قوله تعالی: قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ الایة خداوند زمین و آسمان، کردگار جهان و جهانیان، بخشنده و بخشاینده و مهربان بر بندگان، جلّ جلاله، و تقدست اسماؤه، و تعالت صفاته، درین آیت مبانی خدمت و معالم معاملت و حقائق معرفت جمع کرد، و مؤمنان را از پسندیده اخلاق آگاه کرد، و نیکو پرستیدن خود و نیکو زیستن با خلق ایشان را تلقین کرد، و بشناخت اسباب رضاء خود گرامی کرد. و این آیت از جوامع الکلم است که مصطفی (ص) گفته: «بعثت بجوامع الکلم، و اختصر لی العلم اختصارا».
و در قرآن ازین نمط فراوان است. یکی از آن باز گویم: إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ. آیتی بدین کوتاهی نگر که در زیر آن چند است ازین معانی.
هر چه نواخت است از اکرام و افضال حق جل جلاله مر بنده را، همه در زیر آنست که: إِنَّ اللَّهَ مَعَ، و هر چه خدمت است از انواع عبادت و ابواب معاملت که بنده کند اللَّه را همه در زیر این شود که اتقوا، و هر چه حقوق خلق است بر یکدیگر در فنون معاملات همه در زیر این است که محسنون. همچنین هر چه ارکان دین است و وجوه شریعت و، ابواب حقیقت در زیر این کلمات است که: أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ. معنی قسط داد است، میگوید: اللَّه مرا بداد میفرماید، یعنی در معاملات هم با حق و هم با خلق و هم با نفس، با حق در امر و نهی بکار داشتن و در همه حال بقضاء وی رضا دادن، و با خلق بخلق زیستن، و در وجوه معاملات انصاف ایشان دادن و انصاف خود نخواستن، و با نفس مخالف بودن، و او را در میدان مجاهدات و ریاضات کشیدن، و در شهوات و راحات بروی بستن. و نظیر این آیت در قرآن آنست که گفت جل جلاله: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ. میگوید: اللَّه بعدل میفرماید و باحسان، عدل انصاف است، و احسان ایثار است. عدل آنست که چنان کنی که با تو کردند، و احسان آنست که به از آن کنی که با تو کردند. عدل آنست که از واجب بنکاهی، و مکافات فرو نگذاری، و آن عقوبت نیفزایی و آنچه نتواند بود نه بیوسی. احسان آنست که بجای آنکه با تو نیکویی کرد از آنچه وی کرد بیش کنی، و بجای آن کس که با تو بد کرد نیکویی کنی. اینست طریق جوانمردان و سیرت مردان.
و گفتهاند: عدل آنست که در معاملت راست ستانی، و راست دهی. احسان آنست که خشک ستانی و چرب دهی. عدل آنست که در جواب سلام گویی: و علیکم السلام احسان آنست که: و رحمة اللَّه در افزایی. عدل آنست که گفت: وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها، وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ، وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ. احسان آنست که گفت: فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ. عفو بدکار نیکوست، و نیکوتر آنست که بر عفو بیفزایی، و نیکویی کنی، چنان که رب العزة گفت: ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ، وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ، فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ، وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها.
ثم قال تعالی: وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ جنید گفت: امرنا بحفظ السر، و علوّ الهمة، و أن نرضی باللّه عوضا عمّا سواه. میگوید: سر خود صافی دارید، تا حق بشناسید. خوی فراوی کنید تا بستاخ گردید. همه لطف وی بینید تا مهر بر وی نهید، بر مرکب خدمت نشینید، تا بمنزل حرمت رسید. بحرمت بیش آئید تا بصحبت رسید. همت عالی دارید تا با وی بمانید.
در وصف مصطفی (ص) گفتهاند که: اللَّه با وی دو کرامت کرد که با هیچ کس از فرزند آدم نکرد: یکی آنست که بزرگ همت بود. دیگر آنکه متواضع بود. علو همت وی بدان جای بود که در خبر است که: «ما مدّ یده الی طمع قط»، و در تواضع چنان بود که گفت: «لو دعیت الی کراع لأجبت، و لو أهدی الیّ ذراع لقبلت».
چون با خود نگرستی از همه ضعیفان خود را ضعیفتر دانستی از متواضعی که بود. ازینجا گفتی: «لا تفضّلونی علی یونس بن متی.
