گنجور

۲ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ الایة.

سر بخاک آورد امروز آنکه افسر بود دی

در جهان شاهان بسی بودند کز گردون ملک
تیرشان پروین گسل بود و سنانشان خون نگار
بنگرید اکنون بنات النعش وار از دست مرگ
نیزه‌هاشان شاخ شاخ و تیرهاشان تار تار

تن بدوزخ برد امسال آنکه گردن بود پار.

جلال احدیت خبر میدهد از کمال عزت خویش، و بی‌نیازی وی از خلق خویش، و راندن حکم قهر بر ایشان بمراد خویش، میگوید: این مشرکان مکه خود در ننگرند، و عبرت در نگیرند بحال آن جباران و گردنکشان، که بروزگار خویش در دنیا ازینان برتر بودند، و بطش ایشان سخت‌تر، و بجای خویش متمکن‌تر، که ما ایشان را چون هلاک کردیم! و از خان و مان و وطن چون برانداختیم! خانه‌های پر نقش و نگار بگذاشتند، و بساطهای تکبر و تجبر درنوشتند، خسته دهر گشته، و در گرداب حسرت بمانده، جهان از خاک ایشان پرگشته، و نام و نشان ایشان از جهان بیفتاده: «هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً»؟ ای مسکین! زیر هر قدمی از آن خویش اگر باز جویی بسی کلاه ملوک را بیابی. و در هر ذره‌ای ازین خاک اگر بجویی هزاران دیده مدعیان این راه بینی، که این ندا میدهد: «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ»:

صاح هذی قبورنا تملأ الأرض
ض فأین القبور من عهد عاد
خفف الوطء ما اظن ادیم ال
ارض الا من هذه الاجساد
و قبیح منا و ان قدم العه
د هوان الآباء و الاجداد
رب لحد قد صار لحدا مرارا
ضاحک من تزاحم الاضداد
فاسئل الفرقدین عمّا احسا
من قبیل و آنسا من بلاد
کم اقاما علی ابیضاض نهار
و أضاء المدلج فی سواد

آن گه در آخر آیت گفت: وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ یعنی اورثناهم مساکنهم، و اسکناهم اماکنهم، سنة منا فی الانتقام امضیناها عن اعدائنا، و عادة فی الاکرام اجریناها لاولیائنا.

وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ الآیات سباق و سیاق هر سه آیت اخبار است از کمال قدرت بر هر چه خواهد، چنان که خواهد، بی مشاورت و بی‌مزاحمت.

حکم کرد قومی را بضلالت، و فرو بست بر ایشان در رشد و هدایت. اگر صد هزار دلیل پیش ایشان نهد، و چراغ شریعت بزبان نبوت در ره ایشان برافروزد، نه آن دلیل بینند، و نه بآن راه روند، که نه دیده عبرت دارند و نه دل فکرت، از آنکه در ازل حکم چنان کرده، و قسمت چنان رفته، و العبرة بالقسمة دون الاعتبار و الحجة.

پیر طریقت گفته: «آه از روز اول! اگر آن روز عنایت بود، طاعت سبب مثوبت است، و معصیت سبب مغفرت، و اگر آن روز عنایت نبود، طاعت سبب ندامت است، و معصیت سبب شقاوت. شکر که شیرین آمد نه بخویشتن آمد، حنظل که تلخ آمد نه بخویشتن آمد. کار نه بآنست که از کسی کسل آید، و از کسی عمل، کار آن دارد که شایسته خود که آمد در ازل. الهی گر در کمین سر تو بما عنایت نیست، سرانجام قصه ما جز حسرت نیست».

قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ سائلهم یا محمد! هل فی الدار دیار؟ و هل للکون فی التحقیق عند الحق مقدار؟ فان بقوا عن جواب یشفی، فقل اللَّه فی الربوبیة یکفی. خدا و بس، دیگر همه هوس، الهی! نه از کس بتو، نه از تو بکس، همه از تو بتو، همه توی و بس. سبحان اللَّه! جهانی پر از چیز و پر از کس! همه بیکبار براندازد در یک نفس! مرا صد دیده در نظاره این کار نه بس.

