گنجور

۱ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ. این سورة را شش نام است: سورة التّوبة و المبعثرة و المنقرة و المثیرة و البحوث. صد و بیست و نه آیت است و چهار هزار و نود و هشت کلمت و ده هزار و چهار صد و هشتاد و هشت حرف است، و پسین سورة که از آسمان بزمین آمد در مدینه بیکبار تمام این سورة است.

روت عائشة، قالت: قال رسول اللَّه ص: ما نزل علیّ القرآن الّا آیة آیة و حرفا حرفا ما خلا سورة برائة، و قل هو اللَّه احد، فانهما انزلتا علیّ و معهما سبعون الف صف من الملائکه.

و گفته‌اند میان روز حدیبیه و فتح مکه فرود آمد. رسول خدا ابو بکر را به حج فرستاد در آن سال بامیری بر حاج و علی بن ابی طالب (ع) را بر پی وی بفرستاد، تا این سورة به منا روز نحر بر خلق خواند و بچهار سخن ندا کرد: لا یدخل الجنة الا نفس مسلمة و لا یحج بعد العام مشرک و لا یطوف بالبیت عریان و من کان بینه و بین رسول اللَّه عهد فعهده الی مدته.

در ابتداء این سورة بِسْمِ اللَّهِ ننوشتند، از بهر آنکه بنزدیک عثمان چنان بود که انفال و برائت یک سورة است و فصل در میانه آن را کرده است که قومی از صحابه بر آن بودند که دو سورة است تا میان هر دو قول جمع کرده آید، و صحابه این را بپسندیدند و هر دو سورة را قرینتین نام نهادند. ابیّ کعب را پرسیدند که چرا در سر این سورة بِسْمِ اللَّهِ ننوشتند، گفت: لانها نزلت فی آخر القرآن و کان رسول اللَّه یأمرنی اوّل کلّ سورة ب: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ و لم یأمرنی فی سورة برائة، بذلک فضمّت الی سورة الانفال لشبهها بها. یعنی امر العهود مذکور فی الانفال و هذه نزلت بنقض العهود و کانت ملتبسة بالانفال بالشّبه فضمّت الیها و کتب فی السّبع الطول.

و گفته‌اند که بِسْمِ اللَّهِ زینهار است و افتتاح خیر و اوّل این سورة و عید است و نقض عهد و برداشت زینهار، ازین سبب این ننوشتند. و درین سورة نه آیت منسوخ است چنان که بآن رسیم، بیان کنیم ان شاء اللَّه تعالی و تقدّس.

قوله: بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ. این آیت بآن آمد که مشرکان عهدی که با رسول خدا و با مؤمنان کرده بودند و پیمانی که بسته بودند، آن را نقض کرده بودند.

پس رب العالمین مصطفی ص را و مؤمنانرا فرمود که چون ایشان پیمان بشکستند و بحرب شما بیرون آمدند، شما نیز عهدها که با ایشان کرده‌اید نقض کنید و زینهار بردارید و باین معنی آیت فرو فرستاد که بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ای قد برأ اللَّه و رسوله من اعطائهم العهود و الوفاء اذ نکثوا. و برائة رفع لانه خبر ابتداء محذوف، ای هذه الآیات برائة، و قیل رفع لانه ابتداء و خبره إِلَی الَّذِینَ. و معنی برائة انقطاع عصمت است. میگوید: ایشان را عصمت نماند و عهدی و زینهاری که داشتند تا امروز منقطع گشت. آن گه سخن با معاهدان گردانید، ایشان را گفت: فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ چهار ماه در زمین می‌آئید و میروید، چنانک خواهید از اوّل شوال تا آخر محرم، و گفته‌اند از روز عرفه تا دهم ربیع الآخر. و این معاهدان دو قوم بودند، قومی عهد داشتند از مصطفی ص کم از چهارماه، رب العزة درین آیت بچهار ماه برد، و قومی عهد داشتند بیش از چهارماه، رب العالمین فرمود، تا آن مدت بسر بردند، چنان که گفت: فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی‌ مُدَّتِهِمْ. و گفته‌اند دو گروه بودند آن معاهدان، گروهی کم از چهارماه عهد داشتند و گروهی عهد داشتند امّا مدتی نامزد نکرده بودند. رب العالمین مدّت عهد هر دو گروه بچهار ماه باز آورد. و بقول بعضی مفسران، این تأجیل ایشانراست که نقض کردند، میگوید: این چهار ماه دیگر ایشان را زمان دهید و پس از آن ایشان را عهد نیست، میکشید ایشان را و می‌گیرید، و هر که نقض عهد نکرد بر سر عهد خویش است و هر که خود عهد نداشت، از مشرکان پنجاه روز وی را زمانست، یعنی از دهم ذی الحجه تا آخر محرم، و گفته‌اند ابتداء چهار ماه بیستم ذی القعده بود و در این سال درین روز حج نبود بحکم جاهلیّت و دیگر سال حجة الوداع بود هم ذی الحجة چنان که امروز است.

وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ ای و ان اجّلتم هذه الاربعة الاشهر فلن تفوتوا اللَّه، وَ أَنَّ اللَّهَ ای و اعلموا ان اللَّه مخزی الکافرین مذلهم بالقتل و الاسر.

زجاج گفت: که این از خدای تعالی ضمان است که مؤمنانرا بر کافران نصرت دهد.

وَ أَذانٌ، این عطف بر برائة است، ای و اعلام مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یعنی الی العرب، یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ روز عید نحر است، بقول جماعتی صحابه چون عمر و علی و ابن عباس و ابو هریره و خلقی از تابعین، و بقول بعضی روز عرفه است. و حج اکبر وقوف است بعرفه و حج اصغر عمره و اجماع است که هر که وقوف بعرفه ازو فائت شد حج از وی فائت شد، و قیل الحج الاکبر القران و الاصغر الافراد. قومی گفتند: آن روز را حج اکبر نام کردند از بهر آن که عیدهای اهل ملک ترسایان و جهودان و گبران در آن روز همه بهم آمده بود و این قول پسندیده نیست که در آن تعظیم و آئین کفر و کافران است و این روا نیست و از حج اکبر درین هیچ چیز نیست. قومی گفتند حج اکبر آن روز بود و بس، یعنی اکبر من سائر الحج لما جری فیه ما هو اعزاز للاسلام و اذلال من الشّرک. و قیل یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ ای حین الحج ایامه کلّها کما یقال: یوم الجمل و یوم صفّین و یوم بغاث یراد به الحین و الزمان لان کلّ حرب من هذه الحروب دامت ایّاما کثیرة.

