گنجور

۲۰ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: خُذِ الْعَفْوَ فرمان آمد از خداوند کریم مهربان، بار خدای همه بار خدایان، کریم و لطیف در نام و در نشان، بمحمّد خاتم پیغامبران، و مقتدای جهانیان، که: ای سیّد! در گذار گناه از گناهکاران، و بپوش عیب ایشان، و برکش قلم عفو بر جریده بدکاران. ای سید! از ما گیر خلق پسندیده، و فعل ستوده، گفتار براستی و با خلق آشتی. در صحبت یار نیکان، و در خلوت تیمار بر ایشان. ای سیّد! من که خداوندم بردبارم، و بردباران را دوست دارم. از دشمن ناسزا میشنوم، و شوخی وی در خلوت می‌بینم، و پرده بر وی میدارم، و بعقوبت نشتابم، و توبه و عفو بر وی عرضه میکنم، و بدرگاه خود باز میخوانم که: إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ.

و فی بعض الآثار: یقول اللَّه تعالی: نادیتمونی فلبیتکم، سألتمونی فأعطیتکم، بارزتمونی فأمهلتکم، ترکتمونی فرعیتکم، عصیتمونی فسترتکم. فان رجعتم الی قبلتکم، و ان ادبرتم عنی انتظرتکم.

بندگان من! رهیگان من! مرا بآواز خواندید، بلبّیک جواب دادم. از من نعمت خواستید عطا بخشیدم. به بیهوده بیرون آمدید مهلت دادم. فرمان من بگذاشتید رعایت از شما برنداشتم. معصیت کردید ستر بر شما نگه داشتم. با این همه گر بازآئید بپذیرم، ور برگردید باز آمدن را انتظار کنم. انا اجود الاجودین و اکرم الاکرمین.

و فی الخبر: اذا تاب الشیخ یقول اللَّه عزّ و جلّ: الان! اذ ذهبت قوتک، و تقطعت شهوتک. بلی انا ارحم الراحمین، بلی انا ارحم الراحمین.

چون این آیت فرو آمد که خُذِ الْعَفْوَ، رسول خدا دانست که عفو از خصائص سنت حق است جل جلاله، و خود گفته بود علیه الصلاة و السلام که: «المؤمن یأخذ من اللَّه خلقا حسنا».

این خلق نیکو از حق گرفت، و این سنت پسندیده بر دست گرفت تا بحدی رسید که روز احد آن چندان رنج و اذی دید از مشرکان، و با این همه میگفت: «اللّهمّ اهد قومی فانّهم لا یعلمون».

وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مصطفی (ص) گفت: «رأیت عدوّ اللَّه ابلیس ناحلا مهموما، فقلت: یا عدوّ اللَّه! ممّ نحو لک؟ قال من صهیل فرس الغازی، و اذان المؤذّنین، و کسب درهم من الحلال، و قول العبد: اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم.

آن مهتر عالم و سیّد ولد آدم صلوات اللَّه و سلامه علیه گفت: وقتی آن سر اشقیا، مهجور مملکت، ابلیس را دیدم نزار و ضعیف و درمانده، سر بجیب مهجوری فرو برده، گفتم یا عدوّ اللَّه! این ضعف و نحافت تو از چیست؟ گفت: ای محمّد! این ضعف و گداختگی و درماندگی من از چهار چیز است. هر گه که از آن چهار چیز یکی روی نماید چنان گداخته شوم که نمک در آب گدازد، و شمع در آتش: یکی آواز اسب غازیان در صف جهاد با کافران. دوم آواز مؤذنان در وقت اذان. سوم کسب کردن حلال بشرط شریعت و مقتضی ایمان، چهارم گفتار بنده مؤمن که گوید: اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم.

فرمان آمد که ای سیّد! هر که با دشمن حرب کند، زره باید و خفتان، جوشن و برگستوان خود و مغفر، خیل و لشکر. ای سیّد! امت تو در معرکه شیطان قرار گرفته‌اند، فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ زره ایشان، إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ جوشن ایشان، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ خود ایشان، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ برگستوان ایشان. چون با زین سلاح و عدّت بحرب ابلیس آیند، لا جرم از وساوس و نزغات وی ایمن شوند: إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا.

