قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ این مخاطبه با کعب مالک است که او در عفو جستن، خویشتن را عذر ننهاد چنان که منافقان، بلکه راست رفت باعتراف بجرم خویش، همچون دو یار خویش مراره و هلال. میگوید: ای شما که مؤمناناید از مثل این کار بپرهیزید و طریقت موافقت گزینید و خدای و رسول را بهمه حال، طاعت دار باشید که آنچه کردید سرانجام و عاقبت آن دیدید و وبال آن چشیدید. وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ ازین پس با صادقان باشید نه با منافقان یعنی با مهاجران غزا کنید و چون ایشان صادقان باشید. یقول اللَّه تعالی: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ
یعنی المهاجرین سعید بن جبیر گفت: کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ ای کونوا کابی بکر و عمر و اصحابهما. و قیل: نزلت هذه الایة فی اهل الکتاب، یقول اللَّه تعالی: اتّقوا اللَّه بطاعته، و کونوا مع الصادقین محمد و اصحابه. یأمرهم ان یکونوا معهم فی الجهاد و الشدّة و الرّخاء. ابن عباس و ابن مسعود در شواذّ خواندهاند: و کونوا من الصادقین و المعنی واحد. روی ابو عبیدة عن عبد اللَّه قال: انّ الکذب لا یصلح منه جدّ و لا هزل و لا أن یعد احدکم صبیّه شیئا ثمّ لا ینجز منه، ان شئتم اقرأوا: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ، هل ترون فی الکذب رخصة.
ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ هذا نفی و المراد به النّهی کقوله: ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ. اهل مدینه اینجا انصاراند: اوس و خزرج.
وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ سکّان البوادی مزینه و جهینه و اشجع و اسلم و غفار.
عالمیان در حکم این آیت یکساناند، امّا ایشان را بذکر مخصوص کرد که ایشان به مصطفی ص نزدیکتر بودند و از شدن مصطفی ص به غزاء آگاهی داشتند که بر ایشان پوشیده نبود. میگوید: سزا نیست و روا نیست کس را خاصه اهل مدینه و اعراب که با پس نشینند از رسول خدا چون بغزا شود.
وَ لا یَرْغَبُوا ای و ان لا یرغبوا. بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ای لا یرضوا لانفسهم بالخفض و الدّعة و رسول اللَّه (ص) فی الحرّ و المشقّة و ان یصونوا انفسهم بما لم یصن هو منه.
یقال: رغبت بنفسی عن هذا الامر، ای رفعت عنه. ذلِکَ این ذلک فصل است اندر میان دو سخن، چنان که آنجا گفت: ذلِکَ وَ مَنْ عاقَبَ، جایی دیگر گفت: هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِینَ، کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها، این همه فصلاند. و قیل: معناه ذلک النّهی عن التّخلف. بِأَنَّهُمْ لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ عطش. وَ لا نَصَبٌ تعب یثقل علی البدن تحمله.
وَ لا مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ جوع شدید، من خمص بطنه یخمص اذا دقّ، یقال: رجل خمصان البطن و خمیص، ای ضامرة. وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً لا یقفون موقفا. یَغِیظُ الْکُفَّارَ یبغضهم. وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا قتلا و اسرا و مالا و کسرا غنیمة او هزیمة. إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ. قال ابن عباس: بکلّ روعة ینالهم فی سبیل اللَّه سبعین الف حسنة. إِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ. وَ لا یُنْفِقُونَ فی الجهاد.
نَفَقَةً صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً یعنی تمرة فما فوقها وَ لا یَقْطَعُونَ وادِیاً الی العدوّ مقبلین او مدبرین. إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ اثیب لهم.
لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ، بذلک اجرا. قال: فمن خرج فی سبیل اللَّه لم یضع قدما و لا یدا و لا جنبا و لا انفا و لا رکبة ساجدا و لا راکعا و لا ماشیا و لا نائما فی بقعة من بقاع اللَّه الّا اذن لها بالشهادة له و بالشفاعة، و ان اصابه نصب اعطاه اللَّه الغسل من نهر الحیوان فانقطع منه النصب. و صح
فی الخبر انّ من ارسل نفقة فی سبیل اللَّه و اقام فی بیته فله بکلّ درهم سبعمائة درهم و من غزا بنفسه و اقام فی وجهه ذلک فله بکلّ درهم یو القیمة سبعمائة الف درهم.
اشارت آیت آنست که هر که روی بطاعتی نهد از طاعات و عبادات حقّ، و قصد وی در آن درست باشد، خاست و نشست وی در آن، رنج و راحت وی در آن، حرکات و سکنات وی، همه حسنات بود و وی را بآن درجات ثواب بود، و بعکس این، هر که قصد معصیت کند. حرکات و سکنات و قیام و قعود وی در آن، همه معصیت باشد و وی را در آن بیم عقوبت بود.
وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً لما نزل عیوب المنافقین لتخلّفهم عن الجهاد.
قال المؤمنون: و اللَّه لا نتخلّف عن غزوة یغزوها رسول اللَّه و لا سریّة ابدا، فلمّا قدم رسول اللَّه المدینة و امر بالسرایا الی العدوّ نفر المسلمون جمیعا و ترکوا رسول اللَّه وحده بالمدینة. فانزل اللَّه هذه الایة: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً. غزاء بر مسلمانان فرض کافّة بود تا آن را در این آیت با فرض کفایت آورد، اکنون غزاء و رحلت در طلب علم همچون بانگ نماز، بر کفایت است نه بر کافّة.
فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ ای قبیلة. مِنْهُمْ طائِفَةٌ ای جماعة.
لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ. اینجا دو قول گفتهاند مفسّران: یکی آنست که تفقّه و انذار با طائفه نفیر شود غازیان و مسافران که با رسول خدا به غزاء بودند، لانّهم کانوا اذا خرجوا مع رسول اللَّه کانوا فی صحبته یشهدون افعاله احواله و شمایله و اخلاقه و کان ذلک لهم تفقه فی الدین و اذا رجعوا، اخبروا النّاس بما شاهدوه من رسول اللَّه فی سفره، فیکون ذلک انذارا للنّاس.
قول دیگر آنست که تفقّه و انذار با مقیمان شود، حاضران مدینه. لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ یعنی لیتعلّموا القرآن و السّنن و الحدود، وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ الغائبین إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ و لیعلّموهم ما نزل من القرآن بعدهم و یخوّفوهم به. لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ ما یجب اجتنابه. کلبی گفت: قبیله بنی اسد بن خزیمة همه به مدینه آمدند با عیال و اطفال ایشان فملأوا الطّرق بالعذرات و غلت الاسعار، فنزلت هذه الآیة.
ای لا ینبغی ان یحضروا باجمعهم، بل یحضر طائفة منهم فیتفقّهون و ینذرون قومهم و یعلّمونهم اذا رجعوا الیهم.
فصل
بدان که فقه، معرفت احکام دین است بخشیده بر دو قسم: فرض عین و فرض کفایت، امّا فرض عین: علم طهارت و نماز و روزه است که بر هر مکلّف واجب است شناختن آن و آموختن آن، ازینجا گفت مصطفی (ص): طلب العلم فریضة علی کل مسلم.
و هر عبادت که گزاردن آن بر بنده واجب است هم چنین شناخت علم آن و دانستن حدود و شرایط آن بر وی واجب است، همچون علم زکاة، کسی را که مال دارد و علم حج، کسی که استطاعت دارد، بر وی واجب بود. هذا و امثاله.
امّا فرض الکفایة، هو ان یتعلّم حتی یبلغ درجة الاجتهاد و رتبة الفتیا فاذا قعد اهل بلد عن تعلّمه عصوا جمیعا و اذا قام من کلّ بلد واحد فتعلّمه، سقط الفرض عن الآخرین و علیهم تقلیده فیما یقع لهم من الحوادث.