أَنَّ اللَّهَ بَرِی‌ءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ای من عهودهم، وَ رَسُولِهِ ای هو و رسوله.

رب العالمین درین آیت مصطفی را فرمود تا مشرکان عرب را خبر دهد در روز حج اکبر که خدای از ایشان بیزار است و رسول وی، و این آن بود که علی ع را بفرستاد بموسم سنة تسع، تا از اول سوره برائة ده آیت و بقولی هشده و بقولی چهل و بقولی همه سوره بر ایشان خواند، و مصطفی ص گفت: «لا یبلغ عنّی الّا رجل منی»

و صاحب موسم آن سال ابو بکر بود. چون علی ع در رسید، گفت: امیرا جئت ام مامورا.

فقال علی ع: بل مأمورا، و وقص علیه القصة، و کان ابو هریرة مع علی ع.

قال الزجاج: السبب فی تولیة علی (ع) تلاوة البراءة انّ العرب جرت عادتهای فی عقد عقدها و نقضها ان یتولّی ذلک علی القبیلة رجل منها و کان جائز أن تقول العرب اذا تلا علیها نقض العهد من الرّسول من هو من غیر رهطه هذا خلاف ما یعرف فینا فی نقض العهود فازاح النّبیّ ص العلّة فی ذلک، و قوله ص: لا یبلغ عنی الا رجل منی لیس بتفضیل منه لعلی علی غیره و لکن عامل العرب علی مثل ما کان بعضهم یتعارفه من بعضهم کعادتهم فی عقد الحلف و حلّ العقد کان لا یتولّی ذلک الّا رجل منهم.

فَإِنْ تُبْتُمْ ای رجعتم عن الکفر و اخلصتم التّوحید، فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ من الاقامة علی الکفر وَ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ عن الایمان، فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ ای لا تعجزونه هربا. آن گه ایشان را بعذاب آخرت بیم داد گفت: وَ بَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِیمٍ آن گه قومی را از برائة عقود مستثنی کرد، ای وقعت البراءة من المعاهدین النّاقضین للعهود.

إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ، این استثنا پیوسته بآنست که أَنَّ اللَّهَ بَرِی‌ءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ، إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ من شرط العهود شَیْئاً مگر آن گروهان از مشرکان که با ایشان پیمان بسته‌اید به حدیبیة، و از آن شرطها که در عهد با شما کردند، از آن چیزی بنه کاسته‌اند و هیچ دشمن را از آن شما بر شما یاری نداده‌اند و ایشان بنو ضمره و بنو کنانه‌اند و نه ماه از مدّت عهد ایشان را مانده بود، رب العالمین گفت: فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی‌ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ الّذین یتّقون نقض العهد.

فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ و هی رجب و ذو القعدة و ذو الحجّة و المحرّم، و قیل هی الاربعة الاشهر الّتی هی مدّة التّأجیل. میگوید: چون مدّت تأجیل بسر آید مشرکان را بکشید هر جای که بر ایشان دست یابید در حلّ و در حرم، وَ خُذُوهُمْ بالاسر، وَ احْصُرُوهُمْ ان تحصنوا، وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ ای علی کلّ مرصد، یعنی خذوا علیهم الطّرق. علما را در نسخ این آیت سه قول است، بیک قول منسوخ است بآن آیت که خدای گفت: فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً و لا یحلّ قتل اسیر صبرا، و بیک قول

منسوخ نیست، بل که ناسخ است این آیت را که گفت: فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً، فلا یؤخذ من الاسیر الفداء و لا یمنّ علیهم انما هو السیف او الایمان. و همچنین در قرآن صد و بیست و چهار آیت باین آیت منسوخ شده. قول سوم آنست که هر دو آیت محکم‌اند، همان که گفت: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ، و همان که فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً و الامر فی ذلک الی الایمان، فَإِنْ تابُوا عن الشّرک، وَ أَقامُوا الصَّلاةَ!! المفروضة، وَ آتَوُا الزَّکاةَ الواجبة من العین و الثّمار و المواشی، فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ دعوهم و ما شاؤا و لا تتعرّضوا لقتلهم و اسرهم و حصرهم، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ لمن تاب و آمن.

وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ ای ان طلب واحد ممّن امرت بقتلهم ان یکون فی جوارک، فاجره، ای آمنه. حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ فیتبیّن له دین اللَّه و یقوم علیه حجّة اللَّه و یعرف صدقک، ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ای فان ابی ان یسلم فردّه الی موضع امنة، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ ای یفعل کلّ هذا لانهم جهلة لا یعلمون دین اللَّه و توحیده.

این آیت حجّت روشن است و دلیلی قاطع بر لفظیان که گویند: الفاظنا بالقرآن مخلوقة، و معلوم است که آن مستجیر که قرآن می‌شنید از لفظ رسول می‌شنید یا از لفظ صحابی و قرائت و لفظ وی سماع کرد و بجز از لفظ وی شنیدن سماع قرآن وی را ممکن نبودی، اگر آن لفظ و قرائت که می‌شنید مخلوق است پس حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ معنی ندارد، چون خدای سماع وی کلام خود را تحقیق کرد روشن شد و معلوم گشت که لفظ خواننده بقرآن مخلوق نیست.

کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ این پیوسته است باوّل سورت و قوله: بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ ای کیف لهم عهد، مع اضمارهم الغدر و نقضهم العهد. إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ و هم الّذین استثناهم اللَّه من البراءة و هم بنو ضمرة بن بکر و بنو کنانة. و گفته‌اند: این استثناء منقطع است، ای لکن من عاهدتموهم عند المسجد الحرام فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ علی وفاء العهد. فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ علی الوفاء. قتاده گفت این عهد روز حدیبیه است، و مشرکان نقض آن عهد کردند و بنی بکر را بر خزاعة که خلفاء رسول خدا بودند یاری دادند. رب العالمین گفت تا ایشان بر وفای عهد باشند، شما نیز بر وفای عهد باشید چون ایشان نقض کردند و پیمان شکستند قتال و حرب با ایشان حلال است. إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ الّذین یتّقون الغدر.

کَیْفَ وَ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ ای کیف لا تقتلونهم و کیف یکون لهم عهد و هم ان یظفروا بکم و یقدروا علیکم، لا یَرْقُبُوا فِیکُمْ ای لا یحفظوا فیکم، إِلًّا وَ لا ذِمَّةً.

الّ بنزدیک عرب قرابت است و سوگند است و عهد است، و گفته‌اند نامی است از نامهای خداوند جلّ جلاله، و لمّا قرئ علی ابو بکر الصدّیق قرآن مسیلمة بن حبیب الحنفی الکذاب، قال ابو بکر: و یحک ما خرج هذا الکلام من الّ قط فاین ذهب بکم. و فی اشتقاقه قولان: احدهما الّک الشی‌ء اذا حدّده و الثّانی من الّ البرق اذ المع.

