قوله تعالی: قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ چون موسی (ع) بیّنت خویش آشکارا کرد، و حجت خود بنمود ازید بیضا و عصا، و فرعون را گفت: فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرائِیلَ، فرعون در آن کار فرو ماند. همت قتل موسی کرد. سالاران و مهتران قوم وی را گفتند: کشتن را روی نیست که باین معنی شبهتی در مردم آری. پندارند که وی راستگوی بود چون او را بکشتی، بگذار تا کذب وی و سحر وی آشکارا شود و مردم بدانند که این مرد جادو است جادوی دانا حاذق. میخواهد که باین جادویی و استادی خویش شما را یعنی فرعون و قبطیان از زمین مصر بیرون کند و ملک شما را زیر زبر گرداند، یعنی که چون میخواهد که بنی اسرائیل را بیرون برد، آن بیرون کردن شما است، که معاش شما از خراج و جزیت ایشان است، و نیز دشمنان شمااند. چون معاش شما بریده گردد و دشمن دست یابد ناچار شما را بیرون کرده باشند. پس فرعون گفت: فَما ذا تَأْمُرُونَ اینجا اضمار است، یعنی: قال فرعون: فَما ذا تَأْمُرُونَ؟ معنی تأمرون تشیرون است، که فرعون ملأ خود را بر خود امر ندیدید.اکنون شما چه اشارت کنید چه بینید و رأی شما در این کار چیست؟ قالُوا أَرْجِهْ بهمزه قراءت مکی و بصری و شامی و یحیی، اما «هاء» مکی باشباع ضمّه خواند متّصل بواو چنان که اصل اوست.
ابن عامر باختلاس کسره، بصری و یحیی باختلاس ضمه، باقی ارجه بیهمزه خوانند، امّا «هاء» باین قراءت حمزه و حماد و حفص بسکون خوانند، و قالون باختلاس کسره، ورش و کسایی و اسماعیل باشباع کسره. و در هر دو قراءت بهمز و بیهمز معنی آن تأخیر است، تقول: ارجیت الامر و أرجأته، اذا اخّرته. و الامر من «ارجی» «ارج» و من «ارجأ» «ارجأ». معنی آنست که اخّره و لا تعجل. و قیل: معناه احبسه و لا تقتله، وَ أَخاهُ یعنی هارون، ای اخّر امره و امر اخیه حتی یظهر کذبهما. و گفتهاند: ارجه بیهمزه از رجاء است یعنی اطمعه. میگوید: او را طامع کن و وعده میده تا فرو ایستد.
وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ ای فی مدائن ملکتک حاشرین، ای الشرط الّذین یجمعون السحرة.
و الحشر الجمع، و منه یوم الحشر.
گفتهاند که: در ممالک وی و نواحی مصر مدینههایی بود که جادوان در آن مسکن داشتند. هر که وی را حادثهای رسیدی و کاری صعب پیش آمدی کس فرستادی بجادوان، و ایشان را جمع کردی، تا ایشان تدبیر کارها و مکرها ساختندی. یَأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ حمزه و کسایی ساحر علیم خوانند، و سحار بناء مبالغت است یعنی ازین هر جادوی حاذق پر حیل بجادوی مشهور و معروف، و قیل: الساحر الّذی یعلم و لا یعلّم، و السّحّار الذی یعلم و یعلّم.
خلاف است میان علماء تفسیر که عدد جادوان چند بود. مقاتل گفت: هفتاد و دو کس بودند، دو کس سران و مهتران ایشان بودند از قبط و هفتاد از بنی اسرائیل.
کعب گفت: دوازده هزار بودند. سدی گفت سی و اند هزار مرد بودند. عکرمه گفت: هفتاد هزار. ابن المنذر گفت: هشتاد هزار. با هر یکی از ایشان حبلی و عصائی بود، و نام مهتر ایشان شمعون. آمدند این جادوان بحضرة فرعون، چنان که رب العالمین گفت: وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ، و گفتند إِنَّ لَنا لَأَجْراً بیک همزه قراءت مکی و مدنی و حفص است بر معنی خبر، یعنی: ما را لا بد برین جادوی مزدی است. باقی بدو همزه خوانند بر طریق استفهام بمعنی تقریر. چون ایشان جعل و مزد خود را بر وی تقریر کردند، فرعون گفت: نعم، آری، چنان است که میگویید، و شما را آنست که میخواهید، وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ای: و لکم من الاجر المنزلة الرفیعة عندی.
