قوله تعالی: وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بدان که معنی ایمان تصدیق است، و حقیقت آن از روی شرع استوار داشتن است به دل، و اقرار است به زبان، و کردار است به تن و به مال، و تا این هر سه خصلت بههم مجتمع نشوند، نام ایمان بر وی نیفتد، و نه نام اسلام، که مؤمن مسلمان است و مسلمان مؤمن.
ایمان و اسلام دو نامند دین حنیفی را، که مشتمل است بر اعمال ظاهر و باطن. بلی چون مفرد کنند، اعمال ظاهر را اسلام گویند چون نماز و زکاة و حج و صوم، و اعمال باطن را ایمان گویند چون معرفت و تصدیق و یقین، و همه در هم بسته است، که این بی آن بهسر نشود، و آن بی این بهکار نیاید، چون همه بههم آمده خواه آن را اسلام خوان و خواه ایمان.
مصطفی (ص) اعمال ظاهر را ایمان نام نهاد در آن خبر صحیح که: وفد عبد القیس آمدند بر رسول خدا، و گفتند: یا رسول اللَّه! مرنا بأمر نخبر به من وراءنا، و ندخل به الجنة، فأمرهم رسول اللَّه بالایمان باللّه وحده، قال: «ا تدرون ما الایمان باللّه وحده»؟
قالوا: اللَّه و رسوله اعلم. قال: «شهادة ان لا اله الا اللَّه و ان محمدا رسول اللَّه، و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة، و صیام رمضان، «و ان تعطوا من المغنم الخمس»، و هم این اعمال ظاهر را اسلام نام نهاد در آن خبر اعرابی که گفت: یا محمد! اخبرنی عن الاسلام. قال: «الاسلام أن تشهد ان لا اله الا اللَّه و أن محمدا (ص) رسول اللَّه، و تقیم الصلاة، و تؤتی الزکاة، و تصوم رمضان، و تحج البیت ان استطعت الیه سبیلا».
و فائده اسلام عصمت است در خون و مال و ذمت، احکام شرع بر وی روان و مسلمانان درین یکسان. و فائده ایمان نجات است از مقت خدا و خلاص از عذاب وی و مؤمنان در آن متفاوت، هر که عمل وی نیکوتر، و یقین وی بیشتر، و عهد وی راستتر ایمان وی تمامتر، و ثواب وی بیشتر. و رب العزّة جلّ جلاله خود بر بنده آن ننهد که بر نتابد، بلکه بر وی آن نهد که طاقت دارد، و آن فرماید که توان دارد. اینست که گفت جل جلاله: وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. میگوید: ایشان که بگرویدند، و نیکیها کردند، بر کس ننهیم مگر توان آن، یعنی ایشان اجابت کردند، و کوشیدند، و ما بر ایشان ناتاوست (؟) ننهادیم، با پاسخ راست و بار سبک بهشتیاناند جاویدی جاویدان.
وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ امیر المؤمنین علی (ع) گفت: «فینا اهل بدر نزلت هذه الایة»، و بروایتی دیگر علی (ع) گفت: «انی لأرجو أن اکون انا و عثمان و طلحه و زبیر من الذین قال اللَّه: وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ».
سدی گفت: بهشتیان به در بهشت رسند، درختی بینند از ساق آن دو چشمه روان. از یک چشمه بیاشامند، هرچه غل و حسد و حقد و عداوت است که در دنیا در نهاد و سرشک ایشان بود، چون آن شراب بیاشامند از آن همه پاک شوند، و از چشمه دیگر غسل کنند تنهای ایشان پاکیزه و روشن گردد، و خوشبوی شوند. از آن پس نه تن ایشان شوخ پذیرد، نه در دل ایشان وسواس و خواطر ردی آید.
تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ این آنگه بود که هر مؤمنی در بهشت در غرفه خویش و منزل خویش آرام گیرد، و پیوسته در آن چشمههای روان مینگرد، تا لذت نظرشان میافزاید، و در آن حال گویند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا ای هدانا لما صیرنا الی هذا الثواب من العمل الذی ادی الیه، آن گه اقرار دهند که هدایت از خدا است، و راستراهی به توفیق است نه به جهد بنده، گویند: وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لدینه. و قرأ ابن عامر: ما کنا بلا واو لنهتدی لولا ان هدانا اللَّه.
و در خبر است از رسول خدا (ص) که هیچ بهشتی در بهشت نرود، تا آنگه که پیشتر دوزخ با وی نمایند تا آن را بیند و گوید: ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ، و هیچ دوزخی در دوزخ نرود، تا پیشتر بهشت با وی نمایند تا بیند و گوید: لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ، تا شادی آن بیش بود و حسرت این بیش.
لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ ای بأن هذا الیوم حق فصدّقناهم، این سخن بر در بهشت گویند، چنان که ایشان را دیدار در بهشت افتد، و تا درین سخن باشند و درین ثنا نُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّةُ خزنه بهشت ایشان را استقبال کنند، و گویند: اینک آن بهشت که شما را در دنیا وعده داده بودند. أُورِثْتُمُوها اورثتم منازل اهل النّار فیها لو عملوا بطاعة اللَّه بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ توحّدون اللَّه و تطیعونه.
روی ابو سعید الخدری، قال: قال رسول اللَّه (ص): «یخلص المؤمنون من النّار، فیحسبون علی قنطرة بین الجنة و النّار، فیقتصّ لبعضهم من بعض مظالم کانت بینهم فی الدنیا، حتی اذا هذّبوا و نقّوا اذن لهم فی دخول الجنة، فو الذی نفس محمد بیده لأحدهم اهدی الی منزله فی الجنة منه بمنزله کان فی الدّنیا»، و قال (ص): «ما من احد الا و له منزل فی الجنّة و منزل فی النّار، فأما الکافر فیرث المؤمن منزله من النّار، و المؤمن یرث الکافر منزله من الجنّة».
وَ نادی یعنی: و ینادی، لأن کل ما اخبر اللَّه انه یکون فماضیه و مستقبله و دائمه واحد. روز رستاخیز روز تنادی است، چون بهشتیان در بهشت و دوزخیان در دوزخ آرام گیرند، و اصحاب اعراف بر اعراف، هر قومی دیگر را میباز خوانند و از آنچه در ابتداء سخن میگویند، و دوزخیان درین حال کری و گنگی و نابینایی که در آن آیت گفت: وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا، در ایشان آن نماند، و سخن توانند، و شنوند، و آواز دهند اهل بهشت اهل دوزخ را: أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا، همان گویند که روز بدر، مصطفی گفت اهل قلیب را: فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا، هذا سؤال تقریر یتضمّن تخسیر الکفّار. قالُوا نَعَمْ کسایی نعم بکسر عین خواند، و هما لغتان.
فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ قیل هو صاحب الصور. تا ایشان درین سخن باشند منادی ندا کند بهآواز بلند: أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ ای الکافرین، که لعنت خدا بر کافران. آنگه اعمال خبیثه ایشان را وصف کرد: الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ایشان که از دین اسلام باز گشتند، و دیگران را میباز گردانیدند، یَبْغُونَها ای: و یبغون لها عوجا، و از راه راست خداوند کژی میبیوسیدند، و از آن کژی میجستند. کژی در چیزی دیدنی چون چوب و دیوار عوج است بهفتح عین، و در چیزی نادیدنی چون سخن و پیمان عوج است بهکسر عین.
وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ یعنی بالبعث الذی فیه جزاء الاعمال کافِرُونَ.
وَ بَیْنَهُما حِجابٌ یعنی اهل الجنة و اهل النّار حجاب. این حجاب آن سور است که اینجا گفت: فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ. دیواری است بلند در باطن، و اندرون آن بهشت است. از سور تا درگاه بهشت صد ساله راه، همه جویها و چشمهها و حیاض و ریاض و درختان سدر بهشتی بوی و روشنایی بهشت در آن تابان، و از ظاهر دیوار و بیرون آن دوزخ است، از دیوار تا در دوزخ صد ساله راه پر دود و تف و شرار، و گزندگان، و از بیرون سوی دیوار در اندرون دیوار البته از دوزخ هیچ اثر نه، و از اندرون دیوار بیرون آن از بهشت البته هیچ اثر نه.
وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ عرف شاخ سر دیوار است و سر خروه، اعراف جمع آن، وَ عَلَی الْأَعْرافِ ای علی السور رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا یعنی الفریقین بِسِیماهُمْ یعنی اهل الجنة ببیاض وجوههم، و اهل النّار بسواد وجوههم، و ذلک لأن موضعهم عال مرتفع یرون الفریقین. از بالا با اهل بهشت نگرند بر ایشان سلام کنند.
رب العالمین گفت: لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ انیز (۱) در بهشت نرفتند اصحاب اعراف، اما طمع میدارند که در روند، و این طمع از آن کنند که نور روی خویش و دست و پای خویش بر جای بینند، نه چون منافقان که بر صراط نور از ایشان بربایند و در تاریکی بمانند.
وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ قلبت وجوههم تجاه اصحاب النار. چون روی ایشان بهدوزخ گردانند، و اهل آن بهایشان نمایند، تا از آن بالا بایشان نگرند، گویند رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ یعنی المشرکین فی النار.
وَ نادی أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا و هم فی النار یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ بسواد الوجوه و هم القادة و الکبراء. مفسّران گفتند: این رجال ولید مغیره است و بو جهل هشام و عاص وائل و امثال ایشان، که در دنیا چون بلال و سلمان و عمار و امثال ایشان دیدند، گفتند: اللَّه اینان را به بهشت فرستد و ما را به آتش! کلا، و اللَّه ان اللَّه لا یفضّل خدمنا و رعاتنا علینا! سوگند خوردند که: اللَّه ایشان را به بهشت نفرستد فردا. اصحاب اعراف ایشان را گویند: أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ؟ اینان ایشاناند که شما سوگند خوردید که اللَّه ایشان را به بهشت نفرستد؟ و این پیش از آن باشد که ایشان در بهشت شوند. آنگه گویند: ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ، و روا باشد که در بهشت شده باشند آنگه این خطاب رود، و معنی آنست که: اقسمتم لا ینالهم اللَّه برحمة، و قد قال اللَّه لهم: ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ.
و قیل: اقسمتم اهل النار لا یدخل اصحاب الاعراف الجنة، فقال اللَّه: أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا یَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ، و قیل: أَ هؤُلاءِ من کلام الملائکة.
یعنی فریشتگان گویند اهل آتش را که: ایناناند یعنی اصحاب اعراف که شما سوگند خوردید که در بهشت نشوند. آنگه این فریشتگان روی به اصحاب اعراف کنند، گویند: ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ.
و در اصحاب اعراف سخن فراوان گفتهاند که ایشان کهاند؟ قومی گفتند: پیغامبراناند و اهل معرفت، ایشان را بر زبر بهشتیان برند، تا بر هر دو گروه مشرف باشند.
قومی گفتند: فقها و علماء اسلاماند، که زندگانی بهعلم و عمل بهسر آوردند، و در راه سنّت و طریق حق راست رفتند. در دنیا برتر از خلق بودند بهمنزلت، و در عقبی برتر باشند بهرتبه و درجه. و قیل: هم قوم استوت حسناتهم و سیّآتهم. در دیوان ایشان نیکی و بدی برابر آید، تا از اهل بهشت فروتر آمدند و از اهل آتش برتر.
روی ان النبی (ص) قال: «هم قوم خرجوا الی الجهاد فی سبیل اللَّه، و هم عصاة لآبائهم، فقتلوا، فأعتقهم اللَّه من النار، لانهم قتلوا فی سبیله، و حبسوا عن الجنة بمعصیة آبائهم».
و قیل: هم قوم رضی عنهم آباؤهم دون امهاتهم، او امهاتهم دون آبائهم. و قیل: هم اولاد الزنا، و قیل: هم الذین کانوا فی الفترة و لم یبدلوا دینهم، و قیل: هم اولاد المشرکین.
و روی أن النبی (ص) قال: «انهم آخر اهل الجنة دخولا»، و قال مقاتل: اصحاب الاعراف من امة محمّد (ص) خاصة، فحبسوا من اجل ذنوبهم، ثم أدخلوا بعد ذلک الجنة بشفاعة محمّد (ص). قال سالم مولی ابی حذیفة: وددت أنی بمنزلة اصحاب الاعراف.
وَ نادی أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنا ای صبّوا علینا من الماء مقدار ما یبرد ابداننا، و یزیل عطشنا. أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ من الطعام. این آنگه باشد که ربالعزّه حجاب میان دوزخیان و بهشتیان بردارد، تا دوزخیان ناز و نعیم بهشتیان بینند، و از ایشان طعام و شراب خواهند. این دلیل است که ایشان در آن عذاب هم تشنه باشند و هم گرسنه، و آدمی از طعام و شراب مستغنی نیست اگر چه در عذاب بوَد.
قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما ای ماء الجنة و طعامها تحریم منع عَلَی الْکافِرِینَ.
قال ابو الجوزاء: سألت ابن عباس: ایّ الصدقة افضل؟ فقال: قال رسول اللَّه (ص): «افضل الصدقة الماء. اما رأیت اهل النار لما استغاثوا بأهل الجنة، قالوا أَفِیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ».
قوله: الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً قیل: اکلا و شربا، و قیل: ما زیّن لهم الشیطان من تحریم البحیرة و السائبة و الوصیلة و الحامی و المکاء و التصدیة حول البیت، و سائر الخصال الردیئة التی کانوا یفعلونها فی جاهلیتهم. قال ابو روق: دینهم ای عیدهم. لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا ای اغرّوا بطول البقاء. اینجا سخن تمام شد. پس گفت: فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ نترکهم فی جهنّم کما ترکوا الایمان، بلقاء یومهم هذا، یعنی بالبعث. و قیل: کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا ای کما ترکوا العمل لهذا الیوم. وَ کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ ای: و کما جحدوا بآیاتنا و لم یصدقوها.
وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلی عِلْمٍ معنی تفصیل تبیین است، یعنی که وجوه آن و ابواب آن از امر و نهی و از قصه مثل همه از یکدیگر گشاده و روشن باز نمود، و نظیر این در قرآن فراوان است: مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْءٍ، ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ، وَ کُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِیلًا، أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتابَ مُفَصَّلًا. این همه از یک باب است. و در قرآن تفصیل است بهمعنی بینونت، چنان که گفت: آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ یعنی بائنات بعضها من بعض. بین کل عذابین شهر، و در سورة یوسف گفت: وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ ای بانت الرفقة من مصر، و در مرسلات گفت: لِیَوْمِ الْفَصْلِ یعنی یوم بیان فیه بین الناس، هذا یَوْمُ الْفَصْلِ وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الْفَصْلِ، إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً. این همه از یک باب است، یعنی بیان بین الخلائق بالقضاء، فریق فی الجنة و فریق فی السعیر.
وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلی عِلْمٍ ابن محیصن فضلناه بضاد معجم خواند. میگوید: این نامه را یعنی قرآن افزونی دادیم در شرف، و افزونی شرف قرآن بر دیگر کتابهای مُنزَل بهاختصار است و بهتأخیر و بهحفظ از تبدیل و تحریف. اما اختصار آنست که کتب دیگر با طول عظیم است، و قرآن جوامع الکلم است، و اما تأخیر آنست که قرآن بر همه کتب قاضی است بهنسخ و احکام، و اما حفظ از تبدیل و تحریف آنست که گفت: وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ، و در کتب پیشین تبدیل و تحریف کردند، چنان که گفت: فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا، یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ.
آنگه گفت: عَلی عِلْمٍ ای بعلم منا، یقول: فصّلناه و نحن عالمون بتفصیله، و قیل: علی علم فی الکتاب، یعنی ما اودع من العلوم و بیان الاحکام. هُدیً ای هادیا من الضلالة وَ رَحْمَةً ای ذا رحمة من العذاب، لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ای لقوم ارید به هدایتهم و ایمانهم. پس بهصفت جاحدان باز گشت و تخویف ایشان، و ایشان کفّار زمان مصطفیاند، گفت: هَلْ یَنْظُرُونَ عرب هل در جای نفی نهد گاه گاه، و این از آن است.
