گنجور

۱۴ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ الایة این علمها از آن است که اللَّه بآن متفرّد است، که این چیزهایی است نابودنی، و اللَّه میداند که اگر آن بودی چون بودی. و درین آیت جواب قومی است که از وی چیزهایی از معجزات درخواستند.

قومی گفتند: «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ»؟! قومی گفتند: «ائْتُوا بِآبائِنا». جواب داد ایشان را که: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ فرأوهم عیانا وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتی‌ فشهدوا لک بالصّدق و النبوّة. همانست که در سورة الرعد گفت: وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی‌، و این آن بود که کافران مکّه از مصطفی (ص) درخواستند که اگر پیغامبری کوه صفا از جای خویش روان گردان، تا زمین مکّه بر ما فراخ گردد، و زمین را بریده گردان تا چشمها بیرون دهد، و ما کشت زار کنیم، و پدران ما زنده گردان تا بر صدق تو گواهی دهند. رب العالمین گفت: اگر من حکم کنم که قرآن بر کوه خوانند و روان گردد، یا بر زمین خوانند و چشمها پدید آید، یا بر مردگان خوانند تا زنده شوند، و سخن گویند، بهیچ حال ایشان ایمان نخواهند آورد، که ایشان در علم من همیشه کافران بودند، و در ازل حکم شقاوت بر ایشان رفته. این همچنانست که نوح را گفت: لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ.

وَ حَشَرْنا عَلَیْهِمْ ای: جمعنا علیهم کُلَّ شَیْ‌ءٍ قُبُلًا یکسر قاف بر قراءت مدنی و شامی یعنی معاینة و مواجهة، برابر، رویاروی، و منه‌ حین سأله ابو ذر أ کان آدم نبیا؟ فقال: «نعم کان نبیا کلّمه اللَّه عز و جل».

«قبلا» ای عیانا و مواجهة. باقی بضمّتین خوانند. «قبلا» یعنی قبیل قبیل جوک جوک. قبل جمع قبیل است، و قبائل جمع قبیله. عرب ایشان را که از یک نژاد باشند قبیله گویند.

ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ یعنی: الا ان یهدیهم اللَّه، وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ این جهل قدر است. ایشان نمیدانند که هدی و ضلالت بمن است.

هم چنان که آنجا گفت: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی‌ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِینَ» ای: من الجاهلین بالقدر.

وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا ای اعداء، و هم فراعنة الانبیاء. هر پیغامبری را فرعونی بود بروزگار وی، چون نمرود بروزگار ابراهیم، ولید مصعب بروزگار موسی، دیگری بروزگار عیسی، بو جهل و امثال وی بروزگار محمد (ص).

رب العزّة ایشان را بر سر پیغامبران مسلط کرده، تا ثواب و درجات پیغامبران بیفزاید بآن رنجها که میکشیدند، و بلاها که ازیشان می‌دیدند. و هیچ کس را آن رنج نبود که رسول عربی را بود صلی اللَّه علیه و سلم، میگوید: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت قطّ»، و دشمنان وی از آن شیاطین الانس ولید مغیره بود و اسود بن عبد المطلب و اسود بن عبد یغوث و الحارث بن قیس بن عدی و العاص بن وائل و ابو جهل بن هشام و العاص بن عمرو بن هشام و زمعة بن الاسود و النضر بن الحارث و الاسود بن عبد الاسود و عتبه و شیبه ابنا ربیعه و عقبة بن ابی معیط و الولید بن عتبه و ابیّ و امیّه ابنا خلف و نبیّه و منبّه ابنا الحجاج و عتبة بن عبد العزی و معتب بن عبد العزی. میگوید: یا محمّد! کما ابتلیناک بهؤلاء القوم، کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا. همانست که در فرقان گفت: وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ. آن گه بیان کرد که اعدا که‌اند: «شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» شیاطین منصوب است بر بدل، و روا باشد که مفعول ثانی بود، ای: جعلنا شیاطین الانس و الجن اعداء للانبیاء.

و در معنی این آیت علماء تفسیر مختلف‌اند. عکرمه و ضحاک و سدی و کلبی گفتند: شیاطین در جن‌اند نه در انس، و شیاطین الانس یعنی التی مع الانس، و شیاطین الجنّ ای التی مع الجن، و این آنست که ابلیس لشکر خویش که فرزندان وی‌اند دو گروه کرد: گروهی به انس فرستاد و گروهی بجن، و هر دو گروه دشمنان رسول خدا (ص) و دشمنان دوستان اوأند، و آن گه هر زمان بر یکدیگر رسند، شیطان که بر انس مسلط کرده با آن شیطان گوید که بر جنّ مسلّط کرده که: من صاحب خود را بیراه کردم بفلان کار و فلان معصیت که بر وی آراستم، تو نیز همچنین کن، و شیطان الجن با شیطان الانس همین سخن گوید بابتدا چون بر وی رسد. اینست که اللَّه گفت: یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی‌ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً. قومی دیگر گفتند که: در انس شیاطین‌اند چنان که در جن، و معنی شیطان متمرد است ازین شوخ ناپاک، بر معصیت دلیر، و بر خدا عاصی. چون شیطان الجن از اغواء مؤمن درماند، و عاجز گردد، دست در شیطان الانس زند، و فرا سر مؤمن کند، تا او را در فتنه افکند، چنان که رسول خدا (ص) گفت فرا بو ذر که «یا با ذر! هل تعوذ باللّه من شر شیاطین الجن و الانس»؟ قال: قلت یا رسول اللَّه! و هل للانس من شیاطین؟ قال: «نعم، هم شرّ من شیاطین الجن»، و قال مالک بن دینار: ان شیطان الانس اشدّ علیّ من شیطان الجن، و ذلک انی اذا تعوذت باللّه ذهب عنّی شیطان الجن، و شیطان الانس یجی‌ء فیجرّنی الی المعاصی عیانا.

یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی‌ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً زخرف القول باطله الذی زیّن و وشی بالکذب، و المعنی انهم یزیّنون لهم الاعمال القبیحة، فیغرّونهم غرورا.