کَتَبَ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ پیش از آنکه بآفرینش محدثات و ابداع کائنات مبدأ کرد، در دار الضرب غیب این سکه رحمت بر نقد احوال و اعمال بندگان زد که: «انی انا اللَّه لا اله الا انا»، «سبقت رحمتی غضبی»، و فردا روز محشر بر سر بازار قیامت سید (ص) این ندا میکند که: پادشاها! مشتی عاصیان‌اند! دستور باش تا قرطه رحمت تو در ایشان پوشانم، که تو گفته‌ای: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ. خداوندا! روز بازار این گدایان است. ما چون ایشان را بکمند دعوت میگرفتیم، بسیاری وعده‌هاشان داده‌ایم. خداوندا! محمد را در روی این جمع بی‌عدد شرمسار مکن، وعده‌ای که از رحمت و کرم تو بایشان داده‌ام تحقیق کن، که خود گفته‌ای: یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، و از درگاه جلال نداء کرم بنعت رحمت می‌آید که: یا محمد! کار امت تو از سه بیرون نیست: یا مؤمنان‌اند، یا عارفان، یا عاصیان. اگر مؤمنان‌اند در آرزوی بهشت، اینک بهشت ما، و اگر عاصیان‌اند در آرزوی رحمت، اینک رحمت و مغفرت ما، و اگر عارفان‌اند در آرزوی دیدار اینک دیدار ما. راه بنده آنست که پس ازین زبان حمد و ثنا بگشاید، و بنعت تضرع و افتقار در حالت انکسار پیوسته میگوید: ای نزدیکتر بما از ما؟ و ای مهربان‌تر از ما بما؟ و ای نوازنده ما بی‌ما! بکرم خویش نه بسزای ما، نه بکار ما، نه بار بطاقت ما، نه معاملت در خور ما، نه منت بتوان ما، هر چه ما کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما. هر چه کردی بجای ما، بخود کردی نه برای ما.

وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ الحادثات للَّه ملکا و باللّه ظهورا و من اللَّه بدءا و الی اللَّه رجوعا، و هو السمیع لانین المشتاقین، العلیم بحنین الواحدین. گفته‌اند که شب تاریکی عام است گرد عالم در آمده، و روز روشنایی عام است بهمه عالم رسیده، و پیش از آفرینش عالم، و پیش از آفرینش نور و ظلمت نه شب بوده و نه روز بوده، و در بهشت هر چند که آفتاب نباشد، اما همه روز بود، که روشنایی عام بحقیقت آنجا بود، و هر چه باللّه نزدیکتر آنجا نور و ضیا تمامتر. عبد اللَّه مسعود گفت: ان ربکم لیس عنده لیل و نهار، نور السماوات من نور وجهه.

و در آثار بیارند که رب العالمین فریشته‌ای عظیم آفریده، و شب در یک قبضه او کرده، و روز در دیگر قبضه، هر گه که آن فریشته یک قبضه فراز کند، و یکی باز کند، سلطان روز بود، و چو دیگر قبضه باز کند، و این یکی فراز کند، سلطان شب بود.

از روی اشارت میگوید: قرص آفتاب را در قبضه ملک نهادم، اما دل دوستان بکس ندادم.

ملک را بر دل دوستان ما تصرف و قدرت نیست، قرص آفتاب را در قبضه ملک می‌دان، و دل دوستان در قبضه ملک جل و علا، که مصطفی (ص) گفته: «قلوب العباد بین اصبعین من اصابع الرحمن».