و ذمّة عهد است و پیمان و اصله من الذّم، ای ما یخاف الذّم و العیب فیه. لا یَرْقُبُوا فِیکُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً، معنی آنست که اگر ایشان بشما دست یابند هیچ ابقا نکنند، نه حقّ قرابت خویش بجای آرند، نه بوفای عهد و پیمان باز آیند.

یُرْضُونَکُمْ بِأَفْواهِهِمْ بالوعد بالایمان و الطّاعة و الوفاء بالعهد، وَ تَأْبی‌ قُلُوبُهُمْ الّا الکفر و العصیان و الغدر، وَ أَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ خارجون عن العهد متمردون بالکفر اشْتَرَوْا بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلًا ای استبدلوا بالقرآن عرضا یسیرا و استبدلوا الدّنیا بالآخرة و هم الّذین جمعهم ابو سفیان علی طعامه، و قیل هم الیهود و آیات اللَّه التوریة و هم قوم منهم دخلوا فی العهد ثمّ رجعوا عنه، فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِهِ ای اعرضوا عن دینه و طاعته، إِنَّهُمْ ساءَ ما ای بئس ما کانُوا یَعْمَلُونَ من اشترائهم الکفر بالایمان.

لا یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً. این مشرکان‌اند که نقض عهد کردند، و گفته‌اند جهودان‌اند. پس الّ اینجا بمعنی قرابت نتوان بود که میان عرب و جهود قرابت نیست. پس الّ اینجا خدا است جلّ جلاله و الایل هو اللَّه عزّ و جلّ. قال محمد بن الفضل: حرمة المؤمن افضل الحرمات و تعظیمه اجلّ الطّاعات، یقول اللَّه عزّ و جلّ.

لا یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً، وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ المجاوزون للحلال الی الحرام بنقض العهد.

فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوانُکُمْ ای فهم اخوانکم فِی الدِّینِ لا فی النّسب. دین اسمی است ملّت حنیفی را از روی شرع، امّا از روی لغت آن را چند معنی است: یکی جزا است و قصاص، چنان که گفت: مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ای یوم الجزاء و القصاص، یقال دنته بما صنع، ای جزیته و کما تدین تدان. الدّین الملکة و السلطان، یقال دنت القوم ادنیهم، ای قهرتهم و اذللتهم فدانوا، ای ذلّوا و خضعوا، و الدّین للَّه انما هو من هذا. منه قوله: وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ.

و الدّین الحساب منه قوله تعالی: مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ و منه قوله تعالی: یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ ای حسابهم.

وَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ ای نبیّن آیات القرآن، لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ انّها من عند اللَّه.

قال ابن عباس: حرّمت هذه الایة دماء اهل القبلة.

