گنجور

۴ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ. حبر نامی است دانشمندان اسرائیلی را هم چنان که عالم نامی است دانشمند عربی را پس علماء اسلام را بدان نام خواندند. انس گوید: کنّا من قرّاء البقرة و آل عمران فینا فنسمیه الحبر، یعنی لکثرة ما فیها من الفقه و فی روایة من قرأ سورة البقرة و آل عمران جدّ فینا ای عظم فی اعیننا و شرف. و راهب نامی است متعبّد ترسایان را از بهر آنکه ایشان عبادت خویش بر رهبت نهادند و بیم سخت آنکه آن تعبّد ایشان برهبت رهبانیّت نام کردند. و گفته‌اند. احبار درین آیت علماء جهودان‌اند از اولاد هارون و رهبان زاهدان ترسایانند و اصحاب صوامع میگوید: اینان مالهای مردم میخورند و میبرند بباطل و ناشایست یعنی که حکم میکنند و در حکم، رشوت می‌ستانند. مصطفی ص گفت: لعن اللَّه الرّاشی و المرتشی فی الحکم‌

و قیل: کانوا یاخذون الرّشی من ملوکهم و کبرائهم و یکتمون. نبوّة النبی ص عن جهّالهم. وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ای یصرفون الناس عن الایمان بمحمد ص. وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ... الآیة. در تفسیر آورده‌اند که در سبب نزول این آیت میان معاویه و ابو ذر در شام مناظره رفت.

معاویه گفت: نزل فی اهل الکتاب. بو ذر گفت: نزل فی اهل الاسلام. قال ابو ذر فکتب معاویة الی عثمان ان هذا یفسد النّاس و کتب الیّ عثمان فقدمت المدینة فانجفل النّاس ینظرون الیّ کانّهم لم یرونی قط. فقال لی عثمان و انعظف و قال ارتحلت الی الرّبذة فارتحلت الی الرّبذة. و بیشترین مفسران بر آنند که در مانعان زکاة فرو آمد.

ابن عباس گفت: هر مال که زکاة آن ناداده است هر چند که بر روی زمین است کنز است، و هر مال که زکاة آن داده است و در زیر زمین است نه کنز است. و به‌

قال النبی ص: کلّ مال ادّیت زکاته فلیس بکنز.

ثوبان گفت: آن روز که این آیت فرو آمد مصطفی ص گفت: تبّا للذّهب تبا للفضّه. قالوا یا رسول اللَّه! فای المال ندّخره. قال: قلبا ذاکرا و لسانا شاکرا و زوجة صالحة، و روی زوجة مؤمنة تعین احدکم علی دینه.

و قیل کان هذا فی اوّل الاسلام و کان الواجب علیهم ان یؤدّوا الفضل ثم نسخ بآیة الزّکاة.

قال علی (ع): اربعة آلاف فما دونها نفقة و ما فوقها کنز

و الکنز جمع الشی‌ء و تکنیفه، تقول هو مکتنز اللّحم. و الکنز المال الکثیر مدفونا و غیر مدفون وَ لا یُنْفِقُونَها کنایة عن الاموال و الکنوز. و قیل عن الفضّة ای لا ینفقون الفضة فضلا عن الذهب. و گفته‌اند: ها کنایت از مصدر است، ای لا ینفقون نفقة، و قیل لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ دلیل علی انّ الآیة نزلت فی منع الزّکاة لان من ادّی زکاته من ماله فقد انفق فی سبیل اللَّه ما یجب فی ماله. و گفته‌اند این آیت اهل کوفه را حجّت است که زکاة بر پیرایه زنان واجب دانند که خدای نگفت: الّذین یکنزون الدّنانیر و الدّراهم، بل گفت: الذّهب و الفضّة.

و قد یقع اسم الذّهب و الفضّة علی الحلیّ. و جماعتی صحابه و تابعین برین، حکم کرده‌اند، عن عبد اللَّه مسعود و عبد اللَّه عمر و عایشه و مجاهد و عطا و ابن سیرین و هو قول سفیان و اهل العراق. امّا مذهب شافعی آنست که در پیرایه مباح زکاة واجب نیاید که مصطفی ص گفت: لا زکاة فی الحلّی.

و در خبر دیگر می‌آید که زکاة الحلیّ اعارته و هو قول جابر بن عبد اللَّه و ابن عمر و انس بن مالک و سعید بن المسیّب و الشعبی و الحسن و الیه ذهب الشافعی و مالک ابن انس امّا پیرایه‌های محظور که صنعت آن و استعمال آن در شرع حرامست چون اوانی زرّین و سیمین و میان علماء حجاز و عراق خلاف نیست که در آن زکاة واجب است.

یَوْمَ یُحْمی‌ عَلَیْها ای علی الکنوز فی نار جهنّم یوقد النار علیها، یعنی یدخل کنوزهم النّار حتّی تحمر و تشدّ حرارتها.

فَتُکْوی‌ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ ای لا توضع دینار مکان دینار و لا درهم مکان درهم و لکن توسّع جلودهم لذلک فیوضع بکل درهم و دینار کیّة من نار علی جلده حتی یصل الحرّ الی اجوافهم فیقال لهم هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ و بخلتم به عن حق اللَّه.

فَذُوقُوا العذاب ب ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ‌

قال النبی ص ما من رجل لا یؤدی زکاة ما له الّا جعل یوم القیمة صفایح من نار فیکوی بها جبینه و جبهته و ظهره.

و قال ابن عباس حیّة تنطوی علی جبینه و جبهته یقول انا مالک الذی بخلت بی.

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ التی علیکم فیها الاحکام من الصوم و الحج و وجوب الزّکاة و انقضاء العدة، اثْنا عَشَرَ شَهْراً علی منازل القمر و استهلال الاهلة التی تعرفها العرب دون الشمسیة الّتی تعدّها الرّوم و فارس و انما قسمت السنة اثنی عشر لیوافق امر الاهلة نزول الشمس فی البروج الاثنی عشر لنا قال تعالی: و الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ یقال انما سمّی المحرّم لتحریم القتال فیه. و صفر لانّ مکّة یصفر من النّاس فیه، ای یخلو، و قیل لانّه صفرت فیه و طابهم من اللّبن فیه و شهر الربیع لارتباع القوم ای اقامتهم و قیل لانبات الارض و امراعها فیهما و جمادیان لجمود المیاه فیهما. و رجب لانّهم یرجبونه، ای یعظمونه، و شعبان لتشعب القبائل فیه وفی الخبر سمی شعبان لانّه یتشعب فیه خیر کثیر لرمضان. و رمضان لانّ اللَّه تعالی ارمض فیه ذنوب المؤمنین، و شوّال لشولان النّوق اللقاح باذنابها فیه و ذو القعدة لقعودهم فیه عن القتال و ذو الحجّة لقضاء حجّهم فیه.