و در خبر است: «انّ لکلّ ملک حمی، و انّ حمی اللَّه محارمه».

هر پادشاهی را در دنیا حمایتگاهی است، و خداوند عالم را جل جلاله سه حمایتگاه است: یکی توحید و شهادت، چنان که گفت: لا اله الا اللَّه حصنی.

دیگر حرم مکّه: وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً. سه دیگر گفتار اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم. آهوی دشتی و مرغ هوایی که سایه حرم بر فرق وی افتاد از خصمان ایمن گشت، قال النّبیّ (ص): «مکة حرام بتحریم اللَّه، لا یختلی خلاها و لا یعضد شوکها و لا ینفّر صیدها».

توحید و شهادت محل حصن و امن پادشاه است عزّ جلاله. اگر زنّار داری، بت‌پرستی، هزار سال بت را سجود برده و آتش پرستیده، چون یک قدم بر بساط توحید و شهادت نهاد از آتش عقوبت ایمن گشت، و مستحق رضوان اکبر شد.

قال النّبی (ص): «اذا قالوها عصموا منی دماءهم و اموالهم».

أَعُوذُ بِاللَّهِ حصار و حمایتگاه مولی است. هر بنده‌ای که فتنه دیو است و سخره شیطان، و در بند همزات و غمزات ابلیس، چون چنگ نیاز و افلاس درین عروه وثقی زد که: اعوذ باللّه من الشّیطان الرجیم، ابلیس را بطاعت و ایمان وی کار نه، و هیچ دشمن را در حمایتگاه او قرار نه.

إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ الایة چون توفیق در راه مرد آید کید شیطان در وی اثر نکند. در روزگار عمر خطاب جوانی از نماز خفتن بازگشته، زنی براه وی آمد، خود را بر وی عرضه کرد. او را در فتنه افکند و رفت. جوان بر اثر زن میرفت تا بدر سرای آن زن رسید. آنجا ساعتی توقف کرد. این آیت فرا زبان وی آمد: إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ. چون این آیت برخواند، بیفتاد و بیهوش شد. آن زن در وی نگرست، او را بر آن حال دید، دلتنگ شد. کنیزک خود را برخواند، و هر دو او را برگرفتند، و بدر سرای آن جوان بردند، و او را بخوابانیدند، و خود بازگشتند. این جوان پدری پیر داشت، بیرون آمد از سرای خویش، او را چنان دید برگرفت او را، و در خانه برد. چون بهوش باز آمد، پدر از حال وی پرسید، گفت: یا ابت لا تسئلنی. مپرس که مرا چه حال افتاد. آن گه قصه در گرفت. چون اینجا رسید که آیت بر خواند شهقه‌ای زد، در آن حال از دنیا بیرون شد کالبد خالی کرده. پس آن گه عمر خطاب را ازین قصّه خبر کردند بعد از دفن وی، گفت: چرا خبر نکردید پیش ازین تا من او را بدیدمی. آن گه برخاست و رفت تا بسر خاک وی، فنادی: یا فلان! «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ». سه بار گفت چنین، و از میان خاک جواب آمد سه بار: قد اعطانیهما ربّی یا عمر! وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ سماع حقیقت استماع قرآن است، و سماع روزگار مرد را بیش از آن زندگی دهد که روح قالب دهد. سماع چشمه‌ایست که از میان دل برجوشد، و تربیت او از عین صدق است، و صدق مر سماع را چنان است که جرم آفتاب مر شعاع را، و تا ظلمات بشریّت از پیش دل برنخیزد، حقیقت آفتاب سماع روا نبود که بر صحراء سینه مرد تجلی کند. و بدان که سماع بر دو ضرب است: سماع عوام دیگر است و سماع خواصّ دیگر. حظّ عوام از سماع صوت است و نغمت آن، و حظّ خواص از سماع لطیفه‌ایست میان صوت و معنی و اشارت آن. عوام سماع کنند بگوش سر و آلت تمییز و حرکت طباع، تا از غم برهند، و از شغل بیاسایند. خواص سماع کنند بنفسی مرده و دلی تشنه و نفسی سوخته، لا جرم بار آورد ایشان را نسیم انسی و یادگار ازلی و شادی جاودانی.

