گنجور

۱۵ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ اخْتارَ مُوسی‌ قَوْمَهُ این نصب میم در قوم خواهی بنزع خافض نه، یعنی: من قومه، فحذف «من»، کقول الفرزدق:

و منّا الّذی اختیر الرّجال سماحة
وجودا اذا هبّ الرّیاح الزّعازع‌

۱ الف: پیش فا.

و خواهی کنایت نه از مختاران، و سبعین بدل آن. میگوید: برگزید موسی عمران از قوم خویش هفتاد مرد، و آن آن بود که موسی چون با قوم خویش آمد و گفت: کلّمنی ربّی، طائفه‌ای از ایشان گفتند: لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً، فیکلّمنا جهارا و یشهد لک بتکلمه ایّاک. موسی ازین گفت ایشان بحق نالید. ربّ العزّة گفت: ای موسی! از ایشان هفتاد مرد برگزین که خیار ایشان باشند تا بطور آیند، و سخن ما بشنوند، و وعده‌ای بر آن نهادند که کی روند. پس موسی هفتاد مرد برگزید، و با خویشتن به طور برد، و هارون با وی، و یوشع بن نون را بر بنی اسرائیل گماشت، و خلیفه خود کرد، تا باز آید. پس چون بطور رسیدند، موسی بفرمان حق بر کوه شد، و میغ گرد کوه درگرفت، چنان که موسی ناپدید شد، و موسی هر گه که با حق سخن گفتی، نور بر پیشانی وی افتادی، چنان که هیچ کس طاقت آن نداشتی که در وی نگرستی. چون حق جل جلاله با موسی در سخن آمد، ایشان همه بسجود افتادند، و می‌شنیدند کلام حق که با موسی میگفت، و امر و نهی که می‌فرمود که این کن و آن مکن. پس چون فارغ گشت، آن میغ از سر وی باز شد، و موسی پیش ایشان باز آمد، گفتند: «یا مُوسی‌ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً». فصاح بهم جبرئیل، فموّتوا عن آخرهم ثمّ احیاهم اللَّه.

گفته‌اند که: این هفتاد مرد بسن بالای بیست سال بودند، و بچهل سال برنگذشته، از آنکه هر چه کم از بیست سال بود هنوز با وی جهل صبی بود و نقص کودکی، و هر چه بالای چهل است با وی ضعف پیری بود و نقصان عقل. کلبی گفت: از آن هفتاد، شصت مرد پیر بودند و بیش از آن پیر بدست نمی‌آمد. ربّ العزّة وحی کرد بموسی که ده جوان برگزین از ایشان. موسی ده جوان برگزید، بامداد که برخاستند همه پیران بودند، و گفته‌اند که: از هر سبطی شش کس برگزیدند، جمله هفتاد و دو بودند. موسی گفت: هفتاد مرد مرا فرموده‌اند دو کس بجای مانید، تا هفتاد راست شود، هیچ کس رغبت نکرد که از ایشان واپس بود و بماند، و باین معنی خلاف کردند و جدال در گرفتند. موسی گفت: هر آن کس که نشیند بفرمان و نیاید، ثواب وی هم چندان است که آید و موافقت کند. کالب بن یوفنا و یوشع بن نون هر دو بیستادند و نرفتند، و موسی ایشان را فرمود که روزه دارید، و پاک شوید، و غسل کنید، و جامه‌ها بشوئید. پس ایشان را بفرمان حق بر آن وعده‌ای که از حق یافته بود بطور سینا برد.

اینست که رب العالمین گفت: وَ اخْتارَ مُوسی‌ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا.

ابن عباس گفت: آن هفتاد مرد که بمیقات اول رفتند و گفتند: لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً دیگراند، و این هفتاد مرد أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ دیگر. روایت کنند از

علی بن ابی طالب (ع)، قال: «انما اخذتهم الرجفة من اجل دعویهم علی موسی قتل هارون، و ذلک أن موسی و هارون و شبر و شبیر ابنی هارون انطلقوا الی سفح جبل، فنام هارون علی سریر، فتوفاه اللَّه، فلمّا مات دفنه موسی، فلمّا رجع موسی الی بنی اسرائیل قالوا این هارون؟ قال: توفاه اللَّه. فقالوا له: بل انت قتلته حسدا علی خلقه و لینه. قال: فاختاروا من شئتم. فاختاروا منهم سبعین رجلا، و ذهب بهم، فلمّا انتهوا الی القبر، قالوا: یا هارون! قتلت ام مت؟! فقال هارون: ما قتلنی احد، و لکن توفانی اللَّه، فقالوا: یا موسی! لن تعصی بعد الیوم. «فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ» و هی الموت، و قیل الزلزلة. و قیل النار، و هی الصاعقة. فقال موسی: یا رب! ما اقول لبنی اسرائیل اذا رجعت الیهم؟ یقولون انت قتلتهم. فأحیاهم اللَّه و جعلهم انبیاء.

و عن علی بن ابی طالب (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): «اذا کان یوم الجمعة نزل امین اللَّه جبرئیل الی المسجد الحرام فرکز لواه بالمسجد الحرام، و غدا سائر الملائکة الی المساجد الّتی یجمع فیها یوم الجمعة، فرکزوا الویتهم و رایاتهم بأبواب المساجد. ثمّ نشروا قراطیس من فضّة و أقلاما من ذهب، ثم کتبوا الاول فالاول من بکر الی الجمعة. فاذا بلغ من فی المسجد سبعین رجلا قد بکروا طووا القراطیس، فکان اولئک السبعون کالذین هم اختارهم موسی من قومه، و الّذین اختارهم موسی من قومه کانوا انبیاء».

و عن انس، قال: قال رسول اللَّه (ص): «اذا راح منّا الی الجمعة سبعون رجلا کانوا کسبعین من قوم موسی، الذین وفدوا الی ربّهم او أفضل».

قتاده گفت: أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ لانّهم لم یزایلوا فوقهم حین عبدوا العجل، و لم یأمروهم بالمعروف و لم ینهوهم عن المنکر. ابن عباس گفت: اختارهم موسی لیدعوا ربهم، فکان فیما دعوا ان قالوا: اللّهم اعطنا ما لم تعط احدا بعدنا، فکره اللَّه ذلک من دعائهم.

أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ گفته‌اند که «لو» بمعنی لیت است. میگوید: کاشکی چنان خواستی تو که ایشان را و مرا بیکبار در خانه هلاک کردی.

سخنی ضجرانه است. موسی به تنگدلی همی گفت. و قیل: لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ ای قبل خروجنا للمیقات، فکان بنو اسرائیل یعاینون ذلک و لا یتهمونی. زجاج گفت: ان شئت امّتهم من قبل ان تبتلیهم بما اوجب علیهم الرجفة، و قیل: ان شئت اهلکتهم عند اتخاذ العجل و لم تمهلهم الی المصیر الی المیقات، «و ایای» ای: و أهلکتنی حین قتلت القبطی بمصر. أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا فراء گفت: ایشان در آن رجفه بنمردند، و رجفه نه مرگ است بلکه زلزله است در زمین، و رعده و قلقله در تن، یعنی که از آن هیبت و از آن بیم لرزه بر اندام ایشان افتاد، و نزدیک بود که مفاصل ایشان از هم جدا گشتی. موسی چون ایشان را چنان دید بر ایشان رحمت کرد، و از بیم مرگ ایشان برخاست، و گریستن درگرفت، و همی نالید، و دعا همی کرد و همی گفت: أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا؟! این استفهام بمعنی دعا است، ای: لا تهلکنا بما فعل السفهاء منّا. ما را هلاک مکن بآنچه تنی چند ازین نادانان کردند. موسی میدانست که اللَّه تعالی عادلتر از آن است که کسی را بجنایت دیگری گیرد، اما این سخن چنان است که عیسی گفت: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ الایة. و قیل: هذا استفهام یتضمن معنی قوله: وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً، و السفهاء هم الّذین عبدوا العجل. موسی ظن برده بود که آن عقوبت رجفه که بایشان رسید از پرستش گوساله بود، و نه چنان بود، که آن از گفت قوم بود که گفته بودند: لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً، یا از آن دعاء مکروه که گفته بودند: اللهم اعطنا ما لم تعط احدا بعدنا. بان یقول «فَعَلَ السُّفَهاءُ» بمعنی قال است.

إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ یعنی ان الکائنات الا اختبارک. نیست این بودنیها که می‌بود مگر آزمایش تو، و قیل: تلک الفتنة الّتی وقع فیها السفهاء لم تکن الا اختبارک و ابتلاؤک.

و روا باشد که «هی» کنایت از عقوبت نهند، یعنی ما هی الا عذابک. تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ من سلم منها فهو سعید، و من بقی فیها فهو شقی. أَنْتَ وَلِیُّنا مدبر امرنا فَاغْفِرْ لَنا ذنوبنا، وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ.

وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً ای: اوجب لنا فی هذه الدّنیا توفیق الطاعة و اسباغ النعمة، وَ فِی الْآخِرَةِ الجنة و الرؤیة و الثواب. موسی خیر دو جهانی خواست درین آیت. همانست که مصطفی (ص) گفت: «سلوا اللَّه الیقین و العافیة».

وصیتی جامع است، خیر دنیا و آخرت در ضمن آن، فان ملاک امر الآخرة الیقین، و ملاک امر الدّنیا العافیة، فکل طاعة لا یقین معها هدر، و کل نعمة لم تصحبها العافیة کدر. إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ ای تبنا و رجعنا و ملنا الیک. من هاد یهود، اذا مال، و قیل: من التهود فی السیر و هو التمکث. قالَ عَذابِی ای قال اللَّه: عذابی، أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ یعنی الکفار، وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ ای عمّت فی الدنیا الکفّار و المؤمنین، و خص بها المؤمنون فی العقبی، و هذا معنی قوله: فَسَأَکْتُبُها ای فسأوجبها، لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ، فیجب له الثواب للمتقین من اللَّه، و لا یجب لا حد شی‌ء علی اللَّه، یجب منه لصدقه فی قوله، و لا یجب علیه شی‌ء لغیره فی ذاته.

عطیه گفت: وسعت کل شی‌ء لکن لا تجب الا للذین یتقون میگوید: رحمت وی بهر چیز رسیده است امّا واجب نگشت مگر متقیان را، که کافران بطفیل مؤمنان در دنیا روزی میخورند، و ببرکت مؤمنان بلاها از ایشان مندفع میشود، و فردا در قیامت رحمت همه مؤمنانرا باشد علی الخصوص، و ایشان را واجب گردد، و کافر در عذاب بماند، این چنان باشد که کسی بچراغ دیگری میرود، و بآن روشنایی منفعت میگیرد، چون صاحب چراغ آن چراغ ببرد طفیلی در ظلمت بماند.

ابو روق گفت: وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ یعنی الرحمة الّتی قسمها بین الخلائق، یعطف بها بعضهم علی بعض. و عن سلمان الفارسی، قال: قال رسول اللَّه (ص): «ان اللَّه تعالی خلق مائة رحمة یوم خلق السماوات و الارض، کل رحمة منها طباق ما بین السماء و الارض، فأهبط منها رحمة الی الارض فبها یتراحم الخلائق، و بها تعطف الوالدة علی ولدها، و بها یشرب الطیر و الوحوش من الماء، و بها یعیش الخلائق، فاذا کان یوم القیامة انتزعها من خلقه، ثمّ افاض بها علی المتقین، و زاد تسعا و تسعین رحمة». ثم قرأ: وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ

ای: أجمعها و أضمّ جزءها المنزل بین الخلق الی التسعة و التسعین جزءا عنده للذین یتقون «کتب» نزدیک عرب ضم است، و الکتیبة الجیش المتضامة. قال ابن عباس: فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ. جعلها اللَّه لامة محمد (ص).

و عن ابو سعید الخدری انّ النّبی (ص) قال: «افتخرت الجنّة و النار، فقالت النّار: یا ربّ! یدخلنی الجبابرة و الملوک و الاشراف، و قال الجنّة: یا ربّ! یدخلنی الفقراء و الضعفاء و المساکین. فقال اللَّه للنار: انت عذابی اصیب بک من اشاء، و قال للجنّة: انت رحمتی وسعت کلّ شی‌ء، و لکلّ واحدة منکما ملؤها».

ابن جریح گفت و بو بکر هذلی که: چون این آیت فرو آمد که: وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ ابلیس سر برآورد و شادی نمود و نشاط کرد، گفت: انا من ذلک الشی‌ء.

رب العالمین ابلیس را وا بیرون کرد بآنچه گفت: فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ. جهودان و ترسایان طمع کردند، گفتند: نحن نتّقی و نؤتی الزکاة و نؤمن ربّنا. ربّ العالمین از ایشان بستد و ایشان را محروم کرد به آنچه گفت: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ امّت محمد را بآن مخصوص کرد، و بایشان داد. قال نوف البکالی الحمیری: لمّا اختار موسی قومه سبعین رجلا لمیقات ربّه قال اللَّه لموسی: اجعل لکم الارض مسجدا و طهورا، تصلون حیث ادرکتکم الصّلاة الا عند مرحاض او حمّام او قبر، و أجعل السکینة فی قلوبکم، و أ جعلکم تقرؤن التوراة عن ظهور قلوبکم، یقرأها الرجل منکم و المرأة و الحرّ و العبد و الصغیر و الکبیر، فقال ذلک موسی لقومه، فقالوا: لا نرید أن نصلّی الا فی الکنائس، و لا نستطیع حمل السّکینة فی قلوبنا، و نرید ان نکون کما کانت فی التابوت، و لا نستطیع أن تقرأ التوراة عن ظهر قلوبنا، و لا نرید أن نقرأها الا نظرا. فقال اللَّه تعالی: فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ الی قوله: «المفلحون»، فجعلها لهذه الامّة. فقال موسی: یا رب! اجعلنی نبیّهم. فقال: نبیّهم منهم.

قال: یا رب! اجعلنی منهم. فقال: انّک لن تدرکهم. فقال موسی: یا رب اتیتک بوفد بنی اسرائیل، فجعلت وفادتنا لغیرنا، فأنزل اللَّه: وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی‌ أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ. فرضی موسی، فقال نوف: الا تحمدون ربّا حفظ غیبکم و أجزل لکم سهمکم، و جعل وفادة بنی اسرائیل لکم.

الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ یعنی محمدا (ص). امّی نادبیر است که نه خواند و نه نویسد، و کان نبیّنا (ص) امّیّا لا یکتب و لا یقرأ و لا یحسب. قال اللَّه تعالی: وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ، و قال (ص): «انّا امّة امیة لا نکتب و لا نحسب»، و قیل: منسوب الی ام القری و هی مکّة. بعضی مفسران گفتند که: رسول (ص) از دنیا بیرون نشد تا بنوشت.

الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً ای: وصفه و اسمه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجیل. عمر خطاب از ابو مالک پرسید که: صفت و نعت رسول خدا در تورات چیست؟

و کان ابو مالک من علماء الیهود، فقال: صفته فی کتاب بنی هارون الذی لم یبدّل و لم یغیر، احمد من ولد اسماعیل بن ابراهیم، و هو آخر الانبیاء، و هو النّبیّ العربی الذی یأتی بدین ابراهیم الحنیف. یأتزر علی وسطه، و یغسل اطرافه، فی عینیه حمرة و بین کتفیه خاتم النبوة، مثل زر الحجلة، لیس بالقصیر و لا بالطویل، یلبس الشملة، و یجتزئ بالبلغة، و یرکب الحمار، و یمشی فی الاسواق، معه حرب و قتل و سبی، سیفه علی عاتقه، لا یبالی من لقی من النّاس، معه صلاة لو کانت فی قوم نوح ما اهلکوا بالطوفان، و لو کانت فی عاد ما اهلکوا بالرّیح، و لو کانت فی ثمود ما اهلکوا بالصّیحة. مولده بمکّة، و منشأه بها، و بدو نبوته بها، و دار هجرته بیثرب بین حرة و نخل و سبخة. هو امّی لا یکتب بیده، و هو الحمّاد یحمد اللَّه علی کلّ شدّة و رخاء. سلطانه بالشام. صاحبه من الملائکة جبرئیل. یلقی من قومه اذی شدیدا، ثمّ یدال علیهم فیحصدهم حصد الجرین، تکون له وقعات بیثرب منها له و منها علیه، ثم تکون له العاقبه.

و فی الانجیل ان المسیح (ع) قال للحواریّین: انا اذهب و سیأتیکم الفارقلیط روح الخلق الّذی لا یتکلّم من قبل نفسه، انّه یدبّر لجمیع الخلق، و یخبرکم بالامور المزمعة و یمدحنی و یشهد لی.

یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ میگوید: این پیغامبر امّی ایشان را باسلام و شریعت و مکارم الاخلاق میفرماید، و از منکر و فساد و مساوی الاخلاق باز میزند.

وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ و آن حلالها که اهل جاهلیت بر خود حرام کرده بودند چون بحائر و سوائب و وصائل و حوامی، وی حلال و گشاده میگرداند، و قیل: یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ ای: ما حرم علیهم فی التوراة من لحوم الإبل و شحوم البقر و الغنم، وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ و آنچه خبائث است چون گوشت خوک و مردار و خون و ربا و جمله محرّمات بر ایشان بسته میدارد و حرام میکند، یعنی که شریعت وی بر این صفت است.

وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ بر قراءة شامی «آصارهم» علی الجمع، عرب مواثیق را اواصر خوانند، یکی از آن اصرة، معنی آنست که از ایشان فرو نهند آن عهدهای گران و بارهای عظیم که بر بنی اسرائیل بود که در تورات بایشان فرموده بودند چون قتل نفس در توبه و بریدن اعضاء که بوی گناه کردند، و جامه که پلید شد از میان جامه بر آوردن و بریدن، و در قتلها که کردند قصاص نه دیت و نه عفو. این تشدیدها باغلال ماننده کرد، یعنی: للزومها کلزوم الغل فی العنق، چنان که غلّ در گردن آویخته بود، و از آن جدا نبود، این مواثیق و عهود بر ایشان نهاده بودند و لازم کرده، و گفته‌اند: اغلال اینجا محرّمات‌اند و مناهی که بر بنی اسرائیل بود، که عیسی مریم گفت: وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ من آن را آمده‌ام که بعضی از حرام کرده‌ها بر شما حلال کنم، و این غل همان است که عجم میگویند دست فلان کس فرو بستند. دست فلان کس بر گردن بسته، یعنی که او را از تصرف منع کردند، و از مراد محروم، فَالَّذِینَ آمَنُوا من الیهود بِهِ ای بمحمّد وَ عَزَّرُوهُ ای عظّموه وَ نَصَرُوهُ. و أصل التعزیر المنع، یعنی نصروه بمنعهم کلّ من اراد کیده، وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ ای القرآن. و سمّاه نورا لانّه یبین للنّاس امور دینهم و دنیاهم و آخرتهم و عقباهم، و «مع» یدلّ علی البقاء، ای انزل علیه و بقی معه، أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ الظّافرون بالامانی، الباقون فی النعیم.

قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً این خطاب با عرب است، و اهل کتاب و عجم داخل است در جمیع. میگوید: ای جهانیان! من رسول خداام بشما همگان. قال ابن عباس: بعث اللَّه محمدا الی الاحمر و الاسود، فقال یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً، و قال رسول اللَّه (ص): «بعثت الی النّاس کافة»، و کان النّبی یبعث الی قومه خاصة.

و عن ابی ذر، قال: قال رسول اللَّه (ص): «اعطیت خمسا لم یعطهنّ احد قبلی: نصرت بالرّعب من مسیرة شهر، و جعلت لی الارض مسجدا و طهورا، و احل لی المغنم و لم یحلّ لاحد قبلی، و بعثت الی الاحمر و الاسود، و قیل لی سل تعطه».

الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ای سلطانها و ما فیها، و تصریف ذلک و تدبیره، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لا ینبغی ان تکون الالوهیّة و العبادة الا له، دون سائر الانداد و الاوثان. یُحیِی وَ یُمِیتُ یقدر علی انشاء خلق کلّ ما یشاء و احیائه و افنائه اذا یشاء.

فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی ینبئ عن اللَّه ما کان و ما یکون. یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ التوراة و الانجیل، و سائر کتب اللَّه، وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ.

روی عبد اللَّه بن عمرو بن العاص، قال: خرج علینا رسول اللَّه (ص) یوما کالمودّع، فقال: انا محمد النبیّ الامّی. انا محمد النّبی الامّی. انا محمد النّبی الامّی و لا نبی بعدی. اوتینا فواتح الکلم و خواتمه، و علّمتکم خزنة النّار و حملة العرش، فاسمعوا و أطیعوا ما دمت فیکم، فاذا ذهب بی فعلیکم کتاب اللَّه، احلّوا حلاله و حرّموا حرامه».