۱ - النوبة الاولى: قوله تعالی: بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ این بیزاری است از خدا و رسول او، إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۱) بایشان که پیمان بستید با ایشان از مشرکان.۱ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ. و عید کافران است و تهدید بیگانگان، و سرانجام کفر ایشان فراق جاویدان و حسرت بیکران، درخت نومیدی ببر آمده و اشخاص بیزاری بدر آمده، چه سود دارد اکنون زاری، که خدای حکم کرد به بیزاری، اینست فضیحت و رسوایی، ماتم بیگانگی و مصیبت جدایی، امروز خسته زخم قطیعت، فردا سوخته آتش عقوبت، امروز عذاب و خزی، وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِی الْکافِرِینَ و فردا حسرت، اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ، امروز سیاست، فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ، و فردا زقوم و حمیم و غسلین. مسکین آدمی که پیوسته در غفلت است یا در طاعت یا فترت است، نداند که سرانجام کار وی چیست. آشنایی است یا بیگانگی در غفلت و معصیت می‌زید، و این نشان بدبختی است، حرام میخورد و بخسران دین رضا میدهد، و این نشان بیزاری است، در فرمان شرع سستی و با نهی حقّ ناپاکی، و این نشان شوخی است. بیچاره آدمی بیدار آن گه شود که نبود هر چه بودنی است، پند آن گه پذیرد که باو رسد هر چه رسیدنی است، نمیداند که هر چه کشت رستنی است، و هر چه رست درودنی است، یموت الرّجل علی ما عاش علیه و یحشر علی ما مات علیه.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ. این سورة را شش نام است: سورة التّوبة و المبعثرة و المنقرة و المثیرة و البحوث. صد و بیست و نه آیت است و چهار هزار و نود و هشت کلمت و ده هزار و چهار صد و هشتاد و هشت حرف است، و پسین سورة که از آسمان بزمین آمد در مدینه بیکبار تمام این سورة است.
هوش مصنوعی: این آیه به بیان اعلامی از سوی خدا و پیامبر اشاره دارد. این سوره شش نام مختلف دارد: توبه، مبعثره، منقره، مثیره و بحوث. تعداد آیات آن صد و بیست و نه، کلمات آن چهار هزار و نود و هشت و تعداد حروف آن ده هزار و چهار صد و هشتاد و هشت است. این سوره به عنوان آخرین سوره‌ای که از آسمان به زمین نازل شده، در مدینه یکجا فرود آمده است.
روت عائشة، قالت: قال رسول اللَّه ص: ما نزل علیّ القرآن الّا آیة آیة و حرفا حرفا ما خلا سورة برائة، و قل هو اللَّه احد، فانهما انزلتا علیّ و معهما سبعون الف صف من الملائکه.
هوش مصنوعی: عایشه روایت کرده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: قرآن به جز آیه به آیه و حرف به حرف بر من نازل نشده است، به جز سوره "برائت" و سوره "قل هو الله أحد"، زیرا این دو سوره همراه با هفتاد هزار صف از ملائکه بر من نازل شده‌اند.
و گفته‌اند میان روز حدیبیه و فتح مکه فرود آمد. رسول خدا ابو بکر را به حج فرستاد در آن سال بامیری بر حاج و علی بن ابی طالب (ع) را بر پی وی بفرستاد، تا این سورة به منا روز نحر بر خلق خواند و بچهار سخن ندا کرد: لا یدخل الجنة الا نفس مسلمة و لا یحج بعد العام مشرک و لا یطوف بالبیت عریان و من کان بینه و بین رسول اللَّه عهد فعهده الی مدته.
هوش مصنوعی: در میان روز حدیبیه و فتح مکه، پیامبر اسلام ابوبکر را به حج فرستاد و علی بن ابی‌طالب (ع) را به دنبال او فرستاد تا این سوره را در روز نحر در منا برای مردم بخواند. او همچنین چهار اعلام کرد: هیچ انسانی جز آنکه مسلمان باشد، وارد بهشت نمی‌شود و بعد از این سال هیچ مشرکی نمی‌تواند حج کند و هیچ‌کس نمی‌تواند بدون لباس در کنار خانه خدا طواف کند. و هر کس که با رسول الله عهدی دارد، باید به مدت آن عهد پایبند باشد.
در ابتداء این سورة بِسْمِ اللَّهِ ننوشتند، از بهر آنکه بنزدیک عثمان چنان بود که انفال و برائت یک سورة است و فصل در میانه آن را کرده است که قومی از صحابه بر آن بودند که دو سورة است تا میان هر دو قول جمع کرده آید، و صحابه این را بپسندیدند و هر دو سورة را قرینتین نام نهادند. ابیّ کعب را پرسیدند که چرا در سر این سورة بِسْمِ اللَّهِ ننوشتند، گفت: لانها نزلت فی آخر القرآن و کان رسول اللَّه یأمرنی اوّل کلّ سورة ب: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ و لم یأمرنی فی سورة برائة، بذلک فضمّت الی سورة الانفال لشبهها بها. یعنی امر العهود مذکور فی الانفال و هذه نزلت بنقض العهود و کانت ملتبسة بالانفال بالشّبه فضمّت الیها و کتب فی السّبع الطول.
هوش مصنوعی: در ابتدای این سوره، عبارت «بسم الله» نوشته نشده است. دلیل این موضوع این است که عثمان معتقد بود سوره‌های انفال و برائت یک سوره به شمار می‌روند و فاصله‌ای که بین آنها افتاده، ناشی از نظر برخی صحابه است که می‌گفتند اینها دو سوره هستند. لذا برای اینکه هر دو نظر را جمع کند، این فاصله را حفظ کردند و این دو سوره را کنار هم قرار دادند. ابیّ کعب به این سؤال پاسخ داده که چرا در ابتدای این سوره «بسم الله» نوشته نشده است. او توضیح داد که این سوره در آخر قرآن نازل شده و پیامبر اکرم به او دستور داده بود که در ابتدای هر سوره عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» را قرار دهد، اما در مورد سوره برائت این دستور را نداشت. به همین دلیل این سوره به انفال ملحق شده، چون هر دو به نوعی به مسائل عهد و پیمان مربوط هستند. سوره برائت درباره نقض عهدها نازل شده و به خاطر شباهت‌هایی که با سوره انفال دارد، به آن ضمیمه شده است و به عنوان یکی از سوره‌های طولانی قرآن ثبت شده است.
و گفته‌اند که بِسْمِ اللَّهِ زینهار است و افتتاح خیر و اوّل این سورة و عید است و نقض عهد و برداشت زینهار، ازین سبب این ننوشتند. و درین سورة نه آیت منسوخ است چنان که بآن رسیم، بیان کنیم ان شاء اللَّه تعالی و تقدّس.
هوش مصنوعی: بِسْمِ اللَّهِ به‌عنوان نشانه‌ای از احتیاط و آغاز خیر محسوب می‌شود و به نوعی در این سورۀ خاص به عنوان یادآوری به عید و نشانه‌ای از نقض عهد به حساب می‌آید. به همین دلیل، برخی اقدام به نوشتن آن نکرده‌اند. همچنین در این سوره هیچ آیه‌ای منسوخ نشده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، ان‌شاءالله.
