گنجور

۷ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلی‌ رَبِّهِمْ الایة این آیات در شأن موالی و فقراء عرب فرو آمد عمار یاسر و ابو ذر غفاری و مقداد اسود و صهیب و بلال و خباب و سالم و مهجع و النمرة بن قاسط و عامر بن فهیره و ابن مسعود و امثال ایشان. رب العالمین میگوید: این قوم را آگاه کن بقرآن و بوحی که بتو فرو فرستادیم. این «ها» با «ما یوحی» شود، و خوف اینجا بمعنی علم است یعنی: یعلمون انهم یحشرون الی ربهم فی الآخرة، و نظیر این آیت آنست که گفت: إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ. معنی آنست که: انّما یقبل انذارک الّذین یخافون و یتقون.

میگوید: تهدید تو او پذیرد و سخن تو برو کار کند که تقوی و خوف دارد، و ایشان فقراء عرب‌اند و یاران گزیده، و گفته‌اند: مراد باین آیت مسلمانان‌اند و اهل کتاب، ایشان که ببعث و نشور معترف‌اند، و از کتاب خدای خوانده و دانسته، و چون ببعث و معاد معترف‌اند حجت بر ایشان روشن‌تر بود و واجب‌تر، ازین جهت ایشان را بذکر مخصوص کرد. آن گه وصف اعتقاد مؤمنان کرد و گفت: لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ یعنی: و یعلمون انّه لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ. میدانند که جز از اللَّه ایشان را یار و دوست نیست، و در قیامت شفاعت جز بدستوری او نیست چنان که جای دیگر گفت: «یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ». «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» ای یتقون اذا علموا انّه لا شفیع لهم و لا ناصر لهم دونی بمنعهم منی، فلیتقوا بأعمالهم الصالحة. و قیل: لعلهم یتقون ان یجعلوا وسیلة الی غیری او شفیعا الی سوای.

وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ سبب نزول این آیت آن بود که بو جهل و اصحاب وی و جمعی از اشراف بنی عبد مناف بر بو طالب شدند و گفتند: می‌بینی این رذّال و اوباش و سفله که بر پی برادرزاده تو ایستاده‌اند! هر جای که بی‌نامی است بی‌خان و مانی، رانده هر قبیله، ناچیز هر عشیره، او را پس رواست، و وی خریدار ایشان. ای ابا طالب او را گوی: اگر این غربا و سفله از بر خویش برانی ما که سادات عربیم و اشراف قریش ترا پس روی کنیم و بپذیریم، اما با این قوم که مولایان و آزاد کردگان مااند، و چاکران و رهیگان‌اند، نتوانیم که با تو نشینیم، که آن ما را عاری و شناری بود. بو طالب رفت و پیغام ایشان بگزارد و گفت: لو طردت هؤلاء عنک، لعل سراة قومک یتبعونک. اگر اینان را یک چند برانی مگر که صواب باشد، تا اشراف قریش و سادات عرب ترا پس روی کنند. رب العالمین بجواب ایشان آیت فرستاد: وَ لا تَطْرُدِ مران یا محمد! الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ ای یعبدون ربهم.

این درویشان خداشناسان خداپرستان که بامداد و شبانگاه نماز میکنند. و این در ابتداء اسلام بود که فرض نماز چهار بود: دو بامداد و دو شبانگاه. پس از آن پنج نماز در شبانروز فرض کردند. و گفته‌اند: «یَدْعُونَ رَبَّهُمْ» ای یذکرون ربهم و یقرءون القرآن. بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ شامی «بالغدوة» بواو خوانند اینجا و در سورة الکهف، و معنی همانست. «یُرِیدُونَ وَجْهَهُ» این وجه تعظیم و تفخیم ذکر را درآورد، و معنی آنست که یریدون اللَّه و یقصدون الطریق الذی امرهم بقصده. همانست که مصطفی (ص) گفت بروایت انس مالک، قال: «تعرض اعمال بنی آدم بین یدی اللَّه تعالی فی صحف مختمة، فیقول: اقبلوا هذا و دعوا هذا، فتقول الملائکة ما علمنا الا خیرا، فیقول اللَّه عز و جل: هذا ما ارید به وجهی، و هذا ما لم یرد به وجهی، و لا اقبل الا ما ارید به وجهی».

ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ این جواب آنست که مشرکان و منافقان در فقراء مسلمانان می طعن زدند، و از مجالست ایشان می ننگ دیدند، و رسول خدا را بدرویشی و بد حالی ایشان می طعن زدند؟ چنان که جای دیگر گفت: «إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا» الایة، أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ الایة. این جواب ایشان را است، میگوید: اگر ایشان اهل عارند بر تو از شمار ایشان هیچ چیز نیست که ایشان را توانی که رانی، هم چنان که نوح گفت قوم خویش را: «إِنْ حِسابُهُمْ إِلَّا عَلی‌ رَبِّی»، «وَ یا قَوْمِ مَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ». این همه جوابها آنست که وی را گفته بودند: «ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَراذِلُنا»، «وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ».

وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ یک وجه آنست که این ها و میم با دشمنان مصطفی (ص) شود، که وی را میگفتند که: درویش است، و یتیم بو طالب است، و صنبور است و با وی فریشته هم بازو نیست، و وی ملک نیست، و وی را گنج نیست. و نیز گفتند که: مجنون است و ساحر و مفتری و کذاب و صاحب اساطیر. میگوید: از شمار تو بر ایشان هیچ چیز نیست. دیگر وجه: وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ ای علی اهل الصّفّة، اگر از تو زلتی آید بر ایشان از بار آن هم هیچ چیز نیست، «فَتَطْرُدَهُمْ» یعنی ان تطردهم، فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ. و گفته‌اند: فتطردهم جواب آنست که گفت: ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ، و فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ جواب آنست که گفت: وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ. یکی جواب نفی است و یکی جواب نهی، و نظم آیت اینست: «و لا تطرد الذین یدعون ربهم فتکون من الظالمین ما علیک من حسابهم من شی‌ء و ما من حسابک علیهم من شی‌ء فتطردهم».

یقال فی الحساب هاهنا ثلاثة اقوال: احدها حساب اعمالهم، کقوله: إِنْ حِسابُهُمْ إِلَّا عَلی‌ رَبِّی. الثانی حساب ارزاقهم. الثالث من کفایتهم. تقول: حسبی ای کفانی. فتطردهم ای تبعدهم، و قیل تؤخرهم من الصّفّ الاوّل الی الاخیر.