و هر جای که پس آن یَنْظُرُونَ است، معنی ما ینظرون است، و این ینظرون به معنی ینتظرون است، همچون «فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ»، «فَناظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ» و انشدوا:
و ان یک صدر هذا الیوم ولّی
فان غدا لناظره قریب
إِلَّا تَأْوِیلَهُ تأویل نامی است حقیقت چیزی را، و مراد به لفظ تأویل مأوّل است همچون تنزیل بهمعنی منزل. مصدر است اسم ساخته همچون «فالِقُ الْإِصْباحِ».
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ این «ها» با کتاب شود یعنی: الی ما یؤل الیه مراد اللَّه عزّ و جلّ فی تفصیل هذا الکتاب و تنزیله. میگوید: چشم نمیدارند این کافران درین باز نشستن از ایمان و تصدیق مگر پیدا شدن حقیقت آنکه مراد اللَّه بهفرستادن این کتاب است، یعنی به پا شدن رستاخیز، و وقوع شأن آن، و شمار با خلق، و پاداش دادن ایشان.
یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ مقاتل گفت، در کتاب نظائر که: تأویل در قرآن بر پنج وجه تفسیر کنند: یکی بهمعنی عاقبت، چنان که درین آیت گفت: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ، یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یعنی یوم القیمة یأتی عاقبة ما وعد اللَّه عزّ و جلّ فی القرآن علی السنة الرسل، انه کائن من الخیر و الشر. همان است که در یونس گفت: بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ یعنی و لمّا یأتهم عاقبة ما وعد اللَّه عزّ و جلّ فی القرآن انه کائن فی الآخرة من الوعید.
وجه دوم تأویل است بهمعنی منتهی کمیت ملک امت محمد (ص)، چنان که در سوره آلعمران گفت: ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ، و ذلک ان الیهود ارادوا ان یعلموا من قبل حساب الجمل کم یملک محمد و أمته، ثم ینقضی ملکه و یرجع الی الیهود، فقال اللَّه تعالی: وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ ای ما یعلم منتهی کم یملک محمد (ص) و امته الا اللَّه، ای لا یعلم ذلک الا اللَّه انهم یملکون الی یوم القیامة و لا یرجع الملک الی الیهود ابدا.
وجه سوم تأویل است بهمعنی تعبیر رؤیا، چنان که گفت: وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ، و هم در سورة یوسف گفت: مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ یعنی تعبیر الرؤیا، نَبِّئْنا بِتَأْوِیلِهِ، وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ. این همه بهمعنی تعبیر است.
وجه چهارم تأویل بهمعنی تحقیق است، چنان که گفت: هذا تَأْوِیلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ یعنی تحقیق رؤیای.
وجه پنجم تأویل بهمعنی الوان است، چنان که گفت: لا یَأْتِیکُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُما بِتَأْوِیلِهِ یعنی بألوانه، ای الوان الطعام قبل ان یأتیکم الطعام.
یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ یعنی غفلوا عنه و ترکوا التأهّب له و الایمان به من قبل اتیانه، قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ بالصدق و البیان، اقروا حین لا ینفعهم الایمان. فَهَلْ لَنا من الملائکة و النبیین و غیرهم مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا؟ هل ایدر بمعنی استفهام است، چنان که در سورة الروم گفت: هَلْ لَکُمْ مِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ شُرَکاءَ؟ و در یونس گفت: هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ؟ اما آنجا که گفت: هَلْ أَدُلُّکَ عَلی شَجَرَةِ الْخُلْدِ، هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجِیکُمْ، هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلی مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ، هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا، این همه تنبیه است بهمعنی «الا».
فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ الی الدنیا فَنَعْمَلَ من الخیر غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ من الشرک و التکذیب. طلب شفیع کنند یا خواهند که ایشان را وادنیا فرستند تا ایمان آرند، و نیکیها کنند. ربّ العالمین جای دگر گفت: وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ اگرشان وادنیا فرستند هم بهکفر و شرک خویش باز گردند.
قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ ای نقصوا انفسهم حظّها من طاعة اللَّه فصاروا الی النار، وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ ای: لم ینفعهم عبادتهم الاصنام.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بدان که معنی ایمان تصدیق است، و حقیقت آن از روی شرع استوار داشتن است به دل، و اقرار است به زبان، و کردار است به تن و به مال، و تا این هر سه خصلت بههم مجتمع نشوند، نام ایمان بر وی نیفتد، و نه نام اسلام، که مؤمن مسلمان است و مسلمان مؤمن.
هوش مصنوعی: معنی ایمان، تصدیق کردن است و حقیقت آن بر اساس شریعت به معنای استوار داشتن آن در دل، ابراز کردن آن به زبان و عمل کردن به آن با جسم و مال است. تا زمانی که این سه ویژگی در کنار یکدیگر جمع نشوند، نمیتوان نام ایمان را بر شخص گذاشت، و نه میتوان او را مسلمان نامید. بنابراین شخص مؤمن، مسلمان است و شخص مسلمان نیز مؤمن است.
ایمان و اسلام دو نامند دین حنیفی را، که مشتمل است بر اعمال ظاهر و باطن. بلی چون مفرد کنند، اعمال ظاهر را اسلام گویند چون نماز و زکاة و حج و صوم، و اعمال باطن را ایمان گویند چون معرفت و تصدیق و یقین، و همه در هم بسته است، که این بی آن بهسر نشود، و آن بی این بهکار نیاید، چون همه بههم آمده خواه آن را اسلام خوان و خواه ایمان.
هوش مصنوعی: ایمان و اسلام دو نام برای دین حنیفی هستند که شامل اعمال ظاهری و باطنی میباشد. اگر بخواهیم به دو بخش تقسیم کنیم، اعمال ظاهری مانند نماز، زکات، حج و روزه را اسلام مینامیم و اعمال باطنی مانند معرفت، تصدیق و یقین را ایمان میگوییم. این دو بخش در هم intertwined هستند و هیچکدام بدون دیگری وجود ندارد. بنابراین، هر دو جانب باید با هم جمع شوند، چه به اسم اسلام باشد و چه به اسم ایمان.
مصطفی (ص) اعمال ظاهر را ایمان نام نهاد در آن خبر صحیح که: وفد عبد القیس آمدند بر رسول خدا، و گفتند: یا رسول اللَّه! مرنا بأمر نخبر به من وراءنا، و ندخل به الجنة، فأمرهم رسول اللَّه بالایمان باللّه وحده، قال: «ا تدرون ما الایمان باللّه وحده»؟
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) به اعمال ظاهری، ایمان میگفت. در یک حدیث معتبر آمده که گروهی از عبد القیس به حضور رسول خدا آمدند و از ایشان خواستند که دستوری بدهد که بتوانند به وسیله آن به بهشت وارد شوند. رسول الله به آنها دستور داد که به خداوند واحد ایمان بیاورند و سپس از آنها پرسید: «آیا میدانید ایمان به خداوند واحد چیست؟»
قالوا: اللَّه و رسوله اعلم. قال: «شهادة ان لا اله الا اللَّه و ان محمدا رسول اللَّه، و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة، و صیام رمضان، «و ان تعطوا من المغنم الخمس»، و هم این اعمال ظاهر را اسلام نام نهاد در آن خبر اعرابی که گفت: یا محمد! اخبرنی عن الاسلام. قال: «الاسلام أن تشهد ان لا اله الا اللَّه و أن محمدا (ص) رسول اللَّه، و تقیم الصلاة، و تؤتی الزکاة، و تصوم رمضان، و تحج البیت ان استطعت الیه سبیلا».
هوش مصنوعی: گفتند: خدا و پیامبرش داناترند. سپس گفت: «شهادت میدهم که هیچ معبودی جز الله نیست و محمد پیامبر خداست، و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات و روزهداری در ماه رمضان، و اینکه از غنائم خمس را بپردازید.» این اعمال ظاهری را اسلام نامیدند در آن حکایت از اعرابی که گفت: ای محمد! درباره اسلام به من بگو. پیامبر فرمود: «اسلام این است که شهادت دهید که هیچ معبودی جز الله نیست و محمد (ص) نماینده خداست، و نماز را برپا دارید، زکات بپردازید، روزه رمضان را بگیرید و اگر استطاعت دارید، به حج بروید.»
