گنجور

۲ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ این رؤیت علم و اخبار است، کافران مکه را میگوید: نمی‌دانند و خبر نکرده‌اند ایشان را که ما پیش از ایشان از عهد آدم تا به نوح، و پس از نوح از عاد و ثمود و امثال ایشان از آن جهانیان و جهان داران چند هلاک کردیم، پس از آنکه ایشان را دسترس دادیم، و در زمین ممکّن گردانیدیم، با خواسته فراوان و تن‌ها آبادان، و زندگانی دراز، و بطش تمام، و تمکین در بلاد و اقطار.

قرن نامی است گروهی را که در یک عصر باشند بهم مقترن، پیوسته یکدیگر، و در میان ایشان پیغامبری بود، یا خلیفه‌ای که بجای پیغامبر بود، یا طبقه‌ای از اهل علم که مرجع دین در آن با ایشان بود، تا این طبقه و آن گروه بر جای باشند پیوسته آن را قرن گویند، اگر روزگارشان دراز بود یا اندک هر دو یکسان بود، و دلیل بر این قول مصطفی (ص) است: «خیرکم قرنی» یعنی اصحابه، «ثم الذین یلونهم»، یعنی التابعین، «ثم الذین یلونهم» یعنی الذین اخذوا عن التابعین.

و روا باشد که روزگاری بر شمرده آن را نامزد کنند، پس اختلافست میان علما در کمیت آن. قومی گفتند: هشتاد سال. قومی گفتند: هفتاد. قومی گفتند: شصت. قومی گفتند: چهل، و اصحاب حدیث بیشترین بر آنند که صد سال بود، لقول النبی (ص) لعبد اللَّه بن بسر: «یعیش قرنا»، فعاش مائة سنة.

مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ حقیقت تمکین راست داشتن آلت و عدت و قوت است. اگر کسی قدرت کتابت دارد، و آلت و ساز آن ندارد، متمکن نبود، چون ساز و آلت راست شد تمکن حاصل شد، و تعذر برخاست، پس قدرت ضد عجز است، و تمکن منافی تعذر. و قیل: مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ ای اعطیناهم من نعیم الدنیا و الامر و النهی من اهلها ما لم نعطکم. وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِمْ سماء اینجا باران است. از بهر آن این نام بر باران نهادند که از زبر می‌آید. مِدْراراً یعنی متتابعا، من الدرور، و هو کثرته، من در یدر. مدرار نه آنست که شب و روز پیوسته ریزان بود، بلکه بوقت حاجت از پس یکدیگر چنان که لائق بود، و سبب نعمت باشد، ریزان بود. و مدرار اسمی است از اسماء مبالغت، و هو مفعال من الدرّ، یقال دیمة مدرار اذا کان مطرها کثیرا دارا، و هو کقولهم امرأة مذکار، اذا کانت کثیرة الولادة فی الذکور، و کذلک میناث فی الاناث.

فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ یعنی فعذبناهم بتکذیبهم رسلهم، و یقال: اهلکناهم بذنوبهم لانهم لم یحذروا الذنوب المورّطة و العیوب المسخّطة، حتی اخذوا، فلم یجدوا خلاصا و لا مناصا و لا معاذا و لا ملاذا.

قال ابو هریرة سمعت النبی (ص) یقول: «انما انتم خلف ماضین، و بقیة متقدمین، کانوا اکثر منکم بسطة و اعظم سطوة، ازعجوا عنها اسکن ما کانوا الیها، و غدرت بهم اوثق ما کانوا بها، فلم یغن عنهم قوة عشیرة، و لا قبل منهم بذل فدیة، فارحلوا انفسکم بزاد مبلّغ قبل ان تؤخذوا علی فجاءة، و قد غفلتم عن الاستعداد».

ثم قال: وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ ای خلقنا من بعد هلاکهم قوما اخرین، فسکنوا دیارهم خیرا منهم، و بعث الیهم الرسل. این آنست که قبطیان را بآب بکشت با فرعون، و بنی اسرائیل را بجای ایشان نشاند، گفت: «کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِینَ. فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ»، و قوم نوح را بطوفان هلاک کرد، و گروهی دیگر را ساکنان زمین کرد، آنست که گفت: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ. ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ». قومی دیگر را بصیحه جبرئیل هلاک کرد، و دیگران را بجای ایشان نشاند، چنان که گفت فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ. ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِینَ.

رب العالمین کفار مکه را میگوید که: آن بطش و بأس و قوت و ملکت و نعمت که آن جهانداران را دادیم شما را ندادیم، و آن تمکین که ایشان را کردیم شما را نکردیم، با این همه چون پیغامبران را دروغ زن داشتند، و سر کشیدند، و نافرمانی کردند، ایشان را بآن گناه که کردند فرا گرفتیم، و کشتیم، و دیگران را بجای ایشان نشاندیم، یعنی که از شما نیز هر کس که راه ایشان گیرد، روز ایشان بیند. این آیت حجت است بر منکران بعث، از آن روی که رب العالمین چون قادر است که قومی را هلاک کرد، و گروهی دیگر را آفرید، و بجای ایشان نشاند، قادر است که این عالم را نیست گرداند و دیگر عالمی آفریند، و قادر است که هلاک کند، و باز دیگر باره باز آفریند.

وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ مقاتل و کلبی گفتند: این آیت در شأن النضر بن الحارث و عبد اللَّه بن ابی امیه و نوفل بن خویلد آمد، که گفتند: یا محمد لن نؤمن لک حتی تأتینا بکتاب من السماء نعاینه، و معه اربعة من الملائکة یشهدون علیه انه من عند اللَّه، و انک رسوله. گفتند: ما ایمان نیاریم ای محمد تا آن گه که کتابی آری از آسمان که آن را معاینه بینیم، و با وی چهار فریشته که گواهی دهند که آن کتاب از نزدیک خداست، و تو رسول خدایی. رب العالمین گفت: وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ ای فی صحیفة مکتوبا من عندی، فنزل من السماء عیانا و مسوّه بایدیهم، لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ.

خبر داد رب العزة که اگر هم چنان که خواسته‌اند فرو فرستیم، ایشان گویند: این سحری آشکار است و هم نپذیرند، هم چنان که انشقاق قمر در خواستند، آن گه گفتند: «هذا سحر مستمر». قال عطا: لقالوا هو سحر لما سبق فیهم من علمی.

وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ هم ایشان گفتند که چرا از آسمان فریشته فرو نیاید که ما صورت وی به بینیم، و گواهی دهد برسالت وی؟ رب العالمین گفت: وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً یعنی فی صورته لَقُضِیَ الْأَمْرُ ای لماتوا جمیعا حین رأوا الملک.

