قوله تعالی: وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً الایة در آثار آوردهاند از آن موعظتها که رب العزّة در الواح نبشت از بهر موسی، و بوی داد، این بود که: یا موسی! اگر خواهی که بدرگاه عزّت ما ترا آبرویی بود، و بقربت و زلفت ما مخصوص باشی، یتیمان را نیکودار، و درویشان را خوار مکن. ای موسی! من یتیمان را نوازندهام و نیک خواه، و بر درویشان مهربان و بخشاینده، بنواز آن کس را که من نوازم. مران آن کس را که من خوانم.
مصطفی (ص) درویشان را گفت: «الفقراء الصبر هم جلساء اللَّه عزّ و جلّ یوم القیامة»، و یتیمان را گفت: «اذا بکی الیتیم اهتزّ عرش الرّحمن لبکائه، فیقول اللَّه عزّ و جلّ من ارضاه ارضیته».
ای موسی! خواهی که من برای تو با فریشتگان مباهات کنم بی آزار باش، و سنگ و خار از راه مسلمانان دور کن.
الایمان بضع و سبعون شعبة، اعلاها شهادة أن لا اله الا اللَّه، و أدناها اماطة الاذی عن الطریق.
ای موسی! خواهی که دعاء ترا اجابت کنم خلق نیکو گیر و علم آموز، و دیگران را علم درآموز، که من علما را گرامی کردم که ایشان را علم دادم، و خاک بر ایشان خوش کنم، و گور بر ایشان منوّر کنم، و موسع کنم، و فردا ایشان را در زمره انبیا حشر کنم. مصطفی گفت: «تدرون ما قال لی جبرئیل؟ قال: یا محمّد! لا تحقرنّ عبدا آتاه اللَّه علما، فانّ اللَّه عزّ و جلّ لم یحقّره حین علّمه. انّ اللَّه جامع العلماء فی بقیع واحد، فیقول لهم: انّی لم استودعکم علمی الا لخیر اردته بکم. قد غفرت لکم علی ما کان منکم».
وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ از آن نواختها و لطفها که اللَّه با موسی کرد یکی آن بود که: بر مقام مناجات او را بداشت، و تورات از بهر وی بز آن الواح نبشت، چنان که پرخوان روش قلم بر لوح بر گوش موسی میرسید. ای موسی! امروز بنام ما قناعت کن، و در نبشته ما نظر کن، تا ترا تسلی بود، من منع من النّظر تسلّی بالاثر.
ای موسی من بکمال حکمت خود چنین حکم کردهام که تا محمّد مرا نبیند، و امت محمّد مرا نبینند، دیدار بکسی ننمایم، و من حکم خود نگردانم و در آن تبدیل نیاورم: ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ. موسی گفت: بار خدایا! و من امّة محمّد؟ این امة محمّد کهاند؟ قال: خیر امّة اخرجت للنّاس یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر، و یؤمنون بالکتاب الاوّل و الکتاب الآخر، و یقاتلون اهل الضلالة حتی یقاتلوا الاعور الدجال، و هم المستجیبون و المستجاب بهم، و الشافعون و المشفوع لهم، مصاحفهم فی صدورهم یصفون فی صلوتهم صفوف الملائکة، اصواتهم فی مساجدهم کدوی النّحل، کرّمناهم و اصطفیناهم فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن اللَّه. قال موسی: یا ربّ فاجعلهم امتی.
قال: هی امّة احمد.
فَخُذْها بِقُوَّةٍ اشارتی عزیز است که گرفتن بغایت دلیل قربت است، پس گفت: وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها فرق است میان این گرفتن و آن گرفتن. آن گرفتن از حق و این گرفتن از خلق، آن گرفتن موسی از مولی، و این گرفتن قوم از موسی. آن گرفتن از روی تحقیق زلفت و تأکید وصلت، و این گرفتن از روی قبول خدمت و التزام طاعت.
سَأُرِیکُمْ دارَ الْفاسِقِینَ این دار الفاسقین بر لسان اهل معرفت اشارت است بنفس امّاره و دل خراب. نفس امّاره منبع شهوات است و دل خراب معدن غفلت، چنان که در منزل خراب کس ننشیند و آرام نگیرد، در دل خراب طاعت منزل نکند، و در آن خیر نگیرد، و از وی عبادت نیاید، نعوذ باللّه من درک الشقاء.
سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ تکبر بر دو قسم است: یکی بحق یکی به بی حق، آنچه بحق است تکبّر درویشان است بر توانگران.
عالی همت باشند، و بحق توانگر دل، و از عرش و ما دون آن همت بر گذاشته، دل از خلق بریده، و با مهر حق پرداخته، همتی مه از دنیا و مرادی به از عقبی، و اشتیاقی با دیدار مولی. قال الواسطی: التکبّر بالحقّ هو التکبر علی الاغنیاء و الفسقة و علی الکفّار و اهل البدع، فقد روی فی الاثر: القوا الفساق بوجوه مکفهرّة.
و آنچه به بی حق است تکبر توانگران است و جهانداران بر درویشان، و هو المراد بقوله تعالی: یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ.
و قال ابن عطاء فی هذه الایة: سأمنع قلوبهم و اسرارهم و ارواحهم عن الجولان فی ملکوت القدس، گفت: دلها و سرهای ایشان از روش بر بند آرم، و هستی ایشان حجاب ایشان گردانم، و راه خود بر ایشان فرو گیرم، تا هیچ نتوانند که در عالم قدس و ملکوت اعلی در سرّ جولان کنند، از دیدن عجائب ملکوت بازمانده، و با نفس و خلق دنیا انس گرفته، ذوق طعم وجود نیافته، و از کرائم احوال اهل خصوص بیخبر مانده، هرگز خود را روز دولتی نادیده، و نه گل وصلتی او را شکفته. بیچاره کسی که او را از این حدیث بویی نه، او را از دریا کسان چیست که او را جویی نه.
وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا از روی اشارت میگوید: نه هر که راه دید براه رفت، و نه هر که بشناخت توفیق عمل یافت. رب العزة خبر میدهد از بیگانگان میگوید: وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا. پس هر که حق را بحقی بشناخت تا توفیق نیابد و بدان عمل نکند بکار نیست، و هر که باطل را بباطلی بشناخت تا از اتباع آن باطل او را عصمت نبود در آن شناخت فائدة نیست. مصطفی (ص) ازینجا گفت: اللّهمّ ارنا الحقّ حقا و ارزقنا اتباعه، و ارنا الباطل باطلا و ارزقنا اجتنابه».
وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسی مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا الایة سهل بن عبد اللَّه گفت: هر چه در دنیا بنده را از حق برگرداند، و از طاعت وی باز دارد، آن عجل اوست، و او پرستنده آن. عبده عجل در بنی اسرائیل تخلص آن گه یافتند که خویشتن را بفرمان بکشتند، چنان که گفت جل جلاله: فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ. همچنین تخلص بنده در راه حقیقت آن گه حاصل شود که از حظوظ و اسباب پاک گردد، لا بل که هر چه دون حق بیزار شود، چنان که گفتهاند:
بیزار شو از هر چه بکون اندر
تا باشی یار غار آن دلبر.
أَ لَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لا یُکَلِّمُهُمْ الایة هذا یدل علی استحقاق الحقّ، النعت بأنّه متکلم جل جلاله یخاطب الخلق و یکلم العبد، و أن ملوک الارض اذا جلّت رتبتهم استنکفوا ان یخاطبوا خدمهم بلسانهم، و بخلاف هذا اجری الحق سنّته مع عباده المؤمنین.
اما الاعداء فیقول لهم: اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ، و امّا المؤمنون
فقال النّبی: ما منکم من احد الا یکلّمه ربّه لیس بینه و بینه ترجمان»، و فی معناه انشدوا:
و ما یزد هینا الکبریاء علیهم
اذا کلّمونا أن یکلّمهم نزرا
وَ أَلْقَی الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ الی قوله رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِأَخِی فی هذا اشارة الی وجوب الاستغفار علی العبد فی عموم الاحوال و التحقق بأن له سبحانه تعذیب البرئ اذا الخلق کلّهم ملکه، و تصرف المالک فی ملکه نافذا. بنی اسرائیل گناه کردند و عذر موسی و هارون دادند، و استغفار ایشان کردند. اینست طریق جوانمردان و راه صوفیان، که پیوسته گناه سوی خود مینهند، و ناکرده گناه عذر میخواهند:
اذا مرضنا اتیناکم نعودکم
و تذنبون فنأتیکم فنعتذر
وَ الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا الایمان الّذی هو بعد التّوبة، یحتمل انهم آمنوا بانّه یقبل التّوبة و آمنوا بانّه لا یضرّه عصیان، او آمنوا بانّه لا ینجون بتوبتهم من دون فضل اللَّه، او آمنوا یعنی استداموا الایمان و کانت موافاتهم علی الایمان، او آمنوا بانّهم لو عادوا الی ترک العهد و تضییع الامر لسقطوا من عین اللَّه اذ لیس کل مرة تسلم الخبرة.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً الایة در آثار آوردهاند از آن موعظتها که رب العزّة در الواح نبشت از بهر موسی، و بوی داد، این بود که: یا موسی! اگر خواهی که بدرگاه عزّت ما ترا آبرویی بود، و بقربت و زلفت ما مخصوص باشی، یتیمان را نیکودار، و درویشان را خوار مکن. ای موسی! من یتیمان را نوازندهام و نیک خواه، و بر درویشان مهربان و بخشاینده، بنواز آن کس را که من نوازم. مران آن کس را که من خوانم.
هوش مصنوعی: در آیهای ذکر شده که خداوند در الواح به موسی توصیههایی نگاشته است. خدا به موسی میفرماید که اگر میخواهد در نزد او احترام و مقام بالایی داشته باشد، باید به یتیمان محبت کند و به درویشان بیاحترامی نکند. خداوند به موسی یادآوری میکند که او یاور یتیمان و مهربان بر درویشان است، بنابراین موسی باید به کسانی که خدا به آنها محبت میکند، محبت کند و کسانی را که خدا به آنها توجه دارد، مورد محبت قرار دهد.
مصطفی (ص) درویشان را گفت: «الفقراء الصبر هم جلساء اللَّه عزّ و جلّ یوم القیامة»، و یتیمان را گفت: «اذا بکی الیتیم اهتزّ عرش الرّحمن لبکائه، فیقول اللَّه عزّ و جلّ من ارضاه ارضیته».
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) به درویشان فرمود: «فقرا در روز قیامت همراهان خداوند خواهند بود»، و به یتیمان گفت: «زمانی که یتیم اشک میریزد، عرش خداوند متعال به خاطر گریهاش به حرکت درمیآید و خداوند میفرماید: هر کس را من خشنود کنم، او را خشنود میسازم.»
ای موسی! خواهی که من برای تو با فریشتگان مباهات کنم بی آزار باش، و سنگ و خار از راه مسلمانان دور کن.
هوش مصنوعی: ای موسی! اگر میخواهی من با فرشتگان بر تو افتخار کنم، پس باید بیآزار باشی و سنگ و خار را از مسیر مسلمانان برطرف کنی.
الایمان بضع و سبعون شعبة، اعلاها شهادة أن لا اله الا اللَّه، و أدناها اماطة الاذی عن الطریق.
هوش مصنوعی: ایمان شامل بیش از هفتاد شعبه است. بالاترین مرتبه آن، شهادت به یکتایی خداوند است و پایینترین مرتبهاش، برداشتن آزار از راه مردم میباشد.
ای موسی! خواهی که دعاء ترا اجابت کنم خلق نیکو گیر و علم آموز، و دیگران را علم درآموز، که من علما را گرامی کردم که ایشان را علم دادم، و خاک بر ایشان خوش کنم، و گور بر ایشان منوّر کنم، و موسع کنم، و فردا ایشان را در زمره انبیا حشر کنم. مصطفی گفت: «تدرون ما قال لی جبرئیل؟ قال: یا محمّد! لا تحقرنّ عبدا آتاه اللَّه علما، فانّ اللَّه عزّ و جلّ لم یحقّره حین علّمه. انّ اللَّه جامع العلماء فی بقیع واحد، فیقول لهم: انّی لم استودعکم علمی الا لخیر اردته بکم. قد غفرت لکم علی ما کان منکم».
