قوله تعالی: قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ این جواب ایشان است که کارهایی دیدند و رسمهایی که در جاهلیت پدران ایشان نهاده بودند، و گمان بردند که آن را آغاز راست است، و از آسمان بآن فرمان است، گفتند: «وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها» رب العالمین آن برایشان رد کرد، یعنی آن فحشاء است، و اللَّه بفحشاء نفرماید، بلکه بعدل فرماید. أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ ای: بالعدل. میگوید: اللَّه بداد میفرماید، بدانستن هر چیز بر آن جای که هست، و نگرستن بهر چیز بآن سزا که هست. آفریدگار بخدایی دانی، و آفریده ببندگی دانی، و حرام بحرامی دانی، و حلال بحلالی دانی، و مردار پلید دانی.
وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ مسجد ایدر سجود است. یک قول آنست که هر جا که باشد در نماز روی فرا کعبه کنید، و گفتهاند: معنی آنست که دل خویش در نماز و در سجود راست دارید آن کس را که سزای سجود شما است. وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ای: وحّدوه و لا تشرکوا به شیئا. آن گه خطاب با منکران بعث گردانید، گفت: کَما بَدَأَکُمْ و لم تکونوا شیئا تَعُودُونَ خلقا جدیدا. چنان که نبودید و شما را بیافرید، هم چنان بآخر شما را باز آفریند، یعنی هم بر آن صورت اول چنان که بودید، و گفتهاند که: از شکم مادر برهنه بیرون آمدید بیهیچ چیز، فردا از خاک برهنه برآئید بیهیچ چیز (۲).
و منه قول النبی (ص): «یحشر الناس حفاة عراة غرلا، و اول من یکسا ابراهیم (ع)» ثم قرأ: کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا.
مجاهد و مقاتل گفتند: کما بدأکم فی الخلق شقیا و سعیدا فکذلک تعودون سعداء و أشقیاء، یعنی که در ازل شما را دو فرقت آفرید: فَرِیقاً هَدی یعنی هداهم لدینه، وَ فَرِیقاً حَقَّ ای وجب عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ لما سبق من علمه فیهم، و در دنیا همان دو فرقت باشد، چنان که گفت: فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ، و فردا در قیامت همان دو فرقت بر آن صفت که بودند از خاک برآیند، المؤمن علی ایمانه و المنافق علی نفاقه، و منه قوله (ص) «یموت الرجل علی ما عاش علیه و یحشر علی ما مات علیه».
محمد بن کعب گفت هر که در ازل در خلقت اول سعید آمد در ابد در خلقت آخر هم سعید آید، و اگر چه عمل وی عمل اهل شقاوت بود، چنان که سحره فرعون، و هر که در خلقت اول شقی آمد، در خلقت آخر هم شقی آید اگر چه عمل وی عمل اهل سعادت باشد همچون ابلیس.
قال النبی (ص): «ان العبد لیعمل عمل اهل النار، و انه من اهل الجنة، و یعمل عمل اهل الجنة، و انه من اهل النار، و انما الاعمال بالخواتیم»، و روی: «ان الرجل لیعمل بعمل اهل النار حتی ما یکون بینه و بینها الا ذراع، فیسبق علیه الکتاب، فیعمل بعمل اهل الجنة فیدخل الجنة، و ان الرجل لیعمل بعمل اهل الجنة حتی ما یکون بینه و بینها الا ذراع، فیسبق علیه الکتاب، فیعمل بعمل اهل النار فیدخل النار».
قتاده گفت: بدأهم من التراب، و الی التراب یعودون. نظیره قوله: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ». قال ابن عباس فی هذه الایة: اذا امات اللَّه الخلق فی النفخة الاولی انزل من السماء ماء فأنبت بذلک الماء اجسامهم، کما خلقهم من الماء کذلک یعید خلقهم بالماء، و هو قوله: «کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا». إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ فیه دلالة علی ان من کان کافرا و هو لا یعلم انه کافر فهو کافر، لان اللَّه تعالی اعلمنا انهم یحسبون انهم مهتدون، و هم مبطلون.
یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ الزینة الثیاب، و قیل: النعال، و قیل: المشط، و قیل: التخشع و السکینة و الوقار، لقول النبی (ص) «ایتوها و علیکم السکینة و الوقار»، و قیل: رفع الایدی فی الصلاة
لقول النبی (ص): «ان لکل شیء زینة، و ان زینة الصلاة رفع الایدی فیها فی ثلاث مواطن: عند الاحرام، و عند الرکوع، و عند رفع الرأس من الرکوع.
و گفتهاند: درین آیت فرمان است بستر عورت در نماز و در طواف، که در عرب قومی طواف میکردند برهنه، هم زنان و هم مردان، اما زنان دوالکها در یک نظم با هم میکردند، و بعورت خود فرو میآویختند، و گویند: زنی برین صفت طواف میکرد و میگفت:
الیوم یبدوا بعضه او کله
و ما بدا منه فلا احله
و تعظیم خانه را چنین میکردند. رب العالمین ایشان را ازین نهی کرد درین آیت، و ستر عورت در طواف و در نماز واجب کرد، گفت: خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ یعنی عند الطواف، و انما سمی الطواف مسجدا لانه یختص به.
وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا اهل جاهلیت در ایام حج گوشت و چربش و شیر نمیخوردند تعظیم حج را. مسلمانان گفتند: ما سزاوارتریم که تعظیم حج را چریش نخوریم، و ریاضت کنیم: رب العالمین آیت فرستاد: کُلُوا وَ اشْرَبُوا ای: کلوا اللحم و الدسم و اشربوا اللبن، و لا تسرفوا بحظرکم علی انفسکم ما احللت لکم من اللحم و الدسم.
إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ قال سفیان: ما قصرت به عن حق اللَّه فهو اسراف، و ما جاوزت به حق اللَّه فهو اسراف: و قال: «لو أنفقت مثل احد فی طاعة اللَّه لم تکن مسرفا، و لو أنفقت درهما فی معصیة اللَّه لکان اسرافا، و قال الکلبی لا تسرفوا ای لا تحرموا طیبات ما احل اللَّه لکم، إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ المجاوزین الحلال الی الحرام فی الطعام و الشراب.
در مجلس هارون الرشید طبیبی ترسا از واقدی پرسید که میگویند: علم دو است: علم ادیان و علم ابدان، در کتاب شما ازین علم طب چیزی هست؟ واقدی گفت: رب العزة در یک نیمه آیت علم طب جمع کرد، و ذلک قوله: کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا.
نصرانی گفت: و از پیغامبر شما هیچ چیز روایت کنند ازین علم؟ گفت: آری، روایت کنند که گفت: «المعدة بیت الداء، و الحمیة رأس کل دواء، و أعط کل بدن ما عوّدته».
نصرانی گفت: ما ترک کتابکم و لا نبیکم لجالینوس طبا.
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ این اضافت ملک و تملیک است. الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ یعنی خلقه و أظهره. وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ گفتهاند: این زینت و رزق که اللَّه بندگان را بیرون آورد ابریشم است از کرم، و عسل است از نحل، و جوهر از خاک، و در از صدف، و بوی از عود، و میوه از زمین. وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قیل هی الشاء و البانها، لأنهم حرموه فی حجهم، و قیل: هی البحائر و السوائب. قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا یعنی مباحة لهم مع اشتراک الکافرین معهم فی الدنیا، خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ ای لا یشارکهم فیها یوم القیامة من لیس بمؤمن، و قیل: هی للمؤمنین فی الدنیا مشوبة بالکد و الحزن، خالصة یوم القیامة من التعب و النصب و الحزن. «خالصة» قراءت عامه نصب است بر حال مگر نافع که برفع خواند، و معناه: قل هی خالصة یوم القیامة. کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ نفسر ما احللت و ما حرمت، لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ انی انا اللَّه لا شریک لی. این آیت ردّ است بر دو گروه از مجرمان: یک گروه از عرب که از انعام و حرث حرامها ساختند، چون بحیره و سائبه و وصیله و حامی و اولاد آن، و دیگر گروه رهباناند، و من نحا نحوهم، که حلالهای مطاعم و ملابس و معایش بر خویشتن حرام کردند بترهب. اللَّه آن تحریم بر هر دو گروه رد کرد، و آن گه از حرام کردهای خود بعضی برشمرد، گفت: قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ فواحش آشکارا محرمات مطاعماند و ملابس، چون ابریشم آزاد بر مردان، و در مکروهات چون فراش پوست سباع، و اشربه حرام چون مسکرات، و مکروه چون عصیرهای نشیش آورده، و آنچه ازین باب است چون میاثر ارجوان و میاثر حمر و میاثر نمور و قبایع حمائلها از زر، و تدخن بمجامر سیمین و زرین، و اکل و شرب بأوانی و ملاعق سیمین و زرین، و تزیّی مردان بزی زنان و تزیی زنان بزی مردان، چون وشم و تفلیج و تنمص و خضاب سیاه مردان را، و وصل موی زنان را، و فواحش زبان چون لقب کردن و غیبت کردن، و در نسب مسلمانان غمص کردن، و آنچه ازین باب است فرقعة الاصابع که این همه از مناهیاند. و باطن فواحش فروجاند و سرقات و تخلیطهای نهانی و غش در بضاعات و بخس در کیل و وزن و امثال آن. وَ الْإِثْمَ یعنی الذنوب کلها، و قیل: هو ما دون الحد، و قیل: هو الخمر.
وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ بغی نامی است دو چیز را: بیداد جستن را و حسد بردن را، اما آنچه بیداد است و افزونی جستن، آنست که گفت: وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ، إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی فَبَغی عَلَیْهِمْ، إِذا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ، بَغی بَعْضُنا عَلی بَعْضٍ، وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ، وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ این همه بمعنی بیداد است و افزونی جستن بچیزی که آدمی را آن نرسد، یا بدلیری باری بر خود نهادن که با آن نتاود، یا کاری در گرفتن که علم آن نداند، یا خود را بیکردار چیزی بیوسیدن که آن نیرزد، و گذاره حق خود طلب کردن از گفت یا کرد که وی را نرسد و نسزد.
و آنچه حسد است در قصه جهودان است که در مصطفی (ص) و در نبوّت وی و در امت وی حسد بردند. آنست که گفت: بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ. و جای دیگر گفت: إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ. جای دیگر این بغی را تفسیر کرد، گفت: حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ. و گفتهاند: آنچه در دل آید آدمی را حسد آنست، چون کرد و گفت آن حسد بغی گشت. و در خبر است از مصطفی (ص) که گفت: «اذا ظننتم فلا تحققوا، و اذا حسدتم فلا تبغوا، و اذا تطیرتم فلا ترجعوا».
