گنجور

۶ - النوبة الاولى

قوله تعالی: وَ إِلی‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً فرستادیم ب: ثمود کس ایشان صالح، قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ گفت ای قوم خدای را پرستید، ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ نیست شما را خدایی جز او، هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ او آفرید و کرد شما را از خاک زمین، وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها و شما را در زمین نشاند، فَاسْتَغْفِرُوهُ آمرزش خواهید ازو، ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ و با او گردید، إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ (۶۱) که خداوند من نزدیک است پاسخ کننده.

قالُوا یا صالِحُ گفتند: ای صالح قَدْ کُنْتَ فِینا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا ما از تو جز ازین می‌بیوسیدیم پیش ازین، أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا باز می‌زنی ما را که پرستیم آنچه پرستیدند پدران ما، وَ إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ و ما در گمانیم از آنچه ما را با آن میخوانی، مُرِیبٍ (۶۲) دل را و خرد را شورنده‌

قالَ یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ گفت: ای قوم چه بینید، إِنْ کُنْتُ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی اگر من بر کاری روشن و راهی راست و پیغامی درست‌ام از خداوند خویش وَ آتانِی مِنْهُ رَحْمَةً و او مرا پیغام داد بمهربانی، فَمَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَیْتُهُ که رهاند مرا ازو اگر من درو عاصی شوم و کی یاری دهد؟ فَما تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ (۶۳) نمی‌فزائید مرا در پاسخ مگر زیان کاری.

وَ یا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیَةً و ای قوم این ناقه خدا شما را نشانی است، فَذَرُوها تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ باز شوید از آن و گذارید آن را تا روزی می‌خورد در زمین خدای، وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ و بآن هیچ بدی‌ مرسانید فَیَأْخُذَکُمْ عَذابٌ قَرِیبٌ (۶۴) که شما فرا گیرد عذابی نزدیک.

فَعَقَرُوها پی کردند آن ناقه را و بکشتند، فَقالَ تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ صالح گفت: برخورید و فرا گذارید سه روز از جهان، ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ (۶۵) آن وعده‌ایست که در آن دروغ نیست.

فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا چون فرمان ما آمد نَجَّیْنا صالِحاً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ رهانیدیم صالح را و ایشان که گرویدگان بودند با او، بِرَحْمَةٍ مِنَّا ببخشایشی از ما، وَ مِنْ خِزْیِ یَوْمِئِذٍ از رسوایی آن روز، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ (۶۶) خداوند تو اوست آن تاونده با نیروی و کم آورنده سخت‌گیر.

وَ أَخَذَ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ و فرا گرفت آن ستمکاران را بانگ فریشته که بر ایشان زد، فَأَصْبَحُوا فِی دِیارِهِمْ جاثِمِینَ (۶۷) تا در سرایهای خویش افتاده مرده گشتند.

کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیها چنان که گویی هرگز در آن نبودند، أَلا إِنَّ ثَمُودَ کَفَرُوا رَبَّهُمْ آگاه باشید که ثمود کافر شدند بخدای خویش و ناسپاس آمدند درو، أَلا بُعْداً لِثَمُودَ (۶۸) آگاه باشید که دوری بادا ثمود را.

وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ و آمد فرستادگان ما به ابراهیم، بِالْبُشْری‌ ببشارت دادن، قالُوا سَلاماً گفتند: درود بر تو قالَ سَلامٌ ابراهیم گفت: درود بر شما فَما لَبِثَ هیچ درنگ نکرد، أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ (۶۹) که گوساله آورد بریان کرده در سنگ‌

فَلَمَّا رَأی‌ أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ چون ابراهیم دستهای ایشان دید که فرا گوساله نمی‌شود، نَکِرَهُمْ ایشان را بانکار فراز آمد، وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً و از ایشان می‌ترسید و ترس در دل می‌پوشید، قالُوا لا تَخَفْ ایشان گفتند: که مترس، إِنَّا أُرْسِلْنا إِلی‌ قَوْمِ لُوطٍ (۷۰) ما فریشتگانیم که ما را فرستادند بقوم لوط.

وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ و زن ابراهیم بر پای بود، فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ آن زن چون بر زبان فریشتگان او را بشارت دادیم به پسر، بخندید از شگفتی، وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ، یَعْقُوبَ (۷۱) و از پس اسحاق، یعقوب.

قالَتْ یا وَیْلَتی‌ گفت آن زن ای ویل بمن، أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ من فرزند زایم و من پیر زن. وَ هذا بَعْلِی شَیْخاً و این که شوی منست پیر است، إِنَّ هذا لَشَیْ‌ءٌ عَجِیبٌ (۷۲) اینت چیزی شگفت.

قالُوا أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ گفتند: شگفت میداری از کار خدای، رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ بخشایش خدا و برکات او بر شما ای خاندان، إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ (۷۳) او خداوندی است ستوده بزرگوار.

فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِیمَ الرَّوْعُ چون بیم از ابراهیم برفت، وَ جاءَتْهُ الْبُشْری‌ و آمد بوی بشارت به فرزند، یُجادِلُنا فِی قَوْمِ لُوطٍ (۷۴) با ما باز پیچیدن در گرفت در حقّ قوم لوط.

إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ ابراهیم زیرک است بردبار، أَوَّاهٌ آوه کننده از بیم خدای، مُنِیبٌ (۷۵) باز گراینده و دل با خدا آرنده.

یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا ابراهیم را گفتیم روی گردان ازین سخن، إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ که فرمان خداوند تو آمد، وَ إِنَّهُمْ آتِیهِمْ و بایشان آمدنی است عَذابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ (۷۶) عذابی نه باز بردنی.

