گنجور

۱ - النوبة الثانیة

بدان که این سوره یوسف بقول بیشترین علما جمله بمکّه فرو آمده، عکرمه و حسن گفتند این در مدنیّات شمرند که جمله بمدینه فرو آمده. ابن عباس گفت چهار آیت از ابتداء سورة بمدینه فرو آمد باقی همه بمکّه فرو آمده و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست و بقول کوفیان صد و یازده آیت است و هزار و هفتصد و شصت و شش کلمه و هفت هزار و صد و شصت و شش حرفست. و در فضیلت این سورة ابیّ بن کعب روایت کند از

مصطفی صلی اللَّه علیه و سلم، قال «علّموا أرقّاکم سورة یوسف فانّه ایّما مسلم تلاها و علّمها اهله و ما ملکت یمینه هوّن اللَّه علیه سکرات الموت و اعطاء القوّة ان لا یحسد مسلما»

گفت بندگان و بردگان خود را سوره یوسف در آموزید، هر مسلمانی که این سوره برخواند و کسان و زیر دستان خود را در آموزد اللَّه تعالی سکرات مرگ بر وی آسان کند و وی را قوّت دهد در دین تا بر هیچ مسلمان حسد نبرد.و در خبر است که صحابه رسول گفتند یا رسول اللَّه ما را آرزوی آن می‌بود که اللَّه تعالی بما سورتی فرستادی که در آن امر و نهی نبودی و نه وعد و وعید تا ما را بخواندن آن تنزّه بودی و دلهای ما در آن نشاط و گشایش افزودی، ربّ العالمین بر وفق آرزوی ایشان این سوره یوسف فرو فرستاد، و نیز جهودان فخر میکردند که در کتاب ما قصّه یوسف است و شما را نیست تا ربّ العزّه بجواب ایشان و تشریف و تکریم مؤمنان این سورة و این قصّه علی احسن الترتیب و اعجب نظام فرو فرستاد.

و روی ایضا: انّ علماء الیهود قالوا لاصحاب النبی (ص): سلوا صاحبکم محمّدا لماذا انتقل یعقوب من ارض کنعان الی مصر فانزل اللَّه عزّ و جلّ هذه السورة.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ» ای هذه السورة الّتی اسمها الر تلک آیات الکتاب المبین، باین قول الر نام سورة است، میگوید این سورة آیات قرآن است، نامه ای روشن پیدا که حق و باطل از هم جدا کند و هر چه شما را بدان حاجت است از کار دین بیان کند. و قیل معنی المبین انّه ظاهرا فی نفسه انّه کلام اللَّه، نامه‌ای که در نفس خود روشن است و پیدا که کلام خدا است و ابان لازم و متعد و قال معاذ بن جبل: المبین للحروف الّتی سقطت من السن الاعاجم و هی ستة الصاد و الضاد و الطاء و الظاء و العین و الحاء و کذلک الثاء و القاف، معنی آنست که باین حروف بیان کردیم و روشن باز نمودیم که این قرآن عربی است و بزبان عرب است، مصطفی (ص) گفت «احبّوا العرب لثلاث لانّی عربی و القرآن عربی و کلام اهل الجنّة عربیّ».

«إِنَّا أَنْزَلْناهُ» این ها کنایت است از کتاب و روا باشد که کنایت از قصّه یوسف بود و خبر وی، میگوید ما این نامه که فرستادیم و این قصّه یوسف که بر شما خواندیم بزبان عربی فرستادیم و بلغت عرب تا شما که عرب‌اید معانی آن و امر و نهی آن دریابید و بدانید، و العربیّ منسوب الی العرب و العرب جمع عربیّ کرومی و روم و هو منسوب الی ارض یسکنونها و هی عربة باحة دار اسماعیل بن ابراهیم علیهما السّلام. قال الشاعر:

و عربة ارض ما یحلّ حرامها
من النّاس الا اللوذعی الحلاحل

یعنی النبی صلی اللَّه علیه و سلّم احلّت له مکة و سکّنها الشاعر ضرورة.

«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ» الآیة... نتلوا علیک و نتّبع بعض الحدیث بعضا. «أَحْسَنَ الْقَصَصِ» ای احسن البیان فهو المصدر، و قیل القصص المفعول کالسّلب و الطّلب للمصدر و المفعول. روا باشد که احسن القصص همه قرآن بود یعنی که ما بر تو می‌خوانیم این قرآن که نیکوترین همه قصّه‌ها است و همه سخنها همانست که جایی دیگر گفت «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ» سعد بن ابی وقاص گفت: انزل القرآن علی رسول اللَّه فتلاه علیهم زمانا قالوا یا رسول اللَّه لو قصصتنا فانزل اللَّه نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ فتلاه زمانا قالوا یا رسول اللَّه لو حدّثتنا فانزل اللَّه تعالی، اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ فقالوا یا رسول اللَّه لو ذکرتنا و عظمتنا فانزل اللَّه «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ قال کلّ ذلک یؤمرون بالقرآن».

و گفته‌اند احسن القصص درین آیة قصه یوسف است و آن را احسن القصص گفت از بهر آن که مشتمل است این قصّه بر ذکر مالک و مملوک و عاشق و معشوق و حاسد و محسود و شاهد و مشهود و ذکر حبس و اطلاق و سجن و خلاص و خصب و جدب و نیز در آن ذکر انبیاء است و صالحان و ملائکه و شیاطین و سیر ملوک و ممالیک و تجار و علما و جهال و صفت مردان و زنان و مکر و حیل ایشان، و نیز در آن ذکر توحید است و عفّت و ستر و تعبیر خواب و سیاست و معاشرت و تدبیر معاش، و نیز قصّه‌ای که از بدایت آن تا بنهایت روزگار دراز برآمد و مدت آن برکشید، از عهد رؤیای یوسف تا رسیدن پدر و برادران بوی هشتاد سال بقول حسن و چهل سال بقول ابن عباس. و قیل احسن القصص لخلوّه عن الامر و النهی الّذی سماعه یوجب اشتغال القلب «بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» این «ما» را ماء مصدر گویند، ای بایحائنا الیک هذا القرآن، یعنی ترا از قصّه یوسف خبر دادیم باین قرآن که بتو فرو فرستادیم. «وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِینَ» عن قصّة یوسف و اخوته لانّه محمّد (ص) انّما علم ذلک بالوحی.