میگوید: چون شما را پنداشتی در دل آید، و در مسلمانی ببدی ظنی برید، آن پنداشت و آن ظن فرا درستی مبرید، و که شما را از کسی بدی در دل آید، بر آن کس بیرون میائید، و که شما را فال بد افتاد، در آن کار که میروید، یا بر آن راه، برمگردید.
وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً ای: حجة و برهانا، لانهم زعموا ان اللَّه امرهم بعبادة الاوثان. وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ من أنه حرّم الحرث و الانعام، و أن الملائکة بنات اللَّه. و گفتهاند: وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ این بر قصاص است و بر گویندگان بیعلم. درین آیت جامعه همه ناپسندهای ظاهر و باطن حرام کرد، و آن گه آن را ختم کرد بر دانشمندی بیعلم، و خبر درست است از مصطفی (ص): «لیس احد ا غیر من اللَّه، من اجل ذلک حرّم الفواحش ما ظهر منها و ما بطن، و لیس احد احب الیه العذر من اللَّه عز و جل، من اجل ذلک انزل الکتاب و أرسل الرسل.
وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ این جواب قومی است که از رسول خدا (ص) تعجیل عذاب میخواستند، چنان که گفت: «یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ». رب العزة گفت: هر گروهی را وقتی است نامزد کرده، که ایشان را در آن وقت عذاب و هلاک آید که در آن تقدیم و تأخیر نبود.
یا بَنِی آدَمَ این مشرکان عرباند، إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ رسل اینجا مصطفی است صلی اللَّه علیه و سلم، یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی یعنی القرآن. «إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ» این سخن معقب است بر فرو فرستادن آدم و حوا بزمین، و «ما» صلت است، یعنی: ان یأتیکم رسل منکم. این شرط است، و جواب آن: «فَمَنِ اتَّقی وَ أَصْلَحَ»، و گفتهاند که: «ان» ایدر نه شرط است «ان» در موضع تاریخ است چون «اذ» و «اذا».
فَمَنِ اتَّقی یعنی اتّقی الشرک باللّه و الوثوب علی الحق و الاستعصاء علی الرسول و الآباء علی النّذیر، و أصلح دینه و عمله، فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ اذا خاف الخلق فی القیامة وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ اذا حزنوا، و قیل: فلا خوف علیهم ای لا یخافون فی الآخرة ذهاب ثوابهم، و لا هم یحزنون علی ما فاتهم من العمل بها فی الدنیا، کما یحزنون من ترک العمل بها.
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها این استکبار استکبار تکذیب است هم چنان که آنجا گفت: اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ، وَ اسْتَکْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ، مَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یَسْتَکْبِرْ. این استکبار کفر است. أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ لا یموتون.
فَمَنْ أَظْلَمُ ای: لا اجد اظلم ممّن افتری علی اللَّه کذبا، بأن معه شریک و أنّه امر بتحریم الحرث و الانعام و الالبان و الثیاب، أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ یعنی بآیات القرآن فأنکر النبوة و ردّ الرّسالة، أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ یعنی ما کتب لهم من العذاب فی القرآن، و هو سواد الوجه و رزقه العیون لمن یفتری علی اللَّه، و ذلک فی قوله: وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ. باین قول کتاب قرآن است، و گفتهاند: کتاب لوح محفوظ است، و معنی آنست که بایشان رسد آنچه ایشان را نوشته و حکم کرده در لوح محفوظ از عمر و رزق و عمل و شقاوت و سعادت.
قال رسول اللَّه (ص): «ما منکم من احد الا و قد کتب مقعده من النّار، و مقعده من الجنّة». قالوا: یا رسول اللَّه! أ فلا نتکل علی کتابنا و ندع العمل؟ قال: «اعملوا فکل میسّر لما خلق له، اما من کان اهل السعادة فییسر لعمل السعادة، و أما من کان من اهل الشقاوة فییسّر لعمل الشقوة»، ثم قرأ: فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی الایة.
و قال (ص): «ان خلق احدکم یجمع فی بطن امّه اربعین یوما، ثم یکون علقة مثل ذلک، ثم یکون مضغة مثل ذلک، ثم یبعث اللَّه الیه ملکا بأربع کلمات، فیکتب عمله و اجله و رزقه، و شقی او سعید، ثم ینفخ فیه الرّوح».
و گفتهاند: کتاب اینجا کلمات حفظه است، یعنی جریده کردار بنده نیک و بد طاعت و معصیت. میگوید: جزاء آن بایشان رسد لا محاله، خیرا کان او شرّا، و ذلک قوله تعالی: لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی. حَتَّی إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا یَتَوَفَّوْنَهُمْ یعنی ینالهم ما کتب لهم من الارزاق و الاعمال و الاعمار، فاذا فنیت و فرغوا منها جاءهم ملک الموت و اعوانه یقبضون ارواحهم. قالُوا أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بطلوا و ذهبوا. این سؤال تبکیت و تقریع است، یعنی فریشتگان با ایشان گویند: أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ ای تعبدون من دون اللَّه؟ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بطلوا و ذهبوا.
روا باشد که این سخن با ایشان خزنة جهنم گویند در قیامت، یعنی قال لهم خزنة جهنم قبل دخول النّار فی الآخرة: این ما کنتم تعبدون من دون اللَّه من الالهة؟ هل یمنعونکم من النّار؟ قالوا ضلّوا عنا، یعنی ضلت الالهة عنا فلا نراهم. یقول اللَّه تعالی: وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ، معترف شوند بگناه خویش و اقرار دهند بر کفر خویش.
و گفتهاند: این آن گه باشد که کافران گویند: وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ، و جوارح ایشان بر ایشان گواهی دهند، چنان که رب العزة گفت: شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ.
قالَ ادْخُلُوا ای: قال اللَّه، و قیل: قال خزنة جهنم: ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ ای ادخلوا النّار مجتمعین مع امم، قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ. این دلیل است که جن میرند همچون انس، و قول حسن آنست که نمیرند. و دلیل است این آیت که جن و انس در کفر یکساناند. کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ النّار لَعَنَتْ أُخْتَها التی ادخلت قبلها.
آن قوم که هام فعلان و هام راهان ایشان بوده باشند، و پیش از ایشان در آتش شده، پسینان که ایشان را بینند بر ایشان لعنت کنند، تلاعن تحیّة دوزخیان است، بر پیشینان لعنت کنند، و پیشینان پسینان را بینند، گویند: «لا مَرْحَباً بِکُمْ».
گفتهاند که: مشرکان مشرکان را لعنت کنند، و جهود جهود را و ترسا ترسا را و گبر گبر را و صابی صابی را. و پس روان پیش روان را، گویند: لعنکم اللَّه انتم غررتمونا و القیتمونا هذا الملقی. حَتَّی إِذَا ادَّارَکُوا ای تدارکوا و تلاحقوا و اجتمعوا جمیعا فی النّار، قالَتْ أُخْراهُمْ مقاتل گفت: اخریهم دخولا، و هم الاتباع لِأُولاهُمْ و هم القادة. ابن عباس گفت: اخریهم، یعنی آخر الامم، لاولیهم یعنی اول الامم. سدی گفت: اخریهم یعنی الذین کانوا فی آخر الزمان، لا ولیهم یعنی الّذین شرعوا لهم ذلک الدّین، این لام لام نسب است، میگوید: پسینان پیشینان را گویند فرا خداوند عزّ و جل: ربّنا هؤلاء اضلونا، زیّنوه لنا و سنّوا الضلالة، و اقتدینا بهم. فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ ای عذابا ذا زیادة مثله علیه. قال ابن عباس: زیادة حیّات و أفاع.
و قیل: معناه اضعف علیهم العذاب بأشد مما تعذبنا به، قال اللَّه تعالی: لِکُلٍّ ضِعْفٌ للتابع و المتبوع عذاب مضعّف، للمتبوع بکفره و اغوائه، و للتابع بکفره و تقلیده و الاقتداء به، ای: کفیتم ما تسألون. و لکن لا یعلمون بیا قرأت ابو بکر است از عاصم، حمل بر لفظ است نه بر معنی، زیرا که کل اسمی است ظاهر غیبت را موضوع.
مراد آنست که: لا یعلم کل فریق مقدار عذاب الفریق الآخر. باقی تعلمون بتاء خوانند بر خطاب، و معنی آنست که: لکلّکم ضعف من العذاب، و الخطاب للتابعین و المتبوعین، و هم المضلّون، ای: و لکن لا تعلمون ما لکل من العذاب.
وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما کانَ لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلٍ لانّکم کفرتم کما کفرنا، فنحن و أنتم فی الکفر سواء. فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ ای فذوقوا بکسبکم و کفرکم، و لا تحیلوا الذنب علی غیرکم.
إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا یعنی القرآن، وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها ای عن الایمان بها، لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ این گشاد در آسمان درین موضع آنست که: هیچ آدمی نیست مگر او را در آسمان دو در است: یکی کردار وی برند بآن، و دیگر روزی وی فرستند از آن، و اگر مرد کافر است، آن یک در کردار خود بسته است، که کردار وی به آسمان نبرند، و چون مرگ آمد آن در روزی دربندند، هر دو در بر کافر بسته بماند.
و قیل: لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ ای ابواب الجنة، لان الجنة فی السماء، و لهذا قال: وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ. و قیل: لا تفتح لهم ابواب السماء یعنی لارواحهم و اعمالهم، لانها خبیثة، فلا یصعد بها بل یهوی بها الی سجّین تحت الارضین.
و فی ذلک روی ابو هریرة عن رسول اللَّه (ص)، قال: «ان المیّت تحضره الملائکة، فاذا کان الرجل الصالح، قالوا اخرجی ایتها النفس المطمئنة الطیبه التی کانت فی الجسد الطیب. اخرجی حمیدا و أبشری بروح من اللَّه و ریحان، و رب غیر غضبان، فیقولون ذلک حتی یعرج بها الی السماء، فیستفتح لها، فیقال: من هذا؟ فیقولون: فلان.
فیقال مرحبا بالنفس المطمئنّة الطیبة التی کانت فی الجسد الطیب. ادخلی حمیدا و أبشری بروح و ریحان، و رب غیر غضبان. فیقال لها ذلک حتی یسری بها الی السماء السابعة، و اذا کان الرجل السوء قالوا: اخرجی ایتها النفس الخبیثة التی کانت فی الجسد الخبیث.