و کذلک این بساط سخن است که عرب این چنین بسیار گویند بی‌تمثیل، و در قرآن مثل این فراوان است. فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ فتنه اینجا توهین ضعفا و فقراء است در چشم اقربا و اغنیا، یعنی ابتلینا فقراء لمسلمین من العرب و الموالی بالعرب من المشرکین ابی جهل و الولید بن المغیره و عتبه و امیّه و سهیل بن عمرو. لیقولوا یعنی الاشراف ا هؤلاء یعنی الضعفاء و الفقراء مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنا بالایمان. این چنان بود که شریف در وضیع نگرد که مسلمان شد عارش آید که چون وی باشد، و گوید این هن مسلمان شود پیش از من، و پس من چون وی باشم کلا و لمّا، ننگش آید که مسلمان شود! اینست معنی فتنه ایشان. همانست که جای دیگر گفت: وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا. پس آن گه گفت: أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ جای دیگر گفت: بأعلم بما فی صدور العالمین.

رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ. همه درین خیّزاند میگوید: اللَّه خود داند و از هر دانایی دانا تر است که شاکر نعمت هدایت کیست، و سزاوار بآن کیست.

وَ إِذا جاءَکَ جواب کافران تمام کرد، آن گه گفت: چون بتو آیند مؤمنان، یعنی درویشان صحابه که ذکر ایشان رفت. عطا گفت: ابو بکر صدیق است و عمر و عثمان و علی و بلال و سالم و ابو عبیده و مصعب عمیر و حمزه و جعفر و عثمان بن مظعون و عمار بن یاسر و ارقم بن الارقم و ابو سلمة بن عبد الاسد.

فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ از پیغام من گوی سلام بر شما. پس از نزول این آیت رسول خدا هر گه که ایشان را دیدی ابتدا بسلام کردی و گفتی: «الحمد للَّه الذی جعل من امتی من امرت ان اصبر معهم و اسلّم علیهم».

و سلام در لغت چهار معنی است نامی است از نامهای خداوند جل جلاله، یعنی که پاک است و منزه و مقدس از هر عیب و ناسزا که ملحدان و بیدینان گویند. و قیل: معناه ذو السلامة، ای الذی یملک السلام الذی هو تخلیص من المکروه فیؤتی به من یشاء. وجه دیگر مصدر است، یقال: سلّمت سلاما، و تأویل آن تخلص است یعنی که سلام کننده تو دعا میکند تا نفس تو و دین تو از آفات تخلص یابد. وجه سوم سلام جمع سلامت است. چهارم نام درخت است، آن درخت که عظیم باشد و قوی، و از آفات سلامت یافته.

روی ابو سعید الخدری، قال: کنت فی عصابة فیها ضعفاء المهاجرین، و ان بعضهم یستر بعضا من العری، و قارئ یقرأ علینا و نحن نستمع الی قراءته، فجاء النبی (ص) حتّی قام علینا، فلما رآه القارئ سکت، فسلّم، فقال: ما کنتم تصنعون؟ قلنا یا رسول اللَّه قارئ یقرأ علینا و نحن نستمع الی قراءته. فقال رسول اللَّه (ص): «الحمد للَّه الذی جعل فی امتی من امرت ان اصبر نفسی معهم»، ثم جلس وسطنا لیعدّ نفسه فینا، ثم قال بیده هکذا فحلق القوم و نوّرت وجوههم، فلم یعرف رسول اللَّه (ص) احد. قال: و کانوا ضعفاء المهاجرین، فقال النبیّ (ص): ابشروا صعالیک المهاجرین بالنور التام یوم القیامة، تدخلون الجنة قبل اغنیاء المؤمنین بنصف یوم مقدار خمس مائة عام.

کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ای قضی و اوجب علی نفسه لخلقه الرحمة ایجابا مؤکدا، و قیل: کتب ذلک فی اللوح المحفوظ. میگوید: در لوح محفوظ نبشت و واجب کرد بر خویشتن که بر بندگان رحمت کند. و قیل: هو ما قال النّبی (ص): «لما قضی اللَّه الخلق کتب کتابا فهو عنده، فوق عرشه: انّ رحمتی سبقت غضبی».

آن گه بیان کرد که آن رحمت چیست؟ گفت: أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً یعنی کتب انه من عمل منکم سوء بجهالة. این جهالت درین موضع مذمت است نه کلمت معذرت از کس بد نیاید مگر آن بد وی از نادانیست، که جاهل فرا سر گناه شود و از عاقبت مکروه آن نیندیشد.

ابن کثیر و ابو عمرو و حمزه و کسایی أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ بکسر الف خوانند، گویند که: «کتب» بمعنی «قال» است، و تقدیره: قال ربکم انه من عمل، و همچنین فَأَنَّهُ غَفُورٌ بکسر خوانند بر معنی ابتدا، لانّ ما بعد الفاء حکمه الابتداء، لأنّه قال: فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ. عاصم و ابن عامر أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ بفتح الف خوانند بر معنی بدل رحمت کأنه قال: کتب انّه من عمل، و همچنین فَأَنَّهُ غَفُورٌ بفتح خوانند بر خبر ابتداء مضمر، یعنی: فأمره فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ. و نافع اوّل بفتح خواند بر معنی بدل، و ثانی بکسر خواند بر معنی ابتدا.

وَ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ نبینها لک مفصلة فی کل وجه من امر الدنیا و الآخرة.

وَ لِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ این را بر چهار وجه خوانده‌اند، بر سه تاویل اهل مدینه بو جعفر و نافع خوانده‌اند، وَ لِتَسْتَبِینَ بتاء، سبیل بنصب، مخاطبت با مصطفی (ص) است، معنی آنست که تا روشن فرا بینی فرا راه مجرمان، یعنی بشناسی کار ایشان، و معلوم کنی سرانجام ایشان. دیگر وجه و لیستبین بیا، سبیل بنصب، قراءت یعقوب است، حکایت از مصطفی (ص)، یعنی: و لیستبین الرسول سبیل المجرمین. تا پیغامبر ما روشن فرا سبیل مجرمان بیند. و روا باشد که رسول (ص) مخاطب است و مراد بآن امت بود. یعنی: و لیستبینوا سبیل المجرمین، ای لیزدادوا استبانة لها. سدیگر وجه لتستبین بتاء، سبیل برفع، قراءت ابن کثیر است و ابو عمرو و ابن عامر و حفص از عاصم. چهارم «و لیستبینوا» بیاء، سبیل برفع، قراءت حمزه و کسایی است و ابو بکر از عاصم «تا» از بهر تأنیث، و «یا» از بهر تقدّم فعل بر اسم در هر دو قراءت معنی یکی است. میگوید: تا پیدا شود سبیل مجرمان که ایشان سرکشیدند پس آنکه پیغام شنیدند. سین زائده است درین دو قراءت پسین، بان و استبان، آشکارا شد، چون: علا و استعلی و قام و استقام و اخوات این. و سبیل بر لغت اهل حجاز مؤنّث است، و بر لغت بنی تمیم مذکّر. وَ لِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ تقدیره سبیل المجرمین من سبیل المؤمنین، الا انه کان معلوما فحذف، کقوله: سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ یعنی و البرد، فحذف لأن الحر یدل علی البرد.

قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کافران مصطفی (ص) را تعییر میکردند که: دین پدران بگذاشت، و بتان را بگذاشت و خوار کرد، و ما که این اصنام را می‌پرستیم بآن می‌پرستیم تا ما را با اللَّه نزدیک گرداند: ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللَّهِ زُلْفی‌. رب العالمین گفت: یا محمد! ایشان را گوی که جز اللَّه را سزا نیست که پرستند، و جز او خداوند و معبود نیست. مرا نفرمودند که اینان پرست. اینان مخلوقان‌اند و عاجزان همچون شما.

إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکُمْ و شما که بتان می‌پرستید بهوا می‌پرستید نه ببینت و برهان، و من بر آن نیستم که بر پی هواء شما روم. قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ‌ من پس گمراه باشم اگر این بتان پرستم، و هرگز راه براه هدی نبرم. چرا من پی هواء شما باید رفت، و من خود بر بیّنت و برهان روشنم از خداوند خویش، و بر عبادت اللَّه نه بر پی هواام که بر بیّنت خداام.

إِنِّی عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ یعنی بالبیان، و هو معنی البیّنة، و شما آن بیان که من آورده‌ام دروغ زن میگیرید. ما عِنْدِی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ این جواب نضر حارث است و رؤساء قریش که میگفتند: ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ. و نضر در حطیم کعبه ایستاده بود، و میگفت: بار خدا! اگر آنچه محمد میگوید حق است و راست، ما را آن عذاب فرست که او وعده میدهد.

رب العالمین گفت: یا محمد! ایشان را جواب ده که: ما عِنْدِی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ.

چه شتابست که میکنید؟ و نزول عذاب می‌خواهید؟ آن بنزدیک من و توان من نیست. جای دیگر میگوید: وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّی لَجاءَهُمُ الْعَذابُ. آن گه گفت: إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ حکم خدایراست و جز وی را حکم نیست، و فرو گشادن عذاب جز بقدرت و علم وی نیست. چون وقت آن بر آید فرو گشاید، و آن را مردّ نیست.

یَقُصُّ الْحَقَّ بر قراءت ابن کثیر و نافع و عاصم، میگوید: یقص القصص الحق اللَّه سخن راست گوید، و حدیث راست کند، باقی یقضی الحق خوانند، ای: یقضی القضاء الحق. اللَّه کار که گزارد و حکم که کند بداد کند و براستی. وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلِینَ الذین یفصلون بین الحق و الباطل.

قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِی ای بیدی، ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ من العذاب لَقُضِیَ الْأَمْرُ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ و انفصل ما بیننا بتعجیل العقوبة. میگوید: اگر بدست من بودی آن رستاخیز که بآن می‌شتابید، و آن عذاب که می‌خواهید، بسر شما آوردمی، تا شما را بآن هلاک کردمی، تا این مطالبت یکدیگر میان ما بریده گشتی، از ما مطالبت شما باخلاص عبادت، و از شما مطالبت ما بتعجیل عقوبت. وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِینَ ای هو أعلم بوقت عقوبتهم، فیؤخرهم الی وقته و أنا لا اعلم ذلک.

۷ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ أَنْذِرْ بِهِ آگاه کن و بیم نمای بآن پیغام الَّذِینَ یَخافُونَ ایشان را که می‌ترسند أَنْ یُحْشَرُوا إِلی‌ رَبِّهِمْ که ایشان را انگیخته با خدای خویش برند لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ ایشان را نیست جز از وی وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ نه یاری و نه شفیعی لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ تا مگر پرهیزند از خشم و عذاب خدای.۷ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخافُونَ الایة خوف اینجا بمعنی علم است، و ترسنده بحقیقت اوست که علم ترس داند، ترس بی‌علم ترس خارجیان است، و علم بی ترس علم زندیقان، و ترس با علم صفت مؤمنان و صدیقان. اینست صفت درویشان صحابه و اصحاب صفّه، هم ترس بود ایشان را و هم علم، هم اخلاص بود ایشان را و هم صدق. رسول خدا (ص) روزی بایشان برگذشت. ایشان را دید هر یکی کان حسرت شده، و اندوه دین بجان و دل پذیرفته، با درویشی و بی‌کامی بساخته، ظاهری شوریده، و باطنی آسوده، قلاده معیشت و نعمت گسسته، و راز ولی نعمت بدل ایشان پیوسته، چشمهاشان چون ابر بهاران، و رویها چون ماه تابان. همه در آن صفّه صف کشیده، و نور دل ایشان بهفت طبقه آسمان پیوسته. رسول خدا آن سوز و نیاز و آن راز و ناز ایشان دید، گفت: «ابشروا یا اصحاب الصفة! فمن یقی منکم علی النعت الذی انتم علیه الیوم، راضیا بما فیه، فانه من رفقایی یوم القیامة».