و گفته‌اند: حقیقت سماع یادگار نداء قدیم است که روز میثاق از بارگاه جبروت و جناب احدیت روان گشت که: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ»؟ بسمع بندگان پیوست، و ذوق آن بجان ایشان رسید. ندایی که مستودع آن در جهان است، و مستقر آن در جان است. آنچه شاهد است نشان است، و آنچه عبارت است عنوان است. آنچه در خبر گمان است، در وجود عیان است، هفت اندام رهی بنداء دوست نیوشان است، نداء دوست نه اکنونی است که جاودان است.

وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ یاد کنندگان اللَّه سه مرداند: یکی بزبان یاد کرد دل از آن بی‌خبر، یکی بزبان و دل یاد کرد امّا کارش بر خطر، که گفته‌اند: «و المخلصون علی خطر عظیم». یکی بزبان خاموش و دل درو مستغرق، چنان که پیر طریقت گفت: الهی! چه یاد کنم که خود همه یادم! من خرمن نشان خود فرا باد نهادم! و کیف اذکره من لست انساه؟! ای یادگار جانها! و یاد داشته دلها! و یاد کرده زبانها! بفضل خود ما را یاد کن، و بیاد لطفی ما را شاد کن.

إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ اشارت است بنقطه جمع، «لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» خبر است از نعت تفرقه. عندیت کرامت ایشان را اثبات کرده، و احکام عبودیت بر ایشان نگه داشته، تا بنده روان باشد میان جمع و تفرقت. جمع حقیقت را نشان است و تفرقت شریعت را بیان است. لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً اشارت بآن است، و اللَّه اعلم بالصّواب.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: خُذِ الْعَفْوَ فرمان آمد از خداوند کریم مهربان، بار خدای همه بار خدایان، کریم و لطیف در نام و در نشان، بمحمّد خاتم پیغامبران، و مقتدای جهانیان، که: ای سیّد! در گذار گناه از گناهکاران، و بپوش عیب ایشان، و برکش قلم عفو بر جریده بدکاران. ای سید! از ما گیر خلق پسندیده، و فعل ستوده، گفتار براستی و با خلق آشتی. در صحبت یار نیکان، و در خلوت تیمار بر ایشان. ای سیّد! من که خداوندم بردبارم، و بردباران را دوست دارم. از دشمن ناسزا میشنوم، و شوخی وی در خلوت می‌بینم، و پرده بر وی میدارم، و بعقوبت نشتابم، و توبه و عفو بر وی عرضه میکنم، و بدرگاه خود باز میخوانم که: إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ.
هوش مصنوعی: خداوند مهربان به بندگانش فرمان می‌دهد که از خطاها و اشتباهات دیگران درگذشته و آنها را ببخشند. او از بندگانش می‌خواهد که عیوب یکدیگر را بپوشانند و به جای انتقام‌جویی، محبت و دوستی ورزند. خداوند نمونه‌ بردباری را برای بندگانش ارائه می‌دهد و به آنها یادآوری می‌کند که حتی در برابر دشنام‌ها و بدی‌ها، باید بردباری و بخشش را اختیار کنند. باید به افرادی که از کردارش پشیمان می‌شوند، فرصت دهند تا دوباره به راه راست برگردند و به آنها بگویند که در صورتی که از کارهای ناپسندشان دست بکشند، می‌توانند مورد بخشش قرار گیرند.
و فی بعض الآثار: یقول اللَّه تعالی: نادیتمونی فلبیتکم، سألتمونی فأعطیتکم، بارزتمونی فأمهلتکم، ترکتمونی فرعیتکم، عصیتمونی فسترتکم. فان رجعتم الی قبلتکم، و ان ادبرتم عنی انتظرتکم.