اخرجی ذمیما و أبشری بحمیم و غساق، و آخر من شکله ازواج. فیقولون ذلک حتی یخرج ثم یعرج بها الی السماء فیستفتح لها، فیقال: من هذا؟ فیقولون: فلان. فیقال: لا مرحبا بالنفس الخبیثة کانت فی الجسد الخبیث. ارجعی ذمیما، فانه لا تفتح لک ابواب السماء، فترسل بین السماء و الارض، فتصیر الی القبر.
و فی أخبار المعراج انه قال صلی اللَّه علیه و سلم: «ثم انتهی بی الی السماء الدنیا، و اذا انا برجل کهیئته یوم خلقه اللَّه، لم یتغیر منه شیء، و اذا هو یعرض علیه ارواح ذریته، فاذا کان روح مؤمن، قال: روح طیب، و ریح طیبة. اجعلوا کتابه فی علیین، و اذا کان روح کافر، قال: روح خبیث، و ریح خبیثة. اجعلوا کتابه فی سجین. فقلت: یا جبرئیل: من هذا؟ قال: هذا ابوک آدم (ع).
لا تُفَتَّحُ بتاء و تخفیف قراءت بو عمرو است، و تأنیث تأنیث ابواب راست که جمع است، و اما تخفیف از آن است که فعل مخفف کثرة فائده دهد، چنان که فعل مشدد، و حجة این قراءت آنست که در سورة القمر گفت: فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ، و بیاء و تخفیف قراءت حمزه و کسایی است. وجه یاء آنست که فعل متقدم است، و تأنیث ابواب نه حقیقی است، و وجه تخفیف گفته آمد. «و تفتّح» بتاء و تشدید قراءت باقی است، تاء تأنیث ابواب را است، چنان که گفتیم، و تشدید کثرت ابواب را، لانه یقتضی فتحا بعد فتح، و قیل: معنی التشدید انّه لیس حالهم کحال المؤمنین فی التفتیح مرة بعد مرة.
وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ ای یدخل البعیر فی ثقب الإبرة. و جمّل، بضمّ جیم و تشدید میم در شواذ خواندهاند، و آن رسن غلیظ باشد که کشتی بآن بندند، و این سخن بر آن تأویل است که عرب گویند: ما فعلت ذلک و لا افعله حتی یشیب الغراب و یسودّ اللبن و یبیضّ القار و ما ذرّ شارق، و بر تعارف است و نه آنست که اهل کلام گفتند که اللَّه بر محال نه قادر است. وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ ای: و هکذا نجزی المجرمین لا یدخلون الجنة.
لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ ای توابیت من نار قد سمّروا فیها بالمسامیر مع قرناء من الشیاطین، وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ اطباق من نار اطبقت علیهم، فلا یدخل علیهم فیها روح، و لا یخرج منهم نفس. «المهاد» الوطاء الّذی یفرش، و منه مهد الصبی، و «الغواشی» اللباس المجلل مثل اللحاف، و منه غاشیة السراج، و غشی المریض، و الغشاوة التی تکون علی الولد، و نظیر الایة قوله: یَوْمَ یَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ، و قوله: لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ. ثم قال: وَ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ الذین اشرکوا باللّه نجزیهم جهنم و ما فیها من العذاب.
قال رسول اللَّه (ص): «نارکم جزء من سبعین جزءا من نار جهنم». قیل: یا رسول اللَّه! ان کانت لکافیة، قال: «فضّلت علیها بتسعة و ستین جزء کلّهن مثل حرّها»، و قال (ص): «اشتکت النار الی ربها، فقالت: رب اکل بعضی بعضا، فأذن لها بنفسین: نفس فی الشتاء، و نفس فی الصیف، اشدّ ما تجدون من الحر، و أشد ما تجدون من الزمهریر».
و در اخبار معراج است که مصطفی (ص) مالک را دید خازن دوزخ، ترشروی و خشمگین، از خشم روی درهم کشیده. کس نماند در آسمان از فریشتگان که نه آن شب شادی نمود، و تازه روی و خندان به مصطفی (ص) نگریست مگر مالک و خزنه دوزخ که در ایشان همه خشم دید و ترشی و ناخوشی. جبرئیل گفت: ای محمّد! عجب مدار که رب العالمین در ایشان خود شادی و تازه رویی و خنده نیافرید، آن گه رسول (ص) گفت: «یا مالک! صف لی جهنم».
مرا صفت کن که دوزخ چون است؟ گفت: یا محمّد! و الذی بعثک بالحق لو أن حلقة من السلسلة التی ذکر اللَّه وضعت علی جبال الدنیا لذابت حتی تبلغ تخوم الارضین السّفلی. یا محمد! ان فی جهنم وادیا تستعیذ باللّه جهنم منه فی کل یوم سبعین مرة، و ان فی الوادی بئرا تستعیذ باللّه ذلک الوادی و جهنم سبعین مرة منها، و ان فی البئر جبا تستعیذ باللّه تلک البئر و ذلک الوادی و جهنم منه سبعین مرة، و ان فی ذلک الجبّ حیة یستعیذ باللّه ذلک الجب و تلک البئر و ذلک الوادی و جهنم فی کل یوم سبعین مرة منها، اعدها اللَّه للفسقة من حملة القرآن من امتک.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ این جواب ایشان است که کارهایی دیدند و رسمهایی که در جاهلیت پدران ایشان نهاده بودند، و گمان بردند که آن را آغاز راست است، و از آسمان بآن فرمان است، گفتند: «وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها» رب العالمین آن برایشان رد کرد، یعنی آن فحشاء است، و اللَّه بفحشاء نفرماید، بلکه بعدل فرماید. أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ ای: بالعدل. میگوید: اللَّه بداد میفرماید، بدانستن هر چیز بر آن جای که هست، و نگرستن بهر چیز بآن سزا که هست. آفریدگار بخدایی دانی، و آفریده ببندگی دانی، و حرام بحرامی دانی، و حلال بحلالی دانی، و مردار پلید دانی.
هوش مصنوعی: خداوند به طور واضح دستور داده است که باید به عدالت رفتار کرد. برخی افراد به کارهایی که از دوران جاهلیت به جا مانده بود و به نظرشان صحیح میرسید، استناد کردند و گمان کردند که این کارها مورد تأیید الهی است. اما خداوند این را رد کرد و توضیح داد که این اعمال زشت و ناپسند هستند و او هرگز به موارد ناپسند دستور نمیدهد، بلکه به عدالت دستور میدهد. در واقع، خداوند به انسانها میآموزد که باید نسبت به هر چیز، شناخت و آگاهی داشته باشند و در هر کاری به حق و انصاف عمل کنند. او هر چیزی را به درستی به جای خود قرار داده و مشخص کرده است که چه چیزی حلال و چه چیزی حرام است.
وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ مسجد ایدر سجود است. یک قول آنست که هر جا که باشد در نماز روی فرا کعبه کنید، و گفتهاند: معنی آنست که دل خویش در نماز و در سجود راست دارید آن کس را که سزای سجود شما است. وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ای: وحّدوه و لا تشرکوا به شیئا. آن گه خطاب با منکران بعث گردانید، گفت: کَما بَدَأَکُمْ و لم تکونوا شیئا تَعُودُونَ خلقا جدیدا. چنان که نبودید و شما را بیافرید، هم چنان بآخر شما را باز آفریند، یعنی هم بر آن صورت اول چنان که بودید، و گفتهاند که: از شکم مادر برهنه بیرون آمدید بیهیچ چیز، فردا از خاک برهنه برآئید بیهیچ چیز (۲).
هوش مصنوعی: نماز را با توجه کامل و رو به قبله در هر مسجدی برپا دارید. به این معنا که در هنگام عبادت، دل خود را به خداوند متمرکز کنید و او را بهراستی عبادت کنید. همچنین به خداوند دعوت کنید، بدون اینکه هیچ شریک و انکاری در عبادت او داشته باشید. سپس به منکران زندگی پس از مرگ اشاره کرده و میگوید که همانطور که شما هیچچیز نبودهاید و خداوند شما را آفرید، او بار دیگر شما را به زندگی بازمیگرداند. این بازگشت به شکل اولیه شما خواهد بود؛ مانند آن که شما از رحم مادر بدون هیچ چیز به دنیا آمدید و در رستاخیز نیز از خاک بدون هیچ چیزی برانگیخته خواهید شد.
و منه قول النبی (ص): «یحشر الناس حفاة عراة غرلا، و اول من یکسا ابراهیم (ع)» ثم قرأ: کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «مردم در روز قیامت برهنه و بیسلاح محشور خواهند شد و نخستین کسی که لباس پوشیده میشود، ابراهیم (ع) است» سپس آیهای خواندند که بیان میکند: «همانطور که ما نخستین خلق را آغاز کردیم، آن را دوباره بازگردانیم. این وعدهای است بر عهده ما.»
مجاهد و مقاتل گفتند: کما بدأکم فی الخلق شقیا و سعیدا فکذلک تعودون سعداء و أشقیاء، یعنی که در ازل شما را دو فرقت آفرید: فَرِیقاً هَدی یعنی هداهم لدینه، وَ فَرِیقاً حَقَّ ای وجب عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ لما سبق من علمه فیهم، و در دنیا همان دو فرقت باشد، چنان که گفت: فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ، و فردا در قیامت همان دو فرقت بر آن صفت که بودند از خاک برآیند، المؤمن علی ایمانه و المنافق علی نفاقه، و منه قوله (ص) «یموت الرجل علی ما عاش علیه و یحشر علی ما مات علیه».
هوش مصنوعی: مجاهدان و مبارزان گفتند: همانطور که خداوند شما را در آغاز آفرینش به صورت شقی و سعید (بدبخت و خوشبخت) خلق کرده، در قیامت نیز به همین شکل باز میگردید. یعنی خداوند از ازل دو دسته را آفرید: یک گروه را که به دین هدایت کرد و گروه دیگر را که به خاطر علم ازلیاش، به اشتباه و گمراهی دچار شدند. در دنیا نیز همین دو دسته وجود دارند، چنان که گفته شده است: برخی از شما کافر و برخی مؤمن هستند. در روز قیامت نیز این دو دسته به همان صفاتی که در دنیا داشتند، از خاک بر میخیزند؛ مؤمنان با ایمان خود و منافقان با نفاقشان. همچنین پیامبر (ص) فرمودند: انسان به چیزی که در زندگیاش به آن عادت کرده میمیرد و بر همان اساس محشور میشود.
محمد بن کعب گفت هر که در ازل در خلقت اول سعید آمد در ابد در خلقت آخر هم سعید آید، و اگر چه عمل وی عمل اهل شقاوت بود، چنان که سحره فرعون، و هر که در خلقت اول شقی آمد، در خلقت آخر هم شقی آید اگر چه عمل وی عمل اهل سعادت باشد همچون ابلیس.