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلی‌ رَبِّهِمْ الایة این آیات در شأن موالی و فقراء عرب فرو آمد عمار یاسر و ابو ذر غفاری و مقداد اسود و صهیب و بلال و خباب و سالم و مهجع و النمرة بن قاسط و عامر بن فهیره و ابن مسعود و امثال ایشان. رب العالمین میگوید: این قوم را آگاه کن بقرآن و بوحی که بتو فرو فرستادیم. این «ها» با «ما یوحی» شود، و خوف اینجا بمعنی علم است یعنی: یعلمون انهم یحشرون الی ربهم فی الآخرة، و نظیر این آیت آنست که گفت: إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ. معنی آنست که: انّما یقبل انذارک الّذین یخافون و یتقون.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: کسانی را که از حشر به سوی پروردگارشان می‌ترسند، با قرآن و وحی‌ای که به تو نازل کرده‌ای، هشدار بده. این آیات در مورد گروهی از افراد نازل شده است، مانند عمار یاسر، ابوذر غفاری، مقداد، صهیب، بلال، خباب، سالم، مهجع، النمرة بن قاسط، عامر بن فهیره، ابن مسعود و امثال آنها. در اینجا، واژه "خوف" به معنی علم است، به این معنا که آنها آگاهند که در آخرت به سوی پروردگارشان حشر خواهند شد. همچنین در آیه دیگری آمده که تنها کسانی که به یاد خدا هستند، انذار تو را می‌پذیرند و در واقع انذار تو فقط برای کسانی است که می‌ترسند و تقوا دارند.
میگوید: تهدید تو او پذیرد و سخن تو برو کار کند که تقوی و خوف دارد، و ایشان فقراء عرب‌اند و یاران گزیده، و گفته‌اند: مراد باین آیت مسلمانان‌اند و اهل کتاب، ایشان که ببعث و نشور معترف‌اند، و از کتاب خدای خوانده و دانسته، و چون ببعث و معاد معترف‌اند حجت بر ایشان روشن‌تر بود و واجب‌تر، ازین جهت ایشان را بذکر مخصوص کرد. آن گه وصف اعتقاد مؤمنان کرد و گفت: لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ یعنی: و یعلمون انّه لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ. میدانند که جز از اللَّه ایشان را یار و دوست نیست، و در قیامت شفاعت جز بدستوری او نیست چنان که جای دیگر گفت: «یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ». «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» ای یتقون اذا علموا انّه لا شفیع لهم و لا ناصر لهم دونی بمنعهم منی، فلیتقوا بأعمالهم الصالحة. و قیل: لعلهم یتقون ان یجعلوا وسیلة الی غیری او شفیعا الی سوای.
هوش مصنوعی: می‌گوید: اگر کسی از تو ترس داشته باشد و به حرف‌های تو گوش دهد، به خاطر تقوا و خوفی است که از خدا در دل دارد. این افراد از فقیران عرب و یاران برگزیده هستند. گفته‌اند که منظور از آیه‌ای که ذکر شده، مسلمانان و اهل کتابی هستند که به رستاخیز و معاد اعتراف دارند و از کتاب خداوند آگاهی دارند. از آنجا که این افراد به معاد و روز قیامت ایمان دارند، لذا بر ایشان واجب‌تر است که به یاد خدا باشند. سپس به وصف اعتقادات مؤمنان پرداخته و می‌گوید که آن‌ها می‌دانند جز خداوند هیچ ولی یا شفاعتی برای آن‌ها وجود ندارد. در روز قیامت، شفاعت تنها به اجازه خداوند امکان‌پذیر است. همچنین بیان شده که مؤمنان باید با اعمال صالح خود تقوا پیشه کنند و برخی قائل‌اند که شاید منظور این است که نباید به وساطت کسانی غیر از خداوند فکر کنند.
وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ سبب نزول این آیت آن بود که بو جهل و اصحاب وی و جمعی از اشراف بنی عبد مناف بر بو طالب شدند و گفتند: می‌بینی این رذّال و اوباش و سفله که بر پی برادرزاده تو ایستاده‌اند! هر جای که بی‌نامی است بی‌خان و مانی، رانده هر قبیله، ناچیز هر عشیره، او را پس رواست، و وی خریدار ایشان. ای ابا طالب او را گوی: اگر این غربا و سفله از بر خویش برانی ما که سادات عربیم و اشراف قریش ترا پس روی کنیم و بپذیریم، اما با این قوم که مولایان و آزاد کردگان مااند، و چاکران و رهیگان‌اند، نتوانیم که با تو نشینیم، که آن ما را عاری و شناری بود. بو طالب رفت و پیغام ایشان بگزارد و گفت: لو طردت هؤلاء عنک، لعل سراة قومک یتبعونک. اگر اینان را یک چند برانی مگر که صواب باشد، تا اشراف قریش و سادات عرب ترا پس روی کنند. رب العالمین بجواب ایشان آیت فرستاد: وَ لا تَطْرُدِ مران یا محمد! الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ ای یعبدون ربهم.
هوش مصنوعی: فرمان به پیامبر این بود که نباید کسانی را که در صبح و شام خدا را می‌خوانند، طرد کند. سبب این دستور آن بود که ابوطالب و چند نفر از اشراف قریش به پیامبر گفتند که اگر کسانی که در کنار تو نشسته‌اند، افراد پست و ناچیزی هستند و بهتر است که آن‌ها را از خود برانی تا که اشراف و سادات قریش حمایتت کنند. اما پیامبر به آن‌ها اعلام کرد که حتی اگر این افراد معمولی هستند، نباید آن‌ها را تنها به خاطر جایگاه اجتماعی‌شان طرد کند. خداوند به پیامبر دستور داد که همواره با مردم مؤمن و دعا‌کننده در ارتباط باشد و آن‌ها را از خود دور نکند.
این درویشان خداشناسان خداپرستان که بامداد و شبانگاه نماز میکنند. و این در ابتداء اسلام بود که فرض نماز چهار بود: دو بامداد و دو شبانگاه. پس از آن پنج نماز در شبانروز فرض کردند. و گفته‌اند: «یَدْعُونَ رَبَّهُمْ» ای یذکرون ربهم و یقرءون القرآن. بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ شامی «بالغدوة» بواو خوانند اینجا و در سورة الکهف، و معنی همانست. «یُرِیدُونَ وَجْهَهُ» این وجه تعظیم و تفخیم ذکر را درآورد، و معنی آنست که یریدون اللَّه و یقصدون الطریق الذی امرهم بقصده. همانست که مصطفی (ص) گفت بروایت انس مالک، قال: «تعرض اعمال بنی آدم بین یدی اللَّه تعالی فی صحف مختمة، فیقول: اقبلوا هذا و دعوا هذا، فتقول الملائکة ما علمنا الا خیرا، فیقول اللَّه عز و جل: هذا ما ارید به وجهی، و هذا ما لم یرد به وجهی، و لا اقبل الا ما ارید به وجهی».
