گنجور

۱۸ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی‌ فَادْعُوهُ بِها خدای را جلّ جلاله نامها است، و آن نامها او را صفات است، بآن نامها نامور و ستوده و شناخته، نامهای پرآفرین، و بر دلها شیرین، نظم پاک و گفت پاک از خداوند پاک. نظم بسزا و گفت زیبا از خداوند یکتا. آئین زبان و چراغ جان و ثناء جاودان. خود میگوید جلّ جلاله و عزّ کبریاؤه: نوری هدای، و لا اله الّا اللَّه کلمتی، و أنا هو. بنده که راه یافت بنور من یافت، پی که برد بچراغ من برد، چراغ سنّت، چراغ معرفت، چراغ محبّت. چراغ سنت در دلش افروختیم، چراغ معرفت در سرش افروختیم، چراغ محبّت در جانش افروختیم. ای شاد باد بنده‌ای که میان این سه چراغ روان است! عزیزتر ازو کیست که نور اعظم در دلش تابان است؟

و دیده وری دوست دل او را عیان است؟ آن گه گفت جلّ جلاله: لا اله الا اللَّه گفت من است و صفت من است، و اللَّه نام من است، و من آن نامم که هستم، که نامم دیّان و مهربان، و خدای همگان، دارنده جهان، و نوبت ساز جهانیان.

پیر طریقت کلمه‌ای چند گفته لائق این موضع، گفت: ای سزاوار ثنای خویش! ای شکر کننده عطاء خویش! ای شیرین نماینده بلاء خویش! رهی بذات خود از ثناء تو عاجز، و بعقل خود از شناخت منّت تو عاجز، و بتوان خود از سزای تو عاجز، کریما! گرفتار آن دردم که تو دوای آنی. بنده آن ثناام که تو سزای آنی. من در تو چه دانم تو دانی! تو آنی که خود گفتی، و چنان که خود گفتی آنی. همانست که مصطفی (ص) گفت: «لا احصی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک».

وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ الحاد در نامهای اللَّه از راه راستی و صواب برگشتن است، و این بر دو وجه است: یا زیادت آرد در آن یا نقصان. نامی و صفتی که اللَّه خود را نگفت بگوید، یا آنچه خود را گفت نگوید. آن تمثیل است و این تعطیل. اهل التّمثیل زادوا فألحدوا، و اهل التعطیل نقصوا فألحدوا.

شیخ الاسلام انصاری گفت قدّس اللَّه روحه: آنچه اللَّه از خود نشان داد آنست، و صفت وی چنان است. اللَّه از خود بر بیان است، و مصطفی ازو بر عیان است، خود را میگوید: «فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً،» و مصطفی را میگوید: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌. اللَّه را صفت اثبات کردن نشاید بخویشتن، و نه تنزیه کردن بخویشتن. گوش فرا کتاب و سنت دار، آنچه گوید تو بگوی که آنست. اللَّه گفت که صفت هست، و نام هست، تو آن میگوی که هست، آنچه نگفت که نیست تو مگوی که نیست. اللَّه نگفت که من چونم، اگر بگفتی که چونم ما بگفتیمی. اللَّه گفت که هستم چونی بنگفت، تو هست میگوی چونی مگوی. هر که را دو آیت از قرآن معلوم گشت از تشبیه برست: أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ؟ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ. اثبات اسم نه تشبیه است، و تقدیس در نفی مذهب ابلیس است، او که می‌تشبیه کند از حظیره اسلام بیرون است، و او که صفت رد میکند زندیق است.