روی ابن عباس قال قال: رسول اللَّه (ص): من یرد اللَّه به خیرا یفقهه فی الدین.
و عن ابی هریرة عنه (ص) قال: تجدون الناس معادن فخیارهم فی الجاهلیة خیارهم فی الاسلام اذا فقهوا.
عن ابی امامة عنه (ص) قال: فضل العالم علی العابد کفضلی علی ادناکم.
و قال الشافعی رضی اللَّه عنه: طلب العلم افضل من صلاة النافلة.
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ. بحکم این آیت، بهر ناحیتی قتال آن کافر از فریضه است که از سوی ایشان بود: بر شام، روم و بر یمن، حبشه و بر ما وراء النهر، ترک. و کان الحسن اذا سئل عن قتال الترک و الروم و الدیلم تلا هذه الآیة. ابن عباس گفت: این خطاب با اهل مدینه است، ایشان را قتال قریظه و نضیر و خیبر و فدک فرمودند.
وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً شدّة و عنفا و صبرا علی جهادهم، و المعنی اشتدوا علیهم. وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ بالغلبة و النصرة. و در قرآن نظیر این جایها است وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ وَ لا تَهِنُوا فَما وَهَنُوا...
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ... الآیة این آیت در شأن منافقان آمد که سوره قرآن از زبان رسول خدا آن گه که فرو آمد و آن را بر خواند، آن منافق باستهزاء گفت فرا یاران خویش از منافقان: أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِیماناً. و گفتهاند آن منافقان با ضعفه مؤمنان گفت این سخن، بر سبیل استهزاء، و رب العزة او را جواب داد گفت: فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِیماناً باللّه و بصیرة فی دینهم، و اضاف الایمان الی السّورة لانّه یزید بسببها. وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ بنزول القرآن و الفرائض.
وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ شکّ و نفاق و بغض للاسلام و المسلمین.
فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ ای شکّا الی شکّهم و کفرا الی کفرهم. وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ. قال الزجاج: المرض فی القلب کلّ ما خرج به الانسان عن الصحة فی الدین. این آیت دلیل است که ایمان بنده افزاید و کاهد، بطاعت افزاید و بمعصیت کاهد، و ازینجا بود که عمر خطاب یاران رسول را گفتید: تعالوا حتّی نزداد ایمانا. و قال: لو وزن ایمان ابی بکر بایمان اهل الارض لرجحهم. و قال علی بن ابی طالب (ع): یبدو الایمان لمظة فی القلب کلما ازداد الایمان ازدادت اللمظة.
و کتب الحسن الی عمر بن عبد العزیز: انّ للایمان سننا و شرایع و حدودا و فرایض من استکملها استکمل الایمان و من لم یستکملها لم یستکمل الایمان.
أَ وَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ یختبرون. فِی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ بالقحط و الشدّة و الامراض و الاوجاع و هی روائد الموت. ثُمَّ لا یَتُوبُونَ من النفاق و لا یتّعظون کما یتّعظ المؤمن بالمرض. و قیل: یفتنون بان یظهر اللَّه نفاقهم و یفضحهم فی کلّ مرّة او مرّتین ثم لا یتوبون عن نفاقهم و لا ینتهون علی ما فیه خلاصهم. قال عکرمه: ینافقون ثم یؤمنون ثم ینافقون. و قیل: ینقضون عهدهم فی السنة مرة او مرتین ثمّ لا یتوبون من نقضهم. وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ بما صنع اللَّه بهم اذ کان رسول اللَّه (ص) اذا نقضوا عهودهم بعث الیهم السرایا فیقتلونهم. حمزه و یعقوب ا و لا ترون بتاء خوانند، خطاب با مؤمنان بود بر سبیل تعجّب، باقی بیا خوانند بر سبیل تقریع و توبیخ منافقان باعراض از توبه.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ این آن بود که منافقان میآمدند بمسجد مصطفی ص بنیوشیدن قرآن و پراکنده مینشستند سر فرو داشته و خویشتن در مجلس رسول پوشیده داشته و میخواستند که از غزا، بازنشستن خود را عذری پدید کنند و خویشتن را از فرمان بغزا ناآگاه شمرند، چون پوشیده مینشستند که ما حاضر نبودیم و از فرمان خبر نداشتیم، آن گه با یکدیگر باشارت میگفتند: هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَدٍ هیچ کس از مؤمنان شما را دید؟ تا از آنجا بازگشتید و از طاعت خدای برگشتید. و گفتهاند: چون سوره از آسمان فرو آمدی ایشان در آن طعن میکردند و عیب آن میجستند و با یکدیگر میگفتند: أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِیماناً، پس ترسیدند که اگر مؤمنان کسی این سخن و طعن از ایشان بشنود و باز رساند، با یکدیگر گفتندید هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَدٍ. و بودی که از آسمان آیتی آمدی که ذکر فضیحت و عیب ایشان در آن آیت بودی، شنیدن آن برایشان گران آمدی و دشوار، خواستندید که بر خیزند و بگریزند تا آن نشنوند، با یکدیگر باشارت میگفتند که بنگرید تا هیچکس از ایشان شما را میبیند تا بر خیزیم، اگر کسی ندیدید، ایشان برفتندید، اینست که رب العالمین گفت: ثُمَّ انْصَرَفُوا عن حضرة النبی ص مخافة الفضیحة. و قیل: انصرفوا عن الایمان. صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ اضلّهم مجازاة علی فعلهم. و قیل: صرف اللَّه قلوبهم دعاء علیهم. بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ دین اللَّه و لا العمل به. قال ابن عباس: لا تقولوا اذا صلّیتم: انصرفنا، فان اللَّه عزّ و جلّ عیّر قوما فقال: ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ و لکن قولوا: قضینا الصلاة.
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ این تهنیت است و الزام حجت میگوید: آمد بشما پیغامبری محمد بن عبد اللَّه بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن خزیمة بن مدرکة بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان، پیغامبری هم از شما، بشری چون شما، از نسب عرب، که سخن وی دانید و دریابید و صدق و امانت وی شناسید، یعنی ذلک شرف لکم و منقبة. کلبی گفت: ولدته العرب کلّها، لیس فی العرب بطن الا ولدته.
و قال النبی (ص): ما ولدنی من سفاح اهل الجاهلیة شیء ما ولدنی الا نکاح کنکاح الاسلام.
گفتهاند ربّ العالمین رسول که بخلق فرستاد هم از ایشان فرستاد از بهر آنکه جنس را بر جنس شفقت بیشتر بود. نه بینی که اگر کسی بهیمهای را بیند که همی کشند، از آن اندوهگن نشود، و اگر آدمیای را بیند که همی کشند، از آن غمگین و اندوهگن شود، و نیز هر جنس با جنس خود آرام گیرد و از هر چیز که نه جنس وی بود نفور باشد، اگر رسول فریشتهای بودی با آدمی آرام نگرفتی و آدمی از آن نفور بودی، از جنس ما فرستاد تا ما را با وی انس و راحت بود نه وحشت و نفرت. و در شواذّ خواندهاند: من انفسکم بفتح فا، ای من اشرفکم و افضلکم. میگوید: پیغامبری از گرامیتر و گرانمایهتر شما.
عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ ای شدید علیه عنتکم، و العنت الوقوع فی الهلاک و لقاء الشدّة و الاشراف علیها. حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ ای علی ایمانکم و هداکم و صلاحکم.
بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ رءوف بالمطیعین، رحیم بالمذنبین، رءوف بمن رآه رحیم بمن لم یره. رأفت مه از رحمت است و رحیم بمعنی بیش از رءوف است، تقدیره: بالمؤمنین رحیم رءوف. میگوید: بمؤمنان بخشاینده است، سخت مهربان. و قال الحسین بن الفضل: لم یجمع اللَّه لاحد من الانبیاء بین الاسمین من أسمائه تعالی الّا للنّبی ص فانه قال: بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ و قال تعالی: إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ. و گفتهاند: نظم آیت چنین است: لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز حریص بالمؤمنین رءوف رحیم. علیه ما عنتم، لا یهمّه الّا ما شأنکم، ما اقمتم علی سنته فانّه لا یرضیه عند القیام بالشفاعة الا دخولکم الجنة کقوله: من ترک مالا فاورثته و من ترک ذنبا او کلا فالیّ و علیّ. و گفتهاند: عمر بن خطاب هیچ آیت در مصحف اثبات نکردی تا نخست دو گواه بر آن گواهی دادندید که این قرآن است. مردی انصاری آمد و این دو آیت آورد عمر گفت: و اللَّه لا اسئلک علیها بینة کذلک کان رسول اللَّه (ص) فاثبتها. و قال ابیّ بن کعب: احدث القرآن باللّه عهدا، لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ... الی آخر الآیتین و فی قول بعضهم هی آیة آخر نزلت من السماء.
فَإِنْ تَوَلَّوْا یعنی المشرکین و المنافقین اعرضوا عن الایمان بک و صاروا علیک.
فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ ای الذی یکفینی کید من کادنی اللَّه. لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ فوّضت امری الیه و به وثقت.
وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ خصّ العرش بالذّکر لانه اعظم خلق اللَّه تعالی فیدخل فیه الاصغر، و العرش عند العرب سریر الملک. و فی الخبر الصحیح ان الجنّة مائة درجة ما بین درجتین کما بین السماء و الارض اعدّها اللَّه للمجاهدین فی سبیل اللَّه فاذا سألتم اللَّه فسئلوه الفردوس فانه وسط الجنّة و اعلی الجنّة و منها تفجر انهار الجنّة و فوقه عرش الرحمن تبارک و تعالی.
و روی انّ فاطمة (ع) اتت رسول اللَّه ص تساله خادما، فقال قولی: اللهم رب السماوات السبع و رب العرش العظیم ربنا و رب کلّ شیء منزل التوریة و الانجیل و القرآن العظیم فالق الحب و النوی اعوذ بک من شر کلّ ذی شرّ انت آخذ بناصیتها انت الاوّل فلا شیء قبلک و انت الآخر فلیس بعدک شیء و انت الظاهر فلیس فوقک شیء و انت الباطن فلیس دونک شیء اقض عنّا الدّین و اغننا من الفقر.
و روی فی بعض الاخبار انّ ملکا من الملائکة قال: یا ربّ انی ارید العرش فزدنی قوّتی حتی اطیر لعلّی ادرک العرش فخلق اللَّه له ثلثین الف جناح و طار ثلثین الف سنة. فقال اللَّه تعالی: هل بلغت الی اعلی العرش؟ فقال: لم تقطع بعد قائمة العرش فاستأذن ان یعود الی مکانه فاذن له.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ این مخاطبه با کعب مالک است که او در عفو جستن، خویشتن را عذر ننهاد چنان که منافقان، بلکه راست رفت باعتراف بجرم خویش، همچون دو یار خویش مراره و هلال. میگوید: ای شما که مؤمناناید از مثل این کار بپرهیزید و طریقت موافقت گزینید و خدای و رسول را بهمه حال، طاعت دار باشید که آنچه کردید سرانجام و عاقبت آن دیدید و وبال آن چشیدید. وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ ازین پس با صادقان باشید نه با منافقان یعنی با مهاجران غزا کنید و چون ایشان صادقان باشید. یقول اللَّه تعالی: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ
هوش مصنوعی: این آیه به مؤمنان خطاب میکند و از آنها میخواهد که از تقوای خداوند دور نشوند. این پیام به کعب مالک، کسی که به خاطر خطایش از عفو خداوند درخواست نکرد، اصابت کرده است. او به جای عذرخواهی مثل منافقان، صراحتاً به گناه خود اقرار کرده و در کنار دو دوست خود، مراره و هلال، قرار گرفته است. در اینجا به مؤمنان توصیه میشود که از کارهای آنان پرهیز کنند و به راه صداقت و راستگویی بروند و در تمام حالات خدا و رسولش را اطاعت کنند. آنچه انجام دادند، عاقبت ناخوشایندی برایشان به همراه داشت. همچنین تأکید میشود که باید با صادقان باشند و نه با منافقان. به همین دلیل در آیهای دیگر یادآوری میشود که مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده و هیچ تردیدی ندارند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد میکنند؛ آنها هستند که صادق و راستگو به حساب میآیند.
یعنی المهاجرین سعید بن جبیر گفت: کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ ای کونوا کابی بکر و عمر و اصحابهما. و قیل: نزلت هذه الایة فی اهل الکتاب، یقول اللَّه تعالی: اتّقوا اللَّه بطاعته، و کونوا مع الصادقین محمد و اصحابه. یأمرهم ان یکونوا معهم فی الجهاد و الشدّة و الرّخاء. ابن عباس و ابن مسعود در شواذّ خواندهاند: و کونوا من الصادقین و المعنی واحد. روی ابو عبیدة عن عبد اللَّه قال: انّ الکذب لا یصلح منه جدّ و لا هزل و لا أن یعد احدکم صبیّه شیئا ثمّ لا ینجز منه، ان شئتم اقرأوا: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ، هل ترون فی الکذب رخصة.
هوش مصنوعی: المهاجرین به سخنان سعید بن جبیر اشاره دارند که میگوید: «با راستگویان باشید»، منظور از این راستگویان ابوبکر و عمر و یارانشان هستند. برخی گفتهاند این آیه درباره اهل کتاب نازل شده و خداوند خواسته است: «از خدا بترسید و با راستگویان باشید»، که مقصود محمد و یاران اوست. خداوند آنها را به اتحاد در جهاد، سختیها و آرامش فرا میخواند. ابن عباس و ابن مسعود نیز در تفسیرهای خاص خود اشاره کردهاند که باید از راستگویان باشید و این معنا به هم نزدیک است. ابو عبیده از عبد الله نقل کرده که گفته است: «دروغ در هیچ حالتی، نه جدی و نه شوخی، پذیرفتنی نیست؛ حتی اگر کسی به فرزندش وعدهای دهد و پس از آن آن وعده را عملی نکند». سپس به آیهای اشاره میکند که میگوید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و با راستگویان باشید.» آیا دروغ را جزو معافیتها میدانید؟
ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ هذا نفی و المراد به النّهی کقوله: ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ. اهل مدینه اینجا انصاراند: اوس و خزرج.
هوش مصنوعی: اهالی مدینه به هیچ وجه نباید چنین کاری انجام دهند و منظور از این جمله نهی است، مانند این عبارت: "شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید." اهالی مدینه در اینجا به انصار، یعنی دو قبیله اوس و خزرج، اشاره دارد.
وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ سکّان البوادی مزینه و جهینه و اشجع و اسلم و غفار.
هوش مصنوعی: و کسانی که در اطراف آنها هستند از قبایل اعراب، ساکنان مناطق کویری مانند مزینه، جهینه، اشجع، اسلم و غفار.
عالمیان در حکم این آیت یکساناند، امّا ایشان را بذکر مخصوص کرد که ایشان به مصطفی ص نزدیکتر بودند و از شدن مصطفی ص به غزاء آگاهی داشتند که بر ایشان پوشیده نبود. میگوید: سزا نیست و روا نیست کس را خاصه اهل مدینه و اعراب که با پس نشینند از رسول خدا چون بغزا شود.