و اللَّه اعلم. قوله: فی کتاب اللَّه یعنی فی الایام الّذی عند اللَّه کتبه یوم خلق السماوات و الارض و هو اللوح المحفوظ، و قیل فی کتاب اللَّه یعنی فی حکمه و دینه مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ واحد فرد و هو رجب مضر بین جمادی و شعبان و ثلاثة متتابعة ذو القعده و ذو الحجّة و المحرّم.

ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ ای الدین المستقیم هذا لا ما یفعله اهل الجاهلیّة من التقدیم و التأخیر، و قیل ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ ای الحساب المستقیم. درست است خبر از مصطفی ص که در حجة الوداع خطبه کرد و در خطبه گفت الا انّ الزمان قد استدار کهیئة یوم خلق السماوات و الارض. السنة اثنا عشر شهرا منها اربعة حرم ذو القعدة و ذو الحجة و محرم و رجب مضر بین جمادی و شعبان میگوید آگاه باشید و بدانید که روزگار بازگشت بروزگار که در گذشت و بآن نهاد آمد که خدای نهاد آن روز که آسمان آفرید و زمین. و معنی آنست که در عرب در زمان جاهلیت ماه حج تبدیل کرده بودند در هر ماهی از ماههای سال دو حج میکردند دو سال در ذو الحجّه و دو سال در محرم و دو سال در صفر هم چنین در هر ماهی از ماههای سال دو حج میکردند.

آن سال که مصطفی حج کرد دور حج ایشان با ذو الحجه رسیده بود بر میقات راست آن قد استدار که مصطفی گفت آنست، آن گه بفرمان خدا و رسول بر ذو الحجة آرام گرفت و نهاد اوّل تا روز رستاخیز ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ ای الحساب المستقیم اینست شمار راست که سالی دوازده ماه بود و چهارماه که مسمّی است از آن حرام بود و ماه حج ذو الحجه بود.

فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ ای فی الاربعة بالارتکاب المعاصی. آن را بتحذیر مخصوص‌تر کرد از آن که گناه در آن عظیم‌تر است و گناه کار اثیم‌تر. ابن بحر گفت: لا تظلموا فیهنّ انفسکم بترک قتال من یقاتلکم فیهنّ. میگوید بر خود ستم مکنید که قتال نکنید با آن کس که درین ماهها با شما قتال کند و دلیل برین قول آنست که بر عقب گفت: وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً ای جمیعا، کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّةً. و گفته‌اند که باین آیت مباح گشت قتال در ماه حرام و آنچه گفت: قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ به این منسوخ شد.

عطا گفت: «قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ» محکم است نه منسوخ و قتال در ماه حرام روا نیست مگر که ایشان که دشمن‌اند ابتدا کنند گفتا و تقدیر آیت آنست که ان بدأوکم فقاتلوهم و قول اوّل درست است و اجماع علماء دین است، و مصطفی در ماه حرام حصار طائف داد و قتال کرد. کَافَّةً نصب است بر حال و هو مصدر کالعافیة و العاقبة و الخاصة و لا یثنّی و لا یجمع و لا تدخلها الالف و اللام لانّها من المصادر التی لا تنصرف و یجری مجری قولهم قاموا معا و قاموا جمیعا و للرّجلین قاما جمیعا و للنّسوة قمن جمیعا و اشتقاقها من کفّة و هو حرفة، یعنی اذا انتهی الی ذلک کفّ عن الزّیادة، وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ هذه بشارة لهم و ضمان بالنصرة.

إِنَّمَا النَّسِی‌ءُ ممدود و مهموز عامّه قرّاء خوانند مگر ورش از نافع که بی‌همزه خواند بسکون سین و هو مصدر، یقال نساه نسیا و نسیا، ای اخّره. نسا اللَّه فی اجله و انسا اللَّه اجله. یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا بضم یا و کسر ضاد، تفرّد یعقوب است و بضم یا و فتح ضاد قرائت کوفی، ای یضلهم الشیطان بذلک النّسی‌ء، باقی بفتح یا و کسر ضاد خوانند، یعنی فهم ضالّون بذلک، و این نسی‌ء چیزی است که قبیله از قبائل عرب پدید آوردند و اول کسی که این نهاد نعیم بن ثعلبه بود احد بنی مالک بن کنانة، و قیل جنادة بن عوف الکنانی و هو الّذی ادرکه رسول اللَّه ص، و قیل ابو ثمامه صفوان بن امیة بن ابی الصلت الفقیمی و فقیم بیت من بیوت مالک بن کنانه. آن کسی که نسی‌ء نهاد خواست که قومی را از دشمنان خویش مقهور کند و در ماه محرم که ایمن نشسته باشند بر غرّت و غفلت ایشان بر سر ایشان شود با قوم خویش و قتل کنند و دانستند که محرم ماه حرام است با حرمت و آزرم و قتل در آن روا، نه. از حرمت ماه محرم با صفر برد، بر هوا و مراد خود و صفر بجای محرم بنهاد، در حرمت و آزرم تا مقصود خویش در محرم حاصل کرد، پس قبیله‌های عرب بنو مالک بن کنانه و بنو سلیم و غطفان و هوازن آن را سنتی نهادند و بر آن عادت میرفتند، سالی محرم را ماه حرام نهادند و صفر نه، و سالی صفر را ماه حرام نهادند و محرم نه، و کان یتولی ذلک ابو ثمامة صفوان بن امیه یقوم به فی الموسم خطیبا و مؤذنا فیقول انا ابو ثمامة لا اعاب و لا احاب من الحرم الا ان الهکم قد حرم العام المحرم او یقول الا ان الهکم قد حرم العام صفر. این بو ثمامه در آن موسم ندا کردی گفتی امسال ماه صفر است عرب آن بشنیدندی و چنان اعتقاد کردندی و از آن در نگذشتندی اینست که رب العالمین گفت: إِنَّمَا النَّسِی‌ءُ تأخیر حرمة المحرم الّذی حرمه اللَّه الی صفر الّذی لم یحرمه اللَّه.

زِیادَةٌ فِی الْکُفْرِ اذا ازدادوا به کفرا الی کفرهم حیث احلّوا ما حرم اللَّه و حرّموا ما احل اللَّه یُضَلُّ بِهِ ای بذلک التأخیر.

الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً اذا قاتلوا فیه احلوه و حرموا مکانه صفر و اذا لم یقاتلوا فیه حرّموه لِیُواطِؤُا ای لیوافقوا و یضاهوا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ اربعة اشهر و ان کانت مغیّرة مبدّلة.

زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ ای زین لهم الشیطان ذلک، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ.

این آیت تحریض مؤمنان است بر غزای تبوک از جانب روم. رسول خدا بعد از فتح مکه و بعد از جنگ طایف و غزو حنین به مدینه باز شد و از ذو الحجه تا رجب در مدینه همی بود تا او را جهاد فرمودند با اهل شام و روم، و رسول خدا بهر غزوی که رفتی اول آشکارا بنه گفتی، راه دور بود و گرما سخت و دشمن بسیار. و مردم را آن وقت قحط دنیا رسیده و دست تنگ شده، صریح بگفت، که کجا میرویم، تا ساز و برگ آن را و آن قتال بتمامی بسازند و بر یاران صعب آمد و دشخوار که در مدینه آن وقت خرما و میوه رسیده بود و نمی‌خواستند از سر آن برخاستن و بگرماء گرم بیرون رفتن. چون رسول خدا ایشان را از آن غزو خبر داد سه فرقت شدند: قومی بجان و دل قبول کردند و بخوش دلی پیش آمدند و رفتن را بر ایستادند و هم المهاجرون و الانصار.

و فرقتی آن بودند که بر ایشان آن فرمان دشخوار آمد اما طاعت خدای و رسول ایثار کردند بر هوا و مراد خویش و فرمان را گردن نهادند و عزم رفتن کردند. سوم فرقت با مراد و هواء خویش بر نیامدند و دستوری تخلف خواستند و رسول خدا ایشان را دستوری داد. در شان ایشان این آیت آمد ما لَکُمْ استفهام انکار است یعنی ای شی‌ء لکم: چه بودست شما را و چه رسید که چون شما را بغزو فرمودند اثَّاقَلْتُمْ، ای تثاقلتم و تباطأتم و ملتم الی الاقامة بالمدینه. این چنان است که کسی گران خیز را گویند زمین وی را بگرفت. و قیل معناه اطمأننتم الی الدنیا و رکنتم الی شهواتها. أ رضیتم بنعیم الحیاة الدنیا من نعیم الآخرة فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ ای ما یتمتع به فی الدنیا قلیل عند ما یتمتع به اولیاء اللَّه عز و جل فی الجنة. آن گه ایشان را در آن تخلف که کردند بیم داد و تهدید کرد گفت. إِلَّا تَنْفِرُوا نفیر نامی است سپاه را، میگوید: اگر شما با این سپاه اسلام بیرون نشوید بجنگ روم خدای شما را عذاب کند یعنی بامساک المطر و الجدوبة و القحط و ظفر الاعداء.

وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ بنصرة دین اللَّه و نبیه غیر متثاقلین عن النفیر الی اعدائه مطیعین للَّه و رسوله قیل هم اهل الیمن و قیل هم: ابناء فارس.

لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً. این‌ها، گفته‌اند که با خدای شود و گفته‌اند که با رسول شود.

وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ من التبدیل و التغییر قَدِیرٌ. ابن عباس گفت: این آیه منسوخ است بآنچه گفت: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً، و جماعتی مفسران بر آنند که منسوخ نیست و هر دو بجای خویش محکم‌اند.