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ ای یمنع الشیطان عن الوسوسة للجن و الانس، و اللَّه یمتحن عباده بما یعلم انه الأبلغ فی الحکمة، و الاجزل فی الثواب، و الاصلح للعباد. «فَذَرْهُمْ» یعنی خلّ عنهم، «وَ ما یَفْتَرُونَ» من التکذیب. قیل: نسختها آیة السیف.

وَ لِتَصْغی‌ إِلَیْهِ ای: اراد اللَّه لتصغی الی التکذیب و الافتراء، «أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» اللَّه خواست که دلهای ناگرویدگان بآن تکذیب و افترا گراید، «وَ لِیَرْضَوْهُ» و تا آن افترا از خویشتن بپسندند، «وَ لِیَقْتَرِفُوا،» ای لیکتسبوا ما هم مکتسبون. و گفته‌اند: «وَ لِتَصْغی‌» معطوف است بر آیت پیش، تقدیره: یوحی بعضهم الی بعض لیغرّوهم و لتصغی الیه، و برین معنی لام ناصبه است نه لام امر بر معنی تهدید چنان که قومی گفتند. یقال: صغوت الیه صغوا و صغوّا، و صغیت أصغی بالیاء ایضا، و أصغی یصغی اصغاء. و أصله المیل الی الشی‌ء لغرض من الاغراض. و معنی الاقتراف الاکتساب، یقال: خرج یقترف اهله، ای: یکتسب، و قارف فلان هذا الامر، اذا وقعه و عمله، و قرفتنی بما ادّعیت علیّ، ای: رمیتنی بالریبة، و قرف القرحة، اذا قشر منها، و اقترف کذبا، ای اختلقه.

قوله: أَ فَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی حَکَماً اینجا قول مضمر است، یعنی: قل لأهل مکّة: أ فغیر اللَّه ابتغی حکما قاضیا بینی و بینکم؟ معنی آنست که: اهل مکّه را گوی: هیچ کس را روا باشد که از حکم اللَّه برگردد، و آن را نپسندد، و بدان رضا ندهد؟ یا هیچ کس دانید که حکم وی برابر حکم اللَّه آید، تا با حکم وی گردیم در آنچه میان من و شما است؟ کلبی گفت: یعنی اطلب ربا اعبد، چنان که جای دیگر گفت: أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا؟! جای دیگر گفت: «أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ»؟! مقاتل گفت: ا فغیر اللَّه ابتغی حکما فی نزول العذاب؟! وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتابَ ای القرآن مفصّلا مبیّنا فیه امره و نهیه.

وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ و ایشان که تورات و انجیل دادیم ایشان را «یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّکَ»

شامی و حفص منزّل بتشدید خوانند، من التنزیل. باقی بتخفیف خوانند، من الانزال، و هر دو یکسانند. یقال: نزّلته و انزلته. میگوید: اهل کتاب از جهودان و ترسایان میدانند که: این قرآن منزل است از نزدیک خداوند تو. آن گه گفت: فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ «امتراء» تردّد است در رأی و در سخن، یعنی: لا تکونن من الشّاکّین انهم یعلمون ذلک. عطا گفت: «وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ» سران و مهتران اصحاب رسول خدااند: ابو بکر و عمر و عثمان و علی و ابو عبیده و سعید بن زید و عبیدة بن الحارث و طفیل بن الحارث و مسطح بن اثاثه و وهب الغامدی و ابو سلمة بن عبد الاسد و الارقم بن ابی الارقم و عمار بن یاسر و سعد بن ابی وقاص و طلحه و الزبیر و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولی ابی حذیفه و ابو حذیفة بن عتبة بن ربیعه و ابن مظعون و معمر بن الحارث الجمحی و حبش بن حذافه و اخوه و بلال و صهیب بن سنان رضی اللَّه عنهم.

وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ این قراءت کوفی و یعقوب است. باقی «کلمات ربک» خوانند بجمع، و معنی هر دو یکسانست. میگوید: تمام شد و راست آمد قول خداوند تو که: پیغامبران را و مؤمنان را بر عموم نصرت دهم، چنان که گفت: إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا، و محمّد را علی الخصوص نصرت دهم روز بدر، و دشمنان وی را هلاک کنم. این وعده که داده بود راست کرد، و آنچه گفته بود تمام شد و بسر برد، و آن وعید که دشمن را داده بود، و حکم تعذیب که برایشان کرد عدل بود، اینست که گفت: «صِدْقاً وَ عَدْلًا» یعنی: صدقا فیما وعد، و عدلا فیما اوعد و حکم، لا تبدیل لقوله فی نصر محمّد لأن قوله حق. و قیل: «لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ» ای لا مغیّر لحکمه، و لا خلف لموعده. «وَ هُوَ السَّمِیعُ» لتضرع اولیائه، و لقول اعدائه، «الْعَلِیمُ» بما قلوب الفریقین.

روی عن النبی (ص) انه قال: «سبق القضاء و جفّ القلم بالسعادة لمن آمن و اتقی، و الشقاوة لمن کفر و عصی. و کان قتادة یقول: هو کتاب اللَّه لا یزید فیه المقرون و لا ینقصون.

وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ گفته‌اند که: این در شأن دانشمندان جهودان است، و بیشتر ساکنان آن زمین در آن وقت ایشان بودند، و ایشان دو قوم بودند. بیشتر ایشان بودند که بر پی هواء خود بر پنداشتی میرفتند، و ظنی می‌بردند، و دروغها برمی‌ساختند، و قومی در کار رسول خدا یقین بودند، و صدق وی میشناختند، اما بمعاندی برخاسته بودند. اینست که اللَّه گفت: إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ. اگر کسی گوید ایشان که بر ظن بودند، و یقین نمی‌دانستند، تعذیب ایشان بر ظن روا باشد یا نه؟ جواب آنست که: رب العزة بر ظن تعذیب میکند، که میگوید جل جلاله: وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلًا ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ. وجه حجّت آنست که: ایشان را بر ظنّ تعذیب از آن کرد که در طلب بصیرت از موضع خویش تقصیر کردند، و بر پی هواء خود رفتند، و التماس بصیرت و طلب حقیقت و یقین بگذاشتند، و بر ظنّ و جهل اقتصار کردند، لا جرم مستوجب عذاب گشتند.