کلبی گفت: یعنی انتم اول من یدخل علیّ و آخر من یخرج.
قالُوا یا مُوسی اینجا اختصاری است عظیم که: آن گه ترتیب بدادند و آن را موعدی ساختند چنان که اللَّه گفت: مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ. این روز زینت روز عید ایشان بود، و گفتهاند: روز نوروز موافق روز عاشورا، همانست که رب العزة گفت: فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ. میگوید: فراهم آوردند جادوان را هنگام روزی را دانسته و نامزد کرده.
جای دیگر گفت: فَأَجْمِعُوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا، فرعون گفت ایشان را: همه هام سخن و هام دل و هام آهنگ باشید در ساز خویش. پس همه بهم بهامون آئید بیکبار برگتار. همه بیامدند و گفتند: یا مُوسی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ یعنی عصاک وَ إِمَّا أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ لعصیّنا و حبالنا. چون روی بروی آوردند، بموسی گفتند: یا موسی تو پیشتر عصای خود بیفکنی یا ما پیشتر بیفکنیم آنچه با ما است؟
موسی گفت: أَلْقُوا ان کنتم محقّین. القوا ما یصح و یجوز. بیوکنید.
اگر شما بر حقاید آنچه راست است و درست و روا. ایشان آن چوبها و رسنهای فراوان بیوکندند در آن هامون، مینمودند بموسی از جادوی ایشان که آن همه مارهااند زنده، که نهیب میبردند بموسی و درو مییازیدند.
و معنی سحر چیزی نمودن است که آن چیز نبود، و آن گه آن را مثل سازند چیزی را که آن در شگفتی بغایت بود، چنان که مصطفی (ص) گفت: «انّ من البیان لسحرا».
فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ این سین زیادة است، یعنی: ارهبوهم و افزعوهم. وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِیمٍ میگوید: جادویی آوردند عظیم، یعنی در چشم آن کس که میدید عظیم مینمود، که آن دشت و صحرا همه مار مینمودند از زمین خیزان، بموسی یازان.
وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی القینا فی قلبه، و قیل جاءه جبرئیل. جبرئیل گفت: ای موسی عصا بیوکن. أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ اصله تتلقف ای تبتلع، و قراءت حفص بسکون لام است، فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ای: تبلغ ما یأفکون ای یکذبون فیه. میگوید: آن عصا فرو برد هر چه ایشان بدروغ ساخته بودند و بجادویی نموده. میگویند: چهل شتر وار بود آنجا بیوکنده. و عصای موسی آن همه بیکبار فرو برد. «افک» برگردانیدن است در لغت عرب. و دروغ را از بهر آن افک گویند که از راستی برگردانیده باشند، یعنی که ایشان گفتند: این چوبها و رسنها ماران اند، و دروغ میگفتند، که مار نبودند. پس موسی عصا برگرفت و بحال خود باز شد، چوب گشت.
فَوَقَعَ الْحَقُّ ای ظهر الحقّ بأنه لیس بسحر، و قیل: علا و غلب. کار موسی بالا گرفت و غلبه کرد بر ایشان، و پیدا شد بدرستی و راستی که آنچه موسی کرد نه سحر است و موسی نه ساحر، بلکه کار الهی است، و عصای موسی که مار گشت بحقیقت مار گشت بفرمان حق و اظهار معجزه موسی، وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ و آنچه ایشان کرده بودند باطل بود و بیحاصل. سحره فرعون که آن حال چنان دیدند گفتند: اگر فعل موسی سحر بودی آن چوبها و رسنهای ما بحال خود باز شدی، و اصل آن بنماندی، اکنون که از آن هیچ نماند، و در عصای موسی پیدا نگشت، جز او حق و راستی نیست و کار وی سحر نیست.
فَغُلِبُوا هُنالِکَ ای: عند ذلک. وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ ای: رجعوا الی منازلهم بالذّلّ قد فضحهم اللَّه و ادحض حجتهم. صاغر و داخر نامی است بنزدیک عرب کم آمده را از کسی دیگر.
وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ این القاء ایدر نامی است هدایت و توفیق را ساجِدِینَ ای: خرّوا للَّه عابدین سامعین مطیعین.
