گنجور

۱۴ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ ای: کتب بالقلم الّذی کتب به الذّکر و استمدّ من نهر النّور، و کتب به الالواح، و اهل السّماوات یسمعون صریر القلم فی الالواح.

درست است خبر بو هریره از مصطفی (ص) که آدم، موسی را گفت: و خط لک التّوراة بیده. بروایتی دیگر: و کتب له التّوراة فی المقام الّذین کلّمه ربّه، و کان موسی یسمع صریف القلم.

و روی: خلق اللَّه آدم بیده، و کتب التّوراة بیده، و غرس شجرة طوبی بیده.

الواح جمع لوح است، و هو ما یلوح المکتوب فیه فوق غیره. میگویند: ده بودند این الواح، و بقولی هفت، و باندازه قد و بالای موسی بودند. و روی علی بن ابی طالب (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): «الالواح الّتی انزلت علی موسی کانت من سدرة الجنّة.

کان طول اللّوح اثنی عشر ذراعا»

وهب منبّه گفت: الواح از سنگ بود که اللَّه تعالی بدست موسی سنگ ساخت، نرم کرد، تا چنان که خواست تخته‌ها از آن بساخت.

بو جعفر رازی گفت: کانت الواح موسی من برد. آن لوحها از برد بود که رب العالمین معجزه موسی را و کرامت وی را آفریده بود، و بدست وی داده، تا عالمیان را اعجوبه‌ای بود، و بر صحت نبوت وی دلیل و گواه بود.

قال سعید بن جبیر: کانت الالواح من یاقوت احمر، و قیل من زمرد، امر اللَّه جبرئیل حتی جاء بها من عدن. مقاتل گفت: در آن لوحها نبشت: انّی انا اللَّه الرّحمن الرّحیم، لا تشرکوا بی شیئا من اهل السّماء و لا من اهل الارض، فان کلّ ذلک خلقی، و لا تقطعوا السبل، و لا تحلفوا باسمی کاذبا، فانّ من حلف باسمی کاذبا فلا أذکّیه، و لا تزنوا، و لا تعقوا الوالدین. جابر بن عبد اللَّه گفت: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «کان فیما اعطی اللَّه موسی فی الالواح: یا موسی لا تشرک بی شیئا، فقد حق القول منی لتلفحنّ وجوه المشرکین النّار، و اشکر لی و لوالدیک اقک المتالف و أنساک فی عمرک و أحیک حیاة طیبة، و لا تقتل النّفس الّتی حرّمت الا بالحق، فتضیق علیک الارض برحبها، و السّماء بأقطارها، و تبوء بسخطی و النّار، و لا تحلف باسمی کاذبا و لا آثما، فانّی لا اطهر و لا ازکّی من لم ینزّهنی و یعظّم اسمایی، و لا تحسد النّاس علی ما اعطیتهم من فضلی، فانّ الحاسد عدوّ لنعمتی، رادّ لقضائی، ساخط لقسمتی التی اقسم بین عبادی، و من یکن کذلک فلست منه و لیس منی».

و عن معقل بن یسار، قال: قال رسول اللَّه (ص): «الا انّی اعطیت سورة بقرة من الذّکر الاول، و أعطیت طه و الطواسین من الواح موسی».

حسن گفت درین آیت: وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ گفت: این آیت در تورات هزار آیت است، یعنی و اللَّه اعلم که آنچه درین آیت جمع است از فرائض و فضائل در تورات بهزار آیت جمع است، تا بدانی که قرآن جوامع الکلم است، چنان که مصطفی (ص) گفت: «بعثت بجوامع الکلم».

و عن ابن عباس قال: قال رسول اللَّه (ص): «لمّا اعطی اللَّه موسی الالواح فنظر فیه، قال یا رب! لقد اکرمتنی بکرامة لم تکرم بها احدا قبلی».

قالَ یا مُوسی‌ إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَی النَّاسِ بِرِسالاتِی وَ بِکَلامِی فَخُذْ ما آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ ای: یجد و محافظة ان تموت علی حب محمد.

قال موسی: یا رب و من محمد؟ قال: احمد الذی اثبت اسمه علی عرشی من قبل ان اخلق السّماوات و الارض بألفی عام، انّه نبیّی و حبیبی و صفیّی و خیرتی من خلقی، و هو احبّ الیّ من جمیع خلقی، و جمیع ملائکتی. قال موسی: یا رب! ان کان محمّد احب الیک من جمیع خلقک، فهل خلقت امة اکرم علیک من امتی؟ قال اللَّه: یا موسی! انّ فضل امّة اکرم علیک من امتی؟ قال اللَّه: یا موسی! انّ فضل امّة محمد علی سائر خلقی کفضلی علی جمیع خلقی. قال: یا رب! لیتنی رأیتهم، قال یا موسی! انّک لن تراهم، و لو اردت ان تسمع کلامهم لسمعت. قال: یا رب! فانی ارید ان اسمع کلامهم.

قال اللَّه تعالی: یا امة محمّد؟ فاجبنا کلّنا من اصلاب آبائنا و ارحام امهاتنا: لبیک، اللّهمّ لبّیک، لبّیک، ان الحمد و النعمة لک، و الملک لا شریک لک. قال اللَّه تعالی: یا امّة محمد! انّ رحمتی سبقت غضبی، و عفوی عقابی، قد اعطیتکم من قبل ان تسئلونی، و قد اجبتکم من قبل ان تدعونی، و قد غفرت لکم من قبل ان تعصونی. من جاءنی یوم القیامة بشهادة ان لا اله الا اللَّه و انّ محمّدا عبدی و رسولی، دخل الجنة، و ان کانت ذنوبه اکثر من زبد البحر».

و قال الربیع بن انس: نزلت التوراة و هی سبعون وقر بعیر، یقرأ الجزء منها فی سنة، لم یقرأها الا اربعة نفر: موسی و یوشع و عزیز و عیسی علیهم السلام.

وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ میگوید جل جلاله و تقدست اسماؤه: ما بنوشتیم موسی را در آن تخته‌ها، من کلّ شی‌ء احتاج الیه فی بیان الدین. هر چه موسی را و قوم وی را بدان حاجت بود از کار دین و روشن داشتن راه دین، مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ من الحلال و الحرام و الاوامر و النواهی و القصص و الاخبار و ما کان و سیکون. و قیل: مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ ای من کل مکروه منهاة، و لکلّ حکم تفصیلا، و لکل مندوب بیانا، یعنی از هر ناشایستی باز زدن، و هر حکمی را تفصیل دادن، و هر چه پسندیده شرع است ایشان را نمودن، و بر ایشان روشن داشتن.

فَخُذْها بِقُوَّةٍ ای بقوة نفس و تسلیم و اذعان. ای موسی! بقوت نفس و صحت عزیمت و تن فراکار دادن، و خویش را بحق سپردن، و بر طاعت مواظبت نمودن بگیر این الواح را، و در خود پذیر این احکام را، و کار بند باش. قال: فأعطاه یدا بید.

وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها گفته‌اند که: احسن ملت است، و المعنی یأخذوا بها، بفرمای قوم خود را تا بگیرند آن را، و در پذیرند، و آن را کار بند باشند. و قیل: بأحسنها، ای: بحسنها، و کلّها حسن، کقوله: أَحْسَنُ مَقِیلًا، و کقوله: «وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ». و قیل فیها الفرض و المندوب و المباح، و الفرض احسنها. و قیل: المأمور به احسن من المنهی عنه، و قیل: کانت فیها فرائض و لا یجوز ترکها و فضائل مندوب الیها، و الاحسن ان تجمع بین الفضائل و الفرائض. زجاج گفت: این هم چنان است که اللَّه گفت: و لمن انتصر بعد ظلمه فمن عفا و أصلح فأجره علی اللَّه و لمن صبر و غفر. قصاص نیکو است اما عفو نیکوتر. انتصار نیکوست، صبر نیکوتر.

سَأُرِیکُمْ دارَ الْفاسِقِینَ یعنی سأورثکم و أعطیکم ارض مصر. این دلیل آن کس است که گفت: ارنی در موضع «هات» است. میگوید: آری بشما دهم زمین مصر و سرای فرعون و قوم وی، و همچنین کرد رب العزه که گفت جل جلاله: کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ‌، الی قوله: کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِینَ، و در سورة الشعراء گفت: فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ الی قوله «کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها بَنِی إِسْرائِیلَ». و گفته‌اند: «دار» ایدر بمعنی هلاک است، و جمعه ادوار، ای: اریکم هلاک الفاسقین. فأراهم ذلک حین قذف البحر اجسادهم علی الساحل، و قیل: هو من الدوار ای: ما دار الیه امرهم. کلبی گفت: دارَ الْفاسِقِینَ ما مرّوا علیه اذا سافروا من منازل عاد و ثمود و القرون المهلکة. مجاهد: گفت: دارَ الْفاسِقِینَ ای مصیرهم فی الآخرة الی النّار.

سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ قومی گفتند: حکم این آیت مخصوص است بر اهل مصر و کسان فرعون، و اراد بالایات الآیات التسع الّتی اعطاها اللَّه موسی، و ذلک فی قوله تعالی: وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی‌ تِسْعَ آیاتٍ بَیِّناتٍ، و بیشترین مفسّران بر آنند که حکم این آیت بر عموم است، و آیات دلائل وحدانیت است در خلق آسمان و زمین. کافران و مشرکان را میگوید بر عموم، که بر دین حق تکبر آوردند، و از ایمان و اسلام روی گردانیدند، ما در جزاء آن تکبر ایشان را از راه تفکر و اعتبار برگردانیدیم، تا براه هدی راه نبردند، و بدبخت بماندند! و قیل: سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ، ای: عن فهم خطابی و معرفة کلامی. قال ذو النون: ابی اللَّه ان یکرم البطالین بمکنون حکمة القرآن، و قال سهل: هو أن یحرمهم فهم القرآن و الاهتداء بالرسول (ص).

وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ ای کل معجزة، لا یُؤْمِنُوا بِها. هذه کقوله: وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ، وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ ای: طریق الهدی و البیان لا یتخذوه طریقة و دینا. حمزه و کسایی سَبِیلَ الرُّشْدِ بفتح را و شین خوانند باقی بضم راء و سکون شین. سَبِیلَ الرُّشْدِ و رشد و رشد هر دو یکسان است همچون سقم و سقم و حزن و حزن و بخل و بخل. ابو عمر فرق کرد، گفت: الرّشد الصلاح فی الامر، دلیله: فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً، و الرشد الاستقامة فی الدین. حلال زاده را گویند: هذا عن رشدة، و حرام زاده را گویند: هذا عن غیر رشدة. وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الغَیِّ ای: طاعة الشیطان، یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا. غیّ از راه بیفتادن است، غیّ و غوایت یکی است. ذلِکَ بِأَنَّهُمْ ای بسبب أنهم، کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلِینَ غیر ناظرین فیها، و لا یتّعظون بها.

وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا جحدوا بالایمان وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ الثّواب و العقاب و البعث و الحساب، و قیل: «کذبوا بالآخرة» ای بلقاء اللَّه فی الآخرة، حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ ای بطلت. هَلْ یُجْزَوْنَ فی العقبی إِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ یعنی جزاء ما کانوا یعملون فی الدنیا. این و نظائر این در قرآن هر جایی که مقید است کافر راست، چنان که گفت: وَ هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکَفُورَ، مگر جایی که مبهم است، چنان که وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی‌ الی قوله: «ثُمَّ یُجْزاهُ».

وَ اتَّخَذَ ای صنع و صاغ قَوْمُ مُوسی‌ یرید السامری و من اعانه علی ذلک و من رضی به و من صدّقه، مِنْ بَعْدِهِ ای من بعد انطلاقه للمیقات و هو العشر الّذی تمّم اللَّه به المیقات، مِنْ حُلِیِّهِمْ بفتح حا و سکون لام و تخفیف یا قراءت یعقوب است بر لفظ واحد، و هو الواحد الحلیّ ککعب و کعوب و فلس و فلوس. حمزه و کسایی حلیهم بکسر حا و لام و تشدید یاء خوانند، باقی بضمّ حا و کسر لام و تشدید یا خوانند، و حلی و حلی بضمّ و کسر هر دو یکسانست بمعنی جمع، همچون صلّی و صلّی و بکیّ و بکیّ. عِجْلًا ای تمثال عجل مجوّف کأحسن ما یکون.

در قصه آورده‌اند که: بنی اسرائیل از قبطیان پیرایه‌های ایشان بعاریت خواستند روز عید را که در پیش بود، و این بنی اسرائیل در دست قبطیان همچون اهل جزیت بودند در میان اسلامیان، پس رب العالمین فرعون را و قبطیان را هلاک کرد، و آن پیرایه‌ها و زرّینه‌ها در دست بنی اسرائیل بماند، و بر ایشان حرام بود خرج کردن آن. هارون بفرمود تا ندا کردند، و هر کس که از آن پیرایه چیزی داشت بیرون داد، و همه بسامری سپردند، و سامری زرگر بود، از آن گوساله‌ای بساخت، جسد بیروح، تمثالی مجوّف، چون ساخته بود از وی یک بانگ بیامد، و نیز هیچ بانگ نکرد.

وهب گفت: کان یسمع منه الخوار الا انه لا یتحرک. سدی گفت: کان یخور و یمشی فکلّما خار سجدوا له، و اذا سکت رفعوا رؤسهم. و گفته‌اند: جسد از جساد است، و هو الزّعفران، یعنی عجلا اصفر له خوار. قومی گفتند: جسد لحم و دم است، و بانگ در وی ظاهر است، و بعید نیست. قومی گفتند: تمثالی بود از زر برنگ زر مجوف، و بانگ در وی از روی تلبیس بود و حیلت، و الاول اصح.

أَ لَمْ یَرَوْا نمی‌بینند این گوساله پرستان أَنَّهُ لا یُکَلِّمُهُمْ که این گوساله با ایشان سخن نمیگوید؟! این دلیل است که خدای ناگویا نبود. وَ لا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا یعنی لا یأمرهم و لا ینهاهم اتَّخَذُوهُ ای عبدوه و اتخذوه الها وَ کانُوا ظالِمِینَ واضعین العبادة غیر موضعها.

وَ لَمَّا سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ جمهور مفسّران بر آنند که این کلمه عبارت است از پشیمانی، و هر چند پشیمانی در دل باشد، اما نسبت آن با دست از آن جهت است که نسبت ملک و محبوب و مکروه با دست کنند، یقال: فی یده ملک، و فی یده محبوب، و حصل فی یده مکروه، و گفته‌اند: هر کس که از کاری پشیمان شود دست بر سر می‌نهد و بر آن تحسر میخورد، از این جهت نسبت ندم باید کرد، و قیل: انّ الانسان اذا حزبه امر عظیم مسح کفّه بکفّه و حولق. وَ رَأَوْا این رؤیت بمعنی علم است، ای علموا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا بعبادة العجل. میگوید: چون موسی از میقات باز آمد، و ایشان را بر آن صفت دید، و خشم راند، و با ایشان سخن درشت گفت، ایشان از آن کرده پشیمان شدند، و بدانستند که از راه راستی بیفتادند، گفتند: لَئِنْ لَمْ یَرْحَمْنا رَبُّنا وَ یَغْفِرْ لَنا حمزه و کسایی ترحمنا و تغفر لنا بتا خوانند، و رَبُّنا بنصب بر معنی دعا، یعنی: یا ربّنا. لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ بالعقوبة و فوت الثواب.

وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسی‌ من الطور إِلی‌ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً ای غضبان حزینا.

اسف غایت خشم است ایدر و آنجا که گفت: فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ، و غایت اندوه است آنجا که گفت: «یا أَسَفی‌ عَلی‌ یُوسُفَ». الآسف و الاسف و الاسیف یکی است.

قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی ای بئس ما نبتم عنّی و قمتم مقامی بعد انطلاقی! أَ عَجِلْتُمْ ای ترکتم أَمْرَ رَبِّکُمْ؟ و قیل تجاوزتم امر ربّکم، و قیل: استبطأتم موعد ربّکم. موسی چون بمیقات می‌شد ایشان را وعده داد که تا چهل روز باز آیم. چون بیست روز برآمد سامری گفت: بیست روز و بیست شب گذشت، این چهل باشد تمام، و ظن بردند که موسی خود نمانده است. پس چون موسی و از آمد گفت: ا عجلتم وعد ربّکم الّذی وعدنیه من الاربعین لیلة؟ زجاج گفت: عجلته ای سبقته. وَ أَلْقَی الْأَلْواحَ الّتی فیها التوراة غضبا علی قومه حین عبدوا العجل.

عن سعید بن جبیر عن ابن عباس، قال: قال رسول اللَّه (ص): «لیس الخبر کالمعاینة، اخبر اللَّه موسی ان قومه قد ضلّوا بعده فلم یلق الالواح، فلمّا عاینهم القاها فکسر منها ما تکسر»، و روی انه قال: «یرحم اللَّه اخی موسی ما المخبر کالمعاین، لقد اخبر اللَّه بفتنة فعرف انّ ما اخبره ربه حق، و انّه علی ذلک لمتمسّک بما فی یده، فرجع الی قومه و رآهم فغضب و کان شدید الغضب فألقی الالواح».

مفسّران گفتند: تورات هفت سبع بود. چون موسی الواح بر زمین زد و بشکست، اثر مکتوب از آنکه بشکست ناپیدا شد. شش سبع از آن برداشتند، و بآسمان باز بردند، و یک سبع بماند، و کان فیما رفع تفصیل کلّ شی‌ء و فیما بقی الهدی و الرّحمة. و روی عن ابن عباس، قال: اوتی رسول اللَّه (ص) السبع و هی المثانی الطّول، و اوتی موسی ستا فلمّا القی الالواح رفعت اثنتان و بقیت اربع.

قتاده گفت: انّما القی الالواح لکثرة ما سمع من فضائل امّة محمّد (ص)، فألقی الالواح و قال: ربّ اجعلنی من امّة محمد (ص). از بس که فضائل امّت محمّد شنید از حق جلّ جلاله، الواح بیفکند و گفت: خداوندا مرا از امّت محمّد کن، «وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ» ای اخذ بشعر رأسه و لحیته، تقول العرب: فلان حسن الرّأس ای الشعر. جای دیگر گفت: تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی». هارون از موسی بسنّ مهتر بود بسه سال. بنی اسرائیل او را دوست‌تر داشتندی که لیّن الغضب بود.