هوش مصنوعی: ای موسی! اگر میخواهی دعاهایت مورد اجابت قرار گیرد، انسان نیکو خلقی باش و علم بیاموز و علم را به دیگران آموزش بده. من شخصیتهای علمی را ارجمند میشمارم، زیرا به آنان علم دادهام و بر آنها مهر و محبت میورزم و قبرهایشان را پر نور میکنم و برایشان وسعت میدهم و در روز قیامت آنها را در جمع پیامبران قرار میدهم. همچنین مصطفی (پیامبر اسلام) فرمود: «آیا میدانید جبرئیل به من چه گفت؟ گفت: ای محمد! هیچ وقت یک بندهای را که خدا به او علمی داده، کوچک نشمارید، زیرا خداوند او را در زمانی که علم آموخت، کوچک نشمرد. خداوند دانشمندان را در یک مکان جمع میکند و به آنها میگوید: من علمم را به شما امانت ندادم مگر به خاطر خیر و نیکی که برای شما اراده کردهام. من بر آنچه از شما گذشته است، آمرزیدهام.»
وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ از آن نواختها و لطفها که اللَّه با موسی کرد یکی آن بود که: بر مقام مناجات او را بداشت، و تورات از بهر وی بز آن الواح نبشت، چنان که پرخوان روش قلم بر لوح بر گوش موسی میرسید. ای موسی! امروز بنام ما قناعت کن، و در نبشته ما نظر کن، تا ترا تسلی بود، من منع من النّظر تسلّی بالاثر.
هوش مصنوعی: یک از لطفهایی که خداوند به موسی کرد این بود که او را به مقام مناجات مخصوصی رساند و برای او تورات را بر الواح نوشت. چنان که موسی صدا و اثر قلم را بر روی الواح میشنید. خدا به او گفت: ای موسی! امروز به نام ما قناعت کن و به نوشتههای ما نگاهی بینداز تا دلت آرام گیرد، زیرا من مانع نگاهی نخواهم بود که به تو آرامش میبخشد.
ای موسی من بکمال حکمت خود چنین حکم کردهام که تا محمّد مرا نبیند، و امت محمّد مرا نبینند، دیدار بکسی ننمایم، و من حکم خود نگردانم و در آن تبدیل نیاورم: ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ. موسی گفت: بار خدایا! و من امّة محمّد؟ این امة محمّد کهاند؟ قال: خیر امّة اخرجت للنّاس یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر، و یؤمنون بالکتاب الاوّل و الکتاب الآخر، و یقاتلون اهل الضلالة حتی یقاتلوا الاعور الدجال، و هم المستجیبون و المستجاب بهم، و الشافعون و المشفوع لهم، مصاحفهم فی صدورهم یصفون فی صلوتهم صفوف الملائکة، اصواتهم فی مساجدهم کدوی النّحل، کرّمناهم و اصطفیناهم فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن اللَّه. قال موسی: یا ربّ فاجعلهم امتی.
هوش مصنوعی: خدا به موسی میگوید که تا محمد را نبیند و امت او را نبینند، هیچکس را نخواهند دید و هرگز حکمش را تغییر نخواهد داد. موسی از خدا میپرسد که امت محمد چه کسانی هستند و خدا به او میگوید که آنها بهترین امت هستند که برای مردم بیرون آمدهاند. آنها همواره به معروف فرمان میدهند و از منکر نهی میکنند، به کتابهای آسمانی ایمان دارند و با اهل گمراهی میجنگند تا در نهایت با دجال مبارزه کنند. آنها کسانی هستند که دعایشان مستجاب میشود و به دیگران شفاعت میکنند. قرآن را در دلهایشان دارند و در نمازشان به صفوف فرشتگان میپیوندند. صدای آنها در مساجد مانند زنبور عسل است. خداوند آنان را گرامی داشته و از میانشان برخی بر خود ظلم میکنند، برخی میانهرو هستند و برخی با اجازه خدا از دیگران پیشی میگیرند. موسی از خدا میخواهد که این افراد را امت او قرار دهد.
قال: هی امّة احمد.
هوش مصنوعی: گفت: ای امت احمد.
فَخُذْها بِقُوَّةٍ اشارتی عزیز است که گرفتن بغایت دلیل قربت است، پس گفت: وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها فرق است میان این گرفتن و آن گرفتن. آن گرفتن از حق و این گرفتن از خلق، آن گرفتن موسی از مولی، و این گرفتن قوم از موسی. آن گرفتن از روی تحقیق زلفت و تأکید وصلت، و این گرفتن از روی قبول خدمت و التزام طاعت.