چون با حق نگرستی کونین و عالمین در چشم وی نیامدی از بزرگ همتی که بود. ازینجا گفتی: «انا سید ولد آدم و لا فخر».
قوله: کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ یجری علیکم فی الابد ما قضینا علیکم فی الازل، و فَرِیقاً هَدی وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ، و قیل: کما بدأکم تعودون علما و مشیة و تقدیرا. چنان که ابتداء کرد بآفرینش شما بدانش و تقدیر و خواست، بآخر چنان شوید که اول خواست. جنید را ازین آیت پرسیدند، جواب داد که: اول کل انسان یشبه آخره، و آخره یشبه اوله. آن گه گفت: نهایت هر کار رجوع است با بدایت آن کار، و راه بحق حلقهای است ازو درآید باز وا او گردد. شیخ الاسلام انصاری گفت قدس اللَّه روحه: چون نیک ماند آخر این کار باوّل این کار! یعنی که اول همه لذتست و راحت و زندگانی با روح و با شادی، تا مرد پای در دام نهد، و طوقش در گردن آید، آن گه بهر راحتی که دید محنتی بیند، و با هر فرازی نشیبی بود. اینست حقیقت آن کلمه که بو بکر کتانی گفته که میان بنده و حق هزار مقام است ار نور و ظلمت، نه همه نور است، که با هر نوری ظلمتی است، و با هر نشیبی فرازی، یعنی یکی روح است و آسایش و زندگانی، یکی ناکامی و رنج و بیمرادی. یکی تجلی یکی استتار، یکی جمع یکی تفرقت، و اگر نه آن روح و راحت در بدایت ارادت در پیش بودی، بنده را با آن بلاها و رنجها طاقت نماندی. پیوسته با آن مینگرد، و دلش با آن میگراید، و بشاهد آن این بار محنت میکشد، تا آخر که او را بر گذرانند و مدت تمام شود، و پوشیده آشکاره گردد، و در آخرهم با آن شود که در اول بود. اینست سر آیت که اللَّه گفت: کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ بر ذوق ارباب معارف و اصحاب حقائق، و اللَّه اعلم.
یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ بزبان علم ستر عورت است در نماز، و بزبان کشف زینت هر بنده در مقام مشاهدت حضور دلست و لزوم حضرت و استدامت شهود حقیقت. گفتهاند: زینت نفس عابدان آثار سجود است، و زینت دل عارفان انوار وجود است. عابد بنعت عبودیت در سجود، و عارف بر بساط قربت در روح شهود.
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الایة زینت زبان ذکر است، و زینت دل فکر است.
هر چیزی را آرایشی است، و آرایش نفس در حسن معاملت است بنعت مجاهدت، و آرایش دل دوام مواصلت است بوقت مشاهدت، و آرایش سر حقایق قربت است در میدان معاینت. و آنچه رب العزة گفت: مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ اشارتست که این زینتها و آرایشها دریغ نیست از طالبان، و ممنوع نیست از حاضر دلان. گنج خانه نعمت پر از نعمت است، طالبان میدربایند. خوانچه لطف و رحمت آراسته و ساخته است، خورندگان میدربایند.
پیر طریقت گفته در مناجات: ای طالبان! بشتابید که نقد نزدیک است. ای شبروان! مخسبید که صبح نزدیکست. ای شتابندگان! شاد شوید که منزل نزدیک است. ای تشنگان! صبر کنید که چشمه نزدیک است. ای غریبان! بنازید که میزبان نزدیک است.
ای دوست جویان! خوش باشید که اجابت نزدیک است. ای دلگشای رهی! چه بود که دلم را بگشایی! و از خود مرهمی بر جانم نهی! من سود چون جویم! که دو دستم از مایه تهی! نگر که بفضل خود افکنی مرا بروز بهی.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ الایة خداوند زمین و آسمان، کردگار جهان و جهانیان، بخشنده و بخشاینده و مهربان بر بندگان، جلّ جلاله، و تقدست اسماؤه، و تعالت صفاته، درین آیت مبانی خدمت و معالم معاملت و حقائق معرفت جمع کرد، و مؤمنان را از پسندیده اخلاق آگاه کرد، و نیکو پرستیدن خود و نیکو زیستن با خلق ایشان را تلقین کرد، و بشناخت اسباب رضاء خود گرامی کرد. و این آیت از جوامع الکلم است که مصطفی (ص) گفته: «بعثت بجوامع الکلم، و اختصر لی العلم اختصارا».