اگر فریشته‌ای فرو آمدی و ایشان بدیدندی، همه بمردندی، و ایشان را زمان ندادندی، که آدمی فریشته را روز مرگ بیند. قتاده گفت: لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً ثم لم یؤمنوا لَقُضِیَ الْأَمْرُ ای لا هلکوا بعذاب الاستیصال، و لم یناظروا کسنة من قبلهم ممن طلبوا الآیات فلم یؤمنوا. میگوید اگر فریشته‌ای فرو آید و ایشان ایمان نیارند، ایشان را هلاک کنیم، و عذاب فرستیم، بی‌آنکه ایشان را مهلت دهیم یا با توبه گذاریم، هم چنان که واپیشینیان کردیم، آن گه که آیات درخواستند، و آن گه ایمان نیاوردند.

وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً یعنی و لو جعلنا المنزل ملکا لجعلناه صورة الملک رجلا لانهم لا یستطیعون ان یروا الملک فی صورته، لان اعین الخلق تحار عن رؤیة الملائکة، و لذلک کان جبرئیل (ع) یأتی النبی (ص) فی صورة دحیة الکلبی، و کذلک تسور محراب داود فی صورة رجلین یختصمان الیه، و رآهم ابراهیم علی صورة الضیفان. وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ ای و لخلطنا علیهم ما یخلطون علی انفسهم حتی یشکوا فلا یدروا ملک هو ام آدمی؟

معنی این دو آیت آنست که اگر ما فریشته در صورت خویش فرستادیمی، ایشان طاقت دیدار وی نداشتندی و بمردندی، و اگر فریشته را در صورت مردی فرستادیمی این لبس و شبهت که بر ایشان است اکنون، همان بر جای بودی، و پس کار آن بریشان پوشیده و آمیخته می‌داشتیمی، ایشان را همان بودی که اکنون، که مردی می‌بینید در صورت خویش، یقال: لبست الامر علی القوم البسهم، اذا شبهته علیهم و اشکلته علیهم، و کانوا هم یلبسون علی ضعفتهم فی امر النبی (ص) فیقولون: انما هذا بشر مثلکم، فقال تعالی: وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً فرأوا الملک رجلا لکان یلحقهم فیه من اللبس مثل ما لحق ضعفتهم منه.

پس مصطفی (ص) را تسلی داد، و کافران را تحذیر کرد، گفت: وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ درین آیت استهزا و سخریت در یک معنی نهاد، گفت: یا محمد امتهای گذشته برسولان ما همان استهزا کردند که اهل مکه با تو کردند، فَحاقَ ای نزل و حلّ، و قیل احاط و اشتمل، ای احاط بهم عقوبة ذلک، بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ای احاط بهم العذاب ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ بالرسل و الکتاب، و یقال یستهزءون بأن العذاب غیر نازل بهم، و قیل معناه: حاق بهم عاقبة استهزائهم.

آن گه گفت: یا محمد قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ این مستهزیان را گوی: سیروا فی الارض، ای سافروا، ثم انظروا فاعتبروا کیف کان عاقبة المکذبین، فسترون آثار وقائع اللَّه بهم، کیف اهلکهم و قتلهم بالوان العقوبة و النقم مثل عاد و ثمود.

وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ کفار مکه را درین آیت تحذیر میکند، و پند میدهد که بترسید و پند پذیرید و عبرت گیرید. باین رفتگان و گذشتگان که رسولان را دروغ زن گرفتند، و استهزا کردند، بنگرید که بچه روز رسیدند و چه دیدند! شما نیز اگر همان کنید همان عذاب و همان نقمت بینید! و بدان که نظر در قرآن بر چند وجه است: یکی نظر فکرت، و ذلک فی قوله: وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ. همانست که گفت: فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ ای تفکر فی النجوم وجه دوم نظر عبرت است، چنان که گفت: فَانْظُرْ إِلی‌ آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ، أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا و قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا. سوم نظر انظار است، چنان که گفت: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ، انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ. چهارم نظر رحمت است، چنان که گفت: وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ. پنجم نظر حوالت است چنان که گفت: وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَی الْجَبَلِ. ششم نظر رؤیت است، چنان که گفت: إِلی‌ رَبِّها ناظِرَةٌ.

قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فان اجابوک و الا قُلْ لِلَّهِ یا محمد ایشان را بگوی: آنچه در هفت آسمان و هفت زمین است آفریده و ساخته، ملک و حق کیست؟

اگر ایشان جواب دهند و الا هم تو جواب ده که ملک و ملک خداست، که خداوند همگانست و آفریدگارشان، و غیر ایشانست. از روی جبروت و عظمت سخن درگرفت آن گه بتلطف باز آمد، و خلق را بر انابت و توبت خواند، گفت: کَتَبَ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ بر خود رحمت نبشت، و واجب کرد بر خود که رحمت کند بر امت محمد (ص).

و معنی رحمت درین آیت آنست که بتکذیب و کفر ایشان زود عذاب نکند، و خسف و مسخ و تعجیل عقوبت که پیشینان را کرد ایشان را نکند، و توبه بر ایشان عرض کند، یا توبه کنند، یا پس تاخیر عقوبت کند تا بقیامت. اینست که گفت: لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی‌ یَوْمِ الْقِیامَةِ. برین وجه سخن اینجا تمام گشت، پس بر سبیل ابتدا گفت: الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ، بحکم آنکه در لیجمعنکم همه خلق را فراهم گرفت آشنا و بیگانه، و در الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بیگانگان و اشقیا را از ایشان بحکم باز برید، گفت: فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ معنی آنست که زیان کار آن روز آنست که مؤمن نیست. و روا باشد که سخن اینجا تمام شود که «عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»، پس بر سبیل استیناف گوید: لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی‌ یَوْمِ الْقِیامَةِ ای و اللَّه لیجمعنکم ای لیضمنکم الی هذا الیوم الذی انکرتموه، و لیجمعن بینکم و بینه، رد است بر منکران بعث، میگوید: و اللَّه که شما را با هم آرد با این روز قیامت که آن را منکر شده‌اید و جمع کند میان شما و میان وی. و روا باشد که الی بمعنی فی باشد: لیجمعنکم فی یوم القیامة او لیجمعنکم فی قبورکم الی یوم القیامة.

اخفش گفت: الَّذِینَ خَسِرُوا این الذین بدل کاف و میم است که در لیجمعنکم گفت، و معنی آنست که: روز قیامت این مشرکان که بر خود زیان کردند، که قیامت و بعث را منکر گشتند، ایشان را زنده گرداند و با هم آرد.

و بدان که «کتب» در قرآن بر چهار وجه آید: یکی بمعنی فرض و واجب، چنان که در سورة البقره گفت: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ، کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ، کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ ای فرض علیکم ذلک.

همانست که درین موضع گفت: کَتَبَ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ای فرض و اوجب، و در سورة النساء گفت: لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتالَ؟ ای فرضت و اوجبت.

وجه دوم: «کتب» بمعنی «قضی»، چنان که در سورة المجادله گفت: کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ. همانست که در سورة الحج گفت: کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ، و در آل عمران گفت: لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ، و در سورة التوبة گفت: لَنْ یُصِیبَنا إِلَّا ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا ای قضی اللَّه لنا.