هوش مصنوعی: در برخی از متون آمده است که خداوند می‌فرماید: شما مرا صدا زدید و من به شما پاسخ دادم، از من درخواست کردید و به شما دادم، با من روبرو شدید و من به شما زمان دادم، مرا ترک کردید و من شما را پوشاندم، نافرمانی کردید و من شما را پنهان کردم. اگر به سوی من بازگردید، من شما را می‌پذیرم و اگر از من دور شوید، باز هم به شما منتظرم.
بندگان من! رهیگان من! مرا بآواز خواندید، بلبّیک جواب دادم. از من نعمت خواستید عطا بخشیدم. به بیهوده بیرون آمدید مهلت دادم. فرمان من بگذاشتید رعایت از شما برنداشتم. معصیت کردید ستر بر شما نگه داشتم. با این همه گر بازآئید بپذیرم، ور برگردید باز آمدن را انتظار کنم. انا اجود الاجودین و اکرم الاکرمین.
هوش مصنوعی: ای بندگان من! ای راه‌یافتگان من! صدای مرا با دعای خود بلند کردید و من با لبیک پاسخ دادم. از من نعمت خواستید و من بخشیدم. بی‌دلیل به سراغ من آمدید و من مهلت دادم. فرمان مرا ترک کردید، اما من از شما چشم پوشیدم. گناه کردید، اما من شما را پوشاندم. با وجود این، اگر به سوی من برگردید، قبول می‌کنم و اگر دوباره به اشتباهات خود ادامه دهید، منتظر بازگشت شما هستم. من بهترین بخشنده و بزرگ‌ترین کرامت‌دهنده‌ام.
و فی الخبر: اذا تاب الشیخ یقول اللَّه عزّ و جلّ: الان! اذ ذهبت قوتک، و تقطعت شهوتک. بلی انا ارحم الراحمین، بلی انا ارحم الراحمین.
هوش مصنوعی: در روایت آمده است که زمانی که انسان بزرگسالی توبه کند، خداوند می‌فرماید: اکنون! وقتی که قدرت تو از بین رفته و شهوت تو کاهش یافته است. آری، من رحمت را به او روزی می‌دهم، آری، من رحمت را به او روزی می‌دهم.
چون این آیت فرو آمد که خُذِ الْعَفْوَ، رسول خدا دانست که عفو از خصائص سنت حق است جل جلاله، و خود گفته بود علیه الصلاة و السلام که: «المؤمن یأخذ من اللَّه خلقا حسنا».
هوش مصنوعی: زمانی که این آیه نازل شد که «عفو را بپذیر»، پیامبر اسلام متوجه شد که عفو یکی از ویژگی‌های سنت الهی است و همچنین خود ایشان فرمودند که «مؤمن از خداوند صفت نیکو می‌گیرد».
این خلق نیکو از حق گرفت، و این سنت پسندیده بر دست گرفت تا بحدی رسید که روز احد آن چندان رنج و اذی دید از مشرکان، و با این همه میگفت: «اللّهمّ اهد قومی فانّهم لا یعلمون».
هوش مصنوعی: این شخصیت نیکو از حق الهام گرفته و به یک روش پسندیده تکیه کرده است. او به حدی رسیده که در روز احد، از دست مشرکان رنج و اذیت زیادی متحمل شده، اما با این حال دعا می‌کرد: «خداوندا، قوم من را هدایت کن، زیرا آنها نمی‌دانند».
وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مصطفی (ص) گفت: «رأیت عدوّ اللَّه ابلیس ناحلا مهموما، فقلت: یا عدوّ اللَّه! ممّ نحو لک؟ قال من صهیل فرس الغازی، و اذان المؤذّنین، و کسب درهم من الحلال، و قول العبد: اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم.
هوش مصنوعی: اگر شیطان به تو وسوسه‌ای بیفکند، به خدا پناه ببر. مصطفی (ص) فرمود: «ابلیس، دشمن خدا، را ناامید و اندوهگین دیدم و از او پرسیدم: ای دشمن خدا! از چه چیزی نگران هستی؟ گفت: از صدای اسب‌های جهادگران، اذان مؤذنان، کسب حلال، و وقتی که بنده‌ای می‌گوید: به خدا پناه می‌برم از شیطان رجیم.»