هوش مصنوعی: خداوند که خالق زمین و آسمان و جهانیان است، به بندگان خود رحمت و محبت دارد. در این آیه، اصول خدمت به خداوند، روشهای صحیح تعامل با دیگران و حقیقتهای شناختی را به صورت جامع مطرح کرده است. این آیه مؤمنان را به اخلاق نیکو آشنا میکند و آنها را به پرستش زیبا و زندگی خوب با دیگران ترغیب میکند. همچنین به شناخت عواملی که موجب رضایت خداوند میشود، اهمیت میدهد. این آیه از جمله کلمات معنادار و مختصر پیامبر (ص) است که در آن اصول و معارف را به صورت مختصر بیان کرده است.
و در قرآن ازین نمط فراوان است. یکی از آن باز گویم: إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ. آیتی بدین کوتاهی نگر که در زیر آن چند است ازین معانی.
هوش مصنوعی: در قرآن کریم آیات بسیاری به این مضمون وجود دارد. یکی از آنها این است: «خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کردهاند و کسانی که نیکوکارند.» این آیه به قدری کوتاه است که میتوان در زیر آن معانی متعددی را ذکر کرد.
هر چه نواخت است از اکرام و افضال حق جل جلاله مر بنده را، همه در زیر آنست که: إِنَّ اللَّهَ مَعَ، و هر چه خدمت است از انواع عبادت و ابواب معاملت که بنده کند اللَّه را همه در زیر این شود که اتقوا، و هر چه حقوق خلق است بر یکدیگر در فنون معاملات همه در زیر این است که محسنون. همچنین هر چه ارکان دین است و وجوه شریعت و، ابواب حقیقت در زیر این کلمات است که: أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ. معنی قسط داد است، میگوید: اللَّه مرا بداد میفرماید، یعنی در معاملات هم با حق و هم با خلق و هم با نفس، با حق در امر و نهی بکار داشتن و در همه حال بقضاء وی رضا دادن، و با خلق بخلق زیستن، و در وجوه معاملات انصاف ایشان دادن و انصاف خود نخواستن، و با نفس مخالف بودن، و او را در میدان مجاهدات و ریاضات کشیدن، و در شهوات و راحات بروی بستن. و نظیر این آیت در قرآن آنست که گفت جل جلاله: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ. میگوید: اللَّه بعدل میفرماید و باحسان، عدل انصاف است، و احسان ایثار است. عدل آنست که چنان کنی که با تو کردند، و احسان آنست که به از آن کنی که با تو کردند. عدل آنست که از واجب بنکاهی، و مکافات فرو نگذاری، و آن عقوبت نیفزایی و آنچه نتواند بود نه بیوسی. احسان آنست که بجای آنکه با تو نیکویی کرد از آنچه وی کرد بیش کنی، و بجای آن کس که با تو بد کرد نیکویی کنی. اینست طریق جوانمردان و سیرت مردان.
هوش مصنوعی: هرچه خداوند به بندگان خود احترام و نعمت عطا کند، همه در این جمله خلاصه میشود که «خداوند با شماست». و هر نوع خدمات و عبادتی که بندگان برای خدا انجام میدهند، در زیر این رهنمود قرار دارد که «تقوا پیشه کنید». همچنین، هر حق و وظیفهای که افراد نسبت به یکدیگر دارند، در چارچوب این اصل است که «محسن باشید». تمام اصول دین، شریعت و حقیقت نیز در این فرامین نهفته است که «پروردگارم به عدالت فرمان داده است». عدالت به معنای انصاف و عدل است و احسان به معنای نیکوکاری و ایثار. عدالت یعنی همانطور که با شما رفتار کردهاند، شما نیز رفتار کنید، و احسان یعنی بیشتر از آنچه که با شما شده است، عمل کنید. بدین ترتیب، عدالت به معنای انجام واجبات و مجازات نادرست است و احسان به معنای انجام کارهای نیک برای کسی است که با شما بد رفتار کرده است. اینها راه و روش انسانهای بزرگ و بزرگمنشان است.