وجه سوم: «کتب» بمعنی «جعل»، چنان که در سورة المجادله گفت: أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ یعنی جعل فی قلوبهم الایمان، و در آل عمران و در سورة المائده گفت: فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ ای فاجعلنا مع الشاهدین، و در سورة الاعراف گفت: فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ ای اجعلها.

وجه چهارم: بمعنی امر، و ذلک فی قوله: ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ ای امرکم اللَّه ان تدخلوها. و جمله این معانی متفرع است بر آن اصل که رب العالمین در لوح محفوظ نبشت، و مصطفی (ص) گفت: «لما قضی اللَّه الخلق کتب فی کتاب فهو عنده فوق العرش: ان رحمتی سبقت غضبی».

و قال مجاهد: اول ما کتبه اللَّه عز و جل فی اللوح کتب فی صدره ان لا اله الا اللَّه، محمد عبد اللَّه و رسوله، فمن آمن باللّه و صدق بوعده و اتبع رسوله ادخله الجنة.

وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ کلبی گفت: این آیت بدان آمد که کافران گفتند: یا محمد تو ما را از دین پدران که برمیگردانی، و با دینی دیگر دعوت می‌کنی، از آنست که ترا خواسته دنیوی نیست، و ترا بمعاش حاجت است، اگر از آنچه می‌گویی باز گردی، ما ترا معاش تمام دهیم، و از همه بی‌نیاز کنیم. رب العالمین بجواب ایشان این آیت فرستاد: وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ این عبارتست از هر چه آفریده در مکونات و محدثات، یعنی ما اشتمل علیه اللیل و النهار، و قیل ما یمر اللیل و النهار.

محمد بن جریر گفت: کل ما طلعت علیه الشمس و غربت فهو من ساکن اللیل و النهار. و گفته‌اند: خلائق بر و بحر بعضی آنست که: یستقر بالنهار و ینتشر باللیل، و بعضی آنست که: یستقر باللیل و ینتشر بالنهار. و اینجا فراهم گرفت بنظم مختصر، تا همه در تحت آن شود، و در لفظ ایجاز و اختصار بود، و این از آن جمله است که مصطفی (ص) گفت: «بعثت بجوامع الکلم و اختصر لی الکلام اختصارا».

قومی گفتند: درین آیت اضماری است، یعنی و له ما سکن و تحرک فی اللیل و النهار، فحذف للاختصار، کقوله «سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ» اراد به الحر و البرد، کذلک هاهنا.