ابن عباس گفت: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ» در شأن مشرکان عرب آمد که با رسول خدا و مؤمنان جدال درگرفتند در خوردن مردار، و گفتند: تأکلون ما قتلتم و لا تأکلون ما قتل ربکم! اللَّه گفت: إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ یعنی فی تحلیل المیتة، وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ یکذبون فی تحلیل ما حرم اللَّه. میگوید: ایشان بر پی ظن میروند در تحلیل مردار، که می‌پندارند که این مردار حلال است، و نه چنانست که ایشان میگویند، که ایشان دروغ میگویند، و حرام کرده خدا هرگز حلال نبود.

إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبِیلِهِ زجاج گفت: موضع «من» رفع است بابتداء، و لفظ آن لفظ استفهام است، یعنی: هو أعلم ایّ النّاس یضل عن سبیله، کقوله: لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصی‌ لِما لَبِثُوا، و بقول بصریان موضع «من» نصب است بر نزع خافض، تا اوّل و آخر مقابل یکدیگر بود، یعنی: هو أعلم بالضال عن سبیله و هو أعلم بالمهتدین. قراءت نصیر از کسایی «یضلّ» بضم یاء است، ای: هو أعلم بالمضل عن سبیله.

فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ این در جواب قومی است از عرب که چیزهایی از جانوران می‌حرام کردند خوردن آن از بحیره و سائبه و وصیله و حامی.

رب العالمین میگوید: بخورید اگر مؤمنان‌اید، آنچه اللَّه حلال کرده است، و در کشتن آن نام خدا یاد کردند. آن گه تاکید را گفت: وَ ما لَکُمْ أَلَّا تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْکُمْ چه عذر آرید که نخورید آنچه اللَّه حلال کرد و بر کشتن آن اللَّه یاد کردند؟ و اللَّه خود تفصیل محرمات داد، و آن مفصل در سورة البقرة گفت، و در صدر سورة مائدة، و ذلک فی قوله: حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ الایة. آن گه گفت: إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ ای: من اکل المیتة عند المخمصة و المجاعة من غیر بغی و لا عدوان او تجانف لاثم، و قد مضی شرحه فی المائدة. نافع و حفص از عاصم «فصّل» بفتح فا و «حرّم» بفتح حا خوانند. ابن کثیر و ابو عمرو و ابن عامر بضمّ فا و ضمّ حا خوانند. ابو بکر از عاصم و حمزه و کسایی فصّل بفتح فا خوانند و حرّم بضمّ حا. «إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ» یعنی دعتکم الضرورة الی اکله مما لا یحلّ عند الاختیار.

وَ إِنَّ کَثِیراً لَیُضِلُّونَ عاصم و حمزه و کسایی بضم «یا» خوانند، و معنی آنست که: فراوانی از مردمان یعنی کفار مکّه بیراه میکنند بهواها و بایستهای خویش. باقی «لیضلّون» بفتح «یا» خوانند یعنی بی‌راه میشوند بهواها و بایستهای خویش، نه بر بصیرتی و بر علمی که ایشان را در آن است. إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ این اعتدا ایدر آنست که آنجا گفت: فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ. میگوید: خداوند تو است که دانا است باندازه درگذارندگان.

۱۴ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ و اگر ما فرو فرستادیمی بایشان فریشتگان وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتی‌ و پدران مردگان ایشان زنده شدی و با ایشان سخن گفتی وَ حَشَرْنا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ و ما همه چیز زنده و گوینده انگیختیمی و پیش ایشان آوردیمی تا گواهی دادندی قُبُلًا قبیل قبیل، جوگ جوگ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا ایشان آن نبودندی که بگرویدندی إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ مگر که خدای خواسته بودی وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ (۱۱۱) لکن بیشتر ایشان آنند که نمی‌دانند.۱۴ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ الایة مردودان حضرت را میگوید، و مطرودان قطیعت را که: اگر ما فریشتگان آسمان را ازین مقرّبان و کروبیان، و سفره و بر ره، و رقباء قضا و قدر و امناء درگاه عزّت بزمین فرستیم، تا آن مهجوران را بما دعوت کنند، و از ما خبر دهند، و مردگان زمین را حشر کنیم، تا بر درگاه ما ارشاد کنند، و جمله حیوانات و جمادات و اعیان و اجرام مخلوقات، و صورت ذات مقدرات، و آحاد و افراد معلومات، همه را منطبق گردانیم، و بایشان فرستیم، تا آیت الهیت ما و اعلام ربوبیت ما بر ایشان عرضه کنند، و هر چه خبر بود همه ببینند و بدانند تا من که خداوندم نخواهم، و ایشان را راه ننمایم، ایمان نیارند، و راه بشناخت ما نبرند. مشتی خاک را چه رسد که حدیث قدم کند اگر نه عنایت قدیم و خواست آن کریم بود!