قوله: بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ. این آیت بآن آمد که مشرکان عهدی که با رسول خدا و با مؤمنان کرده بودند و پیمانی که بسته بودند، آن را نقض کرده بودند.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای اعلام برائت از سوی خدا و رسولش است. این آیت به این اشاره دارد که مشرکان، پیمانی که با رسول خدا و مؤمنان بسته بودند، نقض کرده و آن را شکسته‌اند.
پس رب العالمین مصطفی ص را و مؤمنانرا فرمود که چون ایشان پیمان بشکستند و بحرب شما بیرون آمدند، شما نیز عهدها که با ایشان کرده‌اید نقض کنید و زینهار بردارید و باین معنی آیت فرو فرستاد که بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ای قد برأ اللَّه و رسوله من اعطائهم العهود و الوفاء اذ نکثوا. و برائة رفع لانه خبر ابتداء محذوف، ای هذه الآیات برائة، و قیل رفع لانه ابتداء و خبره إِلَی الَّذِینَ. و معنی برائة انقطاع عصمت است. میگوید: ایشان را عصمت نماند و عهدی و زینهاری که داشتند تا امروز منقطع گشت. آن گه سخن با معاهدان گردانید، ایشان را گفت: فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ چهار ماه در زمین می‌آئید و میروید، چنانک خواهید از اوّل شوال تا آخر محرم، و گفته‌اند از روز عرفه تا دهم ربیع الآخر. و این معاهدان دو قوم بودند، قومی عهد داشتند از مصطفی ص کم از چهارماه، رب العزة درین آیت بچهار ماه برد، و قومی عهد داشتند بیش از چهارماه، رب العالمین فرمود، تا آن مدت بسر بردند، چنان که گفت: فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی‌ مُدَّتِهِمْ. و گفته‌اند دو گروه بودند آن معاهدان، گروهی کم از چهارماه عهد داشتند و گروهی عهد داشتند امّا مدتی نامزد نکرده بودند. رب العالمین مدّت عهد هر دو گروه بچهار ماه باز آورد. و بقول بعضی مفسران، این تأجیل ایشانراست که نقض کردند، میگوید: این چهار ماه دیگر ایشان را زمان دهید و پس از آن ایشان را عهد نیست، میکشید ایشان را و می‌گیرید، و هر که نقض عهد نکرد بر سر عهد خویش است و هر که خود عهد نداشت، از مشرکان پنجاه روز وی را زمانست، یعنی از دهم ذی الحجه تا آخر محرم، و گفته‌اند ابتداء چهار ماه بیستم ذی القعده بود و در این سال درین روز حج نبود بحکم جاهلیّت و دیگر سال حجة الوداع بود هم ذی الحجة چنان که امروز است.
هوش مصنوعی: پروردگار عالم به پیامبر اسلام و مؤمنان دستور داد که وقتی دشمنان پیمان‌شان را شکستند و به جنگ علیه شما آمدند، شما نیز باید عهدهایی که با آن‌ها داشتید را نقض کنید و از خود دفاع کنید. این موضوع در آیه‌ای اعلام شد که خدا و پیامبرش از پیمان‌شکنی آن‌ها بر آنها بیزاری می‌جویند چون آنها با وفاداری به عهد خود مخالفت کردند. مفهوم «بَراءَة» این است که دیگر هیچ ضمانتی برای ایشان وجود ندارد و آن عصمت و عهدی که داشتند، حالا به پایان رسیده است. سپس خداوند با کسانی که با آن‌ها معاهده داشتند سخن گفت و فرمود که می‌توانند چهار ماه در زمین گردش کنند، از اول شوال تا آخر محرم که بعضی گفته‌اند از روز عرفه تا دهم ربیع الآخر. این معاهدان دو گروه بودند: گروهی که کمتر از چهار ماه عهد داشتند و گروهی که بیشتر از چهار ماه. خداوند در این آیه مدت زمان عهد هر دو گروه را به چهار ماه تقلیل داد. همچنین، در توضیحات بعضی مفسران آمده است که این فرصت چهار ماه به آن‌ها داده می‌شود و بعد از آن، هر کس عهد خود را نقض کند، تحت پیگرد قرار خواهد گرفت. کسانی که به عهد خود وفادارند، می‌توانند تا پایان مدت عهدشان بمانند و کسانی که نه، از مشرکان تا مدت معین‌تری فرصت خواهند داشت.
وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ ای و ان اجّلتم هذه الاربعة الاشهر فلن تفوتوا اللَّه، وَ أَنَّ اللَّهَ ای و اعلموا ان اللَّه مخزی الکافرین مذلهم بالقتل و الاسر.
هوش مصنوعی: بدانید که شما نمی‌توانید خدا را به زحمت بیندازید و اگر این چهار ماه را به تأخیر بیندازید، خداوند را از خود دور نخواهید کرد. همچنین بدانید که خداوند، کافران را با شکست و ذلت مواجه خواهد کرد و آنها را به قتل و اسارت می‌کشاند.
زجاج گفت: که این از خدای تعالی ضمان است که مؤمنانرا بر کافران نصرت دهد.
هوش مصنوعی: زجاج بیان کرد که این وعده‌ای از سوی خداوند متعال است که به مؤمنان کمک و نصرت کند تا بر کافران پیروز شوند.
وَ أَذانٌ، این عطف بر برائة است، ای و اعلام مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یعنی الی العرب، یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ روز عید نحر است، بقول جماعتی صحابه چون عمر و علی و ابن عباس و ابو هریره و خلقی از تابعین، و بقول بعضی روز عرفه است. و حج اکبر وقوف است بعرفه و حج اصغر عمره و اجماع است که هر که وقوف بعرفه ازو فائت شد حج از وی فائت شد، و قیل الحج الاکبر القران و الاصغر الافراد. قومی گفتند: آن روز را حج اکبر نام کردند از بهر آن که عیدهای اهل ملک ترسایان و جهودان و گبران در آن روز همه بهم آمده بود و این قول پسندیده نیست که در آن تعظیم و آئین کفر و کافران است و این روا نیست و از حج اکبر درین هیچ چیز نیست. قومی گفتند حج اکبر آن روز بود و بس، یعنی اکبر من سائر الحج لما جری فیه ما هو اعزاز للاسلام و اذلال من الشّرک. و قیل یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ ای حین الحج ایامه کلّها کما یقال: یوم الجمل و یوم صفّین و یوم بغاث یراد به الحین و الزمان لان کلّ حرب من هذه الحروب دامت ایّاما کثیرة.
هوش مصنوعی: این عبارت به توضیحی درباره روز حج اکبر و ارتباط آن با عید نحر می‌پردازد. در این روز، که برخی از صحابه و تابعین به آن اشاره کرده‌اند، وقوف در عرفات به عنوان نشانه‌ای از انجام حج به حساب می‌آید. همچنین، تفاوت‌هایی میان حج اکبر و حج صغرای عمره مطرح شده است. برخی بر این باورند که دلیل نام‌گذاری این روز به حج اکبر، جمع آمدن عیدهای مختلف اقوام و نحله‌های دینی دیگر در این روز بوده که به نوعی برتری اسلام را نشان می‌دهد. همچنین به نظر می‌رسد که این روز تنها روز ویژه‌ای است که اهمیت فراوانی در تقویت اسلام و تضعیف شرک دارد. نهایتاً، برخی ادعا می‌کنند که نام حج اکبر اشاره به تمامی روزهای حج دارد، به‌طوری که شبیه به نام‌گذاری روزهای مهم تاریخی است.
أَنَّ اللَّهَ بَرِی‌ءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ای من عهودهم، وَ رَسُولِهِ ای هو و رسوله.
هوش مصنوعی: خداوند از مشرکان و پیمان‌های آن‌ها بری است و همچنین از پیامبرش نیز.