ثم قال: هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ای السمیع لما یقول العباد، لا یخفی علیه شی‌ء من اقاویلهم و حرکاتهم، و ما اسروا و ما اعلموا، العلیم باعمالهم فلا یفوته منها شی‌ء، و العلیم بهم حیث حلوا و نزلوا و استقروا فی اللیل و النهار، و یقال السمیع لحزور الجباه و رمز الشفاه، و جری لمیاه، العلیم بخفیات الغیوب.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ این رؤیت علم و اخبار است، کافران مکه را میگوید: نمی‌دانند و خبر نکرده‌اند ایشان را که ما پیش از ایشان از عهد آدم تا به نوح، و پس از نوح از عاد و ثمود و امثال ایشان از آن جهانیان و جهان داران چند هلاک کردیم، پس از آنکه ایشان را دسترس دادیم، و در زمین ممکّن گردانیدیم، با خواسته فراوان و تن‌ها آبادان، و زندگانی دراز، و بطش تمام، و تمکین در بلاد و اقطار.
هوش مصنوعی: آیا آنان نمی‌بینند که چه تعداد از اقوام پیش از خود را هلاک کرده‌ایم؟ این مشاهده، نوعی آگاهی و خبررسانی است که به کافران مکه اشاره می‌کند. آیا آنها نمی‌دانند که ما از زمان آدم تا نوح، و پس از نوح، اقوامی مثل عاد و ثمود و دیگران را از ساکنان این زمین در زمان‌های گذشته نابود کرده‌ایم؟ این اقوام پس از آنکه به آنها فرصت و قدرت دادیم، در زمین زندگی کردند، در جستجوی خواسته‌های خود بسیاری از آن را آباد کردند، با زندگی‌های طولانی و قدرت کامل و تسلط بر سرزمین‌ها و نواحی مختلف.
قرن نامی است گروهی را که در یک عصر باشند بهم مقترن، پیوسته یکدیگر، و در میان ایشان پیغامبری بود، یا خلیفه‌ای که بجای پیغامبر بود، یا طبقه‌ای از اهل علم که مرجع دین در آن با ایشان بود، تا این طبقه و آن گروه بر جای باشند پیوسته آن را قرن گویند، اگر روزگارشان دراز بود یا اندک هر دو یکسان بود، و دلیل بر این قول مصطفی (ص) است: «خیرکم قرنی» یعنی اصحابه، «ثم الذین یلونهم»، یعنی التابعین، «ثم الذین یلونهم» یعنی الذین اخذوا عن التابعین.
هوش مصنوعی: قرن به گروهی از افراد در یک زمان مشخص گفته می‌شود که به یکدیگر مرتبط هستند و در میان آن‌ها پیامبری یا جانشینی وجود دارد که نقش نمایندگی را ایفا می‌کند یا گروهی از اهل علم وجود دارد که مرجع دینی آن‌هاست. تا زمانی که این گروه و طبقه باقی بمانند، به آن‌ها قرن گفته می‌شود، چه مدت زمان آن‌ها طولانی باشد و چه کوتاه. این موضوع بر اساس فرمایش پیامبر (ص) نیز تأیید شده است که فرمودند: «بهترین شما قرن من است»، یعنی اصحاب ایشان، و سپس افرادی که به آن‌ها نزدیک‌تر هستند، یعنی تابعین، و سپس کسانی که از تابعین آموخته‌اند.
و روا باشد که روزگاری بر شمرده آن را نامزد کنند، پس اختلافست میان علما در کمیت آن. قومی گفتند: هشتاد سال. قومی گفتند: هفتاد. قومی گفتند: شصت. قومی گفتند: چهل، و اصحاب حدیث بیشترین بر آنند که صد سال بود، لقول النبی (ص) لعبد اللَّه بن بسر: «یعیش قرنا»، فعاش مائة سنة.
هوش مصنوعی: برخی معتقدند که یک دوره خاص را می‌توان نام برد که در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد. عده‌ای بر این باورند که این دوره هشتاد سال است، عده‌ای دیگر هفتاد سال، گروهی شصت سال و برخی چهل سال را ذکر کرده‌اند. اما بیشتر علمای حدیث بر این عقیده‌اند که این دوره صد سال بوده است، بر اساس روایتی از پیامبر (ص) به عبدالله بن بسر که فرمود: «او قرن خواهد زیست»، و او به مدت یکصد سال زندگی کرده است.
مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ حقیقت تمکین راست داشتن آلت و عدت و قوت است. اگر کسی قدرت کتابت دارد، و آلت و ساز آن ندارد، متمکن نبود، چون ساز و آلت راست شد تمکن حاصل شد، و تعذر برخاست، پس قدرت ضد عجز است، و تمکن منافی تعذر. و قیل: مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ ای اعطیناهم من نعیم الدنیا و الامر و النهی من اهلها ما لم نعطکم. وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِمْ سماء اینجا باران است. از بهر آن این نام بر باران نهادند که از زبر می‌آید. مِدْراراً یعنی متتابعا، من الدرور، و هو کثرته، من در یدر. مدرار نه آنست که شب و روز پیوسته ریزان بود، بلکه بوقت حاجت از پس یکدیگر چنان که لائق بود، و سبب نعمت باشد، ریزان بود. و مدرار اسمی است از اسماء مبالغت، و هو مفعال من الدرّ، یقال دیمة مدرار اذا کان مطرها کثیرا دارا، و هو کقولهم امرأة مذکار، اذا کانت کثیرة الولادة فی الذکور، و کذلک میناث فی الاناث.
هوش مصنوعی: ما به آن‌ها در زمین قدرت و تسلط بخشیدیم که برای شما چنین تسلطی را نداده‌ایم. حقیقت تسلط داشتن یعنی داشتن ابزار و قوا. اگر کسی توانایی نوشتن دارد اما ابزار و امکانات آن را ندارد، نمی‌توان گفت که متمکن است. زمانی که ابزار فراهم شود، تسلط حاصل می‌شود و ناتوانی برطرف می‌گردد. از این رو، قدرت به معنای عدم نهایت ناتوانی است و تسلط با ناتوانی در تضاد است. همچنین، ما به آن‌ها نعمت‌های دنیوی و قدرت و فرمان را دادیم که به شما نداده‌ایم. و ما باران را بر آن‌ها نازل کردیم. در اینجا باران به معنای آب است که از آسمان فرو می‌آید. "مدرار" به معنای پیوسته و متوالی است، نه اینکه شب و روز بی‌وقفه باران ببارد، بلکه به اندازه نیاز، بارش‌هایی پی در پی و مناسب بود. این واژه به معنای فراوانی و استمرار است و به زبان عربی واژه "دیمه مدرار" به بارانی گفته می‌شود که همواره و به وفور می‌بارد.
فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ یعنی فعذبناهم بتکذیبهم رسلهم، و یقال: اهلکناهم بذنوبهم لانهم لم یحذروا الذنوب المورّطة و العیوب المسخّطة، حتی اخذوا، فلم یجدوا خلاصا و لا مناصا و لا معاذا و لا ملاذا.
هوش مصنوعی: ما آن‌ها را به خاطر گناهانشان هلاک کردیم، یعنی به خاطر اینکه پیامبرانشان را دروغین پنداشتند و مورد عذاب قرار گرفتند. همچنین گفته می‌شود که ما آن‌ها را به خاطر گناهانشان هلاک کردیم زیرا آن‌ها از گناهان و عیوبی که موجب عذاب می‌شود، پرهیز نکردند. تا اینکه ناگهان گرفتار شدند و نتوانستند راه فراری بیابند و هیچ پناهگاهی برای خود پیدا نکردند.
قال ابو هریرة سمعت النبی (ص) یقول: «انما انتم خلف ماضین، و بقیة متقدمین، کانوا اکثر منکم بسطة و اعظم سطوة، ازعجوا عنها اسکن ما کانوا الیها، و غدرت بهم اوثق ما کانوا بها، فلم یغن عنهم قوة عشیرة، و لا قبل منهم بذل فدیة، فارحلوا انفسکم بزاد مبلّغ قبل ان تؤخذوا علی فجاءة، و قد غفلتم عن الاستعداد».