و فائده اسلام عصمت است در خون و مال و ذمت، احکام شرع بر وی روان و مسلمانان درین یکسان. و فائده ایمان نجات است از مقت خدا و خلاص از عذاب وی و مؤمنان در آن متفاوت، هر که عمل وی نیکوتر، و یقین وی بیشتر، و عهد وی راستتر ایمان وی تمامتر، و ثواب وی بیشتر. و رب العزّة جلّ جلاله خود بر بنده آن ننهد که بر نتابد، بلکه بر وی آن نهد که طاقت دارد، و آن فرماید که توان دارد. اینست که گفت جل جلاله: وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. میگوید: ایشان که بگرویدند، و نیکیها کردند، بر کس ننهیم مگر توان آن، یعنی ایشان اجابت کردند، و کوشیدند، و ما بر ایشان ناتاوست (؟) ننهادیم، با پاسخ راست و بار سبک بهشتیاناند جاویدی جاویدان.
هوش مصنوعی: فایده اسلام در حفاظت از خون و مال و آبرو است؛ احکام شرع بر همه مسلمانان یکسان است. از سوی دیگر، فایده ایمان، نجات از عذاب خداوند و رهایی از گزند اوست، اما در میان مؤمنان درجات متفاوتی وجود دارد. هرچه عمل یک فرد بهتر و یقینش بیشتر و عهدش استوارتر باشد، ایمانش کاملتر خواهد بود و پاداش بیشتری خواهد گرفت. خداوند بر بندهاش چیزی تحمیل نمیکند که تحملش برای او دشوار باشد و تنها آنچه را که در توان اوست طلب میکند. به همین دلیل، در قرآن آمده است که آنها که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، تنها به اندازه توان خود مورد خطاب قرار میگیرند و اینان اهالی بهشت خواهند بود و در آنجا جاودانه خواهند ماند.
وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ امیر المؤمنین علی (ع) گفت: «فینا اهل بدر نزلت هذه الایة»، و بروایتی دیگر علی (ع) گفت: «انی لأرجو أن اکون انا و عثمان و طلحه و زبیر من الذین قال اللَّه: وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ».
هوش مصنوعی: و ما را از دلهایشان به کینهها زدودیم. امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «این آیه در مورد ما اهل بدر نازل شده است». همچنین در روایتی دیگر، علی (ع) گفت: «من امیدوارم که من، عثمان، طلحه و زبیر از کسانی باشیم که خداوند در موردشان گفته است: ما کینهها را از دلهایشان خارج کردیم».
سدی گفت: بهشتیان به در بهشت رسند، درختی بینند از ساق آن دو چشمه روان. از یک چشمه بیاشامند، هرچه غل و حسد و حقد و عداوت است که در دنیا در نهاد و سرشک ایشان بود، چون آن شراب بیاشامند از آن همه پاک شوند، و از چشمه دیگر غسل کنند تنهای ایشان پاکیزه و روشن گردد، و خوشبوی شوند. از آن پس نه تن ایشان شوخ پذیرد، نه در دل ایشان وسواس و خواطر ردی آید.
هوش مصنوعی: سدی گفت: بهشتیان وقتی به درِ بهشت میرسند، درختی را میبینند که دو چشمه از آن جاری است. از یکی از این چشمهها مینوشند و هر غل، حسد، کینه و دشمنی که در دنیا در دلشان بود، با نوشیدن آن شراب، از بین میرود. سپس از چشمه دیگری غسل میکنند و بدنهایشان پاک و درخشنده میشود و خوشبو میگردند. بعد از آن، نه بدنهایشان دچار عارضه میشود و نه در دلشان وسواس یا افکار ناخوشایند به وجود میآید.
تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ این آنگه بود که هر مؤمنی در بهشت در غرفه خویش و منزل خویش آرام گیرد، و پیوسته در آن چشمههای روان مینگرد، تا لذت نظرشان میافزاید، و در آن حال گویند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا ای هدانا لما صیرنا الی هذا الثواب من العمل الذی ادی الیه، آن گه اقرار دهند که هدایت از خدا است، و راستراهی به توفیق است نه به جهد بنده، گویند: وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لدینه. و قرأ ابن عامر: ما کنا بلا واو لنهتدی لولا ان هدانا اللَّه.
هوش مصنوعی: در بهشت، هر مؤمنی در منزل و غرفهاش به آرامش میرسد و پیوسته به چشمههای روان نگاه میکند که لذت دیدن آنها بر شادیاش میافزاید. در چنین حالتی میگویند: "حمد و سپاس خداوندی را که ما را به این نعمت هدایت کرد." و به این موضوع اذعان میکنند که هدایت تنها از سوی خداوند است و راستراهی به توفیق او بستگی دارد و نه تلاش خود انسان. آنها میافزایند: "ما نمیتوانستیم هدایت شویم اگر خداوند ما را به دین خود هدایت نکرده بود."
و در خبر است از رسول خدا (ص) که هیچ بهشتی در بهشت نرود، تا آنگه که پیشتر دوزخ با وی نمایند تا آن را بیند و گوید: ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ، و هیچ دوزخی در دوزخ نرود، تا پیشتر بهشت با وی نمایند تا بیند و گوید: لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ، تا شادی آن بیش بود و حسرت این بیش.
هوش مصنوعی: طبق گفتههای پیامبر (ص)، کسی که وارد بهشت میشود، ابتدا دوزخ به او نشان داده میشود تا او آن را ببیند و بگوید: "اگر خداوند ما را هدایت نمیکرد، ما هرگز به اینجا نمیرسیدیم." از سوی دیگر، کسی که به دوزخ میرود، ابتدا بهشت به او نشان داده میشود تا آن را ببیند و بگوید: "اگر خداوند ما را هدایت میکرد، من از پرهیزگاران بودم." این کار باعث میشود که شادی و خوشحالی آن دسته که به بهشت میروند بیشتر شود و حسرت و اندوه برای کسانی که به دوزخ میروند افزایش یابد.
لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ ای بأن هذا الیوم حق فصدّقناهم، این سخن بر در بهشت گویند، چنان که ایشان را دیدار در بهشت افتد، و تا درین سخن باشند و درین ثنا نُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّةُ خزنه بهشت ایشان را استقبال کنند، و گویند: اینک آن بهشت که شما را در دنیا وعده داده بودند. أُورِثْتُمُوها اورثتم منازل اهل النّار فیها لو عملوا بطاعة اللَّه بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ توحّدون اللَّه و تطیعونه.
هوش مصنوعی: فرستادگان پروردگار ما به حقیقت آمدهاند و ما به این روز ایمان آوردیم. این جمله در دروازه بهشت گفته میشود، وقتی که بندگان خدا به بهشت نگاه میکنند. در این حال که هنوز به یاد آن صحبتها و ستایشها هستند، به آنان گفته میشود: این بهشت است که در دنیا به شما وعده داده شده بود. شما به ارث بردید و از منازل اهل جهنم در آن بهرهمند شدید، اگر آنان نیز به فرمان خدا عمل میکردند، همانطور که شما عمل کردید. شما خدا را یکتا دانسته و او را اطاعت کردید.
روی ابو سعید الخدری، قال: قال رسول اللَّه (ص): «یخلص المؤمنون من النّار، فیحسبون علی قنطرة بین الجنة و النّار، فیقتصّ لبعضهم من بعض مظالم کانت بینهم فی الدنیا، حتی اذا هذّبوا و نقّوا اذن لهم فی دخول الجنة، فو الذی نفس محمد بیده لأحدهم اهدی الی منزله فی الجنة منه بمنزله کان فی الدّنیا»، و قال (ص): «ما من احد الا و له منزل فی الجنّة و منزل فی النّار، فأما الکافر فیرث المؤمن منزله من النّار، و المؤمن یرث الکافر منزله من الجنّة».
هوش مصنوعی: ابو سعید خدری نقل میکند که پیامبر (ص) فرمود: «مؤمنان از آتش جهنم نجات پیدا میکنند و در یک پل بین جنت و جهنم قرار میگیرند. آنان از یکدیگر به خاطر ظلمهایی که در دنیا بر یکدیگر کردهاند، قصاص میکنند. وقتی آنها پاک و تهذیب شدند، اجازه ورود به بهشت را مییابند. به خدا قسم، برای هر یک از آنها در بهشت منزلی بهتر از منزلش در دنیا در نظر گرفته شده است». همچنین پیامبر (ص) گفت: «هر فردی در بهشت و جهنم منزلی دارد. کافران، منزل مؤمنان در جهنم را ارث میبرند و مؤمنان، منزل کافران در بهشت را به ارث میبرند».
