گنجور

۷ - النوبة الثانیة

قوله تعالی و تقدس: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ. سعید جبیر روایت کند از ابن عباس، گفت: سی و سه مرد مسلمانان بودند و شش زن در خانه ارقم جمع آمده و اسلام پنهان داشته تا عمر خطاب مسلمان شد و عدد مسلمانان بچهل رسید و اظهار اسلام کرد و رب العزة در شأن وی این آیت فرستاد که: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ. در معنی این آیت دو وجه گفته‌اند، قومی ظاهر گرفتند، گفتند: معنی آنست که: ای پیغامبر، خدا ترا بسنده است و ایشان که اتباع تو کردند از مؤمنان یعنی عمر خطاب، و این جمع مسلمانان، و دلیل برین وجه آیت پیش است که گفت: هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ. جایی دیگر گفت: فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ، و باین وجه موضع من رفع است، معطوف بر اللَّه، یعنی حسبک اللَّه و من اتبعک من المؤمنین. وجه دیگر آنست که یکفیک اللَّه و یکفی من اتّبعک، و موضع من نصب است. و قیل خفض و معناه حسبک اللَّه و حسب من اتّبعک من المؤمنین، و کرّر حسبک فی الآیتین، لانّ الاوّل فی کفایة الخداع و الثّانی عام.

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ التّحریض فی اللّغة ان تحث الانسان علی الشی‌ء، حثّا یعلم معه انه حارض ان تخلف عنه و الحارض الّذی قارب الهلاک، و منه قوله: حَتَّی تَکُونَ حَرَضاً ای حتّی تذوب غمّا فتقارب الهلاک.

إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ. ان شرطی است بمعنی امر، ای لیصیر عشرون و لیثبتوا فی مقاتلة مائتین. ابن عباس گفت: فرض بود بر مسلمانان یک مرد مسلمان با ده مشرک مقاومت کردن، و در جنگ روی از ایشان بنه‌گردانیدن، در روز بدر و پیش از آن چنین بوده، رب العالمین گفت: بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ ای ذلک من اجل انّهم یقاتلون علی جهالة من غیر احتساب و لا طلب ثواب، فلا یثبتون اذا صدقتموهم القتال خلاف من یقاتل علی بصیرة یرجوا ثواب اللَّه. پس این بر مسلمانان صعب آمد و دشخوار، تضرّع کردند و از حقّ جلّ جلاله سبک باری خواستند تا رب العزّه آن را منسوخ کرد و ناسخ فرستاد که: الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً. قراءت حجازی و شامی و بصری فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ بتا است، در هر دو آیت بالفظ مائة شود و لفظ مائة مؤنث است، باقی بیا خوانند با عدد مذکّر شود که مائة وران افتاد. وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً بفتح ضاد قراءت عاصم است، حمزه و باقی بضمّ خوانند و بنزدیک عرب ضمّ فصیح‌تر بود. در شواذ خوانده‌اند و علم بر فعل مجهول، و این کس از وحشت آن می‌گریزد که کسی پندارد که خدای اکنون بدانست، و در قرآن ازین لفظ فراوان است و در آن دلالت نیست بر حدوث علم، چنان که جای دیگر گفت: عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ سَتَذْکُرُونَهُنَّ، عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ، عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضی‌، فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ در آن هیچ دلالت نیست بر حدوث علم قدیم که خدای را علم و دانش بود و هست پیش از کاینات و واقعات و گفته‌اند که: درین آیت معنی علم رؤیت است که عرب برؤیت از علم حکایت کند و بعلم از رؤیت. و قتیبی گوید: خدای را دو علم است، علمی پیش از کار و علمی پس از کار.

فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ ای محتسبة یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ، وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ. قال: ابن شبرمة: و کذا النّهی عن المنکر لا یحلّ للواحد ان یفر من اثنین اذا کانا علی منکر و له ان یفرّ من الاکثر. ثمّ قال: وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ فمن یغلبهم.

ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری‌. سبب نزول این آیت آن بود که روز بدر بعد از آن هفتاد کس از صنادید قریش که کشته شدند هفتاد کس دیگر از مشرکان اسیر گرفتند، مصطفی ص در کار ایشان باصحابه مشورت کرد. ابو بکر صدیق گفت: یا رسول اللَّه! هؤلاء قومک و اهلک و انی اری ان تأخذ منهم الفدیة فیکون ما اخذنا منهم قوة علی الکفار و عسی ان یهدیهم اللَّه فیکونوا عضدا، گفت: یا رسول اللَّه قوم تو اند و خویش و پیوند تواند قبیله و عشیره تواند اگر از ایشان فدا خواهد که مسلمانان را از آن قوّتی باشد بر جنک دشمن مگر آن را وجهی بود و باشد که خدای ایشان را راه نماید و مسلمان شوند و مؤمنانرا از ایشان یاری باشد. رسول خدا به عمر اشارت کرد که تو چه می‌گویی؟ عمر گفت: و اللَّه ما اری ما رای ابو بکر، و اللَّه که در کار مشرکان آن رای نیست که ابو بکر راست، رأی من آنست که مشرکان را از پشت زمین برداریم. فلان کس که خویشاوند من است بدست من دهی تا به تیغ سر وی بردارم، و عقیل را بدست علی دهی تا با وی همین کند و فلان کس که حمزه را برادر است بدست حمزه دهی تا همین کند، ایشان ائمه کفر و ضلالت اند و اگر چه خویش و پیوند تو اند حقّ تو نشناختند و حرمت تو نداشتند و جز سزای قتل نه‌اند. رسول خدا گفت یا ابا بکر! مثل تو مثل ابراهیم خلیل است که گفت: فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ، و مثل عیسی که گفت: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. و یا عمر! مثل تو مثل نوح است که گفت: رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً، و مثل موسی که گفت رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی‌ أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ فَلا یُؤْمِنُوا حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ. آن گه مصطفی بقول ابو بکر کار کرد و از ایشان فدا ستد. عمر خطاب گفت: دیگر روز بامداد بحضرت سیّد رفتم، مصطفی را دیدم و ابو بکر که هر دو می‌گریستند. گفتم: یا رسول اللَّه چه رسید شما را این ساعت که می‌گریید. گفت: یا عمر آن حکم که دی رفت و آن فداها که از ایشان ستده آمد خدا آن را نپسندید و عتاب کرد و اینک آیت فرستاد.

ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری‌ حَتَّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ. قراءت بصری بیا است و اسری جمع اسیر، مثل قتیل و قتلی، ای لم یکن لنبی ان یشتغل بالاسر و الفداء لانّ ذلک یذهب بالمهابة یثخن، ای حتّی یکثر القتل و الاثخان الاکثار من القتل مشتق من الثخانة و هی الصلابة و الکثافة، و قیل الشدة و القوة. میگوید هیچ پیغامبر بر آن نبود که اسیر را دارد و فدا ستاند، که داشتن و فدا ستدن هیبت و حشمت ببرد تا بسیار از آن اسیران می‌کشتند و در زمین می‌افکندند و مغلوب و مقهور خود میداشتند تا در دلهای مشرکان از پیغامبر و مؤمنان مهابت و رعب بود. ابن عباس گفت: این حکم روز بدر بود که مسلمانان اندک بودند و اسلام هنوز قوی نگشته بود باز که مسلمانان بسیار شدند و کار اسلام و مسلمانان بالا گرفت و قوی شد، در کار اسیران این آیت آمد: فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً.

ثم قال تعالی تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا. یعنی المال الّذی اخذتموهم من الفداء سمّاه عرضا لانه سریع الانقضاء قلیل الثبات. وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ ای یرید لکم ثواب الآخرة بقهرکم المشرکین و نصرکم دین اللَّه. وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ امر باثخان الکفار.

لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ، کتاب اینجا بمعنی حکم است، ای لولا حکم من اللَّه سبق، هم چنان که جایی دیگر گفت: کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ، ای حکم اللَّه علیکم. یعنی لولا حکم من اللَّه سبق ان لا یعذّب احدا ممن شهد بدرا مع النبی ص. ای أصابکم فیما اخذتم، من الفداء قبل ان تؤمروا به عذاب عظیم. میگوید اگر نه آنید که خدای حکم کرده است که هیچ کس را از بدریان هرگز عذاب نکند شما را عذاب کردی باین فدا که ستدید پیش از آن که شما را بآن فرمودند. معنی دیگر ابن عباس گفت: پیش از مبعث مصطفی ص مال غنیمت و قربان و فداء اسیران و امثال آن حرام بود بر پیغامبران و امتان ایشان، و رب العزة در لوح محفوظ نبشته و حکم کرده که آن حلال است محمد را و امّت وی را، پس روز بدر پیش از آن که فرمان و حکم از آسمان آمد ایشان شتاب کردند و فدا ستدند. رب العالمین گفت: اگر نه آن بودی که در لوح محفوظ حکم من سابق است که آن غنیمت شما را حلال است و نیز حکم کرده‌ام که هر که گناه کند و توبه کند گناهش بیامرزم، شما را باین فدا ستدن عذابی بزرگ رسیدی. و گفته‌اند این کتاب همان است که آنجا گفت: کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ یعنی اگر نه آن بودی که من رحمت خود بر شما بر نبشته‌ام که بر شما رحمت کنم و بیامرزم و عذاب نکنم. لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ. سعد بن معاذ گفت: یا نبی اللَّه، کان الاثخان فی القتل احبّ الی من استبقاء الرّجال. فقال رسول اللَّه لو نزل عذاب من السماء ما نجا منه غیر عمر بن الخطاب و سعد بن معاذ ثم احلّ لهم الغنائم.

فقال تعالی: فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَیِّباً اصبتم و اخذتم من الکفار قهرا، و من هاهنا للتبیین حلالا طیّبا، لم یحلّ لغیرکم و انما کانت نار تنزل من السماء فتاکلها.

وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ غفر لکم ذنبکم، رَحِیمٌ حیث رخّص لکم الغنائم.

قال النّبی ص لم یحلّ الغنائم لمن کان قبلنا، ذلک بان اللَّه رای ضعفنا و عجزنا فطیّبها لنا.

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْری‌. کلبی گفت: این آیت در شأن عباس بن عبد المطلب آمد و برادرزاده وی عقیل بن ابی طالب و نوفل بن الحارث، و عباس بن عبد المطلب یکی بود از آن ده مرد که مطعمان بودند مشرکان را، که بجنک بدر می‌شد و بیست اوقیه زر عباس با خود داشت ازو بستدند. عباس گفت: یا محمد آن بیست اوقیه بحساب فدا که از من می‌ستانند در آر. گفت نیارم که آن بقصد مسلمانان و اطعام مشرکان بیرون آوردی، آن در حساب فدا نیارم و فدای عقیل و نوفل نیز بر تو است. عباس گفت: یا محمد، ترکتنی اتکفّف قریشا ما بقیت. فقال رسول اللَّه ص: این الذّهب الّذی دفعته الی ام الفضل مخرجک الی بدر؟ و قلت لها انّی‌ لا ادری ما یصیبنی فی وجهی هذا فان حدث لی حدث فهذا لک و لعبد اللَّه و لعبید اللَّه و للفضل و قثم یعنی بنیه. فقال له العباس: و ما یدریک؟ قال: اخبرنی به ربّی.

قال: اشهد انّک صادق و انّی قد دفعت الیها الذّهب و لم یطلع علیه احد الّا اللَّه، و انا اشهد ان لا اله الّا اللَّه و انّک رسول اللَّه. قال العباس: فاعطانی اللَّه خیراً مما اخذ منی، اعطانی عشرین عبیدا کلهم یضرب بمال کثیر مکان العشرین اوقیه و انا ارجوا لمغفرة من ربّی فذلک قوله: إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ،

قرء ابو جعفر و ابو عمرو اساری و هو جمع الجمع. یقال اسیر و جمعه اسری، کمریض و مرضی و هالک و هلکی و جمع الجمع اساری.

إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یعنی ایمانا و اسلاما، یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ من الفداء. گفته‌اند خلافت بنی العباس از آن خبر است.

وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ روی ان العباس کان یقول: انجز احد الوعدین و انا علی ثقة من الآخرة.

وَ إِنْ یُرِیدُوا یعنی الاسری، خِیانَتَکَ نقض ما عاهدوا معک.

فَقَدْ خانُوا اللَّهَ بالکفر و الشّرک، مِنْ قَبْلُ ای من قبل العهد و قتل بدر فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ ای فامکنک منهم و نصرک علیهم فهزمتهم و اسرتهم، و المعنی ان عادوا عدنا لهم.

وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بخیانتهم حین خانوها، حَکِیمٌ فی تدبیره علیهم و مجازاته ایّاهم.

قوله: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ این صفت مهاجران است که با رسول خدا برخاستند و در معرکها خود را هدف تیر دشمن ساختند و در اعلاء کلمه حقّ و دین اسلام کوشیدند.

وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا این صفت انصار است که رسول خدا و مؤمنانرا بخان و مانهای خود فروآوردند، پس آنکه ده سال رسول خدا میگفت: من یؤوینی حتی ابلغ کلام ربی؟

کیست که ما را مأوی دهد تا کلام خدای خود برسانم؟ و کس او را جواب نمیکرد، تا ایشان بخوشدلی و صدق ایمان و دل او را بپذیرفتند و مؤمنانرا هر یکی مأوی دادند و ایشان را بر دشمنان یاری دادند و با ایشان حرب کردند.