هوش مصنوعی: محمد بن کعب میگوید که اگر کسی در آغاز خلقت خوشبخت باشد، در پایان خلقت نیز خوشبخت خواهد بود، حتی اگر اعمال او جزو اعمال بدکاران باشد، مانند سحره (جادوگران) فرعون. برعکس، اگر کسی در آغاز خلقت بدبخت باشد، در پایان نیز بدبخت خواهد ماند، حتی اگر کارهای او از ویژگیهای نیکوکاران باشد، مانند ابلیس.
قال النبی (ص): «ان العبد لیعمل عمل اهل النار، و انه من اهل الجنة، و یعمل عمل اهل الجنة، و انه من اهل النار، و انما الاعمال بالخواتیم»، و روی: «ان الرجل لیعمل بعمل اهل النار حتی ما یکون بینه و بینها الا ذراع، فیسبق علیه الکتاب، فیعمل بعمل اهل الجنة فیدخل الجنة، و ان الرجل لیعمل بعمل اهل الجنة حتی ما یکون بینه و بینها الا ذراع، فیسبق علیه الکتاب، فیعمل بعمل اهل النار فیدخل النار».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «بندهای ممکن است اقداماتی انجام دهد که نشاندهنده اهل آتش باشد، در حالی که او در حقیقت از اهل بهشت است. همچنین ممکن است کارهایی انجام دهد که مشخصه اهل بهشت باشد، اما او در واقع از اهل آتش است. زیرا اعمال انسانها به پایان آنها بستگی دارد.» و همچنین آمده است که یک مرد ممکن است به گونهای زندگی کند که فقط یک دست فاصله تا آتش داشته باشد، اما سرنوشت او قبلاً نوشته شده و در پایان به کارهایی میپردازد که او را به بهشت میبرد. به همین ترتیب، فردی ممکن است زندگیاش به گونهای باشد که فقط یک دست فاصله تا بهشت داشته باشد، اما در پایان به کارهایی میپردازد که او را به آتش میبرد.
قتاده گفت: بدأهم من التراب، و الی التراب یعودون. نظیره قوله: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ». قال ابن عباس فی هذه الایة: اذا امات اللَّه الخلق فی النفخة الاولی انزل من السماء ماء فأنبت بذلک الماء اجسامهم، کما خلقهم من الماء کذلک یعید خلقهم بالماء، و هو قوله: «کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا». إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ فیه دلالة علی ان من کان کافرا و هو لا یعلم انه کافر فهو کافر، لان اللَّه تعالی اعلمنا انهم یحسبون انهم مهتدون، و هم مبطلون.
هوش مصنوعی: قتاده میگوید: آغاز خلق انسان از خاک است و به خاک باز میگردند. مانند این آیه: «از این (خاک) شما را آفریدیم و در آن شما را باز میگردانیم». ابن عباس درباره این آیه میگوید: وقتی خداوند در دم اول نفخه، مخلوق را میمیراند، از آسمان آبی نازل میکند که با آن آب، اجسام آنها را به وجود میآورد، همانطور که آنها را از آب آفریده است، بنابراین دوباره آنها را نیز با آب زنده خواهد کرد. این همان سخن است که میگوید: «همچنان که آغاز خلق را ایجاد کردیم، بر عهده ماست که آن را دوباره بازگردانیم». همچنین اشاره شده که آنها شیطانها را به عنوان دوستی برگزیدهاند و گمان میکنند که راه یافتهاند. این دلیلی بر این است که اگر کسی کافر باشد و ندانسته کفر را بپذیرد، همچنان کافر است، زیرا خداوند به ما اطلاع داده که آنها گمان میکنند که هدایت یافتهاند، در حالی که در واقع باطل هستند.
یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ الزینة الثیاب، و قیل: النعال، و قیل: المشط، و قیل: التخشع و السکینة و الوقار، لقول النبی (ص) «ایتوها و علیکم السکینة و الوقار»، و قیل: رفع الایدی فی الصلاة
هوش مصنوعی: ای فرزندان آدم، هنگام رفتن به هر مسجدی زینتهای خود را به همراه داشته باشید. زینت میتواند به لباس، کفش، شانه زدن، آرامش و وقار در رفتار و نیز بالا بردن دستها در نماز اشاره داشته باشد. همچنین پیامبر (ص) فرمودند: «به مسجد بروید و با آرامش و وقار وارد شوید».
لقول النبی (ص): «ان لکل شیء زینة، و ان زینة الصلاة رفع الایدی فیها فی ثلاث مواطن: عند الاحرام، و عند الرکوع، و عند رفع الرأس من الرکوع.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «برای هر چیزی زینتی وجود دارد و زینت نماز، بالا بردن دستها در سه موقعیت است: هنگام ورود به نماز، هنگام رکوع و هنگام بالا آوردن سر از رکوع.»
و گفتهاند: درین آیت فرمان است بستر عورت در نماز و در طواف، که در عرب قومی طواف میکردند برهنه، هم زنان و هم مردان، اما زنان دوالکها در یک نظم با هم میکردند، و بعورت خود فرو میآویختند، و گویند: زنی برین صفت طواف میکرد و میگفت:
هوش مصنوعی: در این آیه به حجاب در نماز و طواف اشاره شده است. در زمانهای گذشته، برخی از قبائل عرب با برهنگی طواف میکردند، به ویژه زنان که در کنار هم و بهصورت منظم طواف میکردند و خود را با پارچههایی میپوشاندند. روایت شده که زنی با این وضعیت در حال طواف بود و چنین میگفت:
الیوم یبدوا بعضه او کله
و ما بدا منه فلا احله
هوش مصنوعی: امروز برخی از چیزها آشکار میشود یا همه آنها، و اما آنچه از آنها آشکار شده، برای من حلال نیست.
و تعظیم خانه را چنین میکردند. رب العالمین ایشان را ازین نهی کرد درین آیت، و ستر عورت در طواف و در نماز واجب کرد، گفت: خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ یعنی عند الطواف، و انما سمی الطواف مسجدا لانه یختص به.
هوش مصنوعی: افراد به این صورت به خانه خدا احترام میگذاشتند، اما پروردگار جهانیان این رفتار را در این آیه نهی کرد و پوشش عورات را در حین طواف و نماز واجب قرار داد. در این آیه آمده است: "زینت خود را هنگام هر مسجدی بگیرید"، که منظور از آن در هنگام طواف است، زیرا طواف به عنوان یک مکان عبادت خاص شناخته میشود.
وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا اهل جاهلیت در ایام حج گوشت و چربش و شیر نمیخوردند تعظیم حج را. مسلمانان گفتند: ما سزاوارتریم که تعظیم حج را چریش نخوریم، و ریاضت کنیم: رب العالمین آیت فرستاد: کُلُوا وَ اشْرَبُوا ای: کلوا اللحم و الدسم و اشربوا اللبن، و لا تسرفوا بحظرکم علی انفسکم ما احللت لکم من اللحم و الدسم.
هوش مصنوعی: در ایام حج، اهل جاهلیت از خوردن گوشت و چربی و شیر خودداری میکردند تا به این وسیله به حج احترام بگذارند. مسلمانان نیز بر این باور بودند که باید در این ایام از این نعمتها پرهیز کنند و با ریاضت این مراسم را محترم بشمارند. اما خداوند آیهای نازل کرد که به آنها گفتند: «بخورید و بنوشید». این شامل خوردن گوشت و چربی و همچنین نوشیدن شیر میشود و تأکید شد که نباید در مورد خودتان اسراف کنید و از نعمتهایی که برای شما حلال کردهام، استفاده کنید.
إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ قال سفیان: ما قصرت به عن حق اللَّه فهو اسراف، و ما جاوزت به حق اللَّه فهو اسراف: و قال: «لو أنفقت مثل احد فی طاعة اللَّه لم تکن مسرفا، و لو أنفقت درهما فی معصیة اللَّه لکان اسرافا، و قال الکلبی لا تسرفوا ای لا تحرموا طیبات ما احل اللَّه لکم، إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ المجاوزین الحلال الی الحرام فی الطعام و الشراب.
هوش مصنوعی: خداوند کسانی را که زیادهروی میکنند دوست ندارد. سفیان میگوید: هر مقدار که نسبت به حق خداوند کم بگذاری، این زیادهروی است و اگر از حق خداوند فراتر بروی، نیز زیادهروی است. او همچنین بیان میکند که اگر به اندازهی کوه احد در راه خداوند خرج کنی، زیادهروی نخواهد بود، اما اگر یک درهم در معصیت خدا هزینه کنی، این زیادهروی محسوب میشود. کلبی نیز اشاره میکند که نباید زیادهروی کرد، یعنی نباید آنچه را که خداوند برایتان حلال کرده، از خودتان حرام کنید. خداوند کسانی را که از حلال به حرام میروند، در خور نمیآورد.
در مجلس هارون الرشید طبیبی ترسا از واقدی پرسید که میگویند: علم دو است: علم ادیان و علم ابدان، در کتاب شما ازین علم طب چیزی هست؟ واقدی گفت: رب العزة در یک نیمه آیت علم طب جمع کرد، و ذلک قوله: کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا.
هوش مصنوعی: در مجلسی که هارون الرشید حضور داشت، یک پزشک مسیحی از واقدی پرسید که گفته میشود علم به دو بخش تقسیم میشود: علم ادیان و علم بدنها. او خواست بداند که آیا در کتاب شما چیزی درباره علم طب وجود دارد یا نه. واقدی در پاسخ گفت: خداوند در یک نیمه آیه، علم طب را جمعآوری کرده است و آن عبارت است از: «بخورید و بنوشید و اسراف نکنید».
نصرانی گفت: و از پیغامبر شما هیچ چیز روایت کنند ازین علم؟ گفت: آری، روایت کنند که گفت: «المعدة بیت الداء، و الحمیة رأس کل دواء، و أعط کل بدن ما عوّدته».
هوش مصنوعی: نصرانی پرسید: آیا از پیامبر شما چیزی در مورد این دانش نقل شده است؟ جواب داد: بله، نقل شده که فرمود: «معده، خانهی بیماری است و پرهیز، ریشهی هر دارویی است و به هر بدن باید آنچه را که عادت کرده است، داد.»
نصرانی گفت: ما ترک کتابکم و لا نبیکم لجالینوس طبا.
هوش مصنوعی: نصرانی گفت: ما کتاب شما را ترک کردیم و به پیامبر شما اعتنا نکردیم تا داستانی را که از جالینوس میگوید، بشنویم.