۲ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ این رؤیت علم و اخبار است، کافران مکه را میگوید: نمی‌دانند و خبر نکرده‌اند ایشان را که ما پیش از ایشان از عهد آدم تا به نوح، و پس از نوح از عاد و ثمود و امثال ایشان از آن جهانیان و جهان داران چند هلاک کردیم، پس از آنکه ایشان را دسترس دادیم، و در زمین ممکّن گردانیدیم، با خواسته فراوان و تن‌ها آبادان، و زندگانی دراز، و بطش تمام، و تمکین در بلاد و اقطار.۳ - النوبة الاولى: قوله تعالی: قُلْ بگو أَ غَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا جز از اللَّه خدای گیرم فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کردگار آسمانها و زمینها وَ هُوَ یُطْعِمُ و اوست که میخوراند وَ لا یُطْعَمُ و او را نخورانند، قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ بگو مرا فرمودند أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ که نخست کس باشم که گردن نهد، وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۱۴) و هان که از انباز گیرندگان نباشی.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ الایة.
هوش مصنوعی: آیا آنها ندیدند که چه تعداد از قوم‌ها را پیش از خودشان هلاک کردیم؟
سر بخاک آورد امروز آنکه افسر بود دی
هوش مصنوعی: امروز کسی که در گذشته مقام و رتبه‌ای داشت، به خاک افتاده و به زمین رسیده است.
در جهان شاهان بسی بودند کز گردون ملک
تیرشان پروین گسل بود و سنانشان خون نگار
هوش مصنوعی: در جهان، شاهان زیادی وجود داشته‌اند که تیرهایشان به ستاره‌ی پروین می‌رسید و نیزه‌هایشان مانند خون سرخ بوده است.
بنگرید اکنون بنات النعش وار از دست مرگ
نیزه‌هاشان شاخ شاخ و تیرهاشان تار تار
هوش مصنوعی: نگاه کنید اکنون دختران مرگ مانند، با نیزه‌هایی که به شکل شاخ درآمده و تیرهایی که به شکل تار در هم تنیده‌اند، از چنگ مرگ گریخته‌اند.
تن بدوزخ برد امسال آنکه گردن بود پار.
هوش مصنوعی: کسی که امسال به جهنم می‌رود، همان است که گردن او به باریکی یک رشته باشد.
جلال احدیت خبر میدهد از کمال عزت خویش، و بی‌نیازی وی از خلق خویش، و راندن حکم قهر بر ایشان بمراد خویش، میگوید: این مشرکان مکه خود در ننگرند، و عبرت در نگیرند بحال آن جباران و گردنکشان، که بروزگار خویش در دنیا ازینان برتر بودند، و بطش ایشان سخت‌تر، و بجای خویش متمکن‌تر، که ما ایشان را چون هلاک کردیم! و از خان و مان و وطن چون برانداختیم! خانه‌های پر نقش و نگار بگذاشتند، و بساطهای تکبر و تجبر درنوشتند، خسته دهر گشته، و در گرداب حسرت بمانده، جهان از خاک ایشان پرگشته، و نام و نشان ایشان از جهان بیفتاده: «هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً»؟ ای مسکین! زیر هر قدمی از آن خویش اگر باز جویی بسی کلاه ملوک را بیابی. و در هر ذره‌ای ازین خاک اگر بجویی هزاران دیده مدعیان این راه بینی، که این ندا میدهد: «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ»:
هوش مصنوعی: جلال احدیت به ما خبر می‌دهد از عظمت و عزت خود و این که به هیچ‌کس نیاز ندارد. او می‌گوید که این مشرکان مکه چرا به حال خود نمی‌نگرند و از سرنوشت جباران و گردن‌کشان عبرت نمی‌گیرند؟ آنهایی که در زمان خود از اینان قوی‌تر و مسلط‌تر بودند، ما چگونه آن‌ها را هلاک کردیم و از وطن و خانه‌هایشان بیرون انداختیم! آن‌ها با تمام زرق و برق و تکبرشان، اکنون در حسرتی عمیق به سر می‌برند. اسم و نشانی از آن‌ها باقی نمانده است. آیا از میان آن‌ها کسی را احساس می‌کنی یا صدایی از آن‌ها می‌شنوی؟ ای بیچاره! اگر زیر هر قدمی بکشی، می‌توانی کلاهی از ملوک بگویی و در هر دانه‌ی خاکی، ادعای هزاران انسان را ببینی که صدایی از آن‌ها به گوش می‌رسد و می‌گوید: «ای صاحبان بصیرت، عبرت بگیرید!»