گفتهاند که: چون حق ظاهر گشت و باطل نیست شد، و موسی غلبه کرد بر ایشان، موسی و هارون هر دو خدای را سجود شکر کردند، و سحره بموافقت موسی سجود کردند، آن گه گفتند: آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ فرعون گفت: ایّای تعنون؟ انا ربّ العالمین. چون فرعون این ظن خطا برد، ایشان گفتند: رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ. قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بر خبر بیاستفهام قراءت حفص است، و بدو همزه بمعنی استفهام قراءت حمزه و کسایی و بو بکر. باقی بمد تمام خوانند، یعنی که فرعون ایشان را توبیخ کرد و انکار نمود بتصدیق موسی و ایمان ایشان بیدستوری و بیفرمان فرعون، و گفت: ایمان آوردید بموسی پیش از آنکه شما را دستوری دادم.
مقاتل گفت: موسی بمهتر جادوان شمعون گفت: تؤمن بی ان غلبتک؟ اگر من بر تو غلبه کنم و تراکم آرم بمن ایمان آری؟ شمعون گفت: من جادویی بیارم که هیچ جادوی بآن نرسد و غلبه نکند، پس اگر تو غلبه کنی ناچار ایمان آرم، که آن نه سحر باشد که بر سحر ما غلبه کند، و فرعون در ایشان مینگرست که ایشان این سخن میگفتند، از این جهت گفت: إِنَّ هذا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ فِی الْمَدِینَةِ ای صنیع و خدیعة صنعتموه فیما بینکم و بین موسی فی مصر قبل خروجکم الی هذا الموضع، لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها ای: لتستولوا علی مصر فتخرجوا منها اهلها، و تتغلبوا علیها بسحرکم. آن گه ایشان را تهدید کرد: فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ما افعل بکم.
لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ علی مخالفة و هو أن یقطع من کل شقّ طرف و هو اوّل من فعل هذا. و احتمال کند که معنی آنست: مِنْ خِلافٍ ای من اجل خلاف ظهر منکم. ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ ای: اعلّقکم علی خشب منصوب.
جای دیگر گفت: وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ فِی جُذُوعِ النَّخْلِ.
قالُوا إِنَّا إِلی رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ یعنی بالموت فیثیبنا اللَّه و لا نبالی بوعیدک.
وَ ما تَنْقِمُ مِنَّا یقال نقمت انقم و نقمت انقم لغتان ای ما تکره منّا امرا، و قیل: ما تطعن علینا، و قیل: ما تنکر منّا منکرا الا ایماننا بربّنا، و قیل: الا ان آمنّا بآیات ربّنا: ما اتی به موسی من العصا و الید. رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً اصبب علینا الصّبر عند الصّلب و القطع حتّی لا نرجع کفّارا، وَ تَوَفَّنا مُسْلِمِینَ علی دین موسی و هارون.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ چون موسی (ع) بیّنت خویش آشکارا کرد، و حجت خود بنمود ازید بیضا و عصا، و فرعون را گفت: فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرائِیلَ، فرعون در آن کار فرو ماند. همت قتل موسی کرد. سالاران و مهتران قوم وی را گفتند: کشتن را روی نیست که باین معنی شبهتی در مردم آری. پندارند که وی راستگوی بود چون او را بکشتی، بگذار تا کذب وی و سحر وی آشکارا شود و مردم بدانند که این مرد جادو است جادوی دانا حاذق. میخواهد که باین جادویی و استادی خویش شما را یعنی فرعون و قبطیان از زمین مصر بیرون کند و ملک شما را زیر زبر گرداند، یعنی که چون میخواهد که بنی اسرائیل را بیرون برد، آن بیرون کردن شما است، که معاش شما از خراج و جزیت ایشان است، و نیز دشمنان شمااند. چون معاش شما بریده گردد و دشمن دست یابد ناچار شما را بیرون کرده باشند. پس فرعون گفت: فَما ذا تَأْمُرُونَ اینجا اضمار است، یعنی: قال فرعون: فَما ذا تَأْمُرُونَ؟ معنی تأمرون تشیرون است، که فرعون ملأ خود را بر خود امر ندیدید.اکنون شما چه اشارت کنید چه بینید و رأی شما در این کار چیست؟ قالُوا أَرْجِهْ بهمزه قراءت مکی و بصری و شامی و یحیی، اما «هاء» مکی باشباع ضمّه خواند متّصل بواو چنان که اصل اوست.