هوش مصنوعی: همه انسانها در حکم این آیه برابر هستند، اما در اینجا به خاطر نزدیکی به حضرت محمد (ص) به یاد خاص قدری از آنها اشاره شده است. آنها از شرایط و وضعیت پیامبر (ص) آگاه بودند و این موضوع برایشان مخفی نبود. میگوید: جایز نیست و مناسب نیست که کسی، به خصوص اهل مدینه و اعراب، از پیامبر خدا (ص) عقب بماند و در زمان جنگ از او جدا شود.
وَ لا یَرْغَبُوا ای و ان لا یرغبوا. بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ای لا یرضوا لانفسهم بالخفض و الدّعة و رسول اللَّه (ص) فی الحرّ و المشقّة و ان یصونوا انفسهم بما لم یصن هو منه.
هوش مصنوعی: آنها نمیخواهند برای خودشان به ازای خود و به خاطر آرامش و راحتی، به سطح پایینتری از زندگی رضایت دهند و نمیخواهند خودشان را با چیزهایی محافظت کنند که پیامبر (ص) از آنها دوری گزیده است، حتی اگر در شرایط سخت و دشوار باشد.
یقال: رغبت بنفسی عن هذا الامر، ای رفعت عنه. ذلِکَ این ذلک فصل است اندر میان دو سخن، چنان که آنجا گفت: ذلِکَ وَ مَنْ عاقَبَ، جایی دیگر گفت: هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِینَ، کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها، این همه فصلاند. و قیل: معناه ذلک النّهی عن التّخلف. بِأَنَّهُمْ لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ عطش. وَ لا نَصَبٌ تعب یثقل علی البدن تحمله.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که "رغبت بنفسی" به معنای دلزده شدن از چیزی است. سپس به فصول متعددی اشاره شده که در آنها کلمات خاصی به کار رفتهاند و به نوعی ارتباط بین دو گفتار را نشان میدهند. همچنین بیان شده که هدف از این تعبیر، نهی از تخلف است به این معنا که آنها در عذاب و سختی نخواهند بود و هیچ گونه تشنگی یا خستگی بر آنها تحمیل نخواهد شد.
وَ لا مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ جوع شدید، من خمص بطنه یخمص اذا دقّ، یقال: رجل خمصان البطن و خمیص، ای ضامرة. وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً لا یقفون موقفا. یَغِیظُ الْکُفَّارَ یبغضهم. وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا قتلا و اسرا و مالا و کسرا غنیمة او هزیمة. إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ. قال ابن عباس: بکلّ روعة ینالهم فی سبیل اللَّه سبعین الف حسنة. إِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ. وَ لا یُنْفِقُونَ فی الجهاد.
هوش مصنوعی: در راه خدا، هیچ سختی و گرسنگی بیفایده نیست. وقتی شخصی به شدت گرسنه باشد، به او میگویند که شکمش خالی است و این به معنای ضعف اوست. این افراد هیچ قدمی برنمیدارند مگر اینکه در موقعیتی ایستاده باشند که دشمنان را به خشم بیاورند و از آنها بیزار شوند. آنها به دشمنان هیچ آسیبی وارد نمیکنند، نه در کشتن و نه در اسارت و نه در غنیمت و نه در شکست. مگر اینکه برای آنها عمل صالحی ثبت شود. ابن عباس میگوید که برای هر سختیای که در راه خدا به آنها برسد، هفتاد هزار حسنه برایشان نوشته میشود. خداوند، پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند و در جهاد نیازمندیهای خود را خرج نمیکنند.
نَفَقَةً صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً یعنی تمرة فما فوقها وَ لا یَقْطَعُونَ وادِیاً الی العدوّ مقبلین او مدبرین. إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ اثیب لهم.
هوش مصنوعی: کمکی کوچک یا بزرگ، به معنی یک خرما یا بیشتر است و آنها نه در حال رفتن به سوی دشمن و نه در حال برگشت از آن، وادیا را نمیگذرانند. مگر اینکه برای آنها نوشته میشود که اجر و پاداشی خواهند داشت.
لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ، بذلک اجرا. قال: فمن خرج فی سبیل اللَّه لم یضع قدما و لا یدا و لا جنبا و لا انفا و لا رکبة ساجدا و لا راکعا و لا ماشیا و لا نائما فی بقعة من بقاع اللَّه الّا اذن لها بالشهادة له و بالشفاعة، و ان اصابه نصب اعطاه اللَّه الغسل من نهر الحیوان فانقطع منه النصب. و صح
هوش مصنوعی: خداوند به خاطر این کار، اجر آنها را خواهد داد. گفت: هر کس در راه خدا بیرون برود، هیچکدام از اعضای بدنش - نه پا، نه دست، نه پهلو، نه بینی، نه زانو - در جایی از زمین خدا قرار نگیرد، مگر اینکه خدا برای او گواهی و شفاعت مقرر کرده باشد. و اگر به او آسیبی برسد، خداوند او را از نهر حیات پاک خواهد کرد و آن آسیب از او برطرف خواهد شد.
فی الخبر انّ من ارسل نفقة فی سبیل اللَّه و اقام فی بیته فله بکلّ درهم سبعمائة درهم و من غزا بنفسه و اقام فی وجهه ذلک فله بکلّ درهم یو القیمة سبعمائة الف درهم.
هوش مصنوعی: خبر رسیده است که کسی که در راه خدا هزینهای ارسال کند و در خانه بماند، به ازای هر درهمی که خرج کند، هفتصد درهم پاداش خواهد گرفت. و کسی که خود به میدان جهاد برود و در راه خدا بماند، به ازای هر درهمی که خرج کند، پاداشش به هفتصد هزار درهم خواهد رسید.
اشارت آیت آنست که هر که روی بطاعتی نهد از طاعات و عبادات حقّ، و قصد وی در آن درست باشد، خاست و نشست وی در آن، رنج و راحت وی در آن، حرکات و سکنات وی، همه حسنات بود و وی را بآن درجات ثواب بود، و بعکس این، هر که قصد معصیت کند. حرکات و سکنات و قیام و قعود وی در آن، همه معصیت باشد و وی را در آن بیم عقوبت بود.
هوش مصنوعی: این متن به نوعی بیان میکند که هر کس که در انجام عبادتها و کارهای نیک نیت صادقانه داشته باشد، تمامی حرکات و عملیات او در آن جهت، درست و پاداشآور خواهد بود و او به درجات ثواب نائل میشود. از سوی دیگر، اگر کسی قصد انجام گناهی را داشته باشد، تمام اعمال او در آن زمان به عنوان گناه محسوب میشود و در این مسیر از تنبیه و عواقب منفی آسوده نیست.
وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً لما نزل عیوب المنافقین لتخلّفهم عن الجهاد.
هوش مصنوعی: مؤمنان نباید همه به یکباره برای جهاد بیرون بروند، زیرا این امر به خاطر نقصها و عیوب منافقانی است که در جهاد شرکت نکردند.
قال المؤمنون: و اللَّه لا نتخلّف عن غزوة یغزوها رسول اللَّه و لا سریّة ابدا، فلمّا قدم رسول اللَّه المدینة و امر بالسرایا الی العدوّ نفر المسلمون جمیعا و ترکوا رسول اللَّه وحده بالمدینة. فانزل اللَّه هذه الایة: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً. غزاء بر مسلمانان فرض کافّة بود تا آن را در این آیت با فرض کفایت آورد، اکنون غزاء و رحلت در طلب علم همچون بانگ نماز، بر کفایت است نه بر کافّة.