صاح هذی قبورنا تملأ الأرض
ض فأین القبور من عهد عاد
هوش مصنوعی: این بیت به تفکر درباره قبرها و مقابر می‌پردازد و از پر بودن زمین از این قبرها صحبت می‌کند. به نوعی سوال می‌کند که این قبرها چه ارتباطی با دوران قوم عاد دارند، که نشان‌دهندهٔ عظمت تاریخ و گذشت زمان است. به بیان دیگر، شاعر به یادآوری سرنوشتی می‌پردازد که بر سر اقوام گذشته آمده و حالا فقط آثار آنها باقی مانده است.
خفف الوطء ما اظن ادیم ال
ارض الا من هذه الاجساد
هوش مصنوعی: سبک قدم‌ها را کم کنید، زیرا اسکلت‌های این بدن‌ها جز این زمین چیزی نمی‌سازند.
و قبیح منا و ان قدم العه
د هوان الآباء و الاجداد
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که ما نباید به خاطرات و افتخارات پدران و اجداد خود، که ممکن است دور از واقعیت یا حتی ناپسند باشند، افتخار کنیم. در واقع، عمل و رفتار ناپسند ما، حتی اگر از نسل‌های قبلانی باشد، نباید توجیه‌گر سوء رفتار ما باشد.
رب لحد قد صار لحدا مرارا
ضاحک من تزاحم الاضداد
هوش مصنوعی: قبر که یکجا جای استراحت مردگان است، به دفعات شاهد تناقضات و تضادهای زندگی بوده و با خنده به این تضادها نگاه می‌کند.
فاسئل الفرقدین عمّا احسا
من قبیل و آنسا من بلاد
هوش مصنوعی: از دو ستاره درخشان بپرس که چه احساسی را از دیار خود تجربه کرده‌اند و کدام سرزمین برایشان آرامش‌بخش بوده است.
کم اقاما علی ابیضاض نهار
و أضاء المدلج فی سواد
هوش مصنوعی: به مدت کوتاهی در روشنی روز زندگی کردم و در تاریکی شب، روشنی را دیدم.
آن گه در آخر آیت گفت: وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ یعنی اورثناهم مساکنهم، و اسکناهم اماکنهم، سنة منا فی الانتقام امضیناها عن اعدائنا، و عادة فی الاکرام اجریناها لاولیائنا.
هوش مصنوعی: سپس در پایان آیت گفته شده است: ما بعد از آن‌ها نسل دیگری را به وجود آوردیم، یعنی ما خانه‌های آن‌ها را به ارث بردیم و در مکان‌های آن‌ها ساکن شدیم. این سنتی از ما در انتقام است که درباره دشمنان‌مان اجرا کردیم و عادتی در احترام به دوستان‌مان که آن را به کار گرفتیم.
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ الآیات سباق و سیاق هر سه آیت اخبار است از کمال قدرت بر هر چه خواهد، چنان که خواهد، بی مشاورت و بی‌مزاحمت.
هوش مصنوعی: اگر کتابی بر روی کاغذ بر تو نازل می‌کردیم، این آیات به وضوح نشان‌دهنده کمال قدرت الهی بر هر چیزی است که بخواهد، به هر شکلی که بخواهد، بدون نیاز به مشورت و مزاحمت از کسی.
حکم کرد قومی را بضلالت، و فرو بست بر ایشان در رشد و هدایت. اگر صد هزار دلیل پیش ایشان نهد، و چراغ شریعت بزبان نبوت در ره ایشان برافروزد، نه آن دلیل بینند، و نه بآن راه روند، که نه دیده عبرت دارند و نه دل فکرت، از آنکه در ازل حکم چنان کرده، و قسمت چنان رفته، و العبرة بالقسمة دون الاعتبار و الحجة.
هوش مصنوعی: گروهی را به گمراهی محکوم کرده و راه رشد و هدایت را بر ایشان بسته است. اگر صد هزار دلیل برایشان بیاورد و با نور شریعت به وسیله پیامبری، راه را برایشان روشن کند، نه آن دلایل را می‌بینند و نه به آن راه می‌روند، زیرا دارای بینش و فهم نیستند. این وضعیت به خاطر حکمی است که از زمان‌های قدیم صادر شده و تقدیر چنین رقم خورده است و عبرت گرفتن از تقدیر مهم‌تر از ارائه دلایل است.
پیر طریقت گفته: «آه از روز اول! اگر آن روز عنایت بود، طاعت سبب مثوبت است، و معصیت سبب مغفرت، و اگر آن روز عنایت نبود، طاعت سبب ندامت است، و معصیت سبب شقاوت. شکر که شیرین آمد نه بخویشتن آمد، حنظل که تلخ آمد نه بخویشتن آمد. کار نه بآنست که از کسی کسل آید، و از کسی عمل، کار آن دارد که شایسته خود که آمد در ازل. الهی گر در کمین سر تو بما عنایت نیست، سرانجام قصه ما جز حسرت نیست».