«إِذْ قالَ یُوسُفُ» موضع اذ نصب است و المعنی نقصّ علیک اذ قال یوسف.و قیل معناه اذکر اذ قال یوسف لابیه، یوسف نامی است عجمی یعنی افزون فیروز، و قیل هو اسم عربیّ من الاسف و الاسیف فالاسف الحزن و الاسیف العبد و اجتمعا فی یوسف فلذلک سمّی یوسف. و درست است خبر از مصطفی (ص) که گفت: الکریم بن الکریم بن الکریم بن الکریم یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم‌، «یا أَبَتِ» بفتح تا قراءت ابن عامر است و ابو جعفر علی تقدیر یا ابتاه فرخّم، باقی بکسر تا خوانند علی تقدیر یا ابتی بیاء الاضافة الی المتکلم، فحذفت الیاء لانّ یاء الاضافة تحذف فی النداء کقولهم یا قوم یا عباد، و هذه التاء عند النّحویین بدل من یاء الاضافة و تخصّ بالنداء و یحتمل ان یکون بدلا من الواو الّتی هی لام الفعل فی ایوان و ابوین، «إِنِّی رَأَیْتُ» یعنی فی المنام «أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً» نصب علی التمییز، «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ» لما تطاول الکلام کرّر الرّؤیة و لما فعلت الکواکب فعل العقلاء و هو السجود جمعهم جمع العقلاء بالیاء و النون.

و ابتداء این قصّه آنست که یعقوب را دوازده پسر بود از دو حرّه و دو سریت، حرّه یکی لیّا بود بنت لایان بن لوط و دیگر خواهرش راحیل بنت لایان بن لوط، و یعقوب ایشان را هر دو بهم داشت و در شرع ایشان جمع میان دو خواهر روا بود تا بروزگار بعثت موسی و نزول تورات که آن گه حرام شد، قومی گفتند جمع نکرد میان خواهران که از اوّل لیّا بخواست دختر مهین و از وی چهار فرزند آمد: یهودا و شمعون و لاوی و روبیل، و قیل روبین بالنون. پس لیّا فرمان یافت و راحیل را دختر کهین بخواست، و کانت اجمل نساء اهل عصرها و از وی دو پسر آمد یوسف و بن یامین، و قیل بنیامین و لایان، در جهاز این دختران دو کنیزک بایشان داده بود نام یکی زلفه و دیگر بلهه ایشان هر دو کنیزک را بیعقوب دادند و یعقوب را از ایشان شش پسر آمد: دان و نفتولی و قیل تفثالی و زبولون از زلفه، و کوذ و اوشیر و بشسوخور از بلهه، این دوازده پسر اسباطاند که ربّ العالمین در قرآن ایشان را نام برده، و السّبط فی کلام العرب:الشجرة الملتفة الکثیرة الاغصان.

و گفته‌اند که در میان سرای یعقوب درختی برآمده بود که هر گه که وی را پسری زادی شاخی تازه از آن درخت برآمدی و چنان که کودک می‌بالیدی و بزرگ می‌شدی آن شاخ بزرگ می‌شدی، پس چون کودک بحد مردی رسیدی آن شاخ ببریدی و از وی عصای ساختی و بآن فرزند دادی که رسم انبیا چنین بودی که هیچ پیغامبر و پیغامبر زاده بی عصا نبودی.

مصطفی (ص) گفت: «ا یعجز احدکم ان تکون فی یده عصا فی اسفله عکازة یتکی علیها اذا اعیی و یمیط بها الاذی عن الطریق و یقتل بها الهوام و یقاتل بها السباع و یتخذها قبلة بارض فلاة».

چون یعقوب را ده پسر زادند و با ایشان ده عصا چنان که گفتیم، یازدهمین پسر یوسف بود و از آن درخت هیچ شاخ از بهر عصاء یوسف بر نیامد تا یوسف بزرگ شد و فرادانش خویش آمد، برادران را دید هر یکی عصائی داشتندی، پدر خویش را گفت: «یا نبیّ اللَّه لیس من اخوتی الّا و له قضیب غیری فادع اللَّه ان یخصّنی بعصا من الجنّة» پدر دعا کرد جبرئیل آمد و قضیبی آورد از بهشت از زبرجد سبز و بیوسف داد. پس یوسف روزی در میان برادران نشسته بود خواب بروی افتاد ساعتی بخفت، آن گاه از خواب درآمد ترسان و لرزان، برادران گفتند ترا چه افتاد؟

گفت در خواب نمودند مرا که از آسمان شخصی فرو آمدی تازه روی خوش بوی با جمال و با بهاء و این عصا از من بستدی و هم چنین عصاهای شما که برادران‌اید و همه بزمین فرو زدی آن عصا من درختی کشتی سبز برگها برآورده و شکوفه در آن پدید آمده و میوه‌های لونالون از آن درآویخته و مرغان خوش آواز بالحان رنگارنگ بر شاخهای آن نشسته و آن عصاهای شما هم چنان بحال خود بر جای خود خشک مانده تا بادی بر آمد و آن عصا های شما همه از زمین برکند و بدریا افکند، برادران چون این بشنیدند غمگین گشتند و بر وی حسد بردند گفتند این پسر راحیل میخواهد که بر ما خداوند باشد و ما او را بندگان باشیم. وهب

منبه گفت یوسف هفت ساله بود که این خواب دید و آن گه بعد از پنج سال دیگر چون دوازده ساله گشت آن خواب دید که رب العزّه از وی حکایت میکند.

«إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً» پس یوسف بر کنار پدر همی بود و یعقوب او را هیچ از بر خویش جدا نکردی و بنزدیک وی خفتی پس شبی از شبها خفته بود گویند که شب قدر بود و شب آدینه که یوسف از خواب درآمد، گونه روی سرخ کرده و ارتعاد بر اعضاء وی افتاده، یعقوب او را در برگرفت گفت جان پدر ترا چه رسید؟ گفت ای پدر بخواب دیدم درهای آسمان گشاده و فروزندگان آسمان همه چون مشعلهای افروخته و از نور و ضیاء آن همه کوه‌های عالم و بقاع زمین روشن گشته و دریاها بموج آمده و ماهیان دریا بانواع لغات تسبیحها در گرفته، یا پدر، مرا لباسی پوشانیدند از نور و کلیدهای خزائن زمین بنزدیک من آوردند، آن گه یازده ستاره را دیدم که از آسمان بزیر آمدند و آفتاب و ماه با آن ستارگان مرا سجود کردند، اینست که رب العالمین گفت «إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ».

روی جابر بن عبد اللَّه قال: اتی النّبی صلی اللَّه علیه و سلّم رجل من الیهود فقال یا محمد اخبرنی عن الکواکب الّتی رآها یوسف ساجدة له ما اسماؤها؟ فسکت رسول اللَّه (ص) و لم یجبه بشی‌ء فنزل علیه جبرئیل فاخبره باسمائها. فقال رسول اللَّه (ص) هل انت مؤمن ان اخبرتک باسمائها قال نعم.