وَ نادی یعنی: و ینادی، لأن کل ما اخبر اللَّه انه یکون فماضیه و مستقبله و دائمه واحد. روز رستاخیز روز تنادی است، چون بهشتیان در بهشت و دوزخیان در دوزخ آرام گیرند، و اصحاب اعراف بر اعراف، هر قومی دیگر را میباز خوانند و از آنچه در ابتداء سخن میگویند، و دوزخیان درین حال کری و گنگی و نابینایی که در آن آیت گفت: وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا، در ایشان آن نماند، و سخن توانند، و شنوند، و آواز دهند اهل بهشت اهل دوزخ را: أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا، همان گویند که روز بدر، مصطفی گفت اهل قلیب را: فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا، هذا سؤال تقریر یتضمّن تخسیر الکفّار. قالُوا نَعَمْ کسایی نعم بکسر عین خواند، و هما لغتان.
هوش مصنوعی: و ندا به معنای صدا زدن است، زیرا همه چیزهایی که خداوند خبر داده است، چه در گذشته، چه در آینده و چه در حالت دوام، یکی است. روز قیامت روز ندا است، زیرا اهل بهشت در بهشت و اهل جهنم در جهنم آرام میگیرند و صاحبان عراف بر عراف ایستاده و هر قوم دیگری را صدا میزنند و از آنچه در ابتدا سخن میگویند، یادآوری میکنند. در آن روز، اهل جهنم در حالتی از کرّ و لالی و کوری به سر میبرند. در آیهای آمده است که خداوند آنها را در روز قیامت بر صورتهایشان محشور میکند و در آنها هیچ نشانی نمیماند، در حالی که توانایی سخن گفتن و شنیدن دارند. اهل بهشت به اهل جهنم میگویند: "ما آنچه را که پروردگارمان وعده داده بود، حق یافتیم." این همان چیزی است که در روز بدر، پیامبر به اهل قلیب گفت: "آیا آنچه را که پروردگارتان وعده داده، حق یافتید؟" این سوال، نوعی تأکید بر خسران کافران است. و آنها پاسخ میدهند: "بله." در اینجا، "نعم" به صورت کسر عین خوانده میشود و هر دو لهجه معتبر هستند.
فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ قیل هو صاحب الصور. تا ایشان درین سخن باشند منادی ندا کند بهآواز بلند: أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ ای الکافرین، که لعنت خدا بر کافران. آنگه اعمال خبیثه ایشان را وصف کرد: الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ایشان که از دین اسلام باز گشتند، و دیگران را میباز گردانیدند، یَبْغُونَها ای: و یبغون لها عوجا، و از راه راست خداوند کژی میبیوسیدند، و از آن کژی میجستند. کژی در چیزی دیدنی چون چوب و دیوار عوج است بهفتح عین، و در چیزی نادیدنی چون سخن و پیمان عوج است بهکسر عین.
هوش مصنوعی: نزدیک به آنها، منادی با صدای بلند ندا میدهد که لعنت خداوند بر ظالمین و کافران است. او سپس به ویژگیهای بد اعمال آنها اشاره میکند؛ به کسانی که دیگران را از راه خدا باز میدارند و در دین اسلام مانع ایجاد میکنند. این افراد به دنبال انحراف از مسیر راست خدا هستند و در این مسیر، کژی و نادرستی میبینند. کژی در اشیاء مادی مانند چوب و دیوار به معنای انحراف فیزیکی است و در زمینههای غیرملموس مانند سخن و پیمان، به مفهوم نادرستی و کژی در اصول و معانی اشاره دارد.
وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ یعنی بالبعث الذی فیه جزاء الاعمال کافِرُونَ.
هوش مصنوعی: آنها به آخرت و زندگی پس از مرگ که در آن پاداش و جزای اعمال انسانها ارائه میشود، ایمان ندارند.
وَ بَیْنَهُما حِجابٌ یعنی اهل الجنة و اهل النّار حجاب. این حجاب آن سور است که اینجا گفت: فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ. دیواری است بلند در باطن، و اندرون آن بهشت است. از سور تا درگاه بهشت صد ساله راه، همه جویها و چشمهها و حیاض و ریاض و درختان سدر بهشتی بوی و روشنایی بهشت در آن تابان، و از ظاهر دیوار و بیرون آن دوزخ است، از دیوار تا در دوزخ صد ساله راه پر دود و تف و شرار، و گزندگان، و از بیرون سوی دیوار در اندرون دیوار البته از دوزخ هیچ اثر نه، و از اندرون دیوار بیرون آن از بهشت البته هیچ اثر نه.
هوش مصنوعی: بین اهل بهشت و اهل دوزخ یک حجاب وجود دارد. این حجاب همان دیواری است که در قرآن به آن اشاره شده و گفته میشود که میان آنها دیواری با دری وجود دارد. این دیوار بلند بوده و در درون آن بهشت قرار دارد. فاصله از این دیوار تا دروازه بهشت به اندازه یک صد سال سفر است و پر از جویها، چشمهها، حوضها، باغها و درختان سدر بهشتی است که عطر و نور بهشت در آن فضا تابیده است. اما در سوی دیگر دیوار، دوزخ قرار دارد و فاصله از دیوار تا دوزخ نیز به اندازه یک صد سال سفر است و پر از دود، آتش و مخلوقات گزنده است. از بیرون دیوار هیچ اثری از دوزخ به درون آن نمیرسد و همچنین از درون دیوار به بیرون آن هیچ نشانی از بهشت نیست.
وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ عرف شاخ سر دیوار است و سر خروه، اعراف جمع آن، وَ عَلَی الْأَعْرافِ ای علی السور رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا یعنی الفریقین بِسِیماهُمْ یعنی اهل الجنة ببیاض وجوههم، و اهل النّار بسواد وجوههم، و ذلک لأن موضعهم عال مرتفع یرون الفریقین. از بالا با اهل بهشت نگرند بر ایشان سلام کنند.
هوش مصنوعی: بر روی دیواری بلند مردانی قرار دارند که به شناختن افراد شهرت دارند. آنها میتوانند هر دو گروه را با نشانههایشان شناسایی کنند. بهشتیها را با چهرههای روشن و جهنمیها را با چهرههای سیاه میشناسند. موقعیت آنها به گونهای است که از بلندایی میتوانند هر دو گروه را ببینند و به اهل بهشت سلام کنند.
رب العالمین گفت: لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ انیز (۱) در بهشت نرفتند اصحاب اعراف، اما طمع میدارند که در روند، و این طمع از آن کنند که نور روی خویش و دست و پای خویش بر جای بینند، نه چون منافقان که بر صراط نور از ایشان بربایند و در تاریکی بمانند.
هوش مصنوعی: پروردگار عالم فرمود: اهل اعراف هنوز وارد بهشت نشدهاند، اما امید دارند که به آن جا برسند. این امید به خاطر آن است که نور چهره و دست و پای خود را ببینند، نه مانند منافقانی که در مسیر نور، نورشان از آنها گرفته میشود و در تاریکی باقی میمانند.
وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ قلبت وجوههم تجاه اصحاب النار. چون روی ایشان بهدوزخ گردانند، و اهل آن بهایشان نمایند، تا از آن بالا بایشان نگرند، گویند رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ یعنی المشرکین فی النار.
هوش مصنوعی: هرگاه چشمهای آنان به سوی دوزخ برگردانده شود و چهرههایشان به سمت اهل آتش معطوف شود، آنگاه از بالای دوزخ به آنها نگاه میکنند و میگویند: «پروردگارا، ما را با قوم ستمکاران نینداز.» یعنی با مشرکان در آتش.
وَ نادی أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا و هم فی النار یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ بسواد الوجوه و هم القادة و الکبراء. مفسّران گفتند: این رجال ولید مغیره است و بو جهل هشام و عاص وائل و امثال ایشان، که در دنیا چون بلال و سلمان و عمار و امثال ایشان دیدند، گفتند: اللَّه اینان را به بهشت فرستد و ما را به آتش! کلا، و اللَّه ان اللَّه لا یفضّل خدمنا و رعاتنا علینا! سوگند خوردند که: اللَّه ایشان را به بهشت نفرستد فردا. اصحاب اعراف ایشان را گویند: أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ؟ اینان ایشاناند که شما سوگند خوردید که اللَّه ایشان را به بهشت نفرستد؟ و این پیش از آن باشد که ایشان در بهشت شوند. آنگه گویند: ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ، و روا باشد که در بهشت شده باشند آنگه این خطاب رود، و معنی آنست که: اقسمتم لا ینالهم اللَّه برحمة، و قد قال اللَّه لهم: ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ.