هوش مصنوعی: سخن پیر طریقت به این معناست که از روز نخست، اگر لطف خدا شامل حال انسان باشد، اطاعت باعث پاداش و نافرمانی باعث بخشش خواهد شد. اما در غیر این صورت، اطاعت فقط موجب پشیمانی و نافرمانی باعث بدبختی خواهد بود. شکرگزاری که شیرین است به خودی خود نمی‌آید و تلخی‌ها هم به اراده خود انسان نیست. اصل کار این نیست که برخی افراد تنبل باشند و برخی دیگر فعال، بلکه کار واقعی آن است که هر فرد مطابق سرشت و سرنوشتش که از ابتدا تعیین شده، انجام دهد. خداوند، اگر در کمین تو باشد و به ما لطف نکند، سرانجام داستان‌ ما جز حسرت نخواهد بود.
قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ سائلهم یا محمد! هل فی الدار دیار؟ و هل للکون فی التحقیق عند الحق مقدار؟ فان بقوا عن جواب یشفی، فقل اللَّه فی الربوبیة یکفی. خدا و بس، دیگر همه هوس، الهی! نه از کس بتو، نه از تو بکس، همه از تو بتو، همه توی و بس. سبحان اللَّه! جهانی پر از چیز و پر از کس! همه بیکبار براندازد در یک نفس! مرا صد دیده در نظاره این کار نه بس.
هوش مصنوعی: بگو که هر چیزی که در آسمان‌ها و زمین است متعلق به خداست. ای محمد! از آنها بپرس: آیا در این دنیا کسی وجود دارد؟ و آیا واقعیت درباره هستی مقدار و اندازه‌ای دارد؟ اگر آنها نتوانند پاسخی دهند که دل را آرام کند، بگو تنها خدا کافی است برای ربوبیت. فقط خداست، و دیگر هیچ‌کس نیست. نه تو از کسی و نه کسی از تو، همه چیز از توست و تویی و بس. پاک و منزه است خدا! جهانی پر از موجودات و چیزها! همه در یک لحظه نابود شوند! من فقط به تماشای این کار به شدت کنجکاوم.
کَتَبَ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ پیش از آنکه بآفرینش محدثات و ابداع کائنات مبدأ کرد، در دار الضرب غیب این سکه رحمت بر نقد احوال و اعمال بندگان زد که: «انی انا اللَّه لا اله الا انا»، «سبقت رحمتی غضبی»، و فردا روز محشر بر سر بازار قیامت سید (ص) این ندا میکند که: پادشاها! مشتی عاصیان‌اند! دستور باش تا قرطه رحمت تو در ایشان پوشانم، که تو گفته‌ای: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ. خداوندا! روز بازار این گدایان است. ما چون ایشان را بکمند دعوت میگرفتیم، بسیاری وعده‌هاشان داده‌ایم. خداوندا! محمد را در روی این جمع بی‌عدد شرمسار مکن، وعده‌ای که از رحمت و کرم تو بایشان داده‌ام تحقیق کن، که خود گفته‌ای: یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، و از درگاه جلال نداء کرم بنعت رحمت می‌آید که: یا محمد! کار امت تو از سه بیرون نیست: یا مؤمنان‌اند، یا عارفان، یا عاصیان. اگر مؤمنان‌اند در آرزوی بهشت، اینک بهشت ما، و اگر عاصیان‌اند در آرزوی رحمت، اینک رحمت و مغفرت ما، و اگر عارفان‌اند در آرزوی دیدار اینک دیدار ما. راه بنده آنست که پس ازین زبان حمد و ثنا بگشاید، و بنعت تضرع و افتقار در حالت انکسار پیوسته میگوید: ای نزدیکتر بما از ما؟ و ای مهربان‌تر از ما بما؟ و ای نوازنده ما بی‌ما! بکرم خویش نه بسزای ما، نه بکار ما، نه بار بطاقت ما، نه معاملت در خور ما، نه منت بتوان ما، هر چه ما کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما. هر چه کردی بجای ما، بخود کردی نه برای ما.