۱۵ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ اخْتارَ مُوسی‌ قَوْمَهُ برگزید موسی از قوم خود سَبْعِینَ رَجُلًا هفتاد مرد لِمِیقاتِنا هنگامی را که نامزد کرده بودیم فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ چون زلزله و صیحه جبرئیل ایشان را گرفت و مردند قالَ رَبِّ موسی گفت خداوند من! لَوْ شِئْتَ اگر خواستی تو أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ ایشان را در خانه‌ها هلاک کردی پیش از این، وَ إِیَّایَ و مرا با ایشان أَ تُهْلِکُنا می هلاک کنی ما را بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا بآنچه نادانی چند کردند از ما إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ نیست این بودنیها که می‌بود مگر آزمایش تو تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ گمراه کنی بآن او را که خواهی وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ و راه نمایی بآن او را که خواهی أَنْتَ وَلِیُّنا خداوند مایی مهربان و یار مایی فَاغْفِرْ لَنا بیامرز ما را وَ ارْحَمْنا و ببخشای بر ما وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ (۱۵۵) و تو بهتر آمرزگارانی.۱۵ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ اخْتارَ مُوسی‌ قَوْمَهُ الایة فرق است میان امت موسی (ع) و میان امت محمد (ص). امت موسی برگزیده موسی، که میگوید عز جلاله: وَ اخْتارَ مُوسی‌ قَوْمَهُ، و امت محمد برگزیده خدا، که میگوید جل جلاله: وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلی‌ عِلْمٍ عَلَی الْعالَمِینَ. آن گه برگزیده موسی را گفت: فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ‌، اینجا گفت: أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ. و برگزیده خود را گفت: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی‌ رَبِّها ناظِرَةٌ. خواست خواست حق است، و اختیار اختیار حق، یقول اللَّه تعالی: وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ. موسی بر بساط قربت بر مقام مناجات بستاخی کرد بنعت تحقیق، در حالت انکسار و افتقار، از سر ضجر و حیرت.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ اخْتارَ مُوسی‌ قَوْمَهُ این نصب میم در قوم خواهی بنزع خافض نه، یعنی: من قومه، فحذف «من»، کقول الفرزدق:
هوش مصنوعی: در آیه گفته شده است که موسی قوم خود را انتخاب کرد. حرف "میم" در کلمه "قوم" نشان‌دهنده حذفی است که در اصل به معنای "من قومش" بوده و حرف "من" حذف شده است. مثل این است که در شعر فرزدق نیز به همین صورت بیان شده است.
و منّا الّذی اختیر الرّجال سماحة
وجودا اذا هبّ الرّیاح الزّعازع‌
هوش مصنوعی: از ما کسی است که در میان مردان برگزیده شده و با بزرگواری و فطرت نیکو به استقبال چالش‌ها می‌رود، زمانی که طوفان‌های شدید به وزیدن درمی‌آیند.
و خواهی کنایت نه از مختاران، و سبعین بدل آن. میگوید: برگزید موسی عمران از قوم خویش هفتاد مرد، و آن آن بود که موسی چون با قوم خویش آمد و گفت: کلّمنی ربّی، طائفه‌ای از ایشان گفتند: لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً، فیکلّمنا جهارا و یشهد لک بتکلمه ایّاک. موسی ازین گفت ایشان بحق نالید. ربّ العزّة گفت: ای موسی! از ایشان هفتاد مرد برگزین که خیار ایشان باشند تا بطور آیند، و سخن ما بشنوند، و وعده‌ای بر آن نهادند که کی روند. پس موسی هفتاد مرد برگزید، و با خویشتن به طور برد، و هارون با وی، و یوشع بن نون را بر بنی اسرائیل گماشت، و خلیفه خود کرد، تا باز آید. پس چون بطور رسیدند، موسی بفرمان حق بر کوه شد، و میغ گرد کوه درگرفت، چنان که موسی ناپدید شد، و موسی هر گه که با حق سخن گفتی، نور بر پیشانی وی افتادی، چنان که هیچ کس طاقت آن نداشتی که در وی نگرستی. چون حق جل جلاله با موسی در سخن آمد، ایشان همه بسجود افتادند، و می‌شنیدند کلام حق که با موسی میگفت، و امر و نهی که می‌فرمود که این کن و آن مکن. پس چون فارغ گشت، آن میغ از سر وی باز شد، و موسی پیش ایشان باز آمد، گفتند: «یا مُوسی‌ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً». فصاح بهم جبرئیل، فموّتوا عن آخرهم ثمّ احیاهم اللَّه.
هوش مصنوعی: موسی از میان قوم خود هفتاد مرد را انتخاب کرد. او در حالی که با قومش صحبت می‌کرد، به آن‌ها گفت که پروردگارش با او سخن گفته است. اما برخی از آن‌ها به او پاسخ دادند که تا زمانی که خدا را به‌طور آشکار نبینند، به او ایمان نخواهند آورد. موسی از این موضوع بسیار ناراحت شد و پروردگار به او گفت که هفتاد مرد برگزین تا به کوه طوری بروند و سخنان او را بشنوند. موسی این هفتاد مرد را انتخاب کرد و به همراه هارون و یوشع بن نون، آن‌ها را به کوه برد. زمانی که به کوه رسیدند، موسی به فرمان خدا بر بالای کوه رفت و ابری بر آنجا سایه افکند که موجب ناپدید شدن او شد. هر بار که موسی با خدا سخن می‌گفت، نوری بر پیشانی‌اش می‌تابید که کسی نمی‌توانست به آن نگاه کند. وقتی که خدا با موسی صحبت کرد، این مردان به سجده افتادند و به سخنان خداوند که به موسی می‌گفت گوش دادند. پس از این مکالمه، ابر از سر موسی کنار رفت و او دوباره پیش آن‌ها آمد. آن‌ها دوباره گفتند که تا زمانی که خدا را به‌طور آشکار نبینند، به او ایمان نخواهند آورد. سپس خداوند به جبرئیل دستور داد تا آن‌ها را بکشاند و پس از آن خداوند آن‌ها را زنده کرد.
گفته‌اند که: این هفتاد مرد بسن بالای بیست سال بودند، و بچهل سال برنگذشته، از آنکه هر چه کم از بیست سال بود هنوز با وی جهل صبی بود و نقص کودکی، و هر چه بالای چهل است با وی ضعف پیری بود و نقصان عقل. کلبی گفت: از آن هفتاد، شصت مرد پیر بودند و بیش از آن پیر بدست نمی‌آمد. ربّ العزّة وحی کرد بموسی که ده جوان برگزین از ایشان. موسی ده جوان برگزید، بامداد که برخاستند همه پیران بودند، و گفته‌اند که: از هر سبطی شش کس برگزیدند، جمله هفتاد و دو بودند. موسی گفت: هفتاد مرد مرا فرموده‌اند دو کس بجای مانید، تا هفتاد راست شود، هیچ کس رغبت نکرد که از ایشان واپس بود و بماند، و باین معنی خلاف کردند و جدال در گرفتند. موسی گفت: هر آن کس که نشیند بفرمان و نیاید، ثواب وی هم چندان است که آید و موافقت کند. کالب بن یوفنا و یوشع بن نون هر دو بیستادند و نرفتند، و موسی ایشان را فرمود که روزه دارید، و پاک شوید، و غسل کنید، و جامه‌ها بشوئید. پس ایشان را بفرمان حق بر آن وعده‌ای که از حق یافته بود بطور سینا برد.
هوش مصنوعی: گفته می‌شود که این هفتاد مرد بالای بیست سال سن داشتند و کمتر از چهل سال نبودند، زیرا افراد زیر بیست سال به حساب صغار و فاقد کمال تلقی می‌شدند و افرادی که بالای چهل سال بودند نیز به دلیل کهنسالی و کاهش توانایی‌های عقلانی، ضعف داشتند. کلبی بیان کرده است که از این هفتاد نفر، شصت نفر پیر بودند و پیدا کردن افرادی بیشتر از آن‌ها سخت بود. خداوند به موسی وحی کرد که ده جوان را از میان آن‌ها انتخاب کند. موسی نیز ده جوان را برگزید، اما در روز بعد وقتی بیدار شدند، همه آن‌ها به عنوان پیران شناخته شدند. گفته شده که از هر قبیله شش نفر انتخاب شدند و در نهایت تعداد آن‌ها به هفتاد و دو رسید. موسی به آن‌ها گفت که از میان این هفتاد نفر، دو نفر باید باقی بمانند تا تعداد به هفتاد برسد، اما هیچ‌کس تمایل نداشت که از جمع بیرون برود و باقی بماند. در نتیجه، بین آن‌ها بحث و جدل به وجود آمد. موسی بیان کرد که هر کسی که در محل بنشیند و فرمان را اجرا کند، اجر او برابر خواهد بود با کسی که به جمع بپیوندد و همکاری کند. کالب بن یوفنا و یوشع بن نون تصمیم گرفتند که باقی بمانند و نروند. موسی به آن‌ها دستور داد که روزه بگیرند، خود را پاکیزه کنند و لباس‌هایشان را بشویند. در ادامه، آن‌ها را به فرمان خداوند به وعده‌ای که دریافت کرده بود، به کوه سینا برد.
اینست که رب العالمین گفت: وَ اخْتارَ مُوسی‌ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا.
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: موسی از قوم خود هفتاد نفر را برای میقات ما انتخاب کرد.
ابن عباس گفت: آن هفتاد مرد که بمیقات اول رفتند و گفتند: لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً دیگراند، و این هفتاد مرد أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ دیگر. روایت کنند از