هوش مصنوعی: و در روز قیامت، اهل عذاب در آتش فریاد میزنند و افرادی را که در عرش (برجستگی آسمانی) هستند، شناسایی میکنند. آنها این افراد را با سیاهی چهرهشان میشناسند. این افراد، رؤسای قوم و بزرگان بودهاند. علمای دین گفتهاند که این افراد شامل افرادی همچون ولید بن مغیره، ابوجهل، هشام، و عاص ابن وائل هستند. آنها در دنیا مردان مؤمنی چون بلال، سلمان و عمار را دیده بودند و به خداوند قسم خورده بودند که این افراد را به بهشت ببرد و خودشان را به آتش بفرستد. آنها سوگند خورده بودند که خداوند هرگز این مؤمنان را به بهشت نخواهد برد. اهل عرش به آنها میگویند: "آیا اینها همان کسانی هستند که شما قسم خوردید که خداوند آنها را به بهشت نخواهد فرستاد؟" و این قبل از آن است که آن مؤمنان به بهشت بروند. سپس اهل عرش به آنها میگویند: "داخل بهشت شوید، نه ترسی بر شماست و نه غمگین خواهید شد." این خطاب ممکن است زمانی صورت بگیرد که این افراد در بهشت قرار گرفتهاند و معنای آن این است که شما قسم خوردید که رحمت خداوند به آنها نخواهد رسید، اما خداوند به آنها میگوید: "داخل بهشت شوید، نه ترسی بر شماست و نه غمگین خواهید شد."
و قیل: اقسمتم اهل النار لا یدخل اصحاب الاعراف الجنة، فقال اللَّه: أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا یَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ، و قیل: أَ هؤُلاءِ من کلام الملائکة.
هوش مصنوعی: در روایتی آمده که اهل آتش به یکدیگر قسم میخورند که صاحبان عَرَفَة (کسانی که در میانهی بهشت و جهنم قرار دارند) به بهشت نخواهند رفت. اما خداوند به آنها میگوید: آیا اینها همان کسانی هستند که شما قسم خوردید که رحمت من به آنها نخواهد رسید؟ پس به بهشت بروید. همچنین گفته شده که این سخنان از ملائکه است.
یعنی فریشتگان گویند اهل آتش را که: ایناناند یعنی اصحاب اعراف که شما سوگند خوردید که در بهشت نشوند. آنگه این فریشتگان روی به اصحاب اعراف کنند، گویند: ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ.
هوش مصنوعی: فریشتگان به اهل آتش میگویند: اینها همان کسانی هستند که شما قسم خوردهاید در بهشت نروند. سپس فریشتگان به اصحاب اعراف رو میکنند و به آنها میگویند: به بهشت داخل شوید که بر شما هیچ ترس و اندوهی نخواهد بود.
و در اصحاب اعراف سخن فراوان گفتهاند که ایشان کهاند؟ قومی گفتند: پیغامبراناند و اهل معرفت، ایشان را بر زبر بهشتیان برند، تا بر هر دو گروه مشرف باشند.
هوش مصنوعی: در مورد افرادی که در "اعراف" هستند، بحثهای زیادی شده است. بعضی بر این باورند که آنها پیامبران هستند و دانایان، آنها را در بالای بهشتیان قرار میدهند تا به هر دو گروه نظارت داشته باشند.
قومی گفتند: فقها و علماء اسلاماند، که زندگانی بهعلم و عمل بهسر آوردند، و در راه سنّت و طریق حق راست رفتند. در دنیا برتر از خلق بودند بهمنزلت، و در عقبی برتر باشند بهرتبه و درجه. و قیل: هم قوم استوت حسناتهم و سیّآتهم. در دیوان ایشان نیکی و بدی برابر آید، تا از اهل بهشت فروتر آمدند و از اهل آتش برتر.
هوش مصنوعی: گروهی گفتهاند که فقها و علمای اسلام، افرادی هستند که زندگیشان را بر اساس علم و عمل سپری کردهاند و در راه سنت و حقیقت به درستی قدم گذاشتهاند. در دنیای فانی، از دیگران بالاترین منزلت را دارند و در آخرت نیز مقام و درجهای برتر خواهند داشت. همچنین گفته شده که در پرونده اعمال آنان، نیکیها و بدیها به تعادل میرسند، بهگونهای که جایگاهشان در بهشت کمتر و از جایگاه اهل آتش بالاتر است.
روی ان النبی (ص) قال: «هم قوم خرجوا الی الجهاد فی سبیل اللَّه، و هم عصاة لآبائهم، فقتلوا، فأعتقهم اللَّه من النار، لانهم قتلوا فی سبیله، و حبسوا عن الجنة بمعصیة آبائهم».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمود: «این گروه برای جهاد در راه خدا خارج شدند و در عین حال نافرمانی والدین خود را مرتکب شدند. آنها کشته شده و خداوند آنها را از آتش نجات داد، زیرا در راه او جان باختند، اما به خاطر نافرمانی از والدین، از بهشت محروم شدند.»
و قیل: هم قوم رضی عنهم آباؤهم دون امهاتهم، او امهاتهم دون آبائهم. و قیل: هم اولاد الزنا، و قیل: هم الذین کانوا فی الفترة و لم یبدلوا دینهم، و قیل: هم اولاد المشرکین.
هوش مصنوعی: برخی بر این باورند که این افراد، کسانی هستند که پدرانشان از آنها راضی بودهاند ولی مادرانشان نه، یا برعکس. همچنین گفته شده که ممکن است این افراد، فرزندان زنا باشند یا آنهایی که در دوران جهل زندگی کرده و دینشان را تغییر ندادهاند، یا این که فرزندان مشرکان هستند.
و روی أن النبی (ص) قال: «انهم آخر اهل الجنة دخولا»، و قال مقاتل: اصحاب الاعراف من امة محمّد (ص) خاصة، فحبسوا من اجل ذنوبهم، ثم أدخلوا بعد ذلک الجنة بشفاعة محمّد (ص). قال سالم مولی ابی حذیفة: وددت أنی بمنزلة اصحاب الاعراف.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودهاند: «ایشان آخرین افرادی هستند که به بهشت وارد میشوند.» مقاتل میگوید: "اهل اعراف متعلق به امت محمد (ص) هستند و به خاطر گناهانشان مدتی در عذاب میمانند، سپس به شفاعت محمد (ص) وارد بهشت میشوند." سالم مولی ابی حذیفه ذکر میکند: "دوست داشتم که به جایگاه اهل اعراف باشم."
وَ نادی أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنا ای صبّوا علینا من الماء مقدار ما یبرد ابداننا، و یزیل عطشنا. أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ من الطعام. این آنگه باشد که ربالعزّه حجاب میان دوزخیان و بهشتیان بردارد، تا دوزخیان ناز و نعیم بهشتیان بینند، و از ایشان طعام و شراب خواهند. این دلیل است که ایشان در آن عذاب هم تشنه باشند و هم گرسنه، و آدمی از طعام و شراب مستغنی نیست اگر چه در عذاب بوَد.
هوش مصنوعی: آتشنشینان جهنم به ساکنان بهشت میگویند که به ما آب بریزید تا بدنهای ما خنک شود و عطشمان برطرف گردد، یا از غذاهایی که خداوند به شما داده است به ما بدهید. در آن لحظه، خداوند حجاب میان جهنمیها و بهشتیها را برداشته و جهنمیها نعمتها و خوشیهای بهشتیها را میبینند و از آنها درخواست غذا و نوشیدنی میکنند. این نشان میدهد که آنها در عذاب هم تجربه تشنگی و گرسنگی میکنند و انسان هیچگاه از غذا و نوشیدنی بینیاز نیست، حتی اگر در عذاب باشد.
قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما ای ماء الجنة و طعامها تحریم منع عَلَی الْکافِرِینَ.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: «خداوند آن دو را (آب بهشت و غذاهایش) بر کافران حرام کرده است.»