و گفتهاند: عدل آنست که در معاملت راست ستانی، و راست دهی. احسان آنست که خشک ستانی و چرب دهی. عدل آنست که در جواب سلام گویی: و علیکم السلام احسان آنست که: و رحمة اللَّه در افزایی. عدل آنست که گفت: وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها، وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ، وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ. احسان آنست که گفت: فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ. عفو بدکار نیکوست، و نیکوتر آنست که بر عفو بیفزایی، و نیکویی کنی، چنان که رب العزة گفت: ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ، وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ، فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ، وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها.
هوش مصنوعی: عدل به معنای رعایت انصاف در معاملات و صداقت در گفتار است، در حالی که احسان فراتر از آن را میخواهد و به معنای انجام کارهای نیکو و بخشندهتر است. در یک گفتوگو، آداب عدل به برقراری پاسخ مناسب به سلام محدود میشود، در حالی که احسان بیانگر گرمی و محبت بیشتری است. همچنین، در زمینه پاسخ به بدیها، عدل به تلافی مشابه اشاره دارد، اما احسان به گذشت و اصلاح روابط تأکید میکند. در نهایت، عفو و نیکی به دیگران از دیدگاه متون مقدس ارزشمند و مورد تأکید است و پیروی از کارهای نیکوست که در زندگی باید مورد توجه قرار گیرد.
ثم قال تعالی: وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ جنید گفت: امرنا بحفظ السر، و علوّ الهمة، و أن نرضی باللّه عوضا عمّا سواه. میگوید: سر خود صافی دارید، تا حق بشناسید. خوی فراوی کنید تا بستاخ گردید. همه لطف وی بینید تا مهر بر وی نهید، بر مرکب خدمت نشینید، تا بمنزل حرمت رسید. بحرمت بیش آئید تا بصحبت رسید. همت عالی دارید تا با وی بمانید.
هوش مصنوعی: سپس خداوند فرمود: «وجه خود را در هر مسجدی وقف کنید.» جنید گفت: ما را به حفظ اسرار، بلندهمتی و رضایت به خداوند به جای چیزهای دیگر امر کردهاند. او میگوید: دل خود را پاک نگهدارید تا حقیقت را بشناسید. خویشتنداری کنید تا بزرگ شوید. همه لطفهای او را ببینید تا محبتتان به او بیشتر شود. بر مرکب خدمت سوار شوید تا به مقام احترام برسید. با احترام بیشتری نزدیکتر شوید تا به رفاقت برسید. همتی والا داشته باشید تا با او بمانید.
در وصف مصطفی (ص) گفتهاند که: اللَّه با وی دو کرامت کرد که با هیچ کس از فرزند آدم نکرد: یکی آنست که بزرگ همت بود. دیگر آنکه متواضع بود. علو همت وی بدان جای بود که در خبر است که: «ما مدّ یده الی طمع قط»، و در تواضع چنان بود که گفت: «لو دعیت الی کراع لأجبت، و لو أهدی الیّ ذراع لقبلت».
هوش مصنوعی: در مورد مصطفی (ص) گفتهاند که خداوند به او دو ویژگی خاص عطا کرده است که هیچ کس دیگری از نسل آدم چنین ویژگیهایی نداشته است. یکی از این ویژگیها اراده و همت بلند اوست و دیگری تواضع اوست. همت بلند او آنقدر بالا بود که در روایتی آمده است که هرگز دستی به سوی طمع دراز نکرد. و در مورد تواضعش گفته شده است که اگر کسی او را به خوردن از غلات دعوت میکرد، قبول میکرد و اگر به او دستهدیهای میدادند، آن را میپذیرفت.
چون با خود نگرستی از همه ضعیفان خود را ضعیفتر دانستی از متواضعی که بود. ازینجا گفتی: «لا تفضّلونی علی یونس بن متی.
هوش مصنوعی: چون به درون خود نگریستی، خود را از تمامی ضعیفان، ضعیفتر یافتی و از خضوع و فروتنیات آگاه شدی. از این رو، گفتی: «مرا بر یونس بن متی برتری ندهید.»
چون با حق نگرستی کونین و عالمین در چشم وی نیامدی از بزرگ همتی که بود. ازینجا گفتی: «انا سید ولد آدم و لا فخر».