هوش مصنوعی: این موضوع به اهمیت و عمق ارتباط و نزدیکی به خدا اشاره دارد. گرفتن چیزی با قدرت، نشاندهنده نزدیکی و محبت است. در اینجا به تفاوت بین دو نوع گرفتن اشاره شده است: یکی گرفتن از حقیقت و دیگری گرفتن از انسانها. اولین نوع، اشاره به رابطه موسی با خدا دارد، در حالی که نوع دوم به ارتباط قوم با موسی مربوط میشود. این دو شیوه گرفتن از روی شناخت و پیوند عمیق با خدا صورت میگیرد و آن دیگری بر مبنای پذیرش خدمت و اطاعت است.
سَأُرِیکُمْ دارَ الْفاسِقِینَ این دار الفاسقین بر لسان اهل معرفت اشارت است بنفس امّاره و دل خراب. نفس امّاره منبع شهوات است و دل خراب معدن غفلت، چنان که در منزل خراب کس ننشیند و آرام نگیرد، در دل خراب طاعت منزل نکند، و در آن خیر نگیرد، و از وی عبادت نیاید، نعوذ باللّه من درک الشقاء.
هوش مصنوعی: این جملات به موضوع نفس و دل انسان اشاره دارند. نفس اماره به معنای نفس سرکش و هوسران است که ما را به سمت شهوات و گناهان هدایت میکند. دل خراب نیز به حالتی اشاره دارد که فرد در غفلت و غفلت از خداوند به سر میبرد. همانطور که هیچکس در یک خانه خراب نمیتواند راحت باشد، در دل افرادی که غافل هستند نیز طاعت و عبادت نمیگنجد و این افراد از خیر و نیکی دور میشوند. در نهایت، نویسنده از خداوند تقاضای پناه میکند تا از این حالت شقاوت و بدبختی دور بماند.
سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ تکبر بر دو قسم است: یکی بحق یکی به بی حق، آنچه بحق است تکبّر درویشان است بر توانگران.
هوش مصنوعی: من از نشانههایم روی افرادی که بدون حق در زمین تکبر میورزند، صرف نظر میکنم. تکبر به دو دسته تقسیم میشود: تکبر حق و تکبر بیحق. تکبر درست و حق، مربوط به درویشان است که بر ثروتمندان و توانگران تکبر میورزند.
عالی همت باشند، و بحق توانگر دل، و از عرش و ما دون آن همت بر گذاشته، دل از خلق بریده، و با مهر حق پرداخته، همتی مه از دنیا و مرادی به از عقبی، و اشتیاقی با دیدار مولی. قال الواسطی: التکبّر بالحقّ هو التکبر علی الاغنیاء و الفسقة و علی الکفّار و اهل البدع، فقد روی فی الاثر: القوا الفساق بوجوه مکفهرّة.
هوش مصنوعی: افراد با عزم و انگیزهای عالی، دلهایی پر قدرت و نیرومند دارند. آنها از مقام و موقعیتهای دنیوی فراتر رفته و تعلقات دنیوی را رها کردهاند، در عوض با عشق به حق مشغولند. آنها آرزوهایی دارند که بیشتر از لذتهای دنیوی ناشی میشود و مشتاق دیدار معبود خود هستند. در این زمینه، گفته شده است که تکبر در راه حق به معنای برتری بر ثروتمندان، فاسقان، کافران و اهل بدعت است، چرا که در آثار آمده که بر فاسقان باید با چهرهای عبوس و ناراحت روبرو شد.
و آنچه به بی حق است تکبر توانگران است و جهانداران بر درویشان، و هو المراد بقوله تعالی: یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ.
هوش مصنوعی: تکبر ثروتمندان و قدرتمندان بر روی درویشان و فقرا، رفتاری نادرست و نابجاست.
و قال ابن عطاء فی هذه الایة: سأمنع قلوبهم و اسرارهم و ارواحهم عن الجولان فی ملکوت القدس، گفت: دلها و سرهای ایشان از روش بر بند آرم، و هستی ایشان حجاب ایشان گردانم، و راه خود بر ایشان فرو گیرم، تا هیچ نتوانند که در عالم قدس و ملکوت اعلی در سرّ جولان کنند، از دیدن عجائب ملکوت بازمانده، و با نفس و خلق دنیا انس گرفته، ذوق طعم وجود نیافته، و از کرائم احوال اهل خصوص بیخبر مانده، هرگز خود را روز دولتی نادیده، و نه گل وصلتی او را شکفته. بیچاره کسی که او را از این حدیث بویی نه، او را از دریا کسان چیست که او را جویی نه.
