گنجور

۸ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: قالُوا یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ ابن عباس گفت: شعیب نماز بسیار کردید از آن جهت این سخن گفتند یعنی این نمازهای فراوان تو میفرماید ترا که ما را از پرستش بتان بازداری. حمزه و کسایی و حفص «أ صلاتک» خوانند بر لفظ واحد، یعنی أ قراءتک التی تقرأها فی صلوتک تامرک، و قیل دینک یامرک ان نترک ما یعبد آباؤنا من الاصنام، أَوْ أَنْ نَفْعَلَ این «او» بمعنی واو است، هم چنان که فلان گویند یرکب البغل او الفرس یعنی مرة هذا و مرة ذاک أَنْ نَفْعَلَ عطف است بر ما یَعْبُدُ نه عطف است بر أَنْ نَتْرُکَ یعنی أ صلاتک تامرک ان نترک ما یعبد آباؤنا و فعلنا فی اموالنا ما نشاء. و آنچه ایشان در مال خویش میکردند بخس بود در کیل‌ و وزن و تکسیر الدّراهم و الدّنانیر، یعنی اذا تراضینا فیما بیننا بذلک فلم تمنعنا منه، میگوید: ما خود رضا دادیم و پسندیدیم آنچه میکنیم از بخس و تکسیر، تو چرا ما را باز میداری. و در شواذّ خوانده‌اند «ما تشاء» به تاء، و برین قرائت أَنْ نَفْعَلَ عطف بر أَنْ نَتْرُکَ باشد و معنی آنست که سفیان ثوری گفت: کان یأمرهم بالزّکاة فاجابوه بذلک. إِنَّکَ لَأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ این سخن بر وجه استهزا گفتند و بوی ضدّ این خواستند یعنی انک لانت السّفیه الغاوی. این هم چنان است که خزنه آتش بو جهل را گویند: ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ و روا باشد که این سخن بتحقیق گفته باشند یعنی انّک فینا حلیم رشید فلیس یحمل بک شقّ عصا قومک و لا مخالفة دینهم. هم چنان که قوم صالح گفتند: یا صالِحُ قَدْ کُنْتَ فِینا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا و الرّشید یصلح للفاعل و المفعول، تقول: رشد رشدا و رشد فهو رشید و ارشده اللَّه فهو رشید مرشد و مرشد فیهما جمعا.

قال: یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی ای اخبرونی عما ترون فیما اقول ان کنت علی بیان من ربی و برهان فیما ادعوکم الیه. وَ رَزَقَنِی مِنْهُ ای من اللَّه، و قیل: من البیان. رِزْقاً حَسَناً حلالا طیّبا من غیر بخس و تطفیف و ذلک انّه کان کثیر المال. و قیل: رزقا حسنا، علما و معرفة و نبوة. جواب شرط محذوف است و إِنْ کُنْتُ این کون حال است میگوید: من که بر بیان و بصیرت تمام و بر حجّتی روشن و روزی فراخ فراوان از مال و نعمت حلال و از علم و معرفت و نبوّت و رسالت و توفیق طاعت، أ فأعدل عنها و اتّبع الضلال؟ چه بینید شما و چه گوئید ازین بر گردم و بر پی ضلالت روم؟

وَ ما أُرِیدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلی‌ ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ یعنی لا انهاکم عن شی‌ء ثمّ آتیه.

میگوید: من شما را از چیزی نهی نکنم که پس خود کنم بخلاف آنچه میگویم و این از نکوترین خطابهاست در قرآن و پندها که علما را داده‌اند و آن سه آیت‌اند در قرآن یکی اینست، دیگر أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ سه دیگر لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ بر علما واجب است نظر درین آیات کردن و حقّ آن بجای آوردن و کار بند آن بودن، خود در آن پند پذیرفتن، و آن گه دیگران را در آن پند دادن، و باین معنی گفته‌اند:

لا تنه عن خلق و تاتی مثله

و قال آخر:

عار علیک اذا فعلت عظیم

و غیر تقیّ یأمر النّاس بالتّقی

طبیب یداوی و الطّبیب مریض.

و گفته‌اند: یحیی معاذ هر گه که بر سریر نشستی تا خلق را پند دهد، نخست این بیت گفتید:

مواعظ الواعظ لن تقبلا
حتّی یعیها قلبه اوّلا
یا قوم ما اقبح من واعظ
خالف ما قد قاله فی الملا
اظهر للنّاس من احسانه
و بارز الرّحمن لمّا خلا.

إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ ای ما ارید فیما آمرکم به و انهاکم عنه الّا الاصلاح فیما بینی و بینکم بان تعبدوا اللَّه وحده و تفعلوا ما یفعل من یخاف اللَّه. میگوید: من بآنچه میفرمایم شما را جز صلاح کار شما نمی‌خواهم که صلاح کار شما در آنست که خدای را پرستید، و او را طاعت دار باشید، و کار نیکان و پرهیزگاران کنید، آن گه گفت. مَا اسْتَطَعْتُ یعنی این پند که دادم، و صلاح شما که خواستم، بقدر طاعت خویش کردم، و طاقت و وسع من بیش از ابلاغ و انذار نیست. امّا شما را بر طاقت داشتن در قدرت من نیست، که آن جز بتوفیق اللَّه نیست وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ یعنی و ما توفیقی لدعائکم الی الاسلام و ترک التّطفیف إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ای فوّضت امری الیه و استعنت به و وثقت به وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ ارجع فی السراء و الضّراء و الیه ارجع فی المعاد.

وَ یا قَوْمِ لا یَجْرِمَنَّکُمْ ای لا یکسبنّکم و لا یحملنّکم کقول الشاعر:

و لقد طعنت ابا عیینة طعنة
جرمت فزارة بعدها ان تغضبا.

و هو متعدّ الی مفعولین احدهما الکاف و المیم و الثانی أَنْ یُصِیبَکُمْ و الشّقاق المخالفة و المعاداة و ان یکون فی شقّ غیر شقّه. و معنی الآیة: لا یحملنّکم معاداتکم ایّای أَنْ یُصِیبَکُمْ عذاب العاجلة مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ من الغرق أَوْ قَوْمَ هُودٍ من الریح العقیم، أَوْ قَوْمَ صالِحٍ من الرجفة و الصّیحة، وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْکُمْ بِبَعِیدٍ این از بهر آن گفت که ایشان قریب العهد بودند با هلاک قوم لوط که شعیب را بر اثر لوط فرستادند. میگوید: نه دیر است تا ایشان را هلاک کردند، چرا بهلاک ایشان پند نپذیرید، و عبرت نگیرید، و گفته‌اند: دیار و وطن قوم لوط نزدیک بود بایشان میگوید: چرا در آن دیار و وطن ننگرید، و عبرت نگیرید، که رب العزّة آن را چنان زیر و زبر کرده، و دمار برآورده؟

وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ معنی استغفار و موضع این ثُمَّ از پیش رفت، إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ رحیم بالمؤمنین ودود متحبب الی عباده و بالاحسان علیهم. میگوید: خداوند من مهربانست. و بخشاینده بر مؤمنان، سخت دوست دار ایشان. و مهر او کننده میان خود و بندگان، بنیکو کاری کردن با ایشان وَدُودٌ بناء مبالغة است فعول بمعنی فاعل، و روا باشد که فعول بمعنی مفعول بود، و بهر دو معنی صفت خداست، و او را سزاست، فانّه تعالی یودّ المؤمنین و یودّونه، کما قال جلّ و عزّ: یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ و قال: وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ. و قال: سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا.

قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ ای ما نفهم الا الیسیر مما تقول من التوحید و البعث و النشور و وفاء الکیل و المیزان. وَ إِنَّا لَنَراکَ فِینا ضَعِیفاً ای ضعیف البدن. و قیل: قلیل البصر بمصالح الدنیا و عمارتها و الانتفاع بها. و قیل: ضعیفا، ای ضریرا، یعنی ضعیف البصر. و فی لغة حمیر: یسمی الضریر ضعیفا، و کان شعیب (ع) ضریرا و یسمّی الاعمی ضریرا لانه ضرّ بذهاب بصره، و یسمّی ایضا مکفوفا لانه کف عن التصرف بذهاب بصره. گفته‌اند: شعیب (ع) ضریر بود، از بس که بگریسته بود از بیم خدا ضریر گشت، و او را خطیب پیغامبران میگفتند، شیرین سخن بود و خوش نطق و پاک عبارت، و عشیره و قبیله وی فراوان بودند ازینجا بود که قوم وی گفتند: لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ میگویند، رهط وی چهار هزار بار هزار بودند همه بر ملّت ایشان نه بر ملّت شعیب، ازین جهت بایشان میل داشتند و اکرام‌ ایشان را میگفتند لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ ای لولا عشیرتک و اقرباؤک لقتلناک بالرجم و هو من شر القتلات. و قیل: رجمناک سببناک و شتمناک، وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ لست عندنا من اهل الکرامة و التوقیر. و قیل: و ما انت علینا بذی غلبة و ملک، و کانوا یسمون الملک عزیز.

قالَ یا قَوْمِ أَ رَهْطِی أَعَزُّ عَلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ الرهط و العصبة و النفر لا یقع الا علی الرجال، چون ایشان گفتند: لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ شعیب بر ایشان انکار نمود گفت: تترکون قتلی لرهطی و اللَّه عزّ و جلّ اولی بان تتّبع امره أ عشیرتی اعظم فی قلوبکم من اللَّه و اللَّه خالقکم و رازقکم؟ مرا در عشیرت من آزرم میدارید، و ایشان را در دل خویش بزرگ میدانید، و در خداوند بزرگوار، و کردگار ذو الجلال که آفریدگار، و روزی گمار، شماست می‌آزرم نمی‌دارید؟ سزاتر و نیکوتر آن بود که مرا در اللَّه نگه دارید و از بهر وی آزرم دارید نه از بهر عشیرت.

وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَکُمْ ظِهْرِیًّا این در نسق استفهام است، یعنی که شما اللَّه را پس پشت گرفته‌اید، و فرمان وی بگذاشته‌اید. الظهری، من ولّیت علیک ظهرک، یقال: فلان جعل فلانا ظهریّا و القی حاجته وراء ظهره و جعل حاجته منه بظهر، قال اللَّه عزّ و جلّ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ و امّا قوله: وَ کانَ الْکافِرُ عَلی‌ رَبِّهِ ظَهِیراً یعنی عونا لاعدائه علیه، و یقال: مولیا علیه ظهره إِنَّ رَبِّی بِما تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ عالم به مجاز علیه.

وَ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلی‌ مَکانَتِکُمْ قرأ ابو بکر مکاناتکم بالجمع، و المکانة المنزلة.

و قیل: مصدر، مکن مکانة اذا تمکن من الشّی‌ء وَ یا قَوْمِ اعْمَلُوا این آیت و نظایر این در قرآن تهدیداند و اظهار غنا از خلق. و المعنی: اعملوا علی ما انتم علیه إِنِّی عامِلٌ علی ما انا علیه من طاعة اللَّه و سترون منزلتکم بمنزلتی سَوْفَ تَعْلَمُونَ ایّنا الجانی علی نفسه و المخطی فی فعله مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ یذلّه و یفضحه وَ مَنْ هُوَ کاذِبٌ قیل: مَنْ فی محلّ النّصب. ای سوف تعلمون من هو کاذب. و قیل: و یخزی من هو کاذب.

و قیل: محلّه رفع تقدیره، و من هو کاذب فیعلم کذبه و یذوق و بال امره وَ ارْتَقِبُوا ای انتظروا ما وعدتکم من العذاب إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ ای منتظر لکم العذاب فی الدّنیا و قیل: انّی مرتقب الرّحمة من اللَّه.

وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا ای قضاؤنا فی قوم شعیب بالعذاب نَجَّیْنا شُعَیْباً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ قیل: الصّیحة الصّیاح، صاح بهم جبرئیل فماتوا. و قیل: الصّیحة هاهنا العذاب و انّما اهلکوا بالحرّ و هم اهل یَوْمِ الظُّلَّةِ و قیل: بعث اللَّه شعیبا الی مدین و الی اصحاب الایکة فاهلک اصحاب مدین بالصّیحة کما فی الآیة، و اصحاب الایکة بالحرّ و یقویه ما بعده أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ و ثمود اهلکوا بالصّیحة فَأَصْبَحُوا فِی دِیارِهِمْ جاثِمِینَ میّتین صرعی هلکی، کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیها ای کأن لم یکونوا فیها، ای فی دیارهم. و قیل: فی الدّنیا، ای کان لم یعیشوا فی الدّنیا و لم یکونوا من عمّارها. و قیل: کأن لم ینزلوها، یقال: غنینا بالمکان، اذا نزلنا به أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ ای انّهم قد بعدوا من رحمة اللَّه عزّ و جلّ. و هو منصوب علی المصدر، ای ابعدهم اللَّه فبعدوا بعدا. بعد بالضّمّ ضدّ قرب، و بعد بالکسر هلک.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی‌ بِآیاتِنا و هی التوریة و ما انزل فیها من الاحکام وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ حجّة واضحة نیّرة و هی العصا و الجراد و القمّل و الضّفادع و غیرها. و السّلطان من السّلیط. و السّلیط: ما یستضاء به، و من هذا قیل للزّیت سلیط. و المبین الواضح و الموضح ایضا لانّ، ابان، یجی‌ء لازما و متعدّیا. و قیل: السّلطان، الّذی خصّه اللَّه به استیلاؤه علی قلب من رآه، کما قال: وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی لم یره احد الّا احبّه ثمّ لم یأخذه فی اللَّه ضعف و لا فشل، لطم وجه فرعون و هو رضیع کما فی القصّة و لطم وجه ملک الموت کما

فی الخبر «وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ»

و قتل القبطی و اقدم بالجسارة علی سؤال الرّؤیة ففی جمیع هذا تجاوز اللَّه عنه لما اعطاه من السّلطان و القوّة إِلی‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَاتَّبَعُوا ای الملأ اتّبعوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ هذا جواب ل: فرعون فی قوله: وَ ما أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشادِ و قیل: ما امره ذا صلاح و قیل الرّشید هاهنا بمعنی المرشد یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ یعنی یتقدّمهم فیقودهم الی النّار، یقال: قدمه یقدمه قدما اذا تقدّمه فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ ذکره بلفظ الماضی یحتمل وجهین: احدهما: فاوردهم فی الدّنیا النّار، ای موجبها و هو الکفر و الثانی: انّ الفاظ القیمة اکثرها جاء بلفظ الماضی تحقیقا فیکون المعنی یقودهم الی ان یوردهم فیدخل قبلهم و هم خلفه وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ ای بئس المدخل المدخول فیه النّار و هو ذمّ للنّار. و قیل: للواردین و اصله من الورد و هو اتیان الماء.

و قیل: الورد، الدّخول.

وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ ای فی هذه الدّنیا «لعنة» نزّه الجبّار عزّ و جلّ نفسه عن النّدم فی هذه الآیة. درین آیت اظهار جلال و عزّت خود میکند و پاکی و تقدّس خود از ندم و پس آورد بخلق می‌نماید یعنی پاکست و منزّه خداوند ذو الجلال، و و کردگار بر کمال، از آنچه بر کرد وی پشیمانی رود، یا فعل وی بر وی تاوان آید، یا از پس آورد او را بیم بود. وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ لَعْنَةً میگوید: درین جهان لعنت بر پی ایشان داشتند، کس را نبینی که ایشان را یاد کند، که نه لعنت بر ایشان کند، هم مؤمنان بر ایشان لعنت میکنند در زمین، و هم فریشتگان در آسمان، وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ و همچنین فردا در قیامت فریشتگان بر ایشان لعنت کنند بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ ای بئس العطاء المعطی اللّعنة بعد اللعنة. و کلّ شی‌ء جعلته عونا لشی‌ء و اسندت به شیئا فقد رفدته به، یقال: عمدت الحائط و اسندته و رفدته بمعنی واحد. معنی آنست که: فردا در قیامت که مؤمنانرا بهشت عطا دهند عطای کافران لعنت بود پس لعنت، و بد عطائی است ایشان را لعنت ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْقُری‌ این هم چنان است که در عقب خبر نوح گفت: تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ، ذلِکَ ای هذا الّذی اخبرت من اخبار القری و الامم نَقُصُّهُ عَلَیْکَ نبیّنه لک و نتلوه علیک، فحذّر قومک من مثل عذاب الامم الخالیه. میگوید: اینست خبر شهرها و امّتها و سرگذشت ایشان، و عذاب و هلاک که فرو گشادند بر ایشان، یعنی که قوم خود را و عرب را بترسان، و بیم نمای ایشان را از مثل آن عذاب، آن گه گفت: مِنْها قائِمٌ از آن شهرها هست که اینز بر پای است و خراب نگشته چون قسطنطنیه و هرمین مصر و کنیسه رها وَ حَصِیدٌ و هست از آن که خراب شده و نیست گشته چون خورنق و سدیر و غمدان و سیلجین و بارق و ما رب و عماد عاد و امثال آن. و گفته‌اند: «قائم» دیار قوم هود است و قوم صالح که آثار و اطلال آن پیدا است و حَصِیدٌ دیار قوم نوح و قوم لوط که آن را هیچ اثر و طلل نیست.

وَ ما ظَلَمْناهُمْ بالعذاب وَ لکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ بالکفر و المعصیة. انّی یجوز الظّلم فی وصفه و تصرّفه فی ملکه بحق الهیّته و المتصرّف فی مطلق ملکه متحکّم بحسب ارادته و مشیّته و اذا لم یتوجّه لخلق علیه حق فکیف یجوز الظّلم فی صفته، فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ ای ما نفعتهم و لا دفعت عنهم آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ ای شیئا من العذاب لَمَّا جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ ای قضاؤه بعذابهم فنزل بهم عقابه وَ ما زادُوهُمْ ای ما زادتهم عبادتها غَیْرَ تَتْبِیبٍ ای غیر تخسیر و هلاک، التّباب الخسار، یقول تعالی: وَ ما کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبابٍ و منه قوله: تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ ای خسرت.

وَ کَذلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ ای هکذا یعذّب کفّار مکة کما عذب الامم الخالیة، ای مثل هذا الاخذ الّذی اخذ اولئک یأخذ القری یعنی اهل القری اذا کفروا، و المراد بالاخذ العقوبة: إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ ای مؤلم شَدِیدٌ یعسر زواله، کقوله: إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ، روی ابو موسی قال قال رسول اللَّه (ص): ان اللَّه یمهل الظّالم و روی یملی الظالم، فاذا اخذه لم یفلته. ثم قرأ وَ کَذلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذا أَخَذَ الْقُری‌ وَ هِیَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ.

۸ - النوبة الاولى: قوله تعالی: قالُوا یا شُعَیْبُ گفتند: ای شعیب أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ این نمازهای فراوان تو میفرماید ترا، أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا که ما را فرمایی تا دست بداریم پرستش آنچه پدران ما می‌پرستیدند، أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوالِنا ما نَشؤُا یا در مالهای خویش آن کنیم که ما خواهیم، إِنَّکَ لَأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ (۸۷) تویی تو آن زیرک راست آهنگ.۸ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: قالُوا یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ الآیة. شعیب (ص) متعبّد بود، بر اداء طاعات و تحصیل عبادات پیوسته حریص و بر آن مواظب بود، ساعت شب بنماز مستغرق داشتید و هنگام روز بلفظ شیرین و بیان پر آفرین پیغام حق با قوم خویش گزاردید و ازین سخنان که ربّ العزّة از وی حکایت میکند کمال کفایت و وفور عقل و نور بصیرت و حصول سکینه در دل وی پیداست، و ذلک قوله: إِنْ کُنْتُ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی این بیّنت که نوریست که در دل تابد، تا خاطر از حرمت پر کند، و اخلاق را تهذیب کند و اطراف را ادب کند، نه پیش دعا حجاب گذارد، نه پیش فراست بند نه پیش امید دیوار، از اینجا آغاز کند علم ربّانیان، و یقین عارفان، و ناز دوستان.