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ این اضافت ملک و تملیک است. الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ یعنی خلقه و أظهره. وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ گفتهاند: این زینت و رزق که اللَّه بندگان را بیرون آورد ابریشم است از کرم، و عسل است از نحل، و جوهر از خاک، و در از صدف، و بوی از عود، و میوه از زمین. وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قیل هی الشاء و البانها، لأنهم حرموه فی حجهم، و قیل: هی البحائر و السوائب. قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا یعنی مباحة لهم مع اشتراک الکافرین معهم فی الدنیا، خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ ای لا یشارکهم فیها یوم القیامة من لیس بمؤمن، و قیل: هی للمؤمنین فی الدنیا مشوبة بالکد و الحزن، خالصة یوم القیامة من التعب و النصب و الحزن. «خالصة» قراءت عامه نصب است بر حال مگر نافع که برفع خواند، و معناه: قل هی خالصة یوم القیامة. کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ نفسر ما احللت و ما حرمت، لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ انی انا اللَّه لا شریک لی. این آیت ردّ است بر دو گروه از مجرمان: یک گروه از عرب که از انعام و حرث حرامها ساختند، چون بحیره و سائبه و وصیله و حامی و اولاد آن، و دیگر گروه رهباناند، و من نحا نحوهم، که حلالهای مطاعم و ملابس و معایش بر خویشتن حرام کردند بترهب. اللَّه آن تحریم بر هر دو گروه رد کرد، و آن گه از حرام کردهای خود بعضی برشمرد، گفت: قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ فواحش آشکارا محرمات مطاعماند و ملابس، چون ابریشم آزاد بر مردان، و در مکروهات چون فراش پوست سباع، و اشربه حرام چون مسکرات، و مکروه چون عصیرهای نشیش آورده، و آنچه ازین باب است چون میاثر ارجوان و میاثر حمر و میاثر نمور و قبایع حمائلها از زر، و تدخن بمجامر سیمین و زرین، و اکل و شرب بأوانی و ملاعق سیمین و زرین، و تزیّی مردان بزی زنان و تزیی زنان بزی مردان، چون وشم و تفلیج و تنمص و خضاب سیاه مردان را، و وصل موی زنان را، و فواحش زبان چون لقب کردن و غیبت کردن، و در نسب مسلمانان غمص کردن، و آنچه ازین باب است فرقعة الاصابع که این همه از مناهیاند. و باطن فواحش فروجاند و سرقات و تخلیطهای نهانی و غش در بضاعات و بخس در کیل و وزن و امثال آن. وَ الْإِثْمَ یعنی الذنوب کلها، و قیل: هو ما دون الحد، و قیل: هو الخمر.
هوش مصنوعی: بگو: چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگانش به وجود آورده، حرام کرده است؟ این زینت و رزق، همچون ابریشم که از کرم تولید میشود، عسل از زنبور، جوهر از خاک، مروارید از صدف، بوی خوش از عود و میوه از زمین است. گفته شده که زینتها و رزقهای طیب، شامل چیزهایی است که در مناسک حج بر آنها حرمت گذاشته شده، همچنین به مواردی مانند حیوانات خاص و غذاهای خوشمزه اشاره شده است. بگو: این زینتها برای کسانی است که در زندگی دنیا ایمان دارند، یعنی اینها در این دنیا برای مؤمنان حلال هستند، حتی اگر کافران هم از آنها بهرهمند باشند، اما روز قیامت فقط مؤمنان از این نعمتها بهرهمند خواهند شد. همچنین گفته شده که مؤمنان در دنیا ممکن است با زحمت و غم روبهرو باشند، ولی در روز قیامت از آن زحمتها راحت خواهند بود. ما این آیات را دقیق و روشن شرح میدهیم تا بدانید که من خدا هستم و هیچ شریکی ندارم. این آیه به دو گروه از مجرمان پاسخ میدهد: اول گروهی از اعراب که برخی از خزندگان و محصولات کشاورزی را حرام کردهاند، و دوم گروهی از رهبانان که برای خود خوراک و پوشاک حلال را حرام کردهاند. خداوند آن تحریمها را رد کرد و سپس برخی از موارد حرام را ذکر کرد، از جمله کارهای ناپسند و آنچه در غذاها و پوشاک و دیگر امور زندگی ناپسند است. همچنین شامل رفتارهای ناپسند زبانی و اخلاقی در مورد مسلمانان میشود. و در نهایت، درباره گناهان و کارهای ناپسند یادآوری میکند که شامل تمامی انواع گناهان است.
وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ بغی نامی است دو چیز را: بیداد جستن را و حسد بردن را، اما آنچه بیداد است و افزونی جستن، آنست که گفت: وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ، إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی فَبَغی عَلَیْهِمْ، إِذا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ، بَغی بَعْضُنا عَلی بَعْضٍ، وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ، وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ این همه بمعنی بیداد است و افزونی جستن بچیزی که آدمی را آن نرسد، یا بدلیری باری بر خود نهادن که با آن نتاود، یا کاری در گرفتن که علم آن نداند، یا خود را بیکردار چیزی بیوسیدن که آن نیرزد، و گذاره حق خود طلب کردن از گفت یا کرد که وی را نرسد و نسزد.
هوش مصنوعی: بغی به معنای بیداد و حسد است. بیداد به معنای زیادهطلبی و ستم کردن بر دیگران است. در قرآن آمده که اگر خداوند وسعت روزی دهد، برخی از مردم در زمین بیداد خواهند کرد. مثال بارز این بیداد، داستان قارون است که از قوم موسی بود و بر آنان بیداد کرد. این بیداد به معنای ستم گری و زیادهخواهی است، بهویژه وقتی که انسان از روی حسد یا طمع بر دیگران ظالم باشد. همچنین در قرآن به مردم توصیه شده که از کارهای ناپسند و ظلم دوری کنند. این ظلم شامل گرفتن حق دیگران یا طلبیدن چیزی است که براساس شرایط و تواناییاش، آدمی به آن دسترسی ندارد.
و آنچه حسد است در قصه جهودان است که در مصطفی (ص) و در نبوّت وی و در امت وی حسد بردند. آنست که گفت: بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ. و جای دیگر گفت: إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ. جای دیگر این بغی را تفسیر کرد، گفت: حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ. و گفتهاند: آنچه در دل آید آدمی را حسد آنست، چون کرد و گفت آن حسد بغی گشت. و در خبر است از مصطفی (ص) که گفت: «اذا ظننتم فلا تحققوا، و اذا حسدتم فلا تبغوا، و اذا تطیرتم فلا ترجعوا».
هوش مصنوعی: در داستان یهودیان، حسدی که نسبت به پیامبر اسلام (ص) و رسالت او و پیروانش داشتند، مورد اشاره قرار گرفته است. آنها به خاطر اینکه خداوند از فضل خود بر هر که بخواهد از بندگانش نازل میکند، حسد ورزیدند. در جایی دیگر نیز این حسد را توضیح داده و به حسادت درونی خودشان نسبت به علم و دانش اشاره کردهاند. همچنین، در گفتهای از پیامبر اسلام (ص) آمده است که اگر در موردی بدگمانی کردید، آن را به حقیقت نپیوندید و اگر حسدی دارید، از آن بپرهیزید و اگر از چیزی نگرانید، به عقب برنگردید.
میگوید: چون شما را پنداشتی در دل آید، و در مسلمانی ببدی ظنی برید، آن پنداشت و آن ظن فرا درستی مبرید، و که شما را از کسی بدی در دل آید، بر آن کس بیرون میائید، و که شما را فال بد افتاد، در آن کار که میروید، یا بر آن راه، برمگردید.
هوش مصنوعی: میگوید: وقتی که شما فکری در دل دارید یا نسبت به کسی در دین مسلمانیتان بدگمانی دارید، آن فکر و بدگمانی شما به هیچ وجه درست نیست. اگر نسبت به کسی احساسی منفی دارید، بهتر است به او اتهام نزنید. همچنین، اگر در کار یا مسیری که انتخاب کردهاید، نشانهای منفی مشاهده کردید، بهتر است از آن کار یا مسیر بازگردید.
وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً ای: حجة و برهانا، لانهم زعموا ان اللَّه امرهم بعبادة الاوثان. وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ من أنه حرّم الحرث و الانعام، و أن الملائکة بنات اللَّه. و گفتهاند: وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ این بر قصاص است و بر گویندگان بیعلم. درین آیت جامعه همه ناپسندهای ظاهر و باطن حرام کرد، و آن گه آن را ختم کرد بر دانشمندی بیعلم، و خبر درست است از مصطفی (ص): «لیس احد ا غیر من اللَّه، من اجل ذلک حرّم الفواحش ما ظهر منها و ما بطن، و لیس احد احب الیه العذر من اللَّه عز و جل، من اجل ذلک انزل الکتاب و أرسل الرسل.
هوش مصنوعی: و باید مراقب باشید که چیزی را به خداوند نسبت ندهید که دلیلی بر آن نداشته باشید. این بدان معناست که برخی گمان کردند خداوند آنها را به پرستش بتها فرمان داده است. همچنین نباید بگویید که خداوند چیزهایی را حرام کرده که نمیدانید، مثل اینکه زمینداری و دامداری را ممنوع کرده یا ملائکه را دختران خدا میداند. در این آیه همه ناپسندها، چه آشکار و چه پنهان، ممنوع اعلام شده و خصوصاً بر کسانی که بدون علم حرف میزنند تأکید شده است. در اینجا به طور کلی اشاره شده که خداوند، از جمله با ارسال کتابها و پیامبران، به ما اعلام کرده است که او هیچکس را جز خودش نمیشناسد و به همین دلیل فواحش چه آشکار و چه پنهان را حرام کرده است. خداوند همچنین عطوفت و محبت خود را به بندگانش نشان میدهد و این دلایل را برای هدایت بشر قرار داده است.
وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ این جواب قومی است که از رسول خدا (ص) تعجیل عذاب میخواستند، چنان که گفت: «یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ». رب العزة گفت: هر گروهی را وقتی است نامزد کرده، که ایشان را در آن وقت عذاب و هلاک آید که در آن تقدیم و تأخیر نبود.
هوش مصنوعی: هر قومی زمانی معین دارد که در آن عذاب و هلاکت به سراغشان میآید و این زمان را هیچکس نمیتواند جلو بیندازد یا به تأخیر بیندازد. این نکته در پاسخ به قومی است که از پیامبر (ص) خواسته بودند تا عذاب زودتر به آنها برسد.
یا بَنِی آدَمَ این مشرکان عرباند، إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ رسل اینجا مصطفی است صلی اللَّه علیه و سلم، یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی یعنی القرآن. «إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ» این سخن معقب است بر فرو فرستادن آدم و حوا بزمین، و «ما» صلت است، یعنی: ان یأتیکم رسل منکم. این شرط است، و جواب آن: «فَمَنِ اتَّقی وَ أَصْلَحَ»، و گفتهاند که: «ان» ایدر نه شرط است «ان» در موضع تاریخ است چون «اذ» و «اذا».