هوش مصنوعی: ابو هريره نقل کرده که پیامبر (ص) فرمودند: «شما تنها جانشینان نسل‌های پیشین هستید و به جای آن‌ها باقی مانده‌اید. آن‌ها از شما از نظر قدرت و تأثیر بزرگ‌تر بودند و به راحتی می‌توانستند بر شما تسلط داشته باشند. آن‌ها از آنچه که داشتند دور شدند و وفاداری‌شان به آن چیزها نیز دچار خلل شد. قدرت قبیله‌شان نتوانست به آن‌ها کمک کند و هیچ فدی‌‍ه‌ای از آنان پذیرفته نشد. بنابراین، خود را آماده کنید و به سوی سفر بروید، قبل از اینکه ناگهان مورد هجوم قرار گیرید و در غفلت از آمادگی باشید.»
ثم قال: وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ ای خلقنا من بعد هلاکهم قوما اخرین، فسکنوا دیارهم خیرا منهم، و بعث الیهم الرسل. این آنست که قبطیان را بآب بکشت با فرعون، و بنی اسرائیل را بجای ایشان نشاند، گفت: «کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِینَ. فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ»، و قوم نوح را بطوفان هلاک کرد، و گروهی دیگر را ساکنان زمین کرد، آنست که گفت: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ. ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ». قومی دیگر را بصیحه جبرئیل هلاک کرد، و دیگران را بجای ایشان نشاند، چنان که گفت فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ. ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِینَ.
هوش مصنوعی: سپس گفت: «ما بعد از آنها نسل‌های دیگری را به وجود آوردیم.» این یعنی پس از نابودی آنان، گروهی دیگر را خلق کردیم که در سرزمین‌های آنها ساکن شدند و به سمت آن‌ها پیامبران فرستادیم. این همان ماجرای فرعونیان است که به واسطه آب از بین رفتند و بنی‌اسرائیل جانشین آنها شدند. گفته شده است: «همچنین ما آن سرزمین را به قوم‌های دیگر واگذار کردیم. نه آسمان برایشان گریست و نه زمین، و به آنها مهلت داده نشد.» همچنین قوم نوح را با طوفان نابود کرد و گروه دیگری را جانشین آنها ساخت. در این باره آمده است: «در این نشانه‌ها، به راستی که ما مورد آزمایش قرار خواهیم گرفت.» سپس ما بعد از آنها نسل‌های دیگری را به وجود آوردیم. قوم دیگری با فریاد جبرئیل نابود شدند و گروهی دیگر جانشینشان شدند، چنان‌که گفته شده: «پس آنان را فریاد حق فرا گرفت و آنان را چون کاه پراکنده کردیم. پس دور باد از قوم ظالم!» سپس ما بعد از آنها نسل‌های دیگری را به وجود آوردیم.
رب العالمین کفار مکه را میگوید که: آن بطش و بأس و قوت و ملکت و نعمت که آن جهانداران را دادیم شما را ندادیم، و آن تمکین که ایشان را کردیم شما را نکردیم، با این همه چون پیغامبران را دروغ زن داشتند، و سر کشیدند، و نافرمانی کردند، ایشان را بآن گناه که کردند فرا گرفتیم، و کشتیم، و دیگران را بجای ایشان نشاندیم، یعنی که از شما نیز هر کس که راه ایشان گیرد، روز ایشان بیند. این آیت حجت است بر منکران بعث، از آن روی که رب العالمین چون قادر است که قومی را هلاک کرد، و گروهی دیگر را آفرید، و بجای ایشان نشاند، قادر است که این عالم را نیست گرداند و دیگر عالمی آفریند، و قادر است که هلاک کند، و باز دیگر باره باز آفریند.
هوش مصنوعی: پروردگار عالم به کفار مکه می‌گوید که آن قدرت، سلطه، و ثروتی که به پادشاهان داده‌ایم، به شما عطا نکرده‌ایم. آن تسلطی که به آنها داده‌ایم، به شما داده نشده است. با این حال، هنگامی که پیامبران ما را دروغگو دانستند و نافرمانی کردند، به دلیل گناهانی که مرتکب شدند، آنها را مجازات کردیم و جایگزین‌هایی برای آنان قرار دادیم. این بدان معناست که هر کس از شما به راه آنها برود، عاقبت مشابهی خواهد داشت. این آیات دلیلی است بر کسانی که به روز قیامت شک دارند، زیرا پروردگار عالم که قادر است قومی را هلاک کند و گروهی دیگر جایگزین آنان کند، می‌تواند این جهان را نابود کرده و جهانی دیگر بیافریند. او همچنین قادر به هلاکت و آفریدن دوباره است.
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ مقاتل و کلبی گفتند: این آیت در شأن النضر بن الحارث و عبد اللَّه بن ابی امیه و نوفل بن خویلد آمد، که گفتند: یا محمد لن نؤمن لک حتی تأتینا بکتاب من السماء نعاینه، و معه اربعة من الملائکة یشهدون علیه انه من عند اللَّه، و انک رسوله. گفتند: ما ایمان نیاریم ای محمد تا آن گه که کتابی آری از آسمان که آن را معاینه بینیم، و با وی چهار فریشته که گواهی دهند که آن کتاب از نزدیک خداست، و تو رسول خدایی. رب العالمین گفت: وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ ای فی صحیفة مکتوبا من عندی، فنزل من السماء عیانا و مسوّه بایدیهم، لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ.
هوش مصنوعی: اگر ما کتابی بر روی کاغذ به تو نازل کنیم، این افراد گفتند: یا محمد، ما هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه کتابی از آسمان برای ما بیاوری که آن را با چشمان خود ببینیم و چهار فرشته هم با آن باشند تا گواهی دهند که این کتاب از طرف خداوند است و تو هم رسول او هستی. خداوند در پاسخ فرمود: حتی اگر کتابی به وضوح از آسمان نازل کنم و افراد آن را مشاهده کنند، باز هم کافران خواهند گفت که این چیزی جز سحر واضح نیست.
خبر داد رب العزة که اگر هم چنان که خواسته‌اند فرو فرستیم، ایشان گویند: این سحری آشکار است و هم نپذیرند، هم چنان که انشقاق قمر در خواستند، آن گه گفتند: «هذا سحر مستمر». قال عطا: لقالوا هو سحر لما سبق فیهم من علمی.
هوش مصنوعی: خداوند متعال اعلام کرد که اگر به همان شکلی که خواسته‌اند، چیزی را نازل کنیم، آن‌ها خواهند گفت که این یک سحر آشکار است و آن را نمی‌پذیرند، درست مثل زمانی که انشقاق ماه را خواستند و بعد گفتند: «این سحر مداومی است». عطا می‌گوید: آن‌ها همواره خواهند گفت که این سحر است، چون قبلاً عقایدی در این باره دارند.
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ هم ایشان گفتند که چرا از آسمان فریشته فرو نیاید که ما صورت وی به بینیم، و گواهی دهد برسالت وی؟ رب العالمین گفت: وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً یعنی فی صورته لَقُضِیَ الْأَمْرُ ای لماتوا جمیعا حین رأوا الملک.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: چرا فرشته‌ای به او نازل نمی‌شود تا ما او را ببینیم و بر پیامبری‌اش شهادت دهد؟ پروردگار عالم فرمود: اگر فرشته‌ای به شکل او نازل می‌شد، کار تمام می‌شد و همه در آن لحظه‌ای که فرشته را می‌دیدند، می‌مردند.