هوش مصنوعی: در این متن، زمانی که موسی (ع) نشانههای خود را به وضوح نشان داد و به فرعون گفت که بنیاسرائیل را آزاد کند، فرعون دچار تردید شد. او تصمیم به کشتن موسی گرفت، اما مشاورانش به او گفتند که نمیتوان او را کشت چون ممکن است مردم به گواهی او از راستگوییاش پی ببرند. آنها به فرعون توصیه کردند که بگذارد موسی و سحرش مردم را فریب دهد و نشان دهد که او جادوگری ماهر است که قصد دارد فرعون و مردم مصر را از سرزمین خود بیرون کند. آنها به فرعون گفتند که درآمدشان از طریق یهودیان است و اگر آنها را براند، معیشتشان از بین خواهد رفت. در پاسخ به این وضعیت، فرعون از مشاورانش خواست که نظرشان را درباره این موضوع بگویند. مشاوران به او پیشنهاد کردند که موسی را به تعویق اندازد.
ابن عامر باختلاس کسره، بصری و یحیی باختلاس ضمه، باقی ارجه بیهمزه خوانند، امّا «هاء» باین قراءت حمزه و حماد و حفص بسکون خوانند، و قالون باختلاس کسره، ورش و کسایی و اسماعیل باشباع کسره. و در هر دو قراءت بهمز و بیهمز معنی آن تأخیر است، تقول: ارجیت الامر و أرجأته، اذا اخّرته. و الامر من «ارجی» «ارج» و من «ارجأ» «ارجأ». معنی آنست که اخّره و لا تعجل. و قیل: معناه احبسه و لا تقتله، وَ أَخاهُ یعنی هارون، ای اخّر امره و امر اخیه حتی یظهر کذبهما. و گفتهاند: ارجه بیهمزه از رجاء است یعنی اطمعه. میگوید: او را طامع کن و وعده میده تا فرو ایستد.
هوش مصنوعی: ابن عامر با کسره، بصری و یحیی با ضمه میخوانند و بقیه قراءتها نیز بدون همزه خوانده میشوند. اما «هاء» در این قراءتها به سکون خوانده میشود، در حالی که قالون با کسره و ورش و کسایی و اسماعیل با شِباع کسره را میخوانند. در هر دو قراءت، همزه و بدون همزه به معنای تأخیر است، مانند اینکه بگویید: «مسئله را عقب انداختم». کلمه «الأمر» به معنای «اخر» و «ارجاء» است. این به این معناست که چیزی را تعویق بیندازید و عجله نکنید. همچنین گفته شده که معنای دیگر آن، نگهداشتن و نکشتن است. در اینجا «أخاهُ» اشاره به هارون دارد، به این معنی که باید کار او و برادرش را به تأخیر بیندازید تا دروغهایشان نمایان شود. برخی هم گفتهاند که بدون همزه به معنای امید دادن است، یعنی او را امیدوار کنید و وعده بدهید تا متوقف شود.
وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ ای فی مدائن ملکتک حاشرین، ای الشرط الّذین یجمعون السحرة.
هوش مصنوعی: و در شهرها، یعنی در شهرهای سلطنتت، افرادی را بفرست که جادوگران را جمعآوری کنند.
و الحشر الجمع، و منه یوم الحشر.
هوش مصنوعی: اجتماع و گردآوری مردم، که یکی از آنها روز حشر است.
گفتهاند که: در ممالک وی و نواحی مصر مدینههایی بود که جادوان در آن مسکن داشتند. هر که وی را حادثهای رسیدی و کاری صعب پیش آمدی کس فرستادی بجادوان، و ایشان را جمع کردی، تا ایشان تدبیر کارها و مکرها ساختندی. یَأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ حمزه و کسایی ساحر علیم خوانند، و سحار بناء مبالغت است یعنی ازین هر جادوی حاذق پر حیل بجادوی مشهور و معروف، و قیل: الساحر الّذی یعلم و لا یعلّم، و السّحّار الذی یعلم و یعلّم.
هوش مصنوعی: گفتهاند که در برخی کشورها و مناطق مصر، شهرهایی وجود داشت که جادوگران در آن زندگی میکردند. هر کسی که با مشکل یا پیشامدی سخت روبهرو میشد، شخصی را نزد جادوگران میفرستاد تا آنها را جمع کنند و راهحلی برای مشکلات ارائه دهند. این جادوگران به باخبرترینها در این زمینه معروف بودند، و به کسانی که مهارت بالایی در جادو داشتند، نامهایی داده میشد. برخی از آنها را به عنوان جادوگرانی که میدانند اما نمیآموزند، و برخی دیگر را به عنوان جادوگران ی که هم میدانند و هم میآموزند، معرفی کردهاند.