آن مهتر عالم و سیّد ولد آدم صلوات اللَّه و سلامه علیه گفت: وقتی آن سر اشقیا، مهجور مملکت، ابلیس را دیدم نزار و ضعیف و درمانده، سر بجیب مهجوری فرو برده، گفتم یا عدوّ اللَّه! این ضعف و نحافت تو از چیست؟ گفت: ای محمّد! این ضعف و گداختگی و درماندگی من از چهار چیز است. هر گه که از آن چهار چیز یکی روی نماید چنان گداخته شوم که نمک در آب گدازد، و شمع در آتش: یکی آواز اسب غازیان در صف جهاد با کافران. دوم آواز مؤذنان در وقت اذان. سوم کسب کردن حلال بشرط شریعت و مقتضی ایمان، چهارم گفتار بنده مؤمن که گوید: اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم.
هوش مصنوعی: آن بزرگ عالم و پیشوای انسان‌ها فرمودند: وقتی ابلیس، دشمن خدا و مهجور سرزمین، را دیدم که ضعيف و درمانده است و سرش را در حزن فرو برده، از او پرسیدم: ای دشمن خدا! از کجا این ضعف و ذلت تو ناشی می‌شود؟ او پاسخ داد: ای محمد! این درماندگی و ضعف من به خاطر چهار چیز است. هر بار که یکی از این چهار چیز ظاهر می‌شود، مانند نمکی که در آب حل می‌شود و شمعی که در آتش آب می‌شود، احساس ضعف و گداختگی می‌کنم. این چهار چیز عبارتند از: صدای اسب‌های مجاهدان در میدان جنگ با کافران، صدای مؤذنان در زمان اذان، کسب روزی حلال بر اساس شریعت و ایمان، و همچنین گفتار مؤمنانی که می‌گویند: "به خداوند از شر شیطان رجیم پناه می‌برم."
فرمان آمد که ای سیّد! هر که با دشمن حرب کند، زره باید و خفتان، جوشن و برگستوان خود و مغفر، خیل و لشکر. ای سیّد! امت تو در معرکه شیطان قرار گرفته‌اند، فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ زره ایشان، إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ جوشن ایشان، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ خود ایشان، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ برگستوان ایشان. چون با زین سلاح و عدّت بحرب ابلیس آیند، لا جرم از وساوس و نزغات وی ایمن شوند: إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا.
هوش مصنوعی: فرمان داده شد که ای پیشوای بزرگ! هر کسی که با دشمن در جنگ باشد، باید زره و لباس جنگی، زره‌پوش و کلاه‌خود، و همچنین سپاه و لشکر داشته باشد. ای پیشوای بزرگ! پیروان تو در میدان نبرد با شیطان قرار دارند. پس وقتی قرآن می‌خوانی، از خداوند کمک بخواه. زره آن‌ها این است که اگر شیطان به تو وسوسه‌ای القا کند، به خدا پناه ببر. جوشن آنان این است: بگو به پروردگار سپیده دم پناه می‌برم. و برگستوان آن‌ها این است: بگو به پروردگار مردم پناه می‌برم. وقتی آن‌ها با این سلاح و ابزار به جنگ ابلیس بیایند، به یقین از وسوسه‌ها و آزارهای او در امان خواهند بود؛ زیرا او هیچ تسلطی بر کسانی که ایمان آورده‌اند ندارد.
و در خبر است: «انّ لکلّ ملک حمی، و انّ حمی اللَّه محارمه».
هوش مصنوعی: در خبر آمده است که هر سلطنتی منطقه خاصی دارد که نباید به آن تجاوز شود و منطقه ویژه خداوند، حرمت‌های او هستند.
هر پادشاهی را در دنیا حمایتگاهی است، و خداوند عالم را جل جلاله سه حمایتگاه است: یکی توحید و شهادت، چنان که گفت: لا اله الا اللَّه حصنی.
هوش مصنوعی: هر حکومتی در دنیا حامیانی دارد و خداوند در عالم سه حامی دارد: اول توحید و شهادت، همان‌طور که فرموده است: «لا اله الا اللَّه حصنی» (هیچ معبودی جز اللَّه نیست، اینجا پناهگاه من است).
دیگر حرم مکّه: وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً. سه دیگر گفتار اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم. آهوی دشتی و مرغ هوایی که سایه حرم بر فرق وی افتاد از خصمان ایمن گشت، قال النّبیّ (ص): «مکة حرام بتحریم اللَّه، لا یختلی خلاها و لا یعضد شوکها و لا ینفّر صیدها».
هوش مصنوعی: هر کس به حرم مکه وارد شود، در امنیت خواهد بود. حتی حیواناتی چون آهو و پرندگان که در سایه این حرم قرار بگیرند، از دشمنان در امان می‌مانند. پیامبر (ص) فرمودند: «مکه حرمت دارد به حرمت خدا، هیچ‌کس حق ندارد در آن، درختی را قطع کند، خارها را از جا بکند و یا شکار را فراری دهد».
توحید و شهادت محل حصن و امن پادشاه است عزّ جلاله. اگر زنّار داری، بت‌پرستی، هزار سال بت را سجود برده و آتش پرستیده، چون یک قدم بر بساط توحید و شهادت نهاد از آتش عقوبت ایمن گشت، و مستحق رضوان اکبر شد.
هوش مصنوعی: توحید و شهادت، مکانی امن و مطمئن در پیشگاه خداوند متعال است. حتی اگر کسی سال‌ها به شرک و پرستش بت‌ها بپردازد، با یک قدم ورود به توحید و گواهی به حقانیت خداوند، از مجازات و عذاب نجات پیدا می‌کند و شایسته نعمت بزرگ الهی می‌شود.
قال النّبی (ص): «اذا قالوها عصموا منی دماءهم و اموالهم».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «هرگاه آن را بگویند، جان‌ها و اموالشان از من در امان خواهند بود».
أَعُوذُ بِاللَّهِ حصار و حمایتگاه مولی است. هر بنده‌ای که فتنه دیو است و سخره شیطان، و در بند همزات و غمزات ابلیس، چون چنگ نیاز و افلاس درین عروه وثقی زد که: اعوذ باللّه من الشّیطان الرجیم، ابلیس را بطاعت و ایمان وی کار نه، و هیچ دشمن را در حمایتگاه او قرار نه.
هوش مصنوعی: پناه بردن به خداوند، یعنی جستجوی حمایت و حفاظتی که او فراهم می‌کند. هر انسانی که در معرض فتنه‌های شیطانی و وسوسه‌های ابلیس قرار دارد و به خاطر نیاز و مشکلاتش به این پناهگاه مراجعه کند، دیگر ابلیس نمی‌تواند بر او تسلط داشته باشد و هیچ دشمنی قادر نخواهد بود در این پناهگاه قرار گیرد.
إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ الایة چون توفیق در راه مرد آید کید شیطان در وی اثر نکند. در روزگار عمر خطاب جوانی از نماز خفتن بازگشته، زنی براه وی آمد، خود را بر وی عرضه کرد. او را در فتنه افکند و رفت. جوان بر اثر زن میرفت تا بدر سرای آن زن رسید. آنجا ساعتی توقف کرد. این آیت فرا زبان وی آمد: إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ. چون این آیت برخواند، بیفتاد و بیهوش شد. آن زن در وی نگرست، او را بر آن حال دید، دلتنگ شد. کنیزک خود را برخواند، و هر دو او را برگرفتند، و بدر سرای آن جوان بردند، و او را بخوابانیدند، و خود بازگشتند. این جوان پدری پیر داشت، بیرون آمد از سرای خویش، او را چنان دید برگرفت او را، و در خانه برد. چون بهوش باز آمد، پدر از حال وی پرسید، گفت: یا ابت لا تسئلنی. مپرس که مرا چه حال افتاد. آن گه قصه در گرفت. چون اینجا رسید که آیت بر خواند شهقه‌ای زد، در آن حال از دنیا بیرون شد کالبد خالی کرده. پس آن گه عمر خطاب را ازین قصّه خبر کردند بعد از دفن وی، گفت: چرا خبر نکردید پیش ازین تا من او را بدیدمی. آن گه برخاست و رفت تا بسر خاک وی، فنادی: یا فلان! «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ». سه بار گفت چنین، و از میان خاک جواب آمد سه بار: قد اعطانیهما ربّی یا عمر! وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ سماع حقیقت استماع قرآن است، و سماع روزگار مرد را بیش از آن زندگی دهد که روح قالب دهد. سماع چشمه‌ایست که از میان دل برجوشد، و تربیت او از عین صدق است، و صدق مر سماع را چنان است که جرم آفتاب مر شعاع را، و تا ظلمات بشریّت از پیش دل برنخیزد، حقیقت آفتاب سماع روا نبود که بر صحراء سینه مرد تجلی کند. و بدان که سماع بر دو ضرب است: سماع عوام دیگر است و سماع خواصّ دیگر. حظّ عوام از سماع صوت است و نغمت آن، و حظّ خواص از سماع لطیفه‌ایست میان صوت و معنی و اشارت آن. عوام سماع کنند بگوش سر و آلت تمییز و حرکت طباع، تا از غم برهند، و از شغل بیاسایند. خواص سماع کنند بنفسی مرده و دلی تشنه و نفسی سوخته، لا جرم بار آورد ایشان را نسیم انسی و یادگار ازلی و شادی جاودانی.
هوش مصنوعی: کسانی که تقوا دارند، زمانی که وسوسه‌ای از جانب شیطان به آن‌ها برسد، به یاد می‌آورند و بلافاصله بینایی خود را بازمی‌یابند. در زمان خلافت عمر، جوانی از نماز برمی‌گشت و زنی به سر راهش آمد و خود را به او پیشنهاد کرد. این زن او را در فتنه‌ای انداخت و او به دنبال او رفت. جوان تا به در خانه آن زن رسید و مدتی آنجا ماند. در این حین، آیه‌ای به یادش آمد که او را به هوش آورد و به زمین افتاد. زن که او را در آن حالت دید، بسیار نگران شد و کنیزک خود را صدا زد و هر دو او را به خانه‌اش بردند و خوابانیدند. پدر جوان وقتی او را به این حال دید، بسیار نگران شد و او را به خانه برد. وقتی جوان به هوش آمد، پدرش از او پرسید که چه اتفاقی افتاده، اما جوان از بیان حالش خودداری کرد. وقتی داستان به اینجا رسید که آیه را خواند، ناگهان جان خود را از دست داد. بعد از دفن او، عمر از ماجرا باخبر شد و گفت چرا قبلاً به او خبر نداده بودند تا او جوان را ببیند. او به سر خاک جوان رفت و سه بار فریاد زد: «برای کسی که از مقام پروردگارش ترسیده، دو باغ است». و از دل خاک پاسخ شنید که خداوند آن دو باغ را به من عطا کرده است. همچنین، وقتی قرآن خوانده می‌شود، باید به آن گوش فرا داد. گوش دادن به قرآن یکی از راه‌های واقعی استماع است و این عمل زندگی را به انسان می‌دهد. شنیدن، چشمه‌ای است که از دل جاری می‌شود و تربیت آن از حقیقت است. سماع به دو نوع تقسیم می‌شود: یکی برای عوام و دیگری برای خواص. مردم عادی از شنیدن صوت و آهنگ لذت می‌برند، در حالی که خواص از لطافت میان صوت و معنا بهره‌مند می‌شوند و از آن برای رفع غم و آسایش استفاده می‌کنند. خواص با دل‌های تشنه و نفوس سوخته خود، احساسی عمیق و آرامش جاودانی را تجربه می‌کنند.