هوش مصنوعی: مؤمنان گفتند: به خدا قسم، ما هرگز از هیچ جنگی که پیامبر خدا شرکت کند عقب نخواهیم ماند. اما وقتی پیامبر به مدینه آمد و فرمان حمله به دشمنان را صادر کرد، تمام مسلمانان بهطور جماعی رفتند و پیامبر را در مدینه تنها گذاشتند. در این زمان، آیهای نازل شد که میفرماید: «مؤمنان نباید بهطور دستهجمعی به جنگ بروند.» این آیه نشان میدهد که برای مسلمانان واجب بود که به جنگ بروند، اما به صورت کفایت، یعنی اگر عدهای بروند، کافی است. همچنین، استفاده از این اصل درباره جهاد و سفر برای یادگیری علم نیز صادق است؛ بنابراین، در این موارد، لازم نیست که همه شرکت کنند.
فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ ای قبیلة. مِنْهُمْ طائِفَةٌ ای جماعة.
هوش مصنوعی: اگر از هر قبیله، گروهی به جبهه میرفتند، یک گروه از آنها میتوانست به میدان برود.
لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ. اینجا دو قول گفتهاند مفسّران: یکی آنست که تفقّه و انذار با طائفه نفیر شود غازیان و مسافران که با رسول خدا به غزاء بودند، لانّهم کانوا اذا خرجوا مع رسول اللَّه کانوا فی صحبته یشهدون افعاله احواله و شمایله و اخلاقه و کان ذلک لهم تفقه فی الدین و اذا رجعوا، اخبروا النّاس بما شاهدوه من رسول اللَّه فی سفره، فیکون ذلک انذارا للنّاس.
هوش مصنوعی: در این آیه گفته شده است که افرادی باید در دین آگاهی پیدا کنند و وقتی به اقوام خود بازگشتند، آنها را از آموزهها و تجربیات خود آگاه سازند. مفسران دو دیدگاه درباره این موضوع دارند: یکی اینکه این آگاهی و هشدار به گروهی مربوط میشود که در سفرهای جهاد با پیامبر بودند. زیرا آنها در کنار پیامبر، رفتارها و صفات او را مشاهده میکردند که این تجربیات خود نوعی آموزش در دین برایشان بود. سپس با بازگشت به خانه، اطلاعات و تجربههایی که از پیامبر کسب کرده بودند را به مردم منتقل میکردند تا آنها را نیز آگاه سازند.
قول دیگر آنست که تفقّه و انذار با مقیمان شود، حاضران مدینه. لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ یعنی لیتعلّموا القرآن و السّنن و الحدود، وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ الغائبین إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ و لیعلّموهم ما نزل من القرآن بعدهم و یخوّفوهم به. لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ ما یجب اجتنابه. کلبی گفت: قبیله بنی اسد بن خزیمة همه به مدینه آمدند با عیال و اطفال ایشان فملأوا الطّرق بالعذرات و غلت الاسعار، فنزلت هذه الآیة.
هوش مصنوعی: تفقّه و آگاهی در دین باید به افرادی که در مدینه هستند، منتقل شود تا آنها از قرآن و سنت و حدود شرعی آگاهی پیدا کنند و بتوانند هنگام بازگشت به قوم خود، آنها را از آنچه که پس از آنها نازل شده، آگاه سازند و بترسانند تا مبادا به کارهای ناپسند گرفتار شوند. کلبی اشاره کرده است که قبیله بنی اسد بن خزیمه به مدینه آمده و با خانواده و فرزندانشان باعث شلوغی و بالا رفتن قیمتها شدهاند و به همین دلیل این آیه نازل شده است.
ای لا ینبغی ان یحضروا باجمعهم، بل یحضر طائفة منهم فیتفقّهون و ینذرون قومهم و یعلّمونهم اذا رجعوا الیهم.
هوش مصنوعی: آنها نباید همه با هم حاضر شوند، بلکه باید گروهی از آنها بیایند تا دانش کافی را به دست آورند و قوم خود را از آنچه آموختهاند، آگاه کنند و بعد از بازگشت به آنها آموزش دهند.
بدان که فقه، معرفت احکام دین است بخشیده بر دو قسم: فرض عین و فرض کفایت، امّا فرض عین: علم طهارت و نماز و روزه است که بر هر مکلّف واجب است شناختن آن و آموختن آن، ازینجا گفت مصطفی (ص): طلب العلم فریضة علی کل مسلم.
هوش مصنوعی: فقه به معنای شناخت احکام دین است و به دو دسته تقسیم میشود: فرض عین و فرض کفایت. فرض عین شامل مسائلی چون علم به طهارت، نماز و روزه است که بر هر شخص مکلف واجب است آنها را بشناسد و بیاموزد. به همین دلیل است که پیامبر اسلام (ص) فرمودهاند: کسب علم بر هر مسلمان واجب است.
و هر عبادت که گزاردن آن بر بنده واجب است هم چنین شناخت علم آن و دانستن حدود و شرایط آن بر وی واجب است، همچون علم زکاة، کسی را که مال دارد و علم حج، کسی که استطاعت دارد، بر وی واجب بود. هذا و امثاله.
هوش مصنوعی: هر نوع عبادتی که انجام آن بر فرد واجب است، لازم است که فرد همچنین به دانش و آگاهی درباره آن عبادت و حدود و شرایط آن نیز آشنا باشد. به عنوان مثال، فردی که دارای مال است باید به علم زکات آگاه باشد و کسی که توانایی انجام حج را دارد باید به علم حج آشنا باشد.
امّا فرض الکفایة، هو ان یتعلّم حتی یبلغ درجة الاجتهاد و رتبة الفتیا فاذا قعد اهل بلد عن تعلّمه عصوا جمیعا و اذا قام من کلّ بلد واحد فتعلّمه، سقط الفرض عن الآخرین و علیهم تقلیده فیما یقع لهم من الحوادث.
هوش مصنوعی: فرض الکفایة به این معناست که جامعه باید افرادی را تربیت کند که به سطح اجتهاد و صدور فتوا برسند. اگر در یک شهر هیچکس به این دانش نرسد، همه اعضای آن شهر مسئول هستند و گناهکار محسوب میشوند. اما اگر از هر شهر یک نفر به این سطح برسد، الزام از بقیه افراد آن شهر برداشته میشود و آنها میتوانند به آن فرد مراجعه کنند و از او تقلید نمایند در مسائل و مشکلاتی که برایشان پیش میآید.
روی ابن عباس قال قال: رسول اللَّه (ص): من یرد اللَّه به خیرا یفقهه فی الدین.
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل میکند که پیامبر اسلام (ص) فرمود: هر کس که خداوند بخواهد به او خیری عطا کند، او را در دین فهیم و آگاه میسازد.
و عن ابی هریرة عنه (ص) قال: تجدون الناس معادن فخیارهم فی الجاهلیة خیارهم فی الاسلام اذا فقهوا.
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل میکند که پیامبر (ص) فرمودند: مردم مانند معادن هستند و بهترین آنها در دوره جاهلیت، بهترین آنها در اسلام خواهند بود اگر آگاهی و فهم دینی پیدا کنند.
عن ابی امامة عنه (ص) قال: فضل العالم علی العابد کفضلی علی ادناکم.
هوش مصنوعی: ابو امامه نقل میکند که رسول خدا (ص) فرمودند: برتری عالم بر عابد مانند برتری من بر نازلترین شما است.
و قال الشافعی رضی اللَّه عنه: طلب العلم افضل من صلاة النافلة.
هوش مصنوعی: امام شافعی (رحمت الله علیه) فرمودهاند: طلب علم از انجام نمازهای مستحب بهتر و باارزشتر است.