و بدان که خالق را جلّ جلاله نامها است و مخلوق را نامها. هر چه نامهای مخلوق است آن مصنوع است عاریتی و ساخته و مجازی، و آنچه نامهای خالق است همه قدیم‌اند و ازلی، و بسزای او و حقیقی. هیچ نام از نامهای او محدث نیست. قومی گفتند: مخلوق باید تا خالق بود، مرزوق باید تا رازق بود. و نه چنان است که ایشان گفتند، که هیچ حدث را با نام اللَّه راه نیست، که هیچ مخلوق نبود و خداوند ما خالق بود. هیچ مرزوق نبود و خداوند ما رازق بود. اللَّه را نود و نه نام است که بآن نامها نامور است، و نه بموسومات مسمّی است، که خود متسمی است بازل. در آسمان و زمین اوست، که چنان که در اوّل آخر است در آخر اوّل است، نه اوهام را مدرک، نه افهام را علل. هو معلّ الاشیاء و لا یعتلّ.

در چرا افکننده هر چیز، و خود در چرا ناید. پس هر که در چرا و چون شد از طرق سنت بیرون شد، از آنکه ربّ العزّة نه متحائل است در ظنون، نه محاط در افهام، نه متقسم در عقول، نه مدرک در اوهام. شناخته است امّا بصفت و نام. همه ازو بر نشانند و بر پیغام.

بنور معرفت و کتاب و سنت و الهام.

وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ صفت و نعت دوستان است، وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ حاصل کار بیگانگان است. ایشان نواختگان فضل‌اند، و اینان راندگان عدل. ضامن ایشان خداست، مصطفی پیشوا، و اللَّه رهنمای است. ضامن اینان رای است، و ابلیس پیشوا، و دوزخ سرای. مذهب ایشان «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌»، و مذهب اینان «ما أُرِیکُمْ إِلَّا ما أَری‌». ایشان را میگوید: یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ، و اینان را میگوید: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ. بنگر تا چند فرق است. میان این دو فریق؟ فَرِیقاً هَدی‌ وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ.

أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ چرا دیده فکرت باز نکنند، و اندیشه عقل برنگمارند در کار محمّد (ص)، و تأمل نکنند در معجزات و دلائل نبوّت و در شاهد خلقت و کمال خلق او، تا بدانند که وی دیوانه نیست و کاهن نیست و شاعر نیست. فرمان آمد که یا محمّد! تو خاموش باش، و ایشان را جواب مده که منزلت تو بنزدیک ما برتر از آن است که ترا بخود باز گذاریم، یا فرو گذاریم. ما خود ایشان را جواب دهیم، و ترا نیابت داریم: ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ، ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِیلًا ما تُؤْمِنُونَ وَ لا بِقَوْلِ کاهِنٍ، وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ، ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی‌. وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌، فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِکاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ. ترا چه زیان ای محمّد! که بو جهل و بو لهب و عتبه و شیبه گویند تو دیوانه‌ای! من که ملکم ترا می‌پسندم و میگویم: ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ‌. دوست پسند باید نه شهر پسند. ای محمد! تو دیوانه نه‌ای، تو زین عالمی، سیّد ولد آدمی، رسول کونین و صاحب قاب قوسینی. اسلام را صفایی، شریعت را بقایی، رسول خدایی. این عزّ ترا بس که ما آن تو، تو آن مایی، اسلام راه منست، تو دلال آن راهی. امت تو سپاه درگاه من‌اند، تو سالار آن سپاهی. جمله خلایق جهان لشکراند، تو آن لشکر را شهنشاهی. در نام و نسب محمّد بن عبد اللَّه ای. در عزّ و مرتبت محمد رسول اللّه‌ای. بآن منگر که دشمن ترا ساحر گوید و دیوانه، بآن نگر که من میگویم: وَ سِراجاً مُنِیراً، بَشِیراً وَ نَذِیراً، وَ کَفی‌ بِرَبِّکَ هادِیاً وَ نَصِیراً، وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً إِنَّ فَضْلَهُ کانَ عَلَیْکَ کَبِیراً.

أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ اطّلع اللَّه سبحانه اقمار الآیات، و أمات عن ضیاءها سحاب الشبهات، فمن استضاء بها ترقی الی شهود التقدیر، و من لم یعرج فی اوطان التقصیر انزلته مواکب السّیر بساحات التحقیق.