هوش مصنوعی: ابن عباس بیان کرد که آن هفتاد مرد که به جایگاه معین رفتند و گفتند: "ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا زمانی که خدا را به‌طور آشکار ببینیم"، کسان دیگری بودند. همچنین اشاره کرد که این هفتاد نفر به لرزه‌ای شدید دچار شدند.
علی بن ابی طالب (ع)، قال: «انما اخذتهم الرجفة من اجل دعویهم علی موسی قتل هارون، و ذلک أن موسی و هارون و شبر و شبیر ابنی هارون انطلقوا الی سفح جبل، فنام هارون علی سریر، فتوفاه اللَّه، فلمّا مات دفنه موسی، فلمّا رجع موسی الی بنی اسرائیل قالوا این هارون؟ قال: توفاه اللَّه. فقالوا له: بل انت قتلته حسدا علی خلقه و لینه. قال: فاختاروا من شئتم. فاختاروا منهم سبعین رجلا، و ذهب بهم، فلمّا انتهوا الی القبر، قالوا: یا هارون! قتلت ام مت؟! فقال هارون: ما قتلنی احد، و لکن توفانی اللَّه، فقالوا: یا موسی! لن تعصی بعد الیوم. «فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ» و هی الموت، و قیل الزلزلة. و قیل النار، و هی الصاعقة. فقال موسی: یا رب! ما اقول لبنی اسرائیل اذا رجعت الیهم؟ یقولون انت قتلتهم. فأحیاهم اللَّه و جعلهم انبیاء.
هوش مصنوعی: علی بن ابی‌طالب (ع) می‌فرماید: «زلزله‌ای که بر آن‌ها آمد به خاطر ادعایشان بود که موسی هارون را کشته است. این قضیه از این قرار است که موسی و هارون و کمی از فرزندان هارون به دامنه کوهی رفتند و هارون بر تختی دراز کشید و در آنجا وفات یافت. زمانی که موسی به بنی‌اسرائیل برگشت، از او پرسیدند هارون کجاست؟ او گفت: خدا او را به سرای دیگر برد. آن‌ها گفتند: خیر، تو او را به حسادت کشتی. موسی گفت: هرکدام که می‌خواهید انتخاب کنید. آن‌ها هفتاد نفر را انتخاب کردند و با آن‌ها به سمت قبر هارون رفتند و از هارون پرسیدند: آیا تو کشته شده‌ای یا نه؟ هارون پاسخ داد: کسی مرا نکشت، بلکه خدا مرا وفات داد. آن‌ها به موسی گفتند: از این به بعد تو دیگر هیچ خلافی نخواهی کرد. سپس وقتی زلزله آن‌ها را فرا گرفت، که به معنی مرگ یا صاعقه بود، موسی از خدا خواست که چه بگوید به بنی‌اسرائیل در بازگشت؟ زیرا آن‌ها به او خواهند گفت تو او را کشتی. سپس خدا آن‌ها را زنده کرد و آنان را به مقام پیامبری رساند.»
و عن علی بن ابی طالب (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): «اذا کان یوم الجمعة نزل امین اللَّه جبرئیل الی المسجد الحرام فرکز لواه بالمسجد الحرام، و غدا سائر الملائکة الی المساجد الّتی یجمع فیها یوم الجمعة، فرکزوا الویتهم و رایاتهم بأبواب المساجد. ثمّ نشروا قراطیس من فضّة و أقلاما من ذهب، ثم کتبوا الاول فالاول من بکر الی الجمعة. فاذا بلغ من فی المسجد سبعین رجلا قد بکروا طووا القراطیس، فکان اولئک السبعون کالذین هم اختارهم موسی من قومه، و الّذین اختارهم موسی من قومه کانوا انبیاء».
هوش مصنوعی: علی بن ابی‌طالب (ع) نقل می‌کند که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «در روز جمعه، جبرئیل، فرشته‌ی امین خدا، به مسجد الحرام نازل می‌شود و پرچم خود را در آنجا برپا می‌کند. سپس سایر ملائکه به مساجدی که در آن‌ها نماز جمعه برگزار می‌شود می‌آیند و پرچم‌های خود را در درب مساجد قرار می‌دهند. بعد از آن، آن‌ها کاغذهای نقره‌ای و قلم‌های طلایی را آماده می‌کنند و نام افرادی را که از صبح زود به جمعه آمده‌اند می‌نویسند. وقتی تعداد کسانی که در مسجد هستند به هفتاد نفر می‌رسد، این کاغذها بسته می‌شود. این هفتاد نفر مانند کسانی هستند که موسی (ع) از قومش برگزید، و این افراد برگزیده موسی از نبی‌ها بودند.»
و عن انس، قال: قال رسول اللَّه (ص): «اذا راح منّا الی الجمعة سبعون رجلا کانوا کسبعین من قوم موسی، الذین وفدوا الی ربّهم او أفضل».
هوش مصنوعی: انس می‌گوید: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «اگر هفتاد مرد از ما به سوی نماز جمعه بروند، مانند هفتاد نفر از قوم موسی خواهند بود که به سوی پروردگارشان رفتند، یا حتی بهتر از آنان.»
قتاده گفت: أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ لانّهم لم یزایلوا فوقهم حین عبدوا العجل، و لم یأمروهم بالمعروف و لم ینهوهم عن المنکر. ابن عباس گفت: اختارهم موسی لیدعوا ربهم، فکان فیما دعوا ان قالوا: اللّهم اعطنا ما لم تعط احدا بعدنا، فکره اللَّه ذلک من دعائهم.
هوش مصنوعی: قتاده اشاره می‌کند که زلزله‌ای آن‌ها را فراگرفت زیرا زمانی که به پرستش گوساله پرداختند، به مراتب بالاتر از خودشان نرفتند و از آن‌ها خواسته نشده بود که به معروف امر کنند و از منکر نهی نمایند. ابن عباس بیان می‌کند که موسی این افراد را انتخاب کرد تا خداوند را بخوانند و در دعایشان گفته بودند: «خداوندا! به ما عطا کن آنچه به هیچ‌کس بعد از ما نداده‌ای.» خداوند از این دعا خوشش نیامد.
أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ گفته‌اند که «لو» بمعنی لیت است. میگوید: کاشکی چنان خواستی تو که ایشان را و مرا بیکبار در خانه هلاک کردی.
هوش مصنوعی: زمین لرزه‌ای آنها را فرا گرفت. او گفت: «پروردگارا، اگر خواسته بودی، همه‌شان را هلاک می‌کردی!» گفته‌اند که «لو» به معنای «کاش» است. او می‌گوید: ای کاش تو چنان اراده می‌کردی که همه آنها و من را یک‌جا در این خانه هلاک می‌نمودی.
سخنی ضجرانه است. موسی به تنگدلی همی گفت. و قیل: لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ ای قبل خروجنا للمیقات، فکان بنو اسرائیل یعاینون ذلک و لا یتهمونی. زجاج گفت: ان شئت امّتهم من قبل ان تبتلیهم بما اوجب علیهم الرجفة، و قیل: ان شئت اهلکتهم عند اتخاذ العجل و لم تمهلهم الی المصیر الی المیقات، «و ایای» ای: و أهلکتنی حین قتلت القبطی بمصر. أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا فراء گفت: ایشان در آن رجفه بنمردند، و رجفه نه مرگ است بلکه زلزله است در زمین، و رعده و قلقله در تن، یعنی که از آن هیبت و از آن بیم لرزه بر اندام ایشان افتاد، و نزدیک بود که مفاصل ایشان از هم جدا گشتی. موسی چون ایشان را چنان دید بر ایشان رحمت کرد، و از بیم مرگ ایشان برخاست، و گریستن درگرفت، و همی نالید، و دعا همی کرد و همی گفت: أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا؟! این استفهام بمعنی دعا است، ای: لا تهلکنا بما فعل السفهاء منّا. ما را هلاک مکن بآنچه تنی چند ازین نادانان کردند. موسی میدانست که اللَّه تعالی عادلتر از آن است که کسی را بجنایت دیگری گیرد، اما این سخن چنان است که عیسی گفت: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ الایة. و قیل: هذا استفهام یتضمن معنی قوله: وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً، و السفهاء هم الّذین عبدوا العجل. موسی ظن برده بود که آن عقوبت رجفه که بایشان رسید از پرستش گوساله بود، و نه چنان بود، که آن از گفت قوم بود که گفته بودند: لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً، یا از آن دعاء مکروه که گفته بودند: اللهم اعطنا ما لم تعط احدا بعدنا. بان یقول «فَعَلَ السُّفَهاءُ» بمعنی قال است.
هوش مصنوعی: موسی به شدت ناراحت بود و از تنگدستی قومش شکایت می‌کرد. او گفت: "اگر می‌خواستی، می‌توانستی آن‌ها را قبل از رسیدن به موعد مقرر نابود کنی، و آن‌وقت بنی‌اسرائیل می‌دیدند و به من شک نمی‌کردند." زجاج بیان کرد که اگر بخواهی می‌توانستی آن‌ها را قبل از این‌که به آزمون بیفتند، نابود کنی. و همچنین می‌توانستید آن‌ها را در زمان پرستش گوساله هلاک کنی و به آن‌ها فرصتی برای رسیدن به موعد مقرر نمی‌دادی. موسی از دیدن حال قومش به شدت متاثر شد و رحمتش بر آن‌ها در آمد. او از ترس مرگشان برخواست و گریه کرد و دعا نمود و فریاد زد: "آیا ما را به خاطر کارهای نادانان‌مان هلاک می‌کنی؟!" این سؤال در واقع دعایی بود تا خداوند آن‌ها را به خاطر اعمال احمقانه برخی دیگر هلاک نکند. موسی می‌دانست که خداوند عادل‌تر از آن است که به خاطر گناه کسی، دیگری را مجازات کند. این نوع از سخن گفتن به عیسی نیز نسبت داده شده که گفت: "اگر آن‌ها را عذاب کنی، پس آن‌ها بندگان تو هستند." همچنین ذکر شده که این سؤال به معنای این است که از فتنه‌ای که بر ظالمان می‌رسد، فرار کنید، و احمقان همان‌هایی هستند که گوساله را پرستش کردند. موسی تصور می‌کرد که عذاب به خاطر پرستش گوساله است، در حالی که این عذاب به خاطر سخنانی بود که قومش گفتند: "ما تا زمانی که خدا را مشهود ببینیم، به تو ایمان نخواهیم آورد."
إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ یعنی ان الکائنات الا اختبارک. نیست این بودنیها که می‌بود مگر آزمایش تو، و قیل: تلک الفتنة الّتی وقع فیها السفهاء لم تکن الا اختبارک و ابتلاؤک.
هوش مصنوعی: این جهان و هر چیزی که در آن وجود دارد، تنها دارائی آزمایش و امتحان توست. آن فتن و مشکلاتی که در آن گرفتار می‌شویم، فقط فرصتی برای سنجش و آزمایش ما به شمار می‌رود.
و روا باشد که «هی» کنایت از عقوبت نهند، یعنی ما هی الا عذابک. تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ من سلم منها فهو سعید، و من بقی فیها فهو شقی. أَنْتَ وَلِیُّنا مدبر امرنا فَاغْفِرْ لَنا ذنوبنا، وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ.
هوش مصنوعی: استفاده از واژه «هی» می‌تواند به معنای عذاب باشد، به‌گونه‌ای که هیچ چیز جز عذاب تو نیست. به وسیله آن می‌توانی هر کس را که بخواهی گمراه کنی و هر کس را که بخواهی هدایت نمایی. کسی که از این عذاب در امان باشد، خوشبخت است و کسی که در آن بماند، بدبخت خواهد بود. تو ولی ما و تدبیرکننده امور ما هستی، پس خطاهای ما را ببخش و به ما رحم کن که تو بهترین کسانی هستی که می‌بخشند.
وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً ای: اوجب لنا فی هذه الدّنیا توفیق الطاعة و اسباغ النعمة، وَ فِی الْآخِرَةِ الجنة و الرؤیة و الثواب. موسی خیر دو جهانی خواست درین آیت. همانست که مصطفی (ص) گفت: «سلوا اللَّه الیقین و العافیة».
هوش مصنوعی: و بنویس برای ما در این دنیا چیز خوبی، یعنی موفقیت در انجام کارهای نیک و بهره‌مندی از نعمت‌ها، و در آخرت بهشت و مشاهده خدا و پاداش. موسی در این آیه خیر دو جهان را طلب کرده است. همین است که پیامبر (ص) فرموده‌اند: «از خداوند یقین و آرامش بخواهید».
وصیتی جامع است، خیر دنیا و آخرت در ضمن آن، فان ملاک امر الآخرة الیقین، و ملاک امر الدّنیا العافیة، فکل طاعة لا یقین معها هدر، و کل نعمة لم تصحبها العافیة کدر. إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ ای تبنا و رجعنا و ملنا الیک. من هاد یهود، اذا مال، و قیل: من التهود فی السیر و هو التمکث. قالَ عَذابِی ای قال اللَّه: عذابی، أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ یعنی الکفار، وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ ای عمّت فی الدنیا الکفّار و المؤمنین، و خص بها المؤمنون فی العقبی، و هذا معنی قوله: فَسَأَکْتُبُها ای فسأوجبها، لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ، فیجب له الثواب للمتقین من اللَّه، و لا یجب لا حد شی‌ء علی اللَّه، یجب منه لصدقه فی قوله، و لا یجب علیه شی‌ء لغیره فی ذاته.
هوش مصنوعی: این وصیت شامل نکات مهمی است که خیر دنیا و آخرت را دربرمی‌گیرد. در حقیقت، ملاک موفقیت در آخرت، یقین و ایمان است و ملاک در دنیا، سلامتی و عافیت. هر طاعتی که بدون یقین باشد، بی‌فایده است و هر نعمتی که همراه با عافیت نباشد، بی‌ثمر خواهد بود. ما به سوی تو بازگشته‌ایم و توبه کرده‌ایم. تعبیر "هود" به معنای بازگشت و توبه است. همچنین، عذاب خداوند به هر کس که بخواهد می‌رسد، مخصوصاً کافران، اما رحمت او شامل حال همه موجودات می‌شود و به مؤمنان در آخرت اختصاص دارد. بنابراین، خداوند می‌فرماید: "من این رحمت را برای کسانی که تقوا دارند، مقرر می‌کنم" و آنچنان که در سجایای خداوند حقی است، هیچ چیز نمی‌تواند از او خواسته شود.
عطیه گفت: وسعت کل شی‌ء لکن لا تجب الا للذین یتقون میگوید: رحمت وی بهر چیز رسیده است امّا واجب نگشت مگر متقیان را، که کافران بطفیل مؤمنان در دنیا روزی میخورند، و ببرکت مؤمنان بلاها از ایشان مندفع میشود، و فردا در قیامت رحمت همه مؤمنانرا باشد علی الخصوص، و ایشان را واجب گردد، و کافر در عذاب بماند، این چنان باشد که کسی بچراغ دیگری میرود، و بآن روشنایی منفعت میگیرد، چون صاحب چراغ آن چراغ ببرد طفیلی در ظلمت بماند.
هوش مصنوعی: عطیه بیان می‌کند که رحمت الهی به همه موجودات فراگرفته شده است، اما این رحمت تنها برای متقیان لازم و ضروری است. در دنیا، کافران به سبب وجود مؤمنان روزی می‌خورند و برکت مؤمنان مانع از بلاهای زیادی برای آن‌ها می‌شود. اما در قیامت، رحمت به‌طور خاص شامل مؤمنان خواهد شد و آن‌ها را شایسته رحمت می‌سازد، در حالی که کافران در عذاب باقی خواهند ماند. این موضوع به‌گونه‌ای است که مانند این است که شخصی از نور چراغ دیگری استفاده می‌کند؛ وقتی که صاحب چراغ آن را ببرد، آن فرد در تاریکی باقی می‌ماند.
ابو روق گفت: وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ یعنی الرحمة الّتی قسمها بین الخلائق، یعطف بها بعضهم علی بعض. و عن سلمان الفارسی، قال: قال رسول اللَّه (ص): «ان اللَّه تعالی خلق مائة رحمة یوم خلق السماوات و الارض، کل رحمة منها طباق ما بین السماء و الارض، فأهبط منها رحمة الی الارض فبها یتراحم الخلائق، و بها تعطف الوالدة علی ولدها، و بها یشرب الطیر و الوحوش من الماء، و بها یعیش الخلائق، فاذا کان یوم القیامة انتزعها من خلقه، ثمّ افاض بها علی المتقین، و زاد تسعا و تسعین رحمة». ثم قرأ: وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ
هوش مصنوعی: ابوروق می‌گوید: "وسعت کل شیء" یعنی رحمت الهی که بین مخلوقات تقسیم شده است و به واسطه آن، آن‌ها به یکدیگر محبت می‌ورزند. سلمان فارسی نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: "خداوند در روز آفرینش آسمان‌ها و زمین صد رحمت خلق کرد، هر یک از این رحمت‌ها به اندازه فاصله‌ی بین آسمان و زمین است. سپس از آن رحمت‌ها یکی را به زمین فرستاد تا مخلوقات با آن به یکدیگر محبت کنند، مادر با آن بر فرزندش محبت ورزد، پرندگان و وحوش از آن آب بنوشند، و مخلوقات با آن زندگی کنند. در روز قیامت این رحمت را از مخلوقات خواهد گرفت و آن را بر پرهیزکاران نازل خواهد کرد و نود و نه رحمت دیگر نیز به آن اضافه خواهد کرد." سپس آیه "و رحمت من وسعت کل شیء" را خواند و گفت: "آن را برای پرهیزکاران می‌نویسم."
ای: أجمعها و أضمّ جزءها المنزل بین الخلق الی التسعة و التسعین جزءا عنده للذین یتقون «کتب» نزدیک عرب ضم است، و الکتیبة الجیش المتضامة. قال ابن عباس: فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ. جعلها اللَّه لامة محمد (ص).
هوش مصنوعی: این متن به جمع‌آوری و تنظیم اجزا و بخش‌های خاصی اشاره دارد که بین مردم وجود دارد و به تعداد نود و نه بخش تقسیم شده‌اند. این بخش‌ها به کسانی تعلق دارد که تقوا دارند. همچنین به کلمه "کتب" که به معنای نوشتن یا ثبت است اشاره شده و به مفهوم نگارش کتب نزدیک به عرب مربوط می‌شود. ابواب و اصطلاحاتی نیز به این موضوع افزوده شده و از ابن عباس نقل شده که خداوند این کتب را برای امت محمد (ص) مقرر کرده است.
و عن ابو سعید الخدری انّ النّبی (ص) قال: «افتخرت الجنّة و النار، فقالت النّار: یا ربّ! یدخلنی الجبابرة و الملوک و الاشراف، و قال الجنّة: یا ربّ! یدخلنی الفقراء و الضعفاء و المساکین. فقال اللَّه للنار: انت عذابی اصیب بک من اشاء، و قال للجنّة: انت رحمتی وسعت کلّ شی‌ء، و لکلّ واحدة منکما ملؤها».
هوش مصنوعی: ابو سعید خدری نقل کرده است که پیامبر (ص) فرمودند: "جهنم و بهشت با هم به جدل پرداختند. جهنم گفت: ای پروردگار! درون من جبّاران، شاهان و اشراف وارد می‌شوند. بهشت نیز گفت: ای پروردگار! درون من فقران، ناتوانان و مستمندان وارد می‌شوند." خداوند به جهنم فرمود: "تو عذاب من هستی و هر کسی را که بخواهم به تو می‌فرستم." و به بهشت گفت: "تو رحمتی هستی که همه چیز را دربر می‌گیرد." و برای هر یک از شما دو نفر، جا و جمعیتی معین وجود دارد.
ابن جریح گفت و بو بکر هذلی که: چون این آیت فرو آمد که: وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ ابلیس سر برآورد و شادی نمود و نشاط کرد، گفت: انا من ذلک الشی‌ء.