خشم بسیار نراندی، و موسی گرم و تیز بود و بسیار خشم، چون باز آمد برادر را بخشم فرا خود کشید، موی گرفته، که چرا از پس من نیامدی و مرا از حال بنی اسرائیل و فعل ایشان خبر نکردی؟! همانست که جای دیگر گفت: ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی؟! قالَ ابْنَ أُمَّ قراءت اهل کوفه ابن ام بکسر میم است و اصله ابن امّی، فحذف یاء الاضافة لأنّ مبنی النّداء علی الحذف، و بقیت الکسرة فی المیم لتدلّ علی الاضافة، کقوله تعالی: «یا عِبادِ». باقی بفتح میم خوانند، یعنی: یا ابن امّاه، فحذف الالف مقصورا علی نیة الترخیم. چون بکسر خوانی، میگوید: ای پسر مادر من! و چون نصب خوانی: ای پسر مادرا! و هارون و موسی از یک مادر و یک پدر بودند، اما ذکر مادر کرد تنها، لیرقّقه علیه. گفته‌اند که: موسی حق مادر عظیم گزاردی، و دل وی نیکو نگه داشتی تا آن حدّ که هر گه خشمگین بودی، کسی نام مادر وی بردی از آن خشم ساکن شدی، و خوش گشتی، گفتی: مادر بهشت است، و در بهشت رنج و خشم نبود. هارون ازین جهت نام مادر برد بنزدیک وی در حال خشم.

إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی ای: وجدونی ضعیفا لوحدتی، وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی ای هموا و قاربوا ان یقتلونی لانکاری علیهم، فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ شماتت نامی است شادی کردن را ببد کسی، و در خبر است: «نعوذ بک من شماتة الاعداء».

میگوید: دشمنان را بمن شادی مکن بدانکه مرا خوار کنی یا بزنی. وَ لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ الّذین عبدوا العجل، و مرا با ایشان یکسان مکن که این جرم ایشان کرده‌اند نه من.

پس چون موسی عذر برادر دانست و بیگناهی وی، گفت: رَبِّ اغْفِرْ لِی ما صنعت بأخی، و قیل بالقاء الالواح، وَ لِأَخِی حین لم یمنعهم و لم یلحق بی وَ أَدْخِلْنا فِی رَحْمَتِکَ انعم علینا بفضلک وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ارحم بنا منّا بأنفسنا و ارحم بنا من الأبوین.

إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ الها یعنی فی ایّام موسی، سَیَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ فی الآخرة وَ ذِلَّةٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا و هی ما امروا به من قتل انفسهم، فکان الأب یقتل ابنه و الابن اباه. عطیّه گفت: سینالهم ای سینال اولادهم و هم الّذین کانوا فی عهد.

النّبی (ص)، غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ فی الآخرة و فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا و هی ما اصاب بنو قریظة و النضیر من القتل و الجلاء، و قیل الجزیة، وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ ای الکاذبین.

قال ابو قلابه: هی و اللَّه جزاء کلّ مفتر الی یوم القیامة ان یذلّه اللَّه عزّ و جلّ.

فضیل عیاض گفت: وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ ای المبتدعین. مالک بن انس گفت:

ما من مبتدع الا و تجد فوق رأسه ذلة، ثمّ قرأ: إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ الایة. وَ الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ و هی الشّرک ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها ای من بعد السّیّئات وَ آمَنُوا صدّقوا انّه لا اله غیره إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها ای من بعد التّوبة لَغَفُورٌ رَحِیمٌ.

وَ لَمَّا سَکَتَ یعنی سکن. زر و سیم را صامت خوانند از آنکه بی‌جانست، وَ لَمَّا سَکَتَ عَنْ مُوسَی الْغَضَبُ چون خاموش ایستاد از موسی خشم، یعنی بیارامید و خشم از وی باز شد، بسبب آنکه هارون عذر داد، و بنی اسرائیل از کفر توبه کردند آن تخته‌ها که بیفکنده بود برگرفت. شش سبع از وی برفته، وَ فِی نُسْخَتِها ای و فیما نسخ منها، و قیل فیما بقی منها و لم یذهب: هُدیً وَ رَحْمَةٌ. و قیل: اراد بها الالواح لانّها نسخت من اللوح المحفوظ، و قیل: انّ موسی لمّا القی الالواح تکسّرت فنسخ منها نسخة اخری فهی المراد. ابن عباس گفت: موسی چهل روز روزه داشت. چون الواح بیفکند و بشکست، چهل روز دیگر روزه داشت، تا آن با وی دادند در دو لوح بجای آن شکسته. هُدیً وَ رَحْمَةٌ ای هدی من الضلالة و رحمة من العذاب. لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ یخشون فیعملون بها.