خلاف است میان علماء تفسیر که عدد جادوان چند بود. مقاتل گفت: هفتاد و دو کس بودند، دو کس سران و مهتران ایشان بودند از قبط و هفتاد از بنی اسرائیل.
هوش مصنوعی: در میان دانشمندان تفسیر، در مورد تعداد جادوگرانی که در یک واقعه مشخص حضور داشتند، اختلاف نظر وجود دارد. مقاتل میگوید که آنها هفتاد و دو نفر بودند که از این تعداد، دو نفر از سران و رهبران قبطیها و هفتاد نفر از بنی اسرائیل بودند.
کعب گفت: دوازده هزار بودند. سدی گفت سی و اند هزار مرد بودند. عکرمه گفت: هفتاد هزار. ابن المنذر گفت: هشتاد هزار. با هر یکی از ایشان حبلی و عصائی بود، و نام مهتر ایشان شمعون. آمدند این جادوان بحضرة فرعون، چنان که رب العالمین گفت: وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ، و گفتند إِنَّ لَنا لَأَجْراً بیک همزه قراءت مکی و مدنی و حفص است بر معنی خبر، یعنی: ما را لا بد برین جادوی مزدی است. باقی بدو همزه خوانند بر طریق استفهام بمعنی تقریر. چون ایشان جعل و مزد خود را بر وی تقریر کردند، فرعون گفت: نعم، آری، چنان است که میگویید، و شما را آنست که میخواهید، وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ای: و لکم من الاجر المنزلة الرفیعة عندی.
هوش مصنوعی: کعب گفت: دوازده هزار نفر بودند. سدی گفت: سی و چند هزار مرد. عکرمه گفت: هفتاد هزار. ابن المنذر گفت: هشتاد هزار. هر یک از آنها عصا و حبلی داشتند و نام سرپرست آنها شمعون بود. آن جادوگران به حضور فرعون آمدند، به طوری که پروردگار عالم گفته است: «و جادوگران به نزد فرعون آمدند»، و گفتند: «ما برای این کار پاداشی داریم». در اینجا کلمه "اجراً" به معنی پاداش است و ممکن است به صورت سوالی نیز قرائت شود که به معنای تأکید است. وقتی آنها کار و مزد خود را به او شرح دادند، فرعون گفت: «بله، درست است که میگویید و شما آنچه را که میخواهید، خواهید داشت و شما از نزدیکان من خواهید بود» یعنی شما پاداش و مقام بلندی در نزد من خواهید داشت.
کلبی گفت: یعنی انتم اول من یدخل علیّ و آخر من یخرج.
هوش مصنوعی: کلبی گفت: یعنی شما نخستین کسی هستید که به من وارد میشود و آخرین کسی هستید که از پیش من میرود.
قالُوا یا مُوسی اینجا اختصاری است عظیم که: آن گه ترتیب بدادند و آن را موعدی ساختند چنان که اللَّه گفت: مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ. این روز زینت روز عید ایشان بود، و گفتهاند: روز نوروز موافق روز عاشورا، همانست که رب العزة گفت: فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ. میگوید: فراهم آوردند جادوان را هنگام روزی را دانسته و نامزد کرده.
هوش مصنوعی: آنها به موسی گفتند: اینجا دقیقا مناسبتی بزرگ است و آنها ترتیب دادند و آن را به عنوان یک زمان مشخص معین کردند، چنان که خداوند فرمود: موعد شما روز زینت است. این روز زینت، روز عید آنها بود و گفتهاند روز نوروز همزمان با روز عاشورا است. این همان روزی است که خداوند فرمود: جادوگران را برای یک زمان معین جمع کردند. به این معنی که آنها جادوگران را در زمانی مشخص و از قبل تعیین شده گرد هم آوردند.
جای دیگر گفت: فَأَجْمِعُوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا، فرعون گفت ایشان را: همه هام سخن و هام دل و هام آهنگ باشید در ساز خویش. پس همه بهم بهامون آئید بیکبار برگتار. همه بیامدند و گفتند: یا مُوسی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ یعنی عصاک وَ إِمَّا أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ لعصیّنا و حبالنا. چون روی بروی آوردند، بموسی گفتند: یا موسی تو پیشتر عصای خود بیفکنی یا ما پیشتر بیفکنیم آنچه با ما است؟
هوش مصنوعی: در جای دیگری گفته شده است: "همه نقشههای خود را جمع کنید و سپس به صف بیایید." فرعون به آنها گفت: "همه باید یکدل و با هدف مشترک در تلاش خود باشید." پس همه با هم به سمت او آمدند و با هم گفتند: "ای موسی، یا تو اول عصای خود را میاندازی یا ما اول آنچه در دست داریم، میاندازیم." زمانی که به او نزدیک شدند، به موسی گفتند که یا او باید ابتدا عصایش را بیندازد یا آنها باید پیش از او آنچه در اختیار دارند را بیندازند.
موسی گفت: أَلْقُوا ان کنتم محقّین. القوا ما یصح و یجوز. بیوکنید.
هوش مصنوعی: موسی گفت: اگر شما راست میگویید، چیزی که درست و مجاز است را بیندازید. آن را نشان دهید.
اگر شما بر حقاید آنچه راست است و درست و روا. ایشان آن چوبها و رسنهای فراوان بیوکندند در آن هامون، مینمودند بموسی از جادوی ایشان که آن همه مارهااند زنده، که نهیب میبردند بموسی و درو مییازیدند.
هوش مصنوعی: اگر شما درست میگویید، پس آنچه صحیح و منطقی است قابل قبول است. آنها چوبها و ریسمانهای زیادی را در هامون جمع کردند و به موسی نشان دادند که اینها همه مارهایی هستند که زندهاند و به موسی حملهور شدند و از او فرار کردند.
و معنی سحر چیزی نمودن است که آن چیز نبود، و آن گه آن را مثل سازند چیزی را که آن در شگفتی بغایت بود، چنان که مصطفی (ص) گفت: «انّ من البیان لسحرا».
هوش مصنوعی: سحر به معنای ایجاد چیزی است که در واقع وجود ندارد و سپس آن را به گونهای نمایش میدهند که حیرتانگیز باشد. به همین دلیل، پیامبر اسلام (ص) فرمودند که برخی از بیانات، مثل سحر هستند.
فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ این سین زیادة است، یعنی: ارهبوهم و افزعوهم. وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِیمٍ میگوید: جادویی آوردند عظیم، یعنی در چشم آن کس که میدید عظیم مینمود، که آن دشت و صحرا همه مار مینمودند از زمین خیزان، بموسی یازان.
هوش مصنوعی: وقتی آنها جادو را اجرا کردند، چشمان مردم را فریب دادند و آنها را ترساندند. به عبارتی، آنها را وحشتزده کردند و جادوئی بزرگ به نمایش گذاشتند، به گونهای که در نظر بیننده بسیار بزرگ و قابل توجه به نظر میرسید؛ به طوری که دشت و صحرا به صورت ماری در حال حرکت از زمین به نظر میرسید.
وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی القینا فی قلبه، و قیل جاءه جبرئیل. جبرئیل گفت: ای موسی عصا بیوکن. أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ اصله تتلقف ای تبتلع، و قراءت حفص بسکون لام است، فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ای: تبلغ ما یأفکون ای یکذبون فیه. میگوید: آن عصا فرو برد هر چه ایشان بدروغ ساخته بودند و بجادویی نموده. میگویند: چهل شتر وار بود آنجا بیوکنده. و عصای موسی آن همه بیکبار فرو برد. «افک» برگردانیدن است در لغت عرب. و دروغ را از بهر آن افک گویند که از راستی برگردانیده باشند، یعنی که ایشان گفتند: این چوبها و رسنها ماران اند، و دروغ میگفتند، که مار نبودند. پس موسی عصا برگرفت و بحال خود باز شد، چوب گشت.
هوش مصنوعی: ما به موسی وحی کردیم و چیزی را در قلبش قرار دادیم. گفته میشود که جبرئیل به او آمد و به او گفت: ای موسی، عصایت را بینداز. وقتی که او عصایش را انداخت، آن عصا چیزهایی را که دروغین ساخته شده بود، بلعید. گفته شده است که آنجا چهل شتر وجود داشت که آنها را در جادوگری استفاده کرده بودند. اما عصای موسی همه آنها را به یکباره بلعید. در زبان عربی، «افک» به معنای برگردانیدن است و دروغ نیز به همین دلیل اینگونه نامیده میشود زیرا از حقیقت منحرف شده است. یعنی آنها گفته بودند که این چوبها و طنابها، مار هستند، در حالی که دروغ میگفتند و مار نبودند. سپس موسی عصایش را برداشت و به حالت طبیعی خود بازگشت.