قال جربان و الطارق و الذیّاک و ذو الکتاف و قابس و وثّاب و عمودان و المصبح و الفیلق و الضروح و الفرغ و الضیاء و النور، نزلن من السماء فسجدن له فقال الیهودی ای و اللَّه انّها لاسماؤها. قال بعض العلماء الضیاء هو الشمس و هو ابوه و النور هو القمر و هی امّه و کان لامه ثلث الحسن. و قال السّدی الکواکب اخوته و الشمس ابوه و القمر خالته لانّ امه راحیل کانت قد ماتت، «ساجِدِینَ» قیل هی سجدة تحیّة.

«قالَ یا بُنَیَّ» تصغیر ابن، صغّره لصغر سنّه و هو ابن اثنتی عشرة سنة. «لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلی‌ إِخْوَتِکَ» قال ابن عیسی: الرّؤیا تصوّر المعنی فی المنام علی توهم الأبصار، قال و ذلک انّ العقل مغمور فی النوم فاذا تصور الانسان المعنی توهم انّه یراه،«فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً» تقول کاده و کاد له مثل نصحته و نصحت له، «إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ» ظاهر العداوة. یعقوب چون این خواب از یوسف بشنید گفت ای پسر، نگر که این خواب با برادران نگویی که ایشان تعبیر آن دانند و فضل بر خود ببینند وانگه بر تو حسد برند و کید سازند تا ترا هلاک کنند، از این جا گفته‌اند حکماء که الاقارب عقارب.

یکی معاویه را گفت: انّی احبک حبّا لا یمازجه عداوة و لا یخالطه حسد، فقال: صدقت قال: بم عرفت انّی صادق، قال: لانّک لست لی باخی نسب و لا بجار قریب و لا بمشاکل فی حرفة و الحسد ینبعث من هذه الثلاثة.

یوسف چون این سخن از پدر شنید گونه وی زرد شد و غمگین گشت و از برادران در هراس شد که ایشان مردانی درشت طبع بودند، مبارزان خصم شکن، مرد افکن، یعقوب چون اثر ترس در وی بدید او را در بر گرفت و وی را دل داد و تعبیر آن خواب با وی بگفت.

فذلک قوله: «وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ» ای کما اریک ربّک هذه الرؤیا کذلک یخصّک و یصطفیک بالنّبوة، «وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ» یعنی تعبیر الرؤیا ای ما یؤل الیه امرها و کان یوسف اعبر الناس للرؤیا، و قیل و یعلمک من تأویل الاحادیث، یعنی معانی الکلام فی آیات اللَّه و کتبه، تعبیر و تاویل یکی است، مال مرجع و غایت کار است و عبر کرانه جوی و وادی تعبیر و تأویل آنست که سخن گویی تا اشارت کنی فرا سرانجام چیز و عاقبت کار، «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» این نعمت رسالت است چنان که آنجا گفت «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» یعنی الانبیاء. جایی دیگر گفت «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّةِ آدَمَ»، میگوید: باین خواب که دیدی اللَّه بر تو نعمت رسالت تمام کند که ترا پیغامبر کند و هم چنین بر آل یعقوب تمام کند یعنی برادران تو که ایشان را نیز انبیاء کند، و این از بهر آن گفت که ربّ العزه او را خبر داده بود بوحی که نعمت خود بر وی تمام کند و بر برادران وی، هم چنان که بر ابراهیم و اسحاق تمام کرد، و اتمام نعمت بر ابراهیم و اسحاق آن‌ بود که ایشان را پیغامبران کرد. و قیل «یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» ای: یثبتک علی الاسلام حتی تموت علیه، کَما أَتَمَّها عَلی‌ أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ» بان نجّاه من نار نمرود بان فداه بذبح عظیم و ثبتهما علی الاسلام حتی ماتا علیه، و ابویک تثنیة اب، و المراد جدّک و جد ابیک، ابراهیم و اسحاق اسمان اعجمیان، و ابراهیم معناه اب رحیم، و قیل من البرهمة و هی شدة النظر، و اسحاق قیل معناه: الضاحک، «إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ» لمن یستحق الاجتباء، «حَکِیمٌ» یضع الاشیاء مواضعها، و قیل علیم بما صنع به اخوته، حکیم بما قضی. قال المفسرون: هذه الآیة دالّة علی نبوّة یوسف و نبوّة اخوته.

«لَقَدْ کانَ فِی یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ» یعنی فی خبر یوسف و خبر اخوته «آیاتٌ» ای علامات و دلالات تدلّ علی صنع اللَّه و لطائف افعاله و عجائب حکمته، «لِلسَّائِلِینَ» ای لمن سأل عن امرهم و اراد ان یعلم علمهم. و قرأ اهل مکّة آیة ای عیرة و عظة و عجب، و ذلک‌