رب العالمین درین آیت مصطفی را فرمود تا مشرکان عرب را خبر دهد در روز حج اکبر که خدای از ایشان بیزار است و رسول وی، و این آن بود که علی ع را بفرستاد بموسم سنة تسع، تا از اول سوره برائة ده آیت و بقولی هشده و بقولی چهل و بقولی همه سوره بر ایشان خواند، و مصطفی ص گفت: «لا یبلغ عنّی الّا رجل منی»
هوش مصنوعی: خدای عالم در این آیه به پیامبر گرامی اسلام فرمان داد که در روز بزرگ حج، به مشرکین عرب اعلام کند که خداوند از آنها بیزار است و همچنین رسول خدا نیز از آنها بیزار است. به همین منظور، حضرت علی (ع) را در سال نُه هجری به این منظور فرستاد تا آیات آغازین سوره برائت را که تعداد آن‌ها از ده تا چهل متغیر است، برای آن‌ها قرائت کند. پیامبر نیز فرمود: «تنها کسی که می‌تواند این پیام را برساند، باید از خود من باشد.»
و صاحب موسم آن سال ابو بکر بود. چون علی ع در رسید، گفت: امیرا جئت ام مامورا.
هوش مصنوعی: در آن سال، ابو بکر به عنوان مسئول مراسم بود. وقتی علی (ع) رسید، گفت: آیا من به عنوان ولیعهد آمده‌ام یا به عنوان مأمور؟
فقال علی ع: بل مأمورا، و وقص علیه القصة، و کان ابو هریرة مع علی ع.
هوش مصنوعی: علی (ع) فرمود: نه، بلکه مأمور بوده است و داستان را برای او نقل کرد و ابوهریره نیز در آن زمان با علی (ع) بود.
قال الزجاج: السبب فی تولیة علی (ع) تلاوة البراءة انّ العرب جرت عادتهای فی عقد عقدها و نقضها ان یتولّی ذلک علی القبیلة رجل منها و کان جائز أن تقول العرب اذا تلا علیها نقض العهد من الرّسول من هو من غیر رهطه هذا خلاف ما یعرف فینا فی نقض العهود فازاح النّبیّ ص العلّة فی ذلک، و قوله ص: لا یبلغ عنی الا رجل منی لیس بتفضیل منه لعلی علی غیره و لکن عامل العرب علی مثل ما کان بعضهم یتعارفه من بعضهم کعادتهم فی عقد الحلف و حلّ العقد کان لا یتولّی ذلک الّا رجل منهم.
هوش مصنوعی: زجاج می‌گوید: دلیل اینکه علی (ع) مسئول تلاوت برائت شد، این است که عرب‌ها عادت‌ داشتند که این کار به یک نفر از قبیله خودشان سپرده شود. اگر کسی غیر از افراد قبیله به آن‌ها می‌گفت که عهد را نقض کرده‌اند، این بر خلاف آن چیزی بود که در بین آن‌ها رایج بود. پیامبر (ص) این قاعده را اصلاح کرد و فرمود: فقط فردی از من می‌تواند این پیام را به شما برساند. این سخن به معنای برتری علی بر دیگران نیست، بلکه به این دلیل است که عرب‌ها به این صورت با یکدیگر در خصوص عهدها و قراردادها رفتار می‌کردند و این مسئولیت تنها به عهده یک نفر از خودشان بود.
فَإِنْ تُبْتُمْ ای رجعتم عن الکفر و اخلصتم التّوحید، فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ من الاقامة علی الکفر وَ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ عن الایمان، فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ ای لا تعجزونه هربا. آن گه ایشان را بعذاب آخرت بیم داد گفت: وَ بَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِیمٍ آن گه قومی را از برائة عقود مستثنی کرد، ای وقعت البراءة من المعاهدین النّاقضین للعهود.
هوش مصنوعی: اگر به سوی ایمان بازگردید و از کفر دست بکشید و به توحید ایمان بیاورید، این برای شما بهتر است تا ادامه دادن بر کفر. و اگر از ایمان دوری کنید، بدانید که نمی‌توانید خدا را به چالش بکشید و از او فرار کنید. سپس به آنها درباره عذاب آخرت هشدار داد و گفت: "مژده بده به کسانی که کافر هستند که عذاب دردناکی در انتظارشان است." همچنین گروهی را از این عذاب مستثنی کرد که شامل کسانی می‌شود که پیمان‌ها را نقض کرده‌اند.
إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ، این استثنا پیوسته بآنست که أَنَّ اللَّهَ بَرِی‌ءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ، إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ من شرط العهود شَیْئاً مگر آن گروهان از مشرکان که با ایشان پیمان بسته‌اید به حدیبیة، و از آن شرطها که در عهد با شما کردند، از آن چیزی بنه کاسته‌اند و هیچ دشمن را از آن شما بر شما یاری نداده‌اند و ایشان بنو ضمره و بنو کنانه‌اند و نه ماه از مدّت عهد ایشان را مانده بود، رب العالمین گفت: فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی‌ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ الّذین یتّقون نقض العهد.
هوش مصنوعی: مگر کسانی که با آنها پیمان بسته‌اید. این استثنا به این معناست که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند، اما کسانی که با آنها پیمان دارید و هیچ چیزی از شرایط عهد شما را نقض نکرده‌اند، مورد استثنا هستند. این تنها درباره گروهی از مشرکان صدق می‌کند که با آنها در حدیبیه پیمان بسته‌اید و هیچ کم و کاستی در عهد خود نکرده‌اند و هیچ‌کس را علیه شما حمایت نکرده‌اند. این گروه، بنی‌ضمره و بنی‌کنانه هستند و کمتر از یک ماه از مدت پیمانشان باقی مانده بود. خداوند می‌فرماید: «پس عهد خود را با آنها تا پایان مدتشان به‌خوبی رعایت کنید، زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد که از نقض عهد پرهیز کنند.»
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ و هی رجب و ذو القعدة و ذو الحجّة و المحرّم، و قیل هی الاربعة الاشهر الّتی هی مدّة التّأجیل. میگوید: چون مدّت تأجیل بسر آید مشرکان را بکشید هر جای که بر ایشان دست یابید در حلّ و در حرم، وَ خُذُوهُمْ بالاسر، وَ احْصُرُوهُمْ ان تحصنوا، وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ ای علی کلّ مرصد، یعنی خذوا علیهم الطّرق. علما را در نسخ این آیت سه قول است، بیک قول منسوخ است بآن آیت که خدای گفت: فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً و لا یحلّ قتل اسیر صبرا، و بیک قول
هوش مصنوعی: زمانی که ماه‌های حرام به پایان برسند، که شامل رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم هستند، گفته می‌شود که این چهار ماه زمانی برای تأخیر در مجازات هستند. در این صورت، هر کجا که با مشرکان روبرو شدید، آنان را بکشید، چه در حرم و چه در جای دیگر. آنها را بگیرید و محاصره کنید و در هر نقطه‌ای که می‌توانید بر آنها تسلط یابید، آماده باشید. علما در مورد ابطال این آیه سه نظر دارند؛ یک نظر این است که این آیه منسوخ شده است به آیه‌ای که خداوند فرموده: «اگر بخواهید، می‌توانید آنان را رها کنید یا به فدیه بگیرید و نمی‌توان اسیر را بی‌دلیل کشت».