رب العالمین گفت: أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ ایشانند که یکدیگر را دوستان‌اند و برادران. و مصطفی ص گفت: و فی کل دور الانصار خیر.

ابن عباس گفت: أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ فی المیراث کانوا یتوارثون بالایمان و الهجرة و بالمؤاخاة الّتی کان رسول اللَّه ص یواخی بینهم دون القرابة المفردة حتّی نسخ بقوله: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‌ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ. میان مهاجرت مصطفی ص و میان فتح مکه توارث میان مؤمنان بهجرت می‌بود، مهاجر از مهاجر میراث میبرد، اگر چه قرابت و رحم نبود و آنجا که قرابت بود و هجرت نبود میراث نبود اگر چه ایمان آورده بود در دار الشّرک. اینست که رب العزّة گفت: وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ، یعنی من میراث و غنیمة و فی‌ء. حَتَّی یُهاجِرُوا حکم خدای بر این نسق بود تا آن گه که ناسخ آن رسید پس فتح مکه که: أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‌ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ و هجرت منقطع گشت و مصطفی گفت: لا هجرة بعد الفتح انما هی الشهاده.

قرائت حمزه من ولایتهم بکسر واو است و هی قراءة ردیّة فان الولایة انّما هی من الوالی و الولایة من الولیّ. و قد قال فی صدر الایة بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ اولیاء گفت نه ولاة.

وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ یعنی و ان استنصروکم الذّین آمنوا و لم یهاجروا عن الکفار، فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلی‌ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ عهد الی مدة او موادعة فلا تغدروا.

وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ ای لا توارث بینهم و بینکم و لا ولایة.

و الکافر ولیّ الکافر دون المسلم. درین آیت تقدیم و تأخیر است، تقدیره: و الذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض، و الذین کفروا بعضهم اولیاء بعض این با آنست بمعنی، پس گفت: وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ.

إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبِیرٌ، و قیل: الّا تفعلوه، ای ما امرتم‌ به من التّوارث بالایمان و الهجرة، تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ زوال نظام المؤمنین و تفریق کلمتهم، وَ فَسادٌ کَبِیرٌ فی الارض من جهة الکفّار و سفک الدّماء.

وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ. این الّذین بدل الّذین پیشین است و همان قوم‌اند مهاجران و انصار، و تکرار از بهر آنست که این حکم راست و این ثواب را.

أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا صدقا حقّقوا ایمانهم و الهجرة و الجهاد و بذل المال فی دین اللَّه.

لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ لا منّة فیه و لا تبغیض. و قیل: رِزْقٌ کَرِیمٌ لا یصیر حدثا بل رشحا کالمسک.

وَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ ای من بعد نزول هذه الآیة، و قیل من بعد الحدیبیة و هی الهجرة الثّانیة.

وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولئِکَ مِنْکُمْ فی حملکم و جملتکم، وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‌ بِبَعْضٍ ای الاقویاء الّذین تجمعهم بالقرب رحم واحدة او ینسبون الی اب واحد بعضهم اولی ببعض فی المیراث من الاجانب.

فِی کِتابِ اللَّهِ ای فی حکمه، و منه قوله تعالی: کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ ای حکم اللَّه، و قیل فی کتاب اللَّه الّذی عنده و هو اللّوح المحفوظ. و منه قوله تعالی: إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها. ثمّ التوارث بالجهرة و الاخاء صارت منسوخة بقوله: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‌ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ.

إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ من الفرائض و المواریث و غیر ذلک.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی و تقدس: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ. سعید جبیر روایت کند از ابن عباس، گفت: سی و سه مرد مسلمانان بودند و شش زن در خانه ارقم جمع آمده و اسلام پنهان داشته تا عمر خطاب مسلمان شد و عدد مسلمانان بچهل رسید و اظهار اسلام کرد و رب العزة در شأن وی این آیت فرستاد که: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ. در معنی این آیت دو وجه گفته‌اند، قومی ظاهر گرفتند، گفتند: معنی آنست که: ای پیغامبر، خدا ترا بسنده است و ایشان که اتباع تو کردند از مؤمنان یعنی عمر خطاب، و این جمع مسلمانان، و دلیل برین وجه آیت پیش است که گفت: هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ. جایی دیگر گفت: فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ، و باین وجه موضع من رفع است، معطوف بر اللَّه، یعنی حسبک اللَّه و من اتبعک من المؤمنین. وجه دیگر آنست که یکفیک اللَّه و یکفی من اتّبعک، و موضع من نصب است. و قیل خفض و معناه حسبک اللَّه و حسب من اتّبعک من المؤمنین، و کرّر حسبک فی الآیتین، لانّ الاوّل فی کفایة الخداع و الثّانی عام.
هوش مصنوعی: فرمان الهی به پیامبر: «ای پیامبر، خدا برای تو کافی است.» سعید جبیر از ابن عباس نقل می‌کند که در زمان آغاز دعوت اسلام، تعداد ۳۳ مرد مسلمان و ۶ زن در خانه ارقم گرد هم آمده بودند و اسلام خود را مخفی نگه داشته بودند تا اینکه عمر خطاب مسلمان شد و تعداد مسلمانان به ۴۰ نفر رسید و اسلام خود را علناً اعلام کردند. در این هنگام، این آیه نازل شد: «ای پیامبر، خدا برای تو و کسانی که از مؤمنان از تو پیروی کردند کافی است.» در تفسیر این آیه دو دیدگاه وجود دارد. برخی گفته‌اند که معنای خدا برای تو کافی است، به این معناست که خدا حمایت‌کننده توست و کسانی که به تو ایمان آورده‌اند، از جمله عمر و دیگر مسلمانان. همچنین به آیات دیگری اشاره شده که نشان‌دهنده این حمایت الهی است. دیدگاه دیگر این است که خدا برای تو و پیروانت کفایت می‌کند و این امر به عنوان دلیل بر قدرت و حمایت الهی از پیامبر و پیروانش محسوب می‌شود. به علاوه، برخی علما یک تفسیر دیگر ارائه داده‌اند که در آن به معنای کفایت اشاره شده است و این تأکید بر حمایت الهی از پیامبر و پیروانش، به‌طور متوالی در آیات آمده است.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ التّحریض فی اللّغة ان تحث الانسان علی الشی‌ء، حثّا یعلم معه انه حارض ان تخلف عنه و الحارض الّذی قارب الهلاک، و منه قوله: حَتَّی تَکُونَ حَرَضاً ای حتّی تذوب غمّا فتقارب الهلاک.
هوش مصنوعی: ای پیامبر! مؤمنین را به جنگ تشویق کن. "تشویق" در زبان به معنای تحریک کردن فرد به انجام کاری است، به گونه‌ای که بداند اگر از آن دوری کند، دچار خسارت خواهد شد. واژه "حارض" به معنای نزدیک به هلاکت است و از این رو می‌توان گفت: "تا زمانی که به حالتی از غم و اندوه نزدیک شوی و به مرز هلاکت برسی."
إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ. ان شرطی است بمعنی امر، ای لیصیر عشرون و لیثبتوا فی مقاتلة مائتین. ابن عباس گفت: فرض بود بر مسلمانان یک مرد مسلمان با ده مشرک مقاومت کردن، و در جنگ روی از ایشان بنه‌گردانیدن، در روز بدر و پیش از آن چنین بوده، رب العالمین گفت: بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ ای ذلک من اجل انّهم یقاتلون علی جهالة من غیر احتساب و لا طلب ثواب، فلا یثبتون اذا صدقتموهم القتال خلاف من یقاتل علی بصیرة یرجوا ثواب اللَّه. پس این بر مسلمانان صعب آمد و دشخوار، تضرّع کردند و از حقّ جلّ جلاله سبک باری خواستند تا رب العزّه آن را منسوخ کرد و ناسخ فرستاد که: الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً. قراءت حجازی و شامی و بصری فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ بتا است، در هر دو آیت بالفظ مائة شود و لفظ مائة مؤنث است، باقی بیا خوانند با عدد مذکّر شود که مائة وران افتاد. وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً بفتح ضاد قراءت عاصم است، حمزه و باقی بضمّ خوانند و بنزدیک عرب ضمّ فصیح‌تر بود. در شواذ خوانده‌اند و علم بر فعل مجهول، و این کس از وحشت آن می‌گریزد که کسی پندارد که خدای اکنون بدانست، و در قرآن ازین لفظ فراوان است و در آن دلالت نیست بر حدوث علم، چنان که جای دیگر گفت: عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ سَتَذْکُرُونَهُنَّ، عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ، عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضی‌، فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ در آن هیچ دلالت نیست بر حدوث علم قدیم که خدای را علم و دانش بود و هست پیش از کاینات و واقعات و گفته‌اند که: درین آیت معنی علم رؤیت است که عرب برؤیت از علم حکایت کند و بعلم از رؤیت. و قتیبی گوید: خدای را دو علم است، علمی پیش از کار و علمی پس از کار.
هوش مصنوعی: اگر در میان شما بیست نفر صابر وجود داشته باشد، می‌توانند بر دویست نفر غلبه کنند. این بیان به نوعی امر است که می‌گوید باید بیست نفر در میدان جنگ برای مقابله با دویست نفر ثابت قدم بمانند. ابن عباس می‌گوید: برای مسلمانان فرض شده بود که یک مرد مسلمان می‌تواند با ده مشرک مقابله کند و در جنگ نباید از آن‌ها فرار کند. در روز بدر و قبل از آن، وضعیت به همین صورت بود. خداوند در اینجا می‌گوید که آن‌ها قوم‌هایی هستند که فهم درستی ندارند و در نبرد بر اساس جهل می‌جنگند بدون اینکه به ثواب فکر کنند، بنابراین در مقابل حقیقت، پایداری ندارند. این موضوع برای مسلمانان دشوار آمد و به درگاه خداوند دعا کردند و از او خواستند که بار آنان را سبک کند. در نتیجه، خداوند این حکم را لغو کرد و به آن‌ها گفت که اکنون بار شما را کاهش داده و می‌داند که در میان شما ضعف وجود دارد. در قرائت‌های مختلف، جمله‌هایی ذکر شده که نشان می‌دهد ضعف در میان شما وجود دارد. در این باره اختلاف نظر وجود دارد در مورد بیان "علم" خداوند، که آیا به معنای علم جدید است یا به معنای علم قدیم. برخی بر این باورند که علم خداوند همیشه بوده و ارتباطی به زمان و مکان ندارد.
فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ ای محتسبة یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ، وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ. قال: ابن شبرمة: و کذا النّهی عن المنکر لا یحلّ للواحد ان یفر من اثنین اذا کانا علی منکر و له ان یفرّ من الاکثر. ثمّ قال: وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ فمن یغلبهم.
هوش مصنوعی: اگر در میان شما صبرکنندگان صد نفر باشند، می‌توانند دویست نفر را شکست دهند و اگر شما هزار نفر باشید، با اذن خدا می‌توانید به دو هزار نفر غلبه کنید. ابن شبرمه می‌گوید: همچنین در موضوع نهی از منکر، یک نفر نمی‌تواند از دو نفر که بر منکری هستند، فرار کند، اما می‌تواند از تعداد بیشتر فرار کند. سپس گفت: خداوند با صبرکنندگان است، پس کسی که آنان را شکست دهد.
ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری‌. سبب نزول این آیت آن بود که روز بدر بعد از آن هفتاد کس از صنادید قریش که کشته شدند هفتاد کس دیگر از مشرکان اسیر گرفتند، مصطفی ص در کار ایشان باصحابه مشورت کرد. ابو بکر صدیق گفت: یا رسول اللَّه! هؤلاء قومک و اهلک و انی اری ان تأخذ منهم الفدیة فیکون ما اخذنا منهم قوة علی الکفار و عسی ان یهدیهم اللَّه فیکونوا عضدا، گفت: یا رسول اللَّه قوم تو اند و خویش و پیوند تواند قبیله و عشیره تواند اگر از ایشان فدا خواهد که مسلمانان را از آن قوّتی باشد بر جنک دشمن مگر آن را وجهی بود و باشد که خدای ایشان را راه نماید و مسلمان شوند و مؤمنانرا از ایشان یاری باشد. رسول خدا به عمر اشارت کرد که تو چه می‌گویی؟ عمر گفت: و اللَّه ما اری ما رای ابو بکر، و اللَّه که در کار مشرکان آن رای نیست که ابو بکر راست، رأی من آنست که مشرکان را از پشت زمین برداریم. فلان کس که خویشاوند من است بدست من دهی تا به تیغ سر وی بردارم، و عقیل را بدست علی دهی تا با وی همین کند و فلان کس که حمزه را برادر است بدست حمزه دهی تا همین کند، ایشان ائمه کفر و ضلالت اند و اگر چه خویش و پیوند تو اند حقّ تو نشناختند و حرمت تو نداشتند و جز سزای قتل نه‌اند. رسول خدا گفت یا ابا بکر! مثل تو مثل ابراهیم خلیل است که گفت: فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ، و مثل عیسی که گفت: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. و یا عمر! مثل تو مثل نوح است که گفت: رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً، و مثل موسی که گفت رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی‌ أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ فَلا یُؤْمِنُوا حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ. آن گه مصطفی بقول ابو بکر کار کرد و از ایشان فدا ستد. عمر خطاب گفت: دیگر روز بامداد بحضرت سیّد رفتم، مصطفی را دیدم و ابو بکر که هر دو می‌گریستند. گفتم: یا رسول اللَّه چه رسید شما را این ساعت که می‌گریید. گفت: یا عمر آن حکم که دی رفت و آن فداها که از ایشان ستده آمد خدا آن را نپسندید و عتاب کرد و اینک آیت فرستاد.
هوش مصنوعی: در این متن درباره یک واقعه تاریخی صحبت می‌شود که پس از جنگ بدر رخ داده است. در این جنگ، گروه زیادی از سران قریش کشته شدند و تعدادی از آنها اسیر شدند. پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، در مورد نحوه رفتار با این اسرا با یارانش مشورت کرد. ابوبکر، یکی از نزدیکترین یاران پیامبر، پیشنهاد داد که فدیۀ این اسرا گرفته شود تا مسلمانان از آن بهره‌مند شوند و شاید این افراد هدایت شوند و به جمع مسلمانان بپیوندند. اما عمر، دیگر صحابی پیامبر، نظر متفاوتی داشت و بر این باور بود که باید با این اسرا به شدت برخورد کرد، زیرا آنها در حق پیامبر و مسلمانان ظلم کرده بودند و حق آنها را نشناخته بودند. پیامبر پس از شنیدن نظرات هر دو نفر، به ابوبکر اشاره کرد که مشابه پیامبران گذشته از قبیل ابراهیم و عیسی است که همواره بر رحمت و عفو تأکید داشتند. در نهایت، پیامبر تصمیم گرفت که به پیشنهاد ابوبکر عمل کند و فدای اسرا را بپذیرد. اما پس از مدتی، پیامبر در حالی که مشغول گریه بودند، به عمر گفت که خداوند نظر دیگری دارد و آن فدای اسرا را نپسندیده است.
ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری‌ حَتَّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ. قراءت بصری بیا است و اسری جمع اسیر، مثل قتیل و قتلی، ای لم یکن لنبی ان یشتغل بالاسر و الفداء لانّ ذلک یذهب بالمهابة یثخن، ای حتّی یکثر القتل و الاثخان الاکثار من القتل مشتق من الثخانة و هی الصلابة و الکثافة، و قیل الشدة و القوة. میگوید هیچ پیغامبر بر آن نبود که اسیر را دارد و فدا ستاند، که داشتن و فدا ستدن هیبت و حشمت ببرد تا بسیار از آن اسیران می‌کشتند و در زمین می‌افکندند و مغلوب و مقهور خود میداشتند تا در دلهای مشرکان از پیغامبر و مؤمنان مهابت و رعب بود. ابن عباس گفت: این حکم روز بدر بود که مسلمانان اندک بودند و اسلام هنوز قوی نگشته بود باز که مسلمانان بسیار شدند و کار اسلام و مسلمانان بالا گرفت و قوی شد، در کار اسیران این آیت آمد: فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً.
هوش مصنوعی: هیچ پیغمبری نباید اسیر داشته باشد تا زمانی که در زمین غلبه و پیروزی حاصل کند. این بدان معناست که پیغمبر نباید درگیر گرفتن اسیر و فدیه باشد، زیرا این کار موجب کاهش احترام و قدرت او خواهد شد. همچنین اشاره شده که باید در جنگ به ازای کشته شدن دشمنان، تعداد زیادی را در زمین بیندازند تا در دل مشرکان ترس و وحشتی ایجاد شود. ابن عباس می‌گوید این حکم مربوط به روز بدر است که مسلمانان هنوز کم تعداد بودند و اسلام قوت کافی نداشت. اما وقتی مسلمانان افزایش یافتند و اسلام به قدرت رسید، آیه‌ای نازل شد که اجازه می‌دهد یا به اسیران احسان شود یا فدیه گرفته شود.
ثم قال تعالی تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا. یعنی المال الّذی اخذتموهم من الفداء سمّاه عرضا لانه سریع الانقضاء قلیل الثبات. وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ ای یرید لکم ثواب الآخرة بقهرکم المشرکین و نصرکم دین اللَّه. وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ امر باثخان الکفار.
هوش مصنوعی: خداوند در اینجا بیان می‌کند که شما به دنبال منافع دنیوی هستید، یعنی به دنبال مالی که از دشمنان به‌دست آورده‌اید. این اموال به سرعت از بین می‌روند و پایدار نیستند. در حالی که خداوند خواهان پاداش‌های آخرت برای شماست و می‌خواهد که با غلبه بر مشرکان و پیروزی بر دین خدا، به این پاداش دست یابید. خداوند همواره قدرت و حکمت دارد و فرمانی درباره مجازات کافران صادر کرده است.
لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ، کتاب اینجا بمعنی حکم است، ای لولا حکم من اللَّه سبق، هم چنان که جایی دیگر گفت: کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ، ای حکم اللَّه علیکم. یعنی لولا حکم من اللَّه سبق ان لا یعذّب احدا ممن شهد بدرا مع النبی ص. ای أصابکم فیما اخذتم، من الفداء قبل ان تؤمروا به عذاب عظیم. میگوید اگر نه آنید که خدای حکم کرده است که هیچ کس را از بدریان هرگز عذاب نکند شما را عذاب کردی باین فدا که ستدید پیش از آن که شما را بآن فرمودند. معنی دیگر ابن عباس گفت: پیش از مبعث مصطفی ص مال غنیمت و قربان و فداء اسیران و امثال آن حرام بود بر پیغامبران و امتان ایشان، و رب العزة در لوح محفوظ نبشته و حکم کرده که آن حلال است محمد را و امّت وی را، پس روز بدر پیش از آن که فرمان و حکم از آسمان آمد ایشان شتاب کردند و فدا ستدند. رب العالمین گفت: اگر نه آن بودی که در لوح محفوظ حکم من سابق است که آن غنیمت شما را حلال است و نیز حکم کرده‌ام که هر که گناه کند و توبه کند گناهش بیامرزم، شما را باین فدا ستدن عذابی بزرگ رسیدی. و گفته‌اند این کتاب همان است که آنجا گفت: کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ یعنی اگر نه آن بودی که من رحمت خود بر شما بر نبشته‌ام که بر شما رحمت کنم و بیامرزم و عذاب نکنم. لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ. سعد بن معاذ گفت: یا نبی اللَّه، کان الاثخان فی القتل احبّ الی من استبقاء الرّجال. فقال رسول اللَّه لو نزل عذاب من السماء ما نجا منه غیر عمر بن الخطاب و سعد بن معاذ ثم احلّ لهم الغنائم.
هوش مصنوعی: اگر نه آنکه حکم خداوند پیشتر آمده است، کتاب در اینجا به معنی حکم است. به این معنا که اگر آن حکم خدا نبود که هیچ‌کس از کسانی که در جنگ بدر شرکت کردند عذاب نشود، شما به خاطر فداهایی که قبل از دستور الهی گرفتید، عذاب بزرگی را متحمل می‌شدید. همچنین نقل شده است که قبل از بعثت پیامبر اکرم، اخذ غنائم و فدای اسیران برای پیامبران و امت‌های آن‌ها حرام بود. ولی خدای بزرگ در لوح محفوظ حکم کرده بود که این امر برای پیامبر و امت او حلال است. بنابراین، اگر نه آن حکم الهی که غنیمت‌ها برای شما حلال است و نیز اینکه هر کس گناه کند و توبه کند، گناهش بخشیده خواهد شد، عذاب بزرگی به خاطر فدایی که انجام دادید، شامل حال شما می‌شد. سعد بن معاذ نیز گفت که برای او کشتن دشمنان محبوب‌تر از اسیر گرفتن بود. پیامبر فرمود که اگر عذابی از آسمان نازل شود، تنها عمر بن خطاب و سعد بن معاذ نجات خواهند یافت و سپس به آن‌ها اجازه غنائم داده شد.
فقال تعالی: فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَیِّباً اصبتم و اخذتم من الکفار قهرا، و من هاهنا للتبیین حلالا طیّبا، لم یحلّ لغیرکم و انما کانت نار تنزل من السماء فتاکلها.
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: "از آنچه به دست آورده‌اید به‌طور حلال و پاک بهره‌برداری کنید، حتی اگر از کفار به زور گرفته‌اید. اینجا به وضوح بیان می‌شود که حلال و پاک بودن، مختص شماست و هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند از آن برخوردار شود. همچنین، این مانند آتش است که از آسمان فرود می‌آید و آن را می‌سوزاند."
وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ غفر لکم ذنبکم، رَحِیمٌ حیث رخّص لکم الغنائم.
هوش مصنوعی: از خدا بترسید زیرا خداوند بسیار آمرزنده است و خطاهای شما را pardons می‌کند و مهربان است چون برای شما بهره‌برداری از غنائم را مجاز کرده است.
قال النّبی ص لم یحلّ الغنائم لمن کان قبلنا، ذلک بان اللَّه رای ضعفنا و عجزنا فطیّبها لنا.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند که غنایم برای امت‌های پیش از ما حلال نبوده است؛ زیرا خداوند ضعف و ناتوانی ما را دید و این غنایم را برای ما حلال کرد.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْری‌. کلبی گفت: این آیت در شأن عباس بن عبد المطلب آمد و برادرزاده وی عقیل بن ابی طالب و نوفل بن الحارث، و عباس بن عبد المطلب یکی بود از آن ده مرد که مطعمان بودند مشرکان را، که بجنک بدر می‌شد و بیست اوقیه زر عباس با خود داشت ازو بستدند. عباس گفت: یا محمد آن بیست اوقیه بحساب فدا که از من می‌ستانند در آر. گفت نیارم که آن بقصد مسلمانان و اطعام مشرکان بیرون آوردی، آن در حساب فدا نیارم و فدای عقیل و نوفل نیز بر تو است. عباس گفت: یا محمد، ترکتنی اتکفّف قریشا ما بقیت. فقال رسول اللَّه ص: این الذّهب الّذی دفعته الی ام الفضل مخرجک الی بدر؟ و قلت لها انّی‌ لا ادری ما یصیبنی فی وجهی هذا فان حدث لی حدث فهذا لک و لعبد اللَّه و لعبید اللَّه و للفضل و قثم یعنی بنیه. فقال له العباس: و ما یدریک؟ قال: اخبرنی به ربّی.
هوش مصنوعی: ای پیامبر، به کسانی که در دستان شما از اسیران هستند بگو. کلبی بیان کرده است که این آیه در مورد عباس بن عبدالمطلب و برادرزاده‌اش عقیل بن ابی‌طالب و نوفل بن الحارث نازل شده است. عباس یکی از آن ده مردی بود که مشرکان را طعام می‌دادند و در جنگ بدر بیست اوقیه طلا با خود داشت که از او ربوده شد. عباس به محمد گفت: ای محمد، آن بیست اوقیه را به حساب فدا از من بگیر. محمد در پاسخ گفت که آن را به خاطر مسلمانان و برای اطعام مشرکان خرج کرده است و نمی‌تواند به حساب فدا بیاورد، همچنین فدای عقیل و نوفل نیز بر دوش او قرار است. عباس گفت: ای محمد، مرا تنها گذاشتی تا با قریش درگیر شوم. رسول خدا به او گفت: آیا آن طلا که به ام‌الفصل داده‌ام و گفته‌ام که نمی‌دانم در این مسیر چه بر من می‌گذرد، به یاد نداری؟ این برای تو و عبد الله و عبید الله و الفضل و قثم است. عباس از او پرسید: و تو چطور می‌دانی؟ رسول خدا گفت: پروردگارم به من خبر داده است.
قال: اشهد انّک صادق و انّی قد دفعت الیها الذّهب و لم یطلع علیه احد الّا اللَّه، و انا اشهد ان لا اله الّا اللَّه و انّک رسول اللَّه. قال العباس: فاعطانی اللَّه خیراً مما اخذ منی، اعطانی عشرین عبیدا کلهم یضرب بمال کثیر مکان العشرین اوقیه و انا ارجوا لمغفرة من ربّی فذلک قوله: إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ،