۱۸ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی‌ مقاتل گفت: سبب نزول این آیت آن بود که مردی مسلمان نماز میکرد، و در نماز اللَّه را میخواند، و رحمن را میخواند. مردی از مشرکان مکه این از وی بشنید، گفت: أ لیس یزعم محمد و أصحابه انّهم یعبدون ربّا واحدا؟ فما بال هذا یدعو ربین اثنین؟! گفت: محمد و اصحاب وی میگویند که: ما یک خدای می‌پرستیم، چون است که این مرد دو خدای را میخواند؟! جبرئیل آمد بجواب وی آیت آورد: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی‌ خدای را نامهاست، و آن نامها همه پاک و نیکو و بسزاست، و بر وفق این مصطفی (ص) گفت: «ان للَّه تبارک و تعالی تسعة و تسعین اسما، مائة غیر واحد، انّه وتر یحبّ الوتر، من احصاها کلها دخل الجنّة».و روی «من حفظها و من احصاها دخل الجنّة».۱۹ - النوبة الاولى: قوله تعالی: هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ اللَّه او است که بیافرید شما را از یک تن وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها و آن یک تن را جفت آفرید هم از وی لِیَسْکُنَ إِلَیْها آن را تا آرام گیرد با او فَلَمَّا تَغَشَّاها چون بآن زن رسید آدم حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِیفاً برگرفت آن زن باری سبک فَمَرَّتْ بِهِ برفت آن زن با آن آب فَلَمَّا أَثْقَلَتْ چون آن زن گران شد دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما خواندند خداوند خویش را و گفتند: لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً اگر ما را فرزندی دهی راست لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ (۱۸۹) ناچار از سپاسداران باشیم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی‌ فَادْعُوهُ بِها خدای را جلّ جلاله نامها است، و آن نامها او را صفات است، بآن نامها نامور و ستوده و شناخته، نامهای پرآفرین، و بر دلها شیرین، نظم پاک و گفت پاک از خداوند پاک. نظم بسزا و گفت زیبا از خداوند یکتا. آئین زبان و چراغ جان و ثناء جاودان. خود میگوید جلّ جلاله و عزّ کبریاؤه: نوری هدای، و لا اله الّا اللَّه کلمتی، و أنا هو. بنده که راه یافت بنور من یافت، پی که برد بچراغ من برد، چراغ سنّت، چراغ معرفت، چراغ محبّت. چراغ سنت در دلش افروختیم، چراغ معرفت در سرش افروختیم، چراغ محبّت در جانش افروختیم. ای شاد باد بنده‌ای که میان این سه چراغ روان است! عزیزتر ازو کیست که نور اعظم در دلش تابان است؟
هوش مصنوعی: خداوند دارای نام‌های نیکو و زیبا است که هر یک نمایانگر صفات او هستند. این نام‌ها نه تنها او را شناسانده و تحسین می‌کنند، بلکه به دل‌ها نیز آرامش می‌دهند. این نام‌ها به وضوح بیانگر پاکی و زیبایی خداوند یگانه هستند. او خود می‌فرماید که نور هدایت است و تنها معبودی جز او نیست. کسی که به نور او دست یابد، به چراغ‌های سنت، معرفت و محبت نیز دسترسی پیدا می‌کند. این چراغ‌ها را در دل و جان بندگانش روشن می‌سازد. خوشا به حال بنده‌ای که در نور این سه چراغ سیر می‌کند! آیا شخصی عزیزتر از او وجود دارد که نور بزرگ‌تری در دلش بتابد؟
و دیده وری دوست دل او را عیان است؟ آن گه گفت جلّ جلاله: لا اله الا اللَّه گفت من است و صفت من است، و اللَّه نام من است، و من آن نامم که هستم، که نامم دیّان و مهربان، و خدای همگان، دارنده جهان، و نوبت ساز جهانیان.