۵ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ اشارت است بجلال قدر مصطفی (ص)، و کمال عزّ وی لطف ایزدی است که گوهر فطرت محمد مرسل را جلوه میکند، میگوید: ما قصّه پیشینان، و آیین رفتگان، و سرگذشت جهانیان از قوم نوح و عاد و ثمود و امثال ایشان همه بر تو کشف کردیم، و مشکلهای غیبی و نکتهای علمی خلق را بر زبان تو بیان کردیم دو معنی را، یکی اجلال قدر تو خواستیم، و کمال امانت و دیانت تو وا خلق نمودیم، تا جهانیان بدانند که مفتی عالم جبروت و منهی خطّه ملکوت تویی، محلّ کشف اسرار ازل و ابد تویی، آن اسرار که با تو بگفتیم با کس نگفتیم، و آن انوار که بدل تو راه دادیم بکس ندادیم، ای محمد ما جان تو از خزینه قدس بیرون آوردیم و در صورتی شیرین و پیکری نگارین بیرون دادیم، تا بزبان خویش واجب شرع ما را وابندگان ما شرح دهی، و قصّه عالمیان و سرگذشت ایشان از مبدأ کاینات تا مقطع دائره حادثات بر ایشان خوانی، تا ببرکت رسالت تو و بشیرین سخنان تو خلقی را از غشاوه بیگانگی بنور آشنایی رسانیم که ما در عزیز کلام خویش گفته‌ایم وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ. دیگر معنی آنست که ما خواستیم تا ببیان این قصه‌ها و سرگذشتها آرامی در دل تو آریم، و در آن سکون افزائیم، و تا بدانی که برادران تو آن پیغامبران که گذشتند از قوم خویش چه بار رنج کشیدند و بعاقبت اثر نصرت ما چون دیدند، سنت ما با تو همانست فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ صبر کن، هیچ منال، و اندوه مدار، که هر آن گل که اینجا خار در دست تو بیش نشاند، در قیامت بوی خوش بدماغ تو خوشتر رساند.۶ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ إِلی‌ ثَمُودَ یعنی و ارسلنا الی ثمود أَخاهُمْ صالِحاً ثمود و عاد نام جدّ ایشان است همچون قریش و ربیعه و مضر نامهای اجداد عرب، و ثمود عاد آخر است برادرزاده عاد اول، و هو ثمود بن عابر بن ارم بن سام بن نوح دو برادر دیگر داشت یکی فالغ بن عابر و هو جدّ ابراهیم (ع) دیگر قحطان بن عابر و هو ابو الیمن و میان مهلک عاد و مهلک ثمود پانصد سال بود و کان ذلک فی آخر ملک نمرود بن کنعان بن جم الملک الّذی تسمّیه العجم افریدون و نژاد این ثمود که در آن عصر بودند همچون عاد اوّل متمرّد و طاغی و کافر بودند و مسکن به وادی القری داشتند زمینی است میان مدینه و شام و بر روی زمین تباه کاری میکردند و کفر می‌برزیدند تا از ربّ العزّة از نسب ایشان و قبیله ایشان صالح فرستاد پیغامبری بایشان، اینست که ربّ العالمین گفت: وَ إِلی‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً صالح و هود را در پیغامبران عربی شمارند که ایشان از فرزندان ارم بودند و عاد و ثمود هم چنان، و ذکر انّ ولد آدم خص باللّسان العربی عند تبلبل الالسن و هم العرب الاولی الذین انقرضوا عن آخرهم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ إِلی‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً فرستادیم ب: ثمود کس ایشان صالح، قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ گفت ای قوم خدای را پرستید، ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ نیست شما را خدایی جز او، هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ او آفرید و کرد شما را از خاک زمین، وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها و شما را در زمین نشاند، فَاسْتَغْفِرُوهُ آمرزش خواهید ازو، ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ و با او گردید، إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ (۶۱) که خداوند من نزدیک است پاسخ کننده.
هوش مصنوعی: خدا به قوم ثمود، صالح را فرستاد و او به قومش گفت: «ای قوم، خدا را پرستش کنید. شما هیچ معبودی جز او ندارید. او شما را از خاک زمین آفرید و در آن به زندگی ادامه دادید. پس از او آمرزش بخواهید و به سوی او توبه کنید؛ زیرا پروردگار من نزدیک و پاسخگوی دعاهاست.»
قالُوا یا صالِحُ گفتند: ای صالح قَدْ کُنْتَ فِینا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا ما از تو جز ازین می‌بیوسیدیم پیش ازین، أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا باز می‌زنی ما را که پرستیم آنچه پرستیدند پدران ما، وَ إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ و ما در گمانیم از آنچه ما را با آن میخوانی، مُرِیبٍ (۶۲) دل را و خرد را شورنده‌
هوش مصنوعی: گفتند: ای صالح، پیش از این ما از تو امید زیادی داشتیم. آیا ما را نهی می‌کنی از پرستش چیزی که پدران ما پرستیدند؟ و ما در مورد آنچه به ما دعوت می‌کنی، در تردید هستیم. این شک در دل و فکر ما را به تردید می‌اندازد.
قالَ یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ گفت: ای قوم چه بینید، إِنْ کُنْتُ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی اگر من بر کاری روشن و راهی راست و پیغامی درست‌ام از خداوند خویش وَ آتانِی مِنْهُ رَحْمَةً و او مرا پیغام داد بمهربانی، فَمَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَیْتُهُ که رهاند مرا ازو اگر من درو عاصی شوم و کی یاری دهد؟ فَما تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ (۶۳) نمی‌فزائید مرا در پاسخ مگر زیان کاری.
هوش مصنوعی: گفت: ای قوم، شما چه دیدگاهی دارید؟ اگر من بر یک حقیقت و راهی روشن از طرف پروردگارم قرار داشته باشم و او به من رحمتی عطا کرده باشد، پس اگر من نافرمانی کنم، چه کسی می‌تواند مرا از عذاب خدا نجات دهد؟ و چه کمکی از شما به من می‌رسد جز اینکه بر زیانم می‌افزایید؟
وَ یا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیَةً و ای قوم این ناقه خدا شما را نشانی است، فَذَرُوها تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ باز شوید از آن و گذارید آن را تا روزی می‌خورد در زمین خدای، وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ و بآن هیچ بدی‌ مرسانید فَیَأْخُذَکُمْ عَذابٌ قَرِیبٌ (۶۴) که شما فرا گیرد عذابی نزدیک.
هوش مصنوعی: ای قوم، این شتر خدا برای شما نشانه‌ای است. بگذارید آن آزادانه در زمین خدا روزی بخورد و به آن آسیب نزنید، وگرنه عذاب نزدیک‌تری به شما خواهد رسید.