هوش مصنوعی: ابن عطاء در این فراز میگوید: من دلها و رازهای آنها را از سفر در عالم قدس باز میدارم. به عبارتی دیگر، من باعث میشوم که وجود آنها حجاب و مانعی برایشان شود و راهشان را مسدود میکنم تا نتوانند در عالم قدسی که پر از شگفتیهاست سیر کنند. آنان به دنیا وابسته شدهاند و طعم واقعی وجود را نچشیدهاند و از حالات ویژه اهل معرفت بیخبر ماندهاند. چنین فردی هرگز طعم دولت معنوی را نخواهد چشید و از وصال و نزدیکی به حقیقت دور خواهد ماند. بیچاره آن کسی که از این معانی خبر ندارد، او در دریای انسانها غرق است و از جوی باریکی که حقیقت است بیبهره مانده است.
وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا از روی اشارت میگوید: نه هر که راه دید براه رفت، و نه هر که بشناخت توفیق عمل یافت. رب العزة خبر میدهد از بیگانگان میگوید: وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا. پس هر که حق را بحقی بشناخت تا توفیق نیابد و بدان عمل نکند بکار نیست، و هر که باطل را بباطلی بشناخت تا از اتباع آن باطل او را عصمت نبود در آن شناخت فائدة نیست. مصطفی (ص) ازینجا گفت: اللّهمّ ارنا الحقّ حقا و ارزقنا اتباعه، و ارنا الباطل باطلا و ارزقنا اجتنابه».
هوش مصنوعی: این متن به این موضوع اشاره دارد که تنها دیدن راه درست کافی نیست و شناخت صحیح به تنهایی موجب عمل نخواهد شد. خداوند به بیگانگان اشاره میکند و میگوید که آنان حق را انکار کردهاند، در حالی که خودشان به آن یقین دارند. در نتیجه، اگر کسی حقیقت را بشناسد ولی نتواند به آن عمل کند، ارزشی ندارد. همچنین، اگر کسی باطل را بشناسد اما نتواند از آن دوری کند، شناخت او فایدهای نخواهد داشت. پیامبر (ص) نیز دعا میکند که حق را به شکل حقی آنطور که هست به ما نشان دهد و ما را به پیروی از آن توفیق دهد، و همچنین باطل را به ما نشان دهد تا از آن دوری کنیم.
وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسی مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا الایة سهل بن عبد اللَّه گفت: هر چه در دنیا بنده را از حق برگرداند، و از طاعت وی باز دارد، آن عجل اوست، و او پرستنده آن. عبده عجل در بنی اسرائیل تخلص آن گه یافتند که خویشتن را بفرمان بکشتند، چنان که گفت جل جلاله: فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ. همچنین تخلص بنده در راه حقیقت آن گه حاصل شود که از حظوظ و اسباب پاک گردد، لا بل که هر چه دون حق بیزار شود، چنان که گفتهاند:
هوش مصنوعی: قوم موسی بعد از او از زیورآلات خود گاوی ساختند. سهل بن عبدالله میگوید: هر چیزی که انسان را از راه حق منحرف کند و از بندگی بازدارد، همان گوساله است و او پرستنده آن. بنی اسرائیل، زمانی که به فرمان خداوند برای خود کشته شدند، به نوعی از این گوساله رهایی یافتند. همچنین، آزادگی حقیقی انسان زمانی به دست میآید که از وسوسهها و خواستههای دنیوی پاک شود و نسبت به هر چیزی که پایینتر از حق باشد، بیتوجه گردد.
بیزار شو از هر چه بکون اندر
تا باشی یار غار آن دلبر.
هوش مصنوعی: از هر چیزی که به انزجار و تنفر میانجامد دوری کن تا بتوانی در کنار محبوب خود باشی.
أَ لَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لا یُکَلِّمُهُمْ الایة هذا یدل علی استحقاق الحقّ، النعت بأنّه متکلم جل جلاله یخاطب الخلق و یکلم العبد، و أن ملوک الارض اذا جلّت رتبتهم استنکفوا ان یخاطبوا خدمهم بلسانهم، و بخلاف هذا اجری الحق سنّته مع عباده المؤمنین.