هوش مصنوعی: آیا چشم دل دوست می‌تواند حقیقت را ببیند؟ سپس خداوند فرمود: «لا اله الا اللَّه» به این معنا است که من وجود دارم و این صفت من است. نام من اللَّه است و من همان نامی هستم که هستم. نام من دیّان، مهربان، خدای همه و صاحب جهان و حاکم بر سرنوشت جهانیان است.
پیر طریقت کلمه‌ای چند گفته لائق این موضع، گفت: ای سزاوار ثنای خویش! ای شکر کننده عطاء خویش! ای شیرین نماینده بلاء خویش! رهی بذات خود از ثناء تو عاجز، و بعقل خود از شناخت منّت تو عاجز، و بتوان خود از سزای تو عاجز، کریما! گرفتار آن دردم که تو دوای آنی. بنده آن ثناام که تو سزای آنی. من در تو چه دانم تو دانی! تو آنی که خود گفتی، و چنان که خود گفتی آنی. همانست که مصطفی (ص) گفت: «لا احصی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک».
هوش مصنوعی: پیر طریقت در کلماتش به مقام و شایستگی خداوند اشاره می‌کند و او را به خاطر نعمت‌هایش ستایش می‌کند. او می‌گوید: ای کسی که سزاوار ستایش هستی! ای کسی که نعمت‌هایت را شکر می‌گوییم! ای کسی که در سختی‌ها رحمتت را نمایان می‌کنی! من در درک و ستایش تو عاجز هستم و نمی‌توانم به درستی نعمتی که به من عطا کرده‌ای را بشناسم. ای کریم! دردی دارم که تنها تو می‌توانی آن را درمان کنی. من در فهم بزرگی‌ات ناتوانم و فقط تو می‌دانی که حقیقت چیست. تو همان هستی که خود گفته‌ای و مطابق با آنچه که خود بر زبان آورده‌ای وجود داری. این همان مطلبی است که پیامبر اسلام (ص) نیز فرموده است: «نمی‌توانم تو را به درستی ستایش کنم، تو همان‌گونه هستی که خود به خود اشاره کرده‌ای».
وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ الحاد در نامهای اللَّه از راه راستی و صواب برگشتن است، و این بر دو وجه است: یا زیادت آرد در آن یا نقصان. نامی و صفتی که اللَّه خود را نگفت بگوید، یا آنچه خود را گفت نگوید. آن تمثیل است و این تعطیل. اهل التّمثیل زادوا فألحدوا، و اهل التعطیل نقصوا فألحدوا.
هوش مصنوعی: در این متن به موضوع الحاد در نام‌های خداوند اشاره شده است. الحاد به معنای انحراف از راستی و حقیقت در بیان نام‌ها و صفات الهی است و به دو صورت می‌تواند رخ دهد: یکی این‌که کسی چیزی به نام یا صفت خدا اضافه کند، و دیگری این‌که چیزی از آن کم کند. این بدین معناست که برخی افراد ممکن است در توصیف خداوند از تشبیه و تمثیل استفاده کنند که موجب افزونی الحاد می‌شود، در حالی‌که برخی دیگر ممکن است برخی مؤلفه‌ها را نادیده بگیرند که این نوع نیز به الحاد منجر می‌شود. بنابراین، هر دو گروه در حقیقت به نوعی انحراف در بیان نام‌ها و صفات خدا گرفتار شده‌اند.