ان الیهود سألت رسول اللَّه (ص) عن قصّة یوسف فاخبرهم بها کما فی التوریة فعجبوا منه، و قالوا من این لک هذا یا محمّد؟ فقال علّمنیه ربّی للسائلین و لغیرهم.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که این سوره یوسف بقول بیشترین علما جمله بمکّه فرو آمده، عکرمه و حسن گفتند این در مدنیّات شمرند که جمله بمدینه فرو آمده. ابن عباس گفت چهار آیت از ابتداء سورة بمدینه فرو آمد باقی همه بمکّه فرو آمده و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست و بقول کوفیان صد و یازده آیت است و هزار و هفتصد و شصت و شش کلمه و هفت هزار و صد و شصت و شش حرفست. و در فضیلت این سورة ابیّ بن کعب روایت کند از
هوش مصنوعی: این سوره، یوسف، به روایت اکثر علما در مکه نازل شده است. برخی مانند عکرمه و حسن بر این باورند که همه آن در مدینه نازل شده است. ابن عباس معتقد است که چهار آیه نخست این سوره در مدینه نازل شده و باقی آن در مکه نازل شده است. در این سوره آیاتی وجود ندارد که مکی و مدنی را نسخ کند. بر اساس نظر کوفیان، تعداد آیات این سوره صد و یازده، تعداد کلمات آن هزار و هفتصد و شصت و شش و تعداد حروف آن هفت هزار و صد و شصت و شش است. همچنین ابی بن کعب در مورد فضیلت این سوره روایتی نقل کرده است.
مصطفی صلی اللَّه علیه و سلم، قال «علّموا أرقّاکم سورة یوسف فانّه ایّما مسلم تلاها و علّمها اهله و ما ملکت یمینه هوّن اللَّه علیه سکرات الموت و اعطاء القوّة ان لا یحسد مسلما»
هوش مصنوعی: مصطفی صلی اللَّه علیه و سلم فرمودند: «سوره یوسف را به لطافت آموزید، زیرا هر مسلمانی که آن را بخواند و به خانواده‌اش و هر کسی که تحت سرپرستی‌اش هست، تعلیم دهد، خداوند بر او سختی‌های مرگ را آسان می‌کند و به او قدرت می‌دهد تا در برابر حسد دیگر مسلمانان تاب بیاورد.»
گفت بندگان و بردگان خود را سوره یوسف در آموزید، هر مسلمانی که این سوره برخواند و کسان و زیر دستان خود را در آموزد اللَّه تعالی سکرات مرگ بر وی آسان کند و وی را قوّت دهد در دین تا بر هیچ مسلمان حسد نبرد.و در خبر است که صحابه رسول گفتند یا رسول اللَّه ما را آرزوی آن می‌بود که اللَّه تعالی بما سورتی فرستادی که در آن امر و نهی نبودی و نه وعد و وعید تا ما را بخواندن آن تنزّه بودی و دلهای ما در آن نشاط و گشایش افزودی، ربّ العالمین بر وفق آرزوی ایشان این سوره یوسف فرو فرستاد، و نیز جهودان فخر میکردند که در کتاب ما قصّه یوسف است و شما را نیست تا ربّ العزّه بجواب ایشان و تشریف و تکریم مؤمنان این سورة و این قصّه علی احسن الترتیب و اعجب نظام فرو فرستاد.
هوش مصنوعی: به بندگان و آدم‌های خود بگویید که سوره یوسف را یاد بگیرند. هر مسلمانی که این سوره را بخواند و دیگران را هم به یادگیری آن تشویق کند، خداوند مرگ را بر او آسان می‌کند و در دین‌اش به او قوت می‌بخشد تا به هیچ مسلمانی حسد نورزد. همچنین در روایتی آمده که صحابه پیامبر گفتند: «ای رسول خدا، ما آرزو داشتیم سوره‌ای از طرف خداوند برای ما نازل شود که در آن نه دستورات و نه تهدیداتی باشد تا با خواندن آن آرامش پیدا کنیم و دل‌هایمان شاد شود.» خداوند هم بر اساس آرزوی آن‌ها سوره یوسف را نازل کرد. یهودیان نیز به این موضوع افتخار می‌کردند که در کتابشان داستان یوسف وجود دارد، ولی شما این داستان را ندارید. به همین خاطر، خداوند برای پاسخ به آن‌ها و نیز برای احترام به مؤمنان، این سوره و داستان را به بهترین شکل و با شگفت‌انگیزترین نظم نازل کرد.
و روی ایضا: انّ علماء الیهود قالوا لاصحاب النبی (ص): سلوا صاحبکم محمّدا لماذا انتقل یعقوب من ارض کنعان الی مصر فانزل اللَّه عزّ و جلّ هذه السورة.
هوش مصنوعی: علمای یهود به دوستان پیامبر (ص) گفتند: از محمد بپرسید چرا یعقوب از سرزمین کنعان به مصر رفت؟ به دنبال این سؤال، خداوند این سوره را نازل کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ» ای هذه السورة الّتی اسمها الر تلک آیات الکتاب المبین، باین قول الر نام سورة است، میگوید این سورة آیات قرآن است، نامه ای روشن پیدا که حق و باطل از هم جدا کند و هر چه شما را بدان حاجت است از کار دین بیان کند. و قیل معنی المبین انّه ظاهرا فی نفسه انّه کلام اللَّه، نامه‌ای که در نفس خود روشن است و پیدا که کلام خدا است و ابان لازم و متعد و قال معاذ بن جبل: المبین للحروف الّتی سقطت من السن الاعاجم و هی ستة الصاد و الضاد و الطاء و الظاء و العین و الحاء و کذلک الثاء و القاف، معنی آنست که باین حروف بیان کردیم و روشن باز نمودیم که این قرآن عربی است و بزبان عرب است، مصطفی (ص) گفت «احبّوا العرب لثلاث لانّی عربی و القرآن عربی و کلام اهل الجنّة عربیّ».
هوش مصنوعی: این متن درباره سوره‌ای به نام «الر» و آیات آن صحبت می‌کند. گفته می‌شود که این آیات قرآن به‌عنوان نامه‌ای روشن و واضح شناخته می‌شوند که حقایق و واقعیت‌ها را از باطل جدا می‌کند و نیازهای مربوط به دین را بیان می‌کند. همچنین ذکر شده که «المبین» به این معناست که این کلام الهی به روشنی در خود بیان شده است. علاوه بر این، اشاره‌ای به حروف خاصی شده که برخی زبان‌های غیرعربی آن‌ها را نمی‌فهمند و گفته شده که این قرآن به زبان عربی نوشته شده است. در پایان، به محبت به عرب‌ها به دلایل مختلف اشاره شده که یکی از آن‌ها عربی بودن پیامبر (ص) و قرآن است.
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ» این ها کنایت است از کتاب و روا باشد که کنایت از قصّه یوسف بود و خبر وی، میگوید ما این نامه که فرستادیم و این قصّه یوسف که بر شما خواندیم بزبان عربی فرستادیم و بلغت عرب تا شما که عرب‌اید معانی آن و امر و نهی آن دریابید و بدانید، و العربیّ منسوب الی العرب و العرب جمع عربیّ کرومی و روم و هو منسوب الی ارض یسکنونها و هی عربة باحة دار اسماعیل بن ابراهیم علیهما السّلام. قال الشاعر:
هوش مصنوعی: ما این کتاب را به زبان عربی نازل کردیم تا شما که عرب هستید، معانی و دستورات آن را درک کنید. عرب به قومی اطلاق می‌شود که در سرزمین خاصی زندگی می‌کنند که به نام عربستان شناخته می‌شود. اینجا همچنین اشاره‌ای به داستان یوسف دارد که جزئیات آن در این کتاب بیان شده است.
و عربة ارض ما یحلّ حرامها
من النّاس الا اللوذعی الحلاحل
هوش مصنوعی: و هیچ‌کس جز آن‌هایی که در کارهای حلال و درست مهارت دارند، نمی‌توانند از زمین‌داری و کسب روزی حلال بهره‌مند شوند.
یعنی النبی صلی اللَّه علیه و سلّم احلّت له مکة و سکّنها الشاعر ضرورة.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، برای خود و پیروانش شهر مکه را حلال و اجازه سکونت در آن را صادر کرده است.
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ» الآیة... نتلوا علیک و نتّبع بعض الحدیث بعضا. «أَحْسَنَ الْقَصَصِ» ای احسن البیان فهو المصدر، و قیل القصص المفعول کالسّلب و الطّلب للمصدر و المفعول. روا باشد که احسن القصص همه قرآن بود یعنی که ما بر تو می‌خوانیم این قرآن که نیکوترین همه قصّه‌ها است و همه سخنها همانست که جایی دیگر گفت «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ» سعد بن ابی وقاص گفت: انزل القرآن علی رسول اللَّه فتلاه علیهم زمانا قالوا یا رسول اللَّه لو قصصتنا فانزل اللَّه نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ فتلاه زمانا قالوا یا رسول اللَّه لو حدّثتنا فانزل اللَّه تعالی، اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ فقالوا یا رسول اللَّه لو ذکرتنا و عظمتنا فانزل اللَّه «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ قال کلّ ذلک یؤمرون بالقرآن».
هوش مصنوعی: خداوند به پیامبر می‌فرماید که ما قصه‌های نیکو را برای تو روایت می‌کنیم. این روایت‌ها مرتبط به هم هستند و قرآن به عنوان بهترین داستان‌ها شناخته می‌شود. سعد بن ابی وقاص نقل می‌کند که قرآن بر پیامبر نازل شده و او آن را برای مردم خوانده است. آنان از او درخواست کردند که بیشتر قصه‌ها را بیان کند، و خداوند در پاسخ به این درخواست، آیه‌ای نازل کرد که نشان می‌دهد او قصه‌های احسن را برای آن‌ها روایت می‌کند. این مکالمات ادامه داشت و به درخواست‌های دیگر مردم نیز پاسخ داده شد و آیات مختلفی نازل گردید که همگی به اهمیت و تأثیر قرآن در زندگی مؤمنان اشاره دارد.
و گفته‌اند احسن القصص درین آیة قصه یوسف است و آن را احسن القصص گفت از بهر آن که مشتمل است این قصّه بر ذکر مالک و مملوک و عاشق و معشوق و حاسد و محسود و شاهد و مشهود و ذکر حبس و اطلاق و سجن و خلاص و خصب و جدب و نیز در آن ذکر انبیاء است و صالحان و ملائکه و شیاطین و سیر ملوک و ممالیک و تجار و علما و جهال و صفت مردان و زنان و مکر و حیل ایشان، و نیز در آن ذکر توحید است و عفّت و ستر و تعبیر خواب و سیاست و معاشرت و تدبیر معاش، و نیز قصّه‌ای که از بدایت آن تا بنهایت روزگار دراز برآمد و مدت آن برکشید، از عهد رؤیای یوسف تا رسیدن پدر و برادران بوی هشتاد سال بقول حسن و چهل سال بقول ابن عباس. و قیل احسن القصص لخلوّه عن الامر و النهی الّذی سماعه یوجب اشتغال القلب «بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» این «ما» را ماء مصدر گویند، ای بایحائنا الیک هذا القرآن، یعنی ترا از قصّه یوسف خبر دادیم باین قرآن که بتو فرو فرستادیم. «وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِینَ» عن قصّة یوسف و اخوته لانّه محمّد (ص) انّما علم ذلک بالوحی.
هوش مصنوعی: در این متن به زیبایی و جامعیت داستان یوسف اشاره شده است. داستان یوسف به دلیل وجود عناصری چون مالک و مملوک، عاشق و معشوق، حاسد و محسود، و شاهد و مشهود، به عنوان بهترین داستان‌ها شناخته می‌شود. این داستان همچنین به مسائلی چون حبس، آزادی، خلاص، و مظاهر زراعت و قحطی می‌پردازد و شخصیت‌هایی چون انبیاء، صالحان، ملائکه و شیاطین را معرفی می‌کند. همچنین از مردان و زنان و ترفندها و تدابیر آنان صحبت می‌کند. این داستان به توحید، عفت، تعبیر خواب، سیاست و معاشرت نیز اشاره دارد و زمان وقوع آن از زمان رؤیای یوسف تا آمدن پدر و برادران او به مدت بسیار طولانی است. گفته شده مدت زمان این وقایع بر اساس نظرات مختلف به هشتاد یا چهل سال می‌رسد. به این داستان به دلیل عدم وجود دستور و نهيی که قلب را مشغول کند، بهترین داستان گفته می‌شود. در نهایت، اشاره شده که پیامبر محمد (ص) اطلاعات مربوط به این داستان را از طریق وحی دریافت کرده است.
«إِذْ قالَ یُوسُفُ» موضع اذ نصب است و المعنی نقصّ علیک اذ قال یوسف.و قیل معناه اذکر اذ قال یوسف لابیه، یوسف نامی است عجمی یعنی افزون فیروز، و قیل هو اسم عربیّ من الاسف و الاسیف فالاسف الحزن و الاسیف العبد و اجتمعا فی یوسف فلذلک سمّی یوسف. و درست است خبر از مصطفی (ص) که گفت: الکریم بن الکریم بن الکریم بن الکریم یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم‌، «یا أَبَتِ» بفتح تا قراءت ابن عامر است و ابو جعفر علی تقدیر یا ابتاه فرخّم، باقی بکسر تا خوانند علی تقدیر یا ابتی بیاء الاضافة الی المتکلم، فحذفت الیاء لانّ یاء الاضافة تحذف فی النداء کقولهم یا قوم یا عباد، و هذه التاء عند النّحویین بدل من یاء الاضافة و تخصّ بالنداء و یحتمل ان یکون بدلا من الواو الّتی هی لام الفعل فی ایوان و ابوین، «إِنِّی رَأَیْتُ» یعنی فی المنام «أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً» نصب علی التمییز، «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ» لما تطاول الکلام کرّر الرّؤیة و لما فعلت الکواکب فعل العقلاء و هو السجود جمعهم جمع العقلاء بالیاء و النون.
هوش مصنوعی: «یوسف» در این متن به داستان یوسف اشاره دارد. او به پدرش می‌گوید که در خواب تعدادی ستاره و همچنین خورشید و ماه را می‌بیند که برای او سجده کرده‌اند. نام یوسف معناهای مختلفی دارد، از جمله اضافتی به مفهوم پیروزی. در اینجا، یوسف به پدرش، یعقوب، می‌گوید و در صحبتش به کنایه‌ای لطیف از درد و غم نیز اشاره دارد. بحث ساختار زبانی نیز مطرح است؛ برای مثال، در ندا کردن، تغییراتی در واژه‌ها رخ می‌دهد که به شکل خاصی بیان می‌شود. در نهایت، نشان داده شده که این رویا، نوعی از مشاهده عقلایی و تصوری است که به شکل خاصی به تصویر کشیده می‌شود.
و ابتداء این قصّه آنست که یعقوب را دوازده پسر بود از دو حرّه و دو سریت، حرّه یکی لیّا بود بنت لایان بن لوط و دیگر خواهرش راحیل بنت لایان بن لوط، و یعقوب ایشان را هر دو بهم داشت و در شرع ایشان جمع میان دو خواهر روا بود تا بروزگار بعثت موسی و نزول تورات که آن گه حرام شد، قومی گفتند جمع نکرد میان خواهران که از اوّل لیّا بخواست دختر مهین و از وی چهار فرزند آمد: یهودا و شمعون و لاوی و روبیل، و قیل روبین بالنون. پس لیّا فرمان یافت و راحیل را دختر کهین بخواست، و کانت اجمل نساء اهل عصرها و از وی دو پسر آمد یوسف و بن یامین، و قیل بنیامین و لایان، در جهاز این دختران دو کنیزک بایشان داده بود نام یکی زلفه و دیگر بلهه ایشان هر دو کنیزک را بیعقوب دادند و یعقوب را از ایشان شش پسر آمد: دان و نفتولی و قیل تفثالی و زبولون از زلفه، و کوذ و اوشیر و بشسوخور از بلهه، این دوازده پسر اسباطاند که ربّ العالمین در قرآن ایشان را نام برده، و السّبط فی کلام العرب:الشجرة الملتفة الکثیرة الاغصان.
هوش مصنوعی: داستان از جایی آغاز می‌شود که یعقوب دوازده پسر داشت که از دو همسر و دو کنیز به دنیا آمده بودند. یکی از همسرانش لیّا، دختر لایان بن لوط، و دیگری راحیل، خواهر لیّا، بود. یعقوب توانست هر دو خواهر را به همسری بگیرد و این در آن زمان مجاز بود. اما بعد از ظهور موسی و نزول تورات، ازدواج با دو خواهر ممنوع شد. برخی بیان کردند که یعقوب ابتدا لیّا را به عنوان همسر خود انتخاب کرد و از او چهار پسر به دنیا آمد: یهودا، شمعون، لاوی و روبیل. سپس لیّا به خواستگاری راحیل، که زیباترین زن زمان خود بود، رفت و از او دو پسر به نام‌های یوسف و بن یامین (یا بنیامین) به دنیا آورد. برای این دو خواهر، یعقوب دو کنیز به نام‌های زلفه و بلهه داشت که از آنها نیز شش پسر به نام‌های دان، نفتالی، زبولون، کوذ، اوشیر و بشسوخور به دنیا آمد. این دوازده پسر در قرآن نیز ذکر شده‌اند و در زبان عربی به "سبط" به معنای درختی با شاخه‌های فراوان اشاره می‌شود.
و گفته‌اند که در میان سرای یعقوب درختی برآمده بود که هر گه که وی را پسری زادی شاخی تازه از آن درخت برآمدی و چنان که کودک می‌بالیدی و بزرگ می‌شدی آن شاخ بزرگ می‌شدی، پس چون کودک بحد مردی رسیدی آن شاخ ببریدی و از وی عصای ساختی و بآن فرزند دادی که رسم انبیا چنین بودی که هیچ پیغامبر و پیغامبر زاده بی عصا نبودی.
هوش مصنوعی: در میان خانه یعقوب درختی وجود داشت که هر بار که او پسری به دنیا می‌آورد، شاخه‌ای جدید از آن درخت رشد می‌کرد. این شاخه به اندازه کودک بزرگ می‌شد و وقتی کودک به سن مردی می‌رسید، آن شاخه را می‌زد و از آن عصا می‌ساخت. این سنتی بود که انبیا و فرزندان آنها در زمان‌های مختلف از آن پیروی می‌کردند و هیچ پیامبر و فرزند پیامبری بدون عصا نبود.
مصطفی (ص) گفت: «ا یعجز احدکم ان تکون فی یده عصا فی اسفله عکازة یتکی علیها اذا اعیی و یمیط بها الاذی عن الطریق و یقتل بها الهوام و یقاتل بها السباع و یتخذها قبلة بارض فلاة».
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) فرمود: «آیا کسی نمی‌تواند یک عصا در دست داشته باشد که در زیر آن چوبی برای تکیه کردن به آن باشد، وقتی که خسته می‌شود به آن تکیه کند، با آن موانع را از سر راه بردارد، حشرات را بکشید و با آن با درندگان مبارزه کند و همچنین از آن به عنوان قبله در یک زمین بیابانی استفاده کند؟»
چون یعقوب را ده پسر زادند و با ایشان ده عصا چنان که گفتیم، یازدهمین پسر یوسف بود و از آن درخت هیچ شاخ از بهر عصاء یوسف بر نیامد تا یوسف بزرگ شد و فرادانش خویش آمد، برادران را دید هر یکی عصائی داشتندی، پدر خویش را گفت: «یا نبیّ اللَّه لیس من اخوتی الّا و له قضیب غیری فادع اللَّه ان یخصّنی بعصا من الجنّة» پدر دعا کرد جبرئیل آمد و قضیبی آورد از بهشت از زبرجد سبز و بیوسف داد. پس یوسف روزی در میان برادران نشسته بود خواب بروی افتاد ساعتی بخفت، آن گاه از خواب درآمد ترسان و لرزان، برادران گفتند ترا چه افتاد؟
هوش مصنوعی: یعقوب ده پسر داشت و هر کدام عصایی داشتند. یوسف، یازدهمین پسرش بود و هیچ شاخی از درخت برای او به عنوان عصا رشد نکرد. زمانی که یوسف بزرگ شد و به برادرانش نگاه کرد، متوجه شد که هر کدام عصایی دارند. او به پدرش گفت: «ای پدر، هیچ یک از برادرانم نیست که عصایی نداشته باشد، تنها من هستم. از خدا بخواه که برای من عصایی از بهشت دهد.» پدرش دعا کرد و جبرئیل آمد و عصایی از بهشت از زبرجد سبز آورد و به یوسف داد. یک روز که یوسف در میان برادرانش نشسته بود، خوابش برد و مدتی خوابید. سپس از خواب بیدار شد و ترسان و لرزان بود. برادرانش از او پرسیدند: «چه اتفاقی برایت افتاده است؟»
گفت در خواب نمودند مرا که از آسمان شخصی فرو آمدی تازه روی خوش بوی با جمال و با بهاء و این عصا از من بستدی و هم چنین عصاهای شما که برادران‌اید و همه بزمین فرو زدی آن عصا من درختی کشتی سبز برگها برآورده و شکوفه در آن پدید آمده و میوه‌های لونالون از آن درآویخته و مرغان خوش آواز بالحان رنگارنگ بر شاخهای آن نشسته و آن عصاهای شما هم چنان بحال خود بر جای خود خشک مانده تا بادی بر آمد و آن عصا های شما همه از زمین برکند و بدریا افکند، برادران چون این بشنیدند غمگین گشتند و بر وی حسد بردند گفتند این پسر راحیل میخواهد که بر ما خداوند باشد و ما او را بندگان باشیم. وهب
هوش مصنوعی: در خواب دیدم که شخصی از آسمان فرود می‌آید، با چهره‌ای زیبا و خوشبو، و این عصا را از من می‌گیرد. همچنین عصاهای شما، که برادران من هستید، بر زمین فرو می‌روند. عصای من تبدیل به درختی پر از برگ‌های سبز و شکوفه‌های زیبا شده و میوه‌های رنگارنگ بر روی آن آویزان است. پرندگان خوش نوا با آوازهای زیبا بر شاخه‌های آن نشسته‌اند، اما عصاهای شما همچنان خشک مانده‌اند و به محض وزیدن بادی، از زمین کنده شده و به دریا می‌افتند. وقتی برادران این را شنیدند، ناراحت شدند و حسرت خوردند و گفتند که این پسر راحیل می‌خواهد خداوند ما باشد و ما باید بندگان او باشیم.
منبه گفت یوسف هفت ساله بود که این خواب دید و آن گه بعد از پنج سال دیگر چون دوازده ساله گشت آن خواب دید که رب العزّه از وی حکایت میکند.
هوش مصنوعی: یوسف در هفت سالگی این خواب را دید و پس از گذشت پنج سال، وقتی دوازده ساله شد، دوباره خوابی دید که در آن خداوند درباره‌ی او صحبت می‌کند.
«إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً» پس یوسف بر کنار پدر همی بود و یعقوب او را هیچ از بر خویش جدا نکردی و بنزدیک وی خفتی پس شبی از شبها خفته بود گویند که شب قدر بود و شب آدینه که یوسف از خواب درآمد، گونه روی سرخ کرده و ارتعاد بر اعضاء وی افتاده، یعقوب او را در برگرفت گفت جان پدر ترا چه رسید؟ گفت ای پدر بخواب دیدم درهای آسمان گشاده و فروزندگان آسمان همه چون مشعلهای افروخته و از نور و ضیاء آن همه کوه‌های عالم و بقاع زمین روشن گشته و دریاها بموج آمده و ماهیان دریا بانواع لغات تسبیحها در گرفته، یا پدر، مرا لباسی پوشانیدند از نور و کلیدهای خزائن زمین بنزدیک من آوردند، آن گه یازده ستاره را دیدم که از آسمان بزیر آمدند و آفتاب و ماه با آن ستارگان مرا سجود کردند، اینست که رب العالمین گفت «إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ».
هوش مصنوعی: یوسف نزد پدرش یعقوب بود و همیشه در کنار او می‌خوابید. یک شب، یوسف از خواب بیدار شد و چهره‌اش سرخ و لرزان بود. یعقوب او را در آغوش گرفت و از او پرسید که چه شده است. یوسف گفت که خواب دیده است درهای آسمان باز شده و ستاره‌ها مانند مشعل‌های روشن درخشیده‌اند و تمام زمین و دریاها از نور آنها روشن شده‌اند. او همچنین گفت که ماهی‌ها در دریا به تسبیح مشغول بودند و به او لباسی از نور پوشانیده‌اند و کلیدهای خزائن زمین به او داده‌اند. سپس یوسف گفت که یازده ستاره را دید که از آسمان نازل شده و آفتاب و ماه نیز به او سجده کردند.
روی جابر بن عبد اللَّه قال: اتی النّبی صلی اللَّه علیه و سلّم رجل من الیهود فقال یا محمد اخبرنی عن الکواکب الّتی رآها یوسف ساجدة له ما اسماؤها؟ فسکت رسول اللَّه (ص) و لم یجبه بشی‌ء فنزل علیه جبرئیل فاخبره باسمائها. فقال رسول اللَّه (ص) هل انت مؤمن ان اخبرتک باسمائها قال نعم.
هوش مصنوعی: روزی مردی از یهودیان به حضور پیامبر اسلام (ص) آمد و از او خواست تا درباره ستاره‌هایی که یوسف (ع) آنها را در حال سجده دید، به او بگوید که نام‌هایشان چیست. پیامبر (ص) در پاسخ سکوت کرد و چیزی نگفت. سپس جبرئیل (ع) بر او نازل شد و نام‌های آن ستاره‌ها را به او گفت. پیامبر (ص) از آن مرد پرسید آیا اگر نام‌ها را برایت بگوید، ایمان می‌آوری؟ و او پاسخ داد: بله.
قال جربان و الطارق و الذیّاک و ذو الکتاف و قابس و وثّاب و عمودان و المصبح و الفیلق و الضروح و الفرغ و الضیاء و النور، نزلن من السماء فسجدن له فقال الیهودی ای و اللَّه انّها لاسماؤها. قال بعض العلماء الضیاء هو الشمس و هو ابوه و النور هو القمر و هی امّه و کان لامه ثلث الحسن. و قال السّدی الکواکب اخوته و الشمس ابوه و القمر خالته لانّ امه راحیل کانت قد ماتت، «ساجِدِینَ» قیل هی سجدة تحیّة.
هوش مصنوعی: در این متن، مجموعه‌ای از نام‌ها و ویژگی‌هایی ذکر شده که به تصوری از موجودات آسمانی اشاره می‌کند که از آسمان نازل شده و به سجده در آمده‌اند. یک یهودی به این موضوع واکنش نشان می‌دهد و تصدیق می‌کند که این نام‌ها واقعی هستند. برخی دانشمندان توضیحاتی درباره این نام‌ها ارائه داده‌اند، به‌گونه‌ای که نور به خورشید و ضیاء به ماه اشاره دارد و به خانواده این اجرام آسمانی نیز اشاره می‌کنند. همچنین به سجده به عنوان نوعی تحیت اشاره شده است.
«قالَ یا بُنَیَّ» تصغیر ابن، صغّره لصغر سنّه و هو ابن اثنتی عشرة سنة. «لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلی‌ إِخْوَتِکَ» قال ابن عیسی: الرّؤیا تصوّر المعنی فی المنام علی توهم الأبصار، قال و ذلک انّ العقل مغمور فی النوم فاذا تصور الانسان المعنی توهم انّه یراه،«فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً» تقول کاده و کاد له مثل نصحته و نصحت له، «إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ» ظاهر العداوة. یعقوب چون این خواب از یوسف بشنید گفت ای پسر، نگر که این خواب با برادران نگویی که ایشان تعبیر آن دانند و فضل بر خود ببینند وانگه بر تو حسد برند و کید سازند تا ترا هلاک کنند، از این جا گفته‌اند حکماء که الاقارب عقارب.
هوش مصنوعی: «ای پسرم» او در حالتی که سن کمش را در نظر می‌گرفت، به یوسف گفت. «تنها خواب‌هایت را برای برادرانت تعریف نکن» زیرا خواب، تصویری است که در هنگام خواب در ذهن شکل می‌گیرد. در این زمان، ذهن در حالت خواب به وضوح عمل نمی‌کند و اگر فردی موضوعی را در خواب ببیند، ممکن است تصور کند که آن را می‌بیند. «آنها برایت نقشه خواهند کشید» به این معناست که مثل نصیحت کردن به کسی است. «در حقیقت، شیطان دشمنی آشکار برای انسان است.» یعقوب وقتی این خواب را از یوسف شنید، به او گفت: مواظب باش که این خواب را با برادرانت در میان نگذار؛ چرا که آنها ممکن است خواب تو را تعبیر کنند و به خودشان برتری ببینند و در نتیجه حسادت کنند و نقشه‌ای بر ضد تو بکشند تا تو را از بین ببرند. از آنجا این جمله معروف مطرح شده است که نزدیکان مانند مارها هستند.
یکی معاویه را گفت: انّی احبک حبّا لا یمازجه عداوة و لا یخالطه حسد، فقال: صدقت قال: بم عرفت انّی صادق، قال: لانّک لست لی باخی نسب و لا بجار قریب و لا بمشاکل فی حرفة و الحسد ینبعث من هذه الثلاثة.
هوش مصنوعی: یکی از افراد به معاویه گفت: من تو را به گونه‌ای دوست دارم که هیچ دشمنی یا حسدی در آن وجود ندارد. معاویه پاسخ داد: راست گفتی. سوال کرد: چطور فهمیدی که من صادق هستم؟ او پاسخ داد: چون تو نه برادر نسبی من هستی، نه همسایه نزدیکی داری و نه در شغل من شریکی. حسد از این سه منبع سرچشمه می‌گیرد.
یوسف چون این سخن از پدر شنید گونه وی زرد شد و غمگین گشت و از برادران در هراس شد که ایشان مردانی درشت طبع بودند، مبارزان خصم شکن، مرد افکن، یعقوب چون اثر ترس در وی بدید او را در بر گرفت و وی را دل داد و تعبیر آن خواب با وی بگفت.
هوش مصنوعی: یوسف وقتی این حرف‌ها را از پدرش شنید، صورتش زرد شد و غمگین شد. او از برادرانش ترسید چون آن‌ها مردانی نیرومند و جنگجو بودند. یعقوب وقتی ترس را در یوسف دید، او را در آغوش گرفت و دلش را آرام کرد و تعبیر خواب او را برایش گفت.
فذلک قوله: «وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ» ای کما اریک ربّک هذه الرؤیا کذلک یخصّک و یصطفیک بالنّبوة، «وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ» یعنی تعبیر الرؤیا ای ما یؤل الیه امرها و کان یوسف اعبر الناس للرؤیا، و قیل و یعلمک من تأویل الاحادیث، یعنی معانی الکلام فی آیات اللَّه و کتبه، تعبیر و تاویل یکی است، مال مرجع و غایت کار است و عبر کرانه جوی و وادی تعبیر و تأویل آنست که سخن گویی تا اشارت کنی فرا سرانجام چیز و عاقبت کار، «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» این نعمت رسالت است چنان که آنجا گفت «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» یعنی الانبیاء. جایی دیگر گفت «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّةِ آدَمَ»، میگوید: باین خواب که دیدی اللَّه بر تو نعمت رسالت تمام کند که ترا پیغامبر کند و هم چنین بر آل یعقوب تمام کند یعنی برادران تو که ایشان را نیز انبیاء کند، و این از بهر آن گفت که ربّ العزه او را خبر داده بود بوحی که نعمت خود بر وی تمام کند و بر برادران وی، هم چنان که بر ابراهیم و اسحاق تمام کرد، و اتمام نعمت بر ابراهیم و اسحاق آن‌ بود که ایشان را پیغامبران کرد. و قیل «یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» ای: یثبتک علی الاسلام حتی تموت علیه، کَما أَتَمَّها عَلی‌ أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ» بان نجّاه من نار نمرود بان فداه بذبح عظیم و ثبتهما علی الاسلام حتی ماتا علیه، و ابویک تثنیة اب، و المراد جدّک و جد ابیک، ابراهیم و اسحاق اسمان اعجمیان، و ابراهیم معناه اب رحیم، و قیل من البرهمة و هی شدة النظر، و اسحاق قیل معناه: الضاحک، «إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ» لمن یستحق الاجتباء، «حَکِیمٌ» یضع الاشیاء مواضعها، و قیل علیم بما صنع به اخوته، حکیم بما قضی. قال المفسرون: هذه الآیة دالّة علی نبوّة یوسف و نبوّة اخوته.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف موقعیتی می‌پردازد که در آن خداوند یوسف را انتخاب کرده و به او نعمت‌های بزرگی عطا می‌کند. در اینجا اشاره می‌شود که خداوند به یوسف بینش‌هایی درباره تعبیر خواب‌ها می‌دهد و او را به مقام نبوت برمی‌گزینند. همچنین بیان شده که این نعمت‌ها شامل علم به معانی آیات و کتب الهی نیز می‌شود. خداوند وعده می‌دهد که نعمت نبوت را بر یوسف و برادرانش کامل کند، همان‌طور که بر ابراهیم و اسحاق عطا کرده بود. متن به پیامدهای این نعمت‌ها و نقش یوسف و خانواده‌اش در تاریخ انبیاء اشاره دارد و در نهایت بر علم و حکمت خداوند در انتخاب و تقدیر اشاره می‌نماید.
«لَقَدْ کانَ فِی یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ» یعنی فی خبر یوسف و خبر اخوته «آیاتٌ» ای علامات و دلالات تدلّ علی صنع اللَّه و لطائف افعاله و عجائب حکمته، «لِلسَّائِلِینَ» ای لمن سأل عن امرهم و اراد ان یعلم علمهم. و قرأ اهل مکّة آیة ای عیرة و عظة و عجب، و ذلک‌
هوش مصنوعی: در داستان یوسف و برادرانش نشانه‌ها و علامت‌هایی وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی کارهای خداوند، لطافت افعال او و شگفتی‌های حکمتش است. این نشانه‌ها برای کسانی است که در مورد آن‌ها سؤال می‌کنند و می‌خواهند حقیقت زندگی آن‌ها را بیاموزند. همچنین اهل مکه این داستان را به عنوان عبرتی و درسی مهم می‌دانند.
ان الیهود سألت رسول اللَّه (ص) عن قصّة یوسف فاخبرهم بها کما فی التوریة فعجبوا منه، و قالوا من این لک هذا یا محمّد؟ فقال علّمنیه ربّی للسائلین و لغیرهم.
هوش مصنوعی: یهودیان از رسول خدا (ص) درباره داستان یوسف سؤال کردند و او نیز همان‌طور که در تورات آمده است، برایشان روایت کرد. آن‌ها از این موضوع شگفت‌زده شدند و گفتند: «این اطلاعات را از کجا آورده‌ای، ای محمد؟» او پاسخ داد: «پروردگارم به من آموخته است، هم به سوال‌کنندگان و هم به غیر آن‌ها.»