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ الایة این علمها از آن است که اللَّه بآن متفرّد است، که این چیزهایی است نابودنی، و اللَّه میداند که اگر آن بودی چون بودی. و درین آیت جواب قومی است که از وی چیزهایی از معجزات درخواستند.
هوش مصنوعی: خداوند در این آیه بیان می‌کند که حتی اگر ما فرشتگان را به سوی آن‌ها نازل کنیم، باز هم چنین افرادی ایمان نخواهند آورد. این علم مخصوص خداوند است و او می‌داند که اگر چنین معجزاتی هم رخ دهد، واکنش آن‌ها چگونه خواهد بود. این آیه پاسخ کسانی است که از خداوند معجزات بیشتری می‌طلبند.
قومی گفتند: «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ»؟! قومی گفتند: «ائْتُوا بِآبائِنا». جواب داد ایشان را که: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ فرأوهم عیانا وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتی‌ فشهدوا لک بالصّدق و النبوّة. همانست که در سورة الرعد گفت: وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی‌، و این آن بود که کافران مکّه از مصطفی (ص) درخواستند که اگر پیغامبری کوه صفا از جای خویش روان گردان، تا زمین مکّه بر ما فراخ گردد، و زمین را بریده گردان تا چشمها بیرون دهد، و ما کشت زار کنیم، و پدران ما زنده گردان تا بر صدق تو گواهی دهند. رب العالمین گفت: اگر من حکم کنم که قرآن بر کوه خوانند و روان گردد، یا بر زمین خوانند و چشمها پدید آید، یا بر مردگان خوانند تا زنده شوند، و سخن گویند، بهیچ حال ایشان ایمان نخواهند آورد، که ایشان در علم من همیشه کافران بودند، و در ازل حکم شقاوت بر ایشان رفته. این همچنانست که نوح را گفت: لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ.
هوش مصنوعی: گروهی از مردم گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نمی‌شوند؟» و همچنین گفتند: «پدران ما را بیاورید تا آنها شهادت دهند.» پاسخ داده شد که حتی اگر فرشتگان به آنان نازل شوند و آن‌ها را به وضوح ببینند و مردگان با آنان سخن بگویند و بر صدق و نبوت پیامبر گواهی دهند، باز هم ایمان نخواهند آورد. در سوره رعد نیز آمده است که اگر قرآن بر کوه‌ها نازل شود و آنها حرکت کنند، یا زمین شکافته شود و چشم‌ها بیرون آیند، یا مردگان زنده شوند و سخن بگویند، باز هم از ایمان آوردن سر باز خواهند زد. چون علم خداوند حاکم بر این است که آنان همواره کافر خواهند ماند و تقدیر شقاوت بر آن‌ها جاری شده است. این مشابه گفته نوح است که فرمود: «از قوم تو جز کسی که ایمان آورده ایمان نخواهد آورد.»
وَ حَشَرْنا عَلَیْهِمْ ای: جمعنا علیهم کُلَّ شَیْ‌ءٍ قُبُلًا یکسر قاف بر قراءت مدنی و شامی یعنی معاینة و مواجهة، برابر، رویاروی، و منه‌ حین سأله ابو ذر أ کان آدم نبیا؟ فقال: «نعم کان نبیا کلّمه اللَّه عز و جل».
هوش مصنوعی: ما همه چیز را به سمت آنان گرد آوردیم، به طور کامل و مواجهه. در اینجا منظور از جمع‌آوری، قرار گرفتن همه چیز به صورت رو در رو و حاضر است. همچنین زمانی که ابوذر از او پرسید آیا آدم نبی بود؟ پاسخ داد: «بله، او نبی بود و خداوند عز و جل با او صحبت کرد.»
«قبلا» ای عیانا و مواجهة. باقی بضمّتین خوانند. «قبلا» یعنی قبیل قبیل جوک جوک. قبل جمع قبیل است، و قبائل جمع قبیله. عرب ایشان را که از یک نژاد باشند قبیله گویند.
هوش مصنوعی: «قبلا» به معنای قبل یا پیش است و به نوعی به گروه‌های کوچک‌تر اشاره دارد. واژه «قبل» جمع «قبیل» است و «قبائل» جمع «قبیله» محسوب می‌شود. در زبان عربی، به افرادی که از یک نژاد مشترک هستند، «قبیله» گفته می‌شود.
ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ یعنی: الا ان یهدیهم اللَّه، وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ این جهل قدر است. ایشان نمیدانند که هدی و ضلالت بمن است.
هوش مصنوعی: آنها هرگز ایمان نمی‌آورند مگر اینکه خدا بخواهد، یعنی باید خداوند آنها را هدایت کند، اما بیشتر آنها نمی‌دانند. این نادانی نسبت به سرنوشتشان است. آنها نمی‌دانند که هدایت و گمراهی به اختیار من است.
هم چنان که آنجا گفت: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی‌ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِینَ» ای: من الجاهلین بالقدر.
هوش مصنوعی: طبق آنچه در اینجا ذکر شده است، اگر خدا می‌خواست، همه را به راه هدایت جمع می‌کرد، پس نباید از جمله جاهلان درک تقدیر باشی.
وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا ای اعداء، و هم فراعنة الانبیاء. هر پیغامبری را فرعونی بود بروزگار وی، چون نمرود بروزگار ابراهیم، ولید مصعب بروزگار موسی، دیگری بروزگار عیسی، بو جهل و امثال وی بروزگار محمد (ص).
هوش مصنوعی: همچنین برای هر پیامبر دشمنانی قرار دادیم که به نوعی فرعونی بودند. هر پیامبری در زمان خود مخالفانی داشت که می‌توان به نمرود در زمان ابراهیم، ولید مصعب در زمان موسی، و افرادی از جمله بو جهل در زمان محمد (ص) اشاره کرد.
رب العزّة ایشان را بر سر پیغامبران مسلط کرده، تا ثواب و درجات پیغامبران بیفزاید بآن رنجها که میکشیدند، و بلاها که ازیشان می‌دیدند. و هیچ کس را آن رنج نبود که رسول عربی را بود صلی اللَّه علیه و سلم، میگوید: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت قطّ»، و دشمنان وی از آن شیاطین الانس ولید مغیره بود و اسود بن عبد المطلب و اسود بن عبد یغوث و الحارث بن قیس بن عدی و العاص بن وائل و ابو جهل بن هشام و العاص بن عمرو بن هشام و زمعة بن الاسود و النضر بن الحارث و الاسود بن عبد الاسود و عتبه و شیبه ابنا ربیعه و عقبة بن ابی معیط و الولید بن عتبه و ابیّ و امیّه ابنا خلف و نبیّه و منبّه ابنا الحجاج و عتبة بن عبد العزی و معتب بن عبد العزی. میگوید: یا محمّد! کما ابتلیناک بهؤلاء القوم، کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا. همانست که در فرقان گفت: وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ. آن گه بیان کرد که اعدا که‌اند: «شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» شیاطین منصوب است بر بدل، و روا باشد که مفعول ثانی بود، ای: جعلنا شیاطین الانس و الجن اعداء للانبیاء.
هوش مصنوعی: خداوند عزت، پیامبران را به خاطر زحمات و سختی‌هایی که متحمل می‌شدند، مورد آزمون قرار می‌دهد تا پاداش و درجات آنان را افزایش دهد. هیچ کس به اندازه پیامبر اسلام صلی اللہ علیه و سلم رنج نمی‌برد و خود ایشان می‌فرمایند: «هیچ پیامبری به اندازه من آزار ندید». دشمنان ایشان شامل افراد معروفی از قبیل ولید مغیره، اسود بن عبد المطلب و ابوجهل بودند. خداوند به پیامبر می‌گوید که مانند اینکه تو را با این افراد آزمایش کردیم، هر پیامبر دیگری نیز دشمنانی داشته است. در آیه‌ای به این موضوع اشاره کرده است که دشمنان هر پیامبری از مجرمان هستند. سپس توضیح می‌دهد که این دشمنان شامل شیاطین از انسان‌ها و جن‌ها هستند.
و در معنی این آیت علماء تفسیر مختلف‌اند. عکرمه و ضحاک و سدی و کلبی گفتند: شیاطین در جن‌اند نه در انس، و شیاطین الانس یعنی التی مع الانس، و شیاطین الجنّ ای التی مع الجن، و این آنست که ابلیس لشکر خویش که فرزندان وی‌اند دو گروه کرد: گروهی به انس فرستاد و گروهی بجن، و هر دو گروه دشمنان رسول خدا (ص) و دشمنان دوستان اوأند، و آن گه هر زمان بر یکدیگر رسند، شیطان که بر انس مسلط کرده با آن شیطان گوید که بر جنّ مسلّط کرده که: من صاحب خود را بیراه کردم بفلان کار و فلان معصیت که بر وی آراستم، تو نیز همچنین کن، و شیطان الجن با شیطان الانس همین سخن گوید بابتدا چون بر وی رسد. اینست که اللَّه گفت: یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی‌ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً. قومی دیگر گفتند که: در انس شیاطین‌اند چنان که در جن، و معنی شیطان متمرد است ازین شوخ ناپاک، بر معصیت دلیر، و بر خدا عاصی. چون شیطان الجن از اغواء مؤمن درماند، و عاجز گردد، دست در شیطان الانس زند، و فرا سر مؤمن کند، تا او را در فتنه افکند، چنان که رسول خدا (ص) گفت فرا بو ذر که «یا با ذر! هل تعوذ باللّه من شر شیاطین الجن و الانس»؟ قال: قلت یا رسول اللَّه! و هل للانس من شیاطین؟ قال: «نعم، هم شرّ من شیاطین الجن»، و قال مالک بن دینار: ان شیطان الانس اشدّ علیّ من شیطان الجن، و ذلک انی اذا تعوذت باللّه ذهب عنّی شیطان الجن، و شیطان الانس یجی‌ء فیجرّنی الی المعاصی عیانا.
هوش مصنوعی: در تفسیر این آیه نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی از مفسران معتقدند که شیاطین در جن هستند و شیاطین در بین انسان‌ها، به این معنا که ابلیس لشکر خود را به دو گروه تقسیم کرده: یک گروه به انسان‌ها و گروه دیگر به جن. هر دو گروه دشمنان پیامبر اسلام و یاران او هستند و وقتی با یکدیگر در ارتباط می‌افتند، شیطان انسان به شیطان جن می‌گوید که چگونه می‌تواند شخصی را به گمراهی و معصیت بکشد و برعکس. برخی دیگر بر این عقیده‌اند که شیاطین در انسان‌ها به اندازه جن وجود دارند و شیطان به معنای متمرد و نافرمان است. علاوه بر این، اگر شیطان جن نتواند مؤمنان را فریب دهد، به سراغ شیطان انسان می‌رود تا او را در فتنه بیندازد. پیامبر اسلام نیز به این مسئله اشاره کرده و به یکی از صحابه خود گفت که آیا از شر شیاطین جن و انسان پناه می‌گیرد؟ صحابی پاسخ داد که آیا شیاطین در انسان‌ها نیز وجود دارند؟ و پیامبر تأیید کرد که بله، آن‌ها بدتر از شیاطین جن هستند. یکی از شخصیت‌های بزرگ اسلامی نیز بیان کرد که شیطان انسان برای او خطرناک‌تر از شیطان جن است، زیرا پس از اینکه با پناه بردن به خدا، شیطان جن از او دور می‌شود، شیطان انسان به سراغ او می‌آید و او را به سمت معصیت می‌کشاند.
یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی‌ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً زخرف القول باطله الذی زیّن و وشی بالکذب، و المعنی انهم یزیّنون لهم الاعمال القبیحة، فیغرّونهم غرورا.
هوش مصنوعی: برخی از آن‌ها به یکدیگر سخنان فریبنده می‌گویند و این سخنان به زیبایی بیان می‌شوند، اما در واقع باطل هستند. این بدان معناست که آن‌ها کارهای ناپسند را برای دیگران زیبا جلوه می‌دهند و بدین ترتیب آن‌ها را فریب می‌دهند.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ ای یمنع الشیطان عن الوسوسة للجن و الانس، و اللَّه یمتحن عباده بما یعلم انه الأبلغ فی الحکمة، و الاجزل فی الثواب، و الاصلح للعباد. «فَذَرْهُمْ» یعنی خلّ عنهم، «وَ ما یَفْتَرُونَ» من التکذیب. قیل: نسختها آیة السیف.
هوش مصنوعی: اگر پروردگارت می‌خواست، آن‌ها این کار را نمی‌کردند. یعنی شیطان نمی‌توانست به انسان‌ها و جن‌ها وسوسه کند. خداوند بندگانش را آزمایش می‌کند تا بداند که کدام آزمایش حکمت بیشتری دارد، پاداشش بزرگ‌تر است و برای بندگان بهتر است. «پس آن‌ها را رها کن» به معنای این است که از آن‌ها دوری کن، «و دروغ‌هایی که می‌بافند» را نادیده بگیر. گفته شده است که این آیه با آیه سلاح نسخ شده است.
وَ لِتَصْغی‌ إِلَیْهِ ای: اراد اللَّه لتصغی الی التکذیب و الافتراء، «أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» اللَّه خواست که دلهای ناگرویدگان بآن تکذیب و افترا گراید، «وَ لِیَرْضَوْهُ» و تا آن افترا از خویشتن بپسندند، «وَ لِیَقْتَرِفُوا،» ای لیکتسبوا ما هم مکتسبون. و گفته‌اند: «وَ لِتَصْغی‌» معطوف است بر آیت پیش، تقدیره: یوحی بعضهم الی بعض لیغرّوهم و لتصغی الیه، و برین معنی لام ناصبه است نه لام امر بر معنی تهدید چنان که قومی گفتند. یقال: صغوت الیه صغوا و صغوّا، و صغیت أصغی بالیاء ایضا، و أصغی یصغی اصغاء. و أصله المیل الی الشی‌ء لغرض من الاغراض. و معنی الاقتراف الاکتساب، یقال: خرج یقترف اهله، ای: یکتسب، و قارف فلان هذا الامر، اذا وقعه و عمله، و قرفتنی بما ادّعیت علیّ، ای: رمیتنی بالریبة، و قرف القرحة، اذا قشر منها، و اقترف کذبا، ای اختلقه.
هوش مصنوعی: خداوند خواسته است که دل‌های کسانی که به آخرت ایمان ندارند به سمت دروغ‌گویی و تهمت‌زنی متمایل شود. همچنین می‌خواهد که آن‌ها این افتراها را بپذیرند و از آن‌ها بهره‌برداری کنند. برخی نیز معتقدند که «وَ لِتَصْغی» به آیه قبلی وابسته است و به این معناست که برخی، برخی دیگر را وسوسه می‌کنند تا به این افتراها گرایش پیدا کنند. در اینجا، "لام" بیانگر هدف است و نه تهدید. واژه "صغی" به معنای تمایل و گرایش به چیزی به خاطر هدفی خاص است. نکته درباره "اقتراف" نیز این است که به معنای کسب و به دست آوردن چیزی است. به طوری که وقتی گفته می‌شود کسی چیزی را اقتراف کرده، یعنی آن را انجام داده و به دست آورده است.
قوله: أَ فَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی حَکَماً اینجا قول مضمر است، یعنی: قل لأهل مکّة: أ فغیر اللَّه ابتغی حکما قاضیا بینی و بینکم؟ معنی آنست که: اهل مکّه را گوی: هیچ کس را روا باشد که از حکم اللَّه برگردد، و آن را نپسندد، و بدان رضا ندهد؟ یا هیچ کس دانید که حکم وی برابر حکم اللَّه آید، تا با حکم وی گردیم در آنچه میان من و شما است؟ کلبی گفت: یعنی اطلب ربا اعبد، چنان که جای دیگر گفت: أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا؟! جای دیگر گفت: «أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ»؟! مقاتل گفت: ا فغیر اللَّه ابتغی حکما فی نزول العذاب؟! وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتابَ ای القرآن مفصّلا مبیّنا فیه امره و نهیه.
هوش مصنوعی: آیا جز خدا حکم دیگری را جستجو کنم؟ اینجا یک نکته نهفته است: به اهل مکه بگو که آیا درست است که کسی بخواهد از حکم خدا دوری کند و آن را نپذیرد؟ آیا می‌دانید که آیا حکم کسی معادل حکم خداست تا با آن در مورد مسائل بین من و شما به توافق برسیم؟ ابن کلبی می‌گوید: آیا جز خدا کسی را می‌پرستم؟ در جای دیگر هم آمده که آیا به جز خدا من باید عبادت کنم؟ مقاتل می‌گوید: آیا جز خدا باید حکمی برای فرود آمدن عذاب جستجو کنم؟ و او همان کسی است که کتابی (قرآن) را به سوی شما نازل کرده که در آن احکام و دستوراتش به روشنی بیان شده است.
وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ و ایشان که تورات و انجیل دادیم ایشان را «یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّکَ»
هوش مصنوعی: و کسانی که ما به آن‌ها کتاب (تورات و انجیل) داده‌ایم، می‌دانند که این کتاب‌ها نازل‌شده از سوی پروردگارت است.
شامی و حفص منزّل بتشدید خوانند، من التنزیل. باقی بتخفیف خوانند، من الانزال، و هر دو یکسانند. یقال: نزّلته و انزلته. میگوید: اهل کتاب از جهودان و ترسایان میدانند که: این قرآن منزل است از نزدیک خداوند تو. آن گه گفت: فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ «امتراء» تردّد است در رأی و در سخن، یعنی: لا تکونن من الشّاکّین انهم یعلمون ذلک. عطا گفت: «وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ» سران و مهتران اصحاب رسول خدااند: ابو بکر و عمر و عثمان و علی و ابو عبیده و سعید بن زید و عبیدة بن الحارث و طفیل بن الحارث و مسطح بن اثاثه و وهب الغامدی و ابو سلمة بن عبد الاسد و الارقم بن ابی الارقم و عمار بن یاسر و سعد بن ابی وقاص و طلحه و الزبیر و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولی ابی حذیفه و ابو حذیفة بن عتبة بن ربیعه و ابن مظعون و معمر بن الحارث الجمحی و حبش بن حذافه و اخوه و بلال و صهیب بن سنان رضی اللَّه عنهم.
هوش مصنوعی: در این متن آمده است که کلمه «منزل» با تشدید و «انزال» با تخفیف خوانده می‌شود و هر دو اصطلاح معانی یکسانی دارند. در اینجا بیان شده که اهل کتاب از یهودیان و مسیحیان می‌دانند که قرآن از سوی خداوند نازل شده است. سپس آیه‌ای از قرآن ذکر شده که از مؤمنان می‌خواهد شک نکنند. عطا نیز اشاره می‌کند که کسانی که کتاب به آن‌ها داده شده، سران و بزرگان یاران پیامبر اسلام هستند، از جمله افرادی چون ابو بکر، عمر و علی و دیگر اصحاب که در تاریخ اسلام مقام بالایی دارند.
وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ این قراءت کوفی و یعقوب است. باقی «کلمات ربک» خوانند بجمع، و معنی هر دو یکسانست. میگوید: تمام شد و راست آمد قول خداوند تو که: پیغامبران را و مؤمنان را بر عموم نصرت دهم، چنان که گفت: إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا، و محمّد را علی الخصوص نصرت دهم روز بدر، و دشمنان وی را هلاک کنم. این وعده که داده بود راست کرد، و آنچه گفته بود تمام شد و بسر برد، و آن وعید که دشمن را داده بود، و حکم تعذیب که برایشان کرد عدل بود، اینست که گفت: «صِدْقاً وَ عَدْلًا» یعنی: صدقا فیما وعد، و عدلا فیما اوعد و حکم، لا تبدیل لقوله فی نصر محمّد لأن قوله حق. و قیل: «لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ» ای لا مغیّر لحکمه، و لا خلف لموعده. «وَ هُوَ السَّمِیعُ» لتضرع اولیائه، و لقول اعدائه، «الْعَلِیمُ» بما قلوب الفریقین.
هوش مصنوعی: و اراده خداوند در اینجا به پایان رسید و به حقیقت پیوست. این قول به این معناست که خداوند وعده داده بود که پیامبران و مؤمنان را یاری خواهد کرد. به عنوان مثال، در جنگ بدر، پیامبر محمد را به ویژه یاری کرد و دشمنان او را نابود کرد. وعده‌ای که داده بود به حقیقت پیوست و آنچه گفته بود به پایان رسید. همچنین، تهدیدی که علیه دشمنان کرده بود و مجازات‌هایی که برای آنها تعیین کرده بود، عادلانه بود. در واقع، او به درستی آنچه وعده داده بود، عمل کرد و در تعیین مجازات‌ها نیز عادلانه عمل نمود و هیچ‌گونه تغییری در وعده‌هایش وجود ندارد، زیرا قول او حقیقت است. گفته شده است که هیچ‌کس نمی‌تواند در تصمیمات او تغییری ایجاد کند و وعده‌های او همیشگی و ثابت هستند. او شنونده دعاهای ولیان خود و دانای به افکار دو طرف درگیر است.
روی عن النبی (ص) انه قال: «سبق القضاء و جفّ القلم بالسعادة لمن آمن و اتقی، و الشقاوة لمن کفر و عصی. و کان قتادة یقول: هو کتاب اللَّه لا یزید فیه المقرون و لا ینقصون.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرموده‌اند: «سرنوشت از قبل تعیین شده است و قلم در مورد خوشبختی مؤمنان و پرهیزکاران و بدبختی کافران و معصیت‌کاران، خشکیده است.» قتاده نیز می‌گفت: ویژگی این کتاب الهی این است که نه به آن چیزی افزوده می‌شود و نه از آن چیزی کم می‌شود.
وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ گفته‌اند که: این در شأن دانشمندان جهودان است، و بیشتر ساکنان آن زمین در آن وقت ایشان بودند، و ایشان دو قوم بودند. بیشتر ایشان بودند که بر پی هواء خود بر پنداشتی میرفتند، و ظنی می‌بردند، و دروغها برمی‌ساختند، و قومی در کار رسول خدا یقین بودند، و صدق وی میشناختند، اما بمعاندی برخاسته بودند. اینست که اللَّه گفت: إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ. اگر کسی گوید ایشان که بر ظن بودند، و یقین نمی‌دانستند، تعذیب ایشان بر ظن روا باشد یا نه؟ جواب آنست که: رب العزة بر ظن تعذیب میکند، که میگوید جل جلاله: وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلًا ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ. وجه حجّت آنست که: ایشان را بر ظنّ تعذیب از آن کرد که در طلب بصیرت از موضع خویش تقصیر کردند، و بر پی هواء خود رفتند، و التماس بصیرت و طلب حقیقت و یقین بگذاشتند، و بر ظنّ و جهل اقتصار کردند، لا جرم مستوجب عذاب گشتند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم به مباحثی که در این متن مطرح شده بپردازیم، می‌توان گفت که بیشتر ساکنان زمین در آن زمان تحت تأثیر تفکرات نادرست و ظن‌های بی‌پایه بودند. گروهی از آنها به درستی به صداقت رسول خدا ایمان داشتند اما به دلایل مخالفت و سرسختی، موضع خود را تغییر ندادند. این موضوع نشان‌دهنده این است که خداوند به خاطر ظن و نادانی آنها را عذاب خواهد کرد، زیرا آنها نه‌تنها در جستجوی حقیقت و بصیرت نبودند، بلکه به خواسته‌های خود تکیه کردند و از جستجوی یقین و حقیقت غافل ماندند. این عدم تلاش موجب شد که آنها مستحق عذاب شوند.
ابن عباس گفت: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ» در شأن مشرکان عرب آمد که با رسول خدا و مؤمنان جدال درگرفتند در خوردن مردار، و گفتند: تأکلون ما قتلتم و لا تأکلون ما قتل ربکم! اللَّه گفت: إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ یعنی فی تحلیل المیتة، وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ یکذبون فی تحلیل ما حرم اللَّه. میگوید: ایشان بر پی ظن میروند در تحلیل مردار، که می‌پندارند که این مردار حلال است، و نه چنانست که ایشان میگویند، که ایشان دروغ میگویند، و حرام کرده خدا هرگز حلال نبود.
هوش مصنوعی: ابن عباس می‌گوید که آیه‌ای درباره مشرکان عرب نازل شده است، کسانی که با رسول خدا و مؤمنان درباره خوردن مردار بحث می‌کردند. آن‌ها می‌پرسیدند که چرا شما چیزی را که خودتان کشته‌اید می‌خورید، در حالی که چیزی را که خداوند کشته نمی‌خورید. خداوند از پیروی آن‌ها از ظن سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که آن‌ها فقط به گمان‌های خود اعتماد می‌کنند و در مورد حلال بودن مردار دروغ می‌گویند. در واقع، خداوند هرگز چیزی که حرام است را حلال قرار نداده است.
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبِیلِهِ زجاج گفت: موضع «من» رفع است بابتداء، و لفظ آن لفظ استفهام است، یعنی: هو أعلم ایّ النّاس یضل عن سبیله، کقوله: لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصی‌ لِما لَبِثُوا، و بقول بصریان موضع «من» نصب است بر نزع خافض، تا اوّل و آخر مقابل یکدیگر بود، یعنی: هو أعلم بالضال عن سبیله و هو أعلم بالمهتدین. قراءت نصیر از کسایی «یضلّ» بضم یاء است، ای: هو أعلم بالمضل عن سبیله.
هوش مصنوعی: پروردگار تو بهتر می‌داند که چه کسی از راه خود گمراه شده است. زجاج می‌گوید: جای «من» در اینجا جمع است و به عنوان مبتدا قرار گرفته است، و لفظ آن به معنای پرسش است، یعنی: او بهتر می‌داند چه کسی از مردم گمراه شده است، مانند گفته‌اش در آیه‌ای دیگر: «تا بدانیم کدام یک از دو گروه بهتر در شمارش است». و بر اساس قول بصریان، جای «من» به حالت نصب است به دلیل حذف حرف جر، تا اول و آخر به هم مقابل باشند، یعنی: او بهتر می‌داند که چه کسی گمراه است و او همچنین بهتر می‌داند که چه کسی هدایت یافته است. قرائت نصیر از کسایی «یضلّ» با ضم یاء خوانده شده است، یعنی: او بهتر می‌داند که چه کسی از راه خود گمراه شده است.
فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ این در جواب قومی است از عرب که چیزهایی از جانوران می‌حرام کردند خوردن آن از بحیره و سائبه و وصیله و حامی.
هوش مصنوعی: این آیه به مردم عربی پاسخ می‌دهد که برخی از جانوران را حرام دانسته‌اند؛ مانند چیزهایی که به بحیره، سائبه، وصیله و حامی تعلق دارند. در اینجا تاکید شده که می‌توانند از آنچه که نام خدا بر آن برده شده است، بخورند.
رب العالمین میگوید: بخورید اگر مؤمنان‌اید، آنچه اللَّه حلال کرده است، و در کشتن آن نام خدا یاد کردند. آن گه تاکید را گفت: وَ ما لَکُمْ أَلَّا تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْکُمْ چه عذر آرید که نخورید آنچه اللَّه حلال کرد و بر کشتن آن اللَّه یاد کردند؟ و اللَّه خود تفصیل محرمات داد، و آن مفصل در سورة البقرة گفت، و در صدر سورة مائدة، و ذلک فی قوله: حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ الایة. آن گه گفت: إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ ای: من اکل المیتة عند المخمصة و المجاعة من غیر بغی و لا عدوان او تجانف لاثم، و قد مضی شرحه فی المائدة. نافع و حفص از عاصم «فصّل» بفتح فا و «حرّم» بفتح حا خوانند. ابن کثیر و ابو عمرو و ابن عامر بضمّ فا و ضمّ حا خوانند. ابو بکر از عاصم و حمزه و کسایی فصّل بفتح فا خوانند و حرّم بضمّ حا. «إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ» یعنی دعتکم الضرورة الی اکله مما لا یحلّ عند الاختیار.
هوش مصنوعی: خداوند می‌گوید: اگر ایمان دارید، از آنچه که حلال کرده‌ام بخورید و نام من را هنگام کشتن آن ذکر کنید. سپس تأکید می‌کند که چه دلیلی دارید برای اینکه از آنچه حلال کرده‌ام، نخورید در حالی که نام خدا بر آن ذکر شده است؟ خداوند خودش موارد حرام را مشخص کرده و این توضیحات در سوره بقره و در ابتدای سوره مائده آمده است. در آنجا گفته شده: "میدان، خون و..." به جز در مواردی که ناچار هستید؛ یعنی اگر در شرایط سخت و گرسنگی قرار دارید و از روی ظلم و تعدی نیست، می‌توانید از چیزهایی که خوردنشان حرام است، بخورید. این موضوع پیشتر در سوره مائده توضیح داده شده است. در خصوص خواندن این عبارات، اختلافاتی وجود دارد که برخی با فتح و برخی دیگر با ضمه می‌خوانند. عبارت "مگر آنچه که ناچار به خوردن آن هستید" به این معناست که ضرورت شما را به خوردن چیزهایی سوق می‌دهد که در شرایط عادی مجاز نیستند.
وَ إِنَّ کَثِیراً لَیُضِلُّونَ عاصم و حمزه و کسایی بضم «یا» خوانند، و معنی آنست که: فراوانی از مردمان یعنی کفار مکّه بیراه میکنند بهواها و بایستهای خویش. باقی «لیضلّون» بفتح «یا» خوانند یعنی بی‌راه میشوند بهواها و بایستهای خویش، نه بر بصیرتی و بر علمی که ایشان را در آن است. إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ این اعتدا ایدر آنست که آنجا گفت: فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ. میگوید: خداوند تو است که دانا است باندازه درگذارندگان.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد، به ویژه کفار مکه، به راحتی به انحراف و گمراهی می‌افتند و بر اساس امیال و خواسته‌های خود عمل می‌کنند. برخی دیگر هم از روی نادانی و بدون درک درست، به بی‌راهه می‌روند. در اینجا گفته می‌شود که خداوند بهترین دانا در مورد کسانی است که در رعایت حد و مرزها تجاوز می‌کنند. اینجا تأکید شده که تنها خداوند می‌داند که چه کسانی در موقعیت‌های سخت، چه مقدار می‌توانند از اصول و قواعد عدول کنند.