هوش مصنوعی: شهادت می‌دهم که تو صادق هستی و من طلا را به او داده‌ام و هیچ‌کس جز خدا از آن مطلع نشده است و همچنین شهادت می‌دهم که هیچ خدایی جز خدا نیست و تو پیامبر خدا هستی. عباس گفت: خدا به من نعمتی بهتر از آنچه که از من گرفته بود عطا کرد، به من بیست بنده داد که هر کدام ارزش بیشتری از بیست اوقیه را دارند و من امید دارم که خداوند مرا ببخشد. این اشاره به آیه‌ای است که می‌فرماید: اگر خداوند در دل‌های شما خیری ببیند، به شما نعمتی بهتر از آنچه از شما گرفته شده خواهد داد و شما را مورد بخشش قرار می‌دهد.
قرء ابو جعفر و ابو عمرو اساری و هو جمع الجمع. یقال اسیر و جمعه اسری، کمریض و مرضی و هالک و هلکی و جمع الجمع اساری.
هوش مصنوعی: ابو جعفر و ابو عمرو به واژه "اساری" اشاره کرده‌اند که جمع جمع است. واژه "اسیر" به معنای فردی است که در اسارت به سر می‌برد و جمع آن "اسری" است، به‌گونه‌ای که مانند "مریض" و "مرضی" و "هالک" و "هلکی" می‌باشد. به این ترتیب، جمع جمع "اساری" را به دست می‌آوریم.
إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یعنی ایمانا و اسلاما، یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ من الفداء. گفته‌اند خلافت بنی العباس از آن خبر است.
هوش مصنوعی: اگر خداوند در دل‌های شما خيری ببیند، یعنی ایمان و اسلام، شما را به بهتر از آنچه از شما گرفته شده است، یعنی فدیه، عطا می‌کند. گفته شده که خلافت بنی‌عباس به این موضوع مربوط است.
وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ روی ان العباس کان یقول: انجز احد الوعدین و انا علی ثقة من الآخرة.
هوش مصنوعی: و خداوند شما را می‌آمرزد؛ و او بسیار آمرزنده و رحیم است. همچنین عباس می‌گفت: یکی از دو وعده را انجام دهید و من به آخرت یقین و اعتماد دارم.
وَ إِنْ یُرِیدُوا یعنی الاسری، خِیانَتَکَ نقض ما عاهدوا معک.
هوش مصنوعی: اگر آنان (اسرا) بخواهند به تو خیانت کنند، یعنی پیمانی که با تو بسته‌اند را نقض نمایند.
فَقَدْ خانُوا اللَّهَ بالکفر و الشّرک، مِنْ قَبْلُ ای من قبل العهد و قتل بدر فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ ای فامکنک منهم و نصرک علیهم فهزمتهم و اسرتهم، و المعنی ان عادوا عدنا لهم.
هوش مصنوعی: آنها پیش از این، در عهد خود به خداوند خیانت کردند و به کفر و شرک روی آوردند. پس خداوند به تو این امکان را داد که بر آنها تسلط یابی و بر آنها پیروز شوی، و آنها را شکست دهی و اسیر کنی. معنای این جمله این است که اگر دوباره به سابق خود بازگردند، ما نیز به آنها پاسخ خواهیم داد.
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بخیانتهم حین خانوها، حَکِیمٌ فی تدبیره علیهم و مجازاته ایّاهم.
هوش مصنوعی: خداوند به خیانت‌های آن‌ها آگاه است هنگامی که آن‌ها دسیسه می‌کنند، و در تدبیر و مجازات آن‌ها حکمت دارد.
قوله: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ این صفت مهاجران است که با رسول خدا برخاستند و در معرکها خود را هدف تیر دشمن ساختند و در اعلاء کلمه حقّ و دین اسلام کوشیدند.
هوش مصنوعی: آنان که ایمان آورده و هجرت کرده و با دارایی‌ها و جان‌های خود در راه خدا جهاد کرده‌اند، ویژگی مهاجرانی است که با پیامبر اسلام همراه شدند و در میدان‌های نبرد خود را در معرض خطر دشمن قرار دادند و برای پیشبرد کلمه حق و دین اسلام تلاش کردند.
وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا این صفت انصار است که رسول خدا و مؤمنانرا بخان و مانهای خود فروآوردند، پس آنکه ده سال رسول خدا میگفت: من یؤوینی حتی ابلغ کلام ربی؟
هوش مصنوعی: و کسانی که پناه دادند و یاری کردند، این ویژگی انصار است که رسول خدا و مؤمنان را به خانه‌های خود راه دادند. پس آنکه ده سال رسول خدا می‌گفت: چه کسی مرا پناه می‌دهد تا پیام پروردگارم را برسانم؟
کیست که ما را مأوی دهد تا کلام خدای خود برسانم؟ و کس او را جواب نمیکرد، تا ایشان بخوشدلی و صدق ایمان و دل او را بپذیرفتند و مؤمنانرا هر یکی مأوی دادند و ایشان را بر دشمنان یاری دادند و با ایشان حرب کردند.
هوش مصنوعی: کیست که ما را پناه دهد تا پیام خداوند را به دیگران برسانیم؟ هیچ کس به او پاسخ نداد، تا اینکه با خوش‌نیتی و صداقت ایمان او را پذیرفتند و هر یک از مؤمنان به او پناه دادند. آنها در برابر دشمنان کمک کردند و با آنها جنگیدند.
رب العالمین گفت: أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ ایشانند که یکدیگر را دوستان‌اند و برادران. و مصطفی ص گفت: و فی کل دور الانصار خیر.
هوش مصنوعی: پروردگار جهان فرمود: اینان برخی از آنان دوستان و برادر یکدیگرند. و پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز فرمود: در هر دوره‌ای، یاران و حمایت‌کنندگان همواره نیکو هستند.
ابن عباس گفت: أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ فی المیراث کانوا یتوارثون بالایمان و الهجرة و بالمؤاخاة الّتی کان رسول اللَّه ص یواخی بینهم دون القرابة المفردة حتّی نسخ بقوله: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‌ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ. میان مهاجرت مصطفی ص و میان فتح مکه توارث میان مؤمنان بهجرت می‌بود، مهاجر از مهاجر میراث میبرد، اگر چه قرابت و رحم نبود و آنجا که قرابت بود و هجرت نبود میراث نبود اگر چه ایمان آورده بود در دار الشّرک. اینست که رب العزّة گفت: وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ، یعنی من میراث و غنیمة و فی‌ء. حَتَّی یُهاجِرُوا حکم خدای بر این نسق بود تا آن گه که ناسخ آن رسید پس فتح مکه که: أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‌ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ و هجرت منقطع گشت و مصطفی گفت: لا هجرة بعد الفتح انما هی الشهاده.
هوش مصنوعی: ابن عباس بیان کرده است که در گذشته برخی از مؤمنان به وسیله ایمان، هجرت و برادری که پیامبر به بین آنها برقرار کرده بود، از یکدیگر ارث می‌بردند. این ارث حتی در غیاب رابطه خونی نیز برقرار بود. اما اگر کسی از خویشاوندان به هجرت نمی‌آمد، نمی‌توانست از دیگران ارث ببرد، حتی اگر در زمان شرک ایمان آورده بود. خداوند در آیه‌ای فرمود که کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند، حق ارث و سهمی از غنائم ندارند تا اینکه هجرت کنند. این ترتیب تا زمانی برقرار بود که آیه‌ای نازل شد که بیان می‌کرد خویشاوندان نزدیک‌تر در امور ارث باید مورد توجه قرار گیرند و هجرت دیگر لازم نبود. پس از فتح مکه، پیامبر فرمود که پس از این، هجرتی نیست و تنها شهادت اهمیت دارد.