۴ - النوبة الاولى: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ بسیاری از این دانشمندان جهودان و خداترسان ترسایان، لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ مالهای مردمان میخورند به ناروای و ناراست و ناشایست وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ و برمی‌گردانند مردمان را از راه خدای، وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ و ایشان که زر و سیم گنج می‌نهند، وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ و آن را از بهر خدا نفقت نمیکنند و در جهاد با دشمن وی، فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ. (۳۴) بشارت ده ایشان را بعذابی دردنمای.۴ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ الآیه. درین آیت هم تخصیص است و هم تشریف است و هم تهدید و وعید. اول آیت تشریف مؤمنان است. ایشان را بنداء کرامت میخواند و به خطاب کریم می‌نوازد، نواخت خود بر ایشان می‌نهد عطاء خود بر ایشان می‌ریزد و بایمان ایشان خود گواهی می‌دهد. اینست کرامت و نعمت. اینست لطافت و رحمت. کاری در ازل ساخته. بنده را بی‌بنده عقد دوستی بسته و نداء کرامت و نعمت بجان وی رسانیده.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ. حبر نامی است دانشمندان اسرائیلی را هم چنان که عالم نامی است دانشمند عربی را پس علماء اسلام را بدان نام خواندند. انس گوید: کنّا من قرّاء البقرة و آل عمران فینا فنسمیه الحبر، یعنی لکثرة ما فیها من الفقه و فی روایة من قرأ سورة البقرة و آل عمران جدّ فینا ای عظم فی اعیننا و شرف. و راهب نامی است متعبّد ترسایان را از بهر آنکه ایشان عبادت خویش بر رهبت نهادند و بیم سخت آنکه آن تعبّد ایشان برهبت رهبانیّت نام کردند. و گفته‌اند. احبار درین آیت علماء جهودان‌اند از اولاد هارون و رهبان زاهدان ترسایانند و اصحاب صوامع میگوید: اینان مالهای مردم میخورند و میبرند بباطل و ناشایست یعنی که حکم میکنند و در حکم، رشوت می‌ستانند. مصطفی ص گفت: لعن اللَّه الرّاشی و المرتشی فی الحکم‌
هوش مصنوعی: خداوند در قرآن می‌فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بسیاری از علمای یهود و راهبان باطل‌گویی می‌کنند." اصطلاح "حبر" به معنای عالم و دانشمند در میان یهودیان به کار می‌رود، مشابه به واژه "عالم" در میان مسلمانان. انس می‌گوید که ما از قاریان قرآن، به ویژه سورتی چون بقره و آل عمران بودیم و به همین دلیل به ما "حبر" می‌گفتند، زیرا آیات این سوره‌ها حاوی مبانی عمیق فقهی هستند. همچنین "راهب" به معنای فرد متعبدی است که به عبادت می‌پردازد. در اینجا، این کلمه به راهبان مسیحی اطلاق می‌شود که به خاطر شدت عبادتشان به این نام مشهور شده‌اند. برخی می‌گویند که این آیات به علماء یهود از نسل هارون و زاهدان مسیحی اشاره دارد. این افراد به ناحق و با فساد، اموال مردم را به تصاحب خود درمی‌آورند و در قضاوت‌های خود رشوه می‌گیرند. پیامبر اسلام (ص) در این رابطه فرمود: "خداوند لعنت کند رشوه‌دهنده و رشوه‌گیرنده در امور قضا."
و قیل: کانوا یاخذون الرّشی من ملوکهم و کبرائهم و یکتمون. نبوّة النبی ص عن جهّالهم. وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ای یصرفون الناس عن الایمان بمحمد ص. وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ... الآیة. در تفسیر آورده‌اند که در سبب نزول این آیت میان معاویه و ابو ذر در شام مناظره رفت.
هوش مصنوعی: گفته شده است که آنها از پادشاهان و بزرگان خود رشوه می‌گرفتند و نبوت پیامبر اسلام را از نادانان خود پنهان می‌کردند. همچنین، آنها مردم را از مسیر حق دور کرده و به ایمان به محمد (ص) بی‌اعتنا می‌کردند. در مورد کسانی که طلا و نقره جمع‌آوری می‌کنند نیز اشاره شده است. در تفسیر این آیه ذکر شده که در زمان نازل شدن آن، مناظره‌ای میان معاویه و ابوذر در شام انجام شده است.
معاویه گفت: نزل فی اهل الکتاب. بو ذر گفت: نزل فی اهل الاسلام. قال ابو ذر فکتب معاویة الی عثمان ان هذا یفسد النّاس و کتب الیّ عثمان فقدمت المدینة فانجفل النّاس ینظرون الیّ کانّهم لم یرونی قط. فقال لی عثمان و انعظف و قال ارتحلت الی الرّبذة فارتحلت الی الرّبذة. و بیشترین مفسران بر آنند که در مانعان زکاة فرو آمد.
هوش مصنوعی: معاویه گفت: با اهل کتاب رفتار کنید. ابوذر پاسخ داد: با اهل اسلام اینگونه نباید برخورد شود. ابوذر به معاویه گفت که این امر باعث فساد مردم می‌شود و معاویه این موضوع را به عثمان نوشت. من به مدینه رفتم و مردم به سمت من آمدند انگار که قبلاً من را ندیده بودند. عثمان به من گفت و با ملایمت افزود که به ربذه سفر کردم و من هم به آنجا رفتم. بسیاری از مفسران بر این نظرند که این وضع باعث مانع شدن از پرداخت زکات شد.
ابن عباس گفت: هر مال که زکاة آن ناداده است هر چند که بر روی زمین است کنز است، و هر مال که زکاة آن داده است و در زیر زمین است نه کنز است. و به‌
هوش مصنوعی: ابن عباس بیان کرد که هر دارایی که زکات آن پرداخت نشده باشد، حتی اگر بر روی زمین باشد، به عنوان کنز (گنج) محسوب می‌شود. اما اگر مالی زکات خود را داده باشد و در زیر زمین باشد، دیگر کنز به حساب نمی‌آید.
قال النبی ص: کلّ مال ادّیت زکاته فلیس بکنز.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: هر مالی که زکات آن داده شود، به عنوان سرمایه و انباشته شدن تلقی نمی‌شود.
ثوبان گفت: آن روز که این آیت فرو آمد مصطفی ص گفت: تبّا للذّهب تبا للفضّه. قالوا یا رسول اللَّه! فای المال ندّخره. قال: قلبا ذاکرا و لسانا شاکرا و زوجة صالحة، و روی زوجة مؤمنة تعین احدکم علی دینه.
هوش مصنوعی: ثوبان گفت: در روزی که این آیه نازل شد، پیامبر ص فرمود: به طلا و نقره افسوس! مردم از او پرسیدند: پس کدام دارایی را باید ذخیره کنیم؟ پیامبر پاسخ داد: قلبی که یاد خدا را در خود داشته باشد، زبانی که شکرگزاری کند و همسری صالح. در برخی روایات آمده است که همسری مؤمن که به شما در دینتان کمک کند.