فَعَقَرُوها پی کردند آن ناقه را و بکشتند، فَقالَ تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ صالح گفت: برخورید و فرا گذارید سه روز از جهان، ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ (۶۵) آن وعده‌ایست که در آن دروغ نیست.
هوش مصنوعی: آنها آن شتر را کشتند و صالح گفت: سه روز از زندگی‌تان را بهره‌مند شوید، زیرا این وعده‌ای است حقیقی و در آن دروغی وجود ندارد.
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا چون فرمان ما آمد نَجَّیْنا صالِحاً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ رهانیدیم صالح را و ایشان که گرویدگان بودند با او، بِرَحْمَةٍ مِنَّا ببخشایشی از ما، وَ مِنْ خِزْیِ یَوْمِئِذٍ از رسوایی آن روز، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ (۶۶) خداوند تو اوست آن تاونده با نیروی و کم آورنده سخت‌گیر.
هوش مصنوعی: وقتی فرمان ما رسید، ما صالح و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، نجات دادیم. این نجات به خاطر رحمتی از سوی ما بود و از رسوایی آن روز آنها را رهانیدیم. به‌راستی که پروردگار تو، توانمند و قوی است.
وَ أَخَذَ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ و فرا گرفت آن ستمکاران را بانگ فریشته که بر ایشان زد، فَأَصْبَحُوا فِی دِیارِهِمْ جاثِمِینَ (۶۷) تا در سرایهای خویش افتاده مرده گشتند.
هوش مصنوعی: و هنگامی که فریاد و بانگ فرشته به ستمکاران رسید، آن‌ها به حالتی دراز کشیده و ناتوان در سرزمین‌های خود افتادند و جان سپردند.
کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیها چنان که گویی هرگز در آن نبودند، أَلا إِنَّ ثَمُودَ کَفَرُوا رَبَّهُمْ آگاه باشید که ثمود کافر شدند بخدای خویش و ناسپاس آمدند درو، أَلا بُعْداً لِثَمُودَ (۶۸) آگاه باشید که دوری بادا ثمود را.
هوش مصنوعی: گویا هرگز در آنجا زندگی نکرده‌اند. آگاه باشید که قوم ثمود به پروردگارشان کافر شدند و ناشکری کردند. دور باد قوم ثمود!
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ و آمد فرستادگان ما به ابراهیم، بِالْبُشْری‌ ببشارت دادن، قالُوا سَلاماً گفتند: درود بر تو قالَ سَلامٌ ابراهیم گفت: درود بر شما فَما لَبِثَ هیچ درنگ نکرد، أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ (۶۹) که گوساله آورد بریان کرده در سنگ‌
هوش مصنوعی: فرستادگان ما به ابراهیم آمدند و او را به بشارت دادند. گفتند: سلام بر تو. ابراهیم پاسخ داد: سلام بر شما. سپس او هیچ درنگ نکرد و گوساله‌ای بریان شده برای آنان آورد.
فَلَمَّا رَأی‌ أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ چون ابراهیم دستهای ایشان دید که فرا گوساله نمی‌شود، نَکِرَهُمْ ایشان را بانکار فراز آمد، وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً و از ایشان می‌ترسید و ترس در دل می‌پوشید، قالُوا لا تَخَفْ ایشان گفتند: که مترس، إِنَّا أُرْسِلْنا إِلی‌ قَوْمِ لُوطٍ (۷۰) ما فریشتگانیم که ما را فرستادند بقوم لوط.
هوش مصنوعی: زمانی که ابراهیم مشاهده کرد که دست‌های ایشان به گوساله نمی‌رسد، از رفتار آنها ناامید شد و ترس در دلش ایجاد شد. آنها به او گفتند که نترسد و به او اعلام کردند که ما فرشتگانی هستیم که به سوی قوم لوط فرستاده شده‌ایم.
وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ و زن ابراهیم بر پای بود، فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ آن زن چون بر زبان فریشتگان او را بشارت دادیم به پسر، بخندید از شگفتی، وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ، یَعْقُوبَ (۷۱) و از پس اسحاق، یعقوب.
هوش مصنوعی: زنی که همسر ابراهیم بود، در آنجا ایستاده بود و وقتی بشارت به او داده شد که پسری به نام اسحاق خواهد داشت، از شدت شگفتی خندید. و همچنین از پس اسحاق، یعقوب خواهد آمد.
قالَتْ یا وَیْلَتی‌ گفت آن زن ای ویل بمن، أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ من فرزند زایم و من پیر زن. وَ هذا بَعْلِی شَیْخاً و این که شوی منست پیر است، إِنَّ هذا لَشَیْ‌ءٌ عَجِیبٌ (۷۲) اینت چیزی شگفت.
هوش مصنوعی: آن زن گفت: وای بر من، آیا من فرزندی زایمان کنم در حالی که من پیرزن هستم و شوهرم هم فردی سالخورده است؟ این واقعاً چیز عجیبی است.
قالُوا أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ گفتند: شگفت میداری از کار خدای، رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ بخشایش خدا و برکات او بر شما ای خاندان، إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ (۷۳) او خداوندی است ستوده بزرگوار.
هوش مصنوعی: گفتند: آیا از کار خدا شگفت‌زده‌ای؟ رحمت خدا و برکات او بر شما ای اهل خانه. او خداوندی ستوده و بزرگوار است.
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِیمَ الرَّوْعُ چون بیم از ابراهیم برفت، وَ جاءَتْهُ الْبُشْری‌ و آمد بوی بشارت به فرزند، یُجادِلُنا فِی قَوْمِ لُوطٍ (۷۴) با ما باز پیچیدن در گرفت در حقّ قوم لوط.
هوش مصنوعی: وقتی که ترس از ابراهیم زدوده شد و بشارت در مورد فرزند به او رسید، او درباره قوم لوط با ما صحبت کرد و بحث کرد.
إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ ابراهیم زیرک است بردبار، أَوَّاهٌ آوه کننده از بیم خدای، مُنِیبٌ (۷۵) باز گراینده و دل با خدا آرنده.
هوش مصنوعی: ابراهیم انسان با درایت و بردباری است که از ترس خداوند، نگران و اندوهگین می‌شود و همیشه به سمت خدا بازمی‌گردد و دلش به سوی او متمایل است.
یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا ابراهیم را گفتیم روی گردان ازین سخن، إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ که فرمان خداوند تو آمد، وَ إِنَّهُمْ آتِیهِمْ و بایشان آمدنی است عَذابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ (۷۶) عذابی نه باز بردنی.
هوش مصنوعی: ای ابراهیم، از این سخن روی گردان. فرمان پروردگارت آمده و عذابی غیر قابل بازگشت بر آن‌ها در شرف وقوع است.