اگر فریشته‌ای فرو آمدی و ایشان بدیدندی، همه بمردندی، و ایشان را زمان ندادندی، که آدمی فریشته را روز مرگ بیند. قتاده گفت: لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً ثم لم یؤمنوا لَقُضِیَ الْأَمْرُ ای لا هلکوا بعذاب الاستیصال، و لم یناظروا کسنة من قبلهم ممن طلبوا الآیات فلم یؤمنوا. میگوید اگر فریشته‌ای فرو آید و ایشان ایمان نیارند، ایشان را هلاک کنیم، و عذاب فرستیم، بی‌آنکه ایشان را مهلت دهیم یا با توبه گذاریم، هم چنان که واپیشینیان کردیم، آن گه که آیات درخواستند، و آن گه ایمان نیاوردند.
هوش مصنوعی: اگر فرشتهای از آسمان نازل شود و مردم او را ببینند، همه خواهند مرد و فرصتی به آن‌ها داده نخواهد شد تا در زمان مرگشان فرشته را ببینند. قتاده می‌گوید: اگر ما فرشته‌ای را نازل کنیم و آن‌ها ایمان نیاورند، وضعیت آن‌ها به پایان رسیده و در عذاب هلاک خواهند شد، بدون آنکه فرصتی به آن‌ها داده شود یا اجازه توبه بگیرند، همان‌طور که با پیشینیان رفتار کردیم که آیات را طلب کردند اما ایمان نیاوردند.
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً یعنی و لو جعلنا المنزل ملکا لجعلناه صورة الملک رجلا لانهم لا یستطیعون ان یروا الملک فی صورته، لان اعین الخلق تحار عن رؤیة الملائکة، و لذلک کان جبرئیل (ع) یأتی النبی (ص) فی صورة دحیة الکلبی، و کذلک تسور محراب داود فی صورة رجلین یختصمان الیه، و رآهم ابراهیم علی صورة الضیفان. وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ ای و لخلطنا علیهم ما یخلطون علی انفسهم حتی یشکوا فلا یدروا ملک هو ام آدمی؟
هوش مصنوعی: اگر ما آن را به عنوان یک فرشته قرار می‌دادیم، آن را به شکل انسانی در می‌آوردیم تا مردم نتوانند فرشته را به صورت واقعی ببینند، زیرا چشمان انسان‌ها قادر به دیدن فرشتگان نیستند. به همین دلیل، جبرائیل (ع) به پیامبر (ص) به شکل دحیه الکلبی می‌آمد و همچنین دو فرشته به شکل مردانی که با هم نزاع داشتند، به محراب داوود (ع) وارد شدند و ابراهیم (ع) نیز آن‌ها را به شکل مهمانانی دید. ما آنچه را که آن‌ها برای خودشان در نظر می‌گیرند، بر آن‌ها می‌پوشاندیم تا آن‌ها دچار شک و تردید شوند و نتوانند تشخیص دهند که آیا آنچه می‌بینند فرشته است یا انسان.
معنی این دو آیت آنست که اگر ما فریشته در صورت خویش فرستادیمی، ایشان طاقت دیدار وی نداشتندی و بمردندی، و اگر فریشته را در صورت مردی فرستادیمی این لبس و شبهت که بر ایشان است اکنون، همان بر جای بودی، و پس کار آن بریشان پوشیده و آمیخته می‌داشتیمی، ایشان را همان بودی که اکنون، که مردی می‌بینید در صورت خویش، یقال: لبست الامر علی القوم البسهم، اذا شبهته علیهم و اشکلته علیهم، و کانوا هم یلبسون علی ضعفتهم فی امر النبی (ص) فیقولون: انما هذا بشر مثلکم، فقال تعالی: وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً فرأوا الملک رجلا لکان یلحقهم فیه من اللبس مثل ما لحق ضعفتهم منه.
هوش مصنوعی: این دو آیه بیان می‌کند که اگر فرشته‌ای را به صورت خود فرستاده بودیم، انسان‌ها قادر به تحمل دیدن او نبودند و به همین دلیل می‌مردند. اگر فرشته‌ای به شکل یک مرد ارسال می‌شد، انسان‌ها باز هم به همان استدلال‌هایی که اکنون دارند، می‌پرداختند و درک آن‌ها از موضوع مختلط می‌شد. در این حالت، انسان‌ها همان‌طور که امروز به مردان نگاه می‌کنند، می‌گفتند که این فقط یک بشر مانند خودشان است. در واقع، خداوند می‌فرماید که اگر فرشته‌ای نازل می‌شد و آن را به صورت یک مرد می‌دیدند، هم به دام پیچیدگی‌های فکری دچار می‌شدند مانند آنچه که ضعفای قوم در مواجهه با پیامبر (ص) داشتند و می‌گفتند که او تنها بشری مانند آن‌هاست.
پس مصطفی (ص) را تسلی داد، و کافران را تحذیر کرد، گفت: وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ درین آیت استهزا و سخریت در یک معنی نهاد، گفت: یا محمد امتهای گذشته برسولان ما همان استهزا کردند که اهل مکه با تو کردند، فَحاقَ ای نزل و حلّ، و قیل احاط و اشتمل، ای احاط بهم عقوبة ذلک، بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ای احاط بهم العذاب ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ بالرسل و الکتاب، و یقال یستهزءون بأن العذاب غیر نازل بهم، و قیل معناه: حاق بهم عاقبة استهزائهم.
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) را دلداری داد و کافران را هشدار داد و گفت: در آیه آمده است که پیشینیان نیز به پیامبران ما تمسخر کردند، همان‌طور که مردم مکه با تو چنین کردند. گفته شد که عذاب الهی شامل کسانی خواهد شد که از پیامبران و کتاب‌های آسمانی تمسخر کردند. این عذاب بر آن‌ها نازل خواهد شد، زیرا به خیال خود فکر می‌کردند که عذاب به آن‌ها نخواهد رسید. در واقع، عاقبت تمسخر آن‌ها به خودشان برمی‌گردد.
آن گه گفت: یا محمد قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ این مستهزیان را گوی: سیروا فی الارض، ای سافروا، ثم انظروا فاعتبروا کیف کان عاقبة المکذبین، فسترون آثار وقائع اللَّه بهم، کیف اهلکهم و قتلهم بالوان العقوبة و النقم مثل عاد و ثمود.
هوش مصنوعی: سپس گفت: ای محمد، به این مسخره‌کنندگان بگو: در زمین سیر کنید و سپس بنگرید و عبرت بگیرید که عاقبت کسانی که آیات خدا را تکذیب کردند چگونه بود. شما آثار وقایعی که خدا بر آنها وارد کرده را خواهید دید، چطور آنها را هلاک کرد و با انواع عذاب‌ها و کیفری چون قوم عاد و ثمود نابود ساخت.
وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ کفار مکه را درین آیت تحذیر میکند، و پند میدهد که بترسید و پند پذیرید و عبرت گیرید. باین رفتگان و گذشتگان که رسولان را دروغ زن گرفتند، و استهزا کردند، بنگرید که بچه روز رسیدند و چه دیدند! شما نیز اگر همان کنید همان عذاب و همان نقمت بینید! و بدان که نظر در قرآن بر چند وجه است: یکی نظر فکرت، و ذلک فی قوله: وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ. همانست که گفت: فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ ای تفکر فی النجوم وجه دوم نظر عبرت است، چنان که گفت: فَانْظُرْ إِلی‌ آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ، أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا و قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا. سوم نظر انظار است، چنان که گفت: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ، انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ. چهارم نظر رحمت است، چنان که گفت: وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ. پنجم نظر حوالت است چنان که گفت: وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَی الْجَبَلِ. ششم نظر رؤیت است، چنان که گفت: إِلی‌ رَبِّها ناظِرَةٌ.