هوش مصنوعی: خداوند پیش از آفرینش دنیا و موجودات، رحمت را بر خود واجب کرد و در عالم غیب، سکه‌ای از رحمت ضرب کرد که بر اساس آن به بندگانش فرمود: «من خدا هستم و غیر از من خدایی نیست»، و رحمتم بر غضبم پیشی دارد. در روز قیامت، رسول خدا در میان بندگان حضور دارد و می‌گوید: "پرودگارا! گروهی از گناهکاران اینجا هستند. دستور بده تا رحمت تو بر آنان پوشانده شود، چرا که تو فرمودی: «ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستاده‌ایم». خداوندا! این روز روز نیازمندان است. ما در دنیا با آن‌ها به نرمی سخن گفتیم و وعده‌های زیادی به آن‌ها داده‌ایم. خداوندا! محمد را در برابر این جمعیت شرمنده نکن و وعده‌ای که به آن‌ها از رحمت و کرم تو داده‌ام، محقق کن. تو خود فرمودی: «ای بندگان من که بر خویشتن زیاده‌روی کرده‌اید، از رحمت خدا ناامید نشوید». و درگاه جلال، ندا می‌آید که: "ای محمد! امت تو از سه حالت خارج نیستند: یا مؤمنند، یا عارف‌اند، یا عاصی‌اند. اگر مؤمنند، در آرزوی بهشت هستند، اینک بهشت من؛ اگر عاصی‌اند، آرزوی رحمت دارند، اینک رحمت و آمرزش من؛ و اگر عارف‌اند، در آرزوی دیدار من هستند، اینک دیدار من". وظیفه بندگان این است که بعد از این، زبان به حمد و ستایش گشوده و با حال نیازمندی و فروتنی بگویند: "ای نزدیک‌تر از ما به ما! و ای مهربان‌تر از ما بر ما! و ای نوازنده ما در غیاب ما! کرمت نه به اندازه ما، نه به کار ما، نه به بار تحمل ما، نه به معاملات ما، و نه به منت ما بر ماست؛ هر چه ما کردیم، عواقبش بر ماست و هر چه تو کردی، برای خودت کردی نه برای ما."
وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ الحادثات للَّه ملکا و باللّه ظهورا و من اللَّه بدءا و الی اللَّه رجوعا، و هو السمیع لانین المشتاقین، العلیم بحنین الواحدین. گفته‌اند که شب تاریکی عام است گرد عالم در آمده، و روز روشنایی عام است بهمه عالم رسیده، و پیش از آفرینش عالم، و پیش از آفرینش نور و ظلمت نه شب بوده و نه روز بوده، و در بهشت هر چند که آفتاب نباشد، اما همه روز بود، که روشنایی عام بحقیقت آنجا بود، و هر چه باللّه نزدیکتر آنجا نور و ضیا تمامتر. عبد اللَّه مسعود گفت: ان ربکم لیس عنده لیل و نهار، نور السماوات من نور وجهه.
هوش مصنوعی: تمامی آنچه در شب و روز وجود دارد از آنِ خداوند است، و همه چیز به فرمان او پدید آمده و به سوی او بازمی‌گردد. او به ناله‌های عاشقان گوش می‌سپارد و از دل‌تنگی‌های تنهایی آگاه است. گفته‌اند که شب تاریکی عمومی است که بر کل دنیا سایه افکنده و روز روشنایی عمومی است که به همه جا می‌رسد. قبل از آفرینش جهان و قبل از خلق نور و ظلمت، نه شب وجود داشته و نه روز. در بهشت، حتی بدون خورشید، همه‌جا روشنایی است، زیرا حقیقت نور آنجا حاکم است و هر چه به خدا نزدیک‌تر باشیم، نور و روشنایی بیشتری داریم. عبدالله مسعود گفته است که پروردگارتان نه شب دارد و نه روز، و نور آسمان‌ها از نور چهره‌اش است.
و در آثار بیارند که رب العالمین فریشته‌ای عظیم آفریده، و شب در یک قبضه او کرده، و روز در دیگر قبضه، هر گه که آن فریشته یک قبضه فراز کند، و یکی باز کند، سلطان روز بود، و چو دیگر قبضه باز کند، و این یکی فراز کند، سلطان شب بود.
هوش مصنوعی: در آثار آمده است که خداوند فرشته‌ای بزرگ خلق کرده و شب را در یک دست او و روز را در دست دیگر او قرار داده است. هر بار که این فرشته یکی از دست‌ها را بالا ببرد و دیگری را باز کند، آن زمان سلطان روز است و زمانی که دست دیگر را باز کند و این دست را بالا ببرد، سلطان شب خواهد بود.
از روی اشارت میگوید: قرص آفتاب را در قبضه ملک نهادم، اما دل دوستان بکس ندادم.
هوش مصنوعی: می‌گوید: قدرت و مسلط بودن را در دستان خود دارم، اما عشق و محبت واقعی را در دل دوستان گرفتار نکرده‌ام.
ملک را بر دل دوستان ما تصرف و قدرت نیست، قرص آفتاب را در قبضه ملک می‌دان، و دل دوستان در قبضه ملک جل و علا، که مصطفی (ص) گفته: «قلوب العباد بین اصبعین من اصابع الرحمن».
هوش مصنوعی: قدرت و تسلط بر دل دوستان ما در اختیار هیچ کس نیست؛ مانند اینکه نمی‌توانیم خورشید را در دست بگیریم. دل‌های دوستان تحت تسلط خداوند متعال است، به طوری که پیامبر بر این نکته تأکید کرده که دل‌های بندگان در دستان خداوند است.