و قیل کان هذا فی اوّل الاسلام و کان الواجب علیهم ان یؤدّوا الفضل ثم نسخ بآیة الزّکاة.
هوش مصنوعی: در آغاز اسلام، بر آن‌ها واجب بود که زکات مال خود را بپردازند، سپس این حکم با آیه‌ای درباره زکات منسوخ شد.
قال علی (ع): اربعة آلاف فما دونها نفقة و ما فوقها کنز
هوش مصنوعی: امام علی (ع) فرمودند: هزینه‌های مالی تا چهار هزار [واحد] در نظر گرفته می‌شود و هر مقدار بیشتر از آن به عنوان گنج و ثروت محسوب می‌شود.
و الکنز جمع الشی‌ء و تکنیفه، تقول هو مکتنز اللّحم. و الکنز المال الکثیر مدفونا و غیر مدفون وَ لا یُنْفِقُونَها کنایة عن الاموال و الکنوز. و قیل عن الفضّة ای لا ینفقون الفضة فضلا عن الذهب. و گفته‌اند: ها کنایت از مصدر است، ای لا ینفقون نفقة، و قیل لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ دلیل علی انّ الآیة نزلت فی منع الزّکاة لان من ادّی زکاته من ماله فقد انفق فی سبیل اللَّه ما یجب فی ماله. و گفته‌اند این آیت اهل کوفه را حجّت است که زکاة بر پیرایه زنان واجب دانند که خدای نگفت: الّذین یکنزون الدّنانیر و الدّراهم، بل گفت: الذّهب و الفضّة.
هوش مصنوعی: کنز به معنای جمع کردن چیزی و حفظ آن است و به عنوان مثال می‌توان گفت "او گوشت را ذخیره کرده است." همچنین کنز به معنای مال بسیار زیادی است که ممکن است مدفون باشد یا نباشد و در آیه‌ای اشاره شده که آن‌ها از این اموال استفاده نمی‌کنند. بعضی‌ها گفته‌اند که این اشاره به نقره دارد و به این معناست که آن‌ها هیچ نقره‌ای را هدر نمی‌دهند، چه برسد به طلا. همچنین گفته‌اند عبارت "لا یُنفقُونَها" به نوعی نشان‌دهنده این است که آن‌ها هیچگونه خرجی نمی‌کنند، و برخی معتقدند این آیه اشاره به امتناع از پرداخت زکات دارد، زیرا کسی که زکات مال خود را پرداخت کند، در حقیقت در راه خدا expenditures انجام داده است. ذکر شده که این آیه دلیلی است برای اهل کوفه که زکات را بر پیرایه‌های زنان واجب بدانند، چون خداوند در آیه صحبت از طلا و نقره کرده و نه فقط سکه‌ها.
و قد یقع اسم الذّهب و الفضّة علی الحلیّ. و جماعتی صحابه و تابعین برین، حکم کرده‌اند، عن عبد اللَّه مسعود و عبد اللَّه عمر و عایشه و مجاهد و عطا و ابن سیرین و هو قول سفیان و اهل العراق. امّا مذهب شافعی آنست که در پیرایه مباح زکاة واجب نیاید که مصطفی ص گفت: لا زکاة فی الحلّی.
هوش مصنوعی: نام طلا و نقره می‌تواند به زینت‌آلات نیز اطلاق شود. گروهی از صحابه و تابعین، مانند عبد الله مسعود، عبد الله عمر، عایشه، مجاهد، عطا، ابن سیرین و همچنین سفیان و اهل عراق، از این قضیه حکم کرده‌اند. اما مذهب شافعی معتقد است که در زینت‌های مجاز، زکات واجب نیست، چرا که پیامبر (ص) فرمود: بر زینت‌ها زکات نیست.
و در خبر دیگر می‌آید که زکاة الحلیّ اعارته و هو قول جابر بن عبد اللَّه و ابن عمر و انس بن مالک و سعید بن المسیّب و الشعبی و الحسن و الیه ذهب الشافعی و مالک ابن انس امّا پیرایه‌های محظور که صنعت آن و استعمال آن در شرع حرامست چون اوانی زرّین و سیمین و میان علماء حجاز و عراق خلاف نیست که در آن زکاة واجب است.
هوش مصنوعی: در خبر دیگری ذکر شده که زکات طلا و جواهرات قابل امانت‌اند، که این نظر متعلق به جابر بن عبد الله، ابن عمر، انس بن مالک، سعید بن مسیب، شعبی و حسن است، و این نظریه مورد قبول شافعی و مالک بن انس نیز می‌باشد. اما در مورد زیورآلات ممنوعه که از مواد حرام ساخته شده‌اند، مانند ظروف طلایی و نقره‌ای، اختلاف نظر بین علمای حجاز و عراق وجود ندارد و زکات آن‌ها واجب است.
یَوْمَ یُحْمی‌ عَلَیْها ای علی الکنوز فی نار جهنّم یوقد النار علیها، یعنی یدخل کنوزهم النّار حتّی تحمر و تشدّ حرارتها.
هوش مصنوعی: روزى که ثروت‌هایشان در آتش جهنم به آتش کشیده می‌شود. این بدین معناست که دارایی‌هایشان را به آتش می‌زنند تا آنجا که داغ و سرخ شوند و حرارت آن‌ها افزایش یابد.
فَتُکْوی‌ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ ای لا توضع دینار مکان دینار و لا درهم مکان درهم و لکن توسّع جلودهم لذلک فیوضع بکل درهم و دینار کیّة من نار علی جلده حتی یصل الحرّ الی اجوافهم فیقال لهم هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ و بخلتم به عن حق اللَّه.
هوش مصنوعی: آنها با آتش وارد دوزخ می‌شوند و پیشانی‌ها، پهلوها و پشت‌هایشان سوزانده می‌شود. هیچ دیناری جایگزین دینار دیگری نمی‌شود و هیچ درهمی جایگزین درهم دیگر نمی‌شود، بلکه پوست‌هایشان به خاطر این عمل گستردگی می‌یابد و به هر دینار و درهم، داغی از آتش بر روی پوستشان گذاشته می‌شود تا حرارت به باطن آنها برسد. به آن‌ها گفته می‌شود: این همان چیزی است که برای خودتان جمع کرده‌اید و از حق خداوند دریغ کرده‌اید.
فَذُوقُوا العذاب ب ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ‌
هوش مصنوعی: پس عذاب را بچشید به خاطر آنچه انباشته کرده‌اید.
قال النبی ص ما من رجل لا یؤدی زکاة ما له الّا جعل یوم القیمة صفایح من نار فیکوی بها جبینه و جبهته و ظهره.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرموده‌اند: هیچ مردی نیست که زکات مالش را نپردازد، مگر اینکه در روز قیامت صفحه‌های آتشین بر پیشانی، صورت و پشتش می‌زنند.
و قال ابن عباس حیّة تنطوی علی جبینه و جبهته یقول انا مالک الذی بخلت بی.
هوش مصنوعی: ابن عباس می‌گوید: ماری بر پیشانی و جبین او ظاهر می‌شود و می‌گوید من مالک آن چیزی هستم که بر آن بخیل بوده‌ای.