فَوَقَعَ الْحَقُّ ای ظهر الحقّ بأنه لیس بسحر، و قیل: علا و غلب. کار موسی بالا گرفت و غلبه کرد بر ایشان، و پیدا شد بدرستی و راستی که آنچه موسی کرد نه سحر است و موسی نه ساحر، بلکه کار الهی است، و عصای موسی که مار گشت بحقیقت مار گشت بفرمان حق و اظهار معجزه موسی، وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ و آنچه ایشان کرده بودند باطل بود و بیحاصل. سحره فرعون که آن حال چنان دیدند گفتند: اگر فعل موسی سحر بودی آن چوبها و رسنهای ما بحال خود باز شدی، و اصل آن بنماندی، اکنون که از آن هیچ نماند، و در عصای موسی پیدا نگشت، جز او حق و راستی نیست و کار وی سحر نیست.
هوش مصنوعی: حق آشکار شد و روشن گردید که آنچه موسی انجام داد، سحر نیست. او بر فرعونیان غلبه کرد و این حقیقت نشان داده شد که کارهای موسی نیز از جانب خداوند است. عصای موسی که به مار تبدیل شد، به فرمان خدا و به عنوان معجزهای از او بود. آنچه ساحران فرعون انجام داده بودند، بیحاصل و باطل گشت. وقتی ساحران این حال را مشاهده کردند، گفتند: اگر کار موسی سحر میبود، چوبها و ریسمانهای ما باید باقی میماندند، اما اکنون که هیچ نشانی از آنها باقی نمانده و عصای موسی چیزی جز حق و راستی نیست، پس کار وی سحر نیست.
فَغُلِبُوا هُنالِکَ ای: عند ذلک. وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ ای: رجعوا الی منازلهم بالذّلّ قد فضحهم اللَّه و ادحض حجتهم. صاغر و داخر نامی است بنزدیک عرب کم آمده را از کسی دیگر.
هوش مصنوعی: در آنجا شکست خوردند و با حالتی زبون و خجالتزده به خانههایشان بازگشتند، چرا که خداوند آنها را رسوا کرده و دلیل آنها را زیر سوال برده بود. واژههای «صاغر» و «داخر» در زبان عربی به کسانی اطلاق میشود که در شرایط ذلت و حقارت به سر میبرند.
وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ این القاء ایدر نامی است هدایت و توفیق را ساجِدِینَ ای: خرّوا للَّه عابدین سامعین مطیعین.
هوش مصنوعی: و جادوگران به سجده افتادند و در برابر خداوند قرار گرفتند و عبادت کردند. آنها شنوا و فرمانبردار بودند و به سوی هدایت و توفیق راه یافتند.
گفتهاند که: چون حق ظاهر گشت و باطل نیست شد، و موسی غلبه کرد بر ایشان، موسی و هارون هر دو خدای را سجود شکر کردند، و سحره بموافقت موسی سجود کردند، آن گه گفتند: آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ فرعون گفت: ایّای تعنون؟ انا ربّ العالمین. چون فرعون این ظن خطا برد، ایشان گفتند: رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ. قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بر خبر بیاستفهام قراءت حفص است، و بدو همزه بمعنی استفهام قراءت حمزه و کسایی و بو بکر. باقی بمد تمام خوانند، یعنی که فرعون ایشان را توبیخ کرد و انکار نمود بتصدیق موسی و ایمان ایشان بیدستوری و بیفرمان فرعون، و گفت: ایمان آوردید بموسی پیش از آنکه شما را دستوری دادم.