۱۴ - النوبة الاولى: وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ نبشتیم موسی را در تخته‌ها مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مَوْعِظَةً از همه چیزی پندی وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ و تفصیل دادن هر چیز از حلال و حرام فَخُذْها بِقُوَّةٍ گیر آن را بزور وَ أْمُرْ قَوْمَکَ و فرمای قوم خویش را یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها تا بگیرند بنیکوتر فرمان که در آن‌اند سَأُرِیکُمْ دارَ الْفاسِقِینَ (۱۴۵) آری نمایم شما را فردا سرای و منزل ایشان که از فرمان و طاعت بیرون شدند.۱۴ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مَوْعِظَةً الایة در آثار آورده‌اند از آن موعظتها که رب العزّة در الواح نبشت از بهر موسی، و بوی داد، این بود که: یا موسی! اگر خواهی که بدرگاه عزّت ما ترا آب‌رویی بود، و بقربت و زلفت ما مخصوص باشی، یتیمان را نیکودار، و درویشان را خوار مکن. ای موسی! من یتیمان را نوازنده‌ام و نیک خواه، و بر درویشان مهربان و بخشاینده، بنواز آن کس را که من نوازم. مران آن کس را که من خوانم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ ای: کتب بالقلم الّذی کتب به الذّکر و استمدّ من نهر النّور، و کتب به الالواح، و اهل السّماوات یسمعون صریر القلم فی الالواح.
هوش مصنوعی: خداوند در الواح برای او نوشت: یعنی با قلمی که در نوشتن ذکر استفاده شده و از نهر نور الهی مدد گرفت، و به وسیله همان قلم در الواح نوشت. اهل آسمان‌ها صدای قلم را که بر روی الواح می‌نویسد، می‌شنوند.
درست است خبر بو هریره از مصطفی (ص) که آدم، موسی را گفت: و خط لک التّوراة بیده. بروایتی دیگر: و کتب له التّوراة فی المقام الّذین کلّمه ربّه، و کان موسی یسمع صریف القلم.
هوش مصنوعی: این مطلب به نقل از مصطفی (ص) اشاره می‌کند که خداوند به موسی سفارش کرد و او را به نوشتن تورات با دست خود راهنمایی نمود. در روایت دیگری گفته شده که خداوند تورات را در همان مکان‌هایی که با موسی صحبت کرده بود، برای او نوشت و موسی صدای قلم را می‌شنید.
و روی: خلق اللَّه آدم بیده، و کتب التّوراة بیده، و غرس شجرة طوبی بیده.
هوش مصنوعی: خداوند آدم را با دستان خود آفرید، لوح تورات را با دستان خود نگاشت و درخت طوبی را با دستان خود کاشت.
الواح جمع لوح است، و هو ما یلوح المکتوب فیه فوق غیره. میگویند: ده بودند این الواح، و بقولی هفت، و باندازه قد و بالای موسی بودند. و روی علی بن ابی طالب (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): «الالواح الّتی انزلت علی موسی کانت من سدرة الجنّة.
هوش مصنوعی: الواح، جمع لوح است و به صفحاتی اشاره دارد که نوشته‌ای بر روی آن‌ها قرار گرفته است. گفته می‌شود تعداد این الواح ده عدد بوده، و به روایتی دیگر، هفت عدد بوده‌اند و به اندازه قد و قامت موسی (ع) بوده‌اند. همچنین از علی بن ابی‌طالب (ع) نقل شده که پیامبر (ص) فرموده‌اند: «الواح که بر موسی نازل شده بود، از درخت سدر بهشت بود.»
کان طول اللّوح اثنی عشر ذراعا»
هوش مصنوعی: طول تخته دوازده ذراع است.
وهب منبّه گفت: الواح از سنگ بود که اللَّه تعالی بدست موسی سنگ ساخت، نرم کرد، تا چنان که خواست تخته‌ها از آن بساخت.
هوش مصنوعی: وهب منبّه می‌گوید که الواح از سنگی ساخته شده بودند که خداوند به دست موسی آنها را نرم کرد، تا بتواند تخته‌هایی مطابق خواسته‌اش بسازد.
بو جعفر رازی گفت: کانت الواح موسی من برد. آن لوحها از برد بود که رب العالمین معجزه موسی را و کرامت وی را آفریده بود، و بدست وی داده، تا عالمیان را اعجوبه‌ای بود، و بر صحت نبوت وی دلیل و گواه بود.
هوش مصنوعی: ابن سینا گفت: الواح موسی از جنس پشم بودند. آن لوح‌ها به عنوان معجزه‌ای از سوی خداوند برای موسی خلق شده بودند و به دست او داده شده تا نشانه‌ای از کرامت و قدرت او باشد و دلیلی بر حقانیت نبوت وی به شمار آید.
قال سعید بن جبیر: کانت الالواح من یاقوت احمر، و قیل من زمرد، امر اللَّه جبرئیل حتی جاء بها من عدن. مقاتل گفت: در آن لوحها نبشت: انّی انا اللَّه الرّحمن الرّحیم، لا تشرکوا بی شیئا من اهل السّماء و لا من اهل الارض، فان کلّ ذلک خلقی، و لا تقطعوا السبل، و لا تحلفوا باسمی کاذبا، فانّ من حلف باسمی کاذبا فلا أذکّیه، و لا تزنوا، و لا تعقوا الوالدین. جابر بن عبد اللَّه گفت: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «کان فیما اعطی اللَّه موسی فی الالواح: یا موسی لا تشرک بی شیئا، فقد حق القول منی لتلفحنّ وجوه المشرکین النّار، و اشکر لی و لوالدیک اقک المتالف و أنساک فی عمرک و أحیک حیاة طیبة، و لا تقتل النّفس الّتی حرّمت الا بالحق، فتضیق علیک الارض برحبها، و السّماء بأقطارها، و تبوء بسخطی و النّار، و لا تحلف باسمی کاذبا و لا آثما، فانّی لا اطهر و لا ازکّی من لم ینزّهنی و یعظّم اسمایی، و لا تحسد النّاس علی ما اعطیتهم من فضلی، فانّ الحاسد عدوّ لنعمتی، رادّ لقضائی، ساخط لقسمتی التی اقسم بین عبادی، و من یکن کذلک فلست منه و لیس منی».
هوش مصنوعی: سعید بن جبیر می‌گوید: الواحی که به موسی داده شد، از یاقوت سرخ و یا از زمرد بودند و خدا به جبرئیل دستور داد تا آن‌ها را از عدن بیاورد. مقاتل می‌گوید: در این الواح نوشته شده بود: «من خداوند رحمان و رحیم هستم، هیچ چیزی را با من شریک نکنید، نه از اهل آسمان و نه از اهل زمین، زیرا همه آن‌ها آفریده من هستند. راه‌ها را نبندید و به نام من به دروغ قسم نخورید، زیرا کسی که به نام من دروغ قسم بخورد، من او را نمی‌بخشم. زنا نکنید و به والدین خود ستم نکنید.» جابر بن عبد الله می‌گوید: از رسول الله (ص) شنیدم که فرمود: «در آنچه که خدا به موسی داده بود، آمده است: ای موسی! هیچ چیزی را با من شریک نکن، زیرا حقیقتا به تو می‌گویم که صورت‌های مشرکین در آتش فرو می‌رود. شکرگزار من و والدینت باش و در زندگی‌ات سعادتی پیدا کن و زندگی نیکویی داشته باش. نفس‌هایی را که خداوند حرام کرده، جز به حق نکش، زیرا در این صورت زمین برای تو تنگ می‌شود و آسمان‌ها نیز. و به خشم من دچار خواهی شد و به آتش خواهی رفت. به نام من به دروغ و گناه قسم نخور، زیرا من کسی را که به نام من عمل ناشایستی کند، نمی‌بخشم و پاک نمی‌کنم. بر نعمت‌های دیگران حسد نبر، زیرا حسد دشمن نعمت من است و قضا و قدر من را زیر سوال می‌برد و معترض به تقسیم من در میان بندگانم است. کسی که چنین باشد، از من نیست و من نیز از او نیستم.»
و عن معقل بن یسار، قال: قال رسول اللَّه (ص): «الا انّی اعطیت سورة بقرة من الذّکر الاول، و أعطیت طه و الطواسین من الواح موسی».
هوش مصنوعی: معقل بن یسار نقل می‌کند که رسول‌الله (ص) فرموده‌اند: «آگاه باشید که من سوره بقره را از یادگارهای گذشته دریافت کرده‌ام و سوره طه و سوره‌های طواسین را نیز از لوح‌های موسی به من داده‌اند.»
حسن گفت درین آیت: وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ گفت: این آیت در تورات هزار آیت است، یعنی و اللَّه اعلم که آنچه درین آیت جمع است از فرائض و فضائل در تورات بهزار آیت جمع است، تا بدانی که قرآن جوامع الکلم است، چنان که مصطفی (ص) گفت: «بعثت بجوامع الکلم».
هوش مصنوعی: حسن بیان کرد که در این آیه‌ای که به «و کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ» اشاره شده، گفته می‌شود این آیه در تورات به هزار آیه اشاره دارد. یعنی روشن است که نکات جمع‌آوری شده در این آیه، شامل احکام و فضائل زیادی است که در تورات به شکل هزار آیه وجود دارد. این موضوع به ما می‌آموزد که قرآن، جامع کلمات و معانی عمیق است. همچنین، مصطفی (ص) فرمود که «من برای بیان معانی جامع و کامل فرستاده شده‌ام».
و عن ابن عباس قال: قال رسول اللَّه (ص): «لمّا اعطی اللَّه موسی الالواح فنظر فیه، قال یا رب! لقد اکرمتنی بکرامة لم تکرم بها احدا قبلی».
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل می‌کند که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: هنگامی که خداوند لوح‌های علمی را به موسی داد و او به آن‌ها نگاه کرد، گفت: «ای پروردگار! تو به من کرامتی عطا فرمودی که به هیچ کس قبل از من نکرامت نبخشیده‌ای».
قالَ یا مُوسی‌ إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَی النَّاسِ بِرِسالاتِی وَ بِکَلامِی فَخُذْ ما آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ ای: یجد و محافظة ان تموت علی حب محمد.