و گفته‌اند: حقیقت سماع یادگار نداء قدیم است که روز میثاق از بارگاه جبروت و جناب احدیت روان گشت که: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ»؟ بسمع بندگان پیوست، و ذوق آن بجان ایشان رسید. ندایی که مستودع آن در جهان است، و مستقر آن در جان است. آنچه شاهد است نشان است، و آنچه عبارت است عنوان است. آنچه در خبر گمان است، در وجود عیان است، هفت اندام رهی بنداء دوست نیوشان است، نداء دوست نه اکنونی است که جاودان است.
هوش مصنوعی: گفته‌اند که حقیقت سماع (شنیدن) یادگار ندایی قدیمی است که در روز میثاق از جایی والاگر (جبروت) و نسبت به وجود یگانه جاری شده است. در این ندا سوالی مطرح شده که: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» این ندا به گوش بندگان رسید و طعم آن در جان آن‌ها نشسته است. این ندایی است که در جهان محفوظ مانده و در دل‌ها جا گرفته است. آنچه دیده می‌شود نشانه‌ای است، و آنچه بیان می‌شود عنوانی است. آنچه در خبر و گفته می‌آید به گمان است، ولی در واقعیت عیان است. هفت عضو بدن، راهی برای شنیداری از ندا و دوستی است که همواره پایدار و جاودان است.
وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ یاد کنندگان اللَّه سه مرداند: یکی بزبان یاد کرد دل از آن بی‌خبر، یکی بزبان و دل یاد کرد امّا کارش بر خطر، که گفته‌اند: «و المخلصون علی خطر عظیم». یکی بزبان خاموش و دل درو مستغرق، چنان که پیر طریقت گفت: الهی! چه یاد کنم که خود همه یادم! من خرمن نشان خود فرا باد نهادم! و کیف اذکره من لست انساه؟! ای یادگار جانها! و یاد داشته دلها! و یاد کرده زبانها! بفضل خود ما را یاد کن، و بیاد لطفی ما را شاد کن.
هوش مصنوعی: به یاد خدا باشید، در دل خود و در سکوت. افرادی که خدا را یاد می‌کنند سه دسته‌اند: یکی فقط با زبان یاد می‌کند و دلش از این یاد بی‌خبر است. دیگری با زبان و دل یاد می‌کند اما در خطر است، زیرا گفته شده که افراد مخلص در معرض خطر بزرگی‌اند. سومی با زبان خاموش و دل غرق در یاد خداست، مانند آن پیر که می‌گوید: "خدایا! چگونه یاد تو کنم که خود تو همه یاد منی؟ من تمام وجودم را برای تو قرار داده‌ام! چگونه می‌توانم تو را یاد کنم در حالی که فراموش کردنی نیستی؟ ای معبود دل‌ها و یادآور جان‌ها! لطف خود را به ما بنما و ما را با یاد خود شاد کن."
إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ اشارت است بنقطه جمع، «لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» خبر است از نعت تفرقه. عندیت کرامت ایشان را اثبات کرده، و احکام عبودیت بر ایشان نگه داشته، تا بنده روان باشد میان جمع و تفرقت. جمع حقیقت را نشان است و تفرقت شریعت را بیان است. لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً اشارت بآن است، و اللَّه اعلم بالصّواب.
هوش مصنوعی: کسانی که در نزد پروردگارت هستند، از تکبر بر عبادت او دور هستند. این نکته نشان‌دهنده کرامت و مقام آن‌هاست و احکام بندگی بر آن‌ها حاکم است تا بتوانند بین جمع و تفریق حرکت کنند. جمع، حقیقت را نشان می‌دهد و تفریق، شریعت را بیان می‌کند. برای هر یک از شما راه و شیوه‌ای قرار داده‌ایم که به این معنا اشاره دارد. خداوند داناتر است به حقایق.