منسوخ نیست، بل که ناسخ است این آیت را که گفت: فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً، فلا یؤخذ من الاسیر الفداء و لا یمنّ علیهم انما هو السیف او الایمان. و همچنین در قرآن صد و بیست و چهار آیت باین آیت منسوخ شده. قول سوم آنست که هر دو آیت محکم‌اند، همان که گفت: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ، و همان که فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً و الامر فی ذلک الی الایمان، فَإِنْ تابُوا عن الشّرک، وَ أَقامُوا الصَّلاةَ!! المفروضة، وَ آتَوُا الزَّکاةَ الواجبة من العین و الثّمار و المواشی، فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ دعوهم و ما شاؤا و لا تتعرّضوا لقتلهم و اسرهم و حصرهم، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ لمن تاب و آمن.
هوش مصنوعی: این آیه منسوخ نیست و بلکه جایگزین دیگری برای آن وجود دارد که اشاره کرده است: "پس یا باید بخشش کنید یا فدیه بگیرید". بنابراین، فدیه از اسیر گرفته نمی‌شود و نیازی به بخشش نیست و تنها شمشیر یا ایمان مطرح است. همچنین در قرآن دو آیه دیگر وجود دارد که این آیه را تأیید می‌کند. دیدگاه سوم این است که هر دو آیه قطعی و معتبر هستند، یکی که گفته: "مشرکان را بکشید" و دیگری که به بخشش یا فدیه اشاره دارد. در این موارد، ایمان و توبه اهمیت دارد؛ اگر آنها از شرک توبه کنند و نماز واجب را برپا دارند و زکات لازم را بپردازند، می‌توانند در زندگی خود آزادانه عمل کنند و دیگر نباید به قتل یا اسیر کردن آنها پرداخت. خداوند برای کسانی که توبه کرده و ایمان آورده‌اند، بخشنده و مهربان است.
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ ای ان طلب واحد ممّن امرت بقتلهم ان یکون فی جوارک، فاجره، ای آمنه. حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ فیتبیّن له دین اللَّه و یقوم علیه حجّة اللَّه و یعرف صدقک، ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ای فان ابی ان یسلم فردّه الی موضع امنة، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ ای یفعل کلّ هذا لانهم جهلة لا یعلمون دین اللَّه و توحیده.
هوش مصنوعی: اگر یکی از مشرکین از تو درخواست پناه کند و به تو بگوید که می‌خواهد در نزد تو ایمن باشد، او را پناه بده. باید تا زمانی که کلام خدا را بشنود و دین خدا برایش روشن شود، به او اجازه بدهی از امنیت تو بهره‌مند شود و توانایی درک حقانیت تو را پیدا کند. سپس اگر او از پذیرش اسلام امتناع کرد، او را به مکان امنی برگردان. این کار به این دلیل است که آن‌ها مردمی هستند که از دین خدا و توحید آن آگاهی ندارند.
این آیت حجّت روشن است و دلیلی قاطع بر لفظیان که گویند: الفاظنا بالقرآن مخلوقة، و معلوم است که آن مستجیر که قرآن می‌شنید از لفظ رسول می‌شنید یا از لفظ صحابی و قرائت و لفظ وی سماع کرد و بجز از لفظ وی شنیدن سماع قرآن وی را ممکن نبودی، اگر آن لفظ و قرائت که می‌شنید مخلوق است پس حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ معنی ندارد، چون خدای سماع وی کلام خود را تحقیق کرد روشن شد و معلوم گشت که لفظ خواننده بقرآن مخلوق نیست.
هوش مصنوعی: این آیه به وضوح نشان می‌دهد که سخنان قرآن و الفاظ آن خلق شده نیستند. اگر کسی قرآن را می‌شنید، باید از الفاظ رسول یا صحابی آن را می‌شنید. در واقع، تنها از طریق این الفاظ بود که امکان شنیدن کلام خدا برای او فراهم می‌شد. اگر این الفاظ و قرائت‌ها مخلوق بودند، دیگر شنیدن کلام خدا معنایی نداشت. بنابراین، این موضوع مشخص می‌کند که الفاظ خواننده قرآن خلق شده نیستند.
کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ این پیوسته است باوّل سورت و قوله: بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ ای کیف لهم عهد، مع اضمارهم الغدر و نقضهم العهد. إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ و هم الّذین استثناهم اللَّه من البراءة و هم بنو ضمرة بن بکر و بنو کنانة. و گفته‌اند: این استثناء منقطع است، ای لکن من عاهدتموهم عند المسجد الحرام فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ علی وفاء العهد. فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ علی الوفاء. قتاده گفت این عهد روز حدیبیه است، و مشرکان نقض آن عهد کردند و بنی بکر را بر خزاعة که خلفاء رسول خدا بودند یاری دادند. رب العالمین گفت تا ایشان بر وفای عهد باشند، شما نیز بر وفای عهد باشید چون ایشان نقض کردند و پیمان شکستند قتال و حرب با ایشان حلال است. إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ الّذین یتّقون الغدر.
هوش مصنوعی: چگونه می‌تواند برای مشرکان عهدی وجود داشته باشد؟ این سؤال به آیه‌ای از اول سوره اشاره دارد که خداوند و پیامبرش اعلام برائت از مشرکان را مطرح کرده‌اند. چطور می‌توان به مشرکان عهدی داد در حالی که نیت آن‌ها خیانت و نقض پیمان است؟ مگر اینکه آن‌ها کسانی باشند که در کنار مسجد الحرام با شما عهد بسته‌اند. آن‌ها عبارتند از بنی ضمرة بن بکر و بنی کنانه که خداوند آن‌ها را از برائت مستثنی کرده است. برخی گفته‌اند که این استثنا از نوع قطع است، یعنی تنها کسانی که در کنار مسجد الحرام با آن‌ها عهد بسته‌اید را شامل می‌شود. اگر آن‌ها بر وفای عهد خود ثابت قدم باشند، شما هم باید به عهد خود وفادار بمانید. اما وقتی که آن‌ها پیمان را شکستند و نقض عهد کردند، جنگ و قتال با آن‌ها جایز است. خداوند متقین را دوست دارد، کسانی که از خیانت پرهیز می‌کنند.
کَیْفَ وَ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ ای کیف لا تقتلونهم و کیف یکون لهم عهد و هم ان یظفروا بکم و یقدروا علیکم، لا یَرْقُبُوا فِیکُمْ ای لا یحفظوا فیکم، إِلًّا وَ لا ذِمَّةً.
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانید با این افراد رفتار کنید و آن‌ها را نُکُشید در حالی که آن‌ها هیچ عهد و پیمانی با شما ندارند و هر زمانی که قادر به رسیدن به شما باشند، به شما حمله می‌کنند؟ آن‌ها هیچ احترامی برای شما قائل نیستند و هیچ گونه امان یا تعهدی را رعایت نمی‌کنند.