قال ابو الجوزاء: سألت ابن عباس: ایّ الصدقة افضل؟ فقال: قال رسول اللَّه (ص): «افضل الصدقة الماء. اما رأیت اهل النار لما استغاثوا بأهل الجنة، قالوا أَفِیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ».
هوش مصنوعی: ابو الجوزاء میگوید: از ابن عباس پرسیدم: کدام صدقه بهترین است؟ وی پاسخ داد: رسول خدا (ص) فرمودند: «بهترین صدقه آب است. آیا ندیدی که اهل جهنم زمانی که از اهل بهشت کمک خواستند، گفتند: آیا میتوانید برای ما آب بریزید؟»
قوله: الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً قیل: اکلا و شربا، و قیل: ما زیّن لهم الشیطان من تحریم البحیرة و السائبة و الوصیلة و الحامی و المکاء و التصدیة حول البیت، و سائر الخصال الردیئة التی کانوا یفعلونها فی جاهلیتهم. قال ابو روق: دینهم ای عیدهم. لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا ای اغرّوا بطول البقاء. اینجا سخن تمام شد. پس گفت: فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ نترکهم فی جهنّم کما ترکوا الایمان، بلقاء یومهم هذا، یعنی بالبعث. و قیل: کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا ای کما ترکوا العمل لهذا الیوم. وَ کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ ای: و کما جحدوا بآیاتنا و لم یصدقوها.
هوش مصنوعی: این آیه به گروهی اشاره دارد که دین خود را به سرگرمی و بازی گرفتهاند. گفته شده که این افراد تحت تاثیر شیطان قرار گرفته و کارهایی مثل منع برخی از سودها را انجام میدهند که در زمان جاهلیت خود انجام میدادند. یکی از مفسران بیان کرده است که منظور از دین، عید آنان است. این افراد به زندگی دنیوی خود غره شده و فکر میکنند که همیشه خواهند بود. در ادامه گفته میشود که خداوند آنها را در آتش جهنم رها میکند، همانطور که خودشان ایمان را فراموش کردند و در روز قیامت حاضر نخواهند بود. این افراد به آیات الهی کافر بودند و به آنها ایمان نیاوردند.
وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلی عِلْمٍ معنی تفصیل تبیین است، یعنی که وجوه آن و ابواب آن از امر و نهی و از قصه مثل همه از یکدیگر گشاده و روشن باز نمود، و نظیر این در قرآن فراوان است: مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْءٍ، ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ، وَ کُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِیلًا، أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتابَ مُفَصَّلًا. این همه از یک باب است. و در قرآن تفصیل است بهمعنی بینونت، چنان که گفت: آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ یعنی بائنات بعضها من بعض. بین کل عذابین شهر، و در سورة یوسف گفت: وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ ای بانت الرفقة من مصر، و در مرسلات گفت: لِیَوْمِ الْفَصْلِ یعنی یوم بیان فیه بین الناس، هذا یَوْمُ الْفَصْلِ وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الْفَصْلِ، إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً. این همه از یک باب است، یعنی بیان بین الخلائق بالقضاء، فریق فی الجنة و فریق فی السعیر.
هوش مصنوعی: ما به سوی ایشان کتابی آوردهایم که به تفصیل بیان شده است. تفصیل به معنای روشن کردن مطالب و ابواب مختلف آن از دستورات و داستانهاست که هر کدام به وضوح از یکدیگر مشخص شدهاند. در قرآن مثالهای زیادی از این تفصیل وجود دارد؛ مانند اینکه گفته شده «موعظه و تفصیل برای هر چیزی» و همچنین «هر چیزی را به تفصیل بیان کردیم». همچنین در قرآن به تفصیل به معنای جدا کردن و بیان روشن نیز اشاره شده است؛ بهطوری که آیات صریح و روشن از یکدیگر تفکیک شدهاند. در آیهای دیگر میخوانیم که وقتی کاروانها از مصر جدا شدند، همچنین در آیات مرسلات به روز فصل اشاره شده که روزی است برای روشن کردن و تشخیص حق از باطل. این موارد همه به مفهوم بیان و قضاوت میان مخلوقین مربوط میشود، که یک گروه در بهشت و گروهی در آتش خواهند بود.
وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلی عِلْمٍ ابن محیصن فضلناه بضاد معجم خواند. میگوید: این نامه را یعنی قرآن افزونی دادیم در شرف، و افزونی شرف قرآن بر دیگر کتابهای مُنزَل بهاختصار است و بهتأخیر و بهحفظ از تبدیل و تحریف. اما اختصار آنست که کتب دیگر با طول عظیم است، و قرآن جوامع الکلم است، و اما تأخیر آنست که قرآن بر همه کتب قاضی است بهنسخ و احکام، و اما حفظ از تبدیل و تحریف آنست که گفت: وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ، و در کتب پیشین تبدیل و تحریف کردند، چنان که گفت: فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا، یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ.
هوش مصنوعی: ما به آنها کتابی آوردیم که به دقت بر اساس علم تنظیم شده است. این کتاب، یعنی قرآن، از لحاظ شرافت بر دیگر کتابهای آسمانی برتری دارد، بهصورت مختصر و بدون تغییر و تحریف. برتری قرآن در این است که کتابهای دیگر معمولاً طولانی و وسیع هستند، در حالی که قرآن شامل نکات جامع و مختصر است. همچنین، قرآن بر سایر کتابها قضاوت میکند و میتواند احکام آنها را نسخ کند. از سوی دیگر، قرآن از تبدیل و تحریف حفظ شده است، در حالی که در کتابهای پیشین تغییرات و تحریفهایی صورت گرفته است.
آنگه گفت: عَلی عِلْمٍ ای بعلم منا، یقول: فصّلناه و نحن عالمون بتفصیله، و قیل: علی علم فی الکتاب، یعنی ما اودع من العلوم و بیان الاحکام. هُدیً ای هادیا من الضلالة وَ رَحْمَةً ای ذا رحمة من العذاب، لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ای لقوم ارید به هدایتهم و ایمانهم. پس بهصفت جاحدان باز گشت و تخویف ایشان، و ایشان کفّار زمان مصطفیاند، گفت: هَلْ یَنْظُرُونَ عرب هل در جای نفی نهد گاه گاه، و این از آن است.
هوش مصنوعی: سپس گفت: این علم بر اساس دانشی است که از ما وجود دارد، و می گوید: آن را به تفصیل بیان کردیم و ما به جزئیات آن آگاهیم. گفته شده است که این علم در کتاب وجود دارد، به این معنا که علوم و بیان احکامی که در آن قرار داده شده است. این یک هدایت است که از گمراهی نجات میدهد و رحمتی است که از عذاب دور میکند، برای مردمی که ایمان دارند و به هدایت و ایمانشان امیدوار هستیم. سپس به ویژگیهای کافران زمان پیامبر اشاره کرد و از ترس آنها سخن گفت. آیا آنها انتظار دارند که عربها در جملهای منفی باشند، و این از همین جا ناشی میشود.
و هر جای که پس آن یَنْظُرُونَ است، معنی ما ینظرون است، و این ینظرون به معنی ینتظرون است، همچون «فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ»، «فَناظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ» و انشدوا:
هوش مصنوعی: هر جا که کلمه «ینظرون» آمده است، منظور «ما ینظرون» است و این کلمه به معنای «ینتظرون» نیز است. مانند جملاتی که ذکر شدهاند: «فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ» و «فَناظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ»، و همچنین شعرهایی که نقل شده است.
و ان یک صدر هذا الیوم ولّی
فان غدا لناظره قریب
هوش مصنوعی: اگر امروز این دورانی که در آن هستیم تمام شود، بگذارید فردا را انتظار بکشیم که به زودی خواهد آمد.
إِلَّا تَأْوِیلَهُ تأویل نامی است حقیقت چیزی را، و مراد به لفظ تأویل مأوّل است همچون تنزیل بهمعنی منزل. مصدر است اسم ساخته همچون «فالِقُ الْإِصْباحِ».