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ. بحکم این آیت، بهر ناحیتی قتال آن کافر از فریضه است که از سوی ایشان بود: بر شام، روم و بر یمن، حبشه و بر ما وراء النهر، ترک. و کان الحسن اذا سئل عن قتال الترک و الروم و الدیلم تلا هذه الآیة. ابن عباس گفت: این خطاب با اهل مدینه است، ایشان را قتال قریظه و نضیر و خیبر و فدک فرمودند.
هوش مصنوعی: در این آیه اشاره شده است که مؤمنان باید با کافران نزدیک به خود قتال کنند. بر اساس این حکم، جنگیدن با کفاری که در اطراف هستند، واجب است، از جمله کفار در سرزمینهایی مانند شام، روم، یمن، حبشه و مناطق دیگر. همچنین، حسن (از شخصیتهای اسلامی) زمانی که درباره جنگ با ترکان، رومها و دیلمیان سوال میشد، این آیه را تلاوت میکرد. ابن عباس همچنین بیان کرده است که این خطابی که در آیه آمده، به اهل مدینه مربوط میشود و آنها را به قتال قبیلههای قریظه، نضیر، خیبر و فدک سفارش داده است.
وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً شدّة و عنفا و صبرا علی جهادهم، و المعنی اشتدوا علیهم. وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ بالغلبة و النصرة. و در قرآن نظیر این جایها است وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ وَ لا تَهِنُوا فَما وَهَنُوا...
هوش مصنوعی: بگذارید دشمنان در شما سختی و قدرت را ببینند و صبر و استقامت شما در جهادها را احساس کنند. بدانید که خداوند با پرهیزکاران است و آنها را پیروز میکند. در قرآن هم به این نکته اشاره شده که باید در برابر دشمنان، قوی و استوار باشید و هرگز تضعیف نشوید، زیرا دشمن نیز ضعیف خواهد شد.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ... الآیة این آیت در شأن منافقان آمد که سوره قرآن از زبان رسول خدا آن گه که فرو آمد و آن را بر خواند، آن منافق باستهزاء گفت فرا یاران خویش از منافقان: أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِیماناً. و گفتهاند آن منافقان با ضعفه مؤمنان گفت این سخن، بر سبیل استهزاء، و رب العزة او را جواب داد گفت: فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِیماناً باللّه و بصیرة فی دینهم، و اضاف الایمان الی السّورة لانّه یزید بسببها. وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ بنزول القرآن و الفرائض.
هوش مصنوعی: زمانی که سورهای از قرآن فرو میآید، برخی از منافقان با تمسخر به یکدیگر میگویند که آیا این سوره بر ایمان شما افزوده است یا نه. این جمله آنها بر اساس ضعف ایمان مؤمنان بیان میشود. در پاسخ، خداوند میفرماید که مؤمنان با شنیدن این سوره بر ایمانشان افزوده میشود و دیدگاهی بهتر در دین خود پیدا میکنند. این اشاره به این است که ایمان به واسطه نزول سورهها افزایش مییابد و مؤمنان از نزول قرآن و احکام آن خوشحال میشوند.
وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ شکّ و نفاق و بغض للاسلام و المسلمین.
هوش مصنوعی: افرادی که در دلهایشان بیماری وجود دارد، یعنی شک، نفاق و کینه نسبت به اسلام و مسلمانان دارند.
فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ ای شکّا الی شکّهم و کفرا الی کفرهم. وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ. قال الزجاج: المرض فی القلب کلّ ما خرج به الانسان عن الصحة فی الدین. این آیت دلیل است که ایمان بنده افزاید و کاهد، بطاعت افزاید و بمعصیت کاهد، و ازینجا بود که عمر خطاب یاران رسول را گفتید: تعالوا حتّی نزداد ایمانا. و قال: لو وزن ایمان ابی بکر بایمان اهل الارض لرجحهم. و قال علی بن ابی طالب (ع): یبدو الایمان لمظة فی القلب کلما ازداد الایمان ازدادت اللمظة.
هوش مصنوعی: این متن درباره ایمان و کفر است و به بیان این نکته میپردازد که اعمال انسان میتواند بر وضعیت ایمان او تأثیر بگذارد. در حقیقت، افرادی که به کفر و شک دچار میشوند، در نتیجه چنین حالتی، به فساد و ناپاکی بیشتری دچار میشوند. باورهای دینی افراد میتواند با انجام کارهای نیک تقویت یا با کارهای بد تضعیف شود. همچنین، اشاره شده که بعضی از شخصیتهای مهم اسلامی، مانند عمر خطاب، به دیگران میگفتند که با یکدیگر جمع شوند تا ایمانشان را افزایش دهند. همچنین به این مطلب اشاره شده که ایمان ابی بکر به قدری قوی است که اگر با ایمان سایر مردم سنجیده شود، سنگینتر خواهد بود. به علاوه، علی بن ابیطالب نیز به ظهور ایمان در قلب اشاره کرده و بیان کرده که هر چه ایمان بیشتری پیدا شود، نور آن در دل افراد بیشتر میدرخشد.
و کتب الحسن الی عمر بن عبد العزیز: انّ للایمان سننا و شرایع و حدودا و فرایض من استکملها استکمل الایمان و من لم یستکملها لم یستکمل الایمان.
هوش مصنوعی: حسن به عمر بن عبدالعزیز نوشت که ایمان دارای سنن، قوانین، حدود و واجباتی است. کسی که این موارد را به طور کامل انجام دهد، ایمانش کامل است و کسی که آنها را به طور کامل انجام ندهد، ایمانش کامل نخواهد بود.
أَ وَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ یختبرون. فِی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ بالقحط و الشدّة و الامراض و الاوجاع و هی روائد الموت. ثُمَّ لا یَتُوبُونَ من النفاق و لا یتّعظون کما یتّعظ المؤمن بالمرض. و قیل: یفتنون بان یظهر اللَّه نفاقهم و یفضحهم فی کلّ مرّة او مرّتین ثم لا یتوبون عن نفاقهم و لا ینتهون علی ما فیه خلاصهم. قال عکرمه: ینافقون ثم یؤمنون ثم ینافقون. و قیل: ینقضون عهدهم فی السنة مرة او مرتین ثمّ لا یتوبون من نقضهم. وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ بما صنع اللَّه بهم اذ کان رسول اللَّه (ص) اذا نقضوا عهودهم بعث الیهم السرایا فیقتلونهم. حمزه و یعقوب ا و لا ترون بتاء خوانند، خطاب با مؤمنان بود بر سبیل تعجّب، باقی بیا خوانند بر سبیل تقریع و توبیخ منافقان باعراض از توبه.