الّ بنزدیک عرب قرابت است و سوگند است و عهد است، و گفته‌اند نامی است از نامهای خداوند جلّ جلاله، و لمّا قرئ علی ابو بکر الصدّیق قرآن مسیلمة بن حبیب الحنفی الکذاب، قال ابو بکر: و یحک ما خرج هذا الکلام من الّ قط فاین ذهب بکم. و فی اشتقاقه قولان: احدهما الّک الشی‌ء اذا حدّده و الثّانی من الّ البرق اذ المع.
هوش مصنوعی: «الّ» در زبان عربی به معنی نزدیکی، ارتباط، سوگند و عهد است. برخی گفته‌اند که این کلمه یکی از نام‌های خداوند متعال است. زمانی که قرآن مسیلمه بن حبیب، دروغ‌گو، بر ابو بکر صدیق خوانده شد، او با تعجب گفت: "وای بر شما! این کلمات از کجا آمده است و شما به کجا می‌روید؟" در مورد ریشه این کلمه دو نظر وجود دارد: یکی اینکه «الّ» چیزی است که به آن حد مشخصی داده شده و دیگری اینکه از «برق» گرفته شده که به معنای روشنایی است.
و ذمّة عهد است و پیمان و اصله من الذّم، ای ما یخاف الذّم و العیب فیه. لا یَرْقُبُوا فِیکُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً، معنی آنست که اگر ایشان بشما دست یابند هیچ ابقا نکنند، نه حقّ قرابت خویش بجای آرند، نه بوفای عهد و پیمان باز آیند.
هوش مصنوعی: این متن به مفهوم وفای به عهد و تعهدات اشاره دارد. در آن بیان شده که اگر افرادی به شما دسترسی پیدا کنند، هیچ گونه رحمی به شما نخواهند داشت و نه به روابط خانوادگی توجه خواهند کرد و نه به پیمان‌ها و توافقاتی که با شما داشته‌اند وفا خواهند کرد. به عبارت دیگر، آنها هیچ احترامی برای روابط و تعهدات شما قائل نیستند.
یُرْضُونَکُمْ بِأَفْواهِهِمْ بالوعد بالایمان و الطّاعة و الوفاء بالعهد، وَ تَأْبی‌ قُلُوبُهُمْ الّا الکفر و العصیان و الغدر، وَ أَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ خارجون عن العهد متمردون بالکفر اشْتَرَوْا بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلًا ای استبدلوا بالقرآن عرضا یسیرا و استبدلوا الدّنیا بالآخرة و هم الّذین جمعهم ابو سفیان علی طعامه، و قیل هم الیهود و آیات اللَّه التوریة و هم قوم منهم دخلوا فی العهد ثمّ رجعوا عنه، فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِهِ ای اعرضوا عن دینه و طاعته، إِنَّهُمْ ساءَ ما ای بئس ما کانُوا یَعْمَلُونَ من اشترائهم الکفر بالایمان.
هوش مصنوعی: آن‌ها با زبان خود شما را راضی می‌کنند و به ایمانی که وعده می‌دهند و اطاعت و وفای به عهد سخن می‌گویند، اما دل‌هایشان جز کفر و نافرمانی و خیانت را نمی‌پذیرند و بیشتر آن‌ها فاسقانی هستند که از عهد خارج شده و با کفر تمرد می‌کنند. آن‌ها آیات الهی را به بهای ناچیزی معامله کرده و دنیا را به آخرت ترجیح داده‌اند. این افراد همان‌هایی هستند که ابوسفیان آن‌ها را به مهمانی دعوت کرد و برخی از آن‌ها یهودیانی بودند که به عهد پیوسته و سپس از آن برگشتند. آنان از راه خدا دور شده و از دین و اطاعت او روی گردانیده‌اند. به راستی، بد عمل کرده‌اند با خرید کفر به جای ایمان.
لا یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً. این مشرکان‌اند که نقض عهد کردند، و گفته‌اند جهودان‌اند. پس الّ اینجا بمعنی قرابت نتوان بود که میان عرب و جهود قرابت نیست. پس الّ اینجا خدا است جلّ جلاله و الایل هو اللَّه عزّ و جلّ. قال محمد بن الفضل: حرمة المؤمن افضل الحرمات و تعظیمه اجلّ الطّاعات، یقول اللَّه عزّ و جلّ.
هوش مصنوعی: آن‌ها در مورد مؤمن نه به پیمانش احترام می‌گذارند و نه به عهد. این افراد مشرک هستند که به عهد خود خیانت کرده‌اند و نسبت به مؤمنان حس خوبی ندارند. در اینجا واژه "ال" به معنای قرابت نیست، زیرا بین عرب‌ها و یهودیان قرابت وجود ندارد. بنابراین "ال" به معنای خداوند است. محمد بن فضل گفته است: حرمت مؤمن از همه حرمت‌ها بالاتر است و بزرگداشت او از بهترین عبادات به شمار می‌آید. خداوند عزوجل می‌فرماید.
لا یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً، وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ المجاوزون للحلال الی الحرام بنقض العهد.
هوش مصنوعی: آن‌ها در مورد مؤمنان نه تعهدی را رعایت می‌کنند و نه از حقوق دیگران می‌پرسند. این افراد همان کسانی هستند که از حدود مجاز عبور کرده و به حرام وارد می‌شوند و عهد و پیمان را می‌شکنند.
فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوانُکُمْ ای فهم اخوانکم فِی الدِّینِ لا فی النّسب. دین اسمی است ملّت حنیفی را از روی شرع، امّا از روی لغت آن را چند معنی است: یکی جزا است و قصاص، چنان که گفت: مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ای یوم الجزاء و القصاص، یقال دنته بما صنع، ای جزیته و کما تدین تدان. الدّین الملکة و السلطان، یقال دنت القوم ادنیهم، ای قهرتهم و اذللتهم فدانوا، ای ذلّوا و خضعوا، و الدّین للَّه انما هو من هذا. منه قوله: وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ.
هوش مصنوعی: اگر آنها توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات بدهند، پس برادران شما هستند در دین، نه در نسب. دین نامی است برای ملتی که بر اساس شریعت شکل گرفته، اما در زبان عربی معانی مختلفی دارد. یکی از معانی آن جزا و قصاص است، مانند این جمله که می‌گوید: "مالک روز جزا". همچنین وقتی می‌گویند "دنته بما صنع" یعنی من او را به سود و زیان عملش جزا دادم. در معنای دیگر، دین به معنای سلطه و قدرت نیز به کار می‌رود؛ مانند این جمله که می‌گوید: "دنت القوم ادنیهم" یعنی آنها را مقهور و خوار کردم. بنابراین دین به خداوند مربوط می‌شود و این از جمله "و یکون الدین لله" مشهود است.
و الدّین الحساب منه قوله تعالی: مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ و منه قوله تعالی: یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ ای حسابهم.
هوش مصنوعی: و در مورد دین و حساب، خداوند می‌فرماید: «از آن (البه) چهار ماه حرمت‌دار است، این دین راستین است» و همچنین می‌فرماید: «در آن روز خداوند دین حق آنها را به طور کامل می‌دهد».
وَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ ای نبیّن آیات القرآن، لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ انّها من عند اللَّه.
هوش مصنوعی: ما آیات قرآن را برای قومی که می‌دانند این آیات از سوی خداوند است، به روشنی بیان می‌کنیم.
قال ابن عباس: حرّمت هذه الایة دماء اهل القبلة.
هوش مصنوعی: ابن عباس گفته است: این آیه خون افرادی که به قبله نماز می‌خوانند را حرام اعلام کرده است.