هوش مصنوعی: تأویل به معنای توضیح یا تفسیر دقیق چیزی است و اشاره به حقیقت آن دارد. به عبارتی دیگر، تأویل به چیزی گفته میشود که بر اساس آن میتوان معنا یا مفهوم اصلی یک متن را دریافت کرد، همانطور که تنزیل به معنای نازل شدن است. این کلمه به صورت مصدر ساخته شده است، مشابه به کلماتی مثل «فالِقُ الْإِصْباحِ».
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ این «ها» با کتاب شود یعنی: الی ما یؤل الیه مراد اللَّه عزّ و جلّ فی تفصیل هذا الکتاب و تنزیله. میگوید: چشم نمیدارند این کافران درین باز نشستن از ایمان و تصدیق مگر پیدا شدن حقیقت آنکه مراد اللَّه بهفرستادن این کتاب است، یعنی به پا شدن رستاخیز، و وقوع شأن آن، و شمار با خلق، و پاداش دادن ایشان.
هوش مصنوعی: آیا این کافران جز انتظار وقوع حقیقت نهایی ایمان و تصدیق نشستهاند؟ آنها منتظر نیستند تا بفهمند مقصود خداوند در ارسال این کتاب چه بوده است، یعنی برپا شدن قیامت، و وقوع حوادث آن، و جمعآوری مردم، و پاداش دادن به آنها.
یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ مقاتل گفت، در کتاب نظائر که: تأویل در قرآن بر پنج وجه تفسیر کنند: یکی بهمعنی عاقبت، چنان که درین آیت گفت: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ، یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یعنی یوم القیمة یأتی عاقبة ما وعد اللَّه عزّ و جلّ فی القرآن علی السنة الرسل، انه کائن من الخیر و الشر. همان است که در یونس گفت: بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ یعنی و لمّا یأتهم عاقبة ما وعد اللَّه عزّ و جلّ فی القرآن انه کائن فی الآخرة من الوعید.
هوش مصنوعی: تأویل قرآن به پنج شکل تفسیر میشود. یکی از این معانی، به معنای عاقبت و نتیجه است. به عنوان مثال، در آیهای آمده است که آیا منتظر عاقبت آن هستند. اشاره به روز قیامت میکند که در آن عاقبت وعدههای خداوند در قرآن تحقق مییابد و شامل خیر و شر خواهد بود. همچنین در سوره یونس نیز ذکر شده است که آنها به چیزی که علم به آن نداشتند کفر ورزیدند و زمانی که عاقبت وعدههای خداوند به سراغشان آمد، متوجه آن خواهند شد.
وجه دوم تأویل است بهمعنی منتهی کمیت ملک امت محمد (ص)، چنان که در سوره آلعمران گفت: ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ، و ذلک ان الیهود ارادوا ان یعلموا من قبل حساب الجمل کم یملک محمد و أمته، ثم ینقضی ملکه و یرجع الی الیهود، فقال اللَّه تعالی: وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ ای ما یعلم منتهی کم یملک محمد (ص) و امته الا اللَّه، ای لا یعلم ذلک الا اللَّه انهم یملکون الی یوم القیامة و لا یرجع الملک الی الیهود ابدا.
هوش مصنوعی: وجه دوم تأویل به معنای نهایت تسلط و قدرت امّت پیامبر اسلام (ص) است. در سوره آلعمران اشاره شده است که برخی از یهودیان خواستهاند بدانند که تسلط پیامبر و امّت او چقدر است و آیا این قدرت روزی به آنها برمیگردد یا نه. در پاسخ به این سؤال، خداوند بیان میکند که نهایت تسلط پیامبر و امتش تنها در دست خداست و هیچکس دیگری نمیتواند به این موضوع آگاهی پیدا کند. در واقع، قدرت و تسلط امّت محمد (ص) تا روز قیامت ادامه خواهد داشت و هرگز به یهود برنمیگردد.
وجه سوم تأویل است بهمعنی تعبیر رؤیا، چنان که گفت: وَ کَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ، و هم در سورة یوسف گفت: مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ یعنی تعبیر الرؤیا، نَبِّئْنا بِتَأْوِیلِهِ، وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ. این همه بهمعنی تعبیر است.
هوش مصنوعی: وجه سوم تأویل به معنای تعبیر خواب است. مانند زمانی که در قرآن گفته شده: "پروردگارت تو را برمیگزیند و از تأویل سخنان به تو میآموزد." همچنین در داستان یوسف آمده که "ما یوسف را در زمین مستقر کردیم و به او از تأویل سخنان آموختیم." در اینجا تأویل به معنای تعبیر خواب است و به همین اشاره شده که "به ما بگو تأویل آن چیست." این تماماً به مفهوم تعبیر مربوط میشود.
وجه چهارم تأویل بهمعنی تحقیق است، چنان که گفت: هذا تَأْوِیلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ یعنی تحقیق رؤیای.
هوش مصنوعی: وجه چهارم تأویل به معنای تحقیق و بررسی است، بهگونهای که شخص میگوید: این تفسیر خواب من در گذشته است.
وجه پنجم تأویل بهمعنی الوان است، چنان که گفت: لا یَأْتِیکُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُما بِتَأْوِیلِهِ یعنی بألوانه، ای الوان الطعام قبل ان یأتیکم الطعام.
هوش مصنوعی: وجه پنجم تأویل به معنای انواع و رنگها است. مانند جملهای که در آن گفته شده است: "به شما غذا نمیرسد مگر اینکه ابتدا شما را از معنی و رنگها آن آگاه کنم"، یعنی تنوع و نوع غذای قبل از این که به شما برسد.
یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ یعنی غفلوا عنه و ترکوا التأهّب له و الایمان به من قبل اتیانه، قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ بالصدق و البیان، اقروا حین لا ینفعهم الایمان. فَهَلْ لَنا من الملائکة و النبیین و غیرهم مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا؟ هل ایدر بمعنی استفهام است، چنان که در سورة الروم گفت: هَلْ لَکُمْ مِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ شُرَکاءَ؟ و در یونس گفت: هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ؟ اما آنجا که گفت: هَلْ أَدُلُّکَ عَلی شَجَرَةِ الْخُلْدِ، هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجِیکُمْ، هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلی مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ، هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا، این همه تنبیه است بهمعنی «الا».
هوش مصنوعی: افرادی که قبل از این موضوع را فراموش کرده بودند، در واقع از آن غافل شده و به آمادگی و ایمان به آن نپرداخته بودند. اکنون میگویند که فرستادگان پروردگار ما با حقیقت و صداقت آمدند و آنها باید در این لحظه که ایمان برایشان سودی ندارد، اعتراف کنند. آیا ما میتوانیم از ملائکه، پیامبران و دیگران شفیعانی داشته باشیم که برای ما شفاعت کنند؟ استفاده از کلمه «هل» به معنای سؤال است، مشابه آنچه در سوره روم و یونس آمده است. اما در مواردی که سوالاتی مانند «آیا میخواهید شما را به درخت جاودانگی راهنمایی کنم؟» وجود دارد، اینها نوعی تذکر و هشدار به شمار میروند.
فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ الی الدنیا فَنَعْمَلَ من الخیر غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ من الشرک و التکذیب. طلب شفیع کنند یا خواهند که ایشان را وادنیا فرستند تا ایمان آرند، و نیکیها کنند. ربّ العالمین جای دگر گفت: وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ اگرشان وادنیا فرستند هم بهکفر و شرک خویش باز گردند.
هوش مصنوعی: آیا برای ما کسی هست که شفیع شود و از خداوند بخواهد یا اینکه ما را به دنیا برگردانند تا اعمال خوبی انجام دهیم، برخلاف آنچه که قبلاً از روی کفر و دروغ کردهایم؟ برخی خواستار شفیع هستند یا میخواهند به دنیا برگردند تا ایمان بیاورند و کارهای نیک انجام دهند. اما خداوند در جای دیگری فرمود که اگر به دنیا برگردند، دوباره به آنچه که از آن نهی شدهاند، برمیگردند.
قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ ای نقصوا انفسهم حظّها من طاعة اللَّه فصاروا الی النار، وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ ای: لم ینفعهم عبادتهم الاصنام.
هوش مصنوعی: آنها به خودشان آسیب زدند و بهرهای از اطاعت خدا نگرفتند و به جهنم رفتند، و آنچه را که به آن وابسته بودند، از آنان دور شده است. به عبارت دیگر، عبادتهایشان به بتها به آنها سودی نرساند.