قرائت حمزه من ولایتهم بکسر واو است و هی قراءة ردیّة فان الولایة انّما هی من الوالی و الولایة من الولیّ. و قد قال فی صدر الایة بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ اولیاء گفت نه ولاة.
هوش مصنوعی: قرائت حمزه در مورد واژه «ولایت» با کسر حرف «واو» است، اما این قرائت نادرست است؛ زیرا «ولایت» به معنای «سرپرستی» از واژه «والی» نشأت می‌گیرد و «ولایت» از کلمه «ولی» است. در ابتدای آیه آمده است که برخی از آنها «ولی» یکدیگر هستند، نه «والی».
وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ یعنی و ان استنصروکم الذّین آمنوا و لم یهاجروا عن الکفار، فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلی‌ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ عهد الی مدة او موادعة فلا تغدروا.
هوش مصنوعی: اگر مؤمنانی که هجرت نکرده‌اند از شما در مسائل دینی درخواست یاری کردند، بر شما واجب است که به آن‌ها کمک کنید، مگر اینکه با قومی که بین شما و آن‌ها پیمانی وجود دارد، درگیر باشید؛ در این صورت، نباید خیانت کنید.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ ای لا توارث بینهم و بینکم و لا ولایة.
هوش مصنوعی: کسانی که کافر هستند، برخی از آن‌ها حامی یکدیگرند. این امر نشان می‌دهد که میان آنان و شما نه وراثتی وجود دارد و نه ولایت و سرپرستی.
و الکافر ولیّ الکافر دون المسلم. درین آیت تقدیم و تأخیر است، تقدیره: و الذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض، و الذین کفروا بعضهم اولیاء بعض این با آنست بمعنی، پس گفت: وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ.
هوش مصنوعی: کافرها ولیّ (دوست و حامی) یکدیگر هستند، اما مسلمان‌ها این چنین نیستند. در این آیه ترتیب الفاظ تغییر یافته است. در واقع به این معناست که کسانی که ایمان آورده و یکدیگر را حمایت کرده‌اند، همگی ولیّ یکدیگر هستند و همچنین کسانی که کافرند نیز همین‌طور. در اینجا به آن اشاره می‌شود که اگر کافران در دین به کمک شما نیاز داشتند، بر شما واجب است که به آنها کمک کنید.
إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبِیرٌ، و قیل: الّا تفعلوه، ای ما امرتم‌ به من التّوارث بالایمان و الهجرة، تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ زوال نظام المؤمنین و تفریق کلمتهم، وَ فَسادٌ کَبِیرٌ فی الارض من جهة الکفّار و سفک الدّماء.
هوش مصنوعی: اگر این کار را انجام ندهید، در زمین فتنه و فساد بزرگی به‌وجود خواهد آمد. این بدان معناست که اگر نسبت به مسئله‌ای که درباره آن شما را به وارثت ایمان و هجرت امر کرده‌اند، کوتاهی کنید، باعث زوال نظام مؤمنان و تفرقه در میان آنها خواهید شد. همچنین، فساد بزرگی در زمین از سوی کافران و ریختن خون‌ها به‌وجود خواهد آمد.
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ. این الّذین بدل الّذین پیشین است و همان قوم‌اند مهاجران و انصار، و تکرار از بهر آنست که این حکم راست و این ثواب را.
هوش مصنوعی: افرادی که ایمان آورده‌اند، هجرت کرده‌اند و در راه خدا جهاد کرده‌اند. این افراد همان کسانی هستند که قبلاً ذکر شدند، یعنی مهاجران و انصار. تکرار این جمله به خاطر تاکید بر صحت این حکم و پاداشی است که برای آنها در نظر گرفته شده است.
أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا صدقا حقّقوا ایمانهم و الهجرة و الجهاد و بذل المال فی دین اللَّه.
هوش مصنوعی: آن‌ها کسانی هستند که به‌راستی مؤمنان واقعی هستند. آن‌ها ایمان خود را با هجرت، جهاد و بذل مال در راه خدا تحقق بخشیده‌اند.
لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ لا منّة فیه و لا تبغیض. و قیل: رِزْقٌ کَرِیمٌ لا یصیر حدثا بل رشحا کالمسک.
هوش مصنوعی: برای آن‌ها آمرزش و روزی شریف وجود دارد که در آن هیچ‌گونه زحمت و کینه‌توزی نیست. همچنین گفته شده است که روزی شریف به گونه‌ای است که دچار تغییر و زوال نمی‌شود، بلکه پایدار و ماندگار است، مانند بوی خوش عطری که همواره حفظ می‌شود.
وَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ ای من بعد نزول هذه الآیة، و قیل من بعد الحدیبیة و هی الهجرة الثّانیة.
هوش مصنوعی: و کسانی که بعد از این آیه ایمان آوردند، برخی گفته‌اند که منظور بعد از صلح حدیبیه و الهجرة ثانیه است.
وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولئِکَ مِنْکُمْ فی حملکم و جملتکم، وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‌ بِبَعْضٍ ای الاقویاء الّذین تجمعهم بالقرب رحم واحدة او ینسبون الی اب واحد بعضهم اولی ببعض فی المیراث من الاجانب.
هوش مصنوعی: و کسانی که هجرت کردند و در کنار شما جهاد کردند، آن‌ها از شما هستند و در میان شما قرار دارند. و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، در ارث بیشتر از دیگران حق دارند، زیرا افرادی که از یک اصل و خویشاوندی یکسان برخوردارند، در تقسیم ارث نسبت به غریبه‌ها اولویت بیشتری دارند.
فِی کِتابِ اللَّهِ ای فی حکمه، و منه قوله تعالی: کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ ای حکم اللَّه، و قیل فی کتاب اللَّه الّذی عنده و هو اللّوح المحفوظ. و منه قوله تعالی: إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها. ثمّ التوارث بالجهرة و الاخاء صارت منسوخة بقوله: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‌ بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ.
هوش مصنوعی: در کتاب خداوند دربارهٔ حکم‌های او صحبت شده است. یکی از آیات می‌گوید: «خداوند مقرر داشته است که من همیشه پیروز خواهم شد». همچنین گفته شده است که «این حکم در کتاب خداست که نزد اوست و آن لوح محفوظ است». در جایی دیگر آمده است که «جز در کتابی که پیش از اینکه ما آن را خلق کنیم، وجود دارد». سپس ارث و روابط خانوادگی که بر اساس دادن حق و برادری بود، با آیه‌ای که می‌گوید: «خویشاوندان یکدیگر از دیگران سزاوارترند» نسخ شده است.
إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ من الفرائض و المواریث و غیر ذلک.
هوش مصنوعی: خداوند به تمامی امور آگاه است، چه در مورد واجبات و ارث‌ها و چه در موارد دیگر.