هوش مصنوعی: کسانی که بعد از آنها هستند، مورد هشدار قرار می‌گیرند که خداوند هیچ ظلمی نسبت به بندگانش نمی‌کند. این آیه به کافران مکه توصیه می‌کند که از رفتارهای خود بترسند، پند بپذیرند و عبرت بگیرند. به سرنوشت گذشتگانی که پیامبران را دروغگو و مورد تمسخر قرار دادند، نگاه کنید و ببینید به چه سرنوشتی دچار شدند! اگر شما نیز همانند آنها عمل کنید، عذاب و عواقب مشابهی را تجربه خواهید کرد. در قرآن، بررسی‌ها به چند صورت است: اولین نوع، بررسی فکری است که در آیه‌ای به آن اشاره شده که هر کس باید به آنچه برای فردا فرستاده، توجه کند. دومین نوع، عبرت گرفتن از نشانه‌های رحمت خداوند است که به سفر در زمین و مشاهده آثار آن دعوت می‌کند. سوم، تماشای نشانه‌ها و انتظار آن است که خداوند به آنها توجه کند. چهارمین نوع، نظر به رحمت خداوند در روز قیامت است. پنجمین، به نگاه کردن به کوه‌ها مربوط می‌شود و ششمین نوع، رؤیت خداوند است.
قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فان اجابوک و الا قُلْ لِلَّهِ یا محمد ایشان را بگوی: آنچه در هفت آسمان و هفت زمین است آفریده و ساخته، ملک و حق کیست؟
هوش مصنوعی: بگو: هر چیزی که در آسمان‌ها و زمین وجود دارد، متعلق به کیست؟ اگر آنها جواب دادند که متعلق به کسی دیگر است، باز هم بگو: این همه، آفریده و ساخته خداوند است. پس مالک و صاحب حقیقی کیست؟
اگر ایشان جواب دهند و الا هم تو جواب ده که ملک و ملک خداست، که خداوند همگانست و آفریدگارشان، و غیر ایشانست. از روی جبروت و عظمت سخن درگرفت آن گه بتلطف باز آمد، و خلق را بر انابت و توبت خواند، گفت: کَتَبَ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ بر خود رحمت نبشت، و واجب کرد بر خود که رحمت کند بر امت محمد (ص).
هوش مصنوعی: اگر آنها پاسخ دهند، وگرنه تو خود پاسخی بده، زیرا ملک و حکومت متعلق به خداست، که او خالق همه و برتر از همه است. از روی قدرت و عظمت خود سخن را آغاز کرد، سپس با محبت و لطافت برگشت و مردم را به توبه و بازگشت به سوی خدا دعوت کرد و گفت: رحمت را بر خود واجب کرده‌ام و بر خود لازم دانسته‌ام که بر امت محمد (ص) رحمت کنم.
و معنی رحمت درین آیت آنست که بتکذیب و کفر ایشان زود عذاب نکند، و خسف و مسخ و تعجیل عقوبت که پیشینان را کرد ایشان را نکند، و توبه بر ایشان عرض کند، یا توبه کنند، یا پس تاخیر عقوبت کند تا بقیامت. اینست که گفت: لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی‌ یَوْمِ الْقِیامَةِ. برین وجه سخن اینجا تمام گشت، پس بر سبیل ابتدا گفت: الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ، بحکم آنکه در لیجمعنکم همه خلق را فراهم گرفت آشنا و بیگانه، و در الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بیگانگان و اشقیا را از ایشان بحکم باز برید، گفت: فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ معنی آنست که زیان کار آن روز آنست که مؤمن نیست. و روا باشد که سخن اینجا تمام شود که «عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»، پس بر سبیل استیناف گوید: لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی‌ یَوْمِ الْقِیامَةِ ای و اللَّه لیجمعنکم ای لیضمنکم الی هذا الیوم الذی انکرتموه، و لیجمعن بینکم و بینه، رد است بر منکران بعث، میگوید: و اللَّه که شما را با هم آرد با این روز قیامت که آن را منکر شده‌اید و جمع کند میان شما و میان وی. و روا باشد که الی بمعنی فی باشد: لیجمعنکم فی یوم القیامة او لیجمعنکم فی قبورکم الی یوم القیامة.
هوش مصنوعی: در این آیه، رحمت به این معناست که خداوند به خاطر کفر و انکار آنها سریعاً عذابشان نکند و مانند عذابی که بر اقوام گذشته نازل کرد، بر این گروه نياورد. بلکه ممکن است به آنها فرصت توبه دهد یا اگر توبه نکنند، عذابشان را تا قیامت به تأخیر بیندازد. در این زمینه گفته شده که الله همه انسان‌ها را روز قیامت جمع خواهد کرد. در جمله‌ای دیگر به زیان‌کاران اشاره شده که آنها همواره از ایمان بی‌بهره هستند. در واقع، خداوند به منکران می‌گوید که آنها را در روز قیامت با یکدیگر جمع خواهد کرد، روزی که آن را انکار کرده‌اند. همچنین ممکن است که در این جمله به معنای جمع کردن در قبرها تا روز قیامت اشاره داشته باشد.
اخفش گفت: الَّذِینَ خَسِرُوا این الذین بدل کاف و میم است که در لیجمعنکم گفت، و معنی آنست که: روز قیامت این مشرکان که بر خود زیان کردند، که قیامت و بعث را منکر گشتند، ایشان را زنده گرداند و با هم آرد.
هوش مصنوعی: اخفش بیان می‌کند که عبارت "الَّذِینَ خَسِرُوا" به گونه‌ای به "کاف" و "میم" اشاره دارد که در آیه بعدی ذکر شده است. معنای این جمله این است که در روز قیامت، این مشرکان که برای خودشان ضرر و زیان ایجاد کرده‌اند و منکر قیامت و زندگی پس از مرگ هستند، زنده می‌شوند و در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.
و بدان که «کتب» در قرآن بر چهار وجه آید: یکی بمعنی فرض و واجب، چنان که در سورة البقره گفت: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ، کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ، کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ ای فرض علیکم ذلک.
هوش مصنوعی: باید بدانید که واژه «کتب» در قرآن به چهار شکل مختلف به کار رفته است. یکی از این معانی، به معنای فرض و واجب است، مانند جمله‌ای که در سوره بقره آمده است که می‌گوید: «قصاص بر شما واجب شده است»، «روزه بر شما فرض شده است» و «جنگ بر شما واجب شده است» که در واقع به معنای این است که این امور برای شما الزامی است.
همانست که درین موضع گفت: کَتَبَ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ای فرض و اوجب، و در سورة النساء گفت: لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتالَ؟ ای فرضت و اوجبت.
هوش مصنوعی: به این معنا است که خداوند بر اساس حکمتش رحمت را برای خود لازم و ضروری قرار داده است. در سوره نساء نیز اشاره شده که مردم سؤال کردند چرا خداوند جهاد را بر آنها واجب کرده است؛ این موضوع به الزام و ضرورت آن اشاره دارد.
وجه دوم: «کتب» بمعنی «قضی»، چنان که در سورة المجادله گفت: کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ. همانست که در سورة الحج گفت: کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ، و در آل عمران گفت: لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ، و در سورة التوبة گفت: لَنْ یُصِیبَنا إِلَّا ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا ای قضی اللَّه لنا.
