گنجور

۱۹ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها قراءت یعقوب عشر بتنوین است، امثالها برفع، و معناه: فله حسنات عشر امثالها، ای امثال الحسنة التی عملها. باقی باضافت خوانند، و معناه: فله عشر حسنات امثالها. قومی گفتند: حسنة درین آیت توحید است، و سیئة شرک، میگوید جل جلاله: هر که فردا در قیامت توحید آرد، که در دنیا موحّد بوده، و خدای را بیگانگی شناخته، و شرک نیاورده، عمل وی مضاعف کنند، یکی را ده نویسند، و بده جزا دهند، و هر که شرک آرد که در دنیا مشرک بوده، جزاء خود بیند مثل فعل خود، بسزای خود، و آن جزاء آتش دوزخ است، و عقوبت جاودان، یعنی که این عقوبت مثل آن عمل است، که آن عمل اعظم الذنوب است، و این آتش اعظم العقوبات، و ذلک قوله تعالی: جَزاءً وِفاقاً ای وافق الجزاء العمل.

قومی گفتند: آیت عام است در حسنات و سیئات، یعنی: من عمل من المؤمنین حسنة کتبت له عشر حسنات، و من جاء بالسیئة ای الخطیئة فلا یجزی الا جزاء مثلها، لا یکون اکثر منها. میگوید: نیکوکار را نیکی مضاعف کنیم، یکی ده نویسیم، و بدکردار را یکی یکی نویسیم، و در آن نیفزائیم: آن گه گفت: وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ ای: و لا یظلمون فتیلا. الفریقین جمیعا. نه از نیکوکار نیکی کاهیم و نه مزد او، و نه بر بد کردار جرم افزائیم ناکرده. و رسول خدا (ص) باین معنی اشارت کرده در آن خبر که گفت: «من صام رمضان و أتبعه بستّ من شوال، فقد صام السنة کلها، فأحسنوا ان شئتم»، و عن ابی ذر، قال: قال رسول اللَّه (ص): «یقول اللَّه عز و جل مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها و ازید، و من جاء بالسیئة فجزاء سیئة مثلها او اعفو، و من تقرب منی شبرا تقربت منه ذراعا، و من تقرب منی ذراعا، تقربت منه باعا، و من أتانی یمشی اتیته هرولة، و من لقینی بقراب الارض خطیئة لا یشرک بی شیئا، لقیته بمثلها مغفرة».

قال ابن عمر: الایة فی غیر الصدقات من الحسنات، فأما الصدقات تضاعف سبع مائة ضعف، و قال قتاده: ذکر لنا ان نبی اللَّه (ص) قال: «الاعمال ستة، فموجبة و موجبة، و مضاعفة و مضاعفة، و مثل بمثل، فأما الموجبتان فمن لقی اللَّه لا یشرک به شیئا دخل الجنة، و من لقی اللَّه یشرک به دخل النار، و امّا المضاعفتان فنفقة الرجل علی اهله عشر امثالها، و نفقة الرجل فی سبیل اللَّه سبع مائة ضعف، و امّا مثل بمثل، فان العبد اذا همّ بحسنة لم یعملها کتبت واحدة، و اذا همّ بسیئة ثم عملها کتب سیئة».

و قال سفیان الثوری: لما نزلت: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها، قال النبی (ص) زدنی، فنزلت: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ الایة. قال: «یا رب زد امتی،» فنزلت: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ؟

الایة. قال: یا رب زد أمتی، فنزلت: إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ، و قیل: من جاء بالایمان فقد جاء بعشر حسنات، و هی المذکورة فی قوله تعالی: إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ الایة، و گفته‌اند: معنی تضعیف آنست که اعمال بنده امروز در سرای عمل یکی یکی نویسند، اما فردا در سرای جزا رب العزة گوید: بنده من! کم تتمنّی علی طاعتک من الثواب؟ چند خواهی که ترا دهم از ثواب عمل خویش؟ چندان که بنده خواهد رب العزة بفضل خود ده چندان که بنده خواهد دهد بسزای خود، و اللَّه بسزای خود بفضل خود دهد. یکی را ده چندان که بنده خواهد دهد، چنان که گفت: فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها.

دیگری را اضعاف مضاعفه دهد، چنان که گفت: فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً، و حکمت در آنکه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ گفت، و نگفت «من عمل بالحسنة» آنست که: این لفظ شامل است بر اقوال و افعال و اسرار، و لفظ عمل جز بر اعمال نیفتد، و حسنات بنده هم قول زبان است، و هم عمل ارکان، و هم نیّت دل، و همه در تحت جاءَ بِالْحَسَنَةِ شود، و نیز نه هر که عمل کرد مقبول آمد و شایسته، و بقیامت رسیده، و ثواب آن یافته. پس کار آن دارد که بقیامت برد شایسته و پذیرفته و بوی نجات یافته.

مردی فرا شیخ الاسلام گفت: خدای از تو عبادت بپذیراد (۱). شیخ الاسلام گفت: مگوی چنین، که او اگر خواهد بپذیرد، و آن گه بخصمان دهد. چنین گوی: خدای تو را بپذیراد (۱) تا از رستگان باشیم. و گفته‌اند که این تضعیف حسنات خاصیت امت محمّد است، که ایشان دین که پذیرفتند برضا پذیرفتند نه بکراهیت، و امتهای پیشینه دین بکراهیت پذیرفتند. نه بینی قوم موسی که تا کوه بر سر ایشان بنداشتند، دین حق و کتاب خدا قبول نکردند، و ذلک فی قوله تعالی: وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ الایة، و نظیر الایة قوله مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها. قیل: فیه تقدیم و تأخیر، یعنی: فله منها خیر، و قیل: یعنی بذلک الاضعاف، و هی خیر له، اذ لا مطمع للخصوم فی الاضعاف، و انما طمعهم فی عمل العبد، و لان الطاعة علی استحقاق العبد، و الاضعاف علی استحقاق الرب، و قیل: «فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها» یعنی رضوان اللَّه، یقول اللَّه تعالی: وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ.

قوله: قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ یعنی: دین الاسلام. آن گه تفسیر کرد، گفت: دِیناً قِیَماً یعنی مستقیما علی نهایة الاستقامة. ابن کثیر و ابو عمرو و نافع قیما بتشدید خوانند. باقی قیما بتخفیف. قیم مصدر است همچون کبر و صغر، یعنی دینا ذا قیم ای ذا استقامة تامة. قیّم بوزن فیعل بناء مبالغت است در وصف استقامت، یعنی بنهایت استقامت است این دین، و بر کمال راستی. حکم آن ثابت، شرح آن لازم.

نسخ در شرایع آن روا نه، و باطل را بدان راه نه، و اصل آن سه چیز است: کتاب و سنت و اجماع، کتاب خدا و سنت مصطفی و اجماع مسلمانان. کتاب و سنت آنند که رب العزة در یک آیت جمع کرد: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ، و اجماع آنست که گفت جل جلاله: وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ. این سبیل مؤمنان اجماع است. هر که خرق اجماع کند، کتاب و سنت را رد کرد، و هر که کتاب و سنت را رد کرد، از دین اسلام بیرون شد.

۱ الف: بپذیرا.

دِیناً قِیَماً زجاج گفت: دینا نصب علی المفعول به، یعنی عرّفنی دینا، و قیل معناه: اتبعوا دینا قیما و الزموه. و قیما نصب علی الوصف. مِلَّةَ نصب علی البدل، حَنِیفاً نصب علی الحال، یعنی فی حال حنیفیته و استقامته. و دین اسلام را بملت ابراهیم وصف کردن از آن است تا خلق در آن رغبت بیش کنند، که همه اهل دینها در عرب و عجم ابراهیم را بزرگ دارند، و دینی که بوی منسوب باشد در آن رغبت نمایند.

روی ان النبی (ص) کان اذا اصبح یقول: «اصبحنا علی فطرة الاسلام و کلمة الاخلاص و ملة ابینا ابراهیم حنیفا و ما کان مشرکین».

قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی ای عبادتی. زجاج گفت: معنی «نسک» اخلاص است در عبادت، یقال: فلان ناسک ای عابد للَّه عز و جل، غیر مشرک به. از نسیکه گرفته‌اند، و هی النقرة المذابة المصفاة من کل خلط، و گفته‌اند: نسیکه قربان است، و نسک ذبایح است در حج و عمره. وَ مَحْیایَ قراءت عامه قراء بفتح یاء است، مگر نافع که بسکون یاء خواند. یقول: هو یحیینی و هو یمیتنی، و انا اتوجه بصلاتی و سائر المناسک الی اللَّه عز و جل، لا الی غیره. قال یمان: محیای بالعمل الصالح، و مماتی اذا متّ علی الایمان لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ رب الجن و الانس، و العالم کلها.

لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ میگوید: زندگانی من در عبادت و طاعت، و مرگی من بر ایمان و شهادت، بتوفیق و هدایت خدا است. مرا بدان راه نمود، و مرا بدان فرمود. وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ و من اول مسلمانم از این امت و درین زمان، و قیل: و انا اول من استحق هذا الاسم.

قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ این آیت جواب است مشرکان قریش را که میان خویش و میان وی نصف میساختند در دین، و ممالات میخواستند، که او بایشان گراید بچیزی، تا ایشان با او گرایند بچیزی، چنان که گفت: وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ. میگوید: ای محمّد: ایشان را جواب ده: أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا ای اتخذ ربا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ‌ءٍ فی السماوات و فی الارض. جز از اللَّه خدایی جویم، و دیگری را بمعبودی پسندم، و بخدایی گیرم؟! و اللَّه است که خداوند است هر چیز را که آن را خداوند خوانند، خدای همه خداوندان است، و آفریدگار همگان است، و کردگار جهان و جهانیان است.

وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْها لا تجنی نفس ذنبا الّا اخذت به. وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری‌ این جواب ولید مغیره است، که گفته بود: اتّبعوا سبیلی احمل اوزارکم. او را جواب دادند که: لا یحمل احد جنایة غیره، حتّی لا یؤاخذ به الجانی.

ثُمَّ إِلی‌ رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ این وعید است، فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فِیهِ یعنی فی الدین تَخْتَلِفُونَ گفته‌اند: این اختلاف ایشان اختلاف است در کار محمد و در قرآن.

قومی گفتند: ساحر است. قومی گفتند: شاعر. قومی گفتند: مجنون، و در قرآن همچنین طایفه‌ای گفتند: أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ. قومی گفتند: «إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ. إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ».

وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ یا محمد! خَلائِفَ الامم الماضیة فی الارض بأن اهلکهم و أورثکم الارض بعدهم. همانست که آنجا گفت: أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ، و قیل: خَلائِفَ الْأَرْضِ ای سکان الارض بدل الجن، و قیل: یخلف اهل کل عصر من کان قبله. خلیفه آمده بود از پس پیشینه‌ای، و خلائف جمع است کصحیفة و صحائف، و سفینة و سفائن، و وصیفة و وصائف.

سه کس آنند که خلافت را نامزدند در قرآن: یکی آدم، دیگر داود، سدیگر ابو بکر صدیق. آدم را گفت: إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً. داود را گفت: إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ. ابو بکر را گفت: لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ.آدم خلیفه بود ابلیس درو طعن کرد، و حسد برد. خلافت با آدم بماند و ابلیس بلعنت باز گشت: «وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی». داود خلیفه بود. جهودان درو طعن کردند. خلافت وی را بماند، و جهودان ملعون شدند. لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ الایة بو بکر خلیفه بود، رافضیان برو طعن کردند، خلافت او را بماند، و رافضی بلعنت بماند درین جهان و در آن جهان، چنان که گفت: «لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.

وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ میگوید: شما را برداشت زبر یکدیگر بدرجها، یکی را بدانش، یکی را بنسبت، یکی را بمال، یکی را بشرف، یکی را بصورت، یکی را بصوت، یکی را بقوت. لِیَبْلُوَکُمْ ای: لیبتلیکم فیما اعطاکم، لیخبرکم فیما رزقکم، تا شما را بیازماید بآن نعمت و روزی که شما را داد، تا شکور یابد شما را یا کفور، مطیع یا عاصی. آن گه گفت: اگر عاصی شوید سریع العقاب و اگر مطیع شوید غفور رحیم‌ام. سَرِیعُ الْعِقابِ گفت، و این عقوبت بقیامت خواهد بود، یعنی که قیامت نزدیک است، و رستاخیز بزودی خواهد بود، و لهذا قال تعالی: إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً، و قال: ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها قراءت یعقوب عشر بتنوین است، امثالها برفع، و معناه: فله حسنات عشر امثالها، ای امثال الحسنة التی عملها. باقی باضافت خوانند، و معناه: فله عشر حسنات امثالها. قومی گفتند: حسنة درین آیت توحید است، و سیئة شرک، میگوید جل جلاله: هر که فردا در قیامت توحید آرد، که در دنیا موحّد بوده، و خدای را بیگانگی شناخته، و شرک نیاورده، عمل وی مضاعف کنند، یکی را ده نویسند، و بده جزا دهند، و هر که شرک آرد که در دنیا مشرک بوده، جزاء خود بیند مثل فعل خود، بسزای خود، و آن جزاء آتش دوزخ است، و عقوبت جاودان، یعنی که این عقوبت مثل آن عمل است، که آن عمل اعظم الذنوب است، و این آتش اعظم العقوبات، و ذلک قوله تعالی: جَزاءً وِفاقاً ای وافق الجزاء العمل.
هوش مصنوعی: آیه‌ای که به آن اشاره شده، بیانگر این است که هر کس کاری نیک انجام دهد، پاداش او ده برابر خواهد بود. تفسیرها نشان می‌دهند که این حسنات به معنای نیت توحید و پرهیز از شرک است. در روز قیامت، کسی که با ایمان و اعتقاد به یگانگی خداوند برمی‌گردد، پاداشش چند برابر می‌شود، در حالی که کسی که در دنیا مشرک بوده، تنها پاداشی برابر با اعمال خود دریافت می‌کند و عذاب او نیز برابر با عملش خواهد بود. این عقوبت به شدت و عظمت گناه او مربوط می‌شود و عذاب او نیز آتش دوزخ خواهد بود. در نهایت، هرگونه پاداش یا عذاب به تناسب اعمال انسان تعیین می‌شود.
قومی گفتند: آیت عام است در حسنات و سیئات، یعنی: من عمل من المؤمنین حسنة کتبت له عشر حسنات، و من جاء بالسیئة ای الخطیئة فلا یجزی الا جزاء مثلها، لا یکون اکثر منها. میگوید: نیکوکار را نیکی مضاعف کنیم، یکی ده نویسیم، و بدکردار را یکی یکی نویسیم، و در آن نیفزائیم: آن گه گفت: وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ ای: و لا یظلمون فتیلا. الفریقین جمیعا. نه از نیکوکار نیکی کاهیم و نه مزد او، و نه بر بد کردار جرم افزائیم ناکرده. و رسول خدا (ص) باین معنی اشارت کرده در آن خبر که گفت: «من صام رمضان و أتبعه بستّ من شوال، فقد صام السنة کلها، فأحسنوا ان شئتم»، و عن ابی ذر، قال: قال رسول اللَّه (ص): «یقول اللَّه عز و جل مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها و ازید، و من جاء بالسیئة فجزاء سیئة مثلها او اعفو، و من تقرب منی شبرا تقربت منه ذراعا، و من تقرب منی ذراعا، تقربت منه باعا، و من أتانی یمشی اتیته هرولة، و من لقینی بقراب الارض خطیئة لا یشرک بی شیئا، لقیته بمثلها مغفرة».
هوش مصنوعی: برخی افراد بیان کردند که این آیه شمولی برای اعمال نیک و بد دارد. به این معنا که هر کس از مؤمنان که عمل نیک انجام دهد، برای او ده حسنه نوشته می‌شود، و هر کس که مرتکب گناه شود، تنها جزای همان گناه را خواهد دید و بیشتر از آن نخواهد بود. بنابراین، نسبت به نیکوکاران نیکی‌ها را مضاعف می‌نویسیم و برای بدکاران تنها یک گناه ثبت می‌گردد و به آن افزوده نمی‌شود. همچنین، به صراحت بیان شده که هیچ‌یک از این دو گروه مظلوم نخواهند شد و هیچ پاداش نیکی از نیکوکاران کاسته نخواهد شد و بر بدکاران نیز اضافه نخواهد شد. پیامبر اسلام (ص) نیز به این موضوع اشاره کرده‌اند که اگر کسی در ماه رمضان روزه بگیرد و بعد آن را با شش روز از ماه شوال ادامه دهد، در حقیقت تمام سال را روزه گرفته است. همچنین، از ابی ذر نقل شده که پیامبر (ص) فرمودند: خداوند می‌فرماید که هر کس عمل نیک انجام دهد، برای او ده برابر آن نوشته می‌شود و حتی افزون‌تر. و هر کس که گناه کند، جزای همان گناه را خواهد داشت، مگر آنکه عفو کند. اگر کسی به سمت من یک قدم نزدیک شود، من به اندازه یک ذراع به او نزدیک می‌شوم، و اگر او یک ذراع به من نزدیک شود، من به اندازه یک باع به او نزدیک می‌شوم. و اگر کسی به سوی من به طور راه رفتن بیاید، من به سوی او با شتاب می‌روم، و اگر کسی با مقدار گناهی به سوی من بیاید، در صورتی که شرکی به من نیاورده باشد، من با مغفرتی برابر آن گناه به او ملاقات می‌کنم.
قال ابن عمر: الایة فی غیر الصدقات من الحسنات، فأما الصدقات تضاعف سبع مائة ضعف، و قال قتاده: ذکر لنا ان نبی اللَّه (ص) قال: «الاعمال ستة، فموجبة و موجبة، و مضاعفة و مضاعفة، و مثل بمثل، فأما الموجبتان فمن لقی اللَّه لا یشرک به شیئا دخل الجنة، و من لقی اللَّه یشرک به دخل النار، و امّا المضاعفتان فنفقة الرجل علی اهله عشر امثالها، و نفقة الرجل فی سبیل اللَّه سبع مائة ضعف، و امّا مثل بمثل، فان العبد اذا همّ بحسنة لم یعملها کتبت واحدة، و اذا همّ بسیئة ثم عملها کتب سیئة».
هوش مصنوعی: ابن عمر می‌فرماید که آیه‌ای در مورد نیک deeds غیر از صدقه‌ها وجود دارد. اما صدقه‌ها به صورت ویژه‌ای هفتصد برابر پاداش می‌دهند. قتاده می‌گوید که رسول خدا (ص) فرمود: «اعمال به شش دسته تقسیم می‌شوند: برخی واجب و برخی غیر واجب، برخی پاداش مضاعف و برخی پاداش معمولی دارند. دو دسته واجب شامل کسی است که خدا را بدون شریک ملاقات کند و وارد بهشت شود، و کسی که با شریک ملاقات کند و به جهنم رود. در مورد پاداش‌های مضاعف، هزینه‌ای که مرد برای خانواده‌اش می‌کند ده برابر پاداش دارد و هزینه‌ای که در راه خدا صرف می‌کند، هفتصد برابر پاداش دارد. و در نهایت، در مورد پاداش معمولی، اگر بنده‌ای تصمیم به انجام حسنه‌ای بگیرد ولی آن را انجام ندهد، یک حسنه برایش نوشته می‌شود و اگر تصمیم به انجام گناهی بگیرد و آن را انجام دهد، یک گناه برایش ثبت می‌گردد.»
و قال سفیان الثوری: لما نزلت: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها، قال النبی (ص) زدنی، فنزلت: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ الایة. قال: «یا رب زد امتی،» فنزلت: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ؟
هوش مصنوعی: سفیان ثوری می‌گوید: وقتی آیه «هرکس کار نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش خواهد گرفت» نازل شد، پیامبر (ص) درخواست کرد که به او بیشتر عطا شود. سپس آیه‌ای نازل گردید که می‌فرماید: «مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا خرج می‌کنند، همانند دانه‌ای است...». ایشان دوباره گفت: «خدای من، به امت من بیشتر عطا کن» و آیه دیگری نازل شد که: «کیست که به خدا قرض نیکو دهد تا آن را چند برابر کند؟»
الایة. قال: یا رب زد أمتی، فنزلت: إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ، و قیل: من جاء بالایمان فقد جاء بعشر حسنات، و هی المذکورة فی قوله تعالی: إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ الایة، و گفته‌اند: معنی تضعیف آنست که اعمال بنده امروز در سرای عمل یکی یکی نویسند، اما فردا در سرای جزا رب العزة گوید: بنده من! کم تتمنّی علی طاعتک من الثواب؟ چند خواهی که ترا دهم از ثواب عمل خویش؟ چندان که بنده خواهد رب العزة بفضل خود ده چندان که بنده خواهد دهد بسزای خود، و اللَّه بسزای خود بفضل خود دهد. یکی را ده چندان که بنده خواهد دهد، چنان که گفت: فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده که خداوند به دعاها و درخواست‌های بندگانش توجه می‌کند. اگر کسی صبر کند و ایمانش را حفظ کند، پاداش او بی‌حساب و اندازه خواهد بود. همچنین آمده است که هر کس با ایمان به خداوند بیاید، ده حسنات خواهد داشت. در قیامت، اعمال بندگان یکی یکی بررسی می‌شود و خداوند به هر یک طبق خواست و تمایل آنها پاداش می‌دهد. در واقع، میزان پاداش‌ها به خواست بندگان بستگی دارد و خداوند از فضل و رحمت خود بیشتر از آنچه که بندگان انتظار دارند، به آنها می‌بخشاید.
دیگری را اضعاف مضاعفه دهد، چنان که گفت: فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً، و حکمت در آنکه مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ گفت، و نگفت «من عمل بالحسنة» آنست که: این لفظ شامل است بر اقوال و افعال و اسرار، و لفظ عمل جز بر اعمال نیفتد، و حسنات بنده هم قول زبان است، و هم عمل ارکان، و هم نیّت دل، و همه در تحت جاءَ بِالْحَسَنَةِ شود، و نیز نه هر که عمل کرد مقبول آمد و شایسته، و بقیامت رسیده، و ثواب آن یافته. پس کار آن دارد که بقیامت برد شایسته و پذیرفته و بوی نجات یافته.
هوش مصنوعی: دیگری را با قوتی چند برابر پاداش می‌دهد. حکمت در این است که گفته شده: «هر کس به خوبی بیاید»، و نه «هر کس که خوبی کند»، زیرا این عبارت شامل گفتار، رفتار و نیت‌هاست، در حالی که کلمه «عمل» فقط به اعمال اشاره دارد. نیکی‌های انسان شامل گفتار، اعمال و نیت قلبی او می‌شود و همه در زیر این عبارت «به خوبی آمدن» قرار می‌گیرند. همچنین هر کسی که عمل کرده، لزوماً پذیرفته و شایسته نیست و ممکن است در قیامت بر اساس اعمالش پاداش بیابد. بنابراین مهم این است که در قیامت اعمالش شایسته و پذیرفته باشد تا به رستگاری دست یابد.
مردی فرا شیخ الاسلام گفت: خدای از تو عبادت بپذیراد (۱). شیخ الاسلام گفت: مگوی چنین، که او اگر خواهد بپذیرد، و آن گه بخصمان دهد. چنین گوی: خدای تو را بپذیراد (۱) تا از رستگان باشیم. و گفته‌اند که این تضعیف حسنات خاصیت امت محمّد است، که ایشان دین که پذیرفتند برضا پذیرفتند نه بکراهیت، و امتهای پیشینه دین بکراهیت پذیرفتند. نه بینی قوم موسی که تا کوه بر سر ایشان بنداشتند، دین حق و کتاب خدا قبول نکردند، و ذلک فی قوله تعالی: وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ الایة، و نظیر الایة قوله مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها. قیل: فیه تقدیم و تأخیر، یعنی: فله منها خیر، و قیل: یعنی بذلک الاضعاف، و هی خیر له، اذ لا مطمع للخصوم فی الاضعاف، و انما طمعهم فی عمل العبد، و لان الطاعة علی استحقاق العبد، و الاضعاف علی استحقاق الرب، و قیل: «فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها» یعنی رضوان اللَّه، یقول اللَّه تعالی: وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ.
هوش مصنوعی: مردی به شیخ الاسلام گفت: "خداوند از تو عبادت را بپذیرد." شیخ الاسلام پاسخ داد: "این را نگو، زیرا اگر خدا بخواهد، عبادت را می‌پذیرد و سپس به دشمنان نعمت خواهد بخشید. بهتر است بگویی: "خداوند تو را بپذیرد" تا ما هم از راه یافتگان باشیم." گفته‌اند که تضعیف حسنات خاصیت امت پیامبر محمد (ص) است، چرا که این امت دین را با میل و رضا پذیرفتند، نه با اکراه، در حالی که امت‌های پیشین دین را با اکراه پذیرفتند. به یاد بیاورید قوم موسی را که وقتی کوه را بر سرشان فرود آوردند، دین حق و کتاب خدا را قبول نکردند. این موضوع در آیه قرآن مشخص است. همچنین در آیه‌ای دیگر آمده که کسی که حسنه‌ای بیاورد، بهتر از آن حسنه نصیبش خواهد شد. گفته‌اند که در این آیه تقدیم و تأخیری وجود دارد، به این معنا که او از آن حسنه خیر خواهد داشت. همچنین گفته‌اند که این به معنی پاداش مضاعف است که برای او خیر است، زیرا دشمنان بر روی این مضاعف طمع نمی‌ورزند، بلکه امیدوارند بر اعمال بنده تسلط پیدا کنند. طاعت بر اساس شایستگی بنده است و مضاعف شدن بر اساس شایستگی خداوند. در آخر گفته‌اند "فله خیرٌ منها" به معنی رضایت خداوند است، و در قرآن آمده که رضایت خداوند بزرگ‌تر از هر چیز دیگری است.
قوله: قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ یعنی: دین الاسلام. آن گه تفسیر کرد، گفت: دِیناً قِیَماً یعنی مستقیما علی نهایة الاستقامة. ابن کثیر و ابو عمرو و نافع قیما بتشدید خوانند. باقی قیما بتخفیف. قیم مصدر است همچون کبر و صغر، یعنی دینا ذا قیم ای ذا استقامة تامة. قیّم بوزن فیعل بناء مبالغت است در وصف استقامت، یعنی بنهایت استقامت است این دین، و بر کمال راستی. حکم آن ثابت، شرح آن لازم.
هوش مصنوعی: بخش اول اشاره به آیه‌ای دارد که می‌گوید خداوند فرد را به راهی مستقیم هدایت کرده است. این راه به معنای دین اسلام است. سپس اصطلاح "دین قیم" توضیح داده می‌شود که به معنای دینی است که به‌طور کامل و بی‌نقص بر استقامت و راستی بنا شده است. در بررسی تلفظ این کلمه، برخی از قراء آن را با تشدید و برخی دیگر بدون تشدید می‌خوانند. واژه "قیم" به معناهای مختلفی چون "استقامت کامل" و "راست‌گویی" اشاره دارد. در نهایت، این دین به عنوان دینی با احکام ثابت و شرحی ضروری معرفی می‌شود.
نسخ در شرایع آن روا نه، و باطل را بدان راه نه، و اصل آن سه چیز است: کتاب و سنت و اجماع، کتاب خدا و سنت مصطفی و اجماع مسلمانان. کتاب و سنت آنند که رب العزة در یک آیت جمع کرد: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ، و اجماع آنست که گفت جل جلاله: وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ. این سبیل مؤمنان اجماع است. هر که خرق اجماع کند، کتاب و سنت را رد کرد، و هر که کتاب و سنت را رد کرد، از دین اسلام بیرون شد.
هوش مصنوعی: در دین اسلام تغییر و تبدیل احکام مجاز نیست و باطل به آن طریق پذیرفته نمی‌شود. مبنای این احکام شامل سه منبع اصلی است: قرآن، سنت پیامبر و اجماع مسلمانان. قرآن و سنت در آیه‌ای از سوی خداوند به طور کلی جمع‌آوری شده‌اند: «ما این ذکر را به سوی تو نازل کردیم تا برای مردم بیان کنی آنچه که به سویشان نازل شده است.» و اجماع در این آیه مشخص شده که هر کسی غیر از مسیر مؤمنان را پیروی کند، از این اجماع دور شده است. بنابراین، کسی که اجماع را نقض کند، در واقع به کتاب و سنت عدم اعتبار می‌دهد و کسی که به این دو عمل نکند، از دین اسلام خارج شده است.
۱ الف: بپذیرا.
هوش مصنوعی: بپذیری.
دِیناً قِیَماً زجاج گفت: دینا نصب علی المفعول به، یعنی عرّفنی دینا، و قیل معناه: اتبعوا دینا قیما و الزموه. و قیما نصب علی الوصف. مِلَّةَ نصب علی البدل، حَنِیفاً نصب علی الحال، یعنی فی حال حنیفیته و استقامته. و دین اسلام را بملت ابراهیم وصف کردن از آن است تا خلق در آن رغبت بیش کنند، که همه اهل دینها در عرب و عجم ابراهیم را بزرگ دارند، و دینی که بوی منسوب باشد در آن رغبت نمایند.
هوش مصنوعی: دینا به معنای شناساندن دینی است که باید از آن پیروی کرد و آن را بر خود واجب دانست. "قیما" به عنوان صفت ذکر شده و "مِلَّةَ" به عنوان بدل قرار گرفته است. "حَنِیفاً" هم به عنوان حال آمده است که نشان‌دهنده حالت درست و صادقانه زندگی است. توصیف دین اسلام به مِلَّة ابراهیم به این هدف است که افراد بیشتری را به این دین جذب کند، زیرا ابراهیم در بین مردم عرب و عجم احترام زیادی دارد و دینی که به او نسبت داده شود، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد.
روی ان النبی (ص) کان اذا اصبح یقول: «اصبحنا علی فطرة الاسلام و کلمة الاخلاص و ملة ابینا ابراهیم حنیفا و ما کان مشرکین».
هوش مصنوعی: هنگامی که پیامبر (ص) صبح می‌کرد، می‌فرمود: «ما امروز را با فطرت اسلام، کلمه خالصانه و دین پدرمان ابراهیم حنیف آغاز کردیم و هرگز از مشرکان نیستیم».
قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی ای عبادتی. زجاج گفت: معنی «نسک» اخلاص است در عبادت، یقال: فلان ناسک ای عابد للَّه عز و جل، غیر مشرک به. از نسیکه گرفته‌اند، و هی النقرة المذابة المصفاة من کل خلط، و گفته‌اند: نسیکه قربان است، و نسک ذبایح است در حج و عمره. وَ مَحْیایَ قراءت عامه قراء بفتح یاء است، مگر نافع که بسکون یاء خواند. یقول: هو یحیینی و هو یمیتنی، و انا اتوجه بصلاتی و سائر المناسک الی اللَّه عز و جل، لا الی غیره. قال یمان: محیای بالعمل الصالح، و مماتی اذا متّ علی الایمان لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ رب الجن و الانس، و العالم کلها.
هوش مصنوعی: بگو: «هر آینۀ نماز من و همه عبادت‌هایم برای خداست.» زجاج می‌گوید: معنی «نسک» اخلاص در عبادت است و گفته می‌شود کسی که عابد خداوند است را «ناسک» می‌نامند و او باید بی‌شرک باشد. این واژه از فرایند خالص‌سازی گرفته شده است و به نوعی عبادت خالص و بدون آلودگی اشاره دارد. همچنین، «نسک» به قربانی و ذبح در مراسم حج و عمره نیز اطلاق می‌شود. «و محیای» به معنای حیات است و خواندن آن به صورت عمومی به‌جز نافع که یاء را ساکن می‌خواند، مرسوم است. این عبارت بیان می‌کند که خداوند است که به انسان زندگی می‌دهد و اوست که می‌میرد، و من با نماز و سایر عبادت‌هایم به سوی خداوند متعال روی می‌آورم و نه به سمت غیر او. یمان می‌گوید که «محیا» به معنای زندگی با عمل صالح و «ممت» به معنای فوت با ایمان به خداوند، پروردگار جهانیان است.
لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ میگوید: زندگانی من در عبادت و طاعت، و مرگی من بر ایمان و شهادت، بتوفیق و هدایت خدا است. مرا بدان راه نمود، و مرا بدان فرمود. وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ و من اول مسلمانم از این امت و درین زمان، و قیل: و انا اول من استحق هذا الاسم.
هوش مصنوعی: زندگی من در عبادت و اطاعت از خداوند و مرگ من بر ایمان و شهادت است که همه اینها به توفیق و هدایت خداوند صورت می‌گیرد. خداوند مرا به این مسیر هدایت کرده و به من فرمان داده است. همچنین، من نخستین مسلمان این امت و این زمان هستم و برخی می‌گویند من اولین کسی هستم که شایستگی این لقب را دارم.
قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ این آیت جواب است مشرکان قریش را که میان خویش و میان وی نصف میساختند در دین، و ممالات میخواستند، که او بایشان گراید بچیزی، تا ایشان با او گرایند بچیزی، چنان که گفت: وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ. میگوید: ای محمّد: ایشان را جواب ده: أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا ای اتخذ ربا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ‌ءٍ فی السماوات و فی الارض. جز از اللَّه خدایی جویم، و دیگری را بمعبودی پسندم، و بخدایی گیرم؟! و اللَّه است که خداوند است هر چیز را که آن را خداوند خوانند، خدای همه خداوندان است، و آفریدگار همگان است، و کردگار جهان و جهانیان است.
هوش مصنوعی: این آیه پاسخ به مشرکان قریش است که در دین خود بین خدای خود و خدایانی دیگر تقسیم‌بندی می‌کردند و خواهان نوعی توافق بودند. آن‌ها می‌خواستند محمد (ص) به چیزی از آنها نزدیک شود تا آن‌ها هم به او نزدیک شوند. بنابراین، خداوند به محمد (ص) فرمایش می‌کند که به آنها بگوید آیا می‌خواهم جز خداوند، خدایی دیگر برگزینم، در حالی که او خدای همه چیز در آسمان‌ها و زمین است؟ آیا می‌توانم غیر از خدا معبودی انتخاب کنم؟ فقط خداوند است که ربوبیت همه موجودات را بر عهده دارد و خالق و پروردگار جهان و جهانیان است.
وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْها لا تجنی نفس ذنبا الّا اخذت به. وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری‌ این جواب ولید مغیره است، که گفته بود: اتّبعوا سبیلی احمل اوزارکم. او را جواب دادند که: لا یحمل احد جنایة غیره، حتّی لا یؤاخذ به الجانی.
هوش مصنوعی: هیچ کس جز خود او بار گناه خود را به دوش نمی‌کشد و هیچ نفسی مسئول گناه دیگری نیست. این جوابی است به ولید مغیره که گفته بود: "از من پیروی کنید و بار گناهانتان را بر دوش من بگذارید." به او پاسخ داده شد که هیچ کس نمی‌تواند بار گناه دیگری را بر دوش بکشد و حتی مجرم هم به خاطر گناه دیگری مجازات نخواهد شد.
ثُمَّ إِلی‌ رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ این وعید است، فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فِیهِ یعنی فی الدین تَخْتَلِفُونَ گفته‌اند: این اختلاف ایشان اختلاف است در کار محمد و در قرآن.
هوش مصنوعی: سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده خواهید شد. این هشدار است و او شما را از آنچه در مورد دین با هم اختلاف داشته‌اید آگاه خواهد کرد. برخی گفته‌اند این اختلاف به مسائل مربوط به پیامبر محمد و قرآن اشاره دارد.
قومی گفتند: ساحر است. قومی گفتند: شاعر. قومی گفتند: مجنون، و در قرآن همچنین طایفه‌ای گفتند: أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ. قومی گفتند: «إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ. إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ».
هوش مصنوعی: برخی از مردم او را ساحر و برخی دیگر شاعر می‌دانستند. عده‌ای او را مجنون خطاب کرده و گروهی در قرآن آورده‌اند که گفتند: «این‌ها فقط افسانه‌های قدیمی هستند.» همچنین، افرادی بیان کردند: «این چیزی جز سحری نیست که از دیگران آموخته شده و فقط سخنان بشری است.»
وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ یا محمد! خَلائِفَ الامم الماضیة فی الارض بأن اهلکهم و أورثکم الارض بعدهم. همانست که آنجا گفت: أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ، و قیل: خَلائِفَ الْأَرْضِ ای سکان الارض بدل الجن، و قیل: یخلف اهل کل عصر من کان قبله. خلیفه آمده بود از پس پیشینه‌ای، و خلائف جمع است کصحیفة و صحائف، و سفینة و سفائن، و وصیفة و وصائف.
هوش مصنوعی: اوست که شما را، ای محمد! به جایگزینی رهبران اقوام پیشین بر روی زمین قرار داده است، به این صورت که آنها را نابود کرد و شما را وارث زمین پس از آنها گرداند. همان‌طور که فرموده است: «زمین را بندگان صالح من به ارث می‌برند». گفته شده است که خلیفه به معنای جانشین ساکنان زمین به جای جن‌هاست و همچنین ممکن است به معنای جانشینان هر عصر به جای اهل آن عصر باشد. واژه "خلیفه" از پیشینه‌ای بر می‌گردد و جمع آن "خلائف" است، همان‌طور که جمع‌هایی مانند "صحیفه" و "صحائف"، "سفینة" و "سفائن"، و "وصیفة" و "وصائف" می‌باشد.
سه کس آنند که خلافت را نامزدند در قرآن: یکی آدم، دیگر داود، سدیگر ابو بکر صدیق. آدم را گفت: إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً. داود را گفت: إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ. ابو بکر را گفت: لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ.آدم خلیفه بود ابلیس درو طعن کرد، و حسد برد. خلافت با آدم بماند و ابلیس بلعنت باز گشت: «وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی». داود خلیفه بود. جهودان درو طعن کردند. خلافت وی را بماند، و جهودان ملعون شدند. لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ الایة بو بکر خلیفه بود، رافضیان برو طعن کردند، خلافت او را بماند، و رافضی بلعنت بماند درین جهان و در آن جهان، چنان که گفت: «لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
هوش مصنوعی: در قرآن، سه نفر به عنوان جانشینان و خلیفه‌ها معرفی شده‌اند: آدم، داود و ابوبکر صدیق. برای آدم آمده است که خداوند او را به عنوان خلیفه در زمین قرار داده است. درباره داود نیز ذکر شده که خدا او را خلیفه در زمین قرار داده است. همچنین برای ابوبکر گفته شده که خداوند او را در زمین جانشین قرار خواهد داد. در مورد آدم، ابلیس به او اعتراض کرد و حسادت ورزید، اما خلافت به آدم تعلق گرفت و ابلیس لعنت شده به حالت خود بازگشت. داود نیز خلیفه بود و یهودیان به او ایراد گرفتند، اما خلافت او پابرجا ماند و یهودیان ملعون شدند. درباره ابوبکر نیز رافضیان به او طعنه زدند، اما خلافت او نیز ادامه یافت و رافضیان در این دنیا و آن دنیا ملعون شدند.
وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ میگوید: شما را برداشت زبر یکدیگر بدرجها، یکی را بدانش، یکی را بنسبت، یکی را بمال، یکی را بشرف، یکی را بصورت، یکی را بصوت، یکی را بقوت. لِیَبْلُوَکُمْ ای: لیبتلیکم فیما اعطاکم، لیخبرکم فیما رزقکم، تا شما را بیازماید بآن نعمت و روزی که شما را داد، تا شکور یابد شما را یا کفور، مطیع یا عاصی. آن گه گفت: اگر عاصی شوید سریع العقاب و اگر مطیع شوید غفور رحیم‌ام. سَرِیعُ الْعِقابِ گفت، و این عقوبت بقیامت خواهد بود، یعنی که قیامت نزدیک است، و رستاخیز بزودی خواهد بود، و لهذا قال تعالی: إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً، و قال: ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ.
هوش مصنوعی: خداوند هر یک از شما را بر اساس ویژگی‌هایی مثل علم، نسب، مال، شرف، زیبایی، صدا و قدرت از دیگری برتری داده است. هدف این است که شما را امتحان کند و ببیند با نعمت‌ها و روزی‌هایی که به شما داده، چگونه رفتار می‌کنید. آیا شکرگزار هستید یا کفران نعمت می‌کنید؟ آیا اطاعت می‌کنید یا نافرمانی؟ اگر نافرمانی کنید، عذاب سریع فرامی‌رسد و اگر اطاعت کنید، او بخشنده و رحیم است. این عذاب در قیامت به وقوع می‌پیوندد و به زودی به سراغ شما خواهد آمد. بنابراین، خداوند می‌فرماید که آنها (منافقان) روز قیامت را دور می‌بینند، اما ما آن را نزدیک می‌بینیم. همچنین، در مورد روز قیامت می‌فرماید که وقوع آن به سرعتی مانند چشم بر هم زدن است یا حتی نزدیک‌تر از آن است.