هوش مصنوعی: آیا آنها نمیبینند که در هر سال یک یا دو بار با بلایای طبیعی، سختیها، بیماریها و دردهایی که نشانههای مرگ هستند، آزمایش میشوند؟ با این حال، همچنان از نفاق خود توبه نمیکنند و به مانند مؤمنان که از بیماریها عبرت میگیرند، عبرت نمیگیرند. گفته شده است که آنها به وسیلهی آشکار شدن نفاقشان و رسواییشان در هر بار یا هر چند بار آزمایش میشوند و باز هم از نفاق خود توبه نمیکنند و از آنچه که به نفعشان است، پرهیز نمیکنند. عکرمۀ گفته است که ابتدا نفاق میورزند، سپس ایمان میآورند و دوباره نفاق میورزند. همچنین گفته شده که آنها در هر سال یک یا دو بار پیمان خود را میشکنند و پس از نقض پیمانشان نیز توبه نمیکنند. آنها به آنچه خداوند با آنها کرده، عبرت نمیگیرند؛ زیرا زمانی که رسولالله (ص) پیمانهایشان را میشکستند، به سراغشان میرفت و آنها را میکشت. در اینجا عبارات خطاب به مؤمنان به صورت تعجبی و سبک برخوردی با منافقان به منظور تنبه و توبیخ بیان شده است.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ این آن بود که منافقان میآمدند بمسجد مصطفی ص بنیوشیدن قرآن و پراکنده مینشستند سر فرو داشته و خویشتن در مجلس رسول پوشیده داشته و میخواستند که از غزا، بازنشستن خود را عذری پدید کنند و خویشتن را از فرمان بغزا ناآگاه شمرند، چون پوشیده مینشستند که ما حاضر نبودیم و از فرمان خبر نداشتیم، آن گه با یکدیگر باشارت میگفتند: هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَدٍ هیچ کس از مؤمنان شما را دید؟ تا از آنجا بازگشتید و از طاعت خدای برگشتید. و گفتهاند: چون سوره از آسمان فرو آمدی ایشان در آن طعن میکردند و عیب آن میجستند و با یکدیگر میگفتند: أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِیماناً، پس ترسیدند که اگر مؤمنان کسی این سخن و طعن از ایشان بشنود و باز رساند، با یکدیگر گفتندید هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَدٍ. و بودی که از آسمان آیتی آمدی که ذکر فضیحت و عیب ایشان در آن آیت بودی، شنیدن آن برایشان گران آمدی و دشوار، خواستندید که بر خیزند و بگریزند تا آن نشنوند، با یکدیگر باشارت میگفتند که بنگرید تا هیچکس از ایشان شما را میبیند تا بر خیزیم، اگر کسی ندیدید، ایشان برفتندید، اینست که رب العالمین گفت: ثُمَّ انْصَرَفُوا عن حضرة النبی ص مخافة الفضیحة. و قیل: انصرفوا عن الایمان. صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ اضلّهم مجازاة علی فعلهم. و قیل: صرف اللَّه قلوبهم دعاء علیهم. بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ دین اللَّه و لا العمل به. قال ابن عباس: لا تقولوا اذا صلّیتم: انصرفنا، فان اللَّه عزّ و جلّ عیّر قوما فقال: ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ و لکن قولوا: قضینا الصلاة.
هوش مصنوعی: وقتی که سورهای نازل میشد، برخی از منافقین به یکدیگر نگاه میکردند. آنها به مسجد میآمدند تا قرآن بشنوند، اما در گوشهای نشسته و خود را در جمع رسول الله پنهان میکردند. هدفشان این بود که بهانهای برای غیبت از جنگ بیاورند و بگویند که از دستورات جنگ بیخبر بودند. به همین خاطر بهطور پنهانی با یکدیگر گفتوگو میکردند که آیا کسی از مؤمنان آنها را دیده است یا نه، تا اگر کسی از آنها دید، بتوانند بگویند که ما در آن محل حضور نداشتیم و از فرمانها بیخبر بودیم. وقتی سورهای نازل میشد، آنها به آن عیبجویی میکردند و میگفتند آیا کسی از ما به این ایمان آورد؟ آنها نگران بودند که اگر مؤمنان از حرفهایشان باخبر شوند، برایشان مشکل خواهد شد. بنابراین به هم اشاره میکردند که مراقب باشند کسی آنها را نبیند تا بتوانند بروند. در این حال، وقتی آیهای از آسمان نازل میشد که به عیبهای آنها اشاره میکرد، شنیدن آن برایشان دشوار بود و میخواستند فرار کنند تا نشنوند. اینجا بود که خداوند فرمود: «سپس از محضر پیامبر صلیاللهعليهوآله برگشتند از ترس رسوایی». بیان شده که آنها از ایمان نیز برگشتهاند و خداوند قلوب آنها را منحرف کرده است تا مجازات شوند به خاطر کارهایشان. همچنین گفتهاند که خداوند قلوبشان را به سبب دعای علیه آنها منحرف کرده است، زیرا آنها قومی هستند که دین خدا را درک نکرده و به آن عمل نمیکنند. ابن عباس گفته است که نباید بگویید وقتی نماز را به پایان میرسانید، «انصرفنا»، زیرا خداوند قومی را عیبجویی کرده و گفته است: «سپس برگشتند و خداوند قلوبشان را منحرف کرد»، بلکه باید بگویید: «نماز را قضا کردیم».
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ این تهنیت است و الزام حجت میگوید: آمد بشما پیغامبری محمد بن عبد اللَّه بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن خزیمة بن مدرکة بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان، پیغامبری هم از شما، بشری چون شما، از نسب عرب، که سخن وی دانید و دریابید و صدق و امانت وی شناسید، یعنی ذلک شرف لکم و منقبة. کلبی گفت: ولدته العرب کلّها، لیس فی العرب بطن الا ولدته.
هوش مصنوعی: پیامبری از خود شما به سویتان آمده است. این جمله بیانگر این است که محمد بن عبدالله، یک نفر از میان شما و از نسل عرب، به عنوان پیامبر به شما فرستاده شده است. او انسانی مانند شماست که شما به سخنانش آشنا هستید و صداقت و امانت او را میشناسید. این موضوع نشاندهنده شرافت و افتخار شماست. طبق گفته کلبی، تمام عربها او را به دنیا آوردهاند و هیچیک از قبایل عرب نیست که او از میان آنها متولد نشده باشد.
و قال النبی (ص): ما ولدنی من سفاح اهل الجاهلیة شیء ما ولدنی الا نکاح کنکاح الاسلام.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: چیزی از زناکاری دوران جاهلیت به من تعلق ندارد و فقط ازدواج به سبک اسلامی است که من را به دنیا آورده است.
گفتهاند ربّ العالمین رسول که بخلق فرستاد هم از ایشان فرستاد از بهر آنکه جنس را بر جنس شفقت بیشتر بود. نه بینی که اگر کسی بهیمهای را بیند که همی کشند، از آن اندوهگن نشود، و اگر آدمیای را بیند که همی کشند، از آن غمگین و اندوهگن شود، و نیز هر جنس با جنس خود آرام گیرد و از هر چیز که نه جنس وی بود نفور باشد، اگر رسول فریشتهای بودی با آدمی آرام نگرفتی و آدمی از آن نفور بودی، از جنس ما فرستاد تا ما را با وی انس و راحت بود نه وحشت و نفرت. و در شواذّ خواندهاند: من انفسکم بفتح فا، ای من اشرفکم و افضلکم. میگوید: پیغامبری از گرامیتر و گرانمایهتر شما.
هوش مصنوعی: خداوند پیامبری را از میان خود مردم فرستاد، زیرا محبت و همدلی میان نوع انسانی بیشتر است. اگر کسی حیوانی را در حال آسیب دیدن ببیند، از آن ناراحت نمیشود، اما اگر یک انسان را در چنین وضعی ببیند، به شدت غمگین میشود. هر موجود با همنوع خودش راحتتر ارتباط برقرار میکند و از موجودات دیگر دوری میکند. اگر پیامبر فرشتهای بود، انسانها نمیتوانستند با او ارتباط برقرار کنند و او باعث ترس و تنفر میشد. به همین دلیل، پیامبر از میان خود انسانها فرستاده شد تا ما با او راحت باشیم و با او احساس نزدیکی کنیم. همچنین، در متونی آمده که خداوند میگوید: «پیامبری از بین شما که برتر و با ارزشتر از شماست» و به این ترتیب، اهمیت و مقام او را نشان میدهد.
عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ ای شدید علیه عنتکم، و العنت الوقوع فی الهلاک و لقاء الشدّة و الاشراف علیها. حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ ای علی ایمانکم و هداکم و صلاحکم.