حاشیه ها

1402/02/13 16:05
یزدانپناه عسکری

9- وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ و آمد فرستادگان ما به ابراهیم، بِالْبُشْری‌ ببشارت دادن، قالُوا سَلاماً گفتند: درود بر تو قالَ سَلامٌ ابراهیم گفت: درود بر شما فَما لَبِثَ هیچ درنگ نکرد، أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ (۶۹) که گوساله آورد بریان کرده در سنگ‌.

***

[یزدانپناه عسکری]

هود : 69 - وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهیمَ بِالْبُشْری‏ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ

- - -

تغییر و درآمدن ابراهیم از ادراک الْمُکْرَمینَ،  فَلا تَسْتَعْجِلُون، خلیلا، لا تَخَفْ؛ به ادراک گسترده خوی کرده و حَنیذ، توأم با صدای ذهن ثانوی (فَأَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ) و خوف و دلواپسی (عجل سمین)

هَلْ أَتاکَ حَدیثُ ضَیْفِ إِبْراهیمَ الْمُکْرَمینَ (الذاریات 24) إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ (الذاریات 25) فَراغَ إِلی‏ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمینٍ (الذاریات 26) فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قالَ أَ لا تَأْکُلُونَ (الذاریات 27) فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خیفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلیمٍ (الذاریات 28)

[طه : 67-  فَأَوْجَسَ فی‏ نَفْسِهِ خیفَةً مُوسی‏]