گنجور

۱۷ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ الایة دیده‌ای باید پاک، از غشاوت غیبت نجات یافته، و از سرمه توحید مددی تمام یافته، تا نظاره اسرار صنایع ربوبیت در عالم خلقیت از وی درست آید، و آن آثار رحمت و آیات و رایات قدرت و دلالات و امارات حکمت بیند درین باغ و بستان، و انواع و الوان درختان، تا در هر جز وی از اجزاء مخلوقات و مقدورات صد هزار صنایع و بدایع و ودایع بیند نهاده، که یکی بیکی نماند.

سهلها معطر، بحرها معنبر، خاکها منور، باغها مزخرف، گلها ملون. یکی سرخ چون چون خون دل مشتاقان، یکی زرد چون روی زاهدان، یکی سپید چون دل مؤمنان، یکی لعل چون جان عاشقان. این همه تأثیر یک نظر حق است که هر سال یک بار بزمین نگرد. چون از آن یک نظر این همه عجائب و لطائف پدید آید، از سیصد و شصت نظر بدل دوستان گویی چه اثر نماید، و چه اعجوبه و چه لطیفه پدید آرد! وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ بندگان را میگوید که حق این نعمت بشناسید، و بشکر آن قیام نمائید، و با درویشان مواسات کنید، تا نعمت بماند، و درویش بیاساید، و دوستی حق شما را حاصل شود. به داود وحی آمد که: یا داود! خواهی که بمن نزدیک شوی، و ترا بدوست گیرم، رو درویشان را باز جوی، شکستگان را بنواز، و بایشان تقرب کن، بلقمه‌ای نان، بشربتی آب، تا ایشان ترا دوست دارند، و بدل خود راه دهند. ای داود! من بر دل ایشان اطلاع کنم، هر که را در دل ایشان بینم، او را بدست خود گیرم.

وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ بر ذوق جوانمردان طریقت اسراف آنست که حظ نفس در آن است و گرچه حبه‌ای بود یا ذره‌ای. بموسی وحی آمد که یا موسی! خواهی که همه آن رود که مراد تو بود، حظ نفس خود در باقی کن، و مراد خود فداء مراد ازلی کن. تو بنده‌ای و بنده را مراد نیست، و حظ خود دیدن سیرت جوانمردان نیست، و از خود باز رستن جز کار صدیقان نیست:

تا با تو تویی ترا به خود ره ندهند
چون بی‌تو شدی زدیده بیرون ننهند.

وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً این باز نعمتی دیگر است، و بر بندگان‌ منتی دیگر، که شما را نه خود باغ و بستان و انواع درختان و میوه‌های الوان آفریدم و ساختم، که چهار پایان و جانوران را هم آفریدم، و شما را مسخر کردم، و منافع شما در آن نهادم، چنان که جایها در قرآن از آن منافع خبر داد، و منت نهاد، گفت: وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ، وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ، وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْ‌ءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ، وَ لَکُمْ فِیها الایة. جای دیگر گفت: لِتَرْکَبُوها وَ زِینَةً گفتا: و نه خود حیوانات شما را مسخر کردم، که جمادات هم مسخر شما کردم: وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ. آن گه در افضال و انعام بیفزود، و همه فراهم گرفت و گفت: هر چه محدثات است و مخلوقات در آسمان و زمین، شما را مسخر کردم: وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ. این از بهر آنست که من خداوندی بی‌نیازم، بهیچ چیز و بهیچ کس حاجت و نیاز ندارم. هر چه آفریدم برای بندگان و رهیگان آفریدم: هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً. بنده من! این همه نعمت و نواخت از ما بین، و شکر از ما کن. فضل ما بین نه فعل خود. عون ما بین نه جهد خود. نعمت ما بطاعت ما بکاردار، و شیطان را خوار دار، که او ترا دشمن است و راهزن.

اینست که رب العزة گفت: کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ آن گه پس ازین آیت لختی نعمتهای خود بتفصیل یاد کرد، و محرمات و محللات از هم جدا کرد، و هر یکی را گروهی نامزد کرد، که ایشان را آن روزی کرد: طیبات حلال مؤمنان پاک را، و خبیثات حرام دشمنان ناپاک را: الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ و الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ. آن گه هر دو را حوالت با صفت خود کرد، و درین آیت اشارت کرد که: فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ لا یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ. گفت: ما را هم رحمت است و هم بأس و شدت. رحمت از مؤمنان دریغ نیست، و بأس و شدت از دشمنان دور نیست. روزی پاک مؤمنانرا برحمت ما است، و رزق خبیث دشمنان را از نقمت ما است، و ما آن کنیم که خود خواهیم، کس را بر حکم ما اعتراض نه، و بر صنع ما چون و چرا نه.

آنچه کنیم بحجت خداوندی و کردگاری و جباری کنیم، که حجت بالغه بحقیقت ما را است، و حکم روان و عزت بیکران ما را سزا است. اینست که گفت جل جلاله: قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ قال النصر ابادی: الخلق کلهم منعهم شدة الحاجة عن معانی رؤیة الحجة، و لو سقط عنهم الحاجات، لکشف لهم براهین الحجة، و قال: رؤیة الحاجة حسنة، و رؤیة الحجة احسن منها.

۱۷ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ الایة معنی انشاء آفریدن است بابتداء بی‌مثالی و معیاری، و اختراع آفریدن است بی‌سببی، و خلق آفریدن است بر تقدیر و ترتیب، و جنّات بستانها است که در آن درخت بود، و الجنة ما جنّ ای منع، و المنع علی ضربین مانع فی الخلقة بحائط و نحوه، و مانع بالملک الخاص لصاحبه.۱۸ - النوبة الاولى: قوله تعالی: قُلْ تَعالَوْا یا محمد! گوی بیائید أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ تا بر خوانم آنچه حرام کرد خداوند شما بر شما أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً انباز مگیرید با خدای هیچ چیز را وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً می‌وصیت کنم شما را بنیکو کاری با پدر و مادر وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ و فرزندان خویش را مکشید مِنْ إِمْلاقٍ از بیم درویشی و تنگی نفقه نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ ما روزی دهیم شما را و ایشان را وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ و گرد زشتها مگردید ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ آنچه از آن آشکارا و آنچه از آن نهان وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ و مکشید تن مسلمانان که اللَّه حرام کرد خون آن إِلَّا بِالْحَقِّ مگر بقصاص یا رجم زانی پس احصان ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ این آنست که می‌وصیّت کند اللَّه شما را لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (۱۵۱) تا مگر دریاوید.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ الایة دیده‌ای باید پاک، از غشاوت غیبت نجات یافته، و از سرمه توحید مددی تمام یافته، تا نظاره اسرار صنایع ربوبیت در عالم خلقیت از وی درست آید، و آن آثار رحمت و آیات و رایات قدرت و دلالات و امارات حکمت بیند درین باغ و بستان، و انواع و الوان درختان، تا در هر جز وی از اجزاء مخلوقات و مقدورات صد هزار صنایع و بدایع و ودایع بیند نهاده، که یکی بیکی نماند.
هوش مصنوعی: برای درک عمیق‌تر از آیات و نشانه‌های قدرت الهی، باید دیدی پاک و بدون حجاب از غفلت داشته باشی و با بینش توحیدی به آفرینش بنگری. تنها در این صورت می‌توانی به اسرار خالق و نشانه‌های رحمت او در جهان پی ببری. در میان باغ‌های سرسبز و درختان متعدد، آثاری زیبا و حیرت‌انگیز از آفرینش را مشاهده خواهی کرد که هر کدام به نوعی نماد قدرت و حکمت الهی هستند و در هر گوشه‌ای، فنون و زیبایی‌های خیره‌کننده‌ای نهفته است.
سهلها معطر، بحرها معنبر، خاکها منور، باغها مزخرف، گلها ملون. یکی سرخ چون چون خون دل مشتاقان، یکی زرد چون روی زاهدان، یکی سپید چون دل مؤمنان، یکی لعل چون جان عاشقان. این همه تأثیر یک نظر حق است که هر سال یک بار بزمین نگرد. چون از آن یک نظر این همه عجائب و لطائف پدید آید، از سیصد و شصت نظر بدل دوستان گویی چه اثر نماید، و چه اعجوبه و چه لطیفه پدید آرد! وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ بندگان را میگوید که حق این نعمت بشناسید، و بشکر آن قیام نمائید، و با درویشان مواسات کنید، تا نعمت بماند، و درویش بیاساید، و دوستی حق شما را حاصل شود. به داود وحی آمد که: یا داود! خواهی که بمن نزدیک شوی، و ترا بدوست گیرم، رو درویشان را باز جوی، شکستگان را بنواز، و بایشان تقرب کن، بلقمه‌ای نان، بشربتی آب، تا ایشان ترا دوست دارند، و بدل خود راه دهند. ای داود! من بر دل ایشان اطلاع کنم، هر که را در دل ایشان بینم، او را بدست خود گیرم.
هوش مصنوعی: گل‌ها خوشبو، دریاها زلال، خاک‌ها روشن، باغ‌ها زیبایند و گل‌ها رنگارنگ هستند. برخی از گل‌ها قرمزند مانند خون دل عاشقان، برخی زردند مانند چهره زاهدان، برخی سفیدند مثل دل مؤمنان و برخی همچون جان عاشقان قرمز می‌باشند. این همه زیبایی و شگفتی نتیجه یک نگاه از جانب حق است که تنها یک بار در سال به زمین می‌نگرد. حال تصور کنید با سه‌صد و شصت نگاه به دل دوستان چه آثار و شگفتی‌هایی به وجود خواهد آمد! در اینجا به بندگان گفته شده است که حق این نعمت‌ها را بشناسید، شکرگزاری کنید و با نیازمندان همکاری نمایید تا این نعمت‌ها باقی بماند و نیازمندان آسوده شوند. در این صورت، دوستی حق نیز برای شما حاصل خواهد شد. وحی به حضرت داود رسید که: «ای داود! اگر می‌خواهی به من نزدیک شوی و من تو را دوست بدارم، به جمعیت نیازمندان و شکستگان توجه کن، به ایشان محبت کن و با نان و آبی که به آنها می‌دهی، محبت آنان را جلب کن تا آن‌ها تو را دوست داشته باشند و در دل خود برای تو راهی باز کنند. من بر دل آن‌ها آگاهی دارم و هر که را در دلشان ببینم، او را به خود نزدیک خواهم کرد.»
وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ بر ذوق جوانمردان طریقت اسراف آنست که حظ نفس در آن است و گرچه حبه‌ای بود یا ذره‌ای. بموسی وحی آمد که یا موسی! خواهی که همه آن رود که مراد تو بود، حظ نفس خود در باقی کن، و مراد خود فداء مراد ازلی کن. تو بنده‌ای و بنده را مراد نیست، و حظ خود دیدن سیرت جوانمردان نیست، و از خود باز رستن جز کار صدیقان نیست:
هوش مصنوعی: اسراف نکنید، چون خدا اسراف‌کنندگان را دوست ندارد. در نظر جوانمردان، اسراف یعنی دنبال خواسته‌های نفسانی رفتن، حتی اگر به اندازه یک دانه یا ذره باشد. به موسی وحی شد که اگر می‌خواهی به هدف خود برسی، باید خواسته‌های نفسانی‌ات را کنار بگذاری و هدف خود را فدای هدف الهی کنی. تو بنده‌ای و بنده‌ها حق ندارند فقط به خواسته‌های خود فکر کنند. بزرگ‌منشی و سیرت جوانمردان در این است که از خود بگذرند و این ویژگی مربوط به انسان‌های شایسته است.
تا با تو تویی ترا به خود ره ندهند
چون بی‌تو شدی زدیده بیرون ننهند.
هوش مصنوعی: وقتی که با تو هستم، هیچ‌کس نمی‌تواند تو را از من جدا کند، اما وقتی که بدون تو هستم، دیگران به راحتی می‌توانند مرا ترک کنند.
وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً این باز نعمتی دیگر است، و بر بندگان‌ منتی دیگر، که شما را نه خود باغ و بستان و انواع درختان و میوه‌های الوان آفریدم و ساختم، که چهار پایان و جانوران را هم آفریدم، و شما را مسخر کردم، و منافع شما در آن نهادم، چنان که جایها در قرآن از آن منافع خبر داد، و منت نهاد، گفت: وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ، وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ، وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْ‌ءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ، وَ لَکُمْ فِیها الایة. جای دیگر گفت: لِتَرْکَبُوها وَ زِینَةً گفتا: و نه خود حیوانات شما را مسخر کردم، که جمادات هم مسخر شما کردم: وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ. آن گه در افضال و انعام بیفزود، و همه فراهم گرفت و گفت: هر چه محدثات است و مخلوقات در آسمان و زمین، شما را مسخر کردم: وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ. این از بهر آنست که من خداوندی بی‌نیازم، بهیچ چیز و بهیچ کس حاجت و نیاز ندارم. هر چه آفریدم برای بندگان و رهیگان آفریدم: هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً. بنده من! این همه نعمت و نواخت از ما بین، و شکر از ما کن. فضل ما بین نه فعل خود. عون ما بین نه جهد خود. نعمت ما بطاعت ما بکاردار، و شیطان را خوار دار، که او ترا دشمن است و راهزن.
هوش مصنوعی: از دیگر نعمت‌ها، چهارپایان و حیوانات هستند که خداوند آنها را برای بندگانش خلق کرده و تحت تسلط قرار داده است. این حیوانات هم برای سواری و هم برای تغذیه‌ به کار می‌روند و در زندگی انسان‌ها فواید زیادی دارند. همچنین، خداوند شب و روز، خورشید و ماه و ستاره‌ها را نیز مسخر انسان کرده است. تمام موجودات آسمان و زمین برای انسان آفریده شده‌اند و این نشان‌دهنده بی‌نیازی خداوند است. او هیچ نیازی به چیزی ندارد و همه چیز را برای بندگانش خلق کرده است. بنابراین، بندگان باید شکرگزار این نعمت‌ها باشند و به شیطان که دشمن آنهاست توجه نکنند.
اینست که رب العزة گفت: کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ آن گه پس ازین آیت لختی نعمتهای خود بتفصیل یاد کرد، و محرمات و محللات از هم جدا کرد، و هر یکی را گروهی نامزد کرد، که ایشان را آن روزی کرد: طیبات حلال مؤمنان پاک را، و خبیثات حرام دشمنان ناپاک را: الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ و الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ. آن گه هر دو را حوالت با صفت خود کرد، و درین آیت اشارت کرد که: فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ لا یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ. گفت: ما را هم رحمت است و هم بأس و شدت. رحمت از مؤمنان دریغ نیست، و بأس و شدت از دشمنان دور نیست. روزی پاک مؤمنانرا برحمت ما است، و رزق خبیث دشمنان را از نقمت ما است، و ما آن کنیم که خود خواهیم، کس را بر حکم ما اعتراض نه، و بر صنع ما چون و چرا نه.
هوش مصنوعی: این آیه بیان می‌کند که خداوند به مؤمنان اجازه می‌دهد از نعمت‌هایی که به آنها روزی داده است استفاده کنند و از پیروی از شیطان که دشمنی آشکار است پرهیز کنند. سپس خداوند نعمت‌های خود را به تفصیل یادآوری کرده و قوانین حلال و حرام را مشخص می‌کند. وی توضیح می‌دهد که نعمت‌های پاک و حلال مخصوص مؤمنان و چیزهای ناپاک و حرام مختص دشمنان است. همچنین به رحمت و قدرت خود اشاره کرده و می‌فرماید که رحمتش به مؤمنان تعلق دارد، در حالی که عذابش شامل مجرمان خواهد شد. روزی حلال مؤمنان نتیجه رحمت خداوند است و روزی ناپاک دشمنان نشان‌دهنده عذاب الهی است. در نهایت، خداوند تأکید می‌کند که هیچ‌کس نمی‌تواند در قدرت و اراده او اعتراضی داشته باشد.
آنچه کنیم بحجت خداوندی و کردگاری و جباری کنیم، که حجت بالغه بحقیقت ما را است، و حکم روان و عزت بیکران ما را سزا است. اینست که گفت جل جلاله: قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ قال النصر ابادی: الخلق کلهم منعهم شدة الحاجة عن معانی رؤیة الحجة، و لو سقط عنهم الحاجات، لکشف لهم براهین الحجة، و قال: رؤیة الحاجة حسنة، و رؤیة الحجة احسن منها.
هوش مصنوعی: هر کاری که انجام دهیم باید بر اساس دلایل و نشانه‌های خداوند و قدرت او باشد، زیرا این دلایل به حقیقت ما وابسته‌اند و به ما عزت و جایگاه می‌دهند. خداوند می‌فرماید: «برای خداوند، دلیل و نشانه‌ای قوی وجود دارد، و اگر می‌خواست همه شما را هدایت می‌کرد.» نصر ابادی می‌گوید: نیاز شدید مردم مانع از درک معانی واقعی نشانه‌های الهی است و اگر این نیازها از آن‌ها کنار رود، برهان‌های الهی برای آن‌ها آشکار خواهد شد. او همچنین می‌گوید: دیدن نیازها خوب است، اما دیدن نشانه‌های الهی از آن بهتر است.