شیخ الاسلام انصاری گفت قدّس اللَّه روحه: آنچه اللَّه از خود نشان داد آنست، و صفت وی چنان است. اللَّه از خود بر بیان است، و مصطفی ازو بر عیان است، خود را میگوید: «فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً،» و مصطفی را میگوید: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌. اللَّه را صفت اثبات کردن نشاید بخویشتن، و نه تنزیه کردن بخویشتن. گوش فرا کتاب و سنت دار، آنچه گوید تو بگوی که آنست. اللَّه گفت که صفت هست، و نام هست، تو آن میگوی که هست، آنچه نگفت که نیست تو مگوی که نیست. اللَّه نگفت که من چونم، اگر بگفتی که چونم ما بگفتیمی. اللَّه گفت که هستم چونی بنگفت، تو هست میگوی چونی مگوی. هر که را دو آیت از قرآن معلوم گشت از تشبیه برست: أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ؟ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ. اثبات اسم نه تشبیه است، و تقدیس در نفی مذهب ابلیس است، او که می‌تشبیه کند از حظیره اسلام بیرون است، و او که صفت رد میکند زندیق است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام انصاری بیان می‌کند که آنچه خداوند از خود نشان داده، واقعیت اوست و صفاتش به همین صورت است. خداوند در بیان خود به وضوح است و پیامبر نیز از او الهام می‌گیرد. او به ما می‌گوید که از اهل علم بپرسید و پیامبر را به عنوان انسانی که از هوای نفس سخن نمی‌گوید، معرفی می‌کند. نمی‌توانیم صفات خدا را به خود او نسبت دهیم و باید به کتاب و سنت توجه کنیم. آنچه خداوند گفته باید بیان شود و آنچه نگفته نباید گفت. خداوند هیچوقت به طور مشخص نگفته که چگونه است، بلکه فقط به وجود خود اشاره کرده است. هرکسی که دو آیه از قرآن را بفهمد، از تشبیه به خداوند آزاد است. اثبات نام‌های خدا به معنای تشبیه نیست و هرگونه تشبیهی از سوی کسانی که این کار را انجام می‌دهند، آنان را از دایره اسلام خارج می‌کند. کسانی که صفات خدا را رد کنند نیز به عنوان زندیق شناخته می‌شوند.
و بدان که خالق را جلّ جلاله نامها است و مخلوق را نامها. هر چه نامهای مخلوق است آن مصنوع است عاریتی و ساخته و مجازی، و آنچه نامهای خالق است همه قدیم‌اند و ازلی، و بسزای او و حقیقی. هیچ نام از نامهای او محدث نیست. قومی گفتند: مخلوق باید تا خالق بود، مرزوق باید تا رازق بود. و نه چنان است که ایشان گفتند، که هیچ حدث را با نام اللَّه راه نیست، که هیچ مخلوق نبود و خداوند ما خالق بود. هیچ مرزوق نبود و خداوند ما رازق بود. اللَّه را نود و نه نام است که بآن نامها نامور است، و نه بموسومات مسمّی است، که خود متسمی است بازل. در آسمان و زمین اوست، که چنان که در اوّل آخر است در آخر اوّل است، نه اوهام را مدرک، نه افهام را علل. هو معلّ الاشیاء و لا یعتلّ.
هوش مصنوعی: بدان که خالق، خداوند جلیل، نام‌هایی دارد و مخلوق نام‌هایی. تمام نام‌های مخلوق، ساختگی و عاریتی هستند و به نوعی مجازی. اما نام‌های خداوند همگی ازلی و حقیقی‌اند و به او سزاوارند. هیچ یک از نام‌های او حادث نیستند. عده‌ای گفته‌اند که مخلوق باید وجود داشته باشد تا خالق نیز وجود داشته باشد، و رزق نیز باید باشد تا رازق وجود داشته باشد. اما این دیدگاه نادرست است، زیرا هیچ حادثی نمی‌تواند با نام خداوند ارتباط داشته باشد. در شرایطی که هیچ مخلوقی وجود ندارد، خداوند به عنوان خالق هست و در زمانی که هیچ مرزوقی نیست، او رازق است. خداوند ۹۹ نام دارد که به واسطه آن‌ها شناخته می‌شود، اما هیچ یک از این نام‌ها به امور دنیوی مرتبط نیستند. او در آسمان‌ها و زمین موجود است و همان‌طور که در ابتدا هست، در انتها نیز هست. او نه قابل درک برای خیالات است و نه دلیل‌ساز برای فهم‌ها. او سبب همه چیز است و هیچ کس نمی‌تواند او را تحت تاثیر قرار دهد.