هوش مصنوعی: ابن جریح نقل کرده است که وقتی این آیه نازل شد که "رحمت من همه چیز را در بر می‌گیرد"، ابلیس سرش را بالا برد و خوشحال شد و گفت: "من هم از آن چیز هستم."
رب العالمین ابلیس را وا بیرون کرد بآنچه گفت: فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ. جهودان و ترسایان طمع کردند، گفتند: نحن نتّقی و نؤتی الزکاة و نؤمن ربّنا. ربّ العالمین از ایشان بستد و ایشان را محروم کرد به آنچه گفت: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ امّت محمد را بآن مخصوص کرد، و بایشان داد. قال نوف البکالی الحمیری: لمّا اختار موسی قومه سبعین رجلا لمیقات ربّه قال اللَّه لموسی: اجعل لکم الارض مسجدا و طهورا، تصلون حیث ادرکتکم الصّلاة الا عند مرحاض او حمّام او قبر، و أجعل السکینة فی قلوبکم، و أ جعلکم تقرؤن التوراة عن ظهور قلوبکم، یقرأها الرجل منکم و المرأة و الحرّ و العبد و الصغیر و الکبیر، فقال ذلک موسی لقومه، فقالوا: لا نرید أن نصلّی الا فی الکنائس، و لا نستطیع حمل السّکینة فی قلوبنا، و نرید ان نکون کما کانت فی التابوت، و لا نستطیع أن تقرأ التوراة عن ظهر قلوبنا، و لا نرید أن نقرأها الا نظرا. فقال اللَّه تعالی: فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ الی قوله: «المفلحون»، فجعلها لهذه الامّة. فقال موسی: یا رب! اجعلنی نبیّهم. فقال: نبیّهم منهم.
هوش مصنوعی: خدای جهان، ابلیس را به خاطر سخنانش از خود دور کرد و گفت که فقط کسانی که تقوا دارند و زکات می‌دهند و به آیات ما ایمان می‌آورند، شایسته دریافت رحمت او هستند. یهودیان و مسیحیان با امیدواری گفتند ما نیز تقوا داریم، زکات می‌دهیم و به خدا ایمان داریم. اما خداوند آن‌ها را از رحمت خویش محروم کرد و فرمود که فقط کسانی که از پیامبر امی پیروی می‌کنند، شایسته هستند و این نعمت به امّت محمد اختصاص یافت. نوف بکالی می‌گوید: وقتی موسی از خدا خواست که هفتاد مرد را برای ملاقات با او انتخاب کند، خدا به او گفت که زمین را مکانی برای نماز و طهارت قرار دهد و آن‌جا هر زمان که به نماز می‌رسند، نماز بخوانند، به جز در مکان‌هایی مانند توالت یا حمام یا قبر. همچنین خدا گفت که سکینه را در دل‌هایشان قرار دهد و آن‌ها را قادر سازد که تورات را با قلب‌هایشان بخوانند، به گونه‌ای که همه از زن و مرد، آزاد و بنده، کوچک و بزرگ بتوانند آن را بخوانند. اما قوم موسی خواستار آن بودند که فقط در کلیساها نماز بخوانند و نمی‌توانستند سکینه را در دل‌هایشان داشته باشند و نیز می‌خواستند که مانند زمان تابوت مقدس، تورات را ببینند و تنها به آن نگاه کنند. بنابراین خداوند فرمود که فقط کسانی که تقوا دارند، شایسته رحمت او هستند و این نعمت را به این امّت داد. موسی از خدا خواست که او را نبی آن قوم قرار دهد و خدا گفت که نبی آن قوم باید از خودشان باشد.
قال: یا رب! اجعلنی منهم. فقال: انّک لن تدرکهم. فقال موسی: یا رب اتیتک بوفد بنی اسرائیل، فجعلت وفادتنا لغیرنا، فأنزل اللَّه: وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی‌ أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ. فرضی موسی، فقال نوف: الا تحمدون ربّا حفظ غیبکم و أجزل لکم سهمکم، و جعل وفادة بنی اسرائیل لکم.
هوش مصنوعی: موسی از خداوند خواست که او را از جمله قوم خاصی قرار دهد. پاسخ شنید که نمی‌تواند به آن‌ها برسد. موسی در ادامه گفت که او نمایندگان بنی‌اسرائیل را برای خداوند آورده، اما حالا وفادتشان به دیگری داده شده است. خداوند در پاسخ آیه‌ای نازل کرد که از میان قوم موسی، گروهی هستند که به حق هدایت می‌کنند و بر پایه آن عدالت را حفظ می‌نمایند. موسی از این پاسخ خشنود شد و یکی از حاضران گفت آیا شما خداوندی که غیب شما را حفظ کرده و نعمت‌های فراوانی به شما داده است، شکر نمی‌کنید؟
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ یعنی محمدا (ص). امّی نادبیر است که نه خواند و نه نویسد، و کان نبیّنا (ص) امّیّا لا یکتب و لا یقرأ و لا یحسب. قال اللَّه تعالی: وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ، و قال (ص): «انّا امّة امیة لا نکتب و لا نحسب»، و قیل: منسوب الی ام القری و هی مکّة. بعضی مفسران گفتند که: رسول (ص) از دنیا بیرون نشد تا بنوشت.
هوش مصنوعی: کسانی که از پیامبر امّی پیروی می‌کنند، منظور پیامبر اسلام، محمد (ص) است. واژه "امّی" به معنای کسی است که نه می‌خواند و نه می‌نویسد. پیامبر ما (ص) نیز امّی بود و نه نوشت و نه خواند و نه حساب می‌کرد. خداوند در قرآن می‌فرماید: "تو پیش از این هیچ کتابی نمی‌خواندی و آن را با دست راستت نمی‌نوشتی". همچنین پیامبر (ص) فرموده است: "ما ملتی هستیم که نه می‌نویسیم و نه حساب می‌کنیم". در برخی تفاسیر آمده است که این صفت به "ام القری" (مکه) نسبت داده شده است. برخی مفسران معتقدند که پیامبر (ص) از دنیا نرفت تا این مسائل را نوشت.
الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً ای: وصفه و اسمه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجیل. عمر خطاب از ابو مالک پرسید که: صفت و نعت رسول خدا در تورات چیست؟
هوش مصنوعی: آن‌ها ویژگی‌ها و نام او را در تورات و انجیل نوشته شده می‌یابند. عمر خطاب از ابو مالک پرسید که وصف و ویژگی پیامبر خدا در تورات چگونه است؟
و کان ابو مالک من علماء الیهود، فقال: صفته فی کتاب بنی هارون الذی لم یبدّل و لم یغیر، احمد من ولد اسماعیل بن ابراهیم، و هو آخر الانبیاء، و هو النّبیّ العربی الذی یأتی بدین ابراهیم الحنیف. یأتزر علی وسطه، و یغسل اطرافه، فی عینیه حمرة و بین کتفیه خاتم النبوة، مثل زر الحجلة، لیس بالقصیر و لا بالطویل، یلبس الشملة، و یجتزئ بالبلغة، و یرکب الحمار، و یمشی فی الاسواق، معه حرب و قتل و سبی، سیفه علی عاتقه، لا یبالی من لقی من النّاس، معه صلاة لو کانت فی قوم نوح ما اهلکوا بالطوفان، و لو کانت فی عاد ما اهلکوا بالرّیح، و لو کانت فی ثمود ما اهلکوا بالصّیحة. مولده بمکّة، و منشأه بها، و بدو نبوته بها، و دار هجرته بیثرب بین حرة و نخل و سبخة. هو امّی لا یکتب بیده، و هو الحمّاد یحمد اللَّه علی کلّ شدّة و رخاء. سلطانه بالشام. صاحبه من الملائکة جبرئیل. یلقی من قومه اذی شدیدا، ثمّ یدال علیهم فیحصدهم حصد الجرین، تکون له وقعات بیثرب منها له و منها علیه، ثم تکون له العاقبه.
هوش مصنوعی: ابومالک از علما و دانشمندان یهود بود و او ویژگی‌های پیامبری را که در کتاب بنی هارون ثبت شده، بیان می‌کند. او اشاره می‌کند که نام این پیامبر احمد است و او از نسل اسماعیل پسر ابراهیم می‌باشد. او آخرین پیامبران و پیامبر عربی است که دینی مشابه دین ابراهیم دارد. توصیفاتی از او می‌کند؛ مانند اینکه دور کمرش پوششی دارد، لباس‌هایش را می‌شوید و دارای چشمانی با حالت سرخی است. در بین دو شانه‌اش نشانه پیامبری وجود دارد که شبیه به دانه‌ای است. او نه خیلی کوتاه است و نه بلند، همچنین پوشش خاصی دارد و به راحتی از یک الاغ سوار می‌شود و در بازارها راه می‌رود. او با جنگ و درگیری‌های بسیار روبرو خواهد شد و همواره شمشیرش را به دوش می‌گذارد و از ملاقات با دیگران هراسی ندارد. دعایش در صورت بودن در قوم نوح، آن‌ها را از طوفان نجات می‌دهد و در قوم عاد می‌تواند از باد محافظت کند و در قوم ثمود نیز صدای وحشتناک را دور می‌کند. ولادت او در مکه است و در آنجا به دنیا آمده و نبوتش در آنجا آغاز می‌شود. محل هجرت او بین حرّه و نخل و شوره‌زار در یثرب است. او فردی بی‌سواد و از آنجا که همواره خدا را در هر شرایطی سپاس می‌گوید، به حمّاد معروف است. قدرت و سلطه‌اش در شام است و او جبرئیل را به عنوان یار خود دارد. او از قومش آزارهای زیادی می‌بیند، اما در نهایت بر آن‌ها پیروز خواهد شد و پیروزی‌اش شبیه درو کردن محصول خواهد بود. در یثرب وقایع مهمی برای او اتفاق می‌افتد که هم بر او و هم علیه او خواهد بود، و در نهایت پیروزی برای او رقم خواهد خورد.
و فی الانجیل ان المسیح (ع) قال للحواریّین: انا اذهب و سیأتیکم الفارقلیط روح الخلق الّذی لا یتکلّم من قبل نفسه، انّه یدبّر لجمیع الخلق، و یخبرکم بالامور المزمعة و یمدحنی و یشهد لی.
هوش مصنوعی: در انجیل آمده است که عیسی (ع) به حواریون گفت: من می‌روم و روح‌القدس به شما خواهد آمد. این روح، از خود چیزی نمی‌گوید، بلکه به همه مخلوقات رسیدگی می‌کند، شما را از امور آینده آگاه می‌سازد و مرا ستایش می‌کند و بر حقانیت من شهادت می‌دهد.
یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ میگوید: این پیغامبر امّی ایشان را باسلام و شریعت و مکارم الاخلاق میفرماید، و از منکر و فساد و مساوی الاخلاق باز میزند.
هوش مصنوعی: این پیامبر نامه ایشان را به اخلاق نیکو و آداب صحیح راهنمایی می‌کند و آنها را از کارهای زشت و فساد باز می‌دارد.
وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ و آن حلالها که اهل جاهلیت بر خود حرام کرده بودند چون بحائر و سوائب و وصائل و حوامی، وی حلال و گشاده میگرداند، و قیل: یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ ای: ما حرم علیهم فی التوراة من لحوم الإبل و شحوم البقر و الغنم، وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ و آنچه خبائث است چون گوشت خوک و مردار و خون و ربا و جمله محرّمات بر ایشان بسته میدارد و حرام میکند، یعنی که شریعت وی بر این صفت است.
هوش مصنوعی: او چیزهای پاکیزه را برای آنها حلال می‌کند، در حالی که اهل جاهلیت برخی از این چیزها را بر خود حرام کرده بودند، مانند قربانی‌های مخصوص (بحائر و سوائب) و دیگر موارد. همچنین گفته شده است که او چیزهایی را که در تورات بر آنها حرام شده بود، مانند گوشت شتر و چربی گاو و گوسفند، مجاز می‌داند. از سوی دیگر، او چیزهای ناپاک را بر آنها حرام می‌کند، مانند گوشت خوک، مردار، خون، ربا و دیگر محرمات. به این ترتیب، شریعت او به این صورت است.
وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ بر قراءة شامی «آصارهم» علی الجمع، عرب مواثیق را اواصر خوانند، یکی از آن اصرة، معنی آنست که از ایشان فرو نهند آن عهدهای گران و بارهای عظیم که بر بنی اسرائیل بود که در تورات بایشان فرموده بودند چون قتل نفس در توبه و بریدن اعضاء که بوی گناه کردند، و جامه که پلید شد از میان جامه بر آوردن و بریدن، و در قتلها که کردند قصاص نه دیت و نه عفو. این تشدیدها باغلال ماننده کرد، یعنی: للزومها کلزوم الغل فی العنق، چنان که غلّ در گردن آویخته بود، و از آن جدا نبود، این مواثیق و عهود بر ایشان نهاده بودند و لازم کرده، و گفته‌اند: اغلال اینجا محرّمات‌اند و مناهی که بر بنی اسرائیل بود، که عیسی مریم گفت: وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ من آن را آمده‌ام که بعضی از حرام کرده‌ها بر شما حلال کنم، و این غل همان است که عجم میگویند دست فلان کس فرو بستند. دست فلان کس بر گردن بسته، یعنی که او را از تصرف منع کردند، و از مراد محروم، فَالَّذِینَ آمَنُوا من الیهود بِهِ ای بمحمّد وَ عَزَّرُوهُ ای عظّموه وَ نَصَرُوهُ. و أصل التعزیر المنع، یعنی نصروه بمنعهم کلّ من اراد کیده، وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ ای القرآن. و سمّاه نورا لانّه یبین للنّاس امور دینهم و دنیاهم و آخرتهم و عقباهم، و «مع» یدلّ علی البقاء، ای انزل علیه و بقی معه، أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ الظّافرون بالامانی، الباقون فی النعیم.
هوش مصنوعی: و بارهای سنگینی را که بر دوش آنها بود، از آنان برمی‌دارد. یکی از این بارها، پیمان‌ها و عهدهایی است که بر بنی‌اسرائیل وضع شده بود. در تورات به آنها گفته شده بود که چگونه به سبب گناهانشان مانند قتل نفس و بریدن اعضا، مجازات‌ها باید اجرا شود. همچنین در مورد کنار گذاشتن لباس‌های آلوده نیز چنین گفته شده بود. این مقررات به گونه‌ای تحمیل شده بودند که مانند غل و زنجیری به گردنشان افتاده بودند و از آن جدا نمی‌شدند. عیسی مسیح اعلام کرد که آمده است تا برخی از چیزهایی را که بر آنها حرام شده بود، حلال کند. در واقع، او به این معنا می‌گوید که بعضی از محدودیت‌ها را از دوش آنان برمی‌دارد. افرادی که به او ایمان آوردند، او را بزرگ شمردند و یاری‌اش کردند و از کسانی که قصد ضرر رساندن به او را داشتند، دفاع کردند. همچنین، آنها‌ به نور قرآن که به او نازل شده بود، پیروی کردند. این نور به مردم کمک می‌کند تا مسائل دین و دنیای خود را بهتر درک کنند و در زندگی موفق باشند. افرادی که این مسیر را دنبال می‌کنند، در حقیقت، برنده و سعادتمندند و در نعمت‌ها باقی خواهند ماند.
قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً این خطاب با عرب است، و اهل کتاب و عجم داخل است در جمیع. میگوید: ای جهانیان! من رسول خداام بشما همگان. قال ابن عباس: بعث اللَّه محمدا الی الاحمر و الاسود، فقال یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً، و قال رسول اللَّه (ص): «بعثت الی النّاس کافة»، و کان النّبی یبعث الی قومه خاصة.
هوش مصنوعی: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همگان شما هستم. این پیام شامل تمام انسان‌ها از جمله عرب‌ها، اهل کتاب و غیر عرب‌ها می‌شود. ابن عباس می‌گوید که خداوند محمد را به همه رنگ‌ها و نژادها فرستاده است و پیامبر نیز اعلام کرده است که من به سوی تمام مردم فرستاده شده‌ام، در حالی که قبلاً پیامبران تنها به قوم خاصی فرستاده می‌شدند.
و عن ابی ذر، قال: قال رسول اللَّه (ص): «اعطیت خمسا لم یعطهنّ احد قبلی: نصرت بالرّعب من مسیرة شهر، و جعلت لی الارض مسجدا و طهورا، و احل لی المغنم و لم یحلّ لاحد قبلی، و بعثت الی الاحمر و الاسود، و قیل لی سل تعطه».
هوش مصنوعی: حضرت ابی ذر نقل می‌کند که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «من پنج ویژگی خاص به من داده شده که قبلاً به کسی داده نشده است: من از طریق ترس و وحشتی که به دشمنان می‌اندازم، یاری شدم، زمین برای من به عنوان مسجد و مکان پاکی قرار داده شده است، غنایم برای من حلال شده در حالی که قبل از من برای هیچ‌کس اینگونه نبوده است، به سمت تمام مردم اعم از سیاه و سفید فرستاده شده‌ام و به من گفته شده است که بخواه و به تو داده خواهد شد».
الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ای سلطانها و ما فیها، و تصریف ذلک و تدبیره، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لا ینبغی ان تکون الالوهیّة و العبادة الا له، دون سائر الانداد و الاوثان. یُحیِی وَ یُمِیتُ یقدر علی انشاء خلق کلّ ما یشاء و احیائه و افنائه اذا یشاء.
هوش مصنوعی: او مالک آسمان‌ها و زمین است، یعنی بر همه چیز در آن‌ها سلطنت دارد و امور آن‌ها را تدبیر و مدیریت می‌کند. هیچ معبودی جز او وجود ندارد و باید عبادت تنها برای او باشد، نه برای سایر خدایان و بت‌ها. او زنده می‌کند و می‌میراند و قادر است هر موجودی را که بخواهد بیافریند، زنده کند و یا نابود سازد.
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی ینبئ عن اللَّه ما کان و ما یکون. یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ التوراة و الانجیل، و سائر کتب اللَّه، وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ.
هوش مصنوعی: به الله و پیامبرش، که نبی بی‌سواد است و آنچه از خداوند بوده و خواهد بود را بیان می‌کند، ایمان بیاورید. به خداوند و کلماتش در تورات و انجیل و سایر کتاب‌های الهی ایمان داشته باشید و از او پیروی کنید، تا شاید هدایت شوید.
روی عبد اللَّه بن عمرو بن العاص، قال: خرج علینا رسول اللَّه (ص) یوما کالمودّع، فقال: انا محمد النبیّ الامّی. انا محمد النّبی الامّی. انا محمد النّبی الامّی و لا نبی بعدی. اوتینا فواتح الکلم و خواتمه، و علّمتکم خزنة النّار و حملة العرش، فاسمعوا و أطیعوا ما دمت فیکم، فاذا ذهب بی فعلیکم کتاب اللَّه، احلّوا حلاله و حرّموا حرامه».
هوش مصنوعی: عبدالله بن عمرو بن عاص نقل می‌کند که رسول‌الله (ص) روزی به شکل یک وداع‌کننده بر ما ظاهر شد و فرمود: من محمد، پیامبر امّی هستم. من محمد، پیامبر امّی هستم. من محمد، پیامبر امّی هستم و بعد از من پیامبری نخواهد بود. به ما آغاز و پایان کلمات داده شده و شما را به خزانه‌های آتش و حاملان عرش آموخته‌ام. پس به آنچه می‌گویم گوش دهید و اطاعت کنید تا زمانی که در میان شما هستم. وقتی که من از بین بروم، به کتاب الله رجوع کنید، حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید.