گنجور

۱۹ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها فضلا، وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزی‌ إِلَّا مِثْلَها عدلا. ای خداوندی که اگر فضل کنی فضل ترا حد نیست، ور عدل کنی بر عدل تو رد نیست. اگر فضل کنی تو از دیگران چه داد و چه بیداد! ور عدل کنی تو، فضل دیگران چون باد. ار فضل کنی بفضل سزایی، ور عدل کنی سزد که نیفزایی. از فضل اوست که حسنات بنده یکی ده شود، و از فضل او سیئات‌ بحسنات بدل شود. یقول اللَّه تعالی: فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ.

روی ابو ذر قال: قلت: یا رسول اللَّه علّمنی عملا یقربنی من الجنة، و یباعدنی من النار. قال: «اذا عملت سیّئة فأتبعها حسنة». قال: قلت: من الحسنات لا اله الا اللَّه؟ قال: «هی احسن الحسنات».

حسنات عابدان دیگر است، و حسنات عارفان دیگر. عابدان در مقام خدمت‌اند، و عارفان بر بساط شهود در مقام قربت و انس مشاهدت‌اند. حسنات هر کس بر اندازه روش او. حسنات زاهدان همّتی است مه از دنیا، حسنات مریدان مرادی است مه از عقبی.

حسنات صدیقان اشتیاقیست وا دیدار مولی. زاهدان را خدمت است بر سنّت، مریدان را معرفت است در مشاهدت، صدیقان را ثنا است در حقیقت. اینست نهایت روش سالکان، و غایت رتبت صدّیقان، و آغاز جذبه حق. مصطفی (ص) برین مقام بود که زبان ثنا بگشاد، بنعت دهشت گفت: «لا احصی ثناء علیک، انت کما اثنیت علی نفسک».

قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ صراط مستقیم را بدایتی و نهایتی است. بدایت سنت و جماعت است، و نهایت انس یافت و دوام مشاهدت. سنت و جماعت آنست که آیات و اخبار صفات نادریافته بجان و دل قبول کنی، و بتصدیق و تسلیم پیش آیی، و بر اسم و ظاهر بایستی، و بخیال گرد آن نگردی، و از تکلف و تأویل و تفکر در آن بپرهیزی. بشرط رمت بی‌زیادت و بی‌نقصان، بی‌قیاس و بی‌تشبیه و بی‌کتمان، و رسانیدن آن چنان که رسید هم چنان.

پیر طریقت گفته: هر که از در تصدیق و تسلیم درآید، وی را از سه شربت یکی دهند: یا شربتی دهند از معرفت، تا دل وی بحق زنده گردد، یا زهری دهند که نفس اماره در زیر قهر او کشته گردد، یا شرابی دهند که جان از وجود او مست و سرگشته شود. ازینجا یافت حقیقت و انس صحبت آغاز کند. لذّت خدمت و حلاوت طاعت بیابد.

سرور معرفت درپیوندد. بروح مناجات رسد. پس در شغلی افتد که از آن عبارت نتوان تا آن گاه که همه زندگانی شود در آن:

یا حیاة الروح مالی
لیس لی علم بحالی
تلک روحی منک ملأی
و سوادی عنک خالی
خالی نه‌ای از من و نبینم رویت
جانی تو که با منی و دیدار نه‌ای!

قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ من علم انه باللّه، علم انه للَّه، فاذا علم نفسه للَّه، لم یبق فیه نصیب لغیر اللَّه، فهو مستسلم لحکم اللَّه، غیر معترض علی تقدیر اللَّه، و لا معارض لأخیار اللَّه، و لا معرض عن اعتناق امر اللَّه. این آیت از مصطفی (ص) اشارت است فرا مقام مواصلت، و مواصلت بحق پیوستن است، و از خود باز رستن، و نشان این کار دلی است زنده بفکر، و زبانی گشاده بذکر، با خلق عاریت، و با خود بیگانه، و از تعلق آسوده، و بحق آرمیده.

پیر طریقت گفت: الهی! تا رهی را خواندی، رهی در میان ملأ تنهاست، تا گفتی که بیا، هفت اندام رهی شنواست. از آدمی چه آید! قدر آدمی پیداست! کیسه تهی و باد پیماست. این کار پیش از آدم و حواست، و عطا پیش از خوف و رجاست، اما آدمی بسبب دیدن مبتلا است. بناز کسی است که از سبب دیدن رهاست، و با خود بجفاست. گر آسیای احوال گردان است، چه بود، قطب مشیت بجاست:

ای دوست بجملگی ترا گشتم من
حقا که درین سخن نه زرق است و نه فن‌
گر تو زخودی خود برون جستی پاک
شاید صنما بجای تو هستم من‌

قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا أ سواه اطلب حافظا و راعیا و وکیلا! و هو الذی کفانی المهم، و الهمنی الرشد؟! چون سزد که دیگری را پرستم، و خدای همگان اوست! از کجا شاید که دیگری را خوانم و کافی مهمات اوست! چرا بکسی طمع دارم، و بخشاینده فراخ بخش اوست! شب معراج با سید گفت صلوات اللَّه علیه: یا محمّد سمیت نفسی معزا و مذلا، و هم یطلبون العز من سوای! و یطلبون الحاجة من غیری! یا سید!

یأکلون رزقی، و یشکرون غیری! یا محمّد! لم اکلفهم عمل الغد، و هم یطلبون منی رزق غد! وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ این آیت امت محمّد را هم تهنیت است، و هم مدحت، و هم بشارت. تهنیت بسزا، و مدحت نیکو، و بشارت تمام. خبر میدهد کردگار قدیم، و رهی دار کریم، جل جلاله، که شما که رهیگان امت محمّداید وارثان زمین شمااید، خلیفتان خلق و بهینه ذریت آدم، امت پیغامبری مهینه خلق عالم.

ای شما که خلائق‌اید! بکتم عدم باز شوید، و بروز نامه خود فرو نگرید، تا رقم عزل بینید، که ما در ازل منشور کاینات بنام امت محمد نوشتیم.

وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ بندگانی که خورشید فلک ارادت ایشانند، مقبول شواهد الهیت ایشانند، مستقر عهد دولت اسلام ایشانند. لختی صدر اول بودند صحابه مصطفی، سرهنگان درگاه خدا، انصار نبوت و رسالت، و اشراف دولت اسلام، و ملوک مقعد صدق. جوگی بآخر رسیدند، و در عالم روش سابقان پیوستند. جلال احدیت بصائر ایشان را سرمه عنایت کشید، تا بجمال نبوت و رسالت سید انبیا بینا گشتند، و بر اتّباع سنت مبارک وی کمر بستند، و بدوستی وی راست رفتند، لا جرم از حضرت نبوت این تحفه یافتند که: «واشوقاه الی لقاء اخوانی! آن صدر اول و این جوگ آخر آنند که گفت رب العزة جل جلاله: ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ، و مصطفی (ص) بهر دو اشارت فرموده، و لا حقه بسابقه در رسانیده، و گفته: «مثل امتی مثل القطر، لا یدری اوله خیر ام آخره»؟

و اللَّه اعلم.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها فضلا، وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزی‌ إِلَّا مِثْلَها عدلا. ای خداوندی که اگر فضل کنی فضل ترا حد نیست، ور عدل کنی بر عدل تو رد نیست. اگر فضل کنی تو از دیگران چه داد و چه بیداد! ور عدل کنی تو، فضل دیگران چون باد. ار فضل کنی بفضل سزایی، ور عدل کنی سزد که نیفزایی. از فضل اوست که حسنات بنده یکی ده شود، و از فضل او سیئات‌ بحسنات بدل شود. یقول اللَّه تعالی: فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ.
هوش مصنوعی: آیه می‌گوید: هرکس که کار نیکی انجام دهد، پاداش او ده برابر خواهد بود و این از فضل خداست. ولی کسی که کاری بد انجام دهد، فقط به اندازه همان عمل بد مجازات خواهد شد و این از عدالت خداست. ای خداوند، اگر تو بخواهی بر کسی رحم کنی، رحمتت حد و مرزی ندارد، و اگر بر اساس عدالت عمل کنی، بر همان انصاف تو هم اعتراض نخواهد بود. اگر تو رحم کنی، دیگران چه کارهایی کرده باشند، اهمیتی نخواهد داشت و اگر بر عدالت خود عمل کنی، رحمت دیگران بر تو تاثیر ندارد. رحمت تو باعث می‌شود که اعمال نیک انسان ده برابر شود و به واسطه لطف تو، اعمال بد به نیک تبدیل گردد. خداوند می‌فرماید: آنها که این‌گونه هستند، خداوند گناهانشان را به حسنات تبدیل می‌کند.
روی ابو ذر قال: قلت: یا رسول اللَّه علّمنی عملا یقربنی من الجنة، و یباعدنی من النار. قال: «اذا عملت سیّئة فأتبعها حسنة». قال: قلت: من الحسنات لا اله الا اللَّه؟ قال: «هی احسن الحسنات».
هوش مصنوعی: ابوذر گفت: گفتم: ای رسول خدا، مرا به کاری آگاه کن که من را به بهشت نزدیک کند و از آتش دور سازد. ایشان فرمود: «وقتی کار ناپسندی انجام دادی، پس بلافاصله یک کار نیک را انجام بده». گفتم: آیا یک نیکی مانند "لا اله الا الله" کافی است؟ فرمود: «این بهترین نیکی هاست».
حسنات عابدان دیگر است، و حسنات عارفان دیگر. عابدان در مقام خدمت‌اند، و عارفان بر بساط شهود در مقام قربت و انس مشاهدت‌اند. حسنات هر کس بر اندازه روش او. حسنات زاهدان همّتی است مه از دنیا، حسنات مریدان مرادی است مه از عقبی.
هوش مصنوعی: اعمال نیک عبادت‌کنندگان و عارفان با یکدیگر متفاوت است. عبادت‌کنندگان در تلاش برای خدمت به دیگران هستند، در حالی که عارفان در مقام نزدیک شدن و تجربه‌ی مشاهدات عرفانی، در عین نزدیکی به خداوند قرار دارند. اعمال نیک هر فرد بسته به روش و راه او متفاوت است. کارهای نیک زاهدان مرتبط با رها کردن دنیا و کارهای نیک مریدان به دنبال دستیابی به آخرت می‌باشد.
حسنات صدیقان اشتیاقیست وا دیدار مولی. زاهدان را خدمت است بر سنّت، مریدان را معرفت است در مشاهدت، صدیقان را ثنا است در حقیقت. اینست نهایت روش سالکان، و غایت رتبت صدّیقان، و آغاز جذبه حق. مصطفی (ص) برین مقام بود که زبان ثنا بگشاد، بنعت دهشت گفت: «لا احصی ثناء علیک، انت کما اثنیت علی نفسک».
هوش مصنوعی: حسنات و خوبی‌های افراد صدّیق، ناشی از عشق و اشتیاق آن‌ها به دیدار خداوند است. زاهدان به سنت‌ها توجه دارند و به خدمت مشغول‌اند، در حالی که مریدان به معرفت و شناخت در مشاهدات خود می‌پردازند و افراد صدّیق در واقع در ثنا و ستایش خداوند قرار دارند. این موارد نشان‌دهندهٔ نهایت سیر و سلوک سالکان و بالاترین درجهٔ صدّیقین و شروع جذبهٔ حق است. پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، در این مقام قرار داشت که به ستایش خداوند پرداخته و فرمود: «من نمی‌توانم تو را به درستی ستایش کنم؛ تو همان‌طور هستی که خود را توصیف کرده‌ای».
قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ صراط مستقیم را بدایتی و نهایتی است. بدایت سنت و جماعت است، و نهایت انس یافت و دوام مشاهدت. سنت و جماعت آنست که آیات و اخبار صفات نادریافته بجان و دل قبول کنی، و بتصدیق و تسلیم پیش آیی، و بر اسم و ظاهر بایستی، و بخیال گرد آن نگردی، و از تکلف و تأویل و تفکر در آن بپرهیزی. بشرط رمت بی‌زیادت و بی‌نقصان، بی‌قیاس و بی‌تشبیه و بی‌کتمان، و رسانیدن آن چنان که رسید هم چنان.
هوش مصنوعی: بگو: «پروردگارم مرا به راهی مستقیم هدایت کرده است.» این راه، آغاز و پایانی دارد. آغاز آن پیروی از سنت و جمعیت مؤمنان است و پایان آن به انس و ادامه‌ی مشاهده‌ی حقیقت مربوط می‌شود. پیروی از سنت و جمعیت یعنی اینکه آیات و اخبار را که دارای صفات نادر هستند با جان و دل بپذیری و با تصدیق و تسلیم به آنها نزدیک شوی. باید بر имен و ظاهر بایستی و در تشابهات و قیاسات خود غرق نشوی و از پیچیدگی و تأویل پرهیز کنی. این باید بدون هیچ اضافات و نقصانی، بدون قیاس و مشابهت و بدون پنهان کردن حقیقت باشد، و دقیقا به همان صورت که به تو رسیده است، منتقل شود.
پیر طریقت گفته: هر که از در تصدیق و تسلیم درآید، وی را از سه شربت یکی دهند: یا شربتی دهند از معرفت، تا دل وی بحق زنده گردد، یا زهری دهند که نفس اماره در زیر قهر او کشته گردد، یا شرابی دهند که جان از وجود او مست و سرگشته شود. ازینجا یافت حقیقت و انس صحبت آغاز کند. لذّت خدمت و حلاوت طاعت بیابد.
هوش مصنوعی: نیکوکاران گفته‌اند: هر کس با ایمان و تسلیم وارد این مسیر شود، به او یکی از سه نوع نوشیدنی داده می‌شود: یا نوشیدنی معرفت که دل او را زنده می‌کند، یا زهرهایی که نفس سرکش او را در تحت سلطه قرار می‌دهد، یا شرابی که روح او را مست و حیران می‌سازد. بدین ترتیب او حقیقت را می‌فهمد و از ارتباط با دیگران لذت می‌برد و طعم شیرین اطاعت را تجربه می‌کند.
سرور معرفت درپیوندد. بروح مناجات رسد. پس در شغلی افتد که از آن عبارت نتوان تا آن گاه که همه زندگانی شود در آن:
هوش مصنوعی: سرور دانش به پیوند می‌آید و به روح مناجات می‌رسد. سپس در شغلی قرار می‌گیرد که نمی‌توان آن را به خوبی توصیف کرد، تا زمانی که تمام زندگی‌اش در آن غرق شود.
یا حیاة الروح مالی
لیس لی علم بحالی
هوش مصنوعی: ای زندگی روح، مال من چیست؟ من از حال خود بی‌خبرم.
تلک روحی منک ملأی
و سوادی عنک خالی
هوش مصنوعی: این شعر به معنای این است که روح من پر از عشق و محبت توست و در تمام وجودم، جای خالی تو حس می‌شود.
خالی نه‌ای از من و نبینم رویت
جانی تو که با منی و دیدار نه‌ای!
هوش مصنوعی: تو از من بی‌نصیب نیستی و نمی‌توانم چهره‌ات را ببینم، چون تو همواره در کنار منی اما ملاقات‌مان ممکن نیست!
قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ من علم انه باللّه، علم انه للَّه، فاذا علم نفسه للَّه، لم یبق فیه نصیب لغیر اللَّه، فهو مستسلم لحکم اللَّه، غیر معترض علی تقدیر اللَّه، و لا معارض لأخیار اللَّه، و لا معرض عن اعتناق امر اللَّه. این آیت از مصطفی (ص) اشارت است فرا مقام مواصلت، و مواصلت بحق پیوستن است، و از خود باز رستن، و نشان این کار دلی است زنده بفکر، و زبانی گشاده بذکر، با خلق عاریت، و با خود بیگانه، و از تعلق آسوده، و بحق آرمیده.
هوش مصنوعی: بگو که نماز من، عبادتم، زندگی‌ام و مرگم همه برای خداست. کسی که با ایمان می‌داند که همه این‌ها برای خداست، نمی‌تواند در وجودش جایی برای غیر خدا باقی بگذارد. او تسلیم فرمان خداست و به تقدیر خداوند اعتراضی ندارد و در برابر انتخاب‌های خداوند مقاومت نمی‌کند و از پذیرش دستور خدا روی برنمی‌گرداند. این بیان به مقام اتصال به حق اشاره دارد؛ اتصالی که شامل رهایی از خود است و نشانه‌اش قلبی زنده با اندیشه‌ای متمرکز و زبانی باز برای یاد خداوند است. او با خلق، موقتی و بی‌نظیر زندگی می‌کند و به وضوح از تعلقات آزاد است و در حقیقت آرام و مطمئن است.
پیر طریقت گفت: الهی! تا رهی را خواندی، رهی در میان ملأ تنهاست، تا گفتی که بیا، هفت اندام رهی شنواست. از آدمی چه آید! قدر آدمی پیداست! کیسه تهی و باد پیماست. این کار پیش از آدم و حواست، و عطا پیش از خوف و رجاست، اما آدمی بسبب دیدن مبتلا است. بناز کسی است که از سبب دیدن رهاست، و با خود بجفاست. گر آسیای احوال گردان است، چه بود، قطب مشیت بجاست:
هوش مصنوعی: پیر طریقت گفت: ای خدا! وقتی که کسی به راه هدایت دعوت می‌شود، در میان جمع تنها است. وقتی که دعوت می‌شود به آمدن، همه اعضای او آماده شنیدن هستند. انسان‌ها چه تأثیری می‌توانند بگذارند؟ ارزش انسان مشخص است! او مانند کیسه‌ای خالی است که پر از باد است. این مسأله قبل از وجود آدم و حوا بوده و نعمت پیش از ترس و امید وجود دارد. اما انسان به دلیل دیدن، دچار مشکلات می‌شود. تنها کسی که از دیدن آزاد است و خود را از مشکلات دور می‌کند، می‌تواند از این طریق رهایی یابد. اگر احوال دنیا دایماً در حال تغییر باشد، چه می‌شود؟ قوت اراده و حکمت الهی همیشه وجود دارد.
ای دوست بجملگی ترا گشتم من
حقا که درین سخن نه زرق است و نه فن‌
هوش مصنوعی: ای دوست، من به همه چیز تو پی بردم. واقعاً در این حرفی که می‌زنم هیچ دروغ و تزویر و فریبی وجود ندارد.
گر تو زخودی خود برون جستی پاک
شاید صنما بجای تو هستم من‌
هوش مصنوعی: اگر تو از خودت بیرون بیایی و پاک شوی، ممکن است من به جای تو، محبوب تو باشم.
قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا أ سواه اطلب حافظا و راعیا و وکیلا! و هو الذی کفانی المهم، و الهمنی الرشد؟! چون سزد که دیگری را پرستم، و خدای همگان اوست! از کجا شاید که دیگری را خوانم و کافی مهمات اوست! چرا بکسی طمع دارم، و بخشاینده فراخ بخش اوست! شب معراج با سید گفت صلوات اللَّه علیه: یا محمّد سمیت نفسی معزا و مذلا، و هم یطلبون العز من سوای! و یطلبون الحاجة من غیری! یا سید!
هوش مصنوعی: آیا جز خداوند، پروردگار دیگری می‌طلبم که نگهدار و سرپرست من باشد؟ او کسی است که مشکلات را از من دور کرده و مرا به راه راست هدایت کرده است! آیا درست است که دیگری را بپرستم در حالی که خدای همه موجودات اوست؟ از کجا ممکن است که به غیر او روی بیاورم، در حالی که او تمام نیازهای من را برآورده می‌کند؟ چرا باید به کسی دیگر امید داشته باشم، در حالی که او بخشندۀ بسیار سخاوتمند است؟ در شب معراج، پیامبر اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ای محمد، من خودم را عزیز و عزیزم می‌خوانم، در حالی که دیگران به دنبال عزت از غیر من هستند و نیازهای خود را از دیگران می‌طلبند! ای سرور من!
یأکلون رزقی، و یشکرون غیری! یا محمّد! لم اکلفهم عمل الغد، و هم یطلبون منی رزق غد! وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ این آیت امت محمّد را هم تهنیت است، و هم مدحت، و هم بشارت. تهنیت بسزا، و مدحت نیکو، و بشارت تمام. خبر میدهد کردگار قدیم، و رهی دار کریم، جل جلاله، که شما که رهیگان امت محمّداید وارثان زمین شمااید، خلیفتان خلق و بهینه ذریت آدم، امت پیغامبری مهینه خلق عالم.
هوش مصنوعی: آن‌ها از روزی من می‌خورند، اما شکر من را نمی‌گویند! ای محمد! من از آن‌ها خواسته‌ام که برای فردا کاری نکنند، در حالی که آنها از من روزی فردا را می‌طلبند! و اوست که شما را خلیفه‌های زمین قرار داده است. این آیه هم به امت محمد تبریک می‌گوید، هم مدح می‌کند و هم بشارت می‌دهد. تبریک به‌جا و مدح نیکو و بشارت کامل. خداوند قدیم و مهربان، جلالش برتر، به شما که از امت محمد هستید خبر می‌دهد که شما وارثان زمین و خلیفه‌های مخلوق هستید و نسل شایسته آدم، امت پیامبری نیکو در عالمید.
ای شما که خلائق‌اید! بکتم عدم باز شوید، و بروز نامه خود فرو نگرید، تا رقم عزل بینید، که ما در ازل منشور کاینات بنام امت محمد نوشتیم.
هوش مصنوعی: ای کسانی که موجودات هستید! از عدم به وجود بیایید و به آگاهی خود نگریسته و به پیام خود نگاه کنید؛ تا ببینید در سرنوشت‌تان چه نوشته شده است. ما در ازل، برگه‌ای از سرنوشت عالم را به نام امت محمد ثبت کرده‌ایم.
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ بندگانی که خورشید فلک ارادت ایشانند، مقبول شواهد الهیت ایشانند، مستقر عهد دولت اسلام ایشانند. لختی صدر اول بودند صحابه مصطفی، سرهنگان درگاه خدا، انصار نبوت و رسالت، و اشراف دولت اسلام، و ملوک مقعد صدق. جوگی بآخر رسیدند، و در عالم روش سابقان پیوستند. جلال احدیت بصائر ایشان را سرمه عنایت کشید، تا بجمال نبوت و رسالت سید انبیا بینا گشتند، و بر اتّباع سنت مبارک وی کمر بستند، و بدوستی وی راست رفتند، لا جرم از حضرت نبوت این تحفه یافتند که: «واشوقاه الی لقاء اخوانی! آن صدر اول و این جوگ آخر آنند که گفت رب العزة جل جلاله: ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ، و مصطفی (ص) بهر دو اشارت فرموده، و لا حقه بسابقه در رسانیده، و گفته: «مثل امتی مثل القطر، لا یدری اوله خیر ام آخره»؟
هوش مصنوعی: ما در زبور بعد از ذکر آن را نوشته‌ایم که زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد. این بندگان، کسانی هستند که خورشید آسمان به خاطرشان می‌تابد و شواهد الهیت آن‌ها مقبول است. آن‌ها در عهد دولت اسلام مستقر هستند. در ابتدا، صحابه پیامبر (ص) بودند که مقام‌های بزرگ خدا را داشتند و یاری‌دهندگان نبوت و رسالت بودند و جزو اشراف دولت اسلام و پادشاهانی در جایگاه صدق محسوب می‌شدند. بعداً جوامع مختلفی بوجود آمدند و به جمعیت پیشینیان پیوستند. جلال و عظمت خدا بصیرت آن‌ها را روشن کرد تا به جمال نبوت و رسالت پیامبر آخرالزمان بینا شوند و به پیروی از سنت او اقدام کنند و در دوستی با او قدم بردارند. بنابراین، از پیامبری نتایجی کسب کردند که به آن‌ها می‌گفت: «چقدر مشتاق دیدار برادرانم هستم!» آن گروه اولیه و این جمع نهایی به رحمت خداوند مرتبط هستند و او فرمود: «گروهی از پیشینیان و گروهی از پسینیان» و پیامبر (ص) هم به هر دو گروه اشاره کرده و فرموده که: «مثل امتم مانند باران است، نمی‌داند کدام بخش آن بهتر است؛ اولی یا دومی.»
و اللَّه اعلم.
هوش مصنوعی: و خداوند داناتر است.