هوش مصنوعی: این درویشان که خدا را می‌شناسند و پرستش می‌کنند، در صبح و شب نماز می‌خوانند. در اوایل اسلام، تعداد نمازهای واجب چهار رکعت بود: دو رکعت در صبح و دو رکعت در شب. بعدها، تعداد نمازها به پنج وعده در طول روز و شب افزایش یافت. در آیه آمده است که آن‌ها خدای خود را می‌خوانند و قرآن را قرائت می‌کنند. در اینجا و در سوره کهف، به تعبیر «بالغدوة» (در صبح) اشاره شده است و معنی آن یکسان است. درباره عبارت «یُرِیدُونَ وَجْهَهُ» می‌توان گفت که به معنای بزرگداشت و اهمیت قُرب خداوند است و نشان می‌دهد که آن‌ها فقط خواهان رضایت خدا هستند و راهی را که خداوند به آن‌ها فرمان داده، دنبال می‌کنند. همچنین پیامبر (ص) در سخنی به نقل از انس مالک می‌فرماید: «اعمال انسان‌ها در پیشگاه خداوند قرار می‌گیرد و خداوند برخی را می‌پذیرد و برخی را می‌رانَد. ملائکه می‌گویند ما جز خوب نمی‌دانیم، ولی خداوند می‌فرماید: این عملی است که برای من انجام شده و آن عمل چنین نیست و من تنها عملی را می‌پذیرم که برای من انجام شده باشد».
ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ این جواب آنست که مشرکان و منافقان در فقراء مسلمانان می طعن زدند، و از مجالست ایشان می ننگ دیدند، و رسول خدا را بدرویشی و بد حالی ایشان می طعن زدند؟ چنان که جای دیگر گفت: «إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا» الایة، أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ الایة. این جواب ایشان را است، میگوید: اگر ایشان اهل عارند بر تو از شمار ایشان هیچ چیز نیست که ایشان را توانی که رانی، هم چنان که نوح گفت قوم خویش را: «إِنْ حِسابُهُمْ إِلَّا عَلی‌ رَبِّی»، «وَ یا قَوْمِ مَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ». این همه جوابها آنست که وی را گفته بودند: «ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَراذِلُنا»، «وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ».
هوش مصنوعی: این متن به شکایت مشرکان و منافقان از مسلمانان فقیر اشاره دارد که با آن‌ها مجالست می‌کردند و به خاطر وضعیت مالی‌ و اجتماعی‌ آن‌ها، به پیامبر خدا نیز طعنه می‌زدند. در پاسخ به این انتقادات، ذکر می‌شود که نباید به خاطر وضعیت این افراد، پیامبر را سرزنش کنند، زیرا هیچ مسئولیتی در قبال قضاوت‌های آنان ندارد. پیامبر نیز به قوم خود می‌گوید که اگر این مردم را نادیده بگیرند، در حقیقت به خودشان آسیب می‌زنند و نمی‌توانند از عذاب خداوند بر خود دفاع کنند. این پاسخ‌ها به انتقادهایی بازمی‌گردد که می‌گفتند تنها فقیران و افراد بی‌ارزش به پیامبر پیوسته‌اند.
وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ یک وجه آنست که این ها و میم با دشمنان مصطفی (ص) شود، که وی را میگفتند که: درویش است، و یتیم بو طالب است، و صنبور است و با وی فریشته هم بازو نیست، و وی ملک نیست، و وی را گنج نیست. و نیز گفتند که: مجنون است و ساحر و مفتری و کذاب و صاحب اساطیر. میگوید: از شمار تو بر ایشان هیچ چیز نیست. دیگر وجه: وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ ای علی اهل الصّفّة، اگر از تو زلتی آید بر ایشان از بار آن هم هیچ چیز نیست، «فَتَطْرُدَهُمْ» یعنی ان تطردهم، فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ. و گفته‌اند: فتطردهم جواب آنست که گفت: ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ، و فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ جواب آنست که گفت: وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ. یکی جواب نفی است و یکی جواب نهی، و نظم آیت اینست: «و لا تطرد الذین یدعون ربهم فتکون من الظالمین ما علیک من حسابهم من شی‌ء و ما من حسابک علیهم من شی‌ء فتطردهم».
هوش مصنوعی: در این متن به بررسی نسبت پیامبر (ص) با دشمنانش پرداخته می‌شود. دشمنان او اتهامات و توهین‌هایی به او می‌زنند؛ از جمله اینکه او یتیم، درویش و فاقد ثروت است، همچنین او را مجنون، ساحر و کذاب می‌خوانند. در اینجا بیان شده است که نسبت به این اتهامات، هیچ گناه و مسئولیتی بر پیامبر (ص) نیست. به اهل صفه نیز توصیه می‌شود که اگر از آن‌ها خطایی سر بزند و به دلایلی آن‌ها را طرد کند، در این صورت از ظالمین خواهد شد. به عبارتی، این نکته تاکید می‌کند که نسبت به دیگران حساب و کتابی وجود ندارد و نباید به خاطر اشتباهات دیگران، آنها را از خود دور کند. رابطه به‌درستی از وجود فقرا و مستمندان که در کنار پیامبر هستند حمایت می‌کند.
یقال فی الحساب هاهنا ثلاثة اقوال: احدها حساب اعمالهم، کقوله: إِنْ حِسابُهُمْ إِلَّا عَلی‌ رَبِّی. الثانی حساب ارزاقهم. الثالث من کفایتهم. تقول: حسبی ای کفانی. فتطردهم ای تبعدهم، و قیل تؤخرهم من الصّفّ الاوّل الی الاخیر.
هوش مصنوعی: در اینجا در مورد حسابرسی در روز قیامت سه نظر مطرح شده است: اولین نظر مربوط به محاسبه اعمال افراد است، مانند جمله‌ای که می‌گوید: «محاسبه آنان تنها بر عهده پروردگار من است.» نظر دوم به محاسبه روزی و روزی‌دهی آنها مربوط می‌شود. و نظر سوم مربوط به کفایت شخص است؛ به این معنی که هنگامی که کسی می‌گوید «حسبی» یعنی «این برای من کافی است». در ادامه بیان می‌شود که ممکن است این افراد را از صف اول دور کنند یا آنها را به تأخیر اندازند و به صف آخر ببرند.