هوش مصنوعی: خداوند به موسی می‌گوید: «ای موسی، من تو را به خاطر پیام‌هایم و کلامم بر مردم برگزیده‌ام. پس آنچه را به تو داده‌ام بپذیر و از سپاسگزاران باش.» این یعنی اینکه باید در پی آن باشی که به محبت محمد (ص) جان خود را از دست دهی.
قال موسی: یا رب و من محمد؟ قال: احمد الذی اثبت اسمه علی عرشی من قبل ان اخلق السّماوات و الارض بألفی عام، انّه نبیّی و حبیبی و صفیّی و خیرتی من خلقی، و هو احبّ الیّ من جمیع خلقی، و جمیع ملائکتی. قال موسی: یا رب! ان کان محمّد احب الیک من جمیع خلقک، فهل خلقت امة اکرم علیک من امتی؟ قال اللَّه: یا موسی! انّ فضل امّة اکرم علیک من امتی؟ قال اللَّه: یا موسی! انّ فضل امّة محمد علی سائر خلقی کفضلی علی جمیع خلقی. قال: یا رب! لیتنی رأیتهم، قال یا موسی! انّک لن تراهم، و لو اردت ان تسمع کلامهم لسمعت. قال: یا رب! فانی ارید ان اسمع کلامهم.
هوش مصنوعی: موسی به خدا گفت: پروردگارا، محمد کیست؟ خدا پاسخ داد: احمد است، کسی که نامش را دو هزار سال قبل از ساخت آسمان‌ها و زمین بر عرش خود نگاشته‌ام. او پیامبر من، محبوب من، برگزیده من و بهترین خلق من است و نزد من از تمام مخلوقات و همه ملائکه محبوب‌تر است. موسی گفت: پروردگارا، اگر محمد نزد تو از همه مخلوقات عزیزتر است، آیا امتی برتر از امتم آفریده‌ای؟ خدا پاسخ داد: ای موسی! فضل امت محمد بر باقی مخلوقات همانند فضیلت من بر تمام مخلوقات است. موسی گفت: کاش آن‌ها را می‌دیدم. خدا گفت: ای موسی! تو آن‌ها را نخواهی دید، ولی اگر بخواهی می‌توانی صدایشان را بشنوی. موسی ادامه داد: پروردگارا، من می‌خواهم صدایشان را بشنوم.
قال اللَّه تعالی: یا امة محمّد؟ فاجبنا کلّنا من اصلاب آبائنا و ارحام امهاتنا: لبیک، اللّهمّ لبّیک، لبّیک، ان الحمد و النعمة لک، و الملک لا شریک لک. قال اللَّه تعالی: یا امّة محمد! انّ رحمتی سبقت غضبی، و عفوی عقابی، قد اعطیتکم من قبل ان تسئلونی، و قد اجبتکم من قبل ان تدعونی، و قد غفرت لکم من قبل ان تعصونی. من جاءنی یوم القیامة بشهادة ان لا اله الا اللَّه و انّ محمّدا عبدی و رسولی، دخل الجنة، و ان کانت ذنوبه اکثر من زبد البحر».
هوش مصنوعی: خداوند متعال فرمود: ای امت محمد! ما همه از نسل پدران و مادران‌مان پاسخ دادیم: لبیک، خدایمان لبیک، لبیک. ستایش و رحمت از آن توست و سلطنتی جز تو نیست. خداوند متعال ادامه داد: ای امت محمد! رحمت من بر خشم من پیشی گرفته و عفو من بر عقاب من غلبه دارد. من به شما قبل از آنکه از من چیزی بخواهید عطا کرده‌ام و پاسخ شما را پیش از آنکه دعا کنید داده‌ام و پیش از آنکه من را نافرمانی کنید، برای شما آمرزیدم. هر کس در روز قیامت با شهادت اینکه جز خدا خدایی نیست و محمد پیامبر و بنده من است نزد من بیاید، وارد بهشت خواهد شد، حتی اگر گناهانش بیشتر از کفی دریا باشد.
و قال الربیع بن انس: نزلت التوراة و هی سبعون وقر بعیر، یقرأ الجزء منها فی سنة، لم یقرأها الا اربعة نفر: موسی و یوشع و عزیز و عیسی علیهم السلام.
هوش مصنوعی: ربیع بن انس گفت: تورات نازل شد و وزن آن هفتاد زانوی شتر بود. بخشی از آن در یک سال خوانده می‌شود و تنها چهار نفر آن را خوانده‌اند: موسی، یوشع، عزیر و عیسی علیهم‌السلام.
وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ میگوید جل جلاله و تقدست اسماؤه: ما بنوشتیم موسی را در آن تخته‌ها، من کلّ شی‌ء احتاج الیه فی بیان الدین. هر چه موسی را و قوم وی را بدان حاجت بود از کار دین و روشن داشتن راه دین، مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ من الحلال و الحرام و الاوامر و النواهی و القصص و الاخبار و ما کان و سیکون. و قیل: مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ ای من کل مکروه منهاة، و لکلّ حکم تفصیلا، و لکل مندوب بیانا، یعنی از هر ناشایستی باز زدن، و هر حکمی را تفصیل دادن، و هر چه پسندیده شرع است ایشان را نمودن، و بر ایشان روشن داشتن.
هوش مصنوعی: خداوند در این آیه می‌فرماید: ما به موسی در الواح، هر چیزی را که برای روشن‌کردن دین ضرورت داشت نوشته‌ایم. این شامل تمامی موارد لازم برای او و قومش در زمینه دین، مانند نصیحت‌ها و تفصیل هر چیز، از حلال و حرام، دستورات و نهی‌ها، داستان‌ها و اخبار گذشته و آینده می‌شود. برخی نیز گفته‌اند که "از هر چیز" به معنای هر چیزی است که باید از آن پرهیز کرد و تمام احکام را باید به تفصیل بیان کرد، همچنین هر چیزی که در شرع پسندیده است به آنان گفته شود و روشن گردد.
فَخُذْها بِقُوَّةٍ ای بقوة نفس و تسلیم و اذعان. ای موسی! بقوت نفس و صحت عزیمت و تن فراکار دادن، و خویش را بحق سپردن، و بر طاعت مواظبت نمودن بگیر این الواح را، و در خود پذیر این احکام را، و کار بند باش. قال: فأعطاه یدا بید.
هوش مصنوعی: پس با قدرت خود این را بپذیر، یعنی با اراده قوی و تسلیم و اعتراف. ای موسی! با اراده قوی و تصمیم درست، خود را برای انجام کار آماده کن و این دستورات را بپذیر و به آن‌ها عمل کن. او گفت: پس آن را به او دادند.
وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها گفته‌اند که: احسن ملت است، و المعنی یأخذوا بها، بفرمای قوم خود را تا بگیرند آن را، و در پذیرند، و آن را کار بند باشند. و قیل: بأحسنها، ای: بحسنها، و کلّها حسن، کقوله: أَحْسَنُ مَقِیلًا، و کقوله: «وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ». و قیل فیها الفرض و المندوب و المباح، و الفرض احسنها. و قیل: المأمور به احسن من المنهی عنه، و قیل: کانت فیها فرائض و لا یجوز ترکها و فضائل مندوب الیها، و الاحسن ان تجمع بین الفضائل و الفرائض. زجاج گفت: این هم چنان است که اللَّه گفت: و لمن انتصر بعد ظلمه فمن عفا و أصلح فأجره علی اللَّه و لمن صبر و غفر. قصاص نیکو است اما عفو نیکوتر. انتصار نیکوست، صبر نیکوتر.
هوش مصنوعی: به قوم خود بگو تا بهترین‌ها را بپذیرند و به کار گیرند. گفته شده که این بهترین‌ها، تمام احکام و دستورات نیکو هستند. برخی نیز گفته‌اند که منظور از بهترین، آنچه واجب و مستحب و مباح است، می‌باشد؛ که در این میان، واجب از همه بهتر است. به طور کلی، آنچه که مأمور به آن شده‌اید بهتر از آن چیزی است که از آن منع شده‌اید. برخی معتقدند که در این دستورات فرایضی وجود دارد که ترک آنها جایز نیست و همچنین فضایل و خوبی‌هایی که بر انجام آنها تأکید شده است. بهتر است که انسان همواره تلاش کند تا بین فضائل و فرایض تعادل برقرار کند. به عنوان مثال، خداوند می‌فرماید که کسی که پس از ظلم خود انتقام بگیرد و سپس عفو کند و اصلاح نماید، پاداشش بر عهده خداست. اگرچه قصاص کار خوبی است، اما عفو از آن نیز بهتر است. انتقام خوب است، اما صبر و گذشت بهتر است.
سَأُرِیکُمْ دارَ الْفاسِقِینَ یعنی سأورثکم و أعطیکم ارض مصر. این دلیل آن کس است که گفت: ارنی در موضع «هات» است. میگوید: آری بشما دهم زمین مصر و سرای فرعون و قوم وی، و همچنین کرد رب العزه که گفت جل جلاله: کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ‌، الی قوله: کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِینَ، و در سورة الشعراء گفت: فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ الی قوله «کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها بَنِی إِسْرائِیلَ». و گفته‌اند: «دار» ایدر بمعنی هلاک است، و جمعه ادوار، ای: اریکم هلاک الفاسقین. فأراهم ذلک حین قذف البحر اجسادهم علی الساحل، و قیل: هو من الدوار ای: ما دار الیه امرهم. کلبی گفت: دارَ الْفاسِقِینَ ما مرّوا علیه اذا سافروا من منازل عاد و ثمود و القرون المهلکة. مجاهد: گفت: دارَ الْفاسِقِینَ ای مصیرهم فی الآخرة الی النّار.
هوش مصنوعی: این عبارت به معنی این است که خداوند به بنی‌اسرائیل وعده می‌دهد که سرزمین مصر و کاخ فرعون و قوم او را به آنها خواهد داد. این موضوع اشاره به آیات مختلفی دارد که در آن‌ها خداوند درباره میراثی که به قوم‌های دیگر خواهد داد صحبت کرده است. همچنین در اینجا به مفهوم "دار" اشاره شده است که به معنای هلاکت و نابودی است و می‌تواند به مکانی که اقوام فاسق قبل از نابودی خود به آن سفر کرده‌اند، اشاره داشته باشد. در نهایت، اشاره‌هایی به عوالم پس از مرگ و عذاب‌هایی که در انتظار فاسقین است، نیز وجود دارد.
سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ قومی گفتند: حکم این آیت مخصوص است بر اهل مصر و کسان فرعون، و اراد بالایات الآیات التسع الّتی اعطاها اللَّه موسی، و ذلک فی قوله تعالی: وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی‌ تِسْعَ آیاتٍ بَیِّناتٍ، و بیشترین مفسّران بر آنند که حکم این آیت بر عموم است، و آیات دلائل وحدانیت است در خلق آسمان و زمین. کافران و مشرکان را میگوید بر عموم، که بر دین حق تکبر آوردند، و از ایمان و اسلام روی گردانیدند، ما در جزاء آن تکبر ایشان را از راه تفکر و اعتبار برگردانیدیم، تا براه هدی راه نبردند، و بدبخت بماندند! و قیل: سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ، ای: عن فهم خطابی و معرفة کلامی. قال ذو النون: ابی اللَّه ان یکرم البطالین بمکنون حکمة القرآن، و قال سهل: هو أن یحرمهم فهم القرآن و الاهتداء بالرسول (ص).
هوش مصنوعی: من از نشانه‌ها و دلایل خود، آن‌هایی را که در زمین بدون حق و به طور متکبرانه رفتار می‌کنند، دور می‌سازم. برخی از قوم‌ها بر این باورند که این آیه به طور خاص به مردم مصر و پیروان فرعون اشاره دارد و به آیات نُه‌گانه‌ای که خدا به موسی داده، اشاره می‌کند. در عین حال، بسیاری از مفسران بر این عقیده‌اند که این آیه به عموم مردم اشاره دارد و نشانه‌های یکتایی خداوند در آفرینش آسمان و زمین را شامل می‌شود. این آیه به کافران و مشرکان اشاره دارد که به دین حق تکبر ورزیده و از ایمان دور شده‌اند. مجازات این تکبر این است که آن‌ها را از راه تفکر و سرمشق جلوگیری کرده‌ایم، به طوری که نتوانند به راه هدایت برسند و دچار خسارت شوند. برخی نیز می‌گویند «من نشانه‌هایم دور می‌سازم» به این معناست که آن‌ها توان شناخت پیام من و فهم کلام من را از دست خواهند داد. یکی از شخصیت‌ها به نام ذو النون می‌گوید خداوند اجازه نمی‌دهد که بی‌عملان در حکمت نهانی قرآن شرف یابند و سهل می‌گوید این به معنای محروم کردن آن‌ها از فهم قرآن و هدایت یافتن توسط پیامبر (ص) است.
وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ ای کل معجزة، لا یُؤْمِنُوا بِها. هذه کقوله: وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ، وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ ای: طریق الهدی و البیان لا یتخذوه طریقة و دینا. حمزه و کسایی سَبِیلَ الرُّشْدِ بفتح را و شین خوانند باقی بضم راء و سکون شین. سَبِیلَ الرُّشْدِ و رشد و رشد هر دو یکسان است همچون سقم و سقم و حزن و حزن و بخل و بخل. ابو عمر فرق کرد، گفت: الرّشد الصلاح فی الامر، دلیله: فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً، و الرشد الاستقامة فی الدین. حلال زاده را گویند: هذا عن رشدة، و حرام زاده را گویند: هذا عن غیر رشدة. وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الغَیِّ ای: طاعة الشیطان، یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا. غیّ از راه بیفتادن است، غیّ و غوایت یکی است. ذلِکَ بِأَنَّهُمْ ای بسبب أنهم، کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلِینَ غیر ناظرین فیها، و لا یتّعظون بها.
هوش مصنوعی: اگر آنها هر معجزه‌ای را ببینند، به آن ایمان نخواهند آورد. مثلاً اگر نشانه‌ای را مشاهده کنند، آن را دور می‌زنند و می‌گویند که این سحری است که ادامه دارد. حتی اگر راه درست را ببینند، آن را به عنوان مسیر و دین انتخاب نخواهند کرد. دو نفر به نام‌های حمزه و کسایی، واژه "سبیل الرشد" را به گونه‌ای خاصی می‌خوانند. "سبیل الرشد" و "رشد" به یک معنا هستند، مشابه واژه‌های دیگر که معانی یکسانی دارند. ابو عمر نیز تأکید می‌کند که "رشد" به معنای صلاح در امور است و دلیلی برای آن وجود دارد. در مقابل، اگر آنها "سبیل الغی" یا اطاعت از شیطان را ببینند، آن را به عنوان راهی برای خود انتخاب می‌کنند. واژه "غی" به معنای گمراهی است و این دو واژه در معنا یکی هستند. دلیل این رفتار آنها این است که به نشانه‌های ما کافر شده‌اند و از آنها غافل بودند، بدون اینکه به آنها توجهی داشته باشند یا از آنها عبرت بگیرند.
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا جحدوا بالایمان وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ الثّواب و العقاب و البعث و الحساب، و قیل: «کذبوا بالآخرة» ای بلقاء اللَّه فی الآخرة، حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ ای بطلت. هَلْ یُجْزَوْنَ فی العقبی إِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ یعنی جزاء ما کانوا یعملون فی الدنیا. این و نظائر این در قرآن هر جایی که مقید است کافر راست، چنان که گفت: وَ هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکَفُورَ، مگر جایی که مبهم است، چنان که وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی‌ الی قوله: «ثُمَّ یُجْزاهُ».
هوش مصنوعی: و کسانی که به نشانه‌های ما دروغ می‌زنند، به ایمان و ملاقات با آخرت، که شامل پاداش و کیفر، و رستاخیز و حسابرسی است، اعتقاد ندارند. گفته شده است: «آنها به آخرت دروغ گفتند»، یعنی به ملاقات با خدا در آخرت. اعمال آنها باطل شده است. آیا در عالم آخرت چیزی جز آنچه که در دنیا انجام داده‌اند، به آنها پاداش داده می‌شود؟ این بیانگر پاداش کارهایی است که آنها در دنیا انجام داده‌اند. در قرآن، هرجا که به کافران اشاره شده، مانند "آیا ما جز کسانی که کافرند پاداش می‌دهیم؟" اینگونه است، مگر در جاهایی که عبارت مبهم باشد، مانند "و هیچ‌کس جز آنچه سعی کرده، برای او نیست" تا جایی که گفته می‌شود: "سپس به او پاداش داده می‌شود".
وَ اتَّخَذَ ای صنع و صاغ قَوْمُ مُوسی‌ یرید السامری و من اعانه علی ذلک و من رضی به و من صدّقه، مِنْ بَعْدِهِ ای من بعد انطلاقه للمیقات و هو العشر الّذی تمّم اللَّه به المیقات، مِنْ حُلِیِّهِمْ بفتح حا و سکون لام و تخفیف یا قراءت یعقوب است بر لفظ واحد، و هو الواحد الحلیّ ککعب و کعوب و فلس و فلوس. حمزه و کسایی حلیهم بکسر حا و لام و تشدید یاء خوانند، باقی بضمّ حا و کسر لام و تشدید یا خوانند، و حلی و حلی بضمّ و کسر هر دو یکسانست بمعنی جمع، همچون صلّی و صلّی و بکیّ و بکیّ. عِجْلًا ای تمثال عجل مجوّف کأحسن ما یکون.
هوش مصنوعی: قوم موسی با کمک سامری و کسانی که به او کمک کردند، تصمیم گرفتند به پرستش یک عجل بپردازند. این اتفاق بعد از آن روی داد که موسی به میقات رفت تا به پروردگارش نزدیک شود. آن‌ها از زیورآلات خود استفاده کردند تا این عجل را بسازند. در این زمینه، نحوه تلفظ برخی کلمات و همچنین معانی آن‌ها نیز بحث شده است. تمثال عجل به صورت مجوف ساخته شده بود و به بهترین شکل ممکن طراحی شده بود.
در قصه آورده‌اند که: بنی اسرائیل از قبطیان پیرایه‌های ایشان بعاریت خواستند روز عید را که در پیش بود، و این بنی اسرائیل در دست قبطیان همچون اهل جزیت بودند در میان اسلامیان، پس رب العالمین فرعون را و قبطیان را هلاک کرد، و آن پیرایه‌ها و زرّینه‌ها در دست بنی اسرائیل بماند، و بر ایشان حرام بود خرج کردن آن. هارون بفرمود تا ندا کردند، و هر کس که از آن پیرایه چیزی داشت بیرون داد، و همه بسامری سپردند، و سامری زرگر بود، از آن گوساله‌ای بساخت، جسد بیروح، تمثالی مجوّف، چون ساخته بود از وی یک بانگ بیامد، و نیز هیچ بانگ نکرد.
هوش مصنوعی: روایت شده که بنی‌اسرائیل از قبطیان خواسته بودند که در روز عید، زیورآلات آن‌ها را به امانت بدهند. در آن زمان، بنی‌اسرائیل در دست قبطیان مانند افرادی تحت سلطه بودند. سپس خداوند فرعون و قبطیان را نابود کرد و آن زیورآلات در دست بنی‌اسرائیل باقی ماند، اما برای آن‌ها استفاده از آن‌ها ممنوع بود. هارون دستور داد تا اعلام کنند و هر کسی که از آن زیورآلات چیزی داشت، آن را برگرداند. تمام آن‌ها نزد سامری جمع‌آوری شد، که زرگری بود و از طلا گوساله‌ای بی‌جان ساخت. این مجسمه توخالی صداهایی ایجاد کرد، اما هیچ صدای دیگری نداشت.
وهب گفت: کان یسمع منه الخوار الا انه لا یتحرک. سدی گفت: کان یخور و یمشی فکلّما خار سجدوا له، و اذا سکت رفعوا رؤسهم. و گفته‌اند: جسد از جساد است، و هو الزّعفران، یعنی عجلا اصفر له خوار. قومی گفتند: جسد لحم و دم است، و بانگ در وی ظاهر است، و بعید نیست. قومی گفتند: تمثالی بود از زر برنگ زر مجوف، و بانگ در وی از روی تلبیس بود و حیلت، و الاول اصح.
هوش مصنوعی: وهب گفت: او صدای خُوار را می‌شنید اما حرکت نمی‌کرد. سدی گفت: او خُوار میکرد و راه می‌رفت، و هر بار که خُوار می‌کرد، مردم برای او سجده می‌کردند و زمانی که سکوت داشت، سرهایشان را بالا می‌بردند. برخی گفته‌اند که "جسد" از "جساد" است و به زعفران اشاره دارد، یعنی گوساله‌ای زرد که صدای خُوار دارد. عده‌ای دیگر معتقدند که "جسد" به معنای جسم و خون است و صدای او هم آشکار است، و این احتمال دور از ذهن نیست. برخی هم بر این عقیده‌اند که او تندیس طلا به رنگ طلا و توخالی بود و صدای او نتیجه فریب و حیله‌ای بود، اما نظر اول معتبرتر است.