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ التی علیکم فیها الاحکام من الصوم و الحج و وجوب الزّکاة و انقضاء العدة، اثْنا عَشَرَ شَهْراً علی منازل القمر و استهلال الاهلة التی تعرفها العرب دون الشمسیة الّتی تعدّها الرّوم و فارس و انما قسمت السنة اثنی عشر لیوافق امر الاهلة نزول الشمس فی البروج الاثنی عشر لنا قال تعالی: و الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ یقال انما سمّی المحرّم لتحریم القتال فیه. و صفر لانّ مکّة یصفر من النّاس فیه، ای یخلو، و قیل لانّه صفرت فیه و طابهم من اللّبن فیه و شهر الربیع لارتباع القوم ای اقامتهم و قیل لانبات الارض و امراعها فیهما و جمادیان لجمود المیاه فیهما. و رجب لانّهم یرجبونه، ای یعظمونه، و شعبان لتشعب القبائل فیه وفی الخبر سمی شعبان لانّه یتشعب فیه خیر کثیر لرمضان. و رمضان لانّ اللَّه تعالی ارمض فیه ذنوب المؤمنین، و شوّال لشولان النّوق اللقاح باذنابها فیه و ذو القعدة لقعودهم فیه عن القتال و ذو الحجّة لقضاء حجّهم فیه.
هوش مصنوعی: مدت زمانی که برای شما احکام مربوط به روزه، حج، زکات و پایان عده در نظر گرفته شده، دوازده ماه است که بر اساس تقویم قمری تعیین شده است. این تقویم با هلال‌هایی که عرب‌ها می‌شناسند، تنظیم شده و با تقویم شمسی که رومی‌ها و ایرانیان به کار می‌برند، متفاوت است. سال به دوازده ماه تقسیم شده تا با مسیر حرکت خورشید در دوازده برج هم‌خوانی داشته باشد. به عنوان مثال، ماه محرم به خاطر ممنوعیت جنگ در آن نام‌گذاری شده است. ماه صفر به این دلیل چنین نامیده شده که مکه در آن خالی از جمعیت می‌شود. ماه ربیع به خاطر استقرار مردم در آن و به دلیل رویش گیاهان نام‌گذاری شده است. ماه‌های جمادیان به خاطر یخ زدن آب‌ و مواد دیگر نام گرفته‌اند. رجب به خاطر بزرگداشت و عظمت آن ماه است. شعبان به خاطر تقسیم قبایل در آن به این اسم خوانده شده و همچنین گفته می‌شود که خیر و برکت بسیاری در آن به وجود می‌آید و رمضان به دلیل آمرزش گناهان مؤمنان در این ماه. ماه شوال به خاطر حرکت شتران آبستن با دم‌هایشان نام‌گذاری شده و ذو القعدة به خاطر نشستن مردم در آن ماه از جنگ و ذو الحجه به خاطر انجام مراسم حج در آن است.
و اللَّه اعلم. قوله: فی کتاب اللَّه یعنی فی الایام الّذی عند اللَّه کتبه یوم خلق السماوات و الارض و هو اللوح المحفوظ، و قیل فی کتاب اللَّه یعنی فی حکمه و دینه مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ واحد فرد و هو رجب مضر بین جمادی و شعبان و ثلاثة متتابعة ذو القعده و ذو الحجّة و المحرّم.
هوش مصنوعی: خداوند داناتر است. سخن از "کتاب خدا" به این معناست که در روزی که خداوند آسمان‌ها و زمین را خلق کرده، روزها را نوشته است و این همان لوح محفوظ است. همچنین ممکن است "کتاب خدا" به معنای احکام و دین خدا باشد. در این زمینه چهار ماه حرام وجود دارد: یکی از آن‌ها رجب است که بین ماه‌های جمادی و شعبان قرار دارد و سه ماه دیگر به صورت متوالی عبارتند از: ذو القعده، ذو الحجه و محرم.
ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ ای الدین المستقیم هذا لا ما یفعله اهل الجاهلیّة من التقدیم و التأخیر، و قیل ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ ای الحساب المستقیم. درست است خبر از مصطفی ص که در حجة الوداع خطبه کرد و در خطبه گفت الا انّ الزمان قد استدار کهیئة یوم خلق السماوات و الارض. السنة اثنا عشر شهرا منها اربعة حرم ذو القعدة و ذو الحجة و محرم و رجب مضر بین جمادی و شعبان میگوید آگاه باشید و بدانید که روزگار بازگشت بروزگار که در گذشت و بآن نهاد آمد که خدای نهاد آن روز که آسمان آفرید و زمین. و معنی آنست که در عرب در زمان جاهلیت ماه حج تبدیل کرده بودند در هر ماهی از ماههای سال دو حج میکردند دو سال در ذو الحجّه و دو سال در محرم و دو سال در صفر هم چنین در هر ماهی از ماههای سال دو حج میکردند.
هوش مصنوعی: این دین راستین و صحیح است، نه آنچه که اهل جهل و نادانی انجام می‌دهند با تعجیل و تاخیر در مراسم مذهبی. در واقع، این دین به معنای حساب و کتاب درست نیز تعبیر شده است. پیامبر بزرگوار اسلام در خطبه‌ای که در مراسم وداع مطرح کرد، فرمود که زمان به دور خود بازگشته است به شکل روزی که خداوند آسمان‌ها و زمین را خلق کرد. سال دوازده ماه دارد که چهار ماه از آن حرام است: ذو القعدة، ذو الحجة، محرم و رجب. او تأکید کرد که بدانید زمان به روزگاری که گذشته بازگشته و نظم و ترتیب آن بر اساس اراده خداوند تعیین شده است. در دوران جاهلیت، عرب‌ها ماه‌های حج را تغییر داده بودند و در هر ماه، دو بار به حج می‌رفتند و این روند در ماه‌های مختلف سال ادامه داشت.
آن سال که مصطفی حج کرد دور حج ایشان با ذو الحجه رسیده بود بر میقات راست آن قد استدار که مصطفی گفت آنست، آن گه بفرمان خدا و رسول بر ذو الحجة آرام گرفت و نهاد اوّل تا روز رستاخیز ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ ای الحساب المستقیم اینست شمار راست که سالی دوازده ماه بود و چهارماه که مسمّی است از آن حرام بود و ماه حج ذو الحجه بود.
هوش مصنوعی: در آن سال که مصطفی به حج رفت، زمان مناسک حج در ماه ذوالحجه فرا رسیده بود. او در میقات ایستاد و گفت: اینجا همانجاست. سپس بر اساس فرمان خدا و رسول، در ذوالحجه آرام گرفت. این مراسم تا روز قیامت ادامه خواهد داشت و بر این اساس، دین راستین و حساب دقیق است. سال به صورت کلی دوازده ماه دارد که چهار ماه از آن، ماه‌های حرام هستند و ماه ذوالحجه به عنوان ماه حج مشخص شده است.
فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ ای فی الاربعة بالارتکاب المعاصی. آن را بتحذیر مخصوص‌تر کرد از آن که گناه در آن عظیم‌تر است و گناه کار اثیم‌تر. ابن بحر گفت: لا تظلموا فیهنّ انفسکم بترک قتال من یقاتلکم فیهنّ. میگوید بر خود ستم مکنید که قتال نکنید با آن کس که درین ماهها با شما قتال کند و دلیل برین قول آنست که بر عقب گفت: وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً ای جمیعا، کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّةً. و گفته‌اند که باین آیت مباح گشت قتال در ماه حرام و آنچه گفت: قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ به این منسوخ شد.
هوش مصنوعی: بنابراین، در این ماه‌ها به خود ستم نکنید و مرتکب گناه نشوید، زیرا گناه در این زمان‌ها عظیم‌تر است و گناهکار از نظر معنوی آسیب‌دیده‌تر است. ابن بحر گفته است که نباید در این ماه‌ها به خود ظلم کنید و با کسانی که علیه شما می‌جنگند، قتال نکنید. او استدلال می‌کند که آیه بعدی قتال را در این ماه‌ها مجاز می‌داند و بیان می‌کند که در این مدت، باید در برابر کسانی که با شما می‌جنگند دعوا کنید، همان‌طور که آن‌ها به صورت جمعی با شما می‌جنگند. همچنین بیان شده است که به این آیه، مجوز قتال در ماه‌های حرام داده شده است و آیه‌ای که می‌گوید "قتال در آن بزرگ است" منسوخ شده است.
عطا گفت: «قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ» محکم است نه منسوخ و قتال در ماه حرام روا نیست مگر که ایشان که دشمن‌اند ابتدا کنند گفتا و تقدیر آیت آنست که ان بدأوکم فقاتلوهم و قول اوّل درست است و اجماع علماء دین است، و مصطفی در ماه حرام حصار طائف داد و قتال کرد. کَافَّةً نصب است بر حال و هو مصدر کالعافیة و العاقبة و الخاصة و لا یثنّی و لا یجمع و لا تدخلها الالف و اللام لانّها من المصادر التی لا تنصرف و یجری مجری قولهم قاموا معا و قاموا جمیعا و للرّجلین قاما جمیعا و للنّسوة قمن جمیعا و اشتقاقها من کفّة و هو حرفة، یعنی اذا انتهی الی ذلک کفّ عن الزّیادة، وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ هذه بشارة لهم و ضمان بالنصرة.
هوش مصنوعی: عطا بیان کرد: «بگو، در آن جنگ بزرگی است» و این موضوع محکم است و نسخ نشده است. جنگ در ماه‌های حرام جایز نیست مگر اینکه دشمنان ابتدا حمله کنند. همچنین گفته شده که اگر آن‌ها شما را شروع کردند، با آن‌ها بجنگید. نظر اول درست و مورد اجماع علمای دین است و پیامبر در ماه حرام حصار طائف را محاصره کرد و جنگید. کلمه "کافة" به‌عنوان حال و به معنی جمع بیان شده و از واژه‌هایی است که نمی‌توان آن را تثنیه یا جمع کرد و نیز به آن الف و لام اضافه نمی‌شود زیرا از منابعی است که تغییر شکل نمی‌دهد. همچنین این کلمه در جمله‌های دیگری چون "آن‌ها همه با هم ایستادند" مورد استفاده قرار می‌گیرد. کلمه از "کف" به معنای دستکشی گرفته شده که نشان می‌دهد اگر به جایی برسد، از زیاده‌روی خودداری می‌کند. و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است، این برای آن‌ها بشارتی و ضمانتی برای یاری است.
إِنَّمَا النَّسِی‌ءُ ممدود و مهموز عامّه قرّاء خوانند مگر ورش از نافع که بی‌همزه خواند بسکون سین و هو مصدر، یقال نساه نسیا و نسیا، ای اخّره. نسا اللَّه فی اجله و انسا اللَّه اجله. یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا بضم یا و کسر ضاد، تفرّد یعقوب است و بضم یا و فتح ضاد قرائت کوفی، ای یضلهم الشیطان بذلک النّسی‌ء، باقی بفتح یا و کسر ضاد خوانند، یعنی فهم ضالّون بذلک، و این نسی‌ء چیزی است که قبیله از قبائل عرب پدید آوردند و اول کسی که این نهاد نعیم بن ثعلبه بود احد بنی مالک بن کنانة، و قیل جنادة بن عوف الکنانی و هو الّذی ادرکه رسول اللَّه ص، و قیل ابو ثمامه صفوان بن امیة بن ابی الصلت الفقیمی و فقیم بیت من بیوت مالک بن کنانه. آن کسی که نسی‌ء نهاد خواست که قومی را از دشمنان خویش مقهور کند و در ماه محرم که ایمن نشسته باشند بر غرّت و غفلت ایشان بر سر ایشان شود با قوم خویش و قتل کنند و دانستند که محرم ماه حرام است با حرمت و آزرم و قتل در آن روا، نه. از حرمت ماه محرم با صفر برد، بر هوا و مراد خود و صفر بجای محرم بنهاد، در حرمت و آزرم تا مقصود خویش در محرم حاصل کرد، پس قبیله‌های عرب بنو مالک بن کنانه و بنو سلیم و غطفان و هوازن آن را سنتی نهادند و بر آن عادت میرفتند، سالی محرم را ماه حرام نهادند و صفر نه، و سالی صفر را ماه حرام نهادند و محرم نه، و کان یتولی ذلک ابو ثمامة صفوان بن امیه یقوم به فی الموسم خطیبا و مؤذنا فیقول انا ابو ثمامة لا اعاب و لا احاب من الحرم الا ان الهکم قد حرم العام المحرم او یقول الا ان الهکم قد حرم العام صفر. این بو ثمامه در آن موسم ندا کردی گفتی امسال ماه صفر است عرب آن بشنیدندی و چنان اعتقاد کردندی و از آن در نگذشتندی اینست که رب العالمین گفت: إِنَّمَا النَّسِی‌ءُ تأخیر حرمة المحرم الّذی حرمه اللَّه الی صفر الّذی لم یحرمه اللَّه.
هوش مصنوعی: نسیء به معنای تأخیر انداختن حرمت ماه محرم است که توسط برخی قبایل عرب به وجود آمد. اولین کسی که این سنت را ایجاد کرد نعیم بن ثعلبه بود، و برخی دیگر نیز نام‌هایی مانند جناده بن عوف و ابوثمامه صفوان بن امیه را مطرح کرده‌اند. هدف این افراد این بود که بتوانند در ماه محرم، که به عنوان ماه حرام شناخته می‌شد، بر دشمنان خود حمله کنند و به دلایل مختلف این ماه را از حرمت خارج کرده و آن را به ماه صفر منتقل کنند. این تغییرات باعث شد که برخی قبایل عرب به این سنت عادت کنند و به طور دوره‌ای هر کدام از این دو ماه را به عنوان ماه حرام انتخاب کنند. ابوثمامه در مراسم‌های مخصوص به این عقیده تبلیغ می‌کرد و مردم را به این باور می‌رساند که به جای محرم، صفر ماه حرام است. در نهایت، خداوند به این موضوع اشاره کرده که نسیء به تأخیر انداختن حرمت محرم به صفر است که خود خدا آن را حرام نکرده است.
زِیادَةٌ فِی الْکُفْرِ اذا ازدادوا به کفرا الی کفرهم حیث احلّوا ما حرم اللَّه و حرّموا ما احل اللَّه یُضَلُّ بِهِ ای بذلک التأخیر.
هوش مصنوعی: وقتی که افراد در کفر و نافرمانی خود بیشتر می‌شوند و چیزهایی را که خداوند حرام کرده مجاز می‌شمارند و بالعکس، این کار سبب می‌شود که خود را در گمراهی بیشتری فرو ببرند.
الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً اذا قاتلوا فیه احلوه و حرموا مکانه صفر و اذا لم یقاتلوا فیه حرّموه لِیُواطِؤُا ای لیوافقوا و یضاهوا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ اربعة اشهر و ان کانت مغیّرة مبدّلة.