هوش مصنوعی: در قرآن کریم، واژه «کتب» به معنای «قضی» و «فرمان الهی» به کار رفته است. به عنوان مثال، در سوره المجادله آمده است که خداوند مقرر کرده است که به یقین پیروز خواهیم شد. همچنین در سوره الحج به این اشاره شده که برای کسی که به خداوند رو آورد، سرنوشتی قضا شده است. در سوره آل عمران نیز سخن از کسانی است که مرگ بر آن‌ها مقدر شده است. همچنین در سوره توبه بیان شده است که هیچ چیزی جز آنچه خداوند برای ما قضا کرده است به ما نخواهد رسید. این آیات نشان‌دهنده‌ی این است که خداوند سرنوشت‌ها را تعیین می‌کند.
وجه سوم: «کتب» بمعنی «جعل»، چنان که در سورة المجادله گفت: أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ یعنی جعل فی قلوبهم الایمان، و در آل عمران و در سورة المائده گفت: فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ ای فاجعلنا مع الشاهدین، و در سورة الاعراف گفت: فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ ای اجعلها.
هوش مصنوعی: وجه سوم: «کتب» به معنای «جعل» است، مانند آنچه در سوره مجادله آمده که می‌فرماید: افرادی که خداوند ایمان را در دل‌هایشان جعل کرده است. همچنین در سوره آل عمران و سوره مائده آمده که «ما را به ثبت برسان»، به معنای اینکه ما را در زمره شاهدان قرار بده. در سوره اعراف نیز آمده که «این را برای پرهیزکاران جعل می‌کنم»، یعنی این را به آن‌ها اختصاص می‌دهم.
وجه چهارم: بمعنی امر، و ذلک فی قوله: ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ ای امرکم اللَّه ان تدخلوها. و جمله این معانی متفرع است بر آن اصل که رب العالمین در لوح محفوظ نبشت، و مصطفی (ص) گفت: «لما قضی اللَّه الخلق کتب فی کتاب فهو عنده فوق العرش: ان رحمتی سبقت غضبی».
هوش مصنوعی: وجه چهارم به معنای دستور و فرمان است، مانند جمله‌ای که خداوند فرموده: «به سرزمین مقدسی که خداوند برای شما مقرر کرده وارد شوید.» به این معنی که خداوند شما را به این کار فرمان داده است. این معانی در واقع بر اساس اصل و اساسیتی است که خداوند در لوح محفوظ نوشته است و پیامبر (ص) نیز فرمودند: «زمانی که خداوند خلقت را پایان داد، در کتابی نوشت که آن کتاب بالا روی عرش است: رحمتم بر خشمم پیشی گرفته است.»
و قال مجاهد: اول ما کتبه اللَّه عز و جل فی اللوح کتب فی صدره ان لا اله الا اللَّه، محمد عبد اللَّه و رسوله، فمن آمن باللّه و صدق بوعده و اتبع رسوله ادخله الجنة.
هوش مصنوعی: مجاهد می‌گوید: اول چیزی که خداوند در لوح محفوظ نوشت، این بود که «هیچ خدایی جز اللَّه نیست و محمد، بنده و پیامبر اللَّه است». هر کس به خدا ایمان بیاورد، به وعده‌اش صدق کند و از پیامبرش پیروی کند، به بهشت خواهد رفت.
وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ کلبی گفت: این آیت بدان آمد که کافران گفتند: یا محمد تو ما را از دین پدران که برمیگردانی، و با دینی دیگر دعوت می‌کنی، از آنست که ترا خواسته دنیوی نیست، و ترا بمعاش حاجت است، اگر از آنچه می‌گویی باز گردی، ما ترا معاش تمام دهیم، و از همه بی‌نیاز کنیم. رب العالمین بجواب ایشان این آیت فرستاد: وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ این عبارتست از هر چه آفریده در مکونات و محدثات، یعنی ما اشتمل علیه اللیل و النهار، و قیل ما یمر اللیل و النهار.
هوش مصنوعی: خداوند مالک هر چیزی است که در شب و روز سکونت دارد. کلبي می‌گوید: این آیه به این دلیل نازل شد که کافران به محمد گفتند: ای محمد، تو ما را از دین پدرانمان برمی‌گردانی و به دینی دیگر دعوت می‌کنی. این نشان می‌دهد که تو دنبال خواسته‌های دنیوی نیستی و نیازی به معاش نداری. اگر از آنچه می‌گویی دست بکشی، ما به تو معاش می‌دهیم و تو را از همه چیز بی‌نیاز می‌کنیم. به همین خاطر، پروردگار عالمیان در پاسخ آنها این آیه را نازل کرد: خداوند مالک هر چیزی است که در شب و روز وجود دارد. این فریادی است از تمام آفرینش‌ها و آنچه در زمان شب و روز می‌گذرد.
محمد بن جریر گفت: کل ما طلعت علیه الشمس و غربت فهو من ساکن اللیل و النهار. و گفته‌اند: خلائق بر و بحر بعضی آنست که: یستقر بالنهار و ینتشر باللیل، و بعضی آنست که: یستقر باللیل و ینتشر بالنهار. و اینجا فراهم گرفت بنظم مختصر، تا همه در تحت آن شود، و در لفظ ایجاز و اختصار بود، و این از آن جمله است که مصطفی (ص) گفت: «بعثت بجوامع الکلم و اختصر لی الکلام اختصارا».
هوش مصنوعی: محمد بن جریر می‌گوید: هر چیزی که زیر نور خورشید قرار می‌گیرد و سپس غروب می‌کند، به نوعی از موجودات شب و روز تعلق دارد. همچنین گفته‌اند که موجودات در خشکی و دریا به دو دسته تقسیم می‌شوند: برخی در روز مستقر می‌شوند و در شب گسترش می‌یابند، و برخی دیگر در شب ساکن و در روز پراکنده می‌شوند. در اینجا او به صورت مختصر و منظم، همه این موارد را جمع‌آوری کرده است تا در قالبی مشخص بیان شوند، و در عین حال از لغات مختصر و مفید استفاده کرده است. این نکته به یادآور جمله‌ای از پیامبر (ص) است که فرموده‌اند: «من با کلمات جامع برانگیخته شدم و سخنان من به اختصار بیان شده است».
قومی گفتند: درین آیت اضماری است، یعنی و له ما سکن و تحرک فی اللیل و النهار، فحذف للاختصار، کقوله «سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ» اراد به الحر و البرد، کذلک هاهنا.
هوش مصنوعی: گروهی گفته‌اند که در این آیه نوعی اختصار وجود دارد، به این معنا که مفهوم شامل همه چیزهایی است که در شب و روز حرکت یا سکون دارند. بنابراین، برای اختصار بخشی از کلام حذف شده است، مانند جمله «لباس‌هایی که شما را از گرما حفظ می‌کند» که در واقع اشاره به گرما و سرما دارد. به همین صورت، در اینجا نیز مفهوم به کلیت اشاره دارد.
ثم قال: هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ای السمیع لما یقول العباد، لا یخفی علیه شی‌ء من اقاویلهم و حرکاتهم، و ما اسروا و ما اعلموا، العلیم باعمالهم فلا یفوته منها شی‌ء، و العلیم بهم حیث حلوا و نزلوا و استقروا فی اللیل و النهار، و یقال السمیع لحزور الجباه و رمز الشفاه، و جری لمیاه، العلیم بخفیات الغیوب.
هوش مصنوعی: سپس فرمود: او شنوا (سمیع) و دانا (علیم) است. یعنی او به آنچه بندگان می‌گویند گوش می‌دهد و هیچ‌چیز از سخنان و حرکات آنها بر او پوشیده نیست، چه علنی و چه پنهانی. او به اعمال آنها عالم است و هیچ عملی از آنها از نظرش دور نمی‌ماند. او به حال و احوال آنها آگاه است، در جایی که ساکن هستند و در شب و روز. همچنین به حرکات ابروها و نشانه‌های لب‌ها آگاه است و از پنهانی‌های امور باخبر است.