أَ لَمْ یَرَوْا نمی‌بینند این گوساله پرستان أَنَّهُ لا یُکَلِّمُهُمْ که این گوساله با ایشان سخن نمیگوید؟! این دلیل است که خدای ناگویا نبود. وَ لا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا یعنی لا یأمرهم و لا ینهاهم اتَّخَذُوهُ ای عبدوه و اتخذوه الها وَ کانُوا ظالِمِینَ واضعین العبادة غیر موضعها.
هوش مصنوعی: آیا گوساله پرستان نمی‌بیند این گوساله با آن‌ها سخن نمی‌گوید؟ این نشانه‌ای است که خدا نمی‌تواند ناگفتنی باشد. او آن‌ها را به راهی هدایت نمی‌کند، یعنی نه از آن‌ها چیزی را می‌خواهد و نه آن‌ها را از چیزی نهی می‌کند. آن‌ها این گوساله را به عنوان معبود خود قبول کرده و آن را پرستش کرده‌اند و در واقع ظلم کردند و عبادت را در جایی نادرست قرار دادند.
وَ لَمَّا سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ جمهور مفسّران بر آنند که این کلمه عبارت است از پشیمانی، و هر چند پشیمانی در دل باشد، اما نسبت آن با دست از آن جهت است که نسبت ملک و محبوب و مکروه با دست کنند، یقال: فی یده ملک، و فی یده محبوب، و حصل فی یده مکروه، و گفته‌اند: هر کس که از کاری پشیمان شود دست بر سر می‌نهد و بر آن تحسر میخورد، از این جهت نسبت ندم باید کرد، و قیل: انّ الانسان اذا حزبه امر عظیم مسح کفّه بکفّه و حولق. وَ رَأَوْا این رؤیت بمعنی علم است، ای علموا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا بعبادة العجل. میگوید: چون موسی از میقات باز آمد، و ایشان را بر آن صفت دید، و خشم راند، و با ایشان سخن درشت گفت، ایشان از آن کرده پشیمان شدند، و بدانستند که از راه راستی بیفتادند، گفتند: لَئِنْ لَمْ یَرْحَمْنا رَبُّنا وَ یَغْفِرْ لَنا حمزه و کسایی ترحمنا و تغفر لنا بتا خوانند، و رَبُّنا بنصب بر معنی دعا، یعنی: یا ربّنا. لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ بالعقوبة و فوت الثواب.
هوش مصنوعی: زمانی که مفسران به این نتیجه رسیدند که این کلمه به معنای پشیمانی است، توضیح دادند که هرچند پشیمانی در دل وجود دارد، اما ارتباط آن با دست به این خاطر است که در برخی موارد، مالکیت، محبت و مواردی که مورد تنفر است، با دست نشان داده می‌شود. گفته شده که هنگامی که فردی از کاری پشیمان می‌شود، معمولاً دست بر سر می‌زند و بر آن احساس ندامت می‌کند. همچنین اشاره شده است که اگر انسان با مشکلی بزرگ مواجه شود، معمولاً دستش را به کف دست دیگر می‌زند و احساس درگیری می‌کند. در ادامه، آنها متوجه شدند که به سبب پرستش گوساله دچار گمراهی شده‌اند. وقتی موسی از میقات برگشت و متوجه وضعیت آنها شد، خشمگین شد و با کلامی تند با آنها صحبت کرد. آنها از کرده خود پشیمان شدند و فهمیدند که از راه راست منحرف شده‌اند و گفتند: اگر خداوند ما را رحمت نکند و از ما بگذرد، قطعاً از زیانکاران خواهیم بود.
وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسی‌ من الطور إِلی‌ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً ای غضبان حزینا.
هوش مصنوعی: وقتی موسی از کوه طور به سوی قومش برگشت، در حالتی از خشم و اندوه بود.
اسف غایت خشم است ایدر و آنجا که گفت: فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ، و غایت اندوه است آنجا که گفت: «یا أَسَفی‌ عَلی‌ یُوسُفَ». الآسف و الاسف و الاسیف یکی است.
هوش مصنوعی: اسف بالاترین حد خشم است، همان‌طور که در جایی گفته شده: «وقتی ما را به خشم آوردند، از آن‌ها انتقام گرفتیم». همچنین اسف نماد عمیق‌ترین اندوه است، مانند زمانی که گفته شده: «ای وای بر یوسف». واژه‌های «آسف» و «اسف» و «آسیف» به یک معنا اشاره دارند.
قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی ای بئس ما نبتم عنّی و قمتم مقامی بعد انطلاقی! أَ عَجِلْتُمْ ای ترکتم أَمْرَ رَبِّکُمْ؟ و قیل تجاوزتم امر ربّکم، و قیل: استبطأتم موعد ربّکم. موسی چون بمیقات می‌شد ایشان را وعده داد که تا چهل روز باز آیم. چون بیست روز برآمد سامری گفت: بیست روز و بیست شب گذشت، این چهل باشد تمام، و ظن بردند که موسی خود نمانده است. پس چون موسی و از آمد گفت: ا عجلتم وعد ربّکم الّذی وعدنیه من الاربعین لیلة؟ زجاج گفت: عجلته ای سبقته. وَ أَلْقَی الْأَلْواحَ الّتی فیها التوراة غضبا علی قومه حین عبدوا العجل.
هوش مصنوعی: موسی به قوم خود گفت: چه بد جایگزینی برای من انتخاب کردید بعد از رفتن من! آیا عجلت کردید و از دستور خداوند خود تخطی کردید؟ برخی گفتند که شما از فرمان پروردگارتان تجاوز کردید و برخی دیگر گفتند که در انتظار وعده او درنگ کردید. موسی به آن‌ها وعده داده بود که پس از چهل روز برمی‌گردد. پس از گذشت بیست روز، سامری به قوم گفت که این مدت کافی است و احتمال داد که موسی دیگر باز نخواهد گشت. وقتی موسی بازگشت، به آن‌ها گفت: آیا به وعده پروردگارتان که چهل شبانه‌روز بود، سرعت بخشیدید؟ برخی گفتند که شما پیش از موعد برگشتید. او در خشم، لوح‌هایی را که شامل تورات بود، بر قوم خود انداخت، زیرا آن‌ها به پرستش گوساله پرداخته بودند.
عن سعید بن جبیر عن ابن عباس، قال: قال رسول اللَّه (ص): «لیس الخبر کالمعاینة، اخبر اللَّه موسی ان قومه قد ضلّوا بعده فلم یلق الالواح، فلمّا عاینهم القاها فکسر منها ما تکسر»، و روی انه قال: «یرحم اللَّه اخی موسی ما المخبر کالمعاین، لقد اخبر اللَّه بفتنة فعرف انّ ما اخبره ربه حق، و انّه علی ذلک لمتمسّک بما فی یده، فرجع الی قومه و رآهم فغضب و کان شدید الغضب فألقی الالواح».
هوش مصنوعی: سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می‌کند که رسول الله (ص) فرمود: «خبر مانند مشاهدات نیست. خداوند به موسی خبر داده بود که قوم او پس از او گمراه شده‌اند، اما موسی لوح‌ها را به دست نگرفت. وقتی که به آنان نگاه کرد، لوح‌ها را انداخت و شکسته شد.» و همچنین گفته است: «خدا رحمت کند برادر موسی را، زیرا خبر با مشاهدات تفاوت دارد. خداوند به او درباره فتنه‌ای خبر داده بود و او می‌دانست که آنچه را که پروردگارش به او گفته، حقیقت دارد. با این حال وقتی به قومش برگشت و آنها را دید، بسیار خشمگین شد و لوح‌ها را پرتاب کرد.»
مفسّران گفتند: تورات هفت سبع بود. چون موسی الواح بر زمین زد و بشکست، اثر مکتوب از آنکه بشکست ناپیدا شد. شش سبع از آن برداشتند، و بآسمان باز بردند، و یک سبع بماند، و کان فیما رفع تفصیل کلّ شی‌ء و فیما بقی الهدی و الرّحمة. و روی عن ابن عباس، قال: اوتی رسول اللَّه (ص) السبع و هی المثانی الطّول، و اوتی موسی ستا فلمّا القی الالواح رفعت اثنتان و بقیت اربع.
هوش مصنوعی: مفسران بیان کرده‌اند که تورات شامل هفت بخش است. هنگامی که موسی الواح تورات را بر زمین انداخت و شکست، بخش‌هایی از متن که شکسته شد، دیگر قابل مشاهده نبود. شش بخش از آن به آسمان برده شد و تنها یک بخش باقی ماند. در بخش‌هایی که به آسمان برده شد، همه جزئیات ذکر شده بود و بخش باقی‌مانده شامل هدایت و رحمت بود. همچنین از ابن عباس نقل شده است که پیامبر (ص) به هفت بخش دست پیدا کرد که آن‌ها را «مَثانی» می‌نامند، در حالی که موسی شش بخش را دریافت کرده بود، اما وقتی الواح را انداخت، دو بخش به آسمان برده شد و چهار بخش دیگر باقی ماند.
قتاده گفت: انّما القی الالواح لکثرة ما سمع من فضائل امّة محمّد (ص)، فألقی الالواح و قال: ربّ اجعلنی من امّة محمد (ص). از بس که فضائل امّت محمّد شنید از حق جلّ جلاله، الواح بیفکند و گفت: خداوندا مرا از امّت محمّد کن، «وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ» ای اخذ بشعر رأسه و لحیته، تقول العرب: فلان حسن الرّأس ای الشعر. جای دیگر گفت: تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی». هارون از موسی بسنّ مهتر بود بسه سال. بنی اسرائیل او را دوست‌تر داشتندی که لیّن الغضب بود.
هوش مصنوعی: قتاده می‌گوید که او به خاطر شنیدن زیاد از فضائل امت پیامبر محمد (ص) الواح را رها کرد و از خدا خواست که او را جزو امت محمد قرار دهد. همچنین در ادامه اشاره می‌کند که هارون، برادر موسی، سه سال بزرگتر بود و بنی‌اسرائیل او را بیشتر دوست داشتند زیرا او فردی ملایم و آرام بود.