هوش مصنوعی: در زمانهایی که حق آشکار شد و باطل نابود گردید، موسی بر دشمنانش پیروز شد و او و هارون برای شکرگزاری به درگاه خدا سجده کردند. همانطور که سحره نیز به نشانه توافق با موسی سجده کردند و اعلام کردند که به پروردگار جهانیان ایمان آوردهاند. فرعون در واکنش به این ایمان گفت: آیا شما به من اعتراض دارید؟ من همان پروردگار جهانیان هستم. وقتی فرعون این اشتباه را کرد، آنها پاسخ دادند: پروردگار موسی و هارون. فرعون در حالی که به آنها توبیخ میکرد و ایمانشان را انکار میکرد، گفت: آیا شما به موسی ایمان آوردهاید پیش از آنکه من دستوری به شما بدهم؟
مقاتل گفت: موسی بمهتر جادوان شمعون گفت: تؤمن بی ان غلبتک؟ اگر من بر تو غلبه کنم و تراکم آرم بمن ایمان آری؟ شمعون گفت: من جادویی بیارم که هیچ جادوی بآن نرسد و غلبه نکند، پس اگر تو غلبه کنی ناچار ایمان آرم، که آن نه سحر باشد که بر سحر ما غلبه کند، و فرعون در ایشان مینگرست که ایشان این سخن میگفتند، از این جهت گفت: إِنَّ هذا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ فِی الْمَدِینَةِ ای صنیع و خدیعة صنعتموه فیما بینکم و بین موسی فی مصر قبل خروجکم الی هذا الموضع، لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها ای: لتستولوا علی مصر فتخرجوا منها اهلها، و تتغلبوا علیها بسحرکم. آن گه ایشان را تهدید کرد: فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ما افعل بکم.
هوش مصنوعی: مقتال نقل میکند که شمعون، یکی از جادوگران، به موسی میگوید: «اگر من بر تو غلبه کنم، آیا به من ایمان خواهی آورد؟» موسی پاسخ میدهد که جادویی را به نمایش خواهد گذاشت که هیچ جادویی به پای آن نمیرسد. شمعون میگوید اگر تو بر من پیروز شوی، حتماً به تو ایمان میآورم، چون سحر تو نخواهد توانست بر جادوی من غلبه کند. در این حین، فرعون به سخنان آنها گوش میدهد و به همین علت میگوید که این نقشهای است که شما در شهر طراحی کردهاید، تا با استفاده از سحر خود بر مصر تسلط یابید و مردم را از آنجا بیرون کنید. سپس فرعون آنها را تهدید میکند که به زودی عواقب کارشان را خواهند دانست.
لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ علی مخالفة و هو أن یقطع من کل شقّ طرف و هو اوّل من فعل هذا. و احتمال کند که معنی آنست: مِنْ خِلافٍ ای من اجل خلاف ظهر منکم. ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ ای: اعلّقکم علی خشب منصوب.
هوش مصنوعی: من دستها و پاهای شما را از نقطه مخالف قطع میکنم، بهطوریکه از هر طرف یک انگشت قطع شود، و این اولین بار است که چنین کاری انجام میشود. همچنین ممکن است منظور از "از نقطه مخالف" این باشد که به خاطر اختلافی که از شما سر زده، این کار را انجام میدهم. سپس شما را بهطور کامل به صلیب میکشم، یعنی شما را بر روی تیرک نصب میکنم.
جای دیگر گفت: وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ فِی جُذُوعِ النَّخْلِ.
هوش مصنوعی: در جای دیگری گفته شده است که: من شما را بر روی تنههای نخلها به صلیب میکشم.
قالُوا إِنَّا إِلی رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ یعنی بالموت فیثیبنا اللَّه و لا نبالی بوعیدک.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: ما به سوی پروردگارمان بازمیگردیم. این به معنای این است که ما به مرگ اعتقاد داریم و خداوند به ما پاداش خواهد داد و از تهدیدهای تو نگران نیستیم.
وَ ما تَنْقِمُ مِنَّا یقال نقمت انقم و نقمت انقم لغتان ای ما تکره منّا امرا، و قیل: ما تطعن علینا، و قیل: ما تنکر منّا منکرا الا ایماننا بربّنا، و قیل: الا ان آمنّا بآیات ربّنا: ما اتی به موسی من العصا و الید. رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً اصبب علینا الصّبر عند الصّلب و القطع حتّی لا نرجع کفّارا، وَ تَوَفَّنا مُسْلِمِینَ علی دین موسی و هارون.
هوش مصنوعی: شما از ما انتقادی ندارید جز اینکه از ما چیزی را میپسندید یا نه. همچنین گفته شده که هیچ چیزی جز ایمان ما به پروردگارمان را نمینقدید و ما فقط به آیات پروردگار خود اعتقاد داریم، مانند آنچه که موسی با عصا و دست خود آورد. پس ای پروردگار ما، بر ما صبر فرو بریز و در زمانهای سخت، مخصوصاً هنگام سختیها و قطع کردن، به ما صبر عطا کن تا به کفر بازنگردیم و ما را به عنوان مسلمانانی بگیر که بر آیین موسی و هارون هستند.