در چرا افکننده هر چیز، و خود در چرا ناید. پس هر که در چرا و چون شد از طرق سنت بیرون شد، از آنکه ربّ العزّة نه متحائل است در ظنون، نه محاط در افهام، نه متقسم در عقول، نه مدرک در اوهام. شناخته است امّا بصفت و نام. همه ازو بر نشانند و بر پیغام.
هوش مصنوعی: در هر چیزی که به ما ارائه می‌شود، خود آن چیز به وضوح شناخته نمی‌شود. بنابراین هر کسی که از مسیرهای سنت و روش‌های معمول خارج شود، از فهم درست دور می‌افتد. چرا که خداوند در افکار و گمان‌ها جا نمی‌گیرد، در اندیشه‌ها محدود نمی‌شود، و در تخیلات نمی‌گنجد. او شناخته شده است، اما فقط از طریق صفات و نام‌هایش. تمام موجودات از او نشأت می‌گیرند و از پیام او پیروی می‌کنند.
بنور معرفت و کتاب و سنت و الهام.
هوش مصنوعی: نور دانش، کتاب، سنت و الهام.
وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ صفت و نعت دوستان است، وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ حاصل کار بیگانگان است. ایشان نواختگان فضل‌اند، و اینان راندگان عدل. ضامن ایشان خداست، مصطفی پیشوا، و اللَّه رهنمای است. ضامن اینان رای است، و ابلیس پیشوا، و دوزخ سرای. مذهب ایشان «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌»، و مذهب اینان «ما أُرِیکُمْ إِلَّا ما أَری‌». ایشان را میگوید: یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ، و اینان را میگوید: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ. بنگر تا چند فرق است. میان این دو فریق؟ فَرِیقاً هَدی‌ وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ.
هوش مصنوعی: از میان مخلوقات ما، گروهی هستند که به حق هدایت می‌کنند، این گروه دوستان و حامیان حق هستند. اما کسانی که آیات ما را دروغ می‌سازند، ما به تدریج آنها را از جایی که خود نمی‌دانند، به سوی گمراهی هدایت خواهیم کرد. این گروه به فضل و رحمت الهی موضوع از نظر خوبی هستند و آن گروه دیگری که در عدل و انصاف محکوم به راندن از مسیر درست هستند. خدا ضامن هدایت این افراد است، و پیامبر پیشوای آنهاست و خداوند راه‌نماست. اما بیگانگان بر اساس وسوسه و فریب ابلیس پیش می‌روند و دوزخ منزلگاهشان خواهد بود. مذهب آنها بر اساس گمراهی و خودرأیی است و به زعم خود هیچ چیز جز آنچه را که مشاهده می‌کنند، نمی‌گویند. در مقابل، این گروه به حق هدایت می‌کنند و با این هدایت عدالت برقرار می‌سازند. پس به وضوح تفاوت زیادی بین این دو گروه وجود دارد: یکی هدایت یافته و دیگری در مسیر گمراهی و ضلالت قرار گرفته است.
أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ چرا دیده فکرت باز نکنند، و اندیشه عقل برنگمارند در کار محمّد (ص)، و تأمل نکنند در معجزات و دلائل نبوّت و در شاهد خلقت و کمال خلق او، تا بدانند که وی دیوانه نیست و کاهن نیست و شاعر نیست. فرمان آمد که یا محمّد! تو خاموش باش، و ایشان را جواب مده که منزلت تو بنزدیک ما برتر از آن است که ترا بخود باز گذاریم، یا فرو گذاریم. ما خود ایشان را جواب دهیم، و ترا نیابت داریم: ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ، ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِیلًا ما تُؤْمِنُونَ وَ لا بِقَوْلِ کاهِنٍ، وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ، ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی‌. وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌، فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِکاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ. ترا چه زیان ای محمّد! که بو جهل و بو لهب و عتبه و شیبه گویند تو دیوانه‌ای! من که ملکم ترا می‌پسندم و میگویم: ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ‌. دوست پسند باید نه شهر پسند. ای محمد! تو دیوانه نه‌ای، تو زین عالمی، سیّد ولد آدمی، رسول کونین و صاحب قاب قوسینی. اسلام را صفایی، شریعت را بقایی، رسول خدایی. این عزّ ترا بس که ما آن تو، تو آن مایی، اسلام راه منست، تو دلال آن راهی. امت تو سپاه درگاه من‌اند، تو سالار آن سپاهی. جمله خلایق جهان لشکراند، تو آن لشکر را شهنشاهی. در نام و نسب محمّد بن عبد اللَّه ای. در عزّ و مرتبت محمد رسول اللّه‌ای. بآن منگر که دشمن ترا ساحر گوید و دیوانه، بآن نگر که من میگویم: وَ سِراجاً مُنِیراً، بَشِیراً وَ نَذِیراً، وَ کَفی‌ بِرَبِّکَ هادِیاً وَ نَصِیراً، وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً إِنَّ فَضْلَهُ کانَ عَلَیْکَ کَبِیراً.
هوش مصنوعی: آیا آنها فکر نکردند که همدمشان از دیوانگی به دور است؟ چرا درباره محمد (ص) تأمل نمی‌کنند و در معجزات و نشانه‌های نبوّت و خلق و کمال او نمی‌اندیشند؟ تا بفهمند که او دیوانه، کاهن یا شاعر نیست. به او گفته شد که خاموش باشد و از او خواسته نشود که به این اتهامات پاسخ دهد، زیرا مقام او نزد ما بالاتر از این است که به این مسائل پرداخته شود. ما خود به این اتهامات پاسخ خواهیم داد و او را نماینده خود قرار داده‌ایم. او به نعمت پروردگارش نه دیوانه است و نه شاعر، ما او را به شعر آموزش نداده‌ایم و او گمراه نشده است. او از روی هوی و هوس سخن نمی‌گوید. ای محمد! چه آسیب به تو می‌رسد که جاهلان تو را دیوانه می‌نامند؟ من که ملک هستم، تو را قبول دارم و می‌گویم که تو دیوانه نیستی. تو بزرگترین و برترین انسان‌ها هستی و رسول خدا. این مقام تو بس است که ما در کنار تو هستیم. اسلام راه من است و تو راهنمای آن هستی. امّت تو سربازان من هستند و تو فرمانده آنها. تمام خلایق جهان سربازانی هستند که تو فرمانروا و سلطان آن‌ها هستی. در نام و نسب تو رسالت و عزت و مقام است. نباید به سخنان دشمنان توجه کنی که تو را ساحر و دیوانه می‌نامند؛ بلکه به این نکته توجه کن که من تو را چراغ و راهنما می‌دانم و خداوند تو را یاری خواهد کرد.
أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ اطّلع اللَّه سبحانه اقمار الآیات، و أمات عن ضیاءها سحاب الشبهات، فمن استضاء بها ترقی الی شهود التقدیر، و من لم یعرج فی اوطان التقصیر انزلته مواکب السّیر بساحات التحقیق.
هوش مصنوعی: آیا آنها در ملکوت آسمان‌ها و زمین ننگریسته‌اند؟ خداوند، آیات روشنگر را به آنها نمایان کرده و ابرهای شبهه را از نور آنها دور کرده است. کسی که از این نور بهره بگیرد، به مشاهده تقدیر می‌رسد و کسی که به عوارض کاستی‌ها توجه نکند، توسط کاروان‌های حرکت به میادین تحقیق تنزل می‌یابد.