هوش مصنوعی: ای مردم، این مشرکان عرب هستند. اگر فرستادگانی از میان خودتان به سوی شما بیایند که آیات من، یعنی قرآن را بر شما بخوانند، این عبارت به دنبال آن است که داستان فرود آمدن آدم و حوا به زمین را بیان کند. اینجا میگوید که اگر فرستادگانی از شما بیایند، سپس شرط آن است که هر کس تقوا پیشه کند و اصلاح کند، نجات خواهد یافت. برخی گفتهاند که ممکن است کلمه "ان" در اینجا شرط نباشد، بلکه به نوعی به گذشته اشاره کند، مانند "اذ" و "اذا".
فَمَنِ اتَّقی یعنی اتّقی الشرک باللّه و الوثوب علی الحق و الاستعصاء علی الرسول و الآباء علی النّذیر، و أصلح دینه و عمله، فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ اذا خاف الخلق فی القیامة وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ اذا حزنوا، و قیل: فلا خوف علیهم ای لا یخافون فی الآخرة ذهاب ثوابهم، و لا هم یحزنون علی ما فاتهم من العمل بها فی الدنیا، کما یحزنون من ترک العمل بها.
هوش مصنوعی: کسی که از شرک به خدا و تأثیر منفی بر حق و سرپیچی از پیامبر و نداشتن توجه به هشدارها پرهیز کند و دین و اعمال خود را اصلاح کند، در روز قیامت مورد ترس یا نگرانی نخواهد بود، حتی اگر دیگران در آن روز بترسند یا غمگین باشند. همچنین، به این معناست که آنها در آخرت نگران از دست دادن پاداشهایشان نخواهند بود و از آنچه در دنیا نتوانستهاند انجام دهند، غمگین نخواهند بود، همانطور که از ترک اعمال نیکو غمگین میشوند.
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها این استکبار استکبار تکذیب است هم چنان که آنجا گفت: اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ، وَ اسْتَکْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ، مَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یَسْتَکْبِرْ. این استکبار کفر است. أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ لا یموتون.
هوش مصنوعی: کسانی که به آیات ما دروغ میگویند و از آنها تکبر میورزند، در واقع بر خودشان ظلم میکنند. این خودبزرگبینی ناشی از نپذیرفتن حقیقت است، همانطور که در جاهای دیگر نیز اشاره شده است. این نوع تکبر در واقع نشانهای از کفر است. آنها که چنین کسانی هستند، به جهنم خواهند رفت و در آنجا به طور ابدی خواهند ماند و هرگز نمیمیرند.
فَمَنْ أَظْلَمُ ای: لا اجد اظلم ممّن افتری علی اللَّه کذبا، بأن معه شریک و أنّه امر بتحریم الحرث و الانعام و الالبان و الثیاب، أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ یعنی بآیات القرآن فأنکر النبوة و ردّ الرّسالة، أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ یعنی ما کتب لهم من العذاب فی القرآن، و هو سواد الوجه و رزقه العیون لمن یفتری علی اللَّه، و ذلک فی قوله: وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ. باین قول کتاب قرآن است، و گفتهاند: کتاب لوح محفوظ است، و معنی آنست که بایشان رسد آنچه ایشان را نوشته و حکم کرده در لوح محفوظ از عمر و رزق و عمل و شقاوت و سعادت.
هوش مصنوعی: هیچ ظلمی بزرگتر از این نیست که کسی به خدا دروغ ببندد و بگوید که برای او شریکی وجود دارد و او دستور به تحریم کشاورزی، دامها، لبنیات و لباسها داده است. یا اینکه به آیات الهی، یعنی آیات قرآن کفر ورزد و نبوت را انکار کند و پیامبری را رد کند. این افراد عذاب خود را از آنچه در قرآن برای آنان نوشته شده دریافت خواهند کرد؛ عذابی که شامل سیاهی چهره و تنگی روزی برای کسی است که به خدا دروغ میگوید. در روز قیامت، افرادی که به خدا دروغ گفتهاند، چهرههایشان سیاه و کدر خواهد بود. این بیان به کتاب قرآن اشاره دارد و گفته شده که این کتاب در لوح محفوظ ثبت شده است. به این معنا که آنچه برای آنان نوشته و مقرر شده، شامل عمر، روزی، اعمال و وضعیتهای خوشبختی و بدبختی آنهاست، در آن لوح محفوظ برایشان به تحقق میپیوندد.
قال رسول اللَّه (ص): «ما منکم من احد الا و قد کتب مقعده من النّار، و مقعده من الجنّة». قالوا: یا رسول اللَّه! أ فلا نتکل علی کتابنا و ندع العمل؟ قال: «اعملوا فکل میسّر لما خلق له، اما من کان اهل السعادة فییسر لعمل السعادة، و أما من کان من اهل الشقاوة فییسّر لعمل الشقوة»، ثم قرأ: فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی الایة.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «هیچیک از شما نیست مگر اینکه جایگاهش در آتش و جایگاهش در بهشت نوشته شده است». از ایشان پرسیدند: «ای رسول الله! آیا نباید به سرنوشت خود اتکا کنیم و از عمل بازایستیم؟» ایشان پاسخ دادند: «عمل کنید، زیرا هر کس برای آنچه خلق شده، آسان میشود. اما کسی که شایسته سعادت باشد، برای عمل نیکو آسان میشود و کسی که شایسته شقاوت باشد، برای عمل بد آسان میشود». سپس آیهای را خواندند: «پس اما کسی که بدهد و تقوا پیشه کند و به نیکیهای بزرگ ایمان آورد...».
و قال (ص): «ان خلق احدکم یجمع فی بطن امّه اربعین یوما، ثم یکون علقة مثل ذلک، ثم یکون مضغة مثل ذلک، ثم یبعث اللَّه الیه ملکا بأربع کلمات، فیکتب عمله و اجله و رزقه، و شقی او سعید، ثم ینفخ فیه الرّوح».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «نطفه هر یک از شما در رحم مادرش به مدت چهل روز جمع میشود، سپس به حالت علقه در میآید، که باز برای چهل روز دیگر ادامه دارد، و بعد به حالت مضغه تبدیل میشود، و دوباره برای چهل روز در این حالت است. سپس خداوند فرشتهای را با چهار کلمه میفرستد تا اعمال، عمر، روزی و اینکه آیا فرد شقاوت یا سعادت مییابد، را ثبت کند و سپس روح در او دمیده میشود.»
و گفتهاند: کتاب اینجا کلمات حفظه است، یعنی جریده کردار بنده نیک و بد طاعت و معصیت. میگوید: جزاء آن بایشان رسد لا محاله، خیرا کان او شرّا، و ذلک قوله تعالی: لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی. حَتَّی إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا یَتَوَفَّوْنَهُمْ یعنی ینالهم ما کتب لهم من الارزاق و الاعمال و الاعمار، فاذا فنیت و فرغوا منها جاءهم ملک الموت و اعوانه یقبضون ارواحهم. قالُوا أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بطلوا و ذهبوا. این سؤال تبکیت و تقریع است، یعنی فریشتگان با ایشان گویند: أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ ای تعبدون من دون اللَّه؟ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بطلوا و ذهبوا.
هوش مصنوعی: گفتهاند که کتاب در اینجا به معنای کلمات ذخیره شده است، یعنی ثبت اعمال خوب و بد انسان، چه در زمینه اطاعت و چه در معصیت. نشان میدهد که جزای این اعمال به آنها میرسد، چه خوب باشد و چه بد، بر اساس آیهای که میگوید: تا جزای کسانی که بدی کردهاند به اعمالشان برسد و همچنین جزای کسانی که نیکو عمل کردهاند با نیکی داده شود. وقتی فرشتگان مرگ به سراغ آنها میآیند و جانشان را میستانند، از آنها میپرسند: کجا هستند آنهایی که به جز خدا میپرستیدید؟ و آنها در پاسخ میگویند: آنها از ما دور شدند و نابود شدند. این سؤالات به منظور توبیخ و تنبیه است؛ فرشتگان با آنها صحبت کرده و میپرسند که کجا هستند چیزهایی که به غیر از خدا پرستیده بودند؟ و آنها تنها میتوانند بگویند که آنها از ما دور گشته و خاموش شدهاند.
روا باشد که این سخن با ایشان خزنة جهنم گویند در قیامت، یعنی قال لهم خزنة جهنم قبل دخول النّار فی الآخرة: این ما کنتم تعبدون من دون اللَّه من الالهة؟ هل یمنعونکم من النّار؟ قالوا ضلّوا عنا، یعنی ضلت الالهة عنا فلا نراهم. یقول اللَّه تعالی: وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ، معترف شوند بگناه خویش و اقرار دهند بر کفر خویش.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، نگهبانان جهنم به افراد میگویند: آیا این خدایانی که به جز خدا پرستش میکردید، میتوانند شما را از آتش جهنم نجات دهند؟ آنها پاسخ میدهند که این خدایان نادیده و غیرقابل دسترس شدهاند. سپس خداوند میفرماید که آنها به خودشان شهادت میدهند و اعتراف میکنند که کافر بودند و بر گناهان خود اقرار میکنند.
و گفتهاند: این آن گه باشد که کافران گویند: وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ، و جوارح ایشان بر ایشان گواهی دهند، چنان که رب العزة گفت: شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ.
هوش مصنوعی: در آن زمان، کافران خواهند گفت: "به خداوند، پروردگار ما، ما هرگز مشرک نبودهایم"، و اعضای بدن آنها به اعمالشان شهادت خواهند داد. همانطور که پروردگار عالم فرموده است، اینکه گوشها، چشمها و پوستهایشان به کارهایی که انجام دادهاند، علیه آنها شهادت میدهند.
قالَ ادْخُلُوا ای: قال اللَّه، و قیل: قال خزنة جهنم: ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ ای ادخلوا النّار مجتمعین مع امم، قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ. این دلیل است که جن میرند همچون انس، و قول حسن آنست که نمیرند. و دلیل است این آیت که جن و انس در کفر یکساناند. کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ النّار لَعَنَتْ أُخْتَها التی ادخلت قبلها.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده است که خداوند به گروهی از انسانها و جنیان که وارد جهنم میشوند، میگوید که در میان اقوامی که پیشتر از شما در آتش قرار گرفتهاند، وارد شوید. این جمله اشاره به این دارد که جن نیز مانند انسانها میمیرند، هرچند نظر دیگری وجود دارد که میگوید جن نمیمیرند. همچنین، این آیه نشاندهنده این است که جن و انسان در کفر و نافرمانی نسبت به خداوند یکسان هستند. هر بار که گروهی وارد جهنم میشوند، گروه قبلی که قبل از آنها وارد شده، آنها را نفرین میکند.