هوش مصنوعی: او نسبت به مشکلات و سختیهایی که شما با آنها مواجهاید، بسیار نگران و متأثر است، زیرا این مشکلات میتوانند منجر به هلاکت و دشواریهای شدید شوند. همچنین او بسیار مشتاق است که شما به ایمان، هدایت و صلاح خود برسید و در این زمینهها پیشرفت کنید.
بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ رءوف بالمطیعین، رحیم بالمذنبین، رءوف بمن رآه رحیم بمن لم یره. رأفت مه از رحمت است و رحیم بمعنی بیش از رءوف است، تقدیره: بالمؤمنین رحیم رءوف. میگوید: بمؤمنان بخشاینده است، سخت مهربان. و قال الحسین بن الفضل: لم یجمع اللَّه لاحد من الانبیاء بین الاسمین من أسمائه تعالی الّا للنّبی ص فانه قال: بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ و قال تعالی: إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ. و گفتهاند: نظم آیت چنین است: لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز حریص بالمؤمنین رءوف رحیم. علیه ما عنتم، لا یهمّه الّا ما شأنکم، ما اقمتم علی سنته فانّه لا یرضیه عند القیام بالشفاعة الا دخولکم الجنة کقوله: من ترک مالا فاورثته و من ترک ذنبا او کلا فالیّ و علیّ. و گفتهاند: عمر بن خطاب هیچ آیت در مصحف اثبات نکردی تا نخست دو گواه بر آن گواهی دادندید که این قرآن است. مردی انصاری آمد و این دو آیت آورد عمر گفت: و اللَّه لا اسئلک علیها بینة کذلک کان رسول اللَّه (ص) فاثبتها. و قال ابیّ بن کعب: احدث القرآن باللّه عهدا، لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ... الی آخر الآیتین و فی قول بعضهم هی آیة آخر نزلت من السماء.
هوش مصنوعی: خداوند نسبت به مؤمنان بسیار مهربان و رحیم است. او به مطیعان لطف و محبت دارد و به خطاکاران رحم میکند. مهربانی او شامل افرادی میشود که او را میبینند و همچنین شامل کسانی که او را نمیبینند. واژه "رؤوف" به معنای مهربان و "رحیم" به معنای کسی است که بیش از یک مهربان است. در واقع، خداوند به مؤمنان مهربان و بخشنده است. حسین بن فضل میگوید: هیچ پیامبری به اندازه پیامبر اسلام (ص) دو صفت رحمت و مهربانی را دریافت نکرده است. خداوند در آیهای فرموده: "خداوند نسبت به مردم بسیار مهربان و رحیم است." همچنین گفته شده است: نظم آیه به این صورت است: "لقد جاءکم رسول من انفسکم..." و به مواردی که پیامبر فقط به خاطر شما و کارهای شما نگران بوده اشاره دارد. او نمیخواهد جز ورود شما به بهشت چیزی دیگری را بپسندد. عمر بن خطاب گفته که هیچ آیهای را در قرآن تأیید نکرد تا دو شاهد بر آن گواهی دهند. یک مرد انصاری آیات را آورد و عمر گفت: من از تو شاهد نمیخواهم، چون اینطور بود که پیامبر (ص) بیان کرد. ابیّ بن کعب نیز عنوان کرد که این آیات تازهترین آیات نازلشده از آسمان هستند.
فَإِنْ تَوَلَّوْا یعنی المشرکین و المنافقین اعرضوا عن الایمان بک و صاروا علیک.
هوش مصنوعی: اگر آنها روی گردان شوند، یعنی مشرکین و منافقین از ایمان به تو دست بکشند و به سمت تو نروند.
فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ ای الذی یکفینی کید من کادنی اللَّه. لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ فوّضت امری الیه و به وثقت.
هوش مصنوعی: بگو: "خدای من برای من کافی است، ای کسی که تدبیر و نقشه من را ناکام میگذاری، فقط اوست که معبود است. بر او توکل کردهام و کارم را به او سپردهام."
وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ خصّ العرش بالذّکر لانه اعظم خلق اللَّه تعالی فیدخل فیه الاصغر، و العرش عند العرب سریر الملک. و فی الخبر الصحیح ان الجنّة مائة درجة ما بین درجتین کما بین السماء و الارض اعدّها اللَّه للمجاهدین فی سبیل اللَّه فاذا سألتم اللَّه فسئلوه الفردوس فانه وسط الجنّة و اعلی الجنّة و منها تفجر انهار الجنّة و فوقه عرش الرحمن تبارک و تعالی.
هوش مصنوعی: او پروردگار عرش عظیم است و به خاطر بزرگی آن، نام عرش در ابتدا ذکر شده است زیرا بزرگترین مخلوق خداوند به شمار میآید و دیگر مخلوقات نیز در آن جا میگیرند. در زبان عربی، عرش به معنای تخت پادشاهی است. بر اساس یک روایت صحیح، بهشتی وجود دارد که شامل صد درجه است و فاصله بین هر دو درجه آن به اندازه فاصله آسمان و زمین است. خداوند این درجات را برای مجاهدان در راه خود آماده کرده است. اگر از خداوند درخواست کنید، از او بهشت فردوس را بخواهید، زیرا این مکان در وسط بهشت و عالیترین محل آن است و از آنجا نهرهای بهشت جوش میزند و بالای آن، عرش رحمان قرار دارد.
و روی انّ فاطمة (ع) اتت رسول اللَّه ص تساله خادما، فقال قولی: اللهم رب السماوات السبع و رب العرش العظیم ربنا و رب کلّ شیء منزل التوریة و الانجیل و القرآن العظیم فالق الحب و النوی اعوذ بک من شر کلّ ذی شرّ انت آخذ بناصیتها انت الاوّل فلا شیء قبلک و انت الآخر فلیس بعدک شیء و انت الظاهر فلیس فوقک شیء و انت الباطن فلیس دونک شیء اقض عنّا الدّین و اغننا من الفقر.
هوش مصنوعی: فاطمه (س) به رسول الله (ص) مراجعه کرد و از او خواست که برایش خدمتکاری دعا کند. او در این دعا گفت: «ای خداوند، پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ، پروردگار ما و پروردگار همه چیز، نازلکننده تورات، انجیل و قرآن بزرگ، شکافنده دانه و هسته، از شر هر چیز بد به تو پناه میبرم، تویی که سرنوشت همه را در دست داری. تو اولین هستی و چیزی پیش از تو نیست و تو آخرینی و بعد از تو چیزی نیست و تو آشکارترین هستی و بالاتر از تو چیزی نیست و تو درونیترین هستی و پایینتر از تو چیزی نیست. خواهش دارم که از ما بدهیها را برطرف کنی و ما را از فقر بینیاز گردانی.»
و روی فی بعض الاخبار انّ ملکا من الملائکة قال: یا ربّ انی ارید العرش فزدنی قوّتی حتی اطیر لعلّی ادرک العرش فخلق اللَّه له ثلثین الف جناح و طار ثلثین الف سنة. فقال اللَّه تعالی: هل بلغت الی اعلی العرش؟ فقال: لم تقطع بعد قائمة العرش فاستأذن ان یعود الی مکانه فاذن له.
هوش مصنوعی: در بعضی از اخبار آمده است که یکی از فرشتگان از خداوند درخواست کرد تا برایش قدرت بیشتری ببخشاید تا بتواند بر روی عرش پرواز کند. خداوند به او سی هزار بال عطا کرد و او برای رسیدن به عرش سی هزار سال پرواز کرد. سپس خداوند از او پرسید آیا به بالاترین جایگاه عرش رسیده است؟ فرشته پاسخ داد که هنوز نتوانسته به پایههای عرش برسد. بنابراین از خداوند اجازه خواست تا به مکان خود بازگردد و خداوند به او اجازه داد.