و کذلک این بساط سخن است که عرب این چنین بسیار گویند بی‌تمثیل، و در قرآن مثل این فراوان است. فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ فتنه اینجا توهین ضعفا و فقراء است در چشم اقربا و اغنیا، یعنی ابتلینا فقراء لمسلمین من العرب و الموالی بالعرب من المشرکین ابی جهل و الولید بن المغیره و عتبه و امیّه و سهیل بن عمرو. لیقولوا یعنی الاشراف ا هؤلاء یعنی الضعفاء و الفقراء مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنا بالایمان. این چنان بود که شریف در وضیع نگرد که مسلمان شد عارش آید که چون وی باشد، و گوید این هن مسلمان شود پیش از من، و پس من چون وی باشم کلا و لمّا، ننگش آید که مسلمان شود! اینست معنی فتنه ایشان. همانست که جای دیگر گفت: وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا. پس آن گه گفت: أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ جای دیگر گفت: بأعلم بما فی صدور العالمین.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی یک موقعیت اجتماعی در میان عرب‌ها می‌پردازد، جایی که ضعف و فقر به عنوان مایه توهین و تحقیر در نظر گرفته می‌شود. افرادی از طبقات بالای جامعه به فقرا و ضعفا نگاه تحقیرآمیز دارند و فکر می‌کنند که ایمان آوردن این افراد، ننگی برای خودشان به حساب می‌آید. در این وضعیت، افراد ثروتمند و محترم نمی‌توانند پذیرای این واقعیت شوند که کسانی از طبقات پایین‌تر ممکن است برگزیده شوند و ایمان بیاورند. بنابراین، این وضع به نوعی آزمون و فتنه برای جامعه است که نشان‌دهنده ادعاهای مختلف و نگرش‌ها به ایمان و اعتبار است. در این میان، خداوند به عنوان آگاه‌ترین فرد در مورد شاکران و حالات درونی انسان‌ها معرفی شده است.
رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ. همه درین خیّزاند میگوید: اللَّه خود داند و از هر دانایی دانا تر است که شاکر نعمت هدایت کیست، و سزاوار بآن کیست.
هوش مصنوعی: پروردگار شما به وضعیت و ویژگی‌های شما آگاه‌تر است. او بهتر از هر کس دیگری می‌داند که چه کسی شکر نعمت هدایت را می‌گوید و چه کسی شایسته آن است.
وَ إِذا جاءَکَ جواب کافران تمام کرد، آن گه گفت: چون بتو آیند مؤمنان، یعنی درویشان صحابه که ذکر ایشان رفت. عطا گفت: ابو بکر صدیق است و عمر و عثمان و علی و بلال و سالم و ابو عبیده و مصعب عمیر و حمزه و جعفر و عثمان بن مظعون و عمار بن یاسر و ارقم بن الارقم و ابو سلمة بن عبد الاسد.
هوش مصنوعی: و هنگامی که پاسخ کافران به پایان رسید، گفت: هنگامی که مؤمنان به تو می‌آیند، منظور درویشانی از صحابه است که ذکر آنها رفت. عطا گفت: اینان عبارتند از: ابو بکر صدیق، عمر، عثمان، علی، بلال، سالم، ابو عبیده، مصعب بن عمیر، حمزه، جعفر، عثمان بن مظعون، عمار بن یاسر، ارقم بن ارقم و ابو سلمه بن عبد الاسد.
فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ از پیغام من گوی سلام بر شما. پس از نزول این آیت رسول خدا هر گه که ایشان را دیدی ابتدا بسلام کردی و گفتی: «الحمد للَّه الذی جعل من امتی من امرت ان اصبر معهم و اسلّم علیهم».
هوش مصنوعی: با سلام خدمت شما. بعد از نزول این آیه، پیامبر هر بار که کسی او را می‌دید، ابتدا سلام می‌کرد و می‌گفت: «سپاس خدا را که از امت من افرادی را قرار داد که به آنها امر کردم صبر کنند و به آنها سلام کنند».
و سلام در لغت چهار معنی است نامی است از نامهای خداوند جل جلاله، یعنی که پاک است و منزه و مقدس از هر عیب و ناسزا که ملحدان و بیدینان گویند. و قیل: معناه ذو السلامة، ای الذی یملک السلام الذی هو تخلیص من المکروه فیؤتی به من یشاء. وجه دیگر مصدر است، یقال: سلّمت سلاما، و تأویل آن تخلص است یعنی که سلام کننده تو دعا میکند تا نفس تو و دین تو از آفات تخلص یابد. وجه سوم سلام جمع سلامت است. چهارم نام درخت است، آن درخت که عظیم باشد و قوی، و از آفات سلامت یافته.
هوش مصنوعی: سلام واژه‌ای است که چهار معنا دارد. اولاً، این نامی است از نام‌های خداوند که به معنی پاک و منزه از هر عیب و نقص است. همچنین گفته شده که معنی دیگر آن، "صاحب سلامت" است، یعنی کسی که دارای امنیت و سلامتی است و می‌تواند آن را به هر کس که بخواهد عطا کند. معنای سوم آن به معنای "تخلیص" است، به این معنا که کسی که سلام می‌کند، برای تو دعا می‌کند تا جان و دینت از آسیب‌ها مصون بماند. در نهایت، معنای چهارم آن به درختی اشاره دارد که بزرگ و قوی است و از آسیب‌ها در امان مانده است.
روی ابو سعید الخدری، قال: کنت فی عصابة فیها ضعفاء المهاجرین، و ان بعضهم یستر بعضا من العری، و قارئ یقرأ علینا و نحن نستمع الی قراءته، فجاء النبی (ص) حتّی قام علینا، فلما رآه القارئ سکت، فسلّم، فقال: ما کنتم تصنعون؟ قلنا یا رسول اللَّه قارئ یقرأ علینا و نحن نستمع الی قراءته. فقال رسول اللَّه (ص): «الحمد للَّه الذی جعل فی امتی من امرت ان اصبر نفسی معهم»، ثم جلس وسطنا لیعدّ نفسه فینا، ثم قال بیده هکذا فحلق القوم و نوّرت وجوههم، فلم یعرف رسول اللَّه (ص) احد. قال: و کانوا ضعفاء المهاجرین، فقال النبیّ (ص): ابشروا صعالیک المهاجرین بالنور التام یوم القیامة، تدخلون الجنة قبل اغنیاء المؤمنین بنصف یوم مقدار خمس مائة عام.
هوش مصنوعی: ابو سعید خدری در این روایت می‌گوید: من در جمعی بودم که اعضای آن از ضعفا و مهاجران بودند. برخی از آن‌ها برای پوشاندن عریانی یکدیگر تلاش می‌کردند و یک فرد قرآنی می‌خواند و ما به قرائت او گوش می‌دادیم. ناگهان پیامبر (ص) آمد و در میان ما ایستاد. وقتی خواننده پیامبر را دید، ساکت شد و سلام کرد. پیامبر (ص) پرسید: «شما چه کار می‌کردید؟» ما گفتیم: «یا رسول‌اللَّه، کسی در حال خواندن قرآن برای ما بود و ما گوش می‌دادیم.» پیامبر (ص) فرمود: «الحمدلله که در امتم کسانی هستند که به آن‌ها مأمور شدم خود را در کنارشان قرار دهم.» سپس پیامبر در میان ما نشسته و دستش را به شکل خاصی نشان داد و چهره‌های ما را درخشان کرد، به طوری که او هیچ یک از ما را نشناخت. او به ما که از مهاجرین ضعیف بودیم گفت: «خوشا به حال شما، صغار مهاجرین، که در روز قیامت با نور کامل خواهید آمد و به بهشت می‌روید و قبل از ثروتمندان مؤمنان، به مقدار پنجصد سال، وارد بهشت خواهید شد.»
کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ای قضی و اوجب علی نفسه لخلقه الرحمة ایجابا مؤکدا، و قیل: کتب ذلک فی اللوح المحفوظ. میگوید: در لوح محفوظ نبشت و واجب کرد بر خویشتن که بر بندگان رحمت کند. و قیل: هو ما قال النّبی (ص): «لما قضی اللَّه الخلق کتب کتابا فهو عنده، فوق عرشه: انّ رحمتی سبقت غضبی».
هوش مصنوعی: پروردگارتان بر خود مقرر کرده است که رحمتش بر خود لازم است و این تصمیم، امری قطعی و جدی است که برای مخلوقاتش رحمت را واجب کرده است. برخی گفته‌اند که این موضوع در لوح محفوظ نوشته شده است. به این معنا که در آنجا ثبت شده که بر بندگانش رحمت خواهد آورد. همچنین، نقل شده که نبی مکرم (ص) فرموده‌اند: "زمانی که خداوند آفرینش را به پایان رسانید، کتابی نوشت که آن کتاب در نزد او و بالای عرشش قرار دارد: رحمت من بر غضبم پیشی گرفته است."
آن گه بیان کرد که آن رحمت چیست؟ گفت: أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً یعنی کتب انه من عمل منکم سوء بجهالة. این جهالت درین موضع مذمت است نه کلمت معذرت از کس بد نیاید مگر آن بد وی از نادانیست، که جاهل فرا سر گناه شود و از عاقبت مکروه آن نیندیشد.
هوش مصنوعی: سپس توضیح داد که آن رحمت چیست؟ گفت: این است که هر کس از شما کاری بد انجام دهد، یعنی اگر کسی از شما از روی نادانی مشترک از نیکی دور باشد. در اینجا نادانی مورد انتقاد است و کلمه عذرخواهی از کسی پذیرفته نیست مگر اینکه آن کار بد او ناشی از نادانی باشد، زیرا جاهل بیشتر بر سر گناه خود می‌رود و به عواقب ناخوشایند آن فکر نمی‌کند.
ابن کثیر و ابو عمرو و حمزه و کسایی أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ بکسر الف خوانند، گویند که: «کتب» بمعنی «قال» است، و تقدیره: قال ربکم انه من عمل، و همچنین فَأَنَّهُ غَفُورٌ بکسر خوانند بر معنی ابتدا، لانّ ما بعد الفاء حکمه الابتداء، لأنّه قال: فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ. عاصم و ابن عامر أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ بفتح الف خوانند بر معنی بدل رحمت کأنه قال: کتب انّه من عمل، و همچنین فَأَنَّهُ غَفُورٌ بفتح خوانند بر خبر ابتداء مضمر، یعنی: فأمره فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ. و نافع اوّل بفتح خواند بر معنی بدل، و ثانی بکسر خواند بر معنی ابتدا.
هوش مصنوعی: ابن کثیر و ابو عمرو و حمزه و کسایی گفته‌اند که وقتی "کتب" با کسر الف خوانده شود، به معنای "قال" است و می‌توان گفت که: «خداوند شما را خبر داده که هر کس عملی انجام دهد». همچنین وقتی "فأَنَّهُ غَفُورٌ" با کسر خوانده شود، به معنای آغاز موضوع است، زیرا پس از "فاء" حکم بر شروع صحبت دارد. عاصم و ابن عامر "أَنَّهُ مِنْ عَمِلَ" را با فتح الف می‌خوانند که به معنای بدل رحمت است، گویی می‌گویند: «نوشته شده که هر کس عملی انجام دهد». همچنین "فَأَنَّهُ غَفُورٌ" را با فتح می‌خوانند که به عنوان خبر شروع مضمر است، یعنی: «پس فرمان او این است که او بخشنده و مهربان است». نافع در ابتدا این عبارت را با فتح می‌خواند به عنوان بدل و سپس آن را با کسر می‌خواند به عنوان معنای آغاز.
وَ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ نبینها لک مفصلة فی کل وجه من امر الدنیا و الآخرة.
هوش مصنوعی: ما آیات را به شکلی دقیق و روشن توضیح می‌دهیم تا هر بخشی از امور دنیا و آخرت را برای تو نمایان کنیم.
وَ لِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ این را بر چهار وجه خوانده‌اند، بر سه تاویل اهل مدینه بو جعفر و نافع خوانده‌اند، وَ لِتَسْتَبِینَ بتاء، سبیل بنصب، مخاطبت با مصطفی (ص) است، معنی آنست که تا روشن فرا بینی فرا راه مجرمان، یعنی بشناسی کار ایشان، و معلوم کنی سرانجام ایشان. دیگر وجه و لیستبین بیا، سبیل بنصب، قراءت یعقوب است، حکایت از مصطفی (ص)، یعنی: و لیستبین الرسول سبیل المجرمین. تا پیغامبر ما روشن فرا سبیل مجرمان بیند. و روا باشد که رسول (ص) مخاطب است و مراد بآن امت بود. یعنی: و لیستبینوا سبیل المجرمین، ای لیزدادوا استبانة لها. سدیگر وجه لتستبین بتاء، سبیل برفع، قراءت ابن کثیر است و ابو عمرو و ابن عامر و حفص از عاصم. چهارم «و لیستبینوا» بیاء، سبیل برفع، قراءت حمزه و کسایی است و ابو بکر از عاصم «تا» از بهر تأنیث، و «یا» از بهر تقدّم فعل بر اسم در هر دو قراءت معنی یکی است. میگوید: تا پیدا شود سبیل مجرمان که ایشان سرکشیدند پس آنکه پیغام شنیدند. سین زائده است درین دو قراءت پسین، بان و استبان، آشکارا شد، چون: علا و استعلی و قام و استقام و اخوات این. و سبیل بر لغت اهل حجاز مؤنّث است، و بر لغت بنی تمیم مذکّر. وَ لِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ تقدیره سبیل المجرمین من سبیل المؤمنین، الا انه کان معلوما فحذف، کقوله: سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ یعنی و البرد، فحذف لأن الحر یدل علی البرد.
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای این است که راه و مسیر مجرمان برای تو روشن و مشخص شود. این موضوع به چهار روش متفاوت خوانده شده است که هر کدام به نوعی به پیامبر (ص) یا امت او اشاره دارد و نشان دهنده این است که آن‌ها باید روش‌های نادرست و عواقب اعمال مجرمانه را شناسایی کنند. برخی خوانش‌ها به بیان واضح‌تر رسالت پیامبر در شناسایی این مسیر اشاره دارند و بعضی دیگر به اهمیت این شناخت برای جامعه مسلمانان پرداخته‌اند. در نهایت، این جمله به نوعی کنایه از قیاس میان مسیر مؤمنان و مجرمان دارد، و نشان می‌دهد که شناخت مسیر نادرست نیازمند آگاهی و درک درست از حقایق است.