هوش مصنوعی: کسانی که کافر شده‌اند، یک سال چیزی را حلال می‌دانند و سال بعد همان را حرام می‌شناسند. زمانی که در جنگی شرکت می‌کنند، آن را حلال می‌دانند و در زمان دیگر آن را حرام اعلام می‌کنند. این کار را انجام می‌دهند تا با تعداد چهار ماهی که خداوند حرام کرده است، تطابق داشته باشد، حتی اگر آن چهار ماه در زمان‌های مختلف تغییر کند.
زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ ای زین لهم الشیطان ذلک، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ.
هوش مصنوعی: عملهای زشت آنها برایشان تزیین شده است، یعنی این زینت دادن توسط شیطان انجام شده است، و خداوند قوم کافر را هدایت نمی‌کند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چه شده است که وقتی به شما گفته می‌شود در راه خدا به جهاد بروید، به زمین چسبیده‌اید و از حرکت بازمی‌مانید؟
این آیت تحریض مؤمنان است بر غزای تبوک از جانب روم. رسول خدا بعد از فتح مکه و بعد از جنگ طایف و غزو حنین به مدینه باز شد و از ذو الحجه تا رجب در مدینه همی بود تا او را جهاد فرمودند با اهل شام و روم، و رسول خدا بهر غزوی که رفتی اول آشکارا بنه گفتی، راه دور بود و گرما سخت و دشمن بسیار. و مردم را آن وقت قحط دنیا رسیده و دست تنگ شده، صریح بگفت، که کجا میرویم، تا ساز و برگ آن را و آن قتال بتمامی بسازند و بر یاران صعب آمد و دشخوار که در مدینه آن وقت خرما و میوه رسیده بود و نمی‌خواستند از سر آن برخاستن و بگرماء گرم بیرون رفتن. چون رسول خدا ایشان را از آن غزو خبر داد سه فرقت شدند: قومی بجان و دل قبول کردند و بخوش دلی پیش آمدند و رفتن را بر ایستادند و هم المهاجرون و الانصار.
هوش مصنوعی: این آیه به مؤمنان تشویق می‌کند که برای جنگ در تبوک به سمت رومی‌ها بروند. رسول خدا پس از فتح مکه و بعد از جنگ طایف و غزوه حنین به مدینه برگشت و از ذو الحجه تا رجب در آنجا بود تا این که خداوند او را مأمور به جهاد با اهل شام و رومیان کرد. او هر بار که به جنگ می‌رفت، خبر را به‌طور علنی اعلام می‌کرد، به‌خصوص که مسیر طولانی بود و گرما شدید و دشمنان زیاد بودند. در آن زمان مردم دچار قحطی شده بودند و شرایط مالی شان دشوار بود. رسول خدا به صراحت گفت که به کجا می‌رویم، تا آنها بتوانند خود را برای نبرد آماده کنند، و این کار برای خواهران و برادران دشوار بود چون در مدینه خرما و میوه به وفور وجود داشت و نمی‌خواستند از آن نعمت‌ها فاصله بگیرند و در گرما از شهر خارج شوند. وقتی رسول خدا به ایشان خبر جنگ را داد، سه گروه تقسیم شدند: گروهی با جان و دل آماده شدند و با خوشحالی به جلو رفتند که شامل مهاجرین و انصار بودند.
و فرقتی آن بودند که بر ایشان آن فرمان دشخوار آمد اما طاعت خدای و رسول ایثار کردند بر هوا و مراد خویش و فرمان را گردن نهادند و عزم رفتن کردند. سوم فرقت با مراد و هواء خویش بر نیامدند و دستوری تخلف خواستند و رسول خدا ایشان را دستوری داد. در شان ایشان این آیت آمد ما لَکُمْ استفهام انکار است یعنی ای شی‌ء لکم: چه بودست شما را و چه رسید که چون شما را بغزو فرمودند اثَّاقَلْتُمْ، ای تثاقلتم و تباطأتم و ملتم الی الاقامة بالمدینه. این چنان است که کسی گران خیز را گویند زمین وی را بگرفت. و قیل معناه اطمأننتم الی الدنیا و رکنتم الی شهواتها. أ رضیتم بنعیم الحیاة الدنیا من نعیم الآخرة فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ ای ما یتمتع به فی الدنیا قلیل عند ما یتمتع به اولیاء اللَّه عز و جل فی الجنة. آن گه ایشان را در آن تخلف که کردند بیم داد و تهدید کرد گفت. إِلَّا تَنْفِرُوا نفیر نامی است سپاه را، میگوید: اگر شما با این سپاه اسلام بیرون نشوید بجنگ روم خدای شما را عذاب کند یعنی بامساک المطر و الجدوبة و القحط و ظفر الاعداء.
هوش مصنوعی: در این متن به گروهی اشاره شده که وقتی فرمان دشواری به آن‌ها داده شد، به جای پیروی از خواسته‌های شخصی و تمایلات خود، اطاعت از خدا و رسول را برگزیدند و تصمیم به حرکت گرفتند. اما گروه سومی نتوانستند با خواسته‌های خودشان کنار بیایند و از دستورات تخلف کردند. در مورد آنها آیه‌ای نازل شد که خواهان توضیح این رفتار بود و به آن‌ها متذکر شد که چرا در زمان جنگ علیه دشمن، از پذیرش دعوت سرباز زدند و بیشتر به زندگی راحت در مدینه تمایل داشتند. این رفتار به گونه‌ای توصیف شد که گویی شخصی بار سنگینی بر دوش دارد و زمین او را گرفته است. همچنین بیان شده که آیا راضی به زندگی دنیوی و لذت‌های آن هستند در حالی که از نعمت‌های آخرت محروم می‌شوند. در ادامه، به آن‌ها هشدار داده می‌شود که اگر با سپاه اسلام به جنگ نپردازند، عذاب الهی شامل حالشان خواهد شد، مانند کمبود باران و قحطی و پیروزی دشمنان.
وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ بنصرة دین اللَّه و نبیه غیر متثاقلین عن النفیر الی اعدائه مطیعین للَّه و رسوله قیل هم اهل الیمن و قیل هم: ابناء فارس.
هوش مصنوعی: و خداوند گروهی دیگری را جایگزین شما خواهد کرد که در حمایت از دین خدا و پیامبر او، بی‌میل به جنگیدن با دشمنانش، فرمانبردار خدا و پیامبرش باشند. گفته شده است که آنها اهل یمن هستند و برخی گفته‌اند که آنها فرزندان فارسند.
لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً. این‌ها، گفته‌اند که با خدای شود و گفته‌اند که با رسول شود.
هوش مصنوعی: به او آسیبی نرسانید. آنها گفته‌اند که باید با خداوند ارتباط برقرار کنند و نیز گفته‌اند که باید با پیامبر هم پیوند داشته باشید.
وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ من التبدیل و التغییر قَدِیرٌ. ابن عباس گفت: این آیه منسوخ است بآنچه گفت: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً، و جماعتی مفسران بر آنند که منسوخ نیست و هر دو بجای خویش محکم‌اند.
هوش مصنوعی: خداوند بر هر چیزی قادر است که تغییر و تحول ایجاد کند. ابن عباس گفته است که این آیه با آیه دیگری که می‌گوید "مؤمنان نباید همه به یکباره خارج شوند" منسوخ شده است، اما برخی مفسران معتقدند که این آیه منسوخ نشده و هر دو آیه به طور مستقل معنا و استحکام خود را دارند.