هوش مصنوعی: زیرا وقتی به حقیقت نگاه کردی، جهان و کائنات در نظر تو نمایان نشدند و این به دلیل عظمت همت تو بود. از اینجا میتوان گفت: «من سرور فرزندان آدم هستم و این افتخاری نیست.»
قوله: کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ یجری علیکم فی الابد ما قضینا علیکم فی الازل، و فَرِیقاً هَدی وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ، و قیل: کما بدأکم تعودون علما و مشیة و تقدیرا. چنان که ابتداء کرد بآفرینش شما بدانش و تقدیر و خواست، بآخر چنان شوید که اول خواست. جنید را ازین آیت پرسیدند، جواب داد که: اول کل انسان یشبه آخره، و آخره یشبه اوله. آن گه گفت: نهایت هر کار رجوع است با بدایت آن کار، و راه بحق حلقهای است ازو درآید باز وا او گردد. شیخ الاسلام انصاری گفت قدس اللَّه روحه: چون نیک ماند آخر این کار باوّل این کار! یعنی که اول همه لذتست و راحت و زندگانی با روح و با شادی، تا مرد پای در دام نهد، و طوقش در گردن آید، آن گه بهر راحتی که دید محنتی بیند، و با هر فرازی نشیبی بود. اینست حقیقت آن کلمه که بو بکر کتانی گفته که میان بنده و حق هزار مقام است ار نور و ظلمت، نه همه نور است، که با هر نوری ظلمتی است، و با هر نشیبی فرازی، یعنی یکی روح است و آسایش و زندگانی، یکی ناکامی و رنج و بیمرادی. یکی تجلی یکی استتار، یکی جمع یکی تفرقت، و اگر نه آن روح و راحت در بدایت ارادت در پیش بودی، بنده را با آن بلاها و رنجها طاقت نماندی. پیوسته با آن مینگرد، و دلش با آن میگراید، و بشاهد آن این بار محنت میکشد، تا آخر که او را بر گذرانند و مدت تمام شود، و پوشیده آشکاره گردد، و در آخرهم با آن شود که در اول بود. اینست سر آیت که اللَّه گفت: کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ بر ذوق ارباب معارف و اصحاب حقائق، و اللَّه اعلم.
هوش مصنوعی: همانطور که شما را آغاز کردیم، دوباره به همان حالتی که بودید بر میگردید. این قضیه دائماً بر شما جاری است و آنچه در پیشین مقرر کردیم، در ابدیت بر شما تحمیل میشود. برخی هدایت میشوند و برخی دیگر به گمراهی دچار میشوند. همچنین گفته شده که همانطور که شما را آغاز کردیم، بهتدریج برمیگردید، چه در علم و چه در سیر و تقدیر. آفرینش شما با علم و اراده شروع شد و پایان شما به همین شکل خواهد بود. جنید در پاسخ به این آیه گفت: نخست هر انسانی شبیه به آخرش میشود و آخرش شبیه به نخست. بنابراین، پایان هر کار به آغاز آن کار برمیگردد و راه راست مانند حلقهای است که از آن وارد میشوید و مجدداً به آن باز میگردید. شیخ الاسلام انصاری گفت: زمانی که پایان این کار با آغاز آن یکی میشود. بدین معنا که آغاز همه چیز لذت و راحتی و زندگی همراه با روح و شادی است، اما پس از آن، انسان به دام میافتد و مشکلاتی را میبیند. این حقیقت را بو بکر کتانی بیان کرده است که میان بنده و حق، هزار مقام وجود دارد؛ نه همه نور و نه همه ظلمت، بلکه با هر نوریِ تدارک شده، ظلمتی نیز وجود دارد و با هر فرازی، نشیبی در کار است. اگر آن روح و راحتی در ابتدای ارادت وجود نداشت، انسان نمیتوانست در برابر مشکلات و رنجها تاب بیاورد. در طول این مسیر، او همیشه در کنار آن مینگرد و دلش به سوی آن میتپد و با سختیها دست و پنجه نرم میکند تا در نهایت بگذارند او را بگذرانند و تمام مدت به پایان برسد و رازها به آشکاری تبدیل شود. در پایان، انسان به حالتی که در ابتدا بود، بازمیگردد. این همان سرّ آیه است که خداوند فرمود: همانطور که شما را آغاز کردیم، دوباره به آن حالت برمیگردید.
یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ بزبان علم ستر عورت است در نماز، و بزبان کشف زینت هر بنده در مقام مشاهدت حضور دلست و لزوم حضرت و استدامت شهود حقیقت. گفتهاند: زینت نفس عابدان آثار سجود است، و زینت دل عارفان انوار وجود است. عابد بنعت عبودیت در سجود، و عارف بر بساط قربت در روح شهود.
هوش مصنوعی: ای فرزندان آدم، زینتهای خود را در هر مسجدی برپا دارید. این عبارت به معنای پوشاندن عورت در نماز است و در معنای دیگر، به نمایش گذاشتن زینتهای روحی در حال عبودیت و مراقبه است. گفتهاند زینت روح عبادتکنندگان آثار سجود و زینت دل عارفان، نور وجود آنهاست. عابد در سجود خود عبودیت را نشان میدهد و عارف در نزدیکی و روح شهود، به مقام قربت میرسد.
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الایة زینت زبان ذکر است، و زینت دل فکر است.
هوش مصنوعی: بگو چه کسی زینتهای خداوند را حرام کرده است؟ زینت مرتبط با زبان به بیان و ذکر خداوند مربوط میشود و زینت مرتبط با دل به تفکر و اندیشه مربوط است.
هر چیزی را آرایشی است، و آرایش نفس در حسن معاملت است بنعت مجاهدت، و آرایش دل دوام مواصلت است بوقت مشاهدت، و آرایش سر حقایق قربت است در میدان معاینت. و آنچه رب العزة گفت: مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ اشارتست که این زینتها و آرایشها دریغ نیست از طالبان، و ممنوع نیست از حاضر دلان. گنج خانه نعمت پر از نعمت است، طالبان میدربایند. خوانچه لطف و رحمت آراسته و ساخته است، خورندگان میدربایند.
هوش مصنوعی: هر چیزی زیبایی و جذابیتی دارد و زیبایی روح در خوب معامله کردن با دیگران به واسطه تلاش و کوشش است. زیبایی دل در ارتباط مداوم در هنگام مشاهده زیباییهای معنوی است. زیبایی ذهن در درک حقایق نزدیکی به حقیقت است. همچنین، آنچه که خداوند فرمود که "مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ" نشاندهنده این است که این زیباییها و جذابیتها از کسانی که به دنبال آن هستند دریغ نمیشود و برای کسانی که قلبشان حاضر است ممنوع نیست. خانهی نعمت پر از نعمت است و کسانی که جستجو میکنند، به آن نزدیک میشوند. سفرهی لطف و رحمت نیز آراسته شده است و کسانی که آمادهاند، به آن میرسند.
پیر طریقت گفته در مناجات: ای طالبان! بشتابید که نقد نزدیک است. ای شبروان! مخسبید که صبح نزدیکست. ای شتابندگان! شاد شوید که منزل نزدیک است. ای تشنگان! صبر کنید که چشمه نزدیک است. ای غریبان! بنازید که میزبان نزدیک است.
هوش مصنوعی: استاد طریقت در دعای خود گفته است: ای جویندگان! زود بیایید چون زمان برداشت نزدیک است. ای شبزندهداران! غافل نباشید چون صبح نزدیک میشود. ای سریعالحرکتها! خوشحال باشید چون مقصد نزدیک است. ای تشنگان! کمی صبر کنید چون چشمه آب نزدیک است. ای بیگانگان! افتخار کنید چون صاحبخانه به شما نزدیک میشود.
ای دوست جویان! خوش باشید که اجابت نزدیک است. ای دلگشای رهی! چه بود که دلم را بگشایی! و از خود مرهمی بر جانم نهی! من سود چون جویم! که دو دستم از مایه تهی! نگر که بفضل خود افکنی مرا بروز بهی.
هوش مصنوعی: ای دوستان جویای حق! خوشحال باشید که پاسخ نزدیک است. ای کسی که دلها را میگشایی! چه چیزی باعث میشود که دل مرا بگشایی و بر جانم تسکینی ببخشی؟ من چگونه میتوانم نفعی ببرم در حالی که دستهایم از داشتهها خالی است؟ بنگر که با لطف خود چگونه میتوانی مرا به روزهای خوب برسانی.