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کافران مصطفی (ص) را تعییر میکردند که: دین پدران بگذاشت، و بتان را بگذاشت و خوار کرد، و ما که این اصنام را می‌پرستیم بآن می‌پرستیم تا ما را با اللَّه نزدیک گرداند: ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللَّهِ زُلْفی‌. رب العالمین گفت: یا محمد! ایشان را گوی که جز اللَّه را سزا نیست که پرستند، و جز او خداوند و معبود نیست. مرا نفرمودند که اینان پرست. اینان مخلوقان‌اند و عاجزان همچون شما.
هوش مصنوعی: بگو: من از این که به کسانی که غیر از خدا می‌پرستید، عبادت کنم نهی شده‌ام. برخی از مردم می‌گویند که ما این بتان را می‌پرستیم تا ما را به خدا نزدیک‌تر کنند. اما خداوند به محمد (ص) فرمود که به آنها بگوید: غیر از خدا شایسته عبادت نیست و معبودی جز او وجود ندارد. به من نگفته‌اند که این افراد را پرستش کنید؛ زیرا آنها نیز مانند شما مخلوق و ناتوان هستند.
إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکُمْ و شما که بتان می‌پرستید بهوا می‌پرستید نه ببینت و برهان، و من بر آن نیستم که بر پی هواء شما روم. قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ‌ من پس گمراه باشم اگر این بتان پرستم، و هرگز راه براه هدی نبرم. چرا من پی هواء شما باید رفت، و من خود بر بیّنت و برهان روشنم از خداوند خویش، و بر عبادت اللَّه نه بر پی هواام که بر بیّنت خداام.
هوش مصنوعی: کسانی که غیر از خدا می‌پرستید، مانند شما بندگان هستند. شما به سراغ بت‌ها می‌روید بدون هیچ دلیل و برهانی. من هرگز نمی‌توانم به دنبال خواسته‌های بی‌اساس شما بروم، زیرا اگر اینگونه عمل کنم، گمراه خواهم شد و هرگز به راه درست نخواهم رسید. چرا باید به دنبال خواسته‌های شما باشم وقتی که من خودم از حقیقت و برهان روشنی در مورد خداوند آگاه هستم؟ من باید خداوند را عبادت کنم و نه بر اساس خواسته‌های بی‌پایه شما.
إِنِّی عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ یعنی بالبیان، و هو معنی البیّنة، و شما آن بیان که من آورده‌ام دروغ زن میگیرید. ما عِنْدِی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ این جواب نضر حارث است و رؤساء قریش که میگفتند: ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ. و نضر در حطیم کعبه ایستاده بود، و میگفت: بار خدا! اگر آنچه محمد میگوید حق است و راست، ما را آن عذاب فرست که او وعده میدهد.
هوش مصنوعی: من بر دلیل واضحی از جانب خداوند هستم و شما آن دلیل را انکار می‌کنید. من آنچه شما خواستار آن هستید را ندارم. این پاسخ نضر حارث به رؤسای قریش بود که می‌گفتند: اگر تو از راست‌گویان هستی، عذاب خدا را بر ما بیاور. نضر در کنار کعبه ایستاده بود و از خدا می‌خواست که اگر آنچه محمد می‌گوید حقیقت دارد، عذابی که او وعده داده است بر ما نازل کند.
رب العالمین گفت: یا محمد! ایشان را جواب ده که: ما عِنْدِی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ.
هوش مصنوعی: پروردگار جهانیان فرمود: ای محمد! به آن‌ها پاسخ بده که: من چیزی ندارم که شما در انتظار آن هستید.
چه شتابست که میکنید؟ و نزول عذاب می‌خواهید؟ آن بنزدیک من و توان من نیست. جای دیگر میگوید: وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّی لَجاءَهُمُ الْعَذابُ. آن گه گفت: إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ حکم خدایراست و جز وی را حکم نیست، و فرو گشادن عذاب جز بقدرت و علم وی نیست. چون وقت آن بر آید فرو گشاید، و آن را مردّ نیست.
هوش مصنوعی: چه شتاب و عجله‌ای دارید؟ آیا به دنبال نزول عذاب هستید؟ چنین چیزی در اختیار من نیست. در جای دیگری می‌گوید: آن‌ها از تو خواسته‌اند که عذاب را زودتر بفرستی و اگر زمان معینی تعیین نشده بود، عذاب به یقین بر آن‌ها نازل می‌شد. سپس می‌گوید: حاکمیت تنها از آنِ خداست و جز او هیچ‌کس حق حاکم بودن ندارد. عذاب تنها به فرمان و علم او فرود می‌آید و زمانی که وقت آن فرابرسد، عذاب نازل می‌شود و غیر از این ممکن نیست.
یَقُصُّ الْحَقَّ بر قراءت ابن کثیر و نافع و عاصم، میگوید: یقص القصص الحق اللَّه سخن راست گوید، و حدیث راست کند، باقی یقضی الحق خوانند، ای: یقضی القضاء الحق. اللَّه کار که گزارد و حکم که کند بداد کند و براستی. وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلِینَ الذین یفصلون بین الحق و الباطل.
هوش مصنوعی: خداوند حقیقت را بیان می‌کند و سخنان راست می‌زند. او بهترین داورانی است که بین حق و ناحق تفکیک می‌کند و به طور جدی حکم می‌کند.
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِی ای بیدی، ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ من العذاب لَقُضِیَ الْأَمْرُ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ و انفصل ما بیننا بتعجیل العقوبة. میگوید: اگر بدست من بودی آن رستاخیز که بآن می‌شتابید، و آن عذاب که می‌خواهید، بسر شما آوردمی، تا شما را بآن هلاک کردمی، تا این مطالبت یکدیگر میان ما بریده گشتی، از ما مطالبت شما باخلاص عبادت، و از شما مطالبت ما بتعجیل عقوبت. وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِینَ ای هو أعلم بوقت عقوبتهم، فیؤخرهم الی وقته و أنا لا اعلم ذلک.
هوش مصنوعی: اگر به من بود که شما به سرعت خواهانش هستید، عذاب را بر شما نازل می‌کردم و بین ما و شما قضاوت می‌شد و درخواست‌های شما به پایان می‌رسید. شما خواهان مکافات هستید و من خواهان عبودیت خالص شما. خداوند بهتر می‌داند که ظالمان کی مجازات خواهند شد و از این رو آنها را به تأخیر می‌اندازد و من از این زمان اطلاع ندارم.