آن قوم که هام فعلان و هام راهان ایشان بوده باشند، و پیش از ایشان در آتش شده، پسینان که ایشان را بینند بر ایشان لعنت کنند، تلاعن تحیّة دوزخیان است، بر پیشینان لعنت کنند، و پیشینان پسینان را بینند، گویند: «لا مَرْحَباً بِکُمْ».
هوش مصنوعی: آن قومی که در دنیا به کارهای زشت و نادرست مشغول بودهاند، و پیش از آنها در آتش عذاب شدند، افرادی که بعداً به عذاب گرفتار میشوند، بر آنها لعنت میکنند. این نوع لعنت کردن نشانهای از نفرت و تنفر جهنمی است. پیشینیان نیز کسانی را که بعداً گرفتار شدهاند، مشاهده میکنند و به آنها میگویند: «خوش آمدید، اما در واقع به شما خوش آمد نمیگوییم».
گفتهاند که: مشرکان مشرکان را لعنت کنند، و جهود جهود را و ترسا ترسا را و گبر گبر را و صابی صابی را. و پس روان پیش روان را، گویند: لعنکم اللَّه انتم غررتمونا و القیتمونا هذا الملقی. حَتَّی إِذَا ادَّارَکُوا ای تدارکوا و تلاحقوا و اجتمعوا جمیعا فی النّار، قالَتْ أُخْراهُمْ مقاتل گفت: اخریهم دخولا، و هم الاتباع لِأُولاهُمْ و هم القادة. ابن عباس گفت: اخریهم، یعنی آخر الامم، لاولیهم یعنی اول الامم. سدی گفت: اخریهم یعنی الذین کانوا فی آخر الزمان، لا ولیهم یعنی الّذین شرعوا لهم ذلک الدّین، این لام لام نسب است، میگوید: پسینان پیشینان را گویند فرا خداوند عزّ و جل: ربّنا هؤلاء اضلونا، زیّنوه لنا و سنّوا الضلالة، و اقتدینا بهم. فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ ای عذابا ذا زیادة مثله علیه. قال ابن عباس: زیادة حیّات و أفاع.
هوش مصنوعی: در مورد مشرکان گفته شده که باید یکدیگر را لعنت کنند، یعنی مشرکان باید یکدیگر را ناسزا بگویند و به همین ترتیب دیگر گروهها نیز باید همین کار را انجام دهند. زمانی که آنها در آتش جهنم جمع میشوند، کسانی که دیرتر وارد جهنم شدهاند، به کسانی که زودتر آمدهاند میگویند: «خدا لعنتتان کند! شما ما را گمراه کردید و به این سرنوشت دچارمان ساختید.» وقتی همه در جهنم جمع میشوند، افرادی که دیرتر آمدهاند از کسانی که زودتر آمدهاند انتقاد میکنند و تقصیر را به گردن آنها میاندازند. برخی مفسران گفتهاند که این افراد به کسانی که در زمانهای قبل بودند اشاره دارند و میخواهند بگویند که افرادی که در آخر الزمان به این گمراهی دچار شدهاند، تحت تأثیر آموزههای آنهایی که قبلاً بودند قرار گرفتهاند. در این میان، آنها از خداوند درخواست عذاب بیشتری میکنند و خداوند نیز به آنها عذاب را با شدت بیشتری خواهد داد.
و قیل: معناه اضعف علیهم العذاب بأشد مما تعذبنا به، قال اللَّه تعالی: لِکُلٍّ ضِعْفٌ للتابع و المتبوع عذاب مضعّف، للمتبوع بکفره و اغوائه، و للتابع بکفره و تقلیده و الاقتداء به، ای: کفیتم ما تسألون. و لکن لا یعلمون بیا قرأت ابو بکر است از عاصم، حمل بر لفظ است نه بر معنی، زیرا که کل اسمی است ظاهر غیبت را موضوع.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده که عذاب کسانی که دیگران را دنبال میکنند، به خاطر تقصیرات خودشان و همچنین به خاطر گمراهی که از رهبرانشان دریافت کردهاند، دوبرابر میشود. کسانی که راه را تغییر دادهاند، به خاطر کفرشان مورد عذاب قرار میگیرند و کسانی که از آنها پیروی کردهاند به خاطر پیروی و تقلیدشان مجازات میشوند. همچنین اشاره میشود که به نظر میرسد هر دوی این گروهها به آنچه که برای آن سؤال میکنند، به خوبی پاسخ داده شده است؛ ولی آنها از درک حقیقت ناتوانند. در آخر به نظر میرسد که مفاهیم به شکل ظاهری مطرح شدهاند نه به معنای عمیقتر آن.
مراد آنست که: لا یعلم کل فریق مقدار عذاب الفریق الآخر. باقی تعلمون بتاء خوانند بر خطاب، و معنی آنست که: لکلّکم ضعف من العذاب، و الخطاب للتابعین و المتبوعین، و هم المضلّون، ای: و لکن لا تعلمون ما لکل من العذاب.
هوش مصنوعی: منظور این است که هیچکدام از گروهها نمیدانند مقدار عذاب گروه دیگر چقدر است. در اینجا صحبت از ضعف عذاب برای هر یک از شما است. این حرف به پیروان و رهبران آنها است که باعث گمراهی شدهاند، یعنی هر کدام از شما در عذاب خود ضعفی دارید، اما شما نمیدانید که عذاب هر یک از شما چقدر است.
وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما کانَ لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلٍ لانّکم کفرتم کما کفرنا، فنحن و أنتم فی الکفر سواء. فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ ای فذوقوا بکسبکم و کفرکم، و لا تحیلوا الذنب علی غیرکم.
هوش مصنوعی: کسانی که در بهشت بودند به کسانی که در جهنم بودند گفتند: "شما هیچ برتری بر ما ندارید، زیرا شما نیز به جای ایمان، کفر ورزیدید همانند ما. بنابراین ما و شما در کفر یکسان هستیم. حالا طعم عذاب را بچشید به خاطر اعمالی که انجام دادید." یعنی به خاطر کفر و کارهای زشت خود عذاب را بپذیرید و تقصیر را بر گردن دیگران نیندازید.
إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا یعنی القرآن، وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها ای عن الایمان بها، لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ این گشاد در آسمان درین موضع آنست که: هیچ آدمی نیست مگر او را در آسمان دو در است: یکی کردار وی برند بآن، و دیگر روزی وی فرستند از آن، و اگر مرد کافر است، آن یک در کردار خود بسته است، که کردار وی به آسمان نبرند، و چون مرگ آمد آن در روزی دربندند، هر دو در بر کافر بسته بماند.
هوش مصنوعی: افرادی که به آیات ما در قرآن کذب میگویند و از ایمان به آنها خودداری میکنند، در روز قیامت به بهشت راهی نخواهند داشت. این در توصیف دو درِ آسمانی است که هر انسانی در دنیا دارد: یکی مربوط به اعمال اوست که به آسمان میرود و دیگری مرتبط با روزیاش که از آسمان به او میرسد. اما اگر فردی کافر باشد، در ارتباط با اعمالش، درِ ورود به آسمان بر روی او بسته میشود و پس از مرگ نیز درِ روزیاش نیز بسته خواهد شد. در نهایت، هر دو در به روی کافرها بسته خواهد ماند.
و قیل: لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ ای ابواب الجنة، لان الجنة فی السماء، و لهذا قال: وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ. و قیل: لا تفتح لهم ابواب السماء یعنی لارواحهم و اعمالهم، لانها خبیثة، فلا یصعد بها بل یهوی بها الی سجّین تحت الارضین.
هوش مصنوعی: گفته شده است که درهای آسمان برای آنها گشوده نخواهد شد، یعنی درهای بهشت، زیرا بهشت در آسمان قرار دارد. به همین خاطر گفته شده که آنها به بهشت راه پیدا نخواهند کرد. همچنین گفته شده است که درهای آسمان به روی آنها گشوده نخواهد شد به این معنا که ارواح و اعمال آنها نمیتوانند صعود کنند، چون اعمال آنها ناپاک است و به جای اینکه بالاتر بروند، به جهنم در زیر زمین سقوط میکنند.
و فی ذلک روی ابو هریرة عن رسول اللَّه (ص)، قال: «ان المیّت تحضره الملائکة، فاذا کان الرجل الصالح، قالوا اخرجی ایتها النفس المطمئنة الطیبه التی کانت فی الجسد الطیب. اخرجی حمیدا و أبشری بروح من اللَّه و ریحان، و رب غیر غضبان، فیقولون ذلک حتی یعرج بها الی السماء، فیستفتح لها، فیقال: من هذا؟ فیقولون: فلان.
هوش مصنوعی: در این متن از ابو هریره نقل شده که پیامبر (ص) فرمودهاند: وقتی که یک فرد فوت میکند، فرشتگان به بالین او میآیند. اگر آن شخص فرد نیکی باشد، به او میگویند: ای نفس آرام و پاک، که در بدن پاک بودی، خارج شو. خارج شو به خوبی و خوشنودی، و به روحی از سوی خدا و نعمت بشارت بده. همچنین میگویند که این وضعیت تا زمانی ادامه دارد که او به آسمان بالا رود و در آنجا درب آسمان را میزنند. از پشت در میپرسند: این کیست؟ و فرشتگان پاسخ میدهند: فلانی است.
فیقال مرحبا بالنفس المطمئنّة الطیبة التی کانت فی الجسد الطیب. ادخلی حمیدا و أبشری بروح و ریحان، و رب غیر غضبان. فیقال لها ذلک حتی یسری بها الی السماء السابعة، و اذا کان الرجل السوء قالوا: اخرجی ایتها النفس الخبیثة التی کانت فی الجسد الخبیث.
هوش مصنوعی: سلام بر روح مطمئن و نیکو که در بدن نیکویی قرار داشت. خوش آمدی و بشارت باد به تو از جانب پروردگار و نعمتهای بهشتی، و پروردگاری که خشمگین نیست. این سخنان تا رسیدن روح به آسمان هفتم با او گفته میشود. اما اگر روح فرد بد باشد، به او گفته میشود: ای روح خبیث، خارج شو که در بدن خبیثی زندگی میکردی.
اخرجی ذمیما و أبشری بحمیم و غساق، و آخر من شکله ازواج. فیقولون ذلک حتی یخرج ثم یعرج بها الی السماء فیستفتح لها، فیقال: من هذا؟ فیقولون: فلان. فیقال: لا مرحبا بالنفس الخبیثة کانت فی الجسد الخبیث. ارجعی ذمیما، فانه لا تفتح لک ابواب السماء، فترسل بین السماء و الارض، فتصیر الی القبر.
هوش مصنوعی: از این فرد بدسگال خارج شو و بشارت بده به عذاب و آبهای داغ و همسرانی از نوع خود. آنان اینگونه میگویند تا زمانی که او خارج شود و سپس به آسمان عروج میکند و در آنجا درخواست ورود میکند. به او میگویند: "این کیست؟" و پاسخ میدهند: "فلانی است." سپس گفته میشود: "خوش آمدید به این نفس پلید که در بدن پلید بوده است. برگرد، زیرا درهای آسمان به روی تو باز نمیشود." بنابراین او میان آسمان و زمین فرستاده میشود و به قبر میرود.
و فی أخبار المعراج انه قال صلی اللَّه علیه و سلم: «ثم انتهی بی الی السماء الدنیا، و اذا انا برجل کهیئته یوم خلقه اللَّه، لم یتغیر منه شیء، و اذا هو یعرض علیه ارواح ذریته، فاذا کان روح مؤمن، قال: روح طیب، و ریح طیبة. اجعلوا کتابه فی علیین، و اذا کان روح کافر، قال: روح خبیث، و ریح خبیثة. اجعلوا کتابه فی سجین. فقلت: یا جبرئیل: من هذا؟ قال: هذا ابوک آدم (ع).
هوش مصنوعی: در روایتی از معراج آمده است که پیامبر اسلام (ص) فرمود: «سپس مرا به آسمان دنیا بردند و ناگهان با مردی مواجه شدم که به شکل او در روز خلقت بود و هیچ تغییری نکرده بود. او ارواح فرزندانش را به او نشان میداد. وقتی روح یک مؤمن را میدید، میگفت: روحی پاک و بویی خوش. کتاب او را در "علیین" قرار دهید. اما وقتی روح یک کافر را میدید، میگفت: روحی ناپاک و بویی بد. کتاب او را در "سجین" قرار دهید. من پرسیدم: ای جبرئیل، این کیست؟ او گفت: این پدرت آدم (ع) است.»
لا تُفَتَّحُ بتاء و تخفیف قراءت بو عمرو است، و تأنیث تأنیث ابواب راست که جمع است، و اما تخفیف از آن است که فعل مخفف کثرة فائده دهد، چنان که فعل مشدد، و حجة این قراءت آنست که در سورة القمر گفت: فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ، و بیاء و تخفیف قراءت حمزه و کسایی است. وجه یاء آنست که فعل متقدم است، و تأنیث ابواب نه حقیقی است، و وجه تخفیف گفته آمد. «و تفتّح» بتاء و تشدید قراءت باقی است، تاء تأنیث ابواب را است، چنان که گفتیم، و تشدید کثرت ابواب را، لانه یقتضی فتحا بعد فتح، و قیل: معنی التشدید انّه لیس حالهم کحال المؤمنین فی التفتیح مرة بعد مرة.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی نحوه خواندن کلمات و قواعد مربوط به آنها میپردازد. به گفته نویسنده، کلمه "تفتّح" با "تاء" خوانده نمیشود و نوع خاصی از خوانش در نظر گرفته شده است که به تعداد زیاد و فایدهای که از آن حاصل میشود اشاره دارد. همچنین به مثالهایی از قرآن اشاره شده که گویای اهمیت این خوانش و قواعد مربوط به آن است. در ادامه به تفاوتهای مختلف در خوانش کلمات و معناهای آنها پرداخته میشود، از جمله تأثیر "تاء" و "تشدید" بر معنای کلمات. در نهایت، به این موضوع اشاره میشود که خوانش تشدید شده نشاندهنده حالتی متفاوت از حالتی است که مؤمنان در آن قرار دارند.
وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ ای یدخل البعیر فی ثقب الإبرة. و جمّل، بضمّ جیم و تشدید میم در شواذ خواندهاند، و آن رسن غلیظ باشد که کشتی بآن بندند، و این سخن بر آن تأویل است که عرب گویند: ما فعلت ذلک و لا افعله حتی یشیب الغراب و یسودّ اللبن و یبیضّ القار و ما ذرّ شارق، و بر تعارف است و نه آنست که اهل کلام گفتند که اللَّه بر محال نه قادر است. وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ ای: و هکذا نجزی المجرمین لا یدخلون الجنة.
هوش مصنوعی: و آنان به بهشت وارد نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن عبور کند. در اینجا به یک مثل عربی اشاره شده که به معنای انجام نشدن کاری تا زمانی است که شرایط غیرممکن برآورده شود. این جمله بر اساس مواردی است که عربها میگویند: «من این کار را نمیکنم تا پرندهای سفیده شود یا شیر سیاه گردد»، به معنای غیر ممکن بودن آن کار. همچنین این مسئله به این معنا نیست که خدا بر انجام امور غیرممکن قادر نیست. و همچنین ما مجرمان را مجازات میکنیم به همین نحو.
لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ ای توابیت من نار قد سمّروا فیها بالمسامیر مع قرناء من الشیاطین، وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ اطباق من نار اطبقت علیهم، فلا یدخل علیهم فیها روح، و لا یخرج منهم نفس. «المهاد» الوطاء الّذی یفرش، و منه مهد الصبی، و «الغواشی» اللباس المجلل مثل اللحاف، و منه غاشیة السراج، و غشی المریض، و الغشاوة التی تکون علی الولد، و نظیر الایة قوله: یَوْمَ یَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ، و قوله: لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ. ثم قال: وَ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ الذین اشرکوا باللّه نجزیهم جهنم و ما فیها من العذاب.
هوش مصنوعی: برای این افراد بسترهایی از آتش جهنم فراهم شده است. آنها با میخها درون آتش به عذاب مشغولند و همراه با دوستانی از شیاطین در آنجا هستند. بر سر آنها پوششی از آتش قرار دارد که همچون لحاف آنها را در بر میگیرد، به طوری که هیچ روحی نمیتواند وارد آنها شود و هیچ نفس از آنها خارج نخواهد شد. "مهاد" به معنای بستر و فرشی است که برای استراحت و خوابیدن آماده میشود، مانند مهد کودک برای نوزادان. "غواشی" به معنای پوشش یا لباسی است که به طور کامل فرد را میپوشاند، مانند لحاف یا رنگی که بر روی چراغ قرار میگیرد. همچنین در آیات دیگر نیز به عذابهایی که بر آنها نازل میشود اشاره شده است. و در نهایت، خداوند میفرماید ما چنین عذابهایی را به ستمکارانی که شرک به خدا ورزیدند، پاداش میدهیم.
قال رسول اللَّه (ص): «نارکم جزء من سبعین جزءا من نار جهنم». قیل: یا رسول اللَّه! ان کانت لکافیة، قال: «فضّلت علیها بتسعة و ستین جزء کلّهن مثل حرّها»، و قال (ص): «اشتکت النار الی ربها، فقالت: رب اکل بعضی بعضا، فأذن لها بنفسین: نفس فی الشتاء، و نفس فی الصیف، اشدّ ما تجدون من الحر، و أشد ما تجدون من الزمهریر».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «آتش شما یکی از هفتاد بخش آتش جهنم است». پرسیدند: ای رسول خدا! آیا همین کافی است؟ فرمودند: «این آتش بر دیگر بخشها برتری دارد به نُهاد و شصت جزء، که هر یک از آنها همچون حرارت آن آتش است». همچنین فرمودند: «آتش به پروردگارش شکایت کرد و گفت: پروردگارا، من برخی از خودم را میخورم. پس خداوند به آن اجازه داد دو نفس بکشید: یک نفس در زمستان و یک نفس در تابستان، که شدیدترین گرما و سردی را که تجربه میکنید، از آن است».
و در اخبار معراج است که مصطفی (ص) مالک را دید خازن دوزخ، ترشروی و خشمگین، از خشم روی درهم کشیده. کس نماند در آسمان از فریشتگان که نه آن شب شادی نمود، و تازه روی و خندان به مصطفی (ص) نگریست مگر مالک و خزنه دوزخ که در ایشان همه خشم دید و ترشی و ناخوشی. جبرئیل گفت: ای محمّد! عجب مدار که رب العالمین در ایشان خود شادی و تازه رویی و خنده نیافرید، آن گه رسول (ص) گفت: «یا مالک! صف لی جهنم».
هوش مصنوعی: در اخبار معراج آمده که پیامبر (ص) مالک، نگهبان دوزخ را دید که چهرهای عبوس و خشمگین داشت. هیچ فرشتهای در آسمان نبود که آن شب شاد باشد و به پیامبر (ص) بخندد، جز مالک و خزانه دوزخ که در چهره آنها فقط خشم و ناراحتی موج میزد. جبرئیل به پیامبر گفت: «ای محمد! تعجب نکن که خداوند در آنها شادی و لبخند نیافریده است.» سپس پیامبر گفت: «ای مالک! دوزخ را به من نشان بده.»
مرا صفت کن که دوزخ چون است؟ گفت: یا محمّد! و الذی بعثک بالحق لو أن حلقة من السلسلة التی ذکر اللَّه وضعت علی جبال الدنیا لذابت حتی تبلغ تخوم الارضین السّفلی. یا محمد! ان فی جهنم وادیا تستعیذ باللّه جهنم منه فی کل یوم سبعین مرة، و ان فی الوادی بئرا تستعیذ باللّه ذلک الوادی و جهنم سبعین مرة منها، و ان فی البئر جبا تستعیذ باللّه تلک البئر و ذلک الوادی و جهنم منه سبعین مرة، و ان فی ذلک الجبّ حیة یستعیذ باللّه ذلک الجب و تلک البئر و ذلک الوادی و جهنم فی کل یوم سبعین مرة منها، اعدها اللَّه للفسقة من حملة القرآن من امتک.
هوش مصنوعی: جهنم چگونه است؟ گفته شده که اگر تنها یک حلقه از زنجیری که خداوند ذکر کرده بر روی کوههای این دنیا قرار داده میشد، آنقدر ذوب میشد تا به عمق زمین برسد. همچنین در جهنم درهای وجود دارد که این آتش با خداوند از آن در هر روز هفتاد بار پناه میبرد و در این دره چاهی هست که آن چاه نیز هر روز هفتاد بار از آن دره و جهنم به خدا پناه میبرد. در این چاه، گودالی وجود دارد که آن گودال به همین ترتیب هفتاد بار به چاه، دره و جهنم پناه میبرد. همچنین در آن گودال، مارهایی وجود دارند که هر روز به تعداد زیادی از این مکانها پناه میبرند. این مجازاتها برای بدکاران از کسانی که قرآن را تحمل میکنند، آماده شده است.