خشم بسیار نراندی، و موسی گرم و تیز بود و بسیار خشم، چون باز آمد برادر را بخشم فرا خود کشید، موی گرفته، که چرا از پس من نیامدی و مرا از حال بنی اسرائیل و فعل ایشان خبر نکردی؟! همانست که جای دیگر گفت: ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی؟! قالَ ابْنَ أُمَّ قراءت اهل کوفه ابن ام بکسر میم است و اصله ابن امّی، فحذف یاء الاضافة لأنّ مبنی النّداء علی الحذف، و بقیت الکسرة فی المیم لتدلّ علی الاضافة، کقوله تعالی: «یا عِبادِ». باقی بفتح میم خوانند، یعنی: یا ابن امّاه، فحذف الالف مقصورا علی نیة الترخیم. چون بکسر خوانی، میگوید: ای پسر مادر من! و چون نصب خوانی: ای پسر مادرا! و هارون و موسی از یک مادر و یک پدر بودند، اما ذکر مادر کرد تنها، لیرقّقه علیه. گفته‌اند که: موسی حق مادر عظیم گزاردی، و دل وی نیکو نگه داشتی تا آن حدّ که هر گه خشمگین بودی، کسی نام مادر وی بردی از آن خشم ساکن شدی، و خوش گشتی، گفتی: مادر بهشت است، و در بهشت رنج و خشم نبود. هارون ازین جهت نام مادر برد بنزدیک وی در حال خشم.
هوش مصنوعی: موسی بسیار خشمگین بود و هنگامی که برادرش هارون به او پیوست، از او پرسید چرا او را در جریان وضعیت بنی‌اسرائیل قرار نداده است. او به هارون گفت که چرا وقتی آنها به گمراهی رفته بودند، او او را دنبال نکرده و از دستورات خداوند سرپیچی کرده است. هارون او را با گفتن "ای پسر مادر من!" مخاطب قرار داد و با این بیان به رقت قلب موسی کمک کرد. موسی به مادرش بسیار احترام می‌گذاشت و در زمان خشم، یاد مادرش او را آرام می‌کرد، چون او معتقد بود که مادر در بهشت است و در آنجا هیچ رنج و خشم وجود ندارد. بنابراین، هارون نیز با یادآوری نام مادر، سعی کرد تا خشم موسی را کاهش دهد.
إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی ای: وجدونی ضعیفا لوحدتی، وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی ای هموا و قاربوا ان یقتلونی لانکاری علیهم، فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ شماتت نامی است شادی کردن را ببد کسی، و در خبر است: «نعوذ بک من شماتة الاعداء».
هوش مصنوعی: مردم به من ظلم کردند و من را ضعیف و تنها یافتند و نزدیک بود که مرا به خاطر مخالفت با آنها بکشند. پس ای کاش دشمنانم از من شادی نکنند، چرا که شادی کردن در برابر بدبختی دیگران است و در روایت آمده است: «از شادی دشمنان به تو پناه می‌بریم».
میگوید: دشمنان را بمن شادی مکن بدانکه مرا خوار کنی یا بزنی. وَ لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ الّذین عبدوا العجل، و مرا با ایشان یکسان مکن که این جرم ایشان کرده‌اند نه من.
هوش مصنوعی: می‌گوید: دشمنان نخواهند توانست مرا خوشحال کنند، چرا که نه می‌توانند مرا خوار کنند و نه می‌توانند مرا بزنند. همچنین مرا در کنار قوم ستمگران که گاو طلایی را عبادت کردند، قرار نده و مرا با آنها یکی نکن، زیرا این گناه از آن‌هاست نه از من.
پس چون موسی عذر برادر دانست و بیگناهی وی، گفت: رَبِّ اغْفِرْ لِی ما صنعت بأخی، و قیل بالقاء الالواح، وَ لِأَخِی حین لم یمنعهم و لم یلحق بی وَ أَدْخِلْنا فِی رَحْمَتِکَ انعم علینا بفضلک وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ارحم بنا منّا بأنفسنا و ارحم بنا من الأبوین.
هوش مصنوعی: موسی با متوجه شدن به بی‌گناهی برادرش، از خدا خواست که او و برادرش را مورد رحمتی خود قرار دهد و از او خواست که به خاطر کارهایی که به برادرش کرده، او را ببخشد. همچنین از خدا درخواست کرد که در رحمتش داخلشان کند و بر آن‌ها لطف کند، زیرا خدا بهترین و مهربان‌ترین رحمان‌هاست. موسی خواستار رحمتی بیشتر از خودشان و از والدینشان بود.
إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ الها یعنی فی ایّام موسی، سَیَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ فی الآخرة وَ ذِلَّةٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا و هی ما امروا به من قتل انفسهم، فکان الأب یقتل ابنه و الابن اباه. عطیّه گفت: سینالهم ای سینال اولادهم و هم الّذین کانوا فی عهد.
هوش مصنوعی: افرادی که در زمان موسی، گوساله را به عنوان خدا انتخاب کردند، در آخرت عذاب سختی از سوی پروردگارشان خواهند دید و در زندگی دنیوی نیز دچار ذلت خواهند شد. آنها به دست خود دستور قتل یکدیگر را می‌دادند، به‌طوری که پدر، فرزندش را و فرزند، پدرش را می‌کشت. عطیّه می‌گوید که عذاب به نسل‌های بعدی آن‌ها نیز خواهد رسید و آنها کسانی بودند که در زمان موسی زندگی می‌کردند.
النّبی (ص)، غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ فی الآخرة و فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا و هی ما اصاب بنو قریظة و النضیر من القتل و الجلاء، و قیل الجزیة، وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ ای الکاذبین.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) از خشم پروردگار در آخرت و همچنین در زندگی دنیوی خبر می‌دهد. این خشم شامل عذاب‌هایی است که بر بنی قریظه و نُضَیر نازل شده، مانند قتل و تبعید. برخی نیز بر این باورند که مقصود از آن، پرداخت جزیه است. همچنین، ما کسانی را که به دروغ‌افکنی مشغولند، به همین صورت کیفر خواهیم داد.
قال ابو قلابه: هی و اللَّه جزاء کلّ مفتر الی یوم القیامة ان یذلّه اللَّه عزّ و جلّ.
هوش مصنوعی: ابو قلابه گفت: به خدا سوگند، مجازات هر کسی که به دیگران اهانت کند، تا روز قیامت این است که خداوند عز و جل او را ذلیل خواهد کرد.
فضیل عیاض گفت: وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ ای المبتدعین. مالک بن انس گفت:
هوش مصنوعی: فضیل عیاض گفت: و به همین ترتیب ما مجازات می‌کنیم افتراء زنندگان را، ای مبتدعتان. مالک بن انس نیز گفت:
ما من مبتدع الا و تجد فوق رأسه ذلة، ثمّ قرأ: إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ الایة. وَ الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ و هی الشّرک ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها ای من بعد السّیّئات وَ آمَنُوا صدّقوا انّه لا اله غیره إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها ای من بعد التّوبة لَغَفُورٌ رَحِیمٌ.
هوش مصنوعی: هیچ شخصی متعصب نیست مگر اینکه بر سر او ذلت و خفتی وجود دارد. سپس آیه‌ای را خواند: «بدون شک کسانی که گوساله (بت) را پرستش کردند، عذاب خواهند شد.» و در ادامه گفت: «و کسانی که اعمال بدی انجام دادند، که همان شرک است، و سپس بعد از آن توبه کردند و ایمان آوردند (یعنی تصدیق کردند که هیچ خدایی جز او نیست)، یقیناً پروردگار تو بعد از این توبه، بسیار آمرزنده و مهربان است.»
وَ لَمَّا سَکَتَ یعنی سکن. زر و سیم را صامت خوانند از آنکه بی‌جانست، وَ لَمَّا سَکَتَ عَنْ مُوسَی الْغَضَبُ چون خاموش ایستاد از موسی خشم، یعنی بیارامید و خشم از وی باز شد، بسبب آنکه هارون عذر داد، و بنی اسرائیل از کفر توبه کردند آن تخته‌ها که بیفکنده بود برگرفت. شش سبع از وی برفته، وَ فِی نُسْخَتِها ای و فیما نسخ منها، و قیل فیما بقی منها و لم یذهب: هُدیً وَ رَحْمَةٌ. و قیل: اراد بها الالواح لانّها نسخت من اللوح المحفوظ، و قیل: انّ موسی لمّا القی الالواح تکسّرت فنسخ منها نسخة اخری فهی المراد. ابن عباس گفت: موسی چهل روز روزه داشت. چون الواح بیفکند و بشکست، چهل روز دیگر روزه داشت، تا آن با وی دادند در دو لوح بجای آن شکسته. هُدیً وَ رَحْمَةٌ ای هدی من الضلالة و رحمة من العذاب. لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ یخشون فیعملون بها.
هوش مصنوعی: وقتی موسی آرام شد و دیگر خشمگین نشد، به این معنی است که او از عصبانیت خود فروکش کرد. این آرامش به خاطر این بود که هارون از او عذرخواهی کرد و بنی‌اسرائیل نیز از کفر خود توبه کردند. آن تخته‌هایی که موسی پرتاب کرده بود، دوباره برگرفت. برخی از آیات از او رفته و در مورد آنچه باقی‌مانده گفته شده که نشانه هدایت و رحمت است. همچنین گفته شده که اشاره به الواح دارد، چرا که این الواح از لوح محفوظ گرفته شده بودند و در واقع، زمانی که موسی الواح را به زمین انداخت و آن‌ها شکسته شدند، یک نسخه دیگر از آن‌ها تهیه شد. ابن عباس می‌گوید که موسی چهل روز روزه گرفت و بعد از اینکه الواح را شکست و پرتاب کرد، چهل روز دیگر نیز روزه گرفت تا الواح جدید را دریافت کرد. این هدایت و رحمت به معنای هدایت از گمراهی و رحمت از عذاب است. کسانی که از پروردگار خود می‌ترسند و به او ایمان دارند، برای عمل به این هدایت مشتاق هستند.