اطلاعات

وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: قالُوا یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ ابن عباس گفت: شعیب نماز بسیار کردید از آن جهت این سخن گفتند یعنی این نمازهای فراوان تو میفرماید ترا که ما را از پرستش بتان بازداری. حمزه و کسایی و حفص «أ صلاتک» خوانند بر لفظ واحد، یعنی أ قراءتک التی تقرأها فی صلوتک تامرک، و قیل دینک یامرک ان نترک ما یعبد آباؤنا من الاصنام، أَوْ أَنْ نَفْعَلَ این «او» بمعنی واو است، هم چنان که فلان گویند یرکب البغل او الفرس یعنی مرة هذا و مرة ذاک أَنْ نَفْعَلَ عطف است بر ما یَعْبُدُ نه عطف است بر أَنْ نَتْرُکَ یعنی أ صلاتک تامرک ان نترک ما یعبد آباؤنا و فعلنا فی اموالنا ما نشاء. و آنچه ایشان در مال خویش میکردند بخس بود در کیل‌ و وزن و تکسیر الدّراهم و الدّنانیر، یعنی اذا تراضینا فیما بیننا بذلک فلم تمنعنا منه، میگوید: ما خود رضا دادیم و پسندیدیم آنچه میکنیم از بخس و تکسیر، تو چرا ما را باز میداری. و در شواذّ خوانده‌اند «ما تشاء» به تاء، و برین قرائت أَنْ نَفْعَلَ عطف بر أَنْ نَتْرُکَ باشد و معنی آنست که سفیان ثوری گفت: کان یأمرهم بالزّکاة فاجابوه بذلک. إِنَّکَ لَأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ این سخن بر وجه استهزا گفتند و بوی ضدّ این خواستند یعنی انک لانت السّفیه الغاوی. این هم چنان است که خزنه آتش بو جهل را گویند: ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ و روا باشد که این سخن بتحقیق گفته باشند یعنی انّک فینا حلیم رشید فلیس یحمل بک شقّ عصا قومک و لا مخالفة دینهم. هم چنان که قوم صالح گفتند: یا صالِحُ قَدْ کُنْتَ فِینا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا و الرّشید یصلح للفاعل و المفعول، تقول: رشد رشدا و رشد فهو رشید و ارشده اللَّه فهو رشید مرشد و مرشد فیهما جمعا.
هوش مصنوعی: گروهی از مردم به شعیب گفتند: آیا نمازهایت تو را وادار می‌کند که ما را از پرستش بتان بازداری؟ ابن عباس می‌گوید که شعیب به خاطر نمازهای زیادش این سؤال را مطرح کرده بود. آن‌ها به شعیب گفتند که حرف‌های او بر اساس میزان عبادت پدرانشان است و این نمازها نمی‌تواند آن‌ها را از دینی که به آن معتقدند، منصرف کند. آن‌ها همچنین به شعیب یادآوری کردند که در امور مالی خود، به شکل نادرست عمل می‌کنند، اما چرا او مانع این کارها می‌شود، در حالی که خودشان راضی هستند؟ برخی نیز به این نکته اشاره کرده‌اند که از نظر دین، شعیب سعی می‌کند آن‌ها را به انجام زکات و کارهای نیک بخواند اما آن‌ها به او پاسخ می‌دهند. در نهایت، آن‌ها با لحنی تمسخرآمیز به وی می‌گویند که تو فردی حلیم و خردمند هستی، در حالی که در واقع آن‌ها می‌خواستند به او نشان دهند که او در اشتباه است. بعضی از آن‌ها این عبارت را به شکل واقعی گفته‌اند و به نوعی به او اعتبار می‌دهند، در حالی که شاید هم نظم جامعه و اعتقاداتشان باعث این حرف‌ها شده باشد.
قال: یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی ای اخبرونی عما ترون فیما اقول ان کنت علی بیان من ربی و برهان فیما ادعوکم الیه. وَ رَزَقَنِی مِنْهُ ای من اللَّه، و قیل: من البیان. رِزْقاً حَسَناً حلالا طیّبا من غیر بخس و تطفیف و ذلک انّه کان کثیر المال. و قیل: رزقا حسنا، علما و معرفة و نبوة. جواب شرط محذوف است و إِنْ کُنْتُ این کون حال است میگوید: من که بر بیان و بصیرت تمام و بر حجّتی روشن و روزی فراخ فراوان از مال و نعمت حلال و از علم و معرفت و نبوّت و رسالت و توفیق طاعت، أ فأعدل عنها و اتّبع الضلال؟ چه بینید شما و چه گوئید ازین بر گردم و بر پی ضلالت روم؟
هوش مصنوعی: گفت: ای قوم! آیا دیده‌اید اگر من بر دلیلی از جانب پروردگارم باشم، درباره آنچه بیان می‌کنم چه نظر و احساسی دارید؟ آیا من بر حق و برهان هستم در آنچه به سوی شما دعوت می‌کنم؟ خداوند به من روزی خوب و حلالی عطا کرده که بدون کم و کاست است. گفته شده است که این روزی می‌تواند به معنای علم، شناخت، نبوت و رسالت باشد. حال بپرسید: آیا من باید از این موقعیت واضح و روزی فراوان که شامل نعمت‌ و علم است، برگردم و از راه ضلالت پیروی کنم؟ نظر شما چیست؟
وَ ما أُرِیدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلی‌ ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ یعنی لا انهاکم عن شی‌ء ثمّ آتیه.
هوش مصنوعی: من نمی‌خواهم شما را به چیزی که از آن نهی کرده‌ام، وادار کنم. یعنی نمی‌گویم از چیزی دوری کنید، سپس خود به سراغ آن بیایم.
میگوید: من شما را از چیزی نهی نکنم که پس خود کنم بخلاف آنچه میگویم و این از نکوترین خطابهاست در قرآن و پندها که علما را داده‌اند و آن سه آیت‌اند در قرآن یکی اینست، دیگر أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ سه دیگر لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ بر علما واجب است نظر درین آیات کردن و حقّ آن بجای آوردن و کار بند آن بودن، خود در آن پند پذیرفتن، و آن گه دیگران را در آن پند دادن، و باین معنی گفته‌اند:
هوش مصنوعی: می‌گوید: من شما را از انجام چیزی نهی نمی‌کنم که خودم آن را انجام دهم. این یکی از زیباترین خطاب‌ها و پندهایی است که در قرآن و در میان علمای دین وجود دارد. سه آیه در قرآن به این موضوع اشاره دارد: یکی این است، دیگری «آیا مردم را به نیکی فرمان می‌دهید و خودتان را فراموش می‌کنید؟» و سومی «چرا چیزی می‌گویید که خودتان انجام نمی‌دهید؟» بر عالمان واجب است که به این آیات توجه کنند و به مسئولیت‌های خود عمل کنند، همچنین خودشان پند را بپذیرند و سپس دیگران را نیز به آن پند دهند.
لا تنه عن خلق و تاتی مثله
هوش مصنوعی: چرا دیگران را از کارهای بد باز می‌داری اما خودت مرتکب همان کارها می‌شوی؟
عار علیک اذا فعلت عظیم
هوش مصنوعی: شما تحت فشار قرار می‌گیرید وقتی کار بزرگی انجام می‌دهید.
و غیر تقیّ یأمر النّاس بالتّقی
هوش مصنوعی: و غیر از تقی، به مردم دستور به تقوی می‌دهد.
طبیب یداوی و الطّبیب مریض.
هوش مصنوعی: پزشک درمانگر است و خود نیز ممکن است بیمار شود.
و گفته‌اند: یحیی معاذ هر گه که بر سریر نشستی تا خلق را پند دهد، نخست این بیت گفتید:
هوش مصنوعی: گفته شده که یحیی معاذ هر بار که بر جایگاه نشسته و می‌خواست به مردم نصیحت کند، ابتدا این بیت را می‌خواند:
مواعظ الواعظ لن تقبلا
حتّی یعیها قلبه اوّلا
هوش مصنوعی: نصیحت‌های یک موعظه‌کننده زمانی مورد قبول واقع می‌شود که قلب شنونده آن‌ها را درک کند.
یا قوم ما اقبح من واعظ
خالف ما قد قاله فی الملا
هوش مصنوعی: ای قوم من، چه زشت‌تر از واعظی که در جمع، چیزی می‌گوید ولی در عمل خلاف آن رفتار می‌کند!
اظهر للنّاس من احسانه
و بارز الرّحمن لمّا خلا.
هوش مصنوعی: او خوبی‌هایش را برای مردم آشکار کرد و وقتی تنها شد، صفات رحمت را نمایان ساخت.
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ ای ما ارید فیما آمرکم به و انهاکم عنه الّا الاصلاح فیما بینی و بینکم بان تعبدوا اللَّه وحده و تفعلوا ما یفعل من یخاف اللَّه. میگوید: من بآنچه میفرمایم شما را جز صلاح کار شما نمی‌خواهم که صلاح کار شما در آنست که خدای را پرستید، و او را طاعت دار باشید، و کار نیکان و پرهیزگاران کنید، آن گه گفت. مَا اسْتَطَعْتُ یعنی این پند که دادم، و صلاح شما که خواستم، بقدر طاعت خویش کردم، و طاقت و وسع من بیش از ابلاغ و انذار نیست. امّا شما را بر طاقت داشتن در قدرت من نیست، که آن جز بتوفیق اللَّه نیست وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ یعنی و ما توفیقی لدعائکم الی الاسلام و ترک التّطفیف إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ای فوّضت امری الیه و استعنت به و وثقت به وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ ارجع فی السراء و الضّراء و الیه ارجع فی المعاد.
هوش مصنوعی: من تنها خواهان اصلاح میان شما هستم و هدف من در آنچه که به شما می‌گویم و نهی می‌کنم، این است که خداوند را به وحدت عبادت کنید و اعمال نیکوکاران و پرهیزگاران را انجام دهید. من به شما فقط به اندازه توانایی خود هشدار می‌دهم و فراموش نکنید که قدرت تشویق شما به این کار از عهده من خارج است و تنها با توفیق خداوند ممکن است. من به او توکل کرده و به او در تمام امور زندگی‌ام پناه می‌برم و در سختی‌ها و آسانی‌ها به او باز می‌گردم.
وَ یا قَوْمِ لا یَجْرِمَنَّکُمْ ای لا یکسبنّکم و لا یحملنّکم کقول الشاعر:
هوش مصنوعی: ای قوم من، مبادا شما را به‌خاطر سخن دیگران وادار به ارتکاب گناه کنید.
و لقد طعنت ابا عیینة طعنة
جرمت فزارة بعدها ان تغضبا.
هوش مصنوعی: من به اباعیونه ضربه‌ای زدم که باعث شد قبیله فزاره پس از آن از خشم و غضب دوری کنند.
و هو متعدّ الی مفعولین احدهما الکاف و المیم و الثانی أَنْ یُصِیبَکُمْ و الشّقاق المخالفة و المعاداة و ان یکون فی شقّ غیر شقّه. و معنی الآیة: لا یحملنّکم معاداتکم ایّای أَنْ یُصِیبَکُمْ عذاب العاجلة مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ من الغرق أَوْ قَوْمَ هُودٍ من الریح العقیم، أَوْ قَوْمَ صالِحٍ من الرجفة و الصّیحة، وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْکُمْ بِبَعِیدٍ این از بهر آن گفت که ایشان قریب العهد بودند با هلاک قوم لوط که شعیب را بر اثر لوط فرستادند. میگوید: نه دیر است تا ایشان را هلاک کردند، چرا بهلاک ایشان پند نپذیرید، و عبرت نگیرید، و گفته‌اند: دیار و وطن قوم لوط نزدیک بود بایشان میگوید: چرا در آن دیار و وطن ننگرید، و عبرت نگیرید، که رب العزّة آن را چنان زیر و زبر کرده، و دمار برآورده؟
هوش مصنوعی: این متن به توضیحی درباره آیه‌ای از قرآن می‌پردازد. در اینجا بیان شده که دشمنی و مخالفت با پیامبر نباید باعث شود که قوم‌های معاند دچار عذابی مشابه عذاب‌های اقوام گذشته شوند. به عنوان مثال، عذابی که قوم نوح به خاطر طوفان یا قوم هود به خاطر بادی کشنده و یا قوم صالح به دلیل زلزله متحمل شدند. همچنین اشاره می‌شود که قوم لوط نیز به تازگی هلاک شده‌اند و نباید در این مورد غافل باشند. نویسنده در اینجا از مردم می‌خواهد که از عاقبت اقوام پیشین عبرت بگیرند و به شرایط خود توجه کنند. در واقع، او به آنها یادآوری می‌کند که کشور و سرزمین قوم لوط نزدیک است و بنابراین، آنها باید به تأثیرات و عذاب‌های الهی که بر آنها نازل شده، توجه داشته باشند.
وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ معنی استغفار و موضع این ثُمَّ از پیش رفت، إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ رحیم بالمؤمنین ودود متحبب الی عباده و بالاحسان علیهم. میگوید: خداوند من مهربانست. و بخشاینده بر مؤمنان، سخت دوست دار ایشان. و مهر او کننده میان خود و بندگان، بنیکو کاری کردن با ایشان وَدُودٌ بناء مبالغة است فعول بمعنی فاعل، و روا باشد که فعول بمعنی مفعول بود، و بهر دو معنی صفت خداست، و او را سزاست، فانّه تعالی یودّ المؤمنین و یودّونه، کما قال جلّ و عزّ: یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ و قال: وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ. و قال: سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا.
هوش مصنوعی: از پروردگارتان طلب آمرزش کنید و سپس به سوی او بازگردید. خداوند رحیم و دوستدار مؤمنان است و نسبت به بندگانش محبت دارد و با احسان و نیکی با آنها رفتار می‌کند. خداوند با ارحم به بندگانش نزدیک است و محبتش نسبت به مؤمنان بسیار زیاد است. او هم مؤمنان را دوست دارد و هم آنها او را دوست دارند، همانطور که در قرآن آمده است که خداوند می‌فرمابد: "یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ" و همچنین در آیه‌ای دیگر آمده است: "و الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ". خداوند رحمان نیز برای آنها محبت خواهد گذاشت.
قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ ای ما نفهم الا الیسیر مما تقول من التوحید و البعث و النشور و وفاء الکیل و المیزان. وَ إِنَّا لَنَراکَ فِینا ضَعِیفاً ای ضعیف البدن. و قیل: قلیل البصر بمصالح الدنیا و عمارتها و الانتفاع بها. و قیل: ضعیفا، ای ضریرا، یعنی ضعیف البصر. و فی لغة حمیر: یسمی الضریر ضعیفا، و کان شعیب (ع) ضریرا و یسمّی الاعمی ضریرا لانه ضرّ بذهاب بصره، و یسمّی ایضا مکفوفا لانه کف عن التصرف بذهاب بصره. گفته‌اند: شعیب (ع) ضریر بود، از بس که بگریسته بود از بیم خدا ضریر گشت، و او را خطیب پیغامبران میگفتند، شیرین سخن بود و خوش نطق و پاک عبارت، و عشیره و قبیله وی فراوان بودند ازینجا بود که قوم وی گفتند: لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ میگویند، رهط وی چهار هزار بار هزار بودند همه بر ملّت ایشان نه بر ملّت شعیب، ازین جهت بایشان میل داشتند و اکرام‌ ایشان را میگفتند لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ ای لولا عشیرتک و اقرباؤک لقتلناک بالرجم و هو من شر القتلات. و قیل: رجمناک سببناک و شتمناک، وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ لست عندنا من اهل الکرامة و التوقیر. و قیل: و ما انت علینا بذی غلبة و ملک، و کانوا یسمون الملک عزیز.
هوش مصنوعی: قوم شعیب به او گفتند: ما بسیاری از آنچه را که می‌گویی نمی‌فهمیم و تنها بخش بسیار کمی از سخنان تو درباره مسائلی مانند توحید، قیامت و انصاف در معاملات را درک می‌کنیم. همچنین گفتند که تو را در میان خود ضعیف می‌بینیم. برخی به این معنی اشاره کردند که از نظر بینایی در زمینه‌های مادی و حیات دنیوی ناتوان هستی. همچنین گفته شده که ممکن است به معنای ناتوانی بصری باشد، چرا که در زبان بعضی از قوم‌ها، کور را ضعیف می‌نامند. نقل شده که شعیب به دلیل شدت ترس از خداوند، دچار ضعف بینایی شد و او را خطیب پیامبران می‌دانستند؛ زیرا سخنوری شیرین و پاک داشت. همچنین عشیره‌اش بسیار بودند و به همین دلیل قومش به او می‌گفتند: اگر عشیره‌ات نبود، ما تو را سنگسار می‌کردیم. آن‌ها او را به دلیل اهمیت و احترام خانواده‌اش پذیرفته بودند و می‌گفتند: تو در نظر ما عزیز نیستی و هیچ برتری خاصی بر ما نداری. این نشان می‌دهد که آن‌ها به هیچ وجه شعیب را به عنوان فردی محترم و با قدرت نمی‌شناختند.
قالَ یا قَوْمِ أَ رَهْطِی أَعَزُّ عَلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ الرهط و العصبة و النفر لا یقع الا علی الرجال، چون ایشان گفتند: لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ شعیب بر ایشان انکار نمود گفت: تترکون قتلی لرهطی و اللَّه عزّ و جلّ اولی بان تتّبع امره أ عشیرتی اعظم فی قلوبکم من اللَّه و اللَّه خالقکم و رازقکم؟ مرا در عشیرت من آزرم میدارید، و ایشان را در دل خویش بزرگ میدانید، و در خداوند بزرگوار، و کردگار ذو الجلال که آفریدگار، و روزی گمار، شماست می‌آزرم نمی‌دارید؟ سزاتر و نیکوتر آن بود که مرا در اللَّه نگه دارید و از بهر وی آزرم دارید نه از بهر عشیرت.
هوش مصنوعی: شعیب به قوم خود گفت: آیا شما به جای خدا، به قداست و اهمیت عشیره و گروه خود بیشتر اهمیت می‌دهید؟ وقتی که آن‌ها گفتند: اگر از عشیره‌ات نبود، تو را سنگسار می‌کردیم، او پاسخ داد: آیا شما به خاطر عشیره‌ام، جان مرا حفظ می‌کنید؟ در حالی که خداوند که خالق و روزی‌دهنده شماست، سزاوارتر است که از او پیروی کنید. شما در دل‌تان به عشیره‌ام احترام می‌گذارید، اما به خداوند بزرگ و با عظمت هیچ اعتنایی ندارید. باید بهتر باشد که شما من را به خاطر خدا محترم بشمارید، نه به خاطر عشیره‌ام.
وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَکُمْ ظِهْرِیًّا این در نسق استفهام است، یعنی که شما اللَّه را پس پشت گرفته‌اید، و فرمان وی بگذاشته‌اید. الظهری، من ولّیت علیک ظهرک، یقال: فلان جعل فلانا ظهریّا و القی حاجته وراء ظهره و جعل حاجته منه بظهر، قال اللَّه عزّ و جلّ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ و امّا قوله: وَ کانَ الْکافِرُ عَلی‌ رَبِّهِ ظَهِیراً یعنی عونا لاعدائه علیه، و یقال: مولیا علیه ظهره إِنَّ رَبِّی بِما تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ عالم به مجاز علیه.
هوش مصنوعی: شما خدا را پشت سر گذاشته‌اید و دستورات ایشان را رها کرده‌اید. عبارت "ظهری" به معنای پشت‌سر گذاشتن است و به این معنا اشاره دارد که به حرف‌ها و دستورات خداوند توجهی نداشته‌اید. همچنین، اشاره شده که برخی از افراد به عنوان حامیان دشمنان خود عمل می‌کنند و از کمک به آنها دریغ نمی‌کنند. در نهایت، خداوند از آنچه شما انجام می‌دهید، آگاه است و همه چیز را زیر نظر دارد.
وَ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلی‌ مَکانَتِکُمْ قرأ ابو بکر مکاناتکم بالجمع، و المکانة المنزلة.
هوش مصنوعی: ای قوم من، بر اساس جایگاه و منزلت خود عمل کنید. ابو بکر این واژه را به شکل جمع خوانده است و منظور از "مکانة" منزلت و رتبه است.
و قیل: مصدر، مکن مکانة اذا تمکن من الشّی‌ء وَ یا قَوْمِ اعْمَلُوا این آیت و نظایر این در قرآن تهدیداند و اظهار غنا از خلق. و المعنی: اعملوا علی ما انتم علیه إِنِّی عامِلٌ علی ما انا علیه من طاعة اللَّه و سترون منزلتکم بمنزلتی سَوْفَ تَعْلَمُونَ ایّنا الجانی علی نفسه و المخطی فی فعله مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ یذلّه و یفضحه وَ مَنْ هُوَ کاذِبٌ قیل: مَنْ فی محلّ النّصب. ای سوف تعلمون من هو کاذب. و قیل: و یخزی من هو کاذب.
هوش مصنوعی: در این متن بیان شده است که مفهوم «منبع» به معنای تسلط بر یک چیز است. همچنین، آیات قرآن که فرمان به عمل می‌دهند، به نوعی تهدید و اعلام استقلال از مخلوق است. معنا این است که شما باید بر اساس چیزی که هستید، عمل کنید، زیرا من نیز بر اساس اطاعتی که از خدا دارم عمل می‌کنم و شما جایگاه خود را در مقایسه با من خواهید دید. در نهایت، مشخص خواهد شد که چه کسی به خود آسیب می‌زند و چه کسی در کار خود دچار اشتباه است، زیرا عذاب‌ها و رسوایی‌ها بر سر کسانی می‌آید که دروغ می‌گویند و در نهایت شما خواهید فهمید که چه کسی دروغگوست.
و قیل: محلّه رفع تقدیره، و من هو کاذب فیعلم کذبه و یذوق و بال امره وَ ارْتَقِبُوا ای انتظروا ما وعدتکم من العذاب إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ ای منتظر لکم العذاب فی الدّنیا و قیل: انّی مرتقب الرّحمة من اللَّه.
هوش مصنوعی: در این متن، به مفهوم مقام و جایگاهی که در آن شخص قادر است به تقدیر و سرنوشت خود پی ببرد، اشاره شده است. همچنین، به این نکته اشاره گردیده که اگر کسی دروغ بگوید، خود از دروغش باخبر می‌شود و عواقب کارش را احساس می‌کند. سپس به انتظار عذاب الهی پرداخته شده و از مخاطبان خواسته شده است که منتظر وعده‌های عذاب باشند. علاوه بر این، ذکر شده است که شخصی نیز در انتظار رحمت خداوند است.
وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا ای قضاؤنا فی قوم شعیب بالعذاب نَجَّیْنا شُعَیْباً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ قیل: الصّیحة الصّیاح، صاح بهم جبرئیل فماتوا. و قیل: الصّیحة هاهنا العذاب و انّما اهلکوا بالحرّ و هم اهل یَوْمِ الظُّلَّةِ و قیل: بعث اللَّه شعیبا الی مدین و الی اصحاب الایکة فاهلک اصحاب مدین بالصّیحة کما فی الآیة، و اصحاب الایکة بالحرّ و یقویه ما بعده أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ و ثمود اهلکوا بالصّیحة فَأَصْبَحُوا فِی دِیارِهِمْ جاثِمِینَ میّتین صرعی هلکی، کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیها ای کأن لم یکونوا فیها، ای فی دیارهم. و قیل: فی الدّنیا، ای کان لم یعیشوا فی الدّنیا و لم یکونوا من عمّارها. و قیل: کأن لم ینزلوها، یقال: غنینا بالمکان، اذا نزلنا به أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ ای انّهم قد بعدوا من رحمة اللَّه عزّ و جلّ. و هو منصوب علی المصدر، ای ابعدهم اللَّه فبعدوا بعدا. بعد بالضّمّ ضدّ قرب، و بعد بالکسر هلک.
هوش مصنوعی: و هنگامی که امر ما درباره قوم شعیب به عذاب رسید، شعیب و کسانی که با او ایمان آورده بودند، به رحمت ما نجات یافتند. اما کسانی که ستم کردند با فریاد عذاب گرفتند. گفته شده که این فریاد به وسیله جبرئیل بود و آنها مردند. همچنین گفته شده که این فریاد، عذاب بوده و آنها با گرما هلاک شدند. آنها اهل روز سایه بودند. خداوند شعیب را به مدین و به قوم اهل آیکه فرستاد و قوم مدین با فریاد هلاک شدند، در حالی که اهل آیکه با گرما نابود شدند. سپس عذاب آن‌ها را دور کرد، همچنان که قوم ثمود نیز هلاک شدند. قوم ثمود با فریاد نابود شدند و در خانه‌هایشان بی‌جان بر زمین افتادند، به‌گونه‌ای که گویی هرگز در آنجا زندگی نکرده‌اند، گویی در دنیا زندگی نکرده بودند. همچنین می‌توان گفت که گویی در آنجا نازل نشده بودند. این بدان معناست که خداوند آنها را از رحمت خود دور کرد و با این بعید بودن، نشان داد که از رحمت خدا دور شده‌اند. "بعد" با ضمه به معنای فاصله و "بعد" با کسره به معنای هلاکت است.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی‌ بِآیاتِنا و هی التوریة و ما انزل فیها من الاحکام وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ حجّة واضحة نیّرة و هی العصا و الجراد و القمّل و الضّفادع و غیرها. و السّلطان من السّلیط. و السّلیط: ما یستضاء به، و من هذا قیل للزّیت سلیط. و المبین الواضح و الموضح ایضا لانّ، ابان، یجی‌ء لازما و متعدّیا. و قیل: السّلطان، الّذی خصّه اللَّه به استیلاؤه علی قلب من رآه، کما قال: وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی لم یره احد الّا احبّه ثمّ لم یأخذه فی اللَّه ضعف و لا فشل، لطم وجه فرعون و هو رضیع کما فی القصّة و لطم وجه ملک الموت کما
هوش مصنوعی: ما موسی را با نشانه‌هایی فرستادیم که شامل تورات و احکامی است که در آن نازل شده و همچنین با دلیلی واضح و روشن که شامل عصا، ملخ، شپش، قورباغه و دیگر نشانه‌ها بود. واژه "سلطان" به معنای قدرت است و به چیزی که بتواند روشنایی بخشد، اطلاق می‌شود. به همین دلیل است که به روغن "سلط" گفته می‌شود. "مبین" به معنای واضح و روشنگر است. همچنین "سلطان" به قدرتی اشاره دارد که خداوند به کسی عطا می‌کند و او را بر دل افرادی که او را می‌بینند، مسلط می‌کند. همان‌طور که در قرآن آمده است که خداوند محبتی از جانب خود در دل‌ها می‌افکند که هیچ‌کس او را نمی‌بیند جز اینکه او را دوست می‌دارد. این قدرت هیچ ضعفی یا ضعفی در راه خدا به همراه ندارد، مانند زمانی که موسی به فرعون ضربه زد یا وقتی که بر ملک الموت چیره شد.
فی الخبر «وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ»
هوش مصنوعی: در خبر آمده است که او برادر خود را به سوی خود کشید و او را به سمت خود جلب کرد.
و قتل القبطی و اقدم بالجسارة علی سؤال الرّؤیة ففی جمیع هذا تجاوز اللَّه عنه لما اعطاه من السّلطان و القوّة إِلی‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَاتَّبَعُوا ای الملأ اتّبعوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ هذا جواب ل: فرعون فی قوله: وَ ما أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشادِ و قیل: ما امره ذا صلاح و قیل الرّشید هاهنا بمعنی المرشد یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ یعنی یتقدّمهم فیقودهم الی النّار، یقال: قدمه یقدمه قدما اذا تقدّمه فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ ذکره بلفظ الماضی یحتمل وجهین: احدهما: فاوردهم فی الدّنیا النّار، ای موجبها و هو الکفر و الثانی: انّ الفاظ القیمة اکثرها جاء بلفظ الماضی تحقیقا فیکون المعنی یقودهم الی ان یوردهم فیدخل قبلهم و هم خلفه وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ ای بئس المدخل المدخول فیه النّار و هو ذمّ للنّار. و قیل: للواردین و اصله من الورد و هو اتیان الماء.
هوش مصنوعی: فرعون بعد از قتل یک مصری، با شجاعت درباره دیدن خدا سؤال کرد. خداوند به خاطر اختیارات و قدرتی که به او داده بود، از این مسائل چشم‌پوشی کرد. فرعون به همراه یارانش دستور می‌داد که از او پیروی کنند، در حالی که کارهای او عاقلانه نبود. در واقع، او ادعا می‌کرد که تنها راه درست را نشان می‌دهد. گفته شده است که او در روز قیامت پیشوا و رهبری برای پیروانش خواهد بود و آنها را به سوی آتش می‌برد. این نشان می‌دهد که او همواره به دیگران رهبری می‌کند تا در نهایت آنها را به عذاب برساند. واژه‌هایی که در این زمینه به کار رفته است، با لحنی منفی از عذاب آتش سخن می‌گویند و بر زشتی این راه تأکید می‌کنند.
و قیل: الورد، الدّخول.
هوش مصنوعی: و گفته شده است: ورود به گل.
وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ ای فی هذه الدّنیا «لعنة» نزّه الجبّار عزّ و جلّ نفسه عن النّدم فی هذه الآیة. درین آیت اظهار جلال و عزّت خود میکند و پاکی و تقدّس خود از ندم و پس آورد بخلق می‌نماید یعنی پاکست و منزّه خداوند ذو الجلال، و و کردگار بر کمال، از آنچه بر کرد وی پشیمانی رود، یا فعل وی بر وی تاوان آید، یا از پس آورد او را بیم بود. وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ لَعْنَةً میگوید: درین جهان لعنت بر پی ایشان داشتند، کس را نبینی که ایشان را یاد کند، که نه لعنت بر ایشان کند، هم مؤمنان بر ایشان لعنت میکنند در زمین، و هم فریشتگان در آسمان، وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ و همچنین فردا در قیامت فریشتگان بر ایشان لعنت کنند بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ ای بئس العطاء المعطی اللّعنة بعد اللعنة. و کلّ شی‌ء جعلته عونا لشی‌ء و اسندت به شیئا فقد رفدته به، یقال: عمدت الحائط و اسندته و رفدته بمعنی واحد. معنی آنست که: فردا در قیامت که مؤمنانرا بهشت عطا دهند عطای کافران لعنت بود پس لعنت، و بد عطائی است ایشان را لعنت ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْقُری‌ این هم چنان است که در عقب خبر نوح گفت: تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ، ذلِکَ ای هذا الّذی اخبرت من اخبار القری و الامم نَقُصُّهُ عَلَیْکَ نبیّنه لک و نتلوه علیک، فحذّر قومک من مثل عذاب الامم الخالیه. میگوید: اینست خبر شهرها و امّتها و سرگذشت ایشان، و عذاب و هلاک که فرو گشادند بر ایشان، یعنی که قوم خود را و عرب را بترسان، و بیم نمای ایشان را از مثل آن عذاب، آن گه گفت: مِنْها قائِمٌ از آن شهرها هست که اینز بر پای است و خراب نگشته چون قسطنطنیه و هرمین مصر و کنیسه رها وَ حَصِیدٌ و هست از آن که خراب شده و نیست گشته چون خورنق و سدیر و غمدان و سیلجین و بارق و ما رب و عماد عاد و امثال آن. و گفته‌اند: «قائم» دیار قوم هود است و قوم صالح که آثار و اطلال آن پیدا است و حَصِیدٌ دیار قوم نوح و قوم لوط که آن را هیچ اثر و طلل نیست.
هوش مصنوعی: و در این دنیا پیرو لعنت شوندگان هستند. خداوند متعال خود را از پشیمانی آسیب‌پذیری مبرّا می‌داند و در این آیه قدرت و عظمت خود را نشان می‌دهد. این بدین معناست که خداوند از هر نوع پشیمانی یا خطایی که بر آفریده‌هایش بیفتد، پاک و منزّه است. در این آیه بیان می‌شود که در این دنیا لعنت بر این افراد وجود دارد و هیچ‌کس نیست که آنان را یاد کند مگر اینکه لعنتشان کند. مؤمنان در زمین و فرشتگان در آسمان بر آنان لعنت می‌کنند و در روز قیامت نیز فرشتگان بر آنان لعنت خواهند کرد. نعمت‌های کافران در آن روز لعنت خواهد بود و این بدترین پاداشی است که به آنان داده می‌شود. همچنین، این متن به سرگذشت قوم‌ها و شهرها و عذاب‌هایی که بر آنان نازل شده اشاره می‌کند و می‌گوید باید قوم خود را از عذاب‌های مشابه بترسانی. برخی شهرها هنوز بر پا هستند و ویران نشده‌اند، مانند قسطنطنیه، در حالی که شهرهای دیگری چون خورنق و سدیر نابود شده‌اند. در این بخش به نمونه‌هایی از آثار و خرابی‌های اقوام گذشته اشاره شده است.
وَ ما ظَلَمْناهُمْ بالعذاب وَ لکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ بالکفر و المعصیة. انّی یجوز الظّلم فی وصفه و تصرّفه فی ملکه بحق الهیّته و المتصرّف فی مطلق ملکه متحکّم بحسب ارادته و مشیّته و اذا لم یتوجّه لخلق علیه حق فکیف یجوز الظّلم فی صفته، فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ ای ما نفعتهم و لا دفعت عنهم آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ ای شیئا من العذاب لَمَّا جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ ای قضاؤه بعذابهم فنزل بهم عقابه وَ ما زادُوهُمْ ای ما زادتهم عبادتها غَیْرَ تَتْبِیبٍ ای غیر تخسیر و هلاک، التّباب الخسار، یقول تعالی: وَ ما کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبابٍ و منه قوله: تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ ای خسرت.
هوش مصنوعی: خداوند هیچ زیانی به آن‌ها نرسانده، بلکه آنها به خاطر کفر و گناه خود، به خود ظلم کردند. ظلم در وصف و تصرفات خداوند جایز نیست زیرا خداوند در ملک خود به اراده و خواست خود عمل می‌کند و هیچ حق و حقیقی بر مخلوقات ندارد. بنابراین، چگونه می‌تواند در صفات خود ظلم کند؟ بنابراین، پرستش‌های آنها به جز اینکه باعث نقصان و خسارت شود، هیچ سودی برایشان نداشت؛ زیرا وقتی عذاب الهی فرارسید، خدایانی که غیر از خدا می‌پرستیدند، نتوانستند آنها را نجات دهند. در واقع، عبادت آن‌ها موجب خسارت بیشتری برایشان شد و این خسارت در کلام خداوند واضح است؛ به طوری که مثلاً در مورد فرعون نیز اشاره شده که تمام تدابیرش به تباهی انجامید.
وَ کَذلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ ای هکذا یعذّب کفّار مکة کما عذب الامم الخالیة، ای مثل هذا الاخذ الّذی اخذ اولئک یأخذ القری یعنی اهل القری اذا کفروا، و المراد بالاخذ العقوبة: إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ ای مؤلم شَدِیدٌ یعسر زواله، کقوله: إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ، روی ابو موسی قال قال رسول اللَّه (ص): ان اللَّه یمهل الظّالم و روی یملی الظالم، فاذا اخذه لم یفلته. ثم قرأ وَ کَذلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذا أَخَذَ الْقُری‌ وَ هِیَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ.
هوش مصنوعی: اینگونه است که خداوند با کافران مکه برخورد می‌کند، همان‌طور که با امت‌های گذشته برخورد کرده است. این برخورد به این معناست که وقتی اهل یک شهر به کفر روی بیاورند، عذاب می‌شوند. منظور از این برخورد، عذاب است که بسیار دردناک و سخت است و زوال آن دشوار می‌باشد، همان‌طور که گفته شده است: "به‌راستی، قدرت خداوند بسیار سنگین و شدید است". همچنین، ابوموسی روایت کرده که پیامبر اسلام فرمودند: "خداوند به ظالم مهلت می‌دهد و صبر می‌کند، اما زمانی که او را عذاب کند، نمی‌تواند فرار کند." پس این آیه را خواند: "این‌گونه است که اگر خداوند قریه‌ای را در حالی که ظالم باشد عذاب کند، عذاب او بسیار دردناک و شدید خواهد بود."