هوش مصنوعی: آیا نمیبینند که خداوند به آنها سخن نمیگوید؟ این نشاندهنده حقایق عظیم است. خداوند متعال به خلقت سخن میگوید و با بندگانش ارتباط برقرار میکند. در حالی که پادشاهان زمین، با وجود مرتبه بالای خود، تمایلی ندارند که با خدمتگزارانشان به زبان خود صحبت کنند، اما خداوند سنتهای خاصی را با بندگان مؤمنش اجرا میکند و به آنها سخن میگوید.
اما الاعداء فیقول لهم: اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ، و امّا المؤمنون
هوش مصنوعی: اما دشمنان به آنها گفته میشود: در اینجا ساکت باشید و با من صحبت نکنید، و اما مؤمنان...
فقال النّبی: ما منکم من احد الا یکلّمه ربّه لیس بینه و بینه ترجمان»، و فی معناه انشدوا:
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود: هیچیک از شما نیست مگر اینکه خداوند با او سخن میگوید و هیچ واسطهای میان آنها نیست. به همین موضوع، شعری نیز سروده شده است:
و ما یزد هینا الکبریاء علیهم
اذا کلّمونا أن یکلّمهم نزرا
هوش مصنوعی: وقتی با ما صحبت میکنند، ما بزرگی و عظمت را به آنها نشان میدهیم و از برتری خود به آنها منتقل میکنیم.
وَ أَلْقَی الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ الی قوله رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِأَخِی فی هذا اشارة الی وجوب الاستغفار علی العبد فی عموم الاحوال و التحقق بأن له سبحانه تعذیب البرئ اذا الخلق کلّهم ملکه، و تصرف المالک فی ملکه نافذا. بنی اسرائیل گناه کردند و عذر موسی و هارون دادند، و استغفار ایشان کردند. اینست طریق جوانمردان و راه صوفیان، که پیوسته گناه سوی خود مینهند، و ناکرده گناه عذر میخواهند:
هوش مصنوعی: موسی الواح را بر زمین انداخت و به سر برادرش چنگ زد و گفت: «پروردگارا، مرا و برادرم را ببخش»؛ این نشاندهنده این است که بندگان در همه حالات باید از خدا طلب عفو کنند و به این نکته توجه داشته باشند که خداوند میتواند بیگناه را مجازات کند، زیرا تمام عالم تحت تصرف اوست و مالکیت او در عالم نافذ است. بنیاسرائیل مرتکب گناه شدند و از موسی و هارون پوزش خواستند و از خداوند طلب آمرزش کردند. این روش نیکمردان و طریقه صوفیان است که همواره به اشتباهات خود توجه میکنند و از گناهانی که مرتکب نشدهاند عذرخواهی میکنند.
اذا مرضنا اتیناکم نعودکم
و تذنبون فنأتیکم فنعتذر
هوش مصنوعی: هرگاه بیمار شویم، به عیادت شما میآییم و شما را نصیحت میکنیم؛ سپس به سمت شما میآییم و از شما معذرت میخواهیم.
وَ الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا الایمان الّذی هو بعد التّوبة، یحتمل انهم آمنوا بانّه یقبل التّوبة و آمنوا بانّه لا یضرّه عصیان، او آمنوا بانّه لا ینجون بتوبتهم من دون فضل اللَّه، او آمنوا یعنی استداموا الایمان و کانت موافاتهم علی الایمان، او آمنوا بانّهم لو عادوا الی ترک العهد و تضییع الامر لسقطوا من عین اللَّه اذ لیس کل مرة تسلم الخبرة.
هوش مصنوعی: کسانی که گناه کردند، سپس از آن توبه کردند و به ایمان واقعی پس از توبه رسیدند، ممکن است به چند نکته ایمان آورده باشند: اینکه خداوند توبه را میپذیرد و نافرمانیهای گذشته برایشان ضرری ندارد، یا به این باور رسیدهاند که نمیتوانند تنها با توبه نجات یابند مگر به فضل خدا. همچنین ممکن است به این ایمان آورده باشند که باید به ایمان خود پایبند باشند و در زمان ایمان از دنیا رفتهاند، یا اینکه اگر دوباره به ترک عهد و نادیده گرفتن وظایف خود برگردند، در نظر خداوند سقوط خواهند کرد، زیرا همیشه نمیتوانند از هر خطر و آزمایشی نجات یابند.