطی که آنها در مصرف این نعمتها سخاوت داشته باشند. اما اگر بخیل شوند و از بذل و بخشش خودداری کنند، خداوند این نعمتها را از آنها میگیرد و به افرادی دیگر که سخاوت بیشتری دارند انتقال میدهد.
جیراننا جار الزمان علیهم
لمّا اساؤا رعیة الجیران
هوش مصنوعی: زمان به خاطر بدرفتاری آنها با همسایگان به آنها ظلم کرد.
«وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ» ای اذا اراد اللَّه بقوم صرف نعمة عنهم حملهم فیها علی البطر و البخل، و اذا اراد بهم عذابا فلا مردّ لعذابه، «وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ» ای من دون اللَّه، «مِنْ والٍ» یلی امره فینصره، و هو اسم الفاعل من ولی یلی، اذا تولّی تدبیر شیء و الولی بمعناه.
هوش مصنوعی: اگر خداوند خواسته باشد که برای قومی آسیبی پیش آورد، هیچکس نمیتواند مانع آن شود. این بدان معناست که وقتی خداوند نعمت را از قومی سلب کند و آنان را به نافرمانی و خساست دچار کند، عذاب الهی را نیز نمیتوان برگرداند. همچنین، هیچ کسی جز خداوند نمیتواند در این امور به آنها کمک کند یا از آنها دفاع کند، زیرا او تنها ولی و سرپرست امور است.
«هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ»
هوش مصنوعی: او کسی است که به شما آذرخش را نشان میدهد.
یروی عن علی بن ابی طالب (ع) و غیره: انّ البرق مخاریق من النّار فی ایدی الملائکة تزجر بها السّحاب، «خَوْفاً وَ طَمَعاً» خوفا للمسافر و طمعا للحاضر لانّ المسافر یخاف من المطر و یتأذّی به. قال اللَّه عزّ و جلّ: «أَذیً مِنْ مَطَرٍ» و الحاضر یطمع فی المطر اذا رای البرق لانّه ینتفع به.
هوش مصنوعی: بر اساس روایت از علی بن ابیطالب (ع)، برق به عنوان ابزارهایی از آتش در دست فرشتگان معرفی شده که برای ترساندن ابرها به کار میروند. این کار به دو دلیل انجام میشود: ترس برای مسافران و امید برای حضار. مسافران از باران میترسند و اذیت میشوند، در حالی که حضار وقتی برق را میبینند، به بارش باران امیدوارند چون از آن منتفع میشوند. خداوند در این باره فرموده است که باران برای برخی اذیتی به همراه دارد.
و قیل خوفا من الصواعق التی تکون مع البرق و طمعا فی الغیث، و نصبهما علی الحال ای خائفین طامعین، کقوله، «یَأْتِینَکَ سَعْیاً». و قیل نصب علی المفعول له ای للخوف و الطمع، «وَ یُنْشِئُ السَّحابَ» ای و یخلق السّحاب المنسحب فی الهواء، «الثِّقالَ» بالماء. قیل هو بخار یرتفع من البحار و الارض فیصیب الجبال فیستمسک و یناله البرد فیصیر ماء و ینزل.
هوش مصنوعی: ترس از رعد و برق و امید به باران، این دو حالت را به عنوان حالاتی از ترس و امید توصیف میکنند. همچنین ممکن است به عنوان دلیل یا علت بیان شود که به خاطر ترس و امید به باران است. سپس به خلق ابرهایی که در هوا معلقاند و سنگین و پر آب هستند اشاره میشود. این ابرها از بخارهایی تشکیل میشوند که از دریاها و زمین برمیخیزند، به کوهها برخورد میکنند و در اثر سرما به آب تبدیل شده و باران میبارند.
«وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ» الرّعد ملک یسبّح. و قیل ملک یصوّت بالسّحاب کالحادی بالابل، «وَ الْمَلائِکَةُ» و هم اعوان الرّعد، «مِنْ خِیفَتِهِ» ای یسبح الملائکة من خشیة اللَّه، و قیل من خیفة الرّعد. و عن ابن عباس انّه قال من سمع صوت الرّعد فقال سبحان الّذی یسبّح الرّعد بحمده و الملائکة من خیفته و هو علی کلّ شیء قدیر، فان اصابته صاعقة فعلیّ دیته. و یروی عنه ایضا انّ الرّعد ملک یسوق السّحاب و انّ بحور الماء لفی نقرة ابهامه و انّه موکّل بالسّحاب یصرفه الی حیث یؤمر و انّه یسبّح اللَّه فاذا سبّح الرّعد لا یبقی ملک فی السّماء الّا رفع صوته بالتسبیح فعندها ینزل القطر. و کان رسول اللَّه (ص) اذا سمع الرّعد و الصّواعق قال: اللّهم لا تقتلنا بغضبک و لا تهلکنا بعذابک و عافنا قبل ذلک، «وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ» مردی بود از فراعنه عرب ازین کافر دلی ناپاک متمرد، رسول خدا (ص) مردی را فرستاد تا وی را بخواند، آن مرد گفت یا رسول اللَّه انّه اعتی من ذلک، آن دشمن خدا و رسول از آن شوختر است که فرمان برد، رسول (ص) باز گفت اذهب فادعه لی، رو او را بر من خوان، مرد برفت و او را گفت یدعوک رسول اللَّه رسول خدا ترا میخواند، آن کافر گفت و ما اللَّه امن ذهب هو او من فضّة او من نحاس، مرد باز آمد گفت یا رسول اللَّه من میگفتم که آن کافر ناپاک فرمان نبرد او بمن چنین و چنین گفت، رسول خدا گفت ارجع الیه فادعه، یک بار دیگر باز شو و او را بر خوان، مرد باز گشت و او را خواند و جواب همان شنید، مرد باز گشت، رسول خدا سوّم بار فرستاد، بار سوم چون آن کافر سخن بیهوده در گرفت ربّ العزّه صاعقهای فرو گشاد از آسمان آتش در وی افتاد و سوخته گشت، در آن حال جبرئیل آمد و این آیت آورد: «وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاءُ وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللَّهِ».
هوش مصنوعی: رعد یکی از ملائکه است که با تسبیح و ستایش خداوند در آسمان به نغمهسرایی میپردازد. برخی گفتهاند که رعد مانند راهنمایی برای ابرها صدا میزند. ملائکه نیز در کنار رعد به خاطر ترس از خداوند تسبیح میگویند. ابن عباس روایت کرده که اگر کسی صدای رعد را بشنود و بگوید «سبحانالله که رعد با حمدش تسبیح میگوید و ملائکه از ترس خداوند»، و اگر به او آسیبی برسد، دیهاش بر عهدهاش است. همچنین، روایت شده است که رعد میتواند ابرها را هدایت کند و در زیر انگشتش دریاها قرار دارد. او مأمور ابرهاست و به دستور خداوند آنها را به سمت مورد نظر میبرد و در زمان تسبیح رعد، تمامی ملائکه در آسمان صدا به تسبیح میزنند و در آن لحظه باران میبارد.
پیامبر اکرم (ص) نیز زمانی که صدای رعد و صاعقه را میشنید، دعا میکرد که خداوند ما را به عذاب خویش نمیکشد و قبل از آن ما را مورد رحمت قرار دهد. داستان دیگری درباره یکی از فرعونیان عرب وجود دارد که به پیامبر (ص) دشنام میداد و از پذیرش دعوت او سر باز میزد. پیامبر (ص) به یکی از مردان فرستاد تا او را به دعوت کند، اما او با بیاحترامی پاسخ داد. پس از چند بار تلاش، در نهایت خداوند صاعقهای بر او فرستاد و او را سوزانید. در آن لحظه، جبرئیل نازل شد و آیهای از خداوند آورد که به عذاب مومنان و مجادله کنندگان در مورد خدا اشاره میکرد.
ابن عباس گفت این آیت و آیت پیش: «لَهُ مُعَقِّباتٌ» هر دو در شأن دو مرد فرو آمد یکی عامر بن الطفیل دیگر اربد بن ربیعه هر دو در حق رسول خدای (ص) مکر ساختند و ربّ العزّه آن مکر و ساز بد ایشان فرا سر ایشان نشاند، این عامر پیش رسول خدا آمد گفت یا محمد مالی ان اسلمت؟ اگر مسلمان شوم مرا چه بود و در کار من چه حکم کنی رسول (ص) گفت: لک ما للمسلمین و علیک ما علیهم هر چه مسلمانان را بود ترا همان بود و هر حکم که بر ایشان رانند بر تو همان رانند، عامر گفت: تجعل لی الامر بعدک آن خواهم که کار خلق و ولایت پس از تو بمن سپارند تا خلیفه تو باشم و بجای تو نشینم، رسول خدا (ص) گفت که این نه کاریست که در دست من بود که این بفرمان و حکم اللَّه تعالی بود آن را که خواهد دهد، گفت یا محمد تجعلنی علی الوبر و انت علی المدر آن خواهم که تو بر اهل مدر کار رانی و پیش رو باشی و من بر اهل وبر، رسول (ص) گفت این چنین راست نیاید و سخن کوتاه کن، گفت ای محمد پس مرا چه خواهی داد؟ گفت: اجعل لک اعنّة الخیل تغزو علیها، ترا لشکری دهم تا سر خیل ایشان باشی و غزا کنی، گفت آن خود مرا راستست، امروز اسلام را چه کنم و از بهر تو چرا گردن نهم؟ و پیش از آن با اربد راست کرده بود که چون من با محمد بسخن در آیم تو از پس وی در آی و او را زخم کن، آن ساعت بچشم اشارت کرد و اربد خواست که شمشیر از نیام بر کشد چهار انگشت بر آمد و بر جای بماند هر چند جهد کرد تا بر کشد نتوانست تا رسول (ص) باز نگرست بجای آورد که ایشان ساز بد ساختهاند و مکر کردهاند گفت: «اللهم اکفنیهما بما شئت» فارسل اللَّه علی اربد صاعقة فی یوم صائف صاح فاحرقته و ولّی عامر هاربا و قال یا محمّد دعوت ربّک فقتل اربد و اللَّه لاملأنّها علیک خیلا جردا و فتیانا مردا، فقال رسول اللَّه (ص) یمنعک اللَّه من ذلک و ابنا قیلة، یرید الاوس و الخزرج فنزل عامر بیت امرأة سلولیّة فلما اصبح ضمّ علیه سلاحه و خرج و هو یقول و اللّات لئن اصحر محمد الیّ و صاحبه یعنی ملک الموت لأنفذتهما بر محی فلما رأی اللَّه ذلک منه ارسل ملکا فلطمه بجناحه فاذ راه فی التراب و خرجت علی رأسه غدة فی الوقت عظیمة فعاد الی بیت السلولیّة و هو یقول غدّة کغدّة البعیر و موت فی بیت السّلولیّة ثمّ دعا بفرسه فرکبه ثمّ اجراه حتّی مات علی ظهره فاجاب اللَّه دعاء رسوله (ص) و قتل عامرا بالطّاعون و اربد بالصّاعقة.
هوش مصنوعی: ابن عباس میگوید که این آیه و آیه قبلی درباره دو مرد نازل شدهاند: یکی عامر بن الطفیل و دیگری اربد بن ربیعه. هر دو به پیامبر خدا (ص) خنجر زده و نقشههایی کشیدند، اما خداوند نقشههای آنها را به خودشان برگرداند. عامر به حضور پیامبر آمد و گفت: "ای محمد، اگر مسلمان شوم، چه نصیبی برای من خواهد بود و با من چه میکنی؟" پیامبر (ص) پاسخ داد که آنچه برای مسلمانان است، برای تو هم هست و هر حکمی که بر آنها صادر شود، شامل تو هم خواهد شد. عامر خواست که پس از پیامبر، قدرت و امامت مسلمانان به او سپرده شود، اما پیامبر (ص) فرمود که این امر به دست او نیست و به حکم خداوند وابسته است. عامر سپس پیشنهاد کرد که او بر اهل وبر حکومت کند و پیامبر (ص) بر اهل مدر. پیامبر (ص) پاسخ داد که این درخواست درست نیست و به او توصیه کرد که سخن را کوتاه کند. عامر در ادامه پرسید: "پس چه پاداشی به من خواهی داد؟" پیامبر (ص) پیشنهاد کرد که فرماندهی سپاه را به او بسپارد. اما عامر از اسلام آوردن خودداری کرد و به اربد گفت که وقتی با محمد صحبت کرد، او را کشت کند. در همان لحظه، اربد سعی کرد شمشیرش را بیرون آورد، اما نتوانست، و پیامبر (ص) با دعا از خداوند خواست که آنها را از او دور کند. در نتیجه، ابر طوفانی به اربد اصابت کرد و او را سوزاند. عامر فرار کرد و گفت که خداوند به من وعده داده است تا بر سپاه پیروز شوم. در این حین، او به خانه زنی پناه برد و شجاعت او را زیر سوال برد. اما زمانی که خداوند از نیت شر او آگاه شد، فرشتهای را برای او فرستاد که او را به زمین زد و باعث بیماری او شد. در نهایت، عامر بر روی اسبش مرد و به دعای پیامبر (ص) پاسخ داده شد و هردوی آنها به عذاب الهی دچار شدند.
فذلک قوله عزّ و جلّ: «وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ» جمع صاعقه و هی نار تسقط من شدّة البرق تحرق ما اصابته. و تستعمل ایضا فی الامر الشّدید المهلک، «فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاءُ»
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید: «و صاعقهها را میفرستد»، که جمع صاعقه است و به معنای آتشهایی است که از شدت رعد و برق سقوط میکند و هر آنچه را که به آن برخورد کند، میسوزاند. همچنین این کلمه برای اشاره به مسایل شدید و ویرانگر نیز به کار میرود، «و به هر کس که بخواهد، میرسد».
قال ابو جعفر الباقر (ع) یصیب المسلم و غیر المسلم و لا یصیب ذاکرا، «وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللَّهِ» جدالهم فی اللَّه مجادلتهم لرسوله فی عبادتهم الاوثان و الواو یصلح للحال و یصلح لعطف الجملة علی الجملة، «وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحالِ» ای و اللَّه شدید القوّة و الغضب. و قیل شدید الاخذ و الانتقام. و قیل شدید الاهلاک بالمحل و هو القحط. و قیل شدید المحال یوصل المکروه الی من یستحقه من حیث لا یشعر و فی المیم قولان: احدهما انّ المیم اصلی یقال محل به اذا عرّضه للهلاک و کذلک ما حلته محالا اذا قاویته حتّی یتبیّن ایّکما اشدّ، و القول الثّانی انّ المیم زیادة و الکلمة من الحول و الحیلة. فقال ابن عباس شدید الحول و قال قتادة شدید الحیلة.
هوش مصنوعی: امام باقر (ع) فرمودند: مصیبت به مسلمان و غیر مسلمان میرسد، ولی کسی که یاد خدا میکند آسیب نمیبیند. آنها در مورد خداوند و پیامبر او جدل میکنند و در پرستش بتها بحث میکنند. واو در اینجا برای پیوند جملات و محتوا مناسب است. «و او شدید المحال» به این معنی است که خداوند از قدرت و غضب بسیار بالایی برخوردار است. همچنین گفته شده که او شدید در انتقام و مجازات است. برخی معتقدند او در هلاکت و قحطی نیز شدید است. همچنین، ممکن است او شدت در بلایی که به کسی میرسد دارد و این بلا به کسانی که مستحق آن هستند میرسد در حالی که خودشان نمیدانند. درباره واژه «محال» دو دیدگاه وجود دارد: یکی اینکه «محال» به معنی نزدیک کردن اتفاقات به هلاکت است و دیگری اینکه «م» زاید است و کلمه به معنی تسلط و فریب است. ابن عباس و قتاده نیز به شدتی که در حیل و تدبیر وجود دارد اشاره کردهاند.
قوله: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ» ای کلمة التوحید لا اله الا اللَّه، ای لا یحقّ احد ان یدعی الها الّا هو اوست که سزد که او را خدای خوانند و دیگری را نسزد و معنی دیگر له دعوة الحقّ: اوست سزای آن که خلق را با پرستش او خوانند، معنی دیگر: اوست که خلق را فردا از خاک باز خواند تا بیرون آیند و تواند. و قیل له دعوة الطلب الحقّ ای مرجو الاجابة و دعاء غیر اللَّه لا یجاب. و هو قوله: «وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ» یعنی الاصنام، «لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ» ای داعی الاصنام کالعطشان یمدّ یده الی البئر، «لِیَبْلُغَ» الماء، «فاهُ» من غیر حبل و لا دلو، «وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ» ای انّ الاصنام لا تنفعه و لا تستجیبه کمن یبسط کفیه الی الماء یشیر الیه بیده و یدعوه بلسانه فالماء لا یستجیب له و الاستثناء من الاستجابة ای لا یستجیب الصنم الّا کاستجابة الماء داعیه. قال الضحّاک کما انّ العطشان اذا بسط کفیه الی الماء لا ینفعه ما لم یقبضهما و یجمع الانامل و لا یبلغ الماء فاه ما دام باسطا کفیه کذلک الاصنام لا تملک لهم ضرّا و لا نفعا و لا موتا و لا حیاة و لا نشورا، «وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ» اللَّه، «إِلَّا فِی ضَلالٍ» فانّ اصواتهم محجوبة عن اللَّه عزّ و جلّ. و قیل و ما دعاء الکافرین الاصنام الّا فی ضلال لا یجدی شیئا.
هوش مصنوعی: عبارت «دعوت حق» به معنای کلمه توحید است که میگوید «لا اله الا اللَّه»، به این معنا که تنها خداوندی که شایسته پرستش است، اوست و هیچ کس دیگری نمیتواند ادعای خدایی کند. همچنین، او کسی است که مردم را به پرستش خود دعوت میکند و فردا آنها را از خاک برمیانگیزد تا زنده شوند. از دیگر معانی این عبارت این است که او شایسته این است که بندگانش او را بخوانند و درخواستهایشان را از او داشته باشند، زیرا غیر از او هیچ کس قادر به پاسخگویی نیست. در قرآن نیز آمده است که «کسانی که غیر از او را میخوانند، به هیچوجه به آنها پاسخ نمیدهند»، مانند کسی که در حال تشنگی دست خود را به سمت چاه دراز کرده، اما بدون ابزار نمیتواند به آب برسد. در واقع، بتها هیچ منفعت و ضرری برای آنها ندارند و نمیتوانند به درخواستهایشان پاسخ دهند. دعای کافران نیز بیفایده است زیرا صدایشان از خداوند تعالی، پوشیده است. بدین معنا که دعای آنها از نوعی گمراهی است و هیچ سودی برایشان ندارد.
«وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» سجود تعبّد و انقیاد، «طَوْعاً» یعنی سجود الملائکة و المؤمنین، «وَ کَرْهاً» من اکره علی الایمان یعنی خوف بالسّیف فکان اوّل دخوله کرها، این طواعیّت و کراهیّت در سجود اهل زمین است که آسمانیان بطوع و طبع سجود میکنند و در ایشان هیچ کراهیّت نیست. امّا زمینیان قومی بطوع سجود کنند که مسلمان زادند یا بطوع مسلمان شدند و قومی را باکراه و شمشیر مسلمان کردند، بدایت کار ایشان کره بود پس طوع شد. و قومی منافقاناند که بظاهر اسلام دارند و بکره سجود میکنند. و روا باشد که سجود بمعنی خضوع و انقیاد بود، و لیس شیء الّا و هو یخضع للَّه عزّ و جلّ و ینقاد له. و گفتهاند سجود بکره اینست که تفسیر کرد گفت: «وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» چنانک جای دیگر گفت: «یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ» ای صاغرون کارهون.
هوش مصنوعی: تمام موجودات در آسمانها و زمین برای خدا سجده میکنند. سجده به معنای عبودیت و تسلیم است. برخی به صورت طبیعی و از روی اراده سجده میکنند، مانند ملائکه و مؤمنان، در حالی که برخی دیگر به اجبار و از روی ترس سجده میکنند، مانند کسانی که تحت فشار به ایمان آمدهاند. در اینجا اشاره به این است که در میان موجودات زمینی، افرادی هستند که به طور طبیعی سجده میکنند، زیرا مسلمان به دنیا آمدهاند یا به دین اسلام وارد شدهاند. اما برخی دیگر با اجبار و ترس به اسلام گرویدهاند. همچنین افرادی وجود دارند که به ظاهری مسلمانند ولی در باطن منافق هستند و سجده آنها نیز از روی اجبار است. سجده میتواند به معنای خضوع و تسلیم نیز باشد، و تمام مخلوقات در نهایت برای خدا خاضع و تسلیم هستند. در آیات قرآن نیز به سجده موجودات در حال خضوع برای خدا اشاره شده است.
قال مجاهد: ظلّ المؤمن یسجد طوعا و هو طایع و ظلّ الکافر یسجد طوعا و هو کاره، الغدو جمع غداة کقنیّ جمع قناة و الآصال جمع اصیل. و قیل جمع اصل و اصل جمع اصل و هو ما بین العصر الی المغرب.
هوش مصنوعی: مجاهد گفت: سایه مؤمن بهطور طبیعی و با میل خودش سجده میکند، در حالی که سایه کافر بهزور و بدون میل سجده میکند. "غدو" به معنی صبح است و جمع آن "غدوات" مانند جمع "قنی" به معنای تیر است. همچنین "آصال" جمع "اصیل" است و جمع "اصل" نیز به معنای "اصل" است که در زمان بین عصر تا غروب را شامل میشود.
«قُلْ» یا محمد للکفّار، «مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» استفهام تقریر و استنطاق فانّهم یقولون اللَّه فاذا قالوها «قُلِ اللَّهُ» ای هو اللَّه کما قلتم میگوید ای محمد از ایشان پرس که آفریدگار آسمانها و زمین کیست ایشان جواب دهند و گویند اللَّه که جز ازین جواب نیست، چون ایشان اقرار دادند، تو گوی چنین است که شما میگوئید که آفریدگار اللَّه تعالی است و آن گه این اقرار بر ایشان حجّت کن و گوی: «أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ» استفهام انکار علی شرکهم بعد اقرارهم، ایشان را بگوی چون اقرار میدهید که آفریدگار اوست، فلم اتّخذتم من دونه اولیاء چرا جز از اللَّه تعالی بتان را بخدایی گرفتید و روز حاجت را و دفع مضار خود را ساختهاید، و ایشان آنند که خود را بکار نیایند، نه آورد سودی توانند نه باز برد گزندی، چون از خود عاجزاند از کار دیگران عاجزتر باشند. ثمّ ضرب مثلا للّذی یعبد الاصنام و الّذی یعبد اللَّه فقال: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ» یعنی المشرک و المؤمن، «أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورُ» یعنی الشّرک و الایمان ای لیسا بسواء. قرأ عاصم و حمزة و الکسائی «یستوی الظلمات و النور» بالیاء و قرأ الباقون بالتّاء، اینجا سخن منقطع گشت، پس گفت: «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ» بل اجعلوا للَّه شرکاء، «خَلَقُوا» مثل ما خلق اللَّه تعالی، «فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ» ای اشتبه مخلوق اللَّه بمخلوق الشّرکاء عندهم فمن اجل ذلک جعلوهم شرکاء، و هذا استفهام انکار ای لیس الامر هکذا حتّی یشتبه الامر و یجعلوهم شرکاء بل اللَّه سبحانه هو المتفرّد بالخلق، و هو قوله: «قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» دخل فیه المخلوقون بصفاتهم و افعالهم و المخلوقات بصفاتها و افعالها و المخاطب لا یدخل فی الخطاب، «وَ هُوَ الْواحِدُ» المتفرّد بالخلق و الاحداث، «الْقَهَّارُ» یقهر کلّ شیء بقدرته.
هوش مصنوعی: ای محمد به کافران بگو: «خداوند آسمانها و زمین کیست؟» آنها پاسخ خواهند داد که «خدا». وقتی که این را گفتند، بر آنها تأکید کن که شما معتقدید آفریدگار، «خدا» است. سپس از آنها بپرس: «چرا از غیر او، ولیهایی برای خود انتخاب کردهاید؟» با وجود اعتراف شما به اینکه خدا آفریدگار است، چرا به غیر او پناه میبرید؟ اینها چیزهایی هستند که خود به کار نمیآیند و نه میتوانند سودی برسانند و نه از شما آسیب دور کنند، زیرا خودشان از انجام کار عاجزند؛ بنابراین از دیگران نیز عاجزترند. سپس مثال میزند: «آیا بین نابینا و بینا یا بین تاریکی و نور برابری وجود دارد؟» یعنی آیا شرک و ایمان یکسان هستند؟ عدهای نخواندهاند و برخی خواندهاند: «آیا آنها برای خدا شریکانی قرار دادند که مانند خدا هم خلق کنند و این باعث شده که برایشان مخلوق خدا و مخلوق شریکها شبیه به هم به نظر بیاید؟» آیا واقعاً اینگونه است که کار خدا و مخلوق شریکها برابری کند؟ خداوند، یکتا و بینظیر در آفرینش است و اوست خالق هر چیزی که در آن مخلوقها با صفات و اعمالشان تحت این مفهوم قرار میگیرند و خداوند، تنها کسی است که بر همه چیز تسلط دارد.
قال الازهری الواحد فی صفة اللَّه عزّ و جلّ له معنیان: احدهما انّه واحد لا نظیر له و لیس کمثله شیء، تقول العرب فلان واحد قومه و واحد النّاس اذا لم یکن له نظیر، و المعنی الثّانی انّه اله واحد و ربّ واحد لیس له فی الهیّته و ربوبیّته شریک لانّ المشرکین اشرکوا معه آلهة و کذّبهم اللَّه تعالی فقال: الهکم اله واحد و هو الواحد القهّار.
هوش مصنوعی: از منظر علامه، صفت خداوند دارای دو معناست: یکی اینکه خداوند واحد است و هیچ همتایی ندارد و هیچ چیزی همانند او نیست. عربها به کسی که بدون همتای خود است، میگویند "فلان واحد قومه" یعنی او منحصر به فرد است. معنای دوم این است که خداوند تنها یک الوهیت و یک رب دارد و در الوهیت و ربوبیت خود هیچ شریک و همتایی ندارد. مشرکان به خداوند شریکهایی نسبت دادند، اما خداوند به آنها پاسخ داده و میفرماید: "خدای شما تنها یکی است و اوست